پرسش وپاسخ

می خواهم بدونم آیا واقعه کربلا واقعا ده روز طول کشید یا ما برای عزیزان زهرا (علیهم السلام) ده روز این ماه را به عزای امام حسین (ع) می نشینیم؟ ممنون از راهنماییتان

پاسخ:
در ابتدا بیان این مطلب بایسته است که از نظر زمانی، حادثه کربلا محدود به ده روز اول ماه محرم نیست؛ بلکه حادثه کربلا از سال 60 هجری بعد از مرگ معاویه و بیعت خواستن یزید از امام حسین (ع) آغازگردید؛ یعنی در نيمه ماه رجب سال 60 هجرى، يزيد نامه اى به وليد بن عتبه فرماندار مدینه نوشت و از وی خواست که از امام حسین (ع) بیعت گرفته و در بيعت گرفتن از حسين و عبداللّه بن عمر و عبداللّه بن زبير شدت عمل به خرج دهد؛ اما امام بیعت را نپذرفت و بعد از جر و بحث هایی که با فرماندار مدینه داشت، سرانجام روز يكشنبه (دو روز به آخر ماه رجب مانده) به همراه فرزندان و افراد خانواده اش به سوى مكه حركت كرد. امام (ع) پس از پنج روز كه فاصله مدينه تا مكه را پيمود، در شب جمعه سوم ماه شعبان به مكه معظمه رسید. (1) امام روز سه‏شنبه هشتم ذى حجه سال شصت هجرى روز ترویه، از مکه به سوی کربلا حرکت نمود. (2) بنا بر بعضی گزارش ها امام دوم محرم به کربلا رسید. (3)
بدین سان، حادثه کربل امحدود به ده روز اول ما ه محرم نمی باشد و زمان شروع آن، ماه محرم نیست؛ بلکه حوادث عاشورا چند ماه قبل از ماه محرم آغاز شده بود؛ اما از آن جایی که حوادث و مصایب قیام، بیش تر در دهه محرم اتفاق افتاد، از این رو، عزاداری ها در این زمان پر رنگ تر می باشد؛ وگرنه حوادث کربلا - همان طور که اشاره شد - منحصر به این ده روز نیست و حتی بعد از روز عاشورا نیز این حوادث ادامه داشت. اسارت و بیش تر مصایب اهل بیت امام (ع) بعد از روز عاشورا آغاز گردید؛ ولی حوادث ده روز اول محرم، بیش تر از هر زمانی دیگر بود. در این ایام محرم بود که آب را به روی امام بستند و حضرت را با وضع تأسف باری به شهادت رساندند. خیمه گاه امام را به آتش کشیدند و بدترین اهانت ها و ظلم ها را به اهل بیت امام روا داشتند. در ضمن، بیان این مطلب بایسته است که عزاداری ما نباید منحصر به ایام عاشورا باشد؛ بلکه در همه زمان ها لازم است که به یاد امام حسین (ع) و یاران ایشان باشیم؛ همان گونه که امروزه در جامعه ما نیز چنین است.

پی نوشت ها:
1. شیخ مفید، ارشاد، ترجمه رسولی محلاتی، ج 2، ص 32 - 34، اتشارات علمیه اسلامیه، بی تا.
2. همان، ص 68.
3. سید بن طاووس، لهوف، ترجمه سيد ابو الحسن مير ابوطالبى، ص 167، دلیل ما، بی تا.

باسلام و خدا قوط با عرض پوزش می خواستم بدانم ملاک هایی که برای دوست شدن با هم جنس می باشد چه چیزهایی می باشد. ومن الله التوفیق

یكی از مباحث بسیار مهم در مسایل اجتماعی، میزان و نحوه ارتباط انسان‌ها و به عبارتی، دوستی‌ها و روابط دوستانه با یكدیگر است. انسان از انتخاب دوست ناگزیر است و محتاج به دوست. نكته‎ مهم در این میان، تاثیر بسیار زیاد دوست بر شخصیت انسان است كه در قرآن كریم و روایات معصومان علیهم‌السلام، به این موضوع اشاره شده است.
در سوره فرقان، خداوند حال برخی ظالمان را این ‌گونه بیان می‎دارد: ‹‹(روز قیامت) روزی است كه می‎بینی ظالم (از شدت حسرت) دست خود را می‌گزد و (می‎گوید:) ای ‌كاش با فلان شخص دوست نمی‎شدم!››
امیر المؤمنین علی علیه السلام می‎فرماید: «كسی كه شخصیت او بر شما شك برانگیز شد و از دین او اطلاعی نداشتید، به دوستانش نگاه كنید؛ اگر آنان از اهل دین خدایند، پس آن شخص نیز بر دین خداست، ولی اگر دوستان وی بر غیر دین خدا بودند، پس بدانید كه او نیز هیچ بهره‎ای از دین خدا ندارد». (1)
در این گفتار به فضل خداوند متعال با استفاده از آیات نورانی قرآن كریم، برخی شرایط و ملاك‌های انتخاب دوست را بیان می‎داریم.
1. ایمان:
میزان شخصیت انسان‌ها رابطه مستقیمی با اعتقادات آنها دارد. كسی كه از گوهر با عظمت ایمان بی‎بهره باشد، شخصیت وی در حدی نخواهد بود كه ارزش رفاقت و دوستی را داشته باشد:
«یا ایهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنْ الْحَقِّ» (ممتحنه/1)؛ ای كسانی كه ایمان آورده‎اید! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید. شما به آنان اظهار محبت می‎كنید؛ در حالی كه آن ها به آنچه از طرف حق برای شما آمده، كافر شده‎اند.
همیشه افرادی در جامعه وجود دارند كه هزار رنگ‎اند؛ یعنی با هر كسی همان‌گونه سخن می‎گویند و برخورد می‎كنند كه او می‎پسندد و هیچ هدف خاصی را دنبال نمی‎كنند و به هر رنگی كه منافع مادی‎شان اقتضا كند، در می‎آیند.
2. احترام به مقدسات و مسایل دینی:
«یا ایهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَكُمْ هُزُوًا وَ لَعِبًا مِنْ الَّذِینَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِیاءَ … وَ إِذَا نَادَیتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَ لَعِبًا» (مائده/ 57ـ 58)؛ ای كسانی كه ایمان آورده‎اید! افرادی كه آیین شما را به باد استهزا و بازی می‌گیرند ـ از اهل كتاب و مشركان ـ را ولیّ خود انتخاب نكنید… آنها هنگامی كه (اذان می‎گویید و مردم را) به نماز فرامی‎خوانید، آن را به مسخره و بازی می‎گیرند.
در این دو آیه‎ شریف خداوند صراحتاً از دوستی با كسانی كه دین مسلمانان را به استهزا می‎گیرند، نهی فرموده است. (2)
3. راستگویی:
یكی از مصادیق مهم اخلاق در زندگی انسان، صداقت و راستگویی است؛ چرا كه در حقیقت دروغ خود نوعی نفاق است و در آیات و روایات بسیار مذموم شمرده شده است و حتی در برخی از روایات كلید تمامی گناهان، دروغ بیان شده است. (3) «یا ایهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ» (توبه/ 119)؛ ای كسانی كه ایمان آورده‎اید! از (مخالفت با فرمان) خدا بپرهیزید و با صادقان باشید.
در تفسیر این آیه شریف آمده است: «صداقت شرط و ملاك اساسی دوستی است و اگر به دوست و همراه انسان، صدیق گفته شده است، به ‌خاطر صداقت او در رفتارش با دوست خود است.»
4. دوستی دوطرفه:
اگر انسان قصد دوستی با كسی را دارد، باید ببیند كه آیا طرف مقابل هم متمایل به این دوستی هست یا نه؟
«هَا أَنْتُمْ أُوْلَاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَلَا یحِبُّونَكُمْ» (آل‌عمران/ 119)؛ شما كسانی هستید كه آنها را دوست می‎دارید، اما آنها شما را دوست ندارند.
آری، اگر دوستی یك‌طرفه باشد، باعث ذلت و خواری می‎گردد و هرگز برای انسان سودمند نخواهد بود.
چه خوش بی مهربونی هر دو سر بی كه یك سـر مهـربـونی درد سـر بی
5. هماهنگی ظاهر و باطن:
همیشه افرادی در جامعه وجود دارند كه هزار رنگ‎اند؛ یعنی با هر كسی همان‌گونه سخن می‎گویند و برخورد می‎كنند كه او می‎پسندد و هیچ هدف خاصی را دنبال نمی‎كنند و به هر رنگی كه منافع مادی‎شان اقتضا كند، در می‎آیند.
«وَ إِذَا لَقُوكُمْ قَالُوا آمَنَّا وَ إِذَا خَلَوْا عَضُّوا عَلَیكُمْ الْأَنَامِلَ مِنْ الغَیظِ» (آل‌عمران/ 119)؛ و هنگامی كه شما را ملاقات می‎كنند، (به دروغ) می‎گویند: ایمان آورده‎ایم، اما هنگامی كه تنها می‎شوند، از شدتِ خشم بر شما، سر انگشتان خود را به دندان می‎گزند.
تحمل نكردن دیگران و تندخو بودن، باعث می‎شود دوستان از اطراف انسان پراكنده شوند؛ حتی اگر انسان، بهترین مخلوقات و پیامبر باشد.
6. خیرخواه بودن:
خداوند متعال در مؤمنان را از دوستی با برخی گروه ها همانند: اهل كتاب، كفار و منافقین برحذر می‎دارد و تعدادی از خواسته‎ها و انگیزه‎های شوم آنان را این‌گونه بیان می‎فرماید:
«یا ایهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا یأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ» (آل‌عمران/118)؛ ای كسانی كه ایمان آورده‎اید! محرم اسراری از غیر خود، انتخاب نكنید؛ آن ها از هر گونه شر و فسادی درباره‎ شما كوتاهی نمی‎كنند. آن ها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشید.
7. خوش اخلاقی:
یكی از دستورهای دین مبین اسلام، خوش اخلاقی با دیگران است كه جایگاه بسیار والایی را داراست. خوش اخلاقی، هم دوستی‌ها را پایدار می‎سازد و هم در جذب دیگران به سمت خود تاثیر فوق‌العاده‎ای دارد:
«ادْفَعْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَینَكَ وَ بَینَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِی حَمِیمٌ» (فصلت/ 34)؛ بدی را با نیكی دفع كن، ناگاه (خواهی دید) همان كس كه میان تو و او دشمنی می‌كند، گویی دوستی گرم و صمیمی است.
تحمل نكردن دیگران و تندخو بودن، باعث می‎شود دوستان از اطراف انسان پراكنده شوند؛ حتی اگر انسان، بهترین مخلوقات و پیامبر باشد.
«فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنْ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ» (آل‌عمران/ 159)؛ به (بركت) رحمت الهی، در برابر آنان (=مردم) نرم (و مهربان) شدی و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو پراكنده می‎شدند.
8. سربلندی در آزمایش‌ها:
همیشه گفتار انسان‌ها و ظاهر آنان با عمل و باطن آن ها مطابق نیست و برای كشف حقیقت یكی از بهترین راه‌ها امتحان و آزمایش است؛ همان‌گونه كه خداوند در برخی موارد به مؤمنان دستور به امتحان و آزمایش داده است تا زمینه برای تصمیم‎گیری صحیح فراهم شود:
«یا ایهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمْ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللهُ أَعْلَمُ بِایمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ» (ممتحنه/10)؛ ای كسانی كه ایمان آورده‎اید! هنگامی كه زنان با ایمان به عنوان هجرت نزد شما آیند، آن ها را آزمایش كنید ـ خداوند به ایمانشان آگاه‎تر است ـ هرگاه آنان را مؤمن یافتید، آن ها را به ‌سوی كفار بازنگردانید.
بنا بر این با توجه به حساس بودن بحث دوستی، وظیفه‎ای كه انسان در موضوع انتخاب دوست بعد از احراز شرایط فوق دارد، این است كه با آزمودن دوستِ خویش، صداقت و واقعی بودن و ساختگی نبودن آن شرایط را به دست آورد.
راه های آزمایش دوست:
در روایات ما چند معیار برای تشخیص حقیقی بودن اعمال و رفتار دوست بیان شده است كه به تعدادی از آنها اشاره می‎كنیم:
- حساسیت نسبت به نماز اول وقت؛
- امانتداری؛
- مضایقه نكردن از دارایی‌های خود و دوست را شریك مالی خود دانستن؛
- سه بار عصبانی كردن او (اگر در اوج عصبانیت از حدود دوستی تجاوز نكرد، شایسته‎ی دوستی است)؛
- میزان همراهی با دوست هنگام بروز سختی‌ها و مشكلات.
نكته‎ شایان ذكر آن كه این آزمایش در مراحل اولیه‎ انتخاب دوست باید انجام شود تا انسان از دارا بودن شرایط دوستی به اطمینان برسد. انسان نباید همیشه و در همه‎ حالات و موقعیت‌ها در صدد آزمایش دوستش باشد. بنا بر این وقتی به اطمینان دست یافت، دیگر نیازی به آزمودن دوست نیست. اكنون گاه دل سپردن و همراهی است .
پی‌نوشت ‌ها:
1. وسائل الشیعه، ج16، ص 265.
2. مستدرك الوسائل، ج9، ص 85.
3. تفسیر نمونه، ج14، ص 550.
منبع:
مجله سروش وحی، ش 20، با تصرف .

با سلام وخسته نباشید در دوران نامزدی بعد از عقد نزدیکی از راه مقعد چه حکمی را دارد ایا داشتن عمل سکس در این دوران توصیه میشود یا نه

اگر عقد شرعی خوانده شده باشد, سکس یعنی لذت بردن از یکدیگر اشکال ندارد . نزدیکی(دخول) از راه مقعد به شدت مکروه است . احتیاط در ترک آن است، مخصوصا اگر زن راضی نباشد .در صورتی که موجب اذيت زن شود، حرام است. چون ممکن است عوارض منفی داشته باشد. مانند آلودگی به بیماری های مختلف بهتر است هرگز این کار انجام نشود.
پی نوشت:
1. آيت الله خامنه‌اي , پاسخ سوال های مورد ابتلا ،س 65.

چه آیه ای، عصمت اهل بیت را اثبات می کند؟

پاسخ:
آیات زیادی بر عصمت اهل بیت دلالت دارد؛ اما در این میان دلالت آیه تطهیر از همه وضوح و روشنی بیشتری دارد. آیه تطهیر به شرح زیر است:
این آیه دارای حرف حصر "انما" است و به صراحت اعلام کرده که خدا فقط اراده کرده که اهل بیت مطهر باشند در حالی که در آیه 5 مائده خطاب به همه مؤمنان در مورد فلسفه تشریع احکام می فرماید:
«یرید لیطهرکم و یتم نعمته علیکم»
بنابراین اراده تشریعی خدا بر تطهیر، اراده ای است عمومی در حالی که این اراده خاص است و بر افرادی خاص تعلق گرفته است و وقتی اراده تشریعی نشد، پس اراده تکوینی است که تخلف ناپذیر است و کسانی که مورد این اراده باشند، پاک و معصوم هستند؛ زیرا محال است اراده خدا بر تطهیر کسی باشد و لوث و رجس و پلیدی به او رو آورد.
افرادی که نمی خواهند این آیه را در شأن اهل بیت بدانند، آیه را این گونه تفسیر کرده اند که ای همسران پیامبر اگر خدا به شما سخت گرفته و تکلیف سنگین بار کرده و وعده و وعید خاص (دو برابری عذاب و ثواب ) داده است و...، همه و همه به خاطر این است که می خواهد شما پاک شوید. این تفسیر هم راستا و هم معنا با آيه 6 مائده مي شود . در آنجا هم خداوند بعد از بيان احکام وضو و غسل و تيمم مي فرمايد:
«ما يريد الله ليجعل عليکم من حرج و لکن يريد ليطهرکم » (1)
خدا از تشريع اين احکام و دستورات اراده اش اين است که شما را پاک کند.
بنا بر این تفسیر، اراده اي که در آيه آمده اراده تشريعي است و با توجه بدان ديگر "انما" و حصر زائد است زيرا از تشريع و امر و نهي جز پاک کردن هدف ديگري متصور نيست و معنا ندارد در اینجا بگوید از این تشدید امر و نهی جز پاک شدن شما هدف دیگری نداشتم . زیرا از امر و نهی و تشدید در تکلیف جر طاهر و پاک شدن، هدف دیگری وجود ندارد تا با انما آنها خارج شده و هدف منحصر در پاک شدن گردد.
هدف امر و نهي فقط پاک کردن و اذهاب رجس است و براي بيان اين انحصار احتياج به انما نيست. براي معنا پيدا کردن حصر بايد چند هدف موجود باشد تا با آوردن انما فقط در يکي حصر شود. پس حصری که در آیه با تاکید بیان شده، بی معنا می شود و این صحیح نیست.
با اين تفسير آيه هيچ فضيلتي براي "اهل بيت" اثبات نمي کند فقط اراده و حکمي که براي همه وجود دارد و امر و نهيي که براي همه است و براي پاک شدن آنان مي باشد، براي آن ها تاکيد شده است. به عبارت ديگر در مورد همه فرموده شما را امر و نهي مي کنم تا پاک شويد.
و در مورد اهل بيت مي فرمايد به شما امر و نهي غليظ و شديد مي کنم و وعده پاداش دو برابر و وعيد عقاب دو برابر مي دهم تا پاک شويد.
همچنان که آيه اول براي کسي فضيلتي ايجاد نمي کند، اين آيه هم براي اهل بيت فضيلتي ايجاد نمي کند. فضيلت بعد از عمل آنان به اوامر و خودداري آنها از نواهي حاصل مي شود در حالي که همه قبول دارند و واضح و روشن است که آيه در مقام مدح اهل بيت و مدال فضيلت است. همین که از صدر اسلام تا به امروز این همه در باره مصداق اهل بیت بحث شده، نشان از آن دارد که این آیه مدح و مدال فضیلت می باشد و گر نه اگر مدح و مدال فضیلت نبود، دیگر شناسایی مصداق ها اهمیتی نمی یافت.
اگراراده در آيه، اراده تشريعي باشد، دليل بر تحقق اين اراده وجود ندارد تا مدح آور باشد زيرا اراده تشريعي تخلف پذير است. آنچه حتمي و تخلف ناپذير است، اراده تکويني مي باشد.بنا بر این اراده در این آیه اراده تکوینی خداست که قطعا تحقق می یابد و اهل بیت به اراده خدا مطهر و معصومند.
مطلبی که اینجا در ذهن خلجان می کند این که وقتی اراده تکوینی و تخلف ناپذیر خدا بر عصمت تعلق گرفته باشد، دیگر آنها خواه ناخواه معصومند و این فضیلت نیست.
اشکال کنندگان توجه نکرده اند که اولا اراده خدا بر تطهیر چه کسانی تعلق می گیرد و ثانیا این تطهیر به چه معناست؟ آیا به معنای این است که آنها را از گناه باز می دارد و مثلا آنان را لجام می زند و نمی گذارد به طرف گناه بروند و یا مثلا گرایش به گناه و غریزه را در آنها می میراند یا نه، آنها از گناه فراری هستند و جز خدا در دل آنان حکومت ندارد و جز به سوی خدا نمی روند و اصلا به سوی گناه نمی روند تا لازم باشد آنان را از گناه بگردانند. بلکه خدا از آن فراریان از گناه به سوی خودش دفاع می کند و گناه و فسق و رجس را از آنان دور می سازد.
اگر به آیات قرآن دقت کنیم می بینیم اراده خدا بر تطهیر و اصفا و اجتبا و برگزیدن مخلَصان و عباد صالح است. به آیات زیر توجه کنید:
«اجتباه و هداه الي صراط مستقيم» (2)
«اجتبيناهم و هديناهم الي صراط مستقيم» (3)
«و ممن هدينا و اجتبينا » (4)
کسي که عبد محض خدا شود و به خدا پناه ببرد و خدا او را پناه دهد و هدايت کند و راه ببرد، چگونه شيطان مي تواند در او تصرف کند و او را گمراه سازد و بلغزاند؟
آيا نعوذ بالله خدا از شيطان ضعيف تر و شيطان از خدا قوي تر است که حتي بتواند پناه يافتگان به خدا را هم از چنگ او درآورد و با خود ببرد و خدا نتواند آنان را از شر وي در امان بدارد؟
حاشا و کلا! مگر خود شیطان اعتراف نمی کند که در بندگان مخلَص خدا تصرفی ندارد:
ِ«لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ اِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصين ؛ ‏(5) همگى را گمراه خواهم ساخت، مگر بندگان مخلصت را».
و مگر خدا همین بندگان را استثنا نمی کند:
«إِنَّ عِبادي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ » (6)
«إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذينَ آمَنُوا وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُون‏» (7)
انسان وقتي راه بندگي و فطرت پيش گرفت و تابع عقل و دل شد و به فقر و نياز خود صادقانه اعتراف کرد و خود را به خدا سپرد، خدا که نيت پاک و صادقانه او را مي بيند ، او را مي پذيرد و در پناه مي گيرد و مدافع او مي شود و همه سوء و فحشاء ها را از او دور مي سازد. اين سنت خداست و اين است معناي بر گزيده شدن:
«کذلک لنصرف عنه السوء و الفحشاء انه من عبادنا المخلصين» (8)
ما برهان خود را به او نمايانديم تا سوء و فحشاء را از او دور سازيم.
یوسف (ع) بنده خدا و محب خدا بود و دلش به نور ايمان روشن بود و به سوي سوء و فحشاء نمي رفت و لازم نبود او را بر گردانيم؛ بلکه ما برهان خود را به او نمايانديم تا سوء و فحشاء را از او دور سازيم. توجه کنيد که نفرمود: «لنصرفه عن السوء و الفحشاء»؛ نشان دادن برهان رب براي اين نبود که او را از سوء و فحشاء منصرف کنيم؛ زيرا او به سوي آن ها نمي رفت تا منصرفش کنيم؛ بلکه اين سوء و فحشاء بود که به سوي او مي آمد و ما آن ها را بر گردانديم و اين است دفاع خدا از مخلَصان.
«انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهرکم تطهيرا»
در اينجا هم سخن از اين نيست که خدا مي خواهد شما را از رجس و پليدي دور کند؛ زيرا آنان از پليدي دور بودند؛ بلکه مي فرمايد: خدا مي خواهد پليدي را از ساحت شما دور سازد .
بنا بر اين با توجه به اين آيات مخلَصان بندگان خاص خدايند که به مراتب نهايي بندگي رسيده و خدا آنان را در کنف حمايت خود گرفته و نه خودشان به گناه تمايلي دارند و نه خدا اجازه مي دهد شيطان در آنان که به او پناهنده شده اند ، تصرفي کند و اين همان عصمت است.

پی نوشت ها:
1. مائده (5) آیه 6.
2. نحل (16) آیه 121.
3. انعام (6) آیه 87.
4. مریم (19) آیه 58.
5. حجر (15) آیه 39-40.
6. همان ، آیه 42 . اسراء (17) آیه 65.
7. نحل (16) آیه 99.
8. یوسف (12) آیه 24.

سلام و عرض ادب اگر روزی یکی از دوستان اهل کتاب مرا به مهمانی دعوت کرد آیا جایز است طعام را صرف کنم لذا شاید در بین طعام ها گوشت غیر زبح شده باشد ،و اگر میل نکنم شاید موجب ناراحتی دوستم شوم میخواستم مرا یاری بفرمایید التماس دعا

به مهمانی اهل کتاب رفتن اشکالی ندارد؛ اما اگر یقین دارید که غذاها نجس شده اند، نمی توانید از آن ها استفاده کنید. ولی تا زمانی که یقین ندارید، استفاده از غذاهای آن ها بلا مانع است . (1)
پی نوشت:
1. آیت الله مکارم شیرازی ، استفتائات ، ج 3 ، س 32 و سئوال از دفتر معظم له در قم. (7830001-0251).

استمنا چیست؟
استمنا چیست؟

استمنا چیست؟

اگر انسان با خود کاری کند یا با زن نامحرم صحبت کند یا فیلمی را ببیند و قصدش از این کارها لذت بردن جنسی باشد، حرام است و استمنا محسوب می شود.
به دنبال این کارها اگر منی خارج شود، نجس است و غسل جنابت هم لازم می شود . اما اگر منی خارج نشود و آب دیگر خارج شود ،غسل لازم نیست و آن آب هم پاک است. آبى كه گاهى بعد از بازى كردن و تحريک هاي جنسي از انسان خارج مى‏شود، و به آن مذى‏ مى‏ گويند، پاك است. نيز آبى كه گاهى بعد از منى بيرون مى‏آيد، و به آن وذى گفته مى‏شود و آبى كه گاهى بعد از بول بيرون مى‏آيد و به آن ودى مى‏گويند، اگر بول به‏ آن نرسيده باشد، پاك است. چنانچه بعد از بول استبرا كند و بعد آبى از او خارج شود و شك كند كه بول است ‏يا يكى از اين ها، پاك مى‏باشد.
منی سه علامت دارد:
با شهوت بیرون آید .
با جستن بيرون آید.
بعد از بيرون آمدن آن بدن سست‏ شود.
اگر آب خارج شده هيچ يك از اين سه نشانه يا بعضى را نداشته باشد، حكم منى را ندارد.(1)
پی نوشت:
1.امام خمینی، توضیح المسائل، م 73و346.

عوارض و ترک استمنا

در سايت پاسخگو چندين مطلب در اين زمينه وجود دارد:
1- اضطراب نقش مؤثری در تشدید قوای جنسی و در تولید نیاز جنسی کاذب سهم به سزایی دارد. ارضای جنسی تا حدودی برای کاهش اضطراب مفید است. اگر ارضای جنسی از طریق حرام (مانند استمنا) صورت گیرد، با این که به صورت موقت از اضطراب می‌کاهد، ولی پس از مدت کوتاهی به خاطر تشدید احساس گناه سطح اضطراب را دو چندان می‌کند. با این وصف اضطراب هم علت و هم معلول استمنا محسوب می‌گردد.
2ـ همان طور که اضطراب در گرایش به خودارضایی مؤثر است، کاهش اضطراب از طریق ورزش سنگین منظم، تنفس عمیق 25 تا 30 بار در روز، تن‌آرامی (ریلکسیشن) و داروهای گیاهی و شیمیایی سهم بسزایی در کاهش میل به خودارضایی دارد.
3ـ به هیچ وجه خود را ناپاک ندانید. پسر مؤمنی هستید که به هر دلیلی دچار یک کژ رفتاری گشته‌اید. هیچ‌گاه خودتان مساوی با رفتار ناشایست خود ندانید. بنده خدا هستید و خداوند بنده ای که به سویش آید طرد نمی کند. برای جبران گناهان ریز و درشت راه روی همه بندگان باز است؛ زیرا رحمت و بخشایش الهی بسیار بزرگ و گسترده تر از هر گناهی است.
4ـ احساس گناه اگر چه به معنای بیداری وجدان و نفس سرزنشگر انسان و مطلوب است، اما احساس افراطی به هیچ وجه مطلوب خدا و دین نیست، بلکه احساس گناه فزاینده در راستای وساوس شیطانی است. احساس گناه یکی از بزرگ‌ترین منابع اضطراب‌زاست. می‌توان دریافت که احساس گناه بیش از حد زمینه‌ای برای خودارضایی بیش تر فراهم می‌آورد، پس با بالا بردن سطح عزت نفس و اعتماد به نفس و امید به لطف و بخشش بیکران الهی به تعدیل احساس گناه بپردازید.
احساس گناه اگر چه نشان از بیداری نفس لوامه و وجدان پاک شما دارد و این بسیار خوب است، اما این احساس تا حدی خوب و مفید که فرد را به سمت جبران خطاها از طریق انجام اعمال نیک و خداپسندانه رهنمون سازد.احساس گناه اطرافی و خودسرزنشی بیش از حد که تمام خوشی را از انسان بگیرد، به هیچ روی مطلوب نبوده و با ایجاد اضطراب ناخواسته و ندانسته به گناه بیش تر سوق می دهد.
5ـ برای کاهش اضطراب و افکار وسواس‌گونه به روانپزشک مراجعه نمایید . در برخی موارد دارو درمانی سبک بسیار مؤثر است.
6ـ مانند یک محقق دست به تحقیق در زمینه افکار، احساسات و رفتارهای انگیزاننده میل به خودارضایی در خود بزنید. در طی مدت یک ماه مراحل آغاز تا پایان یک وهله خودارضایی را در برگه‌ای یادداشت نمایید . این کار را برای وهله‌های دیگری که اتفاق می‌افتد، تکرار کنید. زمان و مکان و شرایط جسمی و روحی در قبل و بعد از خودارضایی را ثبت نمایید. در طی یک ماه ببینید یک وهله خودارضایی با چه فکری آغاز می‌گردد، سپس این فکر مزاحم چه احساس در شما برمی‌انگیزد و این احساس چگونه به رفتار خودارضایی در شما می‌انجامد، همچنین معمولاً در چه زمانی‌هایی و در چه مکان‌هایی و در چه شرایط جسمی ـ روحی میل به خودارضایی در شما تشدید می‌گردد.
پس از پایش و رصد روانی یک ماهه به تجزیه و تحلیل و جمع‌بندی نتایج بپردازید . از نتایج این تحقیق می‌توانید راهکارهای کارآمد ترک یا لااقل تعدیل خودارضایی را استخراج نمایید، مثلاً وقتی که اعصاب تان خرد است، وقتی که دوستان متأهل خود را می‌بینید، وقتی که با مادرتان جر و بحث می‌کنید، وقتی که اضطراب امتحان دارید، یا وقتی که به دختر یا فیلم یا تصویر خاصی می‌اندیشید.
عیناً همین قضیه در زمینه مکان‌های تحریک‌زا تکرار می‌گردد. وقتی در اتاق خواب هستم، وقتی تنها در خانه هستم، وقتی دستشویی می‌روم و...
از سوی دیگر نگاهی موشکافانه به پرونده گذشته خودارضایی خویش بیفکنید، ببینید در چه شرایطی توانسته‌اید بر خودارضایی فایق آیید. با چه تکنیک‌های فاصله بین وهله‌های خودارضایی را افزایش داده‌اید، چه زمانی برای ترک کوتاه مدت یا دراز مدت خودارضایی موفق بوده‌اید.
در این مرحله نیز تحقیق نیز به تجزیه و تحلیل و جمع‌بندی نتایج بپردازید. پایش روانی دست شما را برای اتخاذ یک راهکار مناسب باز می‌کند.
7 ـ خودارضایی نوعی اعتیاد روانی محسوب می‌گردد . در برخی جهات شباهات زیادی با انواع دیگر اعتیاد (مانند مواد مخدر و الکل و...) دارد.
همه متخصصان درمان اعتیاد در این موضوع هم‌ عقیده اند که بازگشت ناخواسته به شرایط قبل امری طبیعی و یکی از مراحل درمان محسوب می‌گردند. بسیاری از معتادانی که اقدام به ترک کرده‌اند ، در طول فرایند درمان ناخواسته دچار لغزش‌های رفتاری می‌گردند . لغزش‌های رفتاری به هیچ وجه به معنای شکست درمان نیست. یکی از علت هایی غلطیدن دوباره به اعتیاد قبلی، قرار گرفتن در محیطی است که در آن جا اعتیاد زیاد اتفاق افتاده بود.، مثلاً یاد‌آوری یک صحنه خاص، یا قرار گرفتن در مثلاً حمام و هنگام شستن آلت و... به همین خاطر بسیار توصیه می شود که در آن شرایط خاص قرار نگیرند.
در هر حال لغزش‌های غیر اختیاری طبیعی است . نباید به بزرگ‌نمایی آن پرداخت. متأسفانه در افرادی که به خود درمانی اعتیاد می‌پردازند و از نعمت هدایت درمانگر محرومند، هر گونه بازگشت را به منزله شکست قطعی در درمان تلقی می‌کنند. این باعث توهم عدم کنترل و بی‌ارادگی فرد می گردد. این تصور آسیب‌زا، فرد را از ادامه درمان مأیوس می‌سازد ، در حالی که درصد پیشرفت درمان فرد بسیار بالاست.
اگر نیک بنگرید، با کمی واقع‌نگری می‌توانستید لغزش‌های هر از گاهی خود را با دیدی مثبت‌تر مدیریت نمایید.
8 ـ منصف باشید . همان طور که به تنبیه ذهنی ـ عملی خودارضایی خویش می‌پردازید، به تشویق ذهنی ـ عملی موفقیت‌هایی هرچند اندک خود در ترک خودارضایی بپردازید.
اگر حتى یک روز هم در ترک موفق بودید، با کمال سخاوت به تشویق خود بپردازید. خود تشویقی می‌تواند علاوه بر ارتقای سطح اعتماد به نفس و عزت‌نفس به کاهش اضطراب شما کمک شایانی کند. خود تشویقی می‌تواند به صورت کلامی یا غیر کلامی (مانند خرید یک بستی یا دیدن یک فیلم جذاب یا سجده شکر و ...) باشد.
9ـ با پرهیز از هر گونه خودسرزنشی و خود ملامت‌گری به یادداشت نکات مثبت خود بپردازید. هزاران نکته مثبت دارید که نباید با بزرگ نمایی نکات منفی‌تان به بوته فراموشی سپرده شود. ارزشمندی تان نسبت به خود کمک موثری در ترک این گناه فراهم می آورد.
10ـ برای 24 ساعت خود برنامه‌ریزی سبک و سهل الوصول انجام دهید. با اشتغال ذهنی به امور مثبت از هر گونه اشتغال فکری به تفکرات تحریک‌زا پرهیز نمایید. وقت فراغت برای خود قرار ندهید و بی خود در جاهای تحریک کننده مانند اینترنت پرسه نزنید. با وجود آماده بودن شرایط محیطی و...ترک گناه بسیار مشکل و حتی نامقدور است.
11ـ سعی نمایید از تکنیک‌های انزجار درمانی و شرطی‌زدایی استفاده کنید. لذت کاذب خود ارضایی را با یک امر منزجر کننده ذهنی مانند تصور صحنه تهوع‌آور یا خوردن داروی تلخ پیوند بزنید و با آن تداعی نمایید یا آن که فرایند شرطی شده (اضطراب - خودارضایی) را به (اضطراب - ورزش یا تفریح سالم، تنفس عمیق، رفتن به سر یخچال و آب خوردن و...) تبدیل نمایید.
12ـ به هیچ وجه خود را دست و پا بسته فرض نکنید. بدانید صدها هزار توانسته‌اند که ترک کنند و شما از آنان مستثنا نیستید.

من دختری 27 ساله ،دانشجو ارشد،م.ت آقای نوری همدانی چند مدتی است که فکرم به شدت مشغول به روابط جنسی است وتمرکزی بر روی امور درسی وزندگی ندارم .البته فردی مذهبی هستم ورابطه ای هم با کسی ندارم .نماز صبحم همیشه قضا می شود .نمی دانم چه باید بکنم و چگونه این افکار را از ذهنم بیرون کنم .لطفا مراراهنمایی کنید.

پيش از هر چيز روح خويشتندار شما را ارج مي نهيم . توجه شما را به نكات ذيل جلب مي نمايم:
1- فكر گناه گناه نيست . خداوند هيچ كس را به خاطر فكر گناه باز خواست نمي كند . بروز فكر گناه تا حد زيادي در اختيار ما نيست .فاقد هر گونه دروازه بان ذهني هستيم. البته سازه مغزي ما انسان ها به گونه اي است كه اگر بخواهيم جلوي ورود فكري را به عرصه ذهن سد كنيم ، فكر با شدت و قدرت بيش تري به ذهن ما هجوم مي آورد. با اين وصف بيرون كردن افكار نه ممكن است و نه حتي مطلوب. بيرون كردني كه به هجوم بيش تر آن فكر بينجامد، به هيچ وجه كار معقولي به نظر نمي رسد.
در باره نماز صبح به هيچ وجه خود را دست و پا بسته فرض نكنيد . بدانيد كه با انجام برخي راهكارهاي ساده مي توانيد به فريضه واجب الهي نائل آييد . نماز صبح تاثير شگرفي در بهبود روحيات افسرده وار دارد ،هر چند روحيات افسرده وار شما است كه باعث ترك نماز صبح شده است.
به ترك نماز صبح رنگ و لعاب اعتراض به خدا نزنيد . بدانيد مبارزه منفي احتمالي نه تنها دردي از شما دوا نخواهد كرد، بلكه بر مشكل شما خواهد افزود .
سعي نماييد فاصله رواني خود را با نماز صبح كم و كم تر نماييد. ظرف آبي براي انجام وضو در كنار رختخواب خود قرار دهيد. به محض اين كه چشمان شما به خاطر زنگ ساعت باز شد، بلافاصله و بدون درنگ به انجام وضو بپردازيد. بديهي است بايد زودتر به رختخواب برويد و از بيدار ماندن در نيمه شب به شدت پرهيز نماييد.
2-ذهن ما بايد مانند يك توري مشبك باشد كه افكار مزاحم جنسي و غير جنسي بدون كوچك ترين اصطكاكي از آن مي گذرند. براي اين كار بايد به ساده سازي و پيش پا افتاده سازي افكار جنسي بپردازيد. هر گونه بغرنج سازي و جدي سازي افكار جنسي به تشديد آن ها مي انجامد.
3-ساده سازي افكار جنسي مستلزم ساده سازي و بي اهميت سازي نياز جنسي است. بسياري از پاكان عالم در زمان تجرد به خود مي قبولانند كه امور جنسي هيچ گونه مطلوبيت ندارند. دون شأن انساني آن ها مي باشد. آن ها با اشتغال ذهني به امور موافق شأن خود به حذف كارآمد افكار جنسي مي پرداختند . بديهي است اين افكار را مي توان بعد از ازدواج تصحيح كرد . رفتار جنسي را در رديف رفتارهاي خداپسندانه قرار داد.
4-با توجه به اين كه زمان ازدواج شما نامعلوم است و بسياري از امور آن از دامنه اختيار شما خارج است، بايد از هر گونه تمركز آسيب زا بر مقوله صد درصد مثبت ازدواج بر حذر باشيد. ازدواج امري صد درصد مثبت است، ولي تمركز بر آن در دوران تجرد صد در صد منفي است. هر گونه تمركز شما بر امري كه به نحوی از حيطه اختياري خارج است، به عدم تمركز شما بر اموري كه در اختيارتان مي باشد مي انجامد و اين قطعاً به صلاح شما نمي باشد.
5-به خود بقبولانيد كه تا 35 سالگي فرصت يك ازدواج كاملا موفق را داريد . نبايد به هيچ وجه ازدواج را دور از دسترس بپنداريد.
6-اضطراب نقش مؤثري در تشديد ميل و افكار جنسي دارد . بايد از هر طريقي از جمله روان درماني ، دارو درماني ، گياهان دارويي ریلکسیشن(تن آرامی) تنفس عميق و ورزش و.... به كاهش آن بپردازيد .افكار جنسي مزاحم مثل هر فكر مزاحم ديگر نوعي وسواس فكري ضعيف محسوب مي گردد كه ريشه در اضطراب بالاي فرد دارد.
7-انرژي هاي مزاحم جنسي بايد از طريق ورزش منظم و سنگين به طوري كه عرق شما را در بياورد ،هزينه گردد.
8-با ورود در عرصه فعاليت هاي سالم فرهنگي ، اجتماعي و اشتغال سالم، فرصت هاي انتخاب شدن را براي خود افزايش دهيد . از هر گونه عزلت گزيني و کنج نشيني بر حذر باشيد.
9-تك تك اعضاي خانواده و فاميل مي توانند نقش معرف را براي شما ايفا كنند.
10-نيك بپذيريد و به خود بقبولانيد اگر تا پايان عمر هم مجرد بمانيد، هيچ چيز خاصي از دست نداده ايد. پس آسوده باشيد . با توكل و توسل و البته فعاليت هاي شخصي خداپسندانه تقدير خود را به نظاره بنشينيد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

عرق جنابت حرام است یعنی بعاازنزدیکی لباس هایمان نجس هستندونمی توانیم نماز بخوانیم ؟

عرق جنب از حرام، نجس نیست؛ ولی احتیاط واجب آن است که با بدن یا لباسی که به آن آلوده شده است، نماز نخوانند. (1)
بنابر این، اگر لباس با عرق جنب از حرام، تر شود، تا زمانی که تر است، نمی شود با آن لباس نماز خواند؛ اما بعد از این که خشک شد، نماز با آن اشکال ندارد و شستن لازم ندارد. بدن هم اگر عرقی شده باشد، بعد از خشک شدن می توان نماز خواند.
کسی که از حرام جنب شده باشد، وقتی غسل جنابت کرد، با عرق بعد از غسلش می تواند نماز بخواند.
پی نوشت:
1. آیت الله فاضل لنکرانی، توضیح المسائل، م 123.

صفحه‌ها