قرآن

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام می خواستم بدانم که آیا آیه 28 سوره بقره دلیلی بر صحت نطریه تناسخ بودا هست یا نه؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
به هيچ وجه اين گونه نيست ، زيرا مقوله تعدد حيات و مماتي كه دراين آيه و آيات ديگر بيان شده ، به قرينه بسياري از آيات ديگر به حيات برزخي و حيات اخروي انسان ها اشاره دارد . مبين فرضيه برزخ و معاد است كه نقطه مقابل فرضيه تناسخ قرار دارد . معنا ندارد قرآن را كه به طور صريح و روشن مساله معاد را به عنوان يك اصل بنيادين معرفتي معرفي مي نمايد ، مويد فرضيه تناسخ قلمداد نماييم.
در اين آيه از يك حيات اوليه بعد از ممات و يك ممات و حيات بعدي و در نهايت رجعت به پيشگاه الهي مورد اشاره قرار گرفته است ،در حالي كه تئوري تناسخ به هيچ وجه منحصر در يك يا دو حيات بعد از مرگ نيست و براي اين امر دفعات بي نهايتي را متصور مي داند.

با سلام و خسته نباشید من همیشه در طول ماه رمضان یکبار کل قرآن را میخوانم. ولی وقت نمیکنم که معنی آنرا بخوانم و متوجه بشوم. آیا این طرز خواندن فقط عربی قرآن صحیح است و مورد قبول خداوند قرار میگیرد یا نه ؟ با تشکر

با سلام و تشکر از ارتباطتان با این مرکز؛
يکي از اعمال صالح که ما بدان دعوت شده ايم، تلاوت قرآن است. قرآن کتاب خداست .نگاه کردن بدان، بوسيدن و بر چشم نهادن آن ، احترام آن، فهميدن و عمل کردن بدان و... عبادت و عمل صالح است و براي آن ها پاداش بسيار وعده داده شده است.
گاهي بعضي انسان ها يا از سر جهالت يا از غرض و مرض مي گويند که خواندن قرآن بدون فهميدن آن چه فايده اي دارد؟ آن ها مي خواهند با اين سوال بي جا اين شبهه را القا کنند که فايده ندارد تا افراد از تلاوت قرآن چشم بپوشند. البته خواندن و فهميدن و عمل کردن به قرآن غايت نهايي است . ارزش بي نهايت دارد، ولي خواندن و فهميدن هم چون مقدمه هستند و ما را بالاخره بدان جا مي رسانند، نيز ارزش والايي دارد. به بيان ارزشمند امام خميني خطاب به فرزندش در اين زمينه توجه کنيد:
"فرزندم! با قرآن اين بزرگ كتاب معرفت آشنا شو. اگر چه با قرائت آن؛ راهى از آن به سوى محبوب باز كن . تصوّر نكن كه قرائت بدون معرفت اثرى ندارد كه اين وسوسه شيطان است. آخر، اين كتاب از طرف محبوب است براى تو و براى همه كس، نامه محبوبْ محبوب است. اگر چه عاشق و محبّ مفاد آن را نداند . با اين انگيزه حبّ محبوب كه كمال مطلوب است به سراغت آيد . شايد دستت گيرد. ما اگر در تمام لحظات عمر به شكرانه اين كه قرآن كتاب ما است، به سجده رويم، از عهده برنيامده ‏ايم."
پي نوشت :
1. صحيفه امام،ج16،ص211.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام با توجه به آيه 72 سوره الاسرا(هرکه در این دنیا کور دل باشد در آخرت هم کور دل و گمراه تر خواهد بود)/و آیه 38سوره مبارکه مریم (در آن روز که نزد ما می آیند چه گوشهای شنوا و چشمهای بینایی پیدا می کنند ولی این ستمکاران امروز در گمراهی آشکاری هستند) چگونه می توان تناقض بین این دو آیه شریف را توجیه نمود؟

با سلام و تشكر به خاطر ارتباط تان با اين مركز؛
آيه 72 اسراء به اين شرح است:
وَ مَنْ كانَ في‏ هذِهِ أَعْمى‏ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى‏ وَ أَضَلُّ سَبيلا؛
اما كسى كه در اين جهان (از ديدن چهره حق) نابينا بوده ، در آخرت نيز نابينا و گمراه تر است!
و آيه 38 مريم به شرح زير است:
أَسْمِعْ بِهِمْ وَ أَبْصِرْ يَوْمَ يَأْتُونَنا لكِنِ الظَّالِمُونَ الْيَوْمَ في‏ ضَلالٍ مُبينٍ؛
در آن روز كه نزد ما مى‏آيند، چه گوش هاى شنوا و چه چشم هاى بينايى پيدا مى‏كنند! ولى اين ستمگران امروز در گمراهى آشكارند!
کور در اصطلاح قرآن کسي است که حقايق را نمي بيند و نمي پذيرد . تسليم نمي شود و عبرت نمي گيرد. اين کور، چشم سر دارد و حقايق را مي بيند، ولي چشم دلش آن ها را نمي پذيرد و تسليم نمي شود.
به بيان آيه اول کساني که در دنيا حقايق را نمي بينند و تسليم نمي شوند و نمي پذيرند، در آخرت هم از ديدن راه نجات و بهشت و صراط مستقيم کورند . در گمر اهي و ضلالت و جهنم سرگردانند و نمي توانند خود را نجات دهند.
بنا بر اين کورهاي دنيا حقيقت را مي بينند و مي فهمند، ولي نمي پذيرند و تسليم نمي شوند ، مانند آن که نمي بينند و نمي فهمند. اين در قيامت هم مي بينند که نجات در چيست و عاقبت شان کجاست ،ولي نمي توانند راه نجات را بروند مانند کور که نمي تواند برود و در جهنم باقي مي مانند.
آيه دوم هم همين حقيقت را بيان مي کند که آن ها از دنيا تيز بين تر شده اند . عاقبت ايمان و عاقبت شر را به وضوح کامل مي بينند، ولي باز هم نمي توانند خود را نجات دهند و از رفتن راه حق و نجات عاجزند و به کور ناتوان مي مانند.
آخرت ملکوت دنيا است . هر کس اين جا از رفتن راه حق خود را به کوري زده، در آخرت از ديدن راه نجات کور است .از رفتن عاجز. در آن جا ديگر پرده اي نيست. اگر در دنيا مي دانست که راهي که مي رود ،به جهنم است و راهي که ترک کرده، به بهشت است، در آن دنيا مي بيند راهي که رفته ،به جهنم است و راهي که نرفته، به بهشت، ولي از رفتن راه بهشت کور و ناتوان است. براي رفتن نمي بيند و کور است، ولي براي حسرت خوردن و عذاب کشيدن مي بيند.
بنا بر اين دو آيه مزبور هيچ منافات و اختلافي ندارند.

شق القمر که از معجزات پیامبر است در کدام سوره قران به ان اشاره شده است؟

با سلام و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز
آيه 1 و 2 سوره قمر به اين معجزه اشاره دارد. آيات بدين شرح است:
«اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِر».
البته بعضي گفته اند انشقاق و شکافته شدن در قيامت رخ مي دهد ،ولي علامه طباطبايي اين آيه را ناظر به همان واقعه اي مي داند که در زمان رسول خدا در مکه رخ داد . در استدلال فرموده که آيه دوم دلالت دارد آنان بعد از ديدن اين آيت ، آن را انکار کرده ، سحر مستمر رسول خدا شمرده اند، در حالي که در قيامت اگر آيتي رخ دهد، کافران نمي توانند آن را انکار کنند و انکار نمي کنند پس اين که آن را انکار کرده و سحر رسول الله شمرده اند، دلالت دارد که شکافته شدن در دنيا و در مواجهه با کافران و مشرکان صورت گرفته است.(ترجمه الميزان،ج19،ص89)

درتفسیر سوره قدر امده است که فرشتگان و جبرییل در شب قدر سرنوشت انسانها را به امام زمان عرضه میکنند. این تفسیر طبق چه سندی است.در صورتی که شب قدر قبل از اسلام ودر زمان پیامبران پیشین هم وجود داشته است

با سلام و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملی؛
شب قدر از اول خلقت بوده و تا آخر خلقت هست. در شب قدر هر سال مقدرات آن سال تعيين مي شود.(1) فرشتگان و روح بر حجت خدا در زمين فرود مي آيند. مقدرات آن سال را بر ايشان عرضه مي کنند . حجت زمان، پيامبران و اوصياي آنان بوده اند تا نوبت به پيامبر اسلام و اوصياي ايشان رسيده ،بعد از امام حسن عسکري تا قيامت، حجت زمان حضرت مهدي موعود(عج) است که آخرين وصي رسول خدا مي باشد.
آيه قرآن مي فرمايد:"تنزل الملائکه و الروح..." و اين صيغه مضارع است که دلالت بر استمرار است . مي فرمايد:انزل فيه القرآن" يعني شب مبارک قدر بوده ، از برکتش اين که قرآن در اين شب نازل شده است، نه اين که بعد از نزول قرآن، اين شب برکت و ارج يافته باشد. بنا بر اين شب قدر از اول خلقت تا آخر خلقت هست.(2)

پي نوشت ها:
1.اصفي،ج2،ص1462.
2. کنز الدقائق،ج14،ص 365 ؛ البرهان،ج5،ص706.

ایا معجزه قران همان صرف ونحو  عربیست یا گسترده تراز ان است؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اعجاز قرآن، گسترده تر از صرف و نحو عربي يا بلاغت و فصاحت‌ آيات آن است.
به دو صورت مي توان از اعجاز قرآن سخن گفت.
1- براي هر شخص به گونه اي اعجاز قرآن نمايان مي شود. بدين صورت که شخص بر اثر مطالعه يا بر اثر حوادثي که در زندگي او پيش مي آيد، به مسايلي در قرآن برخورد نمايد که اين مسايل به شکل اعجاز گونه براي او نمود يابد. راه فهميدن اعجاز، شخصي است و نسبت به افراد مختلف مي­تواند متفاوت باشد. در زمان پيامبران گذشته که اعجاز صادر مي­شد، مانند اژدها شدن عصا، يا شفاي بيماران و زنده شدن مردگان، کساني بودند که حتي با ديدن آن ها نمي توانستند قدرت اعجاز گونه آن را درک نمايند و به همين خاطر به آن پيامبر ايمان نمي­آوردند.
2-راه دوم ، بيان معنا و شرايط کلي معجزه است تا قرآن با آن معنا و شرايط تطبيق داده شود. اين روش عمومي بوده و معيارها کلي و قابل فهم براي همه است.
پس ابتدا بايد معنا و حقيقت اعجاز و معجزه و شرايط آن ذكر شود تا ببينيم آيا اين شرايط در قرآن موجود است.
وقتي مي توانيم درباره قرآن و معجزه بودن آن اظهار نظر کنيم که سخن شناس و آگاه به حقيقت اعجاز و گونه هاي آن باشيم.
حقيقت اعجاز اين است كه مدّعي نبوت، عمل خارق العاده‌اي را انجام دهد و ديگران را براي انجام همانند آن دعوت كند اما از آوردن مانند آن عاجز و ناتوان باشند.(1)
قيود و شرايط مذكور در قرآن مجيد ديده مي شود، يعني پيامبر اسلام با معجزه قرآن ادعاي نبوت كرد . مردم را به هماوردي (تحدّي) فرا خواند تا جايي كه حاضر شد كافران تنها يك سوره بياورند و از تمام جهانيان براي ساختن سوره كمك بگيرند.(2) چهارده قرن است كه اين ندا در گوش جهانيان طنين انداز است، ولي كسي نتوانسته است در صحنه مبارزه گام بگذارد يا موفق شود.
اعجاز قرآن منحصر در اعجاز لفظي نيست، بلكه جنبه هاي متعددي را شامل مي شود.

برخي از وجوه اعجاز قرآن
1- اعجاز طريقي:
يعني قرآن كه معارف والا و معاني بلند و سخنان حكيمانه و دانش هاي مختلف در آن جمع شده، توسط شخصي آورده شده که حتي خواندن و نوشتن را نمي دانست.
بر اين اساس قرآن مجيد روي كلمه «امّي» در مورد پيامبر تكيه كرده و خطاب به پيامبر مي فرمايد: "پيش از اين كتابي نمي خواندي و چيزي با دست خود نمي نوشتي تا مايه ترديد و شك گمراهان گردد".(3)
2- اعجاز بياني:
شيوه سخن گفتن قرآن طوري است كه با آن چه بشر تاكنون شنيده و گفته، تفاوت زياد دارد. هيچ کلامي در زيبايي ظاهر و شيريني بيان به پاي قرآن نمي‌رسد. آنچه علماي ادب از آن به فصاحت و بلاغت تعبير مي كنند، در بالاترين مقياس در قرآن وجود دارد. قرآن داراي سبك خاصي است كه نظير آن يافت نمي شود. از اين رو "وليد بن مغيره" که از بزرگ‌ترين اديبان زمان جاهليت بود، در مورد قرآن گفت: "از محمد سخني شنيدم كه نه شباهت به گفتار انسان‏ها دارد و نه پريان. گفتار او شيريني خاصي دارد". اما او براي خنثي كردن تأثير قرآن گفت: بگوييد پيامبر ساحر است.(4)
نظم آهنگ الفاظ و صراحت و قاطعيت، متانت و عفّت بيان معاني، همه نشان دهنده زيبايي و هنر قرآن مجيد است.
يك آيه از قرآن، ابن مقفع، اديب معروف را به زانو درآورد و آن آيه "يا ارض ابلعي ماءك..."(5) مي باشد، زيرا در عين اختصار ماجراي طوفان نوح را با تعبيرات كوتاه و بسيار پر معني شرح مي دهد. به گفته بعضي از محقّقان 23 نكته از صنايع ادبي در همين آيه جمع است.(6)
يكي از صاحب نظران مي گويد: يك حرف از قرآن در جايگاهش معجزه است، زيرا آن حرف، كلمه‏اي را كه در آن واقع شده، نگاه مي دارد و آن كلمه آيه را و آن آيه، آيات بسيار را و همين راز اعجاز جاوداني قرآن است.(7)
3- اعجاز معنايي:
قرآن از نظر محتوا و معنا نيز معجزه است، چون به شكل بسيار زيبايي مسائل اعتقادي را مطرح كرده و خداوند را به زيباترين وجه توصيف كرده است.
همچنين آياتي از قرآن همخوان با قواعد علمي امروز است، مانند جاذبه عمومي، آفرينش جهان، حركت زمين، حركت منظومه شمسي، زندگي در كرات ديگر، زوجيت گياهان، زوجيت عمومي و علل نزول باران.(8) اين حقايق در گذشته براي بشر ناشناخته بوده و برخي از موارد همچنان مجهول است.
موريس بوكاي در كتاب "مقايسه‏اي ميان تورات، انجيل و قرآن و علم" پس از تطبيق آيات قرآن با دستاوردهاي علمي مي گويد: "چگونه مي توان از تطبيق قرآن با جديدترين فرآورده‏هاي علمي بشر در شگفت فرو نرفت و آن را اعجاز به حساب نياورد؟!"
جالب آن كه در مفاد آيات قرآن كوچك‏ترين اختلافي وجود ندارد و اين يكي ديگر از نشانه‏هاي اعجاز قرآن در بخش اعجاز معنايي است. قرآن مجيد به اين حقيقت اشاره كرده: "آيا در باره قرآن نمي انديشند كه اگر از سوي غير خدا بود، اختلافات فراواني در آن مي يافتيد؟".(9)
گونه‌هاي ديگر اعجاز:
4- اعجاز در پيشگويي‏هاي تاريخي مانند غلبه روم بر ايران. ‏
5- اعجاز در بيان رخدادهاي تاريخي پيشين.
6- جامع بودن دانش‏هاي مختلف. قرآن كتاب حقوقي يا اخلاقي و يا كلامي و اعتقادي نيست، نيز تاريخي و بلاغي نمي‌باشد . در رشتة خاص علمي نيست اما در عين حال، همه اين دانش‏ها را در خود جمع كرده است.

براي مطالعه بيشتر به كتاب‏هاي ذيل مراجعه كنيد:
كتاب تفسير نوين، محمد تقي شريعتي.
قرآن و آخرين پيامبر، ناصر مكارم شيرازي.
برهان رسالت، جعفر سبحاني.
وحي و نبوت، شهيد مطهري.
تفسير الميزان، جلد ا، علامه طباطبايي.
در ارتباط با روشن شدن راز جاودانگي اعجاز قرآن مي توانيد به اين لينك مراجعه كنيد : http://www.porsojoo.com/fa/node/3665

پي نوشت‏ها:
1.جعفر سبحاني، الهيات و معارف اسلامي، ص 262.
2. بقره (2) آيه 23.
3.عنكبوت (29) آيه 48.
4. مجمع البيان، ج 9، ص 387.
5. هود (11) آيه 44.
6. مكارم شيرازي، پيام قرآن، ج 8، ص 122.
7. محمد تقي شريعتي، تفسير نوين، قسمت مقدمه، ص 52.
8. پيام قرآن، ج 8، ص 190 - 180.
9. نساء (4) آيه 82.

منظور خداوند از اینکه میفرماید .اگر میتوانید یک ایه مثل قران بیاورید.چیست؟

سلام و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز
قرآن فرموده :"اگر باور نداريد که قرآن از جانب خداست و آن را بافته خود پيامبر يا بافته ديگران مي دانيد و مي گوييد بشر مي تواند مانند آن بياورد، پس کتابي همانند قرآن يا ده سوره مانند سوره هاي قرآن يا يک سوره مانند سوره هاي قرآن بياوريد"(مضمون چند آيه)
هيچ جا نفرموه يک آيه مانند آيه هاي قرآن بياوريد.
سوره مجموع چند آيه است که به هم پيوسته اند . پيامي را با استحکام و شايستگي ابلاغ مي کنند . از ابتداي نزول تا به حال قرآن مخالفان و منکران را به آوردن يک سوره حتي به اندازه کوتاه ترين سوره قرآن( سوره کوثر که فقط يک سطر است)دعوت کرده ، تا به امروز فرد يا جمعي نتوانسته بافته اي ارائه دهد که توان رقابت با سوره هاي قرآن از ديد سخن شناسان منصف را داشته باشد. بافته اي که هم مطلب مفيد و حقي ارائه دهد و هم از استحکام و اتقان کلامي برخوردار بوده و بتواند با سوره هاي قرآن شانه به شانه بزند.

صفحه‌ها