اخلاق

پرسش 1: سوال شرح 1غيبت چيست؟ پاسخ: سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما ؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛ غيبت آن است که عيب پنهاني کسي را پشت سر او بگوي

 

امام على عليه ‏السلام : دانش ، گمشده مؤمن است . عيون أخبار الرِّضا عليه‏السلام : 2 / 66 / 295 منتخب ميزان الحكمة : 396

 

پرسش 1: سوال شرح 1غيبت چيست؟ پاسخ: سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما ؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛ غيبت آن است که عيب پنهاني کسي را پشت سر او بگويند ( 1) پي نوشت: 1. آيت الله مکارم، استفتاآت ،ج1 ،سوال 552. پرسش 2: ايا غيبت انسان فاسق رواست؟ پاسخ: غيبت از آدم فاسق كه فسق او علني باشد (مثلاً شراب خوري او علني باشد.) تنها در مورد موارد علني و گناه اشكال ندارد. پرسش 3: معاد حيوانات چگونه است؟ پاسخ: بر اساس آنچه از آيات قرآني استنتاج مي شود ،حيوانات نيز مانند همه موجودات و همه ذرّات وجود، به سوي معاد در حركت بوده ، همگام با همه نظام وجود و به عنوان قطعه از نظام هستى، در سير و حركت اند . حركت و سير آنها هم به آن جايي كه همه حركت ها منتهي خواهد شد، منتهي مي گردد. حيوانات هم مانند هر موجود ديگرى، داراي جهاز خاص وجودي بوده ، داراي مسيرها و طريق هاي مختلف و متنوع و در عين حال حساب شده و منظم مي باشند . آنها نيز مانند هر موجود ديگرى، طبق راه و مسيري كه در پيش دارند و در پيش مي گيرند؛ به نقطه اي كه همه وجود به سوي آن در حركت است ،يعني به سوي مبدأ متعال و روز معاد و قيامت در حركت اند . در آن روز، به نتيجه حركت خود و مسير و راهي كه در پيش دارند، خواهند رسيد. در قرآن كريم بعضي از آيات وجود دارد كه با صراحت به سير و حركت حيوانات و همه جنبنده ها و پرنده ها به سوي معادو قيامت اشاره مي كند: وَ ما منْ دابّة في الأرضِ وَ لا طائرٍ يطيرُ بجَناحيه إلّا أمم أمثالكُم مَا فرّطنا في الكتابِ من شَيء ثمّ إلي ربّهمْ يحشَرونَ. [1]«نيست هيچ جنبده اي در زمين و نيست هيچ پرنده اي كه با دوبال خود پرواز مي كند، مگر اينكه همه آنها مانند شما انسان ها، امت ها و هستند و ما در كتاب تكوين، چيزي را بي حساب به وجود نياورده ايم. سپس همه اين جنبنده ها و پرنده ها، به سوي پروردگارشان محشور مي شوند». اين آيه با صراحت كامل، همه جنبنده ها و پرنده ها را كه شامل تمامي اصناف، انواع و طبقات حيوانات مي گردد ،حساب شده و داراي اجتماعات و مقررات و نظم خاص حاكم در اجتماعات آنها و نيز شعور و اراده و همچنين حركت و سير به سوي معاد و به سوي مبدأ متعال مي داند . با وجود صراحت خاص اين آيه در حشر همه حيوانات كه از جمله «ثمّ إلي ربّهمْ يحشرونَ »برمي آيد ،هيچ گونه شبهه و ترديدى، در اصل حركت حيوان به سوي معاد باقي نمي ماند. قرآن همچنين مي فرمايد: وَ اذا الوُحوشُ حشرَت. [2] گرچه اين آيه دلالت خاصي دارد و دلالت بر حشر وحوش مي كند؛ اما براي متدبر اين حقيقت را مي رساند كه غير وحوش نيز محشور خواهند بود. بنابراين وقتي مي گوييم همه موجودات، بدون استثنا به مقتضاي آيات قرآني به سوي مبدأ متعال و به سوي معاد، برگشت نموده و حركت مي كنند و به مبدأ متعال مي رسند و نتيجه حركت خود را مي بينند؛ نبايد از اين جملات معناي ناصحيح برداشت نمود و چنين فكر كرد كه در روز قيامت، رسيدن موجودات به مبدأ متعال به يك معني بوده و رسيدن موجودات به او معناي واحدي دارد؛ بلكه بايد توجه داشت كه رسيدن به مبدأ متعال در خصوص هر موجودى، به معناي خاصي است؛ مثلا رسيدن انسان به مبدأ متعال، با رسيدن موجودات ديگر به او فرق دارد. همچنين رسيدن هر موجودى، غير از رسيدن موجود ديگر است . نيز نتيجه حركت و راه و روش هر كدام از موجودات كه در معاد ظاهر مي گردد ،نتيجه مخصوصي بوده و غير از نتيجه حركت و راه و روش موجود ديگري است. اگر به شما گفته شود: در فصل بهار، همه خاك ها به حركت درمي آيند و نتايج حركت ها در فصل تابستان ظاهر مي گردد، آيا از اين جمله، مي فهميد كه همه حركت ها نتيجه واحدي خواهد داد و نتيجه ها يك نتيجه است؟! اگر گفته شود: دانه ها در اين فصل، حركت آغاز مي كنند و نتيجه ها در فصل تابستان به ظهور مي رسد، آيا برداشت مي كنيد كه نتيجه ها در تابستان همه يكي خواهد بود؟ اگر گفته شود: همه نطفه ها در رحم ها، حركت هاي خود را شروع مي كنند و بعد از مدتي نتيجه ها ظاهر مي شود، آيا تصور مي كنيد كه نتيجه ها يكي خواهد بود؟ اگر گفته شود: همه موجودات، به سوي نقطه اي كه «معاد» ناميده مي شود ،حركت مي كنند و همه در آن روز، نتايج حركت ها را خواهند يافت و همه به مبدأ متعال خواهند رسيد، آيا چنين خواهيد فهميد كه نتيجه يكي بوده و همه، به يكي نحو به معناي واحد به او خواهند رسيد؟! خيلي هستند كه متأسفانه وقتي چنين مي شنوند، چنان فكر مي كنند و سپس با تعجب مي پرسند: آيا همه موجودات، مانند انسان به او مي رسند و همه موجودات مانند انسان، نتيجه و جزاي اعمالشان را مي بينند و به بهشت و جهنم مي روند و...؟(3) پي نوشت ها: 1.انعام (6) آيه 38 2. تكوير(81) آيه 5 3. شجاعى، معاد يا بازگشت به سوي خدا، ج 1، ص 53 . پرسش 4: معاد ومحاسبه انسان هاي معلول ورواني چگونه است(اگر به بهشت بروند چرا واگر جهنم چرا؟) پاسخ: ظاهرا منظور شما از افراد معلول ، معلولين ذهني است . افراد معلول جسمي بسته به ميزان توانايي هايشان تكاليف ومسئوليت هاي خود را دارند كه معين است ؛ اما در خصوص افراد داراي معلوليت ذهني يا ديوانگان و حتي كودكاني كه قبل از سن بلوغ از دنيا مي روند،سرنوشت اينها در قيامت چگونه است و چگونه و به چه قاعده اي براي آنها جايگاه و مقام آخرتي تعيين مي گردد ؟ از نظر عقل و نقل اين گونه افراد چون از ادراك متناسب وقابل قبول كه شرط هر تكليف ومسئوليتي است بي بهره اند ، در دنيا هم تكليفي برعهده آنان نيست، در نتيجه گناهي براي آنان ثبت نمي‏شود و عقوبت و مجازات هم نمي‏شوند. حال اگر از خانواده‏اي مسلمان باشند، به دنبال پدر و مادر خويش- شايد به عنوان پاداش ومايه خوشحالي ايشان_ به بهشت خواهند رفت. اما اگر وابسته به كفار و ظالمان باشند، به واسطه قصور ادراكي خود در دنيا عذاب نخواهند شد؛ اما اينكه چه سرنوشتي در انتظارشان است ؛ برخي گفته‏اند در جايي بين بهشت و دوزخ هستند و شايد مشمول عفو و رحمت الهي شده و داخل بهشت شوند. در كتاب شريف كافي رواياتي درباره اطفال و ديوانگان آمده، در بعضي آمده است: "اطفال مؤمنان و كفار ملحق به پدران خويش خواهند شد". در برخي آمده است : "علم آن را به خدا واگذاريد" يعني درباره آن سؤال نكنيد؛ خدا بهتر مي‏داند با آنها چكار كند. (1) در برخي روايات درباره اطفال شيعيان آمده است كه در عالم برزخ فاطمه زهرا(س) آنان را تربيت مي‏كند. (2) حكم ديوانگان مانند اطفال است. (3)البته در پاره اي از روايات ذكر شده كه اين افراد به شكل خاصي در قيامت مورد آزمون قرار مي گيرند تا وضعيت تسليم يا متمرد بودن آنها در برابر تكاليف الهي معين باشد . بعيد نيست متناسب با وضعيت آخرت وميزان ادراكات آنها در آن جهان آزموني از ايشان گرفته شود. زراره از امام باقر(ع)نقل مي‌كند: «وقتي قيامت مي‌شود، خداوند با پنج دسته محاجّه مي‌كند: طفل، كسي كه در دوران فترت بميرد، كسي كه در زمان پيامبر ابله باشد (سبك عقل )، ديوانه­اي كه عقل نداشته باشد و بالأخره كر و لال. همه آنها بر خدا اعتراض مي‌كنند و يا عرض مي‌كنند تقصيري نداشتيم. اگر حجت ‌داشتيم، اطاعت مي‌كرديم. خداوند فرشته­اي را مي‌فرستد و آتشي آماده مي‌كند؛ سپس به آن پنج گروه مي‌گويد: خداوند به شما امر فرموده است داخل آتش شويد. هر كدام از آنها پذيرفتند و داخل آتش شدند، خداوند آتش را بر آن‌ها سرد و خنك مي‌كند و از سوختن نجاتشان مي‌دهد، ولي عده اي كه نپذيرفتند، به سوي آتش جهنّم سوق داده مي‌شوند».(4) عذاب آنها در قيامت بدون دليل وحجت نمي باشد . بر خلاف حكم عقل وعدالت با هيچ كسي در قيامت برخورد نخواهد شد و اندك ظلمي بر كسي روا نخواهد گشت . پي‏نوشت‏ها: 1 - كليني، كافي، ج 3، ص 248. 2 - همان، ج 5، ص 289 و ج 6، ص 229؛ تفسير قمي، ج 2، ص 332. 3 - كافي، ج 3، ص 248. پرسش 5: هدف از خلقت عالم خصوصا انسان چيست؟ پاسخ: در موضوع هدف الهي از خلقت جهان هستي، دو نظريه اصلي وجود دارد: 1- عرفا معتقدند چون خداوند اراده نموده از خفا بيرون آيد و جمال اسما و صفات خود را در اشيا و افراد مشاهده نمايد، پس در جهان و انسان ظهور و تجلى نمود و دست به خلقت آنان زد، پس هدف خداوند از آفرينش انسان و ساير پديده‏ها ظهور و تجلى است.(1) 2- فلاسفه اسلامى گفته‏اند: چون خداوند واجد همه كمالات است و هيچ نقصى در او نبوده و بى نياز مطلق است، هيچ گونه كمبودى ندارد تا بخواهد با آفرينش جهان يا انسان، آن را جبران نمايد و يا سودى از آفرينش عالم و آدم نصيب او شود. خداوند چون كامل است، لازمه كمالش فيّاض و بخشندگي است، پس بايد فيض بخشى و بخشندگى كند، در نتيجه بايد جهانى زيبا و كامل بيافريند. بنابراين صدور وجود و هستى از خداوند واجب است.(2) اما در واقع هر دو به يک نتيجه ختم مي­شود و آن اين که آفرينش جهان هستي لازمه صفاتي مانند علم، قدرت، حکمت، رحمت و فياضيت الهي است. يعني همان گونه که علت به صورت ضروري، وجود معلول را اقتضا مي کند، صفات الهي نيز علت وجود جهان هستي است و چون علت وجود دارد ( صفات کمالي خداوند ) معلول نيز وجود خواهد داشت (جهان هستي با همه زيبايي ها و کمالات). جهان هستي با تمام نظم و زيبايي هايش نمادي از لطف، مهرباني، علم، قدرت، حکمت و... خداست ،به طوري که بدون آفرينش، صفات جمال و جلال خدا مخفي و پنهان مي ماند .هر «بود»ي، «نمود»ي دارد؛ نمي شود روغن باشد اما چربي نداشته باشد . رحمت باشد، اما بخشش و فيض وجود نداشته باشد! بنابراين از همين جا مي توان نتيجه گرفت كه خلقت جهان نتيجه صفات خداوند است. خداوند فيض و بخشش دارد و لازمه آن اين است كه هر چه امكان وجود دارد، فيض و هستي خداوند را دريافت كند و چون قابليت وجود براي جهان هستي بود، خداوند آن را آفريد. از اين رو هستي بخشي جهان، با تمامي نظم و زيباييش و صورتگري انسان با تمامي استعداد و توامنديش، جلوه گر جلال و جمال خداست و شايسته است که سپاس گزار خدا و قدر شناس او باشيم. خداوند از آن جا كه "علم" و "قدرت" و "فضل" و "جود" بي نهايت دارد، جهان و انسان را آفريده ، لازمه اين سه صفت آن است كه خلقت خداوند بهترين و كامل‏ترين آفرينش باشد، يعني در مجموعه هستي اگر وجود مخلوقي، زيبايي و كمال آفرينش مجموعه عالم را افزايش دهد، لازم است خدا آن موجود را خلق كند، زيرا عدم خلقت آن موجود، يا ناشي از عدم اطلاع و آگاهي از زيبايي آن است، يا در اثر ضعف و ناتواني از خلقت آن است. چنانچه خدا با توجه به علم و قدرت بي نهايت، باز آن زيبايي را خلق نكند، ناشي از عدم "فضل" و "جود" و بخشندگي است كه خدا از بخل منزه است و "جود" و رحمت و بخشندگي او بي نهايت است. پس جهاني كه خدا خلق مي كند، بايد كامل‏ترين صورت ممكن را داشته باشد. در مجموعه خلقت بايد انسان خلق مي شد؛ زيرا در جهان خلقت پيش از خلق انسان، ملائك بودند كه موجوداتي نوراني و پاك بودند كه خدا را همواره عبادت مي كردند. فرشتگان به دليل شرايط ويژه خلقت خود بر سر دو راهي قرار نمي گرفتند كه با اختيار خويش (در حالي كه ميل باطني آن‏ها به جهت ديگري تمايل داشته باشد) رضايت خداوند را انتخاب كنند. آن‏ها همواره حضور و عظمت خدا را درك مي كنند و در مقابل آن همه عظمت، راهي جز عبادت ندارند. اما در صحنه هستي، مي توان يك نمايش زيباتر از اين را هم تصوير كرد و آن اين كه موجودي وجود داشته باشد كه از يك طرف همانند ملائك در اوج جذبه الهي و عشق و عبادت به خدا باشد و در عين حال موانعي پيش روي او براي برگرداندن وي از مسير عشق و عبادت قرار داشته باشد. اين موجود انسان است. او خدا و عظمتش را بي واسطه مي بيند و از سوي ديگر گرچه فطرت الهي او همواره در درونش وي را به سوي خوبي‏ها و پاكي‏ها دعوت مي كند، ولي اميال حيواني و شهواني او قدرت فراواني دارند. وي اين گونه خلق شده كه از يك سو با خواسته‏ها و تمايلات شهواني و حيواني رو به رو است . از سوي ديگر فطرت الهي اش و راهنمايي‏هاي پيامبران او را به سوي خوبي‏ها فرا مي خواند. او در عرصه‏هاي مختلف زندگي مي تواند با ايمان به خداوند و محبّت او، بر سر دوراهي‏ها، عشق به خدا را انتخاب كند و مظاهر فريبنده دنيا را رها سازد. چنين صحنه هايي از محبّت و عشق انسان نظير يوسف كه در اوج جواني و زيبايي در سخت‏ترين صحنه آزمايش خدا را رها نكرد، براي هر كسي در طول زندگي امکان وجود دارد و همواره چنين صحنه‏هايي در طول تاريخ حيات بشري تكرار مي شود. اگر خداوند زمينه پديد آمدن چنين صحنه‏هاي زيبايي از تجلّي محبّت و عشق مخلوقات خويش را كه با اختيار كامل به سوي او مي آيند، فراهم نمي كرد ،باز جهان كامل‏ترين و زيباترين بود؟ آيا در علم و قدرت و فيض و "جود" مطلق خداوند كه اقتضاي آفرينش بهترين و زيباترين صورت آفرينش را دارد، ترديد نمي بود؟ آيا جاي اين سؤال از خدا باقي نمي ماند كه قدرت و علم و فيض تو مطلق بود، پس چرا زيباترين جهان را خلق نكردي؟! پس از خدا، خلقتي چنين لازم و ضروري است وگرنه خداوند نيازي به آزمون و عبادت انسان‏ها ندارد. اگر در آيات قرآن آزمايش و عبادت به عنوان علّت آفرينش انسان شناخته شده و كمال انسان هدف نهايي شمرده شده، اين خصوصيّات و فوائد متوجه انسان است و نيازي را از خدا بر طرف نمي كند ؛ زيرا اصولاً ذات الهي بي نياز مطلق است. پى‌نوشت‏ها: 1. سيد حسن ابراهيميان، انسان‏شناسى، ص 115 و 114. 2. همان، ص 116 و 115، با تلخيص.

پرسش 1: چگونه مي توان اشتباهات گذشته را فراموش کرد؟؟؟ شرح پاسخ: سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما ؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛ برادر گرامي باسلام

 

امام صادق عليه ‏السلام : براى شيطان ، مرگ هيچ مؤمنى خوشايندتر از مرگ يك فقيه نيست. الكافي : 1 / 38 / 1 منتخب ميزان الحكمة : 454

 

پرسش 1: چگونه مي توان اشتباهات گذشته را فراموش کرد؟؟؟ شرح پاسخ: سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما ؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛ برادر گرامي باسلام واحترام : خداوند متعال راه توبه و برگشت را به روي انسان ها گشوده است . آنان مي توانند با توبه و استغفار، گناهان واشتباهات گذشتة خود را جبران كنند . پس از توبه و انابه به درگاه خدا ديگر بار راه تقوا و عبادت را پيش گيرند. به اين جهت قرآن مجيد و روايات اهل بيت(ع) مردم را به توبه دعوت و تشويق نموده اند. خداوند در يكي از آيات فرموده است: قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ [1] بگو اى بندگان من كه بر خويشتن زياده‏روى روا داشته‏ايد ،از رحمت‏خدا نوميد مشويد .‏خدا همه گناهان را مى‏آمرزد كه آمرزنده مهربان است. آيات ديگر هست كه همگي دلالت بر غفران و بخشش و عفو الهي دارند. غفران و عفو در لغت به معناي پاك كردن و محو كردن آثار (گناه) است.[2] در روايات از پيامبر(ص) نقل شده است: "التائب من الذنب كمن لا ذنب له؛ كسي كه از گناه توبه كند، مثل كسي است كه گناهي نكرده است".[3] بنابراين توبه كردن از گناهان باعث زدودن و گناه و پاك شدن مي شود . در روز قيامت از گناه بازخواست نمي شود ، امّا تذكر چند نكته لازم است : 1ـ توبه بايد واقعي و حقيقي باشد. چه بسا افرادي كه استغفار مي كنند، باز به گناه آلوده مي شوند. هيچ گونه تصميم جدّي بر ترك گناه نمي گيرند. كار اين گونه افراد با اين گونه استغفار و توبه،‌شبيه استهزا و مسخره كردن خدا است! اميرالمؤمنين(ع) در مورد كسي كه استغفار لفظي و ظاهري داشت فرمود: "آيا مي داني توبه و استغفار به چه معنايي است؟ استغفار مقام بلند مرتنبگان است و شش معنا و مرحله دارد، كه اولين مرحلة آن پشيماني جدّي از كرده هاي زشت است".[4] 2ـ پذيرفته شدن توبه بسيار مهم است. انجام دادن گناه بسيار آسان است امّا توبه كردن و قبول شدن توبه مشكل است، مخصوصاً توبه از برخي گناهان نياز به گريه و انابة فراوان به درگاه خدا دارد. 3ـ اگر حق النّاس را ضايع كرده است، ابتدا بايد آنان راضي شوند، سپس توبه و استغفار به درگاه خدا پذيرفته شود.تضييع حق ديگران گاهي جنبه مالي دارد. گاهي جنبه آبرويي .حق الناس اگر مربوطه به مال باشد، به هر ترتيبي باشد ،بايد به صاحبش برگشت داده شود، گرچه از طريق پست وانداختن درخانه.اگر مربوط به غير مال باشد ،مانند غيبت وتهمت ،در صورت امكان لازم است حلاليت طلبيده شود ،ولي اگر حلاليت خواهي مفسده اي داشته باشد، مثلاً باعث كدورت وناراحتي بيشتر شود ،لازم نيست حلاليت خواهي شود ،بلكه بايد انسان توبه كند وبراي صاحب حق دعا واستغفار كند . بهتر است كاري انجام دهد وثوابش را به او هديه نمايد. يکي از شروط پذيرش توبه اداي حق الناس است . پس از انجام توبه هيچ حالت انتظاري براي قبولي توبه نيست. امام علي (ع) مي فرمايد: به هركس چهار چيز اعطا شد از چهار چيز محروم نگردد: هركس دعا كرد ،از اجابت محروم نشد .هركس توبه كرد، از قبولي آن محروم نگرديد . هركس استغفار كرد، از بخشش محروم نشد .هركس شكر فرستاد ،از افزون شدن محروم نخواهد شد. (5) از چند طريق انسان مى‏تواند تا حدودى دريابد كه توبه او مورد پذيرش واقع گرديده است: الف) احساس بهجت و آرامش خاصى كه پس از دعا و توبه به انسان دست مى‏دهد يا احساس سبكى از گناهان وآلودگى‏ها. ب ) هر قدر انسان از گناهان پشيمان شده و با تضرع و التجاى بيشترى خدا را بخواند، توبه او مقبول‏تر است. بنا براين ميزان انقلاب روحى انسان در حال استغفار نيز مى‏تواند به عنوان علامت به كار آيد. ج ) ميزان اعتماد به وعده‏هاى نيكوى الهى قابليت و عنايات الهى را افزون مى‏سازد. بنابر اين هر اندازه خدا باورى و توكل و اعتماد به وعده‏هاى اورا در خود افزون يافتيم ، مى‏توانيم بيشتر اميد يابيم كه ما را پذيرا گشته است. د ) هر قدر آثار واقعى توبه در اعمال و كنش‏هاى ما بيشتر هويدا گردد. يعنى رغبت كمترى به گناه و اراده و عزم راسخ‏ترى در اطاعت پروردگار يابيم ،نشان مى‏دهد كه توبه ما توبه واقعى‏ بود و به همين نسبت مقبول‏ واقع گرديده است. امام امت (ره) ‏فرمود: اگر بعد از ماه مبارك رمضان تغييرى در حالات خود يافتيد ،به همان نسبت وارد ضيافت‏الله شده‏ايد ، ولى اگر دگرگونى در شما پديد نيامد، از آن بى‏بهره مانديد. اشک نريختن ممکن است نشانه قساوت قلب ، يا بر اثر گناه ايجاد شده است. البته با توبه اثرآن از بين خواهد رفت. پي نوشت ها: 1. زمر(39) آية‌. 2. المنجد ،مادة غفر و عفو. 3. بحار الانوار، ج 16 ،ص 75 4. نهج البلاغه (فيض الاسلام)، حكمت 409 5. نهج البلاغه ،قصار 130

نظر شما درباره ي جراحي هاي زيبايي چيست؟(مثلا بوتاكس.جراحي بيني....)

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
جراحي هاي زيبايي، اشكال ندارد و گناه نيست، با دو شرط:
1- بنا به تشخيص پزشکان متخصص، زيان خاصي به بدن نرساند.
2- به شرطي كه مقدمه اش گناه نداشته باشد، يعني پزشك محرم آن عمل را انجام دهد، نه نامحرم.
جراحي زيبايي هر چند با شرط مذكور اشكال ندارد، ولي جامع نگري يكي از اصول تفكر صحيح است. زماني مي توان به اين اصل مهم دست يافت كه جنبه هاي مختلف هر پديده اي را مورد توجّه و ملاحظه قرار داده، از تك بُعدنگري اجتناب و دوري كرد. هر پديده اي داراي نقاط ضعف و قوتي است. انسان نيز از اين قاعده مستثني نيست. براي اين كه نگرش صحيح و جامعي چه از محيط و اطراف و چه نسبت به خود داشته باشيم، بايد به هر دو جنبه مثبت و منفي آن توجه كنيم. نقاط قوت چيزي، ما را به ناديده گرفتن نقاط ضعف آن نكشاند. برعكس نقاط ضعف چيزي و بزرگ جلوه دادن آن براي خود، ما را از مشاهده نقاط مثبت و ارزشمند آن محروم نكند.
متأسفانه اين يك ضعف است. افراد اعتماد به خود را از راه منابع بيروني كه هر آن ممكن است از بين برود، استقرار مي بخشند. اما در هر صورت اين مسأله اي كه به خود افراد مربوط است و نه به شما. اما اين هرگز به معناي دخالت در كار خدا نيست. چنان كه شبيه سازي نيز دخالت در كار خداوند متعال نيست بلكه اگر او اجازه ندهد، هيچ كاري صورت نمي گيرد. به هر حال گاهي عمل جراحي زيبايي ضروري است و ما نمي توانيم بگوييم كه هر كسي براي عمل جراحي زيبايي مراجعه كرده است، از نطر روحي و رواني مشكل دارد. مثلاً گاهي يك دختر معصوم بر اثر سوختگي دچار يك مشكل در اين ناحيه است كه البته درمان اين فرد ثواب هم دارد. اما بد نيست چند جمله اي دربارة مسايلي كه به عنوان يك متخصص جراحي در آينده با آن روبرو خواهيد بود ،به يادگار داشته باشيد. جالب است كه بدانيد برخي از جراحان زيبايي مشهور آمريكايي بعدها به دنياي دروني مراجعان خود وارد شده اند. مطالبي را نيز در قالب كتاب براي تغيير افراد به چاپ رسانده اند. اثر ماكسول مالتز يكي از آن نمونه هاي جالب است كه مطالب آن خواندني است.
انسان سالم از نظر روان شناسي كسي است كه خود را آن گونه كه هست بپذيرد، هم به نقاط قوت و مثبت جسمي و روحي ومعنوي خود توجه کند، هم به نقاط ضعف ومنفي خويش بينديشد. چه آن كه تنها با بزرگ جلوه دادن نقاط قوت خود، به خودبيني و بزرگ بيني گرفتار مي شود. با برجسته كردن نقاط ضعف و نقص ها و كمبودهاي خود نيز به احساس كم تري و خود كوچك بيني دچار مي شود. آنچه مطلوب و پسنديده يك انسان پخته و سالم است، آن است كه به هر دو جنبه به همان اندازه كه ريشه در واقعيت دارد، نگاه شود اما کساني که عمل بيني و ساير جراحي هاي زيبايي را انجام مي دهند، از اين مسئله مهم چشم پوشيده و به نحوي به احساس كم تري و خود كوچك بيني دچار شده اند.
بر فرض كه از نظر ظاهري اين نقطه ضعف در شخصي وجود داشته باشد که بيني او زيبا نباشد اما مهم اين است که مي تواند با سيرت زيبا، اخلاق و عملکرد هاي نيکو، چنان چهره اي دوست داشتني از خود بسازد که آن نقص ها را از چشم بينندگان دور کند، همان گونه که داستان ليلي و مجنون روشن کننده اين نکته است. چه آن که ليلي قيافه بسيار زشتي داشت، ولي سجاياي اخلاقي مورد پسند مجنون در او وجود داشت. سقراط حکيم وفيلسوف نامي که از چند قرن پيش از ميلاد حضرت عيسي عليه السلام تاکنون و تا پايان دنيا افکار و عقايد او مورد گفتگوي ميليون ها انسان قرار گرفته و مي گيرد، از نظر قيافه بسيار زشت وبد قيافه بود. يونس بن عمار از اصحاب ويژه امام صادق عليه السلام بود. در صورتش لکه اي داشت که او را زشت کرده بود. روزي به امام عرض کرد: مردم مي پندارند هرگاه خدا بنده اي را دوست داشته باشد، او را به اين بلا گرفتار نمي کند. حضرت فرمود: اين پندار نادرستي است زيرا مؤمن آل فرعون که خداوند از او در قرآن تعريف وستايش مي کند، انگشت هاي دستش شل و فلج بود (1) ولي قلبي پاک و عملکردي خداپسندانه داشت.
حضرت در بياني ديگر مي فرمايد: بلا وگرفتاري بزرگ در دنيا، پاداش بزرگ آخرت را همراه دارد. هر گاه کسي به نقصي، بلايي يا مصيبتي دچار شد و به رضاي خدا راضي گشت، خداوند نيز از او راضي وخشنود مي گردد. اگر خشمگين شد، خداوند نيز بر او خشم مي گيرد(2).
اگر کسي بر جنبه هاي مثبت وجود خويش و نعمت هاي بي شماري که خداوند عنايت کرده، متمرکز شود و آن ها را به ياد آورد، مي ببيند که خداوند چه نعمت هاي زيادي به او داده که به ديگران نداده، ولي تاکنون به طور عميق و شايسته به آن توجه نداشته است. توجه داريد كه زيبايي ظاهري ملاك تمام در موفقيت، سعادت و خوشبختي انسان ندارد.
جراحي هاي زيبايي دخالت در كار خدا محسوب نمي شوند. چرا كه خداوند همه انسان ها را يك نوع آفريده، ولي تغييرات آب و هوايي و محيطي در زيبايي انسان تأثير بسزايي دارد. به عنوان مثال كسي كه در يك محيطي زندگي مي كند كه آب و هواي خنك و خوبي دارد، قطعا صورت و قيافه اش زيبا خواهد بود. در روايات هم تصريح شده كه اگر مي خواهيد فرزندتان زيبا باشد، در دوران بارداري فلان ميوه يا خوراكي را بخوريد. همه اين ها حاكي از آن است كه اين نوع جراحي ها دخالت در كار خدا محسوب نمي شوند.
اما اين كه انجام اين عمل ثواب دارد يا نه. مانند اعمال ديگر بستگي به نيت اشخاص دارد. اگر نيت انسان كمك به همنوع و حل مشكل آن ها باشد قطعا ثواب خواهد داشت.
اگر علاقه مندي شما به اين رشته و تخصص صرفا به خاطر مهارتتان در كارهاي ظريف است، جراحي هاي ديگر مانند قلب و ... نيز به مهارت و ظرافت نياز دارند. شايد انجام جراحي هاي مهم و حياتي مانند قلب و ... ثواب بيش تري داشته باشد چرا كه با انجام موفق يك عمل جراحي قلب، در واقع يك انسان را احيا مي كنيد. پس اگر مي توانيد، مهارت و ظرافت خود را در تخصص هاي ديگر به كار بگيريد. موفق باشيد و خدا نگهدارتان!

پي نوشت ها:
1. الکافي ، ج2 ، ص252 .
2. همان ، ص 259.

بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و عرض ادب من یک خواهشی از شما داشتم که لطف کنید گناهان هر یک از اعضا بدن را برایم بصورت جدا گانه بنویسید مثلا چشم - دست - زبان تمام اعضا بدن را با تشکر موفق باشید

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
برخي عالمان آفات زبان را در بيش از سي مورد شماره كرده‏اند. به سي مورد از آن ها اشاره مي‏كنيم:
1. گفتار دروغ‏2. قسم دروغ 3. وعده دروغ 4. غيبت 5. سخن چيني 6. دورويي زبان 7. اشاعه فحشا8. نسبت زنا دادن بدون دليل 9. فحش 10. دشنام دادن به مؤمن 11. مزاح(غير از مواردي كه فساد ندارد و به عنواني مانند خوشحال كردن مؤمنان صورت مي‏گيرد)12. غنا 13. مسخره كردن 14.ارجاف(منتشركردن اخبار ترس‏آور ميان مسلمانان)15. سخن گفتن بدون علم 16. مراء(جدال) 17.سخن بيجا و بسيار گفتن 18. ستايش و نكوهش بي‏مورد 19. تملّق 20. لعن مؤمن 21. خودستايي 22.بي‏باكانه هر سخني(راست يا دروغ) را نقل كردن 23. اظهار كردن عيب ديگران 24. افشاي اسرار ديگران 25. هجو مؤمن 26. تشبيب(بيان كردن زيبايي‏هاي زن نامحرم با شعر) 27. نقل سخني كه در مجالس به عنوان امانت گفته شده است 28. پرسش از روي تعنّت و نه براي فهميدن 29. پرسش از چيزي كه فايده ديني و دنيوي ندارد 30. طعن زدن.به کتاب معراج السعاده مراجعه شود.
گناه چشم نگاه است. نگاه به نامحرم،‌ نگاه به صحنه هاي غير مجاز (عكس ها و فيلم ها و ...)، و ديدن هر چيزي كه در دين ممنوع و غير مشروع دانسته شده .
گناهاني که از طريق گوش انجام مي شود عبارتنداز : گوش دادن به غيبت، موسيقي، صحبت شهوت انگيز نامحرم و. . .
گناهاني که از طريق دست انجام مي شودعبارتند از : دزدي ، تنبيه و کتک زدن به ناحق،امضاي ناحق و حکم ناحق صادر کردن و ...

با عرض سلام و خسته نباشید من مدّتی است تصمیم به مطالعه کتب دینی برای خودسازی و بالابردن اطلاعات و تهذیب نفس گرفته ام. ودر این بین یکی از دوستانم کتاب های بسیاری به من هدیه کرده و یا به من پیشنهاد کرده و من تهیه کردم. حتی نرم افزار گنجینه ی روایات نور که شامل کتب بسیاری است تهیه کردم. اما نمی دانم از کدام یک شروع کنم و تاکنون فقط قسمت هایی از هر کدام را خواندم و به عبارتی گزینشی مطالعه کرده ام حالا می خواستم شما راهنماییم کنید و ترتیب مطالعه مناسب برای انسانی صاحب دل شدن را بفرمایید. بعضی از کتاب هایی که تاکنون تهیه کردم بصورت زیر است البته تعدادشان بیشتر است و من فقط بخشی را ذکر می کنم اگر نیاز به گفتن تمام کتاب هایم هست لطفا بفرمایید تا در ارتباط بعدی عنوان کنم: معراج السعاده - المراقبات - رساله لقاءالله - اسرار الصلواه - سرالصلواه امام خمینی- گناهان کبیره دستغیب - صفات الشیعه و فضائل الشیعه - بشارتها - تحفه المجالس در معجزات چهارده معصوم (ع) - امالی شیخ صدوق و مفید - پاداش اعمال و کیفر گناهان - اصول عقاید- دانستنیهای لازم از نماز- رابطه فقه و حقوق - جامع تر ین کتاب در زمینه شرح صلوات - معاد دستغیب - وچند کتاب از شهید مطهری – تجسم اعمال - انسان بر سر دوراهی بهشت یا جهنم - فلسفه احکام و....................................................... البته این لیست تمام کتاب های من نیست و با توجه به نرم افزاری که دارم تعداد کتبی که در آن موجود است نیز زیاد است. اگر شما هم در راه یک بنده مخلص خدا شدن و تبدیل به بنده ی واقعی کتابی را مدنظر دارید لطفا بیان کنید.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
خوشحاليم از اين که تصميم به مطالعه کتب ديني براي خودسازي و بالا بردن اطلاعات و تهذيب نفس داريد. براي تان آرزوي موفقيت داريم.همه کتاب هايي که نام برده ايد ،مفيد و سازنده است .فکر مي کنيم در ابتدا از کتاب هاي آسان شروع کنيد مانند جهاد با نفس مظاهري و اخلاق عملي مهدوي کني و گناهان کبيره دستغيب .

با عرض سلام و خسته نباشيد. در مورد توبه سوال داشتم.

پرسش:
1- توبه چيست؟

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
توبه ندامت و پشيماني واقعي از گناهان گذشته است و اين ندامت , ندامت قلبي است , ولي اظهار آن به اين نحوه است : استغفراللّه ربى و أتوب اليه .تكرار اين لفظ همراه با ندامت قلبي بسيار مطلوب است . البته توبه‌ واقعي آن است كه علاوه بر اعتراف به جهل و ندامت و تنفّر قلبي، با عمل نيكو و صالح ، كاستي ها يي را كه دارد ، جبران كند.
قرآن مي فرمايد : پروردگارت نسبت به آنان كه از روي جهل اعمال بد انجام داده اند ، سپس توبه كردند و در مقام جبران بر آمدند ، آمرزنده و مهربان است(1) . طبق اين آيه توبه به توبه قلبي و ندامت دروني محدود نمي شود ، بلكه روي اثر عملي آن تأكيد شده و اصلاح و جبران ، مكمّل توبه شمرده شده ،تا اين فكر غلط را از مغز خود بيرون كنيم كه هزاران گناه را با جمله « استغفرالله » مي توان جبران كرد.
بنابراين بايد عملاً خطاها جبران گردد . قسمت هايي كه از روح انسان و يا جامعه بر اثر گناه آسيب يافته، اصلاح و مرمّت شود.
البته توبه كردن از گناهان , بستگي به گناهي دارد كه انجام شده است .گناهاني را كه از انسان سر مي زند ، از دو حالت يا دو دسته‌ زيرخارج نيست :
يك دسته حق الله است، مثل ترك نماز و روزه، راه جبرانش اين است كه قضاي آن را به جا آوريد. اگر از عهده قضاي همه آن برنمي‌آييد، هر مقداري كه مي‌توانيد، انجام بدهيد.
دسته دوم حق الناس است. جبران حق الناس آن است كه رضايت قلبي صاحبان حق را به هر صورتي شد، به دست آوريد. اگر مالي را از مردم تصرّف كرده يا ضايع نموده يا ضربه‌اي بر بدن آنان وارد كرده‌ايد كه ديه يا قصاص دارد، بايد يا رضايت آنان را جلب كنيد و يا مال و ديه را به آنان بدهيد.
اگر با زبان يا عمل تان، روح آنان را آزرده‌ايد و آبرو و حيثيت آنان را برده‌ايد، در صورت امكان از آنان رضايت بگيريد اما اگر ممكن نيست، براي آنان دعا كنيد.
اگر برخي افراد را نمي‌شناسيد يا مرده‌اند يا دسترسي به آنان نداريد، در امور مالي، مال را به فرزندان يا وارثان آنان بپردازيد. اگر دسترسي به آنان هم ممكن نباشد، در راه خدا براي شان صدقه بدهيد.
در غير امول مالي، در حق آنان دعا و استغفار كنيد و صدقه و خيراتي هديه نماييد.

پي‌نوشت‌:
1.انعام (6)، آيه54.

پرسش: 2-براي توبه كردن بايد چه كار كرد يا چه اعمالي را انجام داد؟

پاسخ:

زنگ دل را زُداي تا يارت بدهد در حريم خود بارت
به خداي عليم بي همتا حاجبي نيست غير زنگارت
درهاي توبه و استغفار هميشه به روي گناهکاران گشوده است.حقيقت توبه، پشيماني قلبي است؛ پشيماني که علامتش اندوه وحسرت بر گذشته ها است . زيرا چه کسي است که به بيداري قلبي و دروني رسيده باشد و به صلاح و فساد خويش آگاه گردد ، و خود را به خاطر تقصيرات و قصورات و عملکردهاي گذشته اش در معرض خطر و هلاک ببيند امّا از حسرت و اندوه نسوزد؟ در سايه چنان سوزدروني است که آثار معصيت از قلب زدوده مي شود ، و دل صاف و پاک مي گردد ، توبه و اظهار پشيماني در پيشگاه الهي دستور خاصي ندارد. مهم عزم بر ترک گناه و ندامت و پشيماني دروني است . در اين صورت خداوند نه تنها توبه را مي پذيرد، بلكه توبه كار واقعي را دوست دارد.قرآن مجيد با بيان لطيف خود گناهکاران را به سوي خدا دعوت مي‌کند . به آن ها قول مي‌دهد که مي‌توانند خود را از زندگي گذشته به کلي جدا کنند و زندگي نو را آغاز نمايند.(1)
اين آيه نويد مي‌دهد راه به روي همه باز است.
قرآن مجيد مي‌فرمايد: «نااميد از رحمت الهي نمي‌شود مگر کسي که کافر است».(2) گناهکار هر قدر آلوده باشد، نبايد خود را از فيض رحمت الهي نااميد بداند. لقمان به فرزندش مي‌گويد: «به خدا چنان اميدوار باش که اگر گناه جن و انس را بياوري، به تو رحم کند».(3)
بر اساس روايات، توبه آثار گناهان را محو مي‌کند . در اين صورت دغدغه‌اي براي گناهکار باقي نمي‌ماند. امام باقر(ع)مي فرمايد: «التائب من الذنب کمن لا ذنب له؛(4) کسي که از گناه توبه کند، مانند کسي است که گناه نکرده باشد».
در صورت تحقق توبه ، شکي نيست که خداوند آن را مي‌پذيرد. اين بشارت را خداوند در قرآن داده است: «هو الّذي يقبل التوبة عن عباده ويعفو عن السيئات؛(5) خدا است که توبه بندگانش را مي‌پذيرد و گناهان آنان را عفو مي‌نمايد».
البته توبه حقيقي شرايط و لوازم و آثار عملي دارد . مهم‏ترين آن، عبارت است ازاين که تصميم بگيريد که :
1ـ ديگر هيچ گناهي را انجام ندهيد. اگر به دليل ندانستن مسئله و جهل يا غفلت و فراموشي يا هر دليل ديگر، دوباره گناهي را مرتكب شديد، بلا فاصله توبه كنيد و با اشك و گريه، از خداوند بخواهيد كه شما را بيمارزد.
2ـ خود را به احكام و دستورهاي دين مقيد و پايبند كنيد و گناهان گذشته خود را جبران نماييد.
آداب توبه:
پيامبر اكرم(ص) روزي به اصحاب خود فرمود: كدام يك از شما اراده توبه دارد؟
عرض كردند: همه ما مي خواهيم توبه كنيم. فرمود: پس غسل كنيد. وضو بگيريد و چهار ركعت نماز بخوانيد. در هر ركعت يك مرتبه سوره حمد و سه مرتبه سوره توحيد و هر يك از سوره ناس و فلق را يك مرتبه بخوانيد و بعد از نماز هفتاد مرتبه بگوييد: استغفرالله ربّي و أتوب اليه. لا حول و لاقوّة الاّ بالله العليّ العظيم. يا عزيزُ يا غفّار اغفرلي ذنوبي و ذنوب جميع المؤمنين و المؤمنات فإنّه لا يغفر الذّنوب إلاّ أنت.
سپس فرمود: هيچ بنده­اي از امت من اين عمل را انجام نمي دهد مگر اين كه منادي از آسمان ندا كند: اي بنده خدا، عملت را از سر بگير كه توبه تو مقبول است و گناه تو آمرزيده، و فرشته ديگري از زير عرش صدا كند: اي بنده! مبارك باد بر تو و بر اهل تو و ذريه ات، و فرشتگان ديگر هر يك مطلبي مي‌گويند تا اين كه جبرئيل(ع) ندا مي‌كند كه: من وقت مرگت با ملك الموت مي آيم و به تو مهرباني مي كنم و روح تو به آساني از بدنت خارج مي‌شود.(6)
توبه آداب خاصي دارد که بايد آن را از مستحبات توبه دانست که عبارتند از:
1- سه روز روزه گرفتن؛
امام صادق(ع) مي‏فرمايد: توبه نصوح که خداوند به آن امر فرموده، روزه گرفتن روز چهارشنبه و پنج‏شنبه و جمعه است.(7)
2- غسل توبه؛
پيامبر اکرم(ص) مي‏فرمايد: بنده‏اي نيست که گناهي کند (هر چه و هر اندازه که باشد) سپس پشيمان شود و توبه کند مگر اين که خداوند به مغفرت و آمرزش به او نظر کند، سپس پيامبر به شخصي که مي‏خواست توبه کند فرمود: «برخيز و غسل کن و براي خدا سجده نما».(8)
3- خواندن دو يا چهار رکعت نماز؛
امام صادق (ع) مي‏فرمايد:
«هر بنده‏اي که گناهي کرد، پس برخيزد و طهارت کند (وضو بگيرد) و دو رکعت نماز بخواند و از خداوند طلب آمرزش نمايد، بر خدا است که توبه‏اش را بپذيرد، چون خود فرموده ‏است: هر کس کار زشتي کند يا به خودش ستم نمايد، پس استغفار کند، خدا را آمرزنده و مهربان مي‏يابد».(9)
4- دعاهاي توبه؛
براي آن كه در عمل به لوازم توبه تا آخر ثابت قدم و موفق باشيد ،مناسب است.
- خود را مقيد به نماز اوّل وقت كند
- تا حد امكان در مساجد نمازتان را بخواند.
- با دوستان مؤمن رفت و آمد كند و از رفاقت با افراد بدنام و فاسد پرهيز نمايد.
-دعاهاي توبه‏اي را که از ائمه معصومين وارد شده‏است، به ويژه دعاهاي صحيفه سجاديه، مخصوصاً دعاي 31 و يا مناجات خمسْ عشر، به‏ خصوص مناجات تائبين را بخواند.
- هر روز صبح بعد از نماز و هر شب هنگام خوابيدن، پس از خواندن دو ركعت نماز از خدا بخواهيد كه شما را در پيمان توبه موفق بدارد،
- از توسل به چهارده معصوم عليهم السلام به خصوص توسل به امام زمان عليه السلام غافل نشويد.

- از فرصت استثنايي ماه هاي رجب و شعبان و رمضان هم چنين ايام سوگواري محرم كمال استفاده را ببريد.
- گاهي در دل شب ، هنگام سحر ، نزديکي هاي صبح ، با خدا خلوت کن . جايي که کسي جز خدا شما را نبيند و صداي درد دل گفتنت با خدا را نشنود .پس از به ياد آوردن گناهان و اعتراف و اقرار به آن، به خدا عرض کن ، خدايا ! بنده گنه کار و فراري توام ،به تو پناه آورده ام ،پناهم بده.اگر گفتند: تا به حال كجا بودي بگو: راه گم كرده بودم. اگر گفتند: چه آورده‌اي؟ بگو دل شكسته. بگو: اي خداي من! مگر به پيامبرت نفرموده‌اي که به بندگان گنه کارت از قول شما بگويد: اي بندگان من كه (با گناه و معصيت‌ها) بر خود اسراف و ظلم كرده‌ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد، كه خداوند همه گناهان را مي‌آمرزد، چه اين كه او بخشنده و مهربان است".
من هم بنده گنه كار توام. مدتي از تو فراري بودم و با گناهان عظيم و بسيارم، بر خود ستم كردم اما اكنون آمده‌ام و به تو پناه آورده‌ام. به رحمت و آمرزش تو اميدوارم. مرا درياب!
خوشا آن دل كه دارد قصد كويش خوشا آن ديده دارد عشق رويش
خوشا آن بنده شيرين زباني كه همواره بود در گفت و گويش
خوشا آن سالك شوريده حالي كه سرگرم است اندر هاي و هويش
پي‌نوشت‌ها:
1. زمر (39) آيه 53.
2. يوسف (12) آيه 87
3. . اصول کافي، ج 3، ص 109.
4. همان، ج 4، ص 168
5. شورى (42) آيه 25.
6. 3. ميرزا جواد ملکي تبريزي، رساله لقاء الله،ص87
7.. وسائل الشيعه، ج 11، ص 362.
8. مستدرک الوسائل، ج 2، ص 513.
9. وسائل الشيعه، ج 11، ص 363.

پرسش: 3- براي غلبه بر نفس بايد چه كار كرد؟

پاسخ:
تو پاي در راه نه و هيچ مترس خود راه بگويدت كه چون بايد رفت
اگر آيينه‏ دل از زنگار گناه و شرك و ريا پاك گردد،نورحقيقت حق تعالي در آن تجلي مي‏يابد و نفس مغلوب مي گردد. گام اول براي تحقق اين منظور، بيداري دل از خواب غفلت و توجه کردن به غافل بودن خويش مي‏باشدکه عارفان از آن به «يقظه»تعبير مي کنند ، که اين بيداري الحمد لله در شما پديد آمده است 0آن چه که شما را نگران ساخته ،چگونگي حفظ و حراست آن و ضعف قدرت تصميم گيري و ايستادن در برابر خواسته هاي نفس است 0 عرفا براي کساني که «د ل شان»از حالت غفلت خارج شده و به مرحله« آگاهي و بيداري » رسيده اند ، مراحلي را جهت غلبه بر هواي نفس و خود سازي ‌،و وصال به قرب الهي، معرفي كرده‌اند كه به بخشي ازآن اشاره مي کنيم :
1- :طلب واراده:
اساسي ترين و مشکل ترين گام در مسير خود سازي جهت غلبه بر نفس « خواستن» و داشتن « عزم و اراده » قوي و استوار است .انسان تشنه و گرسنه تا رمق دارد ، دنبال آب و غذا مي دوَد . چون نقش و اهميت آن را در حيات و هستي خويش مي داند.انسان تشنه کمال و انسانيت ، و گرسنه محبت و قرب الهي نيز مي داند همه حيات و هستي معنوي و بقاي ابدي او، در غلبه بر هواي نفس و حرکت در مسير عبوديت و بندگي خدا نهفته است .
بر اساس آموزه هاي قرآن کريم ، تمام عمر و اعمال انسان بر باد فنا است جز عملي که بر اي ذات پروردگارانجام شده باشد و منتسب به او باشد(1) . تقويت عزم و اراده مرحله اي است که بايد به تدريج و با صبر وحوصله حاصل شود، حاصل نمي شود مگر با افزايش "خويشتن شناسي" و معرفت نسبت به خدا و صفات جمال وجلال او و آگاهي از نعمت هاي بيکران به ويژه نعمت هاي معنوي وهدايتگري هايي که به انسان ارزاني داشته است.
تا ميوه هاي اين معرفت- که مهم ترين آن نهادينه شدن ذکر خدا در روح و قلب و تقويت اراده و شوق و علاقه لازم به خود سازي است - در انسان پديد نيايد، تا شوق و علاقه به خود سازي در انسان پيدا نشود و انسان در طلب آن مجاهدت نکند ،درهاي « وصال » و « قرب الهي » به روي او باز نمي گردد0
پس بايد با استمرار مطالعه درجهت شناخت خدا و آگاهي يافتن از حال وکار خود و« هدف خلقت » و مسئوليتي که دراين گنبد دوار دارد،در جستجوي رسيدن به حقيقت باشد0
. کم ترين ثمره آن تصميم برترک گناه و حرکت در را ستاي رضايت پروردگار است0ذکر خدا در دل هم باعث تقويت بصيرت و بينش فرد مي شود . چراغ نور وحکمت را در درونش روشن مي کند. قدرت تشخيص حق وباطل به او مي بخشد. باعث فزوني قدرت اراده و تصميم گيري مي گردد0در اين صورت او هميشه تابع خواست خداوند بوده و همواره درصدد انجام تكاليف الهي است0 هر قدمي كه بر مي‏دارد و هر سخني كه مي‏گويد و هر برنامه‏اي كه دارد ،نخست مي بيند آيا رضاي خداوند در آن هست .
تقيد به نماز اول وقت به ويژه نماز صبح و مداومت به خواندن نماز شب ،تلاوت قرآن و تدبر در آن ،شما را در رسيدن به هدف ومقصد نهايي کمک مي کند 0
2 - مشارطه‌:
شرط نمودن و عهد و پيمان بستن با خويشتن براي اطاعت فرمان الهي و پرهيز از گناه‌، که اگر غفلت و تخلفي صورت گرفت ،زود توبه کند و نفس خويش را جريمه نمايد0بهترين وقت آن بعد از نماز صبح است‌.البته در طول روز بايد نفس خويش را به آن شرط و پيمان متذکر شود0.
3- مراقبه‌:
به معناي مواظبت و زير نظر گرفتن عملکردها ،رابطه ها ،نگاه ها ،خواسته ها و بالاخره پاكي خويش است0کسي که قلبش آگاه به اين است كه جهان هستي مخلوق خدا و همه عالم محضر اوست ، انسان کجا و در کدامين مکان و زمان مي تواندحضور داشته باشد که خدا آن جا نباشد و يا او را نبيند، فرشتگان الهي در همه جا و همه حال مراقب اعمال او هستند; "و إن‌ّ عليكم لحـَفظين‌;(2) بي‌شك حافظان و مراقباني بر شما گمارده شده است‌."،قدرت اراده و ايمانش در کنترل نفس افزايش مي يابد0
4- محاسبه‌:
هر كسي در پايان هر روز،هفته،ماه،و سال ، به محاسبه كارهاي خويشتن بپردازد، عملكرد خود را در زمينه خوبي‌ها و بدي‌ها، خداپرستي و هواپرستي دقيقاً مورد محاسبه قرار دهد، بداند كه قبل از او خدا او را محاسبه كرده است;
اگر آنچه را در دل داريد، آشكار يا پنهان كنيد، خداوند شما را محاسبه مي‌فرمايد: "و إن تبدواْ مَا في‌َّ أنفسكم‌ْ أوتخفوه‌ُ يحاسبْكم به‌ِ اللَّه‌ (3) ‌"
براي تقويت برنامه خود سازي و پيروي نکردن از خواسته هاي نفس، لازم است از هم‏نشيني با اهل دنيا و دور از معنويت،پرهيز شود،. خداوند درقرآن کريم مي‏فرمايد:
فاعرض عن من تولي عن ذكرنا ولم يردالا الحيوه الدنيا (4) ؛از كساني كه از ياد ما روي گرداندند و جز زندگي دنيا را نخواستند ،روي بگردان،
براي هر مرحله از تقوا و تهذيب نفس، تکلف ويژه اي است که رعايت آن در هر مرحله‏اي، زمينه ساز درك بيش تر و توفيق افزون‏تر و توجه و تقرب خواهد شد0
يا ايها الذين آمنوا ان تتقوالله يجعل لكم فرقانا و يكفر عنكم سيئاتكم و يغفر لكم و الله ذوالفضل العظيم ؛ (5) اي اهل ايمان! اگر پرهيزگار بوده و تقواي الهي پيشه كنيد ،خداوند براي شما نيروي تشخيص حق از باطل قرار داده ، بدي‏هاي شما را پوشانده ،شما را بيامرزد و خداوند داراي فضل و رحمت بزرگ است0
تذکرات:
در خودسازي و جهاد با نفس به چند نکته اساسي بايد توجه نمود:
1 - همان گونه که در تربيت و سلامت بدن، رياضت و ورزش لازم است، در خود سازي و تهذيب نفس نيز رياضت و مبارزه و جهاد با نفس ضرورت دارد.
2 - همان گونه که در پرورش اندام، از نرمش و فعاليت‏هاي ساده و اندک آغاز مي‏شود و به تدريج به ورزش‏هاي سنگين‏تر وارد مي‏شوند، در تربيت روح نيز بايد از اندک شروع کرد و به تدريج به مراحل بالاتر رسيد.
3 - همان طور که در ورزش بدني، تداوم واستمرار لازم است، در رياضت نفساني نيز تداوم، شرط رسيدن به مقصد است. قرآن مي‏فرمايد: "به يقين کساني که گفتند: پروردگار ما خداوند يگانه است، سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل مي‏شوند که نترسيد و غمگين مباشيد".(6)
علي(ع) مي‏فرمايد: "قليلٌ مدوم عليه خير من کثير مملول منه؛(7) عمل اندکي که پيوسته باشد، بهتر است از بسياري که تو را خسته و وامانده سازد".
در حديث ديگري امام باقر(ع) مي‏فرمايد: "احب الاعمال الي اللَّه عز وجل ماداوم عليه العبد و ان قل؛ (8) محبوب‏ترين کار نزد خدا، آن است که انسان بر آن مداومت کند هر چند اندک و ناچيز باشد".
4 - چنان که در سلامت جسم، فعل و ترک (دارو و پرهيز) هر دو با هم مؤثر است، در سلامت و تهذيب روح نيز فعل و ترک هر دو لازم است، مانند اداي واجبات و ترک گناهان و محرمات و تولي و تبري.
5 - مهم‏ترين چيزي که درجميع مراحل بايد رعايت شود، نيت و حضور قلب و اخلاص است. خداوند در قرآن بر اين نکته تأکيد دارد که در مسير دين و پرستش بايستي اخلاص داشته باشيد: "به آن‏ها دستوري داده نشده بود جز اين که خدا را با کمال اخلاص پرستش کنند".(9)
6 - يکي از مشکل‌ترين کارها تهذيب نفس و خود سازي است. به تغبير قرآن: راه فلاح و رستگاري همين‌است. "‌قد افلح من تزکي(10)؛ هر کس خود را تزکيه کرد، رستگار شد" و "‌قد أفلح من زکاها و قد خاب من دسّاها(11)؛‌همانا رستگار شد کسي که خود را تزکيه و زيان کرد کسي که فريب نفس خود را خورد".
‌عالمان علم اخلاق مي‌گويند: براي خودسازي ابتدا بايد رذائل اخلاقي و اخلاق بد را از خود دور کرد، سپس‌ درخت پاکي نشاند. ديو چو بيرون رود ، فرشته در آيد .
با وجود صفاتي مانند حسد و کبر و خودپسندي و خودخواهي و شهوت راني،‌دسترسي به صفات پسنديده و انجام اعمال خير و غلبه بر هواي نفس، بسيار مشکل خواهد بود.
‌اخلاق بد در وجود انسان به منزله بيماريي است که مفاسدي به دنبال دارد.
‌مرحوم نراقي مي‌گويد: "‌زنهار اي جان برادر! تا حديث بيماري روح را سهل نگيري و معالجه آن را بازيچه ‌نشماري و مفاسد اخلاق را اندک نداني...‌ مسامحه در معالجه آن ها آدمي را به هلاکت دائم و شقاوت ابدي‌ مي‌رساند . صحت روح و اتصاف آن به محاسن اخلاق باعث زندگاني ابدي و حيات حقيقي مي‌شود . بعد از آن‌که ساحت نفس از اخلاق ناپسند پاک و آراسته گردد، مستعد قبول فيض‌هاي الهي مي‌گردد(12)".
پيامبر(ص) فرمود: "‌لا تدخل الملائکه بيتاً فيه کلب؛(13)‌ملائکه داخل خانه‌اي که در آن سگ باشد، ‌نمي‌شوند". پس چگونه ملائکه در خانه دلي داخل شوند، که مملوّ از صفات رذيله و سگان درنده وجود آدمي هستند ؟!
‌7 - عادت دادن نفس بر عادات خوب و پسنديده، گر چه بر نفس انساني شايد مشکل باشد، ولي‌چاره‌اي از آن نيست. عادات خوب مانند: خواندن نماز در اول وقت و با جماعت، خواندن مناجات و راز و نياز با‌خدا، قرائت قرآن، خواندن نماز شب، کمک و دلسوزي نسبت به مستضعفان و بينوايان احترام به بزرگان، امر به‌ معروف و نهي از منکر.

پي‌نوشت‏ها:
1. قصص(28) آيه 88
2. انفطار(82)آيه 10
3. بقره (2)آيه 284
4.نجم (53)آيه 29
5. انفال(8) آيه 29
6. فصلت (41) آيه 30.
7. صبحي صالح، نهج البلاغه، حکمت 444.
8. محمد رضا مهدوي کني، نقطه‏هاي آغاز در اخلاق عملي، ص 41.
9. بينه (98) آيه 5.
10. اعلي (87) آيه 14.
11. شمس (91) آيه 9.
12. معراج السعاده، ص 13.
13. بحارالانوار، ج 62، ص 54.

چگونه باید توبه کرد

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
توبه ندامت و پشيماني واقعي از گناهان گذشته است . ندامت , ندامت قلبي است , ولي اظهار آن به اين نحوه است : استغفراللّه ربى و أتوب اليه . تكرار اين لفظ همراه با ندامت قلبي بسيار مطلوب است. يا لفظ و عبارتي كه اين معنا را داشته باشد. البته توبه‌ واقعي آن است كه علاوه بر اعتراف به جهل و ندامت و تنفّر قلبي، با عمل نيكو و صالح ، كاستي ها يي را كه دارد ، جبران كند.
قرآن مي فرمايد : پروردگارت نسبت به آنان كه از روي جهل اعمال بد انجام داده اند ، سپس توبه كردند و در مقام جبران بر آمدند ، آمرزنده و مهربان است .
طبق اين آيه توبه به توبه قلبي و ندامت دروني محدود نمي شود ، بلكه روي اثر عملي آن تأكيد شده و اصلاح و جبران را مكمّل توبه شمرده شده تا اين فكر غلط را از مغز خود بيرون كنيم كه هزاران گناه را با جمله « استغفرالله » مي توان جبران كرد.
بنابراين بايد عملاً خطاها جبران گردد و قسمت هايي كه از روح انسان و يا جامعه بر اثر گناه آسيب يافته، اصلاح و مرمّت شود.
البته توبه كردن از گناهان , بستگي به گناهي دارد كه انجام شده است . اگر گناهي مشتمل بر حق الناس است , بايد حق الناس ادا و جبران حقوق ضايع شده افراد بشود. اگرحق الله است , بايد قضا شود. مراتب گناهان متفاوت است ، بعضي گناهان خيلي بزرگ است و توبه آن احتياج به گريه و زاري بسيار دارد: « و توبوا الى اللّه جميعاً ايه المؤمنون لعلّكم تفلحون ؛(1) اى مؤمنان ! همگى به سوى خدا توبه كنيد تا رستگار شويد». برخي از گناهان كوچك است كه تكرار نكردن گناه دليل بر قبولي توبه است .
آداب توبه :
توبه آداب خاصي دارد که بايد آن را از مستحبات توبه دانست :
1- سه روز روزه گرفتن؛
امام صادق(ع) مي‌‏فرمايد: توبه نصوح که خداوند به آن امر فرموده، روزه گرفتن روز چهارشنبه و پنج‏شنبه و جمعه است.(2)
2- غسل توبه؛
پيامبر اکرم(ص) مي‌‏فرمايد: بنده‏اي نيست که گناهي کند (هر چه و هر اندازه که باشد) سپس پشيمان شود و توبه کند مگر اين که خداوند به مغفرت و آمرزش به او نظر کند، سپس پيامبر به شخصي که مي‏خواست توبه کند فرمود: «برخيز و غسل کن و براي خدا سجده نما».(3)
3- خواندن دو يا چهار رکعت نماز؛
امام صادق (ع) مي‏فرمايد: «هر بنده‏اي که گناهي کرد، پس برخيزد و طهارت کند (وضو بگيرد) و دو رکعت نماز بخواند و از خداوند طلب آمرزش نمايد، بر خدا است که توبه‏اش را بپذيرد، چون خود فرموده ‏است: هر کس کار زشتي کند يا به خودش ستم نمايد، پس استغفار کند، خدا را آمرزنده و مهربان مي‏يابد.(4)
4- دعاهاي توبه؛
مناسب است کسي که مي‏خواهد توبه کند ،دعاهاي توبه‏اي را که از ائمه معصومين وارد شده ‏است، به ويژه دعاهاي صحيفه سجاديه، مخصوصاً دعاي 31 و يا مناجات خمسه عشر، به ‏خصوص مناجات تائبين را بخواند.
5- استغفار (درخواست بخشش)؛
قرآن مجيد مي‏فرمايد: «وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيهِ؛(5) اي قوم، از خدا آمرزش بخواهيد، سپس به سوي او توبه کنيد.
درباره توبه مي توانيد كتاب هاى قلب سليم و گناهان كبيره شهيد دستغيب و كتاب اخلاق عملى از آيةالله مهدوى كنى و معراج السعاده از مرحوم ملا احمد نراقى را مطالعه كنيد.

پي‌نوشت‌ها:
1. نور( 24) آيه 31.
2. وسائل الشيعه، ج 11، ص 362.
3. مستدرک الوسائل، ج 2، ص 513.
4. وسائل الشيعه، ج 11، ص 363.
5. هود (11) آيه 90.

راه توبه از گناه

من در جاهليت با خواهرم زنا كردم و حتي وي خطاب به من كه زنا كار بودم هشدار داد اما به حرفش گوش ندادم و فشار بيشتري به او آوردم لطفا راه توبه و حكم من رابگوييد.

پرسش: من در جاهليت با خواهرم زنا كردم و حتي وي خطاب به من كه زنا كار بودم هشدار داد اما به حرفش گوش ندادم و فشار بيش تري به او آوردم .لطفا راه توبه و حكم من را بگوييد.

پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
آلودگي به گناه و بي باكي در معاصي و ارتكاب محرمات و شكستن حرمت مقام ربوبي الهي بسيار ناپسند و بدبختي آور است.
انجام عمل خلاف شرع موجب تباهي انسان و باعث فنا و هلاكت او است. امام باقر(ع) فرمود: "ما من نكبه تصيب العبد الا بذنب؛ هيچ نكبتي دامنگير شخص نمي شود مگر به واسطه گناهي كه مرتكب شده است". (1)
امام علي(ع) مي فرمايد: "خداوند آسايش و زندگي راحت هيچ مردمي را نمي‏گيرد مگر به علت گناهاني كه مرتكب شده‏اند. خداوند هرگز به بندگان خود ستم نمي‏كند". (2)
گناه صرف نظر از خطراتي كه براي جهات فردي و اجتماعي دارد، بزرگ‏ترين عامل انحطاط و سقوط انسانيت است.
گناهكار هرگز از مزاياي افتخارآميز بشريت و تكامل انساني برخوردار نيست. پليدي گناه حجاب نورانيت دل و صفاي باطن است.
گناهكار قبل از اين كه به جامعه يا به خود ضربه‏اي وارد كند ، شخصيت خود را ساقط مي‏نمايد و انسانيت خود را مي كشد. كسي كه عاشق فضايل انساني و آزاد مردي است ، بايد از پليدي گناه پيراسته و منزه باشد. علي(ع) مي فرمايد: "كسي كه به كرامت نفس و شرافت آدمي علاقه دارد ،بايد از گناه بپرهيزد". (3)
در حديث ديگر فرمود: "آزاد مرد كسي است كه تمايلات غير مشروع خود را ترك كند". (4) در جاي ديگر فرمود: " ما زني غيور قطّ؛ غيرتمند و جوانمرد هرگز زنا نمي‏كند". (5)
قرآن كريم در مورد زنا مي فرمايد: "ولا تقربوا الزّنا انّه كان فاحشة و ساء سبيلاً؛ نزديك زنا نشويد كه كار بسيار زشت و بد راهي است". (6)
زنا از گناهان كبيره است و آثار و عواقب بسيار خطرناك دنيوي و اخروي به دنبال دارد. امام صادق(ع) مي فرمايد:
"زنا شش اثر دارد: سه اثر در دنيا، سه اثر در آخرت. اما آثار دنيوي زنا: آبرو را مي برد، رزق را كم مي كند، مرگ را نزديك مي كند، و آثار اخروي آن: غضب پروردگار، سختي حساب و دخول در آتش و جاودان ماندن در آن". (7)
رسول خدا(ص) فرمود: "كسي كه زنا كند، پس توبه نكند، و با اصرار به اين گناه از دنيا برود، خداوند در قبرش سيصد در عذاب را باز مي فرمايد كه از هر در مارها و عقرب‏ها و افعي هايي از آتش بيرون مي آيند. اين آدم تا روز قيامت مي سوزد، و چون از قبرش بيرون شود از بوي گندش مردم اذيّت مي شوند، و به اين بوي گند شناخته مي شود، و دانسته مي شود كه زناكار است. تا اين كه امر مي شود او را به آتش برند". (8)
اميرمؤمنان(ع) مي فرمايد: " در روز قيامت به امر خدا بوي گندي وزيده مي شود كه تمام اهل محشر ناراحت مي شوند تا اين كه نفس كشيدن بر آن‏ها مشكل مي گردد، پس منادي ندا مي كند: آيا مي دانيد اين بوي گند چيست؟ گويند: نمي‏دانيم و سخت ناراحتمان كرده، پس گفته مي شود: اين بوي عورت زناكاران است كه بدون توبه از دنيا رفته‏اند. پس آن‏ها را لعنت كنيد كه خدا آن‏ها را لعنت كرده ؛ كسي نمي‏ماند در محشر مگر اين كه آن‏ها را نفرين مي­كند و مي گويد: خدايا! زناكاران را لعنت فرما". (9)
بنابراين زنا و لواط و بي عفتي و بي بندوباري جنسي، فاسد كننده دنيا و آخرت است. كسي كه مرتكب چنين اعمال شنيع شده، واجب و لازم است فوراً توبه كرده و به سوي خداوند باز گردد تا خود را از منجلاب بدبختي نجات دهد.
داروي بيماري زنا و ساير گناهان
رسول اكرم(ص) فرمود:
"هر مرضي دارويي دارد و داروي گناهان استغفار و طلب عفو از پيشگاه ذات پاك الهي است". (10) توبه كه به معني پشيماني واقعي از معصيت است، موجب بخشش گناه شده و صفحه قلب را از آلودگي پاك و تيرگي را مبدّل به روشنايي مي سازد.
گناه هر چه باشد ،قابل توبه است و توبه از آن در درگاه الهي پذيرفته مي شود، به شرط آن كه توبه حقيقي باشد؛ يعني انسان از عمق دل توبه كرده باشد.
مكتب تربيتي اسلام تمام آلودگان به گناه را دعوت مي كند كه براي اصلاح خويش و جبران گذشته از در توبه كه در رحمت الهي است وارد شوند و سعادت خود را باز يابند.
امام زين العابدين(ع) در مناجات زيباي خود مي فرمايد: "معبود من !تو كسي هستي كه به روي بندگانت دري به سوي عفو گشوده‏ و نامش را توبه نهاده‏ و فرموده‏اي: باز گرديد به سوي خدا و توبه كنيد، توبه خالص. حال كه اين در رحمت باز است، عذر كساني كه از آن غافل شوند و توبه نكنند چيست؟". (11)
توبه هرگاه واقعي باشد و از اعماق جان برخيزد و انسان از كرده خويش پشيمان شود، مقبول در گاه خدا مي شود و آثار و بركات توبه نمايان مي گردد. توبه كار واقعي خود را از مجالس گناه دور مي دارد و از عواملي كه گناه را وسوسه و تداعي مي كند، برحذر مي باشد و خود را در پيشگاه خدا شرمنده مي بيند و همواره در صدد كسب رضاي او مي باشد.
خداوند نه تنها توبه را مي پذيرد، بلكه توبه كار واقعي را دوست دارد. توبه زناكار، پشيمانى از گناه و عزم بر ترك آن در آينده و سعى در استغفار و دعا و پايبندي به احکام و مقررات ديني و اميدواري به رحمت و مغفرت پروردگار است .
پي نوشت‏ها:
1. محمد بن يعقوب كليني، اصول كافي، ج 2، ص 269، حديث 4.
2. محمد تقي فلسفي، كودك، ج 1، ص 16 (المستطرف، ج 2، ص 461).
3. همان، ص 11 (ارشاد مفيد، ص 141).
4. محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، ج 74، ص 237.
5. نهج البلاغه (فيض الاسلام) كلمات قصار، شماره 297، ص 1222.
6. اسراء (17) آيه 32.
7. بحارالانوار، ج 76، ص 22، حديث 17.
8. محمد بن حسن حرعاملي، وسايل الشيعه، ج 14، ص 242، حديث 1 از باب 9.
9. همان، ص 243، حديث 1 از باب 10.
10. محمد ري شهري، ميزان الحكمه، ماده ذنب، شماره 6655، ج 2، ص 997.
11. آيت اللَّه مكارم شيرازي، اخلاق در قرآن، ج 1، ص 218.

وظیفه فرزند در رابطه با احترام به والدین

با سلام نزديك روز پدر هستيم اما من متاسفانه با پدرم رابطه خوبي ندارم به اين دليل كه بهش خيلي شك دارم مطمئنم كه دوست زن غير مجاز داره و كار هم نمي كنه و خيلي مشكلات ديگه به حدي كه از ايشان متنفر شده ام وظيفه من در اين شرايط چيست؟ خواهش مي كنم كمكم كنيد باو كنيد به مرز ديوانگي رسيده ام

پرسش: با پدرم رابطه خوبي ندارم. به اين دليل كه بهش خيلي شك دارم مطمئنم كه دوست زن غير مجاز داره و كار هم نمي كنه و خيلي مشكلات ديگه به حدي كه از ايشان متنفر شده ام .وظيفه من در اين شرايط چيست؟
پاسخ: پرسشگر گرامي ،با سلام و سپاس از اعتماد و ارتباط تان با اين مرکز
در مورد پدر ومادر بايد با احتياط تصميم گرفت . با توجه به اصول و قواعد عقلي و شرعي عمل کرد . اول مي نويسي که بهش خيلي شک دارم . وبلا فاصله مي نويسي مطمئنم با زني رابطه غير مجاز دارد.اولا از کجا مطمئن شديد که رابطه شان غير مجاز و نامشروع است؟ شايد رابطه شان مشروع و به صورت ازدواج موقت بوده است .
ثانيا: بر فرض که نامشروع باشد،مي توانيد آن زن را شناسايي کرده و به صورت نا شناس ايشان را تهديد کنيد که اگر دست از کار نامشروع خود بر ندارد، به پليس خبر مي دهيد .
در غير اين صورت وظيفه اي نداريد . گناه پدرتان به گردن خودش است و بيش تر از اين وظيفه اي نداريد . نبايد بيش از اين خود خوري بکنيد. مهم ترين شرط امر به معروف و نهي از منکر، احتمال تاثير گذاري و نرسيدن ضرر به امرکننده و نهي کننده است . اگر مي بيني اين دو شرط محقق است اقدام کن و اگر نيست ،پس تکليفي نداريد.
پرسشگر گرامي !
از روايات معصومان استفاده مي‌شود که والدين، چه مؤمن باشند و چه کافر و چه نيکوکار و چه معصيتکار بايد مورد احترام قرار گيرند و استثنا بردار نيست. امام‌رضا(ع) مي‌فرمايد:
«نيکي به والدين واجب است ،گرچه مشرک باشند، ولي در معصيت خدا نبايد آنان را اطاعت کرد».(1)
قرآن مجيد تنها در يک مورد مخالفت با پدر و مادر را جايز دانسته و آن موقعي است که پدر و مادر فرزند را به شرک يا گناه و نافرماني خدا فرا خوانند، ولي در ساير موارد به رفتار پسنديده توصيه نموده است.(2)
امام باقر(ع) مي‌فرمايد: «سه چيز است که خداوند در بارة آن ها براي مخالفت رخصت نفرموده است:
رد امانت: حال صاحب امانت نيکوکار يا بد کردار،
‌وفاي به عهد و پيمان: نسبت به نيکوکار و بد‌کردار.
خوش رفتاري با پدر و مادر،نيکوکار باشند يا بد‌کردار، مؤ من باشند يا کافر ».(3)
البته فرزند مي‌تواند با رعايت ادب و متانت و حفظ جايگاه و حرمت پدر و مادر، نظر خود را در موضوعات مختلف بيان کند . از منطق خود دفاع نمايد. مهم اين است که فرزندان از جدل و بحث‌هاي بيهوده که ممکن است به تيرگي روابط و ناراحتي پدر و مادر بيانجامد، اجتناب ورزند،
از روايات استفاده مي شود قطع ارتباط يا برخورد خشم آلود با ارحام و خويشان به خصوص پدر و مادر كم ترين اثرش در دنيا اين است كه باعث فقر شديد و گرفتار شدن به اذيت اشرار، كوتاه شدن عمر و بروز مرگ ناگهاني و نابهنگام مي شود. در آخرت چنان از رحمت الهي دور مي گردد كه بوي بهشت (كه از مسافت هزار سال راه به مشام مي رسد) به مشام چند گروه از جمله عاق والدين يا كسي كه با ارحام قطع رابطه كند، نخواهد رسيد.(4)
- اهميت احترام به پدر و مادر و نيكى كردن به آن ها در سطحى است كه قرآن كريم در 9 مورد از آن سخن آورده است. در سه جا، احسان به پدر و مادر را در كنار توحيد و يكتاپرستى ذكر مى كند: «واعبدوالله ولا تشركوا به شيئا و بالوالدين احسانا؛ خدا را بپرستيد، و هيچ چيز را همتاى او قرار ندهيد و به پدر و مادر نيكى كنيد»(5)
در سه جاى ديگر، احسان به پدر و مادر را به عنوان وصيت الهى مطرح مى كند: «و وصينا الانسان بوالديه حسنا ؛ به انسان توصيه كرديم كه به پدر و مادرش نيكى كند»(6)
همچنين در سه مورد تكريم و نيكى به پدر و مادر را از زبان پيامبران الهى (ع) نقل مى كند: «ربنا اغفرلى ولوالدى و للمؤمنين يوم يقوم الحساب؛ پروردگارا !من و پدر و مادرم و همه مؤمنان را در آن روزى كه حساب برپا مى شود بيامرز»(7)
البته تحمل بدرفتاري والدين، نياز به صبر و بردباري دارد ، به خصوص براي جوان كه زودرنج و حساس است. اما اگر انسان رضايت خدا را در نظر داشته باشد و انگيزه الهي را در كار خود قرار دهد، سعادت وخوشبختي دنيا وآخرت،طول عمر باعزت وسر بلندي و وسعت رزق را همراه با الطاف الهي براي خود فراهم وتضمين نموده است.

پي‌نوشت‌ها:
1. عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 124.
2. لقمان (31) آيه 15.
3. اصول کافي، ج 3، ص 236..
4. همان، ج2، ص 350 - 346.
5. نسا/آيه 36/بقره/83/انعام/151
6. عنکبوت/8/لقمان14 احقاف15
7. ابراهيم/41/مريم32/نوح28.

آیا توبه به خاطر ترس از عذاب اشکال دارد؟

سلام خسته نباشید من توبه کردم و دارم جبران میکنم گذشته رو خیلی تلاش میکنم تو این کار اما یه چیز ناراحتم میکنه مایوسم میکنه من به خاطر ترس از یه مسئله دنیوی توبه کردم یعنی یه اتفاق باعث شد بترسم از گناهام اما به یاری خدا 7و8 ماهه ثابت قدمم یه چیزی از درون میگه توبت قبول نیست به خاطر مسائل دنیویه به خاطر ترس از گناهان نه از خدا ایا قبول نیست توبم؟اما من دلیلش دنیوی هم باشه همه بدی ها رو گذاشتم کنار فقط به فکر جبران وخوب بودنم ایا قبول نیست توبم؟این شیطان منو مایوس میکنه؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
آن چه مطلوب و نزد خدا محبوب و پسنديده است ، بازگشت انسان از گناه و توبه و استغفار اوست ، حال مي خواهد مقدمات و عواملي که زمينه ساز توبه شده ، هر چه باشد .عوامل مادي باشد يا معنوي ، دنيايي باشد يا آخرتي ،کار کرد و نصيحت هاي يک مؤمن باعث توبه شده باشد ،يا حرف ها و کارهاي يک فاسق ، نگاه به طبيعت ، کوه ها ،درّه ها ،جنگل ها و آبشارها باعث تحول روحي و توبه شده باشد ، يا پرواز پرندگان و يا هر چيز ديگري . اين شيطان است که شما را در شک و ترديد مي اندازد و مي خواهد با حديث نفس ، عزم تان را بشکند و اراده شما را سست کند . بنا براين به وسوسه شيطان توجه نکن . راهي را که در پيش گرفته اي ، با عزمي استوار دنبال کن تا به نتيجه و مقصد مطلوب برسي . در معارف اسلامي به اين گونه تخيلات و جرقه‌ها که گاهي در ذهن و دل انسان وارد مي‌شود و زود هم خارج مي‌گردد، «حديث نفس» گفته مي شود .‌ حديث نفس نوعي وسوسه شيطاني است . بايد هم زود آن را از ذهن خارج کرد تا ثبات و استقرار پيدا نکند و هم راه هاي ورودي آن را بست و شيطان را از خود نا اميد کرد .
براي بستن راه‌هاي ورودي «حديث نفس» و القاي شبهات و اشکالات ذهني و پاسخ‌گويي به آن ها بايد به اقدام‌هاي «علمي» و «عملي» دست بزنيد.
اقدام عملي :
راه ورود وسوسه هاي شيطان را نمي توان فورا بست، بلکه اين کار نيازمند زمان است . به تدريج مي توان به آن رسيد . براي رسيدن به آن نقطه بايد از يک سو سطح اطلاعات و آگاهي هاي ديني را افزايش داد . بر شناخت و معرفت خود را نسبت به خدا و اسما و صفات و نعمت‌ها و الطاف مادي و معنوي افزود ، تا پايه هاي ايمان و عقيده ، قوي گردد. همزمان بايد به احکام عمليِ شرعت و دين پايبند بود . با وسوسه ها و خواسته هاي شيطان مبارزه کرد .تا چراغ ايمان و اخلاص پر نور گردد.
اگر چه شيوه و نوع دام‌هايي که شيطان بر سر راه انسان ها مي‌گذارد، به تناسب ميزان معرفت و تقوا و تهذيب نفس افراد تفاوت دارد، ولي تا انسان خود را از راه «علم و عمل صالح» تقويت نکند، دستخوش اين مشکلات است. بنابر اين سه مطلب را توصيه مي‌کنيم:
اولاً: به مطالعه کتب درسي مدرسه، دانشگاه يا حتي حوزه نمي توان اکتفا کرد، زيرا پاسخ بسياري از پرسش‌ها و شبهات و تخيلات ذهني و حديث نفس ها را در آن جا نمي‌يابيد، بلکه در کنار فراگيري کتب درسي، بايد با کتب و متون معارف اسلامي آشنا شويد و آن ها را با دقت و برنامه‌ريزي مطالعه کنيد.
دوم: اگر سئوالي در مورد اصول اعتقادي يا مسايل و موضوعات ديني براي شما پيش آمد و نتوانستيد با مطالعه و فکر کردن، پاسخ قانع کننده‌اي پيدا کنيد، پرسش ها را در ذهن خود انبار نکنيد . پرسش هاي خود را با ما يا با علما و افرادي که تخصص در مسايل اسلامي دارند ،در ميان بگذاريد،و پاسخ دريافت کنيد.
سوم: همزمان با رعايت دو توصيه پيش، مي‌توانيد به راهکار معنوي که در ذيل مي‌آيد، عمل کنيد تا ان شاء الله مشکل حديث نفس به تدريج برطرف شود:
أ) از امام صادق(ع) روايت شده که براي رفع حديث نفس، ذکر «لا حولَ ولا قوّة إلاّ بالله» مفيد است. اين ذکر را با توجه به معنا و مفهومش زياد بگوييد.
ب) مردي خدمت امام باقر(ع) رسيد و از سه چيز شکايت کرد:
يکي از وسوسة شيطان و حديث نفس که براي او پيش مي‌آيد،
دوم از فقر و تنگدستي،
سوم ـ از بدهکاري‌هاي زيادي که دارد.
حضرت فرمود: اين دعا را مکرر بخوان. خداوند هر سه مشکل شما را برطرف مي‌کند:
«توکّلت علي الحيّ الذي لا يموتُ و الحمد للّه الذي لم يتّخذ ولداً و لم يکن له شريکٌ في المُلک و لم يکن له وليُّ من الذلّ و کبّره تکبيراً».
پس از مدتي مرد خدمت امام رسيد و گفت: به دستور شما عمل کردم، خداوند هر سه مشکل مرا برطرف ساخت.
پ) در روايت آمده است که براي رفع وسوسة شيطان و حديث نفس ، زماني که در دل شکي نسبت به خدا پيدا شد، بگويد: «هو الأوّل و الآخر و الظاهر و الباطن وهو بکلّ شيءٍ عليم».
ت) امام صادق(ع) فرمود:‌«هر گاه شيطان در دل انسان وسوسه کرد و در او شک و ترديد ايجاد کرد، سه مرتبه بر سينه و شکم خود بکشد و بگويد: «بسم الله و بالله، محمّدٌ رسول الله و لا حول و لا قوّة إلاّ بالله العليّ العظيم، اللهمّ امْسَح عنّي ما أحذر».

صفحه‌ها