پرسش وپاسخ

اعراف/120:جادوگران به موسی ایمان آوردند ولی یونس/83:ایمان نیاوردند ؟
منظور اين است كه به نسبت قوم موسي، صرفا ضعفاي آن ها ايمان آوردند و اشراف همچنان در استكبار خود باقي ماندند.

 اعراف/120 می گوید جادوگران به موسی ایمان آوردند ولی یونس/83 می گوید ایمان نیاوردند ؟

در آیه 83 سوره یونس می خوانیم: «فَما آمَنَ لِمُوسي‏ إِلاَّ ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِه»؛ « هيچ كس به موسي ايمان نياورد، مگر گروهي از فرزندان قوم او».

 حرف «فاء» كه در آغاز این آیه آورده شده چنانكه برخي از مفسران گفته اند (1)  «فاء تفريع» است به اين معنا كه عبارت بعد از آن، فرع و نتيجه مطلب قبل است يعني پس از آنچه در آيات قبل گذشت كه همان معجزه حضرت موسي بود هيچ كس به حضرت موسي ايمان نياورد، مگر گروهي از فرزندان قوم او.

با توجه به اين نكته اين سؤال پيش مي آيد كه چرا از ايمان ساحران در اين آيه، سخني به ميان نيامده است در حالیكه در سایر آیات مانند آیه 120 و  121 سوره اعراف (2) استفاده می شود كه ساحران نیز ایمان آوردند!

 در پاسخ به اين سؤال، پاسخ هاي متعددي مي توان ارائه داد كه به اختصار به برخي از آنها اشاره مي كنيم:

1. برخي از مفسرين (3) احتمال داده اند كه ضمير «هاء» در كلمه «قومه» به فرعون بر مي گردد يعني بعضی از ذريه فرعون ايمان آوردند و آن ذريه‏اي از قوم‏ فرعون كه ايمان آوردند مادرانشان از بني اسرائيل و پدرانشان از نژاد قبطي بودند، و ذريه نامبرده، راه مادران را پيش گرفته و به موسي ايمان آوردند. و لذا ممكن است آن ساحران هم جزئي از همين افراد بوده اند لذا در اينجا به طور خصوصي ذكر نشده اند.

2. بعضي ديگر از مفسرين (4) گفته‏اند: ضمير مذكور به حضرت موسي برمي‏گردد، و منظور از « ذريه‏اي از قوم موسي» جماعتي از بني اسرائيل است كه سحر آموخته بودند و در زمره ساحران در آن صحنه شركت داشتند و از هواداران فرعون بودند و با ديدن معجزه موسي، به وي ايمان آوردند.

3. برخي از مفسران فرموده اند كه آنچه از ظاهر عبارت و سياق بر مي آيد اين است كه ضمير مذكور به حضرت موسي بر مي گردد اما مراد از ذريه، بعضي از افراد ضعيف و طبقه ناتوان بني اسرائيل است، و اشراف و توانگران بني اسرائيل ايمان نياوردند.(5)

 با توجه به اين تفسير در پاسخ به سؤال شما مي توان گفت كه حصر ايمان به ذريه در اين آيه، حصر اضافي و نسبي است نه حصر حقيقي يعني انحصار ايمان در ذريه به معناي اين نيست كه احدي از انسان هاي ديگر و اقوام ديگر ايمان نياورند بلكه منظور اين است كه به نسبت قوم موسي، صرفا ضعفاي آن ها ايمان آوردند و اشراف همچنان در استكبار خود باقي ماندند.

علاوه این كه به صریح قرآن فرعون ساحران را بعد از ایمان آوردن كشت (6) از این رو نبودند تا بخواهد به آنها هم اشاره كند.

پي نوشت ها:

1. ابن عاشور، محمد بن طاهر، التحرير و التنوير، بيروت، مؤسسه التاریخ، 14020ق،  ج‏11، ص 156.

2. « وَ أُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدينَ (*) قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمينَ » « و ساحران (بي‏اختيار) به سجده افتادند. (*) و گفتند: «ما به پروردگار جهانيان ايمان آورديم».

3. طبرسي، فضل بن حسن ، مجمع البيان في تفسير القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو، 1372 ش، ج‏5، ص 192.

4. همان.

5. علامه طباطبائي، الميزان في تفسير القرآن، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1417ق ، ج‏10، ص 112.

6. اعراف(7) آیه121؛ طه(20) آیه70؛ شعراء (26) آیه47.

چرا در سوره توبه كه با برائه آغاز شده بسم الله نیامده؟
خداوند حكیم و عالم مطلق است و كارهایش حتما از روی مصلحت و دلیل محكم است كه شاید عقل ما خیلی از آنها را درك نكند.

   چرا در سوره توبه كه با برائه آغاز شده بسم الله نیامده، اما در سور تبت و همزه كه ابتدای سوره نفرین است آمده است؟

  اولا خداوند حكیم و عالم مطلق است و كارهایش حتما از روی مصلحت و دلیل محكم است كه شاید عقل ما خیلی از آنها را درك نكند. ما نمی یابیم كاری از خدای تعالی سرزده باشد كه در نظر عقل آزاد و رها از قید و بند ها، قبیح و ناپسند باشد. اما وجه و حكم بسیاری از كارهای خدا را نمی دانیم و عقل ما بدان نمی رسد.

دوم این كه سوره تبت و همزه خطاب به عموم انسان ها و بخصوص مؤمنان است كه اعلام كند ابولهب مورد قهر قرار گرفته و دارایی و قبیله و یارانش و ... نتوانستند و نمی توانند قهر خدا را از او دور كنند و به زودی آتش قهر خدا را خواهد چشید و ... همچنین افراد عیب جو و بد زبان مورد قهر خدایند وبر خلاف گمانشان مال فراوانی كه جمع كرده ، آنان را در دنیا جاودان نساخته ودرآتش قهر خدا افكنده می شوند و ...

این یادآوری و تذكر و هشداری به عموم انسان ها و به مسلمانان است تا هشیار شوند و از پیروی راه ابولهب و عیبجویان و بد زبانان و ... خودداری ورزند و این تذكر ناشی از رحمت خدا به بندگان می باشد پس شایسته است كه این سوره ها همچون دیگر آیات و سوره ها با "بسم ا... " شروع شوند ولی سوره برائت بخصوص آیات ابتدایی آن خطاب به مشركانی است كه با گذشت بیش از دو دهه دعوت پیامبر، باز هم بر شرك پافشاری می كنند و از دشمنی با خدا و رسول و مؤمنان دست بر نمی دارند. عبارات زیر از آیات ابتدایی سوره مؤید این است كه مخاطب مشركان هستند:

فَسيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَ أَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكافِرينَ (1)

با اين حال، چهار ماه (مهلت داريد كه آزادانه) در زمين سير كنيد (و هر جا مي‏خواهيد برويد، و بينديشيد)! و بدانيد شما نمي‏توانيد خدا را ناتوان سازيد، (و از قدرت او فرار كنيد! و بدانيد) خداوند خواركننده كافران است!

و این سوره اعلان جنگ و برائت به آنان است و اعلان جنگ و برائت با نام رحمان و رحیم تناسب ندارد. (2)

علاوه بر این كه چه بسا سوره توبه، سوره جداگانه ای نبوده و ادامه سوره انفال باشد. (3)

پی نوشت ها:

1. توبه (9) آیه 2.

2. فیض كاشانی، الاصفی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1418 ق، ج 1 ، ص 451.

3. همان.

اولين جمله اي كه حضرت مهدي ( عج ) بعد از ظهور بر زبان مي آورد چيست ؟
أول ما ينطق به هذه الآية " بقية الله خير لكم إن كنتم مؤمنين " ثم يقول : أنا بقية الله في أرضه وخليفته وحجته عليكم؛

اولين جمله اي كه حضرت مهدي ( عج ) بعد از ظهور بر زبان مي آورد چيست ؟

بنا بر روایت:

و أول ما ينطق به هذه الآية " بقية الله خير لكم إن كنتم مؤمنين " (1)ثم يقول : أنا بقية الله في أرضه وخليفته وحجته عليكم؛ (2)

اولین كلام حضرت تلاوت آیه "بقیه الله خیر لكم= باقی مانده خدایی برای شما بهتر است" می باشد. پس از تلاوت آیه خود را به عنوان "بقیه الله" و حجت و خلیفه در زمین معرفی می نماید.

پی نوشت ها:

1. هود (11) آیه 86.

2. شیخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، قم، انتشارات اسلامی، 1363 ش، ص 331

آیا بستن كار وبخت و زندگی یك فرد امكان پذیر است؟برای
خداوند فرموده است: هر گاه بندگان من، از تو در باره من بپرسند، [بگو] من نزديكم، و دعاي دعاكننده را- به هنگامي كه مرا بخواند- اجابت مي‏كنم، ...

آیا بستن كار وبخت و زندگی یك فرد امكان پذیر است؟برای رفع این دعاها وبرای گشایش رفتن پیش دعانویس كارگشاست؟درصورت پاسخ منفی راه حل آن را لطفا بگویید.چون چند نفر به من گفتن كه شخصی این كار را برایم انجام داده.چطور میتوانم دعاها را باطل كنم؟

خواهر محترم! خداوند فرموده است: هر گاه بندگان من، از تو در باره من بپرسند، [بگو] من نزديكم، و دعاي دعاكننده را- به هنگامي كه مرا بخواند- اجابت مي‏كنم، پس [آنان‏] بايد فرمان مرا گردن نهند و به من ايمان آورند، باشد كه راه يابند. (1) آیه این باور و اعتقاد را در وجود انسان تقویت می كند كه دعا و طلب حاجت، منشأ و خاستگاه الهی دارد . چنین به نظر می رسد كه خداوند در یك انتظار رحمانی از مخلوق خود به سر می برد تا او را پاداش دهد و حاجت هایش را برآورد.

 دعا چون دارویی است كه به هر حال تأثیر خود را خواهد گذاشت .اگر در این مسیر به خوبی مورد استناد و استفاده قرار گیرد ،حتماً نتیجه بخش خواهد بود.

 البته مراجعه برای دعا نزد علما و بزرگان كه از كمالات بهره‏ای دارند، نیز از دعاهای مخصوص و وارد شده از لسان معصوم و برای امور خیر استفاده می كنند ، امری پسندیده است.بعضی ادعیه و اسما دارای قدرت های مادی و معنوی خاصی هستند كه می توانند سبب دگرگونی هایی در عالم ظاهر و باطن گردند, اما باید توجه داشت كه چنین ادعیه واسمائی فقط وقتی به كار می روند كه اوّلاً مورد استفاده فردی قرار گیرند كه علم به استفاده از آن ها داشته باشد;

 ثانیاًاهل باطن باشد و نفسش دارای قوه تأثیر و تصرف در عالم باطن باشد. در غیر صورت , از اذكار و اوراد داخل كتاب های رمل و جفر كه بعضی مردمان آن ها را دارند و انسان ها را با آن می فریبند, كاری ساخته نیست.در عین حال مثلاً ازدواج و مشكلاتی كه در مسیر آن قرار دارد، نمی‏تواند به طور حتم معلول دعایی باشد كه دعانویسی نوشته  و یا بختی بسته شده كه دعا نویس باید آن را باز كند. قبول چنین تصوراتی به عنوان اعتقاد حتمی مردود است، اگر چه در عالم هستی اسراری وجود دارد كه به دلایلی به دست بعضی افراد صالح و یا ناصالح می افتد و از آن بهره صحیح یا باطل برده می شود. چنان كه قوم یهود از دو فرشته هاروت و ماروت مطالبی را آموختند كه با سوء استفاده توانستند به وسیله آن، میان مرد و همسر جدایی بیفكند.(2)

بنابراین اگر بخواهد دعا نویسی  طلسم و سحر را  به عنوان ابزار شر مورد استفاده قرار دهد ، اگر چه امكان آن استاما  با استمداد از قدرت الهی و توكل به خداوند می توانآن را باطل نمودچون هیچ چیز جز به اراده خدا تحقق نخواهد داشت.

خواهر گرامی! اكثر این گونه باورها (شانس،اقبال ،بخت ،ستاره ، سحر ،جادو و طلسم) كه در بین مردم وجود دارد، پایه و اساس عقلی و علمی و دینی ندارد. 

اما آن قسم از سحر و طلسم كه در برخی كتب دینی  آمده است، اگر چه اصلش واقعیت دارد، ولی حقیقت آن در دسترس مردم و شیادان نیست0بنا بر این ذهن خود را از این حرف های بی اساس و خرافی پاك كنید . بدانید كه زمام امور همه چیز در اختیار خداوند است . با توكل و دعا و راز و نیاز با او و توسل به معصومین (علیهم السلام) ، به لطف و رحمت خدا امیدوار باشید.

یكی از بهترین راهها برای درمان این معضل، "دعا" و خواندن خداست، زیرا كید و مكر هر شیطانی در برابر خداوند متعال ضعیف است . دعا مؤثرترین سلاح است كه در قرآن كریم و روایات در مورد آن بسیار تأكید شده است.

اما آنچه در قرآن در این باره وجود دارد، با عنوان سحر آمده است.

از بررسی حدود 51 مورد كلمه سحر و مشتقّات آن در قرآن به این نتیجه می‌‌رسیم كه سحر از نظر قرآن به دو بخش تقسیم می‌‌شود:

1. بخشی از سحر،فریفتن و تردستی و شعبده بازی و چشم بندی است و حقیقتی ندارد، چنان كه در بالا اشاره كردیم،و قرآن  هم میفرماید:

ريسمان ها و چوبدستي‏هايشان، بر اثر سحرشان، در خيال او، [چنين‏] مي‏نمود كه آنها به شتاب مي‏خزند(3) . هم چنین آمده است: هنگامی كه ریسمان ها را انداختند ، چشم های مردم را سحر كردند و آنان را ارعاب نمودند. (4)

از این آیات استفاده میشود كه بخشی از سحر حقیقتی ندارد و اثری نمی گذارد، بلكه نوعی تردستی و چشم بندی است و واقعیت ندارد.

2.  بخشی از سحر  اثر میگذارد، مانند آیه 102 سوره بقره كه داستان هاروت و ماروت را بیان میكند و میفرماید: سحر هایی را به مردم میآموختند، ولی آنان كه سحر را فرا میگرفتند، بین مرد و و زنش جدایی میانداختند(فیتعلمون منهما ما یفرّقون به بین المرء و زوجه) یا (و یتعلمون ما یضرّ هم و لا ینفعهم) نیز چیزهایی می آموختند كه به آنان ضرر میرساند و نفعی نمی بخشید.(5)

 با توكل بر خدا و توسل به اهل بيت (ع) پيش برويد  . در هر روز قرآن را تلاوت نمایید، مخصوصا سوره صافات و يس  و ناس و فلق را تلاوت كنيد . نمازها را در اول وقت به جا بياوريد. از دادن صدقه خودداری نكنيد .نسبت به احترام به والدين كوشا باشيد . خداوند حافظ و نگه دار شما خواهد بود . به خرافات و حرف هاي شيطاني هم اهميت ندهيد.

 

پی نوشتها:

1. بقره (2) آیه 186.

2. همان، آیه 102.

3. طه (20) آیه 66.

4. اعراف (7) آیه 116.

 5. بحار الانوار, ج 92 ،ص 319

رابطه با فرد بي نماز چطور بايد باشد؟
ا توجه به اصول و قواعدي عمومي كه از مجموع آيات و روايات استفاده مي شود بايد بگوييم كه شخص بي نماز كسي است كه مهمترين معروف دين خود كه ستون خيمه دين وي است رارها

رابطه با فرد بي نماز چطور بايد باشد؟ با بيان احاديث و آيات قرآن و منابع؟

آيه يا حديثي كه به صورت اختصاصي حكم رابطه با مسلمان تارك الصلاه را بيان كرده باشد ما نيافته ايم، ولي با توجه به اصول و قواعدي عمومي كه از مجموع آيات و روايات استفاده مي شود بايد بگوييم كه شخص بي نماز كسي است كه مهمترين معروف دين خود كه ستون خيمه دين وي است (1)يعني نماز را رها كرده است همان نمازي كه در روايات آمده كه اولين عملي كه در روز قيامت حسابرسي مي گردد نماز است اگر قبول درگاه الهي واقع شود سراغ بقيه اعمال مي روند و اگر مقبول واقع نشود و نصاب قبولي را كسب نكند سراغ بقيه اعمال نمي روند (2)و لذا مي بينيم كه در برخي روايات شخص تارك الصلاه كافر دانسته شده است (3) البته نه بدين معنا كه همه آثار و احكام كافر را داشته باشد و همچون كافر نجس باشد يا ساير احكام كافر را داشته باشد، بلكه برخي عواقب كفر مشمول تارك الصلاه نيز مي گردد به عنوان نمونه چنانكه عاقبت كفر آتش جهنم است عاقبت ترك نماز هم آتش جهنم است. چنانكه خداوند متعال در قرآن كريم مي فرمايد كه در روز قيامت وقتي بهشتيان از دوزخيان درباره علت جهنمي شدن آنها سؤال مي كنند اولين پاسخي كه مي دهند اين است كه: « قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ»(4) مي‏گويند: «ما از نمازگزاران نبوديم»

با توجه به اين اوصاف وظيفه اي كه ما نسبت به تارك نماز داريم امر به معروف (نماز) و نهي از منكر (ترك نماز) وي است و روشن است كه امر به معروف و نهي از منكر براي همه افراد و همه اعصار و همه شرايط يكسان نيست. برخي با خنده رويي و روي خوش نشان دادن ترغيب به نماز مي شوند و برخي با قطع رابطه و ترشرويي و روشن است كه تا زماني كه مي توانيم با روي خوش افراد را امر به معروف كنيم نمي توانيم با قطع رابطه و امثال آن امر به معروف كنيم چنانكه خداوند متعال در خصوص پيامبر (ص) مي فرمايد:« فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِك...»(5)  «به (بركت) رحمت الهي، در برابر آنان [مردم‏] نرم (و مهربان) شدي! و اگر خشن و سنگدل بودي، از اطراف تو، پراكنده مي‏شدند»

البته ناگفته نماند كه مسائل مذكور در خصوص افرادي است كه از روي سهل انگاري نماز را ترك كرده اند. اما اگر كسي اعتقاد داشته باشد كه نماز جزء دين نيست و عمدا با اين اعتقاد نماز نخواند چنانچه بداند نماز ضروري دين است و انكار نماز به انكار رسالت پيامبر (ص) برگردد، كافر و نجس است.(6)

البته در بين عموم افرادي كه تارك الصلاه هستند اين حالت به ندرت اتفاق مي افتد و لذا نبايد هر بي نمازي را اتهام كفر و نجاست بزنيم. چنانكه نبايد در قبال بي نمازي آنها بي تفاوت باشيم. زيرا اين بي تفاوتي ها به نوعي  تأييد ايشان در عدم التزام به امور ديني و تأييد گناه آنان است.

پي نوشت ها:

1. « الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّين‏» (برقي، احمد بن محمد بن خالد، محاسن، قم، دار الكتب الإسلامية، 1371ق، ج‏1، ص286)

2. « أَوَّلُ مَا يُحَاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ عَلَي الصَّلَاةِ فَإِذَا قُبِلَتْ قُبِلَ مِنْهُ سَائِرُ عَمَلِهِ وَ إِذَا رُدَّتْ عَلَيْهِ رُدَّ عَلَيْهِ سَائِرُ عَمَلِهِ.» (شيخ صدوق‏، من لا يحضره الفقيه، قم، جامعه مدرسين، 1404ق، ج‏1، ص 208) « اولين چيزي كه بندگان بواسطه آن حسابرسي مي گردند نماز است. اگر نماز مقبول واقع شد ساير اعمال نيز مقبول واقع مي شود و اگر نماز قبول نشد ساير اعمال نيز قبول نمي شود»

3. ر.ك: كليني، محمد بن يعقوب، كافي، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1407 هق، ج‏2، ص 279.

4. مدثر(74) آيه 43.

5. آل عمران(3) آيه 159.

6. يزدي، سيد محمد كاظم، العروة الوثقي، بيروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات‌، 1409 ه‍ق‌، ج‌، ص 67‌

آیا احادیث كتاب اصول كافی معتبر است؟
كتب چهارگانه حدیث شیعه(كافی، فقیه، تهذیب و استبصار) از اعتبار بالایی برخوردارند، زیرا نویسندگان این كتاب ها هم در فن رجال و حدیث تبحر فوق العاده داشته اند.

آیا احادیث كتاب اصول كافی معتبر است؟ یا ممكن است احادیث جعل شده ای بین آنها باشد؟ بحارالانوار چطور ؟

با سلام و تشكر از ارتباط شما با مركز ملی پاسخگویی به سوالات دینی!

كتب چهارگانه حدیث شیعه(كافی، فقیه، تهذیب و استبصار) از اعتبار بالایی برخوردارند، زیرا نویسندگان این كتاب ها هم در فن رجال و حدیث تبحر فوق العاده داشته و هم سعی كرده اند فقط روایات معتبر را جمع آوری نمایند. روایات جمع آوری شده در این كتاب ها همگی در نظر نویسندگانش اعتبار داشته اند، ولی بالاخره نویسندگان این كتب، انسان های محدود و ممكن الخطا بوده اند. جاهایی خطا و اشتباه كرده و موارد بسیاری نیز احادیثی كه آورده اند، همراه با قرائنی بوده كه با توجه به آن قرائن، معتبر بوده اند، ولی این  قرائن در گذر زمان از بین رفته و به دست ما نرسیده، حالا آن روایات چون همراه آن قرائن نیستند، برای حدیث شناس ایجاد اطمینان به صدورشان حاصل نمی شود و ضعیف می گردند.

بنا بر این نمی توان گفت كتاب كافی صد در صد حق و معتبر است. كتابی كه صد در صد حق و معتبر است و هیچ باطلی در آن راه ندارد و نخواهد داشت، فقط و فقط قرآن است. غیر قرآن هر كتاب دیگری ممكن است باطلی در آن راه یافته باشد.

این كه ممكن است در كتابی چند حدیث جعلی و نامعتبر راه یافته باشد، دلیل نمی شود كه اعتبار آن كتاب را زیر سؤال ببریم. كافی كه دو جلد آن در باره اصول و اعتقادات و بقیه آن در باره فروعات و احكام است، كتاب معتبری است كه غالب قریب به اتفاق احادیث آن معتبر بوده و قابل توجه اند  و با احتمال این كه ممكن است معدودی احادیث غیر صحیح در آن راه یافته باشد، نمی توان از این كتاب نورانی و ارزشمند، چشم پوشید.

بحارالانوار با كافی تفاوت دارد.

نویسنده كافی سعی داشته احادیث صحیح و معتبر كه بتوان در اصول به آنها اعتماد كرد و در فروع به آنها فتوا داد و به كمك آنها به یقین رسید را جمع آوری كرده از این رو در نقل حدیث وسواس فراوان به خرج داده اما نویسنده بحارالانوار هدف دیگری داشته است.

ایشان سعی داشته احادیث امامان را كه حداقلی از اعتبار را دارند ، در یك مجموعه جمع آوری كند تا از نابودی در امان بمانند و بعد حدیث شناسان به بررسی آنها بپردازند. این خصوصیت از آنجا آشكار می شود كه نویسنده بحارالانوار در كتاب "مرآه العقول" به شرح كافی پرداخته و بسیاری از احادیث كافی را ضعیف یا مجهول شمرده است چون در آنجا به عنوان یك محدث در مقام بررسی احادیث بوده، ولی هم ایشان در بحارالانوار به عنوان محدث در صدد جمع آوری احادیث معتبر نیست بلكه در صدد جمع آوری احادیثی است كه حداقلی از اعتبار را دارند تا از نابودی در امان باشند. بنا بر این در صد روایات ضعیف و مجهول در بحارالانوار نسبت به كافی فراوان ترند.

كتابي مانند مفاتيح الجنان يافت ميشود؟
1- مصباح الزائر 2-بلداأمین 3-اقبال الأعمال 4- مزار كبير 5-مفاتیح الحیاة

ميخواستم ببينم در بين كتب روايي ما كتابي مانند مفاتيح الجنان يافت ميشود كه فقط در ان روايات. اذكار و دعاهاي منقول ائمه نقل شده باشد ميتوانيد معرفي كنيد

1- مصباح الزائر از سيّد علي بن موسي بن طاووس:

2- البلد الأمين از مرحوم كفعمي

3- اقبال الاعمال از سيدبن طاووس

4- مزار كبير از محمد بن المشهدي .

5- مفاتيح الحيات از آيت الله جوادي آملي

چگونه احادیث درست را از نادرست تشخیص دهیم؟
حديث ها از نظر اعتبار به چهار دسته كلي تقسيم مي شوند.

چگونه احادیث درست را از نادرست تشخیص دهیم؟

پرسشگر محترم با سلام و تشكر از ارتباطتان با اين مركز؛

حديث ها از نظر اعتبار به چهار دسته كلي تقسيم مي شوند. البته تقسيم بندي هاي ديگري هم وجود دارد كه تقريبا فروع همین تقسيم بندي كلي است.

احاديث از يك نظر به دو دسته تقسيم مي شوند: متواتر و غير متواتر (خبر واحد)

حديث متواتر حديثي است كه صدور آن از معصوم قطعي است و شك و تردیدی در صدور آن از معصوم وجود ندارد . البته خود متواتر تقسيم هايي دارد، ولي احاديث متواتر محدود و كم هستند و غالب احاديث غير متواتر و به اصطلاح "خبر واحد" مي باشند.

احاديث غير متواتر كه بيش تر و اكثريت قريب به اتفاق احاديث هستند ، خود به چهار دسته كلي تقسيم مي شوند:

1. خبر صحيح كه راويان آن تا معصوم افراد شناخته شده، متصل به هم و عادل و شيعه دوازده امامي مي باشند. اين نوع حديث، بهترين نوع بعد از متواتر است و در احكام فرعي حجت مي باشد.

2. خبر موثق به احاديثي گفته مي شود كه راويان آن تا معصوم متصل و شناخته شده اند و همگي مورد اطمينان و در درجه بالاي تقوا و راستگويي و...هستند، گر چه بعضي از آنان شيعه دوازده امامي نيستند.

اين روايات از لحاظ اعتبار در درجه بعد از خبر صحيح هستند.

3. خبر حسن، كه راويان شناخته شده و متصل و شيعه هستند . گر چه مدح هم شده اند، ولي وثاقت آنان يقيني نيست . از لحاظ ايمان و تقوا و راستگويي و حافظه و تقيد بر درستگويي و... مورد يقين و اطمينان نمي باشند. اين روايات كه تعدادشان بيش تر از انواع قبل است، در درجه اعتبار پايين تري از روايات قبل مي باشند.

4. روايات ضعيف كه در سند يا دلالت آن ها ضعف و ايرادي هست ،مثلا راويان تا معصوم متصل نيست و يا اصلا راويان ذكر نشده اند يا راوي بين چند نفر كه ثقه و غير ثقه اند، مشترك مي باشد يا از راوي هيچ مدح و تاييدي نرسيده و...

اين روايات كه از لحاظ تعداد بيش ترين هستند، از لحاظ درجه اعتبار از همه پايين ترند.

براي اطلاع بيش تر به كتاب هاي علوم حديث ، نصيري - دراية الحديث، مدير شانه چي  و دراية و رجال،علي صدرايي خويي مراجعه كنيد.

بنا بر این ما هم روایات متواتر و یقینی داریم ؛ هم روایات صحیح و مشهوری كه با توجه به قرائن داخلی و خارجی اطمینان به صدور آن ها از معصوم داریم.

دليل حجت بودن قول معصوم يعني روايات چيست؟
روايات معصومين (عليهم السلام) را بايد به دو دسته تقسيم نمائيم: یکی روایات پیامبر اسلام(ص) و دیگری روایات ائمه معصومین (ع)

دليل حجت بودن قول معصوم يعني روايات چيست؟ آيا اگر خود روايات بگويد روايت معصوم حجت است كافي است اين مستلزم دور نيست؟

روايات معصومين (عليهم السلام) را بايد به دو دسته تقسيم نمائيم:

يك دسته مربوط به خود پيامبر (ص) است .

 دسته ديگر مربوط به امامان معصوم (عليهم السلام).

اثبات حجيت روايات و سنت پيامبر  به وسيله روايات خود حضرت يا ساير معصومين (عليهم السلام) مستلزم دور است .حجيت سنت پيامبر  را به وسيله آيات قرآن و دليل عقلي اثبات مي كنيم.

آياتي كه دلالت بر لزوم اطاعت مطلق از رسول خدا (ص) دارد و دلايل عقلي كه دلالت بر عصمت رسول خدا  دارد ،بر حجيت روايات مأثوره از پيامبر  دلالت دارد.

از جمله اين آيات به آيه 12 سوره تغابن مي توان اشاره نمود كه خداوند متعال در اين آيه مي فرمايد:

« وَ أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُول؛

اطاعت كنيد خدا را، و اطاعت كنيد پيامبر را».

 همچنين در آيه 7 سوره حشر مي فرمايد:

«  ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا؛

 آنچه را رسول خدا براي شما آورده بگيريد (و اجرا كنيد)، و از آنچه نهي كرده خودداري نماييد».

 اين آيات و آيات متعدد ديگري از قرآن كريم دلالت بر حجيت سيره پيامبر  و لزوم تبعيت از آن دارد.(1)

اما درباره روايات مأثوره از امامان معصوم (عليهم السلام)  علاوه بر آيات قرآن و دلايل عقلي كه دلالت بر ولايت و عصمت ايشان و در نتيجه حجيت سنت ايشان دارد، به وسيله احاديث رسول خدا همچون حديث ثقلين (2)نيز مي توان حجيت روايات ايشان را اثبات نمود . اين امر مستلزم دور نيست. زيرا در اين جا به وسيله قول امامان حجيت اقوال ايشان اثبات نمي شود ،بلكه به وسيله قول رسول خدا (ص) حجيت اقوال ايشان اثبات مي شود.

از جمله آيات قرآن كه دلالت بر لزوم تبعيت از ايشان و در نتيجه حجيت سنت ايشان دارد، آيه اولي الامر است كه خداوند متعال در اين آيه مي فرمايد:

« يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ؛ (3) اي كساني كه ايمان آورده‏ايد! اطاعت كنيد خدا را! و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولو الأمر [اوصياي پيامبر] را».

در روايات متعدد و معتبر، مراد از اولي الامر در آيه مذكور ائمه معصومين (عليهم السلام) دانسته شده است.

 شيخ طبرسي از جابر بن عبدالله انصاري نقل مي كند كه وقتي آيه اولي الامر نازل شد، از رسول خدا سؤال نمودم كه  ما خدا و رسول خدا را مي شناسيم . مراد از اولي الامر كيست؟

 فرمود:

« هُمْ خُلَفَائِي يَا جَابِرُ وَ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِينَ بَعْدِي أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (ع) ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْمَعْرُوفُ فِي التَّوْرَاةِ بِالْبَاقِرِ وَ سَتُدْرِكُهُ يَا جَابِرُ فَإِذَا لَقِيتَهُ فَأَقْرِئْهُ مِنِّي السَّلَامَ ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ مُوسَي بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُوسَي ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ سَمِيِّي وَ ذُو كُنْيَتِي حُجَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ بَقِيَّتُهُ فِي عِبَادِهِ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ ذَلِكَ الَّذِي يَغِيبُ عَنْ شِيعَتِه...‏؛(4)

 ای جابر !آن ها جانشینان و امامان مسلمانان بعد من هستند. اول آن ها علی بن ابی طالب (ع) سپس حسن و حسین و علی بن حسین و محمد بن علی كه در تورات به باقر معروف است . به زودی ای جابر! وی را ملاقات می كنی. پس سلام مرا به وی برسان . بعد از او صادق، جعفر بن محمد و سپس موسی بن جعفر و علی بن موسی و سپس محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی . سپس هم نام و كنیه من و حجت خدا در زمینش و باقیمانده الهی بین بندگانش، محمد بن حسن بن علی است . این همان كسی است كه از شیعیان خود غایب می شود...».

پي نوشت ها:

1.  براي مطالعه تفصيلي دلايل عقلي و قرآني دال بر حجيت سنت مراجعه شود به حكيم، اصول العامه، المجمع العالمي لاهل البيت(عليهم السلام)، 1418ق، ص 117.

2. « إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّي يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ ؛ (شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، مؤسسه آل البيت،  1409 هـ.ق، ج 27، ص 34).

 دو چيز گرانبها را در ميان شما به يادگار مي گذارم كه اگر به آن ها تمسك كنيد ،هرگز گمراه نمي شوید :كتاب خدا و عترت و اهل بيتم . اين دو هرگز از يكديگر جدا نمي شوند تا اينكه در حوض كوثر بر من وارد شوند».

3. نسا(4) آيه 59.

4. طبرسي، إعلام الوري بأعلام الهدي، دارالكتب الاسلاميه، 1390 ق، 396

اضطراب خوب است يا بد؟تا چه اندازه خوبه؟
اضطراب زماني مرضي محسوب مي شود كه روند زندگي را با دشواري همراه سازد و در فعاليتهاي انسان مانع ايجاد كند.

آيا اضطراب خوب است يا بد؟تا چه اندازه خوبه؟ راههاي كاهش اضطراب ؟ چه راه درمانی را برای آن پیشنهاد می كنید؟

پرسشگر گرامي  اضطراب به خودي خود بد نيست و حتي وجود آن براي زندگي لازم است. انسان بدون اضطراب، انسان بيخيال و بيتفاوت خواهدبود كه خود آن نيز از نابسامانيهاي روحي و رواني شمرده مي شود. اضطراب زماني مرضي محسوب مي شود كه روند زندگي را با دشواري همراه سازد و در فعاليتهاي انسان مانع ايجاد كند. اضطراب زياد موجب كاهش عملكرد و اختلال در آن ميشود و در اين حالت بايد با آن مقابله كرد.

  اولين قدم در مقابله با اضطراب شناخت علائم اضطراب و چگونگي تاثير اين علائم برخود است. اضطراب هم مي تواند به ما نيرو ببخشد و ما را براي مقابله با مشكل آماده كند و هم مي تواند عملكرد طبيعي ما را مختل سازد. وجود مجموعه اي از علائم بدني، ذهني، و رواني ما را متوجه مي كند كه مضطرب هستيم.

  خيلي وقت ها كه مضطربيم، احساس مي كنيم تمام زندگي ما تحت الشعاع قرار گرفته و از آنجائي كه آرامش نداريم، دقت نمي كنيم تا ببينيم علت نگراني ما چيست و همين نامشخص بودن، علائم ما را تشديد مي كند، هر چند در انواع خاصي از اضطراب، دليل واضحي براي نگراني خود پيدا نمي كنيم. اما بسياري از نگراني هاي روزمره ما دلايلي دارد كه مي توان آنها را پيدا و رفع كرد.

براي اين كار مي توانيم ابتدا با پاسخ به دو سوال زير شروع كنيم:

۱) اگر، چه اتفاقي مي افتاد حال من بهتر مي شد؟ يا اگر، چه كاري انجام دهم حال من بهتر مي شود؟

۲) اگر، چه اتفاقي نيافتاده بود، حال من بهتر بود؟ يا اگر، چه كاري انجام نداده بودم، حال من بهتر بود؟

با پيدا كردن پاسخ اين سوال ها، معمولا سرنخ نگراني را پيدا مي كنيم و همين پيدا شدن منشاء و دليل نگراني، به مقدار زيادي موجب كاهش اضطراب مي شود، ضمن اينكه راه حل هايي را نيز براي برطرف كردن آن به ما نشان مي دهد.

 نكته ديگر اين است كه، بسياري از اوقات، واكنش ما نسبت به مسائل نگران كننده به طور نامتناسبي شديدتر از آنچه بايد باشد است و اين، خود به بزرگ تر جلوه داده شدن مسئله ما منجر مي شود، در اين مواقع مي توانيم اين سوال را از خود بپرسيم:        

بدترين حالتي كه ممكن است در رابطه با اين مسئله پيش بيايد چيست؟

در بسياري از موارد خواهيم ديد كه حتي بدترين امكان در ارتباط با مسئله ما آن قدرها هم بد و غيرقابل جبران نيست كه اينقدر ما را مضطرب كند. اين راه ها را امتحان كنيد، اما فراموش نكنيد كه اضطراب طيف وسيعي دارد و براي كنترل انواعي از آن حتما بايد با روانپزشك و روانشناس مشورت كرد و درمان هاي تخصصي دريافت كرد.

 هر فرد بايد بداند كه اضطراب چگونه علايم خود را در او نشان ميدهد. شناخت اين علايم ميتواند به كنترل آنها كمك كند. اضطراب با تأثيرات هورموني خود، بعد از شروع، دامنهي بيشتري مي گيرد و در نهايت به اوج خود مي رسد. اگر كسي بر اين نكته آگاهي داشته باشد، سعي مي كند كمي صبر نمايد تا دامنهي اضطراب تمام شود و به تدريج به حالت آرامش باز گردد. اما اكثر افراد از خود اضطراب هول و دستپاچه شده و اين باعث مي گردد اضطراب آنها دچار افت و خيز بيشتري شود و طول بكشد.

در اينجا برخي از علائم اضطراب را نام مي بريم:

علائم جسمي: مهم ترين علائم بدني اضطراب عبارتند از: تپش قلب، تنگي نفس، بي اشتهايي، تهوع، بي خوابي، تكرر ادرار، چهره بر افروخته، تعرق، اختلال در گفتار و بي قراري.

علائم شناختي: شامل سر درگمي، اختلال در حافظه و تمركز، حواس پرتي، ترس از دست دادن كنترل، كمروئي، گوش به زنگي و افكار تكرار شونده.

علائم روان شناختي: شامل عصبي بودن، بي طاقتي، نگراني، هشياري افراطي، وحشت زدگي، دلواپسي، افسردگي، تنيدگي، ترس يا هيجان زدگي

غلبه بر اضطراب:

راههاي زيادي براي غلبه بر اضطراب وجود دارد، اما شما بايد راهكار مناسبي را كه با شخصيت شما متناسب است، بيابيد و بكار ببريد. بخاطر داشته باشيد بعضي از اين مهارتها نياز به تمرين مستمر دارند تا ثمر بخش شوند. درست مثل دوچرخه سواري و يا شنا كه نياز به تمرين مداوم دارند، اين مهارت نيز با تمرين مداوم، پرورش مي يابد و به زودي شما مي توانيد احساس نگراني خود را به راحتي كنترل كنيد.

1- استفاده از تكنيك ريلكسيشن: درتنش زدايي(Relaxation) بدون توجه به علل زيربنايي نشانههاي تنش و اضطراب، به تقويت يك رفتاري كه متضاد با اضطراب است مي پردازيم. زيرا فرض بر اينست كه با تقويت پاسخهاي آرامش بخش پاسخهاي اضطرابي تضعيف مي گردند. تنش زدايي(Relaxation) يكي از شيوه هاي جديد درمانگري است كه هسته مركزي درمانگري هاي اضطراب را تشكيل مي دهد. در اين روش درمانگر، مُراجع را به فن مقابله با اضطراب كه ريشة  اصلي مشكل است مجهز مي كند و با اجراي اين روش احساس آرامش گسترده اي تمام وجود مراجع را فرا مي گيرد. تنش زدايي هم به عنوان يك شيوة درماني مستقل است و هم به عنوان بخشي از يك پروسة درماني مانند حساسيت زدايي منظم محسوب مي شود. منطق بكارگيري وچگونگي تاثير روش فوق در بهبود مشكل را براي مُراجع تشريح كنيد، اساس شيوه، حركت از ظاهر به باطن و از سطح به عمق است. در اين تكنيك از تاثير روح و روان بر جسم و تاثير متقابل جسم بر روح و روان استفاده مي شود و مراجع بايد كاملا نسبت به اين تعامل توجيه شود..

 ذكر انواع مشكلاتي كه با استفاده از روش تنش زدايي(Relaxation) مهار شده اند براي اعتماد سازي بسيار مفيد خواهد بود در زير به برخي از آنها اشاره شد است:(به مراجع بگوييد كه اين نتايج به طور مفصل در ادبيات تحقيق مربوط به ريلكسيشن آورده شده است و وي مي تواند با جستجوي واژه فوق  در اينترنت آنها را ملاحظه نمايد.)

الف- سردرد ناشي از انقباض عضلات جمجمه، سردرد هاي مزمن تنشي به دليل تنش بيش از حد در عضلات اسكلتي سر و گردن آغاز مي شوند و آموزش تنش زدايي تدريجي در تقليل سردرد تنشي اثر غير قابل انكاري دارد.

ب- ميگرن كه به عنوان ضربان يك جانبة سردرد(فقط در يك قسمت از سر)  كه از درئن و يا اطراف چشمها آغاز مي شود تعريف شده و اغلب بوسيلة يك بو، دل بهم خوردگي، تهوع، و....برانگيخته مي شود و گاهي توام با روان بي اشتهايي، حالت تهوع، استفراغ كج خلقي، حساسيت، اختلال بينايي است. البته بيماراني كه تمرين منظم خانگي داشته اند رضايت خيلي بيشتري از كاهش سردردها داشته اند.

پ- تقليل اضطراب و درمان انواع هراسها مانند هراس از گربه،  حساسيت زدايي نظامدار يكي از اصلي ترين شيوه هاي درمانگري در انواع هراس است و تنش زدايي يكي از مولفه هاي اصلي اين روش به حساب مي آيد.

 ت- با كاهش اضطراب به دنبال تنش زدايي، بخاطر كم شدن دفاع هاي ايمني بدن كه در حالت اضطراب براه مي افتند، تحمل ما در تحمل تنيدگها افزايش مي يابد.

ث- تقليل رگه هاي اضطرابي و تظاهرات اضطرابي زنان بار دار

ج- درمان اضطراب امتحان

چ-تقليل اضطراب كودكاني كه در مدرسه دچار اضطراب مفرط شده اند.

ح-تقليل عوامل اضطرابي شخصيت مانند، تنش عصبي، ضعف من، اضطراب پارانويا گونه، نداشتن تصوير روشن از خود،و....

خ- درمان فشار خون، آرامش با افزايش سرم k+در خون رابطه مثبت و معني دار دارد و k+ نيز با سلامت رواني رابطة مثبتي دارد و تنش زدايي با كاستن از ضربان قلب باعث افزايش اين سرم در خون مي شود.

د- درمان بي خوابي و اختلالهاي مربوط به خواب. (تنش زدايي بدني به اين افراد كمك مي كند كه بسرعت بخواب روند.)

ذ- روش مقابله اي در بيماران مبتلا به سرطان و نيز تقليل برانگيختگي اين بيماران هنگام شيمي درماني

ر- درمان و پيشگيري از عود و رشد بيماريهاي روان- تني

ز- بهبود بيماريهاي تني روانزاد

ژ- كاهش ناراحتي هاو تنيده گيهاي ناشي از بيماريهاي قلب و عروق

ط- تقويت حافظه( بهبود فرآيند ضبط، باز شناسي، و اندوزش اطلاعات)

ظ- تغيير و تقليل رگه هاي اضطرابي شخصيت

ع-كنترل و غلبه بر لكنت زبان

غ- تقليل حملات صرع

ف- بهبود كودكان مبتلا به فزون كنشي

ق- درمان بيماران مبتلا به آسم

ك- تقليل دردهاي مربوط به قاعدگي

گ- كاهش اسپاسمهاي عضلاني در بيماران مبتلا به فلج مغزي

ل- بهبود تمرينهاي ورزشي و دستيابي به استعدادهاي كامل خود در ورزش

م- بهبود عملكردهاي اجرايي و فعاليت هاي شغلي

ن- افزايش اعتماد به نفس در برخورد هاي اجتماعي

 ورزيده بودن درمانگر به تنهايي براي تاثير اين روش كافي نيست، و توجه دقيق مراجع و انجام تمارين خانگي، شرط لازم براي استفاده از اين فن است. و به عبارتي دستيابي به اثرات درماني اين روش مستلزم تمرين و تلاش بي شائبة مراجع و رهنمودهاي شفاف درمانگر است.

2- نفس عميق بكشيد.

وقتي مضطرب هستيد، نمي توانيد به راحتي نفس بكشيد و اين مسأله به خودي خود توليد استرس مي كند. ممكن است حتي بدون آنكه متوجه باشيد نفس خود را در سينه حبس كنيد. ميزان اكسيژن در خون كاهش مي يابد و عضلات شما منقبض مي شوند. ممكن است احساس سردرد كنيد و يا نگراني شما افزايش يابد. بعد از اين هرگاه احساس نگراني كرديد، نفس عميق بكشيد، و چند ثانيه هوا را در ريه هاي خود نگه داريد. سپس به آرامي تا ۱۰ بشماريد و هوا را آزاد كنيد.

3- براي انجام كارهاي خود برنامه ريزي كنيد.

يكي از عوامل استرس زا استفاده نادرست از زمان و نداشتن برنامه ريزي مناسب ميباشد. ليستي از وظايف روزانه خود تهيه كنيد و بر اساس درجه اهميت آنها را تنظيم كنيد. سعي كنيد كارهاي مهم تر را زودتر انجام دهيد. بعد از انجام هر كار، آن را از ليست برنامه خود خط بزنيد. صبح قبل از هر چيز كارهاي را انجام دهيد كه علاقه چنداني به آنها نداريد، اما مجبوريد انجام دهيد. به اين ترتيب، بقيه روز احساس نگراني كمتري خواهيد كرد.

4- با اطرافيان خود ارتباط برقرار كنيد: سعي كنيد دوستان بيشتري پيدا كنيد. هرگاه احساس تنهايي و يا نگراني كرديد به ديدار يكي از دوستان خود برويد و با او صحبت كنيد.

5- به ذهن خود استراحت بدهيد.تجسم يك منظره زيبا ميتواند ذهن شما را از يك موقعيت استرس زا دور كند. هر گاه فرصت كرديد، چشم هاي خود را ببنديد و مكاني آرام و زيبا را در ذهن خود مجسم كنيد. سعي كنيد تمام جزئيات آن مكان را احساس كنيد. ( نواي دلنشين، منظره زيبا، عطر دل انگيز و ) همچنين مي توانيد با خواندن يك كتاب و يا گوش كردن به يك فايل صوتي آرام و دلنشين، اضطراب را از خود برانيد).

6- فعال باشيد:فعاليت هاي بدني نقش مهمي در كاهش اضطراب دارد. شما با ورزش كردن و ساير فعاليت هاي بدني ميتوانيد فشارهاي رواني ناشي از اضطراب را كاهش دهيد. سرگرمي مورد علاقه خود را پيدا كنيد و بطور منظم به انجام آن بپردازيد. ورزش، كارهاي هنري، رسيدگي به گلها و باغچه و در زمانيكه مضطرب هستيد مي تواند شما را آرام كند و انرژي بيشتري به شما بدهد. بخاطر داشته باشيد كه جسم و روح جدايي ناپذيرند.

7- مراقب سلامتي خود باشيد: شرط داشتن جسم و روحي سالم، تغذيه مناسب و استراحت كافي مي باشد. بدن سالم و قوي براي غلبه بر استرس آمادگي بيشتري دارد. درست مثل يك ماشين كه بدون بنزين از حركت مي ايستد، بدن شما نيز بدون تغذيه مناسب و خواب كافي قدرت خود را از دست داده و به راحتي تسليم موقعيت هاي استرس زا مي شود. پس مراقب خواب و خوراك خود باشيد.

8- خنديدن را فراموش نكنيد: خنده بهترين راه براي غلبه بر استرس مي باشد. گاه گاهي فيلمي كمدي نگاه كنيد و يا جمله طنزي بخوانيد تا حس شادي و نشاط در شما زنده شود.

9- خوش بين باشيد: وقتي كه مضطرب هستيد اغلب به همه چيز با ديد منفي نگاه مي كنيد. برخي افراد به اين مسئله عادت كرده اند و در واقع هميشه نيمه خالي ليوان را مي بينند. اگر شما جزو اين دسته افراد هستيد، سعي كنيد اين عادت را ترك كنيد. به نقاط روشن و زيباي زندگي فكر كنيد و خوش بين باشيد. بعد از اين به دنبال نكات مثبت يك مسأله باشيد نه نكات منفي. خنده يك كودك، ديدن يك دوست قديمي، آواز يك پرنده، طلوع خورشيد، سلامتي، شادابي، جواني و. نمونه هايي از نكات مثبت و روشن زندگي ميباشند. ممكن است اين نكات بسيار ساده و ناچيز به نظر آيند، اما به تدريج همين نكات ناچيز ميتوانند ديد شما را نسبت به زندگي تغيير دهند و از اضطراب شما بكاهند

10- ياد خدا: درس خواندن، كنكور، و همه فعاليتهاي ديگر با فلسفه زندگي ارتباط دارند. ياد خدا اگر همراه با يك فلسفه زندگي روشن و آگاهانه باشد، به طور حتم در آرامش انسان مؤثر خواهد بود. انسان خدامدار، افق زندگي بسيارگسترده و وسيعي دارد و اهداف زندگي را در امور كوچك و گذرا خلاصه نمي كند. براي او هم شكست و هم پيروزي معناي خاصي دارد. و آنان كه ايمان آورده اند و دلهايشان به ياد خدا آرام ميگيرد، آگاه باشيد كه ياد خدا  آرامش بخش دلها است. سوره رعد آيه ۲۸

11- شناسايي تيپ شخصيتي: هر انساني در طول زندگي روشهاي گوناگون براي كنار آمدن با موقعيتهاي اضطرابزا تكوين مي يابد. براي كنار آمدن با اضطراب دو خط مشي كلي وجود دارد:

1- در يكي از آنها خود مسأله مورد توجه قرار مي گيرد (مشي مسأله مدار) يعني شخص موقعيت اضطرابزا را ارزيابي مي كند و سپس دست به كاري مي زند تا آن موقعيت را تغيير دهد.

2- در خط مشي هيجان مدار، خود هيجان در مدار توجه قرار مي گيرد، يعني شخص به جاي درگيري مستقيم با مسأله مي كوشد تا از راههاي گوناگون از احساس اضطراب خود بكاهد.  

 در اغلب موارد خط مشي مسأله مدار گرايش سالمتري براي مقابله با اضطراب است

 شما كدام خط مشي يا در واقع كدام تيپ شخصيتي را داريد؟ روي سخن بيشتر با كساني است كه هيجان مدار هستند، چرا كه اينان بيشتر دچار اضطراب مي شوند. شناسايي تيپ شخصيتي حداقل به شما كمك مي كند اولاً خودتان را بهتر بشناسيد و ثانياً آمادگيهاي خود را براي مقابله با اضطراب واقعبينانه ارزيابي كنيد. افراد هيجان مدار بايد توجه داشتهباشند كه آنها بيش از آن كه از خود مسأله نگران و مضطرب شوند از نگراني خودشان نگران مي شوند! به جاي اين كه فكركنند چگونه با مشكل مواجه شوند، به دنبال اين مي روند كه چگونه بتوانند نگراني خود را كنترل كرده يا كاهش دهند، وخود اين فكر، اضطراب بيشتري توليد مي كند.

12- ورزش و تحرك جسمي: يكنواختي و ركود جسمي، از نظر رواني هم انسان را خسته ميكند. خستگي رواني هم، موجب اغتشاش فكري و در نهايت اضطراب ميشود. كسالت، تنبلي و بيتحركي را از خود دور كنيد. كسي كه لميده، درازكش و يا در حالتي كه به استراحت شبيه است، درس مي خواند، يا خيلي بي خيال است و يا براي افكار اضطرابي كه در آينده به سراغش خواهدآمد، فكري نكرده است. به خصوص در ايام امتحانات، ماهها، هفته ها و روزهاي آخر كنكور سعي كنيد با ورزش و تحرك جسماني به نشاط و شادابي خود كمك نماييد.

13- تصوير سازي ذهني: گاهي مي توان با به تصوير كشيدن ذهني آن چه كه ممكن است برايمان پيش بيايد، هم موقعيت را بهتر درك كرد و هم پيش بيني هاي لازم را انجام داد.

يك مثال براي كنكوريها: تصوّر كنيد امروز جلسهي كنكور برگزار مي شود. شمابه محلّ برگزاري كنكور رسيده ايد، از در ورودي عبور كرده ايد، وارد سالن يا مكان آزمون شده ايد، سر جاي خود نشسته ايد، پاسخنامه ها و دفترچه  سؤالات را كنار صندلي شما و روي ميز گذاشته اند، الآن اعلام مي كنند كه شروع كنيد، نيم ساعت از وقت آزمون مي گذرد، يك ساعت، دو ساعت، و، دفترچه دوم را هم تمام مي كنيد و كنار مي گذاريد، جلسه به پايان مي رسد، از جاي خود بلند مي شويد

مي توانيد نمونه هايي از اين تصوير سازي ذهني را چند بار انجام دهيد تا آمادگيهاي رواني خود را براي روز و ساعت آزمون افزايش دهيد. اگر اين فعاليت را انجام دهيد در واقع جلسهي آزمون واقعي براي شما يادآور و تداعي كننده تمرينهاي تصوير سازي ذهني خواهدبود

صفحه‌ها