غریزه جنسی

باسلام،میخواستم بدانم چراخداوندغریزه ی جنسی رادروجودانسان قرارداد؟بااینکه میدانست ممکن است انسان های زیادی به گناه کشیده شوند؟اصلاًچرابرای ارضاء آن ازدواج راقراردادوراه های آسان تری رابرای ارضاءآن قرارنداد؟اگرارضاءازراههای غیرشرعی برای سلامتی انسان مضراست.بااین وجودچراخداوندبدن انسان راازهمان ابتدامطابق باراه های غیرشرعی موجودنیافریدتا مضرنباشد؟آخرازدواج شرایط سختی داردوفردبایدازدوران بلوغ تازمان شرایط اقتصادی ازدواج صبرکندوباغول شهوت مبارزه نماید.اگرامکان داردراهکاربرای مبارزه باشهوت پیشنهادکنید. باتشکر

همه نيروها و نيازهايي كه از طرف خداوند به طور طبيعي در وجود انسان قرار داده به جا و مثبت و مطلوب است و فقدان هر كدام زندگي انسان را دچار اختلال و مشكلات فراواني مي سازد.
شهوت جنسي براي تداوم نسل انسان و قوام بخشيدن و استمرار حيات انسان لازم و ضروري است و بدون آن حيات بشري و اجتماع انساني بقا و دوامي ندارد. اين نيرو اگر در جا و محل مناسب خود و در حوزه دستورات دين و شرع به كار گرفته شود مفيد و آرام بخش و لذت آفرين است و اگر از كنترل خارج گردد و از به طور نامشروع و غلط استفاده شود موجب ناهنجاري هاي رواني و روحي فراوان فردي و اجتماعي و فرهنگي و عامل كيفر و عذاب اخروي است.
خداوند غريزة جنسي را وسيلة توليد مثل و بقاي نسل قرار داده است. دكتر كارل مي نويسد: "غدد جنسي نه تنها وظيفة حفظ نسل و نژاد را بر عهده دارند، بلكه در فعاليت هاي رواني و معنوي ما نيز مؤثرند".(1) با اين خواستة طبيعي سه برخورد مي توان كرد:
اسلام در اين زمينه راه ميانه را انتخاب كرده و آن ارضاي غريزة جنسي از راه فطري و طبيعي و به شكل قانوني است. استاد مطهري مي گويد: "همان طوري كه محدوديت و ممنوعيت، غريزه را سركوب و توليد عقده مي كند، رها كردن و تسليم شدن و در معرض تحريكات و تهييجات در آوردن، آن را ديوانه مي سازد و چون اين امكان وجود ندارد كه هر خواسته اي براي هر فردي برآورده شود، بلكه امكان ندارد همة خواسته هاي بي پايان يك فرد برآورده شود، غريزه بدتر سركوب مي شود و عقدة روحي به وجود مي آيد".(2)
ايشان در جاي ديگر مي گويد: "به عقيدة ما براي آرامش غريزه دو چيز لازم است: يكي ارضاي غريزه در حد حاجت طبيعي و ديگري، جلوگيري از تهييج و تحريك آن".(3)
مصالح اجتماعي انسان نياز دارد كه زندگي وي به صورت خانواده اي تشكيل شود و روابط مرد و زن تحت كنترل و ضوابط و معيارهاي خاصي انجام شود. از جمله مصالح آن است كه بايد با تشكيل خانواده نسل انسان حفظ شود و سپس بسياري از مسايل اجتماعي و حقوقي مانند مسايل ارث، انفاق و تربيت و برقرار ماندن روابط عاطفي ميان پدر و مادر و فرزندان و ديگر مسئوليت هايي كه پدر و مادر نسبت به فرزند دارند، بسته به تشكيل خانواده و حفظ نسل خواهد شد.
اگر بنا باشد هر انساني با هر فردي از جنس مخالفش كه بخواهد، بتواند آميزش جنسي داشته باشد، بنياد خانواده متزلزل شده و مصالح فراواني كه بر وجود آن مترتب مي شود، از بين برود. بنابراين براي حفظ مصالح مترتب بر خانواده و دفع مفاسد مترتب بر بي بند و باري جنسي، لازم است همة افراد به اين گونه محدوديت هاي معقول و منطقي گردن نهند.(4) پس با ازدواج هم غريزة جنسي به طور طبيعي ارضا مي شود و هم مصالح اجتماعي انسان رعايت مي گردد، نيز بنيان خانواده محفوظ مي ماند.
اما در جواب سوال دوم شما بايد گفت كه انحراف جنسي تنها از اين جهت كه مشكلات جسمي به همراه دارد، حرام اعلام نشده و چه بسا مشكلات جسمي هم به همراه نداشته باشد. انحرافات جنسي مشكلات عديده روحي و رواني براي انسان پديد مي آورد و موجب سلب توفيقات بسيار در حوزه معنويت و ارتقاء مقامات روحي از انسان مي شود. چه بسا اين گناهان به اين دليل حرام اعلام شده اند.
علاوه بر اينكه اگر خدا بدن و حتي روح انسان را هماهنگ با تمام اين گناهان قرار مي داد، ديگر مجالي براي آزمايش و ابتلا و تكامل انسان نبود. خداوند هر كاري را كه حرام كرده در نقطه مقابل آن براي ترك كننده اين امور هم اجر فراوان و بي مانندي قرار داده كه انسان با سر نهادن بر فرمان خدا مي تواند از نعمتها و ثوابهاي آن بهره مند گردد.
در انتها براي آشنايي با برخي راههاي كنترل شهوت مي توانيد به آدرس زير مراجعه كنيد: http://www.pasokhgoo.ir/node/18934
پي نوشت ها:
1. الكسيس كارل، انسان موجود ناشناخته، ترجمه عنايت الله شكيباپور، دنياي كتاب، تهران، 1368ش، ص 100.
2. مطهري، مرتضي، مسئلة حجاب، انتشارات صدرا، تهران، 1372ش، ص 104 ـ 103.
3. همان، ص 104.
4. مصباح يزدي، محمدتقي، اخلاق در قرآن، نشر موسسه امام خميني (ره)، قم، 1384ش، ج 2، ص 246 ـ 245، با تلخيص.
موفق باشید.

چرا مردوزن باید ارتباط جنسی برقرار کنند برای اینکه آدم وحوا ارتباط جنسی برقرار کردند؟ بیشتر توضیح دهید.

ارتباط جنسی زن و مرد یک نیاز همگانی است و نه میراث به جا مانده از آدم و حوا . انسان
نیازهای زیستی و روانی دارد . اگر نیازها تأمین نشود ، هم ادامه‏ حیات او ممکن است دچار مشکل شود و هم در صورت زنده بودن از رشد و کمال واقعی بهره‏مند نخواهد شد. نیازهای زیستی از این دسته هستند مانند نیاز به آب، هوا، غذا و... اگر نیازها تأمین نشود، قطعا ادامه زندگی برای انسان و هیچ موجود زنده دیگر امکان‏پذیر نیست. به این نیازها، نیازهای نخستین یا اولیه می‏گویند .
علاوه بر نیازهای اولیه، نیازهای دیگری دارد که بیش تر جنبه‏ روانی دارند. قطعاً اگر نیازها از طریق صحیح تأمین نشود، انسان به آرامش واقعی نمی‏رسد . اگر انسان آرامش روانی نداشته باشد، نمی‏تواند به سوی رشد و کمال و شکوفایی گام بردارد. از جمله‏ نیازها مهرطلبی و مهرورزی نسبت به دیگران است. انسان دوست دارد که به او مهر بورزند، چنان که دوست دارد به دیگران مهر بورزد. با دیگران ارتباط و دوستی برقرار کند.
یکی دیگر از نیازهای انسان نیاز به یک جفت جنسی است، یعنی برای تأمین نیازهای جنسی و غریزی خود نیاز به فردی دارد که کفو و همتای او باشد.
هیچ انسانی به تنهایی کامل نیست .پیوسته در جهت جبران کمبود خویش تلاش می‏کند. جوان در پی رسیدن به استقلال فکری است؛ برای جبران نواقص و تأمین نیازهای بی شمار خود به سوی ازدواج سوق داده می‏شود . با گزینش همسری مناسب و شایسته، موجبات رشد و تکامل خویش را فراهم می‏کند. مرحوم شهید مطهری در این باره می‏فرماید:
«تشکیل خانواده یعنی یک نوع علاقه‏مند شدن به سرنوشت دیگران.... و یکی از علل این که در اسلام ازدواج یک امر مقدس و عبادت تلقی شده است ، همین است... ازدواج اولین مرحله خروج از خود طبیعی فردی و توسعه پیدا کردن شخصیت انسان است... پختگی ای که در پرتو ازدواج و تشکیل خانواده ایجاد می‏شود، در هیچ جای دیگر نمی‏توان به آن رسید. و آن را فقط در ازدواج و تشکیل خانواده باید به دست آورد.»(1)
شخصیت انسان پس از ارتباط جنسی از طریق ازدواج که تنها راهکار مورد تاید شرع و عقل است ، به یک شخصیت اجتماعی تبدیل می‏شود؛ زیرا در پرتو ازدواج و زندگی مشترک، خود را مسؤول حفظ همسر و تأمین وسائل زندگی و تربیت فرزندان آینده تلقی می‏کند .تمام هوش، ابتکار و استعدادهای خود را به کار می‏گیرد. احساس مسؤولیت اجتماعی در او شکل می‏گیرد . بسیاری از شایستگی‏ها و توانمندی‏های نهفته در درونش را شکوفا می‏سازد.
بنا بر این، می‏توان ازدواج را مایه رشد و کمال یافتن انسان دانست. در واقع خداوند انسان را به گونه‏ای آفریده که بدون جنس مخالف ناقص است . با جنس مخالف کامل می‏شود. مرد به زن نیازمند است و زن به مرد. هر کدام از دو جنس از نظر روحی و جسمی به هم وابسته‏اند . با قرار گرفتن در کنار هم یکدیگر را تکمیل می‏کنند.
مهم‏ترین نیازی که بر اثر ارتباط جنسی از طریق ازدواج تأمین می‏شود، نیاز به آرامش و احساس امنیت و آسودگی است. این نیاز که در سرشت آدمی ریشه دارد، چنان مهم است که خداوند در بیان فلسفه ارتباط جنسی و ازدواج می‏فرماید: «از آیات و نشانه‏های خداوند این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی قرار دادیم تا در کنار آنان
آرامش یابید.»(2)
بنا بر این، همسر موجب آرامش و امنیت خاطر و محیط خانه وسیله آرامش روحی زن و مرد قرار داده شده است. در اوایل جوانی احساس تنهایی، بیهودگی و نداشتن پناهگاه انسان را فرا می‏گیرد. ازدواج و قرار گرفتن در کنار همسری شایسته و دلسوز این احساس را از بین می‏برد و او را به آرامش روحی می‏رساند. احساس آرامش به ثبات فکری و روحی، وقار، احساس ارزشمند بودن و لذت می‏انجامد. در واقع دست آفرینش نوعی کشش درونی میان زن و مرد به ودیعت نهاده تا هر کدام در سنین خاص خواهان یکدیگر شوند . اضطراب و پریشانی‏شان از طریق ازدواج به
آرامش تبدیل گردد. دانشمندان علوم تجربی و انسانی نیز ارضای صحیح و به موقع غریزه جنسی و ترشح معتدل غدد جنسی را برای سلامت جسم و روان آدمی لازم دانسته، عدم آن را سبب پاره‏ای از بیماری‏های روانی و گاه جسمانی شمرده‏اند. چه این یکی از دلایل ضرورت ارتباط جنسی زن و مرد که در متن خلقت زن و مرد نهفته شده،
وجود فرزند و بقای نسل آدمی است.
تولید و تکثیر نسل را نباید کوچک و بی اهمیت شمرد؛ زیرا هدف آفرینش جهان وجود انسان و پرورش و تکامل او است. تولید و پرورش انسان‏های خداپرست و نیکوکار و صالح، مطلوب خدای جهان آفرین است. از دیدگاه اسلام، وجود فرزند صالح برای پدر و مادر یک عمل صالح شمرده می‏شود و در سعادت دنیا و آخرت آن‏ها مؤثر است، به همین جهت، معصومان تولید و تکثیر نسل را از اهداف ازدواج خوانده‏اند. پیامبر اکرم(ص) می‏فرماید:
«چه مانع دارد که مؤمن برای خودش همسری برگزیند. شاید خدا فرزندی به او عطا کند که با گفتن لااله الاالله زمین را سنگین سازد.» زوج‏ها از طریق فرزندان خود رشته پیوند میان اعضای یک نسل را به وجود می‏آورند. این امر از اهداف اساسی ازدواج است؛ وجود فرزندان به گرمی، پویایی و صفای کانون خانواده می‏انجامد و انگیزه ادامه زندگی را در انسان تقویت می‏کند.
البته روشن است که در پرتو ازدواج یکی از نیازها و غرایز مهم انسان (غریزه جنسی) تأمین و به روشی درست ارضا می‏شود.
با تأمین نیاز جسمانی، فرد از نظر روانی، ذهنی و اخلاقی به آرامش می‏رسد . مسیر بسیاری از انحرافات جنسی و اخلاقی و اجتماعی بسته می‏شود . زمینه را برای خوشبختی یک جوان فراهم می‌کند.(3) تفصیل این بحث را در منبع ذیل جویا شوید. (4)

پی‌نوشت‌ها:
1. شهید مرتضي مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام ،ص 252،نشر صدرا، 1382 ش.
2. روم (30) آیه 21.
3. سید محمد حسین طباطبایی ،المیزان، ج16،ص 173 ،نشر جامعه مدرسین قم، 1378 ش ،با ترجمه سید محمد باقر همدانی.
4. محمد امین صادقی ارزگانی، زن در آینه عرفان ،ص 170 ،نشر بوستان، قم، 389 ش.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.