پرسش وپاسخ

آیا می توانم در مسیله ای که حکم آن (از نظر مجتهد خود )را نمیدانسته ام و به فتوی مجتهد دیگر عمل میکرده ام در صورت مساوی دانستن یا حتی اعلم دانستن به حکم همان مجتهد باقی بمانم؟ لطفا مسیله را اندکی توضیح دهید

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
1- در صورتي که مجتهد دوم را مساوي با مرجع اول خود مي دانيد و در مسئله اي که فتواي مجتهد اول را نمي دانستيد به فتواي مجتهد دوم عمل کرده ايد، در همان مسئله مقلد مجتهد دوم هستيد و بايد طبق فتواي مجتهد دوم در آن مسئله عمل کنيد(1)
و اگر مجتهد دوم را اعلم از مجتهد اول مي دانيد و از راه تحقيق اعلم بودن مجتهد دوم براي شما ثابت شده باشد، لازم است در تمام مسائل به مجتهد دوم رجوع کنيد و طبق فتواي مجتهد دوم رفتار کنيد. (2)
پي نوشت:
1. آيت الله مکارم، توضيح المسائل، مسأله 2و 19.
2. همان، مسأله 4.

سلام چرااكثرپيامبران درناحيه  بيت المقدس وعرب زبان ها مي باشندوماپيامبري براي سرخ پوستان نداشتيم لطفانگوييدكه داشتيم ولي نام انهاذكرنشده چون اگراينگونه بودحتمادرتاريخشان ذكرميشدياچراپيامبري براي مردم چين نداريم؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
اين گونه نيست که اگر پيامبري براي سرخ پوستان بود، حتما نام او ذکر ودر تاريخ ثبت مي شد، تعداد زيادي از پيامبران مبعوث شدند بودند، وحال اينکه معلوم نيست که در کدام سرزمين بودند وبراي کدام از مردم وقوم مبعوث شده اند. نمي توان گفت: اگر پيامبري براي سرخ پوستان وچين بودند، حتما نام آن ها درتاريخ بود. افزون برآن از آيات وروايات استفاده مي شود براي هر امتي پيامبر و يا هادي بوده. و همه امت‌ها از خود پيامبر داشته وظهور پيامبران اختصاص به منطقه خاصي ندارد:" و ان من امّة الا خلافيها نذير: (1 )؛ در هر امتي نذير و هشداردهنده اي وجود دارد: " لقد بعثنا في کلّ أمة رسولاً أنِ اعبدواالله و اجتنبوا الطاغوت"؛ (2) در هر امتي پيامبري فرستاديم (تا به مردم بگويند) که خدا را بپرستيد و از بت اجتناب کنيد .
اگر در قرآن مجيد، تنها نام عدّه معدودي از پيامبران بزرگ برده شده؛ بدين معنا نيست که تعداد ايشان منحصر به همين افراد است؛ در خود قرآن تصريح شده که بسياري از پيامبران بوده‏اند که نامي از ايشان در قرآن به ميان نيامده است:" ورسلاً لم نقصصهم عليک" (3)
بنابراين نمي‏توان گفت که همه پيامبران در يک منطقه خاص ظهور نموده ‏اندويا همه پيامبران عرب بودند، بلکه طبق احاديثي که در مورد تعداد آنان رسيده ؛يعني124 چهار هزار نفر، از اين تعداد چند پيامبر مشخص مربوط به آسيا و خاورميانه است، از بقيه خبري نيست.
اين احتمال نيز بعيد نيست که بسياري از مناطق جهان همانند هند، چين، آمريکا و... در گذشته‌هاي دور که امکان ارتباط وجود نداشته، بر حسب ضرورت پيامبراني مبعوث شدند. شواهد تاريخي بشر گواه اين معناست. مثلا" بودا گر چه نامش را به عنوان پيامبر نمي‌برند، ولي وقتي زندگي او بررسي مي‌شود ،بسياري از خصوصيات پيامبران را در زندگي او و شکل تماس وي با جهان غيب مشاهده مي‌کنيم.
از نظر عقلي نيز منطقه جغرافيايي پيامبر مهم نيست؛ بلکه آن چه مهم است، تسليم حقيقت شدن است، چنان که گروندگان به اسلام از نقاط مختلف دنيا بوده و هستند.البته ازاين نکته غافل نشويم که پيامبران بزرگ در منطقه خاور ميانه ظهور نموده اند. پيامبران اولوالعزم و صاحب شريعت و کتاب آسماني، از شرق ميانه برخاستند. نوح(ع) از عراق برخاست . مرکز دعوت ابراهيم(ع) عراق و شام بود، به مصر و حجاز نيز سفر کرد. موسي(ع) از مصر برخاست. چون که در زمان ظهور پيامبران، منطقه مسکوني عمده انسان‏ها مناطق آسيايي بود . خاور ميانه مهد تمدن قرار داشت.
مورخان بزرگ جهان تصريح مي‌کنند که مشرق زمين (مخصوصاً شرق ميانه) گهواره تمدن انساني است و منطقه اي که به نام هلال خصيب است.
تمدن مصر باستان که قديمي ترين تمدّن شناخته شده جهان است، تمدّن بابل در عراق، تمدن يمن در جنوب حجاز، همچنين تمدّن ايران و شامات، همه نمونة تمدن‌هاي معروف بشري هستند... قدمت تمدن انساني در اين مناطق به هفت هزار سال يا بيش تر باز مي‌گردد. از سوي ديگر، رابطة نزديکي ميان تمدن انساني و ظهور پيامبران بزرگ است، زيرا انسان‌هاي متمدن نياز بيش تري به آيين‌هاي الهي دارند، تا هم قوانين حقوقي و اجتماعي را تضمين کرده، جلو تعديات و مفاسد را بگيرد، هم فطرت الهي آن‌ها را شکوفا سازد. به همين دليل مي‌گوييم نياز بشر امروز مخصوصاً کشورهايي که از تمدن و صنعت سهم بيش تري دارند، به مذهب، از هر زمين بيش تر است.
با اين وجود برخي از مورخان باور دارند که پيامبران از مناطق معتدل ظهور نموده اند، زيرا در مناطق معتدل به دليل ظهور دانش‌ها و صنعت، بيش تر زمينة کمال انسان‌ها فراهم مي‌شود و بيش تر آمادة پذيرش پيامبران هستند. ابن خلدون از طرفداران اين نگرش است. وي مي‌نويسد: حتي بعثت پيامبران بيش تر در نواحي معتدل بوده و خبر بعثت پيامبري را در اقليم جنوبي و شمالي نيافته ايم، از آن جهت که پيامبران بايد از نظر خلقت، کامل ترين افراد باشند تا پيامي که از جانب خدا مي‌آورند، مورد قبول واقع شود.(4)
پي‌نوشت‌ها:
1. فاطر (35) آيه 24.
2. نحل (16) آيه 36.
3. نساء (4)آيه 124.
4. براي اطلاع بيش تر ر.ک: جعفر سبحاني، منشور جاويد ج10، ص100- 105وناصر مکارم، پيام قرآن ،ج7 ،ص396-398.

با سلام وخسته نباشید خدمت شما می خواستم درباره حل شدن مشکل مالیه قبل ازدواج در بعد ازدواج آیا حدیث وآیه هایی وجود دارد اگر وجود دارد لطفا آنها بیان کتید. با تشکر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
اگر منظور شما اين است که آيا مشکل مالي فقير با ازدواج حل مي شود؟ بايد عرض کنيم که در قرآن و روايات پيامبر و معصومين چنين توصيه اي مي بينيم و اين توصيه با عقل و منطق هم جور در مي آيد زيرا خداوند مال و روزي را در تلاش و کوشش معقول و صحيح قرار داده و انسان با ازدواج احساس تعهد بيشتر مي کند و براي کسب روزي حلال بيشتر تلاش مي نمايد و مال خود را با دقت بيشتري مصرف مي کند و از ريخت و پاش هاي بي حساب خودداري مي ورزد و احتمال توانمند شدن او از نظر مادي بيشتر مي شود علاوه بر اين که عوامل ناپيداي خلقت هم به امر خدا در جهت به سامان رسيدن انسانهاي صالح اند و ازدواج از اعمال صالح مي باشد.
در قرآن مي فرمايد:
وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‏ مِنْكُمْ وَ الصَّالِحينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليم‏(1)
عَزبهايتان را و غلامان و كنيزان خود را كه شايسته باشند همسر دهيد. اگر بينوا باشند خدا به كرم خود توانگرشان خواهد ساخت، كه خدا گشايش‏دهنده و داناست‏.
رسول خدا فرمود: هر کس از ترس فقر ازدواج نکند، به خدا بدگماني کرده بعد آيه فوق را تلاوت کرد.(2)
در روايت ديگري راوي گويد امام صادق فرمود: . فردي نزد رسول خدا رسيد و از فقر و نداري شکايت کرد و پيامبراو را به ازدواج امر کرد . او هم ازدواج نمود و گشايش روزي يافت. .(3)
اسحاق بن عمار گويد:به امام صادق عرض کردم: مردم از رسول خدا روايت کنند که مردي نزد ايشان شکايت ناداري آورد و ايشان وي را امر به ازدواج کرد و او ازدواج کرد و سال بعد هم شکايت ناداري آورد و باز هم رسول خدا او را به ازدواج امر کرد و او هم ازدواج نمود و سال سوم هم که از همين ناداري شکايت آورد، باز هم رسول الله ايشان را به ازدواج امر کرد. آيا اين حديث درست است؟ امام صادق فرمود: آري اين حق است و رزق و روزي با زن و عيال است.(4)
پي نوشت ها:
1. نور(24)آيه32.
2. البرهان ،ج4،ص63.
3. کنز الدقائق،ج9،ص290.
4.همان.

با عرض سلام و ادب ،نماز و روز ه تان مورد قبول حق انشآلله ببخشید میخواستم اختلاف معنایی بین (فرض) و (واجب )را بدانم برای مثال : ماه رمضان ماهى است ، كه روزه گرفتن در اين ماه بر مسلمانان فرض گرديده است

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
فرض و واجب هر دو تا به معناي امري که انجام آن لازم باشد مي باشد، ولي ممکن است فرق ظريفي بين اين دو واژه وجود داشته باشد.
مجلسى (ره) فرض را در مقابل سنت قرار داده و گفته است که: «فرض» در اصطلاح اخبار به واجبي گفته مي شود كه وجوب آن در قرآن بيان شده است. در برابرش سنت آن چيزى است كه وجوب آن از روايات استفاده مي شود.
فرض : يعني واجبي که وجوب آن از قرآن استفاده مي شود . واجب يعني آنچه که وجوب آن از سنت و روايات استفاده مي شود.
واجباتي که در قرآن بيان شده است، فرض گفته مي شود . به واجباتي که از روايات استفاده شود، واجب گفته مي شود.
البته از نظر نتيجه معناي فرض و واجب يکي مي باشد. هردوتا به معناي امري است که انجام آن لازم مي باشد. (1)
پي نوشت:
1. اصول كافى-ترجمه مصطفوى، ج‏4، ص 306.

ماه رمضان ماهى است ، كه روزه گرفتن در اين ماه بر مسلمانان فرض گرديده است؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
فرض و واجب هر دو تا به معناي امري که انجام آن لازم باشد مي باشد، ولي ممکن است فرق ظريفي بين اين دو واژه وجود داشته باشد.
مجلسى (ره) فرض را در مقابل سنت قرار داده و گفته است که: «فرض» در اصطلاح اخبار به واجبي گفته مي شود كه وجوب آن در قرآن بيان شده است. در برابرش سنت آن چيزى است كه وجوب آن از روايات استفاده مي شود.
فرض : يعني واجبي که وجوب آن از قرآن استفاده مي شود . واجب يعني آنچه که وجوب آن از سنت و روايات استفاده مي شود.
واجباتي که در قرآن بيان شده است، فرض گفته مي شود . به واجباتي که از روايات استفاده شود، واجب گفته مي شود.
البته از نظر نتيجه معناي فرض و واجب يکي مي باشد. هردوتا به معناي امري است که انجام آن لازم مي باشد. (1)
پي نوشت:
1. اصول كافى-ترجمه مصطفوى، ج‏4، ص 306.

کارمندانی که از یک شهر به شهر دیگر سفر میکنند وبعد از اذان ظهر به خانه برمیگرددند روزه انها صحیح است یا خیر؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
اگر کثير السفر نباشند. و مسافرت شان به اندازه مسافت شرعي باشد(رفت و برگشت حد اقل 45 کيلومتر)و بعد از اذان ظهر به وطن برسند روزه آن روزشان صحيح نيست. ولي اگر کثيرالسفر باشند يعني لااقل هفته اي سه بار به اندازه مسافت شرعي بروند و برگردند روزه شان صحيح است و نيز روزه صحيح است اگر بين دو شهر کمتر از مسافت شرعي باشد.(1)
پي نوشت:
1.آيت الله مکارم شيرازي توضيح المسائل م1146.

با عرض سلام اون خسته نباشی خدمت شما،نماز و طاعت و عبادت مورد قبول در گاه حق انشاله آیا در بعضی‌ مواقع که دسترسی به مهر ،سنگ و کاغذ نداریم ،آیا خواندن نماز بدون مهر ایرأدی دارد

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
هرگاه چيزى كه سجده بر آن صحيح است ، در اختيار ندارد، يا به واسطه گرمى و سردى زياد نمى‏تواند بر آن سجده كند، بايد بر لباسش اگر از كتان يا پنبه است سجده كند . اگر از چيز ديگر است (مثلًا از پشم است) بر همان يا بر فرش سجده نمايد . اگر آن هم ممكن نيست، بر فلزّات و اشياي معدنى سجده‏ كند . اگر مطلقا چيزى پيدا نمى‏كند كه بتوان بر آن سجده كرد، بر پشت دست خود سجده مى‏كند، (1)
پي نوشت:
1 . آيت الله مکارم رساله توضيح المسائل، ص: 182 مسأله 971و 973 .

من که از دریافت پاسخ پرسشی با مضمون نظر اسلام در رابطه با نیکی اعظم نا امید شدم لا اقل به این یکی پاسخ دهید (این یکی اسان است!) ایا پیروان سایر ادیان هم به بهشت راه پیدا می کنند؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
از آيات و روايات استفاده مى‏شود بهشت براى كسانى است كه ايمان به خدا و پيامبر اسلام (ص) داشته و عمل صالح و تقوا پيشه كرده باشند:
«الذين آمنوا و عملوا الصالحات طوبى لهم و حسن مآب؛
كسانى كه ايمان و عمل صالح دارند، خوشا به حال آنان كه خوش جايگاهى خواهند داشت».(1)
مراد، ايمان به خدا و پيامبر و وحى الهى است . مراد از عمل صالح، عمل به دستورهاى قرآن و اطاعت از پيامبر است كه از جمله دستورها اطاعت از اولى‏الامر است. محبت و اطاعت از اميرالمؤمنين(ع) و اهل بيت خميره ايمان است.
پيروان اديان الهى هم به حكم كتاب خودشان كه در آن اشاره به آمدن پيامبر اسلام شده و هم به حكم عقل كه بايد به آخرين پيام الهى گوش فرا دهند، بايد دين اسلام را بپذيرند.
خداوند در آيه 85 سوره آل عمران مى‏فرمايد: «و من يبتغ غير الاسلام ديناً فلن يقبل منه و هو فى الاخرة من الخاسرين؛
هر كس غير از اسلام (دين واقعى) دينى را بپذيرد، هرگز از او پذيرفته نيست و او در آخرت از زيانكاران خواهد بود».
بنابراين كفار و پيروان ساير اديان الهى وظيفه دارند درباره دين خود و دين اسلام تحقيق كنند . دستورهاى اديان را با هم مقايسه كنند. پس از تحقيق دقيق و علمى، به حقيقت اسلام و حقانيت اين دين پى خواهند برد.
حال اگر شرايط تحقيق از اسلام براي آن ها فراهم نبوده ،يا نتوانستند به منابع واقعي اسلام مراجعه نمايند، يا اصلا مسئله تحقيق از دين براي شان مطرح نبوده ، يا پس از تحقيق ( بدون هيچ غرض ، عناد و انگيزه شخصي )به اين نتيجه رسيدند كه دين خودشان درست است و از طرفى به محتواى دين خود عمل كردند و بر كسى ظلم نكردند، چون حجت و دليل بر اعتقاد خود دارند، خداوند آنان را عذاب نمى‏كند . چه بسا به مرتبه اي نائل شوند كه اهل بهشت شوند ، ولى اگر تحقيق نكردند و با لجاجت بر دين خود پا فشارى كردند و با اين كه احتمال دادند دين اسلام دين حقى باشد، به دنبال آن نرفتند، در وظيفه خود كوتاهى كرده، در نتيجه مورد مواخذه قرار مي گيرند.
بنابراين اصل در حق طلبي انسان ها و تسليم در مقابل آن ، يا انکار حقيقت است.
شهيد مطهرى(ره) در اين باره مى‏گويد: «اگر كسى در روايات دقت كند، مى‏يابد كه ائمه(ع) تكيه‏شان بر اين مطلب بوده كه هر چه بر سر انسان مى‏آيد، از آن است كه حق بر او عرضه بشود و او در مقابل حق، تعصب و عناد بورزد و يا لااقل در شرايطى باشد كه مى‏بايست تحقيق و جستجو كند ، اما افرادى كه ذاتاً و به واسطه قصور فهم و يا به علل ديگر در شرايطى به سر مى‏برند كه مصداق منكر و يا مقصر به شمار نمى‏روند، در رديف منكران و مخالفان نيستند.
ائمه اطهار بسيارى از مردم را از اين طبقه مى‏دانند. اين گونه افراد داراى استضعاف و قصور هستند و اميد عفو الهى درباره آنان مى‏رود».
وى از مرحوم علامه طباطبايى نقل مى‏كند: «همان طورى كه ممكن است منشأ استضعاف، عدم امكان تغيير محيط باشد، ممكن است اين جهت باشد كه ذهن انسان متوجه حقيقت نشده باشد و به اين سبب از حقيقت محروم مانده باشد».(2)
بنابراين ، اين امكان وجود دارد كه غير مسلمانان نيز داخل بهشت شوند .اين ها گروهي هستند كه به عنوان مستضعفان شناخته مي شوند ، يا واقعا و حقيقتا دنبال دين حق بودند ، اما به دلائلي بر آن دست نيافتند و نيز انسان هاي درستكار و پاک بودند و طبق فطرت پاک و عقل خود عمل کرده اند.
محاسبه اعمال آنان، بر پايه عدل خداوندى است . بر اساس عقل و فطرت و كردارشان ، هم چنين اعتقادات و باورهاي شان (اگر صحيح و مطابق با اسلام باشد) مورد حساب قرار مى‏گيرند.
جهت مطالعه بيش تر در اين موضوع به كتاب «عدل الهي» ( بخش اعمال خير غير مسلمانان) اثر استاد شهيد مطهري مراجعه فرمائيد.
پى‌نوشت‏ها:
1. رعد (13) آيه 29.
2. مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج 1، ص 320 به بعد.

برای اینکه از فواید نماز شب بهره مند شویم خواندن 2 رکعت نماز با توجه بهتر است یا 11 رکعتی که توجه کمتری در طول ان داشته باشیم اصولا چرا نماز شب واجب نشده چون اینطور که از روایات به نظر می آید بدون آن انسان گرفتار گناهانش می شود.چند سال است که از عذاب وجدان رنج میبرم ولی ...

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
مسلما اگر نماز را با حالت توجه بخوانيم، بهتر است و بايد سعي كنيد تمامي 11 ركعت را بخوانيد و با حالت توجه هم بخوانيد اما اينكه چرا نماز شب واجب نشده، چون دليلي بر وجوبش نداريم و تمامي فقها نماز شب را از مستحبات دانسته اند . (1)
پي نوشت:
1 . آيت الله صانعي ،توضيح المسايل ،م 749 .

با سلام من سوالی در مورد روزه گرفتن مسافر دارم.من در شرکتی کار می کنم که مجبورم برای انجام کار به بیابان بروم 1هفته بمانم و دوباره به شهرم برگردم تکلیف روزه من در زمان جابجایی بین محل کار و خانه ونیز در زمان اقامت در محل کارم به چه صورت خواهد بود

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در فرض سوال کثير السفر نيستي و نمازهاي تان در محل کار و در بين راه شكسته است . نمي توانيد روزه بگيريد .(1) بلي اگر حد اقل مي خواهيد يک سال يا بيش تر به اين شکل عمل کنيد، محل کار حکم وطن پيدا مي کند و بايد نمازهاي تان را کامل بخوانيد و روزه هاي تان صحيح است. در اين صورت فقط محل کارتان نماز کامل و روزه صحيح خواهد بود و در بين راه نمازتان شکسته خواهد بود .(2) البته اگر بين شهر و محل کار فاصله کم تر از5/21کيلومتر باشد، نماز و روزه در محل کار و بين راه تمام است.
پي نوشت ها:
1 . آيت الله مکارم، استفتاات جديد ،ج 1 ،س 222 .

2 . همان ،ج 2 ،س 287 .

صفحه‌ها