پرسش وپاسخ

چرا خداوند ارثیه، شهادت و ... یک زن را نصف مردان قرار داده است؟

پاسخ:
هریک از این موارد دارای توجیهات و توضیحات خاص خود بوده و با تأمل در آن ها روشن می شود که این نوع قانون گذاری نزدیک تر به عدالت و منطق صحیح حیات اجتماعی بشر محسوب می شود نه دلیلی بر نگاه انسانی درجه دو اسلام به زن؛ در واقع تفاوت در ویژگی های جسمی و روحی زن و مرد حقیقتی غیر قابل انکار است که این امر تفاوت در مسئولیت ها و تکالیف فردی و اجتماعی و در نتیجه تفاوت در برخی حقوق را در پی دارد.
بر این اساس تامل و دقت در مساله ارث، راز اين تفاوت سهم را آشكار سازد؛ در واقع از نظر اسلام ، ارث نوعي انتقال منطقي ثروت هاي نسل پيشين به نسل هاي بعدي است كه ضابطه و قانون خاص و دقيقي را براي خود دارد:
اسلام دارای نظام اقتصادی است که یک مجموعه است. بررسی عادلانه یا ظالمانه بودن آن، زمانی نتیجه صحیح می دهد که کلیت و مجموعه آن نظام با هم ملاحظه شود. جزئی نگری و بریدن یک حکم از کل مجموعه و بررسی مجرد آن، قطعا نتیجه صحیح به بار نخواهد آورد؛ مثلا حکم نفقه یا ارث باید در مجموعه حقوق و احکام اقتصادی -که بعضی به سود و بعضی به ضرر زن است-مورد توجه قرار گیرد ،نه به صورت مجرد و جدا از بقیه.
اینک با توجه به اين اصل کلی به بررسی ارث می پردازیم:
در زمان ظهور اسلام و نزول قرآن کریم، محرومیت زنان از ارث میان همه اقوام و ملل بشری در سطح دنیا وجود داشت. زن به هیچ یک از عناوین همسر، مادر، دختر و یا خواهر ارث نمی‌برد. اسلام در زمینه ارث، انقلاب به وجود آورد . اولین نظام حقوقی جهانی بود که به زنان حق ارث عطا کرد. تمام قوانین ظالمانه دوران جاهلیت را که بر پایه اعتقادات و آداب و رسوم قبیله ای بود، منسوخ نمود. در دوران جاهلی نه تنها به زن ارث نمی‌دادند، بلکه او را همانند دیگر اموال متوفی، به ارث می‌بردند. این قانون جاهلی به وسیله قرآن کریم منسوخ شد. (1)
اسلام برای اولین بار زن را به عناوین دختر، خواهر، مادر و...، وارث شمرد و به عنوان قانون کلی اعلام کرد:
مردان را از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان به جای می گذارند، بهره ای است. زنان را [نیز] از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان به جای می گذارند، بهره ای است؛ چه کم باشد یا فراوان و این بهره ای قطعی و واجب شده است.(2)
در شأن نزول این آیه نقل شده که شوهر زنی از دنیا رفت و برادرانش اموال وی را به ارث تصاحب کردند. به همسر و دخترش که تنها بازماندگان نزدیک او بودند، چیزی ندادند. زن به محضر رسول خدا شکایت برد و برادران متوفی در رد تقاضای ارث بردن زن به پیامبر عرض کردند:
او که نمی تواند [برای جنگ و دفاع] سوار اسب شود. در مقابل دشمن بایستد. ملاک ارث بردن نیز قدرت جنگ و دفاع داشتن است؛ پس او ارث نمی برد.
این آیه نازل شد و این بنیان را باطل اعلام کرد.(3)
در آیه ارث فرزندان نیز به ارث بردن دختر تصریح شده، بلکه ارث او محور سهم گذاری واقع گردیده تا بر رد عقاید گذشتگان بر محروم بودن فرزندان دختر از ارث، تصریح کرده باشد.(4)
به دلیل عدم دقت کافی و یک سویه نگری و جزءبینی، ارث از دیر باز محل ایراد بوده، به خصوص در باره آیه بالا که سهم پسر را دو برابر سهم دختر دانسته و یا سهم شوهر را دو برابر سهم زن اعلام کرده است. ابن ابی العوجاء از شبهه پردازان زمان امام صادق(ع) می گفت:
چرا باید زن ضعیف و بی چاره یک سهم ببرد و مرد دو سهم؟(5)
برای این که به راز تفاوت حقوقی ارث بهتر پی ببریم، در چند نکته باید دقت کنیم:
1.ارث بر مبنای خویشاوندی نسبی(رَحِم) و سببی(ازدواج) است. در مبنای رَحِم -که اصلی ترین و فراگیرترین مبنای ارث است- زن و مرد هر دو سهیم اند؛ مثلا پدر و مادر، دختر و پسر یا دایی و خاله و... هر دو با هم در یک طبقه جای می گیرند و ارث می برند. این گونه نیست که مادر ارث نبرد و پدر ببرد یا پسر ارث ببرد و دختر نبرد.
2.در مبنای رَحِم و قرابت نسبی ،خویشاوندان همه در یک رتبه نیستند، بلکه آنان که به متوفی نزدیک ترند، خواه زن باشند یا مرد، اولویت دارند؛ مثلا پدر و مادر و دختر و پسر متوفی نزدیک ترین افراد به اویند. با وجود آنان، دیگران که خویشاوندان دورترند، از متوفی ارث نمی برند. بنا بر این اگر متوفی یک دختر داشته باشد و چند برادر، ارث را دختر می برد و به برادرها چیزی نمی رسد. پس در این مبنا هم جنسیت دخالتی ندارد.
3.از مبانی مهم ارث، رعایت سود و زیان (غنم و غرم) است که کاملا عقلانی و عادلانه است. مرد دارای مسئولیت های اقتصادی متعددی است که زن از آن ها معاف است، بلکه بعضی از آنان در قبال زن می باشد؛ مثلا مرد باید مهریه و نفقه به همسرش بدهد، نفقه فرزندان را بپردازد. در پرداخت دیه قتل خطایی مردان خاندان باید شرکت کند. زن علاوه بر این که از پرداخت همه این ها به عنوان تکلیف معاف است، نفقه و مهریه هم می گیرد؛ پس لازم است این بار سنگین که بر عهده مرد گذاشته شده با اختصاص فایده ای به او، جبران گردد.(6)
4.در بحث ارث زنان، این گونه نیست که همیشه سهم زن از سهم مرد کم تر باشد، بلکه گاهی مساوی و گاهی سهم زن بیش تر است. دو مورد دوم به فراموشی سپرده می شود، مثلا:
- در مواردی زن و مرد همتا و مساوی ارث می‌برند، مثلا در صورتی که میت فرزند داشته باشد، پدر و مادرش هر کدام به طور یکسان (یک ششم) ارث می‌برند. سهم پدر به عنوان مرد بودن بیش از سهم مادر نیست.
- در مواردی سهم زن بیش از سهم مرد می‌باشد، مانند موردی که میت غیر از پدر و دختر، وارث دیگری نداشته باشد . در این جا پدر یک ششم می‌برد. دختر یک دوم و بقیه به همین نسبت بین آن دو تقسیم می شود. نیز مانند موردی که میت دارای نوه باشد و فرزندان او در زمان حیات وی مرده باشند که در این جا نوه پسری سهم پسر را می‌برد. نوه دختری سهم دختر را، یعنی اگر نوه پسری دختر باشد و نوه دختری پسر باشد، دختر دو برابر پسر ارث می‌برد. (7) نیز در مواردی زن سهم بیش تری می برد مانند زمانی که تعداد فرزندان زیاد باشد که سهم زن (یک هشتم) از سهم تک تک فرزندان پسر بیش تر می شود.
بنابراین به صورت کلی نمی‌توان ادعا کرد که ارث زن همیشه کم تر از مرد است، زیرا در مواردی ارث زن و مرد، مساوی و در موارد دیگر ارث زن از مرد بیش تر است. البته در بیش تر موارد ارث زن از ارث مرد کم تر است،
5.اصل کلی بر تقسم ارث به نسبت دو بر یک بین دختر و پسر و .. است. اما اسلام برای موارد خاص هم راهکار قرار داده است. مثلا ممکن است دختران فردی واقعا به ضعف مالی و... گرفتار باشند، در حالی که پسران او مشکلی نداشته باشند . در چنین جایی رسیدن سهم بیش تر به دختران واقعا مشکل گشا باشد، در چنین جایی پدر و مادر که می خواهند اموال خود را به عنوان ارث برای فرزندان بگذارند، می توانند تدبیری بیندیشند که دختران سهم بیش تر ببرند، مثلا قبل از مرگ مقداری از اموال خود را به دختران هبه کنند یا نسبت به ثلث مال که حق وصیت کردن دارند، وصیت کنند که همه اش یا سهم مهمی از آن به دختران برسد. به این صورت در تحقق یافتن عدالت موردی کمک کنند، چون احکام را باید با توجه به موارد کلی وضع کرد و موارد جزیی را باید راهکار گذاشت. با توجه به آنچه گفته شد، فلسفه تفاوت زن و مرد در ارث روشن می گردد.
بنابراین در غالب موارد ارث مرد بیش از ارث زن است. آن هم در نظام کلی اقتصاد اسلام و با توجه به مبانی آن نظام و مبانی ارث، اقدامی کاملا عادلانه و به سود زن و مرد است.
اما در مساله شهادت زنان در دادگاه باید گفت:
شهادت در قوانین قضایى اسلام در زمره حقوق قرار ندارد. شهادت حق نیست، تا بگوییم با دو تا یا یکی شدن به شاهد ظلم می شود، بلکه تکلیف است، یعنى انسان وظیفه دارد براى احقاق حقوق دیگران شهادت بدهد. قرآن کتمان شهادت را حرام اعلام نموده است. (8)
اگر شهادت برخى در دادگاه پذیرفته نمى‏ شود، یا کم تر پذیرفته مى‏ شود، این امر گویاى سهل تر بودن تکلیف و مسئولیت است، نه پایمالی حقوق آنان؛ در واقع از آن جا که مکانیسم خلقت زن و مرد با هم متفاوت است و روحیات و اخلاق زن و مرد با هم یک جور نیست، مسئولیت های زن و مرد هم در جامعه متفاوت است. درنتیجه تفاوت روحیات و مسئولیت ها تکالیف فرع بر این امور هم متفاوت خواهد شد. توقعى که خداوند از زن دارد، با توقعى که از مرد دارد، یکى نیست.
بحث شهادت و اطلاع رسانى به قاضى، ربطى به ماهیت مرد و زن و خلقت آن دو ندارد. در بعضى موارد که شهادت مربوط به امور زنان باشد، اصلاً شهادت مردان مورد قبول نیست، چون مرد در آن موارد نمى تواند شاهد باشد. البته به شكل طبيعي در وقایع و رخدادهاى اجتماعي، مردان بیش تر از زنان دست اندرکار هستند، زيرا مردان به خاطر کار و تلاش و وظیفه به دست آوردن مخارج زندگی با رخدادها و وقایع اجتماعى بیش تر مأنوس اند. اگر واقعه­اى رخ داد، بیش تر و بهتر در معرض اطلاع اند.
در اين ميان هر قدر حضور زنان در جامعه پررنگ تر شود، اما به شكل طبيعي زنان خود را از درگيري ها، نزاع ها، نابساماني هاي اجتماعي و هر آنچه به نوعي داراي ريسك و خطر باشد، دور نگه مي دارند؛ به علاوه خود جامعه هم بسياري از اين گونه درگيري ها و بي پردگي هاي رفتاري را در حضور بانوان انجام نمي دهد. در نتيجه غالبا حضور و درك دقيق مساله از منظر زنان كم تر از مردان خواهد بود.
عدم آگاهي دقيق از رخدادهاي اجتماعي تنها بخشي از احتمالات قابل ذكر در فلسفه لزوم تعدد در شهادت زنان است، در حالي كه دليل مهم تر و احتمال قوي تر در اين عرصه چيز ديگري است.
در واقع بر اساس نظر روانشناسان زنان از روحیه لطیف­ تر برخوردارند و احساسی­ تر هستند. بنابراین سریع تر مطالبی را قبول می کنند و زودتر تحت تاثیر قرار می گیرند. به علاوه از آن جا که شهادت دادن افراد می تواند به شدت در برخورداری دیگران از برخی حقوق کارساز باشد، خطر راضی کردن یک شاهد برای شهادت دروغ یا مجبور کردن او برای این امر از طریق تهدید و فشار و ... نسبت به زنان بسیار بیش تر بوده، هر فرد ظالمی با حاضر کردن دو زن حق دیگران را پایمال می نمود، مسأله ای که در شهادت چهار زن بسیار سخت تر اتفاق می افتد.
طبق نظر روانشناسان، محبت، رفتار انفعالى، رفتار عاطفى و حمایت کننده، از ویژگى‏ هاى زنانه است. در برابر این امور، پرخاشگرى، استقلال، رقابت، سلطه و حاکمیت را از ویژگى‏ هاى مردان بر شمرده‏ اند. (9)
به علاوه زنان به جهت این که از نیروى احساس و عاطفه بیش ترى بهره مندند، از صحنه‏ هاى احساسى و عاطفى بیشتر متأثر مى‏ شوند و به هیجان مى‏ آیند. (10) در مجموع در ظرفیت وجودى زنان دو چیز بیش از مردان جلوه گر است: یکى بُعد عاطفى و دیگرى شرم و حیا و عفت. از طرف دیگر به نظر روانشناسان فراموشى با میزان احساسات و هیجانات، نیز با میزان شرم و حیا رابطه مستقیم دارد.
وقتى که در ساختار وجودی زن این ویژگى‏ ها وجود دارد، به تبع این امور در حوزه قوانین و مسئولیت های اجتماعی (به ویژه در امورى که مربوط به حقّ النّاس است) هم تأثیرگذار می شود، تا حقوق مردم در شهادت‏ ها ضایع نگردد.
به عبارت روشن تر در این جا سه صورت متصوّر است:
1- به جهت غلبه عاطفه، عفت و هیجانات در زنان که زمینه ساز فراموشى در برخى امور هیجانى است و این که گفته شده زنان زودتر به حالت اطمینان در یک مسئله دست مى‏ یابند و زود باورترند و راحت‏ تر تحت تأثیر قرار مى‏ گیرند و همچنین بیش تر ممکن است مورد سوء استفاده و فشار و تهدید و تطمیع قرار بگیرند، بگوییم شهادت زنان فاقد ارزش است، تا حقوق از طریق شهادت زنان تضییع نگردد.
این پیشنهاد قابل قبول نیست، زیرا ممکن است از جهت دیگر موجب پایمال شدن حقوق دیگران شود و آن جایى است که شهادت در انحصار زنان باشد یا در برخی حوادث و محیط ها تنها شاهدان واقعه زنان باشند، یا در بین شهود یک واقعه تنها یک مرد باشد که به تنهایی شهادتش اثری نخواهد داشت.
2- بگوییم شهادت زنان کاملا مانند شهادت مردان اعتبار دارد. این سخن موجب مى‏ شود که به جهت موارد مذکور از اعتبار قضا کاسته شود و به نوعى حقوق مردم پایمال گردد و زنان خود تحت فشار حضور مکرر در محاکم و منازعات که با روحیه آن ها همخوانی ندارد و تبعات منفی بسیاری را نیز می تواند به دنبال داشته باشد، قرار گیرند.
3- راه حل معتدل: خداوندى که انسان‏ ها را آفرید و به همه اسرار نهفته آگاه است، فرموده در امورى که مربوط به حقوق مردم است (حق النّاس، نه حقّ اللَّه) به شهادت زنان ارزش و اعتبار داده شود، لیکن به جهت محکم کارى دو شاهد زن در امورى که یک شاهد مرد لازم است، یا چهار شاهد زن در امورى که دو شاهد مرد لازم است، با شرایطى، ارزش و اعتبار دارد. به نظر می رسد این عین عدل و منطبق با منطق و عقلانیت است.

پی‌نوشت‌ها:
1.نساء(4) آیه 19.
2.همان،آیه7.
3.ترجمه المیزان،موسوى همدانى ، ج4،ص323 ، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسين حوزه علميه ‏ ، قم‏ 1374 ش‏.
4.،نساء(4)آیه11.
5.شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج 4 ،ص 351 ،انتشارات جامعه مدرسين قم، 1413 هجرى قمرى.
6.امام صادق(ع) در پاسخ به شبهه ابن ابی العوجاء به همین موارد استدلال می کند.
7. عبدالله جوادی آملی، زن در آینه جمال و جلال، ص 346، انتشارات اسراء ، 1377 ش.
8. بقره (2) آیه 283.
9. جیمز دبلیو و وندر زندن ، ج اوّل، ص 330، ترجمه: دکتر حمزه گنجی ، روانشناسى رشد، انتشارات سمت. تهران 1375ش .
10. کتاب نقد، ش 12، ص 59. سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی .

اگر با کسی رابطه جنسی داشته باشیم و هردو زرف راضی به این کار باشند این کار گناه دارد؟

رابطه جنسی با نامحرم، بدون خواندن عقد شرعی، گناه و حرام است؛ یعنی با رضایت طرفین هم، عقد لازم است و رابطه بدون عقد، گناه است. (1)
لطفاً هر وقت سؤال شرعی می پرسید، مرجع تقلید خود را مشخص کنید تا مطابق فتوای او پاسخ داده شود.

پی نوشت:
1. امام خمینی، توضیح المسائل، مسئله 2363.

حکم آمیزش جنسی با زن غیر مسلمان در صورتی که او به ما نامحرم نیز باشد چیست؟

آمیزش جنسی با زن غیر مسلمان بدون عقد شرعی حرام است. و زن غیر مسلمان که یهودی و مسیحی نباشد نمی شود او را عقد کرد. اما اگر یهودی یا مسیحی باشد می شود او را عقد موقت کرد و بعد از عقد می توان با او آمیزش جنسی نمود. (1)
پی نوشت:
1. امام خمینی، توضیح المسائل، مسئله 2397.
لطفا هر وقت سوال شرعی می پرسید مرجع تقلید خود را مشخص کنید تا مطابق فتوای او پاسخ داده شود.

بعضی روابط جنسی انحرافی که برگرفته از مکاتب غربی میباشد بین زن و شوهر چه حکمی دارد؟(مثل روابط مازوخیسم و فمدم و فتیش و...) لطفا کتاب یا مقاله ای در این زمینه معرفی کنید.

روابط مازوخیسم و فمدم و فتیش، bdsm و ... بین زن و شوهر، اگر موجب آزار، اذیت، آسیب و یا ضرر مهمی در زن یا شوهر گردد، جایز نیست. (1)
پی نوشت:
1. سؤال از دفتر آیت الله مکارم شیرازی در قم (7840001-0251).

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

من الان 3سال درگیر بیماری استمناء هستم بارها وبارها ازین گناه توبه کردم ولی نتونستم پایه توبم وایسم من حالم ازین گناه بهم میخوره ولی بازم طی شرایط خاصی که واسم پیش میاد انجامش میدم من واقعا جلوی خدا شرمندم دیگه خجالت میکشم توبه کنم تنها گناه زندگیه من همین گناه زشت تورو خدا کمکم کنین ازین گنا رها شم دوستت دارم ادم پاکی باشم ولی همش شکست میخورم من به نامحرم نگاه نمیکنم حتی بهش نزدیکم نمیشم اما دست به این گناه میزنم دیگه خسته شدم کمکم کنین من ماهی یکبار گاهی سه ماه یکبار این گناهو انجام میدم معتادش نیستم اما بی دلیل انجامش میدم شاید بهش عادت کردم کمکم کنین نجاتم بدین ممنونتون میشم

بي شك شما يكي از پسران پاك اين مرز و بوم محسوب مي گرديد. بايد با اتكا بر پاكي ذاتي بر باقي مانده اين عادت شوم چيره آييد.
ما روان شناسان معتقديم كه هر وسوسه اي اول با يك فكر شروع مي شود ،سپس آن فكر يك هيجان مانند شهوت را فرا مي خواند. بعد رفتار مبتني بر آن فكر و هيجان رخ مي دهد. حال اگر از ابتدا كار به محض داغ شدن ذهن مان به افكار شهواني، به جاي ادامه دادن به آن، با استفاده از تكنيك هاي حواسپرتي و ذهن گرداني به انصراف ذهني از آن بپردازيم ،قطعا اين افكار به مرحله عمل و رفتار در نخواهد آمد.
پس بايد آب را از سر چشمه ببنديم . با تكنيك هاي مانند تغيير سريع موقعيت فيزيكي (مثلا از جاي مان بلند شويم و به سر يخچال برويم )، نام بردن با صداي بلند اشياي اطراف و كم كردن معكوس اعداد از 1000 7 تا 7 تا به پايين 993 986و ... مي توان رفتار ناپسند را در نطفه اش، يعني فكر شهواني خفه كرد.
بي شك اين افكار ناشي از انرژي هاي مزاحم جنسي مي باشد كه بايد از طريق ورزش سنگين و منظم به دفع آن پرداخت.
معمولا برخي شرايط خاص بسيار وسوسه زا مي باشند. بايد با يك مديريت صحيح و كارآمد به حذف و تعديل شرايط پرداخت. اين گونه نيست كه تسليم شرايط باشيم. مي توان در شرايط غير خاص به تمرين ذهني و عيني كنترل شرايط خاص پرداخت. شما امپراطور وجود با بركت خود هستيد. پس مانند يك امپراطور توانمند، راه نفوذ همه نيروهاي دشمن را به سرزمين وجود خود ببنديد.
راه هاي ترك خودارضايي در سايت پاسخگو آمده است. مي توانيد با ديدي خريدارانه تر به اجراي با نشاط تك تك اين راهكارهاي به ظاهر تكراري، ولي موثر بپردازيد .

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

من پسری ۱۵ ساله هستم..میخواهم بدانم نیاز جنسی من چه موقع رفع میشود؟آیا باید تا زمانی که شاید زن بگیرم به عمل زشت خود ارضایی روی بیاورم؟؟؟؟؟

صداقت در گفتار، حاكى از ضمير و فطرت پاك شما است و نشان مى دهد نمى خواهيد مبتلا به آلودگى نفسانى شويد و از آلوده شدن به گناه، نگران هستيد. اين حالت، علامت ايمان و اعتقاد قوى به ارزش هاى الهى و انسانى است. اميدواريم در اين برهه حساس زندگى بتوانيد ايمان خود را حفظ كنيد. با همت و تلاش، از گناه دوری کنید.
در اين جا لازم مى دانيم به عنوان مشاوری امين و دلسوز مطالبی را خدمت شما عزیز گرامى عرض كنيم:
1. غریزه جنسی، يكى از امورى است كه با طبيعت انسان درآميخته و خداى متعال كه به حكمت بالغه اش اين غريزه را در نهاد انسان گزارده، تا نسل انسان باقى بماند، از روى رحمت و هدايت خود راه هاى آسان و معقول كنترل و ارضای آن را نیز پيش پاى او قرار داده است. نسبت به بيراهه ها و انحراف از مسير درست نيز هشدارهاى لازم را به انسان داده است؛ راه هايى كه بايد با شناخت و عمل به آن ها، سلامت جسم و جان خويش را پاس بداريم و از خطر و پیامد كارهايى همچون خودارضايى و مانند آن برهانيم.
بنابراین، غریزه جنسی موهبت الهی است که به طور قطع نياز به ارضاي صحیح دارد؛ ولى به صورتى كه با نظام طبيعت و شريعت سازگار باشد تا که از كنترل خارج نشود و سرمايه هاى عظيم انسانى را به خاكستر تبديل نكند.
درباره مضرات و نیز راه های دور ماندن از خودارضایی نیز نکاتی وجود دارد که در صورت تمایل در مکاتبات بعدی بنویسید تا به آن نکات اشاره کنیم.
2. رسول خدا - صلی الله علیه و آله و سلم - مي‏فرمايد:
«يَا مَعْشَرَ الشَّبَابِ مَنِ اسْتَطَاعَ مِنْكُمُ الْبَاهَ فَلْيَتَزَوَّجْ وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْهَا فَلْيُدْمِنِ الصَّوْمَ فَإِنَّهُ لَهُ وِجَاء؛ (1) فرموده‏اند: اى جوانان! هر كس از شما كه مى‏تواند ازدواج كند و هر كس نمى‏تواند ازدواج كند، بسيار روزه‏ بگيرد كه روزه، آرام بخش نيروى جنسى است».
راه كنترل غريزه جنسى و ارضاي غريزه جنسي كه با طبيعت و تكوين انسان هماهنگى دارد، ازدواج است. اما از آن جایی که هنوز در سنی نیستید که بتوانید ازدواج کنیدباید با عفت پیشگی و یا خویشتن داری در امور جنسی این نعمت خدادادی را پاس بدارید.
بنا بر این، تمرکز ذهنی خود را از مسئله ازدواج به امور مثبت دیگر در راستای اهداف بزرگ در زندگی و آینده خود ببرید و با استفاده از قدرت های خدادادیتان، در مسیر استعدادها و توانمندی هایتان مشتاقانه حرکت کنید. به هیچ عنوان اجازه ندهید ازدواج تمام فضای ذهنی شما را اشغال کند. دوستان خوب انتخاب کنید. از رفاقت و همنشینی با افراد و جالساتی که در مسیر انحراف اخلاقی هستند خودداری کنید. همه تخم مرغ های خوشبختی را در سبد ازدواج نچینید. همه برگه های زندگی را در موضوع ازدواج خرج نکنید . افراد بسیار تأثیرگذاری در جامعه بوده اند که در پرتو تحصیل، کار و ...، به خانه خوشبختی و بخت واقعی خود راه یافته اند. توصیه می کنیم با تمرکز بر روی اهداف آینده تان، شرایط زندگی موفق تری را برای خود مهیا کنید.
قرآن مجید در صورت فراهم نبودن زمینه ازدواج، راه مقابله با طغیان غریزه جنسی را عفت پیشگی و یا خویشتن داری در امور جنسی می داند و می فرماید :
«آن ها که وسیله ازدواج ندارند، باید عفت پیشه کنند تا خداوند آنان را به فضلش بی نیاز کند». (2) البته این امر، نیاز به مقاومت دارد که در روایات به عنوان جهاد اکبر مطرح شده است.
کنترل غریزه جنسی در گرو اموری است، از جمله:
طرد افکار شیطانی، کنترل چشم، عدم آمیختگی زن و مرد، کم خوری، ورزش و فعالیت بدنی، و ... .
علاوه بر موارد مذکور، باید امور دیگری را نیز رعایت کنید که در صورت نیاز در مکاتبات بعدی بفرمایید تا توضیح بیش تری ارائه شود.
منتظر نامه های بعدی شما هستیم.

پي نوشت ‏ها:
1. علامه مجلسى، بحار الأنوار، ج 100، ص 220، مؤسسة الوفاء بيروت، لبنان، 1404 هجرى قمرى.
2. نور (24)، آیه 33.

صفحه‌ها