اخلاق

1-میشود ذکر برای دور کردن شیطان از انسان برایم ارسال کنید 2-میشود ذکر یا دعایی برای تقویت ایمان در قلب رابرایم ارسال کنید

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
اگر ذکر با آگاهي و معرفت و عمل صالح همراه نباشد، ميزان تأثير گذاري آن براي دور کردن شيطان و تقويت ايمان ناچيز است . از اين رو براي رسيدن به هر حقيقتي مثل ايمان و يا دوري از هر چيزي نظير شيطان نخست بايد نسبت به آن موضوع شناخت و معرفت لازم کسب گردد تا راه هاي رسيدن يا دور شدن از آن شناخته شود . در گام بعدي لازم است براساس شناخت و اطلاعات به دست آمده حرکت کند و عمل نمايد تا بتواند به هدف مورد نظر نزديک گردد. در غير اين صورت چه بسا هر قدمي که بر مي دارد، به جاي نزديک شدن به هدف، از آن دور مي شود .شخصي که در اصفهان است ،قصد سفر به تهران را دارد، نخست بايد بداند تهران کجاست و از کدام دروازه بايد عبور کند . اگر به جاي حرکت به سمت دروازه تهران به دليل ندانستن و يا آگاهانه به سوي دروازه شيراز حرکت کند . قهرا از تهران دورتر مي شود . بنابراين اگر آگاهي و شناخت درستي وجود داشته باشد ، و اطلاعات در عمل پيگيري شد ،شخص مي تواند به هدف نزديک گردد .
دعا و ذکر براي رسيدن به هدف دو کار مهم انجام مي دهد :
يکي آن که باعث اعتماد به نفس و تقويت اراده مي شود. تا پايان راه به سير خود ادامه دهد.
ديگر آن که نقش تابلوهاي راهنمايي بين راه را دارد. در هر صورت شخص بايد با نقشه و اطلاعات صحيح حر کت را آغاز کند . به تدريج به سمت مقصد حرکت کند تا آن تابلوها برايش مفيد باشد، انگيزه تداوم حرکت در او تقويت گردد . بنا براين براي دور کردن شيطان و تقويت ايمان نخست بايد معرفت و شناخت جامعي از ارکان و محور هاي اساسي ايمان و از شيطان ،و خواسته ها و تمايلاتش و راه ها و شيوه کار کرد هايش داشته باشيد . در عمل به لوازم و شرايط آن ها پايبند باشيد تا بتوانيد به مطلوب خود دسترسي پيدا کنيد . بررسي و پاسخگويي همه ابعاد دو موضوع ياد شده از رسالت تعريف شده اين مرکز خارج است. از اين رو در گام اول فقط اشاره اي به برخي از راه هاي تقويت ايمان و مقابله با شيطان مطرح مي شود. سپس به بيان چند ذکر از معصومين (ع) بسنده مي کنيم .
ا- براي تقويت ايمان بايد پايه هاي آن را محكم كرد. امام علي(ع) ايمان را بر چهار پايه استوار مي داند: صبر و يقين و جهاد و عدل.(1)
به طور كلي هواهاي نفساني و رذايل اخلاقي از آفات ايمان محسوب مي شوند.امام باقر(ع) دروغ را منشأ‌ خرابي ايمان مي داند.(2) در جاي ديگر حضرت حسد را آفت ايمان ذكر كرده وفرموده است: "حسد ايمان را مي خورد، همان طوري كه آتش هيزم را(3)
بنابراين انجام واجبات و ترك محرمات و گناهان و آراسته شدن به صفات خوب مثل: شكر، صبر، خوش اخلاقي، احسان، سخاوت، راست گويي، بردباري و پاك کردن درون از صفات رذيله مانند: تكبر،حسادت، بداخلاقي، عصبانيت و... موجب تقويت و پايداري ايمان مي‏گردد.
ب- راه مقابله عملي با شيطان و وسوسه‌هايش : ابتدا بايد دشمن و راه‌هاي نفوذ او را شناخت و او را مهار کرد . سپس وي را به عقب راند . در گام‏هاي نهايي او را به اسارت کشيد. در اين جهت راه هاي مبارزه با وساوس شيطاني عبارتند از:
1- نگهباني و مراقبت:
شيطان با جان ما سر و کار دارد. از اين رو بايد از آن حراست کنيم. راه‌هاي مراقبت عبارتند از:
يک -تقوا پيشگي:
قرآن مجيد تقوا را لباسي بر اندام جان آدمي مي‌داند که آن را به خوبي مي‌پوشاند و حفظ مي‌کند: «لباس التّقوي ذلک خير؛(4) بهترين جامه، تقوا است».
امام علي(ع) تقوا را دژي نفوذ ناپذير مي‌داند که رخنه‏اي در آن ممکن نيست. (5)
دو - کنترل اعضا و جوارح:
زبان، چشم، گوش، فکر و همة اعضا و جوارح، درهاي ورودي به قلب‌اند. پس بايد اين ها را کنترل کرد.
سه - محاسبه:
بعد از کنترل نوبت به محاسبه مي‌رسد، يعني براي جبران ضعف‏ها و برنامه‌ريزي براي آينده ارزيابي لازم است.
2- واکنش مناسب: در برابر هر وسوسه‏اي بايد واکنش مناسب صورت گيرد.
پيامبر اکرم(ص) مي‌فرمايد: «دشمنان تو از جن، ابليس و سپاهيان او است. پس اگر نزد تو آمد و گفت: فرزندت مُرد، به خود بگو: زندگان براي مردن آفريده شده‏اند.
اگر آمد و گفت: مال تو از دست رفت، بگو: ستايش خداي را که مي‌دهد و مي‌گيرد و زکات را از من برد.
اگر آمد و گفت: مردم به تو ستم مي‌کنند، ولي تو ستم نمي‌کني بگو: روز قيامت آنان که ستم کردند گرفتارند.
اگر آمد و گفت: چه قدر نيکي مي‌کني، بگو: گناهان من بيش از نيکي‏هاي من است.
اگر آمد و گفت: چه قدر نماز مي‌گزاري بگو: غفلت من از نمازهايم بيشتر است.
اگر آمد و گفت: چه قدر بخشش مي‌کني، بگو آن قدر که مي‌گيرم، از آن چه مي‌بخشم زيادتر است.
اگر گفت: چه قدر به تو ستم مي‌کنند بگو: من بيشتر ستم کرده‏ام.
اگر گفت: چه قدر براي خدا کار مي‌کني، بگو: چه بسيار معصيت‏ها کرده‏ام». (6)
3- استعاذه:
در برابر هجوم وسوسه‏هاي شيطان، لازم است به پناهگاهي مطمئن پناه ببريد و آن توجه به خدا و ياد او است. قرآن مجيد مي‌فرمايد: «اگر از شيطان وسوسه‏اي به تو رسد، به خدا پناه ببر(و بگو اعوذ بالله من الشيطان الرجيم ) که او شنواي دانا است». (7)
4- مجهز شدن به تجهيزات:
در برابر تهاجم وسيع شيطان، بايد در ميدان کارزار، همواره مسلح باشيم. برخي از تجهيزات در حديث پيامبر اکرم(ص) مطرح شده است. حضرت مي‌فرمايد: «آيا شما را آگاه کنم بر کاري که اگر انجام داديد، شيطان از شما فاصله مي‌گيرد، به اندازة فاصله مشرق تا مغرب؟ گفتند: آري. فرمود: روزه صورت شيطان را سياه مي‌کند و صدقه، کمرش را مي‌شکند. دوستي براي خدا و کمک براي عمل صالح، پشت او را مي‌بُرد و استغفار، بند دلش را مي‌برد». (8)
5- آشنايي با دام‏هاي شيطان:
براي رهايي از وساوس شيطاني بايد مواظب دام‏هاي او بود. يکي از دام‏هاي خطرناک شيطاني، دوستي دنيا است.
امام علي(ع) مي‌فرمايد: «از دنيا حذر کن، زيرا دام شيطان و جايگاه فساد ايمان است». (9)
دام ديگر که از مهم‏ترين ابزار کار شيطان به شمار مي‌رود، هواپرستي است، زيرا تا پايگاهي درون انسان وجود نداشته باشد، شيطان قدرت بر وسوسه‌گري ندارد. شيطان خواسته‏هاي نفساني انسان را تأييد مي‌کند. قرآن مجيد مي‌فرمايد: «تو هرگز بر بندگان من تسلط نخواهي يافت مگر گمراهاني که از تو پيروي مي‌کنند». (10) بندة خدا تابع هوا و هوس نيست و خواست خدا را مقدّم مي‌دارد.
يکي ديگر از دام‏هاي شيطان خشم و تصميم‌ گيري از روي عصبانيت که غالباً بر مردان چيره مي‌شود.
راهکار هاي ديگر :
يکم - کنترل واردات ذهن :
تلاش کنيم در همه حال و در هر جا و مکان آن چه را مي خواهد وارد ذهن ما بشود ،کنترل و بازرسي شود، سپس اجازه ورود به آن داده شود . ذهن را همواره به امور ارزشمند متوجه ساختن و عادت دادن به تدريج شيطان را نا اميد و از آن دور مي کند.
دوم - مطالعه و تفکر دربارة خدا و قيامت.
سوم-به طور منظم مثلاً هفته يک بار به زيارت اهل قبور رفتن و نسبت به عاقبت خود و احوال پس از مرگ انديشيدن
چهارم - شرکت کردن در مراسم ديني و فعاليت جدي در مسائل فرهنگي اجتماعي و نماز جماعت
پنجم - پايبندي به نماز اول وقت و نماز را با توجه و حال و عاشقانه و با حضور قلب خواندن
ششم - خود را از بيکاري، تنهايي و عوامل وسوسه‏انگيز دور نگه داشتن.
هفتم- هميشه با وضو بودن
گام دوم : ذکر درماني براي دور کردن شيطان و تقويت ايمان :
1- ذکر شريف « لا اله الا الله » را زياد بگوييد
2- از امام صادق(ع) روايت شده که براي رفع وسوسه شيطان و حديث نفس، ذکر «لا حولَ ولا قوّة إلاّ بالله» مفيد است. اين ذکر را با توجه به معنا و مفهومش زياد بگوييد.
3- مردي خدمت پيامبر(ص) رسيد و از سه چيز شکايت کرد:
يکي از وسوسة شيطان و حديث نفس که براي او پيش مي‌آيد،دوم از فقر و تنگدستي،سوم ـ از بدهکاري‌هاي زيادي که دارد.
حضرت فرمود: اين دعا را مکرر بخوان .خداوند هر سه مشکل شما را برطرف مي‌کند: «توکّلت علي الحيّ الذي لا يموتُ و الحمد للّه الذي ل يتّخذ ولداً و لم يکن له شريکٌ في المُلک و لم يکن له وليُّ من الذلّ و کبّره تکبيراً».
پس از مدتي مردم خدمت حضرت رسيد و گفت: به دستور شما عمل کردم، خداوند هر سه مشکل مرا برطرف ساخت.(11)
4- ذکر شريف : «هو الأوّل والآخر و الظاهر و الباطن وهو بکلّ شيءٍ عليم».
5- امام صادق(ع) فرمود:‌«هر گاه شيطان در دل انسان وسوسه کرد و در او شک و ترديد ايجاد کرد، سه مرتبه بر سينه و شکم خود بکشد و بگويد: «بسم الله و بالله، محمّدٌ رسول الله و لا حول و لا قوّة إلاّ بالله العليّ العظيم، اللهمّ امْسَح عنّي ما أحذر».
پي نوشت ها :
1. نهج البلاغه، فيض الاسلام،‌ قصار 30.
2. بحارالأنوار، ج 69، ص 247.
3. الكافي،‌ج2، ص 307.
4. اعراف (7) آيه 26.
5. نهج البلاغه، صبحي صالح، خطبه 157.
6. سفينة البحار، ج 1، ص 100.
7. اعراف (7) آيه 200.
8. سفينة البحار، ج 2، ص 64.
9. غرر الحکم، ج 1، ص 156.
10. حجر (15 ) آيه 42.
11. الکافي ج2 ص552

آیااسلام درباره ی چگونه برنامه ریزی کردن سخنی را بیان کرده است؟

پرسشگر گرامي با سلام و دعا براي قبولي عبادات و توفيق بندگي و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز
استفاده بهينه از سرمايه عمر و بهتربهره بردن از «زمانِ» محدود ،ولي بسيار ارزشمند حيات ، تنها از طريق برنامه ريزي و «مديريت زمان» كه هوشيارانه، مستمر و پايدار تدوين شده باشد، فراهم مي‏شود. مديريت زمان كه در واقع، همان برنامه ريزي است، به معناي تسلط و كنترل بر فرصت‏ها و جهت دادن به فعاليت‏هاست. امروزه اين اصل اساسي بر کسي پوشيده نيست که رشد و ترقي انسان در هر عرصه اي ، مستلزم برنامه ريزي صحيح و استفاده مطلوب از امكانات موجود و در دسترس مي باشد.
خوشبختانه ائمه عليهم السلام كه كلام شان نور و راهنماي انسان هاست، درعصري که با جاهليت فاصله چنداني نداشتند، شاگردان خود را در قالب سفارش کلي به اغتنام فرصت ها، به صورت جزئي و مشخص هم به داشتن برنامه و «مديريت زمان» تشويق مي کردند . براي چگونه بهره بردن از اوقات شبانه روز دستور العمل جامعي را در اختيار ما قرار داده اند.
امام موسي كاظم (عليه السلام) مي فرمايد: «بكوشيد كه اوقات شما چهار قسمت باشد؛
بخشي را براي مناجات با خدا، بخشي را براي كار و زندگاني و معاش ؛ قسمتي را براي معاشرت با افراد مورد اعتماد كه عيوب شما را به شما مي فهمانند و از صميم قلب به شما اخلاص مي ورزند . قسمتي از وقت تان را نيز اختصاص دهيد به بهره وري از لذت هاي حلال» و در پايان حضرت مي فرمايد: « به وسيله بخش آخر است كه بر انجام وظايف آن سه بخش نيز توانا مي شويد.» (1)
اگر بخواهيم از سخن گهربار امام معصوم بهره بيش تري ببريم و راهكارهاي عملي مناسبي را برگيريم ،بايد بخش هاي چهارگانه گفتار و توصيه امام را تبيين كنيم. همان طور كه بيان شد امام اوقات شبانه روزي را به چهار قسمت تقسيم مي كند.
يك قسمت مربوط به امور عبادي مي شود كه تقريبا مشترك بين همه سطوح سني نوجوان، جوان، ميان سال و پير مي باشد . منظور از عبادات همان نمازهاي يوميه واجب و مستحبات مانند خواندن ادعيه، تلاوت قرآن و تدبر و تفکر در محتواي کلام الهي و كلا پرداختن به امور معنوي و عبادي است.
اما قسمت دوم كه امام مي فرمايد بخشي از وقت خود را صرف كار و زندگاني و معاش كن، اين قسمت در هر زماني متناسب شغل و حرفه و نيازها است.
قسمت سوم كه امام مي فرمايد قسمتي از وقت خود را صرف معاشرت با افراد قابل اعتماد كن، بسيار مهم است زيرا معاشرت با مردم مي تواند شامل صله ارحام ، رفتن به ملاقات دوستان و اقوام ، تبادل افکار و تجربه ، فعاليت‏هاي گروهي علمي و غير علمي باشد.
قسمت چهارم اين كه امام مي فرمايد: بخشي از وقت خود را صرف لذات حلال كن . مهم تر اين كه امام مي فرمايد: اگر از بخش چهارم بهتر استفاده كنيد، روي بهره برداري سه بخش ديگر نيز تأثير مي گذارد. طبيعي است كه انسان نيازها دارد كه بايد به موقع تأمين شود و گرنه نيرو و توان براي ادامه كار و حركت به سوي موفقيت امكان پذير نيست. از جمله اين لذات حلال خواب، استراحت، تفريح، غذا خوردن، ... مي باشد. بنابراين بايد برنامه كاري و اوقات شبانه روزي خود را به گونه اي طراحي كنيم كه خواب به اندازه كافي و تفريح و ورزش به خوبي در آن لحاظ شده باشد. به غذا و وعده هاي غذا، سالم بودن و مغذي بودن آن و حلال بودن آن اهميت بدهيم. اگر كسي سخن گهربار امام را سرلوحه زندگي خود قرار دهد، به همه امور زندگي خود مي تواند بپردازد . از اوقات شبانه روزي خود و همچنين امكاناتي كه در اختيار دارد، اعم از امكانات مادي و معنوي بيش ترين بهره را مي تواند ببرد . به سر منزل مقصود كه همان قرب و رضوان الهي است دست يابد.
دربارة اهميت نظم اميرمؤمنان علي‌(ع) در بستر شهادت به امام حسن و امام حسين‌فرمود: "شما ، و تمام فرزندان وخاندانم و كساني را كه اين وصيّت به آن‌ها مي‌رسد، به ترس از خدا و نظم در امور زندگي و ايجاد صلح و آشتي در ميان شان سفارش مي‌كنم‌.‌(2)
البته اسلام خطوط کلي را ترسيم کرده است و هرکس به مقتضاي امکانات و استعداد هاي خود بايد برنامه ريزي نمايد.

پي نوشت ها :

1. تحف العقول ، ص433
2.نهج البلاغه‌، نامة 47

با عرض سلام.سوالی در رابطه با مرتاضهای هندی داشتم. در مورد مرتاض ها و دیگر اشخاص که دارای نیروهای ماوراء الطبیعه هستند گفته میشود که اینها کسانی هستند که خود را در شرایط محدود و سخت فیزیکی قرار دادند تا به قولی گفتنی این نیروهای بالقوه در بدن را زنده کرده و رشد دهند تا جائی که به مرحله ای برسند که مثلا با نگاهشان شی را حرکت داده و یا با نگاه در شخصی تاثیری متفاوت بگذارند یا مثلا قطاررا با چشمان خود نگه دارند.1-ایا این کار مرتاضها واقعیت دارد؟(اگر واقعیت دارد به سه سوال دیگر که در ادامه امده لطفا پاسخی کامل دهید؟2 - تاریخچه ی این نوع کارهای مرتاضهای هندی از کی شروع شده ؟ 3- آیا حتما با ریاضت کشیدن است که میشود این نیروهای بالقوه را پرورش داد و فعال کرد و وقتی شخص به خود سختی میدهد مگر در بدن و یا بهتر بگویم در روح ما چه اتفاقی می افتد؟4 -ایا این کارهای مرتاض ها با این گفته خداوند ارتباطی دارد که فرموده : بنده من! من به هر چیز می گویم باش سریع موجود میشود ، تو نیز بندگی من کن تا تو را مثل خود کنم" (همچنین اگر منبعی دراین مورد هست که میتواند به بنده کمک کند لطفا معرفی بفرمایید.تابا تاریخچه کار انهابهتر اشنا شوم). با تشکر .

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
مسلما بسياري از آنچه نقل مي شود ،حقيقت ندارد ، اما در يك نگاه كلي توانمندي هاي روح انسان امري نيست که کسي بتواند آن را انکار کند . ميان انسان ها افرادي بوده و هستند كه با تقويت قواي روحي خود کارهايي به مراتب عجيب تر از کارهايي که در نتيجه تقويت جسم انجام مي شود ، انجام داده و مي دهند ، البته همه اين افراد مرتاضان نيستند و ديده شده افرادي كاملا عادي داراي توانمندي هاي ذاتي روحي بسيار بالايي هستند و يا افرادي به واسطه عبادت و بندگي خداوند مورد لطف او قرار گرفته، كمالات روحي به آن ها عنايت مي شده است .
در هر صورت مسلم است انسان با انجام برخي رياضت ها و تحمل سختي هاي خاص مي تواند قدرت هاي روحي خود را بالا برده ، دست به كارهايي بزند كه در حالت عادي از ديگران برنمي آيد ؛ هرچند راه و مسير رسيدن به توانمندي ها از منظر ديني مختلف و متفاوت است، چنان که دين اسلام بسياري از رياضت هاي متداول مرتاضان و... براي رسيدن به برخي توانايي هاي روحي را مطلقا جايز نمي داند و اصلا به آن ها توصيه نمي کند .
چنان كه در بالا گفتيم توانايي هاي روحي تنها اختصاص به رياضت هاي مرتاضان ندارد . ممكن است از راه هاي ديگري هم به فرد عنايت شود كه مهم ترين آن ها عبادت و خويشتن داري ها در برابر گناه است كه بسيار ديده شده افرادي به خاطر رعايت تقوا و مبارزه با نفس در برابر گناه مورد لطف خداوند قرار گرفته، به برخي توانايي هاي عجيب روحي رسيده اند . به علاوه به تعبير بزرگان عبادات ما همچون روزه و... هم نوعي رياضت شرعي محسوب مي گردد كه اگر به درستي انجام شود ،مي تواند به برخي مقامات روحي منجر گردد .
از سابقه اين امر اطلاع چنداني نداريم اما اين اعمال و رسيدن به توانايي هاي خاص در نتيجه اعمال و رفتار رياضتي سابقه اي عميق دراديان باستان شرقي دارد . مربوط به چند هزاره اخير نيست .
فرايند شكل گيري توانايي ها در روح انسان نكته اي علمي دارد و آن اينكه روح انسان مربوط به عالم ملكوت يا به اصطلاح بهتر از "عالم امر" است كه به خاطر تعلق به اين بدن مادي و قرار گرفتن در كالبد جسماني ما دچار تنزل ها و رقت وجودي مي شود .
در حقيقت روح انسان حقيقتي بسيار بسيار عظيم و داراي كمالات و توانايي هاي بي نظيري است اما در هنگام نزول درعالم دنيا و همراهي با كالبد مادي ما در پس ده ها و صدها پرده قرار مي گيرد تا قابليت تعلق به بدن مادي را پيدا كند ؛ در اين مسير اگر بتوان به گونه اي تعلقات اين روح با امور مادي و جسماني را كم تر و كمتر نمود و به اصطلاح پرده ها را از برابر روح كنار زد ، توانايي ها و قابليت هاي روح خود را نمايان مي سازد و جلوه هايي از حقيقت آن آشكار مي گردد .
همه كمالات و مقامات و كراماتي كه از بزرگان و علما نقل مي شود ،ناشي از همين حقيقت است كه آن ها هم در پرتو تعاليم ديني و عبادت و بندگي خداوند تعلق روح شان به بدن را به حد اقل مي رساندند ، در نتيجه به حالات ومقاماتي مي رسيدند كه تنها در موارد خاص و ويژه از آن استفاده مي كردند .
همه توانايي ها در مراحل عادي ناشي از قدرت هاي روحي و تجلي حقيقت روح انسان است ؛ اما اگر تجلي حقيقت روح و برداشتن پرده ها از برابر آن به شكل صحيح و درست و مستمر انجام بپذيرد - كه اين امرتنها در مسير سلوك ديني ممكن است- روح انسان به حقيقت خدايي خود نزديك و نزديك تر مي شود تا جايي كه اين روح به حقيقت اصلي خود كه روح اعظم و برترين مخلوق خداوند است، مي رسد و در نتيجه مي تواند كارهايي خداگونه انجام دهد .

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
دروغ باعث باطل شدن روزه نمي شود، اما از ثواب روزه كم مي كند. انجام گناهي مانند دروغ اگر چه باعث بطلان عمل نمي شود، اما تقوا و پاكي را از انسان سلب كرده و باعث عدم قبولي اعمال و عبادات انسان مي شود؛ البته دروغ بستن به خدا و پيامبر و ائمه(ع) روزه انسان را باطل مي كند.
منظور از دروغ بستن، يعني اينكه سخن يا حديثي را از طرف خود بگويد، اما آن را به خدا و پيامبر و ائمه نسبت دهد، يعني بگويد كه امام صادق(ع) چنين گفت، در حالي كه امام چنين چيزي نگفته است.

با سلام چرا با وجود سفارشهای فراوانی که به شرکت در نماز جمعه شده است ولی بعضا بسیاری از علما در نماز جمعه شرکت نمی کنند و ترجیح می دهند در خانه نمازشان را بخوانند

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
خيلي از علما و روحانيون، در نمازهاي جماعت شرکت مي کنند . اگر برخي از آنان شرکت نمي‌کنند، از روي بي اعتنايي به نماز جمعه نيست ،بلکه حتما داراي عذر موجه هستند و مشکلي دارند که توفيق شرکت در نماز جمعه پيدا نمي‌کنند.
مي دانيد که شرکت در نماز جمعه گر چه بسيار خوب و داراي فضيلت و اجر زيادي است اما در عصر غيبت نماز جمعه واجب عيني نيست ،بلکه واجب تخييري است. پس کسي که در نماز جمعه شرکت نکرد ،کار خلاف شرع مرتکب نشده ،بلکه فضيلتي را از دست داده که ممکن است با انجام عبادتي ديگر تا حدودي آن را جبران نمايد.
بديهي است هر فرد در زندگي خصوصي خود مشکلاتي دارد که ديگران از آن آگاهي ندارند . افرادي که توفيق شرکت در نماز جمعه پيدا مي کنند ،نبايد نسبت به برخي از علما که به جهت عذر شرعي که خود مي‌دانند و در نماز جمعه شرکت نمي کنند، ايراد بگيرند.
ما وظيفه داريم فعل و کار مومنين به خصوص علما را حمل بر صحت نماييم . اين طور فکر کنيم که اين آقا که در نماز جمعه شرکت نمي‌کند ،حتما داراي مشکلي است، شايد کسالت داشته باشد، شايد در آن وقت کار مهم تري داشته، شايد از اين که در جمع مردم حاضر شود ،معذور باشد . اصولا ممکن است امام جمعه را عادل نداند (اگر چه اين مورد بسيار اندک است) .
بنابراين چون ما از وضع زندگي و مشکلات وگرفتاري و انگيزه شرکت نکردن برخي در نماز جمعه آگاهي نداريم، حق نداريم اين کار را به عنوان اشکال و عيبي در زندگي آنان به حساب آوريم.
مطمئن باشيد که اغلب علما وظيفه خود را بهتر تشخيص مي‌دهند و نسبت به انجام دستورات ديني کوشا هستند.

فکر فرد نامحرمی به خاطر ایمانش و اینکه مدتی مربی من بوده دائما در ذهنم می گذرد و دوست دارم او را ببینم با وجود اینکه می دانم ازدواج کرده فقط احساس خوبی نسبت به او دارم آیا چنین رفتاری گناه است؟

ایمپاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
چنين رفتاري گناه نيست، اما بي شك از نظر رواني آثار منفي بر جاي مي گذارد و چه بسا زمينه را براي گناهان ايجاد نمايد.
اين گونه علايق در افراد مومني چون شما، به صورت يك مسئله مورد توجه و قبول ديني مانند«به خاطر ايمانش» شكل مي گيرد، اما چنين علايقي خواسته يا ناخواسته تحت تأثير انگيزه هاي جنسي قرار دارد. مطمئنآً‌ علاقه شما متفاوت با علاقه به خانمي است كه مومن بوده و شايد حتي مربي شما نيز باشد.
اين نوع علاقه ها اگر موجب كاهش عملكرد، يا اختلال در روند عادي زندگي شخص شود و يا فكر و ذهن انسان را بيش از اندازه مشغول سازد، نشانه نوعي اضطراب و افسردگي در شخص نيز مي تواند باشد كه نياز به درمان دارد.
در صورت نياز به مشاوره و راهنمايي ها و اطلاعات بيش تر مجدداً با ما مكاتبه نماييد.
موفق باشيد.

راه توبه به چه صورت است؟وازکجاباید بفهمیم که خدا قبول کرده است؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
حقيقت توبه، پشيماني قلبي است؛ پشيماني که در عمل خود را نشان مي‏دهد که مهم‏ترين نُمود آن انجام واجبات و تدارک و قضاي آن چه عمل نشده و ترک محرّمات است. با همين مقدار توبه تحقق پيدا مي‏کند. توبه آداب خاصي دارد که بايد آن را از مستحبات توبه دانست که عبارتند از:
1- سه روز روزه گرفتن؛ امام صادق(ع) مي‏فرمايد: توبه نصوح که خداوند به آن امر فرموده، روزه گرفتن روز چهارشنبه و پنج‏شنبه و جمعه است.(1)
2- غسل توبه؛ پيامبر اکرم(ص) مي‏فرمايد: بنده‏اي نيست که گناهي کند (هر چه و هر اندازه که باشد) سپس پشيمان شود و توبه کند مگر اين که خداوند به مغفرت و آمرزش به او نظر کند.
سپس پيامبر به شخصي که مي‏خواست توبه کند فرمود: «برخيز و غسل کن و براي خدا سجده نما».(2)
3- خواندن دو يا چهار رکعت نماز؛ امام صادق (ع) مي‏فرمايد: «هر بنده‏اي که گناهي کرد، پس برخيزد و طهارت کند (وضو بگيرد) و دو رکعت نماز بخواند و از خداوند طلب آمرزش نمايد، بر خدا است که توبه‏اش را بپذيرد، چون خود فرموده ‏است: هر کس کار زشتي کند يا به خودش ستم نمايد، پس استغفار کند، خدا را آمرزنده و مهربان مي‏يابد».(3)
در روايت است که در روز يکشنبه ماه ذي­القعده رسول‏خدا(ص) به يارانش فرمود: کيست که بخواهد توبه کند؟ گفتند: همه مي‏خواهيم توبه کنيم، حضرت فرمود: غسل کنيد و وضو بگيريد و چهار رکعت نماز بخوانيد. در هر رکعت پس از حمد، سوره قل هو الله را سه مرتبه و قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق را يک مرتبه بخوانيد، پس هفتاد مرتبه استغفار کنيد و آخرش بگوييد: لا حول ولا قول الا باالله العلي العظيم، نيز اين دعا را بخوانيد: يا عَزِيزُ، يا غَفّارُ، اغْفِرلي ذُنُوبِي وَ ذُنُوبَ جَمِيعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ فانه لا يغْفِرُ الذُّنُوبَ اًّلاّ أنْتَ. هر کس از امت من اين عمل را به‏جا آورد، از آسمان ندا مي‏شود که توبه‏ات پذيرفته و گناهانت آمرزيده شد. اصحاب گفتند: اگر کسي اين عمل را در غير اين ماه به ‏جا آورد چگونه است؟ حضرت فرمود: مثل همان است که بيان کردم. اين کلمات را جبرئيل در شب معراج به من ياد داد.(4)
4- دعاهاي توبه؛ مناسب است کسي که مي‏خواهد توبه کند، دعاهاي توبه‏اي را که از ائمه معصومين وارد شده‏است، به ويژه دعاهاي صحيفه سجاديه، مخصوصاً دعاي 31 و يا مناجات خمسْ عشر، به‏ خصوص مناجات تائبين را بخواند.
5- استغفار (درخواست بخشش)؛ قرآن مجيد مي‏فرمايد: وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکمْ ثُمَّ تُوبُوا اِلَيهِ؛ اي قوم، از خدا آمرزش بخواهيد، سپس به سوي او توبه کنيد.(5)

پي‌نوشت‌ها:
1. وسائل الشيعه، ج 11، ص 362.
2. مستدرک الوسائل، ج 2، ص 513.
3. وسائل الشيعه، ج 11، ص 363.
4. سيد بن طاووس، اقبال، ص 308.
5. هود (11) آيه 3 و 52 و 90.
********************
پذيرش توبه شرايط خاصي دارد. هر گاه آن شرايط محقق گشت، توبه نيز مورد قبول حق تعالي قرار مي‌گيرد.(1)
خداوند در آيات کثيري به گناهکاران و کساني که به خود ستم کردند و خود را در معرض معصيت قرار دادند، توصيه کرده است که توبه کنند و رابطه بين خود و خدا را اصلاح کنند. خداوند همة گناهان آنان را خواهد بخشيد، قرآن مجيد مي‌فرمايد: «مگر کساني که توبه کردند و به اصلاح کارهاي فاسد خود پرداختند . آن چه را کتمان کرده بودند ،بيان کنند. در اين صورت توبه آن ها را مي‌پذيرم و من بسيار عذرپذير و قبول کنندة توبه و مهربانم».(2)
چه کسي در وفاي به عهد راستگوتر از خداوند است؟ قرآن مجيد وعده داده که خداوند توبه را از بندگانش مي‌پذيرد.(3) بنابراين گناهکاري که به گناه خويش اعتراف دارد ، از آن پشيمان است ، عزم جدّي بر ترک گناه و جبران گناهان گذشته از حق النّاس و حق اللَّه دارد، بايد به قبولي توبه خويش و رحمت و مغفرت خداوند اميدوار باشد.
پس از انجام توبه هيچ حالت انتظاري براي قبولي توبه نيست. امام علي (ع) مي‌فرمايد: «به هر کس چهار چيز اعطا شد، از چهار چيز محروم نگردد: هر کس دعا کرد ،از اجابتش محروم نشد . هر کس توبه کرد، از قبولي آن محروم نگرديد . هر کس استغفار کرد، از بخشش محروم نشد . هر کس شکر فرستاد، از افزون شدن محروم نخواهد شد».(4)
از چند طريق انسان مي‏تواند تا حدودي دريابد که توبه او مورد پذيرش واقع گرديده است يا نه:
الف) احساس بهجت و آرامش خاصي که پس از دعا و توبه به انسان دست مي‏دهد يا به تعبير ديگر احساس سبکي از گناهان وآلودگي‏ها.
ب) هر قدر انسان از گناهان خود به طور جدي پشيمان شده و با تضرع و التجاي بيش تري خدا را بخواند ،توبه او مقبول‏تر است. بنابراين ميزان انقلاب روحي انسان در حال استغفار نيز مي‏تواند به عنوان يک علامتي به کار آيد.
ج) ميزان اعتماد به وعده‏هاي نيکوي الهي قابليت و عنايات الهي را افزون مي‏سازد. بنابر اين هر اندازه خداباوري و توکل و اعتماد به وعده‏هاي او را در خود افزون يافتيم، مي‏توانيم بيش تر اميد يابيم که ما را پذيرا گشته است.
د) هر قدر آثار واقعي توبه در اعمال و کنش‏هاي ما بيش تر هويدا گردد. يعني رغبت کم تري به گناه و اراده و عزم راسخ‏تري در اطاعت پروردگار يابيم، نشان مي‏دهد که توبه ما توبة واقعي‏تري بود . به همين نسبت مقبول‏تر واقع گرديده است. امام امت (ره) مي‏فرمودند: اگر بعد از ماه مبارک رمضان تغييري در حالات خود يافتيد، به همان نسبت وارد ضيافت‏الله شده‏ايد ، ولي اگر دگرگوني در شما پديد نيامد، از آن بي‏بهره مانديد.
آيا ما توانسته‏ايم همه شرايط لازم توبه را محقق سازيم؟ آيا حلاوت و شيريني گناه از جان ما به طور کامل رخت بر بسته است؟ اين مسئله است که ما را پيوسته در حال خوف و رجا نگه مي‌دارد. هم اميدوار به لطف و رحمت الهي باشيم . هم خوف و ترس از اين که مبادا برخي از شرايط توبه را محقق نساخته باشيم.

پي‌نوشت‏ها:
1. جهت آگاهي از توبه و مسائل آن کتاب «توبه از ديدگاه قرآن و حديث» نوشته عليرضا حسني را مطالعه کنيد.
2. بقره (2) آيه 160.
3. شوري (42) آيه 25.
4. نهج البلاغه ،قصار 130

با توجه به اينكه آن بدبيني مانتيجه ظاهرنادرست فرد و يا شناخت كم ما باشد .

2با سلام وتشکر از ارتباط با اين مرکز
بدبيني به تنهاي ، مادامي که انسان کار اشتباهي انجام ندهد ،گناه نيست و نيازي به حلاليت طلبيدن ندارد.
البته بد بيني جزء خصلت هاي زشت است . در روايات هم افراد بد بين مذمت شده اند.
اميرمؤمنان(ع) مي‏فرمايد: انسان بد بين هميشه بيمار است.(1)
پي نوشت :
1. ميزان الحكمه، ج 5، ص 628.

سلام و عرض خسته نباشید راه زیاد کردن رزق و روزی چیست؟جوری که پول از در و دیوار بریزه؟علاوه بر تلاش و کوشش از طریق کار و فعالیت آیا ذکر و دعایی در این رابطه داریم؟و اصولا چرا در دنیا عده ای پولدار و غنی هستند و زندگی راحتی دارند و عده ای در سختی؟آیا خداوند حکمتی داشته؟گفته میشه که گناه روزی را کم میکند پس چرا پیدا میشوند کسانی که توی گناه تا خرخره فرو رفته اند اما همچنان پولدار؟ما چه کار کنیم که پولدار شویم؟بی نهایت سپاسگذارم..موفق باشید

پاسخ: با سلام و تشکر از ارتباط با اين مرکز
رزق و روزي بر دو قسم مي‌باشد:
1 . رزق و روزي که همچون سايه ما را تعقيب مي‌کند و براي ما مشخص و مقدّر گرديده است که به آن رزق محتوم و طالب گفته مي‌شود.
اين نوع از رزق نيازي به تلاش و کوشش ندارد و از مقدّرات الهي براي شخص مي‌باشد.
اين گونه رزق از طرف خداوند مقدّر شده و در هر شرايطي به انسان مي‌رسد.
رزق مقسوم، برات است نباشي مغموم در سر و عده وصول است برات مقسوم
ما و اين رزق مقدّر پي هم مي‌گرديم تا کجا دست بيابيم به وقت معلوم(1)
خداي تعالي مي‌فرمايد: هيچ جنبنده اي نيست مگر اين که رزق و روزي او بر عهده خدا است.(2) که اين همان روزي است که خدا تضمين نموده است که به همه مخلوقات تعلق مي‌گيرد تا بتوانند به وجود و بقاي خود ادامه دهند. اين روزي قابل کم و زيادي و تحول نيست و حرص آدم آن را افزايش نمي‌دهد، همان طور که تنبلي باعث کاهش آن نمي‌شود. رسول خدا فرمود: حرص حريص رزق را بيش تر نمي‌کند و تنبلي تنبل آن را کم نمي‌کند.(3)
2 . مقدر بودن روزي به معناي آن نيست که انسان سعي و تلاش نکند و روزي مطلوب همان رزق و روزي است که با سعي و تلاش و فعاليت انسان به دست مي‌آيد و تا انسان تلاش نکند، حاصل نمي‌شود. يکي از عوامل کمي و زيادي اين روزي، تلاش انسان مي‌باشد. اگر تلاش و کوشش انساني صورت نپذيرد، به آن دست نمي‌يابد. اين مطالب شرح حديثي از امام علي(ع) مي‌باشد که فرمود: روزي بر دو قسم است: آن که تو را مي‌خواهد و طالب تو است و آن که تو او را مي‌جويي و مطلوب تو است. کسي که دنيا را خواهد، مرگ نيز او را مي‌طلبد تا از دنيا بيرونش کند. کسي که آخرت خواهد، دنيا او را مي‌طلبد تا روزي او را به تمام پردازد.(4)
بنابر اين هميشه موفقيت و کاميابي در کارهاي از جمله زيادي در رزق و روزي بسته به آشنايي و شناخت عوامل آن است، زيرا اطلاع و آگاهي از راه‌هاي کسب رزق و روزي، در توسعه آن عامل اوّل به شمارمي‌آيد. پس از شناخت، پيگيري و کوشش و کنار گذاشتن سستي و تنبلي در راه هدف است که در مجموعه آيات و روايات بر آن تأکيد و سفارش شده ؛ بنابر اين روشن است که تنبلي و سستي از رزق و روزي انسان مي‌کاهد اما سعي و تلاش بر آن مي‌افزايد، زيرا خداوند براي هر چيزي اسبابي قرار داده، مهم‌ترين سببي که خداوند براي روزي مقرر نموده، سعي و تلاش است.
در عين حال، از روايات بر مي‌آيد که علاوه بر تلاش انسان اموري از جمله دعا مي‌تواند در زيادي رزق مؤثر باشد، مانند: خوب همسايه‌داري کردن ، وضو داشتن(5)، صله رحم به خصوص با پدر و مادر(6).
برخي از سوره‌هايي که در روايات اسلامي براي زياد شدن رزق و روزي توصيه شده عبارتند از:
1. سورة واقعه‌؛ امام صادق‌(ع) مي‌فرمايد: کسي که هر شب سوره واقعه را بخواند....در دنيا سختي‌، فقر، نيازمندي و آفتي از آفت دنيا را نمي‌بيند و از دوستان حضرت علي‌(ع) مي‌شود...(7)
2. سوره همزه‌؛ امام صادق(ع) ‌مي‌فرمايد: هر کس سوره همزه را در نمازي واجب بخواند، فقر از او دور مي‌شود و روزي بر او روي مي‌آورد...(8)
3. ليل‌؛ پيامبر اکرم‌(ص) مي‌فرمايد: هر کس سوره ليل را بخواند ،خداوند آن قدر به او عطا مي‌کند تا راضي شود و او را به سختي نيندازد و برايش آسان مي‌گيرد.(9)
4. مزمل‌؛ رسول اکرم‌(ص) مي‌فرمايد: هر کس سوره مزمل را بخواند، در دنيا و آخرت سختي از او برداشته مي شود.(10)
5. ذاريات‌؛ امام صادق‌(ع) مي‌فرمايد: هر کس سوره ذاريات را روز يا شب بخواند، خداوند وضع زندگي او را اصلاح مي‌کند و روزي فراواني برايش مي‌دهد...(11)
6. ممتحنه‌؛ امام سجاد (ع) مي‌فرمايد: هر کس سوره ممتحنه را در نمازهاي واجب و مستحبي بخواند ،خداوند....فقر و ديوانگي را بر او و فرزندانش دور مي‌کند.
دعاهاي زيادي براي طلب روزي و رفع فقر و بدهکاري وارد شده است.
امام باقر (ع) فرمود: براي طلب روزي در سجده نماز واجب بگو: يا خير المسئولين و يا خير المعطين، ارزقني و ارزق عيالي من فضلک، فانّک ذو الفضل العظيم. (12)
از امام جواد (ع) نقل است که جهت وسعت رزق مکرّر بگو: يا من يکفي من کل شيء و لا يکفي منه شيء اکفني ما أهمّني.
امام علي (ع) مي‌فرمايد: به پيغمبر از قرض شکايت کردم، فرمود: بگو: اللهم اغنني بحلالک عن حرامک و بفضلک عمّن سواک. اگر به قدر کوه بزرگي قرض دار باشي، خدا ادا مي‌فرمايد.(13)
در نهايت دستور عملي که از آيت الله مکارم شيرازي براي رفع گرفتاري ها و زياد شدن روزي نقل شده است ، بيان مي کنيم :
1- نمازهاي يوميه را در اول وقت بخواند.
2- بعد از نماز صبح دست راست را برسينه بگذارد و هفتاد مرتبه بگويد «يافتاح».
3- بعد از ذکر «يا فتاح» 110 مرتبه صلوات بر پيامبر بفرستد و بعد دعا کند.
4- هر روز صدقه بدهد ولو به مقدار کم.
براي اطلاع بيش تر از دعاها و نمازهاي مخصوص، به حاشيه مفاتيح الجنان (باقيات الصالحات) مراجعه فرماييد.
فقط گناه علت فقر نيست .فقر علت هاي ديگري هم دارد.در ذيل به بخشي از علل اختلافات انسان ها اشاره مي کنيم .
1. بعضي از تفاوت‏ها معلول ستم و تجاوز افراد نسبت به حقوق ديگران است.
تفاوت‏ها ظالمانه و غير منطقي است و با از بين رفتن نظام طبقاتي و گسترش عدالت اجتماعي از ميان خواهد رفت.
2 . تفاوت بهره­مندي انسان‌ها در برخي موارد ديگر معلول كار و تلاش خود انسان‌ها است . قانون خلقت بر آن نهاده شده كه هر كسي به اندازه سعي و تلاش خود بهره مند شود. مطمئنا كسي كه به تنبلي خو كرده باشد ،به دنبال كسب روزي حلال بر نيايد ،نمي­تواند مانند ديگران از نعمت­هاي دنيوي بر خوردار شود . كسي كه كار و تلاش بيش تر مي­كند ، بهره بيش تري نصيب او خواهد بود.
3 . قسمتى ديگر از تفاوت‏ها، طبيعى و لازمه آفرينش انسان است، يعنى هر قدر اصول عدالت در جامعه انسانى رعايت شود، باز همه انسان‏ها از نظر استعداد و هوش و انواع ذوق و سليقه‏ها يكسان نخواهند بود.
استاد مطهرى مى‏گويد: معناى عدالت اين نيست كه همه مردم از هر نظر در يك حد و يك مرتبه و يك درجه باشند. جامعه خود به خود مقامات و درجات دارد و در اين جهت مثل پيكر است. وقتى كه مقامات و درجات دارد، بايد تقسيم بندى و درجه بندى شود. راه منحصراَ، آزاد گذاشتن افراد و زمينه مسابقه را فراهم كردن است. همين كه پاى مسابقه به ميان آمد، خود به خود به موجب اين كه استعدادها در همه يكسان نيست و به موجب اين كه مقدار فعاليت‏ها و كوشش‏ها يكسان نيست، اختلاف و تفاوت به ميان مى‏آيد. يكى جلو مى‏افتد و يكى عقب مى‏ماند.(14)
معمولاً بخشش‏هاى الهى و استعدادها چنان تقسيم شده‏اند كه هر كسى قسمتى از آن‏ها را دارد، يعنى كم‏تر كسى پيدا مى‏شود كه همه نعمت‏ها را يك جا داشته باشد. از اين رو قرآن مجيد مى‏فرمايد: ما معيشت آن‏ها را در حيات دنيا ميان آنان تقسيم كرديم . بعضى را بر بعضى برترى داديم، تا آن‏ها يكديگر را به كار گيرند و به يكديگر خدمت نمايند.(15)
ميدان مسابقه و رقابت عادلانه بايد براى همه باز باشد كه اين نيز مربوط به انسان‏ها است.
براى به وجود آمدن يك جامعه كامل، نياز به استعدادها و ذوق‏ها و ساختمان‏هاى مختلف بدنى و فكرى است، اما نه به اين معنى كه بعضى از اعضاى پيكر اجتماع در محروميت به سر برند و يا خدمات آن‏ها كوچك شمرده شود و يا تحقير گردند، همان طور كه سلول‏هاى بدن با تمام تفاوتى كه دارند، همگى از غذا و هوا و ساير نيازمندى‏ها به مقدار لازم بهره مى‏گيرند.(16)
قرآن مجيد به يكى از اسرار مهم تفاوت‏ها اشاره كرده و آن آزمايش الهى است.
خداوند مى‏فرمايد: او كسى است كه شما را جانشينان در زمين قرار داد . بعضى را بر بعض ديگر درجاتى داد، تا شما را به آن چه در اختيارتان قرار داده بيازمايد.(17)
تفاوت‏ها براى اين است كه معلوم شود انسان چگونه از امكانات خدادادى بهره بردارى مى‏كند. اگر نابرابرى‏ها نبود، زمينه امتحان از ميان مى‏رفت.
بعضى افراد با نعمت و گروهى ديگر با نقمت و تنگدستى آزمايش مى‏شوند. مطمئناً آنان كه بيش تر نعمت استعداد و توانايى دارند، بيش تر مورد سؤال و درخواست مى‏شوند و بايد بيش تر پاسخگو باشند.
4- خدا مصلحت بندگانش را بهتر از خود آنان مى‏داند.
چه بسا كسانى كه دوست دارند از نظر زندگى در رفاه باشند، ولى پروردگار صلاح آنان را در اين امر نمى‏بيند : چه بسا شما را چيزى خوش نيايد، در حالى كه خيرتان در آن است و يا چيزى را دوست داشته باشيد، در حالى كه شرّتان در آن است و خدا مى‏داند و شما نمى‏دانيد.(18)
پس اگر انسان نهايت تلاش خود را به كار گرفت، اما درها را به روى خود بسته ديد، بايد بداند در اين امر مصلحتى بوده است. چه بسا كسانى هنگامى كه ثروتمند شدند، خدا را فراموش كردند. از اين رو قرآن كريم مى‏فرمايد: اگر خداوند روزى را براى تمام بندگانش گسترش دهد، در زمين طغيان و ستم مى‏كنند.(19)
گاهى ثروت بى حساب و رفاه، يك مجازات الهى است که شخص با غرق شدن در نعمت‌ها از ياد خدا غافل شده و خود را از ايمان و اعمال صالح محروم مي‌کند و بر گناهان خود مي‌افزايد. چنين شخصي مجازات خود را در جهان آخرت خواهد ديد. چنين چيزي در سنت امهال و استندراج بيان مي‌شود.
پس نه نعمت ظاهرى نشانه محبت الهى است و نه نقمت و بلا نشانه بى­اعتنايى خدا به بنده است : « فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ ، كَلَّا ... اما انسان هنگامي که پروردگارش او را براي آزمايش، اکرام کند و نعمت دهد مي گويد: پروردگارم مرا گرامي داشته است. اما هنگامي که براي امتحان روزيش را بر او تنگ مي­گيرد مي گويد: پروردگارم مرا خوار کرده است؛ هرگز ...».(20) خداوند پس از بيان اين فکر، آن را مردود اعلام مي­کند.
نگاه خود را به زندگى در اين جهان نبايد محدود كنيم. اين بخش از زندگى را بايد در پيوست با بخش عظيم‏تر از زندگى و حيات جاودانه و عالم برتر و حقيقى‏تر نگاه كنيم. اگر نگاه ما به زندگى محدود به دنيا بود، اشكال از تفاوت‏ها در دنيا به جا بود، در حالى كه هر چيزى در دنيا، آزمايشى براى انسان است كه در عالم ديگر نتيجه آن را خواهيم ديد . همان گونه كه خداوند فرموده است: خداوند زندگى و مرگ را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدامين بهترين در عمل خواهيد بود.(21) نعمت و تنگدستي هر دو آزمايش الهي است که آزمون نعمت بسيار سخت­تر است .محاسبه آن مشکل­تر و جهان ابدي قيامت و لذت‌ها و نعمت‌ها و حتي عذاب‌هاي آن را با جهان محدود دنيا نمي­توان مقايسه کرد.
پي‌نوشت‌ها:
1. کليات ديوان شهريار، ج 5، ص 331.
2. هود (11) آيه 6.
3. بحارالانوار، ج 77.
4. نهج البلاغه، حکمت 431.
5. ميزان الحکمه، ج 2، ص 1073.
6. همان، ج 3، ص 2116 "ما يزيد في العمر".
7. وسائل الشيعه‌، شيخ حر عاملي‌، ج 6، ص 112، مؤسسه آل البيت‌، قم‌.
8. همان‌، ص 150.
9. مصباح الکفعمي‌، عاملي کفعمي‌، ص 444، انتشارات رضي‌، قم‌.
10. مستدرک الوسائل‌، محدث نوري‌، ج 4، ص 354، مؤسسه آل البيت‌، قم.
11. اعلام الدين‌، ديلمي‌، ص 377، مؤسسه آل البيت‌، قم.
12. الکافي، ج 2 ،ص551.
13. بحارالانوار، ج92، ص 301.
14. استاد مطهرى، بيست گفتار، ص 109.
15. زخرف (43) آيه 31.
16. تفسير نمونه ، ج 3، ص 366.
17. انعام (6) آيه 165.
18. بقره (2) آيه 216.
19. شورى (42) آيه 27.
20.فجر (89) آيه 15-17
21. ملك (67) آيه 2.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها