اخلاق

با سلام : دوستی دارم که تا مدتی پیش در قید و بند نبود و گناهان در نظرش کوچک بود با اینکه متاهل بود به همسرش خیانت کرد اما اکنون پشیمان است میخواهد بداند خدا او تحت را می بخشد؟ با تشکر

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
زنا، گناهي بزرگ و از گناهان کبيره است ، اما هر گناهي حتي زنا با توبه واقعي قابل بخشش است. بايد از صميم قلب پشيمان باشد و عزم جدي داشته باشد که هيچ گاه اين گناه را مرتکب نشود. رسول اكرم(ص) فرمود:
"هر مرضي دارويي دارد . داروي گناهان استغفار و طلب عفو از پيشگاه ذات پاك الهي است". (1)
توبه كه به معني پشيماني واقعي از معصيت است، موجب بخشش گناه شده و صفحه قلب را از آلودگي پاك و تيرگي را مبدّل به روشنايي مي سازد.
گناه هر چه باشد ،قابل توبه است . توبه از آن در درگاه الهي پذيرفته مي شود، به شرط آن كه توبه حقيقي باشد؛ يعني انسان از عمق دل توبه كرده باشد. مكتب تربيتي اسلام تمام آلودگان به گناه را دعوت مي كند كه براي اصلاح خويش و جبران گذشته از در توبه كه در رحمت الهي است وارد شوند . سعادت خود را باز يابند. امام زين العابدين(ع) در مناجات زيباي خود مي فرمايد:
"معبود من !تو كسي هستي كه به روي بندگانت دري به سوي عفو گشوده‏ و نامش را توبه نهاده‏ و فرموده‏اي: باز گرديد به سوي خدا و توبه كنيد، توبه خالص. حال كه اين در رحمت باز است، عذر كساني كه از آن غافل شوند و توبه نكنند چيست؟".(2)
توبه هرگاه واقعي باشد و از اعماق جان برخيزد و انسان از كرده خويش پشيمان شود، مقبول در گاه خدا مي شود . آثار و بركات توبه نمايان مي گردد. توبه كار واقعي خود را از مجالس گناه دور مي دارد . از عواملي كه گناه را وسوسه و تداعي مي كند، برحذر مي باشد .خود را در پيشگاه خدا شرمنده مي بيند . همواره در صدد كسب رضاي او مي باشد.
خداوند نه تنها توبه را مي پذيرد بلكه توبه كار واقعي را دوست دارد. گناهانى كه خداوند حد براى آن‏ها مقرر داشته مانند زنا، واجب نيست كسى براى جبران گناهش نزد حاكم شرع اقرار كند تا بر او حد جارى نمايد، بلكه توبه زناكار، پشيمانى از گناه و عزم بر ترك آن در آينده و سعى دراستغفار مى‏باشد. در اين جهت فرقى بين زنا و گناهان ديگر نيست.
پي نوشت‏ها:
1. محمد ري شهري، ميزان الحكمه، ماده ذنب، شماره 6655، ج 2، ص 997.
2. آيت اللَّه مكارم شيرازي، اخلاق در قرآن، ج 1، ص 218.

سلام نميدونم بايد از كجا شروع كنم اما اينو ميدونم كه شما ها ميتونين كمكم كنين بزاريد از خودم بگم كه خيلي خدا رو دوست دارم و واقعا دوست دارم يكي از بنده هاي خوب خدا باشم واينو هم تجربه كردم اما نميدونم چند ودتيه كرفتار شيتون شدم هر كاري ميكنم كه بخوام دست از كناه بردارم نميتونم بار ها و بارها سعي كردم اما نتونستم كاري رو از پيش ببرم يادم مياد كه بهترين دوران زندگيمو وقتي سر ميكردم كه شب ها حتي براي نماز شب بلند ميشدم يه زندگي بسيار زيبا و اروم اما اين مدت زندگيم به هم خورده ميترسنم از كسي كمك بگيرم و باكسي مشاوره كنم تا اين كه اين فكر به ذهنم رسيد كه از شما كمك بخوام اگه بتونيد راهنماييم كنيد حتما ادم خوبي ميشم وگرنه خدا ميدونه اخر و عاقبتم چي ميشه خواهش ميكنم بگيد چي كار كنم .اگه ميشه راهنماييتونو به ايميلم بفرستيد اين توري بهتره .تشكر

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
پيش از هر چيز روح پاك جو و نگراني از ابتلاي به گناه را در شما ارج نهاده و شما را تحسين مي كنيم . اين نشان از ايمان شما دارد ، بنابراين زمينه دور شدن از گناه و باز گشت به فطرت ومعنويت و نزديک شدن به خدا در شما هست، بايد« همت واراده و پشتكار» را نيز به ‌آن ضميمه كنيد. فرصتي را که خدا داده ، غنيمت شمار تا لطف و عنايتش به خشم وغضب تبديل نشود.
دوست عزيز ! نظير سؤال شما را يک کسي از حضرت امام حسين عليه السلام پرسيد و عرض كرد: گناهكارم ، معصيت و نافرماني خدا مي کنم ، صبر بر معصيت ندارم و نمي توانم در برابر برخي گنا هان نفس امّاره ام را کنترل کنم ، مرا موعظه فرما. حضرت فرمود: «پنج عمل انجام ده، آن گاه هرکاري خواستي بکن:
1ـ روزي خدا را نخور و هر چه مي خواهي گناه و نا فرماني خدا كني بکن.
2ـ از ولايت خدا بيرون رو و هر چه خواستي گناه كن.
3ـ در جايي گناه كن كه خدا تو را نبيند.
4ـ به هنگام مرگ نگذار حضرت عزرائيل جانت را بگيرد و هر چه خواستي گناه كن.
5ـ وقتي مالك دوزخ تو را به آتش مي اندازد، داخل آتش نرو بگو من نمي روم ، آن وقت هر گناهي خواستي انجام ده».(1)
در اين حديث حضرت مي خواهد بگويد: تو كه بر هيچ يك از اين پنج چيز قادر نيستي، پس چگونه گناه انجام مي دهي و خود را بدبخت مي كني؟!
عامل اصلي بدبختي آدمي گناه است . اگر انسان بخواهد از گناه دوري كند و از اين سمّ مهلك نجات يابد، رعايت نكات زير ضروري است:
1- تصميم جدي و قاطع بر گناه نكردن؛
تا انسان عزم راسخ بر ترك گناه نداشته باشد، چندان توفيقي در عدم ارتكاب گناه به دست نمي آورد.
2-توجه كامل به اين كه خداوند در همه حالات آگاه و ناظر بر اعمال ما است
حتي بر خطورات قلبي ما ( که در دل مي گذرد) احاطه دارد و از آن ها هم با خبر است. اگر انسان چنين يقيني داشته باشد، خجالت مي كشد گناه كند و از دستورهاي خالقش سرپيچي نمايد. براي اين كه انسان به چنين توجهي موفق شود، بايد هميشه به ياد خدا باشد . علي(ع) فرمود: «خدا را در همه جا ياد كنيد، زيرا در همه جا با شما است». (2) حضرت در حديث ديگر فرمود: «ذكر دو گونه است: ياد خدا به هنگام مصيبت و بهتر از آن ياد خدا در رويارويي با گناه و معصيت است كه مانع از ارتكاب حرام مي شود».(3) قرآن فرمود: «آيا (او كه اهل گناه و شرك است) ندانست كه خدا مي بيند؟».(4)
3- تفكر در عواقب زيان بار گناه:
اگر انسان توجه كامل داشته باشد كه معصيت افزون بر آثار سوء دنيوي، چه عذاب هاي غير قابل تحمل اُخروي به دنبال دارد، مطمئناً از گناه دوري مي جويد.
قرآن مي فرمايد: « هر كس به خدا با حالت گناه وارد شود، جزاي او جهنمي است كه در آن جا نه مي ميرد و نه زنده مي ماند».(5) در آيه ديگر فرمود: «(در روز قيامت) گناهكار دوست دارد كه فرزندان، زن، برادر، همه خويشان و همه اهل زمين را فدا مي كرد تا از عذاب نجات مي يافت، (ولي) چنين نيست، (بلكه) آن آتش شعله كش است و ...».(6)
4- مقايسه بين بهشت و جهنم.
اگر انسان از نعمت هاي بهشت و عذاب هاي جهنم اطلاعات اجمالي هم داشته باشد، مطمئناً به بهشت شوق پيدا مي كند و از جهنم مي ترسد، در نتيجه مرتكب گناه نمي شود.
اميرمؤمنان(ع) فرمود: «مغبون كسي است كه بهشت عالي را به گناه پست بفروشد».(7)
5- عمر انسان زودگذر است و در آينده بسيار نزديك به نتايج اعمالش خواهد رسيد؛
اگر انسان به اين مسئله توجه داشته باشد و فكر نكند كه فعلاً خبري از سراي آخرت نيست، در عدم ارتكاب گناه مؤثر است، چرا كه خيلي از افراد به خيال اين كه عواقب وخيم معصيت دير به سراغ انسان مي آيد، مرتكب معصيت مي گردند. قرآن فرموده: «گناهکاران آن روز را دور مي بينند، و ما آن را نزديك مي بينيم».(8)
6- زياد سبحان الله گفتن،
باعث مي شود شيطان از انسان دور شود.
وقتي شيطان از انسان دور شود، ديگر گناه نمي كند. امام صادق(ع) فرمود: «شيطان گفته است: پنج كس مرا بيچاره ساخته و راه به آن ها ندارم و بقيه مردم در اختيار منند:
1ـ كسي كه با نيّت صادق به سوي خدا رود و در تمام كارها به او توكّل كند.
2ـ كسي كه در شبانه روز زياد تسبيح گويد.
3ـ كسي كه هر چه براي خود مي پسندد، براي برادر مؤمن خود نيز بپسندد.
4ـ كسي که در وقت رويارويي با مصيبت ناله و فرياد نزند.
5ـ كسي كه به آن چه خدا قسمتش كرده است ، راضي باشد».(9)
7- نماز؛ نماز آدمى را از كارهاى زشت و گناه باز مى دارد.(10)
خود را مقيد کن همه نماز ها به خصوص نماز صبح را اول وقت و در آرامش کامل بخواني .رکوع و سجود را کامل و با حوصله انجام دهي .توجه داشته باشي که با چه کسي داري صحبت مي کني . با چه کسي پيمان بندگي مي بندي و مي گويي: "خدايا فقط تو را مي پرستم . فقط از تو اطاعت مي کنم . فقط از تو کمک مي طلبم"آيا بعد از اين پيمان درست است از هواي نفس و دشمن قسم خورده انسان يعني از شيطان اطاعت کني ؟
8- محاسبه و مراقبب:
كسى كه دنبال ترک گناه و خواهان رشد و تكامل معنوى است ، بايد مراقب اعمال خود باشد . هر روز يا هر شب پيش از خواب از خودش حساب کشي كند . ببيند صبح تا شب چه کار هايي کرده ،چند تا گناه کرده ،اگر خدا گناهان را نبخشد، چه سرنوشت شومي خواهد داشت. پس توبه کند. با گريه و التماس عاجزانه از خدا بخواهد او را بيامرزد . توفيق ترک گناه به او عنايت کند تا به تدريج نقايص و كاستى هاى خود را جبران و نقاط قوتش را تقويت نمايد.
9- دورى گزيدن از صحنه گناه؛
پيشگيرى از گناه آسان ترين راه مبارزه با گناه است. جوانى كه مى خواهد گناه نكند ، بايد خود را از صحنه هاى گناه دور نگه دارد. مثلاً از ديدن عكس و فيلم مبتذل و اختلاط با نامحرم و شركت در مجلس يا عرصه هاي گناه بپرهيزد.
جهت آگاهي بيش تر و ترغيب براي عملياتي کردن توصيه ها کتاب هاي زير را مطالعه کنيد:
1- کيفر گناه و آثار و عواقب خطرناک آن ، از سيد هاشم رسولي محلاتي
2- گناه شناسي، از آقاي محسن قرائتي
3- گناهان کبيره، از آيت الله شهيد دستغيب
4- پيام قرآن ،ج 6 از آيت الله مکارم شيرازي
5- معراج السعاده،از نراقي
پي نوشت ها:
1. صادق احسان بخش، آثار الصادقين، ج 6،ص349.
2. همان، ص 295، شماره 8567.
3. همان، ص 294، شماره 8562.
4. علق (95) آيه 14.
5. طه (20) آيه 74.
6. معارج (70) آيه 11 ـ 15.
7 . غررالحكم، ج 1، ص 356.
8. معارج (70) آيه 6.
9. آثار الصادقين، ج 6، ص 290، شماره 8543.
10. عنكبوت (29) آيه 45.

1. آیا ثروتمندشدن در اسلام مجاز است؟ • به لحاظ شرعی • به لحاظ اخلاقی  مگر سطح معیشت یک مؤمن نباید متناسب با عموم مردم باشد؟ 2. در صورتی که تعداد قابل توجه و یا حتی اندکی از مردم در سطح پایینی از معیشت قرار دارند، سطح معیشت یک مؤمن شایسته است که متوسط باشد؟ آیا این غیر انسانی نیست؟(تا چه برسد به غیر اسلامی)

پرسش: سطح معيشت شرح : 1. آيا ثروتمندشدن در اسلام مجاز است؟ • به لحاظ شرعي • به لحاظ اخلاقي مگر سطح معيشت يک مؤمن نبايد متناسب با عموم مردم باشد؟ در صورتي که تعداد قابل توجه و يا حتي اندکي از مردم در سطح پاييني از معيشت قرار دارند، سطح معيشت يک مؤمن شايسته است که متوسط باشد؟ آيا اين غير انساني نيست؟(تا چه برسد به غير اسلامي)

پاسخ: باعرض سلام و تشکر از ارتباط شما با اين مركز.
اسلام فقر را نمى پسندد . در آية 180سورة بقره از مال و ثروت به « خير» تعبير شده است. فقر انسان ضعيف الايمان را مى لغزاند . ممكن است او را به كفر و بى دينى بكشاند . در روايتي از پيامبر آمده است : كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْرا (1) قرآن به پيا مبر و به تبَع آن به همه انسان ها توصيه مي کند : لا تنس نصيبك من الدنيا؛ (2) بهره خود را از دنيا فراموش نکن.
از طرف ديگر ثروت اندوزي به هر طريق را نيز صحيح نمي داند . بر معيشت از راه حلال تأکيد دارد.
در عين حال به ثروت و مال نگاه ابزاري دارد . يعني اگر ابزاري جهت زندگي آبرومندانه و راهي براي طلب سعادت جاوداني و ابدي باشد ، آن را نيک مي داند .
از نظر اسلام طلب مال و ثروت حلال جايز ، بلکه حتي واجب است . مال و ثروت به خودي خود، نه خوب است و نه بد.بلكه اگر بر اساس وظيفه و تکليف انساني . نردبان صعود انسان به كمال گردد، خوب و اگر موجب دل بستگي آدمي گردد و سد راه رشد و تکامل معنوي وي شود، ناپسند خواهد بود .پس به نوع برخورد انسان به ثروت ، نيز به هدف از ثروت اندوزي بستگي دارد.
نمي توان گفت اسلام در برابر مال و ثروت موضع منفي دارد و با آن صد در صد مخالف است.
در حديثي از امام باقر(ع) مي خوانيم: نعم العون الدنيا علي طلب الآخرهْْ؛(3) دنيا (مال) كمك خوبي براي رسيدن به آخرت است.
در روايت ديگر از امام صادق(ع) آمده است: غني عجزك عن الظلم خير من فقر يحملك علي الاثم؛(4)
ثروت و بي نيازي كه انسان را از تجاوز به حق ديگران باز دارد، از فقري كه انسان را به گناه وادار نمايد ، بهتر است.
همان طور كه فقر خوب نيست و موجب لغزش مي شود ، ثروت اندوزي نيز ممكن است باعث طغيان و سركشي گردد. در بعضي از متون اسلامي از ثروت و از برخي از ثروتمندان مذمّت شده است. مذمّت از قارون ثروتمندِ و مغرور شاهد گويايي بر اين موضوع است، منتهي اسلام ثروتي را مي پسندد كه به وسيلة آن مسير بهشت هموار گردد، چنان كه دانشمندان و بزرگان بني اسرائيل به قارون گفتند:
و ابتغ فيما اتاك الله الدار الآخرهْْ(5) ؛از اين ثروتت براي خانة آخرت كاري بكن.
اسلام ثروتي را مي پسندد كه در آن نيكي به همگان باشد (احسن كما احسن الله إليك).(6)
اسلام ثروتي را مي پسندد كه ماية فساد در زمين و فراموش كردن ارزش هاي انساني و گرفتار شدن در مسابقة جنون آميز« تكاثر» (زياده خواهي) نگردد. انسان را به « خود برتربيني» و « تحقير ديگران» و حتي رويارويي با پيامبر و بزرگان دين نكشاند.
ثروت بايد وسيله اي باشد براي استفادة همگان، پر كردن خلاء هاي اقتصادي؛ مرهم نهادن بر زخم هاي جانكاه محرومان و براي رسيدگي به نياز ها و مشكلات مستضعفان. علاقه به چنين ثروتي با چنين هدفي، علاقه به دنيا نيست، بلكه علاقه به آخرت است.
يكي از ياران امام صادق(ع) به حضرت گفت : دنيا را دوست دارم و به آن علاقه مندم! مي ترسم دنيا پرست باشم. امام فرمود: با ثروت دنيا چه مي کني و تصميم داري چه کاري بکني ؟گفت: هزينة خود و خانواده ام را تهيه كنم . به خويشاوندان كمك كنم. در راه خدا انفاق كنم .حج و عمره به جا آورم . امام فرمود:
ليس هذا طلب الدنيا هذا طلب الآخرهْْ؛ اين دنيا طلبي نيست ، بلكه طلب آخرت است.(7)
جوامع اسلامي بايد بكوشند هر چه بيش تر غني و بي نياز گردند. به مرحلة خود كفايي برسند . روي پاي خود بايستند .شرف و عزّت و استقلال خود را بر اثر فقر، فداي وابستگي به ديگران نكنند. ملت فقير نمي تواند آزاد و سربلند زندگي كند.
سطح معيشت يک مؤمن لازم نيست متناسب با عموم مردم باشد.اما مسلمانان چنين وظيفه اي دارد اما توده مردم چنين وظيفه اي ندارند. البته از نظر اخلاقي همدردي با مردم و زهد و ساده زيستي پسنديده است .
پي نوشت ها:
1. الکافي ، ج2 ، 307.
2.قصص(28) ، آيه 77.
3. تفسير نمونه، ج 16، ص 174 ، به نقل از وسائل الشيعه، ج 12، ص 17.
4.همان، ص 176، به نقل از وسائل، ج 12، ص 17.
5. قصص (28) آية 77.
6. همان.
7.وسايل الشيعه ، ج17 ، ص 34.

من 8 ماه پيش ازدواج كردم شوهرم تو اين 8 ماه بعد از نزديكي غسل نكرده اين موضوع خيلي عزابم ميده هر چي باهاش صحبت ميكنم فايده نداره خواهش مي كنم منو راهنمايي كنيد و گناه غسل نكردنو برام بنويسيد

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در پاسخ به سوال به دو نکته بايد توجه شود :
1- انسان جنب براي خواندن نماز و گرفتن روزه بايد غسل نمايد . در صورتي که بدون غسل نماز بخواند و يا روزه بگيرد ، نماز و روزه او باطل است .

2- در سنت هاي الهي اين گونه نيست كه شخصي به جهت گناه ديگري عقوبت شود ،به تصريح قرآن که مي فرمايد :
« ولا تزر وازره وزر اخري » (1) نتيجه اعمال انسان به طور مستقيم متوجه او خواهد بود. اوست كه بايد پاسخگوي اعمال خويش باشد و تبعات منفي آن را تحمل كند، زيرا ساختار عالم بر اساس نظام عليت و معلوليت است ،يعني هر چيز بر اساس علت‌هاي شناخته شده يا ناشناخته‌ تحقق مي يابد . محال است معلولي بدون علت پديد آيد ؛آتش مي‌سوزاند، آب سرد مي کند، ابر به بارش در مي‌آيد، ويروس بيماري مي‌آفريند و دارو درمان مي‌کند؛ همه اين حوادث بر اساس ضابطه معيني نظام عالم را تشکيل مي‌دهند. بنابراين معلولات عالم بر اساس نظام علت و معلول است که بر تمام عالم هستي و از جمله زندگي انسان ها حکمفرما است.
بنابراين همسر شما ، در صورتي گناهکار است که با ترک غسل ، نماز و روزه او باطل شود . در اين صورت
گناه او هيچ ارتباطي با شما ندارد.

پى‏نوشت‏:
1.اسراء (17) آيه 15 .

با سلام . در منزل ما البوم عکسی است که درون ان عکس بدون حجاب چندی از خانمهای فامیل وجود دارد . متاسفانه روزی که مشغول دیدن البوم بودم چشمم به این عکسها خورد و با کمال تاسف به جای چشم پوشی مشغول دیدن انها با لذت شدم . حالا خیلی پشیمانم . ایا به جز گناهی که مرتکب شده ام .حق الناسی هم به گردنم هست.و باید حلالیت بطلبم ؟ وایا اگر من این موضوع را با انها یا شوهرانشان در میان بگزارم مشکلات دیگری در فامیل برایم پیش نمی اید ؟ من خیلی نگران و پشیمانم لطفا نجاتم دهید.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
از آن فعل حرام توبه کنيد ، و با خدا عهد ببنديد که ديگر آن فعل حرام را تکرار نمي کنيد ، و استغفار کنيد . کافي است .حلاليت طلبيدن از صاحبان عکس و در ميان گذاشتن با شوهر هايشان لازم نيست بلکه گناه و حرام است .

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در آغاز لازم است به دو نکته اشاره شود:
1- از آن جا كه هر گناهي - صغيره باشد يا کبيره - مخالفت با فرمان خداوند است ، به خودي خود گناهي بزرگ است. مقياس كوچك و بزرگ بودن گناه اين نيست كه آن را نسبت به ساحت مقدّس خداوند بسنجيم؛ زيرا براساس اين سنجش همه گناهان، كبيره است. اين تقسيم نظر به سنجش آثار يك دسته از گناهان با آثار دسته ديگر است.
2- کوچک دانستن و سبک شمردن هر گناهي - اگر چه نسبت به گناهان ديگر صغيره باشد- گناه کبيره است .
با توجه نمودن و رعايت کردن دو نکته ياد شده ، اين که هر چه گناه و جرم سنگين تر باشد، پاک کردن و زدودن آثار آن سرمايه گذاري معنوي و شناختي و عملي بيش تري نياز دارد، امري طبيعي است. .

چگونه می توانیم زندگی منطبق بر معیار های الهی با توجه به شرایط دنیای امروزی داشته باشیم؟از کجا و چگونه اغاز کنیم؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اگر مي خواهيم در دنياي امروز زندگي مان بر پايه معيار هاي الهي باشد ،بايد به دو نکته اساسي توجه کنيم:
اول : دينداري در زماني و جامعه‌اي که همه اسباب هدايت و دينداري آ ماده است و همه مردم به سوي آن گرايش دارند، اگر چه ارزشمند است، ولي ارزشمندتر از آن دينداري در روزگاري و اجتماعي يا در ميان خانواده و گروهي است که اکثريت آن ها در گرايش به فساد و گناه و بي‌ديني با هم مسابقه مي‌دهند.
چرا خداوند براي قدرداني از جوانان اصحاب کهف قسمتي از وحي و قرآن را به داستان آنان اختصاص داده ، عملکرد، افکار و عقايد آنان را الگو براي همه جوان‌ها و انسان‌ها قرار داده است؟ چون در جامعه کفر و شرک و فساد، راه خدا را در پيش گرفتند . راه خود را از جامعه خود جدا ساختند.
چرا خداوند در ميان همه زنان دنيا از« آسيه»همسر فرعون همانند مريم مادر حضرت عيسى تجليل نموده و او را الگوي بشر معرفي نموده است؟(1)
در روايات شيعي نام آسيه در کنار حضرت فاطمه زهرا(س) جزو چهار زن برتر بهشتيان معرفي شده ، چون آسيه بر خلاف فرعون و جامعه فرعوني راه خدا و پايبندي به احکام الهي را در پيش گرفت.
قرآن کريم چه زيبا ميان کساني که پيش از فتح مکه و در دوران غربت اسلام و پيامبر ايمان آورده‌اند، با ‌کساني که بعد از فتح و پيروزي ايمان آورده‌اند، فرق گذاشته :
«لَا يَسْتَوِي مِنكُم مَّنْ أَنفَقَ مِن قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَاتَلَ أُوْلَئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِّنَ الَّذِينَ أَنفَقُوا مِن بَعْدُ وَقَاتَلُوا؛(2)
كسانى از شما كه پيش از فتح مكه انفاق و جهاد كرده‏اند، با ديگران يكسان نيستند. آنان از حيث درجه بزرگ تر از كسانى‏اند كه بعدا به انفاق و جهاد پرداخته‏اند».
پس اگر بتوانيم در دنياي امروز که آميخته با فشارهاي روحي فرسايشي و آلوده به هزاران گناه و فساد و ابزا رها ي فساد انگيز ا ست ، دين خود را حفظ کنيم ، به دستور علما و مراجع تقليد و رهبر معظم انقلاب که حجت خدا و امام زمان عليه السلام در زمان غيبت هستند، عمل نماييم ، از تلاوت قرآن و پايبندي به نماز اول وقت و صبر و شجاعت و پايداري در برابر محنت‌ها و فشارها کمک بگيريم، مي توانيم بگوييم که ـ ان شاء الله ـ مُهر رضايت و خشنودي خدا و ولي عصر را در نامه عمل خود داريم .
دوم : توجه کنيم و با دقّت در اين موضوع مهم تأمل و انديشه نماييم که « دين مجموعه باورها در باره نظام هستي و ارزش هاي مبتني بر اين باورهاست. »گستره باورها كه ارزش هايي را به دنبال دارد، متشكّل از يك منظومه فكري و رفتاري است كه پر و بال آن بر تماميّت انسان و همه وجود او سايه مي‏گستراند .
تمامي افكار و اعمال او را در جزئي‏ترين موقعيت‏ها به تسخير خود در مي‏آورد. « دين » يك سيستم فكري مقدّس و الهي و وحياني است كه مسلمان خود را دائما در آن احساس مي‏كند . نور اين منظومه فكري را در همه عرصه‏هائي كه با آن مواجه مي‏شود، پرتو افكن مي‏بيند . تمام زواياي حيات فكري و زندگي عملي او را در بر مي‏گيرد. از اين رو قرآن کريم « ايمان » را - که از معرفت و سيستم فکري صحيح زايش پيدا مي کند - در کنار « عمل صالح » ذکر مي کند .
اين چارچوب فكري، با سرشت و شالوده وجود انسان هماهنگ است. اگر مجموعه تعاليم ديني را به هرمي تشبيه كنيم، رأس اين هرم را جهان‏بيني تشكيل مي‏دهد. پس در دنياي امروز که عصر انفجار اطلاعات ، و رايانه و فضا است ، نخست بايد تصويري الهي و بينشي وحياني از خود ، جهان و جامعه و زندگي داشت .
چه آن که دين داري فرع بر دين شناسي است. كسي كه شناخت از دين ندارد، چه بسا به انحراف كشيده شود و به بيراهه رود. امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد:
"العامل علي غير بصيره كالسائر علي غيرالطريق و لايزيده سرعه السير من الطريق الاّ بُعداً ؛
كسي كه بدون بصيرت عملي انجام دهد، مانند كسي است كه در جهت اصلي گام برنداشته باشد. سرعت سير او هر چه بيش تر باشد، او را از مقصد دورتر مي‌سازد."(3)
امام علي (عليه السلام) به كميل فرمود:" هيچ حركتي نيست مگر اين كه در آن نيازمند به معرفت و شناخت هستي."(4)
اگر دين داري با دين شناسي همراه نباشد، خطر افتادن به افراط و تفريط وجود دارد. امام علي (ع) مي‌‌فرمايد:
جاهل را نمي بيني مگر اين كه افراط(تندروي) مي كند يا تفريط(كم كاري)(5)
متاسفانه خوارج نهروان با اين كه مردمي عبادت پيشه و متمسك بودند و شب ها را به عبادت مي گذراندند، به دليل جهل و ناداني وكج فهمي ديني با امام در افتادند. در مقام عمل و شناخت وظيفه دچار مشكل شدند . نتوانستند ميان ظاهر(يعني خط و جلد قرآن) و معني آن جدايي قائل شوند، از اين رو ابزار و آلت دست زيرك هاي مدّعي دينداري قرار گرفتند.
البته دين شناسي نيز بدون دين داري،‌كارايي ندارد. شناخت و معرفتي ارزشمند است كه مقدمه عمل باشد. شناخت خدا و پيامبر و احكام الهي، تنها مسئوليت انسان را سنگين تر مي كند. علم و عمل بايد توام باشد.
آيين مسلماني مراحلي دارد؛ مرحله اوّل آن همان ايمان به وحدانيت خداوند و نبوّت پيامبر اسلام است كه دو جمله «شهادتين» معرّف آن است . مراحل بعدي عمل به دستورات و قوانين اسلامي است . آنچه مايه سعادت جاويدان است، عقيده و ايمان برخاسته از شناخت و معرفت ( جهان بيني اسلامي ) همراه با عمل صالح است.
بنابراين دينداري علاوه بر عبادت ،التزام به همه مباني ديني و پيروي از خدا و پيامبر و اولياي الهي را نيز لازم دارد. چنين دينداري در هر زمان به ويژه در دنيايي که ما زندگي مي کنيم ،به شناخت و معرفت ديني نياز دارد . بدون تلاوت قرآن و تعمّق و تدبّر در تفسير و معاني آن و بدون مطالعه کتاب هاي معتبر و مورد اعتماد نمي توان به شناخت صحيح از دين نايل گشت .
پي‌نوشت‌ها:
1. تحريم (66) آيه 11.
2. حديد (57) آيه 10.
3. بحارالانوار، ج 1، ص 206.
4. تحف العقول، ص 119.
5. نهج البلاغه، فيض الاسلام، قصار 67.

سلام علیکم چند سوالی دارم که ندانستن آنها مرا اذیت می کنند خواهش می کنم جواب قانع کننده و اگر امکانش هست با دلیل و حدیث آن را بیان کنید. پیشاپیش از شما تشکر می شود. 1- آیا هر چی پدر و مادر می گویند باید پیروی کرد ؟ در چه جاهایی به حرف پدر و مادر نباید گوش داد؟ چرا؟ 2- زمانی که جنگ رخ دهد. مثلا ایران و آمریکا. آیا برای جبهه رفتن ( شهید شدن) اجازه پدر و مادر واجب است؟ 3- برای کار کردن حق انتخاب کار مورد نظر با پدر و مادر یا با فرزند ؟ اگر با پدر و مادر فرزند به اختیار خود می توادند کاری انتخاب کند که کاملا مخالف با پدر و مادر باشد؟ 4- آیا در زندگی مشترک فرزندوهمسر، پدر و مادر حق دخالت در زندگی مشترک همچنین مشکلات زندگی آنها را دارند ؟ ( مادرم طوری در زندگی دخالت می کند که باعث اختلاف بین من و همسرم شده است . و بجای اینکه حل مشکل کنند باعث اختلاف زیاد بین من و خانمم شده و کینه نسبت به خانم و مادرم پیدا کردم.) 5- با وجود عقاید بدی که مادرم دارد( مانند اینکه حق زیاد بیرون رفتن و گردش با همسرت را نداری چرا که همسر پور رو می شه - درست رفتار کردن و کمک کردن آن در امر خانه، زن ذلیلی است و خیلی چیزها.) قبل از اینکه مشکلات بین من و همسرم و مادرم زیادتر شود. آیا برخلاف پدر و مادرم می توانم برای خود مستقل شوم و از خانه پدری خارج شوم (پیروی نکردن از حرف پدر و مادر در اینجا چه حکمی دارد) ؟ 6- مادر و خواهری دارم که خیلی غیبت می کنند. که اگر امکانش باشه یا از خونه می زنم بیرون یا نصیحتشون می کنم که اغلب گوش به نصیحت نمی دهند و مشغول غیبت می شوند. من در اینجا که نمی تونم همیشه از خونه فراری باشم . تکلیف چیست ؟ خواهش می کنم توضیح دهید؟ مسئله شرعی- دو سال پیش نود هزارتومان به حساب عابر بانکیم واریز شده بود که نمی دونم از کجا واریز شده اند. بانک برام پرینت نگرفت که مشخص شود همچنین جواب درستی نگرفتم که باید با این پول ها چه کار کرد. آیا می توانم آنها را به فقیر و فقرا بدهم؟

پرسش: سوال شرح 1- آيا هر چي پدر و مادر مي گويند بايد پيروي کرد ؟ در چه جاهايي به حرف پدر و مادر نبايد گوش داد؟ چرا؟
پاسخ: پرسشگر گرامي ! با سلام و سپاس از اعتماد و ارتباط تان با اين مرکز.
از روايات معصومان استفاده ميشود که والدين، چه مؤمن باشند و چه کافر و چه نيکوکار و چه معصيتکار بايد مورد احترام قرار گيرند و استثنا بردار نيست.
اما حد و حدود آن چقدر است ؟ به تعبير شما « آيا هر چي پدر و مادر مي گويند بايد پيروي کرد ؟» امامرضا(ع) ميفرمايد:
«نيکي به والدين واجب است ،گرچه مشرک باشند، ولي در معصيت خدا نبايد آنان را اطاعت کرد».(1)
قرآن مجيد نيز تنها در يک مورد مخالفت با پدر و مادر را جايز و بلکه واجب و لازم دانسته و آن موقعي است که پدر و مادر فرزند را به شرک و کفر دعوت کنند و يا به انجام گناه و نافرماني خدا و ترک واجب (عيني ) فرا خوانند، ولي در ساير موارد به رفتار پسنديده توصيه نموده است.(2)
امام باقر(ع) ميفرمايد: «سه چيز است که خداوند در باره آن ها براي مخالفت رخصت نفرموده است:
- رد امانت: حال صاحب امانت نيکوکار يا بد کردار،
- وفاي به عهد و پيمان: نسبت به نيکوکار و بدکردار.
- خوش رفتاري با پدر و مادر،نيکوکار باشند يا بدکردار، مؤ من باشند يا کافر ».(3)
البته فرزند ميتواند با رعايت ادب و متانت و حفظ جايگاه و حرمت پدر و مادر، نظر خود را در موضوعات مختلف بيان کند . از منطق خود دفاع نمايد. مهم اين است که فرزندان از جدل و بحثهاي بيهوده که ممکن است به تيرگي روابط و ناراحتي پدر و مادر بيانجامد، اجتناب ورزند،
از روايات استفاده مي شود قطع ارتباط يا برخورد خشم آلود با ارحام و خويشان به خصوص پدر و مادر كم ترين اثرش در دنيا اين است كه باعث فقر شديد و گرفتار شدن به اذيت اشرار، كوتاه شدن عمر و بروز مرگ ناگهاني و نابهنگام مي شود. در آخرت چنان از رحمت الهي دور مي گردد كه بوي بهشت (كه از مسافت هزار سال راه به مشام مي رسد) به مشام چند گروه از جمله عاق والدين يا كسي كه با ارحام قطع رابطه كند، نخواهد رسيد.(4)
- اهميت احترام به پدر و مادر و نيكى كردن به آن ها در سطحى است كه قرآن كريم در 9 مورد از آن سخن آورده است. در سه جا، احسان به پدر و مادر را در كنار توحيد و يكتاپرستى ذكر مى كند: «واعبدوالله ولا تشركوا به شيئا و بالوالدين احسانا؛ خدا را بپرستيد، و هيچ چيز را همتاى او قرار ندهيد و به پدر و مادر نيكى كنيد»(5)
در سه جاى ديگر، احسان به پدر و مادر را به عنوان وصيت الهى مطرح مى كند: «و وصينا الانسان بوالديه حسنا ؛ به انسان توصيه كرديم كه به پدر و مادرش نيكى كند»(6)
همچنين در سه مورد تكريم و نيكى به پدر و مادر را از زبان پيامبران الهى (ع) نقل مى كند: «ربنا اغفرلى ولوالدى و للمؤمنين يوم يقوم الحساب؛ پروردگارا !من و پدر و مادرم و همه مؤمنان را در آن روزى كه حساب برپا مى شود بيامرز»(7)
البته تحمل بدرفتاري والدين، نياز به صبر و بردباري دارد ، به خصوص براي جوان كه زودرنج و حساس است. اما اگر انسان رضايت خدا را در نظر داشته باشد و انگيزه الهي را در كار خود قرار دهد، سعادت وخوشبختي دنيا وآخرت،طول عمر باعزت وسر بلندي و وسعت رزق را همراه با الطاف الهي براي خود فراهم وتضمين نموده است.

پينوشتها:
1. عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 124.
2. لقمان (31) آيه 15.
3. اصول کافي، ج 3، ص 236..
4. همان، ج2، ص 350 - 346.
5. نسا/آيه 36/بقره/83/انعام/151.
6. عنکبوت/8/لقمان14 احقاف15.
7. ابراهيم/41/مريم32/نوح28.

پرسش: 2- زماني که جنگ رخ دهد. مثلا ايران و آمريکا. آيا براي جبهه رفتن ( شهيد شدن) اجازه پدر و مادر واجب است؟
پاسخ: بستگي به نياز جبهه دارد. اگر رفتن به جبهه مورد نياز باشد، براي مردان بالغ رفتن به جبهه واجب است تا نياز جبهه برطرف شود و اجازه پدر و مادر را لازم ندارد.(1)
پي نوشت:
1. امام خميني، استفتائات ،ج1 ،س10و15 از دفاع.

پرسش: 3- براي کار کردن حق انتخاب کار مورد نظر با پدر و مادر يا با فرزند است؟ اگر با پدر و مادر است، فرزند به اختيار خود مي تواند کاري انتخاب کند که کاملا مخالف با پدر و مادر باشد؟
پاسخ: انتخاب شغل و كار هر كس حق خود او است.پدر و مادر نمي توانند به زور انسان را به شغل يا حرفه اي خاص وادار كنند، البته جلب رضاييت پدر در همه احوال لطف و عنايات خدا را متوجه انسان مي سازد.

پرسش: 4- آيا در زندگي مشترک فرزند و همسر، پدر و مادر حق دخالت در زندگي مشترک همچنين مشکلات زندگي آن ها را دارند ؟ ( مادرم طوري در زندگي دخالت مي کند که باعث اختلاف بين من و همسرم شده است . و به جاي اينکه حل مشکل کنند، باعث اختلاف زياد بين من و خانمم شده و کينه نسبت به خانم و مادرم پيدا کردم.)
پاسخ: پدر و مادر هر هر حال نگران فرزند خود هستند حتي اگر فرزند مستقل شود .مي خواهند به نحوي به آن ها كمك نمايند. اين جمله معروف است كه فرزند هر چه بزرگ هم باشد، اما براي پدر و مادر يك بچه است.
آنچه شما دخالت بيجا مي ناميد، از نگاه آنان كمك و ياري به فرزند است. حس كمك و ياري براي شما ضروري و مورد نياز است . نبايد آن را از بين ببريد، اما مي توانيد آن را در جهت صحيح تغيير دهيد. با اين حس شما در مشكلات و سختي هاي خود از آن ها كمك و مشاوره مي گيريد؛ بنابراين سعي نكنيد در مقابل هر نوع دخالتي از طرف آن ها موضع منفي بگيريد.
اما از نظر ديني چيزي كه كانون گرم و محبت آميز افراد درون خانه را تهديد كند، مورد تأييد نيست. دخالت آن ها اگر به اختلافات زناشويي دامن زده يا موجب آن شود، مورد تأييد دين وشرع نيست، حتي اگر چنين افرادي پدر و مادر باشند.
بهترين كار آن است كه وضعيت ميانه و اعتدال را انتخاب كنيد. چه بسا برخي رفتارهاي همسر يا خواسته هاي او، يا نگراني هاي بيجاي او به اين وضعيت دامن بزند .شايد همان گونه كه گفتيد پدر و مادر دخالت بيجا داشته باشند. در هر دو صروت بايد از طرف شما كنترل و مديريت شود. يكي از ويژگي هاي مردان در خانواده و مسئوليت آن ها تعامل و تعديل رفتارهاي دو طرف است.
گاهي با خريد هديه و دادن آن به مادر و گفتن اينكه همسر تهيه كرده و برعكس مي توانيد بين آن ها ارتباط برقرار يا كينه ها را كم كنيد. از خوبي هاي دو طرف براي آن ديگري نقل كنيد. از سخنان خوبي كه نسبت به هم مي گويند، اگر چه يكي از صد سخن باشد. سخنان تلخ و زننده و بدگويي يكي را براي ديگري نقل نكنيد.

پرسش: 5- با وجود عقايد بدي که مادرم دارد( مانند اينکه حق زياد بيرون رفتن و گردش با همسرت را نداري چرا که همسر پر رو مي شه - درست رفتار کردن و کمک کردن آن در امر خانه، زن ذليلي است و خيلي چيزها.) قبل از اينکه مشکلات بين من و همسرم و مادرم زيادتر شود. آيا برخلاف پدر و مادرم مي توانم براي خود مستقل شوم و از خانه پدري خارج شوم (پيروي نکردن از حرف پدر و مادر در اين جا چه حکمي دارد) ؟
پاسخ: پيروي كردن از پدر و مادر در اين مورد واجب نيست. البته در روايات ديني زياد آمده كه نبايد كاري كنيد كه موجب آزار آن ها، يا بي احترامي به آن ها شود. اگر مي خواهيد مستقل شويد، سعي كنيد كه در كمال احترام باشد. دعاي خير پدر و مادر چيزي است كه هر جواني در دنيا وآخرت به آن نياز دارد.
لازم است براي كسب رضايت آن ها و نيز رضايت همسرهزينه فكري، عملي زيادي انجام دهيد. عصبانيت و تصميم گيري عجولانه و سستي در اين راه مي تواند زندگي دنيا و آخرت شما را تباه سازد.
بايد قبل از هر چيز بتوانيد با راهكارهاي خوب و مفيد علاقه و الفت بين آن ها را زياد كنيد.
در مورد كارهاي خانه، بگو كه بله درست است كه همه مردم اين طوري مي گويند كه آن ها پر رو مي شوند، اما حضرت علي(ع) چيز ديگري فرموده؛ گفته در كار خانه به همسر خود كمك كنيد . خودش نيز با داشتن اين همه مسئوليت كاري چنين مي كرد، چه اشكالي دارد كه منم اين كار را بكنم؟ اگر كار بدي بود ، او اين كار را نمي كرد.
پرسش: 6- مادر و خواهري دارم که خيلي غيبت مي کنند. که اگر امکانش باشه يا از خونه مي زنم بيرون يا نصيحتشون مي کنم که اغلب گوش به نصيحت نمي دهند و مشغول غيبت مي شوند. من در اين جا که نمي تونم هميشه از خونه فراري باشم . تکليف چيست ؟
دو سال پيش نود هزارتومان به حساب عابر بانکيم واريز شده بود که نمي دونم از کجا واريز شده اند. بانک برام پرينت نگرفت که مشخص شود. همچنين جواب درستي نگرفتم که بايد با اين پول ها چه کار کرد. آيا مي توانم آن ها را به فقير و فقرا بدهم؟
پاسخ: الف- اگر در مكان و مجلسي غيبت كنند، انسان با احتمال تأثير بايد نهي از منكر كند،(هرچند پدر و مادر يا خواهر و برادر باشند ) .
اگر نهي از منكر اثر نميكند ،چنانچه ترك مجلس دشوار نيست، بايد آن جا را ترك كند.
اگر ترك مجلس دشوار است، لازم نيست مجلس را ترك كند، ولي نبايد گوش بدهد . اگر خود به خود غيبت به گوشش بخورد، اشكال ندارد.(1)
نهي از منكر مراحل و مراتبي دارد، تفهيم منكر و ارائه شناخت و آگاهي صحيح با استفاده از روش‏ها و شيوه‏هاي متناسب با اخلاق و روحيات و موقعيت اشخاص، از مراتب نخستين آن است.
ب- در مورد مالي که اشتباها به حساب شما واريز شد، البته اگر مطمئني اشتباه شده،بايد مجددا به بانک مراجعه کنيد و از مقام مسئول بخواهيد مال را به صاحب اصليش بر گرداند . اگر از پيگيري نتيجه نگرفتي و از پيداشدن مالک پول مأيوس شدي ، پول را به نيابت از طرف مالکش در امور خيريه و کمک به فقرا و نيازمندان و مانند آن هزينه کن .
پي نوشت :
1. امام خميني، استفتائات، ج 2، س 6 از گناهان كبيره؛
آيت الله تبريزي، استفتائات، س 1003

آیامی توان با پدر شوخی کرد و در شوخی گاهی صدا هم بلند میشود؟ لطفادر مورد طرز برخورد با پدر توضیح دهید؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
عواطف انسانى و مسأله حق‏شناسى، به تنهائى براى رعايت احترام در برابر والدين كافى است، ولى از آن جا كه اسلام، حتى در مسائلى كه هم عقل در آن استقلال كامل دارد، و عاطفه آن را به وضوح درمى‏يابد، سكوت را روا نمى‏دارد، بلكه به عنوان تأكيد در اين گونه موارد دستورات لازم را صادر مى‏كند، در مورد احترام والدين آن قدر تأكيد كرده است كه در كم تر مسأله‏اى ديده مى‏شود. كسى نزد پيامبر آمد و از حق پدر و فرزند سؤال كرد، فرمود:
لا يُسَمِّيهِ بِاسْمِهِ وَ لايَمْشِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لايَجْلِسُ قَبْلَهُ وَ لايَسْتَسِبُّ لَهُ؛ بايد او را با نام صدا نزند (بلكه بگويد پدرم!)، جلوتر از او راه نرود، قبل از او ننشيند، كارى نكند كه مردم به پدرش بدگوئى كند» (نگويند خدا پدرت را نيامرزد كه چنين كردى!).(1)
صميميت با پدر خوب و شايسته است . شوخي با پدر تا جايي که بي احترامي محسوب نشود، يا موجب ناراحتي او نگردد اشکالي ندارد. مهم رعايت ادب و شناخت مرز و حد است. بلند شدن صدا اگر بي احترامي تلقي شود، يا موجب جرأت ديگران بر بي احترامي شود و جايگاه پدر را تضعيف كند، بايد از آن جداً خودداري كرد.
پي نوشت :
1. نور الثقلين،ج3، ص 149.

باسلام ایا کسی که قرآن را به انگیزه اینکه ازان در زندگی استفاده کند حفظ کرده باشد اگربرلی مسابقات قرآنی و کسب جایزههم تلاش کند آیا اشکالی دارد و پایین آوردن شان قرآن نیست؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
حفظ قرآن‌ براي هر هدفي که باشد، البته به دور از ريا و مطامع مادي ،مستحب است و ثواب دارد، منتهي اگر براي هدف مقد سي انجام گيرد، مثل اينکه براي درک و آگاهي بهتر و عمل به آن باشد، پاداش مخصوص به خود را دا رد . قرآن كريم و معصومان، به اين ا مر بسيا ر، ترغيب و تشويق نموده‌ا ند، اما دربا ره اهميت حفظ قرآن‌، همين بس كه از طرف معصومان براي آن‌، نماز و دعاي مخصوصي‌ وارد شده است (1). در دعاهاي ائمه آمده كه از خدا بخواهيم آن را روزي ما بفرمايد. (2) از طرفي‌، برخي فقها، آن را از واجبات كفايي شمرده‌اند ( 3) درباره حافظ قرآن نيز در روايات معصومان‌چنين آمده است‌: در روز قيامت‌، وقتي حافظ قرآن وارد بهشت مي‌شود، با قرائت هر آيه‌اي‌، درجه‌اي بر درجاتش افزوده مي‌شود تا آن جا كه درجات او از همه بالاتر مي‌شود (4)
پي نوشت ها :
1. سيدبن‌طاووس حسني‌ ، جمال الاسبوع‌، ص 86؛ بحارالانوار، ج 92، ص 341.
2.سيدبن طاووس حسني، اقبال الاعمال‌، ج 3، ص 138.
3. شهيد ثاني‌منية المريد ، ص 381.
4. مرحوم محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 89، ص 22.

صفحه‌ها