پرسش وپاسخ

در این بحث تحقیقی من را یاری کنید: (مبحث ولایت فقیه) چرا مراجع بزرگی مخالف ولایت فقیه بودند و در داستان مشروطه بحث از کفالت است که شیخ فضل الله حرف از ولایت می زند که به دار هم آویخته می شود و آخوند خراسانی تشکیل حکومت اسلامی را ممتنع می داند چرا آیت الله العظمی محمد حسینی شیرازی را 20 سال در خانه زندانی می کنند اینها مگر مرجع و عالم نبودند مگر اختلاف بین مراجع جایز نیست؟ چرا پس حبس خانگی آیت الله شریعتمداری و...؟ آیا آیت الله خوئی مرجع بزرگی نبود که به ولایت فقیه ایراد داشت؟ توضیح اینها چگونه هست؟

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در رابطه با اختلاف علما در مورد موضوع ولايت فقيه بايد عرض كنيم:
اولاً بر فرض كه اين حرف صحيح باشد و عده اي از علما در طول دوران غيبت با اين مسأله مخالفت كرده باشند اين مسأله چيز جديدي نخواهد بود و به قول حضرت آيت الله جوادي آملي:
در دين، غير از ضروريات اوّليه و برخي از نظريات كه با فاصله اندك، به ضروريات منتهي مي شوند، بسياري از مسائل نظري مورد اختلاف است. حتي در مبطلات و مصححات نماز، شرايط و موانع نماز، شرايط و موانع صحت صوم كه امر روشني در اسلام است، باز مي بينيم كه در ميان صاحب نظران اختلاف وجود دارد و چنين اختلافي بسيار طبيعي است.
ولي اختلاف در آن موارد، چون عبادي محض هستند و اجتماعي و سياسي نيستند تا مورد عمل روزانه عموم مردم باشند، خيلي ظهور و بروز ندارند؛ اما ولايت فقيه چون يك امر عيني خارجي است و بايد در جامعه پياده شود و از طرف ديگر، غير مسلمان نيز در جامعه اسلامي وجود دارند، اختلاف نظر درباره آن، خودش را نشان مي دهد.
از سوي ديگر، درباره مسائل فقهي فردي، بيگانگان به اختلاف نظر فقيهان دامن نمي زنند، ولي در زمينه حكومت كه به منافع آنان مربوط مي شود، دخالت مي كنند و سعي در دامن زدن به اختلافات فقهي و ايجاد تبليغات جنجالي دارند.
در هر صورت، تاريخ بشر و علوم بشري نشان داده است كه در مسائل پيچيده نظري، همگان توافق نداشته و ندارند و سير تكاملي دارد. ليكن در جريان ولايت فقيه اگر به روح حاكم بر متون فقهي از يك سو و تفكر ناب فقيهان اسلام از سوي ديگر نگاه شود و از اين منظر مورد بررسي قرار گيرد، اختلاف بسيار كم خواهد شد.(1)
ثانياً اين ادعاي مستشكل كه: «در مورد ولايت فقيه بين علما “ اجماع ” نيست» اساسا ادعاي باطلي است. و تا كنون چندين جلد كتاب از سوي محققين حوزه و دانشگاه در ابطال اين حرف باطل به نگارش در آمده است كه به عنوان نمونه كتاب « ولايت فقيه در انديشه فقيهان » (2) را مي توان نام برد. لذا بحث ها و اختلاف هايي نيز كه در اين باره جريان دارد تنها به نحوه ي استدلال بر اين مسأله و در موارد قليلي به تعيين حدود و ثغور آن برمي گردد نه اصل مسأله.
و اصولا اگر ولايت فقيه را نپذيريم چه راهي براي اجراي احكام اسلامي در جامعه باقي خواهد ماند ؟! و لذا همان دليلي كه حضور امام را بعد از پيامبر لازم مي داند به همان دليل در غيبت امام نيز، به ولي فقيه نياز خواهيم داشت. بقول امام راحل :
« دليلي كه بر ضرورت امامت اقامه مي گردد، عينا بر ضرورت تداوم ولايت در عصر غيبت دلالت دارد. و آن لزوم بر پا داشتن نظام و مسؤوليت اجراي عدالت اجتماعي است.» (3)
آيت الله جوادي آملي در اين باره مي نويسند:
« ما فقيهي نداريم كه به صورت مطلق، ولايت را براي فقيه قبول نداشته باشد. فقيهاني كه مي گويند فقيه ولايت ندارد، مقصودشان آن است كه ابتداءً اين سِمَت براي فقيه جعل نشده كه او اقدام به تشكيل حكومت كند، ولي همين فقيهان، ولايت فقيه را از باب حِسْبه قبول دارند. اگر مردمي براي اجراي قوانين و دستورهاي خداوند آماده باشند، زمينه آماده است و حكومت اسلامي در چنين فرضي، از مصالح مهم الهي است كه بر زمين مانده و مطلوب شارع است. در اين فرض، كسي نگفته است كه فقيه مسؤوليت ندارد و لازم نيست احكام الهي با وجود شرايط مساعد اجرا بشود؛ حتي نازل ترين تفكر مخالف ولايت فقيه در ميان عالمان و فقيهان نيز ولايت از باب حِسْبه را لازم مي داند...» (4)
براي تكميل بحث ذكر كلام يكي ديگر از محققين درباره ي اين اشكال خالي از لطف نيست. ايشان مي نويسند:
« بر اساس تصريح برخي از فقهاي بزرگ شيعه ، اصل ولايت فقيه، مورد اتفاق يا حداقل از نظرات مشهور بين فقيهان شيعه است. مرحوم نراقي از علماي قرن سيزدهم ( 1245 هـ ) مي نويسد: " ولايت فقيه في الجمله بين شيعيان اجماعي است و هيچ يك از فقها في الجمله در ولايت فقيه اشكال نكرده است." (5) ابن ادريس حلي از فقهاي بزرگ قرن ششم هجري نيز مي نويسد : "ائمه همه ي اختيارات خود را به فقهاي شيعه واگذار كرده اند." (6) صاحب جواهر ( متوفاي 1266 هـ ) (7) مي فرمايد:" كسي كه در ولايت فقيه وسوسه كند، طعم فقه را نچشيده است و معنا و رمز كلمات معصومين عليهم السلام را نفهميده است." (8) امام خميني (ره) نيز در اين زمينه مي فرمايد:" موضوع ولايت فقيه ، چيز تازه اي نيست كه ما آورده باشيم؛ بلكه اين از اول مورد بحث بوده است. حكم ميرزاي شيرازي در حرمت تنباكو، چون حكم حكومتي بود ... همه ي علما تبعيت كردند ... مرحوم كاشف الغطاء بسياري از اين مطالب را فرموده اند ... مرحوم نراقي همه ي شئون رسول الله را براي فقها ثابت مي دانند. آقاي نائيني نيز مي فرمايند: اين مطلب از مقبوله ي عمر بن حنظله استفاده مي شود... اين مسأله تازگي ندارد." (9) بنابراين عمده ي اختلاف ها در حدود و ثغور آن و چگونگي اثبات آن مي باشد. حضرت آيت الله خامنه اي در اين زمينه فرموده است:" ولايت فقيه و رهبري جامعه و اداره كردن شئون اجتماعي در هر عصر و زمان از اركان مذهب حقه ي اثني عشري است و ريشه در اصل امامت دارد. پس اگر كسي از راه دليل خلاف آن را معتقد شود ، معذور است؛ ولي در عين حال براي او جايز نيست كه تفرقه و اختلاف ايجاد كند." (10) » (11)
بنابراين در اصل ولايت فقيه بين علماي شيعه اختلاف جدي اي وجود ندارد.
از آنجايي كه وظيفه ما پاسخگويي به سوالات و شبهات ديني شما بزرگواران است، لذا از اظهار نظر در مورد چگونگي و چرايي برخورد با شخصيت هايي همچون آيت الله سيد محمد حسيني شيرازي معذوريم، چون در اين باره اطلاع دقيق و روشني نداريم.

پي نوشت ها:
1. ولايت فقيه ولايت فقاهت و عدالت، آيت الله جوادي آملي، ص۳۵۵-۳۵۶.
2. كتاب « ولايت فقيه در انديشه ي فقيهان » توسط دكتر يعقوبعلي برجي در صفحه 426 به نگارش در آمده و با همكاري دانشگاه امام صادق(ع) و سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها ( سمت ) در تابستان سال 1385 به زيور طبع آراسته شده است.
ضمنا كتاب « پيشينه ها و مباني ولايت فقيه نزد علماي شيعه » نوشته محسن حيدري هم كتاب خوبي در اين زمينه است كه نظرات 25 تن از علماي بزرگ شيعه از شيخ مفيد تا امام خميني (ره) در آن آمده است.
3. امام خميني (ره) ، كتاب البيع ، ج 2 ، ص 461 .
4. آيت الله جوادي آملي ، ولايت فقيه ولايت فقاهت و عدالت ، ص 406
5. ملا احمد نراقي ، عوائد الأيام ، ص 186
6. ابن ادريس حلي ، سرائر ، ج 2 ، ص 25
7. عالم بزرگ شيعي و نويسنده ي معجم عظيم « جواهر الكلام » كه كتاب ايشان جزء معتبرترين كتب فقهي عالم تشيع بشمار مي رود و اكثر دروس خارج فقه حوزه بر مبناي كتاب ايشان برقرار است، و در جلالت قدر او همين بس كه فقه مصطلح را فقه جواهري مي نامند.
8. جواهر الكلام، ج 2، ص 398.
9. امام خميني (ره)، ولايت فقيه ، ص 112 و 113.
10. اجوبة الاستفتائات، الجزء الاول، ص 18، دار الوسيله، 1426 هـ .
11. حميد رضا شاكرين، پرسش ها و پاسخ هاي دانشجويي، ج 15، ص 102 و 103.
موفق باشید.

جرا اسلام شهادت 2 زن را در مجامع قضايي (دادگاه) معادل شهادت يك مرد مي داند؟ به نظر شما اين تبعيض بين زن و مرد نيست؟

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
شهادت در قوانين قضايى اسلام در زمره حقوق قرار ندارد. شهادت حق نيست، تا بگوييم با دو تا يا يكي شدن به شاهد ظلم مي شود و يا در نتيجه آن مرد برتر از زن تلقي مي شود، بلكه شهادت اداي يك تكليف است، يعنى انسان وظيفه دارد براى احقاق حقوق ديگران شهادت بدهد. قرآن كتمان شهادت را حرام اعلام نموده است. (1)
بر اين اساس اگر شهادت برخى در دادگاه پذيرفته نمى‏ شود، يا كم تر پذيرفته مى‏ شود، اين امر گوياى سهل تر بودن تكليف و مسئوليت آنان است، نه تضييع حقوق آنان؛ در واقع از آن جا كه مكانيسم خلقت زن و مرد با هم متفاوت است و روحيات و اخلاق زن و مرد با هم يك جور نيست، مسئوليت هاي زن و مرد هم در جامعه متفاوت است. در نتيجه تفاوت روحيات و مسئوليت ها تكاليف فرع بر اين امور هم متفاوت خواهد شد. توقعى كه خداوند از زن دارد، با توقعى كه از مرد دارد، يكى نيست.
بحث شهادت و اطلاع رسانى به قاضى، ربطى به ماهيت مرد و زن و خلقت آن دو ندارد. در بعضى موارد كه شهادت مربوط به امور زنان باشد، اصلاً شهادت مردان مورد قبول نيست، چون مرد در آن موارد نمى تواند شاهد باشد. البته به شكل طبيعي در وقايع و رخدادهاى اجتماعي، مردان بيش تر از زنان دست اندر كار هستند زيرا مردان به خاطر كار و تلاش و وظيفه به دست آوردن مخارج زندگي با رخدادها و وقايع اجتماعى بيش تر مأنوس اند. اگر واقعه­اى رخ داد، بيش تر و بهتر در معرض اطلاع اند.
در اين ميان هر قدر حضور زنان در جامعه پررنگ تر شود، اما به شكل طبيعي زنان خود را از درگيري ها، نزاع ها، نابساماني هاي اجتماعي و هر آنچه به نوعي داراي ريسك و خطر باشد دور نگه مي دارند؛ به علاوه خود جامعه هم بسياري از اين گونه درگيري ها و بي پردگي هاي رفتاري را در حضور بانوان انجام نمي دهد و در نتيجه غالبا حضور و درك دقيق مساله از منظر زنان كمتر از مردان خواهد بود.
از طرف ديگر نبايد فراموش كرد كه مساله عدم آگاهي دقيق از رخدادهاي اجتماعي تنها بخشي از احتمالات قابل ذكر در فلسفه لزوم تعدد در شهادت زنان است در حالي كه دليل مهمتر و احتمال قوي تر در اين عرصه چيز ديگري است.
در واقع بر اساس نظر روانشناسان زنان از روحيه لطيف­ تر برخوردارند و احساسي تر هستند. بنابراين سريع تر مطالبي را قبول مي كنند و زودتر تحت تأثير قرار مي گيرند و به علاوه از آن جا كه شهادت دادن افراد مي تواند به شدت در برخورداري ديگران از برخي حقوق كارساز باشد، خطر راضي كردن يك شاهد براي شهادت دروغ يا مجبور كردن او براي اين امر از طريق تهديد و فشار و ... نسبت به زنان بسيار بيش تر بوده، هر فرد ظالمي با حاضر كردن دو زن حق ديگران را پايمال مي نمود، مساله اي كه در شهادت چهار زن بسيار سخت تر اتفاق مي افتد.
طبق نظر روانشناسان، محبت، رفتار انفعالى، رفتار عاطفى و حمايت كننده، از ويژگى‏ هاى زنانه است. در برابر اين امور، پرخاشگرى، استقلال، رقابت، سلطه و حاكميت را از ويژگى‏ هاى مردان بر شمرده‏ اند.(2)
به علاوه زنان به جهت اين كه از نيروى احساس و عاطفه بيش ترى بهره مندند، از صحنه‏ هاى احساسى و عاطفى بيش تر متأثر مى‏ شوند و به هيجان مى‏ آيند.(3) در مجموع در ظرفيت وجودى زنان دو چيز بيش از مردان جلوه گر است: يكى بُعد عاطفى و ديگرى شرم و حيا و عفت.
وقتى كه در ساختار وجودي زن اين ويژگى‏هاي پسنديده قوت بيشتري دارد، به تبع اين امور در حوزه قوانين و مسئوليت هاي اجتماعي (به ويژه در امورى كه مربوط به حقّ النّاس است) هم تاثير گذار مي شود، تا حقوق مردم در شهادت‏ ها ضايع نگردد.
به عبارت روشن تر با توجه به همه موارد بيان شده مي توان سه رويكرد متفاوت در مساله شهادت زنان تصور نمود:
1- رويكرد افراطي: شهادت زنان را به كلي فاقد ارزش بدانيم: يعني با توجه به اين كه اولا: جنبه عاطفي در آنها غلبه دارد ثانيا:عفت و حيا و شرم و شور و هيجان نوعا در زنان بيشتر است كه مي تواند زمينه ساز عدم توجه دقيق به حوادث اجتماعي و يا فراموشي برخى امور هيجانى را فراهم نمايد و ثالثا:با توجه به حسن ظن بيشتر و روحيه احساسي قوي تري كه در زنان وجود دارد زنان زودتر به حالت اطمينان در يك مسئله دست مى‏ يابند و زود باورترند و راحت‏ تر تحت تأثير قرار مى‏ گيرند و در نتيجه بيش تر ممكن است مورد سوء استفاده و فشار و تهديد و تطميع قرار بگيرند و... لذا در مجموع براي پيشگيري از تضييع حقوق ديگران به كلي شهادت دادن را از عهده زنان خارج نمائيم.
اين پيشنهاد قابل قبول نيست زيرا ممكن است از جهت ديگر موجب پايمال شدن حقوق ديگران شود و آن جايى است كه شهادت در انحصار زنان باشد يا در برخي حوادث و محيط ها تنها شاهدان واقعه زنان باشند، يا در بين شهود يك واقعه تنها يك مرد باشد كه به تنهايي شهادتش اثري نخواهد داشت.
2- رويكرد تفريطي: بگوييم شهادت زنان كاملا مانند شهادت مردان اعتبار دارد. اين سخن نيز موجب مى‏ شود كه به جهت موارد مذكور از اعتبار قضا كاسته شود و به نوعى حقوق مردم تضييع گردد و زنان خود تحت فشار حضور مكرر در محاكم و منازعات كه با روحيه آن ها همخواني ندارد و تبعات منفي بسياري را نيز مي تواند به دنبال داشته باشد قرار گيرند.
3- رويكرد معتدل: خداوندى كه انسان‏ ها را آفريد و به همه اسرار نهفته آگاه است، فرموده در امورى كه مربوط به حقوق مردم است (حق النّاس، نه حقّ اللَّه) به شهادت زنان ارزش و اعتبار داده شود، ليكن به جهت محكم كارى دو شاهد زن در امورى كه يك شاهد مرد لازم است، يا چهار شاهد زن در امورى كه دو شاهد مرد لازم است، با شرايطى، ارزش و اعتبار دارد. به نظر مي رسد اين عين عدل و منطبق با منطق و عقلانيت است.

پى‌نوشت‏ ها:
1. بقره (2) آيه 283.
2. جيمز دبليو و وندر زندن، ترجمه: دكتر حمزه گنجي، روانشناسى رشد، انتشارات سمت، تهران 1375ش، ج 1، ص 330.
3. كتاب نقد، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، ش 12، ص 59.
موفق باشید.

با سلام و احترام بدین وسیله به اطلاع کارشناسان محترم دینی می رسانم که بعد از توضیح زیر چند سوال دارم که به شرح زیر می باشد:

در بامداد روز شنبه از شبکه اول سیما فیلمی با عنوان «نسیمی از حقیقت» با روایت تجربه مرگ تقریبی دانیون که جوانی مردم آزار و خشن و جنایتکار که بیش از بیست سال عضو ارتش آمریکا بوده و در ویتنام جنایات زیادی انجام داده است نمایش داده شد که به دلیل برق گرفتگی برای چند ساعت عملا می میرد و به زبان خودش در این چند ساعت تمام جنایاتی که از کودکی تا بزرگی انجام داده مشاهده می کند و بابت آنها همان عذابی که قربانیان او متحمل شده اند متحمل می شود و عذاب می کشد و پس از آن بیش از یکصدو پنجاه جعبه در جلو وی باز می شود که به زبان خودش حوادثی در آن نمایش داده شده بود که بعد از زنده شدن طی چندین سال آنها را در این دنیا می بیند که از جمله آنها می توان به جنایات اسرائیل و یا انفجار اتمی روسیه اشاره کرد. پس از زنده شدن به شدت تحت تاثیر قرار می گیرد و کلیه کارهای بد را کنار می گذارد و به انسانی خوب تبدیل می شود که یکی از کارهای خوب او کمک به سالمندان می باشد و این کار را طی چهارده سال انجام می دهد. تا اینکه این شخص باز هم به دلیل انکه در زمان برق گرفتکی دیواره قلبش نازک شده بود دچار خونریزی از قلب می شود و باز هم به همین دلیل برای بار دوم برای مدتی می میرد با این تفاوت که بار دوم که می میرد تمام کارهای نیکی که طی مدت چهارده سال گذشته انجام داده است می بیند و به نوعی خود را در بهشت و در جای خوب و پر از نور مشاهده می کند به نحوی که حاضر نبوده باز زنده شود و به دنیای زمینی باز گردد. لینک مربوط به دانلود و مشاهده این فیلم در سایت تبیان به شرح زیر می باشد که می توانید جهت اطلاع بیشتر خودتان شخصا فیلم را نگاه کنید.

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=77644&categoryID=13180

سوالات من:

1- در حالیکه ما اعتقاد داریم اگر گناهی حتی کوچک انجام دهیم قصاص بعد از مرگ خیلی شدیدتر از قصاص در این دنیا است و برای مدت زیادی ادامه دارد چگونه شخصی که هزاران انسان بی گناه به ویژه زن و کودکان را قتل و عام کرده برای چند ساعت می میرد و تمام بدی هایی که انجام داده را می بیند و برای آنها مجازات می شود و باز زنده می شود و پس از آن اقدام به انجام کارهای نیک و کمک به دیگران می کند و چهارده سال بعد که باز به طور موقت می میرد هیچ خبری از مجازات نبوده و خود را در جاهای نورانی و بهشتی مشاهده می کند؟ آیا این شخص بابت سال های متمادی عمر خود که انواع گناهان را انجام داده است و از سوی دیگر هیچ مناجاتی هم با خدا نداشته دیگر مجازات نمی شود؟ و فقط چند ساعت مجازات می شود؟

2- چرا خدا اسرار غیب این جهان و جهان اخرت را به این چنین اشخاص گنهکار و غیر مسلمان نشان می دهد و این چنین اشخاصی را باز زنده می کند که فرصت داشته باشند بدون آنکه کارهای دینی خاصی انجام دهند گناهان خود را با کمک به دیگران جبران کنند اما گاهی اوقات از وضعیت مسلمانانی از ان دنیا خبر می گیریم که به دلیل انجام یک گناه کوچک در این دنیا ، بعد از مرگ به شدت در حال عذاب هستند. (از آن جمله انها می توان به فیلم هائی که در زمان افطار در ماه مبارک رمضان نمایش داده می شود اشاره کرد که مسلمانان را در برزخ و در وضعیت خیلی بدی نشان می دهد) پس مزد این همه مناجات با خدا و نمازی که ما مسلمانان شب و روز می خوانیم و روزه هائی که می گیریم و قرآنی که در مدت روز و ماه و سال می خوانیم و کوششی که می کنیم خود را تا حد ممکن از گناه دور نگه داریم چه می شود؟ و چرا باید عذاب ما مسلمانان حتی از عذاب اشخاصی مانند شخص بالا که الگوئی از جنایت بوده بیشتر باشد؟ قبلا از پاسخ شما تشکر می کنم. خدانگهدار

پاسخ 1- با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در مورد مساله تجربه موقت مرگ و مسائل پيرامون آن مدت هاست كه در مجامع علمي مباحث گوناگون مطرح شده و ارتباط نزديك اين مساله با باورهاي ديني باعث وارد شدن اين مباحث به مقوله الهيات و علم كلام و حوزه روح و برزخ و معاد شده است.
در اين خصوص سال هاست كه آثار گوناگون قلمي تاليف شده و در حوزه رسانه نيز فيلم هاي مستند و غير مستندي توليد شده است كه فيلم مورد اشاره شما نسخه بازسازي شده و تغيير يافته يكي از اين مستندهاي زيباست.
آنچه در خصوص پرسش شما قابل ذكر است اين است كه:
اوّلاً صحت و سقم آنچه در اين مستندات ارائه شده است، حتي بر فرض صداقت گزارشگران اين تجربيات مرگ موقت، قابل ارائه در هيچ مجمع علمي نيست و اين گزارشات همانند خواب هايي كه انسان ها مي بينند به معناي انطباق آنچه رويت شده با واقعيت هاي عالم ديگر نيست؛ در واقع آنچه در اين مرگ هاي موقت ديده مي شود مي تواند چيزي از قبيل خواب هايي باشد كه اكثر ما در زمان هاي گوناگون مي بينيم و در عين برخورداري اين روياها از نكات عجيب و حتي به ظاهر واقعي، لزوما نمي توان آن ها را عين واقعيت دانست.
ثانياً: آنچه در اين وضعيت تجربه مي شود نوعي تجربه موقت عالم برزخ است و عالم برزخ عالمي متفاوت از جزئيات عالم آخرت و آنچه ما از معاد مي دانيم است؛ طبق آنچه از قرآن و سنت استفاده مي‌شود، انسان در فاصله ميان مرگ تا روز قيامت و رستاخيز عمومي يك زندگاني محدود و موقتي دارد كه برزخ و واسطه ميان حيات دنيا و حيات آخرت است. در واقع، روح انسان پس از مرگ، به عالم برزخ وارد مي‌شود؛ چنان‌كه در قرآن در مورد احوال مردگان تصريح شده: «مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُون؛ (1) پشت سر آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته شوند.»
ما معتقديم انسان‌ها در عالم برزخ از جهت اعتقاداتي كه داشته و اعمال نيك و بدي كه در اين دنيا انجام داده‌اند، مورد بازپرسي اجمالي قرار مي‌گيرند و متناسب با عملكردشان در دنيا، به سر مي‌برند؛ اگر فرد از نيكان بود، از سعادت و نعمت و جوار پاكان و مقربان درگاه خدا برخوردار مي‌شود و اگر از بدان بود، در نقمت و عذاب و مصاحبت شياطين و پيشوايان گمراه برزخ را مي‌گذارند. (2)
به علاوه كه طبق برخي منابع نقلي برزخ براى همه يكسان نمى ‏باشد؛ گروهى در عالم برزخ حيات آگاهانه‏ اى دارند؛ اما گروه ديگر، همچون افرادى هستند كه به خواب فرو مى‏ روند و گويى در قيامت از خواب خود بيدار مى‏ شوند و هزاران روز را ساعتى مى‏ پندارند.»(3)
در نتيجه تجربه برزخ يك تجربه خاص و موقتي و البته متفاوت از تجربه قيامت و محاسبه دقيق اعمال است و چه بسا بتوان گفت وضعيتي كه فرد ميت در ابتداي ورود به عالم برزخ با آن مواجه مي شود خيلي نزديك به وضعيتي است كه در زندگي دنيايي از جهت نيكوكاري يا بدكاري داشته و اگر به اقتضاي رفتارهاي بد خود صحنه هاي وحشتناكي را تجربه كرده است به اين معني نيست كه اين عذاب گنهان او بوده و بعدا در آخرت مجازاتي را نخواهد ديد.
يا اگر در نتيجه توبه عملي و تغيير رويكرد و رفتار نيكوكاري را پيشه كرده، آنچه از وضعيت خوب و خوشايند در برزخ مي بيند به معني رقم خوردن همين وضعيت ايده آل در قيامت براي او نخواهد بود و داستان قيامت و محاسبه دقيق اعمال به جاي خود باقي خواهد بود.
البته در مورد اين كه اين افراد اهل ايمان و بندگي خدا بوده يا نبوه اند بحث مفصل ديگري مطرح است و مي توان احتمال داد كه بخشي از اين افراد به دليل ناآشنايي با حقيقت دين حق و عدم امكان منطقي دست يابي به حقيقت ايمان و شناخت دين حق، در زمره مستضعفان فكري محسوب شده و محاسبه اعمال آنان بر مبناي اعتقادات و باورهايي است كه در دين خود حق مي دانند و به آن قلباً پايبند هستند، گرچه بر اين فرض نيز جايگاه بهشتي اين افراد قبال مقايسه با مومناني كه دين حق را يافته و بر مبناي آن عمل كرده اند نيست.

پي‌نوشت‌ها‌:
1. مومنون(23)، آيه 100.
2. علامه طباطبايي، شيعه در اسلام، نشر دار الكتب الاسلاميه، تهران، 1348ش، ص 100 ـ 101.
3. آيت الله مكارم شيرازي، تفسر نمونه، دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1374، ج 16، ص 483.
-------------------------------------

پاسخ 2- با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
البته در اين كه اين امرو در زمره اسرار عالم باشد ترديد وجود دارد، اما در هر حال دليلي وجود ندارد كه خداوند برخي حقايق را در اختيار انسان هاي گوناگون نگذارد و زمينه هدايت و رهيافت همگان به سمت حقيقت را فراهم نياورد؛ چنان كه در قرآن بيان شده خداوند چنين فرصت هايي را در اختيار برخي افراد قرار مي دهد و حتي انسان هاي كافر و دور از ايمان نيز در مواردي با ديدن خواب هاي عجيب زمينه هدايت خود و يا ديگران را به دست مي آورند.
مثلا خواب عجيب فرعوم مصر (1) كه به نجات حضرت يوسف و رسيدن او به مقام و مكنت اجتماعي و هدايت توده مردم انجاميد يكي از اين نمونه هاست و نبايد توقع داشت اگر فردي فرعون مصر شد نبايد امكان درك برخي حقايق را دارا باشد. در مورد افراد مورد نظر در اين مستند نيز به خوبي مشاهده مي شود كه ماجرايي كه براي ايشان رخ داده زمينه توجه و تذكر و هدايت بسيار از افراد را فراهم آورده و كم نبوده اند افرادي كه با مشاهده اين فيلم يا خواندن كتاب هايي كه در اين خصوص نوشته شده در مسير زندگي خود تغييرات جدي و مهمي ايجاد كرده اند.
اما در عين حال نبايد تصور كرد كه آنچه اين افراد در زندگي مجدد خود انجام مي دهند به معني پاك شدن همه گناهان قبلي بوده، بلكه محاسبه اعمال خداوند ضوابط و قواعد خود را دارد و - با رعايت تفاوت هايي كه ممكن است در انسان ها وجود داشته باشد - اصل محاسبه دقيق و حساب شده با تفكيك حق الله و حق الناس انجام مي شود و نبايد اين مرحله خطير را امري ساده و ابتدائي تصور كرد.
البته در همه اين مراحل رحمت و لطف خداوند نيز شامل حال بندگان خواهد بود، ولي در عين اين كه نمي توان فيلم ها و سريال هاي ماه رمضان در اين خصوص را معيار نوع برخورد الهي با بندگان دانست، اما اصل اين محاسبه با دقت و ظرافت خاصي اعمال مي شود و ذره اي ظلم به احدي نخواهد شد، چنان كه قرآن تاكيد مي كند: «به اندازه رشته باريك ميان هسته خرما به كسي ظلم نمي نمايد.» (2)
در پايان تاكيد مي كنيم چنان كه در پيشتر ذكر شد بر فرض سعادت و نجات و رهايي برخي از اين افراد از عذاب اخروي، به هيچ وجه نمي توان جايگاه ايشان را همانند يك مسلمان مومن و عامل به دستورات ديني دانست كه در مسير بندگي خداوند دين حق را شناخته و به آموزه هاي آن به دقت عمل كرده است.

پي نوشت ها:
1. يوسف (12) آيه 43.
2. نساء (4) آيه 124.

در سوریه لبنان کشورهای عربی زنان بی حجاب هستند این ها مسلمان نیستند یا سنی ها حجابشان فرق می کند

در كشورهايي همچون سوريه و لبنان، علاوه بر مسلمانان پيروان اديان مختلف همچون مسيحيان،يهوديان در كنار هم زندگي مي كنند، اين زناني كه بصورت بي حجاب مشاهده مي شوند، غالباً پيروان اديان ديگر غير از اسلام هستند. هر چند در اين بين زنان مسلماني هستند كه نسبت به مسأله حجاب با اينكه مورد اتفاق شيعه و سني است،كم توجهي كرده و آن را رعايت نمي كنند.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

برای اولین بار به اصرار دوستم به فیلم مستهجن نگاه کردم توبه هم کردم ولی توپه خود راشکستم ولی باز دوباره نگاه کردم الان پشیمان هستم می خواستم ببینم اگه یکبار دیگه توبه نم توبه ام قبول میشه یا نه؟و برای تکرار نکردن گناه جه اقداماتی باید انجام دهم؟

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
همين كه متوجه گناه خود شده و قصد پاك شدن داريد، قابل ارزش و مايه تحسين است. به خاطر اين تصميم به شما تبريك مي گوييم.
تمام انسان‏ها در تمام دوره‏هاي زندگي خويش مكلفند كه خود را اصلاح كرده، از ناپاكي پرهيز و دوري كنند. از گناهي كه مي‏كنند، در پيشگاه خدا بخشش بطلبند، ولي آن چه در اين بين مهم به نظر مي‏رسد و مي‏تواند در تمام دوران شاخص شود، پرهيز از گناه در دوره نوجواني و جواني است كه الحمدلله شما به آن واقف گشته ايد.
تأكيد مي كنيم كه شما با يك توبۀ واقعي به زندگي عادي و بدون تنش بر گرديد؛ توبه كننده، محبوب خداست، قرآن كريم فرموده: «ان الله يحب التّوابين؛(1) يقيناً خداوند توبه كنندگان را دوست دارد.» به رحمت و محبت خداي متعال ايمان داشته باشيد؛ در روايتي از امام صادق(ع) آمده است:«اذا كان يوم القيامة نشر الله تبارك و تعالى رحمته حتى يطمع ابليس فى رحمته؛(2) وقتى روز قيامت فرا مى‌رسد خداوند رحمت خود را آن قدر وسعت و گسترش مى‌دهد كه حتى شيطان نيز به رحمتش طمع مى‌نمايد.»
- مطالبي را در قالب نكات خدمتتان عرض مي نماييم:
1) اگر در ايمان خود احساس ضعف مي نماييد بايد براي تقويت بنيان‏هاي اعتقادي خود اقدام كنيد و يكي از بهترين روش ها براي تقويت اعتقاد و راسخ ساختن ايمان همانا مطالعه دقيق و عميق كتاب‏هاي اعتقادي است، مانند: - مجموعه كتابهاي شهيد مطهري - كتاب آموزش عقايد نوشته استاد مصباح يزدي - آموزش دين نوشته علامه طباطبايي - آموزش فلسفه نوشته استاد مصباح يزدي (بخش خداشناسي).
2) تصاوير و متن‌هاي مستهجن، قدرت تخيل انسان را به كار مي‌اندازند كه بار‌ها و بارها، دوباره و دوباره به آن سايت‌ها مراجعه كنند. فرد در ذهن خودش اين تصويرها و داستان و متن‌ها را بارها و بارها در ذهن خود تصور مي‌كند و تحريك مي‌شود. معتادان به اين سايت‌ها كم‌كم وقت بيشتر و تصاوير مستهجن‌تري را طلب مي‌كنند. اما اين فقط در فضاي مجازي اينترنت نيست. هر چه كه فرد بيشتر پيش مي‌رود و بيشتر در سايت‌هاي مستهجن غرق مي‌شود، تشخيص فضاي مجازي از فضاي واقعي و التزامات اخلاقي‌اش برايش مشكل‌تر مي‌شود. در درجه اول ديگر هيچ محتواي مستهجني براي او شوك‌برانگيز نيست. او ديگر ميخكوب نمي‌شود. هيچ چيزي برايش زشت نيست. در سايت‌هاي مستهجن فقط به تمايلات طبيعي جنسي پرداخته نمي‌شود. بخش عظيمي از اين تصاوير و متن‌ها مربوط به كساني است كه از انحرافات جنسي رنج مي‌برند. در آخرين مرحله و شديد‌ترين مرحله از اعتياد به سايت‌هاي مستهجن، خود فرد هم ممكن است اين رفتارهاي انحرافي را انجام دهد. پس با همۀ اين مشكلات بايد اقدامي كرد.
3) درمان مشكل چشم چراني و ديدن تصاوير مستهجن:
توجه: ممكن است اين موارد درنظر بعضي ساده جلوه كند، ولي هنگام عمل روشن مي شود كه اثر معجزه آسايي دارد.
* ازدواج در نخستين فرصت: ازدواج، تاثير قابل توجهي در مبارزه بااين انحراف جنسي دارد.
* اجتناب ازتحريكات مصنوعي: مانند رمان هاي عشقي، فيلم ها و عكس هاي شهوت انگيز.
* داشتن برنامه فشرده و تمام وقت: براي تمام شبانه روز خود، برنامه تنظيم كنند، به طوري كه وقت بيكار و بدون برنامه نداشته باشند. تفريح و ورزش را هم حتما در برنامه داشته باشيد.
* بايد عادتي جانشين عادتي گردد: روانشناسان مي گويند: براي ترك يك "عادت بد" حتمابايد سراغ "عادت خوب" رفت و آن را جانشين عادت بد نمود.
* پرهيز از مطلق تنهايي: هرگز تنها نباشيد. تنهايي، محيط كاملا مناسبي براي پرورش ميكروب اين اعتياد است.
* تلقين و تقويت اراده: "تلقين" نيز در مبارزه با اين عادت، نقش مهمي را بازي مي كند. به گفته و اعتراف افرادي كه مبتلا به سايت هاي غيراخلاقي بوده اند: نخستين گام در اين راه "اراده وتصميم" است.
* پرهيز كامل از منحرفين: از معاشرت و همنشيني با افراد منحرف و مبتلا به اين عادت، درهمه أوقات، بايد دوري جست.(3)
- نكتۀ نهايي:
براي قطع كردن أعمال گناه سعي كنيد با مشغوليت پر نشاطي كه براي خود ايجاد مي كنيد، به يكباره از آن دست بشوييد و نگذاريد حتي دقايقي شيطان به سمت شما بيايد؛ روي پاي خود محكم بايستيد و نفس عميق بكشيد و بارها با خود تكرار كنيد كه "مي توانم". با ورزش و مشغوليت هاي صحيح در تن و فكر خود خستگي ايجاد كنيد تا فضاي خالي براي جولان شيطان وجود نداشته باشد.
ضمناً براي جلوگيري از مشكلات زندگي به مقولۀ ازدواج بيشتر فكر كنيد. صحبتي با والدين داشته باشيد تا مقدمات ازدواج برايتان ايجاد شود.
از دوست مذهبي خود هم كمك بگيريد و بگوييد شما را تنها نگذارد. دوستان در اين امر مي توانند نقش بسزايي داشته باشند.
براي اطلاعات بيشتر حتما با بخش تلفني اين مركز (09640) بدون پيش شماره تماس داشته باشيد.
پي نوشت ها:
1. بقره (2) آيه 222.
2. علامه مجلسي، بحار الانوار، ج 60، ص 236، مؤسسه الوفاء، بيروت، 1404 ه.ق.
3. مكارم شيرازي، مشكلات جنسي جوانان، ص151، نسل جوان، چاپ33، قم1376ش.
با توجه به کمبودهای متعدد امکانات و کاهش اعتبارات پاسخگویی، مرکز ملی پاسخگویی ناگزیر به تغییر رویکرد و اقدام به تمرکز سامانه پاسخگویی کرده است.
از این رو پاسخ سوالات خود را از سامانه های زیر دریافت نمایید.
در فضای مجازی:
انجمن گفتگوی دینی: http://www.askdin.com
کانون گفتگوی قرآنی: http://www.askquran.ir
از طریق پیامک(فقط احکام شرعی): 30009640 یا http://www.30009640.ir
از طریق تلفن: 096400

با سلام می خواستم از شما بپرسم آیا لعن و نفرین به یک شخص گیرا می شود؟ و آیا فرقی دارد از طرف چه کسی باشد و در چه حالتی باشد؟ اگر مثلا لعنت کردن گیرا شود چه عواقب اخروی و دنیوی دارد؟و آیا کسی می تواند لعن خود را پس بگیرد؟چگونه؟

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پرسش گر گرامي به چند نكته توجه كنيد:
1- بدانيد، هر جايي نفرين كارگر نيست، نفرين دو شرط دارد در صورتي كه هر دو شرطش باشد، تاثير دارد:
اول: بر حق باشد.شخصي كه به ديگران نفرين مي كند، اگر به ناحق باشد، تأثيري در زندگي فرد نفرين شده ندارد، حتي اگر نفرين به حق باشد، تا خداوند مصلحت نداند، اثر نخواهد كرد. طبق برخي روايات، نفرين را خداوند آن گونه كه صلاح مي داند، اجابت مي كند، نه آن طور كه نفرين كننده دلش مي خواهد، چون گاهي ممكن است به خاطر يك مسئله جزئي و كوچك، شديدترين نفرين عليه كسي صورت گيرد.
بديهي است خداي عادل و عالم و حكيم، به اندازة آنچه حق است، نفرين را اجابت مي كند، نه بيشتر(1)
دوم: نفرين ناشي از خشم نباشد و در حالت طبيعي انجام شده باشد. پس نفريني كه انسان، سزاوار و مستحق آن نباشد، اثر نمي كند و از طرف خداوند اجابت نمي شود، بلكه فقط نفرينهايي در مورد انسان مؤثر است كه مستحق آن باشد.
2- نبايد تصور كنيد هر مشكلي در زندگي پيش آمد مي كند، به خاطر نفرين يا اموري از اين قبيل است، بسياري از مشكلات علت هاي ديگري مانند: آزمايش، عقوبت گناهان خود انسان، تطهير از گناه، زدودن غفلت و متوجه خدا و صفات او شدن، بي تدبيري و عدم دقت خود انسان، دارند. پس هر مشكلي را به نفرين ديگران نبايد نسبت داد.
3-كسي كه نفرين مي كند مي تواند با درخواست از خدا براي بي اثر شدن نفرينش را پس بگيرد.
پي نوشت ها:
1. ثقةالاسلام كليني، اصول كافي، نشر فرهنگ اهل بيت، تهران، بيتا، ج4، كتاب دعا، ص 287.
موفق باشید.

سلام من یه مشکل خیلی بزرگ دارم حدود چند سال پیش با یه دختر دوست شدم 18 19 ساله بودم اونم یه سال کوچیکتر بعد حدود 1 2سال باهم نزدیکی کردیم اون راضی نبود من ازش خواسم بعد این عمل به 10هابار ادامه پیدا کرد بعد که سنمون رفت بالا فهمیدم نمیتونم باهاش ازدواج کنم خانوادم نمیزارن ولی رابطمون ادامه داشت اما نزدیکی نداشتیم اگرم بود کم.تا به امروز که 24 سالمه دیگه فقط بهم اسمس میدیم من موقیعیت خوب واسه ازدواجو میشه گفت از دست دادم اونم همینطور حالاکه من دیگه نمیخوام ادامه بدم اون منو به خودکشی یا رابطه بادیگران تحدید میکنه منم گیر کردم که چیکارکنم بخداتو بدگناهی گیرافتادم تقصیرخودم بود چندبارجداشدیم من باز ادامه دادم چون تحت فشاربودم .نمیدونم قرار اون دنیا چه بلایی سرم بیاد بخصوص اگه اون یه بلایی سرخودش بیاره یا باکسی بره نزدیکی کنه میگه این کارو میکنم تا تورو فرتموش کنم و دیگه توهم بم نزدیک نشی حالت ازم بهم بخوره............ ای خدا من گه خوردم

همان طور كه مي دانيد شما گزينه چنداني براي انتخاب نداريد و اين گونه نيست كه با حذف اين گزينه به تجربه موفق گزينه هاي ديگر بپردازيد. چه بخواهيد چه نخواهيد سايه اين روابط شوم بر سر زندگي آينده شما (با هر دختري) خواهد بود و بايد قبل از ازدواج با هر دختري به حل اين معضل بپردازيد. به نظر مي رسد شما نمي خواهيد مسؤوليت سوء رفتار خود را بپذيريد، وگرنه چه بسا تلاش بيشتري براي ازدواج با اين دختر مي كرديد. گزينه ازدواج با اين دختر بسيار جدي است و بايد تمام تلاش خود را در اين زمينه به انجام رسانيد. دليل اين امر بسيار واضح است، چرا كه شما در حقيقت زندگي اين دختر را به باد فنا داده ايد. اگر شما سعي در احيا زندگي ايشان ننماييد، ايشان در آينده به يك دختر خداي ناكرده زناكار يا هرجايي تبديل خواهد شد. قطعا مخالفت والدين شما هر چقدر زياد باشد باز شما مي توانيد از عهده متقاعد ساختن ايشان برآييد. اين سوال را از خود بپرسيد كه اگر عاشق اين دختر بوديد (بدون هيچ رابطه جنسي) آيا مخالفت شديد والدين تاثيري روي عوض شدن تصميم شما داشت؟ امروزه پسران زيادي (بدون كوچكترين رابطه اي) به خاطر عاشق شدن به ناديده گرفتن مخالفت والدين مي پردازند و سر آخر به مقصود دل خود مي رسند. البته اين كار صد درصد نادرست و نامعقول است، ولي در زمينه شما اين متقاعدسازي شكل و صورت متفاوتي دارد و شما در حقيقت در وسط يك عمل انجام شده قرار گرفته ايد.
پس توصيه اول ما اين است كه مسؤوليت سوء رفتار خود را با عمق جان بپذيريد و از هيچ كوششي در اين زمينه فروگذار ننماييد. مثلا شما مي توانيد در ابتدا به صورت تنهايي به يك روان شناس مراجعه نماييد و بعد از بيان مشكلتان از ايشان بخواهيد كه به متقاعد ساختن والدينتان در زمينه ازدواج با اين دختر بپردازد. البته ما هم مي پذيريم كه مشكل شما در حقيقت مخالفت والدين شما نيست و آن چه باعث طفره رفتن شما از اين ازدواج شده است همانا عدم تمايل قلبي شما به اين ازدواج است. با اين وصف شما گزينه چنداني براي انتخاب نداريد و همان طور كه در ابتداي نامه گذشت سايه گناه از راه به در كردن يك دختر ساده دل تا پايان عمر بر زندگي شما سنگيني خواهد كرد. گزينه ديگر اين است كه دختر را متقاعد نماييد تا براي ده جلسه (كمتر يا بيشتر) به همراه شما به يك روانشناس كارآشناي خانم مراجعه نمايد. اين خانم مي تواند به درمان ناهنجاري هاي رواني اين دختر بپردازد و كم كم او را متقاعد نماييد كه رابطه جنسي خارج از چارچوب با پسران به هيچ وجه به صلاح ايشان نيست. يك دوره كوتاه دارودرماني نيز مي تواند ايشان را در ترك اين رفتار شيطاني ياري نمايد.
پس در گام اول تمام سعي خود را به كار بنديد تا لااقل با محصول اشتباهات خود ازدواج نماييد و زندگي وي را به سامان رسانيد و در گام دوم در صورت عدم امكان ازدواج ايشان را با هزينه خود به جلسات متعدد روان درماني رهنمون سازيد. بايد تا اين دختر به سامان روحي- رواني نرسيده، خود را كنار نكشيد و هرگونه رابطه خارج از چارچوب با ايشان را به صفر برسانيد.

موفق باشید.

من از پانزده سالگی سه سال پیش استمنا کردم گاهی هفته ای گاهی چند روز یک بار البته پارسال چهار پنج ماه ترک کردم اما دوباره گرفتارشد شدم حالا می خواهم دوباره ترک کنم اما نگرانیم که کی اثارش از بین می رود چون من بر اثر آن دچار ضعف بینایی شدم و احساس می کنم حافظه ام ضعیف شده و دچار کم تمرکزی شده ام می خواستم ببینم در صورت ترک کامل این اثار کی از بین میرود با توجه به اینکه سال بعد کنکور دارم و خیلی نگرانم سوال دیگه اینکه آیا بر روی هوش هم اثر دارد و دیگری چطور می توانم حافظه ام را تقویتکنم؟با تشکر

استمنا قطعا آثار و عوارضي را در پي دارد، اما نبايد هر مشكلي كه پيدا مي كنيد را در اثر استمنا بدانيد، بلكه شايد علل ديگري داشته باشد.
آثار و عوارض استمنا به تدريج ايجاد مي شوند، و اگر استمنا را ترك كنيد به تدريج اين آثار از بين خواهند رفت، در اين مورد نگران نباشيد و بر روي اصل ترك كردن استمنا تمركز كنيد. يقينا اولين گام براي جلوگيري از زيادتر شدن ضررها و عوارض استمناء، ترك كردن آن است. ترك كردن امروز، بهتر از ترك كردن فرداست، لذا به گذشته ها كاري نداشته باشيد و به فكر آينده باشيد، و اجازه ندهيد كه صدمه بيشتري ببينيد. مطمئن باشيد كه با ترك اين كار، وضعيت بسيار بهتري پيدا مي كنيد.
به نظر مي رسد كه استمنا تاثيري بر روي هوش ندارد، البته در روايات وارد شده است كه گناه و معصيت، تاثيري منفي بر تعقل دارد.
بعضي اموري كه در تقويت حافظه و فهم مؤثرند عبارتند از:
۱- ياد خدا (انجام امور عبادى و تكاليف شرعي به ويژه نماز اول وقت).
۲- خواندن دعاهايي كه براي تقويت حافظه مؤثر است:
اول. دعايي كه پيغمبر (ص) به اميرالمؤمنين(ع) براى حافظه تعليم نمود: «سبحان من لايعتدى على اهل مملكته، سبحان من لايأخذ اهل الارض بالوان العذاب، سبحان الرؤوف الرحيم، اللهم اجعل لى فى قلبى نورا و بصرا و فهما و علما انك على كل شى‏ء قدير».(۲)
دوم. دعاي در هنگام مطالعه: «اللهم اخرجنى من ظلمات الوهم و اكرمنى بنور الفهم اللّهم افتح علينا ابواب رحمتك و انشر علينا خزائن علومك برحمتك يا ارحم الراحمين».(3)
۳ - خواندن قرآن به خصوص آية ‏الكرسى.
۴ - اجتناب از چيزهايى كه باعث فراموشي مى‏شود مانند؛ معصيت و گناه، علاقه و وابستگي زياد به دنيا، سرگرمي و اشتغال بيش از حد به آن و غمگين و محزون بودن براي مسائل دنيايي.
۵ -كاهش اضطراب و كسب آرامش به ويژه هنگام مطالعه.
۶ -كاهش اشتغالات ذهنى.
۷ - تقويت تمركز و دقت.
براي تقويت حافظه بايد راههاي يادگيري موثر را آموخت، تقويت حافظه چيزي جز كاربرد راههاي يادگيري بهتر نيست. در اينجا چهار تكنيك در زمينه تقويت حافظه را هم براي شما بيان مي كنيم:
1- تمرين: تكرار يا مرور ذهني براي يادداري موجب مي شود كه اطلاعات را از حافظه كوتاه مدت به حافظه بلند مدت انتقال دهيم. همه ما از كودكي تا الان، خيلي چيزها را با تكرار كردن و تمرين كردن ياد گرفته ايم و به ياد داريم.
2- ارتباط دادن اطلاعات جديد با آنچه از پيش مي دانيم، مثلا كودكان ياد مي گيرند كه پ به ب شباهت دارد با اين تفاوت كه به جاي يك نقطه، سه نقطه دارد.
3- استفاده از تداعي هاي غير معمولي، مثلا وقتي مي خواهيد به مغازه برويد و چند قلم مواد خوراكي بخريد، براي جلوگيري از فراموشي، مي توانيد نخودها را به چشم ها، هويج را به بيني و ... تشبيه كنيد. به اين صورت اين چيزها راحت تر در حافظه باقي مي مانند.
4- استفاده از علائم اختصاري: يعني حروف اول كلمات را برداشتن و با آنها يك يا چند كلمه ساختن، مثلا به جاي "نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران" مي گويند: "ناجا"
براي مطالعه در اين زمينه كتاب "هنر فكر كردن" ترجمه محمد رفيعي مهرآبادي توصيه مي شود.
براي دريافت توصيه هاي لازم در مورد ترك استمنا به سايت pasokhgoo مراجعه كنيد.
با توجه به کمبودهای متعدد امکانات و کاهش اعتبارات پاسخگویی، مرکز ملی پاسخگویی ناگزیر به تغییر رویکرد و اقدام به تمرکز سامانه پاسخگویی کرده است.
از این رو پاسخ سوالات خود را از سامانه های زیر دریافت نمایید.
در فضای مجازی:
انجمن گفتگوی دینی: http://www.askdin.com
کانون گفتگوی قرآنی: http://www.askquran.ir
از طریق پیامک(فقط احکام شرعی): 30009640 یا http://www.30009640.ir
از طریق تلفن: 096400

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها