پرسش وپاسخ

من به یكی از خانم ها علاقه شدیدی دارم
چون اطلاعات كافی در مورد خودتان و آن خانم نداده اید، مجبوریم كه صورت های مختلف قضیه را بررسی كنیم.

  من به یكی از خانم ها علاقه شدیدی دارم و این علاقه هر روز بیشتر می شود چطور می توانم این علاقه را بین خودم و آن خانم كم كنم؟

اگر تصمیم دارید كه باز با این مركز ارتباط داشته باشید و مشكلات خودتان را در میان بگذرید، سعی كنید بیش تر در مورد  مشكل و شخصی كه مشكل دارد، توضیح دهید، چون برای جواب دادن به چنین سوالاتی، مشاور باید اطلاعات كافی را در اختیار داشته باشد، اطلاعاتی مثل سن شخص، وضعیت خانوادگی ، مسایلی كه با مشكل ارتباط دارند و .......

چون اطلاعات كافی در مورد خودتان و آن خانم نداده اید، مجبوریم كه صورت های مختلف قضیه را بررسی كنیم.

 آیا این خانم مجرد است یا  ازدواج كرده و شوهر دارد؟ اگر ازدواج كرده و شوهر دارد، جواب خیلی واضح است كه باید به كلی از ادامه خاطر خواهی منصرف شود، چون شوهر دارد و هیچ راهی برای ارتباط داشتن با دیگری وجود ندارد.

اما اگر مجرد است ، باید مشخص شود كه آیا  شرائط ازدواج را دارید یا نه؟ اگر شرائط ازدواج را دارید و فكر می كنید كه این خانم مورد مناسبی است، باید از طریق خانواده برای خواستگاری اقدام كنید. اگر جواب مثبت اولیه را دادند، باید مراحل آشنایی با یكدیگر را پشت سر بگذارید.

 چون دقیقا مورد سوال تان معلوم نیست، به بیان تفصیلی در مورد نحوه انتخاب همسر نمی پردازیم.  می توانید برای آگاهی از ملاك های انتخاب همسر به كتاب " جوانان و انتخاب همسر " استاد علی اكبر مظاهری و كتاب " گلبرگ زندگی"  استاد حسین دهنوی مراجعه كنید.

اما اگر این خانم شوهر دارد، یا این كه مجرد است، اما  به هر دلیلی شرائط ازدواج را ندارید، باید كاری كنید كه علاقه شما نسبت به این خانم از بین برود.

 همه انسان ها نیازمند  محبت هستند. به همین خاطر چون با انسان دیگر و به خصوص با جنس مخالف آشنا شوند ، احساس كشش و نیاز به او می كنند. در عین حال انسان ها  درون خود از نیروی عقل و خرد برخوردار هستند و این موجب می شود كه در برخورد با دیگران و به خصوص با جنس مخالف چارچوب هایی برای خود قرار دهند و با احتیاط و دور اندیشی عمل نمایند. احساسات و عواطف اگر از حد و اندازه خود بگذرد ،خطر آفرین خواهد بود . به همین خاطر انسان باید آن را تعدیل نماید. از نظر اسلام دوستی ها و علاقه نیز چارچوب خاصی دارد . اگر از چارچوب خارج شود، پیامدهای ناگواری دارد كه از جمله آن ، ضربه روحی و مشكلات عاطفی پس از قطع دوستی است.

علاقمند شدن دو نفر به همدیگر، یك مسئله ماورایی و غیر طبیعی و ویژه نیست، بلكه ناشی از یك اصل بسیار ساده روانشناختی است. این اصل ساده ، اصل مجاورت است. خواه ناخواه وقتی دو نفر برای مدتی در مجاورت یكدیگر قرار میگیرند و به نوعی با یكدیگر در تماس هستند،  به تناسب و توافق ویژگیهای شخصیتی طرفین و همچنین شرایط فیزیولوژیك آن دو ، به هم علاقمند می گردند. حتی در مورد همجنس ها همین طور است. علاقه شما به این خانم در اثر آشنایی و برخورد زیاد با یكدیگر است. اگر چه این اصل در همه جا و همه موارد به یك شكل عمل نمی كند، اما در مورد دوستی با جنس مخالف نباید غرایز و كشش های جنسی را نیز از یاد ببریم. علاقمندی به جنس مخالف به شدت تحت تأثیر انگیزههای ناهشیار یا هشیار جنسی(به ویژه در ایام بلوغ) میباشد.

با توجه به مطالب فوق، نكاتی را به شما متذكر می شویم:

-  در مورد علت ایجاد عشق می توان یك اشتباه شناختی را هم ذكر كرد. وقتی كه یك نفر شخص دیگری را دارای ویژگی های  مثبت زیاد و فاقد هر گونه عیب و اشكال بداند ،خود به خود عشق و علاقه شدید ایجاد می شود. خیلی از اوقات عشق ها به علت بی خبری عاشق از عیوب و مشكلات معشوق ایجاد می شود. این نكته را همیشه به یاد داشته باشید كه معمولا انسان ها آن طور كه ما فكر می كنیم، بی عیب هم نیستند، بلكه عيوب زیادی دارند كه ما دقت نكرده ایم. اگر  از عیوب احتمالی این خانم آگاه شوید، شاید از شدت عشق و علاقه تان كاسته شود.

ـ  عشق در برخی موارد رفتار وسواسی محسوب میشود، پس با از كار انداختن چرخه رفتار وسواسی، كم كم و به تدریج، این روند معیوب را از فرایند زندگیتان حذف كنید و ببینید كه هیچ اتفاق خاصی نمی افتد . بدین منظور اگر  مثل یك فرد وسواسی عادت دارید كه هر روز او را ببینید، فاصله بین دفعات دیدارتان را مثلا از هر روز به دو روز یك بار و به همین ترتیب فاصله ها را افزایش دهید. پس از موفقیت در این مرحله و به صفر رساندن دیدار (كه البته بسیار سخت است) به ساحل آرامش دست خواهید یافت. اگر مي توانيد مسیرتان، محل كارتان، محل درستان و .... را از او جدا كنيد. حتی اگر بخواهید كه با او ازدواج كنید، باید اول عشق غیر معقول را از بین ببرید . بعد از آن در مورد ازدواج فكر كنید، چون عشق باعث ندیدن عیوب طرف مقابل می شوند و در آینده مشكل ساز می شوند.

ـ  سعی كنید معنای جدیدی برای زندگی خود بیابید و این فرد را تنها معني زندگی خود ندانید. خوشبختی یا عدم خوشبختی خودتان را منحصر به این شخص ندانید. وابستگی شديد، چیزی جز عمیقتر كردن ناراحتي در شما ثمره دیگری نخواهد داشت.

با توجه به اینكه اطلاعات كمی در مورد خودتان و آن خانم داده اید، امكان بررسی بیش تر وجود ندارد. اگر باز در این مورد مسئله ناگفته ای دارید، می توانید در ارتباط بعدی، همراه با اطلاعات بیش تر از خودتان و آن خانم، مطرح كنید.

 موفق باشید

به وجود يك همسر نياز دارم
شما مي توانيد با آسان گرفتن شرايط، فرصت ازدواج را براي خود زودتر فراهم ‌آوريد.

براي ازدواج چه كنم. واقعا به وجود يك همسر نياز دارم. خواهش ميكنم راهنمايي كنيد.و ايميل از يكي از دوستام هست خودم ندارم . لطفا زودتر جواب بديد

دلايلي را كه به خاطر آنها خواستگارهاي قبلي را رد كرده ايد براي خودتان يادآوري كنيد، شايد لازم است كه از بعضي از آنها پايين بياييد و يا در مورد درستي يا نادرستي آنها مشورت كنيد. شما مي توانيد با آسان گرفتن شرايط، فرصت ازدواج را براي خود زودتر فراهم  آوريد. البته سن شما براي ازدواج، هنوز بالا نرفته است، و احتمالا در آينده موقعيت هايي در مورد ازدواج خواهيد داشت، لذا مواظب باشيد كه بيخودي موردي را رد نكنيد.

يكي از نيازهايي كه در وجود انسان وجود دارد نياز به ارضاء غريزه جنسي است، اين مسئله كاملا طبيعي است و مختص به شما نيست و همه افراد همين طور هستند، بنابراين نبايد به خاطر اين مسئله،احساس گناه داشته باشيد، و خودتان را سرزنش كنيد، اما نكته مهمي كه وجود دارد اين است كه نبايد اين مسئله، به انجام گناه ختم شود و نبايد به محدوده اي كه ممنوع و حرام است وارد شويد. اگر فعلا امكان ازدواج برايتان وجود ندارد بهترين راه براي كنترل غريزه جنسي،كنترل مثبت است، يعني بايد كاري كنيد كه با صحنه هاي تحريك كننده برخورد نداشته باشيد، حالا اين صحنه ها چه به صورت عكس و فيلم باشد و چه به صورت نگاه كردن به پسرها در خيابان و اماكن ديگر. نبايد انتظار داشته باشيد كه به صحنه هاي محرك جنسي نگاه كنيد و در عين حال هيچ فكر جنسي اي شما را آزار ندهد. همين مسئله در مورد مطالب خواندني محرك و گفتگوهاي محرك هم هست. اگر در طول روز مراقب اين مسائل باشيد تا حدود زيادي از مشكلاتتان كم مي شود. البته درست است كه غريزه جنسي فشار وارد مي كند و احتياج به ارضاء دارد، اما اين طور نيست كه نشود جلوي آن را گرفت، بلكه خيلي از افراد هستند كه اصلا ازدواج نكرده اند و گناهي را هم مرتكب نشده اند، يا خيلي از خانمها را شاهد هستيم كه شوهرشان فوت كرده است و آنها هم ديگر ازدواج نكرده اند، اما به هر حال پاكدامني خودشان را حفظ كرده اند، لذا حفظ عفت و آلوده نشدن به گناهان، حتي در صورت عدم ازدواج هم ممكن است.

شما بايد از تمركز افراطي بر مقوله ازدواج برحذر باشيد. اجازه ندهيد كه مسئله ازدواج، تمام فضاي ذهني شما را اشغال كند. با  يك بازنگري در خود، به امور مثبت ديگر كه صد در صد در اختيار و اراده شما قرار دارند بينديشيد. خانه بخت را منحصر در ازدواج ندانيد. همه برگه هاي زندگي را در موضوع ازدواج خرج نكنيد .چه بسا زنان بسيار تأثير گذاري در جامعه بوده اند كه در پرتو تحصيل و اشتغال مولد و نه صرفاً ازدواج، به خانه بخت واقعي خود راه يافته اند. البته اين را ما قبول داريم كه تاخير ازدواج، انسان را تحت تاثير قرار مي دهد و ناراحت مي كند، اما نكته اين است كه حالا كه اين اتفاق افتاده است، نبايد اجازه دهيد كه اين مسئله كل زندگي شما را مختل كند و تحت تاثير خود قرار دهد. هنوز هم شرائط شما از خيلي از افراد بهتر است، كم نيستند دختراني كه ازدواج كرده اند، اما در ازدواجشان موفق نبوده اند، و گرفتاري و مشكلات زيادي دارند، و الان آرزو مي كنند كه جاي شما بودند و هنوز ازدواج نكرده بودند. به هر حال فكر نكنيد كه شرائط خيلي بدي داريد، ولي در عين حال قبول داريم كه سخت است، اما اگر بتوانيد كه اين شرايطتان را خوب مديريت كنيد، موفق مي شويد كه تا حدود زيادي وضعيت مطلوبي براي خودتان ايجاد كنيد. بايد فعاليت هاي اجتماعي و شاداب كننده داشته باشيد. سعي كنيد علاقه ها و نيازهاي مشروع و مناسب روزانه خود را كه متناسب با سن شما را پي گيري كنيد. فقط به فضاهاي جدي و كاري تمركز نكنيد، مثلا در هر زمينه هنري كه علاقه داريد، فعاليت داشته باشيد، در كلاسهاي ورزشي ثبت نام كنيد، مخصوصا ورزشهاي دسته جمعي كه باعث مي شود كه ارتباطات شما با افراد ديگر بيشتر شود، ورزشهايي كه از شما انرژي بگيرند و فقط در حد تفريح و سرگرمي نباشند، باعث مي شوند كه سطح اضطراب احتمالي شما را پايين مي آورند و شما را كمي از مشغوليت هاي ذهني اتان خارج مي كنند و باعث ايجاد آرامش در شما مي شوند. در مجموع سعي كنيد كه فضاهاي جديدي براي خودتان ايجاد كنيد، اين كار در تغيير روحيه و حفظ شادابي شما بسيار موثر است.

 هيچ گاه از رحمت بيكران الهي نااميد نباشيد. اگر در برخورد با خواستگاران درست عمل كنيد شايد به همين زودي شما هم يك ازدواج موفق داشته باشيد.

 نقش واسطه ها در معرفي دختران دم بخت را كم نگيريد. در جلسات مذهبي و به طور كلي در جمع ها حضور فعال داشته باشيد. ضمن حفظ كرامت و شخصيت و وقار، انساني بشاش و خوشرو و پر انرژي باشيد. مطمئناً هم درشادابي و طراوت شما و هم در جلب نظر ديگران بسيار موثر خواهد بود.

به هر حال خواستگاران خودتان را بيخودي رد نكنيد، اگر در مورد فردي ترديد داشتيد حتما مشورت كنيد. شما مي توانيد براي آگاهي از ملاك هاي انتخاب همسر و راهنمايي بيشتر در اين مورد به كتاب " جوانان و انتخاب همسر " استاد علي اكبر مظاهري و كتاب " انتخاب همسر"  آيت الله اميني و ديگر كتابهايي كه در اين زمينه تاليف شده اند مراجعه كنيد. هم چنين مي توانيد با شماره 096400 با مشاورين تلفني اين مركز تماس بگيريد. توصيه مي كنيم در اين مورد به يك خانم روان شناس مراجعه كنيد، ايشان مي توانند به شما كمك كنند تا بر اضطرابتان غلبه كنيد و بتوانيد اين حالت خودتان را مديريت كنيد.

برادرم 28 سالشه. مجرده. كسی رو می خواد كه اون خانم یكسال ازش بزرگ تره
می توانید به صورت غیر رسمی و خارج از وطایف خانواده، به اندازه ای اندك به او كمك كنید. در این صورت، نقش خانواده و والدین شما برجسته می گردد

 من برادری دارم كه می دونم گناه می كنه. می دونم سیگار می كشه ولی تقریبا خانوادم خبر ندارند. یعنی پدر و مادرم خبر ندارند. برادرم 28 سالشه. مجرده. كسی رو می خواد كه اون خانم یكسال ازش بزرگ تره و شوهرش فوت شده. بهش شك دارم كه خودارضایی می كنه یا نه. دائما تو اینترنته. می دونم عكسا و فیلمای ناجور می بینه. و هیچ كس هم خبر نداره. جز من. منم اینا رو اتفاقی فهمیدم. این كه قبلا دعای كمیل پنج شنبه شب هاش ترك نمی شد الان شك دارم كه نمازاشو می خونه یا نه. برا نماز صبح كه بیدار نمی شه. بقیشو هم فقط خدا می دونه كه می خونه یا نه. خییییییییییییییییییلی از این وضعی كه داره ناراحتم. نمی شه هم باش حرف بزنم. حرف كه گوش نمی ده. می دونم همه اینا اثرات رفیق نابابه. می ترسم اگر اون دختر با كس دیگه ای ازدواج كنه این بره خودشو بكشه یا معتاد بشه یا هر غلط دیگه ای بكنه. خانواده ما یك خانواده مذهبیه. ولی این داداشم به خاطر رفیق نابان این طور شده. می گن: پسر نوح با بدان بنشست......... الحمدلله من آدم مقیدی هستم و خدا رو هم شاكرم. ولی نمی تونم ببینم این این طوریه. وقتایی هم كه منو می رسونه مدرسه می بینم به دخترا نگاه می كنه. چشمش از حرام پر شده. تو رو خدا راهنماییم كنید. چیكار كنم. یعنی چیكار می تونم بكنم. 

بررسی وضعیتی كه برادرتان در آن قرار دارد، نیاز به یك مراجعه حضوری ایشان به روان شناس دارد و از دست شما به تنهایی كاری برای او بر نمی آید. شاید این به دلیل جایگاه شما در خانواده باشد. به خوبی می دانید كه مادامی كه شما فاقد یك جایگاه در خانواده باشید، نمی توانید به صورت رسمی به فرد كمك كنید؛ اما می توانید به صورت غیر رسمی و خارج از وطایف خانواده، به اندازه ای اندك به او كمك كنید. در این صورت، نقش خانواده و والدین شما برجسته می گردد كه البته چیزی در این خصوص ننوشته اید.

برخی رفتارها نیز كه به تعبیر شما گناهانی است كه از سوی او صورت می گیرد، همان عادات نابهنجار و نامناسبی است كه باید به تدریج و با ایجاد شناخت و بینش مناسب از بین بروند. ما نمی توانیم مستقیماً این موارد را در دیگران از بین ببریم. در این صورت، باز هم تنها راه همان برقراری راتباط و ایجاد اعتماد نسبت به شما است كه می تواند كمك مناسبی برای تغییر رفتارها باشد. اما در این راه نباید از او بترسید و با ایجاد اعتماد باید بتوانید از او درخواست تغییر رفتار را از او بنمایید.

شما باید بین رفتارهای نابهنجار متعدد ایشان، تفاوت قایل شوید. هیچ یك از این قبیل رفتارها، در یك سطح نیستند.

در خصوص سیگار كشیدن، به عنوان یك رفتار نابهنجار نیز باید با خودش گفتگو كنید و یا او را به روان شناس معرفی كنید و با تماس گرفتن با متخصص بتواند آن را ترك نماید.

تلاش كنید تا مشكلاتش را برای شما بازگو نماید. بخش زیادی از مشكلات، ناشی از بحران های عاطفی است كه فرد نمی تواند آن ها را با كسی بازگو كند. سعی نكنید به روش بازجویی از او حرف بكشید. شما باید چنان ملایم و آهسته پیش روید كه احساس فشار روانی نكند. امام نباید از این اطلاعات سوء استفاده كنید. مثلاً نباید اطلاعاتی را كه در اختیار شما قرار می دهد، بلافاصله در اختیار فرد دیگر قرار دهید و مثلاً به حساب كمك كردن به او، فوراً آن را برای والدینتان بازگو كنید. این مسائل باعث می شود تا به شما اعتماد نكند.

به والدین خودتان بگویید كه برای او همسری انتخاب كنند و رفته رفته در صدد فراهم كردن موقعیت ازدواج او باشند. هنگامی كه جوانان عذب باقی میمانند و از ترس مسائل مالی و یا فراهم نبودن شرایط اقتصادی نگران هستند و به طور غیر منطقی آن را برای چندین سال به تأخیر میاندازند، باید نگران این امر بود كه آن ها به تدریج برای سرگرم شدن به دوستان پناه می برند و سرمایه عمر خود را هدر می دهند. این در حالی است كه ازدواج میتواند سرمایههای پراكنده زندگی را متمركز نموده و آن ها را مفید به حال فرد قرار دهد.

اگر دختری در میان است، باید با او گفتگو كنید تا بداند برادرتان در وضعیت مناسبی قرار ندارد و نمی تواند نسبت به ایشان مطمئن باشد. برای او تشریح كنید كه او نیاز به درمان فوری دارد و حال خوبی ندارد. پاسخ های او ممكن است كاملاً شتابزده و سطحی باشد و بعد از ازدواج هم پشیمان شود

چکار کنیم که بچه های واقعا سالم و صالح داشته باشیم؟
براي داشتن بچه‌هاي سالم و صالح, بايد سعي نمود به شيوه‌اي درست آن ها را تربيت كرد. آنچه كه در اين جا اهميت فراوان دارد، شناخت و كاربرد اين شيوه‌ها است.

چکار کنیم که بچه های واقعا سالم و صالح داشته باشیم؟

   براي داشتن بچههاي سالم و صالح,  بايد سعي نمود به شيوهاي درست آن ها را  تربيت كرد. آنچه كه در اين جا اهميت فراوان دارد، شناخت و كاربرد اين شيوهها است. البته در اين جا مجال بحث از همه  روشهاي تربيتي نيست. شايد بحث از اين مساله نياز به چندين كتاب داشته باشد و نتوان با با يك پاسخ همه آن ها را تبيين نمود.

 در ادامه فقط چند نمونه از روشهاي مهم تربيتي را ذكر ميكنيم. اميدواريم كه اين مطالب مقدمهاي براي مطالعات بيش تر باشد:

الف- الگو دهی

يكی از عوامل مهم كه در نوع تربيت فرزندان تاثير فراوان دارد، الگوگيري از رفتارهاي والدين است. بيترديد اگر والدين خود افرادي بيبند و بار يا ناصالح باشند, تربيت فرزند صالح دشوار خواهد بود. در روايتي از امام باقر عليه السّلام

 ميخوانيم:

  يحفظ الاطفال بصلاح آبائهم؛  مصونيت اطفال ـ  از خطرات و انحراف ها ـ در پرتو صلاحيت و شايستگي پدران آن ها است.

 نوع روابط والدين با يكديگر و نحوه برخورد آن ها با مشكلات روزمره، رفتار فرزندان را تحت تاثير قرار ميدهد . ميتوان گفت كودك قبل از شنيدن سخنان والدين، به رفتارهاي آنان نگاه كرده و الگوگيري ميكند.

 اگر فرزند ببيند پدر هر موقع عصباني ميشود، به ديگران فحش و ناسزا ميگويد و تندخويي ميكند، او هم ياد ميگيرد در چنين مواقعي تند خويي كند؛ ولي برعكس اگر پدر در چينن مواقعي آرامش خود را حفظ كرده و سعي كند با برخورد منطقي و حفظ خونسردي مساله را حل كند، فرزند هم با ديدن اين رفتارها ياد ميگيرد كه در صورت بروز

 ناملايماتي ، نياز به پرخاشگري نيست، بلكه ميتوان با روش هاي بهتر بر مشكلات چیره آمد.

ب- مراقبت بر رفت و آمدها و نوع دوستان فرزند

از جمله عوامل موثر در تربيت فرزند سالم، رفت و آمد آن ها با همسالان صالح است. ميتوانيد از طريق سكونت در محيطي سالم، ثبت نام فرزند در مدرسهاي مطمئن و  رفت و آمد با آشنايان متعهد، زمينه يافتن دوستان سالم را براي فرزندان مهيا كنيد.

از سوي ديگر بايد تلاش كنيد كه فرزندانتان با افراد ناباب دوست نشود؛ زيرا دوستي با چنين افرادي ميتواند زمينه انحراف آن ها را فراهم آورد. در مورد دوستي با اشرار روايت زيبايي از حضرت علي عليه السلام نقل شده است كه در اين روايت ميخوانيم:

 صُحْبَةُ الْأَشْرَارِ تَكْسِبُ الشَّرَّ كَالرِّيحِ إِذَا مَرَّتْ بِالنَّتْنِ حَمَلَتْ نَتْناً؛

 همنشيني با بدان ،بدي به دنبال ميآورد ،همان گونه كه باد اگر بر چيز گنديده بوزد ،با خود بوي گنديده حمل ميكند.

ج- توجه به نیازهای روانی فرزند

 فرزندان هم نيازهاي جسمي و هم نيازهاي روحي و رواني دارند. بيتوجهي و يا عدم ارضاي درست آن ها ميتواند پيامدهاي منفي از قبيل رفتارهاي ناشايست داشته باشد.

والدين بايد توجه كنند كه فرزندان شان تشنه توجه، محبت، عزت نفس و ... هستند. اگر در محيط سالم خانواده سيراب نشوند، ممكن است براي رفع عطش سراغ افراد ناباب بروند . در نتيجه دچار مسموميت روحي شوند.

 تا حد امكان نگذاريد بين نيازهاي مشروع فرزند و دينداري تعارض به وجود آيد. مثلا در دوران طفوليت اگر كودك ببيند به خاطر نماز خواندن والدين، بايد مدت زيادي گرسنگي بكشد يا به خاطر رفتن افراطي والدين به مسجد، بايد از توجه آن ها به مدت طولاني محروم شود، در چنين شرايطي ممكن است نماز يا مسجد را منافي با نيازهاي اوليه خود بداند . در نتيجه حالت بيعلاقگي پيدا كند. بهتر است والدين در چنين مواقعي قبل از نماز گرسنگي كودك را برطرف كند  . او را با خود به مسجد برده و  مورد توجه قرار دهند و يا حداقل رفت و آمد هاي خود را متعادل نمايند و....

چند نمونه ديگر از شيوه هاي مهم تربيتي را به صورت گذرا مورد اشاره قرار ميدهيم :

 1- معرفي الگوهاي صالح به صورت غيرمستقيم ( با استفاده از  فيلمها، داستانها و خاطرات بزرگان، و...)

 2- ايجاد رابطه صميمي با فرزندان

3- دوري از لقمه حرام ( كه واقعا تاثير بدي در تربيت دارد)

 4- آشنايي با تغييرات و نيازهايي كه در هر دور سني كودك با آن ها مواجه ميشود . ارائه  اطلاعات و آموزشهاي مناسب به آن ها در موقعيت هاي لازم؛(  آشنا كردن دانش آموزان دوران راهنمايي از احتمال سوء استفاده جنسي و عواقب وخيم آن و ياد دادن نكات پيشگيرانه )

 5- گوش كردن فعال و نشستن پاي دردل فرزند ، مخصوصا در سنين نوجواني،( با صرف گوش كردن حداقل فرزند احساس خواهد كه به او توجه ميشود . نيازي نمي‌‌بينيد كه با هر فرد مشكوك درد دل كند)

 6- عدم تلقين شرارت به فرزندان؛ ( فرزند هر چه بيش تر خود را بد بداند، راحتتر ميتواند دست به رفتارهاي ناشايست بزند)

 7- عدم سرزنش افراطي؛ ( سرزنش افراطي انگيزه لجاجت را فراهم ميكند).

  8- عدم كنترل مستقيم و افراطي نوجوان،( نوجوان نياز به استقلال دارد . كنترل مستقيم ميتواند با اين نياز او منافات داشته باشد. در اين شرايط بهتر است از نظارت غيرمستقيم استفاده گردد )

 9- دوري از محبت افراطي  و لوس نمودن فرزند (محبت افراطي مي‌‌تواند توقعات را بالا ببرد، يعني اين كه چنين فردي امكان دارد دچار خودبزرگ بيني و تكبر شود و مشكلاتي را به وجود آورد)

 10- عدم تحقير فرزند ( اگر فرزند دچار احساس حقارت شود، از  پيامدهاي احتمالي اين است كه براي مطرح كردن خود دست به رفتارهاي غلط ميزند يا برعكس، منزوي و گوشهگير ميشود . اعتماد به نفسش را از دست ميدهد و...)

 11-  دعا براي صالح شدن فرزندان و.....

در پايان چند كتاب معرفي مي كنيم كه مطالعه آن ها ميتواند مفيد باشد:

- كودكي با بوي سيب، بهجت مرادي، ، انتشارات سجايا.

- آموزش اخلاق، رفتار اجتماعي و قانون پذيري به كودكان؛  مسعود جان بزرگي، ناهيد نوري، مژگان آگاه هريس،  انتشارات ارجمند.

- مادر اگر اينگونه ميبود، راضيه محمدزاده، مركز فرهنگي انتشاراتي منير

چرا کودکان شب ادراری دارند؟
معمولا شب ادراری با گذشت زمان و تا 10 سالگی از میان می رود.

چرا کودکان شب ادراری دارند؟

  به طور طبیعی كودكان در سنین یك تا دو سالگی می توانند پر شدن مثانه خود را درك كنند . با گذشت زمان این توانایی را به دست می آورند كه تخلیه مثانه را دیرتر انجام دهند. در سال های بعد این توانایی كامل می شود . كودك می تواند كاملا ادرار خود را كنترل كند . آن را به صورت ارادی انجام دهد. بزرگ شدن مثانه هم به این امر كمك می كند. در این میان كنترل ادرار در حال خواب نسبت به بیداری دیرتر شكل می گیرد. باید دانست كه همه كودكان مثل هم نیستند . با توجه به تفاوت های فردی و عوامل مختلف ممكن است هر كودكی در زمان ویژه ای قادر به این كار شود. بنا بر این اگر كودكی دیرتر از دیگران این مرحله را پشت سر گذاشت، جای نگرانی نیست.

اما چه زمانی می توان گفت كه فرزندمان دچار شب ادراری شده است؟ خیس كردن رختخواب تا حدود پنج سالگی طبیعی انگاشته می شود، ولی اگر بعد از 6-7 سالگی به مدت سه ماه پیاپی و در هفته دو تا سه بار ادامه پیدا كند، باید به آن توجه و علل آن را شناسایی كرد. معمولا شب ادراری با گذشت زمان و تا 10 سالگی از میان می رود، به گونه ای كه در  5 سالگی از هر بیست نفر، چهار نفر و در  ده سالگی از هر بیست نفر، یك نفر ممكن است این مشكل را داشته باشد.

 اگرچه احتمال اینكه شب ادرای تا بزرگسالی ادامه پیدا كند، وجود دارد، ولی درصد آن در میان افراد بسیار كم است. مكیدن انگشت، كج خلقی، لجبازی و ... از موارد دیگری است كه ممكن است همزمان با شب ادراری در كودك مشاهده شود.

چه عواملی باعث شب ادرای می شوند؟

عوامل مختلفی باعث بروز شب ادرای می شود كه برخی از آن ها جسمانی و برخی دیگر روانی هستند.

عوامل جسمانی

-      وراثت: معمولا در خانواده هایی كه پدر و مادر یا یكی از آن ها در كودكی دچار شب ادراری بوده است، فرزندان نیز چنین دوره ای را تجربه می كنند.

-      مشكلات هورمونی: هورمون هایی كه باعث تنظیمات مثانه و كنترل ادرارند ، ممكن است دچار ناهماهنگی و اختلال باشند.

-      عفونت سیستم دفع ادرار

-      دیابت

-      تاخیر در رشد اندام ها و سیستم اعصاب مركز

عوامل روان شناختی

شب ادراری ممكن است نشانه ناآرامی درونی و وجود موضوعی حل نشده در كودك باشد. ورود به فضای مدرسه و روبرو شدن با تجربه های تازه در آن، تولد نوزاد و وجود خواهر و برادر كوچك تری كه توجه پدر و مادر را به خود جلب كرده است، تعارض و كشمكش میان پدر و مادر، طلاق، ترس، اضطراب و ... از عواملی هستند كه موجب بروز شب ادراری می شوند.

نكته پایانی : شب ادراری در پسران بیش تر از دختران رخ می دهد.

آنچه نباید انجام داد:

-      از سرزنش و تنبیه كودك جدا پرهیز كنید. این كار تنها موجب افزایش شب ادراری می شود و مشكل عاطفی هم برای او به وجود می آورد.

-      زمانی كه متوجه شدید رختخوابش را خیس كرده، با او با خشونت سخن نگویید و دعوایش نكنید.

-      اجازه ندهید در ساعت نزدیك به خواب، مایعات زیادی  ( به ویژه مایعات دارای كافئین همانند چای و قهوه و ... ) بنوشد.

-      جریان شب ادراری او را به ویژه در نزد خودش برای دیگران بازگو نكنید.

-      مشكل او را بزرگ نمایی نكنید.

-      از نسبت دادن اسامی نامناسب به او خودداری كنید.

-      گفتن جملاتی همچون : مگر تو بچه ای؟ و .... نه تنها مشكلی را از بین نمی برد، بلكه مشكل آفرین می شود.

-      كودك را نترسانید و نگرانش نكنید كه ممكن است دیگران بفهمند، آبرویت خواهد رفت و .....

-      خستگی خود را از شستشوی لباس ها و پاكیزه كردن رختخواب او نشان ندهید.

 

آنچه باید انجام داد:

-      تلاش كنید علت شب ادراری كودك را پیدا كنید، به ویژه اگر علت آن روان شناختی باشد. برای این كار با او صمیمانه گفتگو كنید، تشویق كنید تا مشكل خود را بیان كند. مثلا می توانید بگویید: " عزیزم، مدتی است احساس می كنم از چیزی ناراحتی، فكر كنم نگران هستی، دوست داری كمكت كنم؟ "

-      به او آرامش بدهید و یادآور شوید كه این یك امر كاملا طبیعی است و با گذشت زمان برطرف می شود. می توانید بگویید: " چون در حال بزرگ شدن هستی این اتفاق می افتد، دوستانت نیز این طور می شوند، ولی به خاطر رعایت ادب كسی درباره آن حرفی نمی زند"

-      اجازه بدهید تا در مورد این موضوع بتواند آزادانه و راحت با شما گفتگو كند . اطمینان بدهید كه گفتگوها بین خودتان محرمانه خواهد ماند.

-      می توانید بگویید: " هر وقت سوالی داشتی ،می توانی بپرسی، اگر دوست داری این یك راز بین ما باشد، تو هم به كسی نگو كه به من گفته ای".

-      اگر در فضایی خاص، مثلا حضور شخصی او را نگران می كند، فضای نگران كننده را از بین ببرید و به او آرامش ببخشید.

-      در فاصله های معینی از شب بیدارش كنید و از او بخواهید تا به دستشویی برود. توجه كنید كه در انجام این كار كاملا با محبت و حوصله برخورد كنید. مثلا به جای آن كه بگویید: " پاشو دیگر، باز می خواهی رختخوابت را خیس كنی؟" می توانید بگویید: " سعی كن از جایت بلند شوی و به قولت عمل كنی، من به قولم عمل كردم، از خواب بیدار شدم تا بیدارت كنم ..."

-      تابلویی بالای سر او نصب كنید تا بتوانید به ازای هر شب كه رختخوابش را خیس نكرد، برای خود ستاره ای نصب كند . شما هم در برابر تعداد مشخصی از ستاره ها به او پاداش بدهید.

-      پیشنهاد می شود از زنگ اخبار در رختخوابش استفاده كنید. كار این زنگ به گونه ای است كه با كمی رطوبت رختخواب به صدا درمی آید، در نتیجه كودك بیدار می شود و به دستشویی می رود. اگر پیشرفت كودك ثبت و به او نشان داده شود،  حس همكاری او تحریك می شود و تاثیر آن زیاد است.

-      از او بخواهید كه حتما قبل از خواب به دستشویی برود و بگویید كه این كار به او آرامش می دهد تا راحت و با خیال آسوده بخوابد.

-      برای پاكیزه كردن رختخواب از خودش كمك بگیرید، بگذارید داوطلبانه حداكثر كاری را كه می تواند انجام دهد، شوخی و خنده از حجم خجالتش خواهد كاست.

-      اگر احساس كردید كه شرایط او طبیعی نیست، با پزشك مشورت كنید تا از سلامت او مطمئن شوید. گاهی پزشكان تمرین هایی برای تقویت عضلات مثانه معرفی می كنند كه بسیار ساده و موثر است

كودكي دارم 7ساله كه در انجام كارهاي شخصي خود معطل مي كند.
از دو جنبه مسئله را مورد بررسي قرار مي دهم :الف)علل رفتارهاي نادرست كودكان ب) راهكارهاي مقابله و اصلاح رفتار و كردار نادرست كودكان:

كودكي دارم 7ساله كه در انجام كارهاي شخصي خود معطل مي كند و ور مي رود.مثلا هنگام پوشيدن جوراب ده دقيقه معطل مي كند و با نخ جوراب مشغول مي شود يا مثلا هنگام دستشوئي رفتن يك ربع آب بازي مي كند يا مثلا هنگام نوشتن تكاليفش كه با تمركز يك ربع بيشتر طول نمي كشد دو ساعت لفتش مي دهد و بينش بازي گوشي مي كند

بي نهايت به بازي علاقه مند است

  پرسشگر گرامي من از دو جنبه مسئله را مورد بررسي قرار مي دهم :

الف)علل رفتارهاي نادرست كودكان

بطور كلي مي توان گفت كه رفتارها و كارهاي نادرست كودكان ناشي از چند علت اصلي مي باشد:

1. عدم رشد ذهني كافي: در بسياري از موارد كودكان به علت نرسيدن به رشد ذهني كافي و نرسيدن به قوه استدلال منطقي، خصوصا در سنين پايين تر، از عواقب و نتايج  منفي كارها و رفتارهاي خود اطلاع دقيقي ندارند و از روي كنجكاوي به اعمالي دست مي زنند كه نتايج منفي را به دنبال دارد ، ولي به مرور زمان، با رشد ذهني  و در اثر تجربه، به اين حد از توانايي ذهني مي رسند كه مي توانند قبل از انجام دادن امور، نتايج و عواقب آنرا در نظر بگيرند. لذا لازم است در ضمن اينكه بر آنها نظارت مي شود تا دست به انجام كارهاي نادرست نزنند، به آنها فرصت كنجكاوي و تجربه اندوزي داده شود. براي مثال گاهي والدين فكر مي كنند فرزندان آنها رفتار غيرطبيعي و نامناسبي دارند، درحالي كه رفتار كودكان با توجه به سن آنها بايد مدنظر قرار گيرد، براي مثال رفتار كودكي كه اسباب بازيهايش را به اطراف پرت مي كند، غيرطبيعي نيست. اين كار ممكن است ما را عصباني كند و براي ما خوشايند نباشد، اما بدان معني نيست كه كودك بي ادب شده است و رفتار نادرستي را انجام مي دهد.

2. عدم توجه والدين: يكي از علت هاي ديگر چنين رفتارها و اعمال نادرست كودكان عدم توجه كافي والدين مي باشد، لذا كودك براي جلب توجه آنها دست به رفتارهاي نادرست مي زند، حتي در مواردي با اينكه مي داند مورد تنبيه قرار مي گيرد، عمدا رفتارهاي نادرستي را انجام مي دهد، تا مورد توجه بيشتر قرار گيرد. براي مثال خصوصا هنگامي كه فرزند ديگري در خانه متولد مي شود و توجه والدين نسبت به فرزند قبل كمتر و بيشتر متوجه فرزند  جديد مي شود، اين مي تواند زمنيه ساز رفتارهاي نادرست كودك شود.

3. عدم هماهنگي والدين در شيوه هاي تربيتي: در مواردي مشاهده مي شود كه يكسان نبودن شيوه تربيتي والدين، منجر به بروز رفتارهاي نادرست در كودكان مي شود. براي مثال هنگامي كه يكي از والدين از شيوه سختگيرانه استفاده مي نمايد و ديگري از شيوه سهل گيرانه، كودك در اين ميان دچار تعارضاتي مي شود كه باعث شكل گيري رفتارهاي نادرست در او مي شود. لذا لازم است كه والدين شيوه تربيتي خود را هماهنگ نمايند ، و هر دو بر طبق يك شيوه عمل كنند.

4.الگوهاي نادرست: از جمله علت هاي مهم ديگري كه باعث بروز رفتارهاي نادرست كودكان مي شود، الگوي گيري نامناسب مي باشد. از جمله كساني كه به عنوان الگو بيشترين تاثير را بر روي كودكان مي گذارند، خود والدين و سپس همسالان او مي باشند. لذا لازم است كه هم خود والدين رفتارهاي نادرست خود را اصلاح كنند و هم مراقبت نمايند كه فرزندانشان با كودكاني كه تربيت صحيحي ندارند، ارتباط زيادي نداشته باشند.

ب) راهكارهاي مقابله و اصلاح رفتار و كردار نادرست كودكان:

1. اولين نكته اي كه بايد مورد توجه دقيق قرار گيرد، داشتن صبر و حوصله زياد و با متانت برخورد كردن با كودك مي باشد. زيرا در صورت بروز رفتار نادرستي از كودك، اگر والدين از كوره در روند و با تندي و خشونت با كودك رفتار نمايند، اين زمينه لج بازي و انجام بيشتر اين رفتارها را به دنبال دارد. شما هر اندازه فرزندتان را دوست داشته باشيد، گه گاه عصباني مي شويد و خونسردي خود را از دست مي‏دهيد. در واقع كودكان در عصباني كردن پدرومادر خود استادند، ولي شما نبايد آرامش خود را ازدست بدهيد و زود از كوره دربرويد، بلكه بايد با رفتاري صحيح، كودك را به انجام كارهاي درست ترغيب سازيد.

2.بايستي كودك خود را مورد توجه قرار داد. كودكان در مواردي كارهاي خود را كه از نظر بزرگترها خيلي كوچك به شمار مي رود، بسيار بزرگ و مهم مي دانند، لذا لازم است در چنين مواردي از زاويه ديد آنها به موضوع نگاه كرد و آنها را مورد توجه و تشويق قرار داد. علاوه بر اين كودكان نيز مانند بزرگسالان دوست دارند كه مورد احترام قرار گيرند ، لذا لازم است به صحبت هاي آنان گوش فرا داده شود و وقت كافي براي آنان گذاشته شود.

3.تشويق و تنبيه به موقع: بايستي والدين به اين نكته توجه داشته باشند كه تشويق و تنبيه هايي كه براي كودكان خود در نظر مي گيرند اولاً به موقع باشد و ثانياً متناسب با موضوع باشد و ثالثاً بايستي رفتارهايي كه كودك به خاطر آنها پاداش داده مي شود و يا تنبيه مي شود، دقيقا مشخص شود. براي مثال هنگامي كه از كودك خود مي خواهيم كار خوبي را انجام دهد تا به خاطر آن به او  پاداش دهيم، بايد دقيقا مشخص شود كه مصداق كار خوب و مصداق پاداش چيست؟ براي مثال گفته مي شد اگر اتاقت را تميز كردي، مي تواني يك ساعت تلويزيون تماشا كني. بسياري از مشكلات از ناحيه كودكاني ايجاد مي شود كه نمي دانند چه رفتاري مناسب است. پدر و مادر محدوديت هاي آنها را كاملاً مشخص نمي كنند و يا قواعد و مقررات را آن طور كه بايد به كودك انتقال نمي دهند و يا به صورت ناخودآگاه چنان محدوديت هاي زيادي قائل مي شوند كه كودك مي بيند بخش اعظم رفتارش مورد سرزنش قرار دارد و در اين شرايط بسيار طبيعي است كه ناراحت شود و دست به رفتارهاي نادرست بزند.

علاوه براين بايستي به كوچكترين رفتار درست و مثبت آنها توجه كرده و آن را تشويق كنيد و در حد ممكن به رفتارهاي منفي آنها بي توجهي نشان دهيد. تشويق مي تواند راه بسيار خوبي براي انگيزه دادن باشد.

از تنبيه فيزيكي خودداري كنيد. عصباني شدن از دست كودكي كه بدرفتاري كرده است خيلي آسان است، مخصوصاً كودكي كه تقريباً بزرگ باشد و بداند كه بايد چطور رفتار كند. اما بايد در طريقه ابراز اين عصبانيت خيلي محتاط باشيد، چون كودكان هميشه از شما ياد مي گيرند. داد كشيدن يا كتك زدن كودكي كه خود ناراحت و عصباني است، فقط او را بيشتر تحريك مي كند.

4. از مقايسه هاي افراطي كودكان خود با ديگر كودكان اجتناب شود، زيرا اين عمل منجر به تحقير كودك و بروز لج و لج بازي بيشتر در او مي شود.

5. هنگام بروز رفتارهاي نادرست كودك، بگونه اي رفتار نماييد كه مشخص شود شما شخصيت كودك خود را از رفتار ناصحيح او جدا مي دانيد. يعني شما رفتار او را دوست نداريد و نمي پسنديد، نه خود او را.

6. همانگونه كه در بالا نيز ذكر شد، والدين بايستي در تربيت كودك خود هماهنگ باشند و هر دو از يك شيوه تربيتي استفاده نمايند.

7. محرك ها را بشناسيد. همه آدم ها نسبت به چيزهاي حساس هستند و باعث عصبانيت و اذيت آنها مي شود و كودكان نيز از اين قاعده مستثني نيستند. شايد كودكان به اندازه بزرگسالان نتوانند ناراحتي هاي خود را به خوبي ابراز كنند، اما چيزهايي مثل دير شدن غذا، نديدن يك مسابقه فوتبال، يا حتي فراموش كردن داستان قبل از خواب ، مي تواند محرك خوبي براي بروز عصبانيت و انجام رفتارهاي نادرست در آنها باشد. وقتي بدانيد كه كودكتان تحت برخي شرايط خيلي زود ناراحت مي شود، باعث مي گردد بتوانيد از بروز اين عصبانيت ها جلوگيري كنيد يا حداقل خودتان را براي آن آماده كنيد. 

8. به اين نكته مهم توجه داشته باشيد كه رابطه عاطفي و سرشار از عشق و محبت با كودك است كه به ما امكان مي دهد او را در جهت رفتار معقول هدايت كنيم. شما وقتي نيازهاي اوليه كودكان رابرآورده مي سازيد، اعتماد و اطميناني براي آنان ايجاد مي كنيد؛ رابطه اي مبتني بر اعتماد و اطمينان كه كودك را به اين نتيجه مي رساند كه شما صلاح او را مي خواهيد.

9. شما بايد علاوه بر آن كه كودكان خود را ملزم به رعايت قوانين و مقررات مي كنيد، به آنها آزادي عمل دهيد تا عزت نفس بيابند و بتوانند خود را باور كنند. بدين ترتيب كودكان مي توانند جنبه هاي منحصر به فرد خود را درك كنند و به امكانات بالقوه خود برسند. كودكان بايد اجازه داشته باشند اشتباه كنند، اما در مقام اصلاح خود برآيند و از اشتباهاتشان درس بگيرند تا به موفقيت بيشتري برسند

10.با خواندن كتابهايي در زمينه رشد ذهني و فكري كودكان، آگاهي خود را در اين زمينه افزايش دهيد. زيرا هر چقدر كه شما اطلاعات بيشتري داشته باشيد، راحت تر مي توانيد فرزند خود را هدايت كرده و او را در مسير مناسب قرار دهيد. در اين زمينه كتابهاي انجمن اولياء و مربيان مي تواند راهنمايي هاي خوبي به شما در زمينه هاي تربيتي ارائه نمايد

آيا حسن و قبح اخلاقي بر امر و نهي شرعي استوار است؟
صاحب نظراني در حوزه هاي گوناگون علمي مانند منطق، فلسفه، كلام، حقوق، روانشناسي هر يك از زاويه اي بدان پرداخته اند.

آيا حسن و قبح اخلاقي بر امر و نهي شرعي استوار است؟چگونه؟

تفكر و گفتمان در شناخت حقيقت حسن و قبح از دير زمان اهل انديشه را به خود مشغول داشته است و صاحب نظراني در حوزه هاي گوناگون علمي مانند منطق، فلسفه، كلام، حقوق، روانشناسي و... هر يك از زاويه اي بدان پرداخته اند و در اين خصوص هم تئوري هاي نويني را ارائه كرده اند و هم نقد و بررسي فرضيه هاي پيشين را سامان داده اند و اين تلاش ها هم چنان ادامه دارد.

در فلسفه اخلاق نيز به اين مهم پرداخته شده و با عناوين متفاوتي از آن بحث شده و لي در غالب موارد با اين سوال به اين مساله پرداخته شده است كه : وقتى مىگوييم راستگويى خوب، و مورد سفارش خداوند است، آيا راستگويى ابتدا به وصف خوبى متّصف مىشود و سپس مورد امر الهى قرار مىگيرد يا نخست مورد امر و سفارش الهى قرار گرفته، آنگاه خوب مىشود؟(1)

به هر صورت از آن جايي كه اين مساله داراي زواياي متعددي كه تفصيل و تبيين آنها از حوصله يك نامه خارج است،در اين جا تنها به نكته اي اشاره و منابعي را جهت مطالعه معرفي مي كنيم:

نخستين گام ضروري در تبيين موضوع بحث، بازشناسي معناي حسن و قبح اخلاقي و جداسازي آن از حسن و قبح كلامي و فلسفي و... مي باشد. وقتي حسن و قبح را در آينه انظار و انديشه هاي مختلف به تماشا مي نشينيم، معاني متعددي را براي آن در مي يابيم كه كمال و نقص، سازگاري و ناسازگاري با هدف، هماهنگي و ناهماهنگي با طبع، تفسير حسن و قبح به مدح و ذم و ....از جمله آنهاست.

در اين ميان برخي استحقاق مدح و ذم برخاسته از امر و نهي شرعي دانسته اند.

اين بيان، بياني است اشعري و البته در ميان فلاسفه مغرب زمين، طبيعت گرايان الهي مانند اشاعره (خوب) را به امر و اراده الهي و (بد) را به نهي و عدم اراده الهي تفسير كرده اند. (2)

براين تعريف، اشكالات گوناگوني وارد شده است كه از ميان آنها، اشكال (دور) را مي آوريم و سپس به پيامدهاي آن اشاره اي مي كنيم.

اگر خوب و بد به معناي مامور و منهي عنه الهي باشد، دراين صورت گفتن اين كه (مامور به الهي خوب، و منهي عنه الهي بد است)، مانند گفتن اين است كه (ماموربه الهي،مامور به الهي و منهيّ عنه الهي، منهيّ عنه الهي است. (3)

واين چيزي جز دور مصرّح و روشن نيست. علاوه بر اين كه اين نظريه پيامدهايي دارد كه پذيرفتني نيستند، مانند:

1. اخلاق محدود به متديّنان مي شود. (4)

2. اين نظريه با نسبيت اخلاق سازگار است. زيرا اوامر و نواهي شارع در حوزه مسائل اخلاقي و اجتماعي دين در بستر زمان متغير بوده است.(5)

3. احكام اخلاقي وابسته به امر و نهي شارع هستند و هيچ واقعيت خارجي ندارند.

 براي مطالعه بيشتر به منابع ذيل معرفي كنيد :

1. فلسفه اخلاق (با تكيه بر مباحث تربيتي)، جمعي از نويسندگان، دفتر نشر معارف.

2. فلسفه اخلاق، محمدتقي مصباح يزدي به تحقيق و نگارش احمد حسين شريفي، تهران، نشر بين الملل، 1381.

3. مبادي اخلاق در قرآن، عبدالله جوادي آملي، قم، اسراء، 1379.

4. فلسفة اخلاق، مرتضي مطهري، تهران، صدرا، 1381.

5. فلسفه اخلاق، ويليام كي. فرانكنا، ترجمة هادي صادقي، قم، طه، 1376.

6. مسأله بايد و هست، محسن جوادي ، قم، دفتر تبليغات اسلامي، 1375.

7. دروس فلسفه اخلاق،محمد مقي مصباح يزدي،موسسه امام خميني .

منابع تكميلي:

1. دروس فلسفه اخلاق، محمدتقي مصباح يزدي، تهران، اطلاعات، 1376.

2. فلسفه اخلاق، (پژوهش در بنيانهاي زباني، فطري، تجربي، نظري و ديني اخلاق)، سيدمحمدرضا مدرسي، تهران، سروش، 1376.

3. فلسفة اخلاق، مرتضي مطهري، تهران، صدرا، 1381.

4. مجموعه آثار، مرتضي مطهري، ج 13، مقاله «جاودانگي اصول اخلاقي» تهران، صدرا، 1373.

5. اصول فلسفه و روش رئاليسم، ج 2، مقالة ششم (ادراكات اعتباري) قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزة علميه قم.

6. مسألة بايد و هست، محسن جوادي، قم، دفتر تبليغات اسلامي 1375.

7. فلسفه اخلاق در قرن حاضر، وارنوك، ترجمه و تعليقات صادق لاريجاني، تهران، مركز ترجمه و نشر كتاب، 1368.

8. فلسفه اخلاق در قرن بيستم، مري وارنوك، ترجمه و تحشيه ابوالقاسم فنايي، قم، بوستان كتاب، 1380.

9. فلسفه اخلاق، پل ادواردز، ترجمه انشاءالله رحمتي، تهران، تبيان، 1378.

10. مباني اخلاق در فلسفه غرب و فلسفه اسلامي، حسن معلمي، تهران، دانش وانديشه معاصر، 1380.

11. فلسفة اخلاق، (مجموعة مقالات برگرفته از دائره المعارف فلسفه اخلاق)، ويراسته لارنس سي. بكر، ترجمه جمعي از مترجمان، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)، 1380.

12.مبادي اخلاق در قرآن، عبدالله جوادي آملي، قم، اسراء، 1379.

13. درآمدي به فلسفه اخلاق، آر. اف. اتكينسون، ترجمه سهراب علوي نيا، تهران، مركز ترجمه و نشر كتاب، 1370.

به آدرس هاي ذيل نيز مي توانيد مراجعه كنيد :

http://www.tebyan-ardebil.ir/description.aspx?id=6995

http://mesbahyazdi.ir/node/3509

http://www.appliedethics.blogfa.com/

http://www.akhlagh.porsemani.ir/term78

 

پي نوشت ها:

1. شهيد مطهري، مرتضي، مجموعه آثار،انشارات صدرا،ج، ص.

2. جوادي، محسن، مسأله بايد و هست، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي قم، 98.

3. همان

4. مصباح يزدي، محمد تقي، دروس فلسفه اخلاق،انتشارات موسسه امام خميني، مسئله حسن و قبح عقلي.

5. شهيد مطهري، مرتضي، اسلام و مقتضيات زمان و مكان، انشارات صدرا، ج 2، ص 72.

تفكر و گفتمان در شناخت حقيقت حسن و قبح از دير زمان اهل انديشه را به خود مشغول داشته است و صاحب نظراني در حوزه هاي گوناگون علمي مانند منطق، فلسفه، كلام، حقوق، روانشناسي و... هر يك از زاويه اي بدان پرداخته اند و در اين خصوص هم تئوري هاي نويني را ارائه كرده اند و هم نقد و بررسي فرضيه هاي پيشين را سامان داده اند و اين تلاش ها هم چنان ادامه دارد.

در فلسفه اخلاق نيز به اين مهم پرداخته شده و با عناوين متفاوتي از آن بحث شده و لي در غالب موارد با اين سوال به اين مساله پرداخته شده است كه : وقتى مىگوييم راستگويى خوب، و مورد سفارش خداوند است، آيا راستگويى ابتدا به وصف خوبى متّصف مىشود و سپس مورد امر الهى قرار مىگيرد يا نخست مورد امر و سفارش الهى قرار گرفته، آنگاه خوب مىشود؟(1)

به هر صورت از آن جايي كه اسين مساله داراي زواياي متعددي كه تفصيل و تبيين آنها از حوصله يك نامه خارج است،در اين جا تنها به نكته اي اشاره و منابعي را جهت مطالعه معرفي مي كنيم:

نخستين گام ضروري در تبيين موضوع بحث، بازشناسي معناي حسن و قبح اخلاقي و جداسازي آن از حسن و قبح كلامي و فلسفي و... مي باشد. وقتي حسن و قبح را در آينه انظار و انديشه هاي مختلف به تماشا مي نشينيم، معاني متعددي را براي آن در مي يابيم كه كمال و نقص، سازگاري و ناسازگاري با هدف، هماهنگي و ناهماهنگي با طبع، تفسير حسن و قبح به مدح و ذم و ....از جمله آنهاست.

در اين ميان برخي استحقاق مدح و ذم برخاسته از امر و نهي شرعي دانسته اند.

اين بيان، بياني است اشعري و البته در ميان فلاسفه مغرب زمين، طبيعت گرايان الهي مانند اشاعره (خوب) را به امر و اراده الهي و (بد) را به نهي و عدم اراده الهي تفسير كرده اند. (2)

براين تعريف، اشكالات گوناگوني وارد شده است كه از ميان آنها، اشكال (دور) را مي آوريم و سپس به پيامدهاي آن اشاره اي مي كنيم.

اگر خوب و بد به معناي مامور و منهي عنه الهي باشد، دراين صورت گفتن اين كه (مامور به الهي خوب، و منهي عنه الهي بد است)، مانند گفتن اين است كه (ماموربه الهي،مامور به الهي و منهيّ عنه الهي، منهيّ عنه الهي است. (3)

واين چيزي جز دور مصرّح و روشن نيست. علاوه بر اين كه اين نظريه پيامدهايي دارد كه پذيرفتني نيستند، مانند:

1. اخلاق محدود به متديّنان مي شود. (4)

2. اين نظريه با نسبيت اخلاق سازگار است. زيرا اوامر و نواهي شارع در حوزه مسائل اخلاقي و اجتماعي دين در بستر زمان متغير بوده است.(5)

3. احكام اخلاقي وابسته به امر و نهي شارع هستند و هيچ واقعيت خارجي ندارند.

 براي مطالعه بيشتر به منابع ذيل معرفي كنيد :

1. فلسفه اخلاق (با تكيه بر مباحث تربيتي)، جمعي از نويسندگان، دفتر نشر معارف.

2. فلسفه اخلاق، محمدتقي مصباح يزدي به تحقيق و نگارش احمد حسين شريفي، تهران، نشر بين الملل، 1381.

3. مبادي اخلاق در قرآن، عبدالله جوادي آملي، قم، اسراء، 1379.

4. فلسفة اخلاق، مرتضي مطهري، تهران، صدرا، 1381.

5. فلسفه اخلاق، ويليام كي. فرانكنا، ترجمة هادي صادقي، قم، طه، 1376.

6. مسأله بايد و هست، محسن جوادي ، قم، دفتر تبليغات اسلامي، 1375.

7. دروس فلسفه اخلاق،محمد مقي مصباح يزدي،موسسه امام خميني .

منابع تكميلي:

1. دروس فلسفه اخلاق، محمدتقي مصباح يزدي، تهران، اطلاعات، 1376.

2. فلسفه اخلاق، (پژوهش در بنيانهاي زباني، فطري، تجربي، نظري و ديني اخلاق)، سيدمحمدرضا مدرسي، تهران، سروش، 1376.

3. فلسفة اخلاق، مرتضي مطهري، تهران، صدرا، 1381.

4. مجموعه آثار، مرتضي مطهري، ج 13، مقاله «جاودانگي اصول اخلاقي» تهران، صدرا، 1373.

5. اصول فلسفه و روش رئاليسم، ج 2، مقالة ششم (ادراكات اعتباري) قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزة علميه قم.

6. مسألة بايد و هست، محسن جوادي، قم، دفتر تبليغات اسلامي 1375.

7. فلسفه اخلاق در قرن حاضر، وارنوك، ترجمه و تعليقات صادق لاريجاني، تهران، مركز ترجمه و نشر كتاب، 1368.

8. فلسفه اخلاق در قرن بيستم، مري وارنوك، ترجمه و تحشيه ابوالقاسم فنايي، قم، بوستان كتاب، 1380.

9. فلسفه اخلاق، پل ادواردز، ترجمه انشاءالله رحمتي، تهران، تبيان، 1378.

10. مباني اخلاق در فلسفه غرب و فلسفه اسلامي، حسن معلمي، تهران، دانش وانديشه معاصر، 1380.

11. فلسفة اخلاق، (مجموعة مقالات برگرفته از دائره المعارف فلسفه اخلاق)، ويراسته لارنس سي. بكر، ترجمه جمعي از مترجمان، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)، 1380.

12.مبادي اخلاق در قرآن، عبدالله جوادي آملي، قم، اسراء، 1379.

13. درآمدي به فلسفه اخلاق، آر. اف. اتكينسون، ترجمه سهراب علوي نيا، تهران، مركز ترجمه و نشر كتاب، 1370.

به آدرس هاي ذيل نيز مي توانيد مراجعه كنيد :

http://www.tebyan-ardebil.ir/description.aspx?id=6995

http://mesbahyazdi.ir/node/3509

http://www.appliedethics.blogfa.com/

http://www.akhlagh.porsemani.ir/term78

 

پي نوشت ها:

1. شهيد مطهري، مرتضي، مجموعه آثار،انشارات صدرا،ج، ص.

2. جوادي، محسن، مسأله بايد و هست، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي قم، 98.

3. همان

4. مصباح يزدي، محمد تقي، دروس فلسفه اخلاق،انتشارات موسسه امام خميني، مسئله حسن و قبح عقلي.

5. شهيد مطهري، مرتضي، اسلام و مقتضيات زمان و مكان، انشارات صدرا، ج 2، ص 72.

اگر بخواهیم خودمون رو بشناسیم از طریقه علم روان شناسی‌برسیم چطور؟
علم روانشناسی علمی است كه رفتارها و اعمال انسان را مورد بررسی قرار می دهد و با معرفت نفس و خود شناسی دینی و اسلامی تفاوت دارد.

 اگر بخواهیم خودمون رو بشناسیم از چه راهی می تونم و اگر از طریقه علم روان شناسی‌برسیم چطور؟ چون كه می گن اگر خودتو بشناسی خدای خودتو بهتر می شناسی؟

علم  روانشناسی علمی است كه رفتارها و اعمال انسان را مورد بررسی قرار می دهد و با معرفت نفس و خود شناسی دینی و اسلامی تفاوت دارد. اگر از طریق علم روانشناسی دنبال خود شناسی باشید، تنها به بخشی از وجود انسان علم پیدا می شود و به تمام حقیقت انسان معرفت كسب نمی شود.

 مهم ترین رابطة انسان با خودش این است كه خویش را بشناسد.

 تا انسان خود را نشناسد و از استعدادها و لیاقتهای روحی و جسمی خود آگاه نشود و موقعیت خود را در جهان آفرینش نشناسد، نمیتواند به شخصیت و ارزش وجودی خود پی ببرد و در رسیدن به هدف نهایی از آفرینش خویش  استفاده نماید.

 خودشناسی به معنای این است كه انسان مقام واقعی خود را درك كند و حقوقی را كه هر یك از اعضا و جوارح بر او دارند بشناسد و ادا نماید. انسان از طریق خودشناسی میفهمد كه آزاد، مختار و مسئول آفریده شده،  هدف از خلقت او قرب به درگاه الهی، رسیدن به مقام عبودیت و بندگی و آراستگی به اخلاق و صفات كمال و جمال حق گشتن است، كه این بالاترین سیر كمال بشر است.

آن چه خداوند در وجود انسان به ودیعه نهاده، نشانههای روشنی از علم و قدرت و حكمت پروردگار است، و در میان مخلوقات هیچ موجودی به اندازة انسان دارای این همه سرّ و حكمت نیست.

شناخت انسان در شناخت خدا نقش مهمّی دارد و  خودشناسی راهی به سوی خداشناسی است: "من عرف نفسه فقد عرف ربّه"(1) انسان با خودشناسی به قابلیتها، توانمندیها، تحولات و ویژگیهای فطری و غیر فطری خود پی برده،  ضعف، فقر، نیازمندی و تعلق به قدرت لایتناهی پروردگار را در خود حس خواهد كرد، و این مقدمهای برای سلوك عملی و رفتن به سوی خدا و كمال مطلوب خواهد بود. در روایات، خودشناسی برترین و نافعترین شناخت، شمرده شده است

"راههای خودشناسی": خودشناسی از دو راه امكانپذیر است:

 1. با سیر درونی (انفس)، و مطالعه، تفكر و تعقّل در درون انسان اعم از جسم و روح.

 2. با سیر بیرونی (آفاقی)، و این كه انسان در بین موجودات جهان هستی چه جایگاهی دارد؟  چرا به عنوان "خلیفة الله" (جانشین خدا در زمین) قرار داده شده است؟ و...

سیر آفاقی (بیرونی) و انفسی (درونی) به شكلهای گوناگون امكان پذیر است:

الف) از طریق وحی و مطالعة كتاب و سنت و این كه قرآن و روایات دربارة انسان چه گفته است مانند آیات:

 "هُوَ الَّذِی خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ; (غافر، 67):

 "إِنَّ الاْ نسان خُلِقَ هَلُوعًا ; (معارج، 19)

 "خُلِقَ الانسان مِنْ عَجَلٍ; (انبیأ، 37)

 "لَقَدْ خَلَقْنَا الاْ نسان فِیَّ أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ ; (تین، 4)، و آیات: نحل، 78; مؤمنون، 12 - 16; حج، 5; روم، 54; واقعه، 57 - 62; یس، 77; انسان، 1 - 3; نبأ، 8; عبس، 18 - 24; انفطار، 7 - 19; و...(2)جهت آگاهی بیشتر ر.ك: مبانی خداشناسی، محمدی ری شهری، ص 91 - 154، دارالحدیث ؛ معارف قرآن، استاد محمدتقی مصباح یزدی، ص 321ـ442، مؤسسة در راه حق.

در یكی از اشعار منسوب به امیرالمؤمنیننیز آمده است : أتزعم انك جرم صغیر  و فیك انطوی العالم الاكبر؛ گمان میكنی  جسم كوچكی هستی، در حالی كه این گونه نیست، بلكه  درونت عالم بزرگی نهفته است". (3)

ب) از طریق مطالعة كتابهایی كه در مورد خصوصیات جسمی و روحی انسان و شناخت: چشم، گوش، پوست، مغز، اعصاب، قلب، سلولها، استخوانها و ... نوشته شده است .

 این گونه مطالعات اگر با تفكر و تعقل صحیح همراه باشد انسان را به شناخت خدا خواهند رساند. قرآن مجید می فرماید:

"وَ فِی خَلْقِكُمْ وَ مَا یَبُثُّ مِن دَآبَّةٍ ءَایَـَتٌ لِّقَوْمٍ یُوقِنُونَ ؛ و در آفرينش خودتان و آنچه از [انواع‏] جنبنده [ها] پراكنده مي‏گرداند، براي مردمي كه يقين دارند نشانه‏هايي است."(4)

ج) سیر و شناخت از راه عرفان و شهود كه انسان به وسیلة تقوا، تزكیه نفس و سیر و سلوك عملی به آن نائل میگردد.

به بیان دیگر یكی از ره های خود شناسی  راه اصلاح نفس و تهذیب اخلاق و پرورش ملكات والای انسانی  است. انسان ازاین طریق  به كرامت نفس و عظمت خلقت بزرگ الهی و اهمیت روح آدمی كه پرتوی از انوار الهی است، پی میبرد و از همین راه خالق خویش را شناخته و مسیر عبودیتش را طی مینماید . 

برای اطلاع بیشتر به كتاب "معرفت نفس" علامه حسن زاده آملی،"انسان كامل" شهید مطهری مراجعه نمائید.

 

پی نوشت ها:

 1 . عبد الواحد تميمي آمدي‏،غرر الحكم ، ج 5 ، ص 194 ، مادة عرف.شرح آقا جمال الدين خوانساري‏،دانشگاه تهران‏،تهران،1366ش.

2.  مبانی خداشناسی، محمدی ری شهری، ص 91 - 154، دارالحدیث ،قم؛ معارف قرآن، استاد محمدتقی مصباح یزدی، ص 321ـ442، مؤسسة در راه حق، قم.

3. الاربعین، الشیخ الماحوزی، تحقیق: سید مهدی رجائی، ص 281، طبع امیر.

4. جاثیه ‌(45) آیه 4

برای خدا چه فرقی میكند كه ما چطور زندگی كنیم؟
قرآن می فرماید:«اگر شما و همه مردم روي زمين كافر شويد [زياني به خدا نمي‏رسد] زيرا خدا بي‏نياز و ستوده است».

برای خدا چه فرقی میكند كه ما چطور زندگی كنیم؟ خوب باشیم یا بد؟ عبادت بكنیم با نكیم؟ دینمان چه باشد؟ با تشكر

پرسش گر گرامی برای خدا هیچ فرقی نمی كند كه ما چطور زندگی كنیم؟ خوب باشیم یا بد؟ عبادت بكنیم با نكنیم؟ دینمان چه باشد؟

چون او غنی و بی نیاز مطلق است و به هیچ چیز و هیچ كس نیاز ندارد این تصریح قرآن كریم است :« وَ قالَ مُوسي‏ إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَميعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ حَميد» (1)و موسي [به بني‏اسرائيل‏] گفت: اگر شما و همه مردم روي زمين كافر شويد [زياني به خدا نمي‏رسد] زيرا خدا بي‏نياز و ستوده است. 

این ما هستیم كه به برنامه ای جامع برای درست زندگی كردن و به خوب بودن و به عبادت نیاز داریم تا  بتوانیم به كمال دنیوی و اخروی برسیم. خدا راضی نیست كه ما راه بی دینی را انتخاب كنیم و از سعادت دور شویم، چرا كه او دوست دارد همه شاكر باشند و به سعادت واقعی خود برسند. «إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ وَ لا يَرْضي‏ لِعِبادِهِ الْكُفْرَ وَ إِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْري‏ ثُمَّ إِلي‏ رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُور»(2)

اگر ناسپاسی كنید خداوند از شما بی نیاز است و هرگز ناسپاسی را برای بندگانش نمی پسندد، سپس بازگشت همه شمابه سوی پروردگارتان است و شما را از آنچه انجام می دادید آگاه می سازد، چرا كه او به آنچه درون سینه هاست آگاه است.

پس خدایی كه ما را خلق كرده فرموده باید درست زندگی كنید و عبادت كنید،خوب باشید و دین تان، دین حق، یعنی اسلام باشد، تا بتوانید به سعادت برسید، وگرنه ضررش به خود شما برمی گردد، و روز قیامت از اعمال تان باخبر می شوید، و از نعمت های بهشت بی بهره خواهید ماند.و در صورت اشتباه و گناه، تاوان كارهای خود را پس می دهید.

پی نوشت ها :

1. ابراهیم (14) آیه 8.

2. زمر (39) آیه 7

خدا،پیامبران و امامان(ع) كه پیروانشان اقلیتند، شكست خوردگان تاریخند؟
همچنین انبیا و امامان شكست خوردگان تاریخ نبودند، چون آنچه كه در اسلام محوریت اهمیت دارد انجام وظیفه است.

عوامل درونی (عقل. فطرت وجدان) و عوامل بیرونی ( پیامبران و اینهمه تبلیغات دینی و اخلاقی) نتوانستند اكثریت انسانها را در مسیر حق قرار دهند؟ نه در حكومت علی ع و نه در حكومت اسلامی ایران؟ چرا؟ اگر اكثریت معیار درستی یا نادرستی شود . خدا . پیامبران و امامان شیعه (ع) كه پیروانشان اقلیتند. بزرگترین شكست خوردگان تاریخ اند. و ابلیس و پیروانش كه اكثریت اند پیروز اند. معیار اكثریت در مقبولیت حكومت اسلامی. در انتخابات . در سنجش علم و ایمان دانش آموزان و در نظر سنجی ها هنوز به كار می رود؟چرا؟

 در ابتدا باید گفت: عدم هدایت اكثر مردم مربوط به انبیا و امامان نیست، زیرا آنان همه سختی ها را متحمل و از همه پتانسیل ها استفاده نمودند كه مردم هدایت شوند، اما برخی انسان ها در تشخیص حق دچار مشكل شدند، لذا این امر را باید در عوامل دیگر جستجو نمود. همچنین انبیا و امامان شكست خوردگان تاریخ نبودند، چون آنچه كه در اسلام محوریت اهمیت دارد انجام وظیفه است ، كه آنان انجام دادند، مهمتر از همه اینكه عدم هدایت مردم به خود آنان وزمینه های دیگر بر می گردد د. - به آنها اشاره خواهدشد - قبل از بیان این عوامل لازم است به ارزش اكثریت اشاره نمائیم :مطالعه آيات روايات حضرت رسول(ص) و امامان ما را به اين نكته رهنمون مي‏سازد كه بر خلاف ديدگاه قرار داد اجتماعي ـ كه منشأ مشروعيت همه مسائل سياسي را در رأي اكثريت مي‏داند ـ در انديشه سياسي اسلام، اكثريت از آن جهت كه اكثريت است، اعتبار و ارزشي ندارد ، بلكه اكثريت از آن جهت ارزش دارد كه نمودار ارزش‏هاي انساني و اسلامی باشد. در قرآن و ديگر منابع اسلامي به اين دو نوع اكثريت اشاره شده است: بندگان خدا كساني هستند كه سخنان را مي‏شنوند و بهترينش را پيروي مي‏كنند.(1)،). اين آيه معيار «احسن» را براي گزينش مطرح مي‏كند، نه كميت افراد را. امام علي(ع) نيز مي‏فرمايد: درطريق هدايت و رستگاري، از كمي نفرات وحشت نكنيد؛ زيرا مردم در اطراف سفره‏اي اجتماع كرده‏اند كه مدت سيري آن كوتاه و گرسنگي آنطولاني است (2)از این رو در قرآن عبارات از این دست وجود دارد : اكثرهم لایعلمون واكثرهم لا یعقلون، این عبارات نشان می دهد كه اكثریت مطرح در اسلام ، با اكثریت كه در فلسفه غرب مطرح است تفاوت دارد، آنچه كه در اسلام وجود دارد اكثريت هوشمند، مؤمن و آگاه به مسايل، ارزش است. اگر جامعه در چارچوب اسلام و اصول و ارزش‏هاي آن و با آگاهي و هوشياري در مسايل سياسي وارد شود و در راهيابي به حقايق و عدالت و يا تشخيص قانون درست از نادرست، اختلاف پيش آيد، رأي چنين اكثريّتي بر رأي اقليّت ترجيح دارد؛ زيرا در اين صورت، اكثريت به واقعيات نزديك‏ترند و آراي چنين اكثريتي را عقل و شرع تأييد مي‏كند. رأي چنين اكثريتي بر وفق فطرت پاك و سرشت اوليه انسان‏ها مي‏باشد كه در قرآ ن به آن اشاره شده است: فأقم وجهك للدين حنيفا فطرت الله التي فطر الناس عليها لا تبديل لخلق الله...، (3) امام علي(ع) نیز انسان ها را به همراهی با اكثریت دین مدار فرا می خواند(4) بر این اساس باید گفت: آن دسته انساهای كه ارزش مدار نباشند، -اگر چه زیاد باشند- اكثر محسوب نمی شود.

نكته ديگري كه در اين جا لازم به ذكر مي‏باشد جايگاه اكثريت در ارتباط با تشكيل حكومت اسلامي است: اما قبل از پرداختن به آن بايد توجه شود مراد از مشروعيت، مشروعيت به مفهوم مقبوليت (agreement) و مورد رضايت مردم در حوزه جامعه‏شناسي سياسي نمي‏باشد بلكه منظور مشروعيت به مفهوم حقانيت (truthability) در برابر غصب (usurpation) يعني ناحق بودن حكومت مي‏باشد. بر اساس آيات و روايات متعدّد مشروعيت حاكم اسلامي(اعم از ائمه اطهار در زمان حضور و ولي فقيه در عصر غيبت) وابسته به رأي و رضايت مردم نمي‏باشد بلكه رأي و رضايت كمك و همدلي مردم باعث به وجود آمدن و تحقق حكومت اسلامي مي‏شود حضرت امير(ع) مي‏فرمايد: ا؛ اگر حضور بيعت‏كنندگان نبود و با وجود ياوران حجّت بر من تمام نمي‏شد...رشته كار [حكومت] را از دست مي‏گذاشتم،(4) همچنين مي‏فرمايد: لا رأي لمن لا يطاع؛ كسي كه فرمانشپيروي نمي‏شود رأيي ندارد(5)

 بعد از بیان این مطالب به عوامل عدم هدایت پذیری مردم می پردازیم كه برخی از آنان عبا رتند :

ا)فرهنگی تربیتی

1- جهل و ضعف بینش و نداشتن آگاهی درست از ماهیت دین و نقش و كاركرد آن در تأمین سعادت دنیوی و اخروی انسان.

2- ابلیس و شیطانهای جنی و انسانی كه مهمترین نقش را در عدم گرایش انسان به حق دارند

3- تقویت بعد حیوانی

انسان دو بعد مادی و معنوی دارد. اگر انسان بعد مادی خود را تقویت نماید، از مسیر حقخارج میگردد.- متأسفانه- بیشتر انسانها به دلیل سطحی نگری و ظاهر بینی بیش تربه تقویت بعد مادی خود میپردازند و سعادت خود را در مال دنیا و زندگی زودگذر جستجو میكنند ،و این در حالی است كه بعد معنوی انسان مانند گرایش به خدا و معاد باوری مورد توجه انسانها قرار نمیگیرد، زیرا بعد مادی انسان به صورت غریزی می باشد- كه ملموس و محسوس است-، اما بعد معنوی انسان با تأمل و تفكر و طهارت باطنی حاصل شود. كه بیشتر مردم كمتر از عقل بهره می گیرند، از این رو در قرآن تعابیری همچون «أكثرهم لا یعقلون»، «أكثرهم لا یتفكرون» آمده ، و در تضاد بین غریزه جنسی و عقل، غریزه جنسی بر عقل غالب میگردد.

 ب) زمینههای خانوادگی

1- وراثت و ژنتیك

با توجه به قانون وراثت، بسیاری از خویهای زشت و زیبا، از طریق ژن به فرزندان منتقل میشود. خُلق و خویها و عملكردهای والدین و اجداد زمینه را برای افزایش یا كاهش گرایش انسان هابه حق را فراهم میسازد

2- سطح آگاهیهای دینی خانواده

 میزان توجه و اهمیت دادن به ترتیب هدایت، شیوه آموزشها و برخوردها از جمله مسایلی است كه میتواند در هدایت وعدم هدایت انسان ها موثر باشند، و بیشتر خانواده ها نمی توانند زمینه ای حق گرایی، فرزندان خود را فراهم نمایند.

3- تأثیر خودآگاه و منفی غذاهای حرام و شبه ناك در نطفه و بینشها و گرایشهای مذهبی.

ج) زمینههای اقتصادی

1- قدرت و ثروت

احساس بینیازی و همچنین كاخنشینی، روحیهای در انسان ایجاد میكند كه باعث گناه طغیان روحی و فكری میشود. زمینه را برای كاهش یا عدم پایبندی به مسایل دینی فراهم میسازد. قرآن كریم میفرماید: "ان الإنسان لیطغی ان راه استغنی؛ انسان چون خود را بینیاز ببیند، طغیان میكند".(6)

2- فقر و تهیدستی

د) زمینههای اجتماعی

1- محرومیتها و وازدگیهای اجتماعی

افرادی كه كارهایشان برای خدا و برپایه اخلاص و نزدیكی به خدا نیست،وابسته به جامعه هستند. تعریف و تكذیب جامعه، معیار خوشبختی و بدبختیآنها است. چنین افرادی اگر از جامعةخود، رانده و دلزده گردند، عقدة حقارت و احساس خودكمبینی میكنند، عقده در آنها كینه و عداوت به وجود میآورد، در نتیجه به سوی گناهان سوق داده میشوند.(7)

2- سیاست های حاكمان ظالم

 داده های تاریخی نشان می دهد كه حاكمان ظالم عوامل مهم گمراه مردم می باشند؛ درطول تاریخ این فرعون ها بودند كه با استفاده از همه ابزار وامكانات مردم را گمرا می نمودند ونمی گذاشتند كه مردم دنبال حق بروند، متاسفانه عملكرد آنان به گونه ای موثر بودكه مردم به نصایح انبیا ووجدان خود كم تر توجه می نمودند و تحت تاثیر تبلیغات وبر نامه های حكومت ها ورهبران ظالم قرار می گرفتند، البته حب دنیا ودنیا گرایی عامل مهم نیز عامل مهم حق گریزی مردم به حساب می آید.

پی نوشت ها :

1.زمر، آيه 18 .

2.صبح صالح،نهج‏البلاغه، خطبه 201، ص 319.

3.سوره روم، آيه30.

4. فیض الاسلام ، نهج‏البلاغه، تهران ، چاب آفتاب ، ص 43 ، خطبه3

5. همان ، خطبه 27.

6. علق، آیه 6.

7. محسن قرائتی، گناهشناسی ، انتشارات پیام آزادی،چاپ سوم ص 169.

صفحه‌ها