اخلاق

آیامی توان با پدر شوخی کرد و در شوخی گاهی صدا هم بلند میشود؟ لطفادر مورد طرز برخورد با پدر توضیح دهید؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
عواطف انسانى و مسأله حق‏شناسى، به تنهائى براى رعايت احترام در برابر والدين كافى است، ولى از آن جا كه اسلام، حتى در مسائلى كه هم عقل در آن استقلال كامل دارد، و عاطفه آن را به وضوح درمى‏يابد، سكوت را روا نمى‏دارد، بلكه به عنوان تأكيد در اين گونه موارد دستورات لازم را صادر مى‏كند، در مورد احترام والدين آن قدر تأكيد كرده است كه در كم تر مسأله‏اى ديده مى‏شود. كسى نزد پيامبر آمد و از حق پدر و فرزند سؤال كرد، فرمود:
لا يُسَمِّيهِ بِاسْمِهِ وَ لايَمْشِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لايَجْلِسُ قَبْلَهُ وَ لايَسْتَسِبُّ لَهُ؛ بايد او را با نام صدا نزند (بلكه بگويد پدرم!)، جلوتر از او راه نرود، قبل از او ننشيند، كارى نكند كه مردم به پدرش بدگوئى كند» (نگويند خدا پدرت را نيامرزد كه چنين كردى!).(1)
صميميت با پدر خوب و شايسته است . شوخي با پدر تا جايي که بي احترامي محسوب نشود، يا موجب ناراحتي او نگردد اشکالي ندارد. مهم رعايت ادب و شناخت مرز و حد است. بلند شدن صدا اگر بي احترامي تلقي شود، يا موجب جرأت ديگران بر بي احترامي شود و جايگاه پدر را تضعيف كند، بايد از آن جداً خودداري كرد.
پي نوشت :
1. نور الثقلين،ج3، ص 149.

باسلام ایا کسی که قرآن را به انگیزه اینکه ازان در زندگی استفاده کند حفظ کرده باشد اگربرلی مسابقات قرآنی و کسب جایزههم تلاش کند آیا اشکالی دارد و پایین آوردن شان قرآن نیست؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
حفظ قرآن‌ براي هر هدفي که باشد، البته به دور از ريا و مطامع مادي ،مستحب است و ثواب دارد، منتهي اگر براي هدف مقد سي انجام گيرد، مثل اينکه براي درک و آگاهي بهتر و عمل به آن باشد، پاداش مخصوص به خود را دا رد . قرآن كريم و معصومان، به اين ا مر بسيا ر، ترغيب و تشويق نموده‌ا ند، اما دربا ره اهميت حفظ قرآن‌، همين بس كه از طرف معصومان براي آن‌، نماز و دعاي مخصوصي‌ وارد شده است (1). در دعاهاي ائمه آمده كه از خدا بخواهيم آن را روزي ما بفرمايد. (2) از طرفي‌، برخي فقها، آن را از واجبات كفايي شمرده‌اند ( 3) درباره حافظ قرآن نيز در روايات معصومان‌چنين آمده است‌: در روز قيامت‌، وقتي حافظ قرآن وارد بهشت مي‌شود، با قرائت هر آيه‌اي‌، درجه‌اي بر درجاتش افزوده مي‌شود تا آن جا كه درجات او از همه بالاتر مي‌شود (4)
پي نوشت ها :
1. سيدبن‌طاووس حسني‌ ، جمال الاسبوع‌، ص 86؛ بحارالانوار، ج 92، ص 341.
2.سيدبن طاووس حسني، اقبال الاعمال‌، ج 3، ص 138.
3. شهيد ثاني‌منية المريد ، ص 381.
4. مرحوم محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 89، ص 22.

متاسفانه از زماني كه به سن تكليف رسيده ام به انجام گناه غيبت روي آورده ام و اين مساله در مقاطعي بسيار شدت يافته است . از سوي ديگر تلاش كرده ام كه اين گناه را ترك كنم اما متاسفانه نتوانسته ام موفق شوم . احاديث و روايتي در زمينه گناه غيبت از پيامبر اسلام خوانده ام كه تنها را بخشش گناه غيبت را حلاليت از شخص غيبت كننده مي داند . متاسفانه اگر در حال حاضر به شخصي بگويم غيبت او را كردم يا نسبت به ظلمي كه كردم حلاليتي بخواهم او ناراحت مي شود و مطمئن نيستم كه اين مساله مشكلي ايجاد نكند . چگونه مي توانم اين گناه را در دنيا جبران كنم تا در آخرت در اين زمينه مورد سوال قرار نگيرم ؟ آيا امكان جبران اين گناه به صورت كامل در اين دنيا وجود دارد ؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
غيبت از گناهان كبيره است و مشتمل بر حقّ الناس و حقّ اللّه است ; يعني كسي كه غيبت مي كند, هم به غيبت شونده ظلم مي كند و هم به قانون خدا بي احترامي مي كند; از اين رو هم بايد آن شخص را راضي كند و هم خدا را راضي كند.
اگر به شخص غيبت شونده دسترسي دارد و مفسده اي بر رضايت طلبي از او مترتب نمي شود, او را راضي كند و از او معذرت بخواهد, ولي اگر به او دسترسي ندارد يا اگر به او بگويد, مفسده اي به وجود مي آيد(باعث ناراحتي بيش تر او مي شود) و يا اگر به او گفت و از او حلاليت طلبيد ، شخص رضايت نداد, لازم نيست او را راضي كند يا صدقه و کفاره اي بدهد ، بلكه براي او دعا و استغفار كند و يا کارهاي خيري انجام دهد و ثواب آن را براي او هديه کند و از گناه خويش نيز توبه نمايد .
رضايت خدا نيز با توبه و عذر تقصير به درگاه خدا بردن حاصل مي شود:
وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ;اى مؤمنان ، همگى با پيمودن راه خدا به سوى او باز گرديد ، باشد كه سعادتمند شويد(1)
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَّصُوحًا;اى كسانى كه ايمان آورده ايد ، به خدا باز گرديد و توبه كنيد ، توبه اى كه شما را از روى آوردن به گناه بازدارد; (2)
وَاسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ؛ پس آمرزش گناهان تان را از او بخواهيد ، سپس با انجام كارهاى شايسته به سوى او باز گرديد كه پروردگار من نزديك است و دعاها را اجابت مى كند(3).

پي نوشت ها :
1. نور (24) آيه 31.
2. تحريم (66) آيه 8.
3. هود (11) آيه 61.

با عرض سلام اگر صفت رذیله حسادت در رفتار یک فرد به این صورت ظاهر شود که مثلا با حسرت به فرد محسود نگاه کند یا وقتی دیگران از شخص مورد حسادت او تعریف و تمجید می کنند فرد حسود سکوت کند و موضوع صحبت را عوض کند یا از زندگی خصوصی شخصی که مورد حسادت اوست زیاد سوال بپرسدو...به بیان دیگر آیا ظهور این نوع رفتارهای ناشی از حس حسادت وقتی رفتارهای خنثی باشد یعنی به شخص مورد حسادت ضرر مادی یا معنوی نرساند و باعث بروز گناهان دیگر مثل غیبت تهمت توهین و.. نشود جزو گناهان مربوط به حق الله است یا حق الناس؟چون به نظر می رسد در موارد بروز رفتار های خنثی فرد حسود حقی از شخص محسود ضایع نکرده و اگر گناهی کرده باشد به دلیل این است که حسادت در واقع زیر سوال بردن قدرت و حکمت پروردگار است و گناه مریوط به حق الله دارد به علاوه وقتی صفاتی مثل حسد و کینه ورزی در یک فرد باشد برای سلامت خودش هم ضرر دارد و می تواند به نوعی گناه حق النفس هم داشته باشد. اما اینکه به دلیل ظهور حسادتی که آسیب و ضرری به شخص محسود نرسیده مدیون او شویم یا گناه او را به اصطلاح شسته باشیم منطقی به نظر نمی رسد . از شما درخواست می کنم دقیقا مشخص بفرمایید آیا بروزاین نوع رفتارهای خنثی که ناشی از حسادت باشد گناه مربوط به حق الله دارد یا حق الناس؟یعنی آیا فرد حسود موظف است از شخص محسود یه دلیل اینکه مثلا از او درمورد زندگی خصوصی اش به دلیل حسادت زیاد سوال پرسیده است عذر خواهی کند و حلالیت بطلبد یا نه؟ (چون متاسفانه بعضی از اساتید پاسخگویی به منظور اصلی سوال من توجه نمی کنند و فقط یه کلی گویی در مورد تعریف حسد و اثرات آن می پردازند اما سوال من . راجع به حسادتی است که باعث بروز این نوع رفتارهای خنثی می شود و نمی دانم گناه آن مریوط به حق الله است یا حق الناس؟ با تشکر

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در صورتي که حسادت ظهور و بروز پيدا نکند و عملا رفتار حسودانه آشکار نشود، گناه نيست، ولي بروز دادن عملي حسد گناه و حرام است.
حسد از بيماري هاي روحي و رواني است که آرامش را از انسان حسود بر طرف مي کند . سبب ايجاد کينه نسبت به ديگران و از بين رفتن رابطه سالم بين مؤمنين مي گردد. چه بسا منشأ جنايات زيادي مي گردد.
حسد ازگناهان کبيره است که در روايات به شدت مذمت شده است .
امام صادق فرمود: «إِنَّ الْحَسَدَ يَأْكُلُ الْإِيمَانَ كَمَا تَأْكُلُ النَّارُ الْحَطَبَ(1)؛ حسد ايمان را از بين مي برد ،همان طوري که آتش هيزم را مي خورد و از بين مي برد».
هم چنين در حديث ديگري امام فرمود: « آفَةُ الدِّينِ الْحَسَدُ؛ آفت ( وسيله خراب کردن و از بين بردن دين )حسد است».
اظهار و آشکار کردن حسد و عکس العمل منفي در برابر ديگران به خاطر حسد حرام است.(2)
اگر کسي نسبت به ديگري حسادت پيدا کند، ولي عملا آن را آشکار نکند و مرتکب گناه ديگري نشود، صرف ايجاد حسد در درون انسان حرام نيست. اگر کسي در هنگام ايجاد حسد آن را آشکار کند و عکس العمل منفي نشان دهد ،به گونه اي که ديگران متوجه حسادت او شود ،جايز نيست. (3)
پي نوشت ها:
1. الكافي، ج 2،ص306 باب الحسد.
2، همان،ص 307.
3. سؤال تلفني (7840001-0251) از دفتر آيت الله مکارم شيرازي.

- با توجه به اینکه انسان موجودی تربیت پذیر است و عوامل مختلفی در شکل گیری شخصیت انسان موثر است از جمله : خانواده ،غذای حلال، محیط ، دوست و ... و اعمال و رفتاری که بعد از مکلف شدن از انسان سر می زند اگرچه با ارده نهایی خود انسان صورت گرفته ولی بسیار متاثر از تربیت و شخصیت انسان در گذشته است برخورد خداوند با دو شخصی که دارای دو شرایط تربیتی متفاوت بوده اند و یک گناه مشابه را انجام داده اند چگونه است آیا مثلا ضریب عذاب برای یک گناه فرق می کند یا تمام کسانیکه در آن گناه به نحوی دخبل بوده اند، همه به سهم خود مجازات می شوند یا پاسخ چیز دیگری است؟ با تشکر

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اولاً : علي رغم همه تفاوت ها در ميان انسان ها، عنصر اختيار در همه وجو د دارد و به خاطر همين عنصر اختيار و حق انتخاب انسان ها است که مشاهده مي کنيم انسان ها در شرايط مساوي از نظر طبيعي، خانوادگي، ژنتيکي و... عملکرد هاي متفاوتي دارند.
در يک خانواده، شخصي مانند کميل بن زياد نخعي از ياران خاص و از اصحاب سرّ اميرالمومنين (ع) قرار مي گيرد و برادر ديگر (حارث بن زياد نخعي) قاتل فرزندان مسلم بن عقيل مي شود.
از اين نمونه ها در تاريخ بسيار است.
هم چنين به واسطه همين عنصر اختيار است که پسر يزيد بن معاويه ملعون، حاضر نمي شود خلافت بعد از پدر را برگزيند؛ اما عموي امام زمان و پسر امام معصوم (جعفر کذاب)، خود را براي غصب مقام منيع امامت، جلو مي اندازد. يا پسر پيامبر اولوالعزم الهي و شيخ الانبياء (حضرت نوح) جهنمي مي شود، اما فرزند دشمن پيامبر(ص) از ياران آن حضرت مي شود.
ثانياً: شرايط مسابقه و ميدان عمل و نوع تکليف براي انسان ها يکسان نيست. خداوند در فرموده است : «لايکلف الله نفسا الا وسعها » (1) هيچ کس را جز به اندازه توان او تکليف نمي کنيم و کاملا روشن است که توان انسان ها در شرايط نامساوي، نامساوي خواهد بود و خداوند نيز بر اساس همان شرايط و با توجه به عنصر اختيار در وجود هر انسان بر او تکليف مي کند تا در ميان مسابقه براي رسيدن به مقام قرب الهي به تلاش و کوشش بپردازد و بر اساس همان تفاوت ها است که جزا و پاداش مي دهد، مانند ميدان سمابقه دو و ميداني که در يک پيست دايره شکل جريان مي يابد.
در دوهاي دويست و چهارصد متر، خط استارت دوندگان، با هم تفاوت مي كند؛ در حالي كه خط پايان همه، يك خط است. يعني در پيست دو و ميداني، فردي كه در قوس اول و كناري متمايل به داخل مي نشينيد؛ از همه عقب تر است. فردي كه در قوس خارجي مي نشينيد؛ از همه جلوتر استارت مي زند.
در اينجا براي ما شبهه پيش مي آيد كه فرد قوس داخل و خط اول، بايد بيشتر از همه بدود؛ فرد قوس خارج و خط آخر، كمتر مي دود. يا به عبارتي عدالت در مورد آنها رعايت نشده است.
در حالي كه اين شبهه به خاطر آن است كه ما دقت نداريم در حركت دايره اي، مسير بر اساس شعاع دايره، كوتاه و بلند مي شود. يعني آن كه در خط اول مي دود؛ چون شعاع دايره او كوچك تر است؛ مسيرش كوتاه تر خواهد شد. آن كه در خط آخر مي دود؛ چون شعاع دايره اش بلندتر است؛ مسيرش بلندتر خواهد بود.
مسئولان مسابقات براي آنكه هر دونده اي 200 يا 400 متر خالص بدوند؛ با محاسبات دقيق به اين نتيجه رسيده اند آنكه در خط اول مي نشيند؛ بايد چندين متر از بقيه عقب تر باشد. آنكه در خط آخر مي نشيند؛ بايد چندين متر از همه جلوتر باشد.
بنابراين خداوند با توجه به شرايط متفاوت از انسان ها، انتظارات متفاوتي خواهد داشت و برخورد و محاسبه اعمال انسان ها نيز متفاوت خواهد بود.
پي نوشت:
1.بقره (2) آيه‌276.

مدت مدیدی است درزندگی درمقابل گناهان سست وضعیف شده ام ارتباطم باخدابجزدرحدیک نماز بی روح وبی حضور ارتباط دیگری نیست.مدتهاست درصدد توبه هستم ولی هربار چنان برایم سخت ومشکل می نماید که براحتی از ان می گذرم.باوجوداینکه ادم متشرعی میباشم وتقریبابه تمام زوایای دینی واخروی واخلاقی زندگی اگاه هستم حتی در منزل نتوانسته ام وظایف شرعی خودم را در برابر همسرم که بزرگترین هدیه خداوندبه من بوده ادا کنم. باور بفرمائید تحمل یک همچنین زندگی ملال اوری که دران هیچ چشماندازی به اینده وجودندارد خیلی برایم سخت شده لذا عاجزانه خواهشمندم یک راه حل عملی به این حقیر ارائه فرمائید که من بعد چراغ راهم باشد.باسپاس وتشکرفراوان. م-اسدی راد-اهواز

با سلام و سپاس از شما به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
قبل از هر چيز روح پاك جو و نگراني از ابتلاي به گناه را در شما ارج نهاده و شما را تحسين مي كنيم . اين نشان از ايمان شما دارد ، بنابراين زمينه دور شدن از گناه و باز گشت به فطرت و معنويت و نزديک شدن به خدا در شما هست، بايد« همت واراده و پشتكار» را نيز به ‌آن ضميمه كنيد.
دوست عزيز ! نظير سؤال شما را يک کسي از حضرت امام حسين عليه السلام پرسيد و عرض كرد: گناهكارم ، معصيت و نافرماني خدا مي کنم ، صبر بر معصيت ندارم و نمي توانم در برابر برخي گناهان نفس امّاره ام را کنترل کنم ، مرا موعظه فرما. حضرت فرمود: «پنج عمل انجام ده، آن گاه هر کاري خواستي بکن:
1ـ روزي خدا را نخور و هر چه مي خواهي گناه و نا فرماني خدا كني، بکن.
2ـ از ولايت خدا بيرون رو و هر چه خواستي گناه كن.
3ـ در جايي گناه كن كه خدا تو را نبيند.
4ـ به هنگام مرگ نگذار حضرت عزرائيل جانت را بگيرد و هر چه خواستي گناه كن.
5ـ وقتي مالك دوزخ تو را به آتش مي اندازد، داخل آتش نرو بگو من نمي روم ، آن وقت هر گناهي خواستي انجام ده».(1)
در اين حديث حضرت مي خواهد بگويد: تو كه بر هيچ يك از اين پنج چيز قادر نيستي، پس چگونه گناه انجام مي دهي و خود را بدبخت مي كني؟!
عامل اصلي بدبختي آدمي گناه است . اگر انسان بخواهد از گناه دوري كند و از اين سمّ مهلك نجات يابد، رعايت نكات زير ضروري است:
1- تصميم جدي و قاطع بر گناه نكردن؛
تا انسان عزم راسخ بر ترك گناه نداشته باشد، چندان توفيقي در عدم ارتكاب گناه به دست نمي آورد.
2-توجه كامل به اين كه خداوند در همه حالات آگاه و ناظر بر اعمال ما است، حتي بر خطورات قلبي ما ( که در دل مي گذرد) احاطه دارد و از آن ها هم با خبر است. اگر انسان چنين يقيني داشته باشد، خجالت مي كشد گناه كند و از دستورهاي خالقش سرپيچي نمايد. براي اين كه انسان به چنين توجهي موفق شود، بايد هميشه به ياد خدا باشد . علي(ع) فرمود:
«خدا را در همه جا ياد كنيد، زيرا در همه جا با شما است». (2) حضرت در حديث ديگر فرمود:
«ذكر دو گونه است: ياد خدا به هنگام مصيبت و بهتر از آن ياد خدا در رويارويي با گناه و معصيت است كه مانع از ارتكاب حرام مي شود».(3) قرآن فرمود: «آيا (او كه اهل گناه و شرك است) ندانست كه خدا مي بيند؟».(4)
3- تفكر در عواقب زيان بار گناه:
اگر انسان توجه كامل داشته باشد كه معصيت افزون بر آثار سوء دنيوي، چه عذاب هاي غير قابل تحمل اُخروي به دنبال دارد، مطمئناً از گناه دوري مي جويد.
قرآن مي فرمايد: « هر كس به خدا با حالت گناه وارد شود، جزاي او جهنمي است كه در آن جا نه مي ميرد و نه زنده مي ماند».(5) در آيه ديگر فرمود: «(در روز قيامت) گناهكار دوست دارد كه فرزندان، زن، برادر، همه خويشان و همه اهل زمين را فدا مي كرد تا از عذاب نجات مي يافت، (ولي) چنين نيست، (بلكه) آن آتش شعله كش است و ...».(6)
4- مقايسه بين بهشت و جهنم.
اگر انسان از نعمت هاي بهشت و عذاب هاي جهنم اطلاعات اجمالي هم داشته باشد، مطمئناً به بهشت شوق پيدا مي كند و از جهنم مي ترسد، در نتيجه مرتكب گناه نمي شود.
اميرمؤمنان(ع) فرمود: «مغبون كسي است كه بهشت عالي را به گناه پست بفروشد».(7)
5- عمر انسان زودگذر است و در آينده بسيار نزديك به نتايج اعمالش خواهد رسيد؛
اگر انسان به اين مسئله توجه داشته باشد و فكر نكند كه فعلاً خبري از سراي آخرت نيست، در عدم ارتكاب گناه مؤثر است، چرا كه خيلي از افراد به خيال اين كه عواقب وخيم معصيت دير به سراغ انسان مي آيد، مرتكب معصيت مي گردند. قرآن فرموده: «گناهکاران آن روز را دور مي بينند، و ما آن را نزديك مي بينيم».(8)
6- زياد سبحان الله گفتن،
باعث مي شود شيطان از انسان دور شود.
وقتي شيطان از انسان دور شود، ديگر گناه نمي كند. امام صادق(ع) فرمود: «شيطان گفته است: پنج كس مرا بيچاره ساخته و راه به آن ها ندارم و بقيه مردم در اختيار منند:
1ـ كسي كه با نيّت صادق به سوي خدا رود و در تمام كارها به او توكّل كند.
2ـ كسي كه در شبانه روز زياد تسبيح گويد.
3ـ كسي كه هر چه براي خود مي پسندد، براي برادر مؤمن خود نيز بپسندد.
4ـ كسي که در وقت رويارويي با مصيبت ناله و فرياد نزند.
5ـ كسي كه به آن چه خدا قسمتش كرده است ، راضي باشد».(9)
7- نماز؛ نماز آدمى را از كارهاى زشت و گناه باز مى دارد.(10)
خود را مقيد کن همه نماز ها به خصوص نماز صبح را اول وقت و در آرامش کامل بخواني .رکوع وسجود را کامل و با حوصله انجام دهي .توجه داشته باشي که با چه کسي داري صحبت مي کني . با چه کسي پيمان بندگي مي بندي و مي گويي: "خدايا فقط تو را مي پرستم . فقط از تو اطاعت مي کنم . فقط از تو کمک مي طلبم"آيا بعد از اين پيمان درست است از هواي نفس و دشمن قسم خورده انسان يعني از شيطان اطاعت کني ؟
8- محاسبه و مراقبب:
كسى كه دنبال ترک گناه و خواهان رشد و تكامل معنوى است ، بايد مراقب اعمال خود باشد . هر روز يا هر شب پيش از خواب از خودش حساب کشي كند . ببيند صبح تا شب چه کار هايي کرده ،چند تا گناه کرده ،اگر خدا گناهان را نبخشد، چه سرنوشت شومي خواهد داشت. پس توبه کند. با گريه و التماس عاجزانه از خدا بخواهد او را بيامرزد . توفيق ترک گناه به او عنايت کند تا به تدريج نقايص و كاستى هاى خود را جبران و نقاط قوتش را تقويت نمايد.
9- دورى گزيدن از صحنه گناه؛
پيشگيرى از گناه آسان ترين راه مبارزه با گناه است. جوانى كه مى خواهد گناه نكند ،بايد خود را از صحنه هاى گناه دور نگه دارد.
جهت آگاهي بيش تر و ترغيب براي عملياتي کردن توصيه ها ، کتاب هاي زير را مطالعه کنيد:
1- کيفر گناه و آثار و عواقب خطرناک آن ، از سيد هاشم رسولي محلاتي
2- گناه شناسي، از آقاي محسن قرائتي
3- گناهان کبيره، از آيت الله شهيد دستغيب
4- پيام قرآن ،ج 6 از آيت الله مکارم شيرازي
5- معراج السعاده،از نراقي
پي نوشت ها:
1. صادق احسان بخش، آثار الصادقين، ج 6،ص349
2. همان، ص 295، شماره 8567.
3. همان، ص 294، شماره 8562.
4. علق (95) آيه 14.
5. طه (20) آيه 74.
6. معارج (70) آيه 11 ـ 15.
7 . غررالحكم، ج 1، ص 356.
8. معارج ، آيه 6.
9. آثار الصادقين، ج 6، ص 290، شماره 8543.
10. عنكبوت (29) آيه 45.

به نام خدا با سلام و خسته نباشيد به شما بنده يك سوال داشتم كه اگر پاسخ داده شود بسيار ممنون مي شوم ما بايد چكاري انجام دهيم كه گناه دور و ور ما نيايد و چگونه بايد نفس اماره بد را تحت كنترل خود در آورد لطفا راهكار بگوييد

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
تهذيب نفس و خودسازي تنها راه رستگاري ‌است0قرآن کريم مي فرمايد:
«‌قد افلح من تزکي؛(1) هر کس خود را تزکيه کرد، رستگار شد»
در آيه ديگر مي فرمايد: «‌قد أفلح من زکّاها و قد خاب من دسّاها؛(2) رستگار شد کسي که خود را تزکيه کرد و زيانکار است کسي که فريب نفس خود را خورد».
در خودسازي و جهاد با نفس نخست بايد به چند نکته اساسي توجه نمود:
1 - همان گونه که در تربيت و سلامت بدن، رياضت و ورزش لازم است، در خود سازي و تهذيب نفس نيز رياضت و مبارزه و جهاد با نفس ضرورت دارد.
2 - همان گونه که در پرورش اندام، از نرمش و فعاليت‏هاي ساده و اندک آغاز مي‏شود و به تدريج به ورزش‏هاي سنگين‏تر وارد مي‏شوند، در تربيت روح نيز بايد از اندک شروع کرد و به تدريج به مراحل بالاتر رسيد.
3 - همان طور که در ورزش بدني، تداوم و استمرار لازم است، در رياضت نفساني نيز تداوم، شرط رسيدن به مقصد است. قرآن مي‏فرمايد: «به يقين کساني که گفتند: پروردگار ما خداوند يگانه است، سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل مي‏شوند که نترسيد و غمگين مباشيد».(3)
علي(ع) مي‏فرمايد: «قليلٌ مدوم عليه خير من کثير مملول منه؛(4) عمل اندکي که پيوسته باشد، بهتر است از بسياري که تو را خسته و وامانده سازد».
در حديث ديگري امام باقر(ع) مي‏فرمايد: «أحبّ الأعمال إلي اللَّه عزّ وجل ما داوم عليه العبد وإن قل؛(5) محبوب‏ترين کار نزد خدا، آن است که انسان بر آن مداومت کند هر چند اندک و ناچيز باشد».
4 - چنان که در سلامت جسم، فعل و ترک (دارو خوردن و پرهيز نمودن از بعضي غذاها) هر دو با هم مؤثر است، در سلامت و تهذيب روح نيز فعل و ترک هر دو لازم است، مانند اداي واجبات و ترک گناهان و محرمات و تولي و تبري.
5 - مهم‏ترين چيزي که درجميع مراحل بايد رعايت شود،اخلاص و داشتن نيت خالصانه براي خداوند درهمه امور است. قرآن بر اين نکته تأکيد دارد که در مسير دين و پرستش بايستي اخلاص داشته باشيد: «به آن ها دستوري داده نشده بود جز اين که خدا را با کمال اخلاص پرستش کنند».(6)
‌عالمان علم اخلاق مي‌گويند: براي خودسازي ابتدا بايد رذائل اخلاقي و اخلاق بد را از خود دور کرد، سپس‌درخت پاکي نشاند.«ديو چو بيرون رود، فرشته در آيد» بديهي است با وجود صفاتي مانند حسد و کبر و خودپسندي و خودخواهي و هوس گرايي،‌دست‌رسي به صفات پسنديده و انجام اعمال خير بسيار مشکل خواهد بود.
‌اخلاق بد در وجود انسان به منزله بيماريي است که مفاسدي به دنبال دارد.
‌مرحوم نراقي مي‌گويد: «‌زنهار اي جان برادر! تا حديث بيماري روح را سهل نگيري و معالجه آن را بازيچه ‌نشماري و مفاسد اخلاق را اندک نداني... ‌و مسامحه در معالجه آن ها آدمي را به هلاکت دائم و شقاوت ابدي‌مي‌رساند و صحت روح و اتصاف آن به محاسن اخلاق باعث زندگاني ابدي و حيات حقيقي مي‌شود و بعد از آن ‌که ساحت نفس از اخلاق ناپسند پاک و آراسته گردد، مستعد قبول فيض‌هاي الهي مي‌گردد».(7)
پيامبر(ص) فرمود: «‌لا تدخل الملائکه بيتاً فيه کلب؛(8) ‌ملائکه داخل خانه‌اي که در آن سگ باشد ‌نمي‌شوند». در خانه دلي که پر از سگ هاي درنده است، چگونه فرشته رحمت داخل شود؟پس ابتدا لازم است سگ هاي هار را از درون خانه دل بيرون کرد، آن گاه به انتظار فرشته رحمت نشست.
‌- نکته ديگري که در خودسازي لازم است، محاسبه اعمال و کردار خود است. هر کسي که در اين راه قدم ‌برمي‌دارد، بايد در اعمال و رفتار خود دقت کند و مراقب آن ها باشد . اگر دچار گناهي شد، توبه کند. در روايت ‌آمده است: «‌حاسبوا أعمالکم قبل أن تحاسبوا؛(9) به اعمال تان رسيدگي کنيد، قبل از اين که در روز قيامت به آن ‌رسيدگي شود».
6 - عادت دادن نفس بر عادات خوب و پسنديده، اگر چه مشکل باشد، ولي ‌چاره‌اي از آن نيست. عادات خوب مانند: خواندن نماز در اول وقت و با جماعت، خواندن مناجات و راز و نياز با ‌خدا، قرائت قرآن، خواندن نماز شب، کمک و دلسوزي نسبت به مستضعفان و بينوايان، احترام به بزرگان، امر به ‌معروف و نهي از منکر با حفظ آداب و شرايط و مقدمات آن.
‌تصميم و اراده بر ترک عادات زشت و گناه، نشانه بزرگي و ‌شجاعت نفس است. کسي که بتواند تصميم بر ترک گناه بگيرد، مي‌توان او را مجاهد در راه خدا دانست. تهذيب‌ اخلاق جهادي است که مشکل‌تر از جنگيدن با کفّار است. پيغمبر فرمود: «‌أشجع الناس من غلب هواه؛(10) شجاع‌ترين و‌ قدرتمندترين مردم کسي است که بر هواهاي نفساني‌اش غالب آيد».‌با توجه به اين مقدمات مي گوييم که تهذيب نفس در دو مرحله انجام مي‏گيرد: تخليه، تحليه.
مراد از تخليه، بيرون کردن صفات رذيله و ناپسند از دل است .
مراد از تحليه، پرورش فضايل و تحصيل صفات پسنديده است. آن چه علماي اخلاق در اين امر مؤثر مي‏دانند چهار چيز است:
1 مشارطه،
2- مراقبه،
3- محاسبه،
4- معاقبه.
گام اول: مشارطه است؛ يعني هر روز با خود شرط کند که گناه مرتکب نشود.
گام دوم: مراقبه است، يکي از عوامل مهم خودسازي و تهذيب نفس، مراقبت و توجه به نفس است. کسي که اعمال و رفتار خود را در محضر خدا ببيند ،همواره مراقب و مواظب نفس خود خواهد بود. قرآن مجيد بر اين نکته تأکيد مي‏کند. اين مراقبت از تدبر در قرآن و اعتقاد به حساب در قيامت به دست مي‏آيد. خداوند مي‏فرمايد:
«ما يلفظ من قول إلاّ لديه رقيب عتيد؛(11) هيچ سخني را بر زبان نياورد جز اين که براي ثبت آن فرشته‏اي حاضر و مراقب است».
گام سوم: محاسبه نفس است، چه بسا انسان به دليل غفلت به وظيفه‏اش عمل نمي‏کند .در اين جا لازم است در پايان هر روز به حساب خويش برسد تا کاستي‏ها را جبران نمايد. پيامبر اکرم(ص) به ابوذر فرمود: «اي اباذر! پيش از اين که در قيامت به حساب تو برسند ،در دنيا به حساب نفس خود برس، چون حساب امروز از حساب فرداي قيامت آسان‏تر است».(12)
مراقبت و حسابرسي براي تزکيه نفس ضروري و اجتناب‏ناپذير است.
گام چهارم: معاقبه نفس است؛ يعني در صورتي که با محاسبه دريافت که بر خلاف عهد و پيمان خود عمل کرده است ،نفس خويش را مؤاخذه نمايد و در صورت لزوم آن را تنبيه سازد. البته اين راه موانعي دارد که مهم‏ترين آن محبّت به دنيا و پيروي از هواي نفس و آرزوهاي دراز و غفلت از خدا به شمار مي‏رود.
امام سجاد(ع) در دعاي ابوحمزه مي‏فرمايد: «به راستي کوچ کننده به سوي تو اي خدا راهش نزديک است . تو از بندگانت پنهان نيستي مگر اين کردارهاي نارواي بندگانت آن ها را از تو محجوب داشته است».
يار نزديک‏تر از من به من است و ين عجب‏تر که من از وي دورم‏
امام صادق(ع) مي‏فرمايد: «بين بنده و خدا هيچ پرده‏اي تاريک‏تر و ترسناک‏تر از نفس و هوا نيست . براي از بين اين دو، وسيله‏اي چون نيازمندي به خدا و خشوع و گرسنگي در روز و بيداري در شب نيست».(13)
در اين روايت به موانع راه و رفع آن اشاره شده است، با تفکر در آفرينش و ياد خدا و توجه به آخرت و دعا و تضرع مي‏توان از وساوس شيطاني رهايي يافت و موانع را از پيش رو برداشت.
پي‌نوشت‏ها:
1. اعلي(87)آيه 14.
2. شمس (91) آيه 9.
3. فصلت (41) آيه 30.
4. وسايل الشيعه ،ج1،ص118؛ صبحي الصالح، نهج البلاغه، حکمت 444.
5. الکافي ،ج 2،ص82 ؛وسايل الشيعه ،ج1 ،ص94.
6. بيّنه (98)آيه 5 .
7. معراج السعاده، ص 13.
8. الفقيه ،ج1،ص246؛ بحارالانوار، ج 62، ص 54.
9. بحارالانوار، ج 7، ص 126.
10. الفقيه ،ج4،ص394.
11. ق(50)آيه18.
12. وسائل الشيعه، ج 11، ص379.
13. سفينة البحار، ج 2، ص 603.

بهتریت عمل ها کداتم است؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در مورد اين که در اسلام بهترين عمل کدام است، به طور قاطع نمي توان اظهار نظر کرد ،چون در اين باره روايات مختلفي از معصومين نقل شده است. پيامبر اكرم(ص) فرمود: "بهترين و پاكيزه‏ترين و بلندترين اعمال، كه شما را به عالي‏ترين و بالا‏ترين درجه قرب الهي مي‏رساند و بهترين چيزي است كه خورشيد بر آن مي‏تابد، ذكر و ياد خدا است".(1)پيامبر اكرم(ص) در جاي ديگر فرمود: "بهترين اعمال شما، نماز است، (2) كه نماز ذكر و ياد خدا است.
امام صادق(ع) مي‌فرمايد: "هيچ عملي نيكي نيست مگر اين كه ثواب روشني در قرآن براي آن بيان شده، مگر نماز شب كه خداوند بزرگ، ثواب آن را به خاطر اهميت آن روشن نساخته و فرموده : هيچ كسي نمي‌داند ثواب‌هايي كه مايه روشنايي چش مان است، براي آن ها نهفته شده است".(3)
رسول خدا(ص)فرمود: «افضل الاءعمال احمزها; بهترين عمل ها سخت ترين آن است ».(4)
در بعضى از روايات نيز تصريح شده: اطعام گرسنگان به طور مطلق (هر چند مؤمن و مسلمان هم نباشند) از افضل اعمال است، چنان كه در روايتى از پيغمبر است: مِنْ أَفْضَلِ الأَعْمالِ عِنْدَ اللَّهِ إِبْرادُ الْكِبادِ الْحارَّةِ وَ إِشْباعُ الْكِبادِ الْجائِعَةِ وَ الَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله بِيَدِهِ لا يُؤْمِنُ بِي عَبْدٌ يَبِيتُ شَبْعانَ وَ أَخُوهُ- أَوْ قالَ جَارُهُ- الْمُسْلِمُ جائِعٌ؛
يكى از برترين اعمال نزد خدا خنك كردن جگرهاى داغ است، و سير كردن شكم‏هاى گرسنه، سوگند به كسى كه جان محمّد در دست او است !بنده‏اى كه شب سير بخوابد و برادر- يا فرمود همسايه- مسلمانش گرسنه باشد، به من ايمان نياورده است»!. ( 5)
خداوند به موسى‏ وحى فرستاد، آيا هرگز عملى براى من انجام داده‏اى؟ عرض كرد: آرى، براى تو نماز خوانده‏ام، روزه گرفته‏ام، انفاق كرده‏ام، و به ياد تو بوده‏ام، فرمود: اما نماز براى تو نشانه حق است، روزه سپر آتش، انفاق سايه‏اى در محشر، ذكر، نور است، كدام عمل را براى من به جا آورده‏اى اى موسى؟! عرض كرد: خداوندا خودت مرا در اين مورد راهنمائى فرما»، فرمود: هَلْ وَالَيْتَ لِي وَلِيّاً؟ وَ هَلْ عَادَيْتَ لِي عَدُوّاً قَطُّ؟ فَعَلِمَ مُوسَى أَنَّ أَفْضَلَ الأَعْمَالِ الْحُبُّ فِي اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِي اللَّهِ؛
آيا هرگز، به خاطر من كسى را دوست داشته‏اى؟ به خاطر من كسى را دشمن داشته‏اى؟ اين جا بود كه موسى‏ دانست: برترين اعمال، دوستى براى خدا و دشمنى براى خداست» ( 6)
اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايد: «فَانَّ احَبَّ الْاعْمالِ الى‏ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظارُ الْفَرَجِ».
حضرت على عليه السلام در يك جلسه چهارصد موضوع به يارانش تعليم داد كه براى دين و دنياى آن‏ها مفيد بود (يكى از آن موضوعات اين بود): منتظر فرج باشيد . از رحمت الهى مأيوس نشويد، چون محبوب‏ترين اعمال نزد خداوند متعال انتظار فرج است» . ( 7)
امير المؤمنين(ع) مي‏فرمايد: "افضل الاعمال، ما اكرهت نفسك عليه؛(8) بهترين اعمال آن است كه نفس خود را به انجام آن - به رغم خواسته‏اش - وادار و اجبار سازي" يعني مالك نفس خويش گردي .آن را هر موقع و هر كجا كه ايمان و عقل مجاز دانسته‏اند، به حركت و فعاليت وادار سازي، نه اين كه نفس ديو صفت، مالك تو و نفس ملكوتي و انساني‏ات گردد.
حضرت برترين وسيله تقرب به خداوند را ده چيز برشمرده :
إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى‏ اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى‏، الإِيمَانُ بِهِ وَبِرَسُولِهِ، وَالْجِهادُ فِي سَبِيلِهِ، فَإِنَّهُ ذِرْوَةُ الإِسْلامِ؛ وَ كَلِمَةُ الإِخْلَاصِ فَإِنَّهَا الْفِطْرَةُ؛ وَ إِقَامُ الْصَلاةِ فَإِنَّهَا الْمِلَّةُ؛ وَ إِيتَاءُ الزَّكاةِ فَإِنَّهَا فَرِيضَةٌ وَاجِبَةٌ؛ وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّةُ مِنَ الْعِقَابِ؛ وَ حَجُّ الْبَيْتِ وَ اعْتِمَارُهُ فَإِنَّهُمَا يَنْفِيَانِ الْفَقْرَ وَ يَرْحَضَانِ الذَّنْبَ، وَ صِلَةُ الرَّحِمِ فَإِنَّهَا مَثْرَاةٌ فِي الْمَالِ، وَ مَنْسَأَةٌ فِي الأَجَلِ؛ وَ صَدَقَةُ السِّرِّ فَإِنَّهَا تُكَفِّرُ الْخَطِيئَةَ؛ وَ صَدَقَةُ الْعَلانِيَةِ فَإِنَّهَا تَدْفَعُ مِيتَةَ السُّوءِ؛ وَ صَنَائِعُ الْمَعرُوفِ فَإِنَّهَا تَقِي مَصَارِعَ الْهَوَانِ.
برترين وسيله‏اى كه متوسّلان به خدا، به آن توسّل مى‏جويند، ايمان به خدا و پيامبر اوست . جهاد در راه خدا كه قلّه رفيع اسلام است . كلمه اخلاص (و شهادت به يگانگى خدا) كه هماهنگ با فطرت انسانى است، برپا داشتن نماز كه حقيقت دين و آيين است، اداى زكات كه فريضه‏اى واجب است، روزه ماه رمضان كه سپرى در برابر عذاب الهى است، حج و عمره خانه خدا كه نابود كننده فقر و شستشو دهنده گناه است . صله رحم كه سبب فزونى مال و طول عمر، وصدقه پنهانى كه كفّاره گناهان است .صدقه آشكار كه از مرگ‏هاى بد پيشگيرى مى‏كند . خدمت به خلق كه از لغزش‏ها و شكست‏هاى خفّت‏بار جلوگيرى مى‏كند. (9)

پي نوشت‏ها:
1 . محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، ج 90، ص 163.
2 . خيراعمالكم الصلوه، همان، ج 7، ص 97.
3. تفسير نمونه، ج 17، ص 167.
4. بحارالانوار, ج 67 ص 191.
5. همان، ج 74، ص 369
6. سفينة البحار، ج 1، ص 199؛ بحار الانوار، ج 66، ص 248؛ كافى، ج 2، ص 126.
7.بحارالانوار، ج 10، ص 94.
8. نهج البلاغه فيض الاسلام، ص 1196، كلمات قصار، شماره 241.
9.همان، خطبه 110.

با سلام چگونه مي توانم از گناه ارتباط حرام با زن شوهردار توبه كنم. آيا اين گناه بزرگ پاك شدني است . با تشكر

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
زنا ازگناهان کبيره است. قرآن مي فرمايد: به زنا نزديک نشويد که زنا قبيح و زشت و راهي بد فرجام است.(1)
پيامبر(ص) فرمود: خشم خدا نسبت به زناکاران بسيار سخت وسريع است.(2)
حضرت علي (ع) فرمود: در قيامت از زنا کاراني که بدون توبه وارد محشر مي شوند، چنان بوي گندي بلند مي شود که همه اهل محشر مي گويند : خدايا ، زناکاران را لعنت کن.(3)
گناهانى كه خداوند حد براى آن‏ها مقرر داشته مانند زنا، واجب نيست كسى براى جبران گناهش نزد حاكم شرع اقرار كند تا بر او حد جارى نمايد بلکه بايد از کرده خويش ، توبه حقيقي كند، يعني واقعا از گناه خود پشيمان شود و از خدا بترسد وتصميم بگيرد که هرگز گناه و گناهان ديگر را انجام ندهد .بسيار استغفار کند .به رحمت پروردگار و قبولي توبه اش اميدوار باشد . توبه حقيقي چنان انسان را دگرگون مي كند كه گويي هيچ گناهي را مرتكب نشده است.
خداوند در يکي از آيات فرموده است: «قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ * وَأَنِيبُوا إِلَى رَبِّكُمْ؛(4) اي بندگان خدا که بر خود اسراف و ستم کرده‌ايد، از رحمت خداوند نا اميد نشويد که خدا همه گناهان را مي‌آمرزد و به درگاه پروردگارتان انابه کنيد».
امام محمد باقر(ع) مي فرمايد: ‌«التائب من الذّنب كمن لا ذنب له؛(5) توبه كننده از گناه مانند كسي است كه گناه نكرده است».
توبه حقيقي و خالص كه قرآن از آن به «توبه نصوح» ياد مي كند،يعني توبه اي که چنان تحولي در گناهکار به وجود آورد که ديگر هيچ وقت به سوي گناه نرود. چنين توبه اي موجب محو همه آثار گناه مي گردد و در قيامت نيز اثري از آن ظاهر نيست.
حضرت امام صادق(ع) مي فرمايد: «هنگامي كه بنده اي توبة نصوح (حقيقي) كرد،مواهب و نعمت هاي كم نظير الهي را متوجه خود مي سازد. اولين اثرش آن است كه محبوب نزد خدا مي شود.
دوم آن که خداوند در دنيا و آخرت گناهان او را مي پوشاند». راوي سؤال كرد كه چگونه خدا پرده پوشي مي كند؟ فرمود: « هر چه از گناهان كه دو فرشته موكّل بر او نوشته اند، از يادشان ببرد. به اعضاي بدن، فرمان مي دهد كه گناهان او را پنهان كنيد. به نقاط زمين و هر كجايي كه گناهكار توبه كننده گناه كرده است، دستور مي دهد كه گناهان او را پنهان كنيد و آثار آن را پاك مي كند.
پس توبه كننده در حالي خدا را در قيامت ملاقات مي كند كه هيچ چيزي به ضرر او و بر گناهانش گواهي و شهادت دهنده نيست و چيزي از آن آشكار نخواهد شد».(6)
اگر چه حقيقت ‌توبه،‌ پشيماني قلبي است؛ لکن آداب مستحب خاصي نيز دارد که عبارتند از:
1- سه روز روزه گرفتن؛
امام صادق(ع) مي‌‏فرمايد: توبه نصوح که خداوند به آن امر فرموده، روزه گرفتن روز چهارشنبه و پنج‏شنبه و جمعه است.(7)
2- غسل توبه؛
پيامبر مي‌‏فرمايد: بنده‏اي نيست که گناهي کند (هر چه و هر اندازه که باشد) سپس پشيمان شود و توبه کند مگر اين که خداوند به مغفرت و آمرزش به او نظر کند، سپس پيامبر به شخصي که مي‏خواست توبه کند فرمود: «برخيز و غسل کن و براي خدا سجده نما».(8)
3- رسول‏ خدا (ص) به يارانش فرمود: کيست که بخواهد توبه کند؟ گفتند: همه مي‏خواهيم توبه کنيم، حضرت فرمود: غسل کنيد و وضو بگيريد و چهار رکعت نماز بخوانيد. در هر رکعت پس از حمد، سوره قل هو الله را سه مرتبه و ناس و فلق را يک مرتبه بخوانيد، پس هفتاد مرتبه استغفار کنيد و آخرش بگوييد:
« لا حول ولا قول الاّ بالله العلي العظيم» بعد اين دعا را بخوانيد:
«يا عَزِيزُ، يا غَفّارُ، اغْفِر لي ذُنُوبِي وَ ذُنُوبَ جَمِيعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ فَاًّنَّهُ لا يغْفِرُ الذُّنُوبَ اًّلاّ أنْتَ»هر کس از امت من اين عمل را به‏ جا آورد، از آسمان ندا مي‏شود که توبه‏ات پذيرفته و گناهانت آمرزيده شد.
اصحاب گفتند: اگر کسي اين عمل را در غير اين ماه به ‏جا آورد چگونه است؟ حضرت فرمود: مثل همان است که بيان کردم. اين کلمات را جبرئيل در شب معراج به من ياد داد.(9)
4- دعاهاي توبه؛
مناسب است کسي که مي‏خواهد توبه کند ، دعاهاي توبه‏اي را که از ائمه معصومين وارد شده ‏است، به ويژه دعاهاي صحيفه سجاديه، مخصوصاً دعاي 31 و يا مناجات خمسه عشر، به ‏خصوص مناجات تائبين را بخواند.
5- استغفار (درخواست بخشش)؛
قرآن مجيد مي‏فرمايد: «وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيهِ؛(10) اي قوم، از خدا آمرزش بخواهيد، سپس به سوي او توبه کنيد».
اگر کسي مرتکب زناي با زن شوهردار شود، اگر چه تعدي به حق الله نموده، ولي لازم نيست آن را به کسي بگويد و پرده از اين عمل زشت بردارد، بلکه واجب است که واقعاً توبه نمايد . از خداوند بخواهد که او را ببخشد . خداوند او را مي بخشد .در اين صورت حق الناس ندارد.

پي نوشت ها:
1.اسراء (17)آيه 32.
2. نهج الفصاحه ،ص 57.
3. عقاب الاعمال،ص 599.
4.زمر (39) آية‌ 53.
5. اصول كافي، ج 4، شرح و ترجمه حاج سيد جواد مصطفوي، ص 168، حديث 10.
6. همان، ص 164.
7. وسائل الشيعه، ج 11، ص 362.
8. مستدرک الوسائل، ج 2، ص 513.
9. سيد بن طاووس،اقبال،ص308
10. هود (11) آيه 3، 52 و 90.

رابطه با پسر شرح اگر يک دختر دوست پسرش را ببوسد يا رابطه در حد تماسي داشته باشد ،چقدر گناه کرده ،آيا راه برگشت دارد؟

 

امام علي عليه السلام: تعلّل ورزيدن و منّت نهادن ، از [ارزش] احسان مى ‏كاهد . غرر الحكم و درر الكلم 1595

 

پرسش 1: رابطه با پسر شرح اگر يک دختر دوست پسرش را ببوسد يا رابطه در حد تماسي داشته باشد ،چقدر گناه کرده ،آيا راه برگشت دارد؟ پاسخ: هر گناهي در وجود انسان آثار خود را دارد كه باعث دور شدن انسان از خدا مي شود . توبه از گناه باعث بازگشت دوباره انسان به خدا مي شود. گناه چه بزرگ باشد ،چه كوچك ، انسان را از خدا دور مي كند . پيامبر اكرم(ص) فرمود: "لا تنظروا الي صِغِرَ الذنب و لكن انظروا اِلي مَنِ اجتَرأتم؛(1) به كوچكي گناه منگريد، بلكه بر عظمت و بزرگي كسي بنگريد كه نسبت به او نافرماني و گناه كرده‌ايد". بنابراين گناه مورد اشاره در سوال ، در حد خود بزرگ است ، چون نافرماني از دستور خدا است. حتي اگر بدون بوسيدن و ارتباط در حد لمس باشد ، يا حتي نگاه هاي شهواني باشد ، باز اين عمل گناه است.ولي راه برگشت وجود دارد و آن توبه است.در قرآن کريم، پروردگار 91 بار به عنوان غفور (بسيار آمرزنده) و 5 بار به عنوان غفار (بسيار بخشنده) ياد شده ، بيش از 80 بار سخن از توبه و بازگشت به سوي خدا و قبولي توبه، سخن به ميان آمده است. همة اين‌ها حکايت از دامنة گسترده رحمت و مغفرت حق تعالي و قبولي توبة توبه کنندگان دارد. در آية سورة نساء مي‌فرمايد: «هر کسي کار بدي انجام داده يا به خود ستم روا داشته» (اگر) از خداوند طلب آمرزش کند، خدا را آمرزنده و مهربان خواهد يافت». «اي پيامبر! از قول من به مردم بگو: اي بندگان من! اي کساني که (با بدي‌ها و گناهان) بر خود ستم روا داشتيد، از حمت خداوند نا اميد نشويد (و بدانيد که در صورت توبه کردن) خدا همة گناهان را مي‌آمرزد، چه اين که بسيار آمرزنده و مهربان است».(2) توبه کننده، محبوب خداست : «"ان الله يحب التّوابين؛(3) خداوند توبه کنندگان را دوست دارد». پس توبه مخصوص گناه خاصي نيست و شخص خاصي را شامل نمي‌شود. خداوند نسبت به هر عمل زشت و گناهي وعدة پذيرش توبه داده و فرقي بين گناه کبيره و صغيره نيست، اما بايد شرايط توبه واقعي تحقق يابد و توبه تنها به زبان نباشد. پشيماني دروني و قلبي و قصد جدي در ترک گناه براي هميشه، از جمله شرايط است. بنابراين بايد از عملي كه انجام داده ، پشيمان شود . قصد داشته باشد كه هيچ گاه اين عمل را انجام ندهد . رابطه دوستي خود را با نامحرم (دوست پسر) قطع كند تا دچار گناه ديگر نشود.دوستي هاي چنيني علاوه بر ارتكاب گناه‌، پيامدهاي منفي شخصي ، خانوادگي ، اجتماعي و... دارد. پي‌نوشت‌ها: 1.بحارالانوار، ج 77، ص 168. 2. زمر (39) آيه 53. 3. بقره (2) آيه 222.

صفحه‌ها