پرسش وپاسخ

با سلام و خسته نباشید. با توجه به اینکه دوستی گستره وسیعی دارد و از صدا زدن به اسم کوچک تا آسیب های حاد را شامل میشود در صورت امکان در مورد احکام انواع دوستی میان دختر و پسرو دلائل آن ها(عقلی ونقلی) توضیح دهید. با احترام

باید بدانید که دوستی میان دختر و پسر نامحرم، حرام است و اشکال دارد و زمینه فساد و گناه را فراهم می کند و ضرر و ضربه آن را نه تنها خود دختر و پسر می بینند، بلکه جامعه هم متضرر می شود. مطمئناً رابطه دختر و پسر، یک دوستی ساده مانند دوستی دو دختر یا دو پسر نیست؛ بلکه در دوستی و ارتباط دو جنس مخالف، پدیده‌ای وجود دارد که نباید آن را نادیده گرفت و آن هم مسئله غرایز جنسی است که قابل انکار نیست. هرچه سعی شود نادیده گرفته شود، باز نمی‌توان وجود آن را انکار کرد. به خصوص، در مورد دختران و پسران جوانانی که مجرّد بوده و در اوج بلوغ جنسی قرار دارند.
این که از نظر اخلاقی یا دینی برای آن حد و مرزی قرار داده شده، به جهت پیامدهای مختلف آن است.
اسلام می‌خواهد انواع لذت‌های جنسی در محیط و درون خانواده شکل گیرد و از این طریق، آرامش روحی و روانی و پیوند‌های عاطفی نیز برقرار بماند و با طرح آن در محیط جامعه به پیوند خانواده و اجتماع نیز آسیب وارد نشود.
به جهت همان میل شدید جنسی، گاهی اوقات بی آن که دختر و پسر (به خصوص پسران) بخواهند، در شرایطی قرار می‌گیرند که حتی اراده خود را از دست می‌دهند و دیگر نمی‌توانند از ارتباط جنسی خودداری کنند و ناخود آگاه و بی آن که بخواهند، کم کم در آن شرایط بدون بازگشت قرار می‌گیرند و زمانی متوجه می‌شوند که کار از کار گذشته است؛ یعنی با فراهم شدن شرایط دیگر، اراده جلوگیری، بسیار سخت و دشوار است. پس چرا نباید این جریان را از سرچشمه بست؟ به همین جهت، در اسلام حتی خلوت کردن زن و مرد (دختر و پسر) نامحرم در مکانی که رفت و آمد نباشد، حرام و گناه است. در آخر این که مگر غیر از این است که تمام روابط جنسی بین دختران و پسران، از همین ارتباط‌ های به ظاهر ساده و دوستانه آغاز شده است؟ متأسفانه، به همین ارتباط جنسی ختم نشده، بلکه عاملی برای پدید آمدن بسیاری از ناهنجاری‌های اجتماعی و روانی نیز می‌شود. بهترین شاهد بر ادعای فوق، مراجعه به واقعیات موجود در اجتماع است. شما در باره طلاق ‌ها، فسادهای جنسی، اعتیاد و افسردگی‌ها مقداری تحقیق کنید. ببینید نقطه شروع این نابسامانی‌ها از کجا بوده؟ بسیاری از آن ها با یک نگاه ساده یا یک ارتباط کلامی کوچک با نامحرم شروع شده و به تدریج، به ایجاد محبت و عشق و مشغول شدن فکر انجامیده و در انتها به قرار و مدار و... .
اما مسئله این است که چون جوانان و نوجوانان، مخصوصاً دختران جوان، هنوز به سنی نرسیده‌اند که عاقبت برخی از کارها برایشان تجربه شده باشد، فقط همان ابتدای کار را که شیرین است، می‌بینند و خدای ناکرده به دوستی با پسران نامحرم تن می‌دهند و به این ترتیب، وارد دامی می‌شوند که خلاصی از آن، بسیار دشوار است؛ چرا که اولین مشکل آن ها، مشغولیت فکرشان است و عقب افتادن تدریجی از درس. مشکل بعدی چنین ازدواج هایی، سست بودن نظام خانواده ای است که این گونه شکل می گیرد. آن ها اگر بخواهند با همان پسری که از طریق کوچه و خیابان با او آشنا شده‌اند، ازدواج کنند، هیچ ضمانتی وجود ندارد که او چند دوست دختر دیگر در آستین نداشته باشد و سر بزنگاه از این دختر جدا و به آن ها نپیوندد و به این ترتیب، دختران زیادی را دچار داغ فراق و افسردگی و نابسامانی خانوادگی نکند؛ حتی در دانشگاه‌ها یا محیط‌های کاری نیز ارتباط نامناسب با نامحرم، غالباً باعث گرفتاری است؛ زیرا چه بسا باعث ایجاد عشق‌هایی در دل دختران و پسران جوان می‌گردد که به دلایل گوناگون، هرگز به "وصل" منجر نخواهد شد و داغ آن برای همیشه به دل طرفین خواهد ماند و فکرشان را آزرده خواهد ساخت.
مسائل فوق، هیچ کدام قصه نیست؛ بلکه واقعیت‌هایی است که به وفور در جامعه جاری است و ما تنها با گوشه هایی از آن ها آشنا می‌شویم. بسیاری از گرفتاران این مسائل، به دلیل حیا و شرم، مشکلات خود را برای دیگران بازگو نمی‌کنند. اگر این کار را می‌کردند، درس عبرت خوبی برای دیگران، مخصوصاً جوانان و نوجوانان می‌گشت.
نکته مهم این است که وقتی این مشکلات ریشه‌یابی می‌شوند، غالب آن ها از همان نگاه‌های کوچک و سخن‌های کوتاه و عشوه‌هایی آغاز می‌شوند که برخی می‌گویند، نباید روی آن ها حساسیت نشان داد؛ ‌اما چه می‌توان کرد که همین موارد کوچک اگر مورد بی توجهی واقع شوند و ادامه یابند، سر از مشکلاتی بسیاری در می‌آورند.
بنابراین، احکام دین مقدس اسلام، بر اساس مصلحت زندگی انسان‌ها است و خداوند که بهتر از هر کس ساختمان فطری انسان را می‌شناسد، از روی محبت و برای خود ما این احکام را وضع نموده؛ وگرنه او نه بخیل است و نه نیازمند به این احکام.
ما نیز در نگاه خود به زندگی باید عاقبت کارها را بنگریم و از زندگی دیگران عبرت بگیریم و به مسائل عمیق تر نگاه کنیم و به آنچه از طرف خداوند بزرگ و عالم مطلق بیان شده، توجه بیش تری نماییم.
به این ترتیب، روشن شد که چرا اسلام روابط آزاد دختر و پسر و نگاه و صحبت‌های التذاذی آنان را که منشأ برای روابط بعدی می‌شود، حرام و ممنوع ساخته است.
البته دوستی های حلال هم دارای ملاک و شرایط و افت های بسیاری هست که اطلاع از این عوارض و آفات به ما کمک خواهد کرد تا در دوستی ها سالم عمل کنیم و شما برای به دست آوردن اطلاعات مفید در زمینه دوستی و آفت های آن بهتر است از کتاب های زیر استفاده کنید:
1. دوستی در کتاب و سنت، اثر اقای محمدی ری شهری.
2. کتاب دوستی، اثر اقای جواد محدثی.
3. روابط دختران و پسران، اثر اسدالله محمدی نیا.

آیا نزدیکی در ظهر اول وظهر روز های آخر ماه قمری مثل شبهایش مکروه است؟

نزدیکی در شبهای اول و آخر ماه مکروه است و در اول و ظهر روز آخر ماه مکروه نیست.(1)

پی نوشت:
1. امام خمینی، تحریر الوسیله، ج2، ص 239. (مطابق با نظر آیت الله خامنه ای

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

بوسیدن لب برای دو دوست همجنس از نظر شرعی اشکال دارد؟(در صورتی که این عمل صرفا بخاطر عشق و علاقه زیاد بین طرفین باشد) خواهش میکنم پاسخ کامل با در نظر گرفتن همه حالات و شرایط ممکن بهم بدید

بوسیدن لب دوست، اگر با قصد لذت نباشد و موجب تحریک نباشد، به خودی خود اشکال ندارد؛ ولی اگر با قصد لذت همراه باشد یا در هنگام بوسیدن تحریک شود و یا خوف این که با بوسیدن لب دوست تحریک شود، جایز نیست؛ بوسیدن همجنس و یا حتی نگاه کردن با قصد لذت به بدن همجنس، حرام است. (1)
پی نوشت:
1. آیت الله صافی گلپایگانی، توضیح المسائل، مسئله 2447.

باسلام اینجانب دختر دانشجوی بیست و سه ساله ای هستم که با دوست همجنس خود رابطه قلبی و عاطفی نزدیکی دارم و وقتی زیاد با او باشم یا دستان او را به گرمی فشار دهم یا او را ببوسم احساس تغییر در جسم خود می کنم و مایع لزج چسبنده بیرنگی از من خارج می شود. حتی این حالت گاهی موقع صحبت با او به من دست میدهد. این مایع چیست؟ آیا این کار گناه است و عمل حرامی است؟ لطفا حکم شرعی و اخلاقی این عمل را بیان فرمایید و در صورت اشکال داشتن و حرام بودن چگونگی جبران گناه و نیز چگونگی اجتناب از این عمل را توضیح دهید. با تشکر

رطوبتی که خارج می شود، پاک است. حکم منی و غسل ندارد .بدن و لباس را هم نجس نمی کند.
اگر زن بر اثر تحریک های جنسی به قدری تحریک شود که به اوج شهوت جنسی برسد و در آن حال مایعی از او خارج شود، جنب می شود. اگر به اوج شهوت نرسد و مایع خارج شود یا شک کند که مایعی خارج شد یا نه، جنب نمی شود و غسل لازم نیست.
زن اگر یقین به خارج شدن منی پیدا کند ، جنب می شود . اگر یقین پیدا نکند، جنب نمی شود. بنابراین مواقعی که زن بر اثر تحریک های شهوانی مقداری ترشح می بیند و درآن حال رطوبتی از او خارج می شود ،چون به اوج شهوت نرسیده ،جنب نمی شود. رطوبت خارج شده هم پاک است. وضو و غسل را باطل نمی کند.(1)
اگر از تماس با همجنس لذت جنسی به شما دست می دهد، از تماس بدنی با همجنس خودداری یا سعی کنید حالت لذت و شهوت جنسی در شما ایجاد نشود. اگر با قصد لذت جنسی به تماس بدنی خود با همجنس ادامه دهید ،حرام و گناه است . اگر اتفاقا این حالت در شما به وجود بیاید و قصد لذت جنسی نداشته باشید ،گناه نیست، لیکن هر وقت چنین حالتی به وجود بیاید، باید فورا تماس بدنی را قطع کنید.
پی نوشت:
1. آیت الله خامنه ای، استفتاآت، سوال 171.

سلام . سه سال است با پسرس دوست هستم خیلی به او علاقمند هستم ایشان نیز مرا دوست دارند و ابراز علاقه میکنند ولی از آنجا که من قصدم ازدواج با او هست نمیدانم از چه راهی وارد شوم که بفهمد بجز او با کسی ازدواج نمکنم میترسم مطرح کنم و بگوید نه که من زندگی ام فنا میشود خودم میدانم که نابود میشوم چون خودم را میشناسم خواهش میکنم کمکم کنید ولی نا امیدم نکنید خیلی به خداوند و ذکر متوسل شده ام و بسیار اشک ریخته ام بخدا بدون او خواهم مرد یا مرده ایی متحرک میشوم خواهش میکنم برایم دعا کنید و شاید رو حانیت شما باعث بشود خداوند نظری به من هم بیافکند منتظر پاسخ شما هستم با تشکر

مسلماً «دوست داشتن، عشق ورزيدن و ازدواج سالم» حق مسلّم شماست، ولي اگر اين حق از مسير معيّن، مشخص و صحيح آن استيفا و دنبال نشود، ممكن است عوارض نامطلوب و گاهاً بسیار ناخوشایندی را ايجاد كند و شما را با مشکلات عدیده ای روبرو سازد و از رسیدن به هدف مطلوب باز دارد.
از این که می فرمایید: «به جز او با کسی ازدواج نمی کنم، می ترسم مطرح کنم و بگوید نه، که زندگی ام فنا می شود و نابود می شوم. به خدا بدون او خواهم مُرد یا مرده ای متحرک می شوم.» نشان می دهد که شما گرفتار آفت عشق و علاقه افراطی و بی ضابطه گردیده اید. از آنجا که دختران معمولاً عاطفی تر و احساسی تر هستند، مقوله عشق افراطی و وابستگی روانی در آنها زیاد دیده می شود و در سنین کودکی و دبستانی تا حدودی طبیعی است. اما در سنین نوجوانی و جوانی غیر طبیعی بوده و نشانه برخی آشفتگی های روانی و مشکلات دیگر می تواند می باشد که نیازمند درمان جدی می باشد.
وابستگی روانی از آفت عشق و دلدادگی است که امر مطلوبی قلمداد نمی شود چرا که آزادی و ارزش های انسان را از فرد می گیرد و او را از درک واقعیت های زندگی باز می دارد. در نظام آفرینش، انسان نامحدود و البته آزاد آفریده شده است و همه هستی مُسخّر و در اختیار اوست. هیچ چیزی به آن اندازه ارزش ندارد تا انسانی را به خود ببندد و وابسته و زندانی خود کند چرا که همه هستی رشد و ارتقائشان در این است که در خدمت آدمی باشند نه بر عکس. حالا وقتی خودت را وابسته به فردی می کنی، در واقع خود را از موقعیت برتر و آزادی که داری به جایگاه پَست و محدودی تنزّل داده و گره می زنی، خود را شکننده و ضعیف می کنی. همه افراد و تعلقات دیگر زوال پذیر و رفتنی اند. شغل، مدرک، ثروت، سلامتی، احساس و …، همه تغییر پذیر و از بین رفتنی اند. و هرکس به آنها وابسته باشد ناچاراً رنج فرسودگی، تنهایی، جدایی و پست شدن را همواره با خود خواهد داشت.
این را بدانید که عشق فراتر از هر گونه وابستگی هاست. اگر تو به یک نفر وابسته شدی و بدون او می میری، نام آن را دیگر عشق مگذار. مثل نوزادی که به شیر مادر وابسته است، اگر شیر مادر نباشد کودک می میرد، چون وابسته است. عشق وابستگی نیست که با نبود معشوق، فرد مردنی شود. اصلاً معشوقی که اکنون باشد و فردا نباشد، چگونه می تواند عشق ایجاد کند، صرفاً یک نوع وابستگی روانی می آورد. و صد البته هنگام از بین رفتن هم تأثر و اندوه و مشکلات دیگر به ارمغان می آورد.
با این اوصاف، اصل آشنایی و علاقمندی شما حتی اگر به قصد ازدواج بوده باشد و همین طور وابستگی به وجود آمده، از ابتدا نادرست بوده است. بنابراین می بایست تا وقت باقیست در صدد اصلاح گذشته بر بیایید و قضیه ازدواج خود را از یک مسیر مشخص طی نمایید.
این را بدانيد كه اگر وي اولين فردي است كه به وي علاقه مند هستید و تمایل به ازدواج با او دارید، تنها و آخرين فرد روي زمين نيست كه مي تواند شما را خوشبخت كند بلكه چه بسا بهتر از وي نيز يافت خواهد شد هر چند اگر او نیز تمایل به ازدواج با شما داشته باشد و به جای شکل دهی روابط دوستانه، مراحل مشخص آن را طی کند، مي توانيد به عنوان يك گزينه نه تنها گزينه يا اولين و آخرين گزينه، روي او حساب باز كنيد و با همکاری خانواده در مورد او به تحقیق و بررسی بپردازید تا اگر شرایط ازدواج و تناسب و همخوانی لازم را با شما داشت، ازدواج صورت پذیرد.
در حال حاضر شما در موقعیتی نیستید که بتوانید در مورد ازدواج خود به تنهایی تصمیم گیری نمایید و با این وابستگی روانی ایجاد شده و نگرشی که پیدا کرده اید، نیاز به کمک و حمایت روانشناس بالینی دارید. برای این منظور می توانید به صورت حضوری به کلینیک مشاوره و روانشناسی معتبر مراجعه کنید و با گفتگو با یک روانشناس بالینی و روان پزشک با تجربه، برخی از آشفتگی های روانی خود را درمان کنید و خویشتن را از وابستگی روانی برهانید. یادتان باشد که هر گونه تعلل در زمینه درمان و احیاناً دست روی دست گذاشتن و ادامه ارتباط دوستانه و گرویدن به عشق افراط گونه، مشکلات را صد چندان خواهد نمود.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

دختری هستم که از روی عشق وعلاقه زیاد به دوستم(که دختر است) وقتی میبینمش تواغوش میگیرمش و لبهاشو میبوسم وگاهی وقتها هم لبهاشو تو دهانم میگیرم.وقتی دلتنگش میشم یا بیادش میفتم همه وجودم به وجد میاد و به نفس نفس میفتم.خواستم بدونم این حالت های من از نظر شرعی ایرادی نداره؟ درضمن هردوی ما شدیدا پایبند به احکام دینی هستیم و دوستم نامزد هم دارد

چنانچه در آغوش گرفتن و بوسیدن لب ها به قصد لذت جنسی نباشد، اشکال ندارد، و اما اگر به قصد لذت و شهوت باشد باید از این کار اجتناب کردچون حرام است.(1)
پی نوشت:
1. سوال از دفتر آیت الله صافی گلپایگانی (شماره تلفن: 7479-0251).

آلت قمار بر اساس شناخته شدن آن در عرف جامعه بعنوان آلت قمار تعیین می شود . 1_ در جمله بالا منظور از جامعه ء جامعه اسلامی (مثلا ایران ) است یا شهری که در آن زندگی می کنیم ؟ 2_ در شهری که ما زندگی می کنیم عده ای از جوانان بر روی فوتبالی که از صدا و سیما پخش می شود شرط بندی و قمار می کنند و حتی برگه های پیش بینی فوتبال را پر می کنند . در اینصورت فوتبال جزو آلات قمار محسوب می شود ؟ 3_ اگر فوتبال آلت قمار است پس من نباید فوتبال نگاه کنم و فوتبال بازی کنم و حتی بازی کامپیوتری فوتبال را انجام دهم چون فوتبال آلت قمار است ؟ 4_ چون شغل من گیم نت (بازیهای کامپیوتری ) است و در مغازه من بازی کامپیوتری فوتبال البته بدون شرط بندی انجام می شود کسب در آمد از این راه اشکال دارد ؟ (البته جوانان این منطقه بازی کامپیوتری فوتبال را اکثرا برای سرگرمی بازی می کنند و نگاه قمار به آن ندارند و عده خیلی کمی شاید 10 درصد به قصد شرط بندی آنهم فقط روی پول میز می خواهند بازی کنند که من اجازه این کار را به آنها نمی دهم و دستگاه را در اینصورت روشن نمی کنم .) با تشکر .

1. منظور از جامعه، شهر و محلّی است که انسان در آن زندگی می کند و اگر عرف جامعه و شهری که انسان در آن زندگی می کند، وسیله ای را آلت قمار ندانند، بازی کردن با آن وسیله بدون شرط بندی اشکال ندارد. (1)
2. فوتبال آلت قمار حساب نمی شود؛ هرچند شرط بندی و یا بازی با شرط بندی با فوتبال، حرام است؛ اما فوتبال آلت قمار حساب نمی شود و آلت قمار، یعنی چیزهایی که در سابق مخصوص برای باز کردن قمار بوده است، مثل: شطرنج، پاسور و امثال آن ها.
3. نگاه کردن به بازی فوتبال اشکال ندارد و بازی کردن با فوتبال نیز در صورتی که همراه با شرط نباشد، اشکال ندارد.
و اگر کسی دیگری به برنده تیم فوتبال جایزه بدهد، گرفتن آن اشکال ندارد.
4. اگر بازی های فوتبال و امثال آن بدون شرط بندی انجام می شود، درآمد از این راه اشکال ندارد. (2)

پی نوشت ها:
1. سایت آیت الله سیستانی، احکام مربوط به قمار، سؤال 1- 4.
2. سؤال تلفنی ( 7741415-0251) از دفتر آیت الله سیستانی.

جوانی هستم 28 ساله گناهان نسبتا زیادی انجام دادم 2 ،3 ساله که نماز نمیخونم چندین بار تلاش کردم حداقل نمازمو بخونم اما فقط برای چند روز تداوم داشته خیلی دوست دارم نماز بخونم اما نمیشه؟ نمی دونم چی کار کنم؟

توجه شما را به چند موضوع جلب می کنیم:
أ) فلسفه خلقت انسان این است که به کمال برسد. کمال نهایی او نزدیک شدن به خدا و بندگی است . برای رسیدن به خدا وسیله لازم است . بهترین وسیله نماز است. حضرت علی علیه السلام فرمود:«الصلاةُقربان کل تقى ّ؛ نماز وسیله نزدیکى به خداوند براى همه پرهیزگاران است». (1)
ب) سپاس گزاری از ولیّ نعمت و کسی که به انسان احسان کرده و نعمت داده ، شایسته و لازم است. این امر آن قدر لازم است که می بینیم حتی حیوانات در برابر نعمت دهندگان و صاحبان خود فرمانبرند . با حرکاتی از آن ها تشکر و سپاس گزاری می کنند. یکی از بهترین راه های سپاس گزاری از منعم، نماز است.
ج) توجه به فلسفه وجوب نماز, رغبت انسان را نسبت به اقامه آن بیش تر می سازد. در روایات و آیات به فلسفه آن اشاره شده است از آن جمله:
1- یاد خدا:
قرآن مجید می فرماید:«اقم الصلوة لذکرى ؛ نماز را بر پادار تا به یاد من باشى ». (2)
روشن است که یاد خدا موجب آرامش روان و تسکین قلب می شود. الاّ بذکراللّه تطمئن القلوب ؛(3) آگاه باشیددل با یاد خدا آرام می شود.
2- کفاره گناهان :
نماز سبب می شود که گناهان قبلی از بین برود، در واقع نماز یک نوع استغفار است. رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: اگر کنار خانه کسی نهر آبی باشد و هر روز پنج مرتبه در آن بدن خود را شست و شو کند، چرکی در بدنش نمی ماند. هم چنین نماز خواندن سبب می شود گناهان از بین برود. (4) آب , چرک و کثافت ظاهری را از بین می برد .نماز, آلودگی های روحی و باطنی را.
3- بازدارنده از گناه :
نماز سبب می شود که انسان از گناه و معصیت و فحشا و منکرات دوری کند و دامنش را آلوده نسازد.
قرآن کریم می فرماید: ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر؛ نماز انسان را از فحشا و منکرات باز می دارد. (5)
4- تقویت اراده :
اقامه نماز در اوقات معیّن و با شرایط و کیفیت خاص روح انضباط و تسلّط بر نفس را درانسان تقویت کرده و او را متوجه این امر می کند که در بعضی موارد نباید هر حرفی را زد, هر کاری را انجام داد و هر نوع لباسی را پوشید.
5- معیار قبولی اعمال دیگر:
قبولی همه اعمال انسان در گرو قبولی نماز است. اگر انسان دانشگاه و مدرسه بسازد, مدرسه , مسجد بنا نهد, حج برود, امر به معروف و نهی از منکر کند و کارهای دیگر خیری انجام دهد، تا نمازش مورد پذیرش الهی قرار نگیرد، هیچ کدام قبول نخواهد بود.
امام صادق علیه السلام فرمود: روز قیامت اولین چیزی که از انسان می پرسند و از او محاسبه می کنند ،نماز است , پس اگر قبول شود، بقیه اعمال او قبول خواهد بود . اگر رد شود، دیگر اعمالش نیز رد خواهد شد. (6)
6- تارک الصلوة و عذاب الیم :
روز قیامت بهشتیان از دوزخیان می پرسند: به چه جرم و گناهی به این روز گرفتار شدید و به عذاب الیم و دردناک و طاقت فرسا مبتلا هستید؟ در پاسخ به عواملی اشاره می کنند که اوّلش نماز نخواندن است. (7)

توجه به این موضوع که انسان موجود دو بعدی است ، همان طور که بدنش نیازهایی دارد ،روح او هم که ، حقیقت انسان به اوست،
نیازهایی دارد که نیازها به منزلۀ غذای روح اوست ؛تکالیف شرعی و در رأس آن نماز ، همه به منزلۀ غذای روح است . باعث تقویت اصل و حقیقت انسان می شود.همان طور که در طی روز چند وعده غذا می خوریم، باید چند وعده هم از غذای معنوی استفاده نماییم تا بعد حقیقی ما قوّت گرفته و در زندگی حقیقی خود که بعد از مردن شروع می شود، بدون مشکل، شاد و خرم باشیم.
در این راه از خداوند کمک بخواهید. حتماً یاری تان می کند. تنبلی را کنار بگذارید تا ببینید چگونه کمک تان می کند. چگونه می شود خدایی که همۀ نیروها از اوست، در همۀ کارها به ما نیرو بدهد اما در انجام چنین عمل مهمی بی توجه باشد؟! اراده نمائید و قدم اول را بردارید تا عنایات و یاری خدا شامل حال تان شود.
موفق باشید.

پی نوشت ها:
1. محمد باقر مجلسی , بحار الانوار, ج 10 ص 99. الوفاء، بیروت،1404ق.
2. طه (20) آیه 14.
3. رعد (13) آیه 28.
4. بحارالانوار, ج 79 ، ص 236 ،حدیث 66.
5. عنکبوت (29) آیه 45.
6. بحارالانوار, ج 79 ، ص 236 حدیث 64.
7. مدثر (74) آیه 40ـ 43.

صفحه‌ها