سوره بقره

تأكيد و سفارش قرآن نسبت به صلاه وسطي ...

تأكيد و سفارش قرآن نسبت به صلاه وسطي (1) ( طبق اين فرض كه مراد نماز ظهر است) چنانكه از شأن نزول آن استفاده مي شود تأكيد بر عدم سهل انگاري در انجام نماز ظهر است.

در شأن نزول اين آيه نقل شده كه: «جمعي از منافقان گرمي هوا را بهانه براي ايجاد تفرقه در صفوف مسلمين قرار داده بودند و در نماز جماعت شركت نمي‏كردند و به دنبال آنها بعضي از مؤمنين نيز از شركت در جماعت خودداري كرده بودند و جماعت مسلمين كاهش يافت، پيغمبر اكرم (ص) از اين جهت ناراحت بود حتي آنها را تهديد به مجازات شديد كرد، لذا در حديثي از «زيد بن ثابت» نقل شده كه پيامبر (ص) در گرماي فوق العاده نيمروز تابستان نماز (ظهر) را با جماعت مي‏گذارد و اين نماز براي اصحاب و ياران سخت‏ترين نماز بود، به طوري كه گاه پشت سر پيامبر (ص) يك صف يا دو صف بيشتر نبود، در اينجا فرمود: من تصميم گرفته‏ ام خانه كساني را كه در نماز ما شركت نمي‏كنند بسوزانم، آيه فوق نازل شد و اهميت نماز ظهر را (با جماعت) تاكيد كرد.(2)

پي نوشت ها:

1. «حافِظُوا عَلَي الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطي‏ وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتينَ»(بقره(2) آيه 238) «در انجام همه نمازها، (به خصوص) نماز وسطي [نماز ظهر] كوشا باشيد! و از روي خضوع و اطاعت، براي خدا بپاخيزيد».

2. آيت الله مكارم شيرازي، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1374ش، ج‏2، ص 205.

 

 

قرآن كتاب خداست . خدا خود بهتر مي داند پيامش را چگونه ابلاغ كند

آنچه ما مي توانيم اعتراض كنيم ،جايي است كه هدايتگري ناتمام باشد يا مطلبي كه در پيام تاثير آشكار دارد، بيان نشده باشد.

در موردي كه گفته ايد، اين گونه نيست . آمدن و نيامدن نام آن پيامبر، تاثيري در پيام ندارد. خداوند در صدد بيان سركشي بني اسرائيل است كه مورد ستم و از شهر و كاشانه خود رانده شده بودند و...

اينان به خدمت پيامبر زمان خود مي رسند و از ايشان مي خواهند فردي را به فرماندهي و حكومت نصب كند تا تحت فرمان او به دفع دشمن پرداخته و آزادي خود را به دست آورند . آن پيامبر، طالوت را براي فرماندهي بر مي گزيند . بني اسرائيل به اين گزينش صحيح با ملاك هاي باطل خود اعتراض مي كنند . امر و نهي اين فرمانده خدايي را كه نشانه خدايي بودن نصبش را به چشم ديده اند، اطاعت نمي كنند و ...

اين داستان را براي عبرت گيري از سرنوشت قوم ستمگر بيان مي كند. چون يادآوري نام آن پيامبر در اصل هدف تاثيري ندارد، نام او را ذكر نمي كند. اما نبوتش را يادآوري مي نمايد تا بفهماند اطاعت از او واجب بوده ، به امر خدا، طالوت را نصب كرده بود، نه اين كه فردي عادي بوده كه از جانب خود و به تدبير خود، طالوت را نصب كرده باشد.

آيه 216 به شرح زير است:
كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَ عَسي‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسي‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون
جهاد در راه خدا، بر شما مقرّر شد در حالي كه برايتان ناخوشايند است. چه بسا چيزي را خوش نداشته باشيد، حال آن كه خيرِ شما در آن است. و يا چيزي را دوست داشته باشيد، حال آنكه شرِّ شما در آن است. و خدا مي‏داند، و شما نمي‏دانيد.
پيام و محتواي آيه فوق اين است كه "خير واقعي" آن است كه در جهت سعادت واقعي دنيا و آخرت شما باشد و شما انسان ها چون از عواقب و نتايج كارها و حقيقت آنها اطلاع نداريد ، به چيزهايي به عنوان خير دل مي بنديد و آنها رابراي خود ، داراي منفعت و سود دانسته و سبب كمال و سعادت خود مي شماريد كه اين گونه نيستند و خدا مي داند كه با توجه به حقيقت و پيامدهايشان براي شما نه تنها خير نيستند. بلكه شر مي باشند و عكس آن هم چيزهايي است كه شما آنها را باعث زحمت و مشقت و محروميت خود و در نتيجه بد مي شماريد در حالي كه آنها گر چه ممكن است با مشقت و رنج و محروميت كوتاه مدت و ابتدايي همراه باشند ، ولي در نهايت سبب خوشبختي و سعادت و كمال شمايند.

از طرف ديگر خداوند رحمان و رحيم و رؤوف است و خيرخواه تر براي بندگان از خودشان است ؛ از اين رو تكاليفي كه بر دوش آنها نهاده از جمله "قتال و جنگ با دشمن" ، گرچه در نگاه اول سخت و با مشقت و رنج و مرگ و مجروحيت ودوري از خانواده و ... همراه است و به همين جهت مورد طبع و خواست انسان نيست و فرد اين دستور را ناخوش مي دارد ، ولي با توجه به پيامدهاي دنيايي و آخرتي اش ، خير بزرگي براي شماست و همچنين كارهايي را خدا نهي كرده كه ميل و طبع شادي و منفعت و آسايش طلب آنسان خواهان آنها است. ولي به واقع براي حيات دنيايي و آخرتي او ضرر دارد.

بنا بر اين سخن اين نيست كه مصداق خير با انتخاب خدا فرق مي كند بلكه سخن در اين است كه خدا با علم و حكمت بي نهايتش ، خير واقعي را براي شما انتخاب مي كند ولي شما به جهت جهل و دنيا طلبي و تن آسايي و ... آن را با اين كه به سود شماست ، خوش نمي داريد و چيزهايي را كه خدا به علم و حكمت خودش بر شما نمي پسندد د به واقع براي شما شرّ است ، دوست داشته و خواهانيد.

پس عقل حكم مي كند كه خواست خود را به كنار نهيم و خود را به خدا بسپاريم و به امر و نهي او گوش دهيم كه عالم به مصالح ما و خواهان سعادت ما است.

باسلام، طبق تفسیرآیه 256 سوره بقره در قرآن حکیم که نوشته شده (اصولا اسلام یا هر مذهب حقی...) منظور از هر مذهب حقی فقط اسلام است یا شامل ادیان دیگری مثل مسیحیت و...هم می شود؟

پاسخ:
مقصود از هر مذهب حق، ادياني چون مسيحيت و يهوديت در زمان خود نيز مي باشد، زيرا چنين ادياني در زمان خود و براي مردم آن روزگار حجت و دين حق بودند.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.