پرسش وپاسخ
۱۳۹۲/۰۲/۲۳ ۱۹:۳۵ شناسه مطلب: 91938
۱۳۹۲/۰۲/۲۲ ۱۸:۴۹ شناسه مطلب: 91852
با عرض سلام ببخشید که این سوال رو میپرسم الن تناسلیم کوچک است برای بزرگ شدنش باید چه کار کنم لطفا پاسخ را به ایمیلم بفرستید
بايد مشخص كنيد كه منظورتان از كوچكي آلت تناسلي اتان چيست؟ اندازه متوسط آلت تناسلي افراد بالغ، در حالت معمولي (شل) بين 6 تا 11 سانتي متر است، و متوسط اندازه آلت در حالت راست شده، در محدوده 10 تا 20 سانتي متر است. نكته مهم اين است كه بر خلاف تصور عاميانه اي كه وجود دارد، در رابطه جنسي، طول آلت خيلي نقش ايفا نمي كند، بلكه كارهاي ديگري هستند كه نقش اساسي دارند، لذا با آلت تناسلي كوچك تر از اين اندازه ها هم، مي تواند يك رابطه جنسي اي كه هر دو طرف راضي باشند وجود داشته باشد، كه البته بايد طرفين رابطه، مخصوصا مردها، براي داشتن يك رابطه جنسي خوب، اطلاعات لازم را داشته باشد و نحوه صحيح برقراري رابطه جنسي را بلد باشند.
ما تخصصي در زمينه تغيير اندازه آلت تناسلي نداريم، اما ظاهرا پزشكان متخصص مي گويند كه راههايي كه در بعضي موارد براي بزرگ تر كردن آلت تناسلي پيشنهاد مي شود خالي از ضرر و خطر نيست، لذا اگر مايل بوديد مي توانيد به يك پزشك متخصص كليه و مجاري ادرار مراجعه كنيد و در اين مورد از او مشورت بگيريد.
موفق باشید.
۱۳۹۲/۰۲/۲۱ ۰۵:۲۲ شناسه مطلب: 91723
۱۳۹۲/۰۲/۲۰ ۰۶:۳۸ شناسه مطلب: 91663
آیا انجام عمل استمنا توسط زن برای مرد موجب زود انزالی در زمان نزدیکی میشود؟
انجام این عمل هیچگونه از مضرات خودارضایی را ندارد یا اینکه میتواند درجاتی از آن را به همراه داشته باشد؟
پاسخ:
هنگامي كه زن توسط دستانش، شوهر خود را تحريك مي كند تا شوهرش به ارگاسم برسد تماس فيزيكي بين زن و مرد وجود دارد، و هم چنين عوامل رواني منفي، كه در استمنا توسط خود شخص وجود دارد در اينجا وجود ندارد، مثلا احساس گناه وجود ندارد تا شخص را دچار كمبود اعتماد به نفس و كمبود عزت نفس كند. لذا به نظر مي رسد كه انجام استمنا توسط همسر، مشكلات ناشي از خود ارضايي حرام را ندارد، البته بايد دقت داشت كه اين طور نيست كه تنها دليل زود انزالي، استمناء خود شخص باشد، بلكه عوامل ديگري هم در زود انزالي دخيل هستند، اما به هر حال چون خود ارضايي با دستان همسر، فاقد اضطراب و احساس گناه است و صرف تخيل جنسي نيست لذا احتمال كمتري دارد كه شخص را دچار زود انزالي كند، اما بايد توجه داشت كه به هر حال در رابطه جنسي بين زن و مرد، بايد هر دو طرف ارضاء كامل جنسي شوند، در صورتي كه در هنگام استمناء مرد توسط همسر، فقط مرد به ارگاسم مي رسد، لذا بايد مواظب بود كه زن هم از رابطه جنسي لذت ببرد، و يك رابطه جنسي كامل انجام شود، به عبارت ديگر نبايد اين طور باشد كه اين نوع ارضاي جنسي (تحريك و انزال مرد توسط دستان همسرش) هميشگي بشود و جاي ارتباط جنسي معمولي(يعني معاشقه ها و كارهاي متعارف در رابطه جنسي و هم چنين انجام دخول) را براي هميشه يا غالب اوقات بگيرد، بلكه مثلا براي ايجاد تنوع اشكالي ندارد، چون اگر به اين صورت باشد كه الگوي ارضاي جنسي مرد، فقط از طريق استمناء با دستان همسرش باشد اين خوب نيست، چون احتمالا نارضايتي جنسي زن را به دنبال دارد.
۱۳۹۲/۰۲/۲۰ ۰۶:۱۱ شناسه مطلب: 91656
میشود جواب توجیه کننده ای برای کسی که میگوید "حجاب ندارم اما دلم پاک" است بدهیدچرا ایمان بدون حجاب به درد نمیخورد؟
قبل از پرداختن به اصل پاسخ بيان مقدمه اي را لازم مي دانيم:
آن چه موجب مي شوند انسان در انجام احكام الهي سستي كند يا برخي محرمات را مرتكب شود نقصان و يا ضعف در آگاهي ها و يا اطلاعات غلط است. بيشتر افرادي كه احكام الهي را رعايت نمي كنند نه به خاطر دشمني با خدا و بلكه به خاطر عللي چون ضعف در خداشناسي و سستي در ايمان به خدا و پيامبر و اهل بيت، ضعف در شناخت حقايق امور و عدم شناخت پيامدهاي ناگوار دنيوي و اخروي ناديده انگاشتن دستورات الهي، ضعف در خودشناسي و نداشتن درك درست از خويشتن و غرق شدن در امور مادي و شهواني ...، دچار انحراف و كج روي شده اند. امام علي (ع)مي فرمايد: "الناس أعداء ما جهلوا؛ (1) انسان ها دشمن چيزي هستند كه به آن جهل دارند."
آري؛ هيچ انساني چه مومن و چه لائيك و بي دين با حفظ تعادل رواني جامعه، تأمين امنيت اجتماعي و بهداشت روانى و كاهش هيجانها و التهاب جنسى مخالفت نمي كند. هيچ انسان با فحشا، سستي بنيان خانواده و بالاخره فروپاشي نظم جامعه موافق نيست. همه خواهان جلوگيري از ابتذال و نگاه ابزاري به زن هستند و هيچ كس با آن چه كرامت و شخصيت ذاتي زنان را حفظ كند مخالفت نمي كند.
اينها برخي از فوايد و فلسفه حجاب است كه در بدو نظر به ذهن مي آيد و آثارش به چشم ديده مي شود.
بعد از اين مقدمه، در پاسخ به سوال شما، به دو نكته اشاره مي كنيم:
ا- مهم آن است دل پاك باشد!
اصل اين كلام را از مدعيان آن ميپذيريم، بله مهم آن است كه قلب پاك باشد، زيرا قلب اگر پاك شد، انسان را به سوي پاكيها هدايت ميكند، ولي قلبي كه ناپاك است و در آن بيماري، دورويي، حسد، بخل، كينه و... وجود دارد و يا ظلمت گناه و دوري از خدا و ساير رذايل آن را احاطه كرده، قطعاً انسان را به سوي رذيلتها، ناپاكيها و گناهان سوق ميدهد. زيرا از كوزه همان تراود كه در اوست.
ولي هر چيزي علامت و نشانهاي دارد، نشانه طهارت قلبي و پاك بودن دل چيست؟ آيا بيحجابي يا بدحجابي ميتواند نشانه پاك بودن دل باشد؟ آيا پاكي دل به همراه اغواگري يا جلب توجه و نگاه ديگران است يا در عفت و بزرگ منشي و پوشش صحيح و بدون اغواگري؟
آيا صورت هاي آرايش كرده كه به طور طبيعي نگاه ها را متوجه خود مي سازد، نشان پاكي است، يا صورت ساده و بي آلايش ؟
قرآن كريم پاسخ مي دهد كه رعايت حريم محرم و نامحرم و مواظبت بر پوشش اسلامي و دور شدن از عوامل تحريك زا زمينهساز طهارت قلبي براي زنان و مردان است:«ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِن؛(2) اين كار براي پاكي دلهاي شما ـ مردان و زنان ـ بهتر است».
امير المؤمنين عليه السلام ميفرمايند:
«من طاب ظاهره طاب باطنه و ما خبث ظاهره خبث باطنه؛(3) هر كس ظاهرش پاك (و هماهنگ با فرمان الهي) باشد، باطنش نيز پاك است. هر كس ظاهرش ناپاك است (يعني عمل و رفتار و پوشش وي بر خلاف دستور قرآن باشد) نشانهاي بر پليدي و ناپاكي باطن اوست».
از افرادي كه ميگويند قلب بايد پاك باشد، بايد پرسيد منظور از پاك بودن باطن يا دل چيست؟چگونه و از چه راهي ميتوانيم بفهميم قلب كسي پاك است يا نه؟
ما كه از غيب و درون افراد اطلاعي نداريم. از اين رو اميرالمؤمنين(ع) براي راهنمايي ما راهي را نشان داده تا از آن طريق بفهميم كه قلب چه كسي پاك يا نا پاك است، چه كسي ايمان، درونش را روشن و منور ساخته است و چه كسي فقط ادعا دارد.
حضرت ميفرمايد:«صلاح الظواهر عنوان صحة الضمائر؛(4) ظاهري كه به خير و صلاح و هماهنگ با دستور خدا باشد، گواهي بر صحت و سلامت باطن ميدهد».
در روايت ديگري ميفرمايد:«بالصالحات يستدلّ على حسن الايمان؛(5) به وسيله عمل صالح ميتوان پاكي قلب و حُسن ايمان را فهميد و بر طهارت دل استدلال كرد».
نيز ميفرمايد:«يستدلّ على خير كلّ امرءٍ بما يظهر من أفعاله؛(6) خوب بودن هر كسي با اعمالي كه از او نمايان مي شود، شناخته مي شود».
گاهي انسان با زبان خود حرف مي زند. گاهي با طرز راه رفتن و لباس پوشيدن يا آرايش كردن شخصيت خود را بازگو مي كند. شخصيت و پاكي يا ناپاكي دروني هر كسي را با نوع و رنگ و مدل لباسي كه ميپوشد، هرگونه رفتار و معاشرتي كه با ديگران ـ محرم و نامحرم ـ دارد، ميتوان شناخت.
2- هدف اين افراد از بدحجابي، فساد نيست!
شايد واقعاً خانم بد حجاب است قصد فساد ندارد، اما قصد نداشتن يك چيز است و نتيجه چيز ديگر. بنابراين موضوع فقط بيرون ماندن چند نخ مو نيست، بلكه موضوع آن قصد و نيت و نتيجه اي است كه از اين كارها حاصل مي شود. حرمت شكني و مخالفت علني با فرمان خدا از يك سو، تحريك جنسي جوانان و آلوده نمودن آنان را نيز از سوي ديگر با خود همراه دارد. بسياري از بزهكارها ريشه در عوامل و مسايل جنسي دارد. تحريك غرايز جنسي به طور مستقيم و غير مستقيم در آن امور دخالت مي يابد.
راهنمايي هاي تكميلي در اين زمينه را از همكاران بخش تلفني همين مركز به شماره (096400) جويا شويد.
براي آشنا كردن ايشان با فلسفه حجاب و بالا بردن آگاهي هاي ايشان، لازم است مطالعاتي داشته باشيد. لذا براي مطالعة بيش تر كتاب هايي را معرفي مي كنيم. البته مي توانيد از خود ايشان نيز بخواهيد آن كتاب ها را مطالعه كنند:
1- مسئلة حجاب، از استاد مطهري؛
2- نظام حقوق زن در اسلام، از استاد مطهري؛
3- حجاب زينت برتر، تأليف عطيه صادق كوهستاني
4- حجاب شناسي، از حسين مهدي زاده
5- حجاب از ديدگاه قرآن و سنت، خانم فتحيه فتاحي زاده
پينوشت ها:
1. علامه مجلسي، بحارالانوار، مؤسسه الوفا، بيروت، 1404 ه ق، ج1، ص 219.
2. احزاب (33) آيه 53.
2. عبد الواحد بن محمد تميمي آمدي، معجم الفاظ غرر الحكم ، تحقيق مصطفي درايتي، الناشر مركز الابحاث و الدراسات الاسلاميه، تاريخ النشر، ذي القعده 1413، ص 673.
3. همان.
4. همان، ص607.
5. همان.
6. بحار الانوار، ج 74، ص170.
موفق باشید.
۱۳۹۲/۰۲/۲۰ ۰۳:۳۵ شناسه مطلب: 91650
۱۳۹۲/۰۲/۱۹ ۱۹:۵۱ شناسه مطلب: 91608
۱۳۹۲/۰۲/۱۹ ۱۶:۳۹ شناسه مطلب: 91592
سلام، می خواستم بدونم اعمال و کارهای غیرعادلانه و غیرانسانی در طی و بعد از جنگ های صلیبی از طرف مسحیان چه بوده است؟ کتاب معرفی بفرمایید متشکر
پاسخ:
جنگهاي صليبي در سال 1096 با فرمان پاپ اوربان دوم آغاز گرديد و تا سال 1291 م طي هشت مرحله ادامه يافت.
در سال 1099 بعد از محاصرهاي پنج هفتهاي مسيحيان موفق به فتح بيتالمقدس شدند. گود فرو آدوبويون در نامهاي به پاپ نوشت: اگر ميخواهيد بدانيد با دشمناني كه در بيتالمقدس به دست ما افتادند، چه معامله شد، همين قدر بدانيد كه افراد ما در رواق سليمان درياچهاي از خون مسلمانان ميتاختند و خون تا زانوي مركب ميرسيد.(1)
مورخان تعداد كشته شدگان اين قتل عام خونين را هفتاد هزار نفر دانستهاند.(2)
طامس نيوتن در تفسير خويش بر كتاب مقدس چاپ 1803 لندن مينويسد: اورشليم در پانزدهم تموز رومي سنه 1099 بعد از محاصره پنج هفتهاي فتح شد كه غير از مسيحيان همه اهالي آن جا را كشتند. پس زيادتر از هفتاد هزار مسلمان را مقتول ساختند و جماعت يهود را جمع نموده و به آتش سوزانيدند.(3)
جنايات كليسا در جاهاي مختلف و به شكلهاي گوناگون صورت ميگرفت. آنان حتي به زوار مسلمان كعبه نيز رحم نكردند و با فرستادن ناوگاني به درياي احمر كشتي حامل زوار را غرق نمودند. آتش بر پا شده از اين جنايات خيلي زود دامنگير خود مسيحيان شد و كشتارهاي خونين كليسا بار ديگر تحت پرچم مبارزه با بدعت شكل گرفت.(4)
در كتاب تمدن اسلام و عرب آمده است: قلم از نوشتن جناياتي كه مسيحيان به مسلمانان روا كردند، شرم دارد. «روبرت» راهب مسيحي، درباره جنايات صليبيان در شهر«مارا»، كه خود به چشم ديده است، چنين مي نويسد:
سپاهيان ما در گذرها و ميدان ها و پشت بام ها در گشت و حركت بودند و مانند شير ماده اي كه توله اش را ربوده اند، از قتل عام لذّت مي بردند. كودكان را پاره پاره مي كردند و جوان و پير را در يك رديف از دم شمشير مي گذرانيدند و هيچ كس را باقي نمي گذاشتند. براي اين كه به كار خويش شتاب دهند، چندين نفر را با يك ريسمان به دار مي آويختند. من از ديدن اين كارها در شگفت بودم كه اين جماعت با اين كه شمارشان بسي بيشتر است و بسياري از آنان مسلح اند، چرا بدون هيچ دفاعي، جان خود را در كف گذاشته، به قربانگاه حاضر مي شوند. سپاهيان ما هر چه را مي يافتند، بي درنگ مي ربودند، شكم مردگان را مي دريدند و پول و جواهراتشان را از لباس هايشان بيرون مي آوردند. امان از حرص و طمع! در كوچه هاي شهر نهرهاي خون جاري بود و از چهار سو، لاشه هاي كشتگان روي هم انباشته و سربازان روي آنها مي گذشتند.
سرانجام «بوآمون» تمام كساني را كه در صحن قصر گرد آورده بود، احضار كرد و زنان و مردان پير و بيمار را از دم شمشير گذرانيد و ديگران را، كه جوان و توانمند بودند، براي فروش به بازار انطاكيه فرستاد. اين قتل عام در روز يكشنبه، دوازدهم دسامبر روي داد، ولي چون تمام آنان را نمي توانستند در يك روز بكشند، ناچار باقيمانده را روز دوم به قتل رسانيدند. اين كه اقوام شرقي، كه در آن زمان بسيار با فضيلت و شايسته بودند، درباره چنين دشمني چه در ذهن داشتند، تصورش چندان مشكل نيست، چنان كه ميبينيم تاريخ آنان پر است از تنفّري ژرف از صليبيان».(5)
پي نوشت:
1. تاريخ عرب و اسلام، ص 327.
2. الكامل في التاريخ، ابن اثير، ج 1، ص 194.
3. انيس الاعلام، ج 5، ص 321.
4. برخورد آراي مسلمانان و مسيحيان، ويليام مونتگمري وات، فصل ششم، بينشهاي متفاوت و حاصل از جنگهاي صليبي، ص 137.
5. تاريخ تمدن اسلام وعرب از ص 327 به بعد.
موفق باشید.