اخلاق

خيلي از افرادي كه در اطراف من زندگي مي‌كنند از آشنايان تا دوستان و حتي در محل كار اين عقيده را دارند و از آن‌جايي كه كافر كسي است كه خدا يا پيغمبر او را قبول نداشته باشد پس اين‌ افراد كافرند و نجس اگر اين طور باشد بنده حقير تكليفتم چيست ؟ اين افراد ابزار هم نمي‌كنند كه مسلمان هستند يا غير مسلمان در جواب مي‌گويند ما خدا را مي‌پرستيم و اين كفايت مي‌كند نيازي به امام و پيغمبر نيست و با خدا بدون واسطه حرف مي‌زنيم چون خودش گفته از رگ گردن به ما نزديك‌تر است.بايد با همه با احتياط برخورد كنم يا با كسي رابطه نداشته باشم كه مثلا احتياط كنم كه از غذاي آن‌ها نخورم.چكار كنم؟ لطفا كامل و بر اساس سوال من جواب دهيد نه اين‌كه شماره مسله را از توضيح المسايل برايم بگوييد معزل خيلي بزرگي شده براي من و خيلي افراد ديگر. حال يا به خاطر شرايط يا در اثر تحقيق به اين نتيجه رسيده‌اند. لطفا مرا كمك كنيد.البته من خودم به همه ايمه معتقدم

این مساله یکی از مشکلات موجود در جامعه امروز است که البته دارای سابقه و پیشینه نیز می باشد و در گذشته های نه چندان دور همین مشکلات در خصوص جوانانی که گرایشات توده ای و کمونیستی داشتند مطرح بود که به مرور زمان موضوع آن منتفی شد؛ بد نیست بدانید که این قبیل گرایش ها هم معمولا مقطعی بوده و تداوم مطلق ندارد.
در هر حال مقوله ارتباط با این افراد و جاری دانستن حکم مرتد یا عدم آن در خصوص این گونه اشخاص یکی از دغدغه های افراد مومن و متدین است که در این خصوص به چند نکته اشاره می کنیم:
1- مقوله ارتداد به خودی خود یکی از مقولات پر اختلاف و محل ارائه نظرات گوناگون است و به آسانی نمی توان در خصوص آن اظهار نظر نمود، در نتیجه بسیار دشواراست که بتوانیم به صرف برخی اظهار نظرات یا رفتارهای خاص فرد با افرادی را مرتد قلمداد کرده و احکام مرتد را در مورد آنان جاری دانست .
2- بسیاری از مخالفت های فکری و رفتاری با اصول اعتقادی پیشین فرد یا اعتقاد عمومی جامعه از چند صورت خارج نیست یا نوعی بازخورد ناشی از شرایط خاص روحی و فکری خود فرد است که در بسیاری از جوانان به نوعی در نوع افکار و اعمال درمقطع خاصی بروزمی کند و به مرور زمان فروکش کرده به وضعیت قبلی یا چیزی شبیه آن بر می گردد.
در مواردی دیگر این نوع رفتارها و ابراز عقیده ها نوعی تجربه و کنکاش فردی یا جلب توجه دیگران و حتی مطالبه جایگاه خاص و ویژه در نظر دیگران محسوب می شود که به اقتضای سنین خاص یا موقعیت ها و محیط های خاص شغلی و تحصیلی بروز پیدا می کند و معمولا ریشه درونی کاملی ندارد .
در مواردی دیگر نیز این رفتارها عکس العملی مبارزه گونه و مقابله ای در برابر برخی افراد که به ظاهر در گروه دین داران قرار دارند و فرد خواستار نوعی درگیری و تضاد با آنان است که این مورد در خصوص عکس العمل جوانان عاصی در قبال والدینشان یا رفتار توده جامعه در قبال حاکمان دین مدار جامعه بروزو ظهوردارد .
در هر حال در همه این موارد شبهه جدی در خصوص صدق عنوان مرتد وجود دارد و بر اساس قانون "درء" تنها در صورتی فرد مشمول یه حکم قضایی و یک حد شرعی قرار می گیرد که شبهه ای در مورد جریان حد نباشد (1) و چنان که ذکر شد در اکثریت این گونه افراد شبهه این که در واقع و حقیقت به این گفتاها و رفتاهای خود التزام درونی و قلبی نداشته باشند جدی است .
3- آنچه در مورد اکثریت این افراد می توان گفت آن است که آن ها مسلمان زادگانی هستند که بر اثر برخی گفتارها و رفتارهایشان لااقل در مورد مسلمان ماندن آن ها تردید وجود دارد و در نتیجه بر اساس اصل استصحاب کماکان این افراد مسلمان محسوب می شوند و حکم اسلام بر آن ها بار می شود .
4- اصولا حکم ارتداد مربوط به نوعی تغییر دین و انکار اصول دین می شود نه معتقد شده به هر باور خاص و غیر مشهور ؛ به عبارت روشن تر مرتد کسی است که از دین خارج شده و کفر را انتخاب کند. براین‏اساس نمی توان کسانی که مثلا امامت را قبول ندارند یا پیامبر و ائمه را معصوم نمی دانند، ولی خداوند و پیامبر و ضروریات اسلام را انکار نکرده‏اند را به آسانی مرتد دانست و از اسلام بیرون تلقی نمود .
مرتد کسی است که بعد از ایمان کافر می شود و کافر یعنی کسی که منکر خدا است، یا برای خدا شریک قرار می‏دهد، یا پیغمبری حضرت خاتم‏الانبیا - محمد بن عبدالله (ص) را قبول ندارد. هم چنین است اگر کسی در یکی از این ها شک داشته باشد. نیز کسی که ضروری دین (یعنی چیزی را که مثل نماز و روزه، مسلمانان جزء دین اسلام می‏دانند) منکر شود (که انکار آن ها به انکار خدا و پیامبر برمی‏گردد)...". (2)
با این تعریف روشن می شود که بسیاری از تردیدها و انکارهای روشنفکران امروزی در مقوله انکار ضروری دین یا انکار اصل مهمی که به انکار خداوند و نبوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم منتهی گردد نیست .
5- پیشنهاد جدی ما آن است که اصولا زمینه طرح این گونه مباحث را در محیط زندگی و کار و ... فراهم نیاورید و اگر چنین مباحثی مطرح شد به گونه ای پاسخ ندهید و موضع نگیرید که طرف مقابل در مقام بیان صریح نظرات و اعتقادات خود برآید و کار را بر شما وخودش مشکل کند ؛ حتی می توان جملات نیمه صریح افراد را در برخی انحرافات به نوعی توجیه کرد که کار به موضع گیری های جدی منتهی نشود .
به هر حال اولا اصل در مورد اشخاص ایمان و اسلام است نه کفر و ارتداد ، ثانیا نباید در مقام تجسس و بدبینی نسبت به دیگران برآیید و خودتان را به زحمت بیندازید و اصولا این قبیل احتیاط ها برخلاف احتیاط محسوب می شود؛ زیرا به نوعی موجب حساسیت و بدبینی خود این افراد و قرار گرفتنشان در موضع عناد و لجاج می گردد و به علاوه احساس مثبت شما نسبت به دیگر بندگان خدا را به نوعی بدبینی و احساس منفی مبدل می کند .
البته اگر در مواردی خاص فردی به صراحت و بدون تردید و تامل و شبهه رسما از اسلام بر گردد یا اصول دین را به طور قطع و یقین انکار نماید و این امر به تایید کارشناسی برسد، چنین فردی مرتد محسوب می شود و باید از او اجتناب نمود و در این صورت تکلیف انسان متفاوت می شود .

پی‏نوشت‏ها:
1. سيد محمد حسينى شيرازى‏، الفقه، القانون‏، مركز الرسول الأعظم ( ص) للتحقيق و النشر ،1419 ه ق‏، بيروت، ص 28 .
2. توضیح‏المسائل مراجع، دفتر انتشارات اسلامی، قم 1385، ج 1، مساله 106 .

گناهه زناء بیشتر است یا استمناء؟

از آن جایی که هر گناهی نا فرمانی و معصیت خداوند است، جرمی بزرگ و گناهی عظیم است. استمنا و زنا، هر دو از گناهان بزرگ هستند؛ زیرا مرتکب هر یک از آن دو، مورد لعنت قرار گرفته اند. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «هر کس شهوتش را با دست (و هر طریق دیگری غیر از مسیر طبیعی و ازدواج) دفع کند، مورد لعنت و نفرت خداوند است». (1) امام صادق(ع) فرمود: «خودارضایی (یا دفع شهوت از غیر مسیر طبیعی)، از گناهان بزرگ است». (2) همچنین فرمود: «سه گروه اند که خداوند در قیامت با آنان سخن نمی گوید و با نظر رحمت به آنان نمی‌نگرد؛ یکی از آن ها استمنا کنندگان است». (3) افزون بر این که روایات این کار را مذموم و قبیح شمرده اند، در چند جای قرآن ارضای غرایز از راه های غیر طبیعی و غیر شرعی (مثل استمنا) مورد مذمت قرار گرفته و مرتکب آن، در شمار متجاوزان قرار داده شده است.
قرآن کریم در سوره مؤمنون (23) آیه 7 و نیز در سوره معارج (70) آیه 31 می‌فرماید: «فَمَنِ ابْتَغى‏ وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ»؛ «هر کس از راهی غیر از همسرش، شهوتش را دفع کند، از تجاوز کاران است».
ولی در عین حال، گناه زنا بسیار بزرگ تر از استمنا است؛ زیرا زنا در معارف اسلامی به عنوان یک عمل زشت و نماد «فحشا» و کار بد معرفی شده است؛ (4) حتی در برخی آیات قرآن، در ردیف گناهانی چون شرک ذکر شده است. (5) می دانیم که شرک، بزرگ ترین گناه کبیره است.
شخصی از امام صادق - علیه السلام - در مورد استمنا سؤال می کند، حضرت در پاسخ می فرماید: «إِثْمٌ عَظِيمٌ»؛ «گناه بزرگی است». آن حضرت می فرمود که اگر بدانم کسی این کار را انجام می دهد، هرگز با او سر یک سفره نخواهم نشست؛ زیرا خداوند از این عمل در قرآن نهی کرده است... . سپس سؤال کننده می پرسد: گناه زنا بزرگ تر است یا استمنا ؟ حضرت در پاسخ می فرماید: استمنا، گناه بزرگی است؛ اما همه گناهان در یک ردیف نیستند. برخی گناه ها در مقایسه با گناه دیگر سبک تر است، مثل استمنا که در مقایسه با زنا سبک تر است؛ ولی به هر حال، هر دو گناه است؛ «وَ الذُّنُوبُ كُلُّهَا عَظِيمَةٌ عِنْدَ اللَّهِ لِأَنَّهَا مَعَاصِي وَ أَنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مِنَ الْعِبَادِ الْعِصْيَانَ وَ قَدْ نَهَانَا اللَّهُ عَنْ ذَلِكَ لِأَنَّهَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا ...»؛ (6) «و همه گناهان نزد خدا بزرگ است؛ زیرا گناه از یک سو عصیان و سرکشی از فرمان خدا است و خداوند ما را از آن نهی کرده است و از سویی دیگر، پیروی از شیطان است و ما مأموریم با شیطان دشمنی ورزیم».

پی نوشت ها:
1. المحدث النوري، مستدرك الوسائل، ج 14، ص 355، مؤسسة آل البيت، قم، 1408 ه.ق.
2. محمد بن الحسن الحر العاملي، وسائل الشيعه، ج 20، ص 353، مؤسسة آل البيت، قم، 1409 ه.ق.
3. همان، ص 354.
4. اسراء (17)، آیه 32.
5. ممتحنه (60)، آیه 12.
6 مستدرك‏ الوسائل، ج 14، ص 355، همان.

شوهرم دوست ندارد با فاميل من رفت و آمد كند ديگه خسته شدم

خواهر محترم!کاش برای ما بیان می فرمودید که آیا شوهرتان از ابتدا چنین بود یا نه بعداً این گونه شده؟ اگر از ابتدا چنین نبود، چه اتفاقی افتاد که این تصمیم را گرفت؟آیا با همۀ بستگان شما دوست ندارد رابطه داشته باشد یا با بعضی؟ در هر صورت باید علت چنین رفتار را بیان می فرمودید تا می توانستیم بهتر کمک تان نماییم.
از آن جایی که صله رحم واجب است، از همسرتان بخواهید حداقل اجازه بدهد به بستگان تان سر زده و صلۀ رحم را به جا بیاورید.
اما برای اینکه شوهرتان را راضی نمایید تا با خویشان شما رفت و آمد کند، باید محبت خود را نسبت به او بیش تر نموده و با ملاطفت و نرمی و خوشخویی با همسرتان رفتار نمایید . با زیرکی و سیاست،کم کم او را نسبت به این امر متمایل نمایید،اگر واقعاً به همسر خود ابراز علاقه و محبت نمایید، محبت او نیز نسبت به شما بیش تر شده و به مرور زمان به خاطر شما به خواسته تان، تن خواهد داد، اما این کار نیازمند زمان است . باید در این مدت صبر و شکیبایی خود را از دست ندهید تا به مطلوب خود برسید.
البته با بخش تلفنی این مرکز با شماره (09640)تماس گرفته و مشکل خود را با کارشناسان ما در میان بگذارید تا از کمک و راهنمایی آنان بهرمند شده و به مقصود خود نائل آئید.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام و احترام اینجانب متاهل و در دانشگاه کار می کنم و در زندگی خدا را شکر مشکلی ندارم ولی اگر بخواهم کسی را ارشاد بکنم(از خانواده پدریمو یا مادریم) و می دانم که کار بدی از او سر زده است به زودی عصبانی می دشوم و همه چیز را خراب می کنم 

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مركز
اینکه دوست دارید دیگران را ارشاد کنید و از کارهای زشت بازدارید بسیار ارزشمند است.
یکی از شرایط موعظه این است که به صورت نیکو انجام شود . خداوند نیز در قرآن می فرماید:
ادْعُ إِلى‏ سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَن‏؛(1)
[مردم را] با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت كن، و با آنان به نيكوترين شيوه به بحث [و مجادله‏] بپرداز.
باید با مهربانی دیگران را به خدا دعوت کنید . با آرامش این کار را انجام دهید. در ذيل و انتهاي جواب راه هاي كنترل عصبانيت را ذكر مي كنيم.
اگر نتوانستید با آرامش این کار را انجام دهید ، از افراد دیگری که آرامش دارند و بهتر این کار را انجام می دهند، بخواهید آن ها را ارشاد کنند.
آن ها را با مراکز دینی و مذهبی مانند مساجد و روحانیون یا مراکزی مانند این مرکز آشنا کنید یا خودتان آن ها را ارشاد کنید از روش های غیر مستقیم مانند مکاتبه استفاده کنید.
در روايات اسلامى دستورهاى مهم و مؤثرى براى خاموش كردن آتش غضب و عصبانيت داده شده است كه گلچينى از آن را در ذيل از نظر مى گذرانيم:
1ـ تفکر در عواقب خشم و عصبانیت :
افراد خشمگين و عصبانى هميشه حتى قبل از آن كه شعله هاى آتش غضب قلب آن ها را احاطه كند، بايد در آثار شوم آن بينديشند. مرتب به خود تلقين كنند كه غضب آتشى است كه ممكن است خرمن ايمان و سعادت و هستى آن ها را بسوزاند. غضب آتش خشم خدا را در دنيا و آخرت مى افروزد.
غضب دوستان را از انسان دور مى كند . حربه به دست دشمنان مى دهد. غضب آثار ويرانگرى روى اعصاب انسان مى گذارد. عمر او را كم مى كند . سلامتى او را به خطر مى اندازد. غضب انسان را از رسيدن به مقامات معنوى و مادى باز مى دارد.
به عكس، حلم و بردبارى رمز موفقيت و پيشرفت و سلامت روح و جسم و سبب محبوبيت در جامعه و موجب رضاى خدا و دورى شيطان است. همچنين در باره ثواب هاى الهى كه براى بردباران ذخيره شده و كيفرهايى كه در انتظار صاحبان غضب است بينديشيد. نه تنها در حال غضب، بلكه قبل از آن نيز بايد در اين مسائل بينديشد و به خود تلقين كند تا گرفتار آن نشود.
بارها اين نكته را تجربه كرده ايم و اگر ما تجربه نكرده ايم، ديگران تجربه كرده اند: هر تصميمى كه انسان به هنگام غضب مى گيرد ، نسنجيده و نادرست است . غالباً موجب پشيمانى مى گردد. چه بهتر كه اين جمله معروف را كه از بعضى از دانشمندان به يادگار مانده، همواره با خود زمزمه كند:" به هنگام غضب نه تصميم و نه تنبيه و نه مجازات".
2ـ از طریق مهم درمان كه در روايات بر آن تأكيد شده ، ذكر خدا است، در بعضى از روايات آمده : هنگامى كه عصبانى مى شويد: «اَعُوْذُبِاللّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيْمِ» بگوئيد.(2)
3-در بعضى ديگر آمده: هنگام غضب «لا حَوُلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه الْعَلِىَّ الْعَظِيمِ» بگوييد تا غضب از شما برود. در بعضى ديگر از روايات آمده است: «به هنگام غضب صورت بر زمين بگذاريد و براى خدا سجده كنيد».(3)
4ـ تغيير دادن حالت يكى ديگر از طریق درمان غضب است، همان گونه كه در روايات اسلامى آمده است: اگر شخص در حال نشستن عصبانى شده برخيزد . اگر ايستاده است بنشيند. صورت از آن صحنه برگرداند يا دراز بكشد. اگر بتواند ، از آن محل دور شود، و خود را به كار ديگرى مشغول سازد.
تغيير حالت براى فرو نشستن آتش خشم و غضب بسيار مؤثر و مفيد است.
از امام باقر(عليه السلام) نقل شده است:
«وَ ايُّما رَجُل غَضِبَ وَ هُوَ قائِمٌ فَلْيَجْلِسْ فَاِنَّهُ سَيَذْهَبُ عَنْه رِجْزُ الشَّيْطانِ وَ اِنْ كانَ جالِساً فَلْيَقُمْ;
هر كس كه خشمگين شود ، در حالى كه ايستاده باشد بنشيند، چرا كه پليدى شيطان از او دور مى شود. اگر نشسته است برخيزد».
در ذيل حديث آمده است كه اگر انسان نسبت به يكى از بستگانش خشمگين شود و بدن او را با دست خود لمس كند ، تماس بدنى خشم او را فرو مى نشاند.(4)
5ـ وضو گرفتن:
نوشيدن آب خنك و شستن سر و صورت با آن در خاموش كردن آتش غضب مؤثر است. در حديثى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) آمده است :
«اِذا غَضِبَ اَحَدُكُمْ فَلْيَتَوضَّأ; هنگامى كه كسى از شما خشمگين شود، وضو بگيرد».(5)
از اين تعبير استفاده مى شود كه وضو گرفتن به هنگام خشم و غضب مستحب است . در فرو نشاندن آتش غضب تأثير دارد.
هر گاه امور بالا به يكديگر ضميمه شود، و اضافه بر آن ها انسان در پيامدهاى خطرناك غضب در دنيا و آخرت، و كيفر و مجازات الهى آن بينديشد ، آتش غضب او هر چند شديد و سوزان باشد، خاموش خواهد شد. مشكل آن جا پيدا مى شود كه انسان در همان حال و در همان صحنه بماند . هيچ تغيير و دگرگونى در وضع خود ندهد كه نجات از پيامدهاى آن، مشكل و گاه غير ممكن مى شود.
برای تقویت بردباری باید طبق برنامه‌ای جدی به تقویت اراده خود بپردازید . همواره سعی کنید برخود مسلط باشید. در این‌‌باره راه‌های مختلفی وجود دارد، ولی مهم آن است که در راه درمان آن کاملاً جدی باشید . آنچه را پیشنهاد می‌‌شود، بدون کم ترین کاستی به اجرا گذارید:
1. حتما در ساعات کاری خود تامل کنید . در صورت امکان از آن بکاهید . در صورت عدم امکان، سعی کنید فواصلی را در بین کار به استراحت بپردازید تا از خستگی شدید ، بکاهید.
2. رفتارهای عادی و روزمره خود را نیز با تسلط کامل بر رفتار و بدون شتابزدگی انجام دهید . آن ها را آرام آرام تعقیب کنید تا نرم‏خویی و پرحوصلگی برتمام رفتارهای شما حاکمیت پیدا کند.
3. از حساسیت بیش از حد در هر زمینه بپرهیزید. کاملاً به خود مطمئن باشید که می‏توانید روحیه خود را تغییر دهید، ولی برای نتیجه گیری عجول نباشید، بلکه با خود فکر کنید باید حداقل به طور مثال یک سال بر رفتارهای خود کار کنید. اگر چنین نمودید ، حتماً پس از آن، دگرگونی رفتاری خواهید داشت.
4. همواره در هر مسأله‏ای ابتدا از دیگران انتظار بدترین برخورد را داشته باشید . خود را برای پذیرش آن آماده کنید. این مسئله باعث می‏شود برخوردهای بهتر از مورد انتظار در شما ایجاد خشنودی نماید. در حالی که اگر همیشه انتظار برخورد خوب داشته باشید ، چه بسا نتیجه عکس خواهید گرفت.
5. از تفریحات سالم و تقویت کننده اراده مانند کوهنوردی، شنا، دو و پیاده‏روی و گردش در طبیعت و... استفاده کنید.
6. در تصمیم‏گیری‏ها حتی‏الإمکان با افراد عاقل و پخته مشورت نمایید. از اقدامات عجولانه و مطالعه نشده بپرهیزید.
7. بیش تر با افراد خوش اخلاق معاشرت کنید.
8. پیش از هر عملی در مورد پیامد آن تفکر و اندیشه کنید و آن گاه اقدام نمایید . با تمرین این راهکار و به کارگیری آن در مورد تمام رفتارها، اندک اندک کنترل خویش را بر تمام رفتارها توسعه بخشید.
9. سطح شناخت خود را با مطالعه و تفکر از زشتی، ناپسند بودن، غیرقابل جبران بودن اعمال پرخاشگرانه بالا ببرید. آیات ، روایات و داستان‏هایی راکه در مورد این نوع رفتارها و آثار آن‏ها نوشته شده است، مطالعه کنید. بعد در مورد آن ها فکر نمایید، حتی در برخی موارد به آثار رفتار تندی که مرتکب آن شده‏اید ،توجه نمایید . آن عمل و زشتی آن را در ذهن خود مرور و بزرگ معرفی کنید، به گونه‏ای که به خود هشداری از درون دست یابید. آثار فردی و اجتماعی و پیامدهای حیثیتی عمل زشت را در ذهن خود مرور کنید . زشتی آن را برای خود بزرگ جلوه دهید تا از درون از آن عمل متنفّر شوید.
10. از خواندن قرآن و در نوبت‏های متعدد در طول 24 ساعت غفلت نورزید، چه قرآن تأثیر زیاد در رسیدن به آرامش درونی دارد. عبادت‏های خود مانند نماز را در اول وقت و با حضور قلب به جا آورید که تأثیر بزرگی در رسیدن به اطمینان خاطر دارد.
11. با خود شرط کنید که هیچ گاه و در هیچ وضعی برخورد تند نداشته باشید . اگر ناگهان از شما برخورد تندی سر زد، خود را جریمه کنید؛ مثلاً تصمیم بگیرید که مثلاً اگر بر سر کسی فریاد زدید ، فلان مبلغ صدقه بدهید. کارآیی این روش، بسیار بالا است . بسیاری از علمای بزرگ بدین سان تمرین عملی و خودسازی کرده‏اند.
12. شرح موارد فوق را در جدولی بنویسید . موارد انجام و یا سرپیچی از آن را یادداشت کنید. سعی کنید موارد تخلف را کاهش داده و بیش تر از پیش،خود را به انجام توصیه‌ها مقید سازید، حتی پیش از بروز آن موقعیت‏ها و به صورت مستمر، راهکارها را سرلوحه اعمال خود قرار دهید. از آن به بعد باید میزان پرخاشگری شما کاهش یابد. آن ها را نیز یادداشت کنید. کم کم از میزان آن‏ها در طول روز، هفته و... بکاهید .
موفق باشید.

پي نوشت‏ها:
1.نحل(16)آیه 125.
2.مکارم شیرازی ، اخلاق در قرآن ، انتشارات مدرسه امیرالمومنین، ج3، ص 394.
3. همان.
4. همان .
5. همان، ص 396 .

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

دوستم(همجنسم) به من خیلی وابسته شده،حتی وقتی برام یه سفر چند روزه پیش اومد بهش خیلی سخت گذشته بود چطوری میتونم این وابستگیشو به خودم کم کنم؟

وابستگي عاطفي كه به كاهش شديد عملكرد فرد بيانجامد، قطعاً از يك يا چند اختلال روانی بي بهره نيست. وابستگي عاطفي مانند اعتياد رواني فرد را از كنش و عملكرد روزانه اش باز مي دارد.
در برخي وابستگي هاي عاطفي ما شاهد سه اختلال عمده روانپزشكي يعني اضطراب وسواس و افسردگي هستيم. فرد وابسته عاطفي هم چون يك فرد مضطرب به فرد معشوق خود پناه مي برد و از بودن با او كسب آرامش مي كند. بديهي است با نبود فرد معشوق اين اضطراب فزاينده مي گردد و باعث اخلال در نظام شناختي- هيجاني-رفتاري فرد وابسته مي گردد.
پس درمان اضطراب احتمالي ايشان از طريق روان درماني و در برخي دارو درماني مي تواند سهم به سزايي در كاهش وابستگي ايشان به شما داشته باشد.
هم چنين وابستگي عاطفي هم چون يك فكر و رفتار وسواسي عمل مي كند يعني همان طور كه فرد وسواسي براي رسيدن به آرامش كاذب و موقتي خود را مجبور به انجام مكرر آيين و رفتار وسواسي مي بيند فرد وابسته عاطفي نيز براي كاهش اضطرابش خود را مجبور به ديدار مكرر و نو به نو فرد معشوق مي بيند. فرد وسواسي ده بار دستش را مي شويد فرد وابسته ده بار در روز به معشوقش زنگ مي زند و با صحبت با او آرامش مي گيرد.
پس از كار انداختن اين چرخه وسواسي سهم به سزايي در كاهش رفتار وابسته وار ايشان دارد.
افراد وابسته به نوعي از پژمردگي و افسردگي خفيف يا شديد در رنجند و مانند افراد افسرده معناي خاصي در زندگي خود ندارند. در بسياري موارد فرد معشوق به تنها يا بزرگترين معناي زندگي فرد مبدل مي گردد. اين افراد فقدان معشوق را با فقدان معنا در زندگي يكسان مي بينند و از آن جا كه فردي بدون معنا نمي تواند زندگي كند همواره در صدد ديدار معشوق خود هستند.
استقلال رواني عاطفي ايشان به شدت اندك است و عزت نفس آنان به غايت ضعيف است. اگر كسي خود را عزيز بداند قطعاً اين گونه خود را در برابر هم نوع خود خوار و كوچك نمي كند. ارتقا عزت نفس از طريق روان درماني و مطالعه كتب و مقالات در زمینه عزت نفس و خود ارزشمندي در بهبود ايشان بسيار مؤثر است.
به طور كلي بايد گفت مهم ترين درمان وابستگي عاطفي پيشگيري از آن مي باشد. شما به عنوان يك زن بايد همواره در روابط با دوستانتان حد تعادل را نگه داريد و با رصد رواني دوستانتان راه را بر هر گونه وابستگي ببنديد.
نكته ديگر اين كه وابستگي عاطفي بر خلاف ظاهر ساده و عادي اش به درمان تخصصي نيازمند است و همان طور كه مي دانيد شما به عنوان يك غير متخصص نمي توانيد كمك چنداني به كاهش وابستگي ايشان نماييد. هر چند در برخي جنبه ها از جمله ارتقا عزت نفس ايشان مي توايند بسيار مؤثر باشيد.
اگر به هر دليلي شاهد كاهش شديد عملكرد در ايشان مي باشيد. بدون بر انگيختن احساسات و حساسيت هاي ايشان و به تدريج راهی براي مراجعه حضوري ايشان به مراكز مشاوره دانشگاهي يا غير داشنگاهي باز نماييد. يك متخصص مجرب می تواند طي چندين جلسه وابستگي ايشان را تا حد زيادي تعديل نمايد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها