اقوام و ملل، نژادها

در مورد عرب سوریه و عرب عراق توضیح دهید؟
منطقه شامات پیش از آن كه تحت سلطه مسلمانان درآید، تحت سلطه امپراتوری روم شرقی بود. از قرنها پیش از اسلام، قبایل بزرگ عربی از جزیرة العرب و بیشتر از جنوب آن، ...

در مورد عرب سوریه و عرب عراق توضیح دهید؟

منطقه شامات پیش از آن كه تحت سلطه مسلمانان درآید، تحت سلطه امپراتوری روم شرقی بود. از قرنها پیش از اسلام، قبایل بزرگ عربی از جزیرة العرب و بیشتر از جنوب آن، به این دیار كوچیده بودند. مهمترین این قبایل كه نامشان در تحولات صدر اسلام یاد شده، عبارتند از: قضاعه، سلیح، غساسنه، جذام، لخم، كلب، تنوخ و بهراء. قبایل مزبور در سرزمین آباد شامات پراكنده بوده و هر كدام در شهر و منطقه ای زندگی می كردند. اعراب مزبور، به دلیل زندگی طولانی در جوار رومیان، به مرور آداب و رسوم عربی خویش را فراموش كرده، بیشترشان كیش نصرانیت را پذیرفته بودند. با این حال آن گونه نبود كه ماهیت عربی خویش را از دست داده باشند. یكی از تبعات پذیرش فرهنگ نصرانی، آن بود كه زبان عربی آنان با لغات سریانی آمیخته شده و اساسا زبان علمی آنان همان زبان سریانی شده بود. به همین دلیل بعدها توصیه می شد كه نباید زبان عربی را از «قضاعه و غسان » فرا گرفت زیرا كتابهایی به زبان سریانی می خواندند. و طبعا زبانشان آلوده شده بوده است. (1)

به هر روی، در سالهای نزدیك به ظهور اسلام، اعراب این دیار، همپیمان رومیان بوده و در جنگ با ایرانیان در كنار رومیان به سپاه ایران و اعراب متحد آن از سرزمین عراق می جنگیدند. در این سالها سپاه رومیان بخشی از سربازان خود آنها، و دسته ای از اعراب قبایل مذكور بودند.

افزون بر آن كه اعراب شام در دین با اعراب جزیره اختلاف نظر داشتند، از نظر اجتماعی نیز تفاوت آشكاری میان آنان وجود داشت. اعراب شام، به دلیل آبادی و آبادانی موجود در شامات، زندگی بدوی را رها كرده و شهرنشین شده بودند. شهرهایی چون دمشق، حلب، حمص و نقاط دیگر محل سكونت این اعراب شده بود. سنخیت قبایل مزبور با فرهنگ نصرانی، سبب شد تا پس از فتح اسلام، عده زیادی از آنان به سرزمین روم كوچ كردند. (2) البته، رومیان در طی جنگهای خود با مسلمانان، همواره گرفتار این دغدغه بودند كه اشتراك نژادی، قبایل عربی شام را به سوی اسلام سوق دهد. مشكل مهمتر آن بود كه از نظر مذهبی نیز بین مسیحیان شام و كلیسای قسطنطنیه اختلاف نظر وجود داشت بطوری كه باعث آزار و اذیت فراوان آنان از سوی كلیسای شرق شده بود.

شام در دوران اسلام:

برای مسلمانان كه توانسته بودند پس از سالها قریش را به امضای صلح حدیبیه وادارند و خود را آماده برای نشر اسلام به خارج از جزیرة العرب كنند، شام از بسیاری جهات اولویت داشت. رسول خدا (ص) رسولان چندی را به این نواحی گسیل داشت. یكی از این رسولان، حارث بن عمیر بود كه نامه ای برای حاكم شهر بصری می برد. وی به دست شرحبیل بن عمرو غسانی به شهادت رسید. به دنبال آن بود كه رسول خدا (ص)، سپاه سه هزار نفری خود را به فرماندهی جعفر بن ابی طالب، زید بن حارثه، و عبد الله بن رواحه، به سوی موته در جنوب شام فرستاد. سپاهی كه در شام بر ضد مسلمانان آماده شده بود، بنا به نقل ابن اسحاق، تركیبی از سپاه روم و قبایل عربی همچون لخم، جذام، بلقی، بهراء و بلی بود. (3) مسلمانان راه به جایی نبردند و تنها توانستند پس از شهادت فرماندهان خود و عده ای دیگر به سوی مدینه بازگردند در این جنگ جعفر بن ابی طالب به شهادت رسید كه قبر او الآن یكی از مزارهای مهم در اردن هاشمی است. اقدام بعدی رسول خدا (ص) به سوی این منطقه عملیات تبوك بود. این اقدام نیز جز چند قرارداد با برخی قبایل عربی، درگیری خاصی با رومیان در بر نداشت. رسول خدا (ص) در آخرین روزهای حیات خود نیز سپاه دیگری را به فرماندهی اسامة بن زید سامان داد كه تنها پس از رحلت آن حضرت عازم شام شد و بدون نتیجه خاصی بازگشت. همه این رخدادها نشانگر اهمیت شام در نگاه رسول خداست. طبیعی نیز چنین بود، زیرا منطقه شامات به مدینه نزدیك بوده، مسلمانان با آن آشنایی داشتند و فی حد نفسه نیز از اهمیت بالایی برخوردار بود. بعدها معلوم شد كه برای تشكیلات خلافت نیز شام، اهمیتی بیش از عراق دارد.

با پایان یافتن جریانات رده، ابوبكر ضمن نامه هایی كه به مردم مكه، طائف، یمن و تمامی اعراب حجاز و نجد فرستاد، آنان را به جهاد دعوت كرد. وی در همین نامه ها، وعده غنائم موجود در روم را نیز به آنان داد. به دنبال آن سیل جمعیت از سراسر مناطق جزیره، راهی مدینه شدند. (4) پس از گرد آمدن مردم، برای نخستین بار، نیروهای نظامی مسلمانان در سال دوازدهم هجرت (633 م) راهی شام شد. ابوبكر سه لشكر با سه فرمانده ترتیب داد. یكی با فرماندهی عمرو بن عاص، كه راهی ایله در كنار خلیج عقبه شد. دیگری یزید بن ابی سفیان و سومین نفر شرحبیل بن حسنه، این دو نفر به سوی منطقه ای حد فاصل تبوك و معان اعزام شدند. ابتدا قرار بود خالد بن سعید فرماندهی یكی از این لشكرها را عهده دار باشد، اما به دلیل اعتراض او به انتخاب ابوبكر، و با اصرار عمر، كنار گذاشته شد و یزید بن ابی سفیان را بجای او گماشتند. (5) اندكی بعد ابو عبیده جراح همراهی نیروهای كمكی به آنان ملحق شده و در زمانی كه همه نیروها یكجا عمل می كردند فرماندهی آنان در اختیار او بود. برخی بر این باورند كه او نیز از همان آغاز فرماندهی سپاهی را عهده دار بوده است.

نخستین درگیری مسلمانان با رومیان، در منطقه «وادی العربه » روی داد. منطقه مزبور در ناحیه جنوبی بحر المیت قرار دارد. فرماندهی سپاه رومیان با فرماندار فلسطین سرگیوس بود. او در این جنگ شكست خورد و در طی آن كشته شد. مسلمانان ادامه در سواحل دریای مدیترانه به پیشروی خود ادامه دادند. (6) هر كدام از سه لشكر، در ناحیه ای به عملیات مشغول می شدند، آنها با یكدیگر در تماس بوده و زمانی كه لازم می شد همه یكجا عمل می كردند. (7) در ابتدا شمار هر لشكر، سه هزار تن بود اما در ادامه، ابوبكر نیروهای كمكی برای آنها می فرستاد بطوری كه شمار هر لشكر به هفت هزار و پانصد نفر رسید. اندكی بعد مجموع نیروهای اعراب به بیش از بیست و چهار هزار تن بالغ شد. (8)

پس از درگیری عربه، دومین درگیری در یكی از قریه های غزه با نام «داثن » روی داد. این جنگ كه در محرم سال سیزده هجرت روی داد (9) به نفع مسلمانان به پایان رسید در این جنگ جمعی از مسلمانان و از جمله خالد بن سعید كشته شدند.

فتح دمشق در رجب سال چهاردهم هجری روی داد و این در حالی بود كه ابوبكر در جمادی الثانیه سال سیزدهم هجری پس از دو سال و سه ماه و چند روز خلافت، در گذشته بود، پس در واقع دمشق در زمان خلافت عمر فتح شد.

براي آگاهبي بيشتر رك تاریخ خلفاء، جعفریان، رسول؛پايگاه حوزه

http://www.hawzah.net/FA/articleview.html?ArticleID=8552

نيز نسبت به وضع عراق در زمان فتوحات مي توانيد به همين كتاب (تاريخ خلفاء) ص 104مراجعه داشته باشيد

پی نوشت ها:

1. المزهر، سیوطی، به نقل از: النصرانیه و آدابها، ص 31.

2. فتوح البلدان، صص 128، 137.

3. تاریخ الطبری، ج 1، ص 37.

4. فتوح البلدان، ص 115.

5. همان، ص 116.

6. تاریخ سوریة و لبنان و فلسطین، ج 2، ص 6.

7. فتوح البلدان، ص 123.

8. همان، ص 116.

9. اطلس تاریخ اسلام، ص 126.

سلام، می خواستم بدونم اعمال و کارهای غیرعادلانه و غیرانسانی در طی و بعد از جنگ های صلیبی از طرف مسحیان چه بوده است؟ کتاب معرفی بفرمایید متشکر

پاسخ:
جنگ‌هاي صليبي در سال 1096 با فرمان پاپ اوربان دوم آغاز گرديد و تا سال 1291 م طي هشت مرحله ادامه يافت.
در سال 1099 بعد از محاصره‌اي پنج هفته‌اي مسيحيان موفق به فتح بيت‌المقدس شدند. گود فرو آدوبويون در نامه‌اي به پاپ نوشت: اگر مي‌خواهيد بدانيد با دشمناني كه در بيت‌المقدس به دست ما افتادند، چه معامله شد، همين قدر بدانيد كه افراد ما در رواق سليمان درياچه‌اي از خون مسلمانان مي‌تاختند و خون تا زانوي مركب مي‌رسيد.(1)
مورخان تعداد كشته ­شدگان اين قتل عام خونين را هفتاد هزار نفر دانسته‌اند.(2)
طامس نيوتن در تفسير خويش بر كتاب مقدس چاپ 1803 لندن مي‌نويسد: اورشليم در پانزدهم تموز رومي سنه 1099 بعد از محاصره پنج هفته‌اي فتح شد كه غير از مسيحيان همه اهالي آن جا را كشتند. پس زيادتر از هفتاد هزار مسلمان را مقتول ساختند و جماعت يهود را جمع نموده و به آتش سوزانيدند.(3)
جنايات كليسا در جاهاي مختلف و به شكل‌هاي گوناگون صورت مي‌گرفت. آنان حتي به زوار مسلمان كعبه نيز رحم نكردند و با فرستادن ناوگاني به درياي احمر كشتي حامل زوار را غرق نمودند. آتش بر پا شده از اين جنايات خيلي زود دامنگير خود مسيحيان شد و كشتارهاي خونين كليسا بار ديگر تحت پرچم مبارزه با بدعت شكل گرفت.(4)
در كتاب تمدن اسلام و عرب آمده است: قلم از نوشتن جناياتي كه مسيحيان به مسلمانان روا كردند، شرم دارد. «روبرت» راهب مسيحي، درباره جنايات صليبيان در شهر«مارا»، كه خود به چشم ديده است، چنين مي ‏نويسد:
سپاهيان ما در گذرها و ميدان ها و پشت بام ها در گشت و حركت بودند و مانند شير ماده‏ اي كه توله‏ اش را ربوده‏ اند، از قتل عام لذّت مي‏ بردند. كودكان را پاره پاره مي‏ كردند و جوان و پير را در يك رديف از دم شمشير مي‏ گذرانيدند و هيچ كس را باقي نمي‏ گذاشتند. براي اين كه به كار خويش شتاب دهند، چندين نفر را با يك ريسمان به دار مي‏ آويختند. من از ديدن اين كارها در شگفت بودم كه اين جماعت با اين كه شمارشان بسي بيشتر است و بسياري از آنان مسلح‏ اند، چرا بدون هيچ دفاعي، جان خود را در كف گذاشته، به قربانگاه حاضر مي‏ شوند. سپاهيان ما هر چه را مي‏ يافتند، بي ‏درنگ مي‏ ربودند، شكم مردگان را مي‏ دريدند و پول و جواهراتشان را از لباس هايشان بيرون مي‏ آوردند. امان از حرص و طمع! در كوچه‏ هاي شهر نهرهاي خون جاري بود و از چهار سو، لاشه‏ هاي كشتگان روي هم انباشته و سربازان روي آنها مي‏ گذشتند.
سرانجام «بوآمون» تمام كساني را كه در صحن قصر گرد آورده بود، احضار كرد و زنان و مردان پير و بيمار را از دم شمشير گذرانيد و ديگران را، كه جوان و توانمند بودند، براي فروش به بازار انطاكيه فرستاد. اين قتل عام در روز يكشنبه، دوازدهم دسامبر روي داد، ولي چون تمام آنان را نمي‏ توانستند در يك روز بكشند، ناچار باقيمانده را روز دوم به قتل رسانيدند. اين كه اقوام شرقي، كه در آن زمان بسيار با فضيلت و شايسته بودند، درباره چنين دشمني چه در ذهن داشتند، تصورش چندان مشكل نيست، چنان كه مي‏بينيم تاريخ آنان پر است از تنفّري ژرف از صليبيان».(5)

پي نوشت:
1. تاريخ عرب و اسلام، ص 327.
2. الكامل في التاريخ، ابن اثير، ج 1، ص 194.
3. انيس الاعلام، ج 5، ص 321.
4. برخورد آراي مسلمانان و مسيحيان، ويليام مونتگمري وات، فصل ششم، بينش‌هاي متفاوت و حاصل از جنگ‌هاي صليبي، ص 137.
5. تاريخ تمدن اسلام وعرب از ص 327 به بعد.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.