معارف قرآن

با سلام نحوه بروز و ظهور رحمت خداوند چگونه است؟ به عبارت واضح تر رحمت عام و رحمت خاص خدا در چه قالبی ظهور پیدا می کند؟ مثلا قالب های مادی دنیوی یا قالب های اخروی. به عبارت دیگر از کجا می توان فهمید گروهی مورد رحمت خدا قرار گرفته اند؟ در صورت امکان منبعی برای تحقیق کاملتر معرفی کنید. با تشکر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
اگر معناي رحمت عام و خاص روشن گردد ،جواب کاملا معلوم خواهد شد، از اين رو بايد گفت:
خداوند متعالي دو صفت به نام الرحمن و الرحيم دارد. در اولين آيه قرآن يعني بسم الله الرحمن الرحيم، بيان شده. صفت رحمان اشاره به رحمت عام خدا است که شامل همگان مي‌شود، مومن، کافر، نيکوکار، بدکار همه و همه از آن بهره منداند، حتي حيوانات و ساير موجودات زمين و آسمان از آن برخوردارند. بر اساس همين رحمت همه شوون وجودي شان تامين مي‌شود، همه بندگان از مواهب گوناگون حيات بهره مندند . روزي خود را از سفره گسترده نعمت هاي بي پايان او بر مي‌گيرند. اين همان رحمت عام خداوند است که قلمرو آن همه هستي را در برگرفته و قالب ظهوري آن روشن است، مثلا به همگان وجود داده و همگان را به کمال لايق شان مي‌رساند . روزي مي‌دهد و نعمت هاي گوناگون براي همگان فراهم ساخته و مانند آن .
همه اين ها در واقع قالب ظهور اين رحمت گسترده و عمومي خداوند است، راه فهميدن اين نوع رحمت نيز روشن است . همه مي‌فهمند که وجود يافته، نعمت داده شده، روزق و روزي دريافت مي‌کنند و مانند آن. اما رحمت خاص عبارت از رحمت رحيمي خداوند است که صفت الرحيم بدان اشاره دارد، اين نوع رحمت ويژه بندگان مطيع و صالح و مومن و پرهيزگار است، زيرا به دليل ايمان و عمل صالح، شايستگي اين را يافته‌اند که از رحمت و بخشايش و احسان خاصي که بسياري از مردم از آن بهره‌اي ندارند برخوردارند. قالب ظهور اين نوع رحمت نيز روشن است، يعني در قالب نعمت هاي خاصي نظير ايمان، توفيق عمل صالح، نماز شب، روزه ماه رمضان، علم و معرفت و مانند آن براي خوبان ظهور يافته است . اگر توجه ويژه از رهگذر رحمت خاص الهي نبود، معلوم نبود کسي به آن کارهاي پر ارزش که مايه سعادت ابدي انسان است دست يابد. از اين رو در قرآن کريم در سپاس از اين نوع رحمت آمده:
«الحمدالله الذي هدنا لهذا و ما کنا لنهتدي لولا ان هدانا الله؛(1) سپاس خدايي را که ما را بر اين مقام راهنمايي کرد. اگر هدايت و لطف او نبود ،خود به اين مقام راه نمي‌يافتيم».
راه تشخيص و فهميدن اين نوع رحمت که نصيب انسان مي شود، آسان است، چون هر کسي که به علم و معرفت و ايمان و عمل صالح و مانند بار مي‌يابد، به خوبي مي داند که در پي توفيق الهي آن مواهب نصيب او شده و اين همان نکته اي است که در آيه ياد شده اشاره گرديده. (2) امام صادق درباره تفاوت رحمت عام و خاص فرمود:
«و الله اله کل شي الرحمان بجميع خلقه، الرحيم بالمومنين خاصه» (3)
براي مطالعه بيش تر اين بحث کتاب هاي زير بسيار مفيد است:
1- الميزان، علامه طباطبايي، ج 1 ،تفسير بسم الله
2- تفسير سوره حمد امام خميني
پي نوشت‌ها:
1. اعراف (7) آيه 43.
2. تفسير نمونه، ج 1 ،ص 22.
3. همان .

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

پرسش: چطور ممکن است دو آيه "ملاک برتري به تقواست"و اينکه "الرجال قوامون علي النسا"با هم تناقض نداشته باشند؟

پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز
اين دو آيه در دو ميدان مختلف وارد شده اند.
آيه اول ملاک برتر بودن نزد خدا را بيان مي کند. اين که چه کسي در قيامت جايگاه بالاتري دارد ، بستگي به درجه تقواي افراد دارد.
آيه دوم مربوط به تعيين مدير در خانواده است(قوام به معناي قيام کننده به امر و مدير و سرپرست مي باشد) .خانواده جامعه اي است کوچک که از زن و مرد تشکيل شده ، در هر اجتماع، براي نظم و سامان يافتن امور بايد مدير وجود داشته باشد. حالا در اجتماع خانواده چه کسي مدير باشد؟
براي مديريت خانواده بايد ملاکي متناسب با مديريت در نظر گرفت. طبيعي است که درخانواده نمي توان گفت: مدير خانواده فرد با تقوا ترباشد ،زيرا تقوا امري دروني است .غير خدا کسي از ميزان آن آگاهي ندارد . براي ما محسوس و قابل اندازه گيري نمي باشد .چه بسا که با تقواتر اصلا صلاحيت اداره خانواده را نداشته باشد.
در اين جا بايد ملاکي قابل ارائه و مفيد و اجرايي تعيين کرد . کسي را که قوه عقل و حسابگري و تدبير مادي بيش تري دارد ،به عنوان مدير تعيين نمود .در بين زن و مرد که ارکان تشکيل دهنده خانواده هستند، معمولا مردها در عقل معاش و تدبير و مديريت، قوي ترند. از اين رو در آيه، مرد را به عنوان مدير خانواده معين کرده است.
منظور از مردان در اين آيه شوهران و منظور از زنان همسران است، نه اين که به طور کلي مردان را بر زنان سرپرستي داده باشد.
آيا اگر براي تعيين رياست بيمارستان شرط گذاشتند که بايد پزشک متخصص باشد، با آيه ملاک برتري بودن تقوا در نزد خدا مخالفت کرده اند؟
خير، زيرا اين دو حوزه متفاوت است. آنچه انسان را به خدا مي رساند، تقوا و بندگي است، ولي صرف باتقوا بودن، انسان را شايسته تصدي پست ها نمي سازد . بايد ملاک تصدي آن پست ها را داشته باشد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام آیا در قرآن در مورد دوست دختر،دوست پسر مطلبی هست؟

برادر گرامي، با عرض سلام و تشکر
قرآن در دو جا يعني يكي در سوره مائده آيه 5 و ديگري در سوره نساء آيه 25 زنان و مردان را از داشتن روابط دوستانه با جنس مخالف برحذر داشته و آن را مورد مذمت قرار داده است. آيه 25 سوره نساء به مردان مي گويد با دختراني كه روابط دوستي مخفيانه اي با ديگران داشته اند ازدواج نكنيد:
«فانكحوهن باذن اهلهن و اتوهن اجورهن بالمعروف محصنات غير مسافحات و لا متخذات اخدان» يعني آنان را با اجازه خانواده هاي شان به همسري خود در آوريد. مهرشان را به طور پسنديده به آنان بدهيد [به شرط آن كه] پاكدامن باشند . زناكار و دوست گيران پنهاني نباشند..
در آيه 5 سوره مائده نيز به مردان خطاب مي كند:
شما با زنان پاكدامن مسلمان ازدواج كنيد . خود نيز پاكدامن باشيد، نه زناكار و نه آن كه زنان را در پنهاني دوست خود بگيريد : «... ولا متخذي اخدان» .بنابراين خداوند متعال در اين آيه دوستي پنهاني و نامشروع را ممنوع كرده است.‌
حتي خطاب به زنان و مردان مؤمن مي‌گويد: بايد از نگاه به نامحرم بپرهيزند . حيا و عفّت و پاك‌دامني خود را در تمام زمينه‌ها حفظ كنند (نور، 30 ـ 31) و در مورد راه رفتن ايشان مي‌گويد: زنان‌، نبايد هنگام راه رفتن‌، پاهاي خود را چنان به زمين بكوبند كه صداي خلخال‌هاي شان به گوش رسد .(نور، آيه 32 )
آن‌گاه كه بحث از سخن گفتن با مردان نامحرم پيش مي‌آيد، خطاب قرآن به زنان پيامبر چنين است كه نبايد با نامحرم‌، طوري سخن گوييد كه بيماردلان‌، در شما، طمع كنند، بلكه بايد به صورت شايسته سخن گوييد.(تفسير نمونه‌، آية‌الله مكارم شيرازي و ديگران‌، ج 16، ص 287 ـ 289.)
وقتي از ارتباط دو جنس مخالف (حضرت موسي‌و دختران شعيب‌) سخن مي‌گويد (قصص‌، 23 ـ 26)، صحبت كردن در حدّ ضرورت و حيا و عفّت در راه رفتن را بيان مي‌كند.
از اين‌ها بالاتر، خداي متعال در سورة غافر، آية 19، با عبارت تندي‌، چشم‌چراني را كه به مراتب از روابط پنهاني گناه‌آلود، خفيف‌تر به نظر مي‌رسد، مذمت كرده‌، مي‌فرمايد: "يعلم خائنة الأعين و ما تخفي الصدور; او چشم‌هايي را كه به خيانت گردش مي‌كند، مي‌داند و از آنچه در سينه‌ها پنهان است با خبر است‌.
همچنين در آيات 30 و 31 سورة نور، به مردان و زنان مؤمن امر مي‌كند كه چشم از نامحرمان بدارند: "قل للمؤمنين يغضّوا من أبصـَرهم‌" و "و قل للمؤمنـَت يغضضن من أبصـاَرهن‌ّ و يحفظن فروجهن‌ّ..." در نتيجه‌، وقتي خداي متعال نسبت به چشم‌چراني و نگاه گناه‌آلود، چنين با تندي سخن گفته است‌، وضع روابط گناه‌آلود تا حدودي روشن مي‌شود..
آنچه گذشت‌، نمايان‌گر حساسيّت قرآن نسبت به روابط نامشروع و گناه‌آلود است‌. بازتاب اين مسأله نيز در روايات اهل‌بيت‌، بسيار تند است‌. در روايات متعددي‌، "نگاه گناه‌آلود" تيري مسموم از ابليس معرفي و نسبت به آن هشدار داده شده است‌: "النظرة سهم مسموم من سهام ابليس‌".( ميزان‌الحكمة‌: محمدي‌ري‌شهري‌، مدخل "ن ظ ر"، باب "غض البصر و حلاوة العبادة‌"(3889 )

بنابراين يك دختر يا يك پسر مسلمان كه هر روز را با ياد خدا روز آغاز مي كند و معتقد به دستورات الهي و قرآن كريم است، هرگز اين سخن خداوند را زير پا نخواهد گذاشت. اين كه قرآن يكي از شرايط ازدواج را پاكدامني قرار داده است ،شايد به اين خاطر باشد هر كدام كه قبل از ازدواج با فرد يا افراد ديگري رابطه دوستي داشته است ، پس از ازدواج و در روابط عاطفي و نزديك خود با همسرش، تجربيات به يادش خواهد آمد. ويژگي هاي رفتاري، اخلاقي و شخصيتي دوست جنس مخالف قبل از ازدواج به خاطرش مي آيد . به مقايسه بين همسر فعلي و دوست قبلي اش خواهد پرداخت . در برخي موارد به احساس شكست در ازدواج يا برتر بودن تجربه قبلي نتيجه گيري مي كند و اين بزرگ ترين لطمه اي است كه در همان اوايل ازدواج به خود وارد مي كند زيرا نتيجه ازدواج بايد به آرامش بيانجامد . اصلا فلسفه ازدواج هم
رسيدن به آرامش است كه قرآن نيز به آن اشاره مي كند، ولي وقتي چنين تجربه اي به چنين مقايسه اي و سپس به چنين سرخوردگي بيانجامد ،چگونه ازدواج مي تواند آرامش بخش باشد و زن و شوهر (زوجين) به تكميل و رشد همديگر بپردازند ؟ اين آغاز اضطراب است. اضطرابي كه در تمام وجود و هستي آن ها لانه مي كند و به جاي داشتن يك زندگي مشترك لذت بخش به ياد تجربه اي احساسي و موقت گذشته مي انديشند . افسوس انتخاب فعلي را مي خورند و در نتيجه شالوده زندگي در هم پيچيده مي شود.
علاوه بر اين چنين دختران و پسراني كه به صورت نا مشروع و غير قانوني با يكديگر ارتباط برقرار مي كنند ،بسياري از انرژي هاي عاطفي خود را كه خداوند به عنوان سرمايه اي بزرگ در وجود آن ها به وديعه نهاده تا صرف همسر خود و همچنين تربيت فرزندان كنند ،در دوران دوست بازي از دست مي دهند . در فرداي زندگي خود نه تنها احساس گناه مي كنند، بلكه نمي توانند از نظر عاطفي همسر خود و فرزندان خود را خوب اشباع و ارضا كنند . در نتيجه همواره زندگي آن ها از كمبود شديد عاطفي كه با هيچ چيز ديگر قابل جبران نيست مواجه مي شود . اي كاش مسئله همين جا فيصله پيدا مي كرد. قضيه مهم تر از اين هاست. وقتي يك خانواده از نظر عاطفي دچار مشكل شد ،نه تنها آرامش واقعي در آن خانواده نيست، نسل سالمي نيز از آن ها به وجود نخواهد آمد . فرزندان آن ها نيز كه دچار كمبودهاي عاطفي شده اند بسيار آسيب پذير مي شوند .در گير و دار زندگي طعمه شيادهائي مي شوند كه همواره در كمين آن ها نشسته اند. اين قضيه به نسل هاي بعدي نيز سرايت مي كند. بنابراين بايد به اين مسئله خيلي توجه داشت.
همان گونه كه جو دوستي اقتضا مي كند، روح حاكم بر دوستي ها عشق ورزيدن است، نه خردورزي . پاي خرد و عقل در ميدان عاشقي لنگ است؛ در حالي كه براي تصميم گيري در مورد ازدواج با فرد خاص، جز بر عقل تكيه نمودن خطا است. ابتدا بايد تعقل نمود . فارغ از دوستي و محبت، مشورت و تحقيق كرد . فرد مورد نظر را برگزيد . آن گاه خالصانه ترين عشق و ناب ترين دوستي ها را بدون منت به دوست برگزيده (همسر خود) تقديم نمود. در اين جا هر كاري جز عشق ورزي خطا است. دوستي هاي قبل از انتخاب همسر و تصميم گيري در مورد ازدواج با فرد خاص، راه عقل را سد و چشم بصيرت را كور مي سازد . اجازه نمي دهد تا يك تصميم صحيح و عاري از خطا گرفت . فرد صد در صد مناسب را برگزيد. اين نوع انتخاب موجب درد سر و گرفتاري شده و زندگي را تلخ و آينده را تيره و تار مي سازد.

می خواستم معرفت و شناخت کاملی از قرآن داشته باشم بهتره چه کتابهایی رو بخونم؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
1. با قرآن آشنا شو و آن را تلاوت کن . سعي کن عربي را حداقل تا حدي فرا بگيري که ترجمه آيات را متوجه شوي.
2. هر روز يک يا دو حزب را بخوان و در معناهاي آن دقت کن.
3. به دستور هاي قرآن عمل کن و از قرآن و خدا بخواه به تو نورانيت و فهم قرآن عطا نمايد.
4. با تفسير هاي قابل فهم براي عموم مثل تفسير نور از آقاي قرائتي يا تفسير نمونه از آقاي مکارم شيرازي و تفسير هاي آقاي مطهري و...دمساز شو.
اگر اين گام ها را برداري ، گام هاي بعدي روشن خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

در کجای قران نوشته شده که باید در روز 17 رکعت نماز خواند و 30 روز روزه گرفت اصلا در قران در مورد این دو موضوع مهم به طور جزئی و دقیق چه چیزهایی نوشته شده ممنون میشم اگه نام سوره و ایه ذکر شود با تشکر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در مورد اصل نماز و پنج وقت آن در قرآن اشاره شده است، ولي به عدد رکعات نماز اشاره اي نشده و پيامبر گرامي اسلام آن را به تفصيل بيان کردند.
در قرآن عدد ركعات نماز و حدّ نصاب و ميزان زكات و كيفيت حج و عدد طواف بيان نشد تا هر يك را پيغمبر تفسير و بيان فرمود. (1)
محمد بن يعقوب كلينى از على بن ابراهيم و او بعد از هفت واسطه از ابو بصير نقل كرده : از امام جعفر صادق عليه السلام راجع به آيه« يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلاً »پرسيدم،فرمود: (2)در باره على بن ابى طالب و حسن و حسين عليهم السلام نازل گشته ، گفتم : مردم مى‏گويند در اين آيه اسمى از اينان برده نشده است. امام فرمود: به مردم بگو وقتى كه آيات نماز بر پيامبر نازل شد ،تعداد ركعات نمازهاى پنج گانه تعيين نشده بود. رسول خدا تعداد ركعات نماز را بيان فرمودند.(3)
خداوند متعال در اين آيه مباركه اساس كامل حكومت در اسلام را طرح ريزى نموده و دستور مى‏دهد فرمان بردارى خدا واجب و روان كردن قانون و شريعت او ضرورى است. بر كساني كه ايمان آورده‏اند ،لازم است فرمان خدا را برند و از پيامبر نيز كه فرستاده خداست ،فرمان پذيرند.

به روزه ماه مبارک رمضان به طور مشخص در قرآن اشاره شده است.
شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى‏ وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَ مَنْ كانَ مَريضاً أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُريدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُريدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلى‏ ما هَداكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (4)
(روزه، در چند روز معدودِ) ماهِ رمضان است؛ ماهى كه قرآن، براى راهنمايى مردم ، و نشانه‏هاى هدايت، و فرق ميان حق و باطل، در آن نازل شده است. پس آن كس از شما كه در ماه رمضان در حضر باشد، روزه بدارد! آن كس كه بيمار يا در سفر است، روزهاى ديگرى را به جاى آن، روزه بگيرد! خداوند، راحتى شما را مى‏خواهد، نه زحمت شما را! هدف اين است كه اين روزها را تكميل كنيد؛ خدا را بر اينكه شما را هدايت كرده، بزرگ بشمريد؛ باشد كه شكرگزارى كنيد!
در هر صورت برخي از احکام شرعي در سنت و روايات آمده است . سنت و عمل پيامبر و اهل بيت ، بيانگر و مفسر قرآن است . دليل قرآني آن، آيه شريفه «ما اتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا» (5) است (آنچه را که پيامبر براي شما آورد بگيريد و از آنچه نهي کرده پرهيز کنيد ) آيه ديگر« اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منکم ؛(6) از خدا و از پيامبر و از اولي الامر اطاعت کنيد » اين اطاعت به معناي تبعيت کامل و جاري در تمام امور زندگي انسان ها است . از جمله اين امور بيان احکام الهي است. البته آيات ديگري هم وجود دارند که بيان مي کنند سنت پيامبر و اهل بيت (ع) به عنوان حجت الهي براي بيان احکام مي باشد .
به هر حال اگر قرار باشد همه جزييات احکام ديني در کتاب خدا ذکر شود، چون موارد جزئي بسيار فراوان است ، بايد قرآن حدودا 20 تا 30 جلد کتاب قطور مي شد .
پس اگر در قرآن کريم به تمامي جزئيات تکاليف ديني اشاره نشده است ، خداي متعال اين وظيفه را به پيامبر و ائمه معصومين (ع) واگذار کرده اند . بنابراين نحوه نماز خواندن پيامبر براي ما حجت شرعي است که بدانيم تکليف خود را ادا کرده ايم .
علاوه بر اين، نحوه خواندن نماز يا گرفتن روزه توسط پيامبراکرم (ص) براي عموم مسلمانان بيان شده است.امامان شيعه (ع) که جانشينان واقعي حضرتند و معصوم از اشتباه بوده واز طرف خداوند به امامت منصوب شده اند، کيفيت نماز يا روزه را براي ما بيان کرده اند.
اگر بخواهيد با موارد جزئي آياتي که در زمينه احکام در قرآن هست، آشنا شويد، لازم است به کتاب هاي تفسير آيات الاحکام مانند فقه القرآن قطب راوندي و مسالک الافهام کاظمي مراجعه کنيد .
پي نوشت ها :
1. تفسير روان جاويد، ج‏2، ص 2.
2. نساء (4) آيه 59.
3. أنوار العرفان في تفسير القرآن، ج‏8، ص 415.
4. بقره(2) آيه 185.
5 . حشر (59)آيه 7 .
6 . نساء (4)آيه 59 .

عمل به استخاره لازم است؟

 

امام علي عليه السلام: بسيارىِ بخل ، جوان‏مردى را زشت و برادرى را تباه مى‏كند . غرر الحكم و درر الكلم 5508

 

پرسش 1:
ازدواج شرح دختري هستم که مي خواهم با پسري ازدواج کنم که 4 سال است همديگر را خوب مي شناسيم و در يک سطح فرهنگي و عقيدتي و مالي هستيم. مادرش قبل از خواستگاري از من و بدون اينکه مرا بشناسد ، استخاره کرده و بد آمده است.
پاسخ:
پرسشگر گرامي؛ با عرض سلام و تشکر از ارتباط و اعتمادتان.
شرعا عمل طبق استخاره لازم نسيت، يعني اگر كسي استخاره نمود و استخاره بد آمد ، باز مي تواند با توكل بر خدا و انجام عمل خير مانند پرداخت صدقات ، برخلاف استخاره اقدام كند.
استخاره به معناى طلب خير است؛ يعنى انسان از خداوند بخواهد كه او را به نيكى و خير برساند و اين به معناي دعا كردن و طلب خير كردن است، اما استخاره بعدها به تفأل بر قرآن و انجام با تسبيح يا به نحو ديگر (استخاره ذات الرقاع ) مصطلح شده است. مردم از استخاره، تفأل را مى‌فهمند و متأسفانه بسيارى از مردم نمى‌دانند كه استخاره چيست و در چه مواقعى مى بايست استخاره كرد! آيا اگر استخاره، خوب يا بد آمد، الزام‌آور است يا خير؟ يعنى اگر كسى برخلاف استخاره عمل كرد ،بايد منتظر عواقب آن باشد يا آن كه عواقبى در پى نخواهد داشت؟
خداوند انسان را عاقل آفريد كه با كمك عقل بتواند از گمراهى و ظلمت نجات پيدا كند.
عقل در تمام ابعاد زندگى چون چراغ هدايتى است كه نورافشانى كرده و جهالت را از بين مى‌برد.
عاقل مى بايست در هنگام تصميم بر هر كارى ابتدا عقل خود را حاكم كرده و از آن نظر بخواهد، مثلاً براى ازدواج، عقل مى گويد: فردى را براى همسرى برگزين كه داراى اصالت خانوادگى بوده و از اخلاق و ايمان برخوردار باشد.
فهم اين موضوع همگانى است. كيست كه نداند؟
پس انسان ابتدا به عقل مراجعه مي كند. عقل آن اندازه اهميت دارد كه در شرع يكى از منابع استنباط احكام به شمار آمده است و رابطه نزديكى با شرع و دين دارد.
عامل ديگرى كه همسو با عقل است، مشورت است كه مى تواند تأثير بسيارى در رفع اضطراب و شك بگذارد. قرآن مى فرمايد: «و شاورهم فى الامر؛ اى پيامبر! در كارها با آنان مشورت كن».(1)
حال اگر عقل و مشاوره راه به جايى نبرد و هنوز زاويه‌هايى وجود دارد كه ناشناخته مانده است، در اين صورت براى اطمينان خاطر و نجات از سردرگمى، به شخص عالمى مراجعه كرده و از او مى خواهند كه استخاره كند تا با راهنمايى كتاب آسمانى، از حيرت و اضطراب بيرون آيد. بنابراين استخاره تنها براى آن است كه انسان را از ترديد و دو دلى بيرون بياورد و اشاره به خير و شر بودن ندارد.
در انجام كار خير نيازي به استخاره نيست ، زيرا انسان نبايد در انجام كار خير ترديد و شك نمايد. اين گفته معروف كاملا صحيح است كه : كار خير نياز به استخاره ندارد . اما گاهي اصل كار، خير است ، ولي مورد ازدواج ، پس از مشاوره و بررسي عقلي اگر ترديد بود ، مي تواند براي رفع ترديد و تحير با قرآن يا با تسبيح استخاره كند .
امام خميني (ره)در پاسخ اين سؤال كه وقتى در عمل چيزى استخاره كرديم ، بد آمد، آيا استخاره ملاك عمل است ؟ فرمود: استخاره از اصول اعتقادي نيست كه اعتقاد به آن لازم باشد و در مورد تحيّر مانع ندارد.(2)
همان طور كه از فتواى فوق استفاده مى شود، عمل طبق استخاره لازم نيست و نياز به استخاره مجدد ندارد . بنابراين اگر با هم سازگاري و تفاهم اخلاقي و... داريد ، مي توانيد زندگي موفقي را پايه ريزي كنيد و از خداوند كمك بخواهيد. رضايت خانواده مهم است . پسر سعي كند كه رضايت مادر خود را نيز كسب كند. استخاره مادر هر چه بود ، مربوط به قبل از خواستگاري بود و صرفاً براي بيرون آمدن از ترديد .حال كه خواستگاري آمدند ، ديگر جايي براي ترديد كردن و دنبال استخاره رفتن نيست.
موفق باشيد.
پي‌نوشت‌ها:
1. آل عمران (3 ) آيه 159.
2. استفتاآت ، ج 2 ،ص 28 ،مسئله 74.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها