فلسفه احكام
۱۳۸۹/۱۰/۰۲ ۱۴:۴۲ شناسه مطلب: 23358
با سلام در مورد سوالي كه درباره دلايل حرمت استمناء مطرح شده بود، ضررهاي جسمي و روحي رواني را كه بر اين عمل مترتب مي باشد را به عنوان دلايل حرمت مطرح كرده بوديد. سوال اين است كه اگر كسي همسرش در مورد روابط زناشويي بسيار يرد برخورد كند تا جايي كه به ترك اين عمل منجر شده است و مرد به استمناء براي ارضاء كردن مقطعي خود و راحت شدن از معضلات روحي رواني ناشي از انجام ندادن آميزش با همسر خود روي بياورد آو اين عمب به ندرت مثلاً هفته اي يكبار صورت پذير آيا باز هم حرام خواهد بود. به نظر مي رسد به جهت محدود بودن آن ضرري به جسم يا روح وارد نشود.لطفا پاسخ را واضح مطرح فرمائيد. ممنونم
در پاسخ به سؤال شما نكاتي را تقديم مي داريم:
1. يكى از مسلّمات اسلامى اين است كه احكام شرعى تابع و برگرفته از مصالح و مفاسد واقعى است، يعنى هر امر شرعى به علت مصلحت ضرورى است . هر نهى شرعى ناشى از مفسدهاى است كه بايد ترك شود. خدا براى اين كه بشر را به يك سلسله مصالح واقعى كه سعادت او در آن است برساند، امورى را واجب يا مستحب كرده است. براى اين كه بشر از مفاسد دور بماند، او را از پارهاى كارها منع نموده است. اگر مصالح و مفاسد نبود، نه امرى بود و نه نهيى.
مصالح و مفاسد و به تعبير ديگر حكمتها به گونهاى است كه اگر عقل انسان به آنها آگاه گردد، عقل نيز همان حكم را مىكند كه شرع بيان كرده است.(1) منتهى احكام شرعى دو گونه اند:
الف) احكامى كه برخى از فلسفه هاى آن ها در قرآن و روايات بيان شده است مانند روزه كه خداوند درباره آن مى فرمايد: «كتب عليكم الصيام ...لعلكم تتقون (2) ؛روزه بگيريد...تا پرهيزگار شويد». يعنى فلسفه روزه ، پرهيز از گناه است كه تسلط بر نفس سركش و هوس ها در پرتو آن حاصل مى شود. در مورد حرمت قمار و شراب مى فرمايد: «شيطان مى خواهد به وسيله شراب و قمار، ميان شما عداوت و كينه ايجاد كند، و شما را از ياد خدا و از نماز باز دارد.» (3).
ب) احكامى كه فلسفه آن ها در قرآن و روايات بيان نشده يا پيشوايان معصوم آن ها را بيان كرده اند، ولى به دست ما نرسيده است . در اين مورد، ممكن است با دليل هاى عقلى يا تجربى به بخشى از حكمت هاى آن پى ببريم.
بعضي از حکمت هاي احکام نيز با پيشرفت علم روشن مي گردد، همان طور که بعضي از احکام در زمان معصومين بدون ذکر حکمت و دليل آن بيان گرديده ، ولي امروز علم بشر به حکمت آن پي برده است. مانند، حکم حرمت گوشت خوک .
اما در مورد سؤال شما و دلايل حرمت استمنا، به نظر مي رسد که مهم ترين فلسفه و علت حرمت استمنا، ضررهايي است که بر جسم و روح انسان در اثر استمنا وارد مي شود، است. البته این یکی از مهم ترین و بارزترین فلسفه حرمت استمنا است ،نه همه آن، چه بسا علت های فراوانی دیگری هم داشته باشد که علم و تجربه امروز تنها به بخشی از آن ها پی برده و ممکن است به مرور زمان و با پیشرفت علوم، حقایق بیش تری در مورد خودارضایی و فلسفه حرمت آن آشکار گردد . این در مورد بسیاری از دستورات الهی و احکام دین جاری است.
2. به هر حال اگر ما هیچ اطلاعی از حکمت و فلسفه حرمت استمنا نداشتیم، به خاطر اینکه این حکم از جانب خدای حکیم و عالمی صادر شده که خالق انسان ها و دیگر موجودات هستی است و به مصالح و مفاسد بندگانش عالم است، باز باید بر این حکم قطعی و روشن خدای بزرگ احترام گذاشته و از آن تخطی نکنیم.
3. در هر صورت استمنا و خودارضایی، ارضای غیر طبیعی نیاز جنسی است . صرف نظر از حکمت و فلسفه حرمت آن، معصيت و گناه بزرگ محسوب مي شود . در نظام ثواب و عذاب الهي تفاوتي بين گناه كم و زياد نيست. گناه، گناه هست ،چه يك بار چه صد بار، در هر حال سرپيچي از فرمان الهي تلقي مي گردد. گناه (صرف نظر از اين که فرد آن را گناه بداند يا نداند) اثرات روانيشناختي منفي و آسيب زننده ای بر روح و روان فرد دارد. این مطلب در روانشناسي دين که در دانشگاههاي معتبر جهان در حال رشد و بالندگي ميباشد، به اثبات رسیده است.
4. اصرار بر بی ضرر جلوه نمودن استمنا به جهت محدود بودن آن، باز مشکل اصلی شما را حل نمی کند . به جای اینکه مسئله را حل کنید، دارید صورت مسئله را پاک می کنید. مشکل اصلی زندگی شما این است که علی رغم داشتن همسر نمی توانید نیاز جنسی خود را به صورت طبیعی ارضا کنید . این به جهت سردمزاجی همسرتان می باشد.
5. رابطه جنسي نقش بسيار مهمي در ازدواج دارد، ولي با اين حال زوج هاي زيادي بدون توجه عميق به آن زندگي مي کنند. رابطه جنسي حياتي ترين جزء همه ازدواج هاست. پس اگر يکي يا هر دوي زوجين علاقه و رغبت خود را از دست دادند ، چه مي شود؟ تحقيقات نشان داده است که درصد انبوهي از چنين ازدواج هايي با شکست مواجه مي شود.
6. سردمزاجی یکی از علل شایع در اختلالات جنسی زنان معرفی شده که برای درمان آن راهکارهای فراوانی از توصیه و روان درمانی تا دارو درمانی در نظر گرفته شده است. به نظر می رسد باید اول در فکر شناخت علل سردمزاجی همسرتان باشید. طبیعی است بعد از شناخت دلائل سرد مزاجی همسرتان، می توانید با اتخاذ راهکارهای مختلف درمانی در پی درمان همسرتان باشید. نحوه برخورد و رفتار شما در سردمزاجی همسرتان، می تواند در بسیاری موارد نقش داشته باشد. به همین خاطر لازم است در گذشته خود خوب بنگرید . عملکرد خود را مورد ملاحظه قرار دهید .ببینید در کجا اشتباه کرده اید که نتیجه آن روی سردمزاجی همسرتان اثر گذاشته است، از این روی در صدد اصلاح رفتارهای خود برآیید. طبیعی با آشکار شدن علت سرد مزاجی همسرتان و حل شدن آن، می توانید از این به بعد رابطه جنسی لذت بخشی را با همسرتان تجربه کنید، به طوری که هر دو از این رابطه ارضا گشته و خرسند گردید.
7. علت اصلي سردمزاجي زنان، وجود عوامل روحي و رواني است. اغلب زنان سردمزاجي كه به متخصص بيماريهاي زنان مراجعه ميكنند، به نوعي دچار مشكلات عاطفي و رواني هستند، تمايلات جنسي در زنان به شدت در كنترل قشر مخ است. يعني اگر زن احساس خوشايندي نسبت به همسر خود داشته باشد، مراحل طبيعي را به بهترين شكل طي خواهد كرد. وجود هرگونه اضطراب و نگراني كه سلامت روان زن را تهديد كند، بيميلي جنسي او را به دنبال خواهد داشت. تجربيات نامطلوب در اوايل زندگي زناشويي، نبود تفاهم ميان زوجين، فشارهاي اقتصادي و ... از عواملي هستند كه ميتوانند سردمزاجيهاي طولانيمدت در زنان بهوجود آورند.
8. به صراحت بگوییم تنها راه افزایش میل جنسی زن به دست آوردن دل اوست . به جز دسته اندکی که استثنا هستند، در بقیه زنان احساس و عواطف حرف اول را می زند. برای افزایش میل جنسی زنان تا دل آن ها را تصاحب نکنید، آب در هاون کوبیده اید!
9. براي اينكه بتوانيد رابطه جنسي تان را هميشه گرم نگه دارید و به فراخور آن زندگي شيريني را تجربه كنيد، بايد نيازها و خواسته هاي طرف مقابل تان را نيز در نظر بگيريد . با شناسايي رفتارهايي كه موجب سرد شدن رابطه تان مي شود، از عواقب احتمالي جلوگيري كنيد.
10. توصیه می شود در این خصوص و برای درمان سرد مزاجی همسرتان، به اتفاق او در اولین فرصت به کلینک مشاوره و روانشناسی مراجعه کنید . با در میان گذاشتن مشکل خود با خانواده درمانگران و روانشناس با تخصص سکس تراپی، گام مهمی در حل مشکل خود بردارید.
11. به هر حال اگر در پی حل مشکل سرد مزاجی همسرتان برآیید ، قضیه از دو حال خارج نیست، یا درمان می پذیرید و یا درمان نمی پذیرد . در هر صورت باز شما مجاز به استمنا و خودارضایی برای برطرف کردن نیاز جنسی نیستید، در این صورت قصد ما ناامید کردن شما و ریختن آب پاکی به دست شما نیست، بلکه می خواهیم این نکته را به شما بگوییم که هر مشکلی راه حل خاص خود را دارد. پس باید در پی آن بود ،به جای اینکه راهی انتخاب کنید که راه غلطی محسوب می شود و توصیه دین و دانشمندان نیست.
حال اگر راهکارهای درمان سرد مزاجی افاقه نکرد و مؤثر نیفتاد ، نوبت شماست که راه مناسبی برای ارضای نیاز جنسی خود بیابید؛ در زیر برخی از راه ها را مطرح می کنیم که به مراتب آسیب کم تری از خودارضایی دارد. گذشته از اینکه گناه و حرام شرعی هم نیست.
1- می توانید توسط همسرتان به استمنا بپردازید، به این صورت که همسرتان با شما بازی کند و ارضا شوید، این نوع استمنا توسط دست یا بدن همسر حرام نمی باشد . هیچ فقیهی به حرمت آن فتوا نداده است.
2- خویشتنداری جنسی در پیش گیرید، به این صورت که زمینه های تحریک جنسی خود را به حداقل برسانید . این با تغییر رژیم غذایی، کنترل چشم از نگاه حرام، دارو برای تعدیل غریزه جنسی و... امکان پذیر است؛ سعی کنید زمانی که همسرتان میل به همبستر شدن دارد، با او تماس داشته باشید.
3- ازدواج موقت کنید . نیاز جنسی خود را برطرف کنید. البته ما در حالت های خیلی بحرانی و اورژانسی توصیه به ازدواج موقت می کنیم. آن هم به صورت محدود ،چرا که ازدواج موقت علی رغم توصیه بزرگان دین و مزیت های آن، آسیب های دیگری هم (مثل: بارداری ناخواسته، سرایت و انتقال بیماری های مقاربتی و واگیر دار، افزایش حس تنوع طلبی، محدودیت اجتماعی و قبح اجتماعی آن و ترس از فاش شدن و آبروریزی، اعتیاد به آن، عدم رعایت حدود شرعی و...) دارد که نیاز به مراقبت و محافظت، بیش تر احساس می گردد، پس اگر ضرورت این طور ایجاب کرد که در نهایت برای فرار از گناه به ازدواج موقت روی بیاورید، توصیه می شود که از آسیب های آن خود را برهانید.
موفق باشید.
پي نوشت ها:
1. مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج 20، ص 52.
2. بقره(2) آيه 183.
3. مائده(5) آيه 91؛
آيت الله دستغيب، گناهان کبيره، ج2، بحث استمنا، ص 332.
۱۳۸۹/۰۷/۱۴ ۰۹:۳۸ شناسه مطلب: 20143
آیا عمل استمنا حرام است و اینکه علت اصلی حرام بودن این عمل واقعا چیست ؟
استمنا حرام و از گناهان كبيره است (1)
اما اين مسئله که علت حرمت استمنا چيست؟
به نظر مي رسد که مهم ترين فلسفه استمنا ضررهايي است که برجسم و روح انسان در اثر استمنا وارد مي شود. مهم ترين ضررهايي که استمنا دارد ، عبارت است از:
ا) پيامدهاي جسماني:
ضعف چشم و بينايي، تحليل رفتن قواي جسماني، ناتواني در توليد مثل، پيري زود رس، ضعف مفاصل، لرزش دست، زشتي چهره و از بين رفتن طراوت صورت.
ب) پيامدهاي روحي و رواني:
ضعف حافظه و حواسپرتي، اضطراب، منزوي شدن و گوشهگيري، افسردگي، بينشاطي و لذت نبردن از زندگي، پرخاشگري و بداخلاقي و تندخويي، كسالت دائمي، ضعف اعصاب و در نهايت ضعف اراده.
ج) عوارض اجتماعي:
ناسازگاري خانوادگي، بيميل شدن به همسر و ازدواج، ناتواني در ارتباط با جنس مخالف و همسر، بيغيرت شدن نسبت به حفظ ناموس، احساس طرد شدن، از بين رفتن عزت، پاكي، شرافت و جايگاه اجتماعي، دير ازدواج كردن و لذت نبردن از زندگي مشترك و عدم اقناع جنسي از همسر. (4)
ممکن است علاوه بر آنچه ذکر شد ، حرمت استمنا حکمت هاي ديگري هم داشته باشد که ما از آن حکمت ها بي خبر هستيم.
پي نوشت ها:
1. آيت الله خامنه اي، استفتائات، سؤال 787.
4.آيت الله دستغيب، گناهان کبيره، ج2، بحث استمنا، ص 332.
۱۳۸۹/۰۶/۱۷ ۱۱:۳۳ شناسه مطلب: 18801
۱۳۸۹/۰۶/۱۲ ۱۹:۴۲ شناسه مطلب: 18368
سلام و خسته نباشید.برخی می گویند نماز خواندن به این شیوه سیره پیامبر می باشد و نه دستور خدا و ما می توانیم به سبک دیگری نیز خدا را عبادت کنیم.اصولا روش و اداب نماز خواندن چگونه به وجود امده است.متشکر از تلاش شما.
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
نماز خواندن به اين شيوه رائج به دستور خداوند مي باشد . نمي توانيم در عبادات به سبک ديگري نماز يا عبادت کنيم.
چگونگي نماز خواندن پيامبر از طرف خداوند بدين گونه بيان شده. برخي گفته اند جبرئيل امين درروز دوم بعثت رسول خدا براي تعليم نماز و وضو نازل شد. نخستين نمازي كه واجب شد نماز ظهر بود. نماز در ابتدا دو ركعتي بود وسپس در حضر(در مقابل سفر) چهار ركعت شد. نماز هاي پنج گانه در شب معراج يعني درشب هفدهم رمضان ، هيجده ماه قبل از هجرت واجب شد. نماز هاي چهار ركعتي در مكه دو ركعتي بود ويك ماه پس از هجرت چهار ركعت شده بود . (1) پس نماز خواندن به اين شيوه و سيره پيامبر در حقيقت به دستور خداوند مي باشد . چون خدا در آيه شريفه: أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ 000 (2) اطاعت خدا و رسول را واجب كرده ، بايد نماز ها و عبادات را به روش پيامبر عمل کنيم .بنا بر اين هر حكمى كه رسول خدا تشريع كند، به اذن خدا تشريع مىكند، هم چنان كه در اين آيه شريفه فرموده : ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا (3). معلوم است كه منظور از عبارت (آنچه رسول براي تان آورده) به قرينه جمله : وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ اين است كه هر چه رسول خدا واجب كرده امتثال كرد، از هر چه كه نهى كرده ، بايد اجتناب و دوري کرد. بنابراين اطاعت از سيره پيامبر، اطاعت از دستور خدا است.
پي نوشت ها:
1 تاريخ پيامبر اسلام ،دكتر آيتي ،ص90و 91 و173 و237.
2 . نساء ( 4 ) آيه 59 .
3 . حشر ( 59 ) آيه 7 .
۱۳۸۹/۰۶/۱۲ ۰۳:۴۰ شناسه مطلب: 18326
چرا نماز مي خوانيم؟
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
عبوديت و پرستش يکي از نيازهاي انسان است. تمامي انسانها از ابتدا تا کنون به شکلي پرستش داشتهاند. روح انسان نياز به عبادت و پرستش دارد. هيچ چيزي جاي آن را پر نميکند، و خداوند تنها موجودي است که لائق پرستش است.
اهل عرفان گفتهاند: براي رسيدن به عرفان الهي و شناخت خود و خدا مراحلي بايد طي شود. مرحلة اوّل، شريعت است. براي پيمودن اين مرحله بايد به سراغ عبادت پروردگار رفت و با استعانت و کمک از عبادت وارد مرحله دوم يعني طريقت شد، آنگاه از طريقت عبور کرده و به حقيقت پيوست که پيوستن قطره به دريا است.
هر کدام از مکتبها و آيينها شيوهاي براي عبادت دارند امّا همه به دنبال پرستش و عبادتاند، حتي موجودات ديگر نيز به عبادت و پرستش مشغولند. قرآن ميفرمايد:
«کلّ قد علم صلوته و تسبيحه؛(1) تمامي موجودات نماز و تسبيح خدا را ميدانند». در جاي ديگر ميفرمايد: «إنْ مِن شيء إلاّ يسبّح بحمده ولکن لا تفقهون تسبيحهم؛(2) هر موجودي با حمد، خدا را تسبيح ميگويد، ليکن شما تسبيح آنان را نميفهميد».
جمله ذرات عالم در نهان با تو ميگويند روزان وشبان
ما سميعيم و بصيريم و هشيم با شما نامحرمان ما خاموشيم
گر شما سوي جمادي ميرويد محرم جان جمادان کي شويد
از منابع و مآخذ اسلامي به دست ميآيد که براي رسيدن به حق و شاداب کردن روح عرفاني انسان، هيچ راهي بهتر از نماز يافت نميشود. براي روح انسان شيفتة هيچ غذايي سازگارتر و سرشارتر از نماز وجود ندارد، زيرا چه کسي بهتر از خداوند (که براي رسيدن به هر هدفي، ترکيب راه خاصي را مشخص فرموده است) ميتواند مَرْکب و معجوني براي رشد و ارتقاي انسانها پديد آورد؟
آنچه زيبايي و حُسن و خير است، در نماز سفرهاي است گسترده که خداوند آن را در پنج نوبت در شبانه روز براي بندگانش باز ميکند و بر سر اين سفره انواع و اقسام غذاهاي لذيذ وجود دارد و هر کس مطابق استعداد و تعالي خود از آن بهرهمند ميشود.
هشام بن حکم از امام صادق(ع) پرسيد: چرا نماز واجب شد، در حالي که هم وقت ميگيرد و هم انسان را به زحمت مياندازد؟ امام فرمود: «پيامبراني آمدند و مردم را به آيين خود دعوت نمودند. عدهاي هم دين آنان را پذيرفتند، امّا با مرگ آن پيامبران، نام و دين و ياد آن ها از ميان رفت. خداوند اراده فرمود که اسلام و نام پيامبر اسلام(ص) زنده بماند و اين از طريق نماز امکان پذير است»،(4) يعني علاوه بر آن که نماز عبادت پروردگار است، موجب طراوت مکتب و احياي دين هم هست.
هم چنين نماز رابطه بنده با خداست . طبيعي است که بنده آن را به جا ميآورد که خواسته خداوند و معبود اوست. اصولا هدف اصلي از خلقت انسان بندگي است و نماز بهترين شيوه اظهار بندگي است.
شکل نماز هم قشنگ است، هم معارف بلند اسلامي در آن وجود دارد، هم تسبيح و تقديس لفظي است و هم تقديس عملي ميباشد. رکوع و سجود و تسبيح و تحميد و دعا و تکبير و سلام و خلاصه همه زيباييها در نماز است. با اين همه اگر نماز به طور صحيح و کامل با حفظ شرايط و آداب خوانده شود، جلوي بسياري از مفاسد اجتماعي را ميگيرد: «إنّ الصلاة تنهي عن الفحشاء والمنکر و لذکرالله اکبر»؛(5) نماز اگر با مقدمات و تعقيبات همراه باشد،انسان را به اوج معنويت ميرساند. اذان با آن محتواي زيبا دل را مينوازد. نماز جماعت مخصوصاً در مساجد بزرگ مانند مسجد الحرام و مسجد النّبي(ص) زيباترين جلوه عبادت و همدلي و يکرنگي و صفا و صميميت است.
پيامبر(ص) فرمود: «نماز نور چشم من است».(6)
در آيات قرآن و از طريق پيامبر و پيشوايان ديني نيز تنها بخشي از آثار و حکمتهاي نماز و عبادت بيان شده است.
با توجه به آيات و روايات در اين زمينه، برخي از آثار و حکمتها چنين است:
1 - قرب معنوي
يکي از آثار بسيار مهم نماز قرب به خداوند است. اين اثر روح عبادت و نماز را تشکيل ميدهد و يکي از آيات قرآن هدف آفرينش انسان عبادت بيان شده است(6) که حکايتگر بعد معنوي نماز و اهميت آن است، امام علي(ع) فرمود: «الصلوة قربان لکل تقي؛(7) نماز وسيله تقرب هر پرهيز کاري به خداوند است». در برخي از روايات از نماز به عنوان معراج مؤمن ياد شده که اشاره به آثار معنوي آن ميباشد.
2 - ياد خدا و آرامش رواني
در قرآن آمده است: «اقم الصلوة لذکري؛(8) نماز را بر پا دار تا به ياد من باشي».
يکي از نويسندگان در تفسير اين آيه مينويسد: «روح و اساس و هدف و پايه و مقدمه و نتيجه و بالاخره فلسفة نماز همان ياد خدا است. همان «ذکر اللَّه» است که در آيه فوق به عنوان برترين نتيجه بيان شده است»(9) ذکر و ياد خداوند نقش تعيين کننده در آرامش رواني دارد. نماز به عنوان ذکر خدا به انسانهاي نماز گذار آرامش ميدهد، «ألا بذکر اللَّه تطمئن القلوب؛(10) آگاه باشيد ياد خدا مايه اطمينان است».
3 - عامل باز دارنده از گناه
يکي از آثار مهم نماز جلوگيري از گناه است: «إنّ الصلوة تنهي عن الفحشا و المنکر».(11) طبيعت نماز از آن جا که انسان را به ياد خدا نيرومندترين عامل بازدارنده يعني اعتقاد به مبدأ و معاد مياندازد، داراي اثر بازدارندگي از فحشا و منکر است.
انسان که به نماز ميايستد و تکبير ميگويد، خدا را از همه چيز بالاتر ميشمرد... بدون شک در قلب و روح چنين انساني، جنبشي به سوي حق و حرکت به سوي پاکي و جهشي به سوي تقوا پيدا ميشود...».(12)
4 - گناه زدايي
يکي از آثار بسيار مهم نماز گناه زدايي است. نماز وسيله شستشو از گناهان و مغفرت و آمرزش الهي است(13). پيامبر(ص) از ياران خود سؤال کرد: اگر بر در خانه يکي از شما نهري از آب صاف و پاکيزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهيد، آيا چيزي از آلودگي و کثافت در بدن او ميماند؟ در پاسخ عرض کردند، نه. حضرت فرمود: نماز درست همانند اين آب جاري است. هر زمان که انسان نماز ميخواند، گناهاني که در ميان دو نماز انجام شده است، از بين ميرود».(14)
5 - غفلت زدايي
بزرگترين مصيبت براي رهروان راه حق آن است که هدف آفرينش خود را فراموش کنند. غرق در زندگي مادي و لذائذ زودگذر گردند، اما نماز به حکم اين که در فواصل مختلف در هر شبانه روز پنج بار انجام ميشود، مرتباً به انسان اخطار ميکند و هشدار ميدهد و هدف آفرينش او را خاطرنشان ميسازد... و اين نعمت بزرگي است که انسان وسيلهاي در اختيار داشته باشد که در هر شبانه روز چند مرتبه به او بيدار باش گويد.(15)
6 - تکبر زدايي
يکي از عوامل مهم تکبر زدايي نماز است، زيرا انسان در هر شبانه روز هفده رکعت و در هر رکعت دو بار پيشاني بر خاک در برابر خدا ميگذارد و خود را ذره کوچکي در برابر عظمت او ميبيند، از اين رو پردههاي غرور و خودخواهي را کنار ميزند. از اين رو علي(ع) بعد از بيان فلسفه عبادت، يکي از آثار نماز را تکبر زدايي بيان نمود: «خداوند ايمان را براي پاکسازي انسان ها از شرک واجب کرده است و نماز را براي پاکسازي از کبر».(16)
7 - عامل پرورش فضائل اخلاقي
نماز روح اخلاص و خداباوري را در انسان افزايش ميدهد و نتيجه آن پرورش فضايل اخلاقي است. انسان با نماز خواندن خود را از جهان محدود ماده و چهار ديوار طبيعت بيرون ميبرد . به ملکوت آسمانها دعوت ميکند . با فرشتگان هم صدا ميشود . خدا را در همه حال حاضر و ناظر ميداند.
8 - همگرايي
علاوه بر آثار مذکور که معمولاً آثار خودي نماز محسوب ميشوند، يکي از آثار مهم اجتماعي و سياسي نماز، همگرايي است. برگزاري نماز جمعه و جماعت، وحدت مسلمانان را به نمايش ميگذارد زيرا مسلمانان با صفوف فشرده در کنار هم قرار گرفته و با اوضاع سياسي و اجتماعي جهان آگاهي پيدا ميکنند. خطيب جمعه با بيان احکام و طرح مسايل سياسي و اجتماعي به نمازگزاران رشد سياسي ميدهد. شايد به خاطر آثار مهم نماز جمعه و جماعت است که در آموزههاي ديني به اين دو فريضه اهميت خاصي داده شده است.(17) پيامبر اسلام(ص) فرمود: «خداوند نماز جمعه را بر شما واجب کرده است. هر کس آن را در حيات من يا بعد از وفات من از روي کم اهميتي يا انکار ترک کند، خداوند او را پريشان ميکند و به کار او برکت نميدهد. بدانيد نماز او قبول نميشود، بدانيد زکات او قبول نميشود، بدانيد حج او قبول نميشود،..، تا از اين کار توبه کند...».(18)
9 - نفي طاغوت و ايستادگي در مقابل ستم
انساني که فقط خداوند را عبادت نمايد ،در مقابل او سر تعظيم و تسليم فرود آورد، هر چه غير خداوند است، براي او حقير و کوچک ميشود و کسي نميتواند با ظلم و ستم بر او چيره شود. در مقابل گردنکشان و ظالمان سر تسليم فرود نميآورد و با طاغوت کنار نميآيد. خداوند اين مسئله را يکي از اهداف بعثت پيامبر(ص) دانسته است: «ميان هر امتي، پيامبري را مبعوث کرديم تا خداوند را عبادت نماييد و از طاغوت (هر چه در مقابل خدا است) پرهيز کنيد.(19)
پينوشتها:
1. نور (24) آيه 41.
2. اسراء (17) آيه 44.
3. غلامعلي نعيمآبادي، نماز زيباترين الگوي پرستش، ص 35، به نقل از عللالشرايع، ج 2، ص 10.
4. عنکبوت (29) آيه 45.
5. بحارالانوار، ج 73، ص 141.
6. ذاريات (51) آيه 56.
7. نهج البلاغه، کلمات قصار، جمله 136، با اقتباس از: تفسير نمونه، ج 16، ص 292.
8. طه (20) آيه 14.
9. تفسير نمونه، ج 16، ص 289.
10. رعد (13) آيه 28.
11. عنکبوت (29) آيه 45.
12. تفسير نمونه، ج 16، ص 284.
13. همان، ص 290.
14. وسايل الشيعه، ج 3، ص 7.
15. تفسير نمونه، ج 16، ص 290 - 291.
16. نهج البلاغه، کلمات قصار 252.
17. جمعه (62) آيه 9؛ تفسير نمونه، ج 24، ص 125 به بعد.
18. وسايل الشيعه، ج 5، ص 7.
19. نحل (16) آيه 36.
۱۳۸۹/۰۶/۰۹ ۰۰:۲۰ شناسه مطلب: 17989
چرا باید در شب قدر قرآن روی سر گذاشته شه؟ حکمت این کار چیه که باید روی سر بگیریم قرآن رو؟
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در کارهاي عبادي و احکام نبايد خيلي دنبال علت و حکمت بود. بلکه بايد دنبال اين بود که آيا اين دستور رسيده و سند دارد؟
عبادت به اصطلاح "توقيفي" است يعني دقيقا بايد طبق دستور خدا و پيامبر و بدون ذره اي کم يا زياد عمل شود و نمي توان عبادت اختراع کرد. اعمال شب قدر هم عبادت هستند و دقيقا بايد طبق دستور معصوم عمل شوند. در روايت وارد شده که در شب هاي قدر قرآن بر سر بگيريد و اين دعا ها را بخوانيد و ما تابع دستوريم حتي اگر وجه و حکمت آن را هم ندانيم.
البته سوال از حکمت عبادت ها و تحقيق براي يافتن آنها منعي ندارد و نتيجه مثبت هم مي تواند داشته باشد. ولي نبايد عمل را مشروط به دانستن و قبول کردن حکمت کرد.
خدا و پيامبر بندگان را به عمل لغو و بي فايده دستور نمي دهند و معصومين عمل لغو انجام نمي دهند و اگر کاري مي کنند، حتما آن کار حکمت دارد و در درگاه خدا پسنديده است. شايد قرآن به سر گرفتن، نماد خود را در پناه قرآن قرار دادن و قرآن را آقا و سايه سر و حاکم بر خود ساختن باشد.
۱۳۸۹/۰۶/۰۲ ۱۹:۵۸ شناسه مطلب: 17467
سلام.من چند سوال داشتم اول اینکه خواهشا در مورد احکام ارتداد یعنی اینکه چرا اگر یک مسلمان بعد از سن تکلیف اگر مسیحی شود او را میکشید؟او که به اختیار خود اسلام را انتخاب نکرده است خانواده ی او مسلمان بوده و او به ناچار مسلمان شده است /مگر این خلاف اختیار و آزادی نیست؟خدا انسان را آزاد آفریده/البته این حکم فقط در نظام جمهوری اسلامی ایران اجرا میشود حتی در لبنان که مسیحیان زیاد هستند(مسلمانان لبنان هم خیلی هستند) و به راحتی تبلیغ میکنند تا شاید مسلمانان را مسیحی کنند اجرا نمیشود.سوال دیگر من این است که چرا در ایران مسیحیان اجازهی تبلیغ دین ندارند؟ شما مسلمانان اگر فکر میکنید دین شما برتر است اجازه دهید تا ما هم تبلیغ کنیم ببینیم طرفدار کدام بیشتر است؟
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
اگر براي هر فرد به تبعيت از والدينش ديني فرض مي شود ، مربوط به قوانين و مقررات اجتماعي است كه مي تواند در جامعه اي وجود داشته باشد و در جامعه ديگر نباشد ، اما اين مسئله ربطي به اعتقاد ديني ندارد و نمي توان از آن نتيجه گرفت كه افراد در انتخاب دين آزادي دارند ، يا ندارند ؛ زيرا اعتقاد و عدم اعتقاد به يك دين ، مربوط به خود انسان وعقل و دل او است .
درست است كه از نظر فقهى بچه هاى پدر و مادر مسلمان به تبعيت از والدينشان مسلمان هستند. از نظر حقوقى مسلمان محسوب مىشوند . از مزاياى اجتماعى در جامعه به عنوان يك مسلمان برخوردار هستند اما اين موضوع، غير از اعتقاد به اسلام است. اعتقاد به اسلام، نمىتواند سنتى و تقليدى باشد؛ بنابراين فرزندان وقتى به مرحله رشد عقلى و تكليف رسيدند، پذيرش اسلامشان بايد به سبب دليل باشد، نه از روى تبعيت و تقليد محض .
از اين رو تمام مراجع تقليد در اول توضيح المسائل مىنويسند: تقليد در اصول دين جايز نيست. بنابراين فرزندان مسلمانان، دين را خود انتخاب مىكنند. دين و ايمان به آن كه يك اعتقاد قلبى و درونى است، ممكن نيست تحميلى باشد. و به همين جهت قرآن مىفرمايد: «لا اكراه فى الدين؛ در دين اجباري نيست». سپس مي افزايد: راه راست، انديشه راستين و آيين درست و نجات بخش، از انديشه دروغين و آيين باطل واضح و روشن است ( قد تبين الرشد من الغي). (1) حال اگر راه درست و دين حق، از راه نادرست نمايان است، پس چه دليلي براي تحميل و اجبار است؟!
از نظر جهان بيني اسلامي همه انسان ها از آزادي، اختيار و قدرت بر تصميم گيري برخوردارند و خودشان سرنوشت خويش را رقم مي زنند.اسلام از راه هاي گوناگون مي كوشد. انديشه بشر را از اسارت باطل برهاند و آدمي با ديد باز و وسعت نظر بيانديشد و داوري كند و دين و آيين حق را برگزيند. اين سخن قرآن است :
«به بندگاني مژده باد كه همه سخنان را مي شنوند و بهترين را برمي گزينند».(2)
« چون به ايشان گفته شود كه از آن چه از سوي خدا فرود آمده است، پيروي كنيد، گويند: نه، به همان راهي مي رويم كه پدران ما مي رفتند. حتي اگر پدران شان بي خرد و گمراه بوده اند!»(3)
آيه اخير، انسان ها را توبيخ مي كند كه چگونه به راه پدران و تقليد از آنان رفتند ، شايد پدران آن ها درك نمي كردند . پس تقليد در دين از نظر قرآن محكوم است. در روايات تصريح شده که تقليد در دين، نه فقط از پدر و مادر مردود است ، حتي تقليد در عقايد از شخصيت هاي بزرگ هم جايز نيست.(4)
البته اين بدان معنا نيست كه بايد ديني غير از دين پدران انتخاب نمود ، بلكه چه بسا راه و دين پدران حق باشد، اما در هر دو صورت اين گزينش دين بايد با انتخاب و از روي تحقيق و تامل و بررسي خود انسان باشد.
پس ديدگاه اسلام در مورد انتخاب دين روشن شد ؛ حال مي پرسيم : اگر دين امري انتخابي است ، پس حکم ارتداد براي چيست؟
ارتداد اصلاً مسئله اي اعتقادي نيست ، بلکه يک موضوع سياسي و اجتماعي است ؛ براي فهم اين كه مسلمان مي تواند به آئين ديگر در آيد يا نه و موضوع ارتداد و شرايط آن چيست، بايد خاستگاه وضع اين حكم از ديدگاه قرآن بررسي شود. قرآن حقيقت اين مساله را اين گونه نقل مي نمايد:
"جمعي از اهل كتاب (يهود) گفتند (برويد ظاهراً) به آنچه بر مؤمنان نازل شده در آغاز روز ايمان بياوريد، و در پايان روز كافر شويد و (باز گرديد) شايد آنها (از دين خود) باز گردند".(5)
دوازده نفر از دانشمندان يهود خيبر و نقاط ديگر، نقشه اي ماهرانه براي متزلزل ساختن باور و ايمان بعضي از مؤمنان طرح نموده و با يكديگر تباني كردند كه صبحگاهان خدمت پيامبر برسند و در ظاهر ايمان بياورند، ولي در آخر روز از آيين برگردند. هنگامي كه از علت كارشان سؤال شد بگويند: ما صفات محمّد را از نزديك مشاهده كرديم و هنگامي كه به كتب ديني خود مراجعه نموده يا با دانشمندان ديني خود مشورت كرديم، ديديم صفات و روش او با آنچه در كتب ما است، تطبيق نمي كند و از اين رو برگشتيم. اين موضوع سبب مي شود كه عدهاي بگويند اينها كه به كتب آسماني از ما آگاه ترند، لابد آنچه را گفتهاند راست مي گويند و به اين وسيله ايمان مسلمانان متزلزل مي گردد.(6)
مكر و نيرنگ كفار به وسيله خداوند آشكار گرديد و خدا حدّ ارتداد را وضع نمود. بايد توجه داشت كه اين ترفند مختص زمان رسول خدا(ص) نمي باشد، بلكه در همه زمانها امكان اجراي آن وجود دارد.
اسلام با وضع چنين حكمي جلوي مفاسد احتمالي را (كه برخي نيز به وقوع پيوسته) گرفته است كه در زير به نمونه هايي از اين مفاسد اشاره مي كنيم:
1- همه مسلمانان از نظر اعتقاد و ايمان دروني در سطح بالا نيستند، بلكه برخي افراد در ايمان شان سست هستند. اين گونه تبليغات، افراد سست ايمان را تحت تأثير قرار مي دهد و آنها را از مسير حق باز مي دارد. حدّ و حكم شرعي ارتداد مي تواند افراد را از انحراف باز دارد.
2- اگر اسلام جلوي اين روند را نمي گرفت، نوعي جنگ رواني عليه دين صورت مي گرفت و كفار با تبليغات شديد عليه اسلام، علاوه بر اين كه مسلمانان را دلسرد مي كردند، باعث دلسرد شدن افرادي كه گرايش به اسلام داشتند مي شدند.
3- مهمترين مسئله ارتداد، پيامدهاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي آن است. در جامعه اسلامي كه احكام و قوانين آن پايه براي رفتارهاي فردي و اجتماعي و روابط خانوادگي مي باشد، نيز تعيين كننده رفتار انسانها با يكديگر و ارزشهاي اخلاقي جامعه است، هر گونه اختلالي در ايمان و اعتقاد انسانها با توجه به همسنگ نبودن آگاهيها، در رفتارها تأثير گذاشته ، پاي بندي به احكام و قوانين ديني واجتماعي را سست مي كند ، نيز اركان جامعه را مورد تهديد جدّي قرار مي دهد.
همچنين گسترش افكار انحرافي در جامعه كه توسط افراد مرتد ايجاد مي شود، نيروي مسلمانان را از جهت كمّي و كيفي مورد تهديد قرار مي دهد، از اين جهت هر گونه برنامه ريزي بر اساس نيروهاي اسلامي در جامعه، غير ممكن خواهد بود.
با توجه به موارد برشمرده مشخّص مي شود حكم ارتداد، يك حكم اجتماعي و سياسي است، هم چنين آنچه در روايات در مورد حكم ارتداد بيان شده، در زماني است كه انكار دين اسلام "جاحدانه " و مغرضانه باشد، يعني شخصي به رغم حقانيّت دين اسلام، به جهت انگيزه هاي نادرست، از دين اسلام خارج شده و در مقابل آن موضعگيري نمايد؛ بنابراين اگر كسي دين ديگري غير از اسلام را (آن هم پس از بررسي و به دور از هر گونه دوستي و دشمني و مشكلات ديگر) انتخاب نمايد، اين عقيده براي او محترم است، تا زماني كه به صورت موضعگيري در مقابل اسلام در نيايد ، يا به صورت سخنراني و تحريك ديگران در مقابل اسلام جبهه گيري نكند.
نكته قابل توجه در اين زمينه آن است كه حكم ارتداد در اديان آسماني ديگر نيز بيان شده و طبيعي است كه هر ديني براي پاسداري از كيان خود، راهكارهايي را براي وحدت پيروان انديشيده باشد.همان گونه كه دين يهود در زمان خود اجازه ارتداد نميداد و با شدّت برخورد ميكرد،(7) نيز در زمان حقانيت دين حضرت عيسي(ع) قانون ارتداد وجود داشت.(8)
آري پذيرش دين به عنوان يک مسئله فردي امري انتخابي است و انسان در انتخاب آن آزاد است و اين نکته اي است که در قرآن نيز مورد تأييد و تأکيد قرار گرفته ، اما انسان حق ندارد از آزادي سوءاستفاده كند . به بهانه آزادي، اعتقادات جامعه را متزلزل نمايد . امنيت فكري و فرهنگي اجتماع را سست و مختل كند. حكم ارتداد براي چنين موردي است . روشن است كه اين سخن مورد پذيرش عقل و عرف است.
در نتيجه اگر فردي در خانواده مسلمان تشخيص داد دين اسلام بر حق نيست، ميتواند دين ديگر را انتخاب كند، اما در جامعهاي كه براساس اعتقادات و باورهاي ديني، قوانين و رفتارهاي اجتماعي و فردي، نيز گرايش ها و آرزوهاي انسانها و ارزشهاي اخلاقي شكل گرفته (كه هر يك از اين موارد كاركردهاي بسياري در زندگي فردي و اجتماعي دارد) حق ندارد در برابر دين و اعتقادات موضعگيري نموده و درصدد تخريب آن ها باشد، زيرا اين امر آثار نامطلوب در زندگي فردي و اجتماعي ايجاد خواهد كرد و باعث تزلزل اركان اجتماعي خواهد شد.
بنابراين ارتداد از اين جهت كه افكار عمومي و ايمان مردم را متزلزل ميكند، اظهار آن روا و شايسته نيست. با وجود يك سري شرايط، اسلام با مرتد برخورد ميكند. اما اگر فرد باور خود را رواج نداد و به امنيت فكري و فرهنگي جامعه آسيبي وارد نكرد، به او كاري ندارند . عقيدهاش نزد خودش محترم است . به حكم عقل بايد بر اساس همان عقيده رفتار نمايد . بنابراين تغيير دين بدون اعلام ، تبليغ ، يا موضع گيري در مقابل اسلام و تخريب آن ، حكم اعدام ندارد.
چنان كه روشن شد مساله رعايت كيان جامعه اسلامي و برخورد با مرتدان و مخالفان با اين قانون در فرض وجود جامعه اسلامي معنا پيدا مي كند . در غير اين صورت عملا مجازات و محكوميت مرتد بي معناست ، زيرا برخورد با مرتد با حاكم جامعه اسلامي است. در نتيجه در كشورهايي كه داراي حكومت اسلامي نيستند، چنين فرضي معنا ندارد .پيروان اديان مختلف در اين كشورها به تبليغ و ترويج دين خود مي پردازند .
براي اطلاع بيش تر در موضوع ارتداد، به كتاب احكام مرتد از ديدگاه اسلام و حقوق بشر، تأليف سيف الله صرامي مراجعه فرماييد.
اما این که چرا در ايران بر خلاف برخی کشورها، مسيحيان اجازه تبليغ دين ندارند؟ باید گفت هرکشوري درباره اقليتهاي مذهبي قوانين خود را دارد که چگونه با آن ها رفتار نمايد. ايران اسلامي نيز در اين زمينه قوانين خود را دارد. از جمله اين که مسيحيان در انجام مراسم عبادي خود آزاد، اما در تبليغ دين آزاد نيستند. اين امراختصاص به ايران ندارد، در برخي کشور هاي ديگرنيز اقليت هاي مذهبي حق ندارند از دين خود تبليغ نمايند ،حتي در برخي کشور ها اقليت هاي مذهبي حق ندارند آزادانه مراسم مذهبي خود را برگزار نمايند. از جمله در فرانسه دختران مسلمان - هنگام حضور در مدارس - حق ندارند حجاب داشته باشند.
عدم اجازه تبليغ از دين مسيحيت- در ايران - نه بدان است که اين دين جذابيت دارد و موجب گرايش مردم به اين آن مي شود،زيرا اين دين داراي تناقضات و تعاليم غير معقول مي باشد، اين در حالي است که امروزه در دنيا- علي رغم اينکه عليه اسلام تبليغات ميشود- اما محبوبيت اسلام افزايش يافته . به گونهاي که غرب خواستار مقابله با آن شده است.
عدم اجازه تبليغ از دين مسيحيت در ايران ، بدان جهت مي باشد که ممکن است برخي مسيحيان از اين آزادي سوء استفاده کنند .به مباني حکومت صدمه بزنند،چنان که برخي از اقليت ها ي مذهبي ديگراين کار را کرده اند . اين امر با مصالح جامعه در تضاد وحکو مت اسلامي چنين اجازه را نمي دهند ، عدم اجازه تبليغ از مسيحيت به خاطر بعد سياسي آن است.
پىنوشتها:
1. بقره (2) آيه 256.
2. زمر (39) آيه 18.
3. بقره ، آيه 170 - مائده، آيه 104.
4. ميزان الحکمه، ح 6296 ؛ بحارالانوار، ج 23، ص 103.
5. آل عمران (3) آيه 73.
6. تفسير نمونه، ج 2، ص 466.
7. كتاب مقدس، تورات، سفر تثنيه، فصل 13.
8 .عهد جديد (انجيل)، نامهاي به مسيحيان عبراني، بند 10.
۱۳۸۹/۰۵/۲۷ ۱۶:۰۳ شناسه مطلب: 16880
همانگونه كه ميدانيم نماز ستون دين وواجب وقتي در حال خواندن نماز وراز نياز با خالق هستيم چه سعادتي بالاتر است كه ما بايد در مسافرت نيايش با خدا را كاهش دهيم چرا كامل نخوانيم
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
گرچه احکام اسلام همهاش داراي مصالح ميباشد و در قرآن و روايات به فلسفة بعضي از احکام اشاره شده است، ولي ما موظفيم همة عبادات را از روي تعبد و تسليم در برابر اوامر الهي انجام دهيم، گرچه به فلسفة عبادات آشنا باشيم. پس چون دستور اسلام اين است که مسافر نماز را شکسته بخواند، در حال سفر با شرايط خاص نمازهاي چهار رکعتي را شکسته ميخوانيم.
از آياتي که دربارة نماز و روزه نازل شده استفاده ميشود که اين احکام ، به جهت آسان گرفتن و آسايش مسافر بوده . در آية 185 بقره آمده است:
«...فَمَن شَهِدَ مِنکمُ الشَّهْرَ فَلْيصُمْهُ وَمَن کانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَي سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيامٍ أُخَرَ يرِيدُ اللّهُ بِکمُ الْيسْرَ وَلاَ يرِيدُ بِکمُ الْعُسْرَ... ؛
پس هر کس ماه رمضان در شهر و وطن خود باشد، بايد روزه بگيرد . هر کس بيمار يا مسافر باشد، در ايام ديگر روزه بگيرد. خدا آساني را براي شما اراده کرده و مشقت و سختي را از شما نخواسته است...».
نيز در مورد نماز در سوره نسا آيه 101 آمده است : وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الأَرْضِ فَلَيسَ عَلَيکمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُواْ مِنَ الصَّلاَةِ ....؛
هنگامي که سفر کنيد، گناهي بر شما نيست که نماز را کوتاه بخوانيد.
خداوند منّت گذارده و حکم امتناني براي مسافر وضع و هديه کرده است. رد کردن و برگرداندن هدية الهي، خلاف ادب است. بنابراين عقل سليم تجويز نميکند که بر خلاف خواستة خداوند در سفر نماز را تمام بخواند و يا روزه بگيرد امّا اگر کسي بر خلاف اين حکم عمل کند، يعني مسافر در سفر نماز را چهار رکعتي بخواند ويا روزه بگيرد، صحيح نيست، به دليل رواياتي که وارد شده است که کوتاه خواندن نماز در سفر يک نوع تخفيف الهي است و ادب اقتضا ميکند که انسان اين تخفيف را رد نکند و نسبت به آن بي اعتنايي به خرج ندهد. در روايات اهل سنت از پيغمبر اکرم (ص) نقل شده که در باره نماز قصر فرمود : صدقة تصدق الله بها عليکم فاقبلوا صدقته ؛ (1) هديه اي از خداوند است. آن را بپذيريد .
نظير اين حديث از طريق شيعه نيز آمده است. امام صادق (ع) از پيامبر (ص) نقل ميکند : «افطار در سفر و نماز قصر از هداياي الهي است .کسي که از اين کار صرف نظر کند، هديه الهي را رد کرده است» .(2)
امام باقر(ع) فرمود: «گروهي با پيامبر در ماه مبارک رمضان در سفر بودند. پيامبر در سفر روزه نگرفت، ولي برخي از همراهان روزه گرفتند. پيامبر(ص) فرمود: « اينان تا روز قيامت از نافرمانان خواهند بود».(3)
امام صادق(ع) فرمود: «خدا تصدّق کرده بر مريض و مسافر که روزه نگيرند. آيا پسنديده است که صدقة خدا برگردانده شود؟!»(4)
پي نوشت ها :
1. سنن بيهقي، ج 3، ص 134 .
2. تفسير نمونه، ج4، ص 97، به نقل از وسايل الشيعه، ج 5، ص 540 .
3. وسائل الشيعه، ج 7، ص 124.
4. همان.