مشاوره

با سلام من حدود 2،3 ساله ،نمی دونم دقیقا جقدر ولی استنمنا را فقط در حمام ،آنهم هر 4،5 ماهی یکبار تقربیا، انجام میدم.حال من میخواستم راه حلی برای این عمل بگیرم لطفا راهنمایی کنید ممنون

همين اندازه خويشتن داري شما جاي بسي تحسين و تقدير دارد. ان شاالله در آينده نزديک براي هميشه با اين عادت شوم خداحافظي نماييد.
درست است که فقط در حمام به اين عمل مبادرت مي ورزيد، ولي انحصار مکاني کمک چنداني به اصل ترک نمي کند . اگر با ارايه راهکارهايي سعي در حذف استمنا با تأکيد بر حمام نماييم ، اين گونه نيست که مشکل استمنا شما حل گردد . احتمالاً مکان استمنا از حمام به جاي ديگري منتقل خواهد شد . پس فارغ از مکان استمنا توجه شما را به نكات کلي ذيل جلب مي كنيم (برخي از اين نکات با توجه به قدرت بالاي اراده و همچنين شرايط نسبتاً مناسب روحي رواني تان تناسب چنداني با شما ندارد ، ولي تأمل دوباره شما در اين نکات در ترک کامل شما بي تأثير نيست):
1- اضطراب نقش مؤثري در تشديد قواي جنسي و در توليد نياز جنسي کاذب دارد. ارضاي جنسي تا حدودي براي کاهش اضطراب مفيد است. اگر ارضاي جنسي از طريق حرام (مانند استمنا) صورت گيرد، با اين که به صورت موقت از اضطراب مي‌کاهد، ولي پس از مدت کوتاهي به خاطر تشديد احساس گناه سطح اضطراب را دوچندان مي‌کند. با اين وصف اضطراب هم علت و هم معلول استمنا محسوب مي‌گردد.
2ـ همان طور که اضطراب در گرايش به خودارضايي مؤثر است، کاهش اضطراب از طريق ورزش سنگين منظم، تنفس عميق 25 تا 30 بار در روز، تن‌آرامي (ريلکسيشن) و داروهاي گياهي و شيميايي سهم بسزايي در کاهش ميل به خودارضايي دارد.
3ـ به هيچ وجه خود را ناپاک ندانيد. پسر مؤمني هستيد که به هر دليلي دچار يک كژ رفتاري گشته‌ايد. هيچ‌گاه خودتان مساوي با رفتار ناشايست خود ندانيد. بنده خدا هستيد و خداوند بنده اي را كه به سويش آيد ، طرد نمي كند. براي جبران گناهان ريز و درشت راه روي همه بندگان باز است؛ زيرا رحمت و بخشايش الهي بسيار بزرگ و گسترده تر از هر گناهي است.
4ـ احساس گناه اگر چه به معناي بيداري وجدان و نفس سرزنشگر انسان و مطلوب است، اما احساس افراطي به هيچ وجه مطلوب خدا و دين نيست، بلکه احساس گناه فزاينده در راستاي وساوس شيطاني است. احساس گناه يکي از بزرگ‌ترين منابع اضطراب‌زاست. مي‌توان دريافت که احساس گناه بيش از حد زمينه‌اي براي خودارضايي بيش تر فراهم مي‌آورد، پس با بالا بردن سطح عزت نفس و اعتماد به نفس و اميد به لطف و بخشش بيکران الهي به تعديل احساس گناه بپردازيد.
5ـ براي کاهش اضطراب و افکار وسواس‌گونه به روانپزشک مراجعه نماييد . در برخي موارد دارو درماني سبک بسيار مؤثر است.
6ـ مانند يک محقق دست به تحقيق در زمينه افکار، احساسات و رفتارهاي انگيزاننده ميل به خودارضايي در خود بزنيد. در طي مدت يک ماه مراحل آغاز تا پايان يک وهله خودارضايي را در برگه‌اي ياد داشت نماييد . اين کار را براي وهله‌هاي ديگري که اتفاق مي‌افتد، تکرار کنيد. زمان و مکان و شرايط جسمي و روحي در قبل و بعد از خودارضايي را ثبت نماييد. در طي يک ماه ببينيد يک وهله خودارضايي با چه فکري آغاز مي‌گردد، سپس اين فکر مزاحم چه احساس در شما برمي‌انگيزد و اين احساس چگونه به رفتار خودارضايي در شما مي‌انجامد، همچنين معمولاً در چه زماني‌هايي و در چه مکان‌هايي و در چه شرايط جسمي ـ روحي ميل به خودارضايي در شما تشديد مي‌گردد.
پس از پايش و رصد رواني يک ماهه به تجزيه و تحليل و جمع‌بندي نتايج بپردازيد . از نتايج اين تحقيق مي‌توانيد راهکارهاي کارآمد ترک يا لااقل تعديل خودارضايي را استخراج نماييد، مثلاً وقتي که اعصاب تان خرد است، وقتي که دوستان متأهل خود را مي‌بينيد، وقتي که با مادرتان جر و بحث مي‌کنيد، وقتي که اضطراب امتحان داريد، يا وقتي که به دختر يا فيلم يا تصوير خاصي مي‌انديشيد.
عيناً همين قضيه در زمينه مکان‌هاي تحريک‌زا تکرار مي‌گردد. وقتي در اتاق خواب هستم، وقتي تنها در خانه هستم، وقتي دستشويي مي‌روم و...
از سوي ديگر نگاهي موشکافانه به پرونده گذشته خودارضايي خويش بيفکنيد، ببينيد در چه شرايطي توانسته‌ايد بر خودارضايي فايق آييد. با چه تکنيک‌هاي فاصله بين وهله‌هاي خودارضايي را افزايش داده‌ايد، چه زماني براي ترک کوتاه مدت يا دراز مدت خودارضايي موفق بوده‌ايد.
در اين مرحله نيز تحقيق نيز به تجزيه و تحليل و جمع‌بندي نتايج بپردازيد. پايش رواني دست شما را براي اتخاذ يک راهکار مناسب باز مي‌کند.
7 ـ خودارضايي نوعي اعتياد رواني محسوب مي‌گردد . در برخي جهات شباهات زيادي با انواع ديگر اعتياد (مانند مواد مخدر و الکل و...) دارد.
همه متخصصان درمان اعتياد در اين موضوع هم‌ عقيده اند که بازگشت ناخواسته به شرايط قبل امري طبيعي و يکي از مراحل درمان محسوب مي‌گردند. بسياري از معتاداني که اقدام به ترک کرده‌اند ، در طول فرايند درمان ناخواسته دچار لغزش‌هاي رفتاري مي‌گردند . لغزش‌هاي رفتاري به هيچ وجه به معناي شکست درمان نيست. يكي از علت هايي غلطيدن دوباره به اعتياد قبلي، قرار گرفتن در محيطي است كه در آن جا اعتياد زياد اتفاق افتاده بود.، مثلاً ياد‌آوري يك صحنه خاص، يا قرار گرفتن در مثلاً حمام و هنگام شستن آلت و... به همين خاطر بسيار توصيه مي شود كه در آن شرايط خاص قرار نگيرند.
در هر حال لغزش‌هاي غير اختياري طبيعي است . نبايد به بزرگ‌نمايي آن پرداخت. متأسفانه در افرادي که به خود درماني اعتياد مي‌پردازند و از نعمت هدايت درمانگر محرومند، هر گونه بازگشت را به منزله شکست قطعي در درمان تلقي مي‌کنند. اين باعث توهم عدم کنترل و بي‌ارادگي فرد مي گردد. اين تصور آسيب‌زا، فرد را از ادامه درمان مأيوس مي‌سازد ، در حالي که درصد پيشرفت درمان فرد بسيار بالاست.
اگر نيک بنگريد، با کمي واقع‌نگري مي‌توانستيد لغزش‌هاي هر از گاهي خود را با ديدي مثبت‌تر مديريت نماييد.
8 ـ منصف باشيد . همان طور که به تنبيه ذهني ـ عملي خودارضايي خويش مي‌پردازيد، به تشويق ذهني ـ عملي موفقيت‌هايي هرچند اندک خود در ترک خودارضايي بپردازيد.
اگر حتى يک روز هم در ترک موفق بوديد، با کمال سخاوت به تشويق خود بپردازيد. خود تشويقي مي‌تواند علاوه بر ارتقاي سطح اعتماد به نفس و عزت‌نفس به کاهش اضطراب شما کمک شاياني کند. خود تشويقي مي‌تواند به صورت کلامي يا غير کلامي (مانند خريد يک بستي يا ديدن يک فيلم جذاب يا سجده شکر و ...) باشد.
9ـ با پرهيز از هر گونه خودسرزنشي و خود ملامت‌گري به يادداشت نکات مثبت خود بپردازيد. هزاران نکته مثبت داريد که نبايد با بزرگ نمايي نکات منفي‌تان به بوته فراموشي سپرده شود. ارزشمندي تان نسبت به خود كمك موثري در ترك اين گناه فراهم مي آورد.
10ـ براي 24 ساعت خود برنامه‌ريزي سبک و سهل الوصول انجام دهيد. با اشتغال ذهني به امور مثبت از هر گونه اشتغال فکري به تفکرات تحريک‌زا پرهيز نماييد. وقت فراغت براي خود قرار ندهيد و بي خود در جاهاي تحريك كننده مانند اينترنت پرسه نزنيد. با وجود آماده بودن شرايط محيطي و...ترك گناه بسيار مشكل و حتي نامقدور است.
11ـ سعي نماييد از تکنيک‌هاي انزجار درماني و شرطي‌زدايي استفاده کنيد. لذت کاذب خود ارضايي را با يک امر منزجر کننده ذهني مانند تصور صحنه تهوع‌آور يا خوردن داروي تلخ پيوند بزنيد و با آن تداعي نماييد يا آن که فرايند شرطي شده (اضطراب - خودارضايي) را به (اضطراب - ورزش يا تفريح سالم، تنفس عميق، رفتن به سر يخچال و آب خوردن و...) تبديل نماييد.
12ـ به هيچ وجه خود را دست و پا بسته فرض نکنيد. بدانيد صدها هزار توانسته‌اند که ترک کنند و شما از آنان مستثنا نيستيد.

در ادامه توجه شما را به مقاله اي در زمينه خود ارضايي جلب مي نمايم:
خودارضايي يكي از انحرافات جنسي است كه داراي عوارض روحي و جسمي فراواني دارد.
مهم ترين عوامل ترك عبارتند از؛
1- از بين بردن زمينه هاي اين عمل مانند؛ ديدن و خواندن تثاوير و مطالب تحريك زا، دوستان ناباب، استفاده نادرست از اينترنت و ...
2- آگاهي از عوارض و آسيب هاي ناگوار آن.
3- تقويت اراده.
عواملي در تقويت اراده مؤثر است مانند:
1ـ تمركز بخشيدن به فعاليت هاي گوناگون.
2ـ توجه به عبادات به ويژه نماز كه تمرين تمركز فكر است.
3ـ پايان رسانيدن كارهاي نيمه تمام.
4ـ تلقين مثبت:
همواره به خود اين گونه تلقين كنيد كه ارادة انجام اين كار را داريد و شكست مفهومي ندارد. تلقين در ترك عادات نامطلوب و غلبه بر خودارضايي مؤثر است.
پل ژاگو مي گويد: "وقتي بخواهيم با عادت زشتي ستيزه كنيم، ابتدا بايد نتايج نامطلوب آن را در نظر مجسّم سازيم، بعد منافعي را كه در نتيجة ترك آن عايد مي شود، در روح خود تصور كنيم، در نتيجة اين عمل، هر بار كه چنين نمايشي در روح خود مي دهيم، بر آن تحريك يا وسوسه چيرگي يافته و لذت ترك آن را در خود احساس مي كنيم. اگر تلقين به نفس را بلافاصه پيش از خواب اجرا كنيم، مؤثرتر از مواقع ديگر خواهد بود.
به طور كلي، متمركز ساختن فكر در كاري كه مي خواهيم براي اجراي آن فردا صبح در فلان ساعت بيدار شويم كافي است".
بنابراين بايد خود را باور كنيد و ترس و شكست را به خود راه ندهيد. بدانيد كه اگر بخواهيد مي توانيد. اين جمله شعار نيست، بلكه در عمل نيز افراد براي ايجاد و تقويت هر چه بيش تر اراده، به فوايد و آثار آن و نتيجه اي كه به دست خواهيد آورد، نيز اهميت آن و آينده روشني كه داريد، همچنين نجات از مشكل و سختي كه با آن روبرو هستيد، به شما كمك خواهد كرد. به پاداش عظيم اخروي و رضايت حضرت دوست (به جهت سختي و مشكل بودن ترك عمل) توجه نماييد. به خاطر داشته باشيد هر چه گناه و ترك عمل سنگين تر باشد و تلاش بيش تري لازم داشته باشد، در صورت تحقّق، انسان را به كمالات بالاتري مي رساند كه براي ديگران شايد حتي قابل تصوّر نباشد..
از اين رو هرگز يأس به خود راه ندهيد و براي آن برنامه ريزي كنيد. به راهکار هايي كه مطرح مي كنيم، توجه نماييد و آن را به كار ببنديد، قطعاً اثر آن را خواهيد يافت.
راهکارهاي ترک خود ارضايي:
1- سعي كنيد هميشه پيش از خواب مثانه خود را تخليه كنيد . شب‏ها به خصوص غذايي سبك ميل كنيد.
2- هرگز شكم خود را بيش از حد معمول پر نكنيد. بلكه اگر تا چند لقمه ديگر جاي داريد، از غذا دست بكشيد.
3- از پوشيدن لباس‏هاي تنگ و چسبان (به خصوص لباس زير ) اجتناب ورزيد.
4-هرگز در حمام به طور کامل لخت نشويد. مثلا در حالي که هنوز زير شلوار به پا داريد ، قسمت فوقاني بدن خود را بشوييد. از ليف و صابون زدن به اندام جنسي خود که باعث تحريک آن مي شود بپرهيزيد.مطمئن باشيد صرف تماس آب وصابون با اندام جنسي بدون دست ورزي براي بهداشت آن کفايت مي کند.
5- هرگز فكر گناه را به ذهن خود راه ندهيد . از تصور و تخيل امور جنسي و شهواني سخت پرهيز كنيد.
6- از خواندن، شنيدن، نگاه كردن به امور و تصاوير شهوت زا دوري كنيد.
7- از خوردن مواد غذايي محرك مانند: خرما،پياز، فلفل، تخم‏مرغ و غذاهاي چرب اجتناب و يا به حداقل اكتفا نماييد.
8- از نگاه كردن و دست‏ورزي به اندام جنسي خود پرهيز كنيد.
9- هرگز به رو نخوابيد.
10- هيچ‏گاه تنها در يك مكان نباشيد تا فرصت و زمينه گناه از بين برود.
11- براي تخليه انرژي زايد بدن به طور منظم و زياد ورزش كنيد.
12- هيچ‏گاه بيكار نباشيد . هميشه براي مشغول ساختن خود به فعاليتي مطلوب و مثبت برنامه داشته باشيد.
13-روزه تربيتي بگيريد، يعني به كم ترين مقدار غذا و كم‏حجم‏ترين نوع غذاها اكتفا كنيد. وعده غذايي خود را كم كنيد.
14- هرگز به نامحرم نگاه نكنيد، حتي اگر به ارتباط كلامي با آن ها مجبور باشيد.
15- با جنس مخالف رفتار متكبرانه داشته باشيد، هرگز با روي باز و نرمي با آن ها برخورد نكنيد.
16- هرگاه افكار جنسي به ذهن شما حمله ور شد ، ذهن خود را مثلاً با بستن يك كش به مچ دست خود و كشيدن و رها كردن آن از آن افکار منصرف کنيد. به خود هشدار دهيد.
17- به بدي اين گناه و عواقب آن بيانديشيد ،ولي احساس گناه شما از اين کار نبايد به حدي باشد که در شما ايجاد اضطراب مخل به سلامت روان کند .
18- به محض لغزش فوراً توبه كنيد. هرگز از رحمت خدا مأيوس نباشيد و بدانيد رحمت خدا از گناه شما بزرگ تر است.
19- قرآن زياد بخوانيد و در معاني آيات آن تفكر كنيد.
20-در مجالس مذهبي، دعا و توسل و موعظه زياد شركت كنيد.
21- از كتبي كه جنبه موعظه و بيدارگري قلبي دارد بهره بگيريد . مقيد باشيد در روز چند ساعت به مطالعه اين‏گونه كتب بپردازيد . براي مثال مجموعه كتاب‏هاي شهيد دستغيب توصيه مي‏شود به خصوص كتاب گناهان كبيره، قلب قرآن، ايمان، قلب سليم و معاد و….
22- اوقات فراغت خود را با مطالعه، ورزش، زيارت، عبادت و عيادت از نزديكان و... پر كنيد.
23-به معاد و قيامت فكر كنيد.
24- ذكر لاحول و لا قوة الا باللَّه را زياد بر زبان جاري سازيد.
25- اگر دوباره وسوسه شديد، با غسل و تيمم حتما سعي کنيد عبادت‏هاي خود مانند نماز و روزه و... انجام دهيد . اين کار به نوبه خود تاثير به سزايي در ترک اين عمل دارد .
26- از محيط هاي آلوده، سخت دوري كنيد . بيش تر وقت خود را در كتابخانه بگذرانيد . بي‏علت در خيابان‏هاي آلوده پرسه نزنيد .
27- بعد از موفقيت در ترک ، حتي به طور موقت ، خود را تشويق نماييد . مثلا اگر يک روز توانستيد استمنا نکنيد ، جايزه اي به خود بدهيد ( مثلا يک بستني يا هر چه که دوست داريد ) . اگر اين مدت بيش تر شد ، اين روند را ادامه دهيد .
راهكراهاي ديني در كنار راهكارهاي عملي ضروري است و هيچ كدام نبايد به صورت جداگانه عمل شوند. اين راهکارها وقتي نتيجه مي‏بخشد كه هر چه دقيق‏تر به آن عمل شود. زمان نتيجه آن بستگي به شرايط و خصوصيات افراد دارد، ازاين‏ رو فقط انرژي شما صرف عمل به دستورات شود.
موفق و مويد باشيد.

سلام من مدتی با دختری از شهر دیگری اشنا شدم بعد از پنج ماه رفتم به دیدنش قیافش به کلی عوض شده و به شدت بهم علاقه داره هر جور میخوام دوستیمونو بهم بزنم نمیشه یعنی خودمم بهش دل بستم نمیتونم رهاش کنم هم اون منو دوس داره هم من اونو.قیافش به دلم ننشسته لطفا منو راهنمایی کنید.واقعا گیج موندم.چون اون منتظرم مونده درسمو تموم کنم برم خواستگاریش.حتی چنتا از خواستگاراشو به خاطر من رد کرده

آشنایی های خارج از چارچوب شرع و عقل پیامد های سنگین چنینی به همراه دارد . متأسفانه پیامدهای منفی آن به زودی پایان نمی پذیرد .
بهترین و سرنوشت سازترین سال های عمرتان را مصروف آشنایی بی دلیل و بی ثمر نموده اید . دختری که می توانست با خواستگاران به مراتب بهتر از شما ازدواج کند ،از راه به درکرده اید.
موفقیت ازدواج شما با ایشان فقط درسایه ملاک مندی و معیارمندی صورت می پذیرد . هر گونه طفره رفتن از رعایت ملاک ها و معیارها به ضرر شما و ایشان تمام خواهد شد.
یکی از ملاک ها ی مهم ،تناسب و همتایی فرهنگی است که با توجه به این که در دو شهر متفاوت زندگی می کنید ،تا حد زیادی رعایت نشده است. ملاک مهم دیگر زیبایی نسبی و مطلوبیت ظاهری دختر است که متأسفانه یا به دلیل روحیات وسواس گونه و کمال گرایانه شما یا به دلایل دیگر تأمین نشده است.
ملاک مهم دیگر بلوغ فکری و سلامت روانی طرفین است که با توجه به اصرار و پافشاری بی دلیل دختر بر ازدواج و انجام رفتارهای غیر منطقی و آسیب زا (از جمله رد خواستگاران و یا به پای شما نشستن بدون اخذ هیچ تضمین و تعهدی از جانب شما و وابستگی عاطفی غیرسالم) تا حد زیادی مخدوش می باشد.
دلبستگی شما درکنار رویکرد غیر هوشمندانه تان به مقوله انتخاب همسر نیز حکایت از عدم سلامت کامل روانی شما دارد که باید در جای خود مورد تجزیه و تحلیل بیش تر قرار گیرد. حتما قبول دارید که اگر از بلوغ فکری و سلامت روانی کامل برخوردار بودید، این گونه خود را وارد مخمصه عاطفی پرهزینه نمی کردید و برای انتخاب همسر راه عاقلانه تری برمی گزیدید.
توصیه می شود برای حل اساسی مشکل خود به جای خود درمانی به یک مشاور یا روان شناس کارآزموده (ترجیحاً در شهر آن دختر) مراجعه نمایید. در جلسه اول به شرح کامل ماجرا می پردازید . نظر ایشان را در زمینه ازدواج جویا می شوید. اگر جواب ایشان منفی بود، دختر را به مشاوره با ایشان و تن دادن به رأی وی (به تداوم و یا قطع کامل رابطه) متقاعد نمایید . با هماهنگی قبلی با روان شناس (بدون اطلاع دختر) و کمک کارشناسانه وی پروژه قطع کامل ارتباط را کلید بزنید. روان شناس متبحر می تواند در طی یک جلسه یک ساعته ذهن ایشان را به طور کامل از شما منحرف نماید. شما هم می توانید دلبستگی یا وابستگی غیرسالم خود را به مرور به صفر برسانید.
باز تأکید می گردد حل یک تنه این مشکل بسیار دشوار است. در بیش تر موارد اثر معکوس دارد .بدیهی است اگر قرار است ناکامی و قطع ارتباط ماه ها یا سال ها بعد اتفاق بیفتد (که متأسفانه با گذر ایشان از برهه خواستگار داشتن همراه است) چه بهتر که در همین یکی دو ماه آینده به وقوع بپیوندد.
به هوش باشید که پیامدهای منفی دل شکستن ایشان و یا ازدواج از روی ترحم و دلسوزی یا رودروایسی ویرانگر زندگی آینده شما خواهدشد. پس از این به بعد کمی کارشناسانه و دوراندیشانه گام بردارید.

شما با اين فكر بازتون اشاره به همه چيز كردين جز اينكه مشكل و بدبختي همه جوانهاي اين دوره زمونه اينه كه بيكارن اگر همه بيكار باشن تنها كاري كه دارن همينه شايد فشار فكريو كم كنه اگه كار باشه ميتونن ازدواج بكنن وقتي عمده كشور ما قشر جوان هست تا 3سي سيوپنج سالگي ورزشهاي سنگين بكنن و به هيچي فكر نكنن و اينترنت ماهواره تعطيل و مواد غذايي مقوي نخورن وغيره... آخه شما دارين حرف از چي ميزين به جاي اينكه اين حرف هاي بزنين يه خوره فكر كنيد من نميدونم غريزه جنسي يك عنصر خدادادي هست براي توليد مثل اميدوارم درست گفته باشم نه براي دكور شما ميگي بزارش تو دكور برو فوتبال بازي كن چرا دغدقه اصلي جوانها كه همون بيكاري هست حل نمي كنيد چرا وقتي ازتون سوال ميكنن چرت و پرت جواب ميديد الان همه هيچي كاري نميتونن بكنن تمام فكر ذهنشون شده فقط همين كارا مثل خود ارضايي چرا بايد اينجوري باشه و انر‍ژي تمام جوانها صرف اينكارا بشه به جاي پيشرفت خودشون و كشورشون چرا ما عقب مونه شديم براي اينكه سوال پاك ميكنيم اگه همه تو همون بيست سالگي ازدواج كنن به آرامش ميرسن و از اين شرايط وحشتناك نجات پيدا مي كنن البته من تقصيرو گردن شما نميندازم ما همين هستيم و تا زمان نگذره هيچي درست نميشه پس اگه كسي سوال كرد من چرا دارم استمنا ميكنم بگيد مشكلي نداره چرا؟ به دليل لينكه خونه متري خدادتونمه و هيشكه به شما زن نميده برو با خودت ور برو آخر زمان نزديك پاسخگو ببينم اونجا چي پاسخ ميدي البته دوست دارم نظرتون بدونم وسلام

توجه شما را به نكات ذيل جلب مي‌نمايم:
1- قبول داريم كه با اين فكر بازمون چرت و پرت جواب مي‌دهيم . اگه كسي سؤال كرد من چرا دارم استمنا مي‌كنم. باید بگيم مشكل نداره ولي آيا با محكوم كردن ما و امثال ما دردي از شما دوا خواهد شد؟ فرض بگيريم ما استمنا را حلال و بي‌مشكل اعلام نماييم. آيا با اين خودشيريني ما عوارض و آسيب‌هاي عيني و ملموس خودارضايي از جسم و روان جوانان خودارضا رخت خواهد بست ؟ آيا فرقي بين من و شما هست؟ آيا ما در زمينه غرايز جنسي، بيكاري ،گراني خانه، زن گرفتن در شرايط متفاوتي از شما به سر مي‌بريم؟ واقعيت امر اين است كه تنها تفاوت جوانان شاغل و خويشتندار این است که آن ها خواسته‌اند و دیگر جوانان نخواسته‌اند يا آن‌ طور كه بايد بخواهند نخواسته‌اند.
اين حقير به همراه صدها دوست ديگرم بدون دريافت هيچ كمك خاصي از خانواده‌مان از نوجواني تا به امروز بر روي پاي خود ايستاده‌ايم . كنار تحصيل با اشتغال‌هاي موقت و موسمي سعي در كسب درآمد حلال (هر چند اندك) مي‌نمودیم. بديهي است حركت جانانه ما (نه غر زدن و دست روي دست گذاشتن و زمين و زمان را به هم دوختن) با بركت خداوند همراه بود . به آنچه كه از ابتدا تصورش نمي‌كرديم ،دست يافتيم.
خانه (شخصي يا رهني يا اجاره‌اي) درآمد (بالا و متوسط) همسر و فرزند ...
فرق من و دوستانم با ديگر جوانان غیر خویشتندار اين بود كه از همان ابتداي تكليف، تكليف خودمان را با خدا روشن كرديم . با انجام هميشگي واجبات و ترك همواره محرمات سعي در جلب رضايت خداوند نموديم.
استمنا كه جاي خود دارد. حتي از نگاه به نامحرم ،موسيقي‌مبتذل ،فيلم‌هاي مستهجن، روابط با جنس مخالف و علافی ،پرسه‌زني، سيگار، قليان و ... پرهيز نموديم.
اساساً پالايش محرك‌هاي محيطي به حدي بود كه كم تر محركي اجازه ورود به عرصه ذهن ما را داشت. وقتي محرك مزاحمي نباشد، با خيال راحت درس مي‌خوانديم و كار مي‌كرديم .با هر سختي زندگي می ساختيم و دم برنمي آورديم . همواره به صورت زباني و عملي شاكر خداوند بوديم . ما كار خود را مي‌كرديم و كاري به عقب‌ماندگي يا پيشرفتگي كشورمان نداشتيم. اگر كشور ما عقب مانده است ،چرا من خود را تسليم شرايط عقب‌افتادگي كشور نمايم؟
همه ما نيك مي‌پذيريم كه ايران يكي از كشورهايي است كه شغل‌هاي متعدد و متنوع در آن به وفور يافت مي‌شود، از شاگرد پادويي گرفته تا عملگي . از مسافركشي گرفته تا پيك موتوري .از ويزيتوري گرفته تا پخش بروشورهاي تبليغاتي . از تايپ گرفته تا منشي‌گري. از درباني گرفته تا دست‌فروشي. وقتي كه ما نگاه مي كنيم يك شهروند خارجي (افغاني ) با چند سر عايله زندگي خودش را با 700- 800 اداره مي كند، در حالي كه از جامعه خود دور است و حتي مورد تمسخر ديگران هم واقع مي شود ،به خود مي گوييم ما كمتر از يك شهروند خارجي كه نيستيم . پس كار كردن هر چند با رشته تحصيلي منطبق نباشد، ننگ و عار نيست . آنچه ننگ و عار است و براي جسم آسيب زاست، افتادن به دام گناه خودارضايي است .حتي گداهاي كشور ما پول‌هاي هنگفتي به جيب مي‌زنند.پر واضح است كه کار فقط پشت ميز نشيني يا شغل دولتي نيست . هر كسي مي‌تواند با نيم‌ نگاهي به رضايت خدا به هر درآمد حلالي دل خوش دارد.
امروزه در همه جاي جهان مهاجرت‌هاي شغلي وجود دارد . دليلي ندارد كه ما به صرف پيدا نكردن كار در منطقه يا شهر و روستاي خود به نق‌زدن بپردازيم.
ده‌ها بلكه صدها و هزاران نكته باقي ماند كه نه مجالي براي پرداختن به آن است ،نه گوش شنوايي براي شما دوست عزيز.
اگر بخواهم همه عرايضم را در چند كلمه خلاصه كنم بايد بگويم:
همه چيز از ابتداي تكليف، تكليفش روشن مي‌شود. نمي‌شود بي‌اعتنا به خدا بود و توقع اعتنا از خدا داشت. اگر خويشتنداري اوليه صورت پذيرد ، همه فضاي ذهن و روان، براي هر كار مثبتي آزاد خواهد بود . ما مي‌توانيم در كنار انجام واجبات و ترك محرمات به تحصيل و اشتغال بپردازيم .تحصيل و اشتغال هر چند اندك ما با بركت خداوند همراه خواهد بود . دير يا زود به همه آنچه كه از زندگي در دنياي فاني توقع داريم ، خواهيم رسيد.
نمي‌شود چشم‌ها ،گوش‌ها ،زبان‌ها ، دست‌ها و پاها را آزاد گذاشت و در زير بار خروارها گناه جنسي و غير جنسي به دنبال مقصر بيكاري و بي‌عاري خود گشت. آری! تكليف همه چيز از ابتداي تكليف روشن مي‌شود.

سلام 26 ساله هستم کارشناس سخت افزار مقلد ایت ا.. لنکرانی من یک رابطه دوستی 4 ساله بایک دختر از شهر دیگر داشتم که قرار بود باهم ازدواج کنیم که خانواده واطرافیان دختر هم از این موضوع اطلاع داشتند و لی با مخالفت خانواده من و سرد شدن خودم ازواج منتفی شد و دختر هم بعد از این ماجرا با یک ازدواج ناموفق و طلاق ربرو شد اکنون بعضی مواقع باهم حرف می زینیم ولی خوب ی دانم ازدواج ما نشدنی است می خواستم بدونم چیکار باید بکنم بیشتر ترسم از انحراف دوستم هست بخاطر مشکلاتی که با اون روبرو بوده و شکست هایی که خورده

از اينكه به ما اعتماد كرديد و مشكل خود را صادقانه با ما در بيان گذاشتيد خرسنديم . صداقت در گفتار حاكى از ضمير و فطرت پاك شماست . نشان مى دهد نمى خواهيد مبتلا به آلودگى نفسانى شويد . از آلوده شدن به گناه نگران هستيد. اين حالت علامت ايمان و اعتقاد قوى به ارزش هاى الهى و انسانى است . اميدواريم در اين برهه حساس زندگى بتوانيد ايمان خود را حفظ كنيد . با درايت و مشورت با افراد مجرب همسر خوب و شايسته اى را انتخاب كنيد. در اين جا لازم مى دانيم به عنوان مشاورى امين و دلسوز مطالبی را خدمت شما دوست گرامى عرض كنيم.
در انتخاب همسر دو نکته اساسی باید مد نظر قرار گیرد:
1. یافتن همسری مناسب با شرایط و معیارهای درست.
2. اتخاذ روشی مناسب برای انتخاب همسر.
ازدواج و انتخاب همسر مسئله بسيار مهم و سرنوشت سازى است. از اين رو بايد در يك حالت عادى و به دور از احساسات و بر اساس معيارهاى صحيح انجام گيرد.
از آن جا که يكي از مهم ترين ثمرات و اهداف ازدواج رسيدن به آرامش است و آرامش در صورتي حاصل مي شود كه با توجه به معيارها و ملاك هاي اساسي و مهم، انتخاب مناسبي داشته باشيم، چيزي كه مانع انتخاب مناسب مي شود ، دوستي دختر و پسر قبل از ازدواج است . اين يكي از بزرگ ترين آفت هاي ازدواج جوانان است كه بدون در نظر گرفتن معيارهاي اساسي مدتي با هم دوستي مي كنند . موقعي تصميم به ازدواج مي گيرند كه معيارهاي اساسي ازدواج را ندارند. چون در نتيجه دوستي چند ساله به همديگر وابسته شده اند، علي رغم نبود تناسب بين آن ها و از روي احساسات تصميم به ازدواج مي گيرند. بعداً تاوان اين تصميم غير منطقي را مي دهند.
برخی معتقدند باید آشنایی و صمیمیت پیش از ازدواج وجود داشته باشد تا دو فرد یکدیگر را به خوبی بشناسند . پس از آن زندگی مشترک را شروع کنند. اما باید بگوییم که عشق واقعی و علاقه مندی حقیقی بین دو جنس ، زمانی ایجاد می شود که دو فرد ارتباط خود با یکدیگر را به سادگی تزلزل پذیر ندانند؛ از سوی دیگر هر یک برای جلب نظر دیگری دست به رفتار نمایشی نزنند. در آشنایی های پیش از ازدواج این مسئله بسیار دیده می شود. دوستی های قبل از ازدواج که به عشق معروف است، عامل تعیین کننده ازدواج نیست ، زیرا ازدواج نوعی مشارکت در یک اجتماع کوچک (خانواده) است که در آن دو انسان می باید از جهات گوناگون با یکدیگر تناسب عملی داشته باشند. پس آن چه عامل تعیین کننده است، همتایی و هم کفو بودن زن و مرد است. در صورتی که در انتخاب همسر، همگونی مراعات شود، نیازی به برقراری روابط صمیمانه پیش از ازدواج نخواهد بود، بلکه باید تأکید کنیم که چنین روابطی می تواند بیش از آن که مفید باشد، مضر و تهدید کننده نهاد خانواده در جامعه به شمار آید. با نگاهی به آمار می توان دید که آمار طلاق بین کسانی که قبل از ازدواج ارتباط های دوستانه داشته اند، بالاتر است. از طرفی آشنایی و ارتباط دختر و پسر در محیط اجتماع، بیش تر از آن که معرفت ساز باشد، فروزنده هوس ها و معرفت سوز است. عمدتاً دیده می شود فرد آن گونه که هست، خود را نشان نمی دهد یا به سبب محبت و عشقی که ایجاد شده، نمی تواند عیوب طرف مقابل و جوانب مختلف قضیه را بسنجد . بیشتر رفتارها در آشنایی های خیابانی به شکل های ساختگی ابراز می شود.
بنابراين طبق نظر اسلام و روانشناسان ازدواج با دوست دختر يا دوست پسر با توجه به آسيب هاي احتمالي آن صحيح نيست . براي داشتن يك ازدواج موفق بايد معيارها و ملاك هاي اساسي آن را در نظر گرفت.
در اسلام باید رابطه بین پسر و دختر در چارچوب شرع باشد. اسلام نمی گوید که پسر نباید به دختر علاقه پیدا کند و یا با او ارتباط برقرار نماید، چرا که غریزه (علاقه به جنس مخالف) همچون غرایز دیگر مثل گرسنگی و ... آفریده خداست . خدا هم چیزی را بدون حکمت نمی آفریند . باید ارضا گردد تا عوارضی همچون عدم تعادل روحی و یا اضطراب و عدم آرامش روحی، دامنگیر انسان نشود.
از طرف دیگر بی بند و باری و ارضای غیر معقولانه این غریزه هم مفاسدی را به دنبال دارد که سعادت او را در دنیا و آخرت، خدشه دار می کند.
اسلام نه رهبانیت را می پسندد که دنبال سرکوبی غریزه جنسی است ؛ نه حیوانیت را که در ارضای غریزه جنسی خود، حد و مرزی و چارچوبی را نمی شناسد . هم ازدواج را تشویق نموده و هم فرموده هر نوع ارتباط جنسی باید در چارچوب ازدواج دائم یا موقت، باشد.
ممکن است در جامعه یا عصری در اثر تعلیمات غلط، فطرت در نطفه خفه گردد . ندای او به گوش جان انسان ها نرسد، این جاست که مفاسد روابط نامشروع باید برای مردم تبیین گردد که در ذیل به مواردی اشاره می کنیم:
در این شیوه زندگی گرچه غریزه جنسی تا حدودی ارضا شده ، منتهی چون انسان موجودی است که هیچ گاه سیر نمی گردد و همیشه دنبال لذت جدیدتر و بیش تر است و این هم به خاطر تنوع طلبی اوست، اگر پایبند به اصل و قانونی نباشد که او را محدود کند، همیشه دنبال لذت جدیدتری است . این موجب می شود که تمام وقت و امکانات انسان، صرف همین گونه کارها شود . در نتیجه استعدادهای دیگرش شکوفا نگردد، مثلا انسان اگر بخواهد در زمینه علمی به جایی برسد، نباید ذهن خود را مشغول این گونه کارها کند و...
داشتن دوست دختر باعث می گردد تا بنیان و نظام خانواده سست گردد . شوهر به زنش بی رغبت گردد . این مفسده ای است غیر قابل جبران، چون نیاز انسان ها، تنها در مسائل جنسی خلاصه نمی گردد. انسان علاوه بر نیاز جنسی، نیاز به همدمی دارد که با او از مشکلاتش بگوید . در کنارش آرامش پیدا کند . آرامش در جایی غیر از کانون خانواده، دست یافتنی نیست.
داشتن دوست دختر عاملی است برای کم رنگ شدن محبت شوهر به زن . در نتیجه طلاق و ارضا نشدن نیازهای دیگر انسان. در کانون خانواده است که فرزندان مهر پدر و مادر را تجربه می کنند . در پرتو محبت هاست که استعداد فرزندان شکوفا می گردد.
آمار نشان می دهد که درصد زیادی از بزهکاران از کانون گرم خانواده بی بهره بوده اند .پس می توان نتیجه گرفت که در اثر روابط نامشروع سلامت روحی زن و شوهر و کودکان به خطر می افتد.
دوستی های قبل از ازدواج در دراز مدت یکی از آسیب های اساسی به آرامش روانی و حس اطمینان به طرف مقابل است.
زن و شوهر بعد از ازدواج همواره با این سوال روبرو هستند که آیا شریک زندگی شان که قبلاً با هم دوست بوده اند، شریک قابل اعتمادی است یا ممکن است با چندین نفر دیگر مثل من ارتباط داشته باشد؟آیا می توان به چنین شخصی اعتماد نمود و نقش مادری و پدری فرزندان را به او سپرد؟
این سوال ها که در بعضی موارد منشا وسواس گونه دارد، باعث سوء ظن و عدم آرامش روانی که یکی از اهداف اصلی ازدواج است می شود و زمینه اصلی بسیاری از دعواها و مشاجرات خانوادگی و نهایتاً طلاق و جدایی می گردد.
دوست عزیز؛
در انتخاب روش مناسب برای انتخاب همسر راه پر خطری را انتخاب كرده اید .
حال با توجه به این که می دانید که ازدواج شما شدني نیست می گوییم: ادامه ارتباط اصلاً به نفع شما نيست. جز اينكه شما را بيش از پيش اسير يك عشق خيالى مى كند . به مرحله اى مى رسيد كه نمى توانيد خود را كنترل كنيد و عاقلانه تصميم بگيريد . ممكن است حوادث بدى رخ دهد ، يعنى همان چيز هايى كه اصلا دوست نداريد اتفاق بيفتد.
ارتباط شما در حال حاضر علاوه بر اينكه شرعاً جايز نيست ، از نظر عاطفى نيز آسيب زا است ، زیرا شما را مجدداً درگیر خاطرات قبلی می کند . ذهن شما را علی رغم اینکه می دانید ازدواج شما شدني نیست، دوباره درگیر می کند . باعث از دست دادن فرصت ها و دلبستگی مجدد می گردد، ولی از آن جا که گفته اند جلوی ضرر را از هر وقت بگيريد منفعت است؛ بهتر است آن دختر را فراموش کنید . رابطه خود را با او به طور کامل قطع کنید . به ایشان هم توصیه کنید که ادامه رابطه به صلاح تان نیست . برای این امر همه آنچه را که در مورد روش پرخطر این آشنایی برای شما گفتیم ، برای ایشان بازگو نمایید. ایشان را مجاب کنید که ادامه دوستی به هیچ وجه به مصلحت نیست؛ تاکید کنید که دوستی شما در این چهار سال و ابراز دوستی و قول به ازدواج تحت تاثیر بلوغ و نیاز جنسی و تصمیم خام و بچه گانه ای بوده ؛این دوستی برای ازدواج و تشکیل خانواده روش بسیار خطرناک و نامناسبی است.
به او بگویید که می تواند برای مقابله با مشکلات و رویدادهای زندگی از یک مشاور کمک بگیرد. اگر چه حس ترحم شما نسبت به آن دختر ستودنی است، ولی شیوه ای که در پیش گرفته اید، درست نبوده و آسیب زا است . به همین خاطر بهتر است به این رابطه با هر هدف و انگیزه ای که دارید پایان ببخشید. بدين منظور شما بايد با حذف محرك هاي بيروني مانند شماره تلفن، مكان و زمان ارتباط و ... از طرفي ديگر با نوشتن ليستي از امتيازات ترك اين رابطه و نوشتن نگراني ها و نقاط منفي ،به تدريج اين رابطه را به طور كامل قطع كنيد . موفق باشيد.

سلام مدت 20 روز پیش عقد کرده ام اما در ارتباط جنسی با خانمم مشکلاتی دارم یعنی اینکه ایشان اجازه هر نوع تماس جنسی را به من نمی دهد و حتی زمانی که می خواهم او را ببوسم ناراحت می شود وقتی دلیل را از او پرسیدم گفت خجالت می کشم ولی فکر می کنم دلیل دیگری داشته باشد و او از من مخفی می کند لذا خیلی اذیت می شوم. راهکار شما چیست و می خواهم بدانم از نظر شرعی اگر زن شوهرش را تمکین نکندایا از نظر شرعی معصیت می کند یا این مورد فرق دارد؟ متشکرم التماس دعا

پرسشگر محترم با سلام و تشكر از ارتباطتان با اين مركز
متأسفانه گويا شما دوست عزیز اعتقادي به تفاوت‌هاي فردي يا جنسيتي نداريد و اين باعث شده از درك موقعيت حساس همسرتان تا حدودی عاجز باشيد. ديدگاه مردان به امور جنسي با ديدگاه زنان متفاوت است . نبايد توقع داشته باشيد كه در همان روزهاي اوليه ايشان با اين مسأله كنار بيايد.
دختر خانم پاكدامن از هر گونه رفتار جنسي به دور بوده ، ورود يكباره ايشان به اين مسائل تا حدي سخت و دشوار است. بايد به شرايط جنسیتی، فكري ،فرهنگي و اجتماعي ايشان احترام بگذاريد . با فشار آسيب‌زا به ايشان موجبات دلزدگي جنسي را در ايشان فراهم نياوريد. بسيار مناسب است در گام اول همسر بودن خود را از طريق گفتگوي عاطفي و بدون هيچ‌ رگه جنسي به اثبات برسانيد . بعد از آن به مرور و در يك شرايط بسيار متعادل اقدام به (رفتارهاي جنسي) نماييد. خانم شما از نظر من هيچ مشكل خاصي ندارد . اگر بلد باشيد كه چگونه ايشان را آماده و مهياي اين مسائل سازيد ، خجالت و كم رويي از ايشان به مرور رخت برخواهد بست.
بهتر است با گفتگوهاي صميمانه ،نه شكايت‌آميز كم‌كم به يك توافق جنسي برسيد . هيچ گاه از توافق اوليه (در هر باره زمانی که تعهد کرده اید)تخطي نكنيد. باور نماييد هرگونه رفتار تهاجمي شما تأثير بسيار منفي بر رويكرد ايشان به مسائل جنسي خواهد داشت . اگر
امروز كمي صبر و تأمل نماييد ،يك عمر از آن بهره خواهيد برد.
خواهشمنديم مسائل شرعي مانند معصيت عدم تمكين را در هر مساله طبيعي يا نيمه طبيعي وارد ننماييد چرا كه احكام شرعي در جايي موضوعيت پيدا مي‌كند كه زن بدون هيچ مانعي از تمكين جنسي مرد سرباز مي‌زند. مي‌توانيد كتاب هاي اسلامي در زمينه روابط زناشويي مانند بهشت خانواده نوشته مصطفوی يا كتاب حليه‌المتقين علامه مجلسي يا كتاب ازدواج مكتب انسان‌سازي دکتر رضا پاک نژاد يا کتاب هایی مانند رازهايي درباره مردان ،باربارا آنجلیس و .... را به ايشان هديه دهيد تا در فاصله بين وهله‌هاي ديدار ،ذهن ايشان نسبت به اين مسائل روشن‌تر گردد.

در ارتباط با دیگران نباید به قدری پیش‌روی نماییم که حریم خصوصی فرد را در نوردیم

شخصی را به عنوان دوست پیدا کردم که بسیار متدین و مسلط به نفس خود می باشد وکمتر از او گناه صغیره دیده ام وقتی در کنار اوهستم فکر گناه و معصیت از ذهنم دور می شود و به خدا نزدیک تر می شوم واحساس آرامش می کنم .اما مشکلی که دارم این است که این شخص (احساس می کنم که)زیاد با من راحت نیست چه کار کنم که اعتماد این شخص را به خودم کسب کنم این فرد زیاد خودش را به من نزدیک نمی کنداما من خیلی نسبت به ایشان محبت دارم اما ایشان با رفتارشان نشان می دهند که نسبت به من این طور نیستن.گاهی به این فکر می کنم که شاید اصلا این دوستی را ترک کنم اما یاد حدیثی از امیرالمومنین (ع) می افتم که می فرمایند: انسان ضعیف کسی است که نمی‏تواند دوستی انتخاب کند و ضعیف‏تر از او هم کسی است که دوست خویش را از دست می‏دهد . لطفا من را راهنمایی بفرمائید که چه کار کنم که که این عبد خوب خدا را از دست ندهم؟

رویکرد شما به مقوله بسیار حساس دوستی تا حدودی از حالت تعادل و سلامت خارج شده ، ناخواسته به حالت غیر متعادل و غیر سالم گرایش پیدا کرده است. دوستی و نحوه برقراری ارتباط سالم با همسالان یکی از مهارت‌های زندگی محسوب می‌گردد که تحت عنوان مهارت‌های ارتباطی از آن یاد می‌شود. مهارت‌های ارتباطی همان طوری که از نامش پیداست یک مهارت است . به سادگی فرد داراي آن نمی‌گردد. مهارت‌افزایی در این زمینه نیازمند مطالعه و شرکت در کارگاه‌های آموزشی مهارت های ارتباطی یا دیدن فیلم آموزشی آن می‌باشد.
در ارتباط با دیگران نباید به قدری پیش‌روی نماییم که حریم خصوصی فرد را در نوردیم . فرد مقابل ما را به عنوان یک عنصر مزاحم در فضای ذهنی خود قلمداد کند. باید همیشه با یک فاصله و حریم مناسب با دوستان مان ارتباط داشته باشیم . نباید دوست ما احساس کند که وزنه‌ای به پای او یا باری بر دوش او هستیم. نباید آزادی عمل را از او سلب نماییم و آرامش روانی او را به مخاطره اندازیم. دوست ما باید هر وقت که نیاز به خلوت دارد ،بدون کوچک ترین درخواستی یا واکنشی از دوستان خود به این نیاز خود پاسخ درخور دهد. محبت به دوستان یا دیگران باید در حد تعادل باشد . نباید به سبک محبت مرضی یا به اصطلاح خودشیرینی باشد.
باید بپذیریم درصد علاقه شما به ایشان با درصد علاقه ایشان به شما به صورت طبیعی متفاوت است. درصد تعلق خاطر ما به یک ستاره ورزشی یا سینمایی با درصد تعلق خاطر وی به ما از زمین تا آسمان است.
متأسفانه عزت نفس شما تا حدی پایین است . دوست تان از شما توقع یک فرد عزت‌مند و مقتدر را دارد. همه ما از اینکه کسی خودش را به دلیلی (هرچند به دلایل صد در صد معنوی و مذهبی) به ما بچسباند متنفریم . سعی می‌کنیم تا حد ممکن خود را از قفس محبت دیگران فراری دهیم. توصیه می‌شود در حد امکان عزت نفس و اعتماد به نفس خود را از طریق مطالعه یا شرکت در کارگاه های آموزشی ارتقا بخشید . با یک استقلال عاطفی‌روانی بالا با افراد پیرامون خود ارتباط برقرار کنید. استقلال عاطفی و روانی فرد نباید به هیچ بهانه‌ای به وابستگی عاطفی و ... تغییر وضعیت دهد.
سعی نمایید مکانیزم دفاعی خود را برای توجیه این رویکرد وابسته‌وار (در قالب این حدیث نورانی) غیرفعال سازید . به جای بسنده‌کردن به ظاهر یک حدیث ، به باطن احادیث نورانی اهل بیت ،آن هم به طور منظومه‌ای و سیستمی عمل نمایید. عمل کردن به یک حدیث تنها و چشم بر بستن بر احادیث، با موضوع عزت نفس و مناعت طبع مؤمن زیبنده یک مؤمن واقعی مثل شما نیست.
در پایان بار دیگر توصیه می‌شود روز به روز بر استقلال عاطفی‌روانی خود بیفزایید . با تکیه بر نعمت ها و توانمندی خدادادی خود به پیکار با هوای نفسانی و شیطانی بروید . در این راستا می‌توانید از برکات دوستی‌ها به نحو متعادل استفاده نمایید. محور اصلی هر حرکتی باید خودتان باشید . از گردش بر محور دیگران باید پرهیز نمایید . آش خود را با همان امکانات موجود خود بپزید. اگر دیگران نمکی به آش شما ریختند، چه بهتر .اگر هم نریختند، باز در اصل ماجرا خللی ایجاد نخواهد شد.

ایا داشتن دوست دختر اشکالی دارد؟

رابطه دختر و پسر، يک دوستي ساده مانند دوستي دو دختر يا دو پسر نيست، بلکه در دوستي و ارتباط دو جنس مخالف، پديده‌اي وجود دارد که نبايد آن را ناديده گرفت و آن هم مسئله غرايز جنسي است که قابل انکار نيست. هر چه سعي شود ناديده گرفته شود، باز نمي‌توان وجود آن را انکار کرد. به خصوص در مورد دختران و پسران جواني که مجرّد بوده و در اوج بلوغ جنسي قرار دارند. اينکه از نظر اخلاقي يا ديني براي آن حد و مرزي قرار داده شده، به جهت پيامدهاي مختلف آن است.
غريزه جنسي از نيرومندترين غرايز در وجود انسان است که بسياري از رفتارهاي انساني را شکل مي‌دهد كه به گونه‌هاي مختلف ظهور و بروز دارد. اسلام که يک مکتب جامع است و مي‌خواهد مردان و زنان مسلمان، از يک طرف روحي آرام و اعصابي سالم و چشم و گوشي پاک داشته باشند تا بتوانند قله‌هاي رفيع انساني و رستگاري را فتح نمايند . از طرف ديگر به نيازهاي غريزي و فطري خود نيز دست يابند، بنابراين با حساسيت ويژه، اما واقع بينانه و لحاظ کردن طبيعت و اميال دروني و خواسته‌هاي نفساني انسان، قوانين و احکامي را جهت حفظ و نگه داري فرد و جامعه در خط اعتدال و ميانه روي وضع کرده است. از جمله آن احکام، چگونگي ارتباط با جنس مخالف است.
اين ها همه به سبب اين است که اسلام از جانب کسي براي هدايت انسان‌ها فرستاده شده که خالق فطرت و غريزه با تمامي استعدادهاي بهينه و ذخيره شده در انسان است. بنابراين هر عاملي که موجب تحريک انگيزه‌هاي شهواني در جامعه گردد و به آرامش روحي و رواني و عفت عمومي، صدمه وارد کند، مورد تأييد اسلام نيست. اسلام مي‌خواهد انواع لذت‌هاي جنسي در محيط و درون خانواده شکل گيرد . از اين طريق آرامش روحي و رواني و پيوند‌هاي عاطفي نيز برقرار بماند . با طرح آن در محيط جامعه به پيوند خانواده و اجتماع نيز آسيب وارد نشود.
به جهت همان ميل شديد جنسي گاهي اوقات بي آنکه دختر و پسر(به خصوص پسران) بخواهند، در شرايطي قرار مي‌گيرند که حتي اراده خود را از دست مي‌دهند . ديگر نمي‌توانند از ارتباط جنسي خود داري کنند . ناخود آگاه و بي آنکه که بخواهند، کم کم در آن شرايط بدون بازگشت قرار مي‌گيرند . زماني متوجه مي‌شوند که کار از کار گذشته است، يعني با فراهم شدن شرايط ديگر، اراده جلوگيري بسيار سخت و دشوار است. پس چرا نبايد اين جريان را از سرچشمه بست ؟ به همين خاطر در اسلام حتي خلوت کردن زن و مرد (دختر و پسر) نامحرم در مکاني که رفت و آمد نباشد، حرام و گناه است.
مگر غير از اين است که تمام روابط جنسي بين دختران و پسران از ارتباط‌ هاي به ظاهر ساده و دوستانه آغاز شده است ؟ متأسفانه به همين ارتباط جنسي ختم نشده، بلکه عاملي براي پديد آمدن بسياري از ناهنجاري‌هاي اجتماعي و رواني نيز مي‌شود. بهترين شاهد بر ادعاي فوق مراجعه به واقعيات موجود در اجتماع است، در باره طلاق‌ها، فسادهاي جنسي، اعتياد و افسردگي‌ها مقداري تحقيق کنيد، ببينيد. نقطه شروع اين نابساماني‌ها از کجا بوده ؟ بسياري از آن ها با يک نگاه ساده يا يک ارتباط کلامي کوچک با نامحرم شروع شده ، به تدريج به ايجاد محبت و عشق و مشغول شدن فکر انجاميده و در انتها به قرار و مدار و...
اما مسئله اين است که چون جوانان و نوجوانان مخصوصا دختران جوان، هنوز به سني نرسيده‌اند که عاقبت برخي از کارها براي شان تجربه شده باشد، فقط همان ابتداي کار را که شيرين است مي‌بينند و به دوستي با پسران نامحرم تن مي‌دهند . به اين ترتيب وارد دامي مي‌شوند که خلاصي از آن بسيار دشوار است. چرا که اولين مشکل آن ها، مشغوليت فکرشان است و عقب افتادن تدريجي از درس. مشکل بعدي خانواده (اگر داراي خانواده مذهبي باشند)،‌ مشکل بعدي ازدواج است. آن ها اگر بخواهند با همان پسري که از طريق کوچه و خيابان با او آشنا شده‌اند، ازدواج کنند، هيچ ضمانتي وجود ندارد که او چند دوست دختر ديگر در آستين نداشته باشد و سر بزنگاه از اين دختر جدا نشود و به آن ها نپيوندد . به اين ترتيب دختران زيادي را دچار داغ فراق و افسردگي و نابساماني خانوادگي نکند، حتي در دانشگاه‌ها يا محيط‌ هاي کاري نيز ارتباط نامناسب با نامحرم، غالبا باعث گرفتاري است، زيرا چه بسا باعث ايجاد عشق‌هايي در دل دختران و پسران جوان مي‌گردد که به دلائل گوناگون، هرگز به "وصل" منجر نخواهد شد و داغ آن براي هميشه به دل طرفين خواهد ماند و فکرشان را آزرده خواهد ساخت.
مسائل فوق هيچ کدام قصه نيست، بلکه واقعيت‌هايي است که به وفور در جامعه جاري است و ما تنها با گوشه هايي از آن ها آشنا مي‌شويم. بسياري از گرفتاران اين مسائل به دليل حيا و شرم، مشکلات خود را براي ديگران بازگو نمي‌کنند. اگر اين کار را مي‌کردند، درس عبرت خوبي براي ديگران مخصوصا جوانان و نوجوانان مي‌گشت.
وقتي اين مشکلات ريشه‌يابي مي‌شوند، غالب آن ها از همان نگاه‌هاي کوچک و سخن‌هاي کوتاه و عشوه‌هايي آغاز مي‌شوند که برخي مي‌گويند نبايست روي آن ها حساسيت نشان داد،‌ اما چه مي‌توان کرد که همين موارد کوچک اگر مورد بي توجهي واقع شوند. و ادامه يابند، سر از مشکلاتي بسياري در مي‌آورند.
در روايات از گفتگوي مرد با زن نامحرم يا زن با مرد نامحرم مذّمت شده است: امام صادق(ع) از پيامبر(ص) نقل مي فرمايد:
"نهي أن تتكلم المرأه عند غير زوجها و غير ذي محرم منها اكثر من خمس كلمات ممّا لابدّ لها منه؛(1)
پيامبر از سخن گفتن زن در برابر مرد نامحرم بيش تر از پنج كلمه ضروري، نهي كرده است"، يعني اگر حرف ضروري دارد، بيش از پنج كلمه نباشد. باز از پيامبر نقل است:
"اربعٌ يمتن القلب: الذنب علي الذنب و كثره مناقشه النساء (يعني محادثتهنّ) و مما راة الاحمق يقول و تقول و لا يؤول إلي خير أبداً و مجالسه الموتي. قيل و ما الموتي؟ قال: كلّ غنيّ مترف؛(2)
چهار چيز قلب را مي ميراند: گناه روي گناه [مداومت بر انجام گناهان و توبه نكردن از گناه]، گفتگوي زياد با زنان، بحث و جدل با انسان كودن و كم فهم. همنشيني و مجالست با مُرده ها". پرسيدند: مرده ها يعني چه؟ فرمود:‌يعني كساني كه ثروتمند اسرافكارند يا ثروتمندان دنيا گرا".
ابوبصير مي گويد: به زني قرآن مي آموختم. روزي با او شوخي كردم. وقتي نزد امام باقر(ع) رفتم، حضرت فرمود: چه به زن گفتي؟ از خجالت صورت خود را پوشاندم، حضرت فرمود:‌ ديگر به او قرآن درس نده (و درس را تعطيل كن).(3)
طبيعي است كه گفتگوي مرد با زن نامحرم خواه ناخواه در علاقه و ايجاد روحيه شهوي كم و بيش تأثير دارد، مخصوصاً اگر زن، جوان يا در مكان خلوت باشد. فقها گفتگوي غير شهوي مرد با زن نامحرم را مكروه دانسته اند . نويسنده كتاب وسائل الشيعه بخشي از كتاب حديثي خود را به عنوان "باب كراهه محادثه النساء لغير حاجه (كراهت گفتگوي غير ضروري با زنان نامحرم)" آورده است.(4) از اين روايات و روايات فراوان ديگر استفاده مي شود. گفتگوهايي كه همراه با لذت و شهوت باشد، حرام است . بايد از آن ها اجتناب كرد . بدون شهوت و لذت هم كراهت دارد.
موفق باشيد.
پي نوشت ها:
1. وسائل الشيعه، ج 14، ص 143، باب 1106 از ابواب مقدمات نكاح.
2. همان.
3. همان.
4. همان.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

من با دوست دخترم کمی رابطه داریم و نحایت این رابطه در آغوش کشیدن همدیگه است و یا بوسیدن اما چند وقتی به خاطر بزرگ شدن در خانواده مذهبی هر دو دوچار اعذاب وجدان شدیم از گناهی که کردیم و دوست دخترم خیلی بیشتر و همیشه خودش را سرزنش میکنه و حتی با من دستم هم نمیده. ما هر دو در سن 22 هستیم هر دو شاغل هستیم و به اسرار من مادر دوست دخترم از دوستی ما مطلع هست ولی میزان رابطه را نمداند البته من دو ماه بعد از آشنای وقتی خواستم اولین بار دستش را بگیرم خودم سیقه را خواندم و او هم قبول کرد اما الان این عذاب وجدان داره ما رو از هم دور میکنه و دوست دخترم داره خود خوری میکنه. چی کار کنم تا بهش ثابت بشه که گناهی نکرده و به آرامش برسه. درضمن من از آن روز به این ور که یک بار هم دیگه را بوسیدیم دیگه این کار را نکردیم چون احساس گناه داشتیم. من اولین باره که دارم سایت شما رو میبینم اگه امکانش هست پاسخ را برام میل کنید حدآقل لینکش را میل کنید با تشکر پیام هستم از کرج

اين گونه كارها گناه بوده و جايز نيست. علاوه بر گناه باعث مشكلاتي در زندگي اجتماعي مي شود.
دوستي بين دو نامحرم مهم ترين کمينگاه شيطان است. بدين وسيله انسان را به سوي گناه مي کشاند. نتيجه اين گونه ارتباط ها در جامعه، تسليم شدن در برابر شيطان و هواي نفس است . براي نوع انسان هاي جامعه، موجب آسيب‌هاي فراوان روحي و رواني مي گردد .
در صورتي دختر و پسر مي توانند با هم رابطه داشته باشند که محرم همديگر باشند .فرقي نمي کند که رابطه در حد دست دادن باشد ويا بوسيدن ويا موارد ديگر.
احساس ناراحتي که در شما به وجود آمده است، نشان از مقيد بودن شما به اسلام واحکام ديني مي باشد.براي خواندن صيغه محرميت طبق نظر بيش تر مراجع بايد دختر پدر اجازه بدهد . بدون اجازه او عقد وصيغه صحيح نمي باشد.(1)
بايد براي محرم شدن وادامه رابطه خود با هم ازدواج کنيد ويا اينکه رابطه را قطع کنيد .
پي نوشت:
1. توضيح المسائل مراجع ، م2376

سلام دوستان و خسته نباشید من خیلی وقت بود که استمنا میکردم و نمی دونستم که این کار از نظر شرعی حرامه و وقتی که این رو فهمیدم توبه کردم و خدا شاهده که از اون به بعدانجام ندادم و خواستم گذشته ام رو جبران کنم - خب اون موقعه هایی که من استمنا میکردم اصلا محتلم نمیشدم و از وقتی که توبه کردم در هفته 2-3 بار محتلم میشم و این موضوع من و اطرافیانم رو ناراحت کرده و دیگران به من یه جور دیگه نگاه میکنن (برادر-خواهر)و... خب حالا من چیکارکنم ؟.راستی اون موقع ها من افراط در این کار نداشتم شاید یکی دو بار در ماه . و راستی من به دوستم گفتم این کار حرامه گفت یه آیه تو قرآن بیار تا من انجام ندم اگه ایه ای هست راهنماییم کنید ممنون و التماس دعا

اگر كسي با دست يا وسايل مصنوعي به ارضاي جنسي اقدام كند، گناهكار است و اين كار را استمنا يا خود ارضائي مي گويند. حرمت چنين عملي از سوره مباركه مؤمنون از آيه پنج تا هفت به دست مي آيد : وَ الَّذينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ؛ ( 5 ) و آن ها كه دامان خود را از آلودگى به بى‏عفتى حفظ مى‏كنند .
إِلاَّ عَلى‏ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومينَ ؛(6) تنها آميزش جنسى با همسران و كنيزان شان دارند كه در بهره‏گيرى از آن ها ملامت نمى‏شوند.
فَمَنِ ابْتَغى‏ وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ ؛(7) و هر كس غير اين طريق را طلب كند. تجاوزگر است .
هنگامي كه از حضرت صادق (ع) در مورد استمنا مى پرسند، مى فرمايد: گناه بزرگى است كه خداوند در قرآن مجيد از آن نهى فرموده است . استمنا كننده مثل اين است كه با خودش نكاح (زنا)كرده . اگر كسى را كه چنين كارى مى كند بشناسم، با او هم خوراك نخواهم شد . (1)
كسي كه سابقا مرتكب چنين عملي شده، با توبه مي تواند آثار اين گناه را پاك نموده ، با خود و خدا عهد نمايد كه بار ديگر اين عمل را مرتكب نمي شود. از ديدگاه پزشكان استمنا آثار زيانباري بر جسم و روح و روان وارد مي سازد .
الف ) آسيب‏هاى جسمانى‏ استمنا يا خود ارضائي .
1 ) ضعف و تحليلِ قواىِ جسمانى‏
كاهش انرژى جسمانى بدن از مضرات مهم و جبران‏ناپذير خودارضايى است. احساس خستگى عارضه طبيعى انزال است، اگر خودارضايى در شبانه روز به دفعات تكرار شود ، احساس خستگى در ساعات مختلف همراه انسان است. در نتيجه به مرور زمان ضعف و بى حالى در فرد تثبيت شده ، طبيعت ثانوى براى او ايجاد مى‏كند. كاهش و تخليه مكرر قواى جسمانى به ضعف عمومى و دائمى بدن و بالاخره به پيرى زودرس مى‏انجامد.
... وقتى قلم به دست مى‏گيرم، زود خسته مى‏شوم و قدرت نوشتن ندارم، ناچار قلم را روى زمين مى‏گذارم تا وقتى كه دستم كمى قدرت پيدا كند و دوباره بنويسم. «نامه‏اى از يك جوان»
... آن چه امروز برايم باقى مانده است (از ناحيه اين عمل) جسمى نحيف و درهم شكسته است.«نامه‏اى از يك جوان».
... با اين كه ورزشكارم ،زانوهايم مرتب سست مى‏شود. «پسرى 18 ساله»
من كه دخترى پر جنب و جوش و داراى چهره‏اى روشن بودم، كم كم به دخترى بى حال، كم تحرك و رنگ پريده مبدل شدم.
«دخترى 15 ساله، كلاس اول تجربى»
لاغرى، لرزش بدن، پژمردگى،ضعف مفاصل، تشنج، زردى و تيرگى چهره، از نشانه‏ها و عوارض ضعف جسمانى است .
متأسفانه ضعف جسمانى به همين جا ختم نمى‏شود. بلكه كل بدن را ساقط مى‏كند. شخصى كه مبتلا به اين عمل شوم شود، رفته رفته ضعف شديد در خود احساس كرده، كمر درد او را آزار مي ‌دهد تا اين كه به فلج عمومى بدن مبتلا مي شود.
2 ) ضعف بينايى .
خود ارضاىي به تدريج در نور چشم و قدرت بينايى اثر مى‏گذارد و آن را كاهش مى‏دهد. درجات و شدت ضعف چشم بستگى به درجات و شدت خودارضايى دارد و اين به حدى است كه گاه به نابينايى منجر مى‏شود.
با اين كه اهل ورزش هستم ،چشمانم خسته مى‏شود و جلو چشمم تيره و تار مى‏شود به حدى كه سرگيجه مى‏گيرم. آيا اين از عوارض خودارضايى است ؟ «نامه‏اى از يك پسر 18 ساله»
جوانى كه هشت سال مبتلا به خودارضايى بود، وقتى مى‏خواست كتابى را بخواند ،چشم هايش سياهى مى‏رفت ، حدقه‏هاى چشم او بيش از حد معمول گشاد و باز شده بود . در قعر چشم‏هاى خود درد شديد احساس مى‏كرد . (به نقل از مشكلات جنسى نسل جوان) .
روزى در يكى از خيابان‏هاى يزد چشمم به جوانى حدوداً بيست و پنج ساله افتاد كه در اثر نابينايى به همراه برادرش حركت مى‏كرد، چون با برادرش آشنا بودم ، جلو رفتم و سؤال كردم: چرا چنين شده است؟ گفت: او مبتلا به انحراف جنسى (خودارضايى) بوده است و دست از اين كار برنداشته است تا به اين روز افتاد. (همان).
3 ) آسيب‏پذيرى در برابر بيمارى ها
تحليل رفتن قدرت بدن و قواى جسمانى، بستر پذيرش ساير بيمارى‏ها را فراهم مى‏آورد. جسمى كه با خود ارضايى ضعيف شده است نمى‏تواند در مقابل ميكروب ها و ويروس ها از خود دفاع كند. جوانى مبتلا به اين عمل شوم بود، در همين حين به يكى از بيمارى‏هاى همراه با تب دچار شد و در همان حال خودارضايى مى‏كرد، در روز ششم بيمارى كاملاً ضعيف شده بود و در نتيجه مرگ او را فراگرفت .
4 ) آسيب دستگاه تناسلى و ناتوانى‏هاى جنسى و توليد مثل‏ .
خودارضايى اثرات مهمى در دستگاه تناسلى از خود برجاى مى‏گذارد. دكتر «هوچنين سون» معتقد است كه عموم ناراحتى‏هاى مربوط به دستگاه تناسلى از آثار خودارضايى است. بعضى از اين اثرات عبارت اند از:
تورم غدد وذى‏
تورم كانال نطفه‏
تورم قسمت پايينى و عقب كانال ادرار
شل شدن عضلات تناسلى‏
خروج بى اختيار منى با كوچكترين حادثه‏
ايجاد قاعدگى نامنظم و خروج ترشحات چركى و احساس درد هنگام قاعدگى در دختران‏
از بين رفتن پرده بكارت‏
ارضاى ناكامل جنسى و از دست دادن لذت مقاربت بعد از ازدواج‏
ناتوانى و تأخير توليد مثل به خاطر ضعف مكرر دستگاه تناسلى و انزال زودهنگام‏
بيماري هاى مقاربتى‏
عقيم شدن‏
5 ) آسيب مراكز عصبى و غدد در مغز
در اثر خودارضايى و تحريك زياد، هيپوتالاموس آسيب مى‏بيند. مغز و مراكز حساس ديگر مكرراً دچار كاهش نسبى جريان خون مى‏شوند و از اين طريق آسيب‏هاى جبران‏ناپذير و بر آن ها وارد مى‏شود. تخليه‏هاى مكرر عصبى، موجب ضعف اعصاب مى‏شود. خودارضايى‏هاى مكرر، مركز عصبى را دچار حساسيت و ضعف و خستگى و اختلال مى‏سازد. به گفته يكى از دانشمندان، خود ارضايى موجب ضعف قواى شهوانى و بى رمق و بى جان شدن آن ها مى‏شود .
به طور كلى اختلال قواى بينايى، شنوايى (مثل صداى زنگ در گوش و وز وز كردن) و... از ضعف و اختلال اعصاب است .
... قسمت‏هاى عمده بدن من يعنى قلب و اعصابم به هم ريخته است. «نامه‏اى از يك جوان»
و تو اى جوان عزيز به خود آى . آسيب‏ها را جلوى چشم خويش تابلو كن . با تأمل در اين منظره نامطلوب و غيرقابل قبول، خود را از دام اين بلا نجات بده.
كم خونى .
كم اشتهايى و مشكلات گوارشى ؛
كم خوابى و اختلال در خواب ؛
تنگى نفس ؛
سر درد و سرگيجه ؛
پيدايش تغييرات در نخاع و ستون فقرات .
همگى از آسيب‏هاى جسمى خودارضايى هستند .
ب ) آسيب‏هاى روحى - روانى‏
1 ) ضعف حافظه، حواس پرتى و ناتوانى در تمركز فكرى‏
يكى از پى آمدهاى خودارضايى، ضعف و تحليل قواى جسمانى است. اين به نوبه خود ناشى از اختلال در عملكرد سيستم مغز و اعصاب است. اختلال در اين سيستم موجب مى‏شود كه بخش حافظه كارايى لازم را نداشته باشد. علاوه بر اين، شخصِ مبتلا به خودارضايى به خاطر تمركز در اين عمل و توجه نسبتاً مداوم به موضوعات جنسى، حواس پرت و ناتوان در تمركز فكرى است كه اين خود عامل ديگرى براى كاهش مستمر حافظه است.
از عوامل حفظ و تقويت حافظه آن است كه فرد به كارهاى علمى و فكرى مشغول باشد ،در حالى كه شخص خودارضا از كارهاى علمى و فكرى باز مى‏ماند . اين خود عامل ديگرى براى ضعف حافظه چنين اشخاصى است.
... استعداد كافى داشتم و تحصيل مى‏كردم اما اكنون استعدادم كم شده و مطالب را درست درك نمى‏كنم و با فشار و سختى به تحصيل ادامه مى‏دهم. «نامه‏اى از يك دانش‏آموز»
2 ) اضطراب .
دلهره و دلواپسى از ويژگى‏هايى است كه دائماً فرد خودارضا را رها نمى‏كند، او مرتب با خود درگير است و نمى‏تواند با خود كنار آيد. افكار آشفته، وسواس فكرى، بى ثباتى، درهم ريختگى فكرى دامن گير اوست: «نكند كسى بفهمد»، «كى و چگونه اين كار را تكرار كنم»، «كى مى‏شود نجات پيدا كنم» و... لحظه‏اى آرام و قرار ندارد، سرزنش و تحقير خود به علت ارتكاب گناه، شخصيت او را در هم مى‏كوبد. گاهى تأخير در ترك و اين كه بعد از ترك چه مى‏شود، امان او را مى‏گيرد.
... آيا با تركِ خودارضايى باز هم علائم آن باقى مى‏ماند. «امضا: همدم مرگ»
... آيا پس از ترك مى‏توانم ازدواج كنم و صاحب فرزند شوم؟ آيا بخشوده خواهم شد؟ «نامه‏اى از يك جوان»
آن چه امروز از اين عمل برايم باقى مانده است، روحى متزلزل و بغض و نفرتى متراكم است. «نوجوان 17 ساله تهرانى»
3 ) افسردگى‏ .
بى احساسى و بى تفاوتى، بى نشاطى و بى ذوقى، سستى و گوشه‏گيرى، غم و اندوه، عدم علاقه به امور هنرى، ورزشى، مسائل معنوى و... همگى از نشانه‏هاى بارز و حتمى افسردگى است.
4 ) پرخاش‏گرى و بداخلاقى‏ .
شخصِ خودارضا نسبت به كوچك‏ترين محرك محيطى حساس است، حوصله گفت و گو با ديگران را ندارد، زود رنج است و سريعاً از كوره در مى‏رود، به نور زياد، صدا، رفت و آمد و... حساسيت فوق‏العاده دارد.
5 ) يأس از زندگى‏ .
... در سنين 16 يا 17 سالگى دو مرتبه دست به خودكشى زدم ولى موفق نشدم، اكنون در ميان طوفان مرگبارى به اين سو و آن سو مى‏روم، شايد هم يك سويش نابودى باشد. «نامه‏اى از يك جوان»
... تصميم گرفته‏ام اگر راهى برايم نباشد خودكشى كنم.... «دختر 18 ساله تهرانى»
6 ) از بين رفتن خلاقيت‏ها، توانايى‏ها و سركوب شدن استعدادها .
7 ) عدم ميل به تحصيل، مطالعه، تحقيقات علمى و فعاليت‏هاى فكرى .
8 ) هوس باز و بى‏بند و بار شدن و اعتياد به ارضاى جنسى نامشروع .
9 )بى عاطفه، كم رو و خجل .
10 ) عدم اعتماد به نفس و احساس حقارت، ضعف اراده .
11 ) از بين رفتن صفاى دل و بى علاقه‏گى نسبت به امور معنوى، مجالس دعا، جماعات و... .
12 ) احساس گناه، عذاب وجدان .
ج ) آسيب‏هاى اجتماعى‏ .
خودارضايى يك حس گريز از اجتماع پديد مى‏آورد كه در اثر افراط و تكرار در او ريشه‏دارتر خواهد شد . فرد در گوشه‏اى خود را منزوى و به افكار دور و دراز مى‏پردازد. توجه به لذات شخصى، سبب سستى روابط اجتماعى مى‏گردد . حيات جمعى را دچار مخاطره مى‏سازد. فردِ خودارضا به غير از ميل به انزواجويى در عرصه اجتماعى نيز با مردم جوششى ندارد . از زندگى جمع احساس لذت نمى‏كند. اين جاست كه نه تنها شخصيت اجتماعى و انسانى چنين افرادى تدريجاً متزلزل شده بلكه جامعه نيز از وجود نيرو جوان و پرانرژى محروم گرديده است . در دراز مدت موجب اختلال در نظام اجتماعى مى‏شود .
اين دسته از آسيب‏ها عبارت اند از :
1 ) بى آبرويى ؛
2 ) مشكلات خانوادگى ؛
3 ) انزواى اجتماعى، طرد شدن از جامعه و مشكل دوست يابى ؛
4 ) مشكلاتى در ازدواج از قبيل :
عدم پذيرش در خواستگارى‏
اكنون خواستگاران فراوانى دارم كه هر يك از ديگرى بهتر هستند. به دليل همين مسئله (خودارضايى و از دست دادن بكارت) است كه مجبورم به خواستگارانم جواب رد بدهم. بدون اينكه پدر و مادرم علت نپذيرفتن من را بدانند.
«دخترى 18 ساله از تهران»
بر اثر خودارضايى دامنم لكه دار شده و حالا خواستگاران فراوانى دارم كه هر كدام از ديگرى بهتر است. به من بگوييد چه كار كنم.
«نامه‏اى از يك دختر جوان»
بى ميلى به ازدواج و تأخير در آن‏
بى ميلى به همسر
ناتوانى در مقاربت صحيح و ارضاى جنسى خود و همسر
ناسازگارى خانوادگى‏
سرد بودن كانون خانواده‏
ناتوانى در برابر مشكلات و سختى‏ها پس از ازدواج‏
طلاق و متزلزل شدن كانون خانواده‏
5 ) افت تحصيلى‏ .
اين كار روى تحصيلات من به شدت اثر گذاشت، من كه تا سال سوم راهنمايى جزء شاگردان خوب كلاس بودم، در سال سوم راهنمايى، ثلث اول يك تجديدى آوردم. «دختر 15 ساله»
6 ) بزهكارى‏ .
7 ) عدم علاقه نسبت به فداكارى و خدمتگزارى به همنوعان و...
8 ) لذت نبردن از دوستى‏ها و مهر و محبت‏ها در روابط با پدر و مادر، بستگان و دوستان و بالاخره بريدن از آنان .
9 ) از بين رفتن عزت، پاكدامنى، شرف و حيا .
10 ) انحطاط و انحراف فكرى و عملى خود و به انحراف كشيدن ديگران .
11 ) ايجاد خطرات اجتماعى براى خانواده خود و نواميس ديگران .
12 ) سوء استفاده جنسى و تجاوز به كودكان .
13 ) ترويج و اشاعه فحشا و منكرات .
14 ) شيوع بيمارى‏هاى مقاربتى در جامعه .
15 ) حسادت و بدبينى .
د ) آسيب‏هاى معنوى و اخروى‏ ‏:
همه آسيب‏هاى سه گانه كه سخن از آن ها به ميان رفت قابل اصلاح و جبران است اما آسيب معنوى به اين راحتى قابل جبران نيست. چون اولاً: آسيب به قلب و دل است كه هيچ کدام از ابعاد وجود آدمى به ارزش، كارايى، حساسيت و لطافت قلب و دل او نيست. به تعبير قرآن و روايات اسلامى، گناه به انسان سرازير مى‏شود و آن را فاسد و از كار مى‏اندازد.
دوّم: اين آسيب فقط دنيوى نيست.
قرآن كريم مى‏فرمايد: چنين نيست كه بعضى خيال مى‏كنند، بلكه اعمال خلاف شان چون زنگارى بر دل‏هاي شان نشسته، از درك حقيقت وامانده‏اند: «كلا بل ران على قلوبهم ما كانوا يكسبون».(2)
كلمه «ران» در آيه مذكور به معناى زنگار است. زنگ يا زنگار در امور مادى همان چيزى است كه روى فلزات و اشياى قيمتى مى‏نشيند، همان لايه قرمز رنگى كه بر اثر رطوبت هوا روى آهن و مانند آن ظاهر مى‏شود . معمولاً نشانه پوسيدن و از بين رفتن شفافيت و درخشندگى آن و در نهايت ضايع شدن و از بين رفتن آن است.(3)
آرى، بدترين اثر گناه، تاريك ساختن قلب و از ميان بردن نور علم و حس تشخيص است. «گناهان از اعضا و جوارح سرازير قلب مى‏شوند» . (4)
مرحوم علامه طباطبايى در تفسير الميزان ( 5 ) مى‏فرمايد: از آيه شريفه سه نكته استفاده مى‏شود :
1 ) اعمال زشت، نقش و صورتى به نفس و روح انسان مى‏دهند ؛
2 ) اين نقش و صورت خاص، مانع آن است كه نفس آدمى حق و حقيقت را درك كند ؛
3 ) نفس آدمى به حسب طبع اوليه‏اش صفا و جلايى دارد كه با داشتن آن، حق را آن طور كه هست درك مي كند. قلب از ديدگاه قرآن جايگاه مهمى دارد قرآن كريم اولاً: قلب را مهم‏ترين مركز شناخت در انسان معرفى مى‏كند.
دوم: بيمارى قلب را مهم‏ترين بيمارى به حساب مى‏آورد و از اين بيمارى به تعابير مختلف و عجيب ياد مى‏كند: قلب بيمار، قساوت قلب، انحراف قلب، زنگار قلب، كور شدن قلب، مهر شدن قلب، قفل شدن قلب و بالاخره از همه مهم تر مردن قلب. كه جمعاً بيش از هفتاد و دو مورد آمده است .
در اهميت گناه از ديدگاه اسلام همين بس كه اسلام اولاً: كيفر و اثر آن را منحصر به دنيا نكرده است.(6)
دوم: از انديشه و فكر گناه هم منع كرده است تا گناه را از سرچشمه خشك كند. على (ع) مى‏فرمايد: كسى كه در انجام گناه زياد فكر كند، بالاخره به گناه كشيده مى‏شود (7).
سوم: از گناه به عنوان درد و بيمارى ياد كرده است. (على (ع) براى دل‏ها بيماريى، دردناك‏تر از گناه نيست.(8)
چهارم از رفاقت و دوستى با گنهكار و شركت در مجالس گناه به شدت نهى كرده است. على (ع) فرمود: بر فرد مسلمان شايسته نيست كه با گنهكار طرح رفاقت و دوستى بريزد .
پنجم : ترك گناه را بهترين عبادت برشمرده است. على (ع) فرمود: برترين عبادت، دورى گزيدن از گناه است.
اين‏ها بخش بسيار اندك از هشدارهايى است كه اسلام براى دفع اثر زيانبار گناه به انسان‏ها داده است . ( 9 )
براى اين كه به تأثير گناه بر دل و قلب بيش تر پى ببريم، به عنوان نمونه به ذكر چند روايت اكتفا مى‏كنيم:
رسول اكرم (ص) مى‏فرمايد: وقتى انسان مؤمن گناهى را مرتكب مى‏شود، لكه سياهى در قلبش پيدا مى‏شود . اگر دل از آن بكند و توبه كرده و از خداوند آمرزش طلبد، دوباره قلبش شفاف مى‏شود . اگر گناه را ادامه دهد، سياهى تمام قلبش را فرا مى‏گيرد . (10 )
رسول گرامى اسلام(ص): وقتى حرام‏ها ناديده گرفته شود و كسى مرتكب آن‏ها شود، خداوند طورى بر دلش مهر مى‏زند كه بعد از آن، ديگر قدرت درك و فهم را نداشته باشد . ( 11 )
ظرف، وقتى وارونه شود هيچ چيز در آن قرار نمى‏گيرد، قلب هم در اثر گناه طورى وارونه مى‏شود كه ديگر علم و حقيقت در آن جاى نمى‏گيرد .
خودارضايى هم كه اسلام به شدت از آن نهى كرده است ،شايد از همين باب باشد كه اثر در قلب و دل آدمى مى‏گذارد . آثار روحى و روانى خودارضايى كه در بخش (ب) بيان گرديد، عمدتاً از همين بيمارى دل ناشى مى‏شود. در اين جا چند روايت در مورد اثر معنوى گناه خودارضايى بيان مى‏كنيم.: به اميد آن كه تو اى جوان عزيز و برومند، اى كه چشم اميد پدر ومادر و جامعه به توست، اى آينده ساز خود و جامعه اسلامى به خود آيى و تا دير نشده خود را از اين مهلكه و باتلاق نجات دهى، بدان كه مى‏توانى، حتماً مى‏توانى!
1 ) امام صادق(ع) فرمود: روز قيامت خداوند با شخص خودارضا گفتگو نمى‏كند و از چشم خدا مى‏افتد . (12)
2 ) رسول خدا(ص) فرمود: لعنت خدا و ملائكه خداوند و تمام بشر بر شخص خودارضا است.(13)
3 ) رسول خدا(ص) فرمود: كسى كه خودارضايى مى‏كند، ملعون است. (14)
4 ) امام صادق(ع) فرمود: خودارضايى گناه بزرگى است كه خداوند در قرآن از آن نهى فرموده است.(15)
5 ) امام صادق(ع) فرمود: براى كسى كه خودارضايى كند، در قيامت عذاب دردناكى در نظر گرفته شده است. (16)
در پايان توجه شما را به تحقيقى كه حاصل بررسى 400 نامه رسيده از نوجوانان كشور به برنامه آينده سازان صداى جمهورى اسلامى در دى ماه 1367 است جلب مى‏كنيم. طبق اين تحقيق افرادى كه مبتلا به خودارضايى مى‏باشند. به ناراحتى‏هاى زير مبتلا گشته‏اند:
1. ضعيف شدن چشم؛ 2. لاغر شدن صورت؛ 3. ضعف اعصاب؛ 4. تحليل رفتن بدن؛ 5. سردرد و سرگيجه؛ 6. سرماخوردگى زود به زود؛ 7. كم خونى؛ 8. سست شدن زانو؛ 9. سياه شدن دور چشم؛ 10. ضعف حافظه؛ 11. زرد شدن صورت؛ 12. ضعف و اختلالات شنوايى؛ 13. جوش صورت؛ 14. گوشه‏گيرى؛ 15. اختلال در خواب؛ 16. ايجاد حالت وسواس و ترديد؛ 17. افت تحصيلى .

پي‌نوشت‌ها :
1. وسائل الشيعه ، ج 18 ص 575 .
2 . مطففين(83) آيه 14.
3 . تفسير نمونه ، ذيل آيه 14 مطففين .
4 . همان .
5 . الميزان، ذيل آيه 14 سوره مطففين ؛ مائده(5) آيه 33 .
6 . غررالحكم .
7 . بحار الانوار ، ج 73 ، ص 342 .
8 . وسائل الشيعه ، ج‏2، ص 269 .
9 . تفسير الميزان ، ذيل آيه 14 مطففين .
10. محمد هويدى، التفسير المعين .
11. الميزان، ذيل آيه 14 سوره مطففين .
12. ميزان الحكمة، ح 18749.
13. همان، ح 18748.
14. همان، ح 18751.
15. همان، ح 18750.
16. همان، ح 18749.

صفحه‌ها