افرینش انسان

در قرآن كريم تعبيرهاي مختلفي درباره هدف از آفرينش انسان بيان شده است

در قرآن كريم تعبيرهاي مختلفي درباره هدف از آفرينش انسان بيان شده است. در آيه اي مي‌فرمايد، آفرينش شما براي آزمودن شماست: « وَ هُوَ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ في‏ سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَي الْماءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلا...»(1)
«او كسي است كه آسمانها و زمين را در شش روز [شش دوران‏] آفريد و عرش (حكومت) او، بر آب قرار داشت (بخاطر اين آفريد) تا شما را بيازمايد كه كداميك عملتان بهتر است!»
البته مقصود خداوند از امتحان انسان‌ها اين نيست كه از باطن آنها آگاه شود. خداوند از درون همه ما مطلع است. مقصود خداوند از امتحان، فراهم كردن زمينه براي انسان‌ها است تا هركس جوهره خود را نشان دهد و آگاهانه راهي را انتخاب كند.
و در آيه ديگري هدف از آفرينش را پرستش خدا برمي شمرد:« وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُون»(2)
« و من جن و انس را نيافريدم مگر براي اينكه عبادتم كنند»
عبادت مفهومي عام است و تنها شامل نماز و روزه نيست؛ بلكه هر كار خداپسندانه اي كه براي خدا انجام گيرد عبادت و بندگي به حساب مي‌آيد.
و در آيه ديگري مي‌فرمايد شما آفريده شديد تا به رحمت الهي و قرب به او برسيد:
« وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفينَ (*) إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ...»(3)
« اگر پروردگارت خواسته بود همه مردم را يك امت كرده بود. ولي پيوسته مختلف خواهند بود (*) مگر كساني كه پروردگارت به ايشان رحمت آورده و براي رحمت خلقشان كرده ...»
گرچه اين آيات در ظاهر با هم مختلفند، امّا هر سه، مراحل يك حقيقت را برمي شمرند؛ و به عبارت ديگر، اهداف قريب، متوسط و نهايي آن را بيان مي‌كنند. هدف اصلي رسيدن به رحمت و قرب به خداست؛ انسان در معرض عمل اختياري و انتخاب قرار گرفته است تا پرستش و عبادت خدا را انتخاب كند و به قرب و رحمت الهي دست يابد. اگر انسان مجبور به پيمودن راه صحيح بود، حركت او حركت متكامل انساني نبود.
خدا در مقابل انسان راه هاي مختلفي را قرار داده است تا او با حركت اختياري خود راه كمال خويش را بيابد و در آن پاي نهد. با موفقيت در اين آزمون و انتخاب راه صحيح، يك مرحله از تكامل انسان طي شده است. براي اينكه زندگي انسان خداپسندانه شود، بايد قدم در مراحل بعدي كمال گذاشته و كاري كند كه سراسر زندگي را بندگي خدا احاطه كند. هر چه هست از اوست و ما بنده او هستيم و از بنده جز بندگي نشايد. نيازهاي دنيوي و لذت هاي مادي هدف نهايي انسان نيستند و بايد به قدر ضرورت به آن ها پرداخت و عبادت و بندگي خدا را وجهه همت خود قرار داد و با عبادت و پرستش خدا به قرب الهي دست يافت.(4)

پي نوشت ها:

1. هود(11) آيه 7.
2. ذاريات(51) آيه 56.
3. هود(11) آيه 118 و 119.
4. آيت الله مصباح يزدي، بر درگاه دوست، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(قدس سره)، 1382ش، ص 293.

وقتي خداوند به ملائكه فرمود: من مي خواهم خليفه ام را در زمين قرار دهم؛ ملائكه......

وقتي خداوند به ملائكه فرمود:

من مي خواهم خليفه ام را در زمين قرار دهم؛ ملائكه با توجه به خلقت زميني و مادي انسان عرض كردند:

آيا مي خواهي موجودي را خليفه قرار دهي كه فساد و خونريزي خواهد كرد در حالي كه خليفه بايد مظهر تقدس و تنزه تو باشد و ما مظهر اين تقدس و تنزه هستيم. خداوند ضمن تاييد اين حرف ملائكه فرمود: من از انسان چيزي مي دانم كه شما نمي دانيد و آن ظرفيت علمي و كمالي انسان بود از اين رو براي نشان دادن اين ظرفيت علمي و كمالي تعليم اسماء را پيش آورد .

بنا بر اين ظرفيت علمي و كمالي انسان مطلبي بود كه ملائكه نمي دانستند و خداوند كه عالم به اين ظرفيت بود، انسان را براي خلافت برگزيد.

ر. ك: سيد عبد الحسين طيب، أطيب البيان ، تهران، اسلام، 1378ش، ج‏1، ص503؛ بيضاوي، انوار التنزيل، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1418ق، جأنوار التنزيل و أسرار التأويل، ج‏1، ص 69.

 

 

 

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.