دانش تاريخ

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سالها قبل حضر ت اقای جوادی املی این مورد را شرح دادند مثل مورد ابوالقاسم لطفا دوباره توضیح بفرمایند خوشا به حالت عبد الله

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
1.عبد الله ،کنيه امام حسين است که رسول خدا (ص ) در زمان ولادت ، بر آن حضرت نهاد.(1)
2.شيخ مفيد نام يکي از فرزندان حضرت را عبد الله ذکر کرده و مي گويد: ... و عبد الله بن حسين که در کودکي در کربلا شهيد شد.(2)
خليفه بن خياط، طبري ، قاضي نعمان ، ابن اثير و ذهبي نيز نام آن طفل شيرخوار را عبدالله آورده اند،(3)
شايد يکي از علت هائي که به امام حسين ابا عبد الله گفته شده اين باشد که يکي از فرزندانش ، عبد الله بوده است
پي نوشت ها:
1 . فرهنگ عاشورا ،ص 35 .
2 .. الارشاد، ج 2، ص 137.
3 .. تاريخ الطبري ، ج 5، ص 468؛ قاضي نعمان ، شرح الاخبار، ج 3، ص 178؛ الکامل في التاريخ ، ج 3، ص 429؛ ذهبي ، تاريخ الاسلام ، ج 5، ص 21؛ شمس الدين ، انصار الحسين (ع)، ص 130 - 131.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
شش سال و سه ماه از عمر پيامبر (ص) گذشته بود که که مادر ش آمنه در گذشت. (1)
پي نوشت:
1.تاريخ يعقوبي ،ج 2 ص 10 ، تاريخ پيامبر اسلام ،ص52 ،دکتر گرجي وآيتي .

1- حضرت علی اکبر در چه تاریخی و در کجا متولد شدند؟

2- روز جوان چه روزی است؟

3- ارکان نماز چیست؟

4- شکیات نماز چیست؟ کدام صحیح و کدام نماز را باطل می کند؟

پرسش1: حضرت علي اکبر در چه تاريخي و در کجا متولد شدند؟
پاسخ:
اینکه حضرت علي‌اکبر (ع) در چه زماني متولد شد، در کتاب‌هاي معتبر تاريخي مطلبي يافت نشد. اصولاً درباره اينکه حضرت چند ساله بوده نيز اختلاف است.
برخي هيجده ساله و گروهي نوزده ساله و بعضي بيست و پنج ساله ذکر کرده‌اند. در ترجمه نفس المهموم آمده که علي‌اکبر(ع) در زمان حکومت عثمان متولد شد. در آن جا نقل شده که مشهور اين است که حضرت بيست و پنج سال سن داشته است.(1)
در کتاب فرهنگ عاشورا آمده که او حدود بيست و پنج سال سن داشت (2) و اشاره‌اي به زمان تولد وي نکرده است.
شيخ مفيد در ارشاد و مرحوم شهرآشوب در مناقب و علامه مجلسي در بحار الانوار، و ساير مورخان و محدثان بزرگ شيعه به تاريخ ولادت حضرت اشاره‌اي نکرده‌اند.
در کتاب نگاهي نو به جريان عاشورا که اخيراً چاپ شده و درباره حضرت علي‌اکبر مفصل بحث کرده، به تاريخ ولادت اشاره نکرده، از مقتل خوارزمي نقل مي‌کند که سن حضرت بيست و هشت سال بود.(3)
البته درکتاب هايي که متأخرين درباره حضرت نوشته اند، برخي به تاريخ ولادت اشاره کرده اند. مرحوم سيد عبدالرزاق موسوي مقرم در کتابي که درباره حضرت نوشته، درصفحه 28 ولادت را در يازده شعبان سال 33 هجري در مدينه دانسته است .
نيز آن مرحوم در کتاب مقتل الحسين (ع) درضمن چگونگي شهادت حضرت علي اکبر تاريخ ولادت وي را يازده شعبان ذکرمي کند.

پي‌نوشت‌ها:
1. دمع الشجوم ،ترجمه نفس المهموم، ص 330.
2. فرهنگ عاشورا، ص 322.
3. نگاهي نو به جريان عاشورا، ص 89 ـ 91.
----------------------------

پرسش 2: روز جوان چه روزي است؟
پاسخ:
روز ولادت علي اکبر (ع) توسط سازمان ملي جوانان به نام روز جوان نام گذاري شده است.
--------------------------------

پرسش 3: ارکان نماز چيست؟
پاسخ:
واجبات نماز يازده چيز است که بعضى از واجبات نماز، ركن است، يعنى اگر انسان آن ها را به جا نياورد يا در نماز اضافه كند، عمدا باشد يا اشتباها، نماز باطل مى‏شود. بعضى ديگر ركن نيست، يعنى اگر عمدا كم يا زياد شود، نماز باطل مى‏شود. چنانچه اشتباها كم يا زياد گردد، نماز باطل نمى‏شود.
ارکان نماز پنج چيز است.
اول: نيت.
دوم: تكبيرة الاحرام.
سوم: قيام در موقع گفتن تكبيرة الاحرام، و قيام متصل به ركوع ،يعنى ايستادن پيش از ركوع.
چهارم: ركوع.
پنجم: دو سجده.(1)

پي نوشت:
1.آيت الله مکارم شيرازي، توضيح المسائل، م864.
-------------------------

پرسش 4: شکيات نماز چيست؟ کدام صحيح و کدام نماز را باطل مي کند؟
پاسخ:
شکيات نماز 23 قِسْم است؛ هشت قسم آن شک‌هايي است که نماز را باطل مي‌کند . به شش قسم نبايد اعتنا کرد . نُه قسم صحيح است.
از بين هشت قسمي که نماز را باطل مي‌کند، به دو قسمت که بيش تر مورد نياز است، اشاره مي‌کنيم:
1- شک در شمار رکعت‌هاي نماز سه رکعتي(نماز مغرب)،
2- شک در شمار رکعت‌هاي نماز دو رکعتي مثل نماز صبح و نماز مسافر. شک در نمازهاي مستحبي نماز را باطل نمي‌کند.
مواردي که انسان نبايد به شکش اعتنا کند، شش قسم است:
1- شک در چيزي که محلّ به جا آوردن آن گذشته باشد،
2- شک بعد از سلام،
3- شک بعد از گذشتن وقت نماز،
4- شک کسي که کثير الشکّ است،
5- شک امام جماعت يا مأموم،
6- شک در نمازهاي مستحبّي.
در نُه موردي که شک در شمار رکعت‌هاي نمازهاي چهار رکعتي باشد، با شرايطي نماز صحيح است:
1- شک بين دو و سه در نماز چهار رکعتي. اگر شک بعد از اتمام سجدة دوم باشد، بنا را بر سه مي‌گذارد . يک رکعت ديگر مي‌خواند. بعد از سلام نماز يک رکعت نماز احتياط ايستاده يا دو رکعت نشسته مي‌‌خواند.
2- شک بين دو و چهار بعد از اتمام سجده دوم، که بنا را بر چهار مي‌گذارد و نماز را تمام مي‌کند . بعد از نماز دو رکعت نماز احتياط ايستاده مي‌خواند.
3- شک بين دو و سه و چهار ، که بعد از اتمام دو سجده، بنا را بر چهار مي‌‌گذارد . بعد از نماز دو رکعت نماز احتياط ايستاده و بعد دو رکعت نماز احتياط نشسته مي‌خواند.
4- شک بين چهار و پنج ، که بعد از اتمام دو سجده بنا را بر چهار مي‌گذارد و نماز را تمام مي‌کند . بعد از نماز دو سجده سهو به جا مي‌آورد.
5- شک بين سه و چهار، که در هر جاي نماز باشد، بنا را بر چهار مي‌گذارد و نماز را تمام مي‌کند. بعد از نماز يک رکعت نماز احتياط ايستاده يا دو رکعت نشسته به جا مي‌آورد.
6- شک بين چهار و پنج در حال ايستاده که بايد بنشيند و تشهد بخواند و سلام دهد. يک رکعت نماز احتياط ايستاده يا دو رکعت نشسته به جا آورد.
7- شک بين سه و پنج در حال ايستاده که بايد بنشيند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد . دو رکعت نماز احتياط ايستاده به جا آورد.
8- شک بين سه و چهار و پنج در حال ايستاده که بايد بنشيند و تشهد بخواند .بعد از نماز دو رکعت نماز احتياط ايستاده و بعد دو رکعت نشسته به جا آورد.
9- شک بين پنج و شش در حال ايستاده که بايد بنشيند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد . دو سجدة سهو به جا آورد.(1)
توضيح بيش تر و موارد ديگر ذکر نشده در پاسخ را مي‌توانيد در توضيح المسائل مطالعه فرماييد.چنانچه ابهامي در پاسخ بوده و يا سؤال ديگري داشتيد ، مجددا با ما مکاتبه نماييد.

پي‌نوشت‌:
1. توضيح المسائل مراجع، ج 1، ص 619 تا 636، با تلخيص.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام.اگر امکان دارد یک منبع معتبر در رابطه با سیره عملی اهل بیت (ع)که جامع وکامل باشد را معرفی نمایید.اجرکم عند الله

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
به کتاب هاي :
1 سيره پيشوايان ،از اقاي مهدي پيشوائي ،
2 .زندگي دوازده امام ، از هاشم معروف الحسيني ،ترجمه محمد رخشنده
3 .سيره معصومان (ع ) ازعباس قاسميان
4.حيات فکري وسياسي امامان شيعه ، از رسول جعفريان ، مراجعه نمائيد .

 

امام علي عليه السلام: به خوارى تن داده است آن كه پريشانى خويش را براى ديگرى آشكار كند . غرر الحكم و درر الكلم 5414

 

پرسش 1:
مذهبي شرح علت مجرد بودن دخترهاي امام موسي كاظم (ع) چيست؟

پاسخ:
در مورد علت عدم ازدواج دختران امام کاظم (ع) نظرياتي چند وجود دارد :
1. در تاريخ يعقوبي آمده است كه حضرت موسي بن جعفر(ع) وصيت كرده بود كه دخترانش شوهر نكنند . براي همين هيچ يك از دختران شوهر نكردند ،جز يكي از دخترانش به نام ام سلمه كه در مصر به همسري قاسم بن محمد بن جعفر بن محمد در آمد . ازدواج بدين جهت بود که قاسم مي خواست با او محرم شود و او را به حج ببرد. (1)
اين نظريه را نمي توان به اين آساني پذيرفت، چون در اصول كافي آمده است كه حضرت امام موسي بن جعفر (ع) توليت ازدواج دخترانش را به پسرش حضرت امام رضا واگذار كرد و فرمود : اگر علي خواست، آنان را شوهر مي دهد . اگر نخواست ،شوهر نمي دهد. جز پسرم علي هيچ كس حق ندارد دخترانم را شوهر بدهد . نه برادران ديگرشان، نه عموهايشان و نه سلطان وقت ،هيچ كدام حق ندارند در امر ازدواج دخترانم دخالت كنند. (2)بر اساس اين روايت، نمي توان گفت كه امام موسي بن جعفر(ع) وصيت به عدم ازدواج كرده، بلكه وصيت كرده كه امر ازدواج دخترانش به امام رضا (ع) مربوط است و ديگران حق دخالت ندارند.
2. از ديدگاه برخي، خفقان شديد هارون­الرشيد باعث شد كه دختران امام موسي بن جعفر(ع) نتوانند ازدواج كنند . در عصر هارون خفقان و استبداد و ستم به جايي رسيده بود كه كسي جرأت نداشت به خانه امام موسي بن جعفر رفت و آمد كند . اگر كسي نتواند به خانه امام رفت و آمد داشته باشد، نمي تواند خيال دامادي حضرت را در سر بپروراند. (3)
3. به نظر برخي، علت عدم ازدواج، نبودن همتا و كفو است . اگر همتا مي يافتند، ازدواج مي كردند.

پي نوشت ها:
1- تاريخ يعقوبي، ترجمه محمد ابراهيم آيتي، ج 2، ص 421 .
2- اصول كافي ، ج1 ، ص 316، حديث 15.
3- زندگاني كريمه اهلبيت ، مهدي پور، ص 150.

پرسش 1: سيرت الرسول ابن هشام فارسي جلد دوم صفحه 830، سيرت ابن هشام انگليسي صفحه 515، "کنان بن الربيع که شوهر صفيه بود، اسير کردند و اورا پيش پيغمبر عليه السلام

 

امام علي عليه السلام: خداوند ، رحمت كند مردى را كه حقّى را زنده كند و باطلى را بميرانَد و ستم را برچيند و عدل را به پا دارد ! غرر الحكم و درر الكلم 5217

 

پرسش 1: سيرت الرسول ابن هشام فارسي جلد دوم صفحه 830، سيرت ابن هشام انگليسي صفحه 515، "کنان بن الربيع که شوهر صفيه بود، اسير کردند و اورا پيش پيغمبر عليه السلام آوردند و گنج هاي قوم بني النضير بدست وي بود که ايشان به وديعت پيش وي نهاده بودند، و سيد، عليه السلام، از وي مي پرسيد تا نشان آن گنج ها بدهد و بگويد که کجا مدفونست، و وي انکار مي نمود و هرچند که سيد، عليه السلام، با وي مي‌گفت، او پاسخ مي‌داد: من خبر از آن ندارم، و هرچند که سيد، عليه السلام، با وي مي‌گفت تا اقرار کند و نشان بدهد، البته اقرار نمي‌کرد، پس يکي هم از يهود خيبر پيش سيد عليه اسلام، آمد و خبر آن گنج ها از وي بپرسيد، وي گفت: من نمي دانم، ليکن کنانه بن الربيع هروقتي يا هر روزي مي ديدم که برفتي و گرد آن خرابه بر آمدي و چيزي از آن جايگاه طلب کردي، اکنون گمان چنان مي برم که گنج ها هم آنجا مدفون است. پس سيد عليه السلام ديگر بار کنانه بن الربيع پيش خود فراخواند و اورا گفت: اگر نشانه اين گنج ها که تو انکار مي کني پيش تو بيابم، ترا بکشم؟ گفت: بلي. بعد از آن سيد، عليه السلام، بفرمود تا آن خرابه که يهودي نشان داده بود بکندند و بجستند و گنج پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز @@ آنچه در متن سوال از سيره ابن هشام نقل شده ، نادرست است . اضافاتي در متن آمده كه در سيره ابن هشام نيست. ما هم متن اصلي كتاب و هم متن سيرت رسول الله (كه متن سوال را از آن كتاب ، اما به نام ابن هشام آورده ايد ) از رفيع الدين اسحاق بن محمد همداني ديديم. هيچ كدام از متن ها به اين صورت نيست. نه در متن اصلي و نه در نوشته فارسي اين بخش « زبير آتشي با چخماغ روشن کرد و پولادي را داغ کرد و روي سينه اش گذاشت، تا اينکه تقريباً مرد»نيامده است . متأسفانه همانند بسياري از تحريفات و دروغ هايي است كه اسلام ستيزان براي پيشبرد اهداف خود به آن دست مي زنند. چيزي جز آبروي خود بردن و زحمت ما داشتن نيست. آنچه در کتاب‌هاي معتبر آمده و با روش و سيره پيامبر(ص) سازگاري دارد، اين است که کنانه بن ربيع، ناجوانمردانه، يکي از افسران مسلمان به نام «محمود بن مَسلَمه» را با افکندن سنگ بزرگي غافلگيرانه به شهادت رساند . در جنگ خيبر، بعد از احضار کنانه از وي، راجع به محل اختفاي صندوق جواهرات، بازجويي به عمل آمد که حاضر به اعتراف نشد، به دستور پيامبر(ص) کنانه را به «محمد بن مسلمه» برادر «محمود بن مسلمه» تحويل دادند، و «محمد بن مسلمه» او را به عنوان قصاص، به قتل رساند.(1) هم چنين کامل‌ابن اثير ، که از کتاب‌هاي معتبر تاريخي است در باره کنانه، اشاره‌اي به جريان اختفاي صندوق جواهرات و بازجويي از کنانه ندارد. ذکر کرده پيامبر او را به «محمد بن مسلمه» برادر «محمود بن مسلمه» سپرد.«محمد بن مسلمه» او را به عنوان قصاص برادرش، کشت (2) بنابر اين مطلبي که ذکر کرده ايد ، نه با سنت و سيره پيامبر همسويي دارد و نه در كتاب هاي تاريخي ( طبق نقل سوال) آمده است . مخالفان اسلام به خصوص يهود تلاش مي کردند که مطالب خلافي را به پيامبر (ص) نسبت بدهند تا چهره اسلام را بر آيندگان مشتبه و غير اخلاقي نشان دهند. پي‌نوشت‌ها: 1. السيره النبويه، ابن هشام، ج 3، ص 366؛ ترجمه سيره ابن اسحاق، ج 2، ص 831؛ فروغ ابديت، ص 260. 2. کامل ابن اثير، ج 2، ص 221.

صفحه‌ها