اخلاق
۱۳۸۹/۰۴/۲۸ ۱۲:۱۸ شناسه مطلب: 14811
دوستي دارم كه نزديك به دو سال است با مردي دوست شده است.البته اين آقا قصد ازدواج دارند اما به دلايلي نمي توانند ازدواج كنندكه من بعدا به آنها اشاره خواهم كرد.در طي اين دو سال اين دونفر به هم بسيار وايسته و علاقه مند شده اند و يكديگر را بسيار دوست دارند.متاسفانه اين دو باهم ارتباط جنسي داشته اما نه بطور كامل كه دخول صورت بگيرد اما اكنون از كرده خود پشيمان بوده و توبه كرده اند اما هنوز به هم همچنان علاقه مند هستند.دوستم به خاطر انجام اين گناهان دچار عذاب وجدان شديدي شده است اما فكر مي كند كه خداوند توبه اورا قبول نمي كند.مي خواهد بداند چگونه بفهمد خدا توبه اورا پذيرفته و او از اين عذاب وجدان تا حدي راحت شود.و اينكه اگر اين دو به هم نرسيدند آيا ازدواج دوست من با كس ديگري درست است.آيا بايد طرف مقابلش را هم در جريان اين ماجرا بگذارد يا خير؟از طرف ديگر اينكه اين پسر تا به حال با هيچ زني رابطه ديگري نداشته و به قول دوستم قفل آن به دست دوستم باز شده است و دوستم مي ترسد كه مبادا پسر به خاطر اينكه به دوستم نزديك نشود تا او در آرامش باشد و توبه اش نشكند به كس ديگري نزديك شود.و دوستم نسبت به آن احساس مسئوليت مي كند.و مي گويد مسبب اين مشكل من بودم و اگر او نتواند جلوي شهوت خود را بگيرد و مرتكب گناه شود اين گناه او به گردن من نيز است ميخواهد بداند فكري كه مي كند آيا درست است.دوستم ميگويد او درباره اينكه او مراقب خودش باشد و گناه نكند با بسيار حرف زده و از طرفي او به دوسته من بسيار ابراز وفاداري مي كند اما با اين حال دوستم از بابت لغزش او بسيار نگران است. اما مشكلاتي كه باعث شده اين دو تا الآن نتوانند باهم ازدواج كنند اول به خاطر بيكاري پسر است اما با تلاش هايي كه كرده به دنبال حل اين مشكل رفته است.مشكل بعدي به خاطر خانواده اين پسر است پدري دارد كه اصلا به فكر ازدواج و سروسامان دادن به پسرش نيست و به رغم اينكه خانواده دوستم با تمام شرايط پسر موافقت كرده اند كه آنها به خاستكاري بيايند اما هنوز به خاطر خانواده پسر اين كار صورت نگرفته است .حال از شما خواهشمنم تا راهنمايي در باره مشكل اين دوستم به من بكنيد.
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
هر رفتاري بر اساس نيازها و کمبودهايي روي مي دهد . دوست شما هم به دليل نيازها وکمبود ها با فردي رابطه احساسي داشته ، رابطه به روابط نزديک تر جنسي هم سرايت کرده است، اما علاوه بر مشكلات هيجاني و احساسي و عاطفي دوست شما، تفكرات غلط و شايد هنوز وابستگي عاطفي پيشين به ادامه اين روند دامن زده ، او در عين حال كه به ناسالم و آسيب زا بودن روابط آگاهي يافته، ريشه هاي وابستگي عاطفي و عشقي گذشته، به همراه نشخوار ذهني برخي باورهاي غلط ، به اواجازه تصميم گيري قاطع را نمي دهد.
روشن است كه دوست تان با توبه واقعي و حقيقي از اين گناه و آثار آن پاك مي شود . اين چيزي است كه در آيات قرآن و روايات ديني بسيار آمده است، اما توبه واقعي، با علاقه و يا قصد ادامه يافتن اين ارتباط سازگار نيست. نمي تواند از يك طرف توبه واقعي كند و از طرف ديگر به وسوسه هاي شيطان كه سعي در برقراري ارتباط ديگر است، گوش فرا دهد.
آري درست است افكار و القائاتي كه او را آزار مي دهد، چيزي جز وسوسه هاي نفساني براي ادامه يافتن ارتباط سابق(شايد در حد كمتر) نيست، حتي اگر سطح و نوع ارتباط نيز پايين تر بيايد، ماهيت شيطاني و غير شرعي بودن آن همچنان به حال خود باقي است.
اما پاسخ به سوالات:
1. توبه دوست تان پذيرفته است، به شرط آن كه واقعاً از كار خود پشيمان باشد . قصد قطع ارتباط با اين پسر و هر ارتباطي در آينده با نامحرم را داشته باشد.
طبق روايات وارده کسي که از گناهي توبه کند ،مانند اين است که اصلا گناهي نکرده است .با پشيماني و قطع کامل ارتباط مانند فردي هستيد که هيچ تجربه اي در اين زمينه نداشته است .بنابراين نه قانونا و نه شرعا و نه اخلاقا مجاز به گفتن روابط گذشته به همسر آينده نيستيد زيرا باعث به خطر افتادن موقعيت ازدواج و افسردگي مي شود . ممکن است گفتن تجارب گذشته بعد از ازدواج باعث به وجود آمدن بدبيني هاي شديد همراه با اضطراب و نگراني در همسر شود .پس با احساس گناه و عذاب وجدان خود مبارزه کرده ، با مديريت فکر ،تمام تجارب گذشته را فراموش کرده و به هيچ وجه يادآوري نفرماييد .
2. ازدواج دوست تان با هر كس ديگر به جاي آن پسر، هيچ اشكالي ندارد . دوست تان نياز به بازگويي روابط گذشته براي شوهر آينده نيست.
3. چنانچه پسر ارتباط برقرار كرد، به او بگويد كه ديگر قصد هيچ گونه ارتباط با او را ندارد .از كرده خود پشيمان است . عذاب روحي و رواني سختي را از گناه قبلي متحمل شده است. خودش لازم نيست ارتباط برقرار كند تا او را در جريان قطع رابطه قرار دهد.
4. گناه هر كس بر عهده خودش است. نبايد احساس گناه و عذاب وجدان نسبت به تجارب بعدي ايشان با افراد ديگري باشيد .بايد با احساس گناه و احساس مسئوليت كاذب و وسوسه انگيز مبارزه کنيد، زيرا اين احساس شيطاني است .باعث ادامه دادن رابطه با ايشان مي شود.
براي اينکه بتوانيد وسوسه هاي تحريک کننده تجارب گذشته را فراموش کنيد، راهکارهاي زير را به صورت دقيق انجام دهيد:
- سعي کنيد در بيرون هيچ آثاري از ايشان را جلوي ديد خود نداشته باشيد مانند عکس، شماره تلفن و يادگاري ها و... را محو کنيد.
افرادي که در وضع شما قرار دارند ، به هيچ وجه نقاط منفي و بدي ها و آسيب هايي را که از طرف مقابل متحمل شدند نمي بينند . به همين دليل علاقه و وابستگي آن ها ثابت مي ماند .
بنابراين ليستي از نقاط منفي ايشان را بنويسيد . هر روز مرور کنيد تا نگرش تان نسبت به ايشان منطقي تر شده ، احساس ناراحتي از ايشان ايجاد شود.
در باره امتيازات جدايي و خوبي هاي جدا شدن از ايشان نيز فکر و سعي کنيد با خوشحالي از اين که روابط را با ايشان ادامه نداده ايد، مطالبي را ياد داشت کنيد.
در حال حاضر اقدام به ازدواج نکنيد تا سلامت كامل رواني را به دست آوريد. پس سعي کنيد حداقل دو ماه با انجام اين تکنيک ها افکار و تصاوير مربوط به ايشان را از ذهن تان پاک کنيد ، به حدي که اصلاً تصوير ذهني ايشان را به خاطر نياوريد. بعد هم حتما با يک مشاوره براي کمک به يک ازدواج عاقلانه کمک بگيريد.
سعي کنيد بدون خود سرزنشي و مقايسه ، نقاط مثبت و خوبي هاي خودتان را فراموش نکنيد . با نوشتن و مرور و ناديده و بي ارزش نکردن آن ها به آينده خوشبين و اميدوار باشيد.
انجام کارهايي مانند ورزش هاي دست جمعي ، تعاملات اجتماعي ، سرگرمي و تفريح و پرهيز از تنهايي بسيار مفيد هستند.
ساعات و لحظاتي که ارتباط داشته ايد ، بسيار وسوسه برانگيز خواهند بود ، مانند معتادي که ترک کرده، مکان و زمان هاي مصرف در روزهاي اوليه وسوسه انگيز بوده ، ممکن است رفتاري مانند عصباني شدن و تحريک پذيري و... زياد باشد. بنابراين بايد با تغيير موقعيت فيزيکي و سرگرم شدن به کاري که عمدا در اين ساعات در نظر خواهيد گرفت و با آرام سازي ذهني سعي کنيد با وسوسه ها مبارزه کنيد.
هنگام هجوم افکار و تصاوير ايشان در ذهن بدون پرورش و فکر کردن مکان را ترک کرده، توجه و تمرکزتان را به چيزي جلب مي کنيد، مثلا با قطع کردن افکار مشغول گفتگو با فردي شويد. با عجله از آن مکان را ترک کنيد. با روشن کردن تلويزيون سعي در تمرکز ديداري و شنيداري نسبت به نوع برنامه و حتي نوع لباس هاي مجريان و بازيگران و اسامي آن ها شويد.
با افکار منفي و مأيوس کننده مبارزه کنيد . پيش بيني منفي نسبت به آينده نداشته باشيد.
شايد هفته اول به دليل درگير شدن با افکار دچار نوعي استرس شويد ، افکاري که عادت داشتند ، هميشه و همه جا بدون اراده شما وارد ذهن تان شوند، حال تان را بگيرند، اما با تکنيک هاي شما افکار منفي خارج شده و افکار جديد جايگزين مي شود .در هفته هاي دوم و سوم افکارتان يکدست شده و تعارضي احساس نخواهيد کرد.
۱۳۸۹/۰۴/۲۸ ۱۱:۲۷ شناسه مطلب: 14806
با سلام دختر ی هستم 24 ساله از مشهد خیر سرمون همسایه امام رضاییم ! از بی لیاقتی خودم میگم مشکلی دارم که هیچ وقت نتونستم حلش کنم بچه که بودم تو مدرسه ابتدایی قران ودعا خون سر صف بودم . مکبر نمازجماعت بودم و ... خیلی خدارو دوست داشتم و هنوزم دارم تازمانی که به سن جوونی نرسیده بودم همه چی خوب بود تا شدیم 20 ساله رفتیم دانشگاه و اولین ارتباط با نامحرم و شروع کردم خیلی برام سخت بود باهاش حرف زدن ولی کم کم قبح و زشتیش از بین رفت و بعد از دوسال کارمون به سکس هم کشید و کار هرروزمون بود اول به خیال ازدواج فکر میکردم مشکلی نداره ولی بعدش دیدم نه گول خوردم .... همون سال اسمم برای اعتکاف در اومد خیر سرم توبه کردم خیلی پشیمون بودم از کارام خیلی زار زدم که خدا منو ببخشه وقتی خواستم بیام بیرون از مسجد گوهرشاد احساس کردم تازه متولد شدم ولی طولی نکشید ..!!!! و مدتهاست همین روال ادامه داره چند ماهی با یکی دوستم و بعد میبینم تهش سکس میخوان ازت و متاسفانه زود تسلیم میشم و بعد پشیمون میشم از کارم و توبه و .... و دوباره یکی دیگه رابطه دیگه و گناههای دیگه ..... خدارو خیلی دوست دارم نمازم ترک نمیشه هرشب قران میخونم وقتی دلتنگ میشم مناجات امیر المومنین میخونم و گریه میکنم هفته ای یهی بار میرم حرم حتما تنها پناهگاهم ولی هربار با سر پایین وارد میشم از شرمندگی همیشه به رحمت خدا امید داشتم ولی میگم اخه احمق تو جات ته جهنم رحمت چی ؟؟؟؟!!!! همین دیروز که با دوست پسرم تنها بودم تو اتاق کارش وفقط قرار بود باهم ناهار بخوریم اما .... فقط یاد حرف اقای ماندگاری افتادم که خیلی دوسشون دارم که امام زمان داره نگاهتون میکنه ووقتی گناه میکنید گریه میکنه .... زدم زیر گریه .... ولی همیشه وقتی به این فکر میفتم که غرق گناهم . نمیدونم چیکار کنم خواستگار زیاد دارم ولی به هیچ پسری اعتماد ندارم فکر میکنم همه فاحشه ان فکر میکنم اگه شوهرم بشن با دخترای دیگه هم رابطه دارن و ..... چون با هرکس که دوست شدم وقتی امتحانش میکنم میبینم به راحتی با یکی دیگه هم دوست میشن ... زندگی برام بی معنی شده هیچ مفهومی برام نداره از مرگ و خود کشی هم میترسم والا تا الان خودمو خلاص کرده بودم اون دنیام از این دنیام خراب تر کمکم کنید
در پاسخ به اين سوال به بايد دو نکته توجه شود:
نخست آن که: مطمئنا روابطي که در ميان دختران و پسران برقرار ميشود، از آسيبها مصون نيست، اما نوع آسيبها و تأثير آن ها در افراد متفاوت است . بستگي به محيطي که زندگي ميکند، خانواده، نوع رابطه و... دارد.آسيبها هرچند متوجه دختر و پسر است، اما دامنه و شدت آن درباره دختران بيشتر است.
از مهم ترين اين آسيب ها ، همان گونه که در نامه نيز به عنوان شکوه اي به آن اشاره شده ، ضعيف شدن حس اعتماد است . دختران و پسراني که بر اثر آشنايي در خيابان يا محيط هاي ديگر و ايجاد علاقه و دوستي بين آن ها، به ازدواج اقدام ميکنند،گاهي در زندگي آينده دچار بي اعتمادي ميشوند؛ زيرا با خود ميگويند همسر او که به راحتي با او دوست شده و با او ارتباط برقرار کرده است، آيا امکان ندارد که قبلا با ديگري نيز دوست شده باشد؟ اين فکر هميشه براي زوجين آزار دهنده است . در روابط و تصميمهاي زندگي نيز خود را به صورتهاي مختلف نمايان ميسازد.حتي اگر به ازدواج ختم نشود، چون خود با اين مسئله مواجه بوده است، احتمال ميدهد که شايد همسر او نيز با شخص ديگر پيش از ازدواج رابطه داشته است.
اين مسئله در سطح کلان نيز، به حس اعتماد اجتماعي نيز آسيب ميرساند. در جامعه اي که روابط پنهان دختران و پسران گسترده باشد، براي کسي که ميخواهد ازدواج نمايد و با دختر پاک زندگي مشترک را آغاز کند، هميشه اين دغدغه را در وجود دارد که آيا اين دختر با شخص ديگر پيش از او رابطه نداشته است ؟
دوم : براي رهايي از شکنجه وجدان، اسلام درهاي توبه و استغفار و کفارات را به روي گناهکاران گشوده است. وقتي با خدا خلوت كردي و به دعا و مناجات مشغول شدي، گناهان و معصيتهاي گذشته خود را به ياد آور . به زبان اعتراف و اقرار كن . از خدا عفو و مغفرت طلب نما. امام باقر(ع) فرمود: "واللَّه ما ينجو من الذّنب ألاّ من أقر به؛(1) سوگند به خدا! جز آن كه به گناه اقرار كند و توبه كند، نجات نيافت"
قرآن مجيد با بيان لطيف خود گناهکاران را به سوي خدا دعوت ميکند . به آن ها قول ميدهد که ميتوانند خود را از زندگي گذشته به کلي جدا کنند و زندگي نو را آغاز نمايند.(2)
اين آيه نويد ميدهد راه به روي همه باز است. جنايتکار معروف تاريخ اسلام و قاتل حمزه سيدالشهدا هنگامي که ميخواست مسلمان شود، ميترسيد که توبهاش پذيرفته نشود؛ زيرا گناه او بسيار سنگين بود. جمعي از مفسران ميگويند: دستور توبه، درهاي رحمت الهي را به روي گشود.(3) بر اين اساس در اسلام يأس از رحمت الهي مردود اعلام شده و آن را از گناهان بزرگ شمردهاند.
قرآن مجيد ميفرمايد: «نااميد از رحمت الهي نميشود مگر کسي که کافر است».(4) گناهکار هر قدر آلوده باشد، نبايد خود را از فيض رحمت الهي نااميد بداند. لقمان به فرزندش ميگويد: «به خدا چنان اميدوار باش که اگر گناه جن و انس را بياوري، به تو رحم کند».(5)
بر اساس روايات، توبه آثار گناهان را محو ميکند . در اين صورت دغدغهاي براي گناهکار باقي نميماند. امام باقر(ع)مي فرمايد: «التائب من الذنب کمن لا ذنب له؛(6) کسي که از گناه توبه کند، مانند کسي است که گناه نکرده باشد».
در صورت تحقق توبه از انسان شکي نيست که خداوند آن را ميپذيرد. اين بشارت را خداوند در قرآن داده است: «هو الّذي يقبل التوبة عن عباده ويعفو عن السيئات؛(7) خدا است که توبه بندگانش را ميپذيرد و گناهان آنان را عفو مينمايد».
اظهار پشيماني در پيشگاه الهي دستور خاصي ندارد. مهم عزم بر ترک گناه و ندامت و پشيماني دروني است . خداوند نه تنها توبه را مي پذيرد، بلكه توبه كار واقعي را دوست دارد.
البته بهتر است توبه همراه با آداب و شرايطي انجام شود که در صورت نياز در نامه هاي بعدي به آن اشاره مي کنيم .
پينوشتها:
1.نورالثقلين، ج 4، ص 157.
2. زمر (39) آيه 53.
3. اقتباس از تفسير نمونه، ج 19، ص 502.
4. يوسف (12) آيه 87.
5. اصول کافي، ج 3، ص 109.
6. همان، ج 4، ص 168.
7. شورى (42) آيه 25.
۱۳۸۹/۰۴/۲۷ ۱۸:۴۱ شناسه مطلب: 14756
۱۳۸۹/۰۴/۲۷ ۱۴:۴۰ شناسه مطلب: 14731
سلام عذر می خواهم که مجددا مزاحم شدم در مورد حسادت دو بار دیگر هم سوال پرسیده بودم ولی متاسفانه جواب قاطعی از سوال خود درک نکردم و اکنون سوال خود را واضح تر مطرح می کنم:من چند بار از بعضی افراد که عموما از دوستان یا همکلاسی هایم بودند به دلیل حسادت درونی که به آنها داشتم در مورد زندگی خصوصی آنها سوال پرسیدم و کنحکاوی کردم چون می خواستم با بدست آوردن نقطه ضعفی از زندگی آنها قدری آرامش پیدا کنم اکنون از کار خود پشیمانم می دانم گناه کرده ام می دانم حسادت درونی خود را ظاهر ساخته ام چه با نگاه چه با پرس و جو کردن در زندگی شخصی آنها. می دانم باید توبه کنم و حسادت را از خود دور کنم همه اینها را می دانم اما آنچه را نمی دانم این است که توبه من چگونه باید باشد؟به عبارت دیگر آیا من گناه مربوط به حق الله مرتکب شده ام یا حق الناس؟یعنی برای قبولی توبه ام آیا همین که از خداوند طلب بخشش کنم کافی است یا باید از افرادی که اینگونه حسد خود را نسبت به آنها ظاهر کرده ام هم باید عذرخواهی کنم و حلالیت بطلبم؟لطفا دقیقا شرایط قبولی توبه مرا در مورد بروز حسادتم مشخص فرمایید مجددا از اینکه با سوال تکراری خود مزاحم شما شدم از شما پوزش می خواهم.
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
همان گونه که درپاسخ قبل بيان شد، اگر کسي نسبت به ديگري حسادت پيدا کند، در صورتي که حسادت ظهور و بروز پيدا نکند و در عمل رفتار حسودانه آشکار نشود، گناه نيست، اگر کسي در هنگام ايجاد حسد آن را آشکار کند و عکس العمل منفي نشان دهد ، به گونه اي که ديگران متوجه حسادت او شود ،جايز نيست. (1) و گناه است.
در موردي که بيان داشته ايد، اگر به تحقير و آبروريزي او منجر شده ، حق الناس است و رضايتش لازم است. مگر آن که بيان آن موجب کدورت و گرفتاري گردد که در اين صورت گرچه حق الناس است اما بايد به پيشگاه خدا توبه نمود و در حق او دعا.
حسد از بيماري هاي روحي و رواني است که آرامش را از انسان حسود بر طرف مي کند . سبب ايجاد کينه نسبت به ديگران و از بين رفتن رابطه سالم بين مؤمنان مي گردد. چه بسا منشأ جنايات زيادي مي گردد.
حسد از گناهان کبيره است که در روايات به شدت مذمت شده است . رسول اكرم فرمود:
"هر مرضي دارويي دارد .داروي گناهان استغفار و طلب عفو از پيشگاه ذات پاك الهي است".(2)
راه توبه به روي همه گناهکاران با هر گناه كوچك و بزرگي که دارند، باز است، زيرا خداوند غفور و رحيم است.
قرآن مي فرمايد : يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ (3)
اى بندگان من كه [با ارتكاب گناه] بر خود تجاوز كار بودهايد! از رحمت خدا نوميد نشويد، يقيناً خدا همه گناهان را مىآمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است
توبه كه به معني پشيماني واقعي از معصيت است، موجب بخشش گناه شده ، صفحه قلب را از آلودگي پاك و تيرگي را مبدّل به روشنايي مي سازد.گناه هر چه باشد ، قابل توبه است .
پرسيده ايد : " توبه من چگونه بايد باشد؟ براي قبولي توبه ام آيا همين که از خداوند طلب بخشش کنم کافي است ؟ "
توبه هرگاه واقعي باشد و از اعماق جان برخيزد و انسان از كرده خويش پشيمان شود، مقبول در گاه خدا مي شود . آثار و بركات توبه نمايان مي گردد.فقط بايد انسان ،خود، بخواهد.
نيروي اراده و تصميم جدي و توفيق خداوندي است كه راهزن و سارق خطرناكي چون فضيل بن عياض را كه به انواع گناهان و معاصي آلوده بود، با شنيدن آيه اي از قرآن كريم در هنگام سرقت، از خواب غفلت چندين ساله بيدار گرديد و توبه جدي نمود . در راه بندگي خداوند تا بدان جا پيش رفت كه نامش در زمره زاهدان و عابدان ثبت گرديد.
بشر حافي بعد از عمري عيش و نوش و افسارگسيختگي و بندگي شيطان با شنيدن تذكري از امام كاظم(ع) توفيق توبه پيدا كرد . از بندگان پاك و خالص خداوند گرديد. پس مي توان با همت و اراده و درخواست توفيق از خداوند و توسل به اولياي پاك او جبران گذشته را نمود. نيز فرصت هاي از دست رفته را جبران نمود . در كاروان بندگان پاك خداوند كه عازم ديدار كوي دوست مي باشند ،وارد شد و از مقيمان حضرت دوست گرديد.
نوشته ايد : " بايد از افرادي که اين گونه حسد خود را نسبت به آن ها ظاهر کرده ام ،هم بايد عذرخواهي کنم و حلاليت بطلبم؟ "
با توجه به آن چه در نامه خود نوشته ايد ،چون ضرري را متوجه ايشان ننموده ايد، طلب بخشش از خداوند کافي است . نيازي به طلب حلاليت از ايشان نيست .
بنابراين نگران و نوميد نباشيد . بلکه توبه خود را حقيقي نماييد؛ يعني واقعا پشيمان باشيد . عزم و تصميم بر ترک هميشگي گناه داشته باشيد. از رحمت خدا نوميد نشويد، يقيناً خدا همه گناهان را مىآمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است . هميشه به رحمت خدا اميدوار باشيد ، در عين حال که سعي کنيد با انجام وظايف ديني و اخلاقي و ترک محرمات گذشته ها را جبران کنيد.
پي نوشتها:
1. سؤال تلفني از دفتر آيت الله مکارم شيرازي . (7840001-0251).
2. محمد ري شهري، ميزان الحكمه، ماده ذنب، شماره 6655، ج 2، ص 997.
3. زمر(39) آيه 53.
۱۳۸۹/۰۴/۲۷ ۱۴:۳۸ شناسه مطلب: 14729
۱۳۸۹/۰۴/۲۷ ۱۱:۳۴ شناسه مطلب: 14696
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
براي تداوم نماز عوامل متعددي وجود دارد که جهت رعايت اختصار به برخي از آنها اشاره ميشود:
1ـ شناخت اهميت نماز.
نماز از منظر اسلام اهميت ويژه اي دارد؛ تا آن جا که از آن به عنوان ستون دين(1) و نور چشم پيامبر(ص) ياد شده است. (2)
از سوي ديگر ترک نماز از گناهان کبيره به حساب آمده است.(3)
پيامبر فرمود: " از ما نيست کسي که نماز را خوار شمارد ".(4)
نماز است سر خط آزادگي دواي غم و درد دل مردگي(5)
نماز عامل مهمي در تزکية روح و درون انسان است . اهميت ندادن به نماز به لحاظ عدم آشنايي به حقيقت آن و احساس نياز نکردن نسبت به آن، از عوامل ترک نماز و سستي در آن به شمار ميآيد. انسان بر اساس فطرت خود،همواره به سوي چيزي که برايش اهميت دارد، توجه و اهتمام ميکند. اگر براي انسان، امري مهم و ضروري جلوه کند، آن را به هر صورت ممکن انجام خواهد داد.انسان گرسنه و تشنه دنبال غذا و آب و رفع نياز خود مي رود . انساني که درد دارد، دنبال درمان مي رود . کسي که سنگيني طاقت فرساي درد هجران ودوري از خدا را درک کند، و بفهمدکه تنها با نماز است که مي توان درد هجران را به عشق وصال مبدل ساخت ، به عشق وصال محبوب و معشوقش به سوي نماز مي رود. چنان که اگر گرسنه و تشنه اي بفهمد براي رسيدن به نان و آب مسافتي را بايد بپيمايد ، درنگ نمي کند و ايستادن را خلاف عقل مي داند.
آشنا شدن به حقيقت نماز و اين که نماز جزء نياز وجود ما است، نماز است که زندگي و حيات ما را « طيّبه» و به آن معني و مفهوم مي بخشد. دانستن اين حقيقت که فايده و آثار نماز در دنيا و آخرت تجلّي ميکند و ... باعث ميشود انسان با شوق بيش تري به اقامه نماز بپردازد و از سستي در نماز و يا ترک آن خودداري نمايد.
کسي که نماز را سربار خود و صرفاً يک تکليف طاقتفرسا بداند، به حقيقت آن پي نبرده و اهميتي به آن نميدهد.
نماز مهمترين فريضه از فرايض الهي است، اقامه آن مايه سعادت و ترک آن باعث شقاوت ميباشد .امام صادق(ع) فرمود: "محبوبترين اعمال پيش خداوند نماز است، و آخرين وصيت پيامبران الهي نمازاست"(6)
حضرت در حديث ديگر فرمود: "تارک الصلاه بهرهاي از اسلام نبرده است"(7) اگر انسان به درستي فکر کند که خداوند چرا دستور داده که بندگانش نماز بخوانند، هيچگاه نماز را ترک نميکند . چنانچه به هر علتي نمازش ترک شود ،فوراً جبران نموده و قضا ميکند.
قرآن ميفرمايد: "يا ايها الناس انتم الفقراء الي الله و الله هو الغنيالحميد؛ اي مردم شما همگي نيازمند خداييد، تنها خداوند است که بي نياز و شايسته هر گونه حمد و ستايشاست"(8) وقتي خدا از عبادت ما سودي نميبرد و از طرفي نماز و ساير عبادتها را واجب نموده است ،معلوم ميشود اين دستورات براي خوش بختي و سعادت خود ما است.
هنگامي که از عمق جان درک کرديم که نماز در تأمين خوش بختي و سعادت ما نقش اساسي و تعيين کننده دارد ،با عشق و علاقه نماز ميخوانيم، چرا کهنماز محور قبولي ساير اعمال است .در قيامت اولين سوال از نماز ميباشد. امام باقر(ع) فرمود: "اولين محاسبه بنده در مورد نماز انجام ميگيرد. اگر نماز مورد قبول واقع شد، بقيه اعمال هم مقبول ميافتد"(9).
نماز از واجباتي است که خداوند در هيچ حالتي حتي در هنگام بيماري، راضي به ترک آن نيست. تارک نماز بيش ترين ظلم را نسبت به خود روا ميدارد . خود را از شفاعت پيامبر(ص)محروم ميکند. حضرت فرمود:
"هر که نماز را عمداً ترک کند، از پناه خدا و پناه پيغمبرش بيزاري جستهاست"(10). پس انساني که معتقد به خدا و قيامت است و ميداند هر چه از خوب و بد انجام بدهد، نتيجهاش به خودش باز ميگردد، عاشقانه به سوي نماز ميشتابد و آن را در اول وقت ميخواند.
نبي گرامي اسلام(ص) فرمود:"فضيلت اول وقت نماز بر آخر وقت مانند فضيلت آخرت بر دنيا است"(11).
2ـ شناخت پيامدهاي ترک نماز.
يکي از عوامل و راهکار مهم دوباره نماز خواندن شناخت پيامدهاي منفي ترک نماز است. در قرآن بر ترک نماز وعدة عذاب داده شده است: " بهشتيان از دوزخيان ميپرسند: چه چيز شما را به دوزخ کشانيد، جهنميان در پاسخ گويند: ما از نمازگزاران نبوديم ". (12)
رسول خدا (ص) ميفرمايد: "کسي که نماز خود را سبک گيرد و در به جا آوردنش سستي نمايد، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا ميکند؛ شش بلا در دنيا و سه تا در موقع مردنش و سه در قبر و سه در قيامت و هنگامي که از قبر بيرون ميآيد.
اما شش بلاي دنيوي:
1ـ خداوند برکت را از عمرش کم ميکند.
2ـ برکت را از روزيش بر ميدارد.
3ـ از صورتش نشانة نيکوکاران را بر ميدارد.
4ـ هر کار خيري کند، پذيرفته نميشود و براي آن اجري ندارد.
5ـ دعايش مستجاب نميشود.
6ـ از دعاي نيکوکاران بهره اي ندارد".(13)
3ـ رفع موانع.
ترک نماز مبتني بر عواملي است که بايد از آنها پرهيز شود. انسان بالفطره گرايش به عبارت دارد. معصيت، دنياگرايي، ندادن زکات، تکبر، حرام خوردن، آشاميدن شراب، حسد و... از عوامل و موانع تأثير گذار ترک نماز به حساب آمده است.
4ـ شناخت آثار نماز.
يکي از راههاي تداوم نماز، شناخت آثار معنوي، سياسي و اجتماعي نماز است. اگر انسان با فلسفه و علل تشريع نماز اشنايي داشته باشد، نماز را ترک نميکند.
5ـ توبه.
بي ترديد ترک نماز گناهي است که نياز به گناه زدايي دارد. يکي از عوامل مهم تأثيرگذار گناه زدايي، توبه است. توبه که نوعي بازگشت و دگرگوني است، سبب ميشود که قلب انسان صفا گرفته و بار ديگر معنويت در آن تجلي نموده و از گناه جلوگيري شود. امام علي(ع) فرمود: " جز اين نيست که پشيماني بر گناه سبب ترک آن ميشود".(14)
کسي روز محشر نگردد خجل که شبها به درگه بَرَد سوز دل
اگر هوشمندي، ز داور بخواه شب توبه تقصير روز گناه
اگر بنده اي، دست حاجت برار و گر شرمسار، آب حسرت ببار
نيامد بدين در کسي عذر خواه که سيل ندامت نشستش گناه (15)
6ـ ياري از خداوند:
انجام عبادت، به ويژه نماز خواندن ، توفيق و سعادت مي خواهد. عبادت و بندگي و برقراري ارتباط با خدا ، ميطلبد که از خدا خواسته شود توفيق عبادت دهد. چنان که حضرت ابراهيم از خدا مي خواهد و عرض مي کند :
« ربّ اجعلني مقيم الصلاة و من ذرّيتي ؛ اي پروردگارم ! مرا و فرزندان و ذريه ام را از بر پا کنندگان نماز قرار ده». (16) يکي از شهادت هايي که در زيارتنامه هاي همه امامان عليهم السلام و اولاد طاهرين شان آمده « اشهد انّک قد اقمت الصلاة » است. در دعاي حضرت مهدي (عج) آمده است : "اللّهم ارزقنا توفيق الطاعه..."(17) که يکي از مصاديق بارز طاعت، نماز است.
7- توجه به حقيقت نماز :
ديگر موجبات سستي در نماز و عدم اهتمام به آن، عادت به عبادت است ; به اين معنا که انسان، اصل نماز و افعال و اذکار آن را از روي عادت به جا آورد، به طوري که به حقيقت و روح نماز توجه نداشته باشد. عمل بر اثر عادت، عبادت را از حالت آگاهانه خارج مينمايد . تبديل به يک عمل غير آگاهانه ميکند، به طوري که روح اعمال فراموش شده و تنها ظاهر اعمال هدف قرار ميگيرد.
مذموم بودن عادت به اين معنا نيست که استمرار، مداومت و کثرت اعمال اشتباه است، بلکه ملاک ارزش، مقدار توجه و آگاهي در عمل است. مردان الهي در عين کثرت عبادت و دعا، به مقدار توجه و آگاهي خود در اعمال ميافزايند و از عبادت لذت بيش تري ميبرند.
پينوشتها:
1. من لا يحضره الفقيه، ج 1، ح 639.
2. مکارم الاخلاق، ج 2، ص 461.
3. عبدالحسين دستغيب، گناهان کبيره، ج 2، ص 183.
4. فروع کافي، ج 3، ص269.
5. نماز از ديدگاه قرآن و حديث، ص 77 - 78.
6. محمد محمديريشهري، ميزان الحکمه، ماده صلاه، شماره 10534.
7. بحارالانوار، ج 79، ص 232.
8. فاطر (35) آيه 15.
9. ميزان الحکمه، ماده صلاه، شماره 10570.
10. صادق احسانبخش، آثار الصادقين، ج 1، ص 133، حديث 15796 - ح 2.
11. همان، ص 110، حديث 15708، ح 2.
12. مدثر (74) آيات 40 ـ 41.
13. گناهان کبيره، ج 2، ص 187 ـ 188.
14. وسائل الشيعه، ج 11، ص 349.
15. گناهان کبيره، ج 2، ص 408
16. ابراهيم (14) ، آيه 40
17. مفاتيح الجنان، دعاي حضرت مهدي (عج).
۱۳۸۹/۰۴/۲۷ ۰۹:۵۰ شناسه مطلب: 14673
با عرض سلام می خواستم اگر کاری کرده باشیم که باعث دل شکستگی خانواده ای شده با شیم و انها ما را نفرین کرده باشند و الان دسترسی به ان شخص نداشته با شیم چه کار باید بکنیم. خیلی گره در کار زندگیمون افتاده
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اگر کاري که باعث دلشکستگي شده ، جنبه مالي داشته باشد،بايد همان مال يا قيمتش را به خودش يا وراثش برگردانيد ، و در صورت عدم دسترسي به هيچ کدام ، به نيابت از آن طرف صدقه داده شود. و اگر عامل دلشکستگي جنبه مالي نداشته باشد ، ودسترسي به وي هم نداشته باشيد ، بسيار استغفار کنيد و در حق وي دعا کنيد . و صدقه بدهيد .و دعاي روز دوشنبه را - از مفاتيح - بخوانيد .
۱۳۸۹/۰۴/۲۶ ۱۹:۵۷ شناسه مطلب: 14598
با سلام خواهش مي كنم معياري براي درستي اعمال و افكار ديني معرفي فرماييد تا بفهميم در مسير بندگي خداوند هستيم يا خير؟ بعضي اوقات انسان ها فكر مي كنند كه مسير را درست مي روند و زماني مي فهمند كه ديگر دير شده گاهي فكر مي كنم نه دنيا را دارم نه آخرت راو فكر مي كنم بنده خوبي هستم لطفا مراراهنمايي كنيد با تشكر
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
بهترين معيار و ميزان براي درستي اعمال و افكار ديني که ملاک حرکت در مسير بندگي خداوند است ، همان است که در روز حشر و قيامت معيار و ميزان است .
نظام «ميزان» در عالم حشر، نظامي است كه وجود، عالم و صحيفه انسان سنجش ميگردد و تشخيص داده ميشود كه مجموع وجود انسان، به كدام سمت ميچربد؟ آيا به سوي خدا است تا وارد موقف ديگر شود، يا به سوي غيرخدا است تا پس زده شده و از ادامه حركت بازماند.
افرادي براي پالايش و پيرايش وارد اين موقف ميشوند كه صحيفه اعمال، افعال، عقايد، اوصاف و اخلاقشان، در مجموع به سوي خداوند باشد، نه غير خدا. افرادي كه مجموع وجودشان به سوي فرار از خدا است، تسويه و حسابرسي ندارند.
اگر مجموع عالم و نامه عمل انسان سنجش شود، قهراً هر ذرهاي از اعمال، افكار، عقايد، اوصاف، روشها، خصلتها و اخلاق او در اين سنجش مؤثر و تعيينكننده است. يك كلمه، قدم، فكر، تمايل، خطور و.. در سير تكاملي يا قهقرايي آدمي نقش دارد. به همين جهت است كه در آيات «ميزان» گفته ميشود: كوچكترين ذره در سنگيني مجموع صحيفه عمل به سوي حق و يا غير حق تأثير دارد. اين مسئله ناظر به كميت عمل نيست؛ بلكه به كيفيت عمل توجه دارد.
ما زبان را ننگريم و قال را ما روان را بنگريم و حال را
ناظر قلبيم اگر خاشع بود گرچه گفت لفظ ناخاضع رود(1)
آيات قرآن با لحنهاي گوناگون و تعبيرات مختلف، ابعاد گوناگون اين نظام را تشريح كردهاند:
1. « در آن روز (قيامت)، سنجش [اعمال از آنِ حق و از جانبِ] حق است، پس هر كس ميزانهاي [ عمل] او سنگين باشد، آنان رستگارانند . هر كس ميزانهاي [عمل] او سبك باشد، پس آنانند كه به خود زيان زدهاند؛ چرا كه به آيات ما ستم كردهاند».(2)
اين آيات با تعبير جالبي، اين حقيقت را بازگو ميكند كه وزن و ميزان از آنِ خدا بوده و از جانب او است. هر چقدر نامه عمل انسان با حق تطابق داشته باشد ، هر مقدار كه حق سنگيني كرده و بر اعمال انسان حاكم باشد؛ آدمي رستگار خواهد بود . در مقابل هر اندازه كه صحيفه عمل از حق دور بوده و با آن مطابقت نداشته باشد، آدمي زيانبار و ستمكار به نفس خود خواهد بود. اين آيه به خوبي ميرساند كه انسان، با حق سنجيده ميشود. اگر چرخش به سوي حق بود، رستگاري است؛ و گرنه به سوي هلاكت و فلاكت خواهد بود.
در برخي روايات ديني از ائمه معصوم(ع) آمده كه «ما ميزان هستيم» و طبق آيه اي كه ميزان را حق معرفي مي كند و روايتي كه به حق بودن علي(ع) اشاره مي كند:
«علي مع الحق و الحق مع علي» روشن مي شود كه بودن در صراط ائمه نيز حقيقت و ميزان سنجش اعمال انسان در آخرت است.
2.«بگو: آيا شما را از زيانكارترين مردم آگاه گردانيم؟ [ آنان] كسانياند كه كوششان در زندگي دنيا به هدر رفته و خود ميپندارند كه كار خوب انجام ميدهند؛ [ آري ] آنان كسانياند كه آيات پروردگارشان و لقاي او را انكار كردند، در نتيجه اعمال شان تباه گرديد . روز قيامت براي آن ها وزنه [ و ميزاني ]نخواهيم نهاد. اين جهنم سزاي آنان است؛ چرا كه كافر شدند و آيات من و پيامبرانم را به ريشخند گرفتند». (3)
آيات ياد شده بيانگر اين حقيقت است كه هر قدر موازين عالم انساني، با حق تطبيق نكند و كشش به سوي غيرحق شديد باشد، اصلاً وزنه و ميزاني در كار نخواهد بود. كساني كه جذب به سوي خدا نداشتند و اعمال، افكار، كردار، اوصاف و اخلاقشان براساس عشق به حق نبود، اصلاً ميزاني براي آنان نخواهد بود .مستقيم به سوي جهنم و جهنمها فرو رفته و سير قهقرايي خواهند داشت.
هشام بن حكم روايت ميكند:
زنديقي [كه از مخالفان امام صادق بود] از حضرت پرسيد: آيا چنين نيست كه اعمال وزن ميشوند؟
فرمود: «نه، حقيقت آن است كه اعمال جسم نيستند [تا وزن شوند]؛ بلكه [در چگونگي و كيفيت] آنچه كه عمل ميكنند، موازنه هست. كسي احتياج به وزن كردن در اشيا دارد [كه] عدد اشيا و سنگيني و سبكي آن ها را نداند اما هيچ چيزي بر خداوند پوشيده نيست».
زنديق گفت: پس معناي «ميزان» چيست؟ فرمود: «يعني عدل».
زنديق پرسيد: معناي اين آيه «پس كسي كه موازينش سنگين باشد» چيست؟
فرمود: «كسي كه عملش برتر باشد »(4)
اين روايت، نكات قابل تأملي را بيان ميكند:
يكم. «ميزان»، نظامي است كه چگونگي عمل را ميسنجد و به كيفيت نظر دارد، نه به كميت.
دوم. ميزان براساس عدل خواهد بود، يعني - اين عالم و موقف - به اندازهاي دقيق است كه هيچ عمل، صفت، خلق و عقيدهاي را - و لو كوچك و جزئي - در هنگام سنجش فروگذار نخواهد كرد و از نظر دور نخواهد داشت.
سوم. ميزان و معيار عمل انسان است. يعني، رجحان عمل انسان به سوي حق.
بنابراين اگرکسي بخواهد ببيند در مسير بندگي عمل مي کند يا نه ،بايد مسير حرکت خود را با مسير حق و سيره ائمه(ع) بسنجد.هر چقدر نامه عمل انسان با آن تطابق داشته باشد و هر مقدار كه حق سنگيني كرده و بر اعمال انسان حاكم باشد؛ آدمي رستگار خواهد بود.به هر اندازه كه نامه عمل از حق دور بوده و با آن مطابقت نداشته باشد، آدمي زيانبار و ستمكار به نفس خود خواهد بود.
پينوشتها:
1. مثنوي معنوي، دفتر دوم، ابيات 1757 - 1760.
2. اعراف (7) آيه 8 و 9.
3. كهف (18) آيات 103 - 106.
4. بحارالانوار، ج 7، ص 249 - 248 ح 3.
۱۳۸۹/۰۴/۲۶ ۱۹:۲۰ شناسه مطلب: 14571
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
دعايي که در صورت وجود مصلحت ، حتما اجابت مي شود، دعاي فرد مضطر و درمانده واقعي است که از همه جا مايوس شده ، با رعايت آداب و شرايط دعا ، خواسته و حاجت خود را با خدا در ميان مي گذارد. خدا هم دعاي چنين محتاج درمانده و تقاضاگري را رد نمي کند.
دعاها را بايد با اعتقاد و با اخلاص و با اميد به اجابت خواند. نمي توان دعايي معرفي کرد که هر کس در هر جا و هر زمان آن را بخواند ، حتما اجابت شود. اجابت شدن دعا قاعده و قانون دارد . الفاظ دعاها فقط يکي از عوامل هستند. عوامل فراوان ديگر بايد جمع شود تا اجابت حاصل گردد.
کسي که دعا مي خواند و براي رفع گرفتاري اش از خدا در لفظ تقاضا مي کند، ولي در اعتقاد و در دل خود ، اميدش به غير خداست، دعا خواندنش ظاهري و صوري است.
کسي که دعا مي خواند ، ولي قبل و بعد از دعا با خدا ارتباطي ندارد؛ بندگي نکرده و توبه هم نمي کند ؛ بنا ندارد بندگي بکند، به خيال خودش مي خواهد گنج بدون رنج ببرد ، معلوم است که خيال خام است.
کسي که راه هاي برآورده شدن حاجتش را که روشن و آشکار است، با اميد و توکل بر خدا نرفته و مي خواهد با دعا ميانبر بزند و بدون هزينه به مقصد برسد، معلوم است که به نتيجه نمي رسد زيرا خدا مي خواهد از طريق اسباب اقدام شود . در عرض آن به خدا هم توسل شود و اثر اسباب را از خدا بداند، نه اين که اسباب را به کنار نهد .
بنابراين، دعاها اگر با رعايت آداب و شرايط و رفع موانع و با نيت خالص و با قلب شکسته خوانده شود ، دعا کننده وظيفه خود را انجام داده و به نتيجه رسيدن را از خدا بخواهد، اميد اجابت است، مگر آن که خدا خير او را در برآورده نشدن تقاضاي بنده اش، ببيند. در عوض آن، بهتر از تقاضاي بنده به او خواهد داد.
اجابت دعا نيز صرفاً به معناي برآورده شدن همان خواسته نيست، بلكه اجابت، توجه لطف و عنايت خدا به بنده است كه در صورت مصلحت همان خواسته داده مي شود . در غير آن صورت، بهتر از آن در دنيا يا آخرت نصيب او خواهد شد.
بيش از اين که دنبال دعا بگردي، دنبال حال و وضع دعا کننده و نوع و نحوه رابطه اش با خدا باش كه مهم و اساسي همين است.