تروریسم

انتقام سخت یک مساله زودگذر و احساسی نیست و در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، هر رفتاری باید بر مبنای اصول «عزت، حکمت و مصلحت»، سنجیده و انجام شود.
راهبرد انتقام سخت؛ چرایی و چگونگی

پرسش:
آیا انتقام سختی که مسئولان در قبال جنایت‌ها و ترورهای اسرائیل و آمریکا می‌دهند بازدارنده بوده است؟ با صبر استراتیژیک چند نفر دیگر از مردم و نیروهای زبده نظامی را باید از دست بدهیم؟ آیا ضمن صبر استراتیژیک نباید اقدامات آنی انتقام‌جویانه بازدارنده انجام داد؟
 

پاسخ:
بعد از ترور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی توسط ایالات متحده آمریکا در سیزدهم دی ماه 1398 و حوادث تروریستی متعدد، خصوصا حادثه بی‌سابقه تروریستی کرمان در سیزدهم دی ماه 1402، عبارت انتقام سخت در ادبیات سیاسی ایران برای واکنش به این حوادث رایج شد.(1)  برخی از ناظران، انتقام سخت جمهوری اسلامی ایران را غیر بازدارنده دانسته و صبر استراتژیک ایران را بهانه‌ای برای پوشش ناتوانی ایران در یک انتقام واقعی و بازدارنده می‌دانند. برخی دیگر نیز صبر استراتژیک را عاقلانه و قابل قبول می‌دانند اما در کنار آن، به بازدارنده‌بودن و اهمیت صبر نیز تأکید دارند. برای فهم دقیق‌تر تحقق انتقام سخت و بازدارندگی و رابطه آن با صبر استراتژیک نکات زیر قابل تأمل است:

 1. سیاست خارجی، عرصه عقلانیت در تصمیم و رفتار
 عرصه سیاست خارجی، عرصه خنک‌کردن دل و جگر افراد نیست. در تصمیم‌گیری در مسائل بین‌المللی هدف، حل مساله است و نه ایجاد بحران. برای تحقق این امر نیز، عوامل متعدد داخلی و خارجی در نظر گرفته می‌شود و با رعایت سه اصل «عزت، حکمت و مصلحت»،(2)  سیاست خارجی ایران تعیین می‌گردد. یعنی نه فقط عزتمداری، نه فقط حکمت و نه فقط مصلحت‌اندیشی، بلکه هر سه مولفه باید در نظر گرفته شود و این نشانه هوشمندی و عقلانیت در سیاست خارجی است. عرصه انتخاب سیاسی، همیشه عرصه انتخاب بین خوب و بد نیست، بلکه در بسیاری از مواقع، عرصه انتخاب بین بد و بدتر است. بد، عدم انتقامی بزرگ و سریع و کوبنده و بدتر، وارد شدن در باتلاقی است که تبعات سنگینی در داخل و خارج برای مردم داشته باشد. به نحوی که برای آنان که آتش انتقامشان تند است نیز پشیمان کننده و حتی موجب اعتراض همین طیف شود.

 2. مراحل عملیاتی راهبرد انتقام سخت
 در مرحله اول، برخورد جدی با عاملان و بانیان حوادث تروریستی در دستور کار بوده و در مرحله اول، پس از هر حادثه تروریستی، تعداد زیادی از این افراد دستگیر و مجازات شده و شبکه‌های پشتیبان آنان منهدم گشته است. حتی رهبر انقلاب آمران و مقامات آمریکایی را مستقیما مستحق مجازات شمرده و موجب تحمیل(3)  هزینه سنگین روحی و مالی به آنان و دولت ایالات متحده برای حفاظت از آنان شده است. در مرحله دوم نیز تهاجم موشکی به پایگاه آمریکایی عین الاسد در عراق و حمله موشکی به مقر نیروهای موساد و داعش در عراق و سوریه و پاکستان اقدام سریع و قاطع انتقامی ایران بود که ویژگی‌های مهمی داشت که بعضا مغفول مانده است که بیان خواهد شد.

 3. اقدامات عملی جمهوری اسلامی در جهت تحقق راهبرد انتقام سخت
 ایران در برخوردهای سریع و بجای خود مانند تهاجم‌های موشکی و پهبادی، چند هدف را با هم اجرا کرد. اول اینکه توان نظامی خود را در راستای تحقق دستور اسلامی «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّاللَّهِ وَعَدُوَّکُم»(4)  در ایجاد رعب و بازدارندگی به رخ ناظران و دشمنان کشید. بسیاری از افراد و رسانه‌ها توان موشکی و پهبادی ایران را مورد تمسخر قرار داده و آن را زیر سوال می‌بردند اما پس از نقطه زنی این موشک‌ها از راه دور و با فواصل زیاد، توان موشکی ایران برای همه مشخص شد و اینبار دیگر با یک مانور داخلی و غیر قابل راستی آزمایی بین المللی مواجه نبودیم. 
دوم اجرای جسارت نظامی جمهوری اسلامی ایران در این ماجرا هویدا بود و همگان فهمیدند که ایران آمادگی تهاجم خارجی را دارد. بعد از جنگ جهانی دوم، هیچ پایگاه آمریکایی در دنیا مورد تهاجم قرار نگرفته بود. ایران این تابو را بدون اینکه آمریکایی‌ها جرئت تلافی مستقیم داشته باشند شکست. سوم اینکه ایران عاقلانه بودن رویکرد خود را در نظر گرفت. برای نمونه، اطلاع قبلی به مقامات عراقی و طبیعتا با خبر شدن مقامات آمریکایی و تخلیه پایگاه عین الأسد موجب شد که با کشته نشدن نیروهای نظامی آمریکا، آمریکا وادار به تلافی و شروع یک جنگ بحرانی نشود.

 4. هدف اصلی راهبرد انتقام سخت
هدف اصلی ایران در انتقام سخت، ادامه قاطع‌تر همان مسیری است که تروریست‌ها و حامیان دولتی آنان را به وحشت و واهمه انداخته است و آن شکست سیاست‌های آنان در منطقه و ضعیف شدن و خارج شدن آنان از منطقه است. پیرامون این مسأله رهبر انقلاب به صراحت بارها اعلام کرده است: «یک نکته مهمّ قابل توجّه این است که خب حالا وظیفه ما چیست؛ بالاخره یک حادثه مهمّی اتّفاق افتاده است؛ بحث انتقام و مانند این حرف ها، بحث دیگری است؛ حالا یک سیلی‌ای دیشب به اینها زده شد؛ این مسئله دیگری است. آنچه در مقام مقابله مهم است -این کارهای نظامیِ به این شکل، کفایت آن قضیّه[شهادت سردار سلیمانی] را نمی کند- این است که بایستی حضور فسادبرانگیز آمریکا در این منطقه منتهی بشود؛ تمام بشود»(5)  
مهمترین سیلی به آمریکا همین حرکت مردمی عظیمی بود که انجام گرفت؛ بعد هم که خب برادرها یک سیلی‌ای زدند؛ لکن سیلی سخت‌تر عبارت است از غلبه ی نرم افزاری بر هیمنه ی پوچ استکبار؛ این سیلی سخت به آمریکا است که باید زده بشود. بایستی جوانان انقلابی ما و نخبگان مؤمن ما [با] همّت، این هیمنه استکباری را بشکنند و این سیلی سخت را به آمریکا بزنند، این یک؛ یکی هم اخراج آمریکا از منطقه است که این همّت ملّت‌ها و سیاست‌های مقاومت را میطلبد که بایستی این کار را انجام بدهند؛ این، سیلی سخت است».(6) 
 در رابطه با اسرائیل نیز ایران با تقویت محور مقاومت، پیش از این حوادث، ضربات سختی به پیکره اسرائیل و آمریکا و انگلیس زده است و رفتار نیروهای یمنی در مقابل کشتی‌های آمریکایی و انگلیسی و ... نمونه‌ای از آن است. با وقوع چند حادثه تروریستی نمی‌توان بازدارندگی نیروهای نظام جمهوری اسلامی ایران را زیر سوال برد. اگر نیروی بازدارنده جمهوری اسلامی نبود، با وجود صدها گروه تکفیری تروریستی مسلح در اطراف ایران و حمایت ابرقدرت‌ها و سرویس‌های بیگانه که به جد خواستار ایجاد ناامنی در ایران هستند، شاهد حجم عظیمی از عملیات‌های ترویستی در ایران بودیم. 

نتیجه:
انتقام سخت یک مساله زودگذر و احساسی نیست. اساسا سیاست خارجی، عرصه رفتارهای هیجانی نیست. در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، هر رفتاری باید بر مبنای اصول «عزت، حکمت و مصلحت»، سنجیده و انجام شود. انتقام سخت نیز در چهارچوب این اصول سه‌گانه در حال اجرا و انجام است که نمونه‌هایی از آن بیان شد. 

پی نوشت:
1 . «انتقام سختی در انتظار جنایتکارانی است که دست پلید خود را به خون او و دیگر شهدای حادثه ی دیشب آلودند.» مقام معظم رهبری، بیانات، 13/10/1398.
2 . رهبر انقلاب، سه اصل در سیاست خارجی جمهوری اسلامی را عزت، حکمت و مصلحت اعلام کرده‌اند. https://khl.ink/f/44612
3 . «البتّه اینها غیر از انتقام از قاتل است؛ اینهایی که گفتیم، مربوط به مجموع استکبار و آمریکا است؛ قاتل سلیمانی و آمر به قتل سلیمانی باید انتقامشان را پس بدهند؛ آن به جای خودش محفوظ است. اگر چه به گفته ی یک عزیزی، کفش پای سلیمانی هم بر سرِ قاتل او شرف دارد و سرِ قاتل او هم برود، فدیه ی کفش سلیمانی هم نمیشود؛ این هست امّا بالاخره غلطی کردند، بایستی انتقام پس بدهند؛ هم آمر، هم قاتل بدانند که در هر زمان ممکن، هر وقت ممکن شد -ما دنبال وقت ممکن هستیم- باید انتقامشان را پس بدهند». مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار دست‌اندرکاران مراسم سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی و خانواده شهید سلیمانی، 26/10/1399.
4 . https://khl.ink/f/46944 و َأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ، سوره انفال، آیه 60، (هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها [= دشمنان ]، آماده سازید! و (همچنین) اسبهای ورزیده (برای میدان نبرد)، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید! و (همچنین) گروه دیگری غیر از اینها را، که شما نمی شناسید و خدا آنها را می‌شناسد! و هر چه در راه خدا (و تقویت بنیه دفاعی اسلام) انفاق کنید، بطور کامل به شما بازگردانده می‌شود، و به شما ستم نخواهد شد!) 
5 . مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار مردم قم، 18/10/1398.
6 . https://khl.ink/f/44628 مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار دست اندرکاران مراسم سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی و خانواده شهید سلیمانی، 26/9/1399.

 

ترور مردم عادی در هر کجای جهان، محکوم است. مبارزان فلسطینی تروریست نیستند بلکه اعضای مقاومتی هستند که با قاتلین مردم بیگناه فلسطین و اشغالگران مبارزه می کنند.
محکومیت حمله به غیرنظامیان

پرسش:
چرا با توجه به حملات اخیر به مردم عادی در اسرائیل و تعدادی کشته و مجروح، آن را محکوم نمی‌کنیم؟ اگر ترور بد است، چرا اگر در اسرائیل باشد حمایت می‌کنید، ولی در ایران باشد محکوم می‌کنید؟

 

 پاسخ:
مسئله ترور افراد عادی، خصوصاً ترور کور، همواره مورد مذمت بوده است. اگر فردی در هر نقطه‌ای از دنیا مرتکب ترور شود و مردم را به قتل برساند باید محکوم شود. حال برخی سؤال می‌کنند که چرا موضع‌گیری ایران در خصوص اقدامات تروریستی در کشورهای مختلف، متفاوت است و آن‌گونه که در این خصوص نسبت به کشورهای دوست محکوم می‌کنیم، این اقدامات را در کشورهای مقابل نظیر آمریکا و یا اسرائیل که اخیراً اتفاق افتاده، محکوم نمی‌کنیم؟ آیا بایستی ترور در سرزمین دشمن موردپسند ما باشد؟
هیچ مقام و نهاد رسمی در ایران، ترور مردم در محدوده جغرافیایی سرزمین‌های اشغالی را تأیید نکرده است؛ و این تنها لحن بسیاری از خبرگزاری‌ها بوده و این شائبه را ایجاد کرده است که ایران از ترور در سرزمین‌های اشغالی خشنود است.
سیاست رسمی ج.ا.ا، محکومیت هرگونه ترور علیه مردم عادی است. چنانچه پس از حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001 میلادی در آمریکا که خود سابقه‌ای طولانی در قتل و غارت عالم دارد، رهبر انقلاب به‌صراحت اعلام کرد که اقدامات تروریستی در آمریکا محکوم است. اگرچه آمریکا سابقه شومی در ترور و حمایت از ابر تروریست‌ها خصوصاً اسرائیل دارد.(1) 
اما در خصوص ماهیت رژیم صهیونیستی و اقدامات اخیر تروریستی در اسرائیل، چند نکته حائز اهمیت است:

نکته اول:
«مقاومت فلسطینی» در مقابل اشغالگران سرزمین خود «تروریسم» خوانده می‌شود درحالی‌که مبارزان فلسطینی با ملتی جعلی و رژیمی اشغالگر و قاتل سروکار دارند که سیاه‌ترین پرونده تاریخ معاصر در ترور و قتل‌عام بی‌رحمانه زنان و کودکان و غیرنظامیان و ویران کردن خانه‌های مردم بر سرشان را داراست. رژیمی که با ایجاد یک ملت و سرزمین جعلی، ماهیت خود را بر اساس قتل و غارت و ترور بنا کرده است و اگر چنگ و دندان و حمایت قدرت‌های مستکبر عالم نبود، هرگز تاکنون پابرجا نمانده بود.

نکته دوم:
کشور اسرائیل، ازنظر ما یک کشور جعلی است که غارت و اخراج فلسطینیان از سرزمینشان را ولو به قیمت قتل آنان مشروع می‌داند؛ و این ارتباطی با یهودیت ندارد؛ چراکه بسیاری از یهودیان جهان حاضر به حضور در سرزمین‌های اشغالی نشدند و بسیاری از یهودیان ساکن سرزمین‌های اشغالی از آن مهاجرت کرده و در این جنایت رژیم صهیونیستی سهیم نشده‌اند.
طبق آمار، فکر مهاجرت معکوس و بازگشت به کشورهایی هستند که ازآنجا آمده بودند و مسائل اقتصادی، نبود امنیت، عدم برابری و مساوات و ناامیدی به سبب شکست مذاکرات سازش با فلسطینیان را علت تمایل خود به مهاجرت ذکر کرده‌اند. همچنین ۷۸ درصد از خانواده‌های یهودی گفته‌اند از تصمیم فرزندانشان برای مهاجرت به خارج حمایت می‌کنند.
در همین راستا، «کالمن لیبسکیند» نویسنده راست‌گرای اسرائیلی در مقاله‌ای در روزنامه عبری زبان معاریو پیرامون نگرانی نسبت به مهاجرت دسته‌جمعی اسرائیلی‌ها، بیان کرده است که ما در مقابل یک پدیده روزافزون در جامعه اسرائیلی یعنی ظهور طیفی وسیع از چپ‌گرایان اسرائیلی هستیم که فاصله زیادی با صهیونیسم و «اسرائیل» دارند و اهمیت چندانی برای دولت یهودی قائل نیستند و حتی علیه پروژه صهیونیسم موضع می‌گیرند و خواستار بازنگری در حوادث نکبت، کشور فلسطین و مرزهای سال ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷ هستند. همچنین به گزارش مرکز اطلاع‌رسانی فلسطین، مهاجرت معکوس اسرائیلی‌ها به‌ویژه پس از جنگ ۵۱ روزه علیه غزه در تابستان سال ۲۰۱۴ آغاز شد. در این جنگ مقاومت ضربات سختی را به اراضی اشغالی وارد کرد و خواب را از چشمان صهیونیست‌ها ربود.(2) 

نکته سوم:
 افرادی نیز که از ساکنان اسرائیل در این سرزمین اشغالی با رضایت مانده‌اند و از اقدامات ظالمانه رژیم کودک کش حمایت می‌کنند، در این مشکلات سهیم هستند. چراکه با توجه به انفجار اطلاعات و دسترسی همگان به اطلاعات آزاد، بعید است مردم اسرائیل با ماهیت اقدام نژادپرستانه خود آشنا نباشند و آگاهانه قدم در تداوم این غصب وحشیانه نگذاشته باشند.

نتیجه:
ترور کور مردم عادی هرگز توسط مقامات رسمی جمهوری اسلامی تأیید نشده است. مبارزان فلسطینی تروریست نیستند، بلکه اعضای مقاومتی هستند که با کشوری جعلی و غاصب مواجه هستند که آگاهانه در قتل‌عام مردم فلسطین و اشغال سرزمین آنان مشارکت جدی دارند.

منابع بیشتر جهت مطالعه:
1. رونین برگمن، تو زودتر بکُش؛ روایت نیروهای عملیاتی و اطلاعاتی اسرائیل از ۶۰ سال ترورهای موساد، جلد اول، مترجم: وحید خضاب، تهران، نشر شهید کاظمی، 1399 ش.
2. جاناتان کوک، اسرائیل و برخورد تمدن‌ها، مترجم: حسام‌الدین امامی، تهران، انتشارات جام‌ جم، 1389 ش.
3. ربیع داغر، اسرائیل و درگیری دائمی، مترجم: فاطمه کاظمی، تهران، انتشارات ساقی، 1391 ش.

پی نوشت:
1. 4/7/1380 ش، khamenei.ir
2. خبرگزاری ایسنا، 13 بهمن 1400، کد خبر:1400111309724.
 

آنچه قاسم سلیمانی از ایستادن در کنار ملت‌های مظلوم منطقه دنبال می‌کرد، ایجاد صلح، ثبات و امنیت در منطقه بود.

پرسش:

آیا سردار سلیمانی جنگ‌طلب و عامل خون ریزی و تهدیدی برای صلح در منطقه بود؟

پاسخ:

مقدمه
برخی مدعی‌اند که سردار قاسم سلیمانی به‌عنوان فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نه‌تنها عامل صلح در منطقه نبود، بلکه عامل شعله‌ور شدن آتش جنگ در منطقه و ریخته شدن خون هزاران نفر از مردم بی‌گناه سوریه به خاطر حمایت از حکومت بشار اسد بود. آیا این قضاوت درباره سردار قاسم سلمیانی  واقعیت دارد و ایشان جنگ‌طلب، خون‌ریز و تهدید برای صلح بود؟

جبهه جهانی استکبار همواره کوشیده است سردار حاج قاسم سلیمانی را فردی جنگ‌طلب، خون‌ریز و تهدید برای صلح منطقه بلکه صلح جهانی معرفی کند و با پشتیبانی رسانه‌ای به ترویج این نگاه در جهان و کشورهای هدف پرداخته است. این ‌یک ادعاست که بررسی آن، حقیقت را برای هر مخاطب منصفی روشن خواهد ساخت؛ بنابراین لازم است در ابتدا شهید حاج قاسم سلیمانی را بشناسیم و برای شناخت شهید سلیمانی لازم است به‌مرور برخی مسئولیت‌ها و اقدامات وی پیش از به قتل رسیدنش به دست نیروهای آمریکایی و به دستور رئیس‌جمهور وقت امریکا دونالد ترامپ بپردازیم.

قاسم سلیمانی در سال 1360 از سوی فرمانده وقت سپاه پاسداران به فرماندهی لشکر 41 ثارالله کرمان منصوب شد و در عملیات‌های مهمی همچون والفجر 8، کربلای 4 و کربلای 5 نقش ایفا کرد. پس از پایان جنگ تحمیلی از آنجایی که توجه نیروهای سپاه پاسداران متوجه میدان جنگ بود، فرصتی برای جولان اشرار در شرق کشور مهیا شد تا جایی که منطقه شرق کشور تبدیل به مسیری برای تردد قاچاقچیان مواد مخدر و اشرار شده بود. گروه‌های ۱۰- ۲۰ نفری در این مناطق باهدف قاچاق مواد مخدر، تجزیه سیستان و بلوچستان، ایجاد نارضایتی در بین مردم و برخی از اهداف سیاسی دیگر اقدامات مسلحانه انجام می‌دادند. (1) بنابراین منطقه حتی برای محلی‌ها ناامن بود. با پایان جنگ، قاسم سلیمانی مأموریت یافت در نقش فرمانده قرارگاه قدس، به مبارزه با اشرار در شرق کشور بپردازد و امنیت را به آن منطقه بازگرداند. قاسم سلیمانی مأمور به مبارزه با اشرار و قاچاقچیان و پاک کردن منطقه از وجود آن‌ها در شرق کشور بود؛ اما او شیوه متفاوتی برای مبارزه برگزید. ائمه جمعه و جماعات و بزرگان قبایل را گردآورد و «طرح فراگیر برای برقراری امنیت پایدار در شرق ایران» را تصویب کرد.

با استاندار و مسئولین کشاورزی و سازمان آب و مقامات محلی قرار گذاشت که اشرار را از کوه‌ها پایین آورد این‌ها هم برایشان زمین و آب کشاورزی تهیه کنند. زمین‌های دولتی [بایر منابع طبیعی] را تقسیم‌بندی کرد و همراه نیروهایش اشرار را محاصره و مهلت ۷۲ ساعته داد... ۲۴ ساعت نگذشته بود که شروع به پایین آمدن کردند. اسلحه تحویل دادند و امان‌نامه گرفتند و در زمین‌هایی که به آن‌ها تعلق گرفت ساکن شدند و شروع به کشاورزی کردند! پاک‌سازی اشرار در منطقه به وسعت ۱۰۰۰ کیلومتر از ایرانشهر تا بشاگرد انجام شد... برای تأمین آب کشاورزی آن‌ها کمک‌هزینه حفر ۳۲۰۰ چاه را داد و مشکل آب حل شد. انواع خدمات مربوط به کشاورزی حتی برنامه آموزشی برای تولید بیشتر را سامان داد... ویکی از روستاهای منطقه به خاطر او «قاسم‌آباد» نام گرفت. (2) ماجرای نامه یکی از بزرگان اشرار سیستان به حاج قاسم سلیمانی نیز خواندنی است و حاج قاسم به کمک او توانست اشرار بسیاری را در منطقه خلع سلاح کند. (3) سردار سلیمانی کوشید با برداشتن گام‌هایی هرچند کوچک در مسیر تحقق عدالت به‌سوی صلح حقیقی و پایدار در شرق کشور گام بردارد و همچون دفاع مقدس توانایی‌ها و قابلیت‌های خود را به‌عنوان یک فرمانده به اثبات برساند.

حاج قاسم سلیمانی با عملکرد مثبتی که از خود در طول دفاع مقدس و در کنترل بحران در شرق کشور نشان داد، در سال 1379 از سوی رهبر انقلاب اسلامی ایران، آیت‌الله العظمی خامنه‌ای به فرماندهی سپاه قدس منصوب شد و تا لحظه شهادتش در مقام فرماندهی سپاه قدس، نقش مهمی در تحولات منطقه ایفا کرد. قاسم سلیمانی معتقد بود امنیت کشوری تأمین نمی‌شود، مگر اینکه منطقه امن باشد و کل منطقه امنیت داشته باشد. (4) تلاش‌های او به درخواست برهان‌الدین ربانی رئیس‌جمهور وقت اسلامی افغانستان برای بازگشت صلح و ثبات به افغانستان و کمک به نیروهای مجاهد افغانستانی (احمدشاه مسعود) برای خاتمه دادن به جنگ‌های داخلی و مبارزه با القاعده (5) و حضور او در لبنان برای مقابله با تهاجم رژیم صهیونیستی و سوریه و عراق به درخواست این کشورها برای ایستادگی برای مقابله با داعش در راستای تحقق این باور و اعتقاد است. حتی زمانی که ساعت 1:20 دقیقه 13 دی‌ماه سال 1398 پهپاد آمریکایی خودروی حامل مهمان کشور عراق که به دعوت رسمی نخست‌وزیر عراق وارد این کشور شده بود، هدف قرار داد، بازهم قاسم سلیمانی برای کمک به ایجاد صلح و آرامش و تقویت آن در منطقه وارد عراق شده بود؛ چراکه به گفته سفیر ایران در عراق، حامل پیام ایران برای طرح ابتکار بغداد در راستای حل اختلافات میان ایران و عربستان بود. (6)

اما پرسش مهمی که پس از این توضیحات باید بدان پاسخ داد این است که باوجود تلاش سردار شهید حاج قاسم سلیمانی برای تحقق صلح در منطقه، چرا امریکا او را ترور کرد و به قتل رساند؟ در پاسخ باید گفت کارشناسان عوامل متعددی در مقام بیان علل این ترور برشمرده‌اند، اما آنچه به‌عنوان مهم‌ترین دلیل می‌توان بیان کرد این است که سردار حاج قاسم سلیمانی مهم‌ترین چالشگری بود که قدرت بازدارندگی امریکا در منطقه غرب آسیا را به چالش کشیده بود (7) و درواقع امریکا با ترور سردار سلیمانی کوشید از سرعت سقوط هژمونی‌اش در منطقه و به‌تبع آن در جهان بکاهد و اینکه به‌صورت رسمی و غیررسمی و از طریق رسانه‌هایش کوشید او را تروریست، خون‌ریز و جنگ‌طلب معرفی کند، به همین دلیل بود که برای ترور او باید مشروعیت لازم بین‌المللی را به دست می‌آورد.

نتیجه:
با توجه به آنچه در متن پاسخ به‌طور مختصر از برخی ویژگی‌های شخصیتی و باور و اعتقاد سردار قاسم سلیمانی درباره مسئله صلح و امنیت نگاشته شد، روشن می‌شود که آنچه قاسم سلیمانی از ایستادن در کنار ملت‌های مظلوم منطقه دنبال می‌کرد، ایجاد صلح، ثبات و امنیت در منطقه بود؛ بنابراین ترور او توسط تروریسم دولتی امریکا نه‌تنها در راستای حذف یک جنگ‌طلب و خون‌ریز نبود، بلکه اقدام ناقض با قوانین بین‌المللی از سوی یک کشور حامی تروریسم در قبال قهرمانی بود که قدرت او را در منطقه به چالش کشیده بود و برای بازگشت صلح و ثبات به منطقه و جلوگیری از ریخته شدن خون‌های بیشتری از مردم سوریه، عراق، افغانستان و... مجاهدت می‌کرد.

کلیدواژگان:

تروریسم، غرب آسیا، عراق، صلح، سوریه، داعش، قاسم سلیمانی.

پی‌نوشت‌ها:
1. سردار علی قاسمی (فرمانده سپاه انصارالرضای خراسان جنوبی)، سایت خبرگزاری مهر، 11/10/1401، آدرس:

 mehrnews.com/xZctf.
2. ر.ک: نقوی، سید حسن رضا، سرباز مکتب، ترجمه سید عبدالحسین رئیس السادات، تهران، نشر صاد، 1400، ص 97 ـ

98، 102-103 و  107.

3. ر.ک: رمضانی، حمید، «ماجرای نامه بزرگ اشرار سیستان به حاج قاسم سلیمانی»، خبرگزاری برنا، 21/10/1401، آدرس: https://www.borna.news/fa/tiny/news-1281415. برای آشنایی بیشتر با اقدامات حاج قاسم سلیمانی در کنترل اشرار شرق کشور، مشاهده مستند «آورتین» کاری از مرکز هنری رسانه‌ای رضوان پیشنهاد می‌شود.

4. قنبری، مسعود، «نقش شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی در ارتقای صلح و امنیت منطقه و جهان اسلام»، دومین همایش ملی ادبیات مقاومت (با محوریت شهید سپهبد قاسم سلیمانی) دوره دوم، 17 و 18 دی 1399، ص 1173.

5. ر.ک: صادق زاده نیلی، نصرالله، خبرگزاری تسنیم، 24/01/1399، آدرس: https://tn.ai/2241409

6. مسجدی، ایرج، همشهری آنلاین، 16/11/1398، آدرس: hamshahrionline.ir/x66YG.

7. ر.ک: نیل فروشان، عباس و حمید نقی زاده، «جایگاه ژئوپولیتیک عراق در منطقه غرب آسیا و تأثیر آن برکنش‌های متقابل جمهوری اسلامی ایران و امریکا با نگاه بر علل ترور سپهبد شهید قاسم سلیمانی و روند خروج نظامیان امریکا از عراق، مدیریت و پژوهش‌های دفاعی، 1399، شماره 90، ص 34.