مذاکره

نتیجه مشترک تمامی مذاکرات ایران و آمریکا در دوران مختلف، پایبندی ایران و ناپایبندی آمریکا به وعده‌های داده شده است.

پرسش:

مذاکرات ایران و آمریکا در دهه 60 و دولت سازندگی، شامل چه موضوعاتی بود و چه نتایجی به دنبال داشت؟

پاسخ:

پس از قطع روابط آمریکا و ایران در سال 1359، مذاکرات ایران و آمریکا همواره مورد توجه مردم ایران و کارشناسان داخلی و بین‌المللی قرار گرفته است. با توجه به اینکه این مذاکرات، همواره در طول تاریخ قطع روابط آمریکا و ایران، مخالفان و موافقانی داشته، بررسی نتایج حاصل از این مذاکرات حائز اهمیت است. حال، پرسش این است که این مذاکرات در دهه 60 و دولت سازندگی شامل چه موضوعاتی بود و چه نتایجی برای ملت ایران به دنبال داشته است؟ روابط آمریکا و ایران پس از تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام در 13 آبان سال 1358 وارد مرحله تنش شد و در 18 فروردین سال 1359 پس از موافقت امام خمینی با ماندن گروگان‌ها در اختیار دانشجویان، با تصمیم کارتر، رئیس‌جمهور آمریکا قطع شد و کارتر دستور داد که ظرف 24 ساعت دیپلمات‌های ایران خاک آمریکا را ترک کنند. البته کارتر به دنبال تسخیر سفارت در آبان 58 دستور اخراج دیپلمات‌های ایرانی از آمریکا را صادر کرده بود و تنها 35 دیپلمات ایرانی در آمریکا باقی مانده بودند. (1) هم‌زمان با قطع روابط دیپلماتیک، کارتر صادرات به ایران به‌جز در حوزه دارو و مواد غذایی را نیز فوراً قطع کرد، هرچند به گفته خود کارتر، صادرات همین دو مورد نیز در ماه‌های اخیر به حداقل رسیده و ناچیز بوده است. (2) پس از ورود روابط آمریکا با ایران به مرحله جدید، هرازگاهی، بحث مذاکره میان آمریکا و ایران به بهانه‌های مختلف مورد توجه قرار گرفته و این مذاکرات همواره مخالفان و موافقانی داشته است. برای رسیدن به قضاوتی روشن درباره این مذاکرات، بررسی تاریخچه و نتایج حاصل از آن‌ها برای ملت ایران را مفید است. مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا به دلیل مواضع خصمانه آمریکا در این سال‌ها بسیار کم رخ داده است و در مذاکرات مستقیم مسئله هسته‌ای، مسائل منطقه‌ای و آزادی زندانیان موضوعات اصلی مذاکرات بوده است.

 

 تاریخچه مذاکرات میان ایران و آمریکا از پیروزی انقلاب اسلامی تا پایان دولت سازندگی را می‌توان به شرح زیر بیان کرد:

1. مذاکرات الجزایر و نتایج آن؛

پس از تسخیر سفارت آمریکا در ایران، دولت آمریکا که موقعیت و منافع خود در ایران را از دست داده بود و نفوذ منطقه‌ای خود را درخطر می‌دید به خراب‌کاری برای حل مسئله گروگان‌ها دست زد. از طرفی در ایران، مجلس شورای اسلامی در 11 آبان سال 1359 با چهار شرط به دولت اجازه داد که اختلافات خود با آمریکا بر سر مسائل گروگان‌ها را حل کند. ازاین‌رو، مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و آمریکا با وساطت الجزایر شکل گرفت که به صدور بیانیه‌‌هایی تحت عنوان «بیانیه‌های الجزایر» منجر شد. (3) ازآنجاکه این بیانیه‌ها به توافق بین‌المللی میان ایران و آمریکا منتهی شد، تعهدات حقوقی لازم‌الاجرا برای طرفین ایجاد کرد که در متن بیانیه آمده است. در این توافق، دولت ایران متعهد به آزادی گروگان‌‌ها شد و آمریکا نیز متعهد به عدم‌مداخله در امور ایران، استرداد دارایی‌های ایران، لغو تحریم‌های تجاری ایران، حل‌وفصل دعاوی خود علیه ایران و برگشت دارایی‌های خانواده محمدرضا پهلوی شد. (4) در 29 دی سال 1359 دولت آمریکا بخشی از دارایی‌های ایران در حدود 7 میلیارد دلار را به‌حساب امانی مشخص‌شده در توافقات واریز کرد و در 30 دی‌ماه، یعنی فردای همان روز، 52 گروگان آمریکایی از طریق الجزایر به آمریکا منتقل شدند. ایران به تعهدات خود منطبق بر بیانیه الجزایر عمل کرد، اما دولت آمریکا افزون بر اینکه از پرداخت کامل مطالبات ایران سر باز زد و به سایر تعهدات خود در قالب بیانیه الجزایر نیز عمل نکرد، به تعمیق اختلافات داخلی در ایران، باهدف تضعیف نظام، از طریق تقویت جریان‌های لیبرالیستی و ملی‌گرایانه از مسیر اشخاصی مثل بنی‌صدر، قطب‌زاده و سایر عوامل وابسته دامن زد و گروه‌های مارکسیستی و التقاطی را به صحنه فعالیت‌های تروریستی و مسلحانه کشاند. (5)

 

2. ماجرای مک‌فارلین و نتایج آن؛

ماجرای مک‌فارلین یا به قول آمریکایی‌ها ایران ـ کنترا، در سال 1365 به دنبال اقدامات پنهانی دولت دونالد ریگان رئیس‌جمهور آمریکا، فاش شد. در این ماجرا با دو هدف آزادی گروگان‌های آمریکایی در لبنان که در اختیار سازمان «جهاد اسلامی» قرار داشتند و گسترش روابط ایالات‌متحده آمریکا با ایران، سلاح‌هایی از سوی دولت آمریکا تحویل ایران و بهای آن نیز دریافت می‌شد. این معامله مخفیانه به رسوایی بزرگی برای آمریکایی‌ها تبدیل شد و ریگان در ابتدا اعلام کرد که در جریان اقدامات همکارانش در کاخ سفید قرار نداشته است و در ادامه، فروش سلاح برای آزادی گروگان‌ها را نیز انکار کرد. ماجرا ازآنجا آغاز شد که سرهنگ «اولیور نورث» از اعضای شورای امنیت ملی آمریکا، در سال 1364 اجرای طرحی را آغاز کرد که در قالب آن، گروه‌های ضد انقلاب نیکاراگوئه موسوم به «کنترا» ها که علیه نظام ضدآمریکایی «ژنرال اورتگا» می‌جنگیدند، با درآمد ناشی از فروش سلاح‌های آمریکایی، تقویت و تجهیز شوند. در اولین گام، «میشل لدین»، مشاور «رابرت مک‌فارلین»، رئیس شورای امنیت ملی، از شیمون پرز، نخست‌وزیر وقت رژیم صهیونیستی برای انجام این معامله کمک خواست. در آن سال، ایران در حال جنگ با عراق بود و برای تأمین سلاح‌های موردنیازش از طرف‌های غربی با مشکلات زیادی روبرو بود. در این طرح، سلاح‌های آمریکایی از طریق یک دلال بین‌المللی به نام «منوچهر قربانی‌فر» به گروهی از سیاسیون به‌اصطلاح میانه‌رو در تهران تحویل می‌شد. در جولای 1985 (تیر 1364)، نخستین محموله موشک‌های «تاو» به منوچهر قربانی‌فر که با برخی سیاستمداران ایرانی روابط دوستانه‌ای داشت، تحویل داده شد و چند ساعت پس‌ازاین اقدام، «ریورند بنجامین وییر»، گروگان آمریکایی در خیابان‌های بیروت رها شد. اتفاقات متعددی در مسیر این مذاکرات و تبادلات رخ داد که به سفر مک‌فارلین به تهران منتهی شد که در این مقال نمی‌گنجد، اما نکته پایانی در نقل ماجرای مک‌فارلین اینکه این ماجرا با افشاگری شخصی به نام «مهدی هاشمی» در روزنامه «الشراع» لبنان، آشکار شد و به‌دلیل مبادله سلاح با ایران و حمایت از شورشیان کنترا، رسوایی بزرگی برای مقامات آمریکایی رقم زد که به استعفای مک‌فارلین منتهی شد. درنهایت نیز ریگان مسئولیت همه این اتفاقات را پذیرفت و گفت که اظهارات گذشته‌اش در مورد اینکه چنین معامله تسلیحاتی‌ای در برابر آزادی گروگان‌ها صورت نگرفته، نادرست بوده است. (6) درباره این مذاکرات اطلاعات دقیق و مستندی منتشر نشده است، مجید تفرشی، تاریخ‌پژوه، دراین‌باره این‌گونه می‌گوید: «افرادی که در این زمینه خاطرات نوشتند، یا خاطرات واقعی را ننوشتند یا افرادی که خاطره گفتند، روایت‌هایشان خواسته و ناخواسته تغییر کرده است و با واقعیت سازگاری ندارد... .» (7) همین نکته تحلیل‌های متعدد و متفاوتی از این ماجرا را موجب شده است. جعفر شیرعلی‌نیا، پژوهشگر تاریخ دفاع مقدس که ماجرای خرید سلاح و تبادل را در تاریخ سه کشور ایران، آمریکا و اسرائیل در سطح کلان سه کشور تا آن زمان، بی‌سابقه می‌داند، در راستای استراتژی رژیم صهیونیستی برای تقلیل توان دو کشور دشمنش، یعنی عراق و ایران، تحلیل می‌کند. سلیمی نمین، پژوهشگر تاریخ معاصر، این اقدام آمریکایی‌ها و حضور مشاور نخست‌وزیر اسرائیل در هیئت ملک‌فارلین را اقدامی در جهت بی‌اعتبار کردن جمهوری اسلامی ایران می‌داند. (8) برخی نیز یکی از مهم‌ترین عوامل ورود آمریکا به فروش سلاح به ایران باوجود عدم تعهدش به واگذاری سلاح‌هایی که پیش از انقلاب پولش را از ایران گرفته بود، موضوع گروگان‌ها و اهمیت آزادی آن‌ها برای دولتمردان آمریکایی می‌دانند. به‌هرحال این مذاکرات نیز درنهایت به نتیجه مطلوب طرفین منتهی نشد.

 

3. مذاکره برای آزادی گروگان‌های آمریکایی در لبنان و نتایج آن؛

ماجرای گروگان‌گیری آمریکایی‌ها که در غرب به «بحران گروگان‌گیری در لبنان» معروف شد، از سال 1982 میلادی آغاز شد و یک دهه ادامه یافت. بوش پدر، در سخنرانی آغاز ریاست‌جمهوری‌اش (30 دی‌ماه 1367) نخستین پالس در رابطه با این بحران را به تهران فرستاد: «امروز شاهدیم، آمریکایی‌ها ... در سرزمین‌های خارجی نگه‌داری می‌شوند. اینجاست که همکاری می‌تواند نشان داده شود. این کمک در خاطر ما خواهد ماند... حسن نیت، حسن نیت می‌آورد». مدتی بعد، بحران گروگان‌ها در لبنان با ربوده شدن شیخ عبید، روحانی شیعه، در لبنان توسط نیروهای کماندوی رژیم صهیونیستی به اوج خود رسید. نیروهای مقاومت لبنان تهدید کردند که اگر شیخ عبید آزاد نشود، سرهنگ ویلیام هیگینز، تفنگدار دریایی آمریکا را خواهند کشت و وقتی با بی‌اعتنایی آمریکا و رژیم صهیونیستی مواجه شدند، تهدید خود را عملی کردند. بوش پدر پس از تغییر رهبری در ایران، دست به دامان جمهوری اسلامی شد. رئیس‌جمهور بوش به دکوئیار گفت که نگران ماجرای گروگان‌های لبنان است و می‌تواند در این زمینه امتیازهایی به ایران بدهد. بر همین اساس، «دکوئیار» (دبیرکل وقت سازمان ملل) دست راست خود «پیکو» را واسطه میان کاخ سفید و پاستور کرد. سفر «پیکو» به تهران در شهریور ۱۳۶۸ یک ماه بعد از کشته شدن هیگینز در لبنان بود. پیکو درباره جلسه سری پاستور گفت که همراه با جواد ظریف وارد دفتر آقای هاشمی رفسنجانی شد. وی در این جلسه به آقای هاشمی گفت: «رئیس‌جمهور بوش تقاضا کرده به آزادی گروگان‌ها در بیروت کمک کنید و این کمک شما بدون اجر نمی‌ماند». آقای هاشمی انتظار داشت درازای کمک تهران به آزادسازی گروگان‌های غربی و آمریکایی در لبنان، «دارایی بلوکه‌شده ایران» آزاد و «غرامت خانواده شهدا در جریان سرنگونی هواپیما مسافربری توسط ناو آمریکایی» پرداخت شود. ایشان سه نفر، علی‌اکبر ولایتی، محمود واعظی و سید حسین موسویان را مسئول پیگیری پرونده کرد. موسویان در خاطرات خود در این رابطه به گزاره‌ای مهم بدین مضمون اشاره کرده است: هاشمی رفسنجانی بر این باور بود «حسن نیت در برابر حسن نیت» می‌تواند به صلحی دائم با ایالات‌متحده منجر شود؛ اما آیت‌الله خامنه‌ای عمیقاً نسبت به نیات واقعی آمریکا بدبین بود و در خصوص اعتماد ساده‌لوحانه و داشتن انتظار عکس‌العمل مناسب در برابر تلاش‌های ایران جهت آزادسازی گروگان‌ها هشدار می‌داد. گروگان‌ها یکی پس از دیگری با مداخله ایران آزاد شدند و حتی جنازه سرهنگ هیگینز نیز تحویل ایالات‌متحده شد و بدین ترتیب ایران با تمام توان بزرگ‌ترین بحران سیاست خارجی وقت آمریکا را طی ۳ سال به پایان رساند. گروه ویژه آقای هاشمی پس از آزادی هر گروگان، وعده حسن نیت را به واسطه میان ایران و آمریکا یادآوری می‌کردند. «پیکو» دراین‌باره گفت: «ایرانی‌ها شروع کردند به تماس با من و می‌گفتند:‌ چه خبر؟ چه خبر؟» امّا پاسخ دولت آمریکا به دولت آقای هاشمی رفسنجانی جالب و دردناک بود. «ریچارد هاس» عضو وقت شورای امنیت ملی آمریکا گفت: «وقتی می‌گوییم حسن نیت، حسن نیت می‌آورد، به این معنا نیست که اگر گروگان‌ها آزاد شوند پاسخ مطلوبی می‌دهیم!» «اسکو کرافت»، مشاور وقت امنیت ملی آمریکا، در فروردین ۱۳۷۱ رسماً به پیکو اعلام کرد که هیچ اقدام متقابلی در هیچ فرصت نزدیکی برای ایران انجام نخواهد شد. رئیس‌جمهور آمریکا در ماجرای آزادی گروگان‌ها، هم «دکوئیار» و هم آقای «هاشمی رفسنجانی» را دور زد. گروگان‌های غربی آزاد شدند، ولی اموال ایران در گروگان آمریکایی‌ها باقی ماند و خسارتی برای سقوط هواپیمای مسافربری پرداخت نشد و جالب‌تر اینکه، تهران از سوی واشنگتن، مسئول اصلی بحران گروگان‌گیری در لبنان معرفی شد. (9)

 

نتیجه‌گیری

بررسی تاریخچه مذاکرات دوران پس از انقلاب تا پایان دولت سازندگی نشان می‌دهد که در این دوران یک مذاکره با عنوان مذاکرات الجزایر، ماجرای مک‌فارلین و مذاکره آزادی گروگان‌های آمریکایی در لبنان صورت گرفته است که بر اساس شواهد تاریخی هیچ‌یک از این مذاکرات به نتیجه مطلوب برای طرف ایرانی ختم نشده است؛ درحالی‌که طرف آمریکایی باوجود تعهداتی که پذیرفته بود، به‌محض رسیدن به اهداف خود، از انجام تعهدات خود سر باز زد. نتیجه مشترک تمامی مذاکرات ایران و آمریکا در این دوره، پایبندی ایران و ناپایبندی آمریکا به وعده‌های داده شده است.

پی‌نوشت‌ها:

1. «روابط دیپلماتیک ایران و آمریکا به‌طور کامل قطع شد»، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد خبر: 10157، https://irdc.ir/0002dp. گفتنی است، برخی منابع، تاریخ قطع روابط آمریکا با ایران را 19 و برخی 20 فروردین اعلام کرده‌اند، اما بر اساس سند ارائه‌شده توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تاریخ صحیح قطع روابط، 18 فروردین سال 1359 است.

2. «روابط دیپلماتیک ایران و آمریکا به‌طور کامل قطع شد»، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد خبر: 10157، https://irdc.ir/0002dp.

3. منصوری، جواد، «بدعهدی آمریکا به ایران در بیانیه‌های الجزایر»، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد خبر: 2788، https://irdc.ir/0000iy.

4. ر.ک: «اسناد بیانیه‌های الجزایر»، مجله حقوقی بین‌المللی، شماره 1 زمستان 1363، ص 240 _ 261.

5. منصوری، جواد، «بدعهدی آمریکا به ایران در بیانیه‌های الجزایر»، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد خبر: 2788، https://irdc.ir/0000iy.

6. ر.ک: «ماجرای مک‌فارلین چه بود؟»، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، https://psri.ir/?id=bth2cq6v29.

7. «داستان مک‌فارلین چه بود؟»، روزنامه ایران، شماره 7481، https://B2n.ir/nk4156.

8. ر.ک: «داستان مک‌فارلین چه بود؟»، روزنامه ایران، شماره 7481، https://B2n.ir/nk4156.

9. ر.ک: «وقتی بوش پدر دست به دامان جمهوری اسلامی شد»، خبرگزاری فارس، https://B2n.ir/nm7749؛ ر.ک: سید سجاد اصفهانی، «سرنوشت اولین اعتماد تکنوکرات‌ها به آمریکا»، خبرگزاری فردا، کد خبر: 516957، https://B2n.ir/eb1687.

دیدگاه رهبر انقلاب درباره مذاکره با آمریکا
رهبر انقلاب بر تجربه تاریخی مذاکرات ملت ایران با دولت آمریکا تأکید دارند که تقریباً هیچ مذاکره‌ای به نتایج ملموس نرسیده، بلکه ضد منافع ما عمل کرده است.

پرسش:

آیا دیدگاه رهبر انقلاب درباره مذاکره با آمریکا تغییر کرده است؟

پاسخ:

رهبر انقلاب بارها و بارها بر عدم مذاکره تأکید داشته و دارند، اما طی روزهای اخیر شاهد بازگشایی مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا درباره مسئله هسته‌ای ایران هستیم. آغاز مذاکرات دوباره ایران و آمریکا این موضوع را برای مردم مطرح کرده است که دیدگاه رهبر انقلاب درباره مذاکره تغییر کرده است؛ آیا به‌راستی چنین است؟

 در پاسخ به این پرسش، مباحثی مانند مفهوم مذاکره، نسبت ظرفیت و توان داخلی با مذاکره، تبیین دیدگاه رهبر انقلاب درباره مذاکره و اهمیت تاریخی دیدگاه رهبر انقلاب را مورد بحث قرار خواهیم داد.

1. مفهوم‌شناسی مذاکره؛

مذاکره در لغت به معنای گفتگوست. (1) در اصطلاح سیاسی، مذاکره، ابزاری برای حل منازعات میان کشورها یا پیشبرد اهداف مشترک و یا چاره‌اندیشی برای معضلات منطقه‌ای و جهانی است. مذاکره ارکانی دارد مانند طرفین مذاکره، دستورالعمل و موضوعات موردبحث. ازنظر دانش روابط بین‌الملل، مذاکره به‌خودی‌خود، هیچ امتیازی نیست. صرفاً یک ابزار است. ممکن است به نتیجه برسد یا نرسد. برای آنکه بدانیم مذاکره نتیجه می‌دهد یا نمی‌دهد، باید به تاریخ کشورمان مراجعه کنیم. مذاکرات برجام، نتیجه داد؟ قبل و بعدازآن چه؟ اگر گروهی از مردم و بخشی از مسئولان کشور، تمایل دارند امر آزموده را چندین نوبت دیگر بیازمایند، روشی برخلاف عقل و تجربه برگزیده‌اند! برخی از حامیان مذاکره، چنان سخن می‌گویند (2) که گویا قرار است با مذاکره، بدهی‌های تمامی ایرانیان از گذشته تاکنون، پرداخت شود و بدهکاران بانکی و غیربانکی به یک‌باره از زندان آزاد شوند و فقرا یک‌شبه، جمله اغنیا شوند و قدر بینند و بر صدر نشینند! درحالی‌که در واقعیت چنین نیست. ناکارآمدی برخی از مدیران داخلی و نیز نگرش غلط به روابط بین‌المللی را با مذاکره نمی‌توان حل‌وفصل کرد.

 

2. تأکید رهبر انقلاب بر فعلیت‌بخشی به توان و ظرفیت داخلی؛

این روزها هرکسی یک گوشی در دست دارد و یا تریبونی در گوشه و کنار، رهبر انقلاب را هدف گرفته که ایشان با مذاکره مخالف است. بله رهبر انقلاب با مذاکره مخالف بوده و هستند، نه به دلیل نفس مذاکره، بلکه به دلیل نگرش غلط برخی از حامیان مذاکره. همه حرف رهبر انقلاب آن است که از تمامی توان داخلی استفاده کنیم، (3) ظرفیت‌ها را حد‌‌الامکان به کار اندازیم و آنگاه از ظرفیت خارجی هم برای تکمیل این پیشرفت‌ها مدد بگیریم. رشد اقتصادی کشور در سه سال آخر ریاست جمهوری آقای روحانی، صفر یا زیر صفر بوده است. در سال 401 و 402، متوسط رشد اقتصادی کشور، به حدود 4 و نیم درصد افزایش یافته است. (4) آیا شهید رئیسی با مذاکره این رشد را محقق کرد یا بر اساس تحقق ظرفیت‌های داخلی اقدام نمود؟ مگر مذاکرات برجام و قبل از آن و بعدازآن با موافقت رهبر انقلاب انجام نشد؟ رهبر انقلاب، علی‌رغم مخالفت با نگرش غلط درباره مذاکره، چندین بار با مذاکره موافقت کرده و شروطی هم برای آن در نظر گرفته (5) که متأسفانه دوستان مذاکره‌کننده، چندان توجهی به آن نکرده‌اند. معطل گذاشتن امور مردم، به مذاکره، غلط است و مذاکره برای حل مشکلات مردم، غلط اندر غلط. تا زمانی که نگرش برخی از مسئولان ما به مذاکره و روابط بین‌الملل، اصلاح نشود، مذاکره هیچ نتیجه‌ای نخواهد داشت؛ چون طرف مقابل ما می‌داند که چشم‌انداز ما به مذاکره چیست و ازاین‌رو با ما بازی می‌کند و ما را تشنه از چشمه بازمی‌گرداند. مذاکرات جاری ما با آمریکا نیز از این قاعده، مستنثی نیست.

 

3. تبیین دیدگاه رهبر انقلاب درباره مذاکره؛

چنانکه اشاره شد، نظر رهبر انقلاب درباره مذاکره، تغییری نکرده است، در گذشته نیز، نظر ایشان، عدم مذاکره با آمریکا بود؛ چراکه آمریکا طرف مذاکره خود را، به‌صورت مساوی نمی‌نگرد، بلکه تمایل آمریکا به آن است که از بالا به دیگران نگاه کند، دستور دهد و دیگران نیز آن را بپذیرند. (6) اصرارهای داخلی برخی از دولتمردان و رسانه‌ها، باعث شده تا رهبر انقلاب، علی‌رغم، نظر خویش که با مذاکره مخالف‌اند، با انجام مذاکرات مشروط و غیرمستقیم، موافقت کنند. طبعاً رهبر انقلاب، مانند گذشته، شروطی را برای مذاکره با آمریکا، قرار داده‌اند تا حقوق مردم ایران، تأمین شود. بر دولتمردان لازم است تا با درس گرفتن از ماجرای برجام، به تک‌تک این شروط، عمل نمایند تا قضیه تلخ برجام نافرجام دوباره تکرار نشود. پس از اعلام رسمی انجام مذاکرات ایران و آمریکا در دور جدید، رهبر انقلاب با تأکید بر رهنمودهای گذشته خود، تصریح کردند که نباید امور کشور را به مذاکرات در حال انجام، گره زد. همچنین گوشزد کردند که وزارت امور خارجه، ده‌ها وظیفه دارد، (7) مذاکرات غیرمستقیم با آمریکایی‌ها نیز در راستای اهداف ملی و برای مقابله با مشکلات است. مذاکره، هدف نیست و نباید امید ملت را به دشمن وابسته کرد.

 

4. اهمیت ثبت تاریخی دیدگاه رهبر انقلاب درباره مذاکره؛

لازم است توجه کنیم که رهبر انقلاب، یک شخصیت بزرگ سیاسی، ملی و تاریخی در ایران است. برخی از مواضع ایشان، حتی اگر توسط برخی دولتمردان، انجام نشود، باید در تاریخ ثبت شود تا آیندگان بدانند و درس عبرت بگیرند. مرور یک واقعه تاریخی می‌تواند به تبیین این امر کمک کند. امروز برای همه ما روشن شده که اطمینان دکتر مصدق به آمریکایی‌ها اشتباه بود. خیلی‌ها به او انتقاد می‌کنند که اگر به آمریکا اعتماد نکرده بود، دولت او ساقط نمی‌شد و اساساً تاریخ ملت ایران به‌سوی استقلال می‌رفت و استبداد پهلوی دوم و هزاران مشکل دیگری که در اثر آن برای ملت ما به‌وجود آمد، بر ملت ما تحمیل نمی‌شد. موضع دکتر مصدق در برابر آمریکا، صرفاً یک عمل ساده از سوی یک سیاستمدار نبود، بلکه تاریخ یک ملت را تغییر داد. امروز وقت آن است که ما از این تاریخ، درس بگیریم و آیندگان نیز باید از تاریخ ما درس بگیرند؛ بنابراین رهبر انقلاب، به‌صورت صریح و رسمی، مواضع خود در برابر مذاکره با آمریکا را مطرح می‌کنند تا علاوه بر اینکه ملت و دولت خود را با آن هماهنگ کنند، موضع ایشان در تاریخ برای آیندگان نیز ثبت شود.

نتیجه‌گیری:

موضع رهبر انقلاب درباره مذاکره با آمریکا، مبتنی بر اصولی است که خدشه‌ناپذیر است و تجربه تاریخی ملت ایران نیز این اصول را تأیید می‌کند. ازجمله مهم‌ترین اصول موردنظر رهبر انقلاب، تمرکز بر ظرفیت و توان داخلی در حل مشکلات کشور و رعایت حقوق ملت ایران در هر مذاکره‎ای ازجمله مذاکره با دولت استکباری آمریکاست. رهبر انقلاب در مقاطع مختلف تاریخی، اجازه مذاکره با آمریکا را صادر کرده و دائماً بر رعایت حقوق مردم ایران، تأکید ورزیده‌اند.

پی‌نوشت‌ها:

1. دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه، مفهوم مذاکره، https://dehkhoda.ut.ac.ir/fa/dictionary.

2. دیدگاه حجت الإسلام دکتر حسن روحانی درباره مذاکره این است که تمامی مشکلات کشور را می‌توان از طریق مذاکره حل‌وفصل کرد. نتیجه این دیدگاه تحمیل برجام به کشور بود که خسارت‌های آن تا سالیان سال تداوم خواهد داشت.

3. مقام معظم رهبری، مهم‌ترین توصیه رهبری به دولت یازدهم چیست؟ تاریخ 1393.12.4، https://khl.ink/f/28976.

4. خبرگزاری جمهوری اسلامی، برآورد بانک جهانی از رشد 4.2 درصدی از رشد اقتصادی ایران در سال 2023، تاریخ 1402.10.20، کد خبر 85349942، https://irna.ir/xjPtGz.

5. مقام معظم رهبری، روابط ایران و آمریکا، https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=1045.

6. مؤذن، منیژه، نگاه ترامپ به جهان؛ تهدید، نه دیپلماسی، سایت اکو ایران، کد خبر ۸۳۴۳۰، تاریخ 1403.11.15، https://ecoiran.com/fa/tiny/news-83430.

7. مقام معظم رهبری، دیدار جمعی از مسئولان ارشد سه قوه با رهبر انقلاب، تاریخ 1404.1.26، https://khl.ink/f/59993.

مذاکره با آمریکا و جدا شدن جمهوری اسلامی ایران، از محور مقاومت
هویت نظام جمهوری اسلامی ایران با مقاومت و دفاع از مظلومان، گره، خورده است. تن دادن آمریکا به مذاکره، نتیجه جان‌فشانی نیروها و سرداران مقاومت است.

پرسش:

آیا مذاکره با آمریکا به معنای جدا شدن جمهوری اسلامی ایران، از محور مقاومت و بی‌توجهی به خون شهدای مقاومت نیست؟

پاسخ:

مقدمه

مذاکره در لغت به معنای «گفتگو» بوده(1) و در اصطلاح سیاسی به‌عنوان یکی از ابزارهای مهم در سیاست خارجی شناخته می‌شود. هدف از مذاکره، حل منازعات بین کشورها، پیشبرد اهداف مشترک، یا ارائه راهکارهایی برای معضلات منطقه‌ای و جهانی است. برخلاف تصور رایج، مذاکره به‌خودی‌خود یک دستاورد یا امتیاز سیاسی تلقی نمی‌شود؛ بلکه ابزاری است که ممکن است به موفقیت منجر شود یا با شکست مواجه گردد. اکنون باید به این پرسش پاسخ داد که آیا انجام مذاکره با دشمن به معنای برگشت از مواضع و اصول اساسی است؟

 

1. ارکان مذاکره و جایگاه آن در روابط بین‌الملل؛

مذاکره دارای ارکان مشخصی است که شامل موارد زیر می‌شود:

 طرفین مذاکره:

 نمایندگان یا بازیگران اصلی (کشورها، سازمان‌ها یا گروه‌ها) که در فرآیند مذاکره مشارکت دارند.

 دستورالعمل مذاکره:

 چارچوب و قواعد توافق‌شده‌ای که مسیر مذاکره را مشخص می‌کند. موضوعات موردبحث:

 محورهایی که طرفین روی آن تمرکز کرده و گفتگو می‌کنند، شامل موضوعات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی یا امنیتی، جایگاه مذاکره در دانش روابط بین‌الملل؛ مطابق با تحلیل‌های دانش روابط بین‌الملل، مذاکره صرفاً یکی از ابزارهای سیاست خارجی است و ارزش آن وابسته به نتیجه‌گیری مؤثر از این فرآیند است. انجام مذاکره لزوماً به معنای موفقیت سیاسی نیست و تنها زمانی می‌توان از موفقیت سخن گفت که خروجی مذاکره، منافع مدنظر طرفین را تأمین نماید. از سوی دیگر، شکست در مذاکره نیز بخشی از دیپلماسی است که ممکن است با توجه به اهداف راهبردی مدنظر، اثر کوتاه‌مدت یا بلندمدت داشته باشد. به‌این‌ترتیب، مذاکره نه‌تنها برای مدیریت چالش‌ها و کاهش تنش‌ها کاربرد دارد، بلکه در برخی موارد به‌عنوان راهی برای تقویت روابط و همکاری‌های بین‌المللی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

 

2. پیشنهاد مذاکره به ایران از سوی آمریکا، نتیجه قدرت‌نمایی محور مقاومت،

مذاکرات ایران و آمریکا، خود نتیجه قدرت محور مقاومت و در رأس آن جمهوری اسلامی ایران است. الگوی رفتاری دولت آمریکا در سالیان اخیر را نگاه کنید، عموماً به کشورهای ضعیف ازجمله عراق، افغانستان و سوریه، حمله کرده و هیچ درخواست مذاکره‌ای هم نداشته است. آمریکا در سال 2003، در حالی به عراق حمله کرد که سازمان ملل و شورای امنیت، مخالف تجاوز به عراق بودند و هیچ شاهد روشن و دلیل محکمی بر وجود سلاح‌های کشتارجمعی در عراق، وجود نداشت، اما دولت آمریکا، مدعی بود که پس از حمله می‌تواند، شواهد سلاح کشتارجمعی را در عراق پیدا کند. این شواهد هرگز پیدا نشد، اما دولت آمریکا، به دلیل اطلاع از ضعف دولت عراق و فقدان پشتوانه مردمی آن، به این تجاوز گسترده به عراق دست زد. در نقطه مقابل، آمریکا در برابر روسیه، تن به مذاکره داده است؛ چراکه روسیه در نبرد اوکراین ثابت کرد که اهل مقاومت است نه تسلیم. دونالد ترامپ، با شعار توقف جنگ اوکراین در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به پیروزی رسید. تصور ترامپ آن بود که دستیابی به صلح در مناقشه اوکراین به‌راحتی امکان‌پذیر است، اما تاکنون که نزدیک به 6 ماه از ریاست جمهوری وی می‌گذرد، این صلح، محقق نشده؛ چراکه روسیه سرسختانه بر مواضع خود پافشاری می‌کند و به نوشته نیویورک‌تایمز، ترامپ، دست به دامان اروپا شده تا بتواند صلح در اوکراین را محقق سازد(2). قدرت و مقاومت، تنها الگویی است که در برابر آمریکا جواب می‌دهد و ازاین‌رو، الگوی رفتاری دولت آمریکا در برابر جمهوری اسلامی ایران، مذاکره است، نه حمله؛ چراکه توان حمله به ما را ندارد. تن دادن آمریکا به مذاکره با جمهوری اسلامی ایران، خود نشانه قدرت محور مقاومت است. اگر مقاومت نیروهای جان‌برکف مقاومت در سوریه، عراق، لبنان، فلسطین و یمن نبود، مطمئناً آمریکا تن به مذاکره نمی‌داد و از الگوی رفتاری خود در برابر دولت‌های ضعیف استفاده می‌کرد.

 

3. مذاکره در امتداد مقاومت است نه در برابر آن.

باید توجه داشت که روش مقاومت، همیشه جنگیدن در میدان سخت نیست. گاهی لازم است تا در میدان جنگ نرم با دشمن مقابله کنیم. رسانه‌های استکباری و برخی رسانه‌های داخلی، چنین القا می‌کنند که جمهوری اسلامی ایران، به دنبال جنگ است. افکار عمومی مردم جهان و مخصوصاً مردم ایران نیز ممکن است از این تبلیغات، متأثر شوند. حضور در میدان دیپلماسی، برای مقابله با این تبلیغات مسموم و اتمام‌حجت به دوستان و دشمنان است. این اولین بار نیست که مذاکره می‌کنیم و طبعاً آخرین بار هم نخواهد بود. رهبر انقلاب با اشاره به مذاکرات جاری ایران و آمریکا تأکید کرده‌اند «این گفتگوها، یکی از ده‌ها کار وزارت خارجه است؛ یعنی وزارت خارجه ده‌ها کار دارد که یکی‌اش هم این گفتگوهای عمان و این مسائلی است که حالا اخیراً مطرح شده. سعی کنید مسائل کشور را به این گفتگوها گره نزنید؛ این تأکید من است. اشتباهی که در برجام کردیم، اینجا تکرار نشود. آنجا ما همه‌چیزمان را منوط کردیم به پیشرفت مذاکرات؛ یعنی کشور را شرطی کردیم. خب سرمایه‌گذار وقتی‌که کار کشور منوط به مذاکره باشد، سرمایه‌گذاری نمی‌کند دیگر؛ معلوم است؛ می‌گوید ببینیم عاقبت مذاکرات به کجا می‌رسد. این مذاکرات هم یک کاری است، یک‌حرفی است، یکی از کارهای چندین‌گانه‌ی وزارت خارجه است که دارد انجام می‌دهد. کشور هم کار خودش را در بخش‌های مختلف باید بکند»(3) همان‌گونه که رهبر انقلاب تصریح کرده‌اند، مذاکرات باید با رعایت خطوط قرمز کشور باشد. درباره مذاکرات، نباید خوش‌بینی زیاده داشت و نه بدبینی افراطی. باید شرایط و خطوط قرمز کشور در مذاکرات رعایت شود و از تیم مذاکره‌کننده نیز تا پایان مذاکرات باید حمایت کنیم تا آنان با قدرت در برابر دشمن ظاهر شوند.

 

4. ماهیت استکبارستیز و ظلم‌ستیز نظام جمهوری اسلامی ایران؛

هویت استکبارستیز جمهوری اسلامی ایران، با انجام یک مذاکره، متحول و متغیر نمی‌شود. حمایت جمهوری اسلامی ایران از مستضعفان عالم به هویت آن گره خورده و در قانون اساسی بازتاب یافته است.(4) مقاومت زنده است تا زمانی که ظلمی در این عالم وجود دارد و نابودی جبهه ظلم، هدف اصلی محور مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی است. مقاومت یک عمل دفعی و آنی نیست، بلکه یک فرایند است که در آن مجموعه‌ای از رفتارها و عملکردها، دست‌به‌دست هم می‌دهد تا هدف اصلی که همان ظلم‌ستیزی و عدالت‌گستری است، محقق شود. نباید پنداشت که مقاومت تنها یک‌سویه دارد و آن‌هم نبرد سخت در جنگ فیزیکی با دشمن است که به‌سرعت به سرانجام خواهد رسید. این نگرش به مقاومت، رهزن است. مقاومت یک مسیر طولانی و دشوار تاریخی است. گاهی شکست دارد، شهید دارد، گرسنگی دارد. تاریخ پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)، سرمشق ماست. در این سرمشق، الگوهای رفتاری پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) در شعب ابیطالب، جنگ بدر، جنگ احد، معاهده حدیبیه و فتح مکه پیش روی ماست که شامل یک فرایند طولانی و چند سویه است. هدف نهایی جبهه مقاومت، غلبه حق بر باطل است. هدف شهدای مقاومت نیز همین بوده و بهترین انتقام خون آنان، پیروزی نهایی جبهه مقاومت است. البته انتقام از قاتلان شهیدان مقاومت نیز در دستور کار قرار داد و در موقعیت مقتضی انجام خواهد شد. صبر، بخشی از هویت مقاومت است.

نتیجه‌گیری:

جمهوری اسلامی ایران در راستای حفظ منافع ملی و منطقه‌ای خود، با مذاکرات هسته‌ای غیرمستقیم با آمریکا، موافقت کرده است. این مذاکرات در جهت حفظ منافع جبهه مقاومت و نتیجه مقاومت شجاعانه سرداران و مردان مقاومت است. مقاومت یک پدیده آنی نیست؛ بلکه یک فرایند طولانی است که فراز و نشیب‌های زیادی دارد. گاهی مذاکره، خود بخشی از فرایند مقاومت است.

پی‌نوشت‌ها:

1. دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه، مفهوم مذاکره، https://dehkhoda.ut.ac.ir/fa/dictionary.

2. روزنامه کیهان، شکست طرح ساده‌لوحانه ترامپ در اوکراین به روایت نیویورک‌تایمز، 1404/1/30، ۳۰۹۱۰۸، https://kayhan.ir/001IPc.

3. مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار جمعی از مسئولان ارشد سه قوه، 26/1/1404، https://khl.ink/f/60000.

4. بند 16 اصل سوم قانون اساسی چنین بیان می‌دارد: «تنظیم سیاست خارجی کشور بر اساس معیارهای اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمان و حمایت بی‏‌دریغ از مستضعفان جهان.»

آموزه‌های اسلامی، در مورد تعامل با بیگانگان، در عین تأکید بر استکبارستیزی، ارتباط و تعامل با دشمن غیرمستکبر را با شرایط و ضوابطی امضا کرده‌اند.

پرسش:

براساس روایات، آیا مذاکره با دشمن، کافر و ظالم اشکال دارد یا ندارد؟ در چه صورت می‌توانیم به آنها امتیاز بدهیم؟

پاسخ:

مقدمه

از مهم‌ترین ابزار دیپلماسی، مذاکره است. مذاکره به مفهوم چانه‌زنی، استدلال و متقاعد کردن طرف مقابل، یکی از رایج‌ترین و عمومی‌ترین ابزارهای ارتباط در روابط خارجی و اقدامات دیپلماتیک محسوب می‌شود. مذاکره سیاسی، ابزاری کارآمد از طریق گفت‌وگو برای حل مسالمت‌آمیز اختلافات است و نقشی اساسی در دستیابی به اهداف، مصالح و منافع حکومت‌‌ها یا دو جریان متخاصم دارد. مذاکره با دشمن، نیازمند دقت در اصول کلی اسلام درباره تعامل با مخالفان و دشمنان است. این نوشتار به بررسی مشروعیت و شرایط مذاکره با دشمن، از منظر روایات معصومان علیهم‌السلام می‌پردازد.

پاسخ تفصیلی

1. مشروعیت مذاکره

مذاکره به‌ عنوان یک ابزار سیاسی در شرایط خاص مجاز شمرده شده است. در تاریخ اسلام مواردی از مذاکره پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و امامان علیهم‌السلام با کفار و حتی ظالمان وجود دارد. برخی از مهم‌ترین روایات و گزارش‌های تاریخی که در این زمینه مطرح شده‌اند عبارتند از:

1.1. صلح حدیبیه

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله با مشرکان مکه وارد مذاکره شد و پیمان صلحی در منطقه حدیبیه در سال ششم هجری بین ایشان صلی‌الله‌علیه‌وآله‌ و مشرکان مکه امضا شد و در سوره فتح از آن به عنوان «فتح المبین» یاد شده است؛ «إِنَّا فَتَحْنا لَک فَتْحاً مُبِیناً؛(1) به راستی ما برای تو پیروزی آشکاری فراهم آوردیم.»(2)

2.1. مذاکره امام علی علیه‌السلام

امام علی علیه‌السلام در دوران خلافت خود بارها با معاویه، خوارج و سایر گروه‌‌های مخالف، گفت‌وگو کرده‌اند. برخی از مهم‌ترین موارد مذاکره نقل می‌‌شود:

1.2.1. مذاکره امام علی علیه‌السلام با معاویه

یکی از اصلی‌ترین موارد مذاکره در نهج‌البلاغه، نامه‌نگاری‌‌های امام علی علیه‌السلام با معاویه است. امام علی علیه‌السلام ابتدا سعی کردند از طریق مذاکره، معاویه را به بیعت با خود دعوت کنند. ایشان در نامه‌ای به معاویه می‌‌نویسند: «لأَنَّهُ بَایَعَنِی الْقَوْمُ الَّذِینَ بَایَعُوا أَبَا بَکْرٍ وَ عُمَرَ وَ عُثْمَانَ عَلَى مَا بُویِعُوا عَلَیْهِ فَلَمْ یَکُنْ لِلشَّاهِدِ أَنْ یَخْتَارَ وَ لَا لِلْغَائِبِ أَنْ یَرُدَّ وَ إِنَّمَا الشُّورَى لِلْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ فَإِذَا اجْتَمَعُوا عَلَى رَجُلٍ فَسَمَّوْهُ إِمَاماً کَانَ ذَلِکَ لِلَّهِ رِضًا فَإِنْ خَرَجَ مِنْ أَمْرِهِمْ خَارِجٌ بِطَعْنٍ أَوْ رَغْبَةٍ رَدُّوهُ إِلَى مَا خَرَجَ مِنْهُ فَإِنْ أَبَى قَاتَلُوهُ عَلَى اتِّبَاعِهِ غَیْرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَلَّاهُ اللَّهُ مَا تَوَلَّى‏؛(3) همانا کسانی با من، بیعت کرده‌اند که با ابوبکر و عمر و عثمان، با همان شرایط بیعت کردند، پس آن‌که در بیعت حضور داشت نمی‌تواند خلیفه‌ای دیگر برگزیند، و آن‌که غایب است نمی‌‌تواند بیعت مردم را نپذیرد، همانا شورای مسلمین، از آنِ مهاجرین و انصار است، پس اگر بر امامت کسی گرد آمدند، و او را امام خود خواندند، خشنودی خدا هم در آن است. حال اگر کسی کار آنان را نکوهش کند یا بدعتی پدید آورد، او را به جایگاه بیعت قانونی باز می‌گردانند، اگر سر باز زد با او پیکار می‌کنند، زیرا که به راه مسلمانان در نیامده، خدا هم او را در گمراهیش وا می‌گذارد

بنابراین امام علی علیه‌السلام ابتدا از طریق مذاکره و مکاتبه سعی کردند معاویه را به بیعت دعوت کنند، اما وقتی او نپذیرفت، آماده جنگ شدند.

2.2.1. مذاکره امام علی علیه‌السلام با خوارج

بعد از جنگ صفین و ماجرای حکمیت، گروهی از یاران امام علی علیه‌السلام (خوارج) از ایشان جدا شدند و به مخالفت برخاستند. امام علی علیه‌السلام قبل از مقابله نظامی، سعی کردند از طریق گفت‌وگو آنها را به مسیر صحیح بازگردانند. امیرمؤمنان علی علیه‌السلام تا آخرین لحظات برای رسیدن به صلح و پیشگیری از جنگ با خوارج با سیاست گفت‌وگو و مذاکره، مناظره، تذکر و همچنین مدارا و رحمت سعی در هدایت و زدودن پرده‌های جهل و نادانی آنها داشت و برای رسیدن به این هدف بارها افراد مختلفی را همچون عبدالله بن عباس پیش آنها فرستادند و حتی چند بار خود آن حضرت برای گفت‌وگو با آنها به اردوگاه آنان رفتند.(4)

3.2.1. مذاکره امام علی علیه‌السلام با طلحه و زبیر پیش از جنگ جمل

طلحه و زبیر که ابتدا با امام علی علیه‌السلام بیعت کرده بودند، بعدها برای کسب قدرت شورش کردند. امام علی علیه‌السلام پیش از آغاز جنگ، تلاش کردند با آنها مذاکره کنند.(5)

3.1. مذاکره امام حسن علیه‌السلام با معاویه

امام حسن علیه‌السلام با وجود عدم رضایت قلبی و آگاهی از پیمان‌شکنی معاویه، با در نظر گرفتن ضعف یاران و شرایط پیچیده آن زمان، صلح را بر جنگ ترجیج دادند تا شیعیان را از نابودی نجات دهند و از تلفات بیشتر جلوگیری کنند.(6)

2. اصول کلی مذاکره با دشمن

مذاکره با دشمن، نیازمند دقت در اصول کلی اسلام درباره تعامل با مخالفان و دشمنان است.

1.2. اصل حفظ عزت اسلام و مسلمانان

بر اساس روایات و سیره اهل‌بیت علیهم‌السلام، مذاکره در صورتی مجاز است که عزت و کرامت مسلمانان خدشه‌دار نشود. مذاکره باید از موضع عزت باشد، نه ضعف. مذاکره باید برای احقاق حق صورت گیرد. امام حسین علیه‌السلام در برابر درخواست بیعت با یزید فرمودند: «هیهات منا الذلة؛(7) هرگز ذلت و خواری را نمی‌‌پذیریم.» هرگونه سخن و پیمانی که ذلت و ضعف اجتماع اسلامی را چه به لحاظ نظامی یا اقتصادی یا علمی به دنبال داشته باشد، به شدت از نظر قرآن و روایات محکوم است. شروع و انجام مذاکرات و نتایج آن، نباید به گونه‌ای باشد که عزت مؤمنان مخدوش شده و منجر به ذلت آنان شود.

2.2. اصل تمایل به صلح و پرهیز از جنگ

امام علی علیه‌السلام جنگ را آخرین راه حل می‌دانستند و تا جای ممکن سعی در پرهیز از خونریزی داشتند. ایشان هنگامی که مالک اشتر را والی مصر منصوب کردند، می‌فرمایند:

 «وَ لَا تَدْفَعَنَّ صُلْحاً دَعَاکَ إِلَیْهِ عَدُوُّکَ وَ لِلَّهِ فِیهِ رِضًى، فَإِنَّ فِی الصُّلْحِ دَعَةً لِجُنُودِکَ، وَ رَاحَةً مِنْ هُمُومِکَ، وَ أَمْناً لِبِلَادِکَ؛(8) اگر دشمنت تو را به صلح دعوت کرد و در آن رضایت خداوند باشد، آن را رد مکن؛ زیرا در صلح، آرامش برای سپاهیانت، آسودگی از مشکلات، و امنیت برای سرزمینت وجود دارد

منظور از رضایت خداوند آن است که صلح بر محور حق و عدالت صورت بگیرد تا بتواند مصلحت مردم، امنیت و آزادی آنان را تأمین کرده و از حقوق آنان محافظت کند. به‌طور مثال می‌توان به صلح حدیبیه و صفین اشاره کرد. در صلح حدیبیه رضای خداوند و رسول او بود، اگرچه بعضی تندروان به مخالفت پرداختند و در صلح صفین رضای خدا و ولیّ او نبود، اگرچه بعضی به آن اصرار کردند.(9)

3.2. اصل هوشیاری و احتیاط پس از صلح

پذیرش صلح به معنای اعتماد کامل و ساده‌لوحانه به دشمن نیست. امام علی علیه‌السلام بلافاصله پس از توصیه به پذیرش صلح به مالک اشتر، نسبت به مکر احتمالی هشدار می‌دهند:

 «وَ لَکِنِ الْحَذَرَ کُلَّ الْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّکَ بَعْدَ صُلْحِهِ، فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِیَتَغَفَّلَ؛(10) اما کاملاً از دشمن بعد از صلح بر حذر باش؛ زیرا دشمن گاهی نزدیکی می‌کند تا غفلت ایجاد کند

 بنابراین اگر مذاکره و صلح انجام شود، نباید به دشمن اعتماد کامل داشت؛ زیرا ممکن است فریب و نیرنگی در کار باشد. بعد از توافق با دشمن باید هوشیار بود و در صورت انجام اقدامی خلاف توافق، برخورد قاطعانه با دشمن داشت.

4.2. اصل دور اندیشی و عدمحسن ظن به دشمن

افزون بر هوشیاری نسبت به توطئه‌های دشمن، باید از حسن ظن و اعتماد به آنان نیز اجتناب کرد و همواره متوجه فریب‌کاری آنان بود. امام علی علیه‌السلام به دوراندیشی توصیه کرده و از اعتماد به دشمن برحذر می‌‌دارد: «فَخُذْ بِالْحَزْمِ وَ اتَّهِمْ فِی ذَلِکَ حُسْنَ الظَّنِّ؛(11) دوراندیشی باید در پیش گرفت و از حسن ظن و اعتماد به دشمن پرهیز کرد

 در اسلام با این‌که اصل بر حسن ظن است؛ اما دشمن نمی‌‌تواند مورد اعتماد باشد، چون دشمن است نه دوست.(12) بنابراین، با رعایت شرط دوراندیشی و عدم حسن ظن به دشمن است که صلح به نفع جامعه اسلامی رقم خورده و می‌تواند خطرات و تهدیدات دشمن را برطرف سازد و امنیت جامعه اسلامی را تأمین کند.

5.2. اصل پای‌بندی به عهد و پیمان در مذاکره

در مذاکره و پیمان‌ها، صداقت و وفای به عهد بسیار مهم است. امام علی علیه‌السلام در این باره به مالک اشتر می‌فرمایند:

 «إِنْ عَقَدْتَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ عَدُوِّکَ عُقْدَةً، أَوْ أَلْبَسْتَهُ مِنْکَ ذِمَّةً، فَحُطْ عَهْدَکَ بِالْوَفَاءِ، وَ ارْعَ ذِمَّتَکَ بِالْأَمَانَةِ وَ اجْعَلْ نَفْسَکَ جُنَّةً دُونَ مَا أَعْطَیْتَ؛ اگر بین خود و دشمنت پیمانی بستی، یا مسئولیتی برعهده گرفتی، به عهد خود وفادار باش و امانت را رعایت کن و جان خود را سپر پیمان خود قرار بده

 حضرت علیه‌السلام به مالک اشتر دستور می‌‌دهد جان خودت را سپر پیمانی که با دشمن بسته‌ای قرار بده.

امام علی علیه‌السلام درباره اهمیت معاهده صلح به افکار عمومی مردم اشاره می‌‌کند:

 «فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنْ فَرَائِضِ اللَّهِ شَیْ‏ءٌ النَّاسُ أَشَدُّ عَلَیْهِ اجْتِمَاعاً مَعَ تَفَرُّقِ أَهْوَائِهِمْ وَ تَشَتُّتِ آرَائِهِمْ مِنْ تَعْظِیمِ الْوَفَاءِ بِالْعُهُودِ؛ هیچ فریضه الهی به اندازه لزوم وفای به عهد، مورد اجماع نیست؛ چون عموم مردم در عین اختلاف گرایش‌‌ها و تشتت آراء، به رعایت معاهده صلح و وفای به عهد اتفاق نظر دارند

 حضرت می‌فرماید حتی مشرکان نیز وفای به عهد را الزام‌آور دانسته و از عواقب شوم نقض آن هراس داشتند:

 «وَ قَدْ لَزِمَ ذَلِکَ الْمُشْرِکُونَ فِیمَا بَیْنَهُمْ دُونَ الْمُسْلِمِینَ لِمَا اسْتَوْبَلُوا مِنْ عَوَاقِبِ الْغَدْرِ؛ مشرکان زمان جاهلیت جدای از مسلمانان آن را مراعات می‌کردند؛ چون عواقب پیمانشکنی را دریافته بودند

پای‌بندی به پیمان صلح، حتی اگر مشکلات و سختی‌هایی را در پی داشته و هزینه‌هایی را تحمیل کند، باز هم قابل نقض نیست. امام علی می‌فرماید: «وَ لَا یَدْعُوَنَّکَ ضِیقُ أَمْرٍ لَزِمَکَ فِیهِ عَهْدُ اللَّهِ إِلَى طَلَبِ انْفِسَاخِهِ بِغَیْرِ الْحَقِّ فَإِنَّ صَبْرَکَ عَلَى ضِیقِ أَمْرٍ تَرْجُو انْفِرَاجَهُ وَ فَضْلَ عَاقِبَتِهِ خَیْرٌ مِنْ غَدْرٍ تَخَافُ تَبِعَتَهُ وَ أَنْ تُحِیطَ بِکَ مِنَ اللَّهِ فِیهِ طِلْبَهٌ لَا تَسْتَقْبِلُ فِیهَا دُنْیَاکَ وَ لَا آخِرَتَکَ؛(13) مبادا مشکلات پیمانی که بر عهدهات قرار گرفته و خدا بر گردنت نهاده، تو را به پیمان‌ شکنی وا دارد؛ زیرا شکیبایی تو در مشکلاتِ پیمان‌هایی که امید پیروزی در آینده را به همراه دارد، بهتر از نقض عهدی است که از کیفر آن می‌‌ترسی و در دنیا و آخرت نمی‌‌توانی پاسخگوی آن باشی

بنابراین تا زمانی که دشمن به شرایط صلح وفادار بماند، باید به معاهده صلح احترام گذاشت و از هرگونه نقض و زیرپانهادن آن دوری کرد.

6.2. اصل پرهیز از فریبکاری در معاهدات صلح

فریب‌کاری، خیانت و خدعه صفات بد و ناپسندی‌ است که انسان مؤمن، چه با دوست و چه با دشمن، باید از آنها اجتناب کند. حضرت علی علیه‌السلام درباره معاهده صلح هرگونه فریب، خیانت و خدعه با دشمن را نادرست خوانده و از آن باز می‌دارد و آن را گستاخی بر خداوند می‌‌داند؛ «فَلَا تَغْدِرَنَّ بِذِمَّتِکَ وَ لَا تَخِیسَنَّ بِعَهْدِکَ وَ لَا تَخْتِلَنَّ عَدُوَّکَ فَإِنَّهُ لَا یَجْتَرِئُ عَلَى اللَّهِ إِلَّا جَاهِلٌ شَقِیٌّ وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ عَهْدَهُ وَ ذِمَّتَهُ أَمْناً أَفْضَاهُ بَیْنَ الْعِبَادِ بِرَحْمَتِهِ وَ حَرِیماً یَسْکُنُونَ إِلَى مَنَعَتِهِ وَ یَسْتَفِیضُونَ إِلَى جِوَارِهِ فَلَا إِدْغَالَ وَ لَا مُدَالَسَهَ وَ لَا خِدَاعَ فِیهِ؛(14) هرگز پیمان‌شکن مباش و در عهد خود خیانت مکن و دشمن را فریب مده؛ زیرا جز نادان بدکار کسی بر خدا گستاخی روا نمی‌دارد. خداوند عهد و پیمانی را که با نام او شکل می‌‌گیرد، با رحمت خود مایه آسایش بندگان و پنا‌گاه امنی برای پناهآورندگان قرار داده است تا همگان به حریم امن آن روی بیاورند. پس فساد، خیانت و فریب در عهد و پیمان راه ندارد

در این شرط، عهد و پیمان وسیله‌ی امنیت اجتماعی و حریم آرامش مردم و پناهگاه بی‌‌پناهان معرفی شده است. بنابراین، در پیمان صلح باید از هرگونه فساد، خیات و فریب اجتناب گردد تا هم امنیت جامعه حفظ شده و اهداف صلح تحقق یابد و هم از جرئت و گستاخی بر خداوند دوری شود.

7.2. اصل شفاف و روشن بودن معاهدات صلح

معاهده صلح باید شفاف و روشن بوده و تفسیرهای مختلف را برنتابد. این شرط نیز به طور صریح در کلام امام علی علیه‌السلام نقل شده است:

 «وَ لَا تَعْقِدْ عَقْداً تُجَوِّزُ فِیهِ الْعِلَلَ وَ لَا تُعَوِّلَنَّ عَلَى لَحْنِ قَوْلٍ بَعْدَ التأکید وَ التَّوْثِقَةِ؛(15) قراردادی را امضا نکن که در عبارات آن جای گفت‌وگو باشد و پس از محکم‌کاری و دقت در قرارداد، به عبارات دوپهلو و قابل‌توجیه تکیه مکن

در معاهده صلح باید از الفاظ صریح استفاده شود و از به‌کاربردن واژه‌های دوپهلو و متشابه پرهیز گردد تا راه بهانه‌جویی برای نقض پیمان صلح و زمینه تفسیرهای مختلف و تأویل‌های نابجا را ببندد؛ اگرنه، بعد از پیمان صلح ممکن است برخی طرف‌ها آن را به نفع خود و برخلاف آنچه توافق صورت گرفته است تفسیر کنند.

توجه به شرط شفافیت معاهدات، امروزه در قراردادهای بین‌المللی که طرف‌های آن به زبان‌های مختلف سخن می‌‌گویند، از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ زیرا ممکن است یک طرف با کاربردها و ظرافت‌های زبان طرف مقابل آشنایی کامل نداشته باشد. ازاین‌رو، زمینه به کاربردن الفاظ و تعبیرات دوپهلو که به صورت‌های مختلف تفسیرپذیر باشد، وجود دارد و اگر یک طرف اهل خدعه و فریب باشد، می‌تواند معاهدات را به‌گونه‌ای تنظیم نماید که بعد بتواند آن را به نفع خودش تفسیر کند.(16)

8.2. امتیازدهی نباید به قیمت نابودی ارزش‌‌های دینی باشد

در شرایط اضطرار، امتیازدهی موقتی برای حفظ اصل اسلام مجاز است؛ ولی امتیازدهی نباید به قیمت نابودی ارزش‌‌های دینی باشد. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله پیشنهاد مشرکان مبنی بر پرستش متقابل خدایان یکدیگر را با نزول سوره کافرون رد کردند:

 «لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ؛(17) دین شما برای خودتان و دین من برای خودم

نتیجه‌گیری:

آموزه‌های اسلامی، در مورد تعامل با بیگانگان، همواره بر استکبار ستیزی و نفی سازش با مستکبران تأکید دارند؛ اما در عین استکبارستیزی، ارتباط و تعامل با دشمن غیرمستکبر را با شرایط و ضوابطی امضا کرده‌اند. اسلام مذاکره را به‌عنوان یک ابزار سیاسی، مشروع می‌‌داند. در مذاکره باید اصولی را رعایت کرد؛ ازجمله اصل حفظ عزت اسلام و مسلمانان، اصل تمایل به صلح و پرهیز از جنگ، اصل هوشیاری و احتیاط پس از صلح، اصل دوراندیشی و عدم‌حسن ظن به دشمن، اصل پای‌بندی به عهد و پیمان در مذاکره، اصل پرهیز از فریب‌کاری در معاهدات صلح، اصل شفاف و روشن بودن معاهدات صلح، و در نهایت این اصل که امتیازدهی نباید به قیمت نابودی ارزش‌‌های دینی باشد.

پی‌نوشت‌ها:

1. سوره فتح، آیه 1.

2. سبحانی تبریزی، جعفر، فروغ ابدیت: تجزیه و تحلیل کاملی از زندگی پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، بوستان کتاب قم، قم، 1385ش، ص677.

3. شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج‌البلاغه (للصبحی صالح)، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق، نامه 6 و نامه 54.

4. شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج‌البلاغه (للصبحی صالح)، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق، خطبه 122و 36 و 40.

5. شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج‌البلاغه (للصبحی صالح)، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق، نامه 54.

6. مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، کنگره شیخ مفید، قم، چاپ اول، 1413ق، ج‏2، ص9-14.

7. ابن طاووس، على بن موسى، اللهوف على قتلى الطفوف، ترجمه فهرى، جهان، تهران، چاپ اول، 1348ش، ص97.

8. شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج‌البلاغه (للصبحی صالح)، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق، نامه 53.

9. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین علیه‌السلام‌، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول‌، تهران، 1386ش، ج11، ص109-110‌.

10. شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج‌البلاغه (للصبحی صالح)، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق، نامه 53.

11. شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج‌البلاغه (للصبحی صالح) هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق، نامه 53.

12. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین علیه‌السلام‌، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول‌، تهران، 1386ش، ج11، ص111‌.

13. شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج‌البلاغه (للصبحی صالح)، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق، نامه 53.

14. شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج‌البلاغه (للصبحی صالح)، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق، نامه 53.

15. شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج‌البلاغه (للصبحی صالح)، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق، نامه 53.

16. محسنی، محمدسالم، شرایط صلح از دیدگاه امام علی (ع)، پژوهش‌نامه علوی، دوره 12، شماره 23، شهریور 1400ش، ص277-290.

17. سوره کافرون، آیه 6.