پیشگیری

برای رسیدن به آرامش در این شرایط چه کنیم؟
در شرایطی که مردم نگران از ابتلا به بیماری مسری هستند آیا توجه به معنویت و آرامش روحی در عملکرد جسم مؤثر است؟ برای رسیدن به آرامش در این شرایط چه کنیم؟
معنویت. آرامش. روح و جسم. پیشگیری. درمان

در شرایطی که مردم نگران از ابتلا به بیماری مسری هستند آیا توجه به معنویت و آرامش روحی در عملکرد جسم مؤثر است؟ برای رسیدن به آرامش در این شرایط چه کنیم؟

پاسخ اجمالی:

توجه به امور معنوی سبب آرامش روحی می‌شود. با توجه به اینکه روح با جسم ارتباط نزدیکی دارد حالات روحی مثبت، روی جسم اثر مثبتی می‌گذارد. هرچند مشخص کردن این طیف از آثار و برکات به عهده علوم تجربی است ولی شواهدی در آموزه‌های دینی وجود دارد که حکایت از این حقیقت دارد. یاد الهی، تقویت ایمان، یاد اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، کنار خانواده بودن، محبت به دیگران، تسلی دادن و رجوع به متخصصین می‌تواند از راه‌های ایجاد آرامش، در این شرایط باشد.

پاسخ تفصیلی:

در شرایط کنونی وجود مقداری نگرانی طبیعی است. آنچه مهم است تسلیم نشدن در برابر شرایط سخت است. برای این منظور لازم است تدبیرهایی اندیشیده شود. یکی از این کارها معنویت درمانی و درنتیجه رسیدن به آرامش روحی است که در بهبود عملکرد جسم، بسیار مؤثر است.

ارتباط روح و جسم:

در جای خود ثابت‌شده که آدمی دارای جسم و روح است (1) هنگامی‌که روح بخواهد کاری انجام دهد از طریق جسم کارهایش را سامان می‌دهد. برای همین اگر جسم مشکل داشته باشد، روح هم آزرده می‌شود همچنین مشکلات روحی، روی جسم اثر مخربی دارند. این ارتباط دوسویه است. در علوم مختلف از این ارتباط سخن به میان آمده است (2) منتهی در اینجا به‌صورت گذرا شواهدی از آموزه‌های دینی تقدیم می‌شود؛ قرآن کریم درباره رنگ گاو بنی‌اسرائیل می‌فرماید: چنان بود که هر فردی می‌دید باعث سرور و نشاطش می‌شد(3) رنگ یک موضوع مادی است که سبب پدید آمدن یک حالت روحی به نام نشاط می‌شود! برعکس آن‌هم وجود دارد که یک حالت روحی روی جسم اثراتی می‌گذارد مثلاً قرآن می‌فرماید: حزن درونی حضرت یعقوب (علیه‌السلام) سبب شد که چشم‌هایش نابینا شود!(4).

 آثار نام و یاد الهی:

در دعای کمیل چنین آمده است؛ ای که اسمت دوا و ذکرت شفاست (5) یعنی یاد خدای متعال و توجه به او، سبب شفا می‌شود! یاد خدا، سببی از اسباب شفا در این عالم است یا اینکه به روند شفا کمک می‌کند مثلاً ذکر الهی سبب می‌شود تشخیص بیماری درست صورت گیرد یا داروی درست، به کار گرفته شود و پزشک اشتباه نکند یا دارو، اثرش را به‌موقع بگذارد. به‌هرحال هر دو صورت ممکن و درست است؛ ازاین‌رو برخلاف سنن و قوانین این جهان که بر اساس اسباب و مسببات طراحی‌شده است، نخواهد بود. از طرفی خداست که سبب پیدایش آرامش چه موقت و چه پایدار می‌شود؛ چنانکه قرآن کریم می‌فرماید اوست که سکینه و آرامش نسبی را، پدید می‌آورد(6) همچنین با یاد اوست که دل‌ها به آرامش پایدار می‌رسند(7) و این آرامش روحی بنا به دلایلی که نوشته شد، جسم را نیز آرامش می‌بخشد؛ پس می‌توان چه در پیشگیری و چه در درمان، از نام و یاد الهی، بهره فراوان برد.

 اسباب آرامش:

برای رسیدن به آرامش در این شرایط می‌توان کارهای مختلفی از منظرهای گوناگون انجام داد ولی در اینجا با توجه به آموزه‌های دینی راهکارهایی را هرچند کلی برمی‌شماریم:

1. نام و یاد خدای متعال: همان‌طور که در بالا توضیح دادیم چنین چیزی می‌تواند برای آدمی «قرار» بیاورد چراکه او قدرت برتر و تکیه‌گاهی امن است.

2. تقویت ایمان: بر اساس روایات تفسیری یکی از مصادیق سکینه و آرامش، ایمان است (8) پس هر چه ایمان تقویت شود، آرامش بیشتر می‌گردد. برای دست‌یابی به راهکارهای تقویت ایمان می‌توان به کتاب اخلاق در قرآن استاد مصباح یزدی جلد اول یا کتاب‌های دیگر، مراجعه نمود.

3. یاد اهل‌بیت (علیهم‌السلام): یکی از عواملی که آرامش درونی را در این شرایط بر هم می‌زند افکار منفی و شیطانی است. اگر آدمی به یاد محبوبان الهی باشد، چنین وسوسه‌هایی رنگ می‌بازند (9) همچنین یاد آن عزیزان نوعی توجه به معنویت است که آرامش را به ارمغان می‌آورد.

 4. کنار خانواده بودن: قرآن کریم می‌فرماید: هدف از ازدواج و تشکیل خانواده سکونت و آرامش است (10) البته به شرطی که این ازدواج درست و صحیح انجام‌شده باشد تا نتیجه دلخواه پدید آید. ازاین‌رو اگر در این شرایط، با خانواده و در کنار آن‌ها باشیم، می‌توانیم از این آرامش نسبی برخوردار شویم.

5. محبت کردن: انسان تشنه محبت و نیکی است. اگر انسان از محبت، نیکی و احسانِ کسی بهره‌مند شود، احساس آرامش و امنیت او را در برمی‌گیرد. قرآن برای اینکه همه ما را به داشتن این روحیه تشویق کند، پاداش کسانی را که اهل محبت و احسان به دیگران هستند و اسباب آرامش دیگران را فراهم می‌کنند؛ رساندن به مقام امنیت و آرامش در دنیا و آخرت، می‌داند (11).

6. دلداری و تسلّی دادن: گاهی اتفاقات ناگوار و حوادث دردناک در زندگی رخ می‌دهد، آن‌قدر عرصه بر انسان تنگ می‌شود و روح و روان آدمی را می‌آزارد که از شدّت ناراحتی نمی‌داند چه بکند؟ در این لحظات اگر کسی کنار انسان باشد که اظهار هم دردی کند و او را دلداری دهد، آرامش پدید می‌آید. قرآن هم در چند جا به این موضوع اشاره‌کرده است. به‌عنوان نمونه، در جریان داستان حضرت لوط (علیه‌السلام) وقتی آن حضرت از نافرمانی و فسادی که امتش مرتکب شده بودند به ستوه آمد، سخت ناراحت شد، فرشتگان او را دلداری دادند و بدین‌وسیله، نگرانی را از دلش بیرون بردند و او را آرام کردند (12) پس دلداری دادن از جهت روحی و روانی، آثار بسیار مطلوبی دارد.

7. رجوع به کارشناسان مربوطه: یکی از موضوعاتی که در شرایط بحرانی آرامش جامعه را بر هم می‌ریزد وجود شایعاتی است که متأسفانه عده‌ای بدان دامن می‌زنند. قرآن کریم می‌فرماید: برای کنترل این موضوع اگر هر فردی به کارشناسان و متخصصین مربوطه اعتماد کند، مشکل حل می‌شود و شایعات رنگ می‌بازند(13) زیرا کارشناسان امور، به اوضاع اشراف دارند و صادقانه همه‌چیز را بررسی و به اطلاع مردم می‌رسانند.

نتیجه:

پس توجه به معنویت، آرامش می‌آورد و این آرامش در هر دو جهت پیشگیری و درمان مؤثر است. برای رسیدن به آرامش در این شرایط راه‌هایی وجود دارد که توضیح داده شد.

 

پی‌نوشت‌ها:

  1. برای اثبات این موضوع می‌توان به منابع کلامی و فلسفی معتبر خصوصاً بحث علم النفس مراجعه کرد.
  2. به‌عنوان‌مثال در علم طب می‌توان به کتاب خلاصه الحکمه مرحوم عقیلی خراسانی مراجعه کرد یا در علم اخلاق به کتاب احیاء علوم الدین غزالی که مفصل از ارتباط و تأثیر و تأثر این دو، مطلب نوشته است، مراجعه نمود.
  3.  سوره بقره، آیه 69
  4. سوره یوسف، آیه 84
  5. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، موسسه فقه شیعه، بیروت، 1411 ق، ج 2، ص 850
  6. سوره فتح، آیه 4
  7. سوره رعد، آیه 28
  8. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، مص: غفاری، تهران، اسلامیه، 1407 ق، ج 2، ص 15، بَابٌ فِی أَنَّ السَّکینَةَ هِی الْایمان
  9. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، موسسه آل البیت، قم، 1409 ق، ج 16، ص 348
  10. سوره روم، آیه 21
  11. سوره بقره، آیه 112
  12. سوره عنکبوت، آیه 33
  13. سوره نساء، آیه 89
     
    معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
  1. احیاءالعلوم، غزالی
  2.  الحقایق، فیض کاشانی
  3.  خلاصه الحکمه، عقیلی خراسانی
  4. مقالات مربوط به ایجاد آرامش
     
    کلمات کلیدی:
    معنویت. آرامش. روح و جسم. پیشگیری. درمان

آیا می شود مستقلاً به ذکر و دعا درمانی اکتفا کرد؟
درزمانی که بیماری شیوع پیداکرده و واگیر است آیا ذکر درمانی جای دارودرمانی را می گیرد؟ آیا می شود مستقلاً به ذکر و دعا درمانی اکتفا کرد؟
دعا. ذکر. شفا. دارو. درمان. پیشگیری.

درزمانی که بیماری شیوع پیداکرده و واگیر است آیا ذکر درمانی جای دارودرمانی را می گیرد؟ آیا می شود مستقلاً به ذکر و دعا درمانی اکتفا کرد؟

پاسخ اجمالی:

ذکر درمانی، چه در شرایط عادی و چه در شرایطی که بیماری شیوع پیداکرده و واگیردار است هرگز جای دارودرمانی را نمی‌گیرد؛یعنی در موردی که باید فلان داروی خاص استفاده شود، اگر به‌جایش از داروی دیگر یا ذکر استفاده شود نه‌تنها نتیجه نمی‌دهد بلکه ممکن است حال بیمار را بدتر نماید. همان‌طور که اگر در موردی، جای ذکر باشد استفاده از داروها نه‌تنها جواب نمی‌دهد بلکه چه‌بسا وضعیت را بدتر کند! برای بهبود حال بیمار نمی‌توان فقط به ذکر و دعا اکتفا کرد بلکه عاقلانه‌تر آن است که از همه ابزارها برای بهبود بیماری استفاده کرد. بهره‌گیری و اکتفا به یک روش در همه موارد جواب نمی‌دهد از طرفی ذکر و دعا معلوم نیست در همه شرایط، سبب مستقلی در بهبود بیماری و شفا باشد.

پاسخ تفصیلی:

ذکر درمانی، یکی از مباحث پراهمیت و جنجالی، حداقل در سال‌های اخیر است. از طرفی توصیه‌های زیادی درباره دعا کردن و گفتن ذکر می‌شود، از طرفی برخی مطلقاً دخالت امور معنوی در مسائل مادی و ظاهری را رد می‌کنند و آن را خرافه یا تلقین می‌نامند. ازاین‌رو لازم است بررسی دقیقی دراین‌باره انجام شود برای همین توجه شمارا به خواندن چند مطلب مهم جلب می‌کنیم:

یکم:

دعا به معنای درخواست است (1). ذکر به معنای یادآوری و توجه است (2) که مقابل آن غفلت است (3). دوا یا دارو همان ابزاری است که برای بهبود به کار می‌رود (4). شفا به معنای بهبودی و خوب شدن از بیماری است (5) که درواقع نتیجه دواست.

دوم:

بر اساس آموزه‌های دینی، دوا منحصر در امور مادی نیست بلکه از اسمای الهی هم به‌عنوان دوا نام‌برده شده است. (6) حصول شفا هم این‌گونه است که منحصر در امور مادی نیست بلکه اساس آن موهبت الهی است و به دست قدرت اوست (7) هرچند برخی مقدمات آن به عهده ما گذاشته‌شده است.

 سوم:

خداوند متعال هم عسل را به‌عنوان مقدمه شفا معرفی می‌کند (8) و هم قرآن کریم را به‌عنوان شفا مطرح می‌کند؛ (9) هرچند شفایی که از عسل پدید می‌آید متفاوت از شفایی است که از قرآن به وجود می‌آید؛ ولی به‌هرحال این‌گونه نیست که امور معنوی فقط در امور معنوی و امور مادی فقط در امور مادی شفابخش باشند! به‌عنوان‌مثال نورانیتی که در لباس حضرت یوسف (علیه‌السلام) به جهت انتسابش به ایشان بود، سبب تأثیر مثبت روی چشمان حضرت یعقوب (علیه‌السلام) شد!(10) این یعنی امور معنوی می‌تواند روی امور مادی تأثیر مثبت بگذارد البته یادآوری می‌شود؛ معمولاً اسباب معنوی برای بیماری‌های معنوی و اسباب مادی برای امور مادی به کار می‌رود و خلاف آن، یک استثناست.

چهارم:

این عالم، عالم اسباب و مسببات است. گاهی ممکن است اتفاقاتی برخلاف جریان معمول صورت گیرد ولی چنین چیزی استثناست. برای بهبود هر بیماری، راه یا راه‌هایی وجود دارد که لازم است از آن‌ها استفاده شود. درجایی که تشخیص این باشد فلان دارو باید استفاده شود، شفا و بهبودی هم در همان نهفته است معنا ندارد شفا در غیر آن، جستجو شود.

پنجم:

دعا و ذکر ممکن است در شرایطی و بنا بر مصالحی به‌صورت مستقل و حاکم بر امور طبیعی عمل کند و سلسله اسباب عادی را دور بزند ولی چنین چیزی استثناست؛ ضمن اینکه در امور این عالم، این‌گونه تعبیه‌شده است که برخی امور در برخی شرایط نادر، حاکم بر برخی دیگر باشد. پس شفاهای دفعی هرچند استثناست ولی خارج از نظام عِلّی و معلولی نیست.

ششم:

آنچه از مجموع آیات و روایات معتبر در این زمینه فهمیده می‌شود اینکه دعا و ذکر اکثراً در مسیر رسیدن به شفا، کمک‌کننده هستند. توجه دارید که درروند پیشگیری و درمان، گاهی اختلالاتی ایجاد می‌شود و سهواً مشکلاتی پدید می‌آید. دعا و ذکر می‌تواند جلوی این موارد را بگیرد؛ مثلاً غذایی آلوده است یا سبب بیماری می‌شود به ذهن می‌رسد که استفاده نکن یا اشتهای آدمی از بین می‌رود! این‌ها می‌تواند از ثمرات همان دعا و ذکر باشد یا تشخیص پزشک درست از آب درمی‌آید یا داروی درست به کار گرفته می‌شود یا دعا سبب تأثیر دارو یا سبب سرعت تأثیر می‌شود؛ چراکه قرآن می‌فرماید شفا دست خدای متعال است و همیشه دارو منجر به شفا نمی‌شود به قول مولوی:

ای‌بسا اسکنجبین صفرا فزود روغن بادام تلخی می‌نمود

هفتم:

بهبود بیماری و حصول شفا باید از راه درست و تعیین‌شده باشد و هرگز دعا و ذکر جای آن را نمی‌گیرد بلکه این دو، معمولاً درروند حصول پیشگیری و درمان، کمک‌کننده هستند. البته ممکن است برای حصول شفا، راه‌هایی غیر از راه‌های مادی باشد همان‌طور که راه‌های مادی هم زیاد است اما تشخیص اینکه در فلان مورد، راه‌های معنوی هم وجود دارد و نوع راه معنوی هم در فلان ذکر یا دعاست، کار هرکسی نیست بلکه معصوم یا کسی که متصل به ایشان است باید چنین چیزی را تجویز نماید، چراکه این موضوع بسیار حساس و تخصصی است و از عهده هر فردی برنمی‌آید و از طرفی پای جان مردم در میان است. به‌صورت کلی می‌توان به دعا و ذکر مطلق، در همه شرایط توصیه کرد ولی نمی‌توان مطلبی را معین کرد یا مردم را از روال عادی بازداشت! اکثر دعاها و ذکرهایی که در آموزه‌های دینی آمده است جدای از اعتبار سنجی، یا کلی است و ربطی به موارد خاص ندارد یا مربوط به یک مورد و قضیه خاص است که برای همه شرایط و همه افراد، کارایی ندارد، بلکه نسخه خاص آن بیمار در آن شرایط بوده است و قابل تطبیق برای همه شرایط نیست. برفرض هم در زمان ما کارایی داشته باشد جای روال طبیعی و دارودرمانی را نمی‌گیرد، بلکه درروند درمان، اثر مثبت می‌گذارد و معلوم نیست سبب مستقل در شفا باشد؛ برای همین انبیاء و اهل‌بیت (علیهم‌السلام) به طبیب مراجعه می‌کردند و سعی در طی کردن روال طبیعی، برای حصول بیماری داشتند هرچند معتقد بودند تلاش‌های بشری هیچ‌کدام مستقل نیستند و به عنایت الهی مؤثر واقع می‌شوند. (11)

نتیجه:

دعا و ذکر می‌تواند در پیشگیری و درمان مؤثر باشد ولی هرگز جای آن را نمی‌گیرد. هرچند در برخی موارد و به‌صورت استثنا می‌تواند مستقل از امور مادی عمل کند؛ چنانکه قرآن کریم چنین موضوعی را به حضرت عیسی (علیه‌السلام) نسبت داده است (12). عمل چنین سببی در شرایط خاص، خلاف نظم خلقت نیست چراکه از اول این‌گونه تعبیه‌شده که در موارد کمی، چنین سببی، مستقل عمل نماید.

پی‌نوشت‌ها:

  1. سوره مریم، آیه 91
  2. سوره کهف، آیه 28
  3. همان
  4. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، مص: غفاری، تهران، اسلامیه، 1407 ق، ج 4، ص 359، ح 8
  5. سوره شعراء، آیه 80
  6. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، موسسه فقه شیعه، بیروت، 1411 ق، ج 2، ص 850: یا مَنِ‏ اسْمُهُ‏ دَوَاءٌ وَ ذِکرُهُ شِفَاء
  7. سوره شعراء، آیه 80
  8. سوره نحل، آیه 69
  9. سوره اسراء آیه 82
  10. سوره یوسف، آیه 93
  11. سوره شعراء، آیه 80: وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یشْفینِ؛ و هنگامی‌که بیمار شوم مرا شفا می‌دهد.
  12. سوره آل‌عمران، آیه 49

 

 منابع جهت مطالعه بیشتر:

  1. تفسیر نور، محسن قرائتی
  2.  تفسیر تسنیم عبدالله جوادی آملی ذیل آیاتی که به موضوع شفای مریض و ذکر پرداخته‌شده است.
  3.  نکته‌ها از گفته‌ها، عبدالله فاطمی نیا
  4. مفاتیح الحیات، عبدالله جوادی آملی

 

کلمات کلیدی:

دعا. ذکر. شفا. دارو. درمان. پیشگیری

رابطه رحمت الهی و اشاره نشدن به درمان بیماریهای واگیر دار در قرآن
قرآن در بيش از 700 آيه ماده علم را به‌کاربرده و در آن حدود سيصد آيه به مسائل‏ پزشكي و بهداشت اشاره‌کرده‏ است.

چرا خداوند در زمینه‌های مانند بیماری‌ها و راه­های پيشگيري و درمان آن‌ها در کتاب‌های آسماني را بر پيامبران نازل كرد چيزي نگفته است. ؟ و آيا نشان دادن راه پيشگيري يا درمان اين بیماری‌ها توسط پروردگار نمی‌توانست انسان‌های بسياري را از خطر مرگ‌ومیر نجات دهد و چه‌بسا باعث سعادت دنيوي بسياري از كساني می‌ش
 

 قرآن كريم همان‌گونه كه درون انسان را نوراني مي‏كند، برون انسان و جامعه را نيز نورافشانی مي‏كند و ازاین‌رو است كه نزول قرآن در عصر ظلمت و جهل و ظلم، چونان برقي درخشيد و از اعراب و ملت‌هایی كه اسلام را پذيرفتند در چند قرن چنان تمدن عظيمي بپا كرد كه چشم جهانيان را خيره ساخت.

يكي از عرصه‏ هاي اين تمدن عظيم، علوم پزشكي بود. به‌طوری‌که پس از مدت كوتاهي در كشورهاي اسلامي پزشكان بزرگي رخ‌نمودند و در كشورهاي اسلامي بیمارستان‌های متعدد و پيشرفته بنانهاده شد. به‌طوری‌که اولين مدرسه پزشكي را در اروپا (ساليدين ايتاليا) مسلمانان ايجاد كردند.

مسلمانان آثار جاويداني را نيز به جهان عرضه كردند:

محمد بن زكرياي رازي (251- 313 ه. ق) كه از استادان طب محسوب مي‏شود كشف الكل (الكحل) را به او نسبت مي‏دهند و ازجمله آثار او طب منصوري و طب الملوك است.

ابوريحان بيروني (362- 430 ه. ق) نيز در پزشكي تحقيقات عميقي داشت.

و نيز شیخ‌الرئیس ابوعلی سينا حسين بن عبدالله (370- 428 ق- 980- 1037 م) كه پزشك ماهري بود و كتاب قانون او يك دوره كامل طب است كه تا مهروموم‌ها در دانشگاه‌های اروپا مورداستفاده بود.

اسرار توجه مسلمانان به دانش و به‌ویژه علوم پزشكي را بايد در پيام‏هاي قرآن كريم و تعليمات اسلامي پيامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل‌بیت (علیه السلام) جستجو كرد.

قرآن در بيش از 700 آيه ماده علم را به‌کاربرده و بارها مسلمانان را دعوت به تفكر و تعمق در پديده‏هاي طبيعت كرده است به‌طوری‌که در آن حدود سيصد آيه به مسائل‏ پزشكي و بهداشت اشاره‌کرده‏ است. پزشكي شامل «درمان و معالجه» و بهداشت به معناي‏ «پيشگيري» است. اكثر مطالب طبّي قرآن،‏ درباره بهداشت تغذيه مانند ‏ حرمت شراب، خون، مردار، گوشت خوك، بهداشت جنسي (زنا و لواط و ...)، بهداشت فردي، (شستن دست قبل وضو و پاک نمودن بدن قبل از غسل و ...) و برخي‏ مطالب قرآن نيز درباره پزشكي و درمان بیان‌شده است، مانند جنین‌شناسی، اعضاي بدن، فوايد عسل و ...

 يكي از مهم‌ترین علل عمده توجه مسلمانان به علوم پزشكي همين آيات قرآن كريم است. علاوه بر اين پيامبر (صلی الله علیه واله) و ائمه معصومين (علیهم‌السلام) نيز تأكيد ویژه‌ای نسبت به اين مسائل داشتند تا آنجا كه از پيامبر اسلام (صلی الله علیه واله) نقل‌شده‏ است كه علم پزشكي در كنار علم‏ دين قرار دارد چنانكه حضرت مي‏فرمايد: «الْعِلْمُ عِلْمَانِ عِلْمُ الْأَدْيَانِ وَ عِلْمُ الْأَبْدَانِ.»(1) «علم دو گونه است، دانش دین‌ها و دانش بدن‏ها.»

برخي از توصيه ‏هاي مؤکد بهداشتي و درماني معصومان (علیهم‌السلام) نيز به‌صورت مجموعه‏هاي پزشكي و بهداشتي مدون شده است و تحت عناويني چون«طب‏ النبي (صلی الله علیه واله)، طب الرضا (ع) و طب‏ الصادق (ع) منتشرشده است. (2)

بنابراين اينكه معتقد باشيم كه قرآن كريم و دين اسلام در خصوص مسائل پزشكي هيچ اظهارنظری نداشته اعتقاد صحيحي نيست.

توجه به این نکته مهم است، چنانكه اين انتظار كه بخواهيم همه مسائل پزشكي و راه درمان همه بیماری‌ها در قرآن كريم آمده باشد نيز انتظار صحيحي نيست. زيرا قرآن كريم براي هدايت و تربیت انسان‌ها به‌سوی كمال نهايي نازل‌شده و گرچه در قرآن كريم در خصوص محافظت از بدن توصیه‌هایی بیان‌شده است؛ اما قرار نيست كه در اين كتابي كه قرار است به‌صورت جهاني و جاودانه باقي بماند همه مباحث پزشكي و همه بیماری‌ها و راه درمان آن‌ها مطرح شود چنانكه درباره ساير مسائل نيز همين رويه جاري است و بسياري از احكام دين به‌صورت تفصيلي در قرآن كريم وارد نشده و تفصيل و تبيين آن‌ها بر عهده رسول خدا (صلی الله علیه واله) و اوصياي ايشان (علیهم‌السلام) نهاده شده است. علاوه بر اين، كشف راه درمان بیماری‌های جسمي مسئله‌ای نيست كه خود انسان‌ها نتوانند راه‌حل آن را كشف كنند و خداوند متعال ابزار تفكر و ابزار تجربه را در اختيار انسان قرار داده تا به‌وسیله بكار بستن اين امور، امراض و بیماری‌ها و علل آن‌ها را متناسب با عصر و زمان خود كشف كنند و لذا همان‌طور كه لازم است در هر عصري عده‌ای به‌عنوان متخصص امور ديني به استنباط احكام شرعي و مسائل مبتلابه مكلفان بپردازند لازم است كه عده‌ای نيز در امور پزشكي متخصص شوند و به استخراج راه درمان بیماری‌های مبتلابه بپردازند.

نكته ديگري كه بايد توجه داشت اين است كه بسياري از بیماری‌ها زائيده جهل و ندانستن نيست و چه بسيار بیماری‌هایی هستند كه انسان‌ها عليرغم دانستن مسائل آن خود را گرفتار آن‌ها می‌سازند چنانكه در عصر ما بااین‌همه تأكيد بر مضرات سيگار و مواد مخدر و شراب و ...بازهم می‌بینیم كه انسان‌ها دست‌بردار نيستند.

 همچنين برخي از بیماری‌ها نشئت‌گرفته از عدم توجه به همان اصول و كلياتي است كه در قرآن كريم بیان‌شده است. به‌عنوان نمونه بسياري از بیماری‌ها نشئت‌گرفته از زیاده‌روی در خوردن و آشاميدن است و اگر همين يك آيه قرآن كه می‌فرماید: «كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا»(3) «بخوريد و بياشاميد، ولي اسراف نكنيد» مورد توجه قرار بگيرد بیماری‌هاي متعددي ریشه‌کن می‌گردد.

پی‌نوشت‌ها:

1. علامه مجلسي، بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء، سال 1404 هـ ق، ج‏1، ص 220.

2. ر.ك: رضایی اصفهاني، محمدعلی، پژوهشي در اعجاز علمي قرآن، رشت، كتاب مبين، 1381 ش، ص 295.

3. أعراف (7) آيه 31.د كه بی‌گناه در اثر ابتلا به اين بیماری‌ها جان خود را ازدست‌داده‌اند آيا  حتما لازم بوده تا مثلاً بیماری‌هایی مثل وبا يا طاعون يا سل، جان میلیون‌ها انسان بی‌گناه را بگيرد تا بالاخره دانشمندان بتوانند با استفاده از تحقيق و آزمايش و كسب تجربه راهي را براي درمان آن پيدا كنند؟

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.