مشاوره

سلام. من جوانی 20 ساله هستم . تمام نمازهایم را در خانه میخوانم . امام مشکلی که دارم این است که با خودم شک دارم. نمی دانم نمازها را برای رضا خدا میخوانم یا به خاطر ترس از خدا در آخرت. یا مثلا وقتی مسجد می روم که نماز بخوانم همش فکر میکنم نکنه برای موقعیت شغلی در آینده می روم یا به خاطر اینکه مردم فکر کنند من آدم خوبیم. خلاصه بگم همش فکر میکنم آدم ریاکاری هستم . ترخدا در این ماه رمضان راهنمایی ام کنید. چه کار کنم؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
هر چند ريا در عبادت سبب باطل شدن عبادت است، لکن وسواس داشتن در مسئله ريا نيز سبب مي شود که انسان از فيض و برکات بسياري از امور عبادي محروم بماند.
همان طوري که ريا کردن ضرر دارد، وسواس در ريا نيز زمينه توفيقات معنوي را از انسان مي گيرد.
وسوسه از القاءات شيطان است، اگر از راه هاي ديگر نتوانست مؤمن را به انحراف بکشاند، از راه وسواس در انجام عبادات و ايجاد شبهه ريا وارد مي شود تا فکر و وقت مؤمن را تلف کند و از اين طريق او را به گناه بکشاند.
در روايت آمده است:« إِنَّمَا يُرِيدُ أَنْ يُطَاعَ فَإِذَا عُصِيَ لَمْ يَعُدْ إِلَى أَحَدِكُم‏» (1)يعني شيطان مي خواهد در طاعت او باشيد . وقتي شيطان را مخالفت کرديد، به سوي هيچ يک از شما باز نمي گردد.
اسلام مي خواهد شما به عنوان يک فرد مؤمن در تمام زمينه ها با وسواس مقابله کنيد و به وسواس و القاءات توجه نکنيد.
افراط و تفريط در اين مسأله مانند همه مسائل، اشتباه و خطاست. داشتن وسواس غلط است.(2)
اصل اعمال خود را براي رضاي خدا انجام دهيد .به وسواسي که در فکر شما ايجاد مي شود توجه نکنيد . بنا بگذاريد که عمل را براي رضاي خدا انجام مي دهيد. با اين روش هم در مسجد و جماعت شرکت کنيد و هم اين فکر را از خود دور کنيد. حتي اگر فکر مي کنيد که ريا انجام مي دهيد ،باز هم به اين فکر توجه نکنيد . نيّت خود را خالص کنيد. مدتي بي توجه به اين فکر رفتار کنيد، خود به خود اين حالت از شما برطرف مي شود.

پي نوشت ها:
1. الإستبصار،ج1- ص374،باب 217- باب من شك فلم يدر صلى ركعه.
2. آيت الله مکارم، اخلاق در قرآن، ج‏1، ص 290.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

من هنوز ازدواج نكردم چون خواستگار مناسب خودم رو نداشتم الان خواهر كوچكترم براش خواستگار آمده نه ميتونم جلوي شانس اون رو بگيرم نه ميتونم خرد شدن خودم رو ببينم من در خانواده‌اي زندگي مي‌كنم كه اگر من بمونم ديگه امكان ازدواج برام مهيا نميشه چون بعد از اينكه خواهر بعدي خودم ازدواج كنه ديگران جرات پيدا ميكنند براي خواهر سومم بيان جلو اون طوري من براي هميشه مي‌مونم شما بگيد چه كار كنم در ضمن خيلي دعا كردم كه خدا يه خواستگار خوب برام بفرسته هرشب يس خوندم ذكر گفتم اما نشد امروز از خدا خيلي دلم گرفته فكر مي‌كنم ديگه نمي‌خوام دوستش داشته باشم چون توي اين دنيا فقط خدا رو داشتم اميدم به اون بود اما امروز خدا تنهام گذاشت و دلم رو شكست حتي نمي‌دونم كه بايد هنوز دعا بخوانم يا نه چون اعتماد و ايمانم نسبت به خدا از دست دادم

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
متأسفانه شما سن دقيق خودتان را بيان نکرده ايد، ترتيب يا عدم رعايت ترتيب در ازدواج همشيران يکي ديگر از مسايل مهم در ازدواج است.
والدين معتقدند كه دختران شان را به ترتيب اولويت بزرگسالي شوهر دهند. اين نوع انديشه گاهي موجب ماندن چندين دختر در خانه مي‌گردد.
گاهي والدين استدلال مي‌کنند که اگر از دختر بزرگ عبور کنيم، ممکن است خواستگاري براي دختر بزرگ‌تر مراجعه نکند. اين باور گاهي باعث مي‌شود سرنوشت چند خواهر يا برادر به يکديگر وابسته شود و آنان نيز با مشکلاتي در اين زمينه روبرو شوند.
رعايت احترام نسبت به برادر يا خواهر بزرگ‌تر ضروري است، اما اگر در صدد باشيم که آن را به طور مطلق رعايت نماييم، گاهي مي‌تواند باعث از دست رفتن برخي موقعيت‌هاي مناسب براي خواهران و برادران محسوب گردد. در اين موارد اگر سن دختر يا پسري که به عنوان برادر يا خواهر کوچک‌تر مطرح هستند، چنان است که هنوز شانس ازدواج براي آنان هست، بهتر است کمي تحمل نمايند و اجازه دهند تا ترتيب ازدواج محقق شود.
اما چنانچه به دليل شرايط سني يا هر شرايطي ديگر، دختر يا پسر کوچک‌تر در معرض مخاطره قرار داشته و شانس ازدواج اندکي دارد، هرگز نبايد وارد اين اقدام مخاطره‌آميز گردد. در اين صورت، لازم است همشيره کوچک‌تر، در نخستين فرصت مناسب، پيش از همشيران بزرگ‌تر خود براي ازدواج اقدام نمايد.
همچنين گاهي فرد مناسب که از لحاظ جميع شرايط ممکن مطلوب است، براي خواستگاري از خواهر کوچک‌تر پيش‌قدم مي‌شود؛ در اين موارد، چنانچه امکان داشته باشد، خانواده‌ها مي‌توانند دو طرف را به يکديگر متعهد نمايند و برخي جنبه‌هاي تشريفاتي را به آينده واگذار نمايند؛ در غير اين صورت، انجام يک مراسم رسمي بدون ممانعت خواهد بود.
اما بدون ترديد، در مواردي که خواهران يا برادران ازدواج خودشان را عمداً به تأخير مي‌اندازند و يا خواستگارهاي شان را ردّ مي‌کنند، هرگز نبايد منتظر ازدواج آنان ماند و يا ازدواج را به تأخير انداخت. به هر حال به خدا توکل کنيد و مطمئن باشيد که خداوند بندگان خوب خودش را رها نخواهد کرد. خواندن يس هم به حکم يک وظيفه است و بخوانيد. ان شاء الله مؤثر واقع شود. اما هيچ يک باعث نمي‌شود تا ساير شؤون زندگي را تعطيل کنيد و منتظر بمانيد تا ازدواج محقق شود و سپس به زندگي ادامه دهيد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

من دختری 20 ساله هستم چگونه میتوانم نیازهای جنسی خود را تامیین کنم من علاوه بر اعتقاداتم شهوت بالا دارم و نمیخواهم به کناه بیافتم لطفا جواب بدید

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
براي کنترل شهوت خود راهکارهاي عملي زير را مورد توجه قرار دهيد:
1- هفته‏اي يکي دو روز روزه مستحبي بگيريد.
2- هر روز به منظور تخليه انرژي جسماني خود به مقدار زياد ورزش کنيد.
3- اوقات فراغت خود را با انجام کارهاي هنري، فني، و... پرکنيد.
4- در خوردن مواد غذايي انرژي‏زا و محرک مثل، خرما، پياز، فلفل، تخم‏ مرغ و... به حداقل لازم اکتفا کنيد.
5- از تماشاي رفتارها و برجستگي‏هاي بدن ديگران و صحنه‏هاي تحريک کننده خود داري کنيد. امام صادق(ع) فرمود: «نگاه تيري از تيرهاي شيطان است . چه بسا نگاهي اندوه‏هاي زيادي در پي داشته باشد».
6- براي تمام اوقات شبانه روز خود برنامه‏اي منظم تدوين کنيد . هيچ زماني را بدون برنامه قبلي سپري نکنيد زيرا براي آن اوقات شيطان برنامه‏ ريزي مي‏کند.
7- با شرکت در مجالس مذهبي، دعا، خواندن نمازهاي نافله و نافله شب پيوسته در صدد تقويت نيروي ايمان خود باشيد.
طبيعي است براي کنترل شهوت لازم است با عزمي راسخ و اراده‏اي محکم به راهکارهاي فوق پاي بند باشيد . در پرتو عمل به آن نکات و بدون هيچ گونه تنبلي، سستي، اهمال‏کاري موفقيت خود را تضمين خواهيد کرد و گرنه دردي دوا نخواهد شد.
در هر صورت تا قبل از ازدواج شايسته است غريزه را به طور موقت کنترل نموده ، عفت و پاکي و پاکدامني خود را همچون گذشته حفظ و حراست نمائيد . رعايت اين امور همان تقوا است که در قرآن فرموده : اگر زمينه ازدواج برايتان فراهم نيست ، تقوا پيشه کنيد .
کنترل غريزه به دو صورت ممکن است تحقق پذيرد:
1- کنترل منفي:
غالبا وقتي سخن از کنترل غريزه جنسي به ميان مي‏آيد، توجه اشخاص به سمت و سوي نوع منفي آن جلب مي‏شود و آن اين است که کسي با وجود تحريکات مختلف و مواجهه با عوامل انگيزش غريزه، بخواهد با ميل تحريک شده‏اش مبارزه و مقابله کند و به سوي ارتکاب جرم نرود.
چنين کاري گرچه قطعا بهتر از آلايش دامن و عمل به جرم است، ولي پيامدهاي سوء و مخرب آن بر کسي پوشيده نيست. اين کار هم به غايت دشوار است و هم زيانبار . بدين جهت هرگاه شخصي به کنترل غريزه سفارش مي‏شود، با چنين برداشتي از آن و تصور دشواري و زيانباري آن، از پذيرفتن چنين توصيه‏هايي سرباز مي‏زند.
2- کنترل مثبت:
غريزه جنسي اگر با ازدواج مهار نگردد، مطلوب‏ترين راه تسلط بر آن، کنترل مثبت است و آن پرهيز از صحنه‏ها و کارهايي است که به تحريک غريزه مي‏انجامد.
اين نوع از کنترل، که در حقيقت جنبه‏ پيشگيري دارد، هم راحت است و هم بي‏زيان بلکه مفيد و راحت است، زيرا در اين صورت همچون وسيله نقليه‏اي است با سرعت معمولي و قانوني که در مواجهه با خطر، مهار آن زحمت چنداني ندارد ، زيرا با اين حال کنترل غريزه فشاري بر جسم و روان تحميل نمي‏کند تا به آن صدمه‏اي وارد شود و مفيد است چون موجب مي‏شود مغز و اعصاب و قواي بدن در حالت عادي به سر برند . تعادل رواني شخص محفوظ بماند . انرژي و سرمايه‏هاي جسمي و روحي او بيهوده مصرف نشوند. برخلاف ماشيني که با سرعتي بسيار و بايسته خود سير مي‏کند که چه بسا به کلي اختيار آن از دست صاحبش بيرون رفته و مصيبت‏هايي به بار آورد . کنترل آن هم در صورت تحقق، صدها زيان و رنج و زحمت و اضطراب براي وسيله و صاحب آن به همراه دارد.
خداوند در قرآن کريم مي‏فرمايد: «بايد کساني که قدرت و وضعيت مساعد براي ازدواج ندارند ،عفت پيشه کنند»(1).
با تأمل معلوم مي‏شود که عفت در آيه معنايي عام دارد . عفت در همه اعضا و اندام است . اکنون طريق کنترل مثبت را به اختصار برمي‏شمريم:
1- پرهيز از فکر و ترسيم صحنه‏هاي محرک در ذهن و خيال.
عبدالله بن سنان از امام صادق(ع) نقل مي‏کند: «ان عيسي قال للحواريين:... ان موسي امرکم ان لا تزنوا و انا آمرکم ان لاتحدثوا انفسکم بالزنا فضلاً عن ان تزنوا، فان من حدّث نفسه بالزنا کان کمن اوقد في بيت مزوق فافسد التزاويق الدّخان و ا ن لم يحترق البيت؛
عيسي به اصحاب خود گفت:... موسي به شما دستور داد که زنا نکنيد و من به شما دستور مي‏دهم که فکر زنا هم در سر نپرورانيد تا چه رسد به اين که زنا کنيد ، زيرا کسي که خيال زنا کند ، مانند کسي است که در خانه‏اي نقش و نگار شده دود و آتش به پا کند. چنين کاري گرچه خانه را نمي‏سوزاند، ولي زينت و صفاي آن را مکدر کرده و فاسد مي‏کند» (2)
2- دوري از نگاه‏هاي مسموم و مناظر تحريک‏آميز.
قرآن کريم در دو آيه متوالي دستور به نگهداري چشم از نگاه حرام و هوس‏آلود داده است. در آيه اول مي‏فرمايد:
«قل للمؤمنين يغضّوا من ابصارهم و يحفظوا فروجهم...؛
به مؤمنان بگو ديدشان - را از نامحرمان - فرونشانند و نهانگاه‏هاي خود را - از وقوع در حرام - نگه دارند».
در آيه بعدي مي‏فرمايد:
«و قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهن و يحفظن فروجهن...؛
به زنان مؤمن بگو - چشم هايشان را فرو گيرند و نهانگاه‏هاي خويش را محافظت کنند» (3)
در هر دو مورد خداوند متعال نخست دستور به مراقبت از نگاه محرک و عفت چشم مي‏دهد و آن گاه به حفاظت از عورت فرمان داده است.
رسول اکرم(ص) مي‏فرمايند:
«النظره سهم مسموم من سهام ابليس فمن ترکها خوفا من الله اعطاه الله ايمانا يجد حلاوته في قلبه؛
نگاه هوس‏آلود - تيري است مسموم از تيرهاي شيطان - هر کس آن را به جهت خوف الهي ترک کند، خداوند ايماني به او مي‏بخشد که حلاوت آن را در قلب خود احساس مي‏کند» (4)
3- گوش ندادن به آوازها و موسيقي‏هاي تحريک‏کننده و مبتذل.
از حضرت صادق(ع) آمده است: «ان رجلا سأله عن سماع الغناء فنهي عنه و تلا قول الله عز وجل: «ان السمع والبصر والفؤاد کل اولئک کان عنه مسؤولاً».(5) «و قال يسأل السمع عما سمع والفؤاد عمّا عقد والبصر عما ابصر؛
مردي از حضرت درباره شنيدن آواز محرک پرسيد. حضرت نهي کرد و اين آيه را خواند:
«به يقين گوش و چشم و دل هر يک مورد سؤال خواهند بود» و فرمود:
گوش از آنچه شنيده و قلب از آنچه بدان دل بسته و چشم از آنچه ديده است، مسئول بوده و بازخواست خواهند شد».(6)
4- اجتناب شديد از نشست‏هاي غفلت ‏زا و معاشرت با دوستان ناباب و گوش سپردن به سخنان تحريک‏آميز.
از حضرت امام باقر روايت شده است:
«من اصغي الي ناطق فقد عبده، فان کان الناطق يؤدي عن الله عزوجل فقد عبدالله و ان کان يؤدي عن الشيطان فقد عبد الشيطان؛
هر کس به سخن گوينده‏اي گوش فرا دهد، او را بندگي کرده است، پس اگر ناطق از خدا بگويد شنونده، خداوند را بنده شده . اگر از شيطان و سخنان شيطاني بر زبانش جاري کند، بندگي شيطان کرده است» (7).
5- اعتدال در خوردن.
پرخوري و بي‏نظمي در خوردن در ذخيره‏سازي و انباشتن موادي که نيازمند خالي کردن و دفع شهوت باشد مؤثر است، ولي در صورت اعتدال و کم‏خوري سهم ناچيزي از آن صرف تهيه آن مواد مي‏شود.
در حديثي که قبلاً از پيامبر گرامي(ص) نقل کرديم، حضرت پس از آن که جوانان را به ازدواج ترغيب مي‏کند مي‏فرماند:
«هر کس قدرت بر ازدواج ندارد ، روزه بگيرد . روزه نيروي غريزه او را تضعيف مي‏کند»(8).
6- اشتغال، ورزش و سرگرمي‏هاي مفيد.
با وجود فراغت، هم مواد غذايي در تقويت غريزه به مصرف مي‏رسد و هم‏ فکر و خيال مصروف چاره‏سازي در تفريغ آن مي‏شود. در روايات بر اشتغال و کار و پرهيز از فراغت تأکيد بسيار شده است.
حضرت امام صادق(ع) در حديث پردامنه «مفضل» مي‏فرمايد:
«... وهکذا الانسان لو خلا من الشغل لخرج من الاشر والعبث والبطر الي ما يعظم ضرره عليه و علي من قرب منه...؛
انسان اگر بيکار و فارغ باشد، به بيهودگي و سرمستي دچار مي‏شود . بر اثر آن به مسايلي مبتلا مي‏شود که زيان آن هم بر خود و هم بر نزديکان او سنگيني خواهد کرد...» (9)
7- تلاوت قرآن.
انس با قرآن، تلاوت، تدبر و تفکر در مضامين آن، شفاي هر دردي است که به سرعت کار هر پريشاني را رو به سامان مي‏برد . زخم‏هاي پنهان را التيام مي‏دهد . همت‏ها را تا آسمان‏ها بالا مي‏برد . بشر را از فرو رفتن در عالم حيوانات را نجات مي‏بخشد.
اميرمؤمنان(ع) مي‏فرمايند:
«و تعلّموا القرآن فانه ربيع القلوب واستشفوا بنوره فانه شفاء الصدور و احسنوا تلاوته فانه انفع القصص؛
قرآن را فرا گيريد زيرا قرآن بهار دل هاست . از نور آن بر مرض‏ها و دردهاي خود مرهم بگذاريد، زيرا داروي شفابخش سينه‏هاست . آن را نيکو تلاوت کنيد که سودمندترين قصه‏هاست» (10).
راه حل دين در خصوص مقابله و مواجهه با غريزه جنسي ، نخست ازدواج است .
در صورت عدم امکان، کنترل مثبت با شرحي که بيان شد .
سپس کنترل منفي با وجود همه زيان‏هاي آن، ولي هيچ‏گاه به بي‏بند و باري و افسار گسيختگي و آلودگي به گناه رضايت نمي‏دهد . زيان آن را به مراتب خسارت‏بارتر و ويرانگرتر از ضرر کنترل منفي مي‏داند.

پي‌نوشت‌ها:
1. نور(24) آيه 33.
2. وسائل‏الشيعه، ج 14، ص 240.
3. نور، آيه 30 - 31.
4. الاخلاق، سيد عبدالله شبر، قم، انتشارات بصيرتي، ص 127.
5. اسراء(17) آيه 36.
6. مستدرک‏الوسائل، چاپ قديم، ج 2، ص 459، ابواب يکتسب به، باب 80.
7. وسائل‏الشيعه، چاپ ايران، کتابفروشي اسلاميه، ج 12، ص 236.
8. مستدرک الوسائل، ج 2، ص 531.
9. بحارالانوار، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلاميه، ج 3، ص 87.
10. وسائل‏الشيعه، ج 4، ص 825، ابواب قرائه القرآن، باب 1، ح 7.

اول از همه سلام و تشکر از این سایت به این خوبی خدا خیرتون بده اما مشکل من داستان من خیلی طولانی و پیچیدس ولی خب به امید اینکه شاید کمکی یا راه حلی بتونه پایانی به این سختی ها بده تا جایی که بشه می نویسم 3 سال پیش یعنی سال آخر دوره لیسانسم من با دختری آشنا شدم (سارا)از طریق یک انجمن در اینترنت. انجمن متافیزیم و مسائل روحی بود. در ابتدا با sms زدن جمله های جالب و فلسفی شروع شد ....سارا اصرار داشت که من براش این پیام هارو بفرستم و یادمه که جمله ای نبود که از کتاب هایی مثل نهج البلاغه ، جملات قشنگ اینور اونور که بینمون رد و بدل نمی شد!! من و سارا خیلی به موضوعات متافیزیک علاقه داشتیم من کتاب هایی مثل انسان روح است نه جسد بهش معرفی می کردم و اونم از کتابخانه دانشگاهشون می گرفت..اینم بگم که اونموقع من اصفهان مهندسی عمران می خوندم و سارا هم زبان انگلیسی تو دانشگاه سمنان. بعد از یه هفته ای اولین تماس شروع شد و رابطمون جلو رفت. در مورد مسائل مختلف بحث می کردیم و اکثرا در مورد مرگ صحبت می کردیم چون سارا خیلی به مرگ علاقه داشت! نه اینکه بگم دوست داشت بمیره نه دوست داشت در این زمینه حرف بزنیم مخصوصا بچه ها که میمیرن چی میشن خودکشی آدمای خوب و.. کتاب تا کرانه های عالم اثیری هم خیلی کمک کننده بود و جالب. بعد از 3 ماه تونستیم اولین دیدارمون رو تهران داشته باشیم و ظاهر هم رو هم ببینیم!! من خوانوادم خیلی مذهبین و متعصب. مادر لیسانس معارف و معلم دینی!! خلاصه گذشت و یک روزی مادرم قضیه رو فهمید و گوش رو ازم گرفت و هرچی دهنش بود به سارا گفت. بعد هم من رو سین جین کرد که دختره کیه کجا زندگی می کنه و... منم اونموقع بچه + خوانواده بودم وتقریبا مذهبی و کسی انتظارشو نداشت! خلاصه این شد که من پخمه به حساب صادق بودن یه سری اطلاعاتی رو دادم مثل اینکه بابل زندگی می کنه و ... که الان 3 ساله دارم پاش می سوزم! بعد از این قضیه موبایل رو ازم گرفتن و تو جیبیم رو کم کردن. منم پول کمی که داشتم برای خرید کارت تلفن و تماس نگه می داشتم. این قضیه گذشت و یه وعده گذاشتیم برای دیدار. من براش یه ساعت خریدم که چون هم رو دیر به دیر می دیدیم یادگاری باشه! از شانس ما 3 روز قبل از دیدار مادر ما که خودش یه پا اطلاعاتی بود هدیه رو کشف کرد و باز همه چیز لو رفت. این بار به کتک رفت و فحش و ناسزا. دیدار لغو شد و مادرم به برادرم گفت که با یک تلفن عمومی همه چیز رو تموم کنه! یادمه داداشم زنگ زد و شروع کرد به بی احترامی..ما با هم حتی نماز شب می خوندیم اون موقع...داداشم همه چیز رو به مسخره گرفت و تحقیر کرد...ظاهرا همه چیز تموم شد ولی من از همه چیزم میزدم که بتونم یه کارت تلفن بگیرم و تماس بگیرم. دیدارمون به درازا کشید و نزدیک 6 ماه همو نتنستیم ببینیم. همش صحبت و ناراحتی و سختی. بلاخره من زدم به سیم آخر و نزدیکای تابستون بد که گفتم به بهونه تموم شدن امتحانا می خوام با دوستام برم مشهد! بحث شد که آره معلومه می خوای بری دختره رو ببینی و ... منم دیگه تحمل نداشتم یه روز زنگ زدم گفتم من با دوستام راحیه مشهدم خداحافظ! غافل از اینکه مادرم دفترچه خاطراتمو خونده بود! من یک روز رفتم شمال سارا رو دیدم. برگشتم اصفهان! روز بد نبینین کتک و فحش و انداختن بیرون از خونه..برادرم گفت تو بی غیرتی که دختر شمالی انتخاب کردی مگه جک رشتی نشنیدی!!!!!!!!!!!!!واقعا بعیده از این آدم های تحصیل کرده...منم پیاده زدم بیرونو رفتم تا زاینده رود و اینور اونور راه می رفتم تا زنگ زدن و با یه بدبختی برگردوندم خونه. گفتن یا دختره یا درس..اگه بخوای ادامه بدیم می رم دانشگاه ترک تحصیل کنی بعدم هرجا می خوای برو...منم که به حد کافی بی احترامی دیده بودم گفتم برام هیچی مهم نیست میرم!! اما غافل از اینکه در هر صورت زندانی بودم!! منو انداختن تو زیرمین و 4 روز فقط در حد اینکه برام غذا بیارن بود. دقیقا عین سلول زندان.به حدی دپرس بودم که فکر خودکشی هم کردم ولی تنها چیزی که نجاتم داد ایمانم به اینکه خودکشی گناه بزرگیه و اینکه آینده روشنه! بعد از این قضیه مادرم منو برد پیش ییه مشاوره که بعد از 2 جلسه حق رو به من داد و کلی مادرم رو شماتت کرد که به جای این کار ها تحقیق می کردین بعد تهمت میزدین اونم تهمتی که خدا گفته اگه ثابت نکنی حکم رو رو تو اجرا می کنن!! بعد از این قضیه مادرم یکم نرم تر شد و مهربونتر. موبایل رو پس داد و پول تو جیبیم رو اضافه تر کردن!! بعد از این اتفاق تصمیم گرفتم امتحان فوق بدم!! عمدا رشته ای رو انتخاب کردم که فقط دانشگاه تهران داشت و اونم 10 تا بیشتر نمی گرفت کلا!! برای اینکه ثابت کنم که می تونم.همه می گفتن تو کنکور عمران رو ول کردی رفتی تکنولوژی معماری که فقط 5 تا روزانه میگیره 5 تا شبانه!!!؟ هیشکی باورش نمی شد که من چه جور قبول شدم! اصلا حوصله درس برام نبود 3 روز هم که درس های دوره لیسانسم بود بقیه رز هام روزی 8و9 ساعت خوندم! این قضیه راز جواب داد در کنار توکل به خدا. اونجا بود که فهمیدم که خدا رو اگه بهش اعتماد کنی دستت رو میگیره.و نتیجه ها که اومد من رتبم 5 شد!! آخرین فرد روزانه دانشگاه تهران!! در کنار کنکور سارا هم قصد ارشد جهانگردی رو کرد و رتبش 180 شد مجاز ولی قبول نشد! تا من برم تهران و اون به امید باهم بودن یه سال بشینه پا کنکور! امسال هم رتبش 130 شد باز...تو این مدت مجبور شدیم به دیدارهای کوتاه هر یک ماه یک بار بسنده کنیم و بسوزیم و بسازیم! ایندفعه من گام بزرگتری رو انتخاب کردم و تصمیم گرفتم برای دکتری از دانشگاه تاپ دنیا بورس بگیرم...اگه اراده کنم و توکل می دونم که میشه ولی یه سری مشکل جلو راهمه یک اینکه اگه اکسپت شم ما از هم دورتر میشیم و آوردن سارا هم زمان بره دو اینکه 3 سال دوری بس نیس..تا کی باید صبور باشم و فقط بخاطر اینکه مادرم رنجیده نشه چیزی نگم. برادرم تجربه مشابهی داشت و فقط چون یکی رو خودش انتخاب کرده بود مادرم مقاومت کرد...اون هم رفت و کنکور رتبه 2 شد و با ارشد باز اصرار کرد...آخرش با غش کردن طرفبن قبول کرد مادرم بیاد خ.استگاری و تازه مرحله تحقیق بره جلو!!!!!! اون جنگید و بلاخره پیروز شد و کار رو برام سخت کرد. مادرم هنوز متعصب و مغرور عروس رو تحقیر می کنه و من می ترسم که باز جنگ رو شروع کنم....نتیجش چیزی شبیه برادرم میشه! منم تصمیم خارج گرفتم تا سارا رو ببرم و خلاص شم می خواستم کمکم کنید..من با مادرم چی جور رفتار کنم تا نرم شه و بتونم باش حرف بزنم..اصلا به نظر شما راضی میشه؟ مادری که حاضر غش کنه ولی نره تحقیق برای یه دختر!!!!فقط چون سنتی انتخاب نشده...با اون همه خشونتی که من قبلا ازش دیدم و ترس و تنفر وجودمو گرفته؟ دارم پیر میشم 3 سال سخت با دیدار های دیر به دیر...یکی کمک کنه به نظرتون می چه جور می تونم با سختی کمتر مسئلمو حل کنم تحملم تموم شده و سارا هم شرایطش سختره...تو خانواده ما زن سالاریه و از اون مرد سالاری...پدرش یه چیزیه شبیه مادر من!! خانواده هامون از نظر مذهبی اختلافی ندارن از این نظر خیالم راحته چون مادرشم مذهبیه و مثل ماس تنها مشکل همین گفتنه که غوغا به پا می کنه البته این ترس منه شاید مادرم عوض شده باشه از نظر دینی آیا من باز کوتاه بیام و صبر پیشه کنم یا حکم اینه که چون کار خلافی نمی خوام بکنم و یک نفر هم پسندیدم طبق موازین اسلام هردومون هم مسلمون و مومن به خداییم می تونم خودم اقدام کنم. چرا باید مسلمان های ما اینجور رفتار کنن؟ خیلی ها بخاطر این مسائل از دین زده میشن تنها خدارو شکر میگم که این حوادث منو بی دین نکرد!! اگه کمکمک کنید یه عمر ممنون دارتونم ..چیکار کنم...راه حلش چیه؟ شبای قدر هم یادتون نره خیلی خیلی التماس دعا

باسلام و تشکر از اعتماد شما نسبت به مرکز
ما در مورد رفتار مادر و برادر شما با شما موافق هستيم، اگر واقعاً در همين وضعيت رخ داده باشند. اما اين هرگز به معناي موافق بودن با ارتباط نابهنگام براي ازدواج-از روي بهانه يا با قصد واقعي- نيستيم. علت آن هم مشخصاً به وضعيت وابستگي طرفين باز مي گردد که در آن شناخت‌ها مختل شده و ارزيابي دقيق امکان‌پذير نيست.
وابستگي امري جداي از دلبستگي است. هر يک از ما افرادي را مي‌شناسيم که نسبت به آن ها دلبستگي خاصي داريم؛ اما وجود يک دلبستگي هرگز منجر به وابسته بودن نخواهد شد. وابستگي الزاماً امري نامطلوب و نابهنجار به شمار مي آيد . مي‌توان به آن به ديدة يک اختلال نگريست. ما به افراد دلبسته هستيم اما مي‌توانيم بدون آن ها به زندگي ادامه دهيم و در عين حال به ياد آنان باشيم.
از جهات متعددي مي‌توان اجمالاً با اين عقيده موافق بود که «ازدواج پايان راه عشق است»؛ چون نگاه‌ها کاملاً پخته شده و هر يک از طرف مقابل مي‌خواهد که به مسؤوليت خود عمل کند .بر اساس تعهدات خود رفتار نمايد. در اين بين افرادي که پيش‌تر عاقلانه دست به انتخاب نزده‌اند و نگاه صرفاً عاشقانه ـ توام با هوس و شور جنسي- به موضوع داشته اند، چيزي براي تضمين ادامه دادن ندارند. به همين دليل آنچه مي‌توانست به عنوان يک مقوم براي کانون ازدواج باشد، اکنون موجود نيست و اين به معناي يک دردسرحداکثري است.
هرگز از ماهيت مسايل شما مطلع نيستيم. شرايط شما و طرف مقابل را نمي دانيم . بنا بر آن نيست که به تخريب يا محکوم نمودن آن بپردازيم؛ اما به ياد داشتن اين نکته نيز ضروري است که ما در بهترين و آرماني‌ترين شرايط نيز ملتزم به بررسي و دريافت يک تفسير روانشناختي هستيم.
به همين دليل يکي از توصيه‌هاي جدي ما به عموم دختران و پسران آن است که فرصت يک انتخاب خردمندانه را با پيشروي در برقراري روابط از خود نگيريد.
اما دربارة سن خودتان و پدرتان چيزي ننوشته ايد. اين مسأله همچنان در هاله ابهام قرار دارد.
هميشه تلاش کنيد تا با مسايل به صورت خلاق و فعال برخورد نماييد .تا اندازه اي وجود آن در شما محسوس است؛ بنابراين متقابلاً، همواره از رفتار واکنشي در برابر برادر و مادرتان بپرهيزيد. در پايان مشاوره روانشناختي را بهترين و امن‌ترين گزينه مي‌دانم . بهترين روش براي دست يابي به ميزان تناسب و سنخيت شما با يکديگر روش علمي است؛ هر چند معمولاً پس از يک دورة وابستگي طرفيني دست کشيدن و پاسخ ردّ شنيدن دشوار خواهد بود.
اما براي کسب رضايت والدين و به ويژه مادرتان بايد اطمينان آفريني کنيد. اين مسأله با وعده دادن و گفتگوي زود هنگام قطعاً محقق نخواهد شد بلکه با صبر و استفاده از روش هاي ارتباطي مستقر خواهد شد. اطمينان آفريني يک فرايند است که تدريجاً محقق مي‌گردد. ما نمي‌توانيم گذر زمان را در آن دخيل ندانيم.
الزاماً بايد تمام مراحل يک خواستگاري رسمي را طي کنيد و بدون آن همواره در معرض يک خطر بالقوه قرار داريد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام.من دختری 20 ساله هستم و مدتی (تقریبا 3 سال) استمنا داشتم و حال میخوام ترک کنم ! اما من هیچ بدی تو این کار نمیبینم! در حالی که 17 روز ماه رمضان با هر صحنه ای که میدیدم شهوتی میشدم من تقریبا این 17 روز ,هر روز حمام رفتم در حالی که حتی منی بنا بر گفته ی شما از من خارج نشده اما گاهی اوقات واقعا تحمل شرایط برام سخت میشه .گیریم من تا 10 سال دیگر ازدواج نکنم یا شرایط مطلوبم رو بدست نیارم ,تکلیف غریزه ی جنسی من چه میشه ؟هر آدمی نیاز جنسی داره و نمیتونه اونو تو خودش عقده کنه از طرفی مثل مثال شما شاید من 1 روز دو روز یا 3 روز غذا نخورم اما این کار منکر نیاز بدن من به غذا نمیشه!تا کی باید خودمو کنترل کنم؟! و غریزه ی جنسیم رو فراموش کنم؟چطوری نیاز جنسیم رو بر آورده کنم وقتی شرایط ازدواج ندارم؟؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
منظور شما را از صحنه‌اي كه مي‌بينيد نمي‌دانم اما آيا نامه نوشتن شما براي ما بابت اين بوده است كه بگوييد هيچ بدي خاصي در خودارضايي نمي بينيد؟ در اين صورت بسيار متشكريم از اطلاع رساني شما. اساساً مشاوره و روان درماني براي افرادي است كه گمان مي كنند مشكلي در بين است . اگر واقعاً ايرادي در كار نيست، پس چرا تصميم به ترك آن داريد؟
اين دو طرف نامه كاملاً متناقض است . نمي‌توان به يك جمع بندي مناسبي درباره آن رسيد. روشن است كه نه در ايران اسلامي بلكه در هر نقطه‌اي از دنيا نيز فرايند درمان يكسان است . افرادي كه پس از مراجعه به كلينيك ترك رفتار نامطلوب خود را در معرض اشياي جنسي قرار مي‌دهند نمي‌پذيرند. نمي‌توانيد به ترك مناسب برسيد مگر آن كه هرگز خودتان را در معرض اشيا و صحنه‌هاي جنسي و خيال‌پردازي مرتبط با آن نسازيد.
چه كسي گفته كه غريزه جنسي مانند غذا خوردن است؟ هيچ ارتباط و تلازمي بين اين دو نيست . افرادي بي شمار هستند كه با در پيش گرفتن برنامه خويشتنداري در تمام دنيا و نه صرفاً در فرهنگ اسلامي از رفتارهاي جنسي دوري مي كنند . اگر ما اصل اختيار و قدرت اراده انسان را ناديده بگيريم و بگوييم كه انسان مقهور و مجبور به غريزه جنسي است كه ديگر جايي براي تكليف و درمان و اخلاق باقي نمي ماند. هر كسي كه با غريزه جنسي روبرو شود ،مجبور است آن را به هر نحو ممكن تخليه نمايد؛ اگر مشروع امكان پذير نبود ، با گناه.
البته اين امر پذيرفتني است كه اين كار سختي هايي هم دارد، اما بهتر است بگويم نمي خواهيم و نه آن كه نمي‌شود. پذيرش اين امر خود گامي بلند براي پيشرفت هاي بعدي خواهد بود. پس نگوييم نمي‌شود.
ما با اراده خودمان بر مسايل جنسي متمركز مي‌شويم و بعد از آن طلبكار مي‌شويم كه چرا نمي‌شود. اگر تمايل داشتيد تا بر برنامه ترك خودارضايي تمركز يابيد ،مي توانيد با بخش تلفني رايگان اين مركز با شماره 09640 تماس بگيريد و باروانشناسان باليني گفتگو كنيد.

پسری که قبلا ازش یاد کردم فردیه که مشروب میخوره و خیلی کار ها رو کرده!و ازطرفی هم دختر دایی من خیلی عاشقش هست و بدی هاش رو نمی بینه وهم پسره این رو دوست داره!تازه پسره تا حالا تاثیراتی هم روی دختر دایی من گذاشته مثلا دیگه براش فرق نداره که به پسرا دست بده و خیلی چیزای دیگه.درضمن مادرش هم این موضوع را فهمیده ولی بازم دختر داییم از بعضی راه ها با اون در ارتباط هست و حتی چندین بار همدیگه رو دیدن!منهم خیلی دختر داییم رونمیبینم ولی وقتی میبینمش مدت خیلی زیادی با هم هستیم و می تونیم با هم حرف بزنیم.میخواستم اگر ممکنه راهی بهمن نشون بدین وبگین چه طور میتونم روش تاثیر بذارم؟

پرسشگرگرامي باسلام و سپاس از ارتباطتان با اين مركز.
هيچ گاه فراموش نكنيد كه تأثير ما بر ديگران كاملاً محدود است . نمي توانيم بر ديگران به هر صورت كه مي‌خواهيم تأثير بگذاريم. در اين صورت تأثير گذاشتن بر روي ديگران تا حد زيادي بستگي به اين موضوع دارد كه تا چه اندازه حريم ديگران را رعايت مي‌كنيم . هر گاه از موانع ارتباطي استفاده كنيد، نمي توانيد اثر مطلوبي بر جاي بگذاريد. يكي از اين موانع ارتباطي نصيحت كردن است كه شما را از او دور مي‌سازد و اجازه نمي دهد كه به شما نزديك شود.
يكي از موانع ارتباطي مهم آن است كه بلافاصله در صدد حل كردن مسايل او بر آييد. متأسفانه هنگامي كه از اين ابزار استفاده مي‌كنيم گويا تلاش نمي‌كنيم تا احساسات فرد را دريابيم و فرد رنجيده خاطر مي‌گردد. پس همدلي كردن و فراهم آوردن فرصتي براي آن كه فرد مقابل مانند دختر دايي تان براي شما بگويد و صرفاً شنونده باشيد، بسيار اهميت دارد.
در نتيجه هر اندازه تلاش كنيد تا از اثر گذاري بر او به صورت مستقيم دور بمانيد و تنها پس از تخليه هيجاني به او رسيدگي كنيد، موفق‌تر خواهيد بود.
انتظار معجزه و موفقيت چشمگير نداشته باشيد. تغييرات ممكن است زماني طولاني به طول بيانجامد و اين نبايد مايه نگراني شما باشد . مهم اين است در مسيري درست حركت نمائيد و اين يعني فراهم آوردن فرصتي براي تخليه احساسات .در نتيجه فرد نيازي نمي بيند كه با ديگران ارتباط برقرار نمايد.
در ادامه فرد مي پذيرد كه با يك بحران روبرو است . مي‌تواند با مراجعه به يك روانشناس به گفتگو و برطرف نمودن مسأله بپردازد؛ اما بي شك تا وقتي كه جو تهديد وجود دارد و ممكن است به او برچسب بزنيم، او به اين امر رضايت نخواهد داد. همه چيز در مدار شنونده خوب بودن و همدلي صورت خواهد پذيرفت. اين رفتار بايد از سوي بستگان او نيز جريان داشته باشد.

صفحه‌ها