انفال

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از مردم، مال و ثروتی برای خود نخواست و اختیاراتی که مثلا در مورد انفال، زکات، خمس و... داشتند همگی برای مصالح عمومی هزینه می شد.
محل هزینه اموال در اختیار پیامبر صل الله علیه و آله

پرسش:
برخی شبهه می کنند که پیامبر قبل از رسیدن به قدرت، به مردم می‌ فرمود که مزد خاصی از مردم نمی‌خواهم؛ اما همین که به قدرت رسیدند، چیزهای خیلی زیادی مثل زمین، دریا، معادن و... را در اختیار گرفتند و خمس و زکات نیز برای مردم وضع کردند که پرداخت کنند. چه جوابی به این شبهه می توان داد؟

پاسخ:
هدف اصلی همه پیامبران تبلیغ دین حق بوده است و همگی بر این مسأله تأکید داشته‌اند که برای انجام تبلیغ دین خدا و رساندن پیامهای الهی به انسان‌ها، اجر و مزدی از آنها نمی‌خواهند. در مورد پیامبر اسلام نیز به این مسأله در قرآن اشاره شده است که هیچ اجر و مزدی جز مهربانی به نزدیکانش نمی‌خواهد.(1) در عین حال ممکن است این سؤال ایجاد شود که اگر قرار است اجر و مزدی به پیامبر در قبال تبلیغ دین از سوی مردم پرداخت نشود، پس چرا اموالی مانند انفال به پیامبر تعلق گرفت و ایشان اجازه استفاده و تصرف در آنها را داشت؟ یا خمس و زکات را بر مردم واجب کرد و از کسب و کار آنها سهمی دریافت می‌کرد؟ در ادامه در قالب دو نکته به این پرسش‌ها خواهیم پرداخت.

نکته اول
تدبیر امور اجتماعی بر اساس عدالت و توحید، از وظایف ضروری پیامبران است(2) که جز از طریق تشکیل حکومت و نهادهای مشابه، محقق نمی‌شود. با نبود قدرت و حکومت، هیچ ضمانتی برای اجرای صحیح قوانین و مقررات دینی در جامعه وجود ندارد و نتیجه آن، تعطیلی قوانین اجتماعی دین و رواج فساد در جامعه و تضعیف ایمان دینی در مراتب بعدی است. بگذریم از اینکه با نبودِ قدرت و حکومت و نهادهای نظامی و اقتصادیِ ذیل آن، کیان اسلامی در معرض هجوم و نابودیِ جوامع رقیب قرار می‌گیرد. ازاین‌رو، حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ، متناسب با جامعیت اسلام و حمایت از ایمان دینی و حفظ کیان اسلامی، گریزی از تشکیل حکومت نداشت و با آماده شدن شرایط اجتماعی (مثل دعوت مردم یثرب از ایشان و سپردن امور به ایشان) به این مهم اقدام ورزید.(3)

نکته دوم
هر حکومتی برای پیشبرد اهداف خود نیازمند امکانات و زیرساخت‌های متعدد است که بیشتر آنها بدون هزینه‌کرد مالی، تأمین و اجرا نخواهد شد. حکومت پیامبر اسلام نیز از این قاعده مستثنی نبود. به همین دلیل، برای پیشبرد امور حکومت، خداوند متعال اختیار انفال را به پیامبر تفویض کرد(4) تا حکومت اسلامی برای رسیدن به اهداف خود با مشکل مالی روبرو نباشد و با بهره‌گیری مناسب از آنها، منافع عمومی را تأمین کند. این مطلب محدود به اسلام نیست و در بسیاری از دولت‌های اروپایی و آمریکایی که سکولار و غیراسلامی هستند نیز جاری است.(5)
زکات نیز چیزی شبیه به مالیات است که بعضی از افراد به خصوص قشر کشاورز و بازرگان که تا اندازه‌ای از تمکن مالی برخوردار هستند، موظف به پرداخت آن می‌باشند. زکات با آنکه ممکن است در اختیار پیامبر قرار گیرد؛ اما به عنوان اجر و مزد پیامبر نیست و کارکرد خاص خود را دارد و اصولاً برای نیازمندان و فقرای جامعه مصرف می‌شود.(6)
در مورد خمس نیز از آنجا که سادات فقیر امکان استفاده از صدقه و زکات را ندارند و این دو امر بر آنها حرام اعلام شده است، می‌توانند نیمی از خمس را استفاده کنند. بخش دیگر خمس نیز با آنکه برای شخص پیامبر و معصومین علیهم‌السلام وضع شده است؛(7) اما در هر زمان که این مال در اختیار معصومین علیهم‌السلام بوده، آن را برای پیشرفت اسلام مورد استفاده قرار می‌دادند و بهره شخصی از آن نداشتند. شاهدش، زندگی شخصی پیامبر و اهل‌بیت علیهم‌السلام است که همچون سایر مردم زندگی می‌کردند و از تشکیل زندگی شاهانه و اشرافی که در آن دوران در میان اقوام مختلف مرسوم بود، به شدت پرهیز داشتند.

نتیجه‌گیری
بنا بر آنچه گذشت روشن می‌شود که پیامبر، همچون انبیای گذشته، از مردم مال و ثروتی برای خود نخواست. اگر هم در مواردی اختیاراتی به پیامبر داده شد یا الزامات مالی برای مردم وضع شد، همگی به سبب ملاحظات اجتماعی و سیاسی هستند و برای حکومت و مصالح عمومی خصوصاً نیازمندان، هزینه می‌شوند. شاهدش ساده‌زیستی ایشان در ایام قدرت و تشکیل حکومت است که از هرگونه تجمل و اشرافی‌گری به دور بود.

پی‌نوشت‌ها
1. سوره شوری، آیه 23: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى‏» و سوره انعام، آیه 90: «قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرَى لِلْعَالَمِینَ».
2. سوره نساء، آیه 105: «إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِما أَراکَ اللَّهُ».
3. ابن‌هشام، السیره النبویه، تصحیح و تحقیق مصطفی سقّا، ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، دار المعرفه، بی‌تا، ج۲، ص۷۰.
4. سوره انفال، آیه 1: «یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَیْنِکُمْ وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ».
5. برای مطالعه بیشتر، ر.ک: گروه پژوهش‌های حقوق عمومی، نظام حقوقی مالکیت زمین در سایر کشورها و ارتباط آن با پدیده زمین‌خواری، مجله اطلاع‌رسانی حقوقی، 1387ش، شماره 15-16.
6. سوره توبه، آیه 60: «إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاکِینِ وَالْعَامِلِینَ عَلَیْهَا وَالْمُؤَلَّفَهِ قُلُوبُهُمْ وَفِی الرِّقَابِ وَالْغَارِمِینَ وَفِی سَبِیلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِیلِ فَرِیضَهً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ».
7. سوره انفال، آیه 41: «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ‌ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى‌ وَ الْیَتامى‌ وَ الْمَساکِینِ وَ ابن‌السَّبِیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى‌ عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلى‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیر».
 

چرا با وجود اينكه پيامبر اسلام براي خود اجر و مزدي نخواسته است، (طبق نص قرآن)، به ايشان خمس و انفال و ... تعلق مي گيرد؟ آيا اين بازي با كلمات نيست؟ اين مثل اين است كه شما يك خدمتي را رايگان اعلام كنيد و بعد به بهانه هاي مختلف هزينه ي آن را از استفاده كننده بگيريد.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
طبق مفاد صريح همان آيات پيامبر گرامي اسلام تقاضاي مزد کرده ، ولي اختيار در مسئله خمس و انفال و امثال آن به عنوان مزد رسالت به پيامبر داده نشده است تا نقض غرض و ايجاد شبهه پيش آيد .
اولا در فقه عنواني وجود دارد كه اجرت بر واجبات حرام است ،مثل تعليم احكام و هدايت و ارشاد جاهل و...... انبيا در دعوت خود، اولا گوشزد امت مى‏كنند، كه ما مطالبه اجرت از شما نمى‏كنيم . نكته اين است كه دعات باطله و علماي يهود و كشيش هاى نصارى اجرت مى‏گيرند، آن هم چه اندازه، انبيا و اوليا و علما حقه به امت مى‏گويند كه اجرت حرام و ما اجرت نمى‏خواهيم. (1)
ثانيا مسئله خمس و انفال كه براى پيغمبر معين شده، اجرت نيست (و ارتباطي با اجرت ندارد) مثل زكات و صله رحم و صدقات و نذر و غير اين ها از عبادات مالي.
در عين حال مسئله خمس و انفال و قطايع ملوك حقّى است كه خداوند براى حاكم قرار داده ،يا مثل زكات كه حق فقرا است .نيز مثل يك سهم خمس كه حق خود قرار داده، هيچ كدام اين ها به عنوان اجر نيست ويا حق واجب النّفقه و حق ميراث و باب كفّارات و امثال اين ها كه به عنوان اجر نيست.(2)
بارها در قرآن اين سخن به ميان آمده كه انبيا از مردم مزد و پاداشى نمى‏خواستند، در سوره‏ شعرا از آيه 100 تا 180 اين مطلب از قول پيامبران مختلف تكرار شده است، امّا پيامبر اسلام در دو مورد تقاضاى اجر و مزد كرده است: يك بار فرمود: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏؛ مزدى جز مودّتِ اهل بيتم از شما نمى‏خواهم». بار ديگر در آيه 57 سوره‏ فرقان فرمود: «قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلى‏ رَبِّهِ سَبِيلًا؛ براى رسالتم از شما مزدى نمى‏خواهم، جز آن كه مى‏خواهد راهى به سوى خدا انتخاب كند».
جمع بين آيات فوق است كه پيامبر مى‏خواهد اعلام كند: اگر‏ از شما مزدى درخواست مى‏كنم و مى‏گويم اهل بيتم را دوست بداريد، به خاطر آن است كه فايده‏ مزد به خود شما بر مى‏گردد. «فَهُوَ لَكُمْ» زيرا كسى كه به اهل بيت علاقمند باشد، از آنان پيروى مى‏كند . هر كس از رهبران معصوم پيروى كند ،از راه خدا پيروى كرده است. «إِلَّا مَنْ شاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلى‏ رَبِّهِ سَبِيلًا»، پس فايده اين مزد به خود ما برمى‏گردد مثل معلّمى كه به شاگردش بگويد : مزدى از شما نمى‏خواهم جز آن كه درس مرا خوب بخوانيد كه فايده اين امر به خود شاگرد بر مى‏گردد.(3)
آيات الهي بازي با کلمات نيست، بلکه اين آيات در مسير هدايت و تعالي بشر آمده است.
پي نوشت ها:
1.أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏10، ص: 62.
2.همان، ج‏11، ص 60 .
3. تفسير نور، ج‏9، ص 462.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.