پرسش وپاسخ

درمورد مطلب زیر جوابیه می خواهم. باتشکر

*اصل مسئله ولایت فقیه مانند تمام ابواب فقهی مسئله اختلافی می باشد برخی از علما مانند مرحوم ایه الله بهجت (جلد اول استفتائات سوالات 101.103.105) مرحوم ایه الله میرزا جواد تبریزی رحمه الله علیه (الانوار الالهیه، فی المسائل العقائدیه) و... به طور کلی هیچ نفوذی برای حکم ولی فقیه قائل نیستند و برخی از علما مانند مرحوم ایه الله العمی خویی (التنقیح فی شرح العروه الوثقی،کتاب الاجتهاد والتقلید،ص 394) و... نفوذ حکم را در برخی مسائل محدود دانسته اند و برخی هم قائل به نفوذ حکم می باشند که تمام علمایی که قائل به مسئله ولایت فقیه می باشند از دراسات ولایت فقیه مرحوم منتظری تا جلد10 پیام قران ایه الله مکارم تا ضروره وجود الحکومه و ولایه الفقها فی عصرالغیبه ایه الله صافی گلپایگانی و...قبل از ذکر اختیارات ولی فقیه شرایط ولی فقیه را به طور مشروح بیان کرده اند که در اصل پنجم قانون اساسی به برخی از ان شرایط اشاره شده.

بنابراین هیچ لزومی ندارد اقشار مختلف جامعه را به پیروی از ولایت فقیه که یک مسئله اختلافیست مجبور کنیم.

پاسخ:
از نظر عالمان شیعی اصل ولایت فقیه، امرى مسلم و قطعى است. اختلاف آنان در محدوده و اختیارات ولایت فقیه می باشد.
اختلاف در قلمرو و اختیارات فقیه موجب شده است که برخی تصور نمایند بعضی از فقها ولایت فقیه را قبول ندارند، در حالی که اصل ولایت یک مقوله است و اختیارات ولایت فقیه مساله ای دیگر می باشد. این اختیارات همان چیزی است که امروز در بحث از ولایت مطلقه فقیه مطرح می شود. ولایت مطلقه مورد تأیید همه فقها نبوده و اکنون نیز نیست.
حدود اختیارات ولی فقیه:
در مورد حدود اختیارات ولی فقیه، در بین فقهای شیعه سه نظریه عمده وجود دارد که عبارتند از:
1- ثبوت ولایت برای فقیه جامع الشرائط در تمام شئون امت و جمیع امور مربوط به حکومت، به گونه ای که از جهت اختیارات حکومتی هیچ فرقی بین او و پیامبر و ائمه وجود ندارد. البته عملکرد ولی فقیه در محدوده احکام و مصلحت اسلام و امت اسلامی است. این همان معنای ولایت مطلقه فقیه است که با عناوین مختلف مانند ولایت عامه، ولایت مطلقه، نیابت عامّه فقیه، ولایت عامّه فقیه، ولایت مطلقه فقیه، ولایت کلیه الهیه، و یا مبسوط الید بودن فقیه، از آن یاد کرده اند. امام خمینى نیز، همین دیدگاه را پذیرفته و از آن با عنوان: ولایت مطلقه فقیه یاد کرده است.
این نظریه مورد پذیرش حضرت امام خمینی و بیش تر فقها است.
2- فقیه جامع الشرائط دارای حق افتا و قضا و تصرف در بعضی از امور حسبیه است.
3- تصرفات فقیه تنها در امور حسبیه نافذ است. این نظریه تعداد محدود از فقهاست.(1)
اینک نگاهی به نظریه ولایت فقیه در لسان فقیهان پیشین:
بحث ولایت مطلقه فقیه، بحث جدیدى نیست که تنها از سوى امام خمینى مطرح شده باشد. نخستین گام را در دوره غیبت در جهت اثبات نیابت فقیه از امام زمان(ع) شیخ مفید برداشته است.(2) پس از وى، فقهاى بزرگوار شیعه، قلمرو گسترده اى را براى ولی فقیه قائل شده اند.(3)
مرحوم محقق کرکى (م: 940) مى نویسد: «فقهاى شیعه، اتفاق دارند که فقیه عادل امامى داراى همه شرایط فتوا، که از آن به مجتهد در احکام شرعى تعبیر مى شود، نایب از امامان معصوم(ع) است، در همه امورى که نیابت در آن دخالت دارد…»(4)
محقق اردبیلى (م:993) در چندین جا، نیابت عامّه فقیه را از پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) مطرح مى کند و در موردى مى نویسد: «از این که امام(ع) فقیه را با جمله: (فلیرضوا به حکماً) حاکم قرار داده است، استفاده مى شود که فقیه در همه امور، به جاى امام معصوم مى نشیند. جمله: (علینا ردّ) نیز اشعار به همین مطلب دارد؛ زیرا ردّ بر فقیه را ردّ بر امامان معصوم(ع) دانسته است. …»(5)
شهید ثانى، زین الدین بن على العاملى (م:996) در ذیل عبارت«یجب ان یتولى صرف حصّة الامام، علیه السلام، الى الاصناف الموجودین من الیه الحکم بحقّ النیابه کما یتولى اداء مایجب على الغائب» (6)مى نویسد:
«المراد به من الیه الحکم بحقّ النیابه الفقیه العدل الامامى الجامع لشرائط الفتوى لانّه نائب الامام و منصوبه(ع) فیتولى عنه الاتمام لباقى الاصناف مع اعواز نصیبهم کما یجب علیه(ع) ذلک مع حضوره…»(7)
محققّ حلّى از جمله: (من الیه الحکم بحقّ النیابه) فقیه عادل امامى را مراد کرده که همه شرایط فتوا را دارد؛ زیرا چنین شخصى از سوى امام(ع) گمارده شده است. او، به نیابت از امام، کمبود اصناف موجود را از سهم امام(ع) بر طرف مى کند، همان گونه که این کار بر امام(ع) در زمان حضور واجب است.
مرحوم علاّمه نراقى (م: 1245هـ.)، از ولایت و نیابت عامّه فقیه و دلیل هاى آن سخن گفته و بر این باور است: در هر موردى که پیامبر(ص) و یا امامان معصوم(ع) ولایت داشته اند، ولی فقیه و حاکم اسلامى نیز در روزگار غیبت ولایت دارد. هر کارى که مربوط به امور دینى و یا دنیوى مردم است و باید انجام گیرد، فقیه داراى شرایط، عهده دار آن ها خواهد بود.(8)
میرفتاح حسینى مراغه اى (م: 1250هـ.) نیز ولایت مطلقه فقیه را پذیرفته و دلیل هاى گوناگونى بر آن اقامه کرده است.(9)
صاحب جواهر (م:1226هـ.) نیز ولایت مطلقه فقیه را ثابت مى کند، مى نویسد: زیرا اگر به عموم ولایت فقیه باور نداشته باشیم، بسیارى از امور مربوط به شیعیان، معطل مى ماند. شگفت آور است که شمارى از مردم در این باره وسوسه مى کنند. اینان این که مزه فقه را نچشیده اند و تعابیر و معانى و رمز کلمات امامان معصوم(ع) را نفهمیده اند و در عنوان هایى چون: حاکم، قاضى، حجّت، خلیفه و غیر این ها که در کلمات امامان(ع) درباره فقها آمده است، دقّت نکرده اند. طرح این عنوان ها و همانند این ها از سوى امامان(ع) دلالت دارد که آن بزرگواران در دوره غیبت نظم و سامان یافتن امور شیعیان را خواستار بوده اند. (10)
نیز مى نویسد:«از عمل و فتواى اصحاب در دیگر باب هاى فقه، عمومى بودن و فراگیرى ولایت فقیه، استفاده مى شود، بلکه شاید از نظرگاه آنان، ولایت عامّه فقیه از مسلمات و ضروریات باشد.»(11)
بر این اساس باید گفت : اکثر فقهای ما ولایت مطلقه فقیه را قبول دارند. آن عده هم که ولایت مطلقه را محدود می دانند، بدان جهت است که در طول تاریخ فقها ی شیعه عملا از حکو مت ها دور بودند و با آن ها مخالف و ولایت شان را قبول نداشتند.
کوتاه سخن این که:
نظریه ولایت فقیه سابقه دیرینه­ای در منابع شیعه دارد. افرادی مانند سید بحرالعلوم، ملا احمد نراقی، فاضل در بندی، میرفتاح حسینی و بسیاری از فقها آن را به طور مستقل بحث کرده­اند؛ با این حال، انزوای مذهب تشیع و حاکمیت حاکمان جور باعث شد این نظریه از افکار عمومی مسلمانان فاصله بگیرد، تا جایی که بعضی آن را تئوری نوظهور بدانند.
امام خمینی این نظریه را در فرهنگ دینی احیا کرد. آن را به صورت درس رسمی، در حوزه علمیه نجف مطرح ساخت. با تشکیل حکومت اسلامی در ایران، این تئوری به واقعیت مبدل شد.ایشان برای اثبات ولایت فقیه ابتدا ضرورت تشکیل حکومت را در قالب سه دلیل (جاودانگی اسلام، جامع بودن شریعت، ماهیت قوانین اسلام) مطرح نمود.
حال که ضرورت تشکیل حکومت اسلامی ثابت شد، در زمان غیبت امام (ع) تشکیل حکومت به عهده چه کسی است؟
امام خمینی و بسیاری از فقها بر این باورند که تشکیل حکومت در دوران غیبت بر عهده فقیهان و دین شناسان قرار دارد و این همان نظریه ولایت فقیه است.

پی نوشت ها :
1.خوئی ، التنقیح ـ اجتهاد و تقلید، ص 424،موسسه احیاء آثار الامام خویی.
2. شیخ مفید، در آثار خود، به ویژه کتاب المقنعه سخنانى دارد که بر نیابت عامّه فقیه، از امام معصوم(ع) در دوره غیبت دلالت دارد. المقنعه 8/، 811، 812، 721 و… در این باره در مجلّه حوزه، شماره 302/54 به هنگام معرفى المقنعه توضیحات لازم آمده است.
3. مجلّه حوزه، شماره 57 ـ 56 مقاله: جایگاه و قلمرو حکم و فتوا.
4. رسائل الكركي،المحقق الكركي، ج1،ص 142،تحقيق : الشيخ محمد الحسون / إشراف : السيد محمود المرعشي،چاپ : اول،سال چاپ : 1409،ناشر : مكتبة آية الله العظمى المرعشي النجفي - قم
5. مجمع الفائدة،المحقق الأردبيلي، ج12،ص 6،تحقيق : الحاج آغا مجتبى العراقي ، الشيخ علي پناه الاشتهاردي ، الحاج آغا حسين اليزدي الأصفهاني،چاپ : اول،سال چاپ : ذي الحجة 1414،ناشر : مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة
6. شرائع الإسلام،المحقق الحلي، ج1،ص 139،تحقيق : مع تعليقات : السيد صادق الشيرازي،چاپ : دوم،سال چاپ : 1409،ناشر : انتشارات استقلال - طهران.
7. مسالك الأفهام،الشهيد الثاني، ج1،ص476،تحقيق : مؤسسة المعارف الإسلامية،چاپ : اول،سال چاپ : 1413،چاپخانه : بهمن ، قم،ناشر : مؤسسة المعارف الإسلامية - قم - إيران.
8. كتاب : عوائد الأيام،المحقق النراقي، ص 581،تحقيق : مركز الأبحاث والدراسات الإسلامية،چاپ : اول،سال چاپ : 1417 - 1375 م،ناشر : مركز النشر التابع لمكتب الإعلام الإسلامي،
9. العناوین میرفتاح حسینى مراغه اى 352 ـ 353. این کتاب 94 عنوان دارد، عنوان 74 آن، ویژه ولایت فقیه است.
10. جواهر الكلام،الشيخ الجواهري، ج21،ص 397،تحقيق وتعليق : الشيخ عباس القوچاني / تصحيح : الشيخ محمد الآخوندي،چاپ : دوم،چاپ : 1362 ش،ناشر : دار الكتب الإسلامية - طهران.
11. همان،ج16،ص178.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

آیا سن بلوغ جنسی با سن تکلیف فرق دارد؟

سن تکلیف، با سن بلوغ جنسی فرق نمی کند. توضیح این که:
نشانه بلوغ در دختر، تمام شدن نُه سال قمرى است که از نه سال شمسى، 97روز و 22ساعت و 48دقيقه كمتر است و در پسر، يكى از سه چيز است:
اوّل: رویيدن موى درشت در زير شكم بالاى عورت. دوم: بيرون آمدن منى. سوم: تمام شدن پانزده سال قمرى که از 15سال شمسى، 163روز و 6ساعت كمتر است. (1)
گر قبل از پانزده سالگی، موى درشت در زير شكم بالاى عورت روییده شود و یا منی بيرون آید، در همان زمان پسر بالغ شده است و انجام تکالیف بر او واجب می شود. اگر چنین نباشد، با تمام شدن پانزده سال قمری مکلف می شود.

پی‌نوشت‌:
1. آیت الله سیستانی، توضیح المسائل، م 2111.

با سلام خانم من حامله است 7 ماهشه میگه دیگه تا 6 ماهه دیگه نباید با من نزدیکی کنی تکلیف من چیه ؟ خود ارضایی یا .... شما چه راهی دارید؟

از نظر شرعی نزدیکی با زن حامله اشکال ندارد، ولی باید به گونه ای نزدیکی کنید که آسیبی به بچه وارد نشود. می توانی بدون نزدیکی, با خانمت بازی کنی تا تخلیه و ارضا شوی .نیز خانمت می تواند با دستش یا سایر اعضای بدنش با آلت تو بازی کند تا ارضا شوی؛ یعنی خانمت برای تو استمنا کند که اشکال ندارد.
اگر خودت با دستت استمنا کنی ،حرام و گناه و مضر است.(1)
پی نوشت:
1. آیت الله بهجت ،استفتائات، ج1 ،س 845.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام در همسایگی من یک خانواده بهایی وجود دارد که آنها پسری 13 ساله دارند من با پسر آنها دوست شده ام و با هم با دیگر بچه های محله فوتبال بازی می کنیم و بعضی مواقع با هم گفتگو می کنیم و می خندیم می خواستم ببینم که دوست شدن و معاشرت با یک پسر 13 ساله بهایی بد است ؟ همچنین من باید چه مواردی را رعایت کنم؟

به فتوای غالب مراجع، پیروان فرقه ‌گمراه بهائیت محکوم به نجاست هستند . مؤمنان باید از هرگونه معاشرت با این فرقة گمراه دوری نمایند.(1)
اگر ارتباط جسمي مثل دست دادن باعث سرایت تری دست آن شخص شود ، نجس می شوید.
به گونه ای برخورد کنید که باعث رنجش و ناراحتی او نشوید.
فرقه گمراه بهائیت، گروهی مرتد از دین هستند که عقاید آن ها کاملاً مغایر با احکام و آداب اسلامی است.
معاشرت با ایشان از قبیل رفت و آمدها، انجام هر گونه معاملات تجاری و غیره، اگر موجب تقویت ایشان شود، جایز نیست. علاوه بر این موارد، انسان ها از تأثیر پذیری از دیگران در ارتباطات اجتماعی بی نصیب نخواهند بود، بنابراین برای کسانی که شناخت کافی از فرقه بهائیت و آئین آنان ندارند، ممکن است تحت تأثیر رفتارهای به ظاهر نیک آنان قرار گیرند . موجب انحراف عقیدتی و رفتاری شود،از این رو از معاشرت با آنان منع شده است. اگر چه ممکن است فرد مورد نظرتان نسبت به مسایل دین خود آگاهی نداشته و بسیار خوش رفتار نیز باشد.
در ارتباط هاي بعدي نام مرجع خود را ذكر كنيد.
پی‌نوشت‌:
1 . آیت الله خامنه‌ای،رساله استفتاءات ،‌ص 65، سؤال 328 و 330 .

اگر در ارتباط با ما کسانی هستند به دوستی با پسر یا دختری می پردازند ما باید با چنین افرادی چه رفتاری داشته با شیم در اسلام اینطور ارتباط ها چه فلسفه دارد

برای روشن شدن پاسخ به دو نکته توجه کنید:
1.دین اسلام برای روابط نامحرم حدودی خاص وضع کرده است . طبعاً هرگونه ارتباط بین نامحرمان خارج از چارچوب فرهنگ و آگاهی دینی باشد, از نظر اسلام صحیح نیست.
غریزه جنسی از نیرومندترین غرایز در وجود انسان است که بسیاری از رفتارهای انسانی را شکل می‌دهد و به گونه‌های مختلف ظهور و بروز دارد. اسلام که یک مکتب جامع است و می‌خواهد مردان و زنان مسلمان، از یک طرف روحی آرام و اعصابی سالم و چشم و گوشی پاک داشته باشند تا بتوانند قله‌های رفیع انسانی و رستگاری را فتح نمایند و از طرف دیگر به نیازهای غریزی و فطری خود نیز دست یابند، با حساسیت ویژه، اما واقع بینانه و لحاظ کردن طبیعت و امیال درونی و خواسته‌های نفسانی انسان، قوانین و احکامی را جهت حفظ و نگه داری فرد و جامعه در خط اعتدال و میانه روی وضع کرده است.
از جمله آن احکام، چگونگی ارتباط با جنس مخالف است. این ها همه به سبب این است که اسلام از جانب کسی برای هدایت انسان‌ها فرستاده شده که خالق فطرت و غریزه با تمامی استعدادهای بهینه و ذخیره شده در انسان است.
بنابراین هر عاملی که موجب تحریک انگیزه‌های شهوانی در جامعه گردد و به آرامش روحی و روانی و عفت عمومی، صدمه وارد کند، مورد تأیید اسلام نیست. اسلام می‌خواهد انواع لذت‌های جنسی در محیط و درون خانواده شکل گیرد . از این طریق آرامش روحی و روانی و پیوند‌های عاطفی نیز برقرار بماند . با طرح آن در محیط جامعه به پیوند خانواده و اجتماع نیز آسیب وارد نشود.
در مورد روابط دختر و پسر نامحرم نیز آسیب‌های بسیاری وجود دارد که نمی‌تواند مورد غفلت واقع شود، خواه از طرف دختر و پسر و خواه از طرف خانواده یا جامعه.
به همین خاطر برخی مراجع فرموده اند: با توجه به اینکه ارتباط دختر و پسر نامحرم، چه از طریق تلفن و چه از طریق شبکه اینترنت و چت و چه از راه های دیگر غالبا منشأ فساد است ، جایز نیست و گناه است.(1)

2. از نحوه برخورد ما با این گونه افراد سوال کرده اید. در پاسخ می گوییم :
عکس العمل در مقابل گناه دیگران مثل ارتباط با نامحرمان، امر به معروف و نهی از منکر است که دارای شرایطی است که در صورت تمایل در مکاتبات بعدی به آن خواهیم پرداخت. اما در تذکر به دیگران به خصوص نوجوانان و جوانان که دارای روحیه خاصی هستند، لازم است در گام اول چند نکته مراعات شود تا موثر واقع شود، از جمله : حُسن برخورد، جلب اعتماد طرف مقابل، در نظر گرفتن وضع روحی و روانی، محترم شمردن عقاید افراد و ....
در گام دوم بالا بردن سطح آگاهی آن ها و آشنا کردن ایشان با آسیب هایی که این گونه روابط در خود دارند،زیرا این گونه روابط اگر از چارچوب دینی خارج باشند، مانند ویروس خاموش بیماری هستند که در ابتدا خود را نشان نمی دهد اما به مرور زمان در قالب بیماری سخت،آثار زیانبار خود را نشان می دهند .
خواهر گرامی؛
ارتباط با جنس مخالف ، به هر شکلی که باشد، آسیب‏ زننده و چراگاه شیطان است . آثار و تبعات زیانباری به دنبال دارد از جمله:
1. آسیب های روانی:
2. آسیب‌های اجتماعی:
3. آسیب های تربیتی:
4. آسیب های معنوی:
5. ضعیف شدن حس اعتماد:
در صورت نیاز به توضیح برای روشن شدن آسیب ها در مکاتبات بعدی بفرمایید .

پى نوشت‏:
1. آیت الله مکارم ،استفتا آت ،ج 3،ص257، س 683؛
احکام بانوان، ص 195؛
آیت الله بهجت ،استفتاآت ،ج4 ،سوال 5302.

من یک خوردکار دقیقا مثل خودکار خودم در جامدادی ام پیدا کردم اما از دوستانم که پرسیدم خودکار مال آنها نبود تکلیف من درباره این خودکار چیست ؟

ضمنا خودکار خودم هم در جامدادی ام هست ولی منن نمی دانم کدام یک مال من است و همین طور نمیدانم باید با آن چکار کنم ؟

اگر نمی توانید خودکار خود را تشخیص بدهید و همچنین اگر نمی توانید صاحب خودکار دیگر را پیدا کنید، از هیچ کدام از خودکارها نمی توانید استفاده کنید.
اما اگر پول یکی از خودکارها را با اجازه از مرجع تقلید از طرف صاحبش به فقیر صدقه بدهید، استفاده از هر دو خودکار اشکالی ندارد.(1)
پی نوشت :
1. سوال تلفنی از دفتر(7743271-0251) آیت الله بهجت .

صفحه‌ها