مشاوره

ایا این کار حرام است؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در خصوص حکم شرعي آن با بخش احکام شرعي گفتگو کنيد. و پاسخ مناسب را دريافت داريد. پرسش شما شامل گستره وسيعي از دوران رشد مي‌شود و پاسخ به اين پرسش داراي ابعاد گوناگوني است مقتضي پاسخ در طي يک نامه نيست. تنها نکته مناسب آن است که هر اندازه فرزندتان کوچکتر باشد، بايد توسط روانشناس با فنون رفتاري از اين رفتار فاصله بگيرد؛ در حالي که در سنين بالاتر بايد با استفاده از روش هاي شناختي و تحليل مسايل و آموزش اجتماعي او را از اين رفتار بر حذر داشت.
پيش از هر چيز بايد به ماهيت اضطرابي اين پديده اشاره شود. اغلب در خانواده‌هايي که والدين در حضور کودک خردسال خودشان به مشاجره و نزاع يا ضرب و شتم مي‌پردازند، اين قيبل رفتارها مشاهد مي شود. علاوه بر آن خانواده‌هايي که کودک مورد تنبيه واقع مي‌شود. يا نسبت به او بي‌توجهي مي‌شود، شاهد اين قبيل رفتارها هستيم. بنابراين اصلي‌ترين عامل را مي‌توان عامل اضطراب ناميد. اين اضطراب چيزي نيست که والدين به تنهايي قادر باشند آن را درمان کنند. در تمام اين موارد اضطرابي بايد با مراجعه به روانشناس باليني کودک به درمان مناسب دست يافت.
اما والدين در حد کوچکي نيز مي‌توانند ايفاي نقش نمايند. در مورد کودکان خردسال برخي روش‌ها مانند مشغول ساختن کودک به برخي وسايل مي‌تواند مؤثر باشد؛ اما هرگز فراموش نکنيد والدين در خصوص اين مسايل کاملاً ناتوانند و صرفاً مي توانند در حدَ يک توصية تربيتي پيشرفت کنند. اما خوشبختانه روانشناس مي‌تواند در طي جلسات درماني به حل اساسي مشکل اضطراب کودک کمک کند.
در مورد فرزندان بزرگسال تر بايد با استفاده از رواندرماني به رفع اضطراب پرداخت که يک اقدام اساسي و مناسب شناخته مي‌شود. هم چنين والدين مي توانند مستقيماً از طريق انجام گفتگو آنها را انجام اين کار بازدارند.

با سلام خدمت شما.من دوستي دارم(دخترخانم جواني)كه از نظرظاهري از زيبايي چنداني بهره‌مند نيست.بااو درباره‌ي خوبي هاونكات مثبتي كه دارد به كررات صحبت كرده‌ام امااو تحت صحبت هاي پسران،قرار ميگرفت وطوري شده بود كه ديگر حاظرنبود از خانه خارج شود.به او رفتن به كلاس هاي روانشناسي اسلامي وخواندن كتاب هاي معروف روانشناسي را توصيه كردم.الآن اميداو فوق العاده شده.اما نه با اين ديدگاه كه شرايطش را قبول كند بلكه با اين ديدگاه كه بنا به قانون جذب كه از نظر اسلامي نيز تاييد شده هست،واين كه خداونداجازه ورود هيچ آرزويي را به قلب آدمي نمي‌دهد بلكه از قبل توانايي رسيدن به آن آرزو را به او عطا كرده باشد و اينكه انسان به هرچه فكر كند آن را بدست مي‌آورد.سؤال من از شما اين است كه آيا دوست من مي تواند بااميدوايمان قلبي به تغييرچهره‌ي خود،زيبايي راجذب خود كندودر چارچوب صورتش خود را زيباتر،جذاب‌تر كند.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
به درستي نمي‌دانم که آيا منظور شما از قانون جذب همان قانون جاذبه است يانه؟! اما به هر حال اين مسايل هيچ گونه ارتباطي با مسايل فيزيک ندارند حتي منظور ما از جذب شدن تنها يک فعل مشترک است که واقعاً معناي جذب يعني کشيده شدن واقعي به يکديگر را نداشته، بلکه تنها معنايي است صوري. اين ها دو موضوع جداگانه هستند.
تمام مشاوران اين مرکز روانشناس باليني و علاوه بر آن متخصص علوم اسلامي هستند و اين حرف معنايي ندارد که «... قانون جذب که از نظر اسلامي تأييد شده است..»؛ چنين چيزي امکان ندارد . هر کس در زندگي با يک چهره خاص آفريده شده . اين خلقت خداوند است و نبايد بابت آن شرمنده بود. جز آن نيست که خداوند در قرآن شرط برترين انسان را پرهيزگارترين آن ها بر شمرد.
در اين صورت ما هيچ نيازي به بسياري از مسايل مانند تغيير چهره نداريم؛ حال اگر برخي اعمال جراحي در وسع و توان کسي بود، مي‌تواند به آن مبادرت ورزد. اما کم نيستند کساني که داراي کرامات انساني بوده و با وجود اين چهره‌اي نازيبا دارند.
چيزي که دوست شما کم دارد ،کمبود اعتماد به نفس و کمبود عزت نفس است که بايد با مراجعه به روانشناس به درمان آن نايل آيد. وعده هاي نادرست و غير ممکن مي‌تواند بر او ضرباتي شديد وارد آورد .اين اميد واهي کاملاً غير معقول است. خداوند بنا ندارد که سنت خود را بر اساس خواسته هر يک از مردم تغيير دهد. اين به معناي اغتشاش در نظامات عالم است.
فراموش نکنيد که دنيا محل گذار و عبور است. کسي به ما تضمين نداده است که همه ما تمامي امکاناتي را که ديگران در اختيار دارند ، در اختيار داشته باشيم. يکي از اين امکانات چهره زيبا است که همه از آن برخوردار نيستند. البته خداوند آن را با امکانات ديگر جبران نموده است.
بله بسياري از زيبايي ها کاملاً وابسته به رفتار فرشته گونه افراد است . فرد نه با چهره خود بلکه با اعمال خود و نيت خالص خود افراد ديگر را مسحور خود مي‌سازد؛ اما اين نيز نياز به يک ايمان قلبي دارد. اميداورام دوست شما با پرورش اعتماد به نفس و کسب عزت نفس مناسب شايسته اين مقام گردد. به دوست تان توصيه کنيد براي انجام يک گفتگو با روانشناسان باليني مرکز به صورت رايگان با شماره ملي 09640 تماس گرفته و کمک لازم را د ريافت دارند.

سلام .من حدود 3 سال پیش با دختر همسایه امان که با هم در یک شهر درس میخواندیم اما در دو دانشگاه متفاوت با تک زدن به هم دوست شدیم.چون من به دین و مذهب اعتقاد دارم اصلا از ملاقات حضوری با هم استقبال نکردم.اما پس از حدود 5 ماه اس ام اس زدن به هم تصمیم به ازدواج گرفتیم. من چیزها و حرف هایی از اون به وسیله ی خواهرم شنیدم .چون خواهرم با اون دوست بود از هر موضوعی در مورد اون به من گوشزد میکرد و در عین حالی که می دونست من با اون ارتباط اس ام اسی دارم طوری وانمود میکرد که انگار چیزی نمیدونه.بالاخره سر یک موضوع شک کردن من به اون ما از هم جدا شدیم.اون دوباره سعی کرد اوایل امسال به زندگی من برگردد اما من او را قبول نداشتم.البته هنوز هم نتونستم که فراموشش کنم و فکر می کنم هنوز در دلم جا دارد چه کنم که برای همیشه فراموشش کنم.نمیخواهم دوباره با من باشه.اون ضربه روحی بدی به من زد.باعث شد به همه دخترها بد بین بشم که البته الآن تا حدی از اون نفرتم کاسته شده.کمکم کنید که چه کنم که اون رو واسه همیشه فراموش کنم.البته این که من هر از چندی اون رو تو کوچه می بینم اما طوری با من رفتار می کنه که نشون میده از من متنفره.با تشکر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در برابر رفتارهاي او واکنش منفي نشان ندهيد و خودتان را به راه ديگري بزنيد . وانمود کنيد. معاني رفتار او را درک نکرده بلکه اصلاً به او توجه نداريد.
چيزي که هرگز به آن نياز نداريد ،تنفر از کسي ديگر است و آنچه نياز داريد، تصميم جدي دربارة اين مسأله است که يافتن همسر از اين طريق نمي‌تواند روشن و نويد بخش باشد .بايد به کلي از آن چشم پوشي نماييد.
در مورد فراموش كردن رابطه هاي احساسي و عاشقانه هم توجه داشته باشيد كه اين مسايل مانند شماره تلفن و برخي اطلاعات غير ضروري ديگر نيستند كه در آينده با تغيير منزل و مانند آن از بين بروند. اين دسته از اطلاعات شامل محتواهاي احساسي و ماندگارتر هستند. بنابراين به اين مسأله بستگي دارند كه ديدگاه ابتدايي شما نسبت به آن ها چه چيزي باشد.
كسي كه معتقد است نمي‌تواند آن را فراموش كند، يعني كه نمي‌خواهد آن ماده اطلاعات را كنار بگذارد و علاقمند است همچنان آن را حفظ كند. حال اگر همين فرد واقعاً معتقد گردد كه مي‌تواند آن را به كمك روانشناس يا مشاور كنار بگذارد ، احتمال كنار آمدن با اين تعارض به زودي صورت خواهد گرفت.
به هر حال همه چيز در انديشه و در اختيار خودتان است كه بخواهيد يا نخواهيد؛ راه سومي وجود ندارد. بله؛ اگر خواستيد ممكن است به تنهايي نتوانيد كه در اين صورت از روانشناس كمك بگيريد. «نمي تونم کس ديگري را در قلبم بنشونم» نيست که نمي گذارد عبور کنيد ،بلکه نمي خواهيد کس ديگري را در قلب خودتان بنشانيد. زمانه و تجربه به ما بارها نشان داده است که ما اغلب مجبور به پذيرش واقعيات هستيم و با آن کنار مي آييم. چون در بيساري موارد آنچه مي خواهيم نمي شود و آنچه مي خواهيم مي شود. ضمن آنکه گاهي چيزهايي که ما مي خواهيم ، بر خلاف مصالح ما است. بنابراين بهتر است با يک روانشناس گفتگو کنيد. تا روش تحليل مسايل و حاکم کردن منطق بر عاطفه و احساس را فرا بگيريد.
به هر حال يك دختر يا پسر لازم است. فرا بگيرد كه دنيا محل به دست آوردن و از دست دادن است؛ يعني همان طور كه ياد مي گيريم .
چيزهايي را به دست آوريم ،بايد ظرفيت تحمل از دست دادن برخي چيزها را هم به دست آوريم. اين درست است كه ما چيزهاي زيادي داريم؛ اما همه آن ها همواره در معرض تهديد هستند و ممكن است هر آن هر يك از آن ها را از دست بدهيم.
در واقع، چه كسي به ما تضمين داده است كه تمام اين امكانات براي هميشه يا تا آخر عمر با ما همراه باشد؟ به همين دليل هم خداوند ظرفيت سازش با موقعيت هاي شكست و ناخوشايند را در انسان قرار داده است و فرد اندكي بعد با موقعيت سازگار مي‌شود. در اين بين نكته مهم خواست قلبي فرد براي تغيير است كه گاهي به دليل برخي مشكلات ديگر فرد نمي‌تواند نسبت به آن راضي شود. در اين موارد افراد با وضعيت دشوار روبرو مي‌شوند كه بايد با كمك مشاور ادامه دهند.

من يه ادم خجالتيست لطفا راهنماييم كنيد شايد اين سوال در حوذهشما نباشد ولي كمكم كنيد ه

پاسخ: با سلام و تشکر از ارتباطتان
کمرويي و خجالتي بودن يکي از علائم اضطراب مي‌باشد که با روشن شدن منشأ اضطراب، احساسات فرد مضطرب و راهکارهاي درماني شناخت بيش تري به اين مسأله پيدا خواهيد کرد.
ا ـ منشأ اضطراب
به اعتقاد بعضي از روان‌شناسان، افکار منفي و تلقي‌هاي غير منطقي موجب اضطراب هستند مثلاً اگر بر اين باور باشيد که هميشه مورد تأييد ديگران قرار گيريد، در برابر ديگران دچار اضطراب و نگراني مي‌شويد (شناخت درماني).
گاهي عوامل ديگر مانند در ميان نگذاشتن افکار خود با ديگران به دليل ترس از تحقير شدن،‌اجتناب از رو در رويي شما و سرکوب احساس و در نتيجه عصبي و هراسان مي‌شويد (روان تحليل‌گري).
ب ـ احساسات و افکار فرد خجالتي و کمرو
1ـ معتقد نيستيد که مردم خود حقيقي‌تان را دوست دارند. نگرانيد اگر به خويش حقيقي‌تان پي ببرند، شما را تحقير کنند.
2ـ احساس مي‌کنيد که ديگران شما را قضاوت مي‌کنند و به سادگي شما را تحقير و آزار مي‌دهند.
3ـ براي جلب محبت ديگران و احترام به آنان تحت تأثير قرار مي‌گيريد، ولي براي تأثير گذاشتن بر حرف آن ها خود را بي‌ارزش مي‌پنداريد.
4ـ احساس مي‌کنيد ديگران وقتي به شما نگاه مي‌کنند، درون تان را مي‌خوانند .بنابر اين از برنامه‌هاي اجتماعي اجتناب مي‌کنند.
5ـ مي‌ترسيد در حضور ديگران رفتار احمقانه‌اي داشته باشيد و يا مردم چنين تلقي از شما داشته باشند.
6ـ خود را در مقايسه با ديگران حقير و پست مي‌پنداريد.
7ـ راضي نگاه داشتن مردم ذهن شما را اشغال کرده است ،به گونه‌اي که بيش از راضي کردن خود ،به راضي نگاه داشتن ديگران مي‌پردازيد.
ج ـ راهکارهاي درماني
1ـ پذيرش و نوشتن احساسات منفي و عدم انکار آن ها و پيدا کردن راه حل مسأله با مشورت روانشناسان و مشاوران.
نوشتن احساسات منفي و قبول داشتن بدين معنا است که با خود در مکاني بنشينيد و احساس منفي و آزار دهنده خود را بنويسيد. مثلاً
« من هر وقت با فردي صحبت مي‌کنم ،دلهره و اضطراب دارم، حرف هايم را که از قبل آماده کردم نمي‌توانم بزنم .رنگم سرخ مي‌شود، تپش قلب مرا احاطه مي‌کند».
تمام راهکارهاي کاهش و خلاف اين حالت را بنويسيد . يکي يکي آن را امتحان کنيد مثلاً «اگر قبل از حرف زدن بدنم را شل نگه دارم و نفس عميق بکشم و يا اين که اول از احوال‌پرسي ساده شروع کنم يا قبل از حرف زدن اصلاً به اينکه با فردي ملاقات دارم فکر نکنم و...»
2ـ نوشتن توانايي‌ها و نقاط مثبت و تقويت آن ها در ذهن و مرور آن ها در هر روز . فرد مضطرب به تدريج توانايي‌هاي خودش را ناچيز شمرده و خود را هميشه سرزنش مي‌کند. اين تکنيک به شما اجازه مي‌دهد فهرستي از توانايي‌هاي خود را در تمام زمينه‌ها بنويسيد . آنچه را که مي‌توانيد و استعداد آن را داريد ، يادآوري کنيد .هر روز در وقت بيکاري اين توانايي‌ها را مرور کنيد.
3ـ تصويرسازي ذهني از يک موفقيت اضطراب‌زا و حساسيت زدايي تدريجي از آن موفقيت (هنگام تنهايي يکي از موفقيت‌هاي اضطرابي را به ذهن آوردن مانند گفتگو در جمع بعد از مرحله اول، وارد شدن در جمع تا ادامه صحبت و نگاه‌هاي جمعيت و تشويق جمع و پيروز شدن در آن موفقيت ،گامي براي پيروز شدن در موفقيت‌هاي واقعي و بيرون به شمار مي‌رود).
4ـ ورزش‌هاي دست جمعي، ريلاکسيشن و ساير فعاليت‌هاي آرامش عضلاني. منظور از ريلاکسيشن آرامش عضلاني 16 مرحله‌اي است . مي‌توانيد در کتابي به نام شيوه‌هاي درمانگري اضطراب و تنيدگي (استرس)، تأليف مسعود جان بزرگي پناهيد نوري، انتشارات سمت، 1382بخوانيد.
5ـ عزت نفس بي‌قيد و شرط ؛اگر عزت نفس خود را مشروط به موفقيت کنيد، اسير اضطراب و فشار رواني مي‌شويد. مقصود از عزت نفس يعني احترام به خود و دوست داشتن خود و عدم سرزنش و سرکوفت زدن . در هر حال، چه شکست، چه پيروزي ،خود را قبول داشته باشيد . هميشه راهکار منطقي براي حل مسأله و استفاده از شکست براي پيروزي مي‌باشد.
6ـ پرهيز از ذهن خواني (همه متوجه حالات ترس و اضطراب من مي‌شوند و تحقيرم مي‌کنند).
7ـ پرهيز از درشت نمايي (ديگر نمي‌توانم با آن جمع رفت و آمد و گفتگو داشته باشم، ديگر نمي‌توانم با آن فرد گفتگو داشته باشم زيرا دفعة قبل خراب کردم).
8ـ پرهيز از پيشگويي (اگر با آن فرد صحبت کنم ،حتماً آبروريزي مي‌شود. اگر در جمع دوستانم دعوت شده‌ام صحبت کنم، حتماً کنترلم را از دست مي‌دهم).
9ـ پرهيز از استفاده کردن کلمات بايد يا نبايد (نبايد تا اين حدّ عصباني مي‌باشم، بايد احساساتم را در همة مواقع کنترل کنم).
10ـ پرهيز از تصميم مبالغه‌آميز (وضعيتم و حالات روحي‌ام نشان مي‌دهند که آدم بي‌عرصه و حقيري هستم).
11ـ پرهيز از تفکر همه يا هيچ (طرز صحبت من با ديگران يا اقدام به ازدواج براي من به کلي بد خواهد بود، اگر ازدواج کنم در آينده به طلاق منجر خواهد شد).
12ـ خودافشايي،‌جرأت ورزي و تمرين خجالت (گفتن احساسات راحت کننده به ديگران، انجام دادن کارهايي که فکر مي‌کنيد احمقانه است در مقابل دوستان، تمرين جرأت‌ورزي از طريق ايجاد فضاي نمايش) منظور از کار احمقانه مثلاً هميشه جوراب نپوشيدن را در جمع دوستان کار احمقانه و بي کلاسي مي‌دانيد، در حالي که اين طور نيست. با شکستن اين نگرش مي‌توانيد آنچه را که شما و ذهن‌تان برچسب احمقانه مي‌زند و در واقع کار احمقانه نيست، زير سئوال برده و تجديد نظر داشته باشيد . از کنترل بيش از حدّ رفتارتان جلوگيري کنيد.
منابع براي اطلاعات بيش تر:
1ـ اين گونه مي‌توانيد (چگونه به خواسته‌هاي تان برسيد) دکتر پال هاوک، دکتر ناصر بليغ ،انتشارات جوانه رشد ،1379.
2ـ حال برتر (چگونه احساسات خود را مهار کنيم، گيل لنيدن فيلد، ترجمة دکتر الهي ميرزايي، انتشارات جوانه رشد ،1383.
3ـ هنر برقراري روابط ،راهي به سوي سعادت و شادکامي، پاتريشا بتن ،مترجمان جواد شافعي مقدم/ نيّره ايجادي، انتشارات پل، 1383.
4- از حال بد به حال خوب ،دکتر ديويد برنز ،ترجمه مهدي قراچه داغي، انتشارات آسيم .

من 21 سال سن دارم و تا کنون به هیچ وجه جنب نشده ام (چه درخواب و چه از طرق دیگر) ، عده ای از دوستان میگویند که این یک مشکل در دستگاه تناسلی و یا بچه دار نشدن و یا .... است و من نیز تاکنون موفق به پرسش در این باره از متخصص نشده ام و بیم دارم خواهشمندم در باره این موضوع به تفصیل پاسخ دهید که 1-علتش چیست 2- چه باید کرد؟ 3- و راهنماییهای شما ..

پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباط تان با اين مركز؛ همان طور كه دوستان تان بيان كردند، لازم است كه به متخصص مراجعه نماييد و ما در اين زمينه تخصصي نداريم.
اين موضوع همانند همه موارد مشابه يك نوع بيماري است كه مراجعه به پزشك متخصص آن را ضروري مي سازد . بيم داشتن در مورد آن كاملاً نامعقول و غير منطقي است. خواسته يا ناخواسته بايد در يك زمان به پزشك مراجعه نماييد اما مراجعه زودتر مي تواند در درمان و بهبود وضعيت تان كمك بسيار شاياني داشته باشد.
موفق باشيد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام خدمت کارشناس محترم من جوانی بیست ساله هستم از نوجوانی تا به حالا به یک بیماری روانی به نام استرس دچار شده ام چند سالی هست که به این بیماری گرفتار شده ام

با سلام خدمت کارشناس محترم من جوانی بیست ساله هستم از نوجوانی تا به حالا به یک بیماری روانی به نام استرس دچار شده ام چند سالی هست که به این بیماری گرفتار شده ام ،مشخصه های این بیماری در من به گونه ایست که صحبت کردن با دیگر افراد برایم بسیار دشوار شده است من حتی در جمع دو نفر به بالا نمی توانم صحبت کنم و یا حتی وقتی که به جمعی ملحق می شوم تپش قلبم شدت می گیرد و رنگ صورتم عوض می شود به گونه ای که ضعف را در چهره من می بینند من را راهنمایی کنید که بتوانم با کمک دینم این بیماری را شکست بدهم . از شما خواهش می کنم کمکم کنید.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
مشکل شما يک نوع اختلال اضطرابي است که علاوه بر تقويت باورداشت هاي مذهبي بايد از طريق دارودرماني و روان درماني درمان پذيرد.
شک نکنيد که مشکل شما جز از طريق جلسات روان درماني حضوري(و نه خوددرماني يا درمان نوشتاري و ...) قابل درمان نيست . بايد در اسرع وقت براي اين مهم به يک روانشناس باليني متخصص در درمان بيمارهاي اضطرابي مراجعه نماييد. اگر در شهر يا روستاي خود چنين متخصصصي سراغ نداريد ،به شهرهاي مجاور سري بزنيد.
همچنين مراجعه به روانپزشک براي دارودرماني ضروري به نظر مي رسد.

با سلام خدمت کارشناس محترم من جوانی بیست ساله هستم از نوجوانی تا به حالا به یک بیماری روانی به نام استرس دچار شده ام چند سالی هست که به این بیماری گرفتار شده ام

با سلام خدمت کارشناس محترم من جوانی بیست ساله هستم از نوجوانی تا به حالا به یک بیماری روانی به نام استرس دچار شده ام چند سالی هست که به این بیماری گرفتار شده ام ،مشخصه های این بیماری در من به گونه ایست که صحبت کردن با دیگر افراد برایم بسیار دشوار شده است من حتی در جمع دو نفر به بالا نمی توانم صحبت کنم و یا حتی وقتی که به جمعی ملحق می شوم تپش قلبم شدت می گیرد و رنگ صورتم عوض می شود به گونه ای که ضعف را در چهره من می بینند من را راهنمایی کنید که بتوانم با کمک دینم این بیماری را شکست بدهم . از شما خواهش می کنم کمکم کنید.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
مشکل شما يک نوع اختلال اضطرابي است که علاوه بر تقويت باورداشت هاي مذهبي بايد از طريق دارودرماني و روان درماني درمان پذيرد.
شک نکنيد که مشکل شما جز از طريق جلسات روان درماني حضوري(و نه خوددرماني يا درمان نوشتاري و ...) قابل درمان نيست . بايد در اسرع وقت براي اين مهم به يک روانشناس باليني متخصص در درمان بيمارهاي اضطرابي مراجعه نماييد. اگر در شهر يا روستاي خود چنين متخصصصي سراغ نداريد ،به شهرهاي مجاور سري بزنيد.
همچنين مراجعه به روانپزشک براي دارودرماني ضروري به نظر مي رسد.

اساتید محترم از یک طرف در رساله عملیه حتی یک ذره ترشح از نجسی را دقت نموده اید واز طرفی اگر ما همین را بخواهیم رعایت کنیم ودچار شستشو ی زیاد میشیم به ما میگوئید وسواسی؟ بالاخره چه کنیم؟ اینکه میگوئید به یقین برسید حتما به یقین رسیده ایم که اون قسمت را آبکشی میکنیم ولی شما فکر کنید ما در روز چندبا دستشویی میریم وچندبار دچار این ترشجات نجسی می شیم وهربار آبکشی؟ باور کنید وسواسی نیستیم منتهی مثل اینکه زیادی دینداریم وباعث اذیتمون میشود آیا راهی هست؟ برای رهایی از این تزشحات نجسی؟ ویا اصئلا میشود نجاساتی مثل بول ومنی وغائط را که مرتب با اونها سر وکار داریم را فقط کثیف اعلام کنید واینطور امثال بنده اینهم به زحمت نیفتیم؟

پرسشگر گرامي با سلام سپاس از ارتباط تان با اين مرکز
شستشوي زياد و توجه بيش از اندازه به اين مسايل علامت دينداري نيست .اگر اين طور باشد بيش تر مردم متدين كه اين مقدار شستشو نمي كنند، بايد بگيم ديندار نيستند يا پيامبر و ايمه (ع ) كه اين طور نبوده اند ، بايد بگوييم ديندار نبوده اند . مسلما اين حرف درست نيست . براي رهايي از اين دقت ها بايد به عرف مردم مراجعه كنيم . نحوه شستشوي خود را با آنان تطبيق بدهيم. در اين صورت ديگر اذيت نمي شويم . بول و غايط و مني از نجاسات هستند . (1) ولي نبايد زياد دقت بکنيد . تا يقين صد در صد به نجاست چيزي نکرده ايد، پاک حساب کنيد .
پي نوشت:
1 . امام خميني، توضيح المسايل ،مسئله 83 .

دختر خانمی در دوران مجردی، با پسری دوست می شود و بعد از مدتی اغفال شده و با او هم بستر می شود و از حالت باکره گی خارج می شود. پسر هم او را رها کرده و حاضر به ازدواج با او نمی شود. دختر هم پشیمان شده و توبه می کند. بعد از چند ماه برای دختر خواستگار می آید؛ تکلیف این دختر چیست؟ الف) به خواستگارها بگوید که باکره نیست و قبلا با پسری ارتباط داشته (که در این صورت به احتمال قوی هیچ پسری او را به همسری بر نمی گزیند و آبرویش هم می رود) ب) به خواستگارها بگوید که باکره نیست ولی علتش را دروغ بگوید مثلا بگوید به خاطر ورزش این گونه شده و یا در دوران نوجوانی صدمه دیده (که در این صورت دروغ گفته) ج) به خواستگارها نگوید و خود را باکره نشان دهد. (که در این صورت دروغ گفته و چون باکره گی شرط عقد بوده، خلاف نموده و احتمالا عقد هم باطل است. ضمن این که ممکن است در شب زفاف، حقیقت آشکار شود.) د)... با توجه به این شرایط تکلیف دختر چیست؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
هرگز لازم نيست درباره آنچه اتفاق افتاده است، به خواستگار چيزي بگويد . اگر چيزي نگويد و عقد خوانده شود ،عقد صحيح است و باطل نيست، ولي اگر عقد بر مبناي باکره بودن دختر خوانده شود و شوهر بعد ا بفهمد که باکره نبوده، به نظر بعضي از مراجع(نه همه مراجع) معظم تقليد حق فسخ عقد را دارد. (1) اما معمولا شوهر متوجه نمي شود .اگر هم متوجه شود ،نمي فهمد علت کار چه بوده است ،چون بعضي از دختران به طور مادر زاد باکره نيستند . بعضي در بچگي بکارت را ازدست مي دهند . بعضي در تصادف بکارت شان زايل مي شود. پس ممکن است شوهر اصلا متوجه نشود و يا متوجه شود، ولي چيزي نگويد . اگر سوالي داشته باشد، دختر مي تواند به گونه اي از سرش باز کند . از طرفي دختر اگر برايش ضرورت داشته باشد که باکره باشد ،مي تواند قبل از شوهر کردن با مراجعه به دکتر متخصص بکارتش را ترميم نمايد .
در هر صورت به ياد داشته باشد که هرگز به شوهر يا کسي ديگر نگويد که قبلاً با كسي ديگر ارتباط جنسي داشته‌ است.
پي نوشت:
1. توضيح المسائل مراجع ،ج2،م2444.

صفحه‌ها