فلسفه احكام

سلام.. من مطالبی درباره ی تقسیم بندی حقوق و وظایف مردان و زنان بر اساس توانایی های جسمی آنها خواندم و قبولشان هم دارم... مگر در قرآن نیامده که برتری به تقوا است؟؟ با وجود این چرا هنگام نماز خواندن مرد باید جلوی زن بایستد؟؟؟؟ زیرا امکان دارد زن با تقواتر از مرد باشد.... ویک سؤال دیگر.. آیا دلیل به سن تکلیف رسیدن دختران در 9 سالگی مدت زمانی است که زن به دلیل عذر شرعی نمی تواند نماز بخواند ولی مرد می تواند نماز بخواند تا با این وسیله (زودتر به سن تکلیف رسیدن) جبران شوداست یا خیر؟؟؟ و اگر دلیل این است خوب آیا قوای جسمانی یک دختر 9 ساله با یک پسر 15 ساله برابری می کند برای روزه گرفتن؟؟ زیرا بسیاری از دختران را دیده ام که به این دلیل روزه نمی گیرند. آیا عقل یک پسر 15 ساله با یک دختر 9 ساله از نظر اسلام برابر است؟؟ زیرا می دانیم که هر دو باید پس به تکلیف رسیدن نماز بخوانند و به دستورات دینی پایبند باشند. و مسلّماً یک انسان عاقل در انجام دادن تکالیف و وظایف خود دقیق تر و کوشاتر است. و در سوره ی زخرف آمده است که نبوت یک نعمت است. اگر نعمت است پس چرا زنان از این نعمت بهره مند نبودند؟؟ و من سوالات زیادی در این باره دارم آیا پرسیدن این سوالات گناه است؟؟؟؟ یا علی...

سؤال 1- من مطالبی درباره ی تقسیم بندی حقوق و وظایف مردان و زنان بر اساس توانایی های جسمی آنها خواندم و قبولشان هم دارم... مگر در قرآن نیامده که برتری به تقوا است؟؟با وجود این چرا هنگام نماز خواندن مرد باید جلوی زن بایستد؟؟؟؟ زیرا امکان دارد زن با تقواتر از مرد باشد؟

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
يكى از مسلّمات اسلامى اين است كه احكام شرعى تابع و برگرفته از مصالح و مفاسد واقعى است، يعنى هر امر شرعى به علت مصلحت ضرورى است و هر نهى شرعى ناشى از مفسده‏اى است كه بايد ترك شود. خدا براى اين كه بشر را به يك سلسله مصالح واقعى كه سعادت او در آن است برساند، امورى را واجب يا مستحب كرده است . براى اين كه بشر از مفاسد دور بماند، او را از پاره‏اى كارها منع نموده است. اگر مصالح و مفاسد نبود، نه امرى بود و نه نهيى.
مصالح و مفاسد و به تعبير ديگر حكمت‏ها به گونه‏اى است كه اگر عقل انسان به آن‏ها آگاه گردد، عقل نيز همان حكم را مى‏كند كه شرع بيان كرده است.
جلو بودن مرد از زن در هنگام نماز برتري حساب نمي شود تا آن را با تقواي زن و مرد ارتباط بدهيم. بلکه جلو بودن مرد از زن در هنگام نماز اصلا ربطي به تقوا ي بيش تر و کمتر ندارد. ممکن است يک زن در مقام تقوي به مراتب از مرد بالاتر باشد، ولي در عين حال حکم مسأله از نظر مراجع همين است.
ممکن است فلسفه اصلي آن باشد که جاذبه جنس مخالف روي فکر و روح ديگري اثر گذار باشد . اگر زن با فاصله کم جلو تر از مرد يا محاذي و مساوي باشد و پرده و مانع در بين نباشد، جاذبه جنس مخالف روح و فکر مرد ها را در هنگام نماز گرفتار مي کند، حالت خضوع وخشوع را از بين مي برد. نيز ممکن است حکمت هاي ديگري درکار باشد. در هرصورت اين مسأله براساس تقوي حساب نشده است، بلکه مصلحت هاي ديگري در کار مي باشد.(1)

پي نوشت:
1.آيت الله سيستاني، توضيح المسائل مسأله 874 و8751.
--------------------------------

پرسش 2- دليل به سن تکليف رسيدن دختران در 9 سالگي مدت زماني است که زن به دليل عذر شرعي نمي تواند نماز بخواند ،ولي مرد مي تواند نماز بخواند تا با اين وسيله (زودتر به سن تکليف رسيدن)جبران شود است ؟ اگر دليل اين است، آيا قواي جسماني يک دختر 9 ساله با يک پسر 15 ساله برابري مي کند، براي روزه گرفتن ،زيرا بسياري از دختران را ديده ام که به اين دليل روزه نمي گيرند؟

پاسخ:
دليل اين مسأله که دختران در 9 سالگي به سن بلوغ مي رسند، رشد عقلي و فکري دختران است که زود تر از پسران به رشد فکري مي رسند . اين يک امتياز براي دختران حساب مي شود که زود تر از پسران به رشد عقلي مي رسند و شايستگي انجام تکليف را پيدا مي کنند، اين که آيا زودرس بودن بلوغ دختران، وسيله جبران دوران عادت ماهيانه خانم ها هم است،ممکن است زود رس بودن بلوغ دختران اين مسأله را هم جبران کند، لکن زودرس بودن بلوغ جنسي در دختران مربوط به خلقت و آفرينش آنان است. بلوغ جنسي دختران از نظر تکويني در سني کم تر از سن پسران محقق مي شود.
انديشه و عقل دختران نيز زودتر از پسران شکفته مي‏شود .دليلش آن است که دختران قبل از پسران زبان مي‏ گشايند. زودتر از آنان آغاز به سخن مي‏کنند. با توجه به رابطه غير قابل انکاري که بين انديشه و سخن گفتن وجود دارد، اين نتيجه به دست مي‏ آيد که دستگاه فکري دختران زودتر از پسران به کار مي‏ افتد.(1)
اما نسبت به ضعف جسماني دختران در انجام تکاليف شرعي:
دختري که به سن بلوغ رسيده باشد، در صورت امکان واجب است روزه را بگيرد و تکاليف شرعي را انجام دهد،ولي اگر در اثر ضعف جسمي توان روزه گرفتن را نداشته باشد، در صورتي که روزه گرفتن براي او حرجي باشد، يعني روزه گرفتن براو به طوري سخت باشد که عادتا قابل تحمل نباشد و يا خوف ضرر داشته باشد،در اين صورت روزه گرفتن براي او واجب نيست، و هر زمان قدرت بر روزه گرفتن پيدا نمود، قضاي آن را بگيرد(2)
1- آيت الله بهجت: بايد قضاي روزه ها را بعدا بگيرد ولي کفاره ندارد
پي نوشت ها:
1. محمد تقي فلسفي، بزرگسال و جوان، ج 2، ص 135.
2. سؤال تلفني (7741415-0251) از دفتر آيت الله سيستاني
-----------------------------

پرسش 3- آيا عقل يک پسر 15ساله با يک دختر 9 ساله از نظر اسلام برابر است؟؟زيرا مي دانيم که هر دو بايد پس به تکليف رسيدن نماز بخوانند و به دستورات ديني پايبند باشند..و مسلما يک انسان عاقل در انجام دادن تکاليف و وظايف خود دقيق تر و کوشاتر است..

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
همان طور که در پاسخ سؤال ديگري شما بيان شد، دستگاه فکري دختران زودتر از پسران به کار مي ‏افتد و معمولا دختران در 9 سالگي همان بلوغ فکري را پيدا مي کنند که پسران در 15 سالگي به دست مي آورند.
-----------------------------

پرسش 4- در سوره زخرف آمده است که نبوت يک نعمت است..اگر نعمت است پس چرا زنان از اين نعمت بهره مند نبودند؟

پاسخ:
در اين که نبوت، نعمت و رحمتي است که نصيب بندگان برگزيده مي شود، شکي نيست. کسي که به مراتب بالاي عبوديت و بندگي برسد، از جانب خدا برگزيده مي شود. نعمت وحي نصيب او مي گردد و به علم الهي آموخته مي شود و باب الهامات غيبي بر وي گشوده مي گردد و...
اما اين نعمت و خبر شدن از غيب و خبر دادن از غيب و...، فرع بر عبوديت و بندگي است . اول بايد فرد عبد الله و ولي الله شود تا بعد برگزيده گشته و قلبش به نور خدا نوراني شده و از علم لدني مملو گردد . تا اين جا به هيچ وجه مختص مردان نيست.
اين مريم سلام الله عليها است که به بيان قرآن به مراتب بالاي بندگي مي رسد. خدا او را مانند آدم و ابراهيم و نوح و...، بر مي گزيند. ملائکه خدا بر او نازل مي شوند و از غيب او را خبر مي دهند که تو را برگزيديم و به تو فرزندي خواهيم داد که بر بني اسرائيل رسول خواهد بود:
وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى‏ نِساءِ الْعالَمينَ يا مَرْيَمُ اقْنُتي‏ لِرَبِّكِ وَ اسْجُدي وَ ارْكَعي‏ مَعَ الرَّاكِعينَ ... إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجيهاً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبينَ وَ يُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ مِنَ الصَّالِحينَ (1)
اى مريم، از پروردگارت اطاعت كن و سجده كن و با نمازگزاران نماز بخوان. اين ها از خبرهاى غيب است كه به تو وحى مى‏ كنيم. و گر نه آن گاه كه قرعه زدند تا چه كسى از ميان شان عهده‏دار نگهدارى مريم شود، آن گاه كه كارشان به نزاع كشيد، تو در نزدشان نبودى. فرشتگان گفتند: اى مريم، خدا تو را به كلمه خود بشارت مى ‏دهد. نام او مسيح، عيسى پسر مريم است، در دنيا و آخرت آبرومند و از مقرّبان است. با مردم هم چنان كه در بزرگى، در گهواره سخن مى‏گويد، و از شايستگان است.
ساره همسر ايراهيم خليل است که ملائکه را مي بيند و از آنان مي شنود که فرزند دار خواهد شد و...:
وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهيمَ بِالْبُشْرى‏ قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنيذٍ فَلَمَّا رَأى‏ أَيْدِيَهُمْ لا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَ أَوْجَسَ مِنْهُمْ خيفَةً قالُوا لا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى‏ قَوْمِ لُوطٍ وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ قالَتْ يا وَيْلَتى‏ أَ أَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ وَ هذا بَعْلي‏ شَيْخاً إِنَّ هذا لَشَيْ‏ءٌ عَجيبٌ قالُوا أَ تَعْجَبينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَميدٌ مَجيد؛(2)
به تحقيق رسولان ما براى ابراهيم مژده آوردند. گفتند: سلام. گفت: سلام. و لحظه‏اى بعد گوساله‏اى بريان حاضر آورد. و چون ديد كه بدان دست نمى‏يازند، آنان را ناخوش داشت و در دل از آن ها بيمناك شد. گفتند: مترس، ما بر قوم لوط فرستاده شده‏ايم. زنش كه ايستاده بود، خنديد. او را به اسحاق بشارت داديم و پس از اسحاق به يعقوب.
زن گفت: واى بر من، آيا در اين پيرزالى مى‏زايم و اين شوهر من نيز پير است؟ اين چيز عجيبى است. گفتند: آيا از فرمان خدا تعجب مى‏كنى؟ رحمت و بركات خدا بر شما اهل اين خانه ارزانى باد. او ستودنى و بزرگوار است.
به گواهي روايات فراوان، بعد از وفات رسول خدا جبرئيل بر حضرت زهرا فرود مي آمد . حوادث آينده را به اطلاع ايشان مي رساند . ايشان فرموده هاي جبرئيل را املا مي کرد. حضرت علي مي نوشت که مجموعه آن "مصحف فاطمه" (ع) شد.
اما نبوت تشريعي و رسالت ، تکليف و شاني اجرايي است که خداوند حکيم فقط مردان را براي اداي رسالت برگزيده ،زيرا اين شان هم اختلاط و مواجهه با مردم را نياز دارد که خداوند آن را براي زنان جز در موارد لازم نپسنديده ، رسول بايد داراي شرايطي باشد که کلام و امرش را نافذ گرداند. بشر معمولا نخوت دارد به خصوص مردان و بزرگان بشر که بيش تر مردان بوده اند ،پذيرش نبوت و هدايت و رهبري و پيشوايي يک زن را براي خود کسر شان مي دانند . اگر پيامبران از جنس زن بودند ، در ماموريت کم تر قرين موفقيت مي شدند. بدين جهت و به جهاتي ديگر که نمي دانيم و شايد اصل آن جهات باشد، خداوند مصلحت ديده اين شان را به مردان واگذارد . ما را که به مصالح آگاه نيستيم، سزاوار نيست مشرکان قريش را همرنگ شده و در تقسيم رحمت و نعمت، به خدا رهنمود دهيم:
وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلى‏ رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظيمٍ أَ هُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ؛ (3)
گفتند: چرا اين قرآن بر مردى از بزرگمردان آن دو قريه نازل نشده است؟ آيا آنان رحمت پروردگارت را تقسيم مى‏كنند
در حالي که خدا خود داناتر است که رسالتش را به دوش چه کسي بگذارد:
اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَه‏(4)
خدا داناتر است كه رسالت خود را در كجا قرار دهد.

پي نوشت ها:
1. آل عمران(3)آيه43-46.
2.هود(11)آيه70-73.
3. زخرف(43)آيه31-32.
4. انعام(6)آيه124.

حكم امام درباره اعدام سلمان رشدي، از آن رو بود كه مقدس ترين اعتقادات..
حكم امام درباره اعدام سلمان رشدي، از آن رو بود كه مقدس ترين اعتقادات متجاوز از سه ميليارد مسلمان جهان را زير سؤال برده ...

چراحکم اعدام برای سلمان رشدی صادرشد اما برای کسانی که کاریکاتور پیامبر راکشیدند و به اسلام توهین می کنند این حکم صادر نمی شود؟

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
حكم امام درباره اعدام سلمان رشدي، از آن رو بود كه مقدس ترين اعتقادات متجاوز از سه ميليارد مسلمان جهان را زير سؤال برده، هم پيامبر را استهزاء كرده، هم قرآن را آيات شيطاني قلمداد نموده بود. با هماهنگي استكبار جهاني بر ضد اسلام كتابي نوشته بود، تا در اذهان مردم اروپا و امريكا و شرق و غرب، آيين اسلام را برگرفته از شيطان جلوه دهد. سلمان رشدي تنها يك مرتد و محارب و مفسد في الارض نيست، بلكه وسيله اي براي تهاجم فرهنگي آميخته با اتهامات و دروغ ها عليه اسلام و حضرت محمد شده است. فتواي امام در جهت خنثي كردن يك توطئه جهاني بود كه همه آن ها مي خواستند كتاب را به تمامي زبان ها ترجمه كنند و به سهولت در اختيار جوان هاي مسلمان و كساني كه هوادار اسلام هستند بگذارند. حكم قتل او در درجه اوّل يك حركت سياسي و تدافعي عليه استكبار بود. در درجه دوم يك حكم شرعي و در درجه بعد يك حكم اعتقادي و مذهبي و سياسي .
توهين هائي که بعدها در رسانه ها به به مقدسات اسلامي شد، در حدي نبود که نياز به صدور حکم اعدام داشته باشد. گرچه در برابر آن ها نيز تا حدي از سوي مسلمانان عکس العمل مناسب صورت گرفت.
حكم قتل سلمان رشدي از باب ارتداد بوده كه در مورد ديگران اين گونه نبوده است.

وقتی خدا به همه چیز اگاه است چرا زن باید موقع نماز خود را بپوشاند؟

پاسخ: در مورد حجاب زنان در نماز، به دليل و روايت خاصي در بيان حكمت آن برخورد نكرده ايم، در حالي كه اصل وجوب پوشش زنان در آنها بيان شده است. در عين حال كه مي دانيم و اطمينان داريم احكام دين اسلام بر اساس مصالح واقعي است كه خداوند عالَم به تمام اسرار آن ها آگاهي داشته و بر بندگان مقرر و معين كرده تا به مصالح واقعي احكام دست يافته و به سعادت و كمال برسند.
همچنين به عنوان يك حكمت عام در احكام دين اسلام مي دانيم كه مقررات الهي سنجشي براي ميزان تعبد و تسليم انسان در مقابل پروردگار است كه چقدر اهميت و ارزش به رضاي الهي مي نهد. اگر خواستة دل بر خلاف رضاي الهي باشد، چگونه عمل خواهد كرد و ميزان تعبد و تسليم او در مقابل آفريدگار جهان و عالِم به تمام اسرار هستي چگونه خواهد بود.
با اين توضيحات در مورد حجاب در نماز مي گوييم:
حكمت پوشش بدن و رعايت حجاب اسلامى بر زن در حال نماز پنهان كردن و مستور نمودن خود از خدا نيست؛ زيرا چيزى از علم خدا پنهان نيست و خداوند بر همه چيز در همه حالات آگاه است، بلكه يكى از حكمت¬هاى اين حكم رعايت ادب است، يعنى بدون ستر و پوشش لازم، هنگام نماز خواندن، نوعي بى احترامى به حساب ميآيد. اين مسئله در تمام اديان در هنگام عبادت وجود داشته و براي زنان اين اهميت ويژه بوده است.
در دين اسلام براي نماز و ايستادن در مقابل پروردگار و راز و نياز با او، آداب و احكامي قرار داده شده تا انسان آمادگي لازم براي حضور در مقابل پروردگار را پيدا كند. از جمله طهارت قبل از نماز و وضو و رو به قبله ايستادن و... كه برخي از آن موارد آداب مستحب است، مانند لباس پاكيزه پوشيدن، استفاده از عطر و به طور كامل پوشيده بودن.
مورد اخير در مورد زنان واجب است كه مي تواند به دلائل مختلف باشد، از جمله اين كه به زنان مي¬فهماند حجاب و پوشاندن بدن در مقابل ديگران آن قدر اهميت دارد كه خداوند آن را حتي در نماز و راز و نياز با خود نيز خواسته است..هم چنين حجاب در نماز نوعي تمرين مستمر و روزانه براي حفظ حجاب و تاكيد بر آن در درون جامعه و اجتماع است. در حقيقت همراه نماز، درس عفّت و پوشش مناسب مي دهد، تا الگوي رفتاري و كرداري زن مسلمان را معرفي كند. در عين حال پوشش كامل در پنج نوبت در شبانه روز تمرين و تلقين عملي بسيار خوب و مناسبي بر پوشش و حجاب اسلامي زن مسلمان است.
بنابر اين مي تواند حجاب ازجمله عواملي باشد كه در پاسداشت دائمي پوشش اسلامي زن و جلوگيري از آسيب پذيري او نقش مهمي ايفا كند. اگر بپذيريم اسلام همواره درصدد حفظ حجاب بانوان و مصونيت آنها است و به عفّت و پاكدامني سفارش مي كند، متوجه مي شويم پوشش كامل همسو با اين ايده است.
از طرف ديگر نماز خواندن در منظر مردم و در اماكن عمومي و مساجد و مجامع، حجاب كامل مي طلبد، به ويژه براي زنان تا از نگاه ديگران مصون بمانند، مخصوصاً كه در نماز ركوع و سجده و نشست و برخاست است، در اين صورت حجاب كامل موجب مصون ماندن زنان از نگاه ديگران و باعث حفظ آرامش روحي نمازگزار، نيز پاسداري از عفّت عمومي مي شود و چون تفاوتي بين نوع پوشش نماز گزار در موارد و شرايط متفاوت نيست، در مواردي نيز كه زن در خانه خود ودر جاي خلوت است، اين حكم در آن جا نيز تعميم داده شده و استثنا نشده است، در عين حال كه اين احتمال وجود دارد كه در هر لحظه نامحرمي داخل خانه و حتي در جاي خلوت شده و زن را در حالي كه حجاب ندارد، ببيند. در هر حال اين مسئله در احساس آرامش زن و احساس حضور در مقابل پروردگار تاثير بسيار دارد.

سلام، ابتدا لازم می دانم از جواب های عالی، سریع و صریح شما بی نهایت تشکر کنم. سؤالم این بود که آیا مقام معظم رهبری بر خلاف نصّ قانون اساسی پیشین که مرجعیت را شرط رهبری می دانست انتخاب نشده اند؟ و این انتخاب غیرقانونی نبوده؟ چون ظاهرا شرط اجتهاد به جای مرجعیت بعد از انتخاب ایشان به رهبری صورت گرفته است. متشکرم

پاسخ:
پرسشگر گرامي باسلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز
قبل از آن که مقام معظم رهبري به رهبري انتخاب شود، در زمان حضرت امام و توسط شوراي بازنگري قانون اساسي كه توسط امام تعيين شده بود، شرط مرجعيت از قانون اساسي حذف شده بود وآيت الله خامنه اي طبق قانون اساسي باز نگري شده که از آن شرط مرجعيت براي رهبري حذف شده بود، انتخاب گرديد.
مرحوم امام خميني در زمان حيات خود و دقيقاً درتاريخ 1368/3/4 فرمان بررسي مجدّد قانون اساسي را صادر فرمودند و عدّه اي از نخبگان را تعيين نمودند تا مواردي را كه نياز به اصلاح دارد، اصلاح نموده و به رؤيت ايشان برسد. كميتة مذكور دراسرع وقت اصلاحات مورد نظر را انجام داد و به تأييد امام راحل رسيد، از جمله تغييرات مهم در قانون اساسي كه پيش از رحلت امام مورد تأييد ايشان قرار گرفت و مبناي عمل مجلس خبرگان رهبري واقع شد، برداشتن شرط مرجعيت از رهبري بود.
در قانون اساسي مصوب 1358 يكي از شروط رهبري را مرجعيت قرار داده بودند. اين شرط در كميتة بررسي قانون اساسي تعيين شده از سوي امام راحل به شرط كفايت اجتهاد تغيير كرد. نظر امام اين بود كه براي ادارة نظام و رهبري جامعه، شرط اجتهاد كافي است. همان گونه كه به آگاهي رسيد، كليه اصلاحات به عمل آمده مورد تأييد امام راحل قرار گرفت و به تأييد ملت نيز رسيد. پس از رحلت امام خميني در جلسة خبرگان 1368/3/14 شمسی مصادف با 29 شوال 1409 قمری، مقام معظم رهبري با اكثريت قاطع اعضاي مجلس به عنوان رهبر نظام جمهوري اسلامي ايران برگزيده شدند.
مراتب اجتهاد مقام معظم رهبري قبلاً مورد تأييد بسياري از مراجع تقليد قرار گرفته بود . بعد از ارتحال آيت الله اراکي، مقام معظم رهبري به عنوان يکي از مراجع تقليد از سوي جامعة مدرسين حوزة علميه قم مورد تأييد قرار گرفت و طي اطلاعية مهمي كه جامعه محترم مدرسين منتشر کرد، مرجعيت 7 نفر ازعلما و مجتهدين اعلام گرديد که نام ايشان ميان آنان بود. بر اين اساس مقام رهبري بر اساس قانون اساسي جمهوري اسلامي انتخاب شده و بر خلاف قانون نبوده است.

چرا دیه زن تا یک سوم برابر مرد و از آن به بعد نصف است؟ آیا فلسفه آن معلوم است؟ ممنونم

شرح: چرا ديه زن تا يک سوم برابر مرد و از آن به بعد نصف است؟
پاسخ:
در مورد نصف بودن ديه، حکمت اصلي که در روايات بيان شود و غالب أدلّه بر محور آن قرار دارد، مسئوليت اقتصادي مردان در خانواده است که بايد، مهر، نفقه و... را بپردازند. فقدان مرد در خانواده ضربه مالي و اقتصادي را بر ديگر افراد خانواده تحميل مي کند. ضرر آن متوجه زن و فرزندان مي شود. در احکام شرع براي جبران اين موضوع اضافه ديه در مردان را مدّ نظر قرار داده است. فقدان مرد علاوه بر آسيب روحى و عاطفى كه بر خانواده وارد مى‏ كند، مشكل اقتصادى نيز به همراه دارد. پس شايسته و به جاست كه هر دو بعد، مورد توجه قرار گيرد. از اين رو مى‏ توان تصور كرد كه شاخص اصلى و كلى ديه، ديه زن است و مازاد بر آن به منظور جبران نارسايى و كمبود منبع درآمد مالى و اقتصادى است كه به وجود آمده، نه اين كه اصل، ديه مردان باشد و كمتر بودن ديه زن، نشانه نقص وجودى او باشد، يعني در اين مورد اضافه ديه، به خانواده مرد برمي گردد، نه به خودش.
در مساوي بودن ديه تا قبل از يک سوم، دليل خاصي در روايات بيان نشده است، اما شايد با توجه به معيار فوق، بتوان گفت چون تا قبل از يک سوم، آسيب اقتصادي چنداني در تأمين معيشت وارد نمي شود؛ بنابراين نيازي به نصف شدن تا قبل از يک سوم نيست. يا نيازي به دو برابر شدن ديه مرد، اما در بيش از اين مقدار آسيب در تأمين اقتصاد خانواده وارد مي شود.
از اين حکم حدّاقل اين مسئله را مي توان استنباط کرد، که مبناي دو برابر بودن ديه مرد، يا نصف بودن ديه زن، به معناي نصف بودن ارزش زن به مرد نيست که برخي از سايت هاي اسلام ستيز تبليغ مي کنند، چون در آن صورت مي توان گفت که پس چرا در کمتر از يک سوم مساوي هستند؟
اين حکم نشان مي دهد که ارزش گزاري براي زن و مرد نيست و موضوع حکم صرفاً جنسيت يا اعضاي مربوط به جنس خاص نيست.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها