پرسش وپاسخ
۱۳۸۹/۰۶/۰۱ ۰۲:۲۸ شناسه مطلب: 17276
سلام من یه پسر 23 ساله و دانشجو هستم. مدتیه که با دختر خانمی آشنا شدم که از هر لحاظ زن ایده آله منه.قبل از آشنایی با ایشون هیچ هدف مشخصی برای زندگیم نداشتم. از درس و کار بیزار بودم و مثل همه ی جوونای هم سن و سال خودم فقط به فکر رفیق بازی و خوشگذرونی بودم. ولی آشنایی با ایشون زندگیمو از این رو به اون رو کرد. ازم خواست که رفیق بازی رو کنار بذارم و برم سر کار. به خاطرش همه چیزو تعطیل کردم و چسبیدم به کار.قبل از آشنایی با ایشون نماز و روزه می گرفتم ولی تو خوندن نماز کمی تنبل بودم. گاهی می خوندم و گاهی نه. گفت باید نمازاتو سر وقت بخونی . به خاطرش عابد و مومن شدم.گفت من از آدمای بی سواد خوشم نمی یاد. همیشه آرزو داشتم شوهر آیندم تحصیل کرده باشه. اگه منو دوست داری برو دانشگاه و درست رو ادامه بده.منی که از درس خوندن گریزون بودم بخاطرش اون قدر درس خوندم که همون سال اول, دانشگاه سراسری قبول شدم.حالا یه آدم دیگه ای شدم. واسه زندگیم هدف دارم و هدفم هم رسیدن به این دختر خانمه. اون قدر دوستش دارم که واسه ازدواج باهاش بی طاقتم و می دونم اونم منو خیلی دوست داره. ولی خانواده ی این دختر خانم خیلی سخت گیر هستند.از اون جایی که تمام خواستگار های ایشون دکتر و مهندس هستند اگه بدونن من دانشجو هستم محاله با ازدواج ما موافقت کنند. از طرفی خود من هم فعلا شرایط ازدواج ندارم. پدرم رو در 6 سالگی از دست دادم و خانوادم نمی تونن واسه ازدواجم بهم کمک مالی کنند. مجبورم خودم چند سالی کار کنم و پول جمع کنم تا بتونم به خاستگاری ایشون برم.ولی این دختر خانم به من قول داده که تا وقتی درسم تموم می شه و کمی پول پس انداز می کنم منتظرم بمونه.به خدا قسم اگه بهش برسم هر کاری می کنم که خوشبختش کنم . با اینکه هم خودش هم من می دونیم که قصدمون از این رابطه فقط ازدواجه ولی بازم این خانم مرتب بهونه گیری میکنه می ترسه که نکنه با هم بودنمون گناه باشه.اون قدر این حرفا رو زد تا منم ته دلم خالی شد که نکنه واقعا داریم گناه می کنیم ؟ میگه باید تا وقت ازدواج از هم دور بمونیم تا خدانکرده گناهی مرتکب نشیم ولی هر دومون می دونیم که طاقت دوری از هم دیگرو نداریم. من نمی تونم حتی یه ثانیه ازش دور بمونم و خودش هم همین حسو داره ولی میگه چاره ای نیست ! مجبوریم ! اگه این کارو نکنیم خدا ازمون رو بر می گردونه. یه مدت این کارو کردیم و زندگی واسه هر جفتمون جهنم شده بود.تجربه ی خیلی تلخی بود واسه همین نتونستیم تحمل کنیم.آخرش تصمیم گرفتیم تا وقتی شرایط برای ازدواجمون محیا شد یه جوری با هم محرم بشیم ولی بهمون گفتن واسه خوندن صیغه ی محرمیت رضایت پدر شرطه ! آخه اگه پدرش راضی می شد که همین الان عقدش می کردم ! چرا صیغه ؟! شما بگید ما باید چکار کنیم ؟ نیت هر دوی ما از با هم بودن فقط ازدواجه ولی ای کاش خانواده ها کمی انصاف داشتند. البته من به پدرش حق می دم ولی به خدا همه ی تلاشمو می کنم تا اون چیزی بشم که خانوادش می خوان. ولی این کار چند سالی طول می کشه ما چکار کنیم که هم با هم بمونیم و هم گناهی مرتکب نشیم ؟ حتما باید اجازه ی پدر واسه صیغه باشه؟ یعنی نمی شه کاریش کرد ؟ آخه به خدا خیلی ظلمه. تو رو خدا منو راهنمایی کنید من چکار کنم که هم این دختر خانم رو داشته باشم هم رضایت خدا رو ؟ مرسی
با سلام و تشکر به خاطر ارتباطتان با اين مرکز
در ازدواج موقت يا دائم با دختر باکره نظر مراجع مختلف است، جمعاً پنج نظر دراين مسئله وجود دارد:
1- حضرت امام (ره) فتوي بر لزوم اذن پدر دختر داده است. کساني که مقلدين حضرت امام هستند ،بدون اذن پدر دختر باکره نمي توانند ازدواج موقت يا دائم نمايند.
2- اکثر مراجع،(ازجمله آيت الله مکارم) بنابر احتياط واجب اذن پدر دختر باکره را شرط دانسته اند (1). کساني که مقلد اين عده از مراجع باشند، مي توانند در خصوص اين مسئله، به مرجعي که بعد از مرجع خودش اعلم يا مساوي با ديگران باشد و فتوا بر جواز ازدواج بدون اذن پدر داده است، رجوع کنند .
3- به نظر برخي مراجع، اذن دختر در ازدواج موقت کافي است . اجازه پدر مستحب است.(2)
4- طبق نظر برخي ديگر از مراجع، اذن پدر تکليفاً لازم است، يعني اگر بدون اذن پدر عقد خوانده شود ،عقد صحيح است، ولي فردي که بايد اجازه ميگرفت و نگرفته، گناهکار است.(3)
5- برخي از مراجع گفتهاند: در عقد دائم اذن پدر لازم نيست، ولي در عقد موقت لازم است.(4)
بنابر اين هر کس طبق فتواي مرجع تقليد خودش عمل نمايد . شما نيز طبق فتواي مرجع تقليدخود عمل کنيد. مي تواني شرايط خودت را بنويسي، از جمله اينکه نياز به ازدواج داري، ولي شرايط ازدواج دائم را نداري و بفرستي به دفتر آيت الله مکارم .شايد با توجه به شرايط خاص، مانند عدم دسترسي به پدر ، فتواي ايشان به جواز باشد.
يا از طريق تلفن به شماره 3 -7743110 با پيش شماره 0251 در قم تماس بگيريد . به صورت غير مستقيم سوال تان را مطرح كنيد.
پىنوشتها:
1. توضيح المسائل مراجع، ج 2، ص 387، مسأله2376.
2.همان؛ استفتاءآت جديد، آيت الله تبريزى، ص 33، سؤال 1481؛ آيت الله فاضل لنكرانى، جامع المسايل ج1، س 1546؛ استفتائات، آيت الله مكارم، ج 2، ص 318، س 913؛آيت الله خامنه اي ، مسايل مورد ابتلا، س50.
3. آيت الله گلپايگانى، مجمع المسائل، ج 4، ص 305، ص 843؛آيت الله سيد صادق روحاني، سوال حضوري از محضر ايشان؛ آيت الله گرامي، توضيح المسائل، مسئله2603.
4. توضيح المسائل آيت الله بهجت، مسئله 1891.
5. آيت الله صانعي، توضيح المسائل، مسئله 2412.
۱۳۸۹/۰۶/۰۱ ۰۲:۰۹ شناسه مطلب: 17275
۱۳۸۹/۰۶/۰۱ ۰۲:۰۰ شناسه مطلب: 17274
باسلام می خواستم بدانم راهی برای محرمیت با دخترم باکره در صورتی که نزدیکی صورت نگیرد بدون اجازه پدر وجود دارد؟ با تشکر
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در صورتي که دختر در زندگي مستقل نباشد، براي ازدواج موقت بايد از پدر اجازه بگيرد .در صورتي که مستقل باشد، بنا بر احتياط واجب بايد اجازه بگيرد .(1)
فرقي نمي کند که نزديکي صورت بگيرد يا نه .
پي نوشت :
1. آيه الله سيستاني ، توضيح المسائل ، م2336.
۱۳۸۹/۰۶/۰۱ ۰۱:۳۵ شناسه مطلب: 17273
با سلام و عرض احترام سوالي داشتم از خدمتتون : 1- در دلايل استجابت نشدن دعا گفته شده كه ، از دلايلش نشناختن خداست و چيزي غير خدا را خواستن و به طور ديگر خواستن از چيزي ديگر غير خدا كه فكر مي كنيم خدا است . از نظر من خدا كسي است كه هر آنچه كه وجود دارد را آفريده است و قوانيني نيز برايمان گذاشته و تنها كسي كه موقع مشكلات غير ارادي از او كمك مي خواهيم . شنيده ام خدا اصلا آن چيزي كه ما فكر مي كنيم نيست ! خدا خيلي بزرگ تر از آن است كه در مغز محدود انسان جاي بگيرد و تصور نور و اسمان از خدا نيز براي درك بهتر است . سوال من اين است كه واقعا خدا چيست ؟ چي رو ما بايد عبادت كنيم ؟ آيا بايد وقت دعا خواندن به آسمان نگاه كنيم ؟ چرا آسمان ؟ مگر خدا در آسمان است ؟ خدا گفته از رگ گردن هم به ما نزديك تر است . من در ذات و وجود خدا شك ندارم مي خواهم بدانم خدا كيست تا گمراه نشوم چون در قرآن بارها گفته است كساني هستند كه فكر مي كنند نيكوكار و عابد و زاهدند اما كفار هستند و راه را اشتباه ميروند . ميترسم از اين دسته باشم . لطفا مرا از اين ترس نجات دهيد . من نمي خواهم خدايي را كه نمي شناسم و اطلاعاتي ازش ندارم از روي اينكه كشورم مسلمانند و خدا را مي پرستند بپرستم . من مي خواهم خدا را بشناسم اينقدر بشناسم كه هيچ عهدي نتواند در من شك ايجاد كند . من اينقدر الان كم اطلاعاتم كه با خواندن چند متن و دليل برهان هاي عده اي كه قرآن را دست نوشته افكار فطري محمد مي دانند قرار گرفتم . اين فكر در ذهنم ايجاد شده از كجا معلوم واقعا خدا گفته است . خدا گفته اگر مي توانيد آيه اي بياوريد . اما مگر آيه ها ( من معاني و تفاسير را خوانده ام چون عربي را متوجه نمي شوم) نوشته نيستند ؟ خوب اين همه كتاب و .... همشون مثل معاني قرآنند به طور مثال فرمودند ما رسولاني از جنس خود شما فرستاديم . خوب مگر اين جمله چه جمله عجيبي هست كه نشه مثلش رو آورد ؟ لطفا مرا اطلاعات دهيد و راهنماييم كنيد . خسته شدم از اينكه تا به خدا ايمان ميارم يه خدا نشناس ميبره منو توي فكر و هزار تا سوال و شك بي جواب برام پيش مياد !! تشكر فراوان يا علي
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
هر انساني در مراحل ابتدايي زندگي خود، خدا را فقط با فطرت پاك خويش مييابد، به او محبت ميورزد. اما در مرحلهاي ديگر، يعني دورة جواني، كه زمان تغيير و تحولات روحي است و روحية پرسشگري در انسان رشد ميكند; باورهاي او دچار تزلزل و ترديد ميشود، وجود شك و ترديدها ميتواند زمينة تعالي انسان را فراهم كند. بنابراين، جاي نگراني نيست. بلكه با پيگيري سؤالات و يافتن پاسخ مناسب، بايد شك و ترديد را به يقين تبديل نمود. اين كه آيا خدا هست؟ چرا اين جهان خلق شده؟ انسان در اين جهان چه جايگاهي دارد؟ چرا آمده؟ به كجا ميرود؟ سؤالات اصلي هر انسان است كه بايد به پاسخ آن ها برسد، در صورتي كه به پاسخ صحيح آن ها دست يابد; زندگي سالم و سعادتمندانهاي را ميتواند براي خود بسازد و با عمل به تكاليف، به سعادت اخروي برسد.
اين سؤال كه آيا خدايي هست، اول چيزي است كه بايد جوابش را بيابيد، تا هم جلوي شك شما گرفته شود و هم بنيان اعتقاديتان از ترديد نجات يابد، يافتن پاسخ اين سؤال با مراجعه به وجدان و فطرت سالم براي هر فرد، آسان است. تمام محيط اطراف ما از عالم گياهان و حيوانات، گردش شبانهروز و اين نظام عظيم و دقيق خلقت، به ما ندا ميدهد كه همة اين ها نه تصادفي است و نه بدون مدير و مدبِّر. مثلاً يك انساني كه اكنون در مراحل كمال رشد است، از ابتدا فقط تك سلولي بوده كه رشد نموده و مرحله به مرحله از نطفه به مراحل نهايي تكامل جنيني رسيده و در زمان معيني با پاگذاشتن به دنيايي بزرگ تر مرحلة ديگري از زندگي طبيعي را شروع مينمايد.
آيا هيچ عقل سالمي ميپذيرد تبديل هر مرحله به مرحله كامل تر بدون وجود يك برنامة حساب شده كه آن هم كار يك موجود عاقل، با تدبير و داناي حكيم است، صورت گيرد؟ پس معلوم ميشود كه قرار گرفتن هر چيز در جاي خود، طبق حساب دقيق بوده و جا به جايي هيچ يك خود به خود ممكن نيست . طراح و ناظم آن، موجود حسابگري است كه يقيناً خود داراي علم و توانايي بينهايت است، او همان خداي آفرينندة جهان است كه همه چيز از اوست. اوست كه نعمت هاي فراوان در اختيار مخلوقاتش گذاشته است . در ميان همة مخلوقات، انسان را برتري بخشيده و امكانات فراوان در اختيار او نهاده است، از جمله اين امكانات: استعداد فكر و درك، قدرت انتخاب همراه با هدايت او از طريق عقل و وحي ميباشد. استفاده صحيح از اين امكانات و نعمت هاي بيشمار ديگري كه در جهان طبيعت وجود دارد، انسان را در پيمودن راه ترقي و كسب كمالات و سير به سوي تنها معبود هستي، كمك ميكند.
البته درک کامل ذات خداوند وصفات او براي هيچ انساني ممکن نيست ؛ ما تنها به کمک ادراکات عقلي خود و از طريق آثار او وتعاريفي که خداوند از خود در کتب آسماني کرده تا حدي خالق عالم وعلت پديد آورنده جهان وجهانيان را مي شناسيم. به همين خاطر تنها مي دانيم خداوند موجودي است که در نهايت عظمت وکمال وجمال بوده ،همه آنچه از خود وساير موجودات عالم مي بينيم ومي شناسيم، به قدرت و اراده او به وجود آمده اند .
در روايات به بلند کردن دستها به سوي آسمان در حالت دعا، بسيار تأکيد شده است . در سيره پيشوايان دين نيز اين موضوع به چشم ميخورد. اَنَس ميگويد: پيامبر (ص) را ديدم که دستانش را در دعا بالا برده بود. (1)
در توصيف حالت امام حسين (ع) در دعاي عرفه آمده است: حضرت دستانش را تا روبروي صورتش بالا آورده بود، مانند فقيري که درخواست طعام ميکند. (2)
برخي ساده انديشان، ادب بلند کردن دستها را به سوي آسمان در حالت دعا، به دليل بروز شبهة جسمانيت خداوند انکار کردهاند، در حاليکه اين شبهه از اصل باطل است. علامه طباطبايي اين کار را عملي نمادين ميداند و ميگويد:اين که بلند کردن دستها به سوي آسمان، اشاره به وجود خداوند در آسمان باشد، سخني مردود است، زيرا حقيقت تمام عبادتهاي بدني، تنزيل و فرود آوردن معناي قلبي و توجه باطني به صورت و ظاهر و آشکار ساختن حقايق فراتر از ماده در قالب جسمانيت است، چنان که اين امر را در نماز، روزه، حج و مثال آن، و نيز در اجزا و شرايط آنها ميبينيم.اگر تنزيل نباشد، عبادت بدني معنا نخواهد داشت، از اين جمله است دعا که تمثيل و بيانگر توجه قلبي و درخواست باطني است؛ درست به مثابة درخواستي که ميان ما انسانها متداول است و ميبينم که فقير مستمند و فرودست، از شخص ثروتمند و داراي منزلت برتر، درخواست برآوردن حاجت ميکند و در اين حالت دست خود را به سوي او ميگشايد و با ذلت، برآوردن خواهش خود را ميطلبد. (3)
چنين شبههاي در دوران امام علي (ع) نيز طرح شده و ايشان به آن پاسخ دادهاند، حضرت فرمود:« هر کس از شما از نماز، فارغ شد، دستانش را به سوي آسمان بلند کند و در دعا بکوشد.»
شخصي پرسيد: اي امير مؤمنان! آيا خداوند در هر مکان نيست؟
فرمود: آري، او پرسيد: اگر چنين است، چرا بايد بنده در دعا دستهاي خود را رو به آسمان بلند کند؟ امام فرمود: آيا در قرآن نخواندهاي: « وَ فِِي السَّماء رِزْقُکم و ما تُوعَدون؛ روزي شما و آن چه به آن وعده داه شدهايد، در آسمان است» ؟(4) آيا جز آن است که روزي از جايگاهش طلب ميشود و جايگاه روزي، آسمان است؟ (5)طبق اين بيان، دست بلند کردن در حال دعا، به معناي بالا بردن دستها به سوي خزينة بيپايان الهي است، نه به سوي صاحب عطا که خداوند باشد.
پي نوشت ها:
1 . صحيح بخاري، ج 5، ص 2335.
2. بحارالانوار، ج 95، ص 214.
3. الميزان، ج 2، ص 38، با اندکي ويرايش .
4 . ذاريات (51) آيه 22.
5 . تهذيب الاحکام، ج 2، ص 322.
۱۳۸۹/۰۶/۰۱ ۰۱:۰۰ شناسه مطلب: 17272
نذر کرده ام که پنج دور ختم قران داشته باشم.گفته اند که هرکس سه با سوره ی توحید را تلاوت کند همانند یک ختم قران است. حال اگر من پانزده بار سوره ی توحید را بخوانم نذرم را ادا کرده ام؟صیغه ی نذر را به جا اورده ام.
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
با توجه به اينکه در هنگام نذر قصد کرده بوديد که پنج دوره قرآن را به صورت کامل و متعارف قرائت کنيد ،خواندن سوره توحيد کفايت نمي کند .(1)
مي توانيد به مرور زمان نذر خود را ادا کنيد .
پي نوشت :
1 . سوال تلفني از دفتر (7746666-0251) آيه الله خامنه اي.
۱۳۸۹/۰۶/۰۱ ۰۰:۰۲ شناسه مطلب: 17271
با سلام عادت بدي دارم كه از كيف خانواده ام پول بر ميدارم و اطلاع نميدهم آيا دزدي محسوب ميشود؟حال اگر بخواهم پولها را برگردانم آيا بايد اعتراف كنم يا همين كه پولها را به جاي اولشان برگردانم كافيست نماز و روزه ام با اين شرايط قبول ميشوند يا خير؟
پرسش: شرح : عادت بدي دارم كه از كيف خانواده ام پول بر مي دارم و اطلاع نمي دهم. آيا دزدي محسوب مي شود؟حال اگر بخواهم پول ها را برگردانم، آيا بايد اعتراف كنم يا همين كه پول ها را به جاي اول شان برگردانم كافيست ،نماز و روزه ام با اين شرايط قبول مي شوند ؟
پاسخ : با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباط تان با اين مركز؛
برداشتن پول از کيف اعضاي خانواده بدون اذن و اجازه آن ها حرام و نوعي دزدي مي باشد . کسي که چنين کاري کند، به مقداري که پول برداشته ، ضامن است. همين که پول را به صاحبش برگرداند کافي است . اعتراف لازم نيست . نماز و روزه هم اشکال ندارد.(1)
پي نوشت:
1. سؤال از دفتر آيت الله فاضل و سؤال از دفتر آيت الله خامنه اي.
۱۳۸۹/۰۵/۳۱ ۲۳:۴۷ شناسه مطلب: 17270
در ماه رمضان درطول روز برای جلو گیری از ترش کردن دهان وبو ندادن آیا میتوان با آب دهان را شست و اینکه به روزه مشکلی ایجاد نمیکند
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباط تان با اين مركز؛
شستن دها با آب يا مسواك اشكال ندارد، اما بايد از فرو دادن آب يا مواد ديگر جلوگيري نمايد. (1)
پي نوشت :
1.توضيح المسائل مراجع ، ج 1 ،مسئله 1657.
۱۳۸۹/۰۵/۳۱ ۲۳:۳۹ شناسه مطلب: 17269
کسی که بر روی صندلی نماز می خواند قرار نگرفتن انگشت شصت پا و زانو بر روی زمین چه حکمی دارد ؟ در قرائت تسبیحات حضرت زهرا {س} حرف آخر اذکار را باید به حالت وقف بخوانیم یا حرکت دار {{ الحمدلله با ه ساکن یا ه کسره دار }} ؟
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در صورتي که نتواند نماز و سجده را به صورت معمولي انجام بدهد اشکال ندارد .(1)
پي نوشت :
1. آيه الله مکارم ، مناسک ، م1363 .
۱۳۸۹/۰۵/۳۱ ۲۳:۱۹ شناسه مطلب: 17268
من خانمی هستم 30 ساله و لاغراندام و با وزن 42 کیلو ساکن شهر گرم استان یزد هستم و با توجه به طولانی بودن روزها گرفتن روزه برایم طاقت فرساست و ضمنا مجبور به رفتن خارج از خانه هم هستم.مقلد امام خمینی میباشم. با توجه به موارد مذکور گرفتن روزه برای من چه حکمی دارد؟؟
پرسش: خانمي هستم 30 ساله و لاغراندام و با وزن 42 کيلو ساکن شهر گرم استان يزد هستم و با توجه به طولاني بودن روزها گرفتن روزه برايم طاقت فرساست و ضمنا مجبور به رفتن خارج از خانه هم هستم.مقلد امام خميني مي باشم. با توجه به موارد مذکور گرفتن روزه براي من چه حکمي دارد؟
پاسخ: با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما در این ماه عزیز
بايد روزه را بگيري مگر اين که تحمل روزه گرفتن را نداشته باشي .در اين صورت مي تواني روزه را بخوري و بعدا قضايش را بگيري. امام خميني فرموده:
انسان نمىتواند براى ضعف روزه را بخورد، ولى اگر ضعف او به قدرى استكه معمولا نمىشود آن را تحمل كرد، خوردن روزه اشكال ندارد. (1)
پي نوشت:
1. امام خميني، توضيح المسائل ،م1583