پرسش وپاسخ

با سلام مگر در اسلام حد حدود حجاب براي خانمها گفته نشده؟پس پوشيه براي چيست آيا پوشيه وارد دين ما شده؟پوشيه حجاب افراطي است؟ يكي ميگويد ما اگر ميخواهيم خدا دوستمان داشته باشد بايد سختي پوشيه و..را تحمل كنيم.اين درست است؟ من در پاسخ به كسي كه ميگوييد: من با مانتو حجابم رعايت ميكنم ونيازي به چادر نيست اسلام گفته حجاب رعايت شود نه... چه بگويم؟.توجيحي براي چادر؟؟ با تشكر

پوشيه و روبنده، پرده نازكي است كه بعضي از زنان متدين براي حفظ بهتر حجاب خود بر صورت مي زنند و هم اكنون هم در خيلي از كشورهاي اسلامي اين سيره معمول است. با بررسي تاريخ بشر متوجه مي شويم كه چنين چيزي هميشه در فرهنگ بشر بوده است و ادياني مثل زرتشت، يهوديت و مسيحيت از وجوب آن صحبت كرده اند، و دين اسلام نيز اگر چه پوشاندن صورت و دست را اگر خالي از زينت باشد واجب نكرده است ولي، در استفاده از ان منعي نكرده است. اما از آن جا كه نقش زمان و مكان را در استنباط نمي توان ناديده گرفت، عده اي در اين عصر برهنگي معتقدند اين نحوۀ پوشش در اين زمان و در بعضي از جاها مصداق لباس شهرت است و بايد از زدن پوشيه خود داري كرد.
- پوشيه لباس شهرت يا حجاب برتر؟[نقاب و روبند در اسلام]:
به نظر اكثر علما، اگر صورت و دست ها از زينت خالي باشند، پوشاندن آنها واجب نيست. و وقتي حجاب اسلام را با ساير اديان مقايسه مي كنيم، مشاهده مي كنيم حجاب اسلام خيلي متعادل تر از اديان ديگر است. اما در قرآن، بحث صريحي از نقاب وروبنده نشده است. البته در قرآن، يك آيه وجود دارد، كه بعضي آن را، تفسير به روبنده و نقاب كرده اند: «وليضربن بخمُر هنّ علي جيوبهنّ»(1)
شاهد اين مسأله، نقل از زوجات طاهرات پيغمبر(ص) است كه وقتي كه اين آيه نازل شد، زن هاي انصار عموماً از پارچه هاي سياه، معجر ساختند؛ به طوري كه سر آنها مانند كلاغ سياه بود. از اين تشبيه، معلوم مي شود كه صورتشان را گرفته بودند با پارچه سياه كه مثل غراب شده بودند.(2)
- نقاب و پوشيه در سيره زنان مسلمان:
بدون ترديد سنت جاري حجاب در جهان اسلام، به گونه اي بوده است كه زنان، تمامي جسم خويش را كه بيشتر موارد شامل صورت و دستانش مي شده مي پوشانده اند و اين رسم، هنوز هم ميان بسياري از مسلمانان، در نقاط مختلف دنياي اسلام رواج دارد.(3)
- اما نظرات مراجع معاصر:
نظر اكثر فقهاي معاصر اين است كه، پوشاندن وجه وكفين، واجب نيست: (امام خميني، آيت الله خامنه اي، آيت الله مكارم شيرازي، آيت الله سيستاني، آيت الله فاضل لنكراني، آيت الله أراكي، آيت الله تبريزي) اما عده ي قليلي (آيت الله گلپايگاني، صافي) معتقدند كه بنا بر احتياط واجب بايد وجه وكفين هم پوشانيده شود. و آقاياني مثل ايت الله بروجردي قائل به وجوب پوشاندن وجه وكفين هستند.(4)
نكته مهم: تمام اين نظرات در صورتي است، كه اولاً وجه وكفين، داراي زينت نباشد و كسي هم به قصد لذت و ريبه به وجه وكفين نگاه نكند. پس به اتفاق تمام فقها (چه قدما و چه تمام مراجع معاصر) اگر يكي از دو شرط زير وجود داشت پوشاندن وجه وكفين، واجب است:
1- وجه وكفين داراي زينت باشد.
2-كسي به قصد لذت وريبه به وجه كفين زنان نگاه كند. و مفسده اي بر باز بودن وجه وكفين مترتب شود.
متأسفانه اين نكته مورد غفلت بسياري از متدينين واقع شده است. و بسياري از متدينين فكر مي كنند كه وجه و كفين، به صورت مطلق استثنا شده و به طور مطلق پوشاندن آن ها واجب نيست؛ در حالي كه مطلب، اين گونه نيست و اگر فقها مي گويند پوشاندن وجه وكفين واجب نيست مرادشان در جايي است كه اولاً وجه وكفين هيچ گونه زينتي نداشته باشند و ثانياً مفسده اي هم بر نپوشاندن وجه وكفين، مترتب نشود و إلّا اگر وجه وكفين داراي زينت باشد يا مفسده اي بر نپوشاندن وجه وكفين مترتب شود همه ي فقها ي ما بالاتفاق معتقدند كه پوشاندن وجه وكفين واجب است.
اما نظرات برخي از فقها:
** بله امرى راجح و مطلوب است؛ بلكه احتياط واجب در پوشاندن صورت و دست‌ها از نامحرم است.(5)
** بر زن واجب است بدن خود را از نامحرم بپوشاند، و در وجه و كفّين هم احتياط مستحب پوشاندن آن است، و الله العالم.(6)
** حفظ حجاب براى زن از امور واجبه است و احتياط واجب براى زن، مستور نمودن صورت است با هر وسيله‌اى كه ممكن است. و اللّه العالم.(7)
- نتيجه گيري:
1- اين بحث، يك بحث عرفي است، براي اينكه بدانيم پوشيه مصداق لباس شهرت هست يا نه، بايد به عرف مراجعه كرد و عرف هم در همه مكان ها يكسان نيست پس به طور كلي نمي توان جواب اين مسأله را داد. آنچه مشخص شد اين است كه نمي توان پوشيه را مصداق لباس شهرت دانست؛ ولي بهتر است در جايي كه مرسوم نيست، از آن استفاده نشود.
آنچه به صورت يقيني بايد بر آن تأكيد كرد اين است كه با تكيه بر آيات كلام وحي، ميزان حجاب كاملا مشخص شده است. گردي صورت و كف دست از مواضعي هستند كه مي توانند نمايان باشند.
2- حجب و حيا در زنان ذاتي است و نزديك ترين حالت به حجاب، حجاب كامل است كه بدون پوشيه، با چادر هم امكان پذير است، ممكن است عقيده و شرايط شخصي به گونه اي باشد كه حياي دروني اش اجازه اي كمتر از پوشيه را نمي دهد.
3- در مورد نكتۀ پاياني شما كه پرسيده ايد: با مانتو حجاب را مي توان برقرار كرد، خدمتتان عرض مي كنيم: گرچه از جهت شرعي فقط پوشاندن بدن مهم است، اما چادر توانايي بيشتري در پوشش بدن زنان دارد، زيرا از نشان دادن برجستگي هاي زنان جلوگيري مي كند. اما ما نمي توانيم به گونه اي رفتار كنيم كه چادر واجب قلمداد شود. مي بايست از پله هاي پايين شروع كرد و به نهايت حجاب رسيد.
پي نوشت ها:
1. نور(24) آيۀ 31.
2. رسول جعفريان، رسائل حجابيه (دو جلد)، انتشارات دليل ما، چاپ دوم 1386 ش. ج1، ص633.
3. رسول جعفريان،رساله حجابيه، همان، ج1، ص34، در مقدمه بعنوان بدعت كشف حجاب در ايران.
4. شيخ قوام وشنوه اي، حجاب اسلامي، ترجمه احمد محسني گرگاني، بازنويسي محمد حسين حقجو، قم، انتشارات پيامبر اسلام، ص142.
5. استفتاءات (بهجت)، ج‌4، ص 174.
6. استفتاءات جديد (تبريزى)، ج‌1، ص360.
7. جامع الأحكام (صافى)؛ ج‌2، ص 165.
موفق باشید.

موی زنان با موی مردان چه فرقی دارد که باید حجاب سر را رعایت نمایند ؟ اگر نبود حجاب هیچ گونه تغییری در جنس مذکر ایجاد نکند بازم لازم است ؟

اسلام حجاب را براي محدوديّت و حبس زن نياورده، بلكه براي مصونيّت او توصيه كرده است، زيرا اسلام راضي به حبس، ركود و سركوبي استعدادهاي زن نيست، بلكه با رعايت عفاف و حفظ حريم، اجازه حضور زن را در اجتماع داده امّا از سوء استفاده شهواني و تجاري منع كرده است. در واقع حجاب موجب محدوديت، مردان هرزه مي باشد كه در صدد كام جويي‏هاي آزاد و بي حد و حصر هستند و مصونيت زنان اين گروه از مردان منظور است.
- چرا در اسلام حكم حجاب فقط براي زنان است؟
1- حيا، عفاف و حجاب زن ميتواند در نقش عاطفي او و تأثيرگذاري بر مرد مؤثر باشد. لباس زن سبب تقويت تخيّل و عشق درمرد است و حريم نگه داشتن يكي از وسائل مرموز براي حفظ مقام و موقعيّت زن در برابر مرد است. استاد مطهري در بيان اين كه چرا حجاب به زنان اختصاص يافته مي گويد: علت اين كه در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان يافته، اين است كه ميل به خود نمايي و خودآرايي مخصوص زنان است.(1)
2- از نظر تصاحب قلب‏ها و دل‏ها مرد شكار است و زن شكارچي، همچنان كه از نظر تصاحب جسم و تن، زن شكار است و مرد شكارچي ميل زن به خود آرايي از حس شكارچي ‏گري او ناشي ميشود. در هيچ جاي دنيا سابقه ندارد كه مردان لباس‏هاي بدن نما و آرايش‏هاي تحريك كننده به كار برند. اين زن است كه به حكم طبيعت خاص خود ميخواهد دلبري كند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسير سازد. بنابراين انحراف تبرّج و برهنگي، از انحراف‏هاي مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براي آنان مقرر گرديده است.
3- جاذبه و كشش جنسي و زيبايي خاص زنانه و تحريك پذيري جنس مردانه، يكي از علت‏هاي اين حكم است. توصيه و دستور الهي به پوشش و حجاب براي زنان، به منظور ايجاد محدوديت و محروميت و چيزهايي از اين قبيل كه تنها فريب شيطاني‏اند نمي باشد، بلكه در واقع براي آگاهي دادن به گوهر ارزشمند در وجود زنان است كه بايد از آن مراقبت شده و حفظ شود و به تاراج نرود.
اين كاملاً معقول است كه هر چيزي ارزشمندتر باشد، مراقبت و محافظت بيشتري را مي ‏طلبد تا از دست راهزنان در امان باشد و به شكل يك ابزار براي مطامع سودپرستان در نيايد. بنابراين رعايت نكردن پوشش اسلامي توسط زنان نه تنها از بين رفتن حساسيت مردان را به دنبال ندارد، بلكه موجب طغيان غريزه جنسي آنان نيز مي گردد و پس از مدتي باعث دلزدگي و بي معنايي آن خواهد شد.
- حجاب مردان هم معنا دارد:
در مورد مردان نيز اين گونه نيست كه بتوانند با هر نوع لباسي از خانه بيرون آيند و نوع پوشش آنها مي تواند به هر صورتي باشد، بلكه مردان نيز در اين جهت با محدوديت هاي خاص خود نسبت به پوشش مواجه هستند. اما محدوده پوشش آنان به جهت حضور بيشتر در اجتماع و كارهاي سخت و به جهاتي كه در بالا ذكر شد با زنان متفاوت است.
پس، بر مرد و زن واجب است كه اولاً بدن خود را در مقابل نامحرمان به نمايش نگذارند و ثانياً چشم خود را از نگاه شهواني به نامحرم بازگيرند. منتهي جاذبه‌ زنانه به مراتب بيشتر است. خداوند جميل و لطيف، تجلي جمال و لطافت ويژه‌اي به زن نموده كه بالتبع جاذبه‌ ويژه‌اي دارد. لذا حدود پوشش‌اش متفاوت است. پس هيچ منطقي ندارد كه مرد بگويد: من هر طور كه خواستم جلوه مي‌كنم و زن چشم پپوشد! و زن بگويد: من هر طور خواستم جلوه مي‌كنم و مرد چشم بسته و نگاه نكند. بلكه تحقق اين سلامت جسمي، روحي، اخلاقي، مادي، معنوي، شخصي و اجتماعي و ممانعت از مضرات هنجار شكني، مستلزم رعايت همه جانبه است. يعني هم زن و مرد پوشش تكليف شده را رعايت كنند و هم هر دو از نگاه آلوده به نامحرم پرهيز نموده و خود را از ورود به عرصه‌ گناه بازدارند.(2)
پس قطعاً مردها نيز مجاز نيستند با هر پوششي در جامعه حضور پيدا نمايند، هر چند نوع پوشش زنان با مردان متفاوت است. ليكن مردان نيز بايد حد و مرز پوشش مناسب براي يك مرد مسلمان را رعايت نمايند.
پي نوشت ها:
1. شهيد مرتضي مطهري، مجموعه آثار شهيد مرتضي مطهري، انتشارات صدرا، قم، ج 19، ص 436، ص 434.
2. نور(23) آيۀ 30 و 31.
موفق باشید.

سلام، آیا در احادیث روایتی مبنی بر اینکه پولی که خرج سفر کربلا می شود به صاحب آن برخواهد گشت وجود دارد؟

پاسخ:
«عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا تَقُولُ فِيمَنْ تَرَكَ زِيَارَةَ الْحُسَيْنِ (ع) وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَى ذَلِكَ قَالَ إِنَّهُ قَدْ عَقَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) وَ عَقَّنَا وَ اسْتَخَفَّ بِأَمْرٍ هُوَ لَهُ وَ مَنْ زَارَهُ كَانَ اللَّهُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ حَوَائِجِهِ وَ كُفِيَ مَا أَهَمَّهُ مِنْ أَمْرِ دُنْيَاهُ وَ إِنَّهُ يَجْلِبُ الرِّزْقَ عَلَى الْعَبْدِ وَ يُخْلِفُ عَلَيْهِ مَا يُنْفِقُ وَ يُغْفَرُ لَهُ ذُنُوبُ خَمْسِينَ سَنَةً وَ يَرْجِعُ إِلَى أَهْلِهِ وَ مَا عَلَيْهِ وِزْرٌ وَ لَا خَطِيئَةٌ إِلَّا وَ قَدْ مُحِيَتْ مِنْ صَحِيفَتِهِ فَإِنْ هَلَكَ فِي سَفْرَتِهِ نَزَلَتِ الْمَلَائِكَةُ فَغَسَّلَتْهُ وَ فُتِحَ لَهُ بَابٌ إِلَى الْجَنَّةِ يَدْخُلُ عَلَيْهِ رَوْحُهَا حَتَّى يُنْشَرَ وَ إِنْ سَلِمَ فُتِحَ لَهُ الْبَابُ الَّذِي يَنْزِلُ مِنْهُ رِزْقُهُ وَ يُجْعَلُ لَهُ بِكُلِّ دِرْهَمٍ أَنْفَقَهُ عَشَرَةُ آلَافِ دِرْهَمٍ وَ ذُخِرَ ذَلِكَ لَهُ فَإِذَا حُشِرَ قِيلَ لَهُ لَكَ بِكُلِّ دِرْهَمٍ عَشَرَةُ آلَافِ دِرْهَمٍ إِنَّ اللَّهَ نَظَرَ لَكَ فَذَخَرَهَا لَكَ عِنْدَهُ»(1)؛ حلبي از امام صادق(ع) پرسيد: فداى تو شوم، چه مى فرمائيد در حقّ كسى كه ترك كند زيارت قبر حضرت حسين (ع ) را، و در حالى كه قادر به زيارت آن حضرت باشد؟ فرمود: مى گويم كه او عاقّ حضرت رسول (ص) و عاقّ ما شده است، و سبك شمرده است امرى را كه براى او نافع است.
و هر كه آن حضرت را زيارت كند خدا حوائج او را متكفل مى گردد. و كفايت مهمّات دنيائى او را مى نمايد. و زيارت آن حضرت براى بنده روزى جلب مى نمايد، و آنچه در اين راه خرج نمايد خدا به او عوض مى دهد، و گناه پنجاه ساله او را مى آمرزد، در حالى بسوى اهل خويش باز مى گردد كه هيچ گناه و خطائى بر او نباشد، مگر آنكه از نامه عمل او محو شود. و اگر در اين سفر بميرد ملائك نازل مى شوند و او را غسل مى دهند و گشاده شود براى او درى بسوى بهشت كه داخل شود بر او نسيم بهشتى.
و اگر سالم بماند گشاده شود براى او درى كه نازل شود از آن در روزى او و حقتعالى به عوض هر درهمى كه او خرج كرده است هزار درهم به او بدهد و براى او ذخيره نمايد، و چون محشور شود به او گويند كه خدا اين عوض ‍ را براى تو ذخيره كرده است و امروز به تو رسانيد.
همانطور كه ملاحظه مي كنيد در دو جاي اين روايت تصريح شده كه خداوند به عوض آنچه در راه زيارت خرج شده مي دهد. يكي اين جمله: «وَ يُخْلِفُ عَلَيْهِ مَا يُنْفِقُ»و آنچه در اين راه خرج نمايد خدا به او عوض مى دهد. و ديگري اين جمله: «َو يُجْعَلُ لَهُ بِكُلِّ دِرْهَمٍ أَنْفَقَهُ عَشَرَةُ آلَافِ دِرْهَمٍ» و حقتعالى به عوض هر درهمى كه او خرج كرده است هزار درهم به او مي دهد.

پي نوشت:
1. شيخ طوسي، تهذيب الاحكام، انتشارات دار الكتب الاسلاميه، ج 6، ص 45؛ و نيز: شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، انتشارات آل البيت، ج14، ص429.
موفق باشید.

سلام،(ندا هستم 25ساله) 3-4 سالم بود که اولین تجربه ی خودارضایی رو داشتم و اینکارو خیلی تکرار میکردم، خانواده ام منو از این کار نهی میکردن ولی من یواشکی انجامش میدادم چون از عوارضش خبر نداشتم و حتی نمیدونستم این کار گناهه و غسل واجب گردنمه. حتی وقتی هم به سن بلوغ رسیدم از این کار دست بر نداشتم، غافل از اینکه در حال جنابت بودم نماز میخوندم و روزه هم میگرفتم نمیدونم تکلیف این نمازها و روزه ها چی میشه؟! اینکار من ادامه داشت تا اینکه وارد دانشگاه شدم باورتون میشه باز هم نمیدونستم غسل واجب گردنمه ولی سعی کردم ترکش کنم. وقتی در سن 19 سالگی ازدواج کردم و در مورد مسائل جنسی تحقیق کردم تازه فهمیدم چه خاکی بر سرم شده. جدی جدی دیگه گذاشتمش کنار ولی الآن بعد از 4 سال زندگی مشترک و داشتن یک فرزند احساس میکنم از نظر روانی کامل ارضا نمیشم و دوباره به این کار رو آوردم، این کار من از اونجایی شروع شد که متوجه شدم همسرم گاهی اوقات استمناء میکنه و من هم شاید به قصد انتقام مبادرت به این کار میکردم ولی الآن همیشه دنبال این هستم که شرایط مهیا بشه و من هم بتونم خودمو از این تنش خلاص کنم. الآن 25 سالمه با اطلاعات کافی در مورد این مسأله اینکارو انجام میدم هم میدونم ضرر داره و هم گناه، حتی راهکارهای ترکش رو خوندم ولی اراده ندارم از نظر روحی داغونم، داغونه داغون. هیج فرد امینی رو سراغ ندارم که بخوام براش درد و دل کنم الآن با کوله باری از گناه با دلی پر از غصه با قلب کثیف و آلوده جلوی مانیتور نشستم و دارم با شما درد و دل میکنم و ابراز پشیمونی میکنم خودمم نمیدونم چی ازتون بخوام ایکاش یکی پیدا میشد به همسرم میگفت بیشتر بهم توجه کنه تا از این مسیر خارج شم و راه درست رو پیدا کنم. ایکاش. نمیدونم چقدر کارم درسته ولی حجابم رو رعایت میکنم اهل نماز و روزه هستم، من کربلا سوریه و حتی مکه هم نصیبم شده ولی قدرشونو ندوستم و الآن که دارم برای شما پیام مینویسم احساس شرمندگی که چه عرض کنم از خودم حالم بهم میخوره، اگه نظر کس دیگه رو درباره ی من بشنوید شاید باورتون نشه، ولی من درونم با برونم 180 درجه فرق داره امشب شب ولادت با سعادت امیرالمونین(ع) هست شما رو قسمتون میدم برام دعا کنید. اگر هم مطلبی هست خوشحال میشم بشنوم یا بهتره بگم بخونم. خیلی خیلی ممنونم

اگر در هنگام خود ارضايي به اوج لذت جنسي مي رسيديد و همزمان با آن آبي هم از واژنتان خارج شده است شما جنب شده ايد و بايد غسل جنابت مي كرده ايد، يعني براي جنب محسوب شدن شما، بايد اين دو شرطي كه گفته شد محقق شده باشد. حالا اگر اين دو شرط محقق شده باشد و شما جنب شده باشيد اگر واقعا نمي دانسته ايد كه غسل جنابت به گردن شما آمده است و هم چنين نمي دانسته ايد كه بدون انجام اين غسل، نمازها و روزه هايتان اشكال دارد، در اين صورت روزه هايتان صحيح است، ولي نمازهايي كه با حالت جنابت خوانده ايد را بايد قضا كنيد. نكته ديگري كه لازم است بدانيد اين است كه طبق نظر آيت الله مكارم، اگر زني جنب باشد و پس از ايام عادت ماهيانه، غسل حيض را انجام بدهد، اين غسل حيض، او را از جنابت هم خارج مي كند، يعني به جاي غسل جنابت او هم حساب مي شود، ولو اينكه اصلا متوجه غسل جنابت نباشد. لذا شما اگر غسل حيض مي كرده ايد تا زماني كه استمنا نكرده بوديد ديگر جنب نبوده ايد و نماز و روزه هايتان صحيح بوده است. براي كسب اطلاع بيشتر در اين مورد، مي توانيد با شماره 096400 واحد احكام مركز ملي پاسخگويي به سوالات ديني تماس بگيريد.
اينكه حجابتان را رعايت مي كنيد و اهل نماز و روزه هستيد كار بسيار درستي مي كنيد، و نبايد استمنا كردن شما، باعث شود كه اين چيزها را رها كنيد.
اولين احتمالي كه در مورد ارضا نشدن شما به ذهن مي آيد اين است كه شايد رابطه جنسي شما با همسرتان، به صورت كامل و صحيح انجام نمي شود، لذا احساس لذت جنسي نمي كنيد. توضيحش هم اين است كه در هنگام رابطه جنسي، مردها به راحتي به ارگاسم و اوج لذت جنسي مي رسند و مني از آنها خارج مي شود و لذت كامل جنسي مي برند، اما زنها براي رسيدن به اوج لذت جنسي احتياج به زمان بيشتري دارند، و لازم است كه مرد براي تحريك جنسي همسرش به تحريك نقاط حساس زن بپردازد تا او هم به لذت جنسي كامل برسد، حتي در خيلي مواقع، با وجود اينكه دخول هم صورت مي گيرد اما زن به اوج لذت جنسي نمي رسد، در اين مواقع زن بايد قبل از اينكه دخول صورت بگيرد مثلا توسط دستان همسرش به اوج لذت برسد، يعني مرد با تحريك دستگاه تناسلي زن و ناحيه كليتوريس آن، زن را به اوج لذت برساند. البته لازم نيست كه اين كار حتما توسط همسرتان انجام شود بلكه شما مي توانيد مديريت رابطه جنسي را (حداقل مقداري از آن را) خودتان به دست بگيريد، به عبارت ديگر خودتان از طريق بدن همسرتان، خودتان را ارضا كنيد. نكته مهمي كه بايد به آن دقت كنيد اين است كه زن و شوهر مي توانند از تمام بدن يكديگر لذت ببرند و اشكال شرعي هم ندارد و حلال است، لذا زن مي تواند با ماليدن قسمتهاي حساس بدنش ( يعني ناحيه كليتوريس و همان قسمت شهواني دستگاه تناسلي اش) به بدن همسرش خودش را ارضا كند. براي اين كار زن مي تواند مثلا به حالت اسب سواري روي بدن همسرش سوار شود و قسمت حساس ناحيه تناسلي اش را به پا يا ساير اعضاي بدن همسرش بمالد، با اين كار، زن شديدا تحريك مي شود و به اوج لذت جنسي مي رسد. هم چنين بايد در مورد روابط جنسي خودتان، با همديگر صحبت داشته باشيد و آن چيزهايي كه براي شما لذت بخش است را به همسرتان بگوييد تا او بتواند شما را كاملا ارضا كند.
شما با توجه به اينكه متاهل هستيد نبايد به استمنا آلوده باشيد، چون مي توانيد از طريق همسرتان، خودتان را ارضاء كنيد. اگر همسرتان در زمينه مسائل جنسي كوتاهي مي كند، يا اينكه استمنا مي كند بايد با همديگر صحبت كنيد، و در مورد مسائل جنسي به توافق برسيد. اگر در اين زمينه به يك مشاور خانواده هم مراجعه كنيد خيلي خوب است. بالاخره هيچ كدام از شما نبايد استمنا كنيد، بلكه بايد رابطه جنسي صحيح داشته باشيد. حتي اگر گاهي اوقات شما ميل جنسي داشتيد. اما همسرتان ميل و آمادگي نداشت شما مي توانيد به همان صورتي كه در بالا توضيح داده شد از طريق بدن همسرتان، خودتان را ارضاء كنيد، و به سمت استمنا نرويد، همين مطلب در مورد شوهرتان هم هست، او هم بايد از طريق شما خودش را ارضاء كند.
شما با توجه به اينكه شوهر داريد راحت تر مي توانيد استمنا را ترك كنيد، لذا نااميد نباشيد و تلاش كنيد. هم چنين احساس گناه افراطي را كنار بگذاريد و به جاي آن، به راه حل بينديشيد. احساس گناه افراطي باعث ايجاد روحيه نااميدي در شما مي شود، كه اين خوب نيست.
براي كسب اطلاعات بيشتر در مورد مسائل زناشويي، مي توانيد به كتاب هاي زير مراجعه فرماييد:
الف. مشاوره جنسي و زناشويي، نوشته علي اسلامي نسب، از انتشارات نسل نوانديش؛
ب. درمان هاي جنسي، نوشته علي اسلامي نسب، از انتشارات نسل نوانديش.
موفق باشید.

دانشجو هستم،به نهج البلاغه و قرآن بسیار علاقه دارم و دوست دارم در این راه به صورت جدی تحصیل و پژوهش کنم،در رشته ای غیر مرتبطی در دانشگاه تحصیل می کنم ولی خیلی دودل هستم یعنی نگران سربازی و ... هستم،ممنون میشم اگه من رو راهنمایی کنید!

موفقيت در هر رشته و هر كاري متوقف بر اسباب موفقيت است كه تعيين هدف، علاقه، همت، اراده و پشتكار از مهم ترين عوامل موفقيت است. حتى يادگيرى ابتدايى ترين حرفه و شغل بدون علاقه و جديت غير ممكن مي‌نمايد. يعني فرد بايد بداند به كجا مي‌خواهد برسد؟ مقصد كجاست؟ چه آثار و فوايدي از انتخابش نصيبش مي‌شود؟ توقع و انتظارش چيست؟
برادرگرامي!
علاقه اى كه به فراگيري علوم قرآني و مطالعه مباحث مربوط به نهج البلاغه داريد، قابل تحسين و تقدير است، اما تنها علاقه كافي نيست. بلكه بايد هدف از آن نيز معين شود. هدف و مقصد در هر كاري، چگونگي برخورد با مقدمات و خود كار را مي سازد. كسي كه قصد ورود به مطالعات مذكور را دارد، نخست بايد بينديشد براي چه هدفي و با چه انگيزه‌اي مي‌خواهد به اين مباحث بپردازد؟ بايد بداند به كجا مي‌خواهد برسد؟ مقصد كجاست؟ چه آثار و فوايدي از انتخابش نصيبش مي‌شود؟ توقع و انتظارش از ورود به اين مطالعات چيست؟ و اين مباحث چه مزايايي دارد؟
از اين رو توصيه مي كنيم ابتدا هدفتان را از تصميم روشن كنيد. جمع بين تخصص دانشگاهي تان و نيز مطالعه در حوزه علوم قرآني و معرفتي امكان پذير است. حتي بين مطالعات قرآني و علوي، و سربازي نيز منافاتي نيست و قابل جمع اند.
اگر دنبال كسب معنويت و تقوا هستيد،‌ در هر لباسي كه باشيد مي توانيد با رعايت تقوا و مطالعه قرآن و تفاسير قرآني و نيز شروح مربوطه به كلام اميرالمومنين مي توانيد به مقامات معنوي برسيد. بسيارند افرادي كه در لباس غير علوم ديني به مردم خدمت مي كنند و عملشان مورد توجه خداوند است.
علاوه بر آن كه امروزه بسياري از مباحث مربوط به قرآن و نهج البلاغه از طريق اينترنت، سي دي، راديو معارف و... پخش مي شود. مي توانيد در كنار تحصيل در دانشگاه و يا در مدت سربازي از آن ها استفاده كنيد و به مقصود خود برسيد.
بنابراين سعي كنيد به دنبال هدف مشخص باشيد، زيرا معين شدن هدف، شما را در انتخاب مقصد، براي ادامه تحصيل كمك مي كند. بي ترديد با تحصيل در رشته هاي فني - مهندسي و ...نيز مي توانيد فردي با تقوا و موفق براي جامعه بوده و به عنوان يك چهره ماندگار به تحقيق و پژوهش مشغول شويد. در هر لباسي كه باشيد اگر هدفتان خدمت به خلق خدا باشد، داراي اجر و ثواب خواهيد بود.
پس با تعيين هدف و همت و پشتكار، پاي در راه رسيدن به موفقيت بگذاريد. مطمئن باشيد فتح قله موفقيت از آن شماست.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

آیا در زمان صدر اسلام کنیزان  می توانستند با مالکشان  نزدیکی نکنند؟یعنی آیا مجبور به نزدیکی با مالکشان بودند یا خیر؟لطفا در پاسخ بیشتر از آیات قرآن استفاده نمایید.

بله، طبق فرهنگ رايج در عصر بعثت پيامبر (ص) نزديكي كنيزان با مالكان آنها جايز بود و چنانكه كنيزان در ساير افعال و امور بايد مطيع مالك خود مي بودند در مسئله نزديكي هم بايد مطيع آنها مي بودند و در اين امور از خود اختياري نداشتند.
بر اساس آموزه هاي قرآن روابط جنسي انسان تنها در دو قالب مورد تاييد شرع اسلام است. اين دو قالب هم در سوره مومنون به روشني بيان شده است؛ خداوند متعال در آيات ابتدايي اين سوره در توصيف مومنان مي فرمايد : « وَ الَّذينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ (*)إِلاَّ عَلى‏ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومينَ (*) فَمَنِ ابْتَغى‏ وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ (1)
« و آنها كه دامان خود را (از آلوده‏شدن به بى‏عفتى) حفظ مى‏كنند (*) تنها آميزش جنسى با همسران و كنيزانشان دارند، كه در بهره‏گيرى از آنان ملامت نمى‏شوند (*) و كسانى كه غير از اين طريق را طلب كنند، تجاوزگرند. »
چنانكه ملاحظه مي نمائيد در اين آيه مشروعيت ارتباط با همسر و كنيز بيان شده است.
در اينجا ممكن است اين سوال پيش آيد كه گرچه در فرهنگ عصر نزول قرآن اين مسئله رايج بوده اما چرا دين مبين اسلام اينگونه رفتارها را تأييد نموده است؟
اين سوال به اصل مسئله برده و كنيز داري و مشروعيت اين كار بر مي گردد كه در اين باره بايد بگوييم كه مسئله كنيز و برده داري مسأله اي نيست كه اسلام آن را تأسيس نموده باشد، بلكه قرن ها قبل از اسلام اين مسئله وجود داشته و اسلام در حالى ظهور كرد كه مسئله برده داري سراسر جهان را فرا گرفته و با تار و پود جوامع بشرى آميخته بود.
روشن است كه اگر نظام غلطى در بافت جامعه اى وارد شود ريشه كن كردن آن احتياج به زمان دارد، و هر حركت حساب نشده اي نتيجه معكوسى خواهد داشت، درست همانند انسانى كه به يك بيمارى خطرناك مبتلا شده و بيماريش كاملا پيشرفت نموده است، و يا شخص معتادى كه ده ها سال به اعتياد زشت خود خو گرفته، در اين گونه موارد حتماً بايد از برنامه هاى زمان بندى شده استفاده كرد.
اگر اسلام طبق يك فرمان عمومى دستور مي داد همه بردگان موجود در آن زمان را آزاد كنند، چه بسا بيشتر آنها تلف مى شدند؛ زيرا گاه نيمى از جامعه را بردگان تشكيل مى دادند، آنها نه كسب و كار مستقلى داشتند، و نه خانه و كاشانه و وسيله اى براى ادامه زندگى.
اگر در يك روز و يك ساعت معين همه آزاد مى شدند يك جمعيت عظيم بي كار ظاهر مى شد كه هم زندگى خودش با خطر مواجه بود و هم ممكن بود نظم جامعه را مختل كند، و به هنگامى كه محروميت به او فشار مى آورد به همه جا حمله ور شود و درگيرى و خونريزى به راه افتد.
از اين رو بايد تدريجا آزاد شوند، و جذب جامعه گردند، نه جان خودشان به خطر بيفتد، و نه امنيت جامعه را به خطر اندازند، و اسلام درست اين برنامه حساب شده را تعقيب كرد.
در يك جمله كوتاه بايد گفت كه اسلام برنامه دقيق و زمان بندى شده براى آزادى بردگان دارد كه سرانجام همه آنها تدريجا آزاد مى‏شوند، بى آن كه اين آزادى عكس العمل نامطلوبى در جامعه به وجود آورد.
با توجه به مقدمه مذكور درباره درباره فلسفه حلال بودن كنيز بر مالك خود هم مي توان گفت كه وضعيت اينگونه زنان كه اسير جنگي هستند از سه حالت خارج نيست: يا بايد بعد از إسارات در جنگ به محيط قبلي خود و زندگي با شوهران كافر خود بازگشت داده شوند، يا بدون شوهر همچنان ميان مسلمانان بمانند و يا رابطه آن ها با شوهران سابق خود كه كافر بوده اند قطع شود و در صورت امكان ازدواج نموده يا تحت تكلفل مالك خود بمانند.
صورت اول بر خلاف اصول سياسي و تربيتي اسلام است زيرا از يك سو باعث تشويق و آسوده شدن خيال كفار براي جنگ هاي بعدي مي گردد و از سوي ديگر فرصت هدايت از اين زنان گرفته مي شود. صورت دوم ظالمانه بوده و برخلاف نيازهاي طبيعي هر انساني است و مي تواند منشأ بروز بسياري از مشكلات اجتماعي و اخلاقي گردد، بنابر اين تنها راه همان راه سوم است كه فرد به عنوان همسر يك مرد مسلمان يا كنيز او در جامعه اسلامي بماند تا زمينه آشنايي با حقايق معرفتي اسلام و گرويدن به اين دين براي او فراهم گردد .
بنابراين شخصي كه بعد از جنگ، سرپرستي يك زن اسير را بر عهده مي گيرد، از يك سو، شرعاً موظف به تأمين زندگي عرفي او بوده و از طرف ديگر، ارتباطاتش را زير نظر داشته و مسئول عملكردهاي او است.
روشن است كه زنان نيز همانند مردان داراي غريزه جنسي هستند و اگر از راه صحيح اين خواسته آنها بر آورده نشود با انجام أعمال نامشروع خواسته خود را دنبال مي كنند و اين مسئله باعث به فساد كشيده شدن جامعه اسلامي مي گردد.
بنابراين معقول ترين راه همين است كه كنيز بر مالك خود حلال باشد. البته ناگفته نماند كه امكان ازدواج با اين زنان هم ممكن است، و مرد مسلماني كه مالك اين زن شده است، مي تواند او را آزاد كرده و با او ازدواج نمايد، چنان كه در بسياري از موارد همين رفتار با زنان متشخص مي شد تا حرمت و جايگاه اجتماعي مناسب خود را دارا باشند.(2)
پي نوشت ها:
1. مؤمنون(23) آيه 5تا7.
2. براي مطالعه تفصيلي مسئله برده داري در اسلام مراجعه شود به كتاب « اسلام و آزادى بردگان‏» تأليف «آيت الله مكارم شيرازي.»
موفق باشید.

ایاکسی که دوران عقد نزدیکی داشته باشد شب عروسی شب زفاف ندارد واعمالش رانمی تواندبجااورد

پرسشگر گرامي به دو نكته توجه بفرماييد:
1- شب زفاف شبي است كه زن و شوهر براي اولين بار با هم مقاربت و نزديكي جنسي دارند. معمولا و غالبا اين شب را اولين شبي كه به خانه خودشان مي روند و اولين شبي كه زندگي مشترك شان را آغاز مي كنند، قرار مي دهند. ولي اگر در دوران عقد هم نزديكي كنند شب زفاف همان شب است، و اعمال و آداب شب زفاف براي آن شب مي باشد.
2-اما حتي اگر در دوران عقد نزديكي داشته ايد، مي توانيد در شب عروسي هم به عنوان رجاء و با اميد به اينكه خدا از آنها قبول كند و اثرات دعا را برايشان جاري كند، آداب شب زفاف را انجام دهيد.
موفق باشید.

سلام من یه دختر مذهبی بیست ویک ساله ام دانشجوام که تا دوسال پیش بسیار تنها بودم تا اینکه یه دختر خانوم عاقل بالغ که توی یه محیط مذهبی باهم اشناشدیم تو یه مسعله خاص بهم کمک کرد اتفاقی البته ایشون پنح سال ازمن بزرگترن واز همه نظر برام متفاوت وعالی به نظر اومد به مرور زمان به شدت بهش وابسته شدم منو ازهمه نظر کمک میکرد وهمچنین من اونو وبه رشد مذهبیم کمک میکرد تا اینکه ایشون ازدواج کرد دوستی ماهمچنان پیش میرفت هرچنباچالشهایی مثل تعجب وعدم رضایت قلبه خانواده من وشوهر دوستم مواحه بودیم تلاش زیادی براحفظ دوستی مون کردیم تا اینکه یه مسافرت مذهبی رفتیم با هم ذر کنار هم خوابیدیم واون شب دوستم خیلی به من نزدیک شد منوبوسید ولب های منو وتوی یه شرایط خاص شروع کرد لبهای منو با دهان لمس کرد وخورد من ممانعت کردم اوال ناراحت شدم ولی بعد خودمم خوشم اومد چند بار درطول مسافرت ادامه پیداکرد تا اینکه برگشتیم دیگه از این نظر در کنارهم خوابیدنم وابسته بودیم در هفته دوبار درکنار هم بودیم وما این کارارو میکردیم تا اینکه خودمون درصحت انجام این کار شک کردیم تحقیق کردیم ولی به نتیجه دقیق نرسیدیم باهزار بدبختی وزجر این کار خوردن لبامونو فعلا گذاشتیم کنار به اصرارمن البته چون احساس کردم غیر طبیعیه والان خیلی پیش هم خوابیدنامون کم شده هفته ای یه بار بعد ازظهرا یه ساعت البته به قصد خوابیدنم نمیریم .... وفقط اجازه داریم در آغوش هم باشیم ونهایتا سه چهار بار لبامونو ببوسیم وبا این کار به آرامش میرسیم.حالا میخوام ازتون عاجزانه خواهش کنم بهمون کمک کنین واقعا سردرگمیم ونمیدونم درست وغلط چیه؟؟؟توروخدا زود جواب بدین ممنون

واقعيت اين است كه حكم شرعي كار شما از روز روشن تر است و سر سوزني ابهام در آن وجود ندارد. با اين وصف اين جمله شما كه «تحقيق كرديم، ولي به نتيجه دقيق نرسيديم.» منطقي و قابل قبول به نظر نمي رسد. ترديدي وجود ندارد نوعي گرايشات همجنس گرايانه در اين خانم وجود دارد كه مي تواند زندگي آينده شما را بسيار تحت تاثير خود قرار دهد. از اين حيث شما با ايشان بسيار متفاوت هستيد و نبايد خود را با ايشان قياس نماييد. ما روانشناسان از ثانيه اي مجاورت باليني با همجنس گرايان در رنجيم و نمي دانيم شما چطور از اين مصاحبت پرخطر هراسان و نگران نيستيد. پا گذاشتن اين دختر در زندگي تان چيزي جز يك آزمايش الهي نيست؛ آزمايشي كه بسيار سرنوشت شما را تغيير خواهد داد. خوشبختانه شما از يك نجابت و پاكي ذاتي بر خورداريد و بايد بيش از پيش آن را پاس داريد.
در زمينه واكاوي مشكل شما بايد گفت اضطراب شما و ايشان از حد معمولي بالاتر است و همين باعث شده با اين رفتار حرام به آرامش كاذب و موقت برسيد. اگر اضطراب شما نه از طريق اين رفتار آسيب زا، بلكه از طريق رواندرماني و دارودرماني كاهش مي يافت، قطعاً شما شرايط به مراتب بهتري را تجربه مي كرديد. پس اضطرابتان را جدي بگيريد و براي شكستن اين رابطه شوم اول به سراغ درمان اضطرابتان برويد. اضطراب بالا باعث شرطي شدن شما نسبت به اين آرامش كاذب شده است و بدون تعديل آن، كنار گذاشتن اين رابطه تا حد زيادي دشوار است.
همان طور كه مي دانيد يكي از دلايل وفور طلاق در جامعه، عدم رضامندي جنسي زوجين از همديگر مي باشد و يكي از عوامل عدم رضايت جنسي همانا تجارب جنسي قبل از ازدواج مي باشد. اين تجارب جنسي (هر چند ظاهري جنسي نداشته باشند) اگر تداوم يابند مي توانند به ناكامي جنسي شما در آينده (در رابطه با شوهرتان) بينجامند. به ياد داشته باشيد كه شما مادر فرزندان آينده تان هستيد و معصوميت مادرانه اقتضاي آن دارد كه از همينك اين رابطه شيطاني را (براي دوري از عذاب وجدان در مواجهه بافرزندان خود) به صفر برسانيد. هرگونه تداوم رابطه حتي در حد يك نگاه دورادور به صلاح شما نيست و بايد اين رابطه را نه به حداقل بلكه به صفر برسانيد.
اگر چشم بصيرت داشتيد مي ديديد كه شما در حقيقت با يك شيطان در حال هم آغوشي هستيد و كسي جز شيطان (با آن چهره كريه و وحشتناكش) به لب و دهان شما بوسه نمي زند. پيشنهاد مي شود اگر خداي ناكرده اين رابطه بار ديگر تكرار شد براي لحظاتي چشمان خود را ببنديد و به طور واقعي (نه خيالي، چرا كه هيچ امر غيرواقعي در اين امر وجود ندارد) باطن اين دختر را تصور نماييد. احساس تنهايي شما احتمالا در روحيات افسرده وار شما ريشه دارد كه بايد اين مهم را در كنار اضطرابتان جدي بگيريد. به ياد داشته باشيد كه مذهبي بودن تعريف خاص خودش را دارد و احتمالاً با همجنس گرايي قابل جمع نيست. مكانيزم هاي دفاعي ناهشيار خود از جمله مكانيزم دفاعي انكار و استدلال تراشي را به وضوح به نظاره بنشينيد و سعي كنيد به جاي توجيه و استدلال تراشي به واقع بيني رو بياوريد. اگر به هر دليلي از عهده حل يك تنه اين مشكل بر نمي آييد از يك مشاور خانم دين آشنا كمك بجوييد و در صورت امكان با مصرف موقت برخي داروهاي آرامبخش از سطح ضرورت و اضطرار خود به اين آرامش اهريمني بكاهيد. مطمئن باشيد هر چقدر اضطراب شما كاهش يابد، به همين ميزان اراده شما براي قطع كامل رابطه با اين دختر (كه سرنوشت شما را بسيار تغيير خواهد داد) بيشتر و بيشتر مي گردد.
موفق باشید.

گفته می شود که برخی ازحیوانات مانند سوسک، کلاغ و گنجشک ولایت حضرت علی (علیه السلام) را قبول نکرده اند. به این ترتیب هریک درجایگاه های پست حیوانات قرار دارند. آیا این مطلب صحیح بوده و درصورت صحت این مطلب، منبع آن را معرفی نمایید.

پاسخ:
آنچه در منايع ديني وجود دارد چندان با اين ادعا مطابقت ندارد؛ البته رواياتي در مورد عرضه ولايت خدا و پيامبر و اميرالمونين (علیهما السلام) بر همه موجودات وجود دارد و حتي در برخي روايات به اين امر اشاره شده كه برخي موجودات در پذيرش اين ولايت تعلل كردند و گرفتار لعن خداوند شده اند؛ مثلا از اميرالمونين(ع) نقل شده:
« ِانَّ اللَّهَ عَرَضَ أَمَانَتِي وَ وَلَايَتِي عَلَى الطُّيُورِ فَأَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِهَا الْبُزَاةُ الْبِيضُ وَ الْقَنَابِرُ وَ أَوَّلُ مَنْ جَحَدَهَا الْبُومُ وَ الْعَنْقَاءُ فَلَعَنَهُمَا اللَّهُ تَعَالَى مِنْ بَيْنِ الطُّيُورِ فَأَمَّا الْبُومُ فَلَا تَقْدِرُ أَنْ تَظْهَرَ بِالنَّهَارِ لِبُغْضِ الطَّيْرِ لَهَا وَ أَمَّا الْعَنْقَاءُ فَغَابَتْ فِي الْبِحَارِ لَا تُرَى (1)
خداوند امانت و ولايت مرا بر پرندگان عرضه داشت اول پرنده‏ اى كه ايمان‏ آورد بازهاى سفيد و چكاوك بود و اول پرنده‏ اى كه انكار نمود بوم و عنقا بودند، از بين پرندگان آنها لعنت شدند بوم و جغد كه نمي تواند روز آشكار شود. چون پرندگان با او دشمنند. اما عنقا در درياها است كه ديده نمى‏ شود.»
اما چنان كه از متن روايت پيداست فقرات اين روايت چندان قابل قبول نيست و گويا اصولا پرنده اي به نام عنقا نيز وجود ندارد، به علاوه كه اين روايت واحد در منابع معتبر نقل نشده و تنها در مناقب ابن شهرآشوب به نقل از ساير كتب آمده است و در زمره اسناد قابل قبول و قطعي به حساب نمي آيد.
در هر حال اظهار نظر قطعي در مورد اين مساله چندان ممكن نيست.

پي نوشت:
1. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 ه.ق، ج 23، ص 282.

صفحه‌ها