سلام
عنایت فرمایید دلیل فقهی این موضوع چیست که ما شیعه ها نماز ظهر و عصر خود را هم زمان با اندک فاصله ای می خوانیم
لکن سنی ها بین این دو نماز فاصله ی بسیار میگذارند؟
لطفا با منبع و دلیل و مرجع معتبر پاسخ حقیر را بدهید.
با سلام و سپاس از ارتباطتان با مرکز ملی پاسخکویی به سوالات دینی
نماز مهمترين رابطه خلق با خالق، عالىترين برنامه تربيت، وسيله تهذيب نفوس و خودسازى، ناهى از فحشا و منكر و سبب قرب الى الله است، و نماز با جماعت سبب قوّت و قدرت مسلمين و وحدت صفوف آنها و سرزندگى و بالندگى جامعه اسلامى است.
نماز به طور اصولى در هر شبانه روز پنج بار انجام مىشود، و قلب و روح انسان به طور مداوم در اين چشمه زلال فيض الهى شستشو مىگردد. پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله) نماز را مايه روشنى چشم خود مىدانست و مىفرمود «قُرَّةُ عَيْنِى فِى الصَّلَاةِ»«1». وآن را معراج مؤمن مىشمرد و نداى«الصَّلَوةُ مِعْرَاجُ الْمُؤْمِنِ» «2» سر مىداد، و آن را وسيله تقرّب پرهيزگاران به خدا معرّفى مىكرد«الصَّلَاةُ قُرْبَانُ كُلُّ تَقِىٍّ». «3»
در اينجا سخن در اين است كه آيا جدا ساختن پنج نماز در پنج وقت يك حكم الزامى است كه بدون آن نماز باطل است. (مانند نماز قبل از وقت) يا مىتوان نماز را در سه وقت نيز انجام داد،(ظهر و عصر با هم و مغرب و عشا نيز با هم انجام گيرد).علماى تشيّع- به پيروى از مكتب اهلبيت (ع)- عموماً اتّفاق نظر دارند كه انجام نماز در سه وقت جايز است هر چند افضل و برتر انجام نماز در پنج وقت است.ولى فقهاى اهل تسنّن غالباً- جز عدّه كمى- انجام نماز را در پنج وقت واجب مىشمرند، (تنها جمع ميان نماز ظهر و عصر روز عرفه در عرفات، و مغرب و عشاى شب عيد قربان را در مشعر الحرام جايز مىدانند، و بسيارى از آنان، در سفر يا در مواقع بارانى كه آمد و رفت به مسجد براى نماز جماعت مشكل است نيز، جمع ميان دو نماز را جايز شمردهاند).
از نظر فقهاى شيعه- همان گونه كه گفته شد- در عين تأكيد بر افضليّت نماز در پنج وقت و جدا از هم، مسأله ترخيص و اجازه در انجام نمازها در سه وقت يك عطيّه الهى براى تسهيل در امر نماز و توسعه بر مردم محسوب مىشود، و آن را هم آهنگ با روح اسلام كه «شريعت سمحة سهلة» است، مىدانند. و تجربه نشان داده كه تأكيد بر نماز در پنج وقت، گاه سبب مىشود كه اصل نماز به فراموشى سپرده شود و گروهى از مردم نماز را ترك كنند.
آثار اصرار بر پنج وقت در جوامع اسلامى.
چرا اسلام اجازه جمع ميان نماز ظهر و عصر عرفه، و مغرب و عشاى شب مشعر، را داده است؟
چرا بسيارى از فقهاى اهل سنّت جمع ميان دو نماز را در سفر و در مطر (باران) طبق روايات نبوى مجاز شمردهاند؟ به يقين براى تسهيل بر امّت است.
اين تسهيل ايجاب مىكند كه در مشكلات ديگر نيز اجازه جمع داده شود، چه در گذشته چه در حال.
زندگى مردم در عصر ما دگرگون شده و وضع بسيارى از كارگران در كارخانهها، و كارمندان در ادارات، و محصّلين و دانشجويان در كلاسهاى درس اجازه نماز در پنج وقت را نمىدهد، يعنى كار بر آنها بسيار مشكل و پيچيده مىشود.
هر گاه طبق رواياتى كه از پيغمبر اكرم (ص) نقل شده و ائمّه شيعه (ع) بر آن تأكيد دارند، به مردم اجازه داده شود كه جمع ميان دو نماز كنند. گشايشى در كار آنها در امر نماز واقع مىشود و نمازخوان فراوان خواهد شد. در غير اين صورت ترك نماز فراوان و تارك الصلوة رو به فزونى مىرود و شايد به همين دليل گفته مىشود كه بسيارى از جوانان اهل سنّت نماز را ترك گفتهاند، در حالى كه تارك الصلوة در ميان پيروان تشيّع كمتر است. حق اين است كه به مقتضاى «بُعِثْتُ إلَى الشَّرِيعَةِ السَّمْحَةِ السَّهْلَةِ»و به مقتضاى روايات متعدّدى كه از رسول خدا (ص) نقل شده، در عين تأكيد بر فضيلت نماز در پنج وقت، آن هم به جماعت، اجازه دهيم كه مردم نمازهاى خود را در سه وقت، حتّى به صورت فرادى انجام دهند، تا مشكلات زندگى سبب ترك نماز نشود.
اكنون به قرآن مجيد و روايات رسول خدا (ص) و معصومين (ع) باز مىگرديم ومسأله را با بىطرفى و ترك تعصّب مورد بررسى قرار مىدهيم.
روايات جمع ميان دو نماز:
در منابع معروف مانند صحيح مسلم، بخارى، سنن ترمذى، موطّأ مالك، مسند احمد، سنن نسائى، مصنف عبدالرزاق و كتب ديگر، كه همه از منابع مشهور و شناخته شده اهل سنّت است، حدود سى روايت درباره جمع ميان نماز ظهر و عصر يا مغرب و عشا بدون سفر و مطر (باران) و خوف ضرر نقل شده است. اين روايات عمدتاً به پنج راوى معروف بر مىگردد:
1- ابن عبّاس
2- جابر بن عبدالله انصارى
3- ابوايّوب انصارى
4- عبدالله بن عمر
5- ابوهريره
كه بخشى از آنها ذيلا از نظر خوانندگان محترم مىگذرد:
1- ابوالزبير از سعيد بن جبير از ابن عبّاس نقل مىكند: «صلّى رسول الله (ص) الظهر والعصر جميعاً بالمدينة فى غير خوف و لا سفر؛ رسول خدا (ص) نماز ظهر و عصر را هر دو با هم به جا آورد در حالى كه نه ترسى بود و نه سفرى».
ابوالزبير مىگويد از سعيد بن جبير پرسيدم چرا پيامبر (ص) چنين كارى را كرد؟
سعيد گفت: من نيز همين سؤال را از ابن عبّاس پرسيدم، در جواب گفت: «أراد أن لا يَحْرَجَ أحداً من أمّته؛ مقصود حضرت اين بود كه هيچ يك از امّتش به زحمت نيفتد». «4»
2- در حديث ديگرى از ابن عبّاس مىخوانيم: «جمع رسول الله (ص) بين الظهر و العصر و المغرب و العشاء فى المدينة فى غير خوف و لا مطر؛ پيغمبر اكرم (ص) در ميان نماز ظهر و عصر و مغرب وعشا در مدينه بدون خوف و باران جمع كرد و در ذيل حديث دارد: از ابنعباس پرسيدند، مقصود پيامبر از اين كار چه بود؟
در جواب گفت: «أراد أن لا يحرج؛ مقصود حضرت اين بود كه هيچ يك از مسلمانان به زحمت نيفتد». «5»
3- عبدالله بن شقيق مىگويد: «خطبنا ابن عبّاس يوماً بعد العصر حتّى غربت الشمس و بدت النجوم و جعل الناس يقولون الصلاة الصلاة! قال فجائه رجل من بنى تميم لا يفتر و لا يتنى: الصلوة، الصلوة فقال: ابن عبّاس أتعلمنى بالسنّة، لا أمّ لك ثمّ قال: رأيت رسول الله (ص) جمع بين الظهروالعصر والمغرب والعشاء قال عبدالله بن شقيق: فحاك فى صدرى من ذلك شىء فأتيت اباهريرة فسألته، فصدّق مقالته؛ عبدالله بن شقيق مىگويد: روزى ابن عبّاس براى ما بعد از نماز عصر خطبه خواند تا آفتاب غروب كرد و ستارهها ظاهر شد. مردم صدا زدند نماز نماز، سپس مردى از طايفه بنى تميم آمد و پيوسته مىگفت: نماز نماز! ابن عبّاس گفت: تو مىخواهى سنّت پيامبر (ص) را به من ياد بدهى، اى بىريشه! رسول خدا (ص) ميان نماز ظهر و عصر (همچنين) مغرب و عشا را جمع كرد. عبدالله بن شقيق مىگويد: در دل من شكّى پيدا شد نزد ابوهريره آمدم، از او پرسيدم، او سخن ابن عبّاس را تصديق كرد»! «6»
4- جابر بن زيد مىگويد: ابن عبّاس گفت: «صلّى النبى (ص) سبعاً جميعاً و ثمانياً جميعاً؛ پيغمبر اكرم (ص) هفت ركعت با هم، و هشت ركعت با هم نماز خواند (اشاره به جمع ميان نماز مغرب و عشا، و نماز ظهر و عصر است». «7»
5- سعيد بن جبير از ابن عبّاس نقل مىكند: «جمع رسول الله (ص) بين الظهر والعصر و بين المغرب و العشاء بالمدينة من غير خوف و لا مطر قال: فقيل لابن عبّاس: ما أراد بذلك؟ قال: أراد أن لا يحرج أمّته؛ پيغمبر اكرم (ص) در مدينه ميان ظهر و عصر و ميان مغرب و عشا جمع كرد، بى آن كه خوف (از دشمن) يا باران وجود داشته باشد، از ابنعبّاس پرسيدند، مقصود حضرت از اين كار چه بود؟ گفت: مىخواست امّتش به زحمت نيفتد». «8»
6- احمد حنبل شبيه همين معنا را در كتاب مسند خود از ابن عبّاس نقل كرده است. «9»
7- مالك امام معروف اهل سنّت در كتاب «موطّأ» بى آن كه سخنى از «مدينه» به ميان آورد از ابن عبّاس نقل مىكند: «صلّى رسول الله (ص) الظهر والعصر جميعاً و المغرب و العشاء جميعاً فى غير خوف و لا سفر؛ رسول خدا (ص) نماز ظهر و عصر را با هم و نماز مغرب و عشا را با هم بجا آورد، بى آن كه خوف (از دشمن) يا باران وجود داشته باشد». «10»
8- در كتاب «مصنف عبدالرزاق» آمده است كه عبدالله بن عمرگفت: «جمع لنا رسول الله (ص) مقيماً غير مسافر بين الظهر والعصر و المغرب فقال رجل لابن عمر: لم ترى النبى (ص) فعل ذلك؟ قال: لأن لا يحرج أمّته ان جمع رجل؛ پيغمبر اكرم (ص) در حالى كه مسافر نبود، ظهر و عصر را با هم خواند، كسى از ابن عمر پرسيد، فكر مىكنى چرا پيامبر (ص) اين كار را كرد؟ گفت: براى اين كه اگر شخصى ميان اين دو جمع كرد، كسى از امّت به زحمت نيفتد، (و مورد ايراد واقع نشود)». «11»
9- جابر بن عبدالله مىگويد: «جمع رسول الله (ص) بين الظهر والعصر والمغرب والعشاء فى المدينة للرخص من غير خوف و لا علّة؛ رسول خدا (ص) ميان نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشا را جمع كرد تا اجازه و ترخيص براى امّت باشد، حتّى در آنجا كه خوف يا مشكل ديگرى در كار نباشد». «12»
10- ابوهريره نيز مىگويد: «جمع رسول الله (ص) بين الصلوتين فى المدينة من غير خوف؛ رسول خدا (صلى الله عليه وآله) ميان دو نماز در مدينه بدون ترس (از دشمن) جمع كرد». «13»
11- عبدالله بن مسعود نيز نقل مىكند: «جمع رسول الله (ص)، بين الأولى و العصر و المغرب و العشاء فقيل له فقال: صنعته لئلّا تكون أمّتى فى حرج؛ رسول خدا (ص) در مدينه ميان نماز ظهر و عصر، و مغرب و عشا جمع كرد، كسى از علّت آن سؤال كرد، حضرت فرمود: من اين كار را كردم تا امّت من به زحمت نيفتند». «14»
و احاديث ديگر.
در اينجا دو سؤال مطرح است:
1- عصاره احاديث بالا
تقريباً در تمام احاديث بالا كه در كتب معروف و منابع درجه اوّل اهل سنّت نقل شده و سند آنها به جمعى از بزرگان صحابه مىرسد، روى دو نكته تأكيد شده است:
نخست اين كه رسول خدا (ص) جمع ميان دو نماز را در حالى انجام داد كه مشكل خاصّى مانند باران يا سفر، يا ترس از دشمن، وجود نداشت.
ديگر اين كه هدف آن حضرت «توسعه بر امّت» و «رفع عسر و حرج» بوده است.
آيا با اين حال سزاوار است بعضى اشكال تراشى كنند و بگويند اين جمعها مربوط به موارد اضطرارى بوده است؟ چرا چشم خود را روى حقايق ببنديم، و پيشداورىهاى خود را بر سخنان صريح رسول خدا (ص) مقدّم
به يقين پيغمبر اكرم (ص) با نظر وسيعش همه مسلمين جهان را در تمام اعصار و قرون مىديده و مىدانسته، اگر بخواهد همه را مقيّد به نماز در پنج وقت كند، گروهى تارك الصلوة خواهند شد (همان گونه كه امروز چنين مىبينيم) به همين جهت بر امّت خود منّت نهاد و كار را وسعت بخشيد تا همگان در هر زمان و هر مكان بتوانند به آسانى نمازهاى روزانه را انجام دهند.
قرآن مىگويد: (وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ). «15»
2- قرآن و اوقات سه گانه نماز!
از شگفتىهاى اين مسأله آن است كه در قرآن مجيد در دو آيه هنگامى كه سخن از اوقات نماز به ميان مىآيد، فقط سه وقت براى نمازهاى شبانه روز ذكر شده با اين حال تعجّب است چرا گروهى از اين برادران اصرار در وجوب پنج وقت دارند.
فضيلت داشتن پنج وقت جاى انكار نيست. ما هم هر زمان توفيق رفيقمان شود رعايت پنج وقت را مىكنيم، سخن در وجوب آن است.
آيه اوّل در سوره هود است: «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ؛ در دو طرف روز و بخشى از شب نماز را بر پاى دار ...». «16»
تعبير «طرفى النهار» اشاره به نماز صبح است كه در آغاز روز انجام مىشود و نماز ظهر و عصر است كه وقت آنها تا غروب ادامه دارد، به عبارت ديگر استمرار وقت نماز ظهر و عصر تا غروب آفتاب به روشنى از اين آيه استفاده مىشود.
امّا «زلفاً من الليل» با توجّه به اين كه «زلف»- به گفته «مختار الصحاح» و راغب در كتاب مفردات- جمع «زلفة» است كه به معناى بخشهايى از اوايل شب مىباشد، آن هم اشاره به وقت نماز مغرب و عشاست.
بنابراين اگر پيامبر (ص) نماز را معمولا در پنج وقت انجام مىداده است حتماً جنبه وقت فضيلت داشته كه همه ما به آن معتقديم، چرا ظاهر آيه قرآن را ناديده بگيريم و سراغ تأويلهاى ديگر برويم؟!
آيه دوّم در سوره اسراست: « (أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلى غَسَقِ اللَّيْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كانَ مَشْهُوداً)؛ نماز را ازآغاز زوال ظهر تا تاريكى شب بر پا دار، همچنين قرآن فجر (نماز صبح) را ...». ((17»
«دلوك» به معناى متمايل شدن است و در اينجا اشاره به تمايل آفتاب از خط نصف النهار يعنى زوال ظهر است.
غسق الليل به معناى تاريكى شب است كه بعضى آن را به اوايل شب تفسير كردهاند و بعضى به نصف شب، زيرا همان گونه كه «راغب» در «مفردات» گفته است «غسق» به معناى شدّت تاريكى شب مىباشد كه همان نيمه شب است.
بنابراين دلوك شمس اشاره به آغاز وقت نماز ظهر و غسق الليل اشاره به پايان وقت نماز مغرب و عشاست و قرآن فجر نيز اشاره به نماز صبح است.
و در هر صورت در آيه شريفه تنها سه وقت براى نمازهاى يوميّه بيان شده است نه پنج وقت، و اين دليل بر جواز نماز در سه وقت است.
فخر رازى در تفسير اين آيه بيان جالبى دارد و آن اين است كه مىگويد: «إن فسرنا الغسق بظهور أوّل الظلمة- و حكاه عن ابن عبّاس و عطا و النضر بن شميل- كان الغسق عبارة عن أول المغرب و على هذا التقدير يكون المذكور فى الاية ثلاث اوقات وقت الزوال و وقت أولالمغرب و وقت الفجر، و هذا يقتضى أن يكون الزوال وقتاً للظهر و العصر فيكون هذا الوقت مشتركاً بين الصلوتين و أن يكون أول المغرب وقتاً للمغرب والعشاء فيكون هذا الوقت مشتركاً أيضاً بين هاتين الصلوتين فهذا يقتضى جواز الجمع بين الظهر والعصر و المغرب و العشاء مطلقاً؛ هر گاه «غسق» را به ظهور نخستين تاريكى آغاز شب تفسير كنيم- كه ابن عبّاس و عطا و نضر بن شميل نيز قائل شدهاند- غسق عبارت از اوّل مغرب مىشود، و بنابراين آنچه در آيه آمده بيان سه وقت است: وقت زوال و وقت اوّل مغرب و وقت فجر».
سپس مىافزايد: اين اقتضا مىكند كه زوال، وقت نماز ظهر و عصر باشد، پس اين وقت مشترك ميان اين دو نماز است، و نيز اوّل مغرب وقت «نماز مغرب و عشا» است. بنابراين، دو نماز مذكور نيز وقت مشترك دارند و نتيجه همه اينها آن است كه جمع ميان نماز ظهر و عصر و ميان مغرب و عشا مطلقاً جايز است». «18»
فخر رازى تا اينجا راه را به خوبى طى مىكند و مفهوم آيه شريفه را به خوبى درك مىكند و نشان مىدهد، ولى به دنبال آن مىگويد. چون دليل داريم كه جمع ميان دو نماز بدون عذر و سفر جايز نيست بنابراين آيه را به حال عذر محدود مىكنيم. «19»
بايد به او يادآور شد كه نه تنها دليلى بر اختصاص آيه به حال عذرنداريم، بلكه روايات متعدّدى داريم (كه سابقاً به آنها اشاره شد) كه رسول خدا (ص) گاه نماز ظهر و عصر يا مغرب و عشا را بدون عذر و در غير سفر جمع مىكرد تا بر امّت خود توسعه دهد و بتوانند از اين رخصت بهره گيرند؛ به علاوه چگونه مىتوان اطلاق آيه را به موارد بسيار محدودى اختصاص داد، در حالى كه در علم اصول آمده است كه تخصيص اكثر جايز نيست.
و به هر حال هرگز نمىتوان از مفهوم واضح آيه شريفه در بيان سه وقت دست برداشت.
از آنچه در اين مقال گفته شد نتيجه مىگيريم:
1- قرآن مجاز بودن اوقات سه گانه براى پنج نماز را به وضوح بيان كرده است.
2- روايات اسلامى كه در كتب فريقين آمده نشان مىدهد كه پيغمبر اكرم (ص) بارها جمع ميان دو نماز كردند، بى آن كه در سفر باشند يا عذر ديگرى وجود داشته باشد، و اين امر را رخصتى براى مسلمين شمردند تا به زحمت نيفتند.
3- گرچه خواندن نماز در پنج وقت، فضيلت است ولى اصرار بر اين فضيلت و جلوگيرى از رخصت، سبب مىشود كه بسيارى از مردم- به خصوص نسل جوان- از نماز چشم بپوشند و اين مسئوليّت سنگينى بر دوش مخالفان رخصت مىافكند.
حدّاقل علماى اهلسنّت بپذيرند كه جوانانشان در اين مسأله از فتواى ما پيروان اهلبيت (ع) تبعيّت كنند، همانگونه كه عالم بزرگوار شيخ الازهر «شيخ محمود شلتوت» عمل به فتاواى مذهب جعفرى را مجاز شمرد.
مجدداً تأكيد مىكنيم بايد قبول كنيم كه در دنياى امروز خواندن نماز در پنج وقت براى بسيارى از كارگران، كارمندان، دانشآموزان و دانشجويان و قشرهاى ديگر كار بسيار دشوارى است، آيا نبايد از رخصت رسولخدا (ص) كه براى چنين روزهايى پيشبينى شده استفاده كنيم تا جوانان و قشرهاى مختلف تشويق به ترك نماز نشوند؟!(20)
پی نوشت ها:
1مکارم الاخلاق،ص461.
2.علامه مجلسی،بحار الانوار،ج79، ص248.
3.کلینی،کافی،ج3 ،ص265،حدیث 26.
4.صحیح مسلم،ج1،ص151.
5. صحیح مسلم،ج2،ص152.
6. صحیح مسلم،ج2،ص152.
7.صحیح بخاری،ج1،ص140 باب وقت المغرب.
8.سنن ترمزی،ج1، ص121، حدیث 187.
9. مسند احمد، ج1،ص223.
10. موطا مالک ج1،ص144.
11. مصنف عبد الرزاق،ج2،ص556.
12. معانی الآثار،ج1،ص161.
13. مسند البزاز،ج1،ص283.
14.المعجم الکبیر طبرانی،ج10،ص219،حدیث 10525.
15.سوره حج (22) آیه 78.
16. سوره هود(11)آیه 114.
17. سوره اسراء(17)آیه 78.
18. تفسیر کبیر فخر رازی،ج21، ص27.
19. تفسیر کبیر فخر رازی،ج21،ص27.
20.آیت الله مکارم شیرازی،شیعه پاسخ می گوید،ص159.