اسلام در فلسطین

فلسطین یکی از مناطق شامات بود. این منطقه تحت حاکمیت دولت بیزانس روم بود و بیشتر ساکنین مسیحی بودند تا اینکه در زمان خلیفه دوم به دست مسلمانان فتح شد.

پرسش:

فتح فلسطین در اسلام توسط چه کسی رخ داد و چه اقوام و ادیانی آن زمان زندگی و حکومت می‌کردند؟ چه برخوردی نسبت به آنان صورت گرفت؟

پاسخ:

امروزه در مجامع بین‌المللی تنها دو شهر نوار غزه و کرانه باختری به‌عنوان «فلسطین» شناخته می‌شود و سایر سرزمین‌های اشغال‌شده توسط صهیونیست‌ها تحت عنوان «اسرائیل» شناخته می‌شود. امّا با توجه به اینکه صهیونیست‌ها سرزمین فلسطین را اشغال کرده‌اند، هرگاه کلمه فلسطین به‌کار برده شود منظور تمام خاک فلسطین است که از طرف غرب به دریای مدیترانه؛ از طرف شمال، به جمهوری لبنان؛ از جانب شرق به نهر اردن و جمهوری سوریه و از ناحیه جنوب، به شبه‌جزیره سینا که قسمتی از مصر است، محدود است که مهم‌ترین شهر آن بیت‌المقدس است.

 

فتح فلسطین در اسلام

تا قبل از اسلام کشمکش‌های بسیاری بین اقوام وادیان مختلف بر سر حکومت و تصرف منطقه‌ی فلسطین بود و نهایت در دوره رسالت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله، این منطقه تحت حاکمیت دولت بیزانس روم بود. در اواخر سال دوازدهم هجری که مصادف با خلافت ابوبکر بود؛ مسلمانان پس از نبرد با مخالفان و مرتدان؛ به فکر فتح و گشودن سرزمین‌های همسایه افتادند. ازاین‌رو عراق و شام نخستین مناطقی بودند که ابوبکر بدان‌ها لشکر کشید که ابتدا عراق به تصرف مسلمانان درآمد و سپس نوبت به فتح مناطق شامات رسید. در آن زمان هرقل پادشاه روم شرقی بر آن منطقه مسلط بود، اما مسلمانان یکی پس از دیگری شهرهای اولیه شام را تصرف می‌کردند تا اینکه پس از فتح دمشق، نوبت به سرزمین فلسطین رسید.

پس از مرگ ابوبکر، عمر بن خطاب به این فتوحات ادامه داد تا اینکه در دوران خلافت او نبردی بزرگ میان سپاه مسلمانان و رومیان به نام یرموک آغاز شد. نبرد یرموک یکی از مهم‌ترین نبردهای تاریخ اسلام است که در سال ۱۵ هجری قمری (و به قولی ۱۳ هجری قمری) بین مسلمانان به فرماندهی ابوعبیده بن جراح و نیروهای امپراتوری روم شرقی رخ داد. این نبرد که در منطقه‌ای به نام یرموک در نزدیکی رود اردن اتفاق افتاد که نقطه عطفی در گسترش اسلام در شامات و فتح فلسطین بود. (1) در این نبرد رومیان برای جلوگیری از فرار سربازان خود، آن‌ها را با زنجیر به یکدیگر بسته بودند؛ اما این استراتژی که درنهایت به ضرر آن‌ها تمام شد و پس از غلبه‌ی مسلمانان بر نیروهای رومی؛ سربازان آن‌ها که با زنجیر به هم بسته بودند، به دره‌های اطراف سقوط کردند و تعداد زیادی از آن‌ها در اثر این حادثه جان خود را از دست دادند. این واقعه به‌عنوان یکی از صحنه‌های تلخ و دردناک نبرد یرموک ثبت شده است. (2)

پس از شکست رومیان در نبرد یرموک، عمر بن خطاب به ابوعبیده نامه‌ای نوشته و دستور داد برای فتح بیت‌المقدس، حرکت کند.(3) ابوعبیده به همراه مسلمانان راهی بیت‌المقدس شد و ساکنان آن سرزمین را میان پذیرش اسلام و یا پرداخت جزیه مخیر کرد. سرانجام پس از نبردها و کش‌وقوس‌هایی که رخ داد، ساکنین بیت‌المقدس پیکی را نزد ابوعبیده فرستادند که: «ما می‌خواهیم صلح کنیم، اما به شما اعتماد نداریم. نامه‌ای بنویسید تا خلیفه شما حاضر شده و با ما پیمانی بنویسد تا ما بر امان او اطمینان کنیم!»(4) ازاین‌رو خلیفه دوم برای برقراری صلح به شام آمد و این‌گونه منطقه‌ی فلسطین در سال شانزدهم هجری قمری، جزء قلمرو حکومت مسلمانان در آمد. (5)

 

ساکنین فلسطین

در سال 313 میلادی به‌فرمان کنستانتین اول امپراتور روم، مسیحیت در سرزمین‌های تحت سلطه وی ازجمله فلسطین به رسمیت شناخته شد و گسترش پیدا کرد؛ بنابراین هنگام ظهور اسلام و قبل از آنکه توسط مسلمانان فتح شود، همچنان مسیحی نشین بود. (6) بااین‌حال شواهد نشان می‌دهد که یهودیان و ادیان دیگری نیز به‌صورت اقلیت مذهبی در آنجا ساکن بودند. (7)

 

برخورد مسلمانان با ساکنین فلسطین

وقتی بیت‌المقدس به دست مسلمانان فتح شد، صلح‌نامه‌ای نوشته شده که اهالی بیت‌المقدس ازنظر خون و مال و کلیساهاى خود در امان‌اند، نه کسى حق دارد در کلیساهای آن‌ها ساکن شود و نه ویران کند. (8) همچنین حقوق راهبان کلیسا محفوظ است و کسی حق ندارد آنان را بیرون کنند. (9) از برخی گزارش‌ها به نظر می‌رسد با توجه به اینکه مسیحیان، جمعیت اغلب بودند و قبل از آن با یهودیان درگیری‌هایی داشتند؛ خلیفه به‌منظور جلوگیری از شرارت‌های یهود، دستور داد تا یهودیان در محله‌ها و معابد مسیحیان سکونت نداشته باشند؛ ضمن اینکه آثار و کنیسه‌های یهودیان نیز نباید از جانب احدی تخریب شود. (10)

نتیجه‌گیری:

 در دوران خلافت عمر بن خطاب در سال 16 هجری؛ پس از پیروزی مسلمانان بر رومیان در نبرد یرموک مسلمانان راهی بیت‌المقدس شدند و ساکنان آن سرزمین را میان پذیرش اسلام و یا پرداخت جزیه مخیر کرد. در آن زمان بیشتر ساکنین فلسطین پیرو آیین مسیح بودند؛ و سایر ادیان به‌صورت اقلیت مذهبی در آنجا زندگی می‌کردند. ازاین‌رو برای مسیحیان صلح‌نامه‌ای نوشته شده که اهالی بیت‌المقدس ازنظر خون و مال و کلیساهاى خود در امان‌اند، نه کسى حق دارد در کلیساهای آن‌ها ساکن شود و نه ویران کند و این‌گونه بیت‌المقدس جزء قلمرو مسلمانان در آمد.

پی‌نوشت‌ها:

1. ذهبی، شمس‌الدین محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، بیروت، انتشارات دار الکتاب العربى، 1413 ق، ج ۳، ص ۱۳۹.

2. ذهبی، شمس‌الدین محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، بیروت، انتشارات دار الکتاب العربى، 1413 ق، ج ۳، ص 41.

3. ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، تحقیق، شیری، علی، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۱ ق، ج ۱، ص ۲۲۲.

4. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ ق، ج ۲، ص ۵۰۰.

5. ابن‌خلدون، عبدالرحمن بن محمد، دیوان المبتدا و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الاکبر (تاریخ ابن‌خلدون)، تحقیق، خلیل شحاده، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۸ ق، ج ۲، ص 544.

6‌ یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، بیروت، دار صادر، چاپ اول، بی‌تا، ج ۱، ۱۵۳۳.

7. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، مکتبه الثقافه الدینیه، بی‌تا، ج ۵، ص ۱۸۵.

8. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، بیروت، دار صادر، چاپ اول، بی‌تا، ج 2، ص 147.

9. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، مکتبه الثقافه الدینیه، بی‌تا، ج ۵، ص ۱۸۵.

10. حمیری، محمد بن عبد المنعم، الروض المعطار فی خبر الأقطار، محقق احسان عباس، بیروت، مکتبه لبنان،1984 م، ص 69.

ساکنین فلسطین، بعد از اسلام، یا مسلمان شدند یا جزیه پرداخت کردند. برفرض اخراج هم، وارثانشان باید برای پس گرفتن اقدام کنند نه اروپاییان که ارتباطی با آنها ندارند
اسلام یا مسیحیت صاحبان اصلی فلسطین

پرسش:
زمان شکل‌گیری مسیحیت و به رسمیت شناختنش توسط امپراتوری روم، هنوز اسلام ظهور نکرده بود. بعد از ظهور اسلام و کشورگشایی‌هایش، فلسطین به دست مسلمانان اشغال شد و طبیعی است که سده‌های بعد، مسیحیان بخواهند آن را از دست مسلمانان خارج کنند. از این منظر، جنگ‌های صلیبی، جنگ دفاعی است و مسیحیان می‌خواستند فلسطین اشغالی را آزاد کنند. آیا با این تحلیل موافقید؟
 

پاسخ:
در این مطلب، یک بی‌دقتی تاریخی و یک مغالطه وجود دارد که اگر اصلاح شود، پاسخ سؤال روشن خواهد شد. برای توضیح مطلب، به چند نکته باید توجه شود:

 1 ـ برفرض که فلسطین اشغال‌شده باشد، بازهم جنگ‌های صلیبی را نمی‌توان این‌گونه توجیه کرد؛ زیرا اولاً همه مردم آن سرزمین مسیحی نبودند و در میانشان یهودی و پیروان دیگر ادیان هم بوده‌اند. ثانیاً آن‌کسی که قانوناً حق دارد سرزمینی را پس بگیرد، فقط همان فردی است که مالک آن بوده و یا وارثان او. پس این‏که مردم اروپا که هیچ قرابت و نسبتی با ساکنان فلسطین نداشته‌اند، مدعی مالکیت بر آن منطقه شوند و بخواهند آن را تصرف کنند، توجیه منطقی و حقوقی ندارد.

 2- اساساً بعد از اسلام، فلسطین به دست مسلمانان «اشغال» نشد، بلکه «فتح» شد؛ به این معنا که مسلمانان پس از درگیری نظامی با حاکمان آنجا، پیروز شدند و سپس مردم ساکن در آن منطقه را مخیّر کردند که یا مسلمان شوند و همانند دیگر مسلمانان، حقوق و مزایا و تکالیف مسلمانی شامل حالشان شود و یا بر دین خود باقی بمانند و به حکومت اسلامی جزیه بپردازند.
به این گزارش طبری درباره فتح بیت‌المقدس‏ بنگرید: وقتى عمر به جابیه آمد،… یک دسته سوار را دید که مى‏آمدند و… چون پیش آمدند، معلوم شد از مردم ایلیا هستند و با عمر صلح کردند که جزیه بدهند و شهر را بر او گشودند. … مردم ایلیا بودند که مطیع وى شدند و نامه‏اى درباره ایلیا و اطراف و رمله و اطراف آن گرفتند و مردم فلسطین دو گروه شدند: گروهى با مردم ایلیا بودند و گروه دیگر با مردم رمله بودند که جمله ده ولایت بود و فلسطین به‌اندازه همه شام بود … و سبب رفتن عمر به شام آن بود که ابوعبیده بیت‌المقدس را محاصره کرده بود و مردم آنجا از او خواستند که با شرایط شهرهاى شام با آن‌ها صلح کند و پیمان صلح به‌وسیله عمر بن خطاب بسته شود. ابوعبیده قضیه را براى عمر نوشت که از مدینه حرکت کرد. …وقتى سپاه شام از عمر درباره فلسطین کمک خواست، على را جانشین خود کرد و به کمک آن‌ها برون‌شد.… عمر در جابیه با مردم ایلیات صلح کرد و براى آن‌ها نامه صلح نوشت.
به‌جز مردم ایلیا براى هر ولایت نامه‏اى جداگانه نوشت به این مضمون: این نامه امانى است که عمر امیر مؤمنان به مردم ایلیا مى‏دهد: «خودشان و اموالشان و کلیساهایشان و صلیب‌هایشان، سالم و بیمارشان و دیگر مردمشان را امان مى‏دهد که کلیساهایشان مسکون نشود و ویران نشود و از آن نکاهند و حدود آن را کم نکنند، از صلیب و اموالشان نیز و در کار دینشان مزاحمت نبینند؛ و کسى‏شان زیان نبیند و کسى از یهودیان در ایلیا با آن‌ها مقیم نشود. مردم ایلیا باید جزیه دهند چنان‌که مردم [دیگر] شهرها مى‏دهند و باید رومیان و دزدان را ازآنجا بیرون کنند. کسانى که بروند جان و مالشان در امان است تا به امانگاهشان برسند و هر که بماند، در امان است و او نیز باید چون مردم ایلیا جزیه بدهد و کسانى از مردم ایلیا که بخواهند با اموال خود همراه رومیان بروند و کلیساها و صلیب‌ها را رها کنند جان و کلیساها و صلیب‌هایشان در امان است تا به امان‌گاهشان برسند. زمین‌دارانى که پیش از کشته شدن فلان در آنجا بوده‏اند، هر کس از آن‌ها که بخواهد، بماند و باید چون مردم ایلیا جزیه دهد و هر که خواهد با رومیان برود و هر که خواهد سوى زمین خود بازگردد و از آن‌ها چیزى نگیرند تا وقت درو برسد...».(1) 
همان‌طور که می‌بینید، در این عبارات به‌وضوح تصریح‌شده است که وقتی مسلمانان بر فلسطین تسلط یافتند، مردم آن سرزمین را اخراج نکردند تا بعدها بخواهند به آنجا برگردند؛ و آنجا را اشغال (به معنای غصب زمین دیگران) نکردند تا بعدها مالکان اصلی بخواهند آن را پس بگیرند. این دقیقاً همان چیزی است که در ایران و دیگر سرزمین‌های فتح‌شده نیز رخ داد. مردمِ مناطق فتح‌شده، ساکن سرزمین خود بودند، ولی اگر مسلمان نمی‌شدند، می‌بایست جزیه بپردازند.
البته ممکن است در تعابیر عرفی گفته‌ شود «فلان سرزمین اشغال شد»؛ ولی این تعبیر دقیق نیست و منظور از آن، ورود اسلام به منطقه و حکومت مسلمانان در آنجا است و نه اخراج ساکنان اصلی آن سرزمین.

3- اساساً اگر این منطق را بپذیریم، باید زرتشتیان نیز ایران را از آنِ خود بدانند و با این‏که تعدادشان بسیار بسیار کم است، باید سرزمین پهناور ایران را به آن‏ها بسپارند! درحالی‌که خودشان نیز ‌چنین ادعایی ندارند. آری؛ اسلام وارد ایران شد و دین زرتشتی ازآنجا رخ بربست؛ ولی نه به این شکل که مسلمانان مردم ایران را اخراج کنند و خودشآنجای ایرانیان را بگیرند؛ بلکه به این معنا که همان مردم، به‌مرور تغییر دین دادند و مسلمان شدند.
مثال دیگر، سرزمین اندلس (اسپانیای کنونی) است که تا هشت قرن جزو سرزمین‌های اسلامی شمرده می‌شد و مسلمانان بر آنجا حکم می‌راندند تا اینکه در قرن پانزدهم میلادی / نهم هجری قمری (سال 897 ھ.ق) مسیحیان به‌طور کامل بر آن چیره شدند و به‌مرور، اسلام ازآنجا برچیده شد. آیا امروزه مسلمانان حق‌دارند مدعی مالکیت بر تمام این سرزمین شوند؟ پاسخ منفی است؛ زیرا مردمی که آنجا زندگی می‌کردند، عمدتاً همان ساکنان قبلی بودند که به‌مرور، دست از اسلام شستند و ساکنان فعلی هم قاعدتاً وارثان همان افراد هستند. بله؛ گروهی از یهودیان و مسلمانان که ازآنجا اخراج شدند، بعدها حق داشتند برای پس گرفتن سرزمین خود اقدام کنند.

نتیجه:
مردمی که هنگام جنگ‌های صلیبی ساکن فلسطین بودند، همان ساکنان پیش از اسلام بودند که اکثرشان مسلمان شدند و برخی نیز به‌شرط پرداخت جزیه، بر دین خود باقی ماندند. آری فلسطین از دست مسیحیان خارج‌شده بود؛ ولی به این معنا که دیگر مسیحیت در آنجا حاکم نبود؛ نه این‏که ساکنان آنجا اخراج شده باشند؛ و اگر هم برفرض اخراج شده بودند، خودشان یا وارثانشان می‌بایست برای پس گرفتن آن اقدام کنند و نه مردم اروپا.

پی نوشت: 
1.    طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج 3، ص 607 ـ 610؛ همو، ترجمه تاریخ طبری، ترجمه: ابوالقاسم پاینده، ج ‏5، ص 1787 ـ 1791.