اخلاق
۱۳۸۹/۰۴/۱۲ ۰۹:۳۶ شناسه مطلب: 13814
من می خواهم برای فرزند پسرم عقیقه کنم ولی به آداب آن آشنایی کافی ندارم می خواهم بدانم آیا جایی هست که این کار را برای ما انجام دهد و مورد قبول و اطمینان علما و حوزه علمیه قم باشد . با تشکر از شما
پرسش 1:
آداب عقيقه کردن چيست ؟ در صورتي که امکان انجام آن وجود نداشته باشد آيا مراکزي وجود دارد که با پرداخت هزينه آن اين کار را با اطمينان خاطر انجام دهند؟شرح :
پاسخ:
1) @@با سلام و تشكر از ارتباط تان با اين مركز :
مستحب است كه پدر و مادر براي اولادي كه متولد مي شود، چه دختر باشد يا پسر عقيقه كنند، اما آداب و نکاتي که راجع به عقيقه وجود دارد :
1 - عقيقه بايد گوسفند ، بز يا شتر باشد و حيوان ديگري مثل مرغ و امثال آن كفايت نمى كند. اگر شتر عقيقه کند، بايد پنج يا شش ساله باشد . بهتر است شش سال يا بيش تر داشته باشد . اگر بز باشد ، يک ساله يا بيش تر باشد . اگر گوسفند باشد ، شش يا هفت ماهه باشد .بهتر است گوسفند لاغر نباشد و فربه باشد. هم چنين بهتر است گوسفند کور، و بسيار لنگ نباشد که راه رفتن براي او دشوار باشد. نيز مغز و شاخ گوسفند هم نشکسته باشد و اخته هم نشده باشد.
2- مشهور ميان علما آن است که : مستحب است براى پسر حيوان نر و براى دختر حيوان ماده عقيقه كنند. چنانچه حيوان غيرهم جنس هم باشد ،صحيح است.
3- در استحباب عقيقه فرقى بين نوزاد اول و دوم و غيره نيست . بهتر است در روز هفتم نوزاد عقيقه نمايد و تا زماني که به سن بلوغ نرسيده، بر پدر مستحب است براي فرزند عقيقه کند . اگر پدر و مادر عقيقه نكردند ، بعد از بالغ شدن بر خود شخص مستحب است كه عقيقه كند . در روايات آمده است كه در سلامت شخص تأثير فراوان دارد.
4 - كسانى كه قدرت مالى ندارند ،مستحب است هر زمانى كه قدرت پيدا كردند براى نوزاد خود عقيقه كنند.
5- مستحب است که گوشت عقيقه را بپزند و به مؤمنان اطعام نمايند و گوشت آن را خام تصدق نکنند. اگر چه خام هم بدهد ،خوب است ،ولي بهتر است که حد اقل آن را با آب و نمک بپزند و به مؤمنان بدهند و در حق نوزاد دعا نمايند. نيز مستحب است استخوان هاي حيوان عقيقه شده را نشکند ،بلکه از بند ها جدا کند .
6- مكروه است كه مادر و پدر و خواهر و برادر نوزاد (عائله پدر نوزاد) از عقيقه بخورند . كراهت، نسبت به مادر بيش تر است. بهتر است که عيال پدر و مادر هم که در خانه ايشان مي باشند، از آن گوشت و طعام نخورند.
7- از ماليدن خون عقيقه بر سر طفل خود داري شود.
8- مستحب است در هنگام کشتن گوسفند عقيقه دعا بخواند. از امام صادق عليه السلام روايت شده: وقت ذبح عقيقه اين دعا را بخواند:
« بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ اللَّهُمَّ عَقِيقَةٌ عَنْ فُلَانٍ(به جاي فلان اسم نوزاد را بگويد) لَحْمُهَا بِلَحْمِهِ وَ دَمُهَا بِدَمِهِ وَ عَظْمُهَا بِعَظْمِهِ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ وِقَاءً لآِلِ مُحَمَّدٍ ».
در روايت ديگري وارد شده که اين دعا را بخواند :ْ «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ إِيمَاناً بِاللَّهِ وَ ثَنَاءً عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَ الْعِصْمَةَ لِأَمْرِهِ وَ الشُّكْرَ لِرِزْقِهِ وَ الْمَعْرِفَةَ بِفَضْلِهِ عَلَيْنَا أَهْلَ الْبَيْتِ »پس اگر نوزاد پسر باشد بگويد: اللَّهُمَّ إِنَّكَ وَهَبْتَ لَنَا ذَكَراً وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِمَا وَهَبْتَ وَ مِنْكَ مَا أَعْطَيْتَ وَ كُلُّ مَا صَنَعْنَا فَتَقَبَّلْهُ مِنَّا عَلَى سُنَّتِكَ وَ سُنَّةِ نَبِيِّكَ وَ رَسُولِكَ وَ اخْسَأْ عَنَّا الشَّيْطَانَ الرَّجِيمَ لَكَ سُفِكَتِ الدِّمَاءُ لَا شَرِيكَ لَكَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِين اللَّهُمَّ لَحْمُهَا بِلَحْمِهِ وَ دَمُهَا بِدَمِهِ وَ عَظْمُهَا بِعَظْمِهِ و شعرها بشعره و جلدها بجلده اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ وِقَاءً لفلان بن فلان( اسم نوزادو پدر ش را بگويد)» (1)
پس از تماس با دفتر برخي از مراجع عظام مراکزي که با پرداخت هزينه آن اين کار را با اطمينان خاطر انجام بدهند ،سراغ ندارند. مي توانيد با توجه به احكام آن خودتان انجام دهيد يا به دفتر امام جمعه يا کميته امداد شهرتان يا عالم مورد وثوق محل تان مراجعه کنيد .
پي نوشت :
1- مرحوم علامه محمد باقر مجلسي، حليه المتقين ، باب چهارم ، فصل نهم و حاشيه مفاتيح الجنان .
۱۳۸۹/۰۴/۱۲ ۰۸:۴۶ شناسه مطلب: 13813
۱۳۸۹/۰۴/۱۲ ۰۸:۱۱ شناسه مطلب: 13811
پرسش: چرا بغل کردن و يا بوسيدن نامحرم بدون هيچ قصدي و فقط جهت ابراز محبت گناه محسوب مي شود؟
پاسخ: با سلام و تشكر از ارتباطتان با اين مركز
لمس کردن بدن دختر نامحرم به منزله زنا نيست، ولي رابطه نامشروع مي باشد و گناه است. حد مجزات دنيوي آن74ضربه شلاق و در صورت عدم توبه در آخرت نيز عذاب دارد. حضرت امام جعفر صادق (ع) فرمود: هر کس با نگاه به نامحرم چشمش را پر کند ، خداوند در قيامت چشمش را با آتش پر مي کند، مگر توبه کند.
هر کس با نامحرم دست بدهد، به غضب الهي گرفتار شده است.
هر کس بدن نامحرمي را (با شهوت)لمس کند و خود را به او بچسباند، در قيامت به آتش انداخته مي شود.(1)
پي نوشت:
1.وسائل الشيعه ،ج 20 ،ص192.
۱۳۸۹/۰۴/۱۰ ۱۶:۲۲ شناسه مطلب: 13559
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلّم : علم باطنى ، رازى از رازهاى خداوند عز و جل و حكمتى از حكمتهاى خداست و آن را در دل هر كس از بندگانش كه خواهد ، مىافكند . كنزالعمّال : 28820 منتخب ميزان الحكمة : 406
پرسش 1:
كدام بهتر است؟ شرح
آيا اگر پسري گناه بكند و با دختر دوست نباشد يا اگر باشد ؟
پاسخ:
با سلام خدمت شما برادر گرامي..
نامه شما کمي تعجب مرا برانگيخت ،چرا که هر کسي ميتواند با بازي با جملات ،هر حرامي را حلال و هر حلالي را حرام جلوه دهد.
تعيين تکليف براي حلال و حرام يا بهتر بودن يا نبودن امور از حيطة اختيارات ما خارج است .به هيچ وجه کار عاقلانه و منطقي به نظر نميرسد. اگر هم سخن از مقايسه باشد ، سخن از بد و بدتر بودن است ، نه خوب و بهتر بودن.
قبول نماييد که با اين منطق سنگ روي سنگ بند نميشود . نوعي آنارشيسم اخلاقي جامعه ما را فرا ميگيرد، چه بپذيريد چه نپذيريد از منظر شارع مقدس يعني خدا زنا اقسامي دارد که زناي دست و زناي لب از جمله آنان ميباشد. استمنا و نماز نخواندن گناه کبيره است ،ولي زناي دست و زناي لب هم گناه است.
البته تفاوت از اين جهت وجود دارد که استمنا و نماز نخواندن ،گناهان شخصي و فردي محسوب ميگردد ،ولي زناي دست و لب متأسفانه موجبات سقوط اخلاقي و معنوي يک دختر پاک و معصوم را فراهم ميآورد.
خيلي با هم به بهانه ازدواج يا واقعاً به قصد ازدواج با هم دوست مي شوند ، اما چند درصد دوستي ها و روابط به ازدواج ختم مي شود؟ دختران و پسراني كه با هم دوست مي شوند، چند تا دوست تا قبل از ازدواج دارند؟ آيا با همه آنها ازدواج مي كنند؟ چند درصد خانوادها با اين نوع ازدواج ها موافق اند (اگر ازدواجي هم باشد؟) چند در صد اين ازدواج ها به خير و خوبي ختم مي شود و طلاق صورت نمي گيرد؟
تازه از همه اينها گذشته ازدواج در آينده نمي تواند گناه الآن را توجيه كند.
در مشاورههاي حضوري خود با افراد زيادي مواجه هستم که در صدد تطهير رفتار نادرست خود (مثل اعتياد به مشروب ) از طريق بزرگنمايي و فخر فروشي به عدم اعتياد خود (حتى به سيگار) هستند . با به رخ کشيدن و افتخار به عدم استعمال مواد مخدر يا دخانيات همه مشکلات ريز و درشت خود را ناچيز ميانگارند.
تجربه چندين ساله من و همکارانم در امر مشاروه باليني نشان ميدهد که ذهنيت ازدواج پاک با پيشينه ناپاک امري ناشدني است . در آيندهاي نزديک همين رابطه به اصطلاح سالم سايههايي از ترديد و سوء ظن به همسر و... را در شما فراهم ميآورد، سايههايي که هر آن مثل خوره روح و ذهن شما را ميخورد.
شيطان وظيفهاي جز خوب جلوه دادن به كارهاي نادرست اعمال ندارد. بر حذر باشيد كه در شما نفوذ كند . البته از منظر روانشناختي نيز اين گونه توجيهات كه گفتيد ، براي از مسير خارج کردن يک دختر (به بهانه ازدواج در آينده نامعلوم) نشانگر فعال شدن مکانيزمهاي دفاعي است. شايسته است كه بيشتر تأمل و دقت كنيد.
ادامه اين روند گناهآلود علاوه بر بياثرسازي نماز (نمازي که ما را از فحشا و از جمله زناي دست و لب باز ندارد ، نماز کامل نيست) و ديگر امور مثبت ، موانع بسياري را بر سر راه ازدواج شما و يا همان دختر فرضي فراهم ميآورد. موانعي که در آيندهاي نه چندان دور موفقيت در ازدواج شما را (چه با اين دختر چه دختر ديگر) به مخاطره مياندازد . موجبات سد توفيق الهي در زندگي شما ميگردد.
اسلام در اين گونه موارد دو راه را پيشنهاد ميدهد:
1) خويشتنداري کامل!
2) ازدواج دائم يا موقت.
چه بهتر که با خواستگاري رسمي از خانواده ايشان (توسط والدين محترمان) با جاري نمودن صيغه محرميت (تا فرا رسيدن زمان ازدواج دائم) به اين ارتباط خود جنبة شرعي و خدا پسندانه ببخشيد يا در غير اين صورت از انجام برخي امور صرف نظر نماييد.
۱۳۸۹/۰۴/۰۹ ۱۸:۵۶ شناسه مطلب: 13497
امام باقر عليه السلام : عالمى كه از علمش بهره برد، برتر از هفتاد هزار عابد است . الدعوات : 62 / 153 منتخب ميزان الحكمة : 398
پرسش 1:
با توجه به سفارش اهل بيت به کم خوري و عمل به آن چگونه از نيروي بدني خوبي برخوردار بوده اند مانند امام علي ؟
پاسخ:
سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما ؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
فرهنگ غذايي اسلام غنيترين دستور غذايي را براي بشر رهنمون کرده است.
يکي از بهترين دستورهاي خداوند در قرآن و پيشوايان اسلام مربوط به مقدار خوراک ميباشد.
خدا ميفرمايد: «کلوا واشربوا ولا تسرفوا».(1)
مشاهده ميکنيم که در اين آيه دستور به خوردن و آشاميدن داده است ولي در آخر آيه با نهي کردن از اسراف و زيادهروي در خوردن، از پرخوري نهي نموده است و يا در جاي ديگر ميفرمايد:
«کلوا مِن طيّبات ما رزقانکم؛(2) از نعمتهاي پاکيزه بخوريد».
پيشوايان اسلام نهي از خوردن نفرمودند و خود از نعمتهاي خداوند بهرهمند ميشدند، اما دستور بهداشتي مبني بر کمخوري را در رژيم غذايي انسان بيان داشتند.
کمخوري غير از نخوردن و پرخوري است.
نخوردن مايه ضعف و ناتواني جسمي است همان گونه که پرخوري نيز موجب مريضيهاي بسياري است.
اينکه پيشوايان معصوم ما توصيه به کمخوري دارند و فرموده اند قبل از سير شدن دست از غذا بکشيد ، جهت فوايد بسيار آن ميباشد.
اميرالمؤمنين ميفرمايد:
«من قلّ طعامه قلّت آلامه؛ هر که خوراکش کم باشد، دردهايش کمتر است».(3)
با آنکه حضرت ميفرمايد کمخوري ماية گرامي داشتن بيشتر خويش است و سلامت را بيشتر استمرار ميبخشد.(4)
فوايد بسيار کمخوري امروزه بر همگان روشن شده و نتيجه تحقيقات دانشمندان در مورد انسانها قابل ملاحظه است، نظير آن که ميگويند کمخوري موجب طول عمر ميشود يا آن که موجب ميشود مغز بهتر کار کند و حافظه را تقويت ميکند .
بنابر اين توانايي و قدرت انسان بستگي به حجم غدا ندارد تا هرچه خوراکش بيشتر باشد، توانايي او بيشتر باشد. چه بسا انسانهاي کمخوراک و لاغر داراي بدن ورزيده و قدرت بسيار باشند.
امير المؤمنين عليه السلام بيشتر غذاهاي ساده ميخوردند. با توجه به روايات شدت سادگي خوراک حضرت مربوط به دوران حکومت حضرت است ،نظير آن که ميفرمود:
اگر مى خواستم ، مى دانستم چگونه عسل پالوده و مغز گندم، و بافته ابريشم را به كار برم. ليكن هرگز هواى من بر من چيره نخواهد گرديد، و حرص مرا به گزيدن خوراك ها نخواهد كشيد. چه بود كه در حجاز يا يمامه كسى حسرت گرده نانى برد، يا هرگز شكمى سير نخورد، و من سير بخوابم و پيرامونم شكم هايى باشد از گرسنگى به پشت دوخته، و جگرهايى سوخته. يا چنان باشم كه گوينده سروده: درد تو اين بس كه شب سير بخوابى و گرداگردت جگرهايى بود در آرزوى پوست بزغاله؟
آيا بدين بسنده كنم كه مرا اميرمومنان گويند، و در ناخوشايندهاى روزگارشريك آنان نباشم يا در سختى زندگى نمونهاى برايشان نشوم؟ مرا نيافريدهاند، تا خوردني هاى گوارا سرگرمم سازد، چون چارپاى بسته كه به علف پردازد، يا آن كه واگذارده است و خاكروبهها را به هم زند و شكم را از علف هاى آن بينبارد، و از آنچه بر سرش آرند ، غفلت دارد، يا مرا وانهند يا به بازى سر دهند يا ريسمان گمراهى راكشان باشم و يا بيخودانه در سرگرداني ها گردان، و چنان بينم كه گوينده شما بگويد: اگر پسر ابوطالب را خوراك اين است، ناتوانى او را از كشتن هماوردان بنشاند، و از جنگ با دلاور مردان بازماند. بدانيد درختى را كه در بيابان خشك رويد، شاخه اش سخت تر بود، و سبزههاى خوش نما را پوست نازك تر، و رستني هاى صحرايى را آتشافروختهتر، و خاموشى آن ديرتر(6)
باز اگر به روايات که در مورد غذاي حضرت اميرالمؤنين است، نگاهي بيندازيم، به موارد چون نان ،روغن، خرما، شير، گوشت، سبزي و غيره برخورد ميکنيم.(5)
کمخوري و غذاي ساده خوردن به اين معنا نيست که نيازهاي بدن تأمين نشود، نان، خرما و شير بيشترين نيازهاي بدن را تأمين ميکند.
امير المؤمنين عليه السلام از همه اينها مصرف مينمودند اما نه آنکه همة موارد را در يک سفره و در يك وعده تناول نمايند بلکه هر يک از اين غذاها را در يک وعده غذايي ميل ميفرمودند. از پرخوري که امروزه به آن مبتلا هستيم پرهيز داشتند.
قدرت و توانايي بيش از حد حضرت موهبت خدادي بود و اين هم در اثر کمخوريها و توجه به فقرا، بينوايان و ايتام بود ،همان گونه که آيات سوره دهر گواه بر آن است .حضرت نيز اين مطلب را هنگام کندن در قلعة خيبر بيان فرمود که به قدرت الهي در قلعه خيبر را کندم و آن را مثل يک سپر روي دست خود قرار دادم.(7)
پينوشتها:
1. اعراف (7) آيه 31.
2. بقره (2) آيه 171.
3. غرر الحکم، ح 4809.
4. همان،ح 6819.
5.نهج البلاغه ،سيد جعفر شهيدي، ص 318
6. موسوعة الامام علي، حديث 4568، 4564، 4570؛ بحار، ج 41، ص 148.
7. بحار ،ج21، ص21.
۱۳۸۹/۰۴/۰۹ ۱۶:۳۵ شناسه مطلب: 13488
سلام.با تشکر از زحمات بی وقفه شما.حقیر جوانی هستم 23 ساله و اهل تبریز. در خانواده تقریبا دینی(کم رنگ)بزرگ شدم و پدر حقیر در سال 74 زمانیکه 8 سال داشتم دار فانی را وداع گفتند.بنده پس از گذراندن دوره راهنمایی پای به دوره حساس دبیرستان گذاشتم و ان را به پایان رساندم و در اخر سال با علاقه میخواستم رشته معارف اسلامی را انتخاب کنم ولی با اصرار و زور خانواده به رشته ریاضی که علاقه ای به ان نداشتم رفتم و متاسفانه تا به امروز موفق نیستم.و در ضمن که بعد سالها انتظار میخواستم وارد حوزه علمیه شوم که حوزه شرایط حقیر را قبول نکرد(به خاطر سن بالاو 10 واحد ناقص از دیپلم).الان این حقیر که طالب راهی هستم که راه سعادت و خوشبختیست و دین مبین اسلام همه را به ان سفارش کرده است. حقیر از شما عاجزانه خواهشمند است راهنمایی کاملی را مرقوم بفرمائید.
2پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
قبل از هر چيز بزرگي و بزرگواري روح معنوي شما را ميستاييم . اميدواريم با تلاش بيش از پيش و تصميم گيري منطقي مسير زندگي سعادتمندي را پيش رو داشته باشيد.
هر چند حوزه علميه محيط مساعدتري براي كسب فضايل روحاني است، ولي چنان نيست كه در محيط ديگر نتوان بدان رسيد. راه رسيدن به سعادت و خوشبختي که دين مبين اسلام همه را به آن سفارش کرده است ، بيش از هر چيز به عزم و همت و اراده جدي شما و عنايات حق تعالي بستگي دارد، نه به محيط.
بهشت و قرب و رضوان الهي فقط براي کساني نيست که دروس حوزه را مي خوانند. حتي تحصيل رضايت الهي به سواد و علم بستگي ندارد بلکه در گرو ايمان و عمل صالح و انجام واجبات و ترک محرمات است. علم و معرفت چون چراغي براي روشن نمودن راه است. براي كسب معرفت الهي لازم نيست كه حتماً به حوزه وارد شد، يا درسهاي حوزه را فرا گرفت، بلكه معرفت الهي از راههاي متعدد حاصل ميشود . علم در واقع نوري است كه در قلب انسان روشن ميشود و راه را به انسان نشان ميدهد. مي توان با ترسيم اهداف عالي و ارزشمند در علوم به مراتب بالاي کمال انساني دست يافت.اگر قصد خود سازي و غني سازي وجودي خود را داريد، امروزه تمام دروس حوزه از طريق اينترنت ، سي دي ، راديو معارف و... پخش مي شود. مي توانيد از آن ها استفاده کنيد يا به صورت غير حضوري از دروس حوزه استفاده کنيد .
در مورد تحصيل به صورت غير حضوري ،مى توانيد با مراجعه به مدرسه علميه شهرستان خود يا مراجعه مستقيم به بخش پذيرش حوزه علميه قم در مدرسه دارالشفا با شرايط ثبت نام مطلع شويد. هم چنين با تلفن بخش پذيرش مركز مديريت حوزه علميه قم 7740966 و 7740971 کد 0251 تماس حاصل کنيد يا با مراجعه به سايت هاي حوزه در اينترنت ، از شرايط آن آگاه شويد
۱۳۸۹/۰۴/۰۹ ۱۱:۴۳ شناسه مطلب: 13472
سلام اگر بدانیم که یک عده برای رفاقت خود به دنبال هوی و هوس خود هستند و از این امر مطمئن باشیم(از دوتان و رفقایی که قبلا با هم بودند برایم گفتند و توضیح دادند و اعمال و رفتارشان این امر را هر لحظه برایم مطمئن تر میکند) و افرادی که از دوستان و رفقای ما هستند به سمت این افراد کشیده میشوندو مطمئنیم که در اینده از این همنشینی ضرر خواهند کرد چه بسا مانند دیگران آبرویشان در خطر خواهد افتاد . چه مسئولیتی داریم؟ آیا تذکر کافی است؟ آیا باید این تذکر را تکرار کرد؟ اصلا نباید چیزی بگوییم چون خود فرد آزاد است؟ باید رفاقت خود را با او کم کنیم؟ . نمیدانم چه کنم سر در گمم .
پرسشگر محترم باسلام و تشكراز ارتباطتان با اين مركز؛
در سفارش هاي لقمان حكيم به فرزند خود به بر قراري رابطه با دوستان خوب تأكيد شده :
"دوست خوب بهتر از تنهايي و گوشه نشيني است. فرزندم! هزار دوست براي خود انتخاب كن .بدان كه هزار دوست كم است . هيچ كس را دشمن خود مساز، زيرا يك دشمن هم زياد است".
هم چنين اميرالمؤمنين(ع) فرمود: "تا مي تواني دوستانت را زياد كن. دوستان به هنگام ياري جستن تكيه گاه وپشتيبان آدمي هستند". (1)
اسلام، اصل معاشرت با مردم و دوستي با همسالان را تأييد كرده حتي بر دوست گيري تأكيد نموده است، تا جايي كه امام علي (ع) مي فرمايد: "كسي كه دوست پاك ضمير خود را براي خدا با وي پيوند دوستي داشته، از دست بدهد، مثل اين است كه شريف ترين اعضاي بدن خود را از دست داده است". (2)
دوستي ها گاهي مبتلا به آفاتي نيز مي شود، يكي از اين آفات ، دوستي هايي است كه از با عدم تدبير و آگاهي همراه مي شود. اين گونه دوستي ها مضرات فراواني رانيز همراه دارد. زيراجوانان در انتخاب دوست. آسان پذير و زود پسند و با يك برخورد عادي مجذوب ديگري مي گردند. چنين دوستي هاي تصادفي و حساب نشده مي تواند ثمرات تلخي داشته باشد.
يكي ديگر از آفات دوستي ،افراط در آن است . جوانان به دليل برخورداري از احساسات و عواطف، در دوستي افراط مي كنند. ارتباط امروز را ثابت و ناگسستني مي پندارند، از اين رو به قدري در دوستي زياده روي مي كنند كه گويي يك روح در دو بدن اند، از جمله مثل هم لباس مي پوشند و مانند يكديگر موي و روي خود را مي آرايند، نيز با هم از هر سرّي سخني مي گويند و تحمل جدايي از يكديگر را ندارند، چنان كه در ايام جدايي بيش از حد ابراز مخالفت و دشمني مي كنند اما اسلام اعتدال در دوستي را مطرح كرده، در دوستي و دشمني خواهان ميانه روي است.
امام علي (ع) مي فرمايد: "با دوستت با حفظ جهات و مدارا اظهار دوستي كن. شايد روزي دشمنت شود. همچنين در اظهار دشمني نيز مدارا كن، شايد روزي دوستت گردد". (3)
از بيان فوق آفات دوستي روشن مي شود که عبارتند از: افراط در دوستي، دوستي از روي هوا و هوس و عدم دقت در انتخاب دوست. اسلام دوستي ها و دشمني ها را مي خواهد كه براي خدا باشد و اغراض نفساني در آن دخالت نداشته باشد.
نسبت به وظيفه اي كه در قبال دوستي نسبت به رفقاي خود داريد ،مي توانيد ايشان را از مضرات و آسيب هاي اين گونه از روابط آشنا كنيد .در صورتي كه آن ها بر ادامه دوستي و همنشيني خود با افرادي كه رفاقت با آن ها در آينده موجب ضرر براي انسان مي شود، اصرار ورزيدند، مي توانيد براي حفظ خود از آسيب هاي روابط آن ها ، روابط خود را تا حدي كه از آن مضرات در امان بمانيد ،كم تر نماييد زيرا دو رفيق اگر شرائط دوستي را داشته باشند، مي توانند مکمل يکديگر باشند . اگر يكي فاقد شرايط شد ،در حد و اندازه آن رابطه بايد تامل شود.
پينوشتها:
1. بحار، ج 75، ص 90.
2. غررالحكم، ج5، ص 472.
3. نهج البلاغه، قصار260.