اخلاق

چكار كنم كه از جامعه طرد نشوم؟
هدف از ستایش سكوت در آیات و روایات اسلامي، باز داشتن از پرگویي و سخنان لغو و بیهوده و گفتارهاي اضافي و غیر لازم است ...

سكوت خوب است. ولی اكثر اوقات سكوت من باعث سوء برداشت توسط اطرافیان می شود چكار كنم كه از جامعه طرد نشوم؟

سكوت در روایات اسلامي بازتاب بسیار گسترده اي دارد.نكته هاي دقیق و ظریفي درباره آن بیان شده، آثار و ثمرات آن با تعبیرات جالبي تشریح شده  اما به این معني نیست كه سخن گفتن همه جا نكوهیده و مذموم باشد، و انسان از همه چیز لب فرو بندد، چرا كه این خود آفت بزرگ دیگري است.

هدف از ستایش سكوت در آیات و روایات اسلامي، باز داشتن از پرگویي و سخنان لغو و بیهوده و گفتارهاي اضافي و غیر لازم است وگرنه در بسیاري از موارد، سخن گفتن، واجب و لب فرو بستن و سكوت، حرام مسلّم است. مگر نه این است كه نعمت بیان به صورت بزرگ ترین نعمت، بعد از نعمت آفرینش انسان شمرده شده ،  یكي از بزرگ ترین افتخارات بشر داشتن زبان گویا و قدرت بر تكلّم است ؟! خداوند در قرآن با اشاره به این نعمت  خدادادی می فرماید :« خلق الانسان * علّمه البیان ؛ خداوند انسان را آفرید. به او سخن گفتن آموخت». (1)

بنابراین «سكوت» و «سخن گفتن» هر كدام جائي و مقامي دارد. هر یك از آن ها داراي جنبه هاي مثبت و جنبه هاي منفي است. جنبه هاي مثبت سخن گفتن فزون تر از جنبه هاي منفي آن است. (2)

نوشته اید :" اكثر اوقات سكوت من باعث سوء برداشت توسط اطرافیان می شود .چكار كنم كه از جامعه طرد نشوم".

در مواردی كه سكوت و حرف نزدن موجب سوء برداشت شود، لازم است ضمن احترام به طرف مقابل ، سخن بگویید .با دلیل و با روی باز سعی كنید اشتباه آن ها را  تذكر دهید. حتی اگر به شما تهمت  می زنند ، آرام  با اخلاق خوب و صبورانه جواب دهید و ازخود دفاع كنید . اسلام دین منطق و استدلال است، نه دین تندی و خشونت. پیامبر با رفتار شایسته و اخلاق نیك ، دیگران را جذب دین می نمود. قرآن دعوت به مجادله احسن می كند. در برخورد با مخالفان  بر نرم خویی و اخلاق نیك سفارش بسیار دارد.

پی نوشت ها :

1. رحمن (55) آیات 3-4.

2. اخلاق در قرآن، ج1، ص 3- 5.

مادر 83 ساله اي دارم كه با رفتار و گفتارش باعث ناراحتي ديگران مي شود
نباید این زود رنجی و هم چنین كوتاهی خواهرتان در وظایفش، شما را دچار ناراحتی بیش از حد و كلافگی كند ...

مادر 83 ساله اي دارم كه گاهي با رفتار  و گفتارش باعث ناراحتي ديگران مي شود ما دو خواهريم كه ما نيز از مواجه شدن با اين رفتارها بي نصيب نبوديم. اما من به خاطر جايگاه  مادر بودن هميشه (لااقل30سال گذشته) گذشت كردم و همه خدمات مادي و معنوي را انجام داده ومي دهم. اما خواهرم به محض شنيدن حرف ناخوشايند قهر مي كند و تا چند ماه خبري از مادرش نمي گيرد و بايد كلي با او صحبت كنم تا گذشت. كند(من 47 ساله وخواهرم 63ساله است )از چه راهي بايد خواهرم را متوجه كنم ؟اصلا چرا عده اي دربرابر درد و رنج ديگران بي تفاوت وسردند

اولین نكته ای كه باید به شما متذكر شوم این است كه :

نباید این انتظار را داشته باشید كه بتوانید روحیات خواهر خودتان را تغییر دهید؛ علت آن هم سن بالای خواهر شماست. به هر حال 63 سال است كه خواهر شما زندگی كرده است، و شرائط مختلفی را در زندگی تجربه كرده است، و روحیات و اخلاقیاتش كاملا شكل گرفته است. نمی توان انتظار داشت كه با یك سری توصیه ها و نصیحت ها اخلاقش خوب شود. از طرف دیگر مادر شما هم همین مسئله را در اثر سن زیاد دارا می باشد. لذا شما باید تا حدودی این شرائط را قبول كنید،  و متوجه عدم توانایی خود در ایجاد تغییرات مطلوب باشید. هم چنین شما وظیفه ای بیشتر از حد توانتان نسبت به خواهر و مادرتان ندارید. نباید این زود رنجی و هم چنین كوتاهی خواهرتان در وظایفش، شما را دچار ناراحتی بیش از حد و كلافگی كند. البته تمام تلاشتان را بكنید، اما خودتان را هم در قبال این مسئله خیلی اذیت نكنید. به نظر می رسد اینكه خواهرتان، زود ناراحت می شود، فقط در اثر حرفهای فعلی مادرتان نباشد، بلكه ناراحتی های قبلی وجود دارد، یعنی خواهرتان، از زمان های گذشته هم ناراحتی هایی با مادرتان داشته است. اگر این حرف درست باشد، كارتان سخت تر می شود، چون معمولا این ناراحتی های كهنه را به این سادگی نمی شود درمان كرد. اما شما تلاشتان را بكنید.

اینكه می گویید كه مادر شما با حرفها و كارهایش موجب ناراحتی دیگران می شود، با توجه به سن بالای ایشان، تا حدودی طبیعی است. چون اغلب افراد مسن روحیات خاصی بیدا می كنند، كه خیلی نمی توان از آنها توقع داشت كه رعایت مسائل مختلف را بكنند. اما به هر حال نمی توان انتظار داشت كه هیچ كسی هم از این رفتارها ناراحت نشود. با این مقدمه می توان گفت كه ناراحت شدن خواهر شما تا حدودی طبیعی است و باید به او حق داد، اما به نظر می رسد كه خواهر شما كمی زود رنج است.

زودرنجی در زنان نسبت به مردان بیشتر دیده می شود و این زودرنجی به مقداری در زنان به لحاظ روح عاطفی كه در آن ها هست امری طبیعی بوده كه فقط كافی است كنترل شده و خویش را از عوارض آن حفظ نمود و تلاش نمود كه آثار آن در رفتار و اعمال انسان بروز نكند.

گاهی این زودرنجی از آثار حس حقارت در انسان است، روانشناسان قائلند افرادی كه از حس حقارت رنج می برند معمولاً از این كه مورد انتقاد قرار گیرند تنفر دارند و از آن می رنجند. در اینجا توصیه هایی را به شما می كنیم، اما باز هم می گوییم كه سطح توقعتان را از حل این مشكل بایین بیاورید.

1. سعی كنید كه حساسیت های خواهرتان را شناسایی كنید، و در زمانی كه خواهر شما و مادرتان با هم در جایی حضور دارند، اگر احساس كردید كه حرفها و رفتارها نزدیك است كه وارد مسائلی شود كه خواهر شما به آنها حساسیت دارد، سریع بحث را عوض كنید و وارد مسائل جدیدی شوید. این كار تا حدود زیادی به قدرت بیان و خلاقیت شما بستگی دارد.

2. با خواهرتان صحبت كنید و به او بفهمانید كه انسان باید همواره در هر مسئله‏اي، ابتدا از ديگران انتظار بدترين برخورد را داشته باشد و خود را براي تحمل آن آماده كند. اين مساله باعث مي‏شود برخوردهاي بهتر از مورد انتظار در شما ايجاد خشنودي نمايد. در حالي كه اگر هميشه انتظار برخورد خوب داشته باشيد، چه بسا نتيجه عكس خواهيد گرفت، و با كمی رفتار یا گفتار نامناسب زمینه رنجش انسان فراهم شود.

3. براي رفتارهاي خلاف انتظاري كه از مادرتان سر مي‏زند توجيه مناسب داشته باشيد و تلاش كنید كه او را بی تقصیر نشان دهید.

4. به خواهرتان این را  بفهمانید كه این رفتارهای مادرتان اختصاصی به او ندارد، بلكه با دیگران هم، همین طور برخورد می كند. این باعث می شود كه خواهرتان در این نحوه برخورد مادرتان، احساس تنهایی نكند، و این احساس را نداشته باشد كه مادرش با او مشكل دارد.

5. خواهر خود را متوجه این مطلب كنید كه بالاخره این مادر شما با همه اشكالاتش، عمرش را برای نگهداری شما صرف كرده است. لذا منصفانه نیست كه به خاطر برخورد نامناسب او، به كلی دیدار مادرش را فراموش كند. دیدار مادر و مهربانی به او یك واجب شرعی است، كه به هیچ وجه خداوند متعال راضی به ترك آن نیست. بزرگان دین ما اكرام  بدر و مادر و مهربانی نسبت به آنها را در هر حالتی توصیه می كرده اند و می كنند. تجربه نشان داده است كه كسانی كه نسبت به والدین خود، مخصوصا نسبت به مادر خود، بی توجهی كرده اند، آثار شومی گریبان آنها را خواهد گرفت، و خود نیز مورد بی مهری و بی توجهی فرزندان خود قرار خواهند گرفت.

در انتها شما را در مورد گذشتتان نسبت به رفتارهای مادرتان و هم چنین انجام وظایفتان نسبت به ایشان تحسین می كنیم. امیدواریم كه موفق باشید.

شما می توانید برای كسب راهنمایی های بیشتر از طریق شماره 09640 با مشاورین این مركز تماس بگیرید.

آیا اعمالی وجود دارند كه معادل اجر شهید میدان جنگ را داشته باشند؟
جهاد با نفس و شیطان و دشمن درونی، "جهاد اكبر" و سالك و رهرو توحیدی شدن و در میدان جهاد با نفس و شیطان به شهادت رسیدن ارزشی بالاتر دارد

حیف كه نه توفیق شهادت و نه امكان شهادت برای من وجود دارد. آیا اعمالی وجود دارند كه معادل اجر شهید میدان جنگ را داشته باشند؟

جنگ در راه خدا و كشته شدن در میدان جنگ فضیلتی بسیار بزرگ است؛ اما با این همه ، جنگ و جهاد با دشمنان ظاهری و خارجی دین، "جهاد اصغر" است و جهاد با نفس و شیطان و دشمن درونی، "جهاد اكبر" و سالك و رهرو توحیدی شدن و در میدان جهاد با نفس و شیطان به شهادت رسیدن ارزشی بالاتر دارد و این میدان و این جهاد همیشگی است و تعطیل شدنی نمی باشد.

رسول خدا در باره اكبر و دائمی بودن این جهاد مقدس خطاب به قومی كه پیروزمندانه از جبهه جنگ با دشمن ظاهری باز می گشتند، فرمود:

مرحبا بقوم قضوا الجهاد الأصغر وبقي الجهاد الأكبر ، قيل : يا رسول الله و ما الجهاد الأكبر ؟ قال : جهاد النفس ؛ (1) آفرین ! به قومی كه جهاد كوچك تر را انجام دادند و جهاد بزرگ ترشان همچنان باقی است. عرض كردند: ای رسول خدا ! جهاد بزرگ تر كدام است؟ فرمود: جهاد با هوا و هوس و خواهش دل و شیطان».

اگر ما به توحید و نبوت و امامت و معاد ایمان آوریم و در صراط بندگی بوده و از محرمات دوری جسته و به واجبات عمل كرده و در صدد كسب رضای خدا بوده و از موجبات خشم خدا دوری بجوییم، در حال جهاد هستیم و اگر در این زمان و در این حال بمیریم ، شهید به حساب آمده و اجر شهید نصیبمان می شود. به روایات زیر در این زمینه توجه كنید:

«ما من شيعتنا إلّا صدّيق، شهيد. قيل: أنّي يكون ذلك و عامّتهم يموتون علي فرشهم ؟! فقال: أما تتلو كتاب اللّه في الحديد" وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ" الآية. قال: لو كان الشّهداء كما يقولون، كان الشّهداء قليلا ؛ (2) امام حسین فرمود: شیعیان ما "صدیق" یا "شهید" هستند. عرض كردند : چگونه ممكن است در حالی كه غالب شیعیان در بسترشان از دنیا می روند؟ امام فرمود:

 مگر كلام خدا در سوره حدید را نخوانده ای كه می فرماید: "وَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ ؛ كساني كه به خدا و رسولانش ايمان آوردند، آنها صدّيقين و شهدا نزد پروردگارشانند " ؟

بعد امام ادامه داد اگر شهیدان فقط كشته شدگان در میدان قتال با دشمن خارجی باشند كه بسیار كم خواهند بود».

«عن منهال القصاب، قال: قلت لأبي عبد الله (عليه السلام): ادع الله لي بالشهادة؟ فقال: «إن المؤمن لشهيد حيث مات، أو ما سمعت قول الله في كتابه: وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ ؛ (3) منهال قصاب گوید: به امام صادق عرض كردم: دعا كنید شهادت روزی من شود. امام فرمود: مؤمن (اگر در حال ایمان و عمل صالح بمیرد) هر جا بمیرد ، شهید است» .

بنا بر این جهاد با نفس از قتال با دشمن خارجی سخت تر و ارزشمند تر است و قتال با دشمن خارجی هم زمانی ارزشمند است كه از مصداق های جهاد با نفس باشد یعنی برای كسب رضای خدا و با اخلاص و برای از بین بردن دشمنان خدا و دین خدا و بندگان خدا باشد.

پی نوشت ها:

1. كليني ، كافي ، پنجم، تهران ، دارالكتب العلمیه، 1363 ه. ق، ، ج 5 ، ص 12. در نقل امالی صدوق،ص553 "بقی علیهم الجهاد ..." دارد.

2. فیض كاشانی، اصفی ، قم ، دفتر تبلیغات اسلامی ، 1418 ق، ج2 ، ص 1267.

3. بحرانی ،البرهان ، تهران ، بنیاد بعثت ، 1416 ق، ج 5  ، ص 290.

باید چه كنم تا بصیرت(دشمن شناسی)پیدا كنم؟
براي نیل به مقام رفیع بصیرت باید به بازسازي و اصلاح نفس خویش پرداخت.

باید چه كنم تا بصیرت(دشمن شناسی)پیدا كنم؟ مرا نصیحت كنید

براي نیل به مقام رفیع بصیرت باید به بازسازي و اصلاح نفس خویش پرداخت.

مجاهده با هواي نفساني و تهذیب روح از زنگارهاي گناه، و لطیف و شفاف ساختن آیینه دل به نور توحید، تنها صراط مستقیمي است كه "حجاب دیدگان دل" را مي گشاید و آدمي را در معرض الهامات غیبي و مقام كشف و شهود قرار مي دهد.

رعایت نكات زیر به انسان كمك میكند تا به بصیرت برسد .

1. توبه: اولین گام براي تهذیب نفس و تحصیل بصیرت است. توبه از تقصیرات و گناهان، بلكه از كوتاهيها و جبران حق اللَّه و حق النّاسي است.

2. ذكر خدا: ذكر زباني، قلبي و عملي، موجب بصیرت مي گردد. امیرالمؤمنین(ع) مي فرماید:   مَنْ ذَكَرَ اللَّهَ اسْتَبْصَرَ (166/ 5).؛(1) هر كسي به یاد خدا باشد، بینایي و بصیرت یابد«.

3. هم نشیني با علما: مجالست با علما كه موجب بصیرت و بینایي است. علي(ع) مي فرماید: »جاور العلماء تستبصر؛(2) با دانایان بنشین تا آگاهي یابي«.

4. خرد ورزي: كسي كه هر خبر یا مطلبي را مي شنود، فوراً نميپذیرد، بلكه پیرامون آن مي اندیشد و آن را از صافي عقل و اندیشهاش مي گذراند، بصیرت و بینایي مي یابد، چنان كه آینده نگري و به كارگیري خرد در فرجام امور باعث بصیرت و بینایي مي گردد.(3)

5. زهد: زهد و عدم دلبستگي به دنیا، از اموري است كه باعث بصیرت مي گردد.(4)

6.  ازدیاد معرفت به خدا، انس با قرآن و معاني و معارف آن، توسل به ائمه(ع) و مناجات با خدا در خلوت مخصوصاً نماز شب از اموري هستند كه موجب بصیرت و بینایي و برخورداري از الهامات غیبي مي‏شود.

سعی كنید در گفتار وكردار، همواره رضایت وخوشنودی خدا را در نظر داشته باشید ودستورات الهی را به خوبی انجام دهید ،از غیبت وتهمت ودروغ وابروریزی ونقل مطالبی كه بدون مدرك معتبر پخش می شود ،جدا پرهیز نمائید ،متاسفانه بد اخلاقی، توهین به دیگران ،نقل شایعات بی اساس در جامعه( به خصوص الان كه زمان انتخابات است ) ،در عصر ما گسترش یافته است .ما در باره شما دعا می كنیم ،شما هم در باره ما دعا كنید .كتاب های زیر را مطالعه نمائید .

- جهاد با نفس، آیت­الله مظاهری

- قلب سلیم، آیت­الله دستغیب

- مبارزه با نفس، آیت­الله امینی

پي نوشت ها:

1. عبد الواحد تميمي آمدي‏ ، تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ،قم ،‏دفتر تبليغات،   (166/ 5).

 

2.  همان، ج 3، ص 387.

 

3. "من استقبل الامور ابصر" یا "من فكّر أبصر العواقب" ؛ همان.

4. همان.

كسي كه بر امام حسين(ع) قطره اي اشك بريزد همه گناهانش بخشيده می شود؟
به تعبیر شهید مطهری «گریه بر شهید، شركت در حماسه او و هماهنگی با روح وی و موافقت با نشاط و حركت او است».

گريه بر امام حسين (ع)

شرح : با سلام. حتما شنيده ايد كه كسي كه بر امام حسين(ع) قطره اي اشك بريزد همه گناهانش بخشيده مي شود. آيا اين گريه آداب و شرايطي دارد؟ آيا حق الناس هم توسط آن بخشيده مي شود؟

در حال گریه و رقت و هیجان، انسان بیش از هر حالت دیگر خود را به محبوبی كه برای او می‏گرید نزدیك می‏بیند، در حقیقت در آن حال است كه خود را با او یكسان می‏بیند. گریه بیشتر از خود بیرون‏ آمدن و خویش را فراموش كردن و با محبوب یكی شدن است. به تعبیر شهید مطهری «گریه بر شهید، شركت در حماسه او و هماهنگی با روح وی و موافقت با نشاط و حركت او است».(1)

گريه بر شهيد خوي حماسه را در انسان زنده مي‏كند و گريستن بر سيدالشهدا (ع) خوي حسيني را در انسان احيا مي‏كند، و خوي حسيني چنان است كه نه ستم مي‏كند و نه ستم مي‏پذيرد. آن كسي كه با شنيدن حادثه كربلا قطره اشكي از درون دل بيرون مي‏فرستد، صادقانه اين پيوند با هدف والاي سيدالشهدا (ع) را بيان مي‏كند.

هر كس با اندك توجهي خواهد دانست كه بر حسين (ع) گريه محبت است، آن محبتي كه در دلهاي عاشقانش به ثبت رسيده است . گريه بر او ، گريه شوق است ، زيرا قسمت زيادي از حماسه‏هاي كربلا، شوق آفرين و شورانگيز است و به دنبال آن سيلاب اشك شوق به خاطر آن همه رشادت، فداكاري ، شجاعت و سخنرانيهاي آتشين مردان و زنان به ظاهر اسير ، از ديدگان شنونده سرازير مي‏گردد و نيز گريه معرفت و پيوند با هدف متعالي و انسان ساز او است؛ و به تعبير امام خميني (ره) گريه سياسي است كه فرمود: «ما ملت گريه سياسي هستيم، ما ملتي هستيم كه با همين اشكها سيل جريان مي‏دهيم و سدهايي را كه در مقابل اسلام ايستاده است خرد مي‏كنيم».

گریه بر سید الشهداء، باعث آمرزش گناهان:

گريه بر سيد الشهدا (ع) و تشكيل مجالس عزاي حسيني نه تنها اساس مكتب را حفظ مي‏كند، بلكه باعث مي‏گردد شيعيان با حضور در اين مجالس از والاترين تربيت اسلامي برخوردار شده و در جهت حسيني شدن رشد و پرورش يابند. ريان بن شبيب از امام رضا (ع) روايت كرده كه فرمود: «اي پسر شبيب ، اگر بر حسين (ع) گريه كني تا آنكه اشك چشمت بر صورتت جاري شود، خداوند گناهان كوچك و بزرگ، و كم يا زياد تو را مي آمرزد» (2)

و نيز فرمود: «گريه كنندگان بايد بر كسي همچون حسين (ع) گريه كنند، زيرا گريستن براي او گناهان بزرگ را فرو مي‏ريزد». (3)

همچنین امام صادق(ع) فرمود: (مَن ذِكِرَ الحُسَینِ عِندَك) كسی كه حسین را نزد او اسم ببرند، یاد كنند، (فَخَرَجَ مِن عَینَیهِ مِنََ الدُّموع) اشك از دو چشمش جاری شود به اندازه ی پر یك مگس، (كانَ ثَوابُهُ عَلَی الله عَزَّ وَ جَلّ) اجرش بر عهدۀ خداست، (وَ لَم یَرضی لَهُ بِدونِ ا لجَنَّة) خدا چیزی را بدون بهشت برای او رضایت نمی دهد.

گریه بر ابی عبدالله(ع) و حق الناس:

اما در مورد رابطۀ گریه بر ابی عبدالله و حق الناس، باید عرض كنیم كه: اگر گریه ای كه می كنیم  به خاطر گناهانی است كه در درگاه الهی مرتكب شده ایم و حق الله است، خدای متعال از حق خود می گذرد و این گریه قطعا همان توبه است(به شرط عدم تكرار گناه) و در ما موثر است. اما بعضی از گناهان، ناشی از عدم رعایت حق الناس است. در این مورد، باید رضایت مردمی را كه مال یا حق آنان را ضایع كرده، جلب كند. از آن ها حلالیت بطلبد یا اگر بدهكاری دارد، به صاحبش بپردازد. چنانچه كاری را كه موجب قصاص است، مرتكب شده، خود را تسلیم كند تا صاحب حق، قصاص یا عفو كند. اگر با زبان یا عمل، روح كسانی را آزردهو آبرو و حیثیت آنان را برده، در صورت امكان از آن ها رضایت بگیرد. اما اگر ممكن نیست، برای آنان دعا كند.

اگر برخی افراد را نمیشناسد یا مردهاند یا دسترسی به آنان ندارد، در امور مالی، مال را به فرزندان یا وارثان آنان بپردازد. اگر دسترسی به آنان هم ممكن نباشد، با اجازه مجتهد، از طرف آنان صدقه بدهد. در غیر امور مالی نیز باید در حق آنان دعا و استغفار كند و صدقه و خیراتی هدیه نماید.

بنابراین، بعد از توبه براي طلب بخشش و مغفرت باید در فكر جبران گذشته ها باشد. در این صورت است كه خداوند توبه او را می پذیرد و او را مورد عفو و بخشش قرار می دهد؛ چنان كه خود فرموده است: «وَ هُوَ الَّذِی یقْبَلُ التَّوْبةَ عَنْ عِبادِهِ وَ یعْفُوا عَنِ السَّیئاتِ»؛ (4) «او است كه توبه را از بندگانش پذیرا می‏شود و گناهان را می‏بخشد».

آداب گریه وعزاداری اباعبدالله الحسین(ع):    

1.سیاه پوشی : از نظر فقهی پوشیدن لباس سیاه مكروه است ولی در عزاداری امام حسین (علیه السلام ) و ائمه معصومین (علیهم السلام ) استثناء شده است زیرا این كار نشانه حزن و اندوه و نمودار شعائر و حماسه ها است .

2. تسلیت گویی : اصل تسلیت گفتن در شرایط مصیبت و اندوهی كه بر كسی وارد شده در اسلام مستحب است.

3.زیارت و زیارت خوانی: اگر می توانید زیارت عاشورای معروفه را با صد لعن و صد سلام بخوانید و اگر وقت ندارید برای صد لعن  و  صد سلام، زیارت عاشورای غیر معروفه را كه در اجر و ثواب با زیارت معروفه یكسان است ، هر روز بخوانید. (هر دو زیارت در مفاتیح الجنان هست.)

4.تباكی و گریستن .

5.برگزاری مجالس عزاداری :

6. نماز جماعت ظهر عاشورا :سید الشهداء و یاران با وفای او همه كشته راه نماز شدند.از این رو در زیار ت مطلقه امام حسین خطاب به امام می گوییم : اشهد انك قد اقمت الصلاة و اتیت الزكاة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنكر .  تحمل اندكی سختی :

7.بايد مقداري از لذائذ زندگي را كه از خوردن و نوشيدن و حتّي خوابيدن و گفتن بدست مي‏آيد ترك نموده ( مگر آن كه لازم باشد ) و ديدار با برادران ديني را ترك كرده و آن روز را روز گريه و اندوه خود قرار دهد.و مانند كسي باشند كه پدر يا فرزند خود را از دست داده است‏ .

8. رعايت اخلاص: عزاداری را بخاطر رسم و عادت انجام نداده و سعي كنيم اين كارها را با نيتي خالص و براي رضاي خدا انجام داده و در خلوص خود نيز صادق باشيم. زيرا كار كوچكي كه با نيت خالصانه و صادقانه همراه باشد بهتر از كارهاي زيادي است كه خلوص و صداقت در آن نباشد ، حتي اگر چندين هزار برابر باشد. و اين مطلب بخوبي از عبادتهاي حضرت آدم عليه السّلام و شيطان فهميده مي‏شود ، زيرا عبادتهاي چندين هزار ساله شيطان او را از جاودانگي در آتش نجات نداد ولي يك توبه حضرت آدم عليه السّلام باعث بخشش خطا و برگزيدن او شد. در هنگام انجام اعمال نيز بايد مواظب باشد كه رياء و دوستيِ ستايش مردم در نيت او وارد نشود.

منابعی برای مطالعۀ بیشتر:

1.گریه بر امام حسین (ع) و آثار شگفت آن، محسن مهدوی، قم: انتشارات برگ شقایق.

2. بررسی تاریخ عاشورا، محمد ابراهیم آیتی، ویرایش و تصحیح : مهدي انصاري، قم: انتشارات امام عصر(عج).

پینوشت ­ها:

1.شهید مرتضی مطهری، شهید(ضمیمه قیام و انقلاب مهدی) نشر صدرا، 1387 ش، ص 117- 118.

2 .منتخب كامل الزيارات، ابن قولويه، ص 165.

3 .منتخب كامل الزيارات، ابن قولويه، ص 168.

4. شوری (42) آیه 25.

چند نوع گريه داريم؟
به طور كلي گريه را از نظر انگيزه و دليل، مي‌توان به چهار نوع تقسيم نمود.

چند نوع گريه داريم؟ و گريه براي امام حسين جز كدام يك از اقسام گريه مي باشد؟

به طور كلي گريه را از نظر انگيزه و دليل، ميتوان به چهار نوع تقسيم نمود. 

الف) گريهاي كه انگيزه عقيدتي دارد؛

انسان مؤمن بر اين باور است كه همواره در محضر خدا قرار دارد و تمام اعمال و رفتار او ضبط شده و روز قيامت خوبيها و زشتيهاي كردار و رفتار او نمايان ميگردد. توجه به گذشته تاريك و گناهآلود، مسلمان معتقد را به گريه واميدارد تا آثار شوم گناه را از دل بزدايد و خود را متحول سازد. انسانهاي كمال يافته و معصومان نيز از خوف و خشيّت الهي همواره اشك خوف ميريختند. اين گريه نشانه ايمان كامل است.

امام سجاد(ع)فرمود: محبوبترين قطره در پيشگاه خداوند متعال، قطره اشكي است كه مخلصانه در تاريكي شب و از ترس خدا ريخته شود.(1)

ب) گريهاي كه از علاقه طبيعي انسان به خود سرچشمه ميگيرد و خاستگاه آن عواطف و احساسات است؛

خداوند متعال در وجود بشر قلب را نهاده كه در رويارويي با حوادث و مصايب جانسوز دگرگون ميشود،تكان ميخورد، ميسوزد و اشك را از چشمان سرازير ميكند. انسان در زيانهاي مالي و جاني و از دست دادن عزيزاني كه به آنها انس و الفت پيدا كرده است، اندهگين شده و دچار ناراحتيهاي روحي و رواني ميشود. امّا گريه و گريستن، عقدههاي دروني را برطرف كرده و به انسان آرامش ميبخشد؛ از اين رو در علم اخلاق از اين ويژگي قلب و رقت و نرمي آن تمجيد شده است چرا كه نشانه قلب زنده آن است كه از عواطف و احساسات سازندهاي سرشار باشد.

ج) گريهاي كه از فضيلت طلبي و كمالخواهي سرچشمه ميگيرد؛

انسان در فقدان معلم، استاد و مربي اخلاق و بلكه بالاتر، در ارتحال پيامبر(ص) يا امام(ع) اشك ميريزد و عزاداري ميكند. انگيزه اين نوع گريه آن است كه با مرگ پيشواي خود احساس ميكند از راه كمال و رشد بازمانده و مرشد و راهنماي بزرگي را از دست داده كه بدون او دستيابي به كمالات بالاتر برايش دشوار است. پس از وفات رسول خدا(ص) خليفه اول و دوم به زيارت امايمن آمدند. پس از حضور آنان امايمن گريه كرد، خليفه دوم گفت: چرا گريه ميكني؟ براي رسول خدا كه در پيشگاه خداوند قرار دارد گريه معنا ندارد! امايمن پاسخ داد: گريه من براي از دست دادن پيامبر نيست. بلكه گريه من به خاطر آن است كه دست ما از اخبار آسمان و وحي كوتاه شده است.(2) از اين رو اين نوع گريه از نوع اول ارزش بالاتري دارد. در اين نوع گريه، در واقع گريه كننده بر خود ميگويد.

د) اندوه و گريه بر مظلوم؛

نوع ديگر گريه، گريه بر مظلوم است به خاطر ظلم و ستمي كه بر او وارد شده مانند گريه رسول خدا(ص) براي عموي خود حضرت حمزه و همچنين گريه براي علي(ع) و حسين بن علي(ع) پيش از شهادت آنان و مثل گريه و عزاداري مسلمانان در شهادتهاي ائمه دين كه به صورت مظلومانه به شهادت رسيدند.

ه( گريه و عزداري سياسي؛

امام خميني (ره) ميفرمايد: «زنده نگه داشتن عاشورا يك مسأله بسيار مهم سياسي ـ عبادي است. عزاداري كردن براي شهيدي كه همه چيز را در راه اسلام داده، يك مسأله سياسي است، يك مسئلهاي است كه در پيشبرد انقلاب اثر بسزا دارد. ما از اين اجتماعات استفاده ميكنيم. ما از آن الله اكبرها، ملت ما از آن الله اكبرها استفاده كرد، آن الله اكبرها را بايد حفظ بكنيم، بايد به اين مظاهر، شعاير و اموري كه در اسلام به آن سفارش شده فكر كنيد كه اينها يك مسأله سطحي نبوده است كه ميخواستند جمع بشوند و گريه كنند،خير. ما ملت گريه سياسي هستيم. ما ملتي هستيم كه با همين اشكها سيل جريان ميدهيم و سدهايي را كه در مقابل اسلام ايستاده است خرد ميكنيم».(3)

از اين ديد، گريه زبان گوياي فردي است كه مورد تجاوز و ستم قرار گرفته باشد. در زماني كه با جباران به وسيله نيروي نظامي نميتوان مقابله كرد و حتي نميگذارند سخني گفته شود؛ تنها سلاح گريه است كه نفرت و خشم را نشان ميدهد و با اين گريهاست كه اظهار تنفر و بيزاري از ستم و ستمگري آشكار ميشود. اين گريهاي است كه مردم را نسبت به ستمگران بيدار ميكند. شاهد اين شيوه را در زندگي امام زينالعابدين(ع)ميتوان ديد. آن حضرت بيست سال در حال ماتم و گريه بود و اين حزن و گريه امام تأثير فراواني در بيداري مردم داشت؛ چرا كه با زبان رفتار از عظمت قيام عاشورا و شدت ظلمي كه بر اهلبيت پيامبر(ص) رفته بود حكايت ميكرد و از تبليغات دروغين نيز پرده برميداشت.

در اينجا شايسته است به سخني از شهيد مطهري (ره) اشاره كنيم. ايشان درباره فلسفه گريه بر شهيد چنين مينويسد: «شهادت از نظر اسلام از جنبه فردي.يعني براي شخص شهيد يك موفقيت است. بلكه بزرگترين موفقيت و آرزوست. امام حسين فرمود: جدم به من فرمود كه تو درجهاي نزد خدا داري كه جز با شهادت، به آن درجه نايل نخواهي شد. پس شهادت امام حسين براي خود او يك ارتقاست، عاليترين حد تكامل است. اگر مرگ به صورت شهادت باشد واقعاً يك موفقيت است، براي شهيد جشن و شادماني دارد؛ امّا از نظر اسلام آن طرف سكه را هم بايد خواند. شهادت را از نظر اجتماعي يعني از آن نظر كه به جامعه تعلق دارد نيز بايد سنجيد، عكسالعملي كه جامعه در مورد شهيد نشان ميدهد صرفاً به خود شهيد تعلق ندارد يعني صرفاً ناظر به اين جهت نيست كه براي شخص شهيد موفقيت يا شكستي رخ داده است.

مردم معمولاًدرباره گريه اشتباه ميكنند، خيال ميكنند گريه هميشه معلول نوعي درد و ناراحتي است و خود گريه امري نامطلوب است. راز بقاي امام حسين(ع) اين است كه نهضتش از طرفي منطقي است و از ناحيه منطق حمايت ميشود و از طرف ديگر در عمق احساسات و عواطف راه يافته است. ائمه اطهار كه به گريه بر امام حسين سخت توصيه كردهاند حكيمانهترين دستورها را دادهاند. اين گريههاست كه نهضت امام حسين(ع)را در اعماق جان مردم فرو ميكند. روشن است كه اگر مانند مسيحيان جشن ميگرفتند نهضت امام حسين به انحراف كشيده ميشد. شايد بدين جهت بزرگان دين دستور عزداري و گريه دادهاند».(5)

علاوه بر مطالب فوق براي گريه براهلبيت عليهم السلام نكاتي وجود دارد كه مى‏توان در امور ذيل،آنها را خلاصه كرد:

قرآن و روايات، دوستى خاندان رسول اكرم (ص) و اهل‏بيت (ع) را بر مسلمانان واجب كرده است(5) روشن است كه دوستى لوازمى دارد و محبّ صادق، كسى است كه شرط دوستى را- چنان كه بايد و شايد- به جا آورد. يكى از مهم‏ترين لوازم دوستى، هم دردى و هم دلى با دوستان در مواقع سوگ يا شادى آنان است(6) از اين رو در احاديث، بر برپايى جشن و سرور در ايام شادى اهل‏بيت (ع) و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان، تأكيد فراوان شده است. چنانچه حضرت على (ع) در روايتى مى‏فرمايد: «شيعه و پيروان ما در شادى و حزن ما شريكند». (7)

از آنجا كه در فرهنگ شيعى، گريه بايد از سر معرفت و شناخت باشد هم‏ دردى با آن عزيزان، در واقع يادآورى فضايل، مناقب و آرمان‏هاى آنان بوده و بدين شكل، آدمى را به سمت الگوگيرى و الگوپذيرى از آنان سوق مى‏دهد.

فردى كه با معرفت براي امام حسين گريه مى‏كند شعور و شور، شناخت و عاطفه را درهم مى‏آميزد و در پرتو آن، انگيزه‏اى قوى در او پديدار گشته و هنگام خروج از مراسم عزادارى، مانند محبى مى‏شود كه فعّال و شتابان، به دنبال پياده كردن اوصاف محبوب در وجود خويشتن است.

گريه بر اهل‏بيت (ع) در واقع با يك واسطه زمينه را براى حفظ آرمان‏هاى آنان و پياده كردن اهداف آنها فراهم مى‏سازد.

كسى نمى‏تواند منكر اين حقيقت شود كه نسل جديد در سنين كودكى، در مجالس عزادارى با فرهنگ اهل‏بيت (ع) آشنا مى‏شوند. به راستى عزادارى و مجالس تعزيه، يكى از عناصر و عوامل برجسته‏اى است تا آموزه‏هاى نظرى و عملى امامان راستين، به نسل‏هاى آينده منتقل شود. مراسم عزادارى وگريه، به دليل قالب و محتوا، بهترين راه براى تعليم و تربيت نسل جديد و آشنايى آنان با گفتار و كردار اهل‏بيت (ع) است.

پي نوشت ها:

 1. علامه مجلسي، بحارالانوار، نشر دارالكتب، چاپ 1، ج 90، ص 329.

 2 . بيهقي، دلائل النبوه، نشر طاووس، چاپ1، ج 7، ص 266.

 3 . صحيفه نور، مركز نشر آثار حضرت امام، چاپ 1،  ج 13، ص 154. 

 4 . شهيد مطهري، قيام و انقلاب مهدي (عج)، نشر صدرا، چاپ هفتم، ص 121.

 5. شورى (42)، آيه 23؛ هود (11)، آيه 29. و محمدي ري شهري، ميزان‏الحكمه، دارالحديث، سال 1416هـ.ق، ج 2، ص 632.

 6. محمد محمدي ري شهري، المحبة فى الكتاب والسنة، دارالحديث،بي تا، ص 170- 169 و 181- 281.

 7. علامه مجلسي، بحارالانوار، بيروت، موسسه الوفاء، 1404 هـ.ق، ج 44، ص 782.

در زیارت عاشورا باید قسمت پایانی كه 100 بار تكرار كنیم؟
ثواب كامل زیارت عاشورا را كه برابر است با ثواب هزار حج و هزار عمره و هزار بار جهاد در راه خدا، از آن كسی است كه زیارت را آن گونه كه مأثور است بخواند.

 در زیارت عاشورا باید قسمت پایانی كه 100 بار تكرار كنیم، بخوانیم تا به ثواب كامل دعا برسیم؟ اگر تنها یك بار  بخوانیم كفایت می كند؟

در قسمت پایانی زیارت عاشورا یك فقره مشتمل بر لعن قاتلان و ستمگران و مخالفان اباعبداللَّه (ع) است كه با "اللهم العن اول ظالم..." شروع می‏شود .

 فقره دوم مشتمل بر سلام بر سیدالشهدا و فرزندان و اصحاب او است كه با "السلام علیك یا ابا عبداللَّه و علی الارواح التی حلت بفنائك..." شروع می‏شود .

 در روایت آمده هر یك از این دو قسمت صد مرتبه خوانده شود، ثواب كامل و فضیلت تامّه زیارت عاشورا را كه برابر است با ثواب هزار حج و هزار عمره و هزار بار جهاد در راه خدا ، از آن كسی است كه زیارت را آن گونه كه مأثور و دستور است، بخواند . به آن چه می‏خواند، ملتزم باشد . كسانی كه این زیارت را به طور مختصر می خوانند و لعن ها را فقط یك بار می گویند، گر چه ثواب عظیم می برند (ان شاء الله) ولی ثوابی كه وعده داده شده ،به تمام و كمال برای كسانی است كه تكرار را رعایت كنند.

البته اگر كسی وقت نداشته باشد و هر یك از این دو قسمت را با نیت صد مرتبه بخواند و بعد از خواندن هر یك از آن دو قسمت بگوید: "مأة مرّة" یعنی (100 بار) یا یك مرتبه كه خواند بگوید "و تسعاً و تسعین مرّة" یعنی (به اضافه 99 بار دیگر) ، امید آن است كه خداوند ثواب كامل را به او عنایت نماید.

صاحب "قرّة المهج" می‏نویسد: در پاورقی كتاب "شفاء الصدور" ج 1، ص 110 از كتاب "مشحون" به سندش از امیرالمؤمنین (ع) نقل می‏كند كه  حضرت فرمود: "كسی كه زیارت عاشورا (مشهوره) را بخواند ،سپس یك دفعه بگوید: "اللهم العنهم جمیعا تسعا و تسعین مرّة" مانند كسی است كه صد مرتبه گفته  و این برای كسانی كه وقت ندارند، فوزی است عظیم.(1)

 بنا به حدیث منقول از نبی مكرم اسلام(ص) ارزشمندترین عمل، عملی است كه با مشقت (2) انجام گیرد.

بنابر این عملی كه اساس و ریشه آن صحیح باشد ،  انسان برای انجامش هر قدر مشقت بیش تری را تحمل كند، از ثواب و فضیلت بیش تری برخوردار می‏گردد.

مولی شریف شیروانی  از امام هادی  نقل می كند كه لعن را یك بار كامل بگوید : آن گاه 99بار بگوید : اللهم العنهم جمیعا . در سلام هم یك بار آن را به طور كامل بگوید و بعد 99بار بگوید :« االسلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین »مثل این است كه تمام صد لعن و صد سلام را گفته باشد . (3)

پی نوشت ها:

1 . جواد بن عباس كربلائی، قرة المهج، ص 127.

2 . "احمزها" یعنی قوی‏ترین و محكم‏ترین.

3 . زیارت عاشورا و آثار شگفت آن . سید علی موحد اصفهانی ،ص 121.

فرق حقوق الناس و حقوق الله
هرحقی كه مربوط به مردم باشد، حق الناس است(خواه مالی باشد یا آبرو) ولی حق‌الله‌؛ يعني‌‌كارهايي‌كه‌مردم‌در آن‌سهمي‌ندارند. بايد آن‌را فقط‌براي‌خداوند انجام‌داد.

فرق حقوق الناس و حقوق الله چیست؟

هرحقی كه مربوط به مردم باشد، حق الناس است(خواه مالی باشد یا آبرو) از قبیل: تضییع مال، غیبت، تهمت، فحش ، بردن آبرو، گرفتن نوبت، اذیت وآزار، كتك كاری، كلاهبرداری، تصرف در اموال بدون رضایت صاحبش، جعل، جلوگیری از رسیدن شخص به حقش، وهر عملی كه باعث شود حقی از كسی ضایع شود حق الناس است. ولی حقالله؛ يعني‌‌كارهاييكهمردمدر آنسهميندارند. بايد آنرا فقطبرايخداوند انجامداد، مانند نماز و روزهو حج.

البته تذكر این نكته ضروری است كه در صورتی كه انسان نسبت به این دو حق كوتاهی كند گناهكار است و توبه این شخص باید متناسب با  آن گناه صورت بگیرد. توبه كسی كه نماز و روزه و سایر عبادات را در گذشته ترك كرده، قضا كردن همه آن ها است. توبه كسی كه به هر عنوان مال مردم و یا حقّی از آن ها را ضایع كرده، باز گرداندن آن مال و آن حقّ به مردم است، صرفا به آه و ناله نمی ­توان اكتفا نمود. (1) البته حق الناس همانگونه كه ذكر شد دو نوع (مالی ؛ آبرویی) است؛ اگر حق الناس از امور مالی باشد، در صورت ممكن رضایت صاحبان حق را جلب نماید و حلالیت بطلبد و به همان اندازه به صاحب مال برگرداند و اگر از دنیا رفته‏اند، به وارثان آن‏ها برساند و اگر صاحب مال را نمی‏شناسد،در حق‏شان دعا و استغفار نماید و به نیت آن‏ها انفاق كند(البته با اجازه حاكم شرع) .

اگر حق الناس از قبیل حقوق غیر مالی مانند غیبت باشد، در صورتی كه مفسده ای بر رضایت طلبی از او مترتب نمی شود باید او را راضی كند و از او معذرت بخواهد. اگر به او دسترسی ندارد یا اگر به او بگوید، مفسده ای به وجود می آید لازم نیست به او بگوید. بلكه برای او دعا و استغفار كند و یا كارهای خیری انجام دهد و ثواب آن را برای او هدیه كند و از گناه خویش نیز توبه نماید.

موفق باشید.

پی نوشت:

1. انصاریان، حسین، عرفان اسلامی، اصفهان، نشر حجت، چاپ سوم ، ج12-11، ص138 از ج12.

 

فواید سحرخیزی را توضیح دهید
پیامبر اكرم(ص) فرمود:" بُورِكَ‏ لِأُمَّتِي‏ فِي‏ بُكُورِهَا يَوْمَ سَبْتِهَا وَ خَمِيسِهَا.".(1) آفرین بر امّت من بر سحر خیزی آنان .

فواید سحرخیزی را توضیح داده و تاثیرات آن را بر اعضای بدن توضیح دهید؟

بديهي است فوايد سحرخيزي را نمي توان در يك مجموعه چند صفحه اي گنجاند يا آن را با نوشتار به ديگران چشاند. البته آنهائي كه سحرخيزي را به معني واقعي تجربه كرده و عملاًبه فوايد دنيوي و اخروي آن رسيده اند بايد آنرا براي ما عقب ماندگان از قافله سحرخيزان تفسير كنند. پیامبر اكرم(ص) فرمود:" بُورِكَ‏ لِأُمَّتِي‏ فِي‏ بُكُورِهَا يَوْمَ سَبْتِهَا وَ خَمِيسِهَا.".(1) آفرین بر امّت من بر سحر خیزی آنان .

فوايد دنيوي سحرخيزي:

1. فوايد اجتماعي:

الف) گشاده روئي: يكي از آثار بارز و مشخص سحرخيزي گشاده روئي و خوشروئي با اطرافيان مي باشد و وقتي انسان سحرخيز باشد از نظر روحي و جسمي در وضعيت طبيعي قرار مي گيرد كه اين موضوع مي تواند منشأ خوشرويي و اخلاق خوش با خانواده و اجتماع باشد و بديهي است چنين فردي مي تواند منشأ بركات و آثار مفيد در جامعه باشد.

 ب) صبر و حوصله در مقابل مشكلات زندگي: يكي ديگر از آثار فردي و اجتماعي سحرخيزي، پيدا نمودن صبر و حوصله در مقابل مشكلات روزمره مي باشد. فردي كه سحر خيز مي باشد از روح سالمتري برخوردار بوده و در نتيجه مقاومت او در برابر مشكلات زندگي نيز بيشترخواهد شد و لذا اين آثار بر جامعه نيز نمايان خواهد شد. 

ج) آرامش روحي: فردي كه سحرخيزي را پيشه خود كند، هميشه از آرامش روحي مناسبي برخوردار خواهد بود بطوريكه چنين فردي هميشه داراي آرامش خاصي بوده و كمتر دچار اضطراب و مشكلات ناشي از خواب صبح مي شود. لذا اين آرامش روحي وي  بر جامعه نيز تاثير گذار خواهد بود. خدای متعال مي فرمايد:" إِنَ‏ ناشِئَةَ اللَّيْلِ‏ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قيلا.  مسلّماً نماز و عبادت شبانه پابرجاتر و با استقامتتر است!(2) البته نماز شب ( دعا و ناله سحر ) بهترين شاهد اخلاص قلب و دعوي صدق ايمان است. ناشئه الليل همان عبادت پس از برخاستن از خواب است.

 د) پيشرفت در كارها: فردي كه سحرخيز باشد وقت بيشتري براي رسيدگي به كارهايش پيدا خواهد كرد و بر همين اساس در كارهايش نظم و انضباط پيدا خواهد كرد و از نظر روحي هم انبساط خاطر بيشتري خواهد داشت. لذا در كارها و برنامه ها و اهداف خود نيز موفق تر خواهد بود و پيشرفت او در كارها موجبات پيشرفت امور اجتماعي را در  جامعه به دنبال خواهد داشت.

 2.فوايد اقتصادي :

الف) وسعت رزق و روزي؛ خدای متعال در این زمینه می فرماید:" وَ مِنْ آياتِهِ مَنامُكُمْ‏ بِاللَّيْلِ‏ وَ النَّهارِ وَ ابْتِغاؤُكُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَسْمَعُون‏".(3)يكي از آيات حق اين است كه شب و روز به خواب رفته و ( بيدار مي شويد) و از فضل خداوند روزي طلب مي كنيد.

ب) شكوفائي اقتصادي.

وقتي افراد يك جامعه سحر خيز باشند، تلاش و كار و فعاليت در آن جامعه نيز به معني واقعي نمود پيدا خواهد كرد و لذا اقتصاد آن جامعه شكوفا خواهد شد.

 3.فواید علمی :

الف) كسب علم و دانش فردی.

ب)پیشرفت در مسائل علمی .

4.سایر فواید(تاثیرات سحر خیزی بر جسم و اعضای بدن):

الف) زیبایی چهره و تناسب اندام: انسانی كه سحرخیز می باشد علاوه بر ظرافت روحی و در نتیجه اثرات مفید آن بر پوست او چهره ای زیبا و روشن  خواهد داشت  و بطور كلی دارای تناسب اندام خواهد بود . همچنین فرد سحرخیز معمولا فرصت كافی برای عبادت با خدا و انجام فرایض و مستحبات دینی از جمله  نماز را خواهد داشت،بدیهی است  كه آثار این عبادت در چهره ی او نمایان خواهد شد و از او انسانی زیبا رو خواهد ساخت.

ب)سلامت جسمی و روحی: خواب صبح می تواند انسان را به انواع بیماری های جسمی و روحی  مبتلا نماید. اما افراد سحرخیز از بسیاری از بیماری های جسمی و روحی ذكر شده در امان خواهند بود و به طور كلی جسم و روح فرد سحرخیز از لطافت خاصی برخوردار است . پیامبر اكرم(ص) فرمود:"ركعتا الفجر خير من الدنيا و ما عليها". دو ركعت نماز صبح بيش از تمام دنيا و هرچه بر روي آن است ارزش دارد.

فواید اخروی سحرخيزي:

1)شفاعت اهل بیت (ع): آيا شما انساني را سراغ دارید كه سحرخیز باشد. ولی به واجبات و مستحبات خود اهمیت ندهد؟ و معمولاً هر انسان سحرخیزی در راز و نیاز با پروردگار خود و توسل به اهل بیت (ع) موفق تر از انسانی است كه تا دیر وقت می خوابد. و بدیهی است كه چنین انسانی در آخرت از توسل به اهل بیت (ع) سود خواهد برد و مورد توجه آن بزرگواران قرار خواهد گرفت و برخی از گناهان او مورد شفاعت اهل بیت (ع) قرار خواهد گرفت بنابراین یك انسان سحرخیز حتی اگر در ابتدا، توجه چندانی به واجبات ننماید ممكن است به تدريج  سحرخیزی، او را به سوی خدا ومحبت اهل بيت (ع) سوق دهد و زمينه اي براي شفاعت اودر آخرت شود.

 2)رهایی از عذاب الهی در برزخ: انسان بعد از مرگ وارد عالمی به نام عالم برزخ می شود در این عالم به اعمال انسان تا اندازه ای رسیدگی می شود تا زمانی كه روز رستاخیز (قیامت) برپا شود. یك انسان سحرخیز در انجام اعمال واجب خود هم كوتاهی كرده باشد مسلماً در برخی كارها مانند كمك به دیگران بی تفاوت نبوده است و به عبارتی اگر برای خودش هم سودی نداشته باشد لااقل در حق مردم و بندگان خدا ممكن است مفید بوده باشد كه همین كار او می تواند  از عذاب الهی در عالم برزخ بكاهد. چرا كه خداوند بزرگ بخشنده و مهربان است و از حق خود می گذرد. ولی حق دیگران را ضایع نمی كند بنابراین یكی دیگر از بركات اخروی سحرخيزي رهایی انسان از عذاب الهی می باشد.

 3)آمرزش گناهان و كاهش فشار قبر: شكي نيست كه انسان سحر خيز در كمك به ديگران، انجام واجبات و صله رحم و در انجام ساير كارهاي خير تلاش خواهد كرد. چرا كه يك انسان سحر خيز از نظر جسمي و روحي سالم خواهد بود. ولي معمولاً افراد گناهكار از نظر جسم و روح بيمار هستند و كمتر در انجام امور خير تلاش مي كنند . بديهي است در آخرت هم كمتر مورد بخشش الهي قرار خواهند گرفت . علاوه بر آن فشار قبر نيز براي آنها عذاب سنگيني خواهد بود.

منابعی برای مطالعه بیشتر:

1. چهل حدیث سحرخیزی، محمود شریفی، قم.

2.سحرخیزی، حسین زروندی رحمانی، قم.

پی نوشت ها:

1. محمد بن الحسن الحر العاملي، وسائل الشيعه، ج11،ص359، مؤسسه آل البيت، قم، 1409 ه.ق .

2.مزمل(73)آیه6.

3.روم(30)آیه23.

منظور از به روز كردن مسایل تربیتی در مقایسه با آیات قرآنی چیست ؟
خداوند در آیات متعددی تزكیه و پرورش را بر آموزش مقدم داشته است و در آیات مختلفی به روش های مهم تربیتی اشاره نموده است كه شما باید از آن در زندگی به كار گیری ...

منظور از به روز كردن مسایل تربیتی در مقایسه با آیات قرآنی چیست ؟ لطفا بطور كامل توضیح فرمایید

اول این كه سؤال شما كاملا شفاف و مشخص نیست كه امید است در نامه های بعدی سؤال خودتان را مشخص تر بیان كنید.

دوم این كه فرض ما این است كه منظور شما این باشد كه در قرآن مجید آیاتی را كه به بحث تزكیه و پرورش اشاره می كند، در مسائل تربیتی مطرح نمایید.

قرآن كريم، كتاب انسان سازي است. اين بحر بيكران علم و معرفت و كتاب جاويد حضرت حق تعالي، سرشار از روش هاي متعدد تربيتي براي كمال انسان است. از این رو، در پاسخ به سؤال شما باید گفت كه برای این كه مسائل تربیتی در راه حقیقی و الهی قرار گیرد و از مبانی غرب خارج گردد و از روش ها و آموزه های قرآنی استفاده شود، باید از آن ها در این راستا استفاده گردد یا به زبان ساده و همه فهم به مردم بیان گردد.

خداوند در آیات متعددی تزكیه و پرورش را بر آموزش مقدم داشته است (1) و در آیات مختلفی به روش های مهم تربیتی اشاره نموده است كه شما باید از آن در زندگی به كار گیرید:

1. خداوند در آيات بسياري خود را به عنوان رب العالمين معرفي مي كند كه به معناي پرورش دهنده است. خداوند افزون بر آفريدگاري، به نقش پروردگاري نيز توجه مي دهد؛ زيرا پروردگاري به معناي تربيت و پرورش هر آفريده اي به گونه اي است تا به كمال شايسته و لايق خويش دست يابد. اين روش ها شامل مجموعه اي از كنش ها و واكنش هاي تكويني و يا آموزه هاي دستوري است. روش هايي كه مي توان آن را از حوزه فتنه ها و بلاها و ابتلائات تا حوزه هاي امتحان و آزمايش و مانند آن ردگيري و شناسايي كرد.

2. در قرآن داستان هايي از پيامبران گزارش شده است كه آنان براي ترویج رفتارهاي اجتماعي و كمال يابي به سراغ ديگراني رفته اند كه به نظر ايشان الگوهاي عيني و عملي بودند. اكتسابي بودن رفتارها و هنجارهاي اجتماعي عامل مهمي است كه مردمان را به سوي استاداني رهنمون مي سازد كه مي توانند آدمي را در ايجاد و يا تصحيح رفتارهاي درست اجتماعي ياري رسانند.

تغيير رفتاري، تنها اختصاص به زمان خاصي ندارد و انسان در هر سن و يا سطح علمي باشد، نيازمند بهره گيري از دانش هاي رفتاري و مربيان و استاداني است كه بتوانند با كنترل و نظارت نزديك رفتاري آن را شناسايي و ارزيابي و تحليل خود را از رفتار بيان دارند. به سخن ديگر، اگرچه آدمي در برخي از سنين به سادگي و آساني مي تواند رفتارهاي خويش را بازسازي و تصحيح نمايد و يا در سطوح علمي و سني پايين تر نيازمندي بيش تري به آموزش و تربيت دارد، ولي نياز به استاد و آموزش و پرورش اختصاصي به سن و يا سطح خاص علمي ندارد و انسان همواره بايد نيازمندي خويش را به آموزش و پرورش تقويت كند.

اگر به روش حضرت خضر (ع) نيز توجه شود اين گونه بوده است كه وي به جاي اين كه آموزش رشدي خويش را به مجموعه اي از دانش هاي مفهومي و انتقال آن به شكل علم حصولي اكتفا و بسنده كند، حضرت موسي (ع) را با خود به ميان جامعه مي برد و در عمل هم خود كارها و رفتارهاي خاص آموزشي را در پيش مي گيرد و هم شاگرد را به كار عملي وادار مي سازد. در داستاني كه قرآن گزارش مي كند، حضرت موسي (ع) ناچار مي شود كه تن به كار سپارد و كارگري مجاني و رايگان بكند و بي مزدي به دستور استاد ديواري را بنا گذارد. اين پرورش عملي بود كه روش خضري (ع) نام دارد و حضرت موسي (ع) از آن به آموزش و پرورش رشدي و الهي ياد مي كند. (2)

 

پی نوشت ها:

1. آل عمران (3)، آیه 164؛ جمعه (62)، آیه 2.

2. كهف (82)، آیات 60-82.

صفحه‌ها