پرسش وپاسخ
۱۳۸۹/۰۶/۰۲ ۱۱:۰۵ شناسه مطلب: 17411
سلام چند روز پیش نامزدم ازم کمک خواست . موضوع از این قراره که یه دختر هم جنس باز مزاحم اون شده و آرامشش را ازش گرفته ، ما واسه مقابله با این دختر چه کار باید بکنیم؟لطفا خیلی سریع راهنمایون کنید . با تشکر
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
همجنس بازي مثل هر كژكاري جنسي ديگر با پند و اندرز يا حتي تهديد برطرف نخواهد شد. مثل اين كه شما را پند دهند. يا تهديد كنند كه با جنس مخالف خود به هيچ وجه تا پايان عمر ارتباط نداشته باشيد.
اين گرايش نابهنجار جنسي را نمي توان به هيچ طريقي مشروعيت بخشيد يا آن را بهنجار ساخت لذا فرد چاره اي جز تداوم همجنس خواهي يا همجنس بازي خود ندارد.
با اين وصف توصيه مي شود بيش از هر چيز به صفر رساندن مواجهه اين دو بينديشيد و در صورت عدم امكان اين امر از مراجع قانوني مانند روانشناسان شاغل در واحد مشاوره و راهنمايي نيروانتظامي كمك بگيريد.
۱۳۸۹/۰۶/۰۲ ۱۰:۵۱ شناسه مطلب: 17409
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
خداوند فرموده است: هنگامي كه بندگان من از تو درباره من سؤال كنند، (بگو:) من نزديكم! دعاي دعا كننده را، به هنگامي كه مرا مي خواند، پاسخ مي گويم! پس بايد دعوت مرا بپذيرند و به من ايمان بياورند تا راه يابند (و به مقصد برسند.)(1) آيه اين باور و اعتقاد را در وجود انسان تقويت مي كند كه دعا و طلب حاجت، منشأ و خاستگاه الهي دارد . چنين به نظر مي رسد كه خداوند در يك انتظار رحماني از مخلوق خود به سر مي برد تا او را پاداش دهد و حاجت هايش را برآورد. از اين رو دعا كردن و طلب دعا از ديگران براي سرعت بخشيدن و رسيدن به نتيجه مطلوب، صورتي واقعي به خود مي گيرد.
دعا چون دارويي است كه به هر حال تأثير خود را خواهد گذاشت .اگر در اين مسير به خوبي مورد استناد و استفاده قرار گيرد، حتماً نتيجه بخش خواهد بود.
البته مراجعه براي دعا نزد علما و بزرگان و يا دعانويساني كه از كمالات بهرهاي دارند، نيز از دعاهاي مخصوص و وارد شده از لسان معصوم و براي امور خير استفاده مي كنند ، امري پسنديده است.بعضي ادعيه و اسما داراي قدرت هاي مادي و معنوي خاصي هستند كه مي توانند سبب دگرگوني هايي در عالم ظاهر و باطن گردند, اما بايد توجه داشت كه چنين ادعيه واسمائي فقط وقتي به كار مي روند كه اوّلاً مورد استفاده فردي قرار گيرند كه علم به استفاده از آن ها داشته باشد;
ثانياًاهل باطن باشد و نفسش داراي قوه تأثير و تصرف در عالم باطن باشد. در غير صورت , از اذكار و اوراد داخل كتاب هاي رمل و جفر كه بعضي مردمان آن ها را دارند و انسان ها را با آن مي فريبند, كاري ساخته نيست.در عين حال مثلاً ازدواج و مشكلاتي كه در مسير آن قرار دارد، نميتواند به طور حتم معلول دعايي باشد كه دعانويسي نوشته و يا بختي بسته شده كه دعا نويس بايد آن را باز كند. قبول چنين تصوراتي به عنوان اعتقاد حتمي مردود است، اگر چه در عالم هستي اسراري وجود دارد كه به دلايلي به دست بعضي افراد صالح و يا ناصالح مي افتد و از آن بهره صحيح يا باطل برده مي شود. چنان كه قوم يهود از دو فرشته هاروت و ماروت مطالبي را آموختند كه با سوء استفاده توانستند به وسيله آن، ميان مرد و همسر جدايي بيفكند.(2)
بنابراين اگر بخواهد دعا نويسي طلسم و سحر را به عنوان ابزار شر مورد استفاده قرار دهد ، اگر چه امكان آن است اما با استمداد از قدرت الهي و توكل به خداوند مي توانآن را باطل نمود چون هيچ چيز جز به اراده خدا تحقق نخواهد داشت.
پي نوشتها:
1. بقره (2) آيه 186.
2. همان، آيه 102.
۱۳۸۹/۰۶/۰۲ ۱۰:۰۶ شناسه مطلب: 17408
اگر با کسی ازدواج کنی و بعد از عقد متوجه بشی که اسلام رو قبول نداره آیا عقد باطله(با در نظر گرفتن اینکه افکار ایشان باعث شک در کلیات گردد. و سوال دوم اینکه حکم آن برای زن و مرد (به صورتی که زن معتقدبه اسلام نباشدو مرد معتقد به اسلام باشد و بالعکس)
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
اگر واقعا کسي از انظر اعتقادي کافر باشد و منکر خدا و پيامبر و قرآن و آخرت باشد و بدون آنکه درحال عصبانيت باشد اين امور را انکار کند کافر و مرتد است و عقد باطل است و اگر مرد کافر شده است زن بلا فاصله از او جدا شود و عده نگهدارد و نمي تواند با او زندگي کند و اگر زن مرتد شده است مرد بايد از او جدا شود.و تشخيص موارد با خود مکلف است.
اما اگر منکر خدا و پيامبر نباشد، بلکه در اثر عقده يا شرايط خاصي يا عصبانيت؛ حالت شک و ترديد پيدا نموده است، مرتد حساب نمي شود و نبايد سر به سراو گذاشته شود تا حرف هاي کفر آميز بگويد بلکه سعي شود که شک و ترديد از او برطرف شود.(1)
پي نوشت:
1. آيت الله بهجت، توضيح المسائل، مسأله 110 و 1916 و سؤال تلفني (7743272-0251) از دفتر آيت الله بهجت.
۱۳۸۹/۰۶/۰۲ ۱۰:۰۱ شناسه مطلب: 17407
با سلام و آرزوی قبولی طاعات. دختری 27 ساله هستم.سال گذشته بعلت مشکل سنگ کلیه پزشک روزه را برایم ممنوع کرد امسال با پرس و جوی بیشتر متوجه شدم برایم ضرری ندارد. اکنون باید چکار کنم؟ آیا مرتکب گناه شده ام.برای جبران چه راه هایی وجود دارد. سوال بعدی من درباره نماز و روزه هایی است که قبلا نخوانده و نگرفته ام. من بعلت رشد و زندگی در خانواده ای که مذهبی نبودند دیر با احکام آشنا شدم. تقریبا از سن 17 سالگی نماز و روزه انسجام یافته داشته ام. باید برای قضای روزه هایم چه کنم؟ نماز ها را که باید قضا کنم اما برای جبران این غفران باید دیگر چه کرد؟ حکم هر دو عمل مرا بیان بفرمایید لطفاً. التماس دعا
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در فرض سؤال اگر در سال هايي که تکليف شرعي نماز و روزه بر شما واجب بوده است مي دانستيد که روزه گرفتن واجب است بايد قضاي روزه ها را بگيريد و علاوه بر قضا براي هر روز در صورت توان مالي کفاره نيز بدهيد.
اما اگر اصلا نمي دانستيد که روزه گرفتن واجب است دراين صورت فقط گرفتن قضاي روزه هاي سالهايي که نگرفته ايد کفايت مي کند و کفاره واجب نيست.(1)
در هر صورت: به جا آوردن قضاي نماز و روزه هايي که در وقت آن ها انجام نشده ، واجب است، هر چند سال ها نماز و روزه اش قضا شده باشد ، بايد قضاي نمازها خوانده و روزه ها گرفته شود . جز خواندن نماز هاي قضا و گرفتن روزه هايي که ترک شده است، هيچ راه براي جبران آن ها نمي باشد.(2)
براي آن که قضا کردن نماز ها براي شما موجب مشقت نشود و فشار زيادي وارد نيايد ، راه آسان قضا کردن تدريجي است، يعني ميتوانيد با هر نماز واجب يک نماز قضا بخوانيد، مثلا با نماز صبح يک نماز صبح را قضا کنيد و با نماز ظهرو عصر ، نمازقضاي ظهر وعصر را به جا آوريد . هم چنين با نماز مغرب و عشا مثل همان را قضا کنيد. در صورتي که در ايام تعطيلي وقت بيش تري داشته باشد، در يک روز چند شبانه روز نماز قضا کند.
ضمنا مي تواند مستحبات نماز مانند اذان واقامه، و قنوت نماز ها را نخواند. فقط واجبات را به جا آورد تا زود تر قضاي نماز ها تمام شود.
هم چنين قضاي روزه را در ايامي که روزهاي آن کوتاه و خنک است، روزه بگيريد.
لطفا در ارتباط هاي بعدي نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد .
پي نوشت:
1. سؤال تلفني (7743271-0251).
2. آيت الله بهجت، توضيح المسائل، مسأله 1112.
۱۳۸۹/۰۶/۰۲ ۰۸:۴۲ شناسه مطلب: 17404
به نام خدا با ارز سلام خدمت شما سوال بنده حقیر خدا این است که وضعیت زکات طفلی که قبل و بعد از طلوع آفتاب عید فطر چشم به جهان گشوده چگونه است ؟ لطفا در دو حالت پاسخ دهید اگر سوال اشکال دارد خودتان تصحیح بفرمایید ممنون از زحمات شما بزرگواران
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
اگر نوزاد پيش از طلوع آفتاب يا بعد از طلوع آفتاب روز عيد فطر به دنيا بيايد زکا ت فطريه او واجب نيست ولي مستحب است که براي او زکات فطريه داده شود.
نوزاد در صورتي که پيش از غروب آفتاب شب عيد فطر به دنيا بيايد زکات او بر کسي که نانخور او حساب مي شود واجب است ولي اگر بعد از غروب شب عيد فطر به دنيا بيايد واجب نيست فطره او را بدهد اگر چه مستحب است که فطريه نوزادي که بعد از غروب شب عيد فطر تا پيش از ظهر عيد فطر به دنيا بيايد زکات او را کسي که نوزاد نان خور او حساب مي شود بدهد ولي واجب نيست (1)
لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد ،نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم
پي نوشت:
1. توضيح المسائل مراجع، ج2، مسأله 2003.
۱۳۸۹/۰۶/۰۲ ۰۸:۴۰ شناسه مطلب: 17403
با عرض سلام و خدا قوت بنده به شدت عادت به تماشای عکسها و فیلمهای زنان جذاب دارم(البته غیر مستحجن) و عدم انجام این کار خیلی از لحاظ عصبی ناراحتم میکند،متاسفانه اغلب این فعل با عمل استمنا همراه است.من چکار کنم تا هم گناه نکنم و هم ار لحاظ عصبی بهم نریزم.لطفا کاربردب راهنمایی کنید.التماس دعا از شما عزیزان
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
نگاه کردن به عکس ها و فيلم هاي مستهجن حرام است هم چنين استمناء نيز حرام و ازگناهان کبيره مي باشد وکسي که مرتکب عمل استمناء گردد مستحق عذاب جهنم مي باشد،.
امام صادق(ع) فرمود: "خداوند با نظر رحمت به استمنا کننده نمينگرد (1)
استمناء ضرر و پيامدهاي منفي روحي و اجتماعي زيادي دارد از جمله:
الف) پيامدهاي جسماني: ضعف چشم و بينايي، تحليل رفتن قواي جسماني، ناتواني در توليد مثل، پيري زودرس، ضعف مفاصل، لرزش دست، زشتي چهره و از بين رفتن طراوت صورت.
ب) پيامدهاي روحي و رواني: ضعف حافظه و حواسپرتي، اضطراب، منزوي شدن و گوشهگيري، افسردگي، بينشاطي و لذت نبردن از زندگي، پرخاشگري و بداخلاقي و تندخويي، كسالت دائمي، ضعف اعصاب و در نهايت ضعف اراده.
ج) عوارض اجتماعي: ناسازگاري خانوادگي، بيميل شدن به همسر و ازدواج، ناتواني در ارتباط با جنس مخالف و همسر، بيغيرت شدن نسبت به حفظ ناموس، احساس طرد شدن، از بين رفتن عزت، پاكي، شرافت و جايگاه اجتماعي، دير ازدواج كردن و لذت نبردن از زندگي مشترك و عدم اقناع همسر بعد از ازدواج(2)
بنابر اين براي اينکه بتوانيد از استمناء خود داري کنيد به موارد زير به صورت جدي عمل کنيد:
1.از ديدن هر نوع فيلم وعکس مستهجن خود داري کنيد و ديدن اين نوع فيلم هم روح شما را گرفتار مي کند و هم جسم شما را به نابودي مي کشاند و شرعا هم حرام و مستحق عذاب الهي مي باشد.
2- از تنها ماندن خودداري کنيد و هميشه سعي کنيد درجمع باشيد.
3- از دست ورزي با بدن خود دوري کنيد.
4- ارتباط غير ضروري با نامحرم برقرار نکنيد.
5- از خوردن غذاهايي که تقويت کننده امور جنسي مي باشد خودداري کنيد.
6- سعي کنيد زمينه ازدواج خود را فراهم کنيد.
7- اراده و ايمان خود را تقويت کند و هميشه به ياد مرگ و عالم قيامت باشيد.
لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد ،نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم .
پي نوشت:
1. وسايل الشيعه، ج 14، ص 268.
2. آيت الله دستغيب، گناهان کبيره، ج2، بحث استمناء ص 332.
۱۳۸۹/۰۶/۰۲ ۰۸:۳۸ شناسه مطلب: 17402
سلام علیکم در جایی شنیدم که گنهکاران به سبب شدت عذاب در آخرت میگویند:"ای کاش بدن ما را با قیچی تکه تکه میکردند ولی به این عذاب دچار نمی شدیم" آیا در قرآن کریم آیه ای و یا در روایات حدیثی در این خصوص وجود دارد؟ ( با تشکر )
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
آيه اي به اين مضمون نيافتيم. در مورد آروزهاي کافران و گناهکاران آيات زير هست:
يا لَيْتَنا نُرَدُّ وَ لا نُكَذِّبَ بِآياتِ رَبِّنا وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ؛(1)
اى كاش ما را باز گردانند تا آيات پروردگارمان را تكذيب نكنيم و از مؤمنان باشيم.
يا لَيْتَنا أَطَعْنَا اللَّهَ وَ أَطَعْنَا الرَّسُولاَ ؛(2)
اى كاش خدا را اطاعت كرده بوديم و رسول را اطاعت كرده بوديم.
يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبيلا يا وَيْلَتى لَيْتَني لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَليلاً؛ (3)
اى كاش راهى را كه رسول در پيش گرفته بود، در پيش گرفته بودم . واى بر من، كاش فلان را دوست نمىگرفتم.
يا لَيْتَني لَمْ أُوتَ كِتابِيَهْ وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِيَهْ يا لَيْتَها كانَتِ الْقاضِيَةَ؛ (4)
اى كاش نامه مرا به دست من نداده بودند و ندانسته بودم كه حساب من چيست، اى كاش همان مرگ مىبود و بس.
يا لَيْتَني كُنْتُ تُراباً؛(5)
اى كاش من خاك بودم.
يا لَيْتَني قَدَّمْتُ لِحَياتي؛(6)
«اى كاش براى (اين) زندگيم چيزى از پيش فرستاده بودم.
در روايات داريم مؤمني که در دنيا با مصيبت روبرو مي شود ، اگر بداند براي تحمل مصيبت چه پاداشي در انتظار اوست، آرزو مي کند کاش با قيچي او را تکه تکه مي کردند( تا به پاداش تحمل مصيبت فوق العاده سنگين برسد.)
عبد الله بن ابي يعفور گويد: از مريضي ها و دردهايم به امام صادق شکايت بردم ، فرمود:
اگر بنده مؤمن بداند چه پاداشي در برابر تحمل مصيبت ها براي اوست، آرزو مي کند کاش با قيچي تکه تکه مي شد.(7)
پي نوشت ها:
1. انعام(6)آيه27.
2. احزاب( 33)آيه66.
3. فرقان(25)آيه27-28.
4. الحاقه(69)آيه25-27.
5. نباء(78)آيه40.
6. فجر(89)آيه24.
7.شرح اصول کافي، مولي صالح مازندراني،ج9،ص212.
۱۳۸۹/۰۶/۰۲ ۰۸:۳۷ شناسه مطلب: 17401
۱۳۸۹/۰۶/۰۲ ۰۸:۳۴ شناسه مطلب: 17400
با سلام و آرزوی قبولی طاعات بنده سوالی اعتقادی دارم که امیدوارم لطف فرموده در اسرع وقت پاسخش را برای بنده بفرمائید چرا که مر کلافه کرده است؟ 1- چرا وجود واجب الوجود واحد در جهان هستی واجب است؟مگر نمی شود این دنیا را به قسمتهای مختلفی تقسیم کرد که اداره هریک از دیگری مجزا و توسط یک موجود انجام گیرد؟که آن موجود هم ممکن الوجود باشد؟مرزبندی بقدری دقیق باشد که دخالتی در قسمت دیگر رخ ندهد و آن ممکن الوجود هم اداره قسمت خود را بعد از خود به ممکن الوجود دیگری بسپارد ولی این ممکن الوجود ها سطحشان از ممکن الوجود های دیگر زیر دستشان بالاتر باشد؟ 2- به نظر بنده دلیل اینکه جهان را یک مجموعه بدانیم و بگوییم چون ممکن الوجودها با هم در ارتباطند و مستقل نیستند در نتیجه باید یک مدبر کلی روی کل جهان نظارت کند دلیل قابل قبولی نیست چرا که ما نسبت به جهان کاملا بی اطلاعیم شاید اداره هر کهکشان در اختیار یک مدبر باشد...
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
نبايد از اين گونه شبهات به قول شما «کلافه» شد، خداوند جواب آن را به صراحت در قرآن بيان فرمود: «لو کان فيهما الهه الا الله لفسدتا؛ (1) اگر در جهان غير از ذات خداوند، خدايان ديگر بود، جهان تباه و نابود مي گرديد». تحليل عميق اين کلام نوراني جواب پرسشگر را به آساني و روشن بيان ميکند و آن اين که:
اگر دو واجب الوجود يا بيش تر وجود داشته باشد، با توجه اين که هر موجودي که امکان وجود پيدا ميکند و شرايط وجودش تحقق مييابد، از طرف واجب افاضه وجود به او مي شود، بايد به اين موجود افاضه وجود بشود . البته همه واجبها در اين نسبت مساوي دارند با آن موجود، اراده همه آن ها به طور مساوي به وجود او تعلق ميگيرد، پس از طرف همه واجب ها بايد به آن افاضه وجود بشود.
از طرف ديگر با توجه به اين که وجود هر معلول و انتساب آن معلول به علتش يکي است، پس دو ايجاد مستلزم دو وجود است و چون معلول مورد نظر، امکان بيش از يک وجود ندارد، پس امکان انتساب به يک وجود دهنده ندارد، در اين صورت انتساب معلول به يکي از واجب ها،نه واجب ديگر، با اين که هيچ امتيازي و رجحاني به فرض ميان آن ها نيست، ترجيح بدون مرجح است. انتساب او به همه آن ها مساوي است با تعدد وجود آن معلول به عدد واجب الوجودها .اين نيز محال است، زيرا فرض اين است آن چيزي که امکان وجود يافته و شرايط وجودش محقق شده، يکي بيش نيست.
اگر فرض کنيم امکان وجودهاي متعدد در کار است، درباره هر يک اين اشکال وجود دارد ،يعني هر يکي از آن متعددها بايد متعدد شود . هر يک از اين متعددها نيز بايد متعدد شود . هم چنين تا بينهايت و هرگز به واحدهايي که متعدد شوند منتهي نگردد، پس نتيجه اين که هيچ چيز وجود پيدا نکند، پس به فرض تعدد وجود واجب الوجود لازم ميآيد که هيچ چيزي وجود پيدا نکند، زيرا وجود آن موجود محال مي شود. صحيح است که اگر واجب الوجود متعدد بود، جهان نيست و نابود بود. (2)
با توجه به تحليل ياد شده، اگر شرايط در صورت تعدد دو يا چند واجب الوجود چنين است، پس اگر مديريت عالم را به چند ممکن الوجود که سراپا نقص و عيب، نياز، خودخواهي و صدها مشکل ديگر است، داده ميشد، معلوم بود که چه مي شود!!
پاسخ قسمت دوم سؤالتان:
اين ادعا صحيح است كه نظم و نظام موجود در عالمي كه ما ادارك مي كنيم ، بيانگر وحدت و يگانگي واجب الوجود نيست ، زيرا چه بسا عالم ديگري كه اصلا در وسعت فكري ما نمي گنجد ، وجود داشته باشد كه آن خود خالق مدبر و حكيم خود را دارد و... .
اما مساله اصلي آن است كه بر اساس اصول عقلي نمي توان براي عالم دو واجب الوجود تصور نمود . چنين تصوري داراي مشكلات عديده اي است ؛ در حقيقت واجب الوجود يعني موجودي كه در نهايت كمالات وجودي باشد . هيچ نقص و محدوديتي در حريم او راه نداشته باشد ، بر اين اساس تصور هر موجود واجب دومي به معناي محدود شدن واجب اول خواهد بود .هريك از اين دو موجود ديگري را محدود مي نمايند . محدوديت هم عين امكان و عدم وجوب است .
البته بحث مدبر اصولا از بحث ما جداست زيرا در اعتقاد اسلامي هم تدبير عالم در اختيار مخلوقات الهي خوانده مي شود و خداوند مدبر حقيقي و رب الارباب محسوب مي گردد ؛ اما در مورد رابطه خلق و اداره حقيقي عالم و رابطه علّي و معلولي حق همان است كه بيان شد .
پينوشتها:
1. انبياء (21) آيه 22.
2. شهيد مطهري، مجموعه آثار 6، ص 1021 و 1022.