فتح بیت‌المقدس

با توجه به معیار پیروزی و شکست یعنی تحقق اهداف به‌تناسب موانع و امکانات، اسرائیل در اهداف خود ناکام و جمهوری اسلامی به وعده‌های خود جامه عمل پوشاند.

پرسش:

گاهی ادعا می‌شود که ما در جنگ با اسرائیل باختیم و بیخود بر طبل پیروزی کوبیدیم. اینکه آن‌ها سرداران ما و مقاومت را شهید کنند و ما به زدن چند موشک بسنده کنیم شکست نیست؟ آیا چنانکه رهبر انقلاب گفتند اسرائیل بیچاره شد؟

پاسخ:

اسرائیل در یک اقدام تجاوزکارانه و غافلگیرانه فرماندهان لایه اول نیروهای مسلح و سپاه ایران و دانشمندان مهم هسته‌ای و هوافضا را ظرف چند ساعت به شهادت رساند و پس‌ازآن با شهادت سایر فرماندهان و دانشمندان و تأسیسات نظامی و هسته‌ای کشور ضربات سختی را به ایران وارد ساخت، سپس آمریکا با وقاحت به خاک ایران تجاوز کرد و با بمباران سایت‌های هسته‌ای ایران، عملاً یک تابوشکنی عظیم در دست‌اندازی به خاک این سرزمین رقم زد. آیا با پرتاب چند موشک و عدم تناسب در ضربه، انتقام این تجاوز وقیحانه گرفته شد و بلافاصله بعد از آتش‌بس باید جشن پیروزی برگزار می‌کردیم و به ملت ایران تبریک می‌گفتیم؟ آیا با مقایسه ضربات آن‌ها به ما و ضربات ما به آن‌ها، ما در این جنگ بازنده نبودیم؟ اسرائیلی‌ها معتقد هستند که این آتش‌بس یک پیروزی بازدارنده بود و هدف اصلی که انتقال پیام قدرت بود محقق گردید. (1) رهبر انقلاب نیز معتقد است که رژیم صهیونیستی در زیر ضربات جمهوری اسلامی تقریباً از پا درآمد و له شد. (2) واقعاً چه طرفی پیروز بود؟

 دو گروه به‌شدت بر طبل شکست ایران می‌کوبند: گروه اول ضد انقلاب و دشمنان و مخالفان نظام جمهوری اسلامی ایران و گروه دوم بخشی از طرفداران انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران.

1. پاسخ به دشمنان و مخالفان نظام جمهوری اسلامی ایران؛

در پاسخ به گروه اول باید اذعان داشت که انقلاب و نظام اسلامی چنان سطح انتظارات و توقع این افراد را در نبرد با نظام سلطه و ابرقدرت‌های منطقه‌ای و جهانی بالا برده که فراموش کرده‌اند که وضعیت استقلال و اقتدار و توانمندی امنیتی و اطلاعاتی ایران پیش از انقلاب، چقدر شکننده و وابسته بوده و اکنون انتظار دارند که ایران اسرائیل و پایگاه‌های منطقه را با خاک یکسان کرده و بزرگ‌ترین شبکه جاسوسی و عملیاتی را در دل موساد اداره کند. ننگ حقارت‌های مکرر مانند فتح چندساعته تهران (3) و تاج‌برداری و تاج‌بخشی اجنبی به رضاخان و محمدرضا و بازگشت محمدرضا از فرار سراسیمه خود در سال 1332 شمسی با کودتای آمریکایی و حضور ده‌ها هزار مستشار آمریکایی و الحاقیه پیمان وین (مشهور به کاپیتلاسیون) و جدایی بحرین و جولانگاه آزمایش دکترین‌های آمریکایی بودن ایرانِ پهلوی قابل فراموشی نیست. ایران پیش از انقلاب 57 مکرر آماج دخالت‌ها و حقارت‌های بی‌سابقه یا کم‌سابقه‌ای بود که در پی آن یکی از شعارهای جدی مردم در انقلاب 57، کلمه «استقلال» بود. حالا با فراموشی آن گذشته ننگین، کوچک‌نمایی دست‌آوردهای بزرگ نظام و بزرگ‌نمایی ضربات طرف مقابل، تحقیر توانمندی نظام جمهوری اسلامی در دستور کار این افراد قرار گرفته است.

2. پاسخ به حامیان و منتقدان منصف نظام جمهوری اسلامی؛

معیار سنجش پیروزی و شکست، میزان تحقق اهداف اعلامی و واقعی (تقریباً پنهان) طرف‌های جنگ برحسب انتظار واقعی از آن‌ها است؛ یعنی دو معیار در این سنجش مهم است. یکی میزان تحقق اهداف و دوم عملکرد بر اساس انتظارات. نکته دیگر اینکه در بررسی اهداف باید در نظر داشت که بخشی از اهداف صرفاً اعلام می‌گردد و بخشی دیگر اهداف واقعی هستند که به هر دلیلی، اعلام نمی‌گردند، اما با شدت در پی تحقق آن هستند. تحقق اهداف هم صفر و صدی نیست. باید دید که از صفر تا صد، چه مقدار از اهداف عملیاتی محقق شده است. اسرائیل و حامیانش چه اهدافی را از حمله به ایران اعلام کرده بودند؟ اهداف اعلامی از حمله به ایران، هموار کردن راه آزادی مردم (زدن سر نظام جمهوری اسلامی ایران و ایجاد آشفتگی و دعوت از مردم برای شورش خیابانی و جنگ داخلی) (4) نابودی توان اتمی، نابودی توان موشکی و دفاعی در راستای ایجاد یک خاورمیانه جدید عنوان شده بود. اهداف پنهان و واقعی اسرائیل از این تجاوز نظامی، از بین بردن و تغییر نظام جمهوری اسلامی ایران (5) به‌صورت تجزیه یا جنگ داخلی یا حداقل، تضعیف شدید نظام سیاسی ایران و انفعال کامل بین‌المللی بود، به‌نحوی که ایران دیگر هیچ تهدید مؤثری برای اسرائیل و حامیانش نباشد. همچنین اسرائیل مدعی بود که تا تحقق اهداف کار خود را ادامه خواهد داد. ایران نیز مدعی شد که اسرائیل را بیچاره و پشیمان خواهد کرد و آن‌ها سالم از این جنایت خلاص نخواهند شد.

3. ارزیابی دستیابی رژیم صهیونی به اهداف حمله به ایران؛

باید دید که اسرائیل که در این جنگ کارت‌های بسیاری را سوزاند و ریسک و هزینه عظیمی با این تهاجم انجام داد، به کدام‌یک از اهداف فوق دست‌یافت.

3 ـ 1. در بخش از کار‌انداختن توان نظامی و موشکی ایران، نه‌تنها این اتفاق نیفتاد، بلکه ایران قدرت مدیریت بحران و سرعت در بازیابی خود را در منظر تمام دنیا به نمایش گذاشت. ظرف چند ساعت تمامی فرماندهان شهید جایگزین و عملیاتی شدند و سرتاسر سرزمین‌های اشغالی هدف موشک‌های سازمان هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قرار گرفت. سیستم  به‌روزرسانی‌شده، مدرن و گران‌قیمت پدافندی 5 لایه اسرائیل، فلج بودن خود را در مقابل موشک‌های ایرانی به همگان نشان داد و هیمنه سیستم پر سروصدای دفاعی اسرائیل را در هم کوبید. این موشک‌ها که پس از عملیات وعده صادق 1، تحقیر و ناکارآمد تعریف می‌شد (6) و مورد تحلیل سبک‌انگارانه رسانه‌های غربی و تمسخر ضدانقلاب قرار گرفته بود، اکنون شکنندگی و دست‌یافتنی بودن نقطه‌ای بانک اهداف را برای ایران کاملاً اثبات کرد. این مسئله در معادلات آتی به‌شدت مؤثر و قابل‌توجه خواهد بود. پس توان موشکی نه‌تنها منهدم نشد، بلکه موجب شد که خبرنگاران شبکه‌های دنیا به‌مانند نفیسه کوهنورد، خبرنگار ارشد بی‌بی‌سی که در منطقه جنگی اسرائیل حضور داشت به پیروزی ایران اعتراف کنند: «پیروز این جنگ ایران است؛ رهبران کشور‌های منطقه هم بر همین عقیده هستند! کشوری که بیش از ۴۰ سال از همه طرف تحریم بوده توانست در برابر اسرائیل و آمریکا بایستد! ویرانی‌هایی که ما در غزه و جنوب لبنان می‌دیدیم، اما این بار در خود اسرائیل شاهد آن هستیم.» (7)

3 ـ 2. نه‌تنها جامعه ایران به اسرائیل به‌عنوان یک منجی برای تحقق آزادی و رهایی از نظام نگاه نکرد، بلکه با اعلام نفرت و انزجار از رژیم صهیونیستی از یک‌سو و حمایت قاطع از مسئولین و نیروهای مسلح کشور از سوی دیگر، طرف مقابل را غافل‌گیر کرد. این حمله موجب اتحاد و همبستگی بیش‌ازپیش مردم ایران و عقب افتادن پروژه براندازی به‌زعم براندازان گردید. مصی علی نژاد خبرنگار برانداز به‌صراحت اعلام کرد: «اسرائیل همه برنامه‌های ما را به‌هم ریخت. نتانیاهو باید صبر می‌کرد تا اعتراضات و اعتصابات گسترده بعدی آغاز شود و سپس با هماهنگی با اپوزیسیون حمله کند. اقدام نظامی اسرائیل، اپوزیسیون و پروژه براندازی را حداقل ۱۵ تا ۲۰ سال به حاشیه برد. مردم حالا به‌اشتباه طرفدار جمهوری اسلامی شده‌اند.» (8) نظام سیاسی ایران نه‌تنها در داخل با بهبود سرمایه اجتماعی مواجه شد، بلکه تبدیل به یک منجی و قهرمان در دنیا گردید و مردم و چهره‌های متکثری در سراسر جهان، از ایران اعلام حمایت و از اسرائیل اعلام انزجار کردند. (9) مفتی عمان گفت که «پاسخ قاطع ایران در برابر رژیم صهیونیستی دل‌های ما را خنک کرد. اطمینان داریم که خداوند از متجاوزان انتقام خواهد گرفت و پیروزی را به دست نیروهای مسلح ایران رقم خواهد زد». (10) در یک رخداد بی‌سابقه، امام جماعت مسجدالحرام پس از حملات اسرائیل به ایران و پاسخ کشورمان به رژیم اشغالگر قدس، از همه مسلمانان خواست تا «همان‌طور که غرب از اسرائیل حمایت می‌کند، با قدرت کنار ایران بایستند.» و تأکید کرد که: «اکنون وقت حرف و بیانیه نیست … قسم به خدا، ایران این رژیم را که لکه تهدید دین است، از روی زمین محو خواهد کرد.» این سخنان به‌عنوان نخستین موضع حمایتی صریح در سطح مذهبی از سوی یکی از مهم‌ترین نمادهای دینی عربستان نسبت به ایران در جریان تقابل مستقیم با رژیم صهیونیستی است. چنانچه بن سلمان ولیعهد عربستان در تماس با رئیس‌جمهور ایران بیان داشت که: «عربستان سعودی در کنار برادران خود در جمهوری اسلامی ایران قرار دارد و امروز همه جهان اسلام یکپارچه و متفق‌القول از شما حمایت می‌کنند. بنده در همه تعاملات دیپلماتیک خود به دنبال اعمال فشار و توقف تجاوزگری‌های اسرائیل هستم.» (11) پس‌ازاین جنگ نه‌تنها در داخل بلکه رشد ایران در بهبود فضای افکار عمومی بین‌المللی نیز خیره‌کننده بوده است.

3 ـ 3. برخلاف ادعاهای اسرائیل و هم‌پیمانانش، زنجیره غنی‌سازی و انرژی هسته‌ای در ایران نابود نشد. غنی‌سازی در ایران به دلیل اتکا به دانش بومی و اراده جدی حاکمیتی و مردمی به‌سادگی قابل‌حذف نیست. ترامپ ابتدا ادعا کرد که سایت‌های ایران کاملاً نابود شده‌اند، اما خود مقامات کاخ سفید بعداً نشان دادند که اطلاع دقیقی از وضعیت هسته‌ای ایران ندارند؛ (12) اما رافائل گروسی مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی پس از اظهارات ترامپ گفت به‌رغم آسیب‌های جدی ناشی از حملات اسرائیل و آمریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران، این کشور قادر است در چند ماه تولید اورانیوم غنی‌شده را از سر بگیرد. (13) تساحی هنگبی رئیس شورای امنیت داخلی اسرائیل در ابتدای جنگ 12 روزه در مصاحبه با کانال 13 تلویزیون اسرائیل گفته بود که نابودی کامل برنامه هسته‌ای ایران از طریق عملیات نظامی غیرممکن است و اساساً تل‌آویو قادر به چنین کاری نیست؛ و پیش از آن ایهود باراک، نخست‌وزیر سابق اسرائیل در مصاحبه با شبکه CNN بیان کرده بود که اسرائیل به‌تنهایی قادر نیست، برنامه هسته‌ای ایران را برای مدتی طولانی به تأخیر بیندازد. حتی ایالات‌متحده نیز نمی‌تواند این برنامه را بیش از چند ماه به تعویق بیندازد. (14)

3 ـ 4. انزوا و از کار‌انداختن قدرت ایران، نه‌تنها قدرت ایران از کار نیفتاد، بلکه ایران با جسارت و شجاعت در میانه جنگ با اسرائیل با در هم کوبیدن پایگاه نظامی آمریکایی العدید قطر (محل هماهنگی عملیات هوایی آمریکا در منطقه غرب آسیا) که یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های آمریکا در منطقه است، دولت ایالات‌متحده آمریکا را مجبور به تقاضای آتش‌بس و توقف جنگ کرد. دولت اسرائیل رسماً آتش‌بس تعیین‌شده را پذیرفت. در بیانیه‌ اسرائیل آمده بود که اسرائیل به اهداف جنگی خود شامل حذف توانایی‌های هسته‌ای و موشکی بالستیک ایران دست یافته و جایگاهش را در میان «قدرت‌های جهانی» تثبیت کرده است! (15) اما همگان می‌دانستند که اسرائیل به ادامه جنگ با همراهی آمریکا و ناتو امید داشت و نمی‌خواست که با دست خالی متحمل چنین هزینه سنگینی شود، اما ایران شرایط را به نحوی رقم زد که شعار «قطع دست متجاوز و تا پایان تجاوز به جنگ ادامه می‌دهیم و همچنین متجاوز را پشیمان و بیچاره خواهیم کرد»، محقق شود. وقتی در میانه کار، پیشنهاد آتش‌بس از طرف مقابل اعلام می‌شود، چه معنایی غیر از بیچارگی و پشیمانی از اقدام قبلی وجود دارد؟ اسرائیل فرصت طلایی حمله به ایران و حمایت همه‌جانبه آمریکا و جهان را برای این کار به دست آورد، ولی چرا باید در 12 روز و به‌سرعت، تن به آتش‌بس بدهد؟ این نشان از بیچارگی و هزینه‌های سنگین تقابل با ایران است چون بقای جمهوری اسلامی ایران به معنای بقای تهدیدات علیه منافع آمریکا و اسرائیل در منطقه است.

3 ـ 5. نباید ازنظر دور داشت که ایران، با اتکا به خود و ملتش و باوجود تجربه سال‌ها تحریم اقتصادی فلج‌کننده و توطئه‌های داخلی و خارجی در این جنگ به این اهداف رسید؛ اما اسرائیل با حمایت صددرصدی هم‌پیمانان ثروتمند و قدرتمندش در تحقق اهداف خود ناکام ماند. ایران در این جنگ توانست با دانش بومی و اتکا به توانمندی داخلی، قدرت مستقل و تاب‌آوری خود را به‌شدت به رخ جهانیان کشیده و به همگان بفهماند که تقابل با ایران، هزینه سنگینی خواهد داشت و قدرت نظام سلطه به رهبری آمریکا قادر به هضم قدرت ایران در نبرد نیست. درواقع نباید عدم توازن بودجه، تجهیزات و حمایت‌های نجومی جبهه متجاوز با ایران را از یاد برد. بسیاری از کشورهای دنیا از ترس فروپاشی جرئت کوچک‌ترین تقابلی با جبهه صهیونیستی و تحمل رویارویی با آن را ندارند اما ایران این راه را باز و در ملت‌های منطقه اعتمادبه‌نفس کافی را ایجاد کرده است.

3 ـ 6. از همه این نکات که بگذریم پیروزی واقعی را، سربلندی ملت و حکمرانان در عمل به تکلیف مشخص می‌کند و نه اعداد و ارقام عادی. پیروزی واقعی، پیروزی مکتب و تحقق آرمان‌های الهی است. گاهی حتی عظمتی چون حسین علیه‌السلام و یارانش در صحرا قطعه‌قطعه می‌شوند اما خروش مکتب، به وسعت قرن‌ها تمام مرزهای جغرافیایی را درمی‌نوردد و چنان نیرویی در بشریت خلق می‌کند که نه‌فقط بنی‌امیه، بلکه دودمان ظلم در تاریخ تا رژیم صهیونیستی همیشه با نیروی مقاومی به نام مکتب عاشورا به نقطه بحران و بیچارگی می‌رسد. پس بخشی از پیروزی نیز تدریجی است و در آینده مشخص خواهد شد که نتیجه خون‌های شهدا، رویش نیروهای قوی‌تر و باانگیزه‌تر است یا خالی شدن میدان.

نتیجه‌گیری:

با توجه به معیار پیروزی و شکست یعنی تحقق اهداف به‌تناسب موانع و امکانات، اسرائیل در اهداف خود ناکام و جمهوری اسلامی به وعده‌های خود جامه عمل پوشاند. اسرائیل ضربات قابل‌توجهی در تهاجم نظامی خود به ایران داشت و ایران نیز متقابلاً با بازیابی سریع قوای خود ضربات مهلکی به ‌طرف مقابل زد و هیمنه دشمن را در هم کوبید؛ اما با معدل‌گیری در تحقق اهداف خود مطلقاً ناکام ماند و البته دریچه‌ای را بیش‌ازپیش به روی ایران گشود که بسته شدن آن دیگر به عهده اسرائیل نخواهد بود. ایران با توجه به امکاناتش در مقابل رژیم صهیونیستی و ایالات‌متحده آمریکا با قدرت ظاهر شد و دشمن را وادار به درخواست آتش‌بس کرد. همه این‌ها جای تبریک به ملتی دارد که دشمن را در تحقق اهدافش ناکام گذاشت.

پی‌نوشت‌ها:

1. اسرائیل در جنگ ۱۲ روزه چند حمله به ایران و به چه اهدافی انجام داد؟ وب‌سایت خبری ایران اینترنشنال، 4 تیر 1404، https://www.iranintl.com/202506256824.

2. سومین پیام تلویزیونی خطاب به ملت ایران در پی تهاجم رژیم صهیونی، خامنه‌ای دات آی آر، 5 تیر 1404، https://khl.ink/f/60502.

3. در سوم شهریور 1320 و در اواخر جنگ جهانی دوم، در‌حالی‌که رضاخان اعلام بی‌طرفی کرده بود، نیروهای متفقین ظرف چند ساعت و بدون کم‌ترین مقاومتی از سوی ارتش صدهزارنفری ایران سرتاسر ایران را اشغال و رضاشاه را از سلطنت خلع و فرزند جوانش را که قول سرسپردگی و همراهی کامل داده بود، بر تخت نشاندند.

4. نتانیاهو در پیامی به مردم ایران اعلام کرد: «امیدواریم عملیات ما راه را به‌سوی آزادی شما هموار کند. ... زمان آن رسیده است که مردم ایران، در مقابل رژیم شریر و سرکوبگر قیام کنند و حول پرچم ایران و میراث تاریخی آن گرد آیند. رژیم نمی‌داند ضربه را از کجا و چگونه خورد. این رژیم هرگز تاکنون این‌قدر ضعیف نشده بود. این فرصتی برای شما است که بپا خیزید و بگذارید صدای شما شنیده شود.» نتانیاهو خطاب به مردم ایران: امیدواریم عملیات ما راه را به‌سوی آزادی شما هموار کند، تایمز اسرائیل (فارسی)، 14 ژوئن 2025، https://B2n.ir/gm5338.

5. هدف پنهان حملات اسرائیل به ایران: تغییر رژیم؟ وب‌سایت دویچه‌وله فارسی، 24 خرداد 1404، https://B2n.ir/hy5387.

6. میر محمدصادقی، فرهاد، بلوف یا قدرت منطقه‌ای؛ موشک‌های ایران چقدر قدرتمند و «نقطه‌زن» هستند؟ یورونیوز فارسی، 3/9/2024، https://B2n.ir/bt7411.

7. نفیسه کوهنورد: پیروز این جنگ ایران است؛ رهبران کشور‌های منطقه هم بر همین عقیده هستند! + فیلم، سایت تحلیلی خبری عصر ایران، 3 تیر 1404، asriran.com/004UlC.

8. مصی علی‌نژاد: حمله اسرائیل، پروژه براندازی را ۲۰ سال عقب انداخت، روزنامه فرهیختگان، 30 خرداد 1404، fdn.ir/209145.

9. حمایت جهانی از ایران در جنگ با اسرائیل + فیلم و عکس، پایگاه خبری حیات، 26 خرداد 1404، www.hayat.ir/x4mKN.

10. آرزوی مفتی عمان برای پیروزی ایران، پایگاه خبری تحلیلی دنیای اقتصاد، 24 خرداد 1404، https://donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-4188098.

11. در گفت‌وگوی تلفنی ولیعهد عربستان؛ پزشکیان: رژیم صهیونیستی در روند تقویت صلح، ثبات و امنیت منطقه کارشکنی کرده است، خبرگزاری ایرنا، 24 خرداد 1404، https://irna.ir/xjTQmP.

12. حملات آمریکا و اسرائیل تا چه اندازه به برنامه هسته‌ای ایران آسیب زده است؟ یورونیوز فارسی، 27/6/2025، https://parsi.euronews.com/2025/06/27/what-we-know-about-the-damage-done-to-irans-nuclear-program.

13. گروسی: تأسیسات هسته‌ای ایران نابود نشده است، BBC فارسی، 8 تیر 1404، https://www.bbc.com/persian/articles/cvg4qjv453jo.

14. رئیس شورای امنیت داخلی اسرائیل دست به اعتراف زد/ نابودی برنامه هسته‌ای ایران غیرممکن است، سایت‌خوان روزنامه دنیای اقتصاد، 24 خرداد 1404، https://donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-4188255.

15. چگونه ۲۴ ساعت پرتنش ایران و اسرائیل را به آتش‌بس نزدیک کرد، BBC فارسی، 4 تیر 1404، https://www.bbc.com/persian/articles/cz6g1pplxwpo.

ساکنین فلسطین، بعد از اسلام، یا مسلمان شدند یا جزیه پرداخت کردند. برفرض اخراج هم، وارثانشان باید برای پس گرفتن اقدام کنند نه اروپاییان که ارتباطی با آنها ندارند
اسلام یا مسیحیت صاحبان اصلی فلسطین

پرسش:
زمان شکل‌گیری مسیحیت و به رسمیت شناختنش توسط امپراتوری روم، هنوز اسلام ظهور نکرده بود. بعد از ظهور اسلام و کشورگشایی‌هایش، فلسطین به دست مسلمانان اشغال شد و طبیعی است که سده‌های بعد، مسیحیان بخواهند آن را از دست مسلمانان خارج کنند. از این منظر، جنگ‌های صلیبی، جنگ دفاعی است و مسیحیان می‌خواستند فلسطین اشغالی را آزاد کنند. آیا با این تحلیل موافقید؟
 

پاسخ:
در این مطلب، یک بی‌دقتی تاریخی و یک مغالطه وجود دارد که اگر اصلاح شود، پاسخ سؤال روشن خواهد شد. برای توضیح مطلب، به چند نکته باید توجه شود:

 1 ـ برفرض که فلسطین اشغال‌شده باشد، بازهم جنگ‌های صلیبی را نمی‌توان این‌گونه توجیه کرد؛ زیرا اولاً همه مردم آن سرزمین مسیحی نبودند و در میانشان یهودی و پیروان دیگر ادیان هم بوده‌اند. ثانیاً آن‌کسی که قانوناً حق دارد سرزمینی را پس بگیرد، فقط همان فردی است که مالک آن بوده و یا وارثان او. پس این‏که مردم اروپا که هیچ قرابت و نسبتی با ساکنان فلسطین نداشته‌اند، مدعی مالکیت بر آن منطقه شوند و بخواهند آن را تصرف کنند، توجیه منطقی و حقوقی ندارد.

 2- اساساً بعد از اسلام، فلسطین به دست مسلمانان «اشغال» نشد، بلکه «فتح» شد؛ به این معنا که مسلمانان پس از درگیری نظامی با حاکمان آنجا، پیروز شدند و سپس مردم ساکن در آن منطقه را مخیّر کردند که یا مسلمان شوند و همانند دیگر مسلمانان، حقوق و مزایا و تکالیف مسلمانی شامل حالشان شود و یا بر دین خود باقی بمانند و به حکومت اسلامی جزیه بپردازند.
به این گزارش طبری درباره فتح بیت‌المقدس‏ بنگرید: وقتى عمر به جابیه آمد،… یک دسته سوار را دید که مى‏آمدند و… چون پیش آمدند، معلوم شد از مردم ایلیا هستند و با عمر صلح کردند که جزیه بدهند و شهر را بر او گشودند. … مردم ایلیا بودند که مطیع وى شدند و نامه‏اى درباره ایلیا و اطراف و رمله و اطراف آن گرفتند و مردم فلسطین دو گروه شدند: گروهى با مردم ایلیا بودند و گروه دیگر با مردم رمله بودند که جمله ده ولایت بود و فلسطین به‌اندازه همه شام بود … و سبب رفتن عمر به شام آن بود که ابوعبیده بیت‌المقدس را محاصره کرده بود و مردم آنجا از او خواستند که با شرایط شهرهاى شام با آن‌ها صلح کند و پیمان صلح به‌وسیله عمر بن خطاب بسته شود. ابوعبیده قضیه را براى عمر نوشت که از مدینه حرکت کرد. …وقتى سپاه شام از عمر درباره فلسطین کمک خواست، على را جانشین خود کرد و به کمک آن‌ها برون‌شد.… عمر در جابیه با مردم ایلیات صلح کرد و براى آن‌ها نامه صلح نوشت.
به‌جز مردم ایلیا براى هر ولایت نامه‏اى جداگانه نوشت به این مضمون: این نامه امانى است که عمر امیر مؤمنان به مردم ایلیا مى‏دهد: «خودشان و اموالشان و کلیساهایشان و صلیب‌هایشان، سالم و بیمارشان و دیگر مردمشان را امان مى‏دهد که کلیساهایشان مسکون نشود و ویران نشود و از آن نکاهند و حدود آن را کم نکنند، از صلیب و اموالشان نیز و در کار دینشان مزاحمت نبینند؛ و کسى‏شان زیان نبیند و کسى از یهودیان در ایلیا با آن‌ها مقیم نشود. مردم ایلیا باید جزیه دهند چنان‌که مردم [دیگر] شهرها مى‏دهند و باید رومیان و دزدان را ازآنجا بیرون کنند. کسانى که بروند جان و مالشان در امان است تا به امانگاهشان برسند و هر که بماند، در امان است و او نیز باید چون مردم ایلیا جزیه بدهد و کسانى از مردم ایلیا که بخواهند با اموال خود همراه رومیان بروند و کلیساها و صلیب‌ها را رها کنند جان و کلیساها و صلیب‌هایشان در امان است تا به امان‌گاهشان برسند. زمین‌دارانى که پیش از کشته شدن فلان در آنجا بوده‏اند، هر کس از آن‌ها که بخواهد، بماند و باید چون مردم ایلیا جزیه دهد و هر که خواهد با رومیان برود و هر که خواهد سوى زمین خود بازگردد و از آن‌ها چیزى نگیرند تا وقت درو برسد...».(1) 
همان‌طور که می‌بینید، در این عبارات به‌وضوح تصریح‌شده است که وقتی مسلمانان بر فلسطین تسلط یافتند، مردم آن سرزمین را اخراج نکردند تا بعدها بخواهند به آنجا برگردند؛ و آنجا را اشغال (به معنای غصب زمین دیگران) نکردند تا بعدها مالکان اصلی بخواهند آن را پس بگیرند. این دقیقاً همان چیزی است که در ایران و دیگر سرزمین‌های فتح‌شده نیز رخ داد. مردمِ مناطق فتح‌شده، ساکن سرزمین خود بودند، ولی اگر مسلمان نمی‌شدند، می‌بایست جزیه بپردازند.
البته ممکن است در تعابیر عرفی گفته‌ شود «فلان سرزمین اشغال شد»؛ ولی این تعبیر دقیق نیست و منظور از آن، ورود اسلام به منطقه و حکومت مسلمانان در آنجا است و نه اخراج ساکنان اصلی آن سرزمین.

3- اساساً اگر این منطق را بپذیریم، باید زرتشتیان نیز ایران را از آنِ خود بدانند و با این‏که تعدادشان بسیار بسیار کم است، باید سرزمین پهناور ایران را به آن‏ها بسپارند! درحالی‌که خودشان نیز ‌چنین ادعایی ندارند. آری؛ اسلام وارد ایران شد و دین زرتشتی ازآنجا رخ بربست؛ ولی نه به این شکل که مسلمانان مردم ایران را اخراج کنند و خودشآنجای ایرانیان را بگیرند؛ بلکه به این معنا که همان مردم، به‌مرور تغییر دین دادند و مسلمان شدند.
مثال دیگر، سرزمین اندلس (اسپانیای کنونی) است که تا هشت قرن جزو سرزمین‌های اسلامی شمرده می‌شد و مسلمانان بر آنجا حکم می‌راندند تا اینکه در قرن پانزدهم میلادی / نهم هجری قمری (سال 897 ھ.ق) مسیحیان به‌طور کامل بر آن چیره شدند و به‌مرور، اسلام ازآنجا برچیده شد. آیا امروزه مسلمانان حق‌دارند مدعی مالکیت بر تمام این سرزمین شوند؟ پاسخ منفی است؛ زیرا مردمی که آنجا زندگی می‌کردند، عمدتاً همان ساکنان قبلی بودند که به‌مرور، دست از اسلام شستند و ساکنان فعلی هم قاعدتاً وارثان همان افراد هستند. بله؛ گروهی از یهودیان و مسلمانان که ازآنجا اخراج شدند، بعدها حق داشتند برای پس گرفتن سرزمین خود اقدام کنند.

نتیجه:
مردمی که هنگام جنگ‌های صلیبی ساکن فلسطین بودند، همان ساکنان پیش از اسلام بودند که اکثرشان مسلمان شدند و برخی نیز به‌شرط پرداخت جزیه، بر دین خود باقی ماندند. آری فلسطین از دست مسیحیان خارج‌شده بود؛ ولی به این معنا که دیگر مسیحیت در آنجا حاکم نبود؛ نه این‏که ساکنان آنجا اخراج شده باشند؛ و اگر هم برفرض اخراج شده بودند، خودشان یا وارثانشان می‌بایست برای پس گرفتن آن اقدام کنند و نه مردم اروپا.

پی نوشت: 
1.    طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج 3، ص 607 ـ 610؛ همو، ترجمه تاریخ طبری، ترجمه: ابوالقاسم پاینده، ج ‏5، ص 1787 ـ 1791.