طبیعت انسان

طبيعت دنيا رنج و سختي و نزاع و ... است.

طبيعت دنيا رنج و سختي و نزاع و ... است. دنيا دار ماده و محدوديت است و به سختي به دست مي آيد و براي نگهداري اش بايد سختي كشيد و خالص و بي شائبه نيست بلكه لذتش با رنج آميخته است همچنان كه در عذابش هم تخفيف و شائبه هايي از آساني است و ...

اين ها طبيعت دنيا است و در اين دنيا كه با رنج و درد آميخته است ، انسان بايد زندگي كند و در خلال اين درد و رنج كشيدن ها به خدا مي رسد و به دار لقاي خدا منتقل مي شود و با چهره رحمت يا غضب خدا ملاقات مي كند:

يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلي‏ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقيه (1)

اي انسان! تو با تلاش و رنج بسوي پروردگارت مي‏روي و او را ملاقات خواهي كرد!

ابتلا و اختبار و تكامل در دنيايي كه با درد و رنج و مشكلات همراه باشد ، ممكن است و خداوند انسان را آفريده تا در چنين جهاني امتحان شود و مبتلا گردد و كمال يابد و شايستگي ورود به دار كرامت خدا را بيابد. رسيدن به مقام خلافت اللهي جز در دنيا كه براي ابتلا و امتحان مناسب است ، امكان پذير نيست. موجودات عالم ملكوت با همه ارزش ذاتي اي كه دارند ، براي مقام خلافت شايسته نبودند چون زندگي و جهان آنان دار امتحان و اختبار و سختي نبود. 

خداوند اين حقيقت را يادآور مي شود تا به پيامبرش دلگرمي دهد كه مواجهه با سختي ها و رنج ها طبيعت اين دنيا است (2) تا بدون اندوه و فتور و سستي به انجام وظيفه رسالت ادامه داده و صبر ورزد و به موفقيت برسد. (3)

خود اين طبيعت دنيا ، دليلي بر قيامت و معاد هم هست زيرا خداوند نه ظلم مي كند و نه عبث ؛ و آفريدن انسان بدون غايت آخرت عبث است و آوردن آن در اين دنياي قرين به درد و رنج بدون وجود جهاني مالامال از سعادت ناب هم ، خلاف حكمت و عدل است و اين دنيا هم كه به طبيعت خودش نمي تواند جايگاه نعمت خالص يا عذاب خالص باشد ، پس بايد دنيايي بعد از آن باشد ، خالي از درد و رنج تا كارش حكيمانه و رسيدن به آن دنيا و آن زندگي ، هدف خلقت باشد (4)

و خداوند اين درد و رنج و نصب و مقهور بودن انسان را يادآوري مي كند تا به او تذكر دهد كه پس بدان كه خدا بر تو مسلط است و تو در يد قدرت اويي و او هميشه ناظر بر تو و مسلط و قاهر بر تو است پس حساب كار خودت را داشته باش . (5)

خلاصه آن كه مقداري از سختي ها لازمه زندگي محدود دنياست . و دنياي بدون مشكلات وسختي دنيا نيست بلكه بهشتي است كه در آخرت يافت ميشود .و مطلب بعد آنكه اگر در زندگي انسانها مشكلات و سختي نباشد . سر تعظيم در برابر خدواند خم نخواهند كرد . در روايات هم به همين مضمون آمده است كه اگرفقر و مريضي و مرگ نبود كسي بندگي نمي كرد .و تجربه هم نشان مي دهد كه غالب انسانهاي ثروتمند و كاخ نشين از بندگي خداوند سر باز مي زنند

پي نوشت ها:

1. انشقاق (84) آيه 6.

2. بيضاوي ،   أنوار التنزيل و أسرار التأويل، بيروت ، دار احياء التراث العربي ، 1418 ق ، ج ‏5 ، ص 313.

3. ملا حويش ، بيان المعاني ، دمشق ، مطبعة الترقي ، 1382 ق، ج‏1، ص 271.

4. صادقي ، الفرقان ، قم ، انتشارات فرهنگ اسلامي ، 1365 ش ، ج 30 ، ص 324.

5. طباطبايي ، الميزان ، ترجمه موسوي همداني ، قم ، انتشارات اسلامي ، 1363 ش ، ج 20 ، ص 488.