پرسش وپاسخ

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام من در دوران کودی و نوجوانی خود بدون این که بدانم استمنا چیست استمنا می کردم ولی بعد از این که فهمیدم این عمل چیست و گناه دارد دیگر آن را انجام ندادم و توبه کردم. آیا نمازهایم را باید قضا کنم؟ آخه من که نمی دانستم باید غسل کنم :(

پاسخ:
اگر انسان یقین داشته باشد که منی از او خارج شده و جنب شده است باید غسل کند.
و اگر به هر دلیل ، غسل نکند نماز های که بدون غسل خوانده باطل می باشد و باید بعد از انجام غسل همه نماز ها را قضا کند.
بنابراین اگر شما یقین دارید که جنب شده اید و همه آن نشانه های که برای منی می باشد وجود داشته است باید غسل کنید و نماز های خود را به مرور زمان قضا کنید.
البته توجه داشته باشید که اگر انسان در حال جنابت یک غسل واجب یا مستحب (هر غسلی که باشد مانند غسل جمعه و ...) انجام بدهد آن غسل کفایت از غسل جنابت می کند و نماز های که بعد از آن غسل خوانده صحیح می باشد.
برای آن که قضا کردن نمازها موجب مشقت نشود، راه آسان، قضا کردن تدریجی است؛ یعنی می‌تواند با هر نماز واجب، یک نماز قضا بخواند؛ مثلا با نماز صبح یک نماز صبح را قضا کند، با نماز ظهر و عصر، نماز قضای ظهر و عصر را به جا آورد. همچنین با نماز مغرب و عشا مثل همان را قضا کند. در صورتی که در ایام تعطیلی وقت بیش تری داشته باشد، در یک روز چند شبانه روز نماز قضا کند. خلاصه هر گاه در طول شبانه روز وقتی پیدا کرد، می تواند قضای نمازها را بخواند .
در ضمن، می توان مستحبات نماز مانند اذان و اقامه، و قنوت نمازها را نخواند. فقط واجبات را به جا آورد تا زودتر قضای نمازها تمام شود.(1)
پی نوشت:
1. آیت الله سیستانی، سایت (sistani.org)، استفتائات، واژه غسل.

تقریبا یک ساله که با پسر جوونی دوستم(یه دوستی معمولی) و تو این مدت خیلی بهم وابسته شدیم (اون خیلی بیشتر) اما الان هیچ کدوم شرایط ازدواح نداریم اما من از ارتباط با نامحرم میترسم. میترسم یوقت گناهکار بشیمو تو زندگیه آیندمون تاثیر بذاره!اما میدونم که اگه ولش کنم و برم آسیب روحی بدی بهش میخوره!میترسم!میترسم اگه برم پی زندگیم نفرینو آهش پشتم باشه!اگه شرایط داشتم مطمئنا بهترین مورد واسه ازدواجم بود اما شاید یه مدت صبر کنیم بتونیم شرایطو بسازیم...لطفا راهنماییم کنید تنها راه اینه که رهاش کنم؟اما اینطوری جفتمون ضربه روحی بدی میخوریم...

پرسشگر گرامی دوستی با نا محرم و وابسته شدن به آن حرام است وبه علاوه دوستی معمولی هم با نامحرم جایز نیست.
در هر تصمیم گیری باید خوبی ها و بدی ها را کنار هم گذاشت و بررسی کرد کفه کدام سنگین تر است و طبق همان عمل کرد .شما در دو راهی هستید:
یک طرف ارتباط با نامحرم که قطعا گناه است و زمینه گناهان بعدی را نیز فراهم می کند و عقاب و عذاب اخروی دارد و ممکن است بلاهای دنیوی را هم برایتان به ارمغان بیاورد و در زندگی آینده تان تاثیر بگذارد
و طرف دیگر قطع وابستگی و دوستی غیر مشروع یک مرد نامحرم از خودتان است،که امکان دارد در این قطع رابطه، او صدمه ببیند. اگر این ارتباط قطع نشود مرتکب گناهان می شوید و اگر قطع شود علاوه بر ثواب و بازگشت به سوی خدا، محبوب خدا هم می شوید و از خیلی انحرافات در امان خواهید بود. در ضمن در اثر دوری و قطع ارتباط کم کم آن مرد شما را فراموش خواهد کرد یعنی صدمه خوردن او اگر هم اتفاق بیافتد مقطعی و موقت است.
حال بین این دو، یعنی ثواب و اثرات خوب قطع ارتباط و مضرات و اثرات بد ادامه ارتباط، معلوم است که طرف قطع ارتباط ترجیح دارد. چرا که دوری از عقاب و عذاب خداوند برای هر مسلمانی مهم تر است از به دست آوردن رضایت مخلوق خدا. لذا امیرالمومنین (ع) به ما توصیه کرده اند :ُ لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِق(1)
در جایی که معصیت خالق در میان است اطاعت از هیچ مخلوقی جایز نیست.
پس تا زمانی که مقدمات ازدواج تان فراهم نیست. قطع ارتباط کنید و به فکر صدمه احتمالی آن فرد نباشید و برفرض صدمه(حتی شدید) شما مسئولیتی ندارید و احتمال صدمه،مجوز برای این ارتباط نیست، و وقتی شرایط برای ازدواج مهیا شد باید طرف شما، از راه رسمی خواستگاری اقدام کند و از طریق ازدواج با هم رابطه داشته باشید
به ما نگفتید مانع و مشکل ازدواج تان چیست. ولی اگر مانع مخالفت احتمالی والدین است می توانید با استفاده از واسطه های دلسوز و مورد اعتماد والدین،آنها را راضی کنید.
برای توضیحات بیشتر با شماره(09640) تماس بگیرید.
پی نوشت:
1.شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه،انتشارات جامعه مدرسين قم، 1413 ه.ق ،ج 2 ،ص 621.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام یه راهنمایی می خواستم امیدوارم بتونم از این برزخی که گرفتار شده ام نجات پیدا کنم من الان حدود یک سال است که با یک از همکلاسی های دوره کاردانی ام به صورت تلفنی در ارتباط هستم نوع مکالمه مان خیلی حالت رسمی ندارد اما خارج از محدوده ادب هم فراتر نمی رود. اغلب مباحثی نیز که درباره آنها صحبت می کنیم مربوط به رشته تحصیلی و یا نوع درس خواندن و مباحث کاری است، البته این را نیز بگویم که گاهی از دغدغه ها و مشکلات خود برای یکدیگر صحبت می کنیم و سعی می کنیم همدیگر را راهنمایی یا دلداری بدهیم برای توضیح بیشتر تماس های ما اینگونه نیست که تنها وقتی دچار مشکل یا سوالی شدیم صورت گیرد بعضی وقت ها برای احوالپرسی و گرفتن خبر از یکدیگر هم انجام می شود.(یعنی یک ارتباط عاطفی وجود دارد که وقتی از یکدیگر بی خبر می مانیم نگران می شویم).متاسفانه او مرا به نام خطاب می کند اما من به فامیل او را صدا می زنم. و نکته ی بعدی اینکه تبادلات علمی خوبی بین ما صورت می گیرد. از چهار پنج سال پیش تا الان که من این آقا را می شناسم دو سه بار هم مسائلی پیش آمد که مجبور بودیم برای صحبت درباره آنها با هم کافی شاپ برویم اما از این میزان فراتر نرفته، هیچ کدام هم درباره دیگری قصد و نیت سوئی نداریم. اما به ازدواج با هم فکر نمی کنیم چون تفاوت هایی داریم که می دانیم این کار صحیح نیست. در ضمن هر دوی ما سعی می کنیم انسان های معتقدی باشیم و عفت و پاکدامنی خود را حفظ کنیم. اما مدتی ست که دچار عذاب وجدان شده ام و احساس گناه می کنم. حال از شما این سوال را دارم آیا وجود چنین رابطه ای به لحاظ شرعی اشکال دارد؟

در فرض سؤال ارتباط شما با پسر مذکور به مقداری که توضیح داده اید جایز نیست.
ار تباط با نامحرم چه از طریق چت و چه از راه تلفن و یا از راهای دیگر؛ اگر ضرورت در بین باشد و بدون قصد لذت و درحد متعارف باشد و ترس افتادن در گناه هم نباشد، اشکال ندارد(1).
اما اگر ضرورت در بین نباشد، یا بیش از مقدار ضرورت باشد یا رابطه عاطفی و امثال آن باشد، با توجه به اینکه ارتباط دختر و پسر نامحرم، از هر طریقی که باشد غالبا منشأ فساد است،جایز نیست. چت کردن با نامحرم بدون ضرورت اشکال دارد و گناه است.(2)
تجربه هاي مکرر نشان داده که رابطه هاي دختران و پسران دام هاي شيطان است. پيامد هاي منفي دارد .هم چنین صحبت كردن هاي غير ضروري با نامحرم از مناسب ترين جايگاه هاي نفوذ شيطان است. ممکن است ناخود آگاه انسان را به روابط غير اخلاقي سوق مي دهد.
بنابر این با توجه به اینکه شما قصد ازدواج هم با هم ندارید، رابطه های غیر ضروری را قطع کنید و با ادامه ارتباط فکر خودتان را گرفتار نکنید. (1)
پی نوشت:
1 .آيت الله مکارم ،استفتا آت ،ج 3،ص257، س 683؛ احکام بانوان، ص 195، و آيت الله بهجت ،استفتاآت ،ج4 ،سوال 5302.

با سلامومن دختری دانشجو هستم که چندی پیش پسری از ترم های بالاتر به من پیشنهاد دوستی داد اما بغد از کمی متوجه شدم که قصد وی فقط سوءاستفاده بوده.اما ما هم از نظر تحصیلات(دکتری)و هم از دیگر نظرات به هم میخوریم و نکته مهم این که من از او خوشم میاید.ایا به نظر شما خوب است تا او را به خود وابسته کرده برای ازدواج؟

پرسشگر گرامی؛ اگر چه طبق فرموده ی خودتان دارای فضل کمال هستید و اکنون دوره دکتری را سپری می کنید، اما طبق فرموده ی قرآن و از باب فذکّر فان الذکرا تنفع المومنین(55/الذاریات) نکاتی را عرض می نمایم و از شما تقاضا می کنم که این سطور را با دقت تمام وحتی چند بار مطالعه فرمایید.
نکته اول اینکه: با توجه به آموزهای دینی و فرهنگی ما، ارتباطات خارج از چهارچوبهای تعریف شده و بدون اطلاع خانواده ممنوع می باشد. علت این ممنوعیت ایجاد آسیب های فراوان روحی و روانی مخصوصا برای دختران در چنین ارتباطاتی است. طبق تجارب فراوان مرکز ما و تجارب شخصی خودم که مدتی به برخی از دانشگاهها تردد داشته ام، بیشتر پسرانی که اقدام به برقراری رابطه دوستی با دختران می نمایند قصد سوء استفاده جنسی از آنها را دارند، به عنوان مثال اخیرا ماجرایی در یکی از دانشگاههایی که من به عنوان مشاور به آنجا رفت و آمد می‌کنم رخ داده است،این ماجرا چنان بغرنج و پیچیده شده که هنوز ما نتوانسته ایم آن را حل نماییم. حیثیت، آبرو، و عفت دختری بر اثر ندانم کاری او بر باد رفته و ضربات بسیار عمیق روحی، روانی و عاطفی چنان بر پیکر نحیف او وارد شده که کارش بحد اختلال روانی رسیده و هم اکنون روزی یک مشت قرص اعصاب قوی مصرف می‌کند تا بتواند اندکی برخود مسلط شود. دختری که پدر و مادرش او را با هزار امید و آرزو برای کسب دانش و داشتن آینده شغلی مناسب و با تحمل مخارج سنگین به دانشگاه فرستاده اند، اکنون روزی صد بار آرزوی مرگ وی را می کنند و خود دختر که همیشه آرزوی کانون خانوادة گرمی را داشته که خود مادر آن باشد، و با بچه هایش ایام را به شادی بسر کند، هم اکنون بخاطر ضربات روانی کارش بحد جنون کشیده و چند بار اقدام به خود کشی نا موفق کرده است. اما اصل قضیه از این قرار است که: چندی پیش در یکی از دانشگاههای استان مرکزی دختری از خانوادة نسبتا مذهبی، وارد دانشگاه می شود و بعد از مدتی پسری به او ابراز محبت و علاقه می کند و حرفهای بسیار عاشقانه که حکایت از عشقی پاک داشته را به او می زند و قول ازدواج به او می دهد و می گوید که:«تو تنها ستاره درخشان آسمان تاریک زندگی من هستی» وطبق اظهار دختر، چون نیاز به محبت دختر در خانه پدری چندان تامین نشده بوده، سریعا در دام این شیاد که دهها دختر دانشجو را به همین طریق فریب داده بوده و از آنها سوء استفاده جنسی کرده بوده می افتد، این دختر ساده دل با گریه اظهار می کرد که او الان چند سال است که از من سوء استفاده می کند و هر بار که به او می گویم چرا پدر و مادرت را برای خواستگاری به خانه ما که در فلان شهرستان هستند، نمی آوری؟ او مرتب بهانه جویی می‌کند و همین اواخر که خیلی به او اصرار کردم اظهار داشت که مادرم از دخترهایی که قبل از ازدواج با پسرها رابطه برقرار کرده اند اصلا خوشش نمی آید. مقصودم از بازگویی این ماجرا برای شما اینست که از پیش آمدهای بسیار تلخی که برای این دختر رخ داده درس بگیرید، و با احتراز از چاههایی که او در آن سقوط کرده، سالم به مقصد برسید و بتوانید زندگی سرشار از خوشی و بدور از اینگونه دغدغه هایی داشته باشید، پس با توجه به اینکه ارتباط‌های خارج از چهار چوب دینی و فرهنگی و بدور از اطلاع خانواده ها به آسیب های روحی و روانی شدیدی مخصوصا برای دختران منجر می شود. لذا هرچه زودتر ارتباط خود را با ایشان قطع نمایید. رک و صریح باشید و نگذارید که این ارتباط و وابستگی به بهای جوانی و زندگی شما تمام شود، از احساسی شدن بپرهیزید و مسلّم بدانید اگر ایشان به شما علاقه داشته باشد برای خواستگاری مراجعه می کند و اگر علاقمند نباشد شما با قطع رابطه از وابستگی بیشتر به ایشان که ضربات آن شدیدتر خواهد بود خلاص می شوید و مهم تر از آن موجب جلب رضایت خداوند از خود می گردید.
نکته ی دوم اینکه: درباره معیارهای یک ازدواج موفق باید به ادبیات تحقیق در این باره مراجعه کرد ومعیارهای خود ساخته که برخاسته ازدیدگاههای غیر واقعی و احیانا احساسی است، و در ادامة زندگی مشترک همچون حبابی محو خواهد شد، نمی‌تواند کارایی چندانی در این مورد داشته باشد. واقعیت اینست که هیچ کدام از ما نمی‌توانیم از همان آغاز زندگی زناشویی تمام پیچ و خم های آن را در سالهای آتی پیش بینی کنیم و آنچه این پیش بینی را دشوارتر می سازد این است که در جامعة کنونی ما متاسفانه غالب افراد بیش از آنکه تشابه فرهنگی، اقتصادی و فکری را برای انتخاب زوج در نظر بگیرند، در پیروی از احساسات و عواطف خود و معیارهای غیر ضروری و خود ساخته که مبتنی بر باورهای غلط است، به دنبال ازدواج می روند. روال تعیین اینکه دو زوج برای ازدواج مناسب هم هستند و یا نه، بدین گونه است که طرفین بعد از چندین جلسه(حدود شانزده ساعت و یا هشت جلسه دو ساعتی) صحبت باهم تحت نظر خانواده ها و آشنایی نسبی با نقطه نظرات یکدیگر، به یک مشاوری که متخصص در امر مشاورة قبل از ازدواج است مراجعه می نمایند و ایشان با تسلط بر آیتمهایی چون تاریخچة خانوادگی طرفین و خاطرات دوران کودکی آنها و گرفتن تست های کتل، گلاسر، و ASS و نیز همسانی و همخوانی نگرشهای طرفین در مسائل مختلف اجتماعی و فرهنگی، باورهای دینی و غیره که در طی سه جلسه انجام می‌گیرد نظر خود را راجع به ازدواج آن دو اعلام می کند. بدین صورت که یا می‌گوید ایندو علیرغم علاقه ظاهری که به هم دارند در صورت ازدواج با همدیگر؛ دچار مشکل خواهند شد و بعد از اُفت علایق احساسی به هم؛ وارد فاز درگیری های لفظی و احیانا فیزیکی خواهند شد. و یا این دو به درد ازدواج با هم می‌خورند به شرطی که فلان توصیه ها را بطور جدی مد نظر داشته باشند و به آن عمل نمایند. لازم به ذکر است که مشاورة قبل از ازدواج علی رغم در نظر گرفتن پارامترهای ضروری که تحقیقات بسیاری در سطح جهان بر روی آنها انجام گرفته فقط در حدود 75% می‌تواند به پیش بینی موفقیت یک ازدواج حکم نماید. و بیست وپنج درصد بقیه مربوط به غنی سازی روابط بین زوجی بعد ازدواج، ارتقاء روابط زناشویی، کسب مهارتهای لازم، باز می گردد. پس پیشنهاد ما به شما اینست که از قوای عقلی ونه احساسی و نیز مشاورة قبل از ازدواج برای انتخاب شریک زندگی آینده خود سود جویید. یعنی در مرحلة اول آگاهی بیشتری در مورد خود تان بدست آورید بدین معنی که با تدبر در خود دریابید حقیقتا چگونه فردی هستید؟ اهداف، ارزشها و علایق اساسی و اصلی شما در زندگی چیست؟ و انتظارات اصلی و اساسی شما از زندگی مشترک چیست؟ و در مرحلة بعد به همراه شخصی که قصد ازدواج با او را دارید نزد یک مشاور با تجربه بروید تا وی با راهکارهای پیش گفته، نظر خود را در مورد انتخاب شما اعلام کند و احیانا مشکلات فرا روی را با توجه به آیتمهای شخصیتی شما و دختر انتخابی؛ به شما تذکر دهد.
نکته‌ی سوّم اینکه: این حق شماست که برای ازدواج با ایشان بیشتر در مورد وی اطلاعات کسب کنید پس اصلا عجله نکنید و با تانی و تامل پیش روید. زیرا مسیر ازدواج بر خلاف سایر مسیر ها به آسانی قابل بازگشت نیست و در صورت بازگشت آسیبهای روحی و روانی فراوانی گریبانگیر هر دو نفر و مخصوصا دختران می شود. اگر ازدواج فقط به صرف کششهای احساسی و عشقی صورت گیرد و معیارهای اساسی عقلی و منطقی در آن لحاظ نشود، زندگی مشترک بر زمینی سست و شنی بنا می شود که هر آن احتمال ریزش آن می رود. زیرا احساسات و هیجانات خاص طرفین نسبت به هم مدتی بعد از ازدواج فرو می کاهد و برای ادامه زندگی زناشویی باید علائق دیکری بین زوجین وجود داشته باشد تا ریشه های زندگی مشترک تقویت شود و اگر چنین چیزهایی در میان نباشد متاسفانه آن زندگی دستخوش تلاطمات ویرانگر شده و فرو خواهد ریخت و آسیبهای جدی روحی و روانی مخصوصا برای دختران در پی خواهد داشت. پس سزاوار است که با تامل بیشتری وارد این گود شوید.
به نظر حقیر مطالعه کتاب زیر می تواند شما را در اخذ تصمیم فوق یاری بیشتری نماید:
1- عشق هرگز کافی نیست تالیف پرفسور آرون تی بک ترجمه مهدی قراچه داغی انتشارات ذهن آویز

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

آیا رفتن به گردش با دوستی که دوست پسرش همراه او است گناه دارد ؟آیا اگر کسی این حرف را بزند که اگر خودکشی گناه نداشت ،خودکشی می کرد ناشکری کرده و گناهی مرتکب می شود؟

1- رابطه دوستانه دختر و پسر نامحرم و رفتن آنها به گردش جایز نیست و حتی نگاه کردن و صحبت کردن با قصد لذت به همدیگر حرام و گناه است.(1)
2- گفتن این جمله که اگر خود کشی گناه نمی داشت خود کشی می کرد، گناه حساب نمی شود، مگر آنکه انسان از رحمت خدا ناامید شود و به خاطر ناامیدی از رحمت خدا این سخن را بگوید و نا امید شدن از رحمت خدا گناه بزرگ است.
اما اگر از رحمت خدا نا امید نباشد، گفتن آن اشکال ندارد.
لیکن نا دیده گرفتن نعمت الهی در هر حال نا شکری و نا سپاسی است و زندگی و عمری که خدا به انسان داده است از بهترین نعمت های خداوند است و بیزار شدن از عمر وزندگی و ترجیح خود کشی بران نا سپاسی حساب می شود.(2)
در هر صورت انسان در زندگی باید در برابر مشکلات پایدار باشد و از رحمت خداوند نا امید نباشد و از راه طبیعی نیز تلاش کند تا مشکلات برطرف شود. و فکر خود کشی و صحبت خود کشی در زندگی مطرح نشود.
پی نوشت:
1. امام خمینی، توضیح المسائل، مسأله 2433 ( نظر رهبری مطابق با فتوای امام خمینی می باشد).
2. سؤال تلفنی (7746666-0251) از دفتر آیت الله خامنه ای.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام

1- آیاتی که ولایت تکوینی را اثبات می کند چه آیاتی است؟ لطفا توضیح دهید.

2- آیاتی چون "وَكَفَى بِاللَّهِ وَلِیا" چگونه منافات با ولایت تکوینی ندارد؟

3- با تسلط بر جهان هستی و ولایت تکوینی، چرا باز ائمه نیاز به دعا دارند و با توجه به "انا بشر مثلکم" و محدود بودن به مکان و زمان چگونه این ولایت برای نبی و ائمه ثابت می شود؟

ممنون

پاسخ 1: آیات راجع به ولایت تکوینی:
به برخی از آياتى كه اشاره به ولايت تكوينى دارد، و اين كه خداى متعال هر گونه تصرف در هر موجود و هر رقم تدبير و به هر طورى كه خود بخواهد برايش ميسور و صحيح و روا است، اشاره می کنیم:
1-" أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ"؛ (1) بلكه به غير خداوند اوليايى براى خود اتخاذ كرده‏ اند و حال آنكه اگر ولى به حقى را مى‏ خواستند او خداوند متعال است.
2-و" ما لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا شَفِيعٍ أَ فَلا تَتَذَكَّرُونَ"؛ (2) از خداى تعالى گذشته براى شما ولى و شفيعى نيست آيا باز هم متذكر نمى‏ شويد؟!
3- و" أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ"؛ (3) تويى ولى من در دنيا و آخرت.
4- وَ رَسُولاً إِلى‏ بَنِي إِسْرائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتى‏ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ؛ (4) و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوى بنى اسرائيل (قرار داده، كه به آنها مى‏ گويد:) من نشانه‏ اى از طرف پروردگار شما، برايتان آورده‏ ام، من از گل، چيزى به شكل پرنده مى‏ سازم، سپس در آن مى‏ دمم و به فرمان خدا، پرنده‏ اى مى‏ گردد. و به اذن خدا، كور مادرزاد و مبتلايان به برص [پيسى‏] را بهبودى مى‏ بخشم، و مردگان را به اذن خدا زنده مى‏ كنم، و از آنچه مى‏ خوريد، و در خانه‏ هاى خود ذخيره مى‏ كنيد، به شما خبر مى‏ دهم، مسلما در اينها، نشانه‏ اى براى شماست، اگر ايمان داشته باشيد!
------------------------------

پاسخ 2:
مخالفت و تضادی در این جا به چشم نمی خورد. زیرا آن چه وسيله هدايت خود و ديگران بود بر اثر سوء نياتشان تبديل به وسيله گمراه شدن و گمراه كردن گشت، چرا كه آنها هيچ گاه دنبال حقيقت نبودند، بلكه به همه چيز با عينك سياه نفاق و حسد و مادي گرى مى‏ نگريستند.
اينها اگرچه در لباس دوست، خود را جلوه مى‏ دهند، دشمنان واقعى شما هستند و خداوند از آنها آگاه هست.
چه دشمنى از آن بالاتر كه با سعادت و هدايت شما مخالفند، گاهى به زبان خيرخواهى و گاهى از طريق بدگويى و هر زمان به شكلى به دنبال تحقق بخشيدن به اهداف شوم خود هستند.
ولى شما هرگز از عداوت آنها وحشت نكنيد، شما تنها نيستيد، همين قدر كافى است كه خداوند رهبر و ولى شما و يار و ياور شما باشد. زيرا از آنها كارى ساخته نيست و اگر گفته‏ هاى آنها را زير پا بگذاريد جاى ترس و نگرانى نخواهد بود.(5)
----------------------------

پاسخ3:
از مفاد آيات فوق و آيات مشابه آن استفاده مى‏ شود كه فرستادگان و اولياى خدا به فرمان و اذن او مى‏ توانند به هنگام لزوم در جهان تكوين و آفرينش تصرف كنند و بر خلاف عادت و جريان طبيعى، حوادثى به وجود آورند، زيرا جمله‏ هاى" ابرى" (بهبودى مى‏ بخشم) و" أُحْيِ الْمَوْتى‏" (مردگان را زنده مى‏ كنم) و مانند آن كه به صورت فعل متكلم ذكر شده دليل بر صدور اين گونه كارها از خود پيامبران است و تفسير اين عبارات به دعا كردن پيامبران و اين كه كار آنها تنها دعا براى تحقق اين امور بوده نه غير آن تفسير بى دليلى است، بلكه ظاهر اين عبارات اين است كه آنان در جهان تكوين تصرف مى‏ كردند و اين حوادث را به وجود مى‏ آوردند.
منتهى براى اين كه كسى تصور نكند كه پيامبران و اولياى خدا استقلالى از خود دارند و در مقابل دستگاه آفرينش دستگاهى بر پا ساخته و نيز براى اين كه احتمال هرگونه شرك و دوگانه پرستى در خلقت و آفرينش بر طرف گردد در چندين مورد از اين آيات روى كلمه" بِإِذْنِ اللَّهِ" و مانند آن تكيه شده است و منظور از ولايت تكوينى نيز چيزى جز اين نيست كه پيامبران يا امامان به هنگام لزوم و ضرورت تصرفاتى در جهان خلقت به اذن پروردگار انجام دهند و اين چيزى بالاتر از ولايت تشريعى يعنى سرپرستى مردم از نظر حكومت و نشر قوانين و دعوت و هدايت به راه راست است.
از آن چه گفته شد پاسخ كسانى كه ولايت تكوينى مردان خدا (پیامبران و امامان) را منكر مى‏ شوند و آن را يك نوع شرك مى‏ دانند به خوبى روشن مى‏ گردد. زيرا هيچ كس براى پيامبران و يا امامان دستگاه مستقلى در مقابل خداوند قايل نيست، آنها همه اين كارها را به فرمان و اجازه او انجام مى‏ دهند. ولى منكران ولايت تكوينى مى‏ گويند كار پيامبران منحصرا تبليغ احكام و دعوت به سوى خدا است و احيانا براى انجام گرفتن پاره‏اى از امور تكوينى از دعا استفاده مى‏ كنند و بيش از اين كارى از آنها ساخته نيست، در حالى كه آيه فوق و آيات مشابه آن غير از اين را مى‏ گويد.
ضمنا از آيه اخیر استفاده مى‏ شود كه لااقل بسيارى از معجزات پيغمبران و اولیای خدا اعمالى است كه به وسيله خود آنها انجام مى‏ شود گرچه به فرمان خدا و استمداد از نيروى الهى است در واقع مى‏ توان گفت معجزه هم كار پيامبران است. (زيرا به وسيله آنها انجام مى‏ شود) و هم كار خدا است. زيرا با استمداد از نيروى پروردگار و اذن او انجام مى‏ گردد.(6)

پی نوشت:
1.شورى( 42) آيه 9.
2.سجده(32 ) آيه 4.
3. يوسف(12 ) آيه 101.
4.آل عمران(3) آیه 49.
5.مکام شیرازی ناصر، تفسير نمونه، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1374 ش، نوبت اول ، ج‏3، ص 403.
6.علامه طباطبایی،المیزان،ترجمه موسوى همدانى سيد محمد باقر،ناشر دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ ى مدرسين حوزه علميه قم ،1374 ش،نوبت پنجم ،ج‏6، ص 15 .
؛ مکام شیرازی ناصر، تفسير نمونه، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1374 ش، نوبت اول ، ج‏2، ص 558 .

صفحه‌ها