پرسش وپاسخ

فلسفه ولایت فقیه چیست؟ فرق ولایت فقیه با مرجع تقلید در چیست؟ چرا باید هر دو را داشته باشیم؟ چرا هر دو باید باهم باشند؟

پاسخ:
ولی فقیه یعنی فقیهی که حکومت در اختیارش قرار دارد. مرجع تقلید به فقیهی اطلاق می گردد که مردم در احکام دین از او تقلید می کنند. البته یکی از شرایط رهبری اجتهاد است. تنها فردی که مجتهد باشد، صلاحیت رهبری را دارد، خواه بالفعل مرجع تقلید باشد و مردم از او تقلید کنند یا نه. از این رو در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران یکی از شرایط رهبری اجتهاد ذکر شده است، نه مرجع تقلید بودن.(1)
اما در خصوص فلسفه وجود ولی فقیه در کنار مراجع آن است که مرجع در حالت عادی مسئول کشف دستورات دینی و فروعات فقهی از منابع دینی است، در حالی که رهبر و ولی فقیه علاوه بر توانایی این امر، دارای صلاحیت و کیاست و قدرت اداره جامعه نیز می باشد. ضرورتا هر فردی که دارای مرجعیت باشد، توانایی رهبری و ولی فقیه به معنای حاکم جامعه شدن را ندارد.

پی‌نوشت‌:
1. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل 110.

اگر دختر پسری را واقعا از صمیم قلب دوست داشته باشد و خیلی دلش می خواهد که فقط با او ازدواج کند ولی پسر فقط به فکر دوستی و هوسرانی باشد، چگونه می توان علاقه اورا جلب کند و او را در کنترل خود درآورد؟؟؟

خواهرگرامی !
نیازهاى عاطفى و غرایز ایام جوانى، آدمى را به سوى «دوست داشتن و عشق ورزیدن» سوق مى‏دهد. البته این یک امر طبیعى و غریزى است. کم تر مى‏توان راهى براى گریز از آن پیدا کرد. از آن جا که جاذبه بین دو جنس مخالف (زن و مرد) مخصوصا در سنین جوانى بسیار شدید است، آنچه مهم می نماید، کنترل عقلایى بر احساسات و پرهیز از مخاطراتى است که ممکن است فرد را به گرفتارى‏هاى مختلف روحى و جسمى دچار سازد.
بر اساس آنچه که بیان کرده اید ،به نظر می رسد دختر به قصد ازدواج با پسر دوست شد، ولی هدف پسر تنها هوسرانی و سوء استفاده از دختر می باشد.
البته این چیز تازه ای نیست، زیرا بر اساس تجربیات و تحقیقات متعدد در دوستی های پسر و دختر( قبل از ازدواج) دختران به امید ازدواج و اکثر پسرها به قصد هوسرانی و ارضای غرایز خود با یکدیگر رابطه دوستانه برقرار می کنند. در نهایت معمولا پسر زیر قول و قرارهای خود می زند و دختر را با وضع اسفناکی رها می کند.
سرانجام، تنها چیزی که بعد از این دوستی ها عاید دختران می شود ، شکست عاطفی و گاه آسیب جسمیی است که تا مدت ها و حتی گاهی تا اخر عمر گریبانگیر آن ها خواهد بود.
واقعا جا دارد که از این خانم پرسیده شود: چگونه می تواند محبت خود را خرج کسی بنماید که ارزشی برای او قایل نیست و تنها قصد سوء استفاده از او را دارد؟ چگونه آگاهانه همه ارزش، انسانیت و عزت خود را برای جلب محبت چنین شخصی له می کند؟
اگر پسر اولين فردي است كه به وي علاقه مند است و عاشق شخصیت او گردیده، تنها و آخرين فرد روي زمين نيست كه مي تواند دختر را خوشبخت كند، بلكه چه بسا بهتر از وي يافت خواهد شد. کافی است ذهنش را از او منصرف کند و به آینده بهتر بر اساس واقعیت ها بیندیشید.
در حقیقت اظهار عشق و علاقه یک طرفه و محبت از سوي دختر، تجسّم بخشيدن به ذلّت و زبوني خود و بي شخصيّت جلوه دادن خويش است. چون زن مجذوب است، نه جاذب، محبوب و معشوق است، نه عاشق و طالب. يعني اصلاً ساختار وجود دختر به گونه‏اي است كه ديگران را به سوي خود جذب مي‏كند و آن ها به سوي او گرايش مي‏يابند.
اسلام براي زنان و دختران وقار و شخصيّت خاصّي قائل است. به هيچ وجه به آنان اجازه نمي‏دهد كه به بهانه دوست داشتن يك پسر، به او اظهار عشق و علاقه نمايند. در اين جهت آن قدر حسّاس است كه به دختران عفيف توصيه مي‏كند كه بر خلاف مردان، مغرورانه راه روند، متكبّرانه حرف بزنند، وقار خود را نشكنند. در حرف زدن و برخوردهاي خود با مردان، تواضع و فروتني نشان ندهند. صدا و لهجه خود را تغيير ندهند. با متانت كامل برخورد نمايند.
دختري كه چنين باشد ، جوانان غيور كه طالب همسران خوب و ايده ‏آل هستند، به سراغ او خواهند رفت.
اصولاً اظهار محبّت دختر به پسر، اين سوء ظنّ را در ذهن پسر ايجاد خواهد كرد كه از كجا معلوم دختر تاكنون به چند جوان ديگر نيز ابراز علاقه نكرده باشد.
با توجه به مطالبی که بیان شد ،نکات مهمی را برای حل مسئله بیان می کنیم:
1. اگر دختر خانم با پسر رابطه دارد ،در اسرع وقت رابطه باید قطع شود. ادامه رابطه حتی اگر به ازدواج بینجامد، آثار خیلی بدی( همچون سوء ظن زن و شوهر به یکدیگر و...) را خواهد داشت . به احتمال زیاد چنین رابطه ای به ازدواج منتهی نخواهد شد. تنها آسیب های روانی آن برای دختر خواهد ماند. پس بهتر است همین حالا قاطعانه و با اعتماد به نفس به رابطه پایان بدهد. اگر پسر مشتاق ازدواج باشد ، رسمی اقدام خواهد کرد.
2. صرف دوست داشتن و علاقه يک طرفه دختر هيچ دردي را دوا نمي‌کند. آنچه که در اسلام و روان‌شناسي به عنوان يک اصل مهم، مورد تأکيد قرار گرفته، پيشگيري از عشق و علاقه يک طرفه است، يا حتي عشق دو طرفه اي که بر مباني عقلي و شناختاري استوار نيست.
3.اسلام معتقد است هر دختر پاکي بايد با حفظ نگاه خود از نامحرم (چه مؤمن و چه غير مؤمن) و کنترل احساسات و هيجانات عاطفي و... ابتلا به وابستگي شديد عاطفي و رواني را از ابتداي کار جلوگيري نمايد . اگر فردي به هر دليلي اين اصل عقلي و شرعي را جامه عمل نپوشاند، تبعاتش چيزي جز علاقه يک طرفه، وابستگي افسرده‌وار، کاهش عملکرد، اضطراب و تشويش ذهني، احساس حقارت و تضعيف عزت نفس، ازدواج بي‌اساس و چه بسا دوري از خدا نخواهد بود، پس شايد عقلاني‌تر اين باشد که به جاي پيشروي در راهي که قویاً چيزي جز ناکامي، کاهش عزت نفس و از دست دادن برگه‌هاي برنده (که لازمة هر ازدواج موفقي است) نيست ، به بازسازي شخصيتي خود بپردازد. خاطر نشان مي‌کنیم که همه مردهاي سالم (نه غير سالم و افسرده و...) از زنان عاشق و شيدا پس از مدت خيلي کوتاه منزجر شده و احساس دلزدگي مي‌نمايند.
4. بهتر است تا زماني كه كسي به خواستگاري او نيامده است، فكر و ذهن خود را از مسائلي مربوط به ازدواج، خالي كند . مي تواند با عمق بخشيدن به مطالعات و فعاليت هاي علمي در زمينه رشته تحصيلي خود، به يكي از امتيازات و ارزش هايي كه مي تواند براي آينده و خوشبختي اش مؤثر واقع شود، دست يابيد .
ثانياً با كم تر فكر كردن در اين زمينه و از طرف ديگر توجه نمودن به تحصيل و مطالعه و پيشرفت هاي علمي، اعتماد به نفسش بيش تر خواهد شد.
5. مطمئن باشد با حفظ شؤون اخلاقي و ديني و رعايت وقار، متانت و حجاب كامل، بهتر خواهد توانست خود را از دام خطا و لغزش حفظ كند. بي ترديد جوانان غيرتمند، اهل زندگي و وفا و عشق و متدين و همشأن او سراغ افرادي چون او خواهند آمد .
به نظر ما بهترین کار قطع رابطه و آزاد شدن از بند علاقه بد سرانجام است. در اثر مجاورت نه تنها نخواهید توانست او را تغییر داده ،بلکه پس از وابستگی ،تسلیم خواسته های پلید و نامشروع او نیز خواهید شد. البته این روزها وقایعی از این دست برای ما کاملاً آشناست. اما برای ترک رابطه نامتناسب در زیر راه های رهایی بیان می شود:
1.سعی کند به هیچ وجه با او برخورد نداشته باشد. در بیرون هیچ آثاری از پسر را جلوی دید خود نداشته باشد، مانند عکس،شماره تلفن و یادگاری های و... آن ها را محو کنید.
2. لیستی از نقاط منفی پسر و مشکلاتی که الان و بعد از ازدواج با او برایش ایجاد خواهد کرد بنویسد. هر روز مرور کند تا نگرشش نسبت به پسر منطقی تر شده و احساس ناراحتی و یا به عبارتی تنفر از او ایجاد شود.
3. درباره امتیازات قطع رابطه نیز با خود فکر و سعی کند با خوشحالی از اینکه با او ازدواج نکرده ،مطالبی را یادداشت کند.
4 . سعی کند حداقل دو ماه با انجام این تکنیک ها افکار و تصاویر مربوط به ایشان را از ذهنش پاک کند ،به حدی که اصلا تصویر ذهنی پسر را به خاطر نیاورد. بعد هم حتما با یک مشاوره برای کمک به یک ازدواج عاقلانه کمک بگیرید.
5. سعی کند بدون خود سرزنشی و مقایسه، نقاط مثبت و خوبی های خودش را فراموش نکند. با نوشتن و مرور و نادیده و بی ارزش نکردن آن ها به آینده خوشبین و امیدوار باشید.
6. انجام کارهایی مانند ورزش های دست جمعی، تعاملات اجتماعی، سرگرمی و تفریح و پرهیز از تنهایی بسیار مفید هستند.
7. ساعات و لحظاتی که با او ارتباط داشته ،بسیار وسوسه برانگیز خواهد بود. بنابراین باید با تغییر موقعیت فیزیکی و سر گرم شدن به کاری که عمدا در این ساعات در نظر خواهد گرفت و با آرام سازی ذهنی سعی می کند با وسوسه ها مبارزه کند.
8. هنگام هجوم افکار و تصاویر پسردر ذهن بدون پرورش و فکر کردن مکان را ترک کرده یا توجه و تمرکزش را به چیزی جلب کند ،مثلا با قطع کردن افکار مشغول گفتگو با یک فردی شود. با عجله آن مکان را ترک کند. با روشن کردن تلویزیون سعی در تمرکز دیداری و شنیداری نسبت به نوع برنامه و حتی نوع لباس های مجریان و بازیگران و اسامی آن ها داشته باشد.

در خواب صحنهای دیدم و از خواب بیدار شدم و متوجه شدم که ضربان قلبم تند شده فقط همین یک نشانه حال اگر در این حال مایعی از من خارج شود.حکم منی دارد؟ یعنی من نمیدانم که این تپش قلب به تنهایی می توتند علامت اوج لذت جنسی باشد؟ اگر انسان از خروج منی جلوگیری کند و بعد بول کند با خارج شدن بول منی هم از او خارج می شودو غسل واجب است؟اگر انسان حرکت منی را احاس کند و از خروج آن جلوگیری کند اما نداند خارج شده یا نه غسل بر او واجب است؟

اوج لذت جنسی به حالتی است که شخص در آن حال معمولا از خود بی خود می شود و لذت زیادی می برد و ارضا می شود. بعد از تمام شدن آن حالت، زن احساس تخلیه شدن و ارضای جنسی می کند . حالت شهوتش کم می شود . معمولا بدنش میل به سستی پیدا می کند. حالت تحریک آمیزی را که قبل از تخلیه شدن داشت، دیگر ندارد، مثل این که انسان گرسنه دلش غذا می خواهد، ولی بعد از صرف غذا دیگر میل به غذا ندارد.
اگر ضربان تند قلب همراه با اوج لذت جنسی یاد شده باشد و در آن حال مایعی از زن خارج شود، مایع مذکور در حکم منی می باشد، نجس است و برای نماز باید غسل جنابت کند. اگر مایعی خارج شود، ولی در اوج لذت جنسی یادشده نباشد، یا اوج لذت جنسی به شخص دست دهد، ولی مایعی خارج نشود و یا از خروج مایع جلوگیری کند، هر چند بعدا با بول خارج شود، یا شک کند که چیزی در اوج لذت جنسی خارج شده، غسل بر او واجب نیست . مایعی هم اگر خارج شده باشد، پاک است.موجب باطل شدن وضو نمی شود و غسل ندارد.(1)
پی نوشت:
1. آیت الله مکارم شیرازی، توضیح المسائل، مسأله های 361، 367.

با سلام:من متاهل هستم،خیلی دوست دارم حجاب داشته باشم ولی وقتی زنان دیگریو میبینم که جلوی شوهرم وضع خوبی ندارند منم به همین خاطر که شوهرم به آنها نگاه نکند بر خلاف میل خودم سعی میکنم مثل اونا باشم.راه حل مشکل من چیست ولی وقتی بدون شوهرم جایی میروم حجابم را حفض میکنم

حجاب یکی از دستورات صریح اسلامی است که در قرآن و روایات به لزوم پوشش و حجاب برای زنان در برابر مردان نامحرم تأکید شده است. از اینکه دوست دارید حجاب خود را حفظ کنید ما نیز خوشحالیم ولی آیا این مسأله که برخی در برابر شوهر شما دارای پوشش نامناسبی مجوزی برای بد پوششی شما می شود؟ الگوی شما و باور شما در رابطه با حجاب چیست؟ و تا چه اندازه مقید به حفظ حجاب خود هستید؟ اینکه در سؤال خود وضعیت زنان دیگر در مقابل شوهرتان را دلیل برای عدم حفظ حجاب خود ذکر کرده اید؛ به خاطر اینکه شوهر شما به آنان نگاه نکند، دلیل قابل توجیهی نیست. چرا که اگر افراد دیگری نیز مانند شما فکر کنند و عمل کنند یعنی به خاطر زنان بد حجاب و به دلیل اینکه شوهرشان به آنان نگاه نکند در حفظ حجاب خود سستی و کوتاهی کنند و این داستان همینطور ادامه داشته باشد مسلما ما شاهد ترویج بد حجابی و تزلزل خانواده ها خواهیم بود. بنابراین حجاب در اسلام واجب شرعی است. اگر در رابطه با حجاب حتی اگر شوهر شما چنین درخواستی نیز، مبنی بر عدم رعایت حجاب، از شما داشت نباید انجام می دادید، بلكه رعايت حرمت كسي است كه از شوهر بيش تر بر ما حق دارد و آن خداي بزرگ است. به همين جهت در روايت آمده است: "لاطاعة لمخلوق في معصيه الخالق؛ (1) براي اطاعت از مخلوق نبايد به معصيت خدا رو آورد".
راه حل مشکل شما این نیست که در حجاب خود کوتاهی کنید؛ ما به شما توصیه می کنیم:
1-اگر در جمعی هستید که به غیر از شوهرتان مرد نامحرمی وجود ندارد در اینجا اشکالی ندارد که شما نیز مانند زنان دیگر باشید تا نظر شوهر خود را به طرف خودتان جلب کنید.
2- در برابر این کار شوهرتان یعنی نگاه به نامحرم او را امر به معروف و نهی از منکر کنید. ولی اگر ترتیب اثری نداد این کار او مجوزی برای بد پوششی شما در برابر نامحرمان نمی شود.
3- در خلوت و تنهایی هر گونه که شوهرتان دوست دارد لباس بپوشید.
پي نوشت :
1. شيخ صدوق،‌ خصال، قم، جامعه مدرسين‏، 1362 ش‏، چاپ اول، ج 1، ص 139.

من مجرد هستم و 24 ساله هدفم تو زندگی تنها رابطه صمیمانهو قلبی با معبودم هست. با اصرار خانواده قصد ازدواج دارم ولی ازداوج رو مانع هدفم میبینم مگر یک زن وشوهر که قصد برقراری رابطه جنسی دارند غرق شهوت نیستند؟؟؟ شهوت و هوا و هوس مانع رسین به خداست بهم کمک کنید تا جواب سوالم رو پیدا کنم

حلاوت و نشاط انساني، زماني است که پا از طبيعت بيرون گذاشته و به مافوق طبيعت حرکت کند. در اين صورت، لذت‌ها و حلاوت‌هايي براي انسان بوجود مي‌آيد.
کسي که درباره ازدواج درست فکر کند، مي‌بيند هدف انسان چيست و به چرايي آفرينش پي مي‌برد. بنابراين، به صورت مجرد زندگي کردن موجب خسران دنيا و آخرت است. از این رو، در دنيا به گناه، چشم چراني، بي‌تقوايي آلوده شده و در آخرت کيفر آن را مي‌بيند. مجرد بودن و مسئوليت نداشتن، آزادي نيست.
تأخیر در ازدواج، مورد رضایت خدا و پیامبر نیست و اگر رسوم باطل و دست و پاگیر را از جامعه برداریم، این مشکلات برطرف می شود.
اسلام به طور اصولى با سركوب نيازهاى طبيعى و مشروع انسان و از جمله غريزه جنسى، به شدّت مخالف است.
شهید مطهری (ره) در مورد غریزه جنسی و اهمیت رسیدگی به آن، این گونه می گوید: «به هر حال، از نظر اسلام علاقه جنسى نه تنها با معنویت و روحانیت منافات ندارد، بلكه جزء خوى و خلق انبیا است. رسول اكرم (ص) و ائمه اطهار (ع)، طبق آثار و روایات فراوان كه رسیده است، محبت و علاقه خود را به زن در كمال صراحت اظهار مى‏كرده‏اند و برعكس، روش كسانى را كه میل به رهبانیت پیدا مى‏كردند، سخت تقبیح مى‏نمودند». (1)
اسلام، به عنوان ديني که تمام ابعاد حيات انساني را مورد نظر قرار مي دهد، تعاليم پرباري را در ابعاد مختلف، از جمله تربيت و سلامت جنسي بر پايه وحي و سخنان ائمه معصومين (ع) براي بشريت به ارمغان آورده است و مطالعه و عمل به اين منابع غني از نکات آموزشي و تربيتي، انسان را به سعادت دنيوي و اخروي رهنمون مي سازد. بر اساس آموزه هاي ديني ما، هيچ نهادي نزد خداوند محبوب تر از نهاد خانواده نيست. در عرفان اسلامي، محبت زن و شوهر به يکديگر، مظهر عشق الهي دانسته مي شود و هر کدام از آن ها علاقه شان به ديگري بيش تر باشد، نزد خدا گرامي تر است.
خداوند حكيم، براى حركت بخشى به انسان و ايجاد انگيزه در او، به طور تكوينى و نظام طبيعى، احساس تشنگى و سختى تحمل تشنگى را در او قرار داده تا به حركت آيد و به سراغ آب برود. تحمل برخى كارها نيز بسيار سخت است. اما خداوند لذتى در آن قرار داده تا انسان به جهت دستيابى به آن لذت، زحمت‏ها را تحمل كند. از بهترين نمونه‏ها، تحمل سختى‏هاى اداره زندگى و تربيت فرزند است كه اگر لذت جنسى و شهوت نبود، چه بسا بسيارى از انسان‏ها براى ازدواج و پذيرش مسئوليت خانواده، اقدام نمى‏كردند. اما فشار غريزه جنسى و لذت شهوت، آنان را حركت مى‏دهد. و اين نشانه حكمت خدا و نظام‏مندى واقعى جهان هستى است.
براى توضيح بيش تر در اين باره به چند نكته اشاره مى‏شود:
1. اين كه «خداوند انسان را از ناحيه غريزه جنسى و ديگر غرايز آسيب‏پذير آفريده» تعبير دقيقى نيست. خداوند انسان را با دو دسته كنش و واكنش نيرومند (معنوى و مادى) آفريده است و اين خود انسان است كه مى‏تواند با تكيه بر اراده نيرومندى كه خداوند به او داده است، هر يك از آن ها را بر ديگرى غلبه دهد و به پيروى يا سرپيچى از هر كدام اقدام كند. بنابراين، آسيب‏پذيرى انسان تابع خواست و اراده او است. آنچه به طور مستقيم به خدا انتساب دارد، قرار دادن چنين غريزه نيرومندى در انسان است؛ اما آسيب‏پذيرى مربوط به خود انسان است. معناى قدرت و توانمندى نيز همين است كه انسان در دو جهت مخالف امكان فعاليت داشته باشد؛ در غير اين صورت، قدرت و توانمندى معنا نداشت. از اين رو، در انتساب كار زيبا به هر كس و اثبات قابليت و لياقت براى هر چيز آن گاه معنا دارد كه او توانايى بر انجام زشتى و يا قدرت رهايى از انجام كارى را داشته باشيد.
2. شكل‏گيرى خوبان و بدان انجام نمى‏پذيرد؛ مگر با وجود غرايزى هم‏چون شهوت و غضب كه داراى دو چهره خوبى و بدى مى‏باشند و مى‏توان گفت: چهره زيبايى‏ها آن گاه آشكارتر مى‏شود كه در كنار زشتى‏ها قرار گيرد و هنر مردان خدا آن گاه بيش تر جلوه‏گر مى‏شود كه با سست عنصران و آلودگان به شهوت مقايسه شوند و در برابر حق‏ستيزان قرار گيرند. از اين رو، با نگاهى كلان به زندگى انسان‏ها وجود شهوت و غضب در تجلى زيبايى‏ها و حتى به فعليت رساندن خوبان نقش مؤثرى دارد.
3. اگر چه زمينه‏هاى فساد فراوان است و دغدغه آن بسيارى از جوانان را آزرده مى‏كند. اما بايد دانست كه خروش شهوت در برابر عزم و اراده جوانان و جوان‏دلان، نه تنها قابل فروكشى است؛ بلكه حتى با يك بار ايستادگى در برابر شهوت مى‏توان خاطره خوش آن تجربه نورانى در زندگى آدمى ماندگار شود؛ به طورى كه در صحنه‏هاى بعدى بسيار آسان‏تر مى‏توان بحران‏ها را پشت سر گذاشت و شايد اين تجربه براى خود شما نيز اتفاق افتاده باشد.
اسلام، برخلاف مسيحيت به غرايز - به ويژه شهوت جنسى - هرگز ديد منفى و پليد انگارانه ندارد. اسلام همه اين امور را بر اساس نظام حكيمانه خلقت، پرفايده و سودمند مى‏انگارد. آنچه از نظر اسلام مردود است، هدف نهايى قرار گرفتن و لجام گسيختگى شهوات، اسارت انسان در برابر آنها و غفلت از بُعد برين وجود آدمى است. اما استفاده بهنجار و صحيح از غرايز و سمت و سو دادن آن در مسير رشد و تعالى مورد تأكيد اسلام است.
4. شهوات و غرايز انسان، از جمله غريزه جنسى، به خوبى كنترل‏پذير است. مقصود از كنترل در اين جا نه سركوب آن، بلكه استفاده صحيح از آن است.
5. امداد الهى: خداوند همواره دستگير و مددكار كسانى است كه با جديت، خواستار پاك زيستن و دورى از گناه هستند: "وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ؛ (2) و كسانى كه در راه ما كوشيده‏اند، به يقين راه‏هاى خود را بر آنان مى‏نمايانيم و در حقيقت خدا با نيكوكاران است".
پی نوشت ها:
1. شهید مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید آیت الله مرتضی مطهری (ره)، ج ۱۹، ص ۶۲۷، قم، انتشارات صدرا.
2. عنكبوت (29)، آيه 96.

با سلام، همسر من حدود 4-5 سال پیش برای دختر خاله خود که مورد مزاحمت مداوم مردی قرارگرفته بود شهادتی در دادگاه به نفع ایشان دادند با آنکه ایشان در هنگام دعوا حضور نداشتند. شهادت حضور در آن مکان و حق را به دختر خاله خود دادند (متاسفانه جزییات رو یادشون نمیاد) ایشون دست رو قرآن گذاشتند و می گن که واقعا آگاه نبودند که چه مسئولیتی داره این کار حالا حکم چیه؟! من واسه زندگیمون خیلی نگرانم آیا کاری از دستمون برمیاد؟!

پاسخ:
در صورتی که همسر شما نمی دانسته که دختر خاله اش واقعا مورد مزاحمت قرار گرفته و به دروغ قسم خورده، مرتکب گناه بزرگ شده است. قسم خوردن در دادگاه بدون حاضر بودن در واقعه حرام است. باید در برابر خداوند از قسمی که خورده است، توبه کند.
اگر با قسم خوردن همسر شما، شخص مذکور ضرر مالی دیده باشد، شوهر ضامن است، چون واقعه را ندیده و شهادت داده، نیز اگر زندان رفته باشد، باید رضایت او را بگیرد.
در هرصورت این کار گناه بوده است. باید در برابر خداوند توبه کند. برای دفع بلا، صدقه بدهد. قرآن زیاد بخواند تا خداوند آثار این گناه را از بین ببرد.
اگر شوهر شما واقعا توبه کند، در زندگی مشکلی ان شاء الله به وجود نمی آید. (1)

پی نوشت:
1. آیت الله وحید خراسانی، منهاج الصالحین، کتاب الشهادت،ح3، مسائل فی الشهاده؛ مسأله 96؛ ص 467 و سؤال تلفنی به شماره (7740611-0251) از دفتر آیت الله وحید خراسانی.

علت حرکت امام حسین (علیه السلام) به کربلا در ماه محرم چه بوده؟ با علم بر اینکه اعراب در محرم جنگ نمی کردند، چرا امام حسین (ع) در ماه غیر حرام، راهی کربلا نشده اند! با تشکر

 

پاسخ:
بدون ترديد فلسفه وجودى ماه‏ هاى حرام از سوى خدا و به خاطر دست کشیدن از قتل و خون ریزى وجدال است، تا دامنه آرامش و امنیّت فراگیر شود و آدمیان در این مدّت با آسایش خاطر بتوانند در سایه عبادت و بندگى خدا سعادت خویش را تأمین نمایند.
در زمانی که سپاه «حر» در مسیر راه به امام برخورد کرد، بعد از آن که امام نماز را به جا آورد، همراهان «حر» را مورد خطاب قرار داد و فرمود: «... اگر شما ما را نمی‌پذیرید و حق ما را پاس نمی‌دارید و دیدگاه‌تان، غیر از آن است که در نامه‌های‌تان بر آن تأکید کرده‌اید، بر می‌گردم».(4)
همچنین در روز عاشورا که مردم را مورد خطاب قرار می‌دهد، به نامه‌هایی که مردم از کوفه فرستاده و او را دعوت نموده‌اند، اشاره می‌کند.(5)
چون عبدالله بن مطیع از امام می‌پرسد: چه باعث شد که حرم خدا و حرم جدّت را رها کردی؟ فرمود: «چون مردم کوفه مرا دعوت کردند که به سوی آنان بروم.»­(6)
نیز در پاسخ فرستادة «عمر سعد» که از امام سؤال کرد: چرا به این جا آمده‌اید، فرمود: «اهالی این شهر (کوفه) مرا دعوت کردند و از من خواستند که به سوی ما بیا که پیشوا و رهبری نداریم. اگر وجود مرا ناخوشایند می‌دانید، بر می‌گردم».(7)
وقتی در نزدیکی کربلا، زهیر بن قین به امام پیشنهاد کرد جنگ با اینان (سپاه حر) برای ما آسان تر است، چون در آینده گروه بیشتری خواهند آمد که توانایی مقابله با آنان را نداریم، امام فرمود: «آغازگر جنگ نخواهم بود».(8)
این گزارش‌ها و مانند آن، نشانگر آن است که امام بنا نداشت روحیه تهاجمی داشته باشد. و در ماه حرام اغاز به جنگ حرام است نه دفاع.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها