دانش تاريخ

امام باقرعلیه‌السلام در عرصه علوم خدا و دین شناسی جایگاه بس بلند داشت، به گونه ای که رسول خدا از وی به عنوان" باقرالعلوم" یاد نمود
امام باقر علیه السلام

در ابتدا باید گفت: این سوال ناشی از این است که جایگاه برخی علوم روشن نشده است، یعنی برخی تصور می کنند اگر کسی ابتکار و اختراعی داشته باشد، او تنها  صاحب علم می باشد، و حال اینکه چنین نیست، زیرا برخی از علوم وجود دارند که به مراتب با اهمیت تر از علوم مادی می باشند، از جمله علومی که از اهمیت خاص بر خور دار است، علم خدا و دین شناسی است. َ رَسُولُ خدا فرمود :" أَفْضَلُ الْعِلْمِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ (1). امام علیه‌السلام نیز با اهمیت و مهم ترین علم را معرفت خداوند دانست:" َ أَوَّلُ الدِّینِ مَعْرِفَتُهُ وَ كَمَالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصْدِیقُ بِهِ وَ كَمَالُ تَصْدِیقِهِ تَوْحِیدُهُ ... (2)  
 امام باقرعلیه‌السلام در عرصه علوم خدا و دین شناسی جایگاه بس بلند داشت، به گونه ای که رسول خدا از وی به عنوان" باقرالعلوم" یاد نمود، چنانچه از جابر بن عبد اللّه منقول است که حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله به من فرمود: ای جابر! امید است که تو در دنیا بمانی تا ملاقات کنی فرزندی از من که از اولاد حسین خواهد بود که او را محمّد نامند، یَبْقُرُ عِلْمَ الدِّینِ بَقْرا،(3) یعنی او می‌‏شکافد علم دین را شکافتنی، پس هرگاه او را ملاقات کردی سلام مرا به او برسان.
  به نظر می رسد کلام رسول خدا درباره امام باقر علیه‌السلام ناظر براین است که وی در عرصه نشر معارف دینی وعلم خدا شناسی شکافنده علم می باشد، بر این اساس بود که حضرت طی مدت امامت خود، در همان شرائط نامساعد، به نشر و اشاعه حقایق و معارف الهی پرداخت و مشکلات علمی را تشریح نمود و جنبش علمی دامنه داری به وجود آورد که مقدمات تاسیس یک «دانشگاه بزرگ اسلامی» را که در دوران امامت فرزند گرامیش امام صادق علیه‌السلام به اوج عظمت رسید، پی ریزی کرد. روایات و احادیث متعدد در زمینه مسائل و احکام اسلامی، تفسیر، تاریخ اسلام، و انواع علوم، از آن حضرت به یادگار مانده است ، افزون بر آن، رجال و شخصیت های بزرگ علمی از محضر آن حضرت استفاده می‏‌کردند. که هر کدام در گسترش علوم نقش اساسی داشتند، چنانکه «جابر بن یزید جعفی» و «کیسان سجستانی» (از تابعین) و فقهائی مانند: «ابن مبارک»، «زهری»، «اوزاعی»، «ابوحنیفه»، «مالک»، «شافعی»، «زیاد بن منذرنهدی» از آثار علمی او بهره‏‌مند شده سخنان آن حضرت را، بی واسطه و گاه با چند واسطه، نقل نموده‏اند. کتب و مولفات دانشمندان و مورخان اهل تسنن مانند: طبری، بلاذری، سلامی، خطیب بغدادی، ابونعیم اصفهانی، و کتبی مانند: موطا مالک، سنن ابی داود، مسند ابی حنیفه، مسند مروزی، تفسیر نقاش، تفسیر زمخشری، و دهها نظیر اینها، که از مهمترین کتب جهان تسنن است، پر از سخنان پرمغز پیشوای پنجم است و همه جا جمله: «قال محمد بن علی» و یا «قال محمد الباقر» به چشم می‏خورد. کتب شیعه نیز در زمینه‌‏های مختلف سرشار از سخنان و احادیث حضرت باقر علیه‌السلام است.
حضرت باقر علیه‌السلام شاگردان برجسته‌‏ای در زمینه‏‌های فقه و حدیث و تفسیر و دیگر علوم اسلامی تربیت کرد که هر کدام وزنه علمی بزرگی به شمار می‏رفت. شخصیتهای بزرگی همچون: محمد بن مسلم، زراره‏ ابن اعین، ابو بصیر، برید بن معاویه عجلی، جابربن یزید، حمران بن اعین، و هشام بن سالم از تربیت یافتگان مکتب آن حضرت هستند.(4)
 با توجه به مطالب گذشته باید گفت: گرچه ممکن است ما آثار علمی مانند کتاب و اختراعی - از امام باقر علیه‌السلام نداشته باشیم، اما امام با بیان روایات بسیار زیاد و تربیت شاگردان متعدد در عرصه های علوم مختلف، فعالیت های بسیار مهمی را انجام داد که این امر با اختراع وابتکار مادی، قابل مقایسه نیست، زیرا اختراع و ابتکار را انسان هایی دیگر می توانند انجام، ولی آ نچه که انسان‌هایی دیگر از آن عاجزند، هدایت مردم و ارائه معارف بلند دینی است.
ضمن اینکه در منابع روایی شیعه برای امامان علیهم‌السلام ده ها کتاب و تألیفات بر شمرده اند. برخی از این کتاب ها توسط امام پیشین نگاشته شده، سپس به عنوان میراث امامت به امامان بعدی رسیده است، برخی میراث از سلسله پیامبران پیشین بوده، برخی با املای امامان علیهم‌السلام توسط شاگردان نوشته،برخی توسط امامان علیهم‌السلام برای هدایت افرادی خاص و یا درخواست عده ای نگاشته شده است.
برخی کتاب های منسوب به امام باقر علیه‌السلام وجود دارد:
 - کتاب التفسیر؛ از امام باقر علیه‌السلام
 - رساله‌امام باقر علیه‌السلام به سعد الخیر
 - کتاب الهدایه؛ از امام باقرعلیه‌السلام (5)

درباره امام باقر علیه‌السلام به منابع زیر مراجعه فرمایید:
- امام محمد باقر، کاظم ارفع.
- پیشوای پنجم, حضرت امام محمد باقر، گروه نویسندگان.
- دورنمایی از زندگی امام باقر، مهدی پیشوای.

پی نوشت ها:
1. علامه مجلسی بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ناشر: اسلامی، ج، 75 ص 7
2. عبد الواحد تمیمی آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، قم ، دفتر تبلیغات اسلامی ، ص85‏.
3. شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، کنگره شیخ مفید، قم،‏ چاپ اول، ۱۴۱۳ ق‏. ج‏۲، ص ۱۵۹.
4. مهدیی پیشوایی ،سیره پیشوایان، قم، موسسه امام صادق علیه‌السلام، چاپ یازدهم، 1379 از ص 306 به بعد.
5. سید محسن امین، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات ، چاپ پنجم ، 1418ه ،ج 2، ص 502.

آوازه علوم و دانش های امام باقر چنان اقطار اسلامی را پر کرده بود که لقب «باقر العلوم» (گشاینده دریچه‌‏های دانش و شکافنده مشکلات علوم) به خود گرفته بود.

امام باقر علیه‌السلام، در طول زندگی خود، به نشر و گسترش حقایق و معارف الهی پرداخت. مشکلات علمی را تشریح نمود. جنبش علمی دامنه داری به وجود آورد که مقدمات تاسیس یک «دانشگاه بزرگ اسلامی» را که در دوران امامت فرزند گرامیش «امام صادق» به اوج عظمت رسید، پی ریزی کرد.
امام پنجم در علم، زهد، عظمت و فضیلت سرآمد همه بزرگان بنی هاشم بود. مقام بزرگ علمی و اخلاقی او مورد تصدیق دوست و دشمن بود. به قدری روایات و احادیث، در زمینه مسائل و احکام اسلامی، تفسیر، تاریخ اسلام، و انواع علوم، از حضرت به یادگار مانده است که تا آن روز از هیچ یک از فرزندان امام حسن و امام حسین علیه‌السلام به جا نمانده بود.(1)
رجال و شخصیت های بزرگ علمی آن روز، نیز عده‌‏ای از یاران پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله که هنوز در حال حیات بودند، از محضر حضرت استفاده می‌‏کردند.
«جابر بن یزید جعفی» و «کیسان سجستانی» (از تابعین) و فقهائی مانند: «ابن مبارک»، «زهری»، «اوزاعی»، «ابوحنیفه»، «مالک»، «شافعی»، «زیاد بن منذرنهدی» از آثار علمی او بهره‏‌مند شده، سخنان حضرت را، بی واسطه و گاه با چند واسطه، نقل نموده‌‏اند.
کتب و مولفات دانشمندان و مورخان اهل تسنن مانند: طبری، بلاذری، سلامی، خطیب بغدادی، ابونعیم اصفهانی، و کتبی مانند: موطا مالک، سنن ابی داود، مسند ابی حنیفه، مسند مروزی، تفسیر نقاش، تفسیر زمخشری، و ده ها نظیر این ها، که از مهم ترین کتب جهان تسنن است، پر از سخنان پرمغز پیشوای پنجم است و همه جا جمله: «قال محمد بن علی» و یا «قال محمد الباقر» به چشم می‏‌خورد. (2)
کتب شیعه نیز در زمینه‏‌های مختلف سرشار از سخنان و احادیث حضرت باقر علیه‌السلام است. هر کس کوچک ترین آشنایی با این کتاب ها داشته باشد، این معنا را تصدیق می‏‌کند.
آوازه علوم و دانش های امام باقر چنان اقطار اسلامی را پر کرده بود که لقب «باقر العلوم» (گشاینده دریچه‏‌های دانش و شکافنده مشکلات علوم) به خود گرفته بود.
«ابن حجر هیتمی» می‏‌نویسد:
محمد باقر به اندازه‏ای گنج های پنهان معارف و دانش ها را آشکار ساخته، حقایق احکام و حکمت ها و لطایف دانش ها را بیان نموده که جز بر عناصر بی بصیرت یا بد سیرت پوشیده نیست. از همین جاست که وی را شکافنده و جامع علوم، و برافرازنده پرچم دانش خوانده‏اند. (3)
«عبدالله بن عطأ» که یکی از شخصیت های برجسته و دانشمندان بزرگ عصر امام بود، می‏گوید:
 هرگز دانشمندان اسلام را در هیچ محفل و مجمعی به اندازه محفل محمد بن علی علیه‌السلام از نظر علمی حقیر و کوچک ندیدم. من «حکم بن عتیبه» را که در علم و فقه مشهور آفاق بود، دیدم که در خدمت محمد باقر مانند کودکی در برابر استاد عالیمقام، زانوی ادب بر زمین زده شیفته و مجذوب کلام و شخصیت او گردیده بود.(4)
آثار درخشان علمی پیشوای پنجم و شاگردان برجسته‏‌ای که مکتب بزرگ وی تحویل جامعه اسلامی داد، پیشگویی پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله را عینیت بخشد. راوی این پیشگویی «جابر بن عبدالله انصاری» شخصیت معروف صدر اسلام است.
جابر که یکی از یاران بزرگ پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله و از علاقه‏‌مندان خاص خاندان نبوت است، می‏گوید:
روزی پیامبر  به من فرمود: «بعد از من شخصی از خاندان مرا خواهی دید که اسمش اسم من و قیافه‏اش شبیه قیافه من خواهد بود. او درهای دانش را به روی مردم خواهد گشود.
پیامبر  هنگامی که پیشگویی را فرمود که هنوز حضرت باقر علیه‌السلام چشم به جهان نگشوده بود.
سال ها از این جریان گذشت، زمان پیشوای چهارم رسید. روزی جابر از کوچه‌‏های مدینه عبور می‏کرد، چشمش به حضرت باقر افتاد. وقتی دقت کرد، دید نشانه هایی که پیامبر فرموده بود، در او هست.
پرسید :اسم تو چیست ؟
گفت: محمد بن علی بن الحسین .
جابر بوسه بر پیشانی او زد و گفت: جدت پیامبر به وسیله من به تو سلام رساند!
جابر از آن تاریخ، به پاس احترام پیامبر  و به نشانه عظمت امام باقر علیه‌السلام هر روز دوبار به دیدار حضرت می‏رفت، او در مسجد پیامبر میان انبوه جمعیت می‏نشست. در پاسخ بعضی از مغرضان که از کار وی خرده‏گیری می‏کردند، پیشگویی پیامبر اسلام را نقل می‏کرد. (5)
بر این اساس و با توجه به پیشگوئی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله حضرت ملقب به باقر گشت.

پی نوشت ها:
1 .ارشاد مفید ،ص 261 ، قم ،منشورات مکتبه بصیرتی .
2 . مناقب ال ابی طالب ،ج 4 ، 165 ، ابن شهر آشوب ،قم انتشارات علامه .
3 .الصواعق المحرقه ،ص 201 ،قاهره ،مکتبه القاهره ،1385 ه ق .
4 .تذ کره الخواص ،ص 337 ،سبط بن الجوزی ،نجف ،منشورات المطبعه الحیدریه ،1383 ه ق .
5 . بحار الانوار ،ج 46 ص 226 ،تهران ،مکتبه الاسلامیه ، 1394 ه ق ،چاپ دوم .

زراره مى گويد: امام صادق علیه السلام فرمود: تسبيحات فاطمه زهرا سلام الله علیها مصداق ذكر كثير است كه در قرآن آمده : «اذكرواللّه ذكراً كثيراً»
حضرت زهرا

حكمت و فضيلت تسبيحات حضرت زهرا (س) چيست؟

تسبيحات حضرت زهرا سلام الله علیها مصداق (ذكر كثير) است كه در قرآن به مؤمنان دستور داده شده است. تسبيحات حضرت زهرا سلام الله علیها كه عبارت از ۳۴مرتبه الله اكبر و ۳۳مرتبه الحمدللّه و ۳۳مرتبه سبحان اللّه است , مصداق (ذكر كثير) است كه در قرآن به مؤمنان دستور داده شده كه فراوان خدا را ياد كنيد: «يا ايّهاالّذين آمنوا اذكرواللّه ذكراً كثيراً; اى كسانى كه ايمان آورده ايد! ياد كنيد خدا را, ياد فراوان».

زراره مى گويد: امام صادق علیه السلام فرمود: «تسبيحات فاطمه زهرا سلام الله علیها مصداق ذكر كثير است كه در قرآن آمده : «اذكرواللّه ذكراً كثيراً».

امام باقر علیه السلام فرمود: «اگر چيزى بهتر از تسبيحات حضرت زهرا بود, پيامبر آن را به فاطمه مى آموخت ».

امام صادق علیه السلام فرمود: «تسبيح حضرت زهرا سلام الله علیها در هر روز بعد از هر نماز محبوب تر است نزد من از خواندن هزارركعت نماز مستحبى ».

در تعدادى از روايات وارد شده كه تسبيحات زهرا سلام الله علیها را فوراً بعد از اتمام نماز, شروع كنيد و به بچه هايتان آن رابياموزيد.

كارهاى داخل خانه همراه با بچه دارى و آسياب كردن گندم يا جو و پختن نان , كار را بر زهرا سلام الله علیها سخت گردانيده بود. على (ع)به زهرا سلام الله علیها پيشنهاد كرد نزد رسول اللّه برويم و از او خادمى را درخواست كنيم تا كمى از بار مشكلات برداشته شود. وقتى خدمت رسول خدا(ص)رسيدند و زهرا سلام الله علیها خدمت پيامبر مشكلات را عرضه داشت , پيامبرفرمود: نمى خواهيد چيزى به شما بيآموزم كه بهتر از خادم باشد؟ هنگامى كه به رختخواب مى رويد, ۳۴مرتبه اللّه اكبرو ۳۳مرتبه الحمدللّه و ۳۳مرتبه سبحان اللّه بگوييد. فاطمه سلام الله علیها عرضه داشت : راضى شدم .

امام صادق علیه السلام فرمود:«هر كس هنگام خواب تسبيحات فاطمه زهرا سلام الله علیها را بگويد, از جمله ذاكران خواهد بود».

انجام واجبات و ترك معاصی و محرمات از طرف شيعيان موجب شادی و خوشحالی آنان می ‏شود
حضرت زهرا

ارتباط با معصومين عليهم السلام و از جمله حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها دو گونه است: مستقيم و غير مستقيم. ارتباط مستقيم، ‌ملاقات و رؤيت و مشاهده حسی است كه كليد خزانه آن در ارتباط غير مستقيم است. ارتباط غير مستقيم مقدمه لازم و جدا ناپذير ارتباط مستقيم و مهم تر از آن است. اين نوع ارتباط است كه انسان را به حالات اخلاقی و انسانی رهنمون مي شود. ارتباط غير مستقيم، قلبی و عاطفی و علمی و عملی است.دوستی اهل بيت عصمت و طهارت(ع) و اظهار عشق و محبت و علاقه به ساحت مقدس‏شان و قبول ولايت و امامت آنان موجب خوشبختی و سعادت انسان است. زمخشري و فخر رازي و قرطبي از مفسّران بزرگ اهل سنّت در تفسيرشان از رسول خدا(ص) نقل كرده‏اند:

«من مات علي حب آل محمد مات شهيداً، الا من مات علي حب آل محمد فتح له في قبره بابان الي الجنة، ألا و من مات علي بغض آل محمد لم يشم رائحة الجنة؛ هر كس با محبّت آل محمد بميرد، شهيد از دنيا رفته است .آگاه باشيد هر كس با محبت آل محمد از دنيا رود، دو درب در قبر او به سوي بهشت گشوده مي‏شود. بدانيد هر كس با بغض آل محمد از دنيا برود، بوي بهشت را استشمام نخواهد كرد.»رفتن به زيارت تربت و بارگاه ملكوتي شان، خواندن زيارت از راه دور كه در مفاتيح الجنان آمده، قرائت قرآن و اهداي ثواب به ارواح پاك شان، وقف موقوفات و دادن صدقه و خيرات در راه شان، بر پايي مجالس جشن و عزاء و شركت در محافل مدح و مصيبت‏شان كه براي هر يك از اين موارد ثواب‏هاي عظيم ذكر شده، هم چنين استفاده از سيره عملي و گفتاري آنان در زندگي، از مصاديق ابراز علاقه و محبّت و دوستي حضرات معصومين(ع) است.

انجام واجبات و ترك معاصي و محرمات از طرف شيعيان موجب شادي و خوشحالي آنان مي‏شود. وظيفه ما هم پيروي واقعي از آنان و زينت بودن براي امامان است.اين بهترين راه براي برقراري ارتباط با معصومين و از جمله حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها است.

با توجه به مدارك موجود و اعتراف بزرگان اهل سنت،‌ دليل دفن شبانه آن حضرت وصيت آن حضرت بود كه نمى‌خواست افرادى كه بر او ستم كرده‌اند، بر جنازه‌اش نماز بخوانند
چرا حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها شبانه دفن شدند؟

چرا حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها شبانه دفن شدند؟ آیا فقط به این دلیل بود که نامحرمان جسد ایشان را نبینند؟

پاسخ :

دفن شبانه، نماز بدون حضور و اطلاع خليفه، قبر پنهان، اسرارى است كه در درون خود پيام‌ها دارند. درست است كه فاطمه اين چنين خواست و اين گونه وصيت كرد؛ ولى چه اتفاقى افتاده است كه زهرا سلام الله عليها وصيت تاريخي‌اش را با اين در خواست‌ها به پايان مى‌برد؟! مگر نه اين است كه خشم و ناراحتي‌اش را نسبت به دشمنانش اظهار مى‌كند و در واقع چندين پرسش را در برابر نگاههاى تيز بين مورخان و آيندگان مى‌گذارد تا به پرسند: چرا قبر فاطمه پنهان است؟ و چرا دختر پيامبر شبانه و پنهانى دفن شد؟ و چرا علي عليه السلام بدون اطلاع ابوبكر و عمر بر وى نماز خواند؟ و…
آيا كسى كه جانشين پيامبر بود ( آن گونه كه خود ادعا كرده‌اند) شايستگى نماز خواندن بر وى را نداشت؟
آري، فاطمه وصيت كرد كه او را شبانه دفن نموده و هيچ يك از كسانى را كه بر وى ستم كرده‌اند، خبر نكنند، و اين بهترين سند براى شيعه است تا ثابت كنند كه صديقه شهيده مظلوم از دنيا رفته و از افرادى كه بر وى ستم كرده‌اند، هرگز راضى نشده است.
روايات فراوانى در كتاب‌هاى شيعه و سنى بر اين مطلب دلالت دارد كه به اختصار چند روايت را ذكر مى‌كنيم:

دفن شبانه، در روايات اهل سنت:

محمد بن اسماعيل بخارى مى‌نويسد:
وَعَاشَتْ بَعْدَ النبي صلى الله عليه وسلم سِتَّةَ أَشْهُرٍ فلما تُوُفِّيَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيٌّ لَيْلًا ولم يُؤْذِنْ بها أَبَا بَكْرٍ وَصَلَّى عليها.
فاطمه زهرا سلام الله عليها، شش ماه پس از رسول خدا (ص) زنده بود، زمانى كه از دنيا رفت، شوهرش علي عليه السلام او را شبانه دفن كرد و ابوبكر را با خبر نساخت.(1)
ابن قتيبه دينورى در تأويل مختلف الحديث مى‌نويسد:
وقد طالبت فاطمة رضي الله عنها أبا بكر رضي الله عنه بميراث أبيها رسول الله صلى الله عليه وسلم فلما لم يعطها إياه حلفت لا تكلمه أبدا وأوصت أن تدفن ليلا لئلا يحضرها فدفنت ليلا.
فاطمه از ابوبکر ميراث پدرش را خواست، ابوبکر نپذيرفت، قسم خورد که ديگر با او (ابو بکر) سخن نگويد و وصيت کرد که شبانه دفن شود تا او (ابوبکر) در دفن وى حاضر نشود.(2)
عبد الرزاق صنعانى مى‌نويسد:
عن بن جريج وعمرو بن دينار أن حسن بن محمد أخبره أن فاطمة بنت النبي صلى الله عليه وسلم دفنت بالليل قال فرَّ بِهَا علي من أبي بكر أن يصلي عليها كان بينهما شيء.
فاطمه دختر پيامبر شانه به خاك سپرده شد، تا ابوبكر بر وى نماز نخواند؛ چون بين آن دو اتفاقاتى افتاده بود.
و در ادامه نيز مى‌گويد:
عبد الرزاق عن بن عيينة عن عمرو بن دينار عن حسن بن محمد مثله الا أنه قال اوصته بذلك
از حسن بن محمد بن نيز همانند اين روايت نقل شده است؛ مگر اين كه در اين روايت قيد شده است كه خود فاطمه اين چنين وصيت كرده بود.(3)
و ابن بطال در شرح صحيح بخارى مى‌نويسد:
أجاز أكثر العلماء الدفن بالليل... ودفن علىُّ بن أبى طالب زوجته فاطمة ليلاً، فَرَّ بِهَا من أبى بكر أن يصلى عليها، كان بينهما شىء.
اكثر علما دفن جنازه را در شب اجازه داده‌اند. علي بن ابوطالب، همسرش فاطمه را شبانه دفن كرد تا ابوبكر به او نماز نخواند؛ چون بين آن دو اتفاقاتى افتاده بود.(4)
ابن أبي‌الحديد به نقل از جاحظ (متوفاى 255) مى‌نويسد:
وظهرت الشكية، واشتدت الموجدة، وقد بلغ ذلك من فاطمة ( عليها السلام ) أنها أوصت أن لا يصلي عليها أبوبكر.
شكايت و ناراحتى فاطمه (از دست غاصبين) به حدى رسيد كه وصيت كرد ابوبكر بر وى نماز نخواند.(5)
و در جاى ديگر مى‌نويسد:
وأما إخفاء القبر، وكتمان الموت، وعدم الصلاة، وكل ما ذكره المرتضى فيه، فهو الذي يظهر ويقوي عندي، لأن الروايات به أكثر وأصح من غيرها، وكذلك القول في موجدتها وغضبها.
مخفى كردن مرگ فاطمه (سلام الله عليها) و محل دفن او و نماز نخواندن ابوبكر و عمر و هر آن چه كه سيد مرتضى گفته است، مورد تأييد و قبول من است؛‌ زيرا روايات بر اثبات اين موارد صحيح‌تر و بيشتر است و همچنين ناراحتى و خشم فاطمه بر شيخين نزد من از اقوال ديگر اعتبار بيشترى دارد.(6)

دفن شبانه در روايات شيعه:

هر چند كه سبب وصيت صديقه طاهره در ميان شيعيان مشخص و اجماعى است؛ اما در عين حال به يك روايت و سخن اشاره مى‌كنيم.
مرحوم شيخ صدوق در علت دفن شبانه آن حضرت مى‌نويسد:
عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام لِأَيِّ عِلَّةٍ دُفِنَتْ فَاطِمَةُ (عليها السلام) بِاللَّيْلِ وَ لَمْ تُدْفَنْ بِالنَّهَارِ قَالَ لِأَنَّهَا أَوْصَتْ أَنْ لا يُصَلِّيَ عَلَيْهَا رِجَالٌ [الرَّجُلانِ‏].
علي بن ابوحمزه از امام صادق عليه السلام پرسيد: چرا فاطمه را شب دفن كردند نه روز؟ فرمود: فاطمه سلام الله عليها وصيت كرده بود تا در شب وى را دفن كنند تا ابوبكر و عمر بر جنازه آن حضرت نماز نخوانند.(7)
مرحوم صاحب مدارك رضوان الله تعالى عليه مى‌گويد:
إنّ سبب خفاء قبرها ( عليها السلام ) ما رواه المخالف والمؤالف من أنها ( عليها السلام ) أوصت إلى أمير المؤمنين ( عليه السلام ) أن يدفنها ليلا لئلا يصلي عليها من آذاها ومنعها ميراثها من أبيها ( صلى الله عليه وآله وسلم ).
علت مخفى بودن محل دفن فاطمه سلام الله عليها آن گونه كه مخالف و موافق نقل كرده‌اند اين است كه آن حضرت به اميرمؤمنان عليه السلام سفارش كرد تا او را شبانه دفن كند تا آنان كه او را اذيت كرده‌ و از ارث پدرش محروم كرده بودند بر وى نماز نخوانند.(8)

نتيجه:
با توجه به مدارك موجود و اعتراف بزرگان اهل سنت،‌ دليل دفن شبانه آن حضرت وصيت آن حضرت بود كه نمى‌خواست افرادى كه بر او ستم كرده‌اند، بر جنازه‌اش نماز بخوانند و با اين كار خشم خود را از غاصبان خلافت جاودانه ساخت.

پی نوشت:
1- البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 4، ص 1549، ح3998، كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
2- الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ)، تأويل مختلف الحديث، ج 1، ص 300، تحقيق: محمد زهري النجار، ناشر: دار الجيل، بيروت، 1393هـ، 1972م.
3- الصنعاني، أبو بكر عبد الرزاق بن همام (متوفاي211هـ)، المصنف، ج 3، ص 521، حديث شماره 6554 و حديث شماره: 6555، تحقيق حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الثانية، 1403هـ.
4- إبن بطال البكري القرطبي، أبو الحسن علي بن خلف بن عبد الملك (متوفاي449هـ)، شرح صحيح البخاري، ج 3، ص 325، تحقيق: أبو تميم ياسر بن إبراهيم، ناشر: مكتبة الرشد - السعودية / الرياض، الطبعة: الثانية، 1423هـ - 2003م.
5- إبن أبي الحديد المدائني المعتزلي، أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاي655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج 16، ص 157، تحقيق محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1418هـ - 1998م.
6- شرح نهج البلاغة، ج 16، ص 170.
7- الصدوق، أبو جعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاي381هـ)، علل الشرايع، ج‏1، ص185، تحقيق: تقديم: السيد محمد صادق بحر العلوم، ناشر: منشورات المكتبة الحيدرية ومطبعتها - النجف الأشرف، 1385 - 1966 م .
8- الموسوي العاملي، السيد محمد بن علي (متوفاي1009هـ)، مدارك الأحكام في شرح شرائع الاسلام، ج 8، ص279، نشر و تحقيق مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، الطبعة: الأولي، 1410هـ.

تسبيحات حضرت زهرا سلام الله علیها مصداق (ذكر كثير) است كه در قرآن به مؤمنان دستور داده شده است
تسبيحات حضرت زهرا

تسبيحات حضرت زهرا سلام الله علیها كه عبارت از 34مرتبه الله اكبر و 33مرتبه الحمدللّه و 33مرتبه سبحان اللّه است , مصداق (ذكر كثير) است كه در قرآن به مؤمنان دستور داده شده كه فراوان خدا را ياد كنيد: «يا ايّهاالّذين آمنوا اذكرواللّه ذكراً كثيراً;(1) اى كسانى كه ايمان آورده ايد! ياد كنيد خدا را, ياد فراوان».
زراره مى گويد: امام صادق علیه السلام فرمود: «تسبيحات فاطمه زهرا سلام الله علیها مصداق ذكر كثير است كه در قرآن آمده : «اذكرواللّه ذكراً كثيراً».( 2)
امام باقر علیه السلام فرمود: «اگر چيزى بهتر از تسبيحات حضرت زهرا بود, پيامبر آن را به فاطمه مى آموخت ».(3)
امام صادق علیه السلام فرمود: «تسبيح حضرت زهرا سلام الله علیها در هر روز بعد از هر نماز محبوب تر است نزد من از خواندن هزارركعت نماز مستحبى ».(4)
در تعدادى از روايات وارد شده كه تسبيحات زهرا سلام الله علیها را فوراً بعد از اتمام نماز, شروع كنيد و به بچه هايتان آن رابياموزيد.
كارهاى داخل خانه همراه با بچه دارى و آسياب كردن گندم يا جو و پختن نان , كار را بر زهرا سلام الله علیها سخت گردانيده بود. على (ع)به زهرا سلام الله علیها پيشنهاد كرد نزد رسول اللّه برويم و از او خادمى را درخواست كنيم تا كمى از بار مشكلات برداشته شود. وقتى خدمت رسول خدا(ص)رسيدند و زهرا سلام الله علیها خدمت پيامبر مشكلات را عرضه داشت , پيامبرفرمود: نمى خواهيد چيزى به شما بيآموزم كه بهتر از خادم باشد؟ هنگامى كه به رختخواب مى رويد, 34مرتبه اللّه اكبرو 33مرتبه الحمدللّه و 33مرتبه سبحان اللّه بگوييد. فاطمه سلام الله علیها عرضه داشت : راضى شدم .(5)
امام صادق علیه السلام فرمود:«هر كس هنگام خواب تسبيحات فاطمه زهرا سلام الله علیها را بگويد, از جمله ذاكران خواهد بود».(6)

پي نوشت ها:
1.احزاب (33) آيه 41.
2.وسائل الشيعه , ج 4 باب 8از ابواب تعقيب , ص 1022.
3.همان , ص 1024.
4.همان.
5.همان , ص 1026.
6.همان

ممکن است مقصود آن باشد که حضرت فاطمه اصل و اساس درخت رسالت است
ام ابیها

عرب‌ها در نامگذاري سه چيز دارند: اسم، لقب و کنيه. اسم مانند فاطمه، لقب مثل زهرا، کنيه مانند " ام ابيها" حضرت فاطمه سلام الله علیها افزون بر نام، از چندين لقب و کنيه بهره‌مند است. انتخاب کنيه‌ها ممکن است به جهت خاصي باشد و يا نباشد. اگر کنيه "ام ابيها" جهت خاصي داشته باشد، مي‌گوييم:
1 - رمز نام گذاري ممکن است جهت اظهار محبت باشد، همان گونه که متداول است پدر در اظهار محبت نسبت به دخترش مي‌گويد: مادرم، و نسبت به پسرش مي‌گويد: بابايم، يعني پيامبر جهت اظهار محبت به دخترش فرمود: تو مادر بابات هستي.
2 - شايد بدين جهت باشد که در دوره غربت اسلام، حضرت با پدرش رفتاري داشت همانند رفتار مادر به فرزند(1) و پيامبر صلی الله علیه وآله نيز بسيار به دخترش علاقه‌مند بود، همانند رفتار فرزند نسبت به مادر. پيامبر صلی الله علیه وآله دست فاطمه سلام الله علیها را مي‌بوسيد. هر گاه به سفر مي‌رفت آخرين کسي که با او خدا حافظي مي‌کرد، حضرت فاطمه سلام الله علیها بود و در بازگشت از سفر نخست از او ديدار مي‌کرد. حضرت زهرا سلام الله علیها مانند مادري دلسوز رسول خدا صلی الله علیه وآله را در آغوش مي‌گرفت، از او نگهداري مي‌کرد، زخم هايش را مرهم مي‌گذاشت رنج‌ها و دردهايش را کاهش مي‌داد. اين گونه ابراز عواطف دو سويه همانند ابراز عواطف مادر و فرزند است.
3 - مادر هر چيزي اصل و اساس او است. ممکن است مقصود آن باشد که حضرت فاطمه اصل و اساس درخت رسالت است، چنان که در روايت آمده است: "شجره طيبه پيامبر اسلام صلی الله علیه وآله ساقه اش علي و ريشه اش فاطمه، ميوه اش فرزندان او و شاخ و برگش شيعيان حضرت مي‌باشند". اگر ريشه درخت نباشد، درخت خشک مي‌گردد و طراوت خود را از دست مي‌دهد. حضرت زهرا سلام الله علیها اگر نبود، درخت اسلام سرسبزي و نشاط خود را از دست مي‌داد.
4 - ممکن است بدان جهت باشد که چون خداوند زنان پيامبر صلی الله علیه وآله را به کنيه "ام المؤمنين" گرامي داشت، به ذهن خطور کند که آنان مهم ترين زنان روي زمين هستند، حتي از حضرت فاطمه سلام الله علیها بالاترند، از اين جهت حضرت رسول او را به "ام ابيها" خطاب کرد تا از اين وسوسه‌ها و خطورات ذهني جلوگيري کند؛ يعني اي زنان پيامبر صلی الله علیه وآله اگر شما به منزله مادران مؤمنان هستيد، حضرت فاطمه به منزله مادر پيامبر است.(2)

پي‌نوشت‌ها :
1. سيد جعفر شهيدي، زندگاني حضرت فاطمه (س) ص 40.
2. احمد رحماني همداني، فاطمه زهرا شادماني دل پيامبر (ص) ص 267 - 266.

برخى از روایات نیز مصحف را رهاورد املا و وحى مستقیم خداوند بر حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها دانسته‌‏اند.
مصحف حضرت زهرا

این مسئله ای است که از دیرباز موضوع بحث و گفت‏وگوى عالمان و اندیشمندان بوده است. پاسخ را در چند بخش بررسی می‌کنیم:

1- چیستى مصحف  کلمه «مُصْحَف»:
اکنون بیش تر به معناى «قرآن» به کار مى‏رود. اما در لغت به معناى مجموعه برگه‏‌هایى است که میان دو جلد جمع آورى شده است و امروزه «کتاب» خوانده مى‏شود.(1) بنابراین، منظور از «مصحف فاطمه سلام‌الله‌علیها، کتاب فاطمه سلام‌الله‌علیها است که در بعضى از روایات اهل سنت نیز به آن اشاره شده است. راویانى چون «ابى‏بن کعب» وجود کتابى نزد حضرت سلام‌الله‌علیها را تأیید کرده‌‏اند.(2)
بدین ترتیب سخن کسانى مانند «ایجى» در مواقف و «جرجانى» در شرح مواقف و ابو زهره در کتاب «امام صادق علیه‌السلام» که مدعى شده‏اند شیعه به قرآنى منسوب به فاطمه سلام‌الله‌علیها که غیر از قرآن رایج میان مسلمانان است، اعتقاد دارد، نادرست است و در عدم رجوع به روایات شیعه و نیز عدم دقت در معناى مصحف ریشه دارد.(3)

2- مصحف فاطمه و محتواى آن:
درباره ماهیت این مصحف در منابع شیعى روایات فراوان یافت مى‏شود. در این احادیث محتوا حجم، زمان نگارش، کیفیت نگارش مصحف بیان شده است. البته در نگاه ابتدایى اختلافاتى میان این روایات مشاهده شود اما با کمى دقت توجیه مى‏گردد(4) بعضى از روایات مطالب آن را غیر از مطالب قرآن دانسته‏اند.(5) بر اساس شمارى از احادیث در این کتاب مطالبى چون وصیت حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها(6) مصیبت‏هاى فرزندان حضرت سلام‌الله‌علیها در طول زمان(7)، پیشگویى حوادث آینده(8) و تمام پادشاهانى که بر زمین حکم خواهند(9) راند، نوشته شده است.
دسته‏اى از روایات نیز از اشتمال این مصحف بر تمام احکام حلال و حرام حتى حکم عملى که موجب نصف شلاق مى‏شود(10)، سخن به میان آورده‏اند.(11) بر اساس بعضى از احادیث، امام صادق علیه‌السلام حوادث تاریخى اى چون ظهور زندیقان را پیشگویى کرده و گفتارش را به مصحف حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها مستند دانسته است.(12)
این روایات با هم ناسازگار نیستند زیرا ممکن است همه مطالب یاد شده در آن مصحف وجود داشته باشد و هر روایت بخشى از محتواى آن را بیان کرده است.

3- زمان و کیفیت نگارش:
مهم‏ترین مطلب درباره این مصحف، زمان و کیفیت نگارش آن است که  ارتباط حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها با جبرئیل و دیگر فرشتگان الهى در همین جا مطرح می‌گردد.
در چند روایت، کیفیت نگارش آن بدین صورت مطرح شده است: پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله مطالب را املا می‌کرد و حضرت على علیه‌السلام می‌نوشت.(13)
پس درباره سبب علت انتساب مصحف به حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها می‌توان گفت، آن کتاب نزد حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها نگهدارى می‌شد یا حضرت واسطه رسیدن بعضى از مطالب به دست حضرت على علیه‌السلام بوده است.
برخى از روایات نیز مصحف را رهاورد املا و وحى مستقیم خداوند بر حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها دانسته‌‏اند.(14) بر اساس روایات دیگر، بعد از وفات پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله خداوند فرشته‏‌اى را نزد حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها مى‌‏فرستاد تا در غم پدر دلدارى اش دهد، وى را از مکان و جایگاه رسول خدا در بهشت آگاه سازد و با او درباره مطالب مختلف به گفت‏وگو بنشیند. حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها سخنان فرشته را به حضرت على علیه‌السلام منتقل کرد و حضرت علیه‌السلام آن ها را به نگارش در آورد.(15) روایتى این فرشته را جبرئیل علیه‌السلام معرفى کرده است.(16)
میان این احادیث نیز ناسازگارى وجود ندارد. زیرا مى‏توان گفت خداوند به وسیله فرشته‏‌اى از فرشتگان خود به نام جبرئیل سلام‌الله‌علیها با حضرت سلام‌الله‌علیها سخن گفته است.(17)(18)
به نظر مى‏رسد در توجیه این ناسازگارى باید گفت، فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها یک مصحف داشت. بخشى از این کتاب را به مطالب دریافتى از پدرش اختصاص داده بود و بخشى دیگر را به مطالب جبرئیل سلام‌الله‌علیها.

4- امکان نزول جبرئیل بر فاطمه سلام‌الله‌علیها:
اشکال دیگر روایات دسته اخیر، قطع وحى پس از رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله است . مسلمانان معتقدیم پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله خاتم انبیا بوده، بعد از وفات  حضرت صلی‌الله‌علیه‌وآله ارتباط میان زمین و آسمان قطع و وحى منقطع گشته است. بنابراین، چگونه فرشته بر حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها نازل مى‏‌شد و با آن بزرگوار گفت و گو مى‌‏کرد؟
 طبق آیات قرآنى، نزول فرشته الهى و ارتباط خداوند با غیر پیامبران از طریق فرشتگان و وحى امکان‏‌پذیر است، چنان که آیات بسیار از ارتباط فرشته با حضرت مریم سلام‌الله‌علیها سخن مى‏گوید.(19)  خداوند ارتباط خود با مادر حضرت موسى علیه‌السلام را وحى مى‌‏خواند.(20)  وقتى امکان این ارتباط با زنانى چون مادر موسى علیه‌السلام و حضرت مریم سلام‌الله‌علیها پذیرفته شد، امکان و وقوع آن درباره حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها که از سوى پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله سرور همه زنان در همه زمان‏ها معرفى شده، به طریق اولى پذیرفتنى مى‏نماید. منظور از انقطاع وحى و قطع ارتباط زمین و آسمان بعد از پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله قطع ارتباط میان خداوند و فردى به عنوان پیامبر و مأمور ابلاغ است ،نه عدم امکان ارتباط زمینیان با خداوند و فرشتگان. بر اساس روایات شیعه، نوعى ارتباط میان امامان معصوم علیه‌السلام و خداوند وجود دارد.(21) در روایات اهل سنت نیز بعضى از افراد «مُحَدَّث» معرفى شده‏اند. «محدّث» یعنى کسى که با فرشتگان الهى نوعى ارتباط دارد و از آن ها حدیث دریافت مى‏‌کند.(22)

5- مصحف نزد چه کسى است؟
روایات شیعه نشان مى‏‌دهد این مصحف در زمان‏‌هاى مختلف نزد امامان معصوم علیه‌السلام بوده، از امامى به امام دیگر رسیده و جز آن بزرگان کسى بدان دسترسى نداشته است. بر اساس این روایات، امامان با استفاده از آن حوادثى را پیشگویى و احکامى را بیان کرده‌‏اند.(23)

تذکر: کتاب‏‌هایى که اخیراً با عنوان «صحیفة الزهرا علیها السلام» منتشر شده،(24) با «مصحف فاطمه سلام‌الله‌علیها» تفاوت دارد زیرا در این کتاب‏ها عمدتاً دعاهاى منسوب به حضرت سلام‌الله‌علیها به چشم مى‏خورد، نه آنچه روایات درباره مصحف فاطمه گفته‏‌اند. برای اطلاع بیش تر به کتاب مصحف فاطمی، نوشته عبدالله امینی پور، نشر دلیل ما قم مراجعه کنید.

پى‌‏نوشت‏ ها:
1. حسینى جلالى، سید محمدرضا، تدوین السنة الشریفه، ص 67.
2. عبود، اسعد، صحیفة الزهرا) س (، ص 85- 65.
3. معروف الحسنى، سید هاشم، سیرة الائمة الاثنى عشر، ج 1، ص 98 و 99.
4. مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 26، ص 84- 83.
5. همان، ص 38 و 93.
6. همان، ص 34.
7. همان، ص 14.
8. همان، ص 44.
9. حسینى جلالى، سیدمحمدرضا، تدوین السنة الشریفه، ص 77.
10. بحارالانوار، ص 73.
11. همان.
12. بحارالانوار، ص 44.
13. همان، ص 41 و 42 و 94.
14. همان، ص 93.
15. همان، ص 44 و 84.
16. همان، ص 24.
17. البته میان این روایات و روایت‏هایى که مصحف را املاى رسول خدا مى‏داند، نوعى ناسازگارى مشاهده مى‌‏شود. آن روایات زمان نگارش مصحف را دوران حیات پیامبر مى‏‌داند و این روایات بعد از وفات حضرت. براى رفع این ناسازگارى، راه‏هاى گوناگون ارائه شده است:
18.  منظور از رسول خدا در روایات دسته اول فرستاده خدا است ،نه پیامبر . بنابراین، مى‏توان بر فرشته‏اى از فرشتگان الهى نیز منطبق شود.( امین،  اعیان الشیعه، ج 1، ص 311.) برخى از دانشمندان در نقد این سخن گفته‏اند: این توجیه نیکو مى‏نماید. اما با موارد استعمال رسول الله ناسازگار است. زیرا رسول الله در متون اسلامى معمولًا به معناى پیامبر خدابه کار مى‏رود، نه مطلق فرستاده خدا. مى‏توان گفت حضرت فاطمه زهرا دو مصحف داشت. یکى از آن ها ره‏آورد املاى رسول خدا بود و دیگرى نتیجه سخنان جبرئیل با آن بانوى بزرگوار. اشکال این توجیه آن است که روایات از یک مصحف سخن گفته‏اند، نه دو مصحف.
19. آل عمران (3)، آیات 42 و 43 و 54.
20. قصص (28)، آیه 7.
21. بحارالانوار، ج 26، ص 66 و 79.
22.اعیان الشیعه، ج 1، ص 314 و 513.
23. بحارالانوار، ص 84- 83.
24. مانند عبود، اسعد، صحیفه الزهرا و قیومى اصفهانى، جواد، صحیفه الزهرا.

از آن جهت حضرت فاطمه را محدّثه نامیدند که ملائکه از آسمان فرود آمده، همان گونه که با حضرت مریم علیها السّلام صحبت می کردند، با آن حضرت نیز صحبت می ‏نمودند
مصحف حضرت زهرا

محدث و محدّثه‏ (به کسر دال و تشدید آن) به معناى «سخن گوینده» است . بدان جهت که حضرت در رحم  مادرش با او صحبت کرده، بدین نام خوانده شده است.
محدث و محدّثة (به فتح دال و تشدید آن) که ظاهرا منظور شما است، به معناى کسى است که با او سخن گفته می ‏شود. در روایت امام صادق در تعریف محدث  آمده است: وَ أَمَّا الْمُحَدَّثُ فَهُوَ الَّذِی یسْمَعُ کلَامَ الْمَلَک وَ لَا یرَى وَ لَا یأْتِیهِ فِی الْمَنَام‏ ؛ اما محدث کسی است که سخن فرشته را می شنود اما او را نمی بیند و در خوابش هم نمی آید. (1)
بر این اساس، حضرت بدین خاطر به این نام خوانده مى‏شود که ملائکه با حضرت سخن گفته اند، چنان که در روایات زیادى آمده است. سخن گفتن ملائکه با عدّه‏اى از مردان و زنان در امّت هاى گذشته و در این امّت از جمله مطالب مورد اتّفاق شیعه و سنّى است.
علّامه امینى در کتاب ارزنده‏ اش «الغدیر» در این باره می‌گوید:
امّت اسلامى همگى بر این مطلب اتّفاق نظر دارند که در این امّت به سان دیگر امّت هاى گذشته کسانی بوده‏ اند که به آنان حدیث گفته ‏شده و به اصطلاح «محدّث» (به صورت اسم مفعول و فتح دال ) بوده ‏اند . رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم نیز به این مطلب خبر داده ، چنان که از طریق سنی  و شیعه  در کتب صحاح و مجموعه‏ هاى حدیثى معتبر وارد شده است.  محدّث کسى است که بدون این که پیامبر باشد، و بدون این که صورت ملائکه را ببیند، ملائکه با او صحبت کرده‏ اند و یا اینکه در دلش چیزى مى‏افتد و به او الهام می شود و به صورت کشف و الهام از سوى خداوند متعال علمى به او آموخته می شود یا در دل او حقایقى که بر دیگران پوشیده است، روشن می شود.
بنابراین، وجود چنین کسانى ، در امّت مورد قبول و اتّفاق همه است . فقط اختلاف در مصداق چنین افرادى است که به عقیده شیعه، حضرت على و دیگر امامان معصوم از محدّثین می باشند.(2)
ایشان در ادامه می نویسد: در امّت، افرادى محدّث وجود داشتند، همان گونه که در امّت هاى پیشین بودند. امیر المؤمنین و ائمّه معصومین دانشمندانى محدّث هستند. نبى نیستند. این خصوصیت از ویژگی هاى آنان و منحصر به آن بزرگواران نیست، بلکه حضرت فاطمه علیها السّلام دختر بزرگوار حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم نیز «محدّثه» بود، همچنین سلمان محدّث بود. آرى، تمام امامان از اهل بیت و عترت طاهرین محدّث بودند، ولى هر محدّثى امام نیست.
روایات در باره محدثه بودن فاطمه :
1 - اسحاق بن جعفر بن محمّد بن عیسى بن زید بن على :
از حضرت صادق علیه السّلام شنیدم : از آن جهت حضرت فاطمه را محدّثه نامیدند که ملائکه از آسمان فرود آمده، همان گونه که با حضرت مریم علیها السّلام صحبت می کردند، با آن حضرت نیز صحبت می ‏نمودند و می گفتند: اى فاطمه! خداوند تو را برگزیده و پاک و طاهر کرده و بر دیگر زنان برگزیده جهان برترى داده است.
اى فاطمه! در پیشگاه پروردگارت خضوع کن، سجده نما و با رکوع کنندگان رکوع بنما! فاطمه علیها السّلام با آنان صحبت کرده، آنان با او سخن می گفتند. شبى به آن ها فرمود: مگر مریم دختر عمران بر دیگر زنان جهان برترى داده نشده است؟
فرشتگان پاسخ دادند: مریم بانوى زنان جهان در عصر خود بود. ولى خداوند تو را بانوى زنان جهان، هم در این زمان و هم در زمان حضرت مریم، و بانوى زنان اوّلین و آخرین قرار داده است. (3)
2- احماد بن عثمان: از حضرت صادق علیه السّلام شنیدم :
افراد زندیقى در سال یکصد و بیست و هشت ظاهر مى‏شوند،زیرا من آن را در مصحف حضرت فاطمه علیها السّلام دیده ‏ام.
عرض کردم: مصحف حضرت فاطمه چیست؟
فرمود:  خداوند هنگامى که روح پیامبرش را قبض فرمود، بر فاطمه علیها السّلام چنان غم و اندوهى وارد شد که جز خداوند  کسى از آن آگاه نیست.
خدا فرشته ‏اى را نزد حضرت فرستاد تا غم و اندوهش را کاهش داده، به او دلدارى دهد و به او سخن گوید. فاطمه علیها السّلام نزول فرشته را به حضرت على علیه السّلام گفت. حضرت فرمود: هنگامى که احساس کردى نازل شده و صداى او را شنیدى، مرا در جریان بگذار! فاطمه علیها السّلام هنگام نزول فرشته امیر المؤمنین را خبر می کرد. حضرت هر آنچه را که می شنید، می ‏نوشت تا اینکه کتابى از آن مجموعه به وجود آمد. در این کتاب احکام شرعى و حلال و حرام وجود ندارد، ولى علوم مربوط به آینده در آن ثبت است. (4) جهت آگاهی بیش تر به کتاب مصحف فاطمی نوشته عبدالله امینی، چاپ دلیل ما، قم مراجعه کنید.

پی نوشت ها:
1. علامه مجلسی. بحار الأنوار. موسسه الوفاء ،بیروت ، ج‏26، ص 78
2 . علّامه امینى، عبد الحسین، الغدیر ، مرکز الغدیر للداسات الاسلامیه، ج 5 ،ص 67.
3 . همان . ص 77 .
4 . بحار الانوار . ج 43 ، ص 78؛ ج 26 . ص 44 .

طبق آیات مبارکه‌ی سوره انسان اهل‌بیت کسانی هستند که به عهد و میثاق خود وفا کردند، از خداوند خوف وخشیت دارند و برای رضای خدا (وجه الله) کار انجام می‌دهند
فضائل اهل بیت

مقاماتی که در این سوره مبارکه برای اهل بیت علیهم‌السلام ذکر شده بسیارند اما مهم‌ترین آنها :
اولین مقام این است که ایشان از ابرار هستند: خداوند می‌فرماید «وَیطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى‏ حُبِّهِ مِسْکیناً وَیتِیماً وَأَسِیراً» یعنی غذای خود را با وجود علاقه‌ی به آن انفاق می‌کنند، و در جای دیگر می‌خوانیم «لَن تَنَالُوا البِّرَّ حَتَّى‏ تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُوا مِن شَی‏ءٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِیمٌ» «هرگز به (حقیقت) نیکوکارى نمى‏رسید مگر اینکه از آنچه دوست مى‏دارید، انفاق کنید و آنچه انفاق مى‏کنید، خداوند از آن آگاه است» (آل‌عمران/92)
دومین مقامی که از این آیات می‌توان دریافت این است که اهل‌بیت علیهم‌السلام اولوالالباب هستند:
«إِنَّمَا یتَذَکرُ أُولُوا الْأَلْبَابِ * الَّذِینَ یوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَلاَ ینقُضُونَ الْمِیثَاقَ * وَالَّذِینَ یصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن یوصَلَ وَیخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَیخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ * وَالَّذِینَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَأَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرّاً وَعَلاَنِیةً وَیدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیئَةَ أُولئِک لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ» (سوره رعد/19-22) (تنها خردمندان متذکر مى‏شوند * آنها که به عهد الهى وفا مى‏کنند، و پیمان را نمى‏شکنند * و آنها که پیوندهایى را که خدا دستور به برقرارى آن داده، برقرار میدارند و از پروردگارشان مى‏ترسند و از بدى حساب بیم دارند * و آنها که بخاطر ذات پروردگارشان شکیبایى مى‏کنند و نماز را برپا مى‏دارند و از آنچه به آنها روزى داده‏ایم، در پنهان و آشکار، انفاق مى‏کنند و با حسنات، سیئات را از میان مى‏برند پایان نیک سراى دیگر، از آن آنهاست)
طبق آیات مبارکه‌ی سوره انسان اهل‌بیت کسانی هستند که به عهد و میثاق خود وفا کردند، از خداوند خوف وخشیت دارند و برای رضای خدا (وجه الله) کار انجام می‌دهند، پس یگانه مصداقی که قرآن به عنوان اولوالالباب معرفی کرده است اهل‌بیت علیهم‌السلام هستند.

صفحه‌ها