پرسش وپاسخ

سلام عليكم صلوات مخصوصه هر كدام از ائمه اطهار را مي خواستم اگر لطف بفرمائيد با درج آدرس روايت باشد ممنون مي شوم بي نهايت متشكرم

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
براي معصومين صلوات خاص وراد شده که بايد در کتب دعا و زيارت جستجو کرد از جمله:
صلواتي که حضرت امير در يکي از خطبه هاي جمعه خود بر رسول خدا فرستاد.(1)
صلوات بر رسول خدا که در صحيفه سجاديه وارد شده است.(2)
صلوات چهارده معصوم که به امام زمان منسوب است و به ابوالحسن ضراب اصفهاني رسيده است.(3)
صلوات بر امام حسين(ع)(4)
صلوات مخصوص امام رضا(ع)(5)
صلوات مخصوص هر يک از چهارده معصوم که از امام عسکري نقل شده است.(6)
اين ها از صلوات هاي مخصوصه است که براي آن بزرگواران وارد شده است . مورد آخر از همه جامع تر و معتبرتر است.
پي نوشت ها:
1. مفاتيح الجنان،ص651(صلوات و سلام بر حضرت رسول (ص) و فضيلت آن.
2. دعاي دوم صحيفه سجاديه.
3. مفاتيح،ص103 از اعمال روز جمعه.
4. همان،ص828.
5. همان،991.
6. همان،ص1093.

با سلام در نمازهایی گفته شده آیت و الکرسی خوانده شود مثل نماز وحشت آیا تا هو العلی والظیم باید بخوانیم یا دعای بعد را هم باید بخوانیم؟ و آیا در ابتدای آن بسم الله الرحمن الرحیم باید گفته شود یا خیر؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
به آيه 255سوره بقره، آيه الكرسي مي گويند. چون در اين آيه لفظ "کرسي" يعني "مقام فرمانروايي خدا" آمده، به اين نام خوانده شده است،
قراينى در دست است كه نشان مى دهد آيه الكرسى تنها آيه 255 سوره بقره است ; اگرچه در روايات بر خواندن دو آيه بعد نيز تأكيد شده است .
برخى از قراين و دلايل ياد شده عبارت است از:
1 . در تمام رواياتى كه درباره آيه الكرسى وارد و تعداد آن ذكر شده ، صحبت از يك آيه است، نه بيش تر ;
2 . در بعضى روايات ، تصريح شده كه آية الكرسى از (الله لا إله إلاّ هو) شروع به (و هو العلىُّ العظيم ) ختم مى شود . حضرت على اين مقدار را قرائت فرمود .
3 . در حديثى از امام على بن الحسين مى خوانيم كه پيامبر فرمود: كسى كه چهار آيه از اوّل سوره بقره و آيه الكرسى و دو آيه بعد از آن و سه آيه از آخر بقره را بخواند ، هرگز ناخوشايندى در خودش و مالش نمى بيند .شيطان به او نزديك نمى شود ، قرآن را فراموش نمى كند .(1)
بنا بر اين که منظور از آية الکرسي فقط آيه 255 است ؛ اما در رواياتي که به خواندن آيه الکرسي در نماز يا براي حاجت سفارش شده ، چون منظور هر سه آيه مي باشد و به آن تصريح هم شده. به اين لحاظ هر سه آيه روي هم به "آيه الکرسي" معروف شده اند.
بنا بر اين منظور از آيه الکرسي در اعمال مستحبي ، آيات 255-257 بقره است يعني:
" الله لا اله الا هو الحي القيوم .لا تاخذه سنة و لا نوم له ما في السماوات و ما في الارض .من ذا الذي يشفع عنده الا باذنه .يعلم ما بين ايديهم و ما خلفهم و لا يحيطون بشيء من علمه الا بما شاء .وسع کرسيه السماوات و الارض و لا يؤوده حفظهما و هو العلي العظيم* لا اکراه في الدين .قد تبين الرشد من الغي .فمن يکفر بالطاغوت و يؤمن بالله فقد استمسک بالعروة الوثقي .لا انفصام لها و الله سميع عليم* الله ولي الذين امنوا يخرجهم من الظلمات الي النور و الذين کفروا اوليائهم الطاغوت. يخرجونهم من النور الي الظلمات. اولئک اصحاب النار هم فيها خالدون "
بنا بر اين در نماز وحشت بايد مجموع سه آيه يعني همين که در بالا نوشته ايم، خوانده شود و خواندن بسم الله اول آن مستحب است، گر چه لازم و واجب نيست.
پي نوشت :
1 . بحارالانوار ، ج 89 ، ص 331 و ج 61 ، ص 30 ، چ تهران .

با سلام مرجع تقلید من آیت الله خامنه ای میباشند مسائلی برایم پیش میاید که چون ایشان رساله ندارند بلاتکلیف میمانم و از استفتائات ایشان نمیتوانم کمک بگیرم آیا میتوانم مرجع تقلید دیگری انتخاب کنم ؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اگر مکلف مرجع تقليدش را اعلم از بقيه مراجع تشخيص دهد، بايد در تمام مسائل از مرجع خودش تقليد کند. نمي تواند به مرجع ديگر مراجعه کند مگر درمواردي که مرجعش احتياط واجب کرده باشد. دراين موارد مي تواند به مرجع ديگر(تنها در همان مسئله) عدول نمايد. همچنين اگر مرجعي را در يك باب فقهي اعلم بداند و مرجع ديگر را در باب ديگر اعلم بداند، بايد در هر باب به آن مرجع خاص مراجعه نمايد. اما اگر مرجع تقليدش را اعلم نداند ، بلکه مساوي با مراجع ديگر بداند، مسئله اختلافي است. به نظر آيت الله خامنه اي اگر دو مجتهد مساوي باشند، مکلف در اول مي تواند بعضي از مسائل را از مجتهدي و مسائل ديگر را از مجتهد ديگر تقليد کند، ولي بنا به احتياط واجب بعد از تقليد از مجتهدي، نمي تواند به مجتهد مساوي ديگر عدول نمايد. (1) اما در خصوص اينکه مقام معظم رهبري استفتاآت دارند نه رساله و با مشکل مواجه مي شويد ،از دفتر ايشان به صورت حضوري سؤال شد . در جواب گفتند مسائلي که در رساله نيست ،مي توانيد از رساله حضرت امام خميني استفاده نماييد.(2)يعني در اين موارد حكم رساله امام، همان فتواي آيت الله خامنه اي است.
پي نوشت ها:
1 . امام خميني، تحرير الوسيله، ج1، ص 6 ؛ آيت الله خامنه اي، استفتاآت، سوال 18 و31 .
2. سؤال حضوري از دفتر آيت ا... خامنه اي.

سلام من مدتی است که بر اثر بیماری به تکرر ادرار مبتلا شدم و گاهی در نمازهایم احساس میکنم که بدون اختیار از من قطرات ادرار خارج میشودو به همین دلیل به صحت نمازهایم شک دارم البته برای درمان بیماریم به پزشک مراجعه کردم ولی هنوز تحت درمان هستم و خوب نشدم حالا میخواستم بدانم حکم نمازهایی که در این مدت خواندم چیست و تا رفع مشکلم چه نکاتی را برای صحت نمازهایم باید رعایت کنم خواهش میکنم هرچه زودتر پاسخ مرا بدهید.

با سلام و تشکر به خاطر ارتباطتان با اين مرکز :
اگر صرف احساس خارج شدن ادرار است و يقين به خارج شدن ادرار نباشد، و شک مي کنيد که ادرار خارج شد؟ به اين نوع احساس و شک خود توجه نکنيد. وضوي شما هم باطل نمي شود و نماز صحيح است.
اما اگر واقعا ادرار مي آيد، اگر در طول مدت وقت نماز (مثلا ازاذان ظهر تا ده دقيقه مانده به غروب آفتاب) وقتي هست که ادرار بند مي آيد ،بلا فاصله محل خروج ادرار را تطهير کنيد و وضو بگيريد . نماز را بخوانيد و اگر وقت براي جلو گيري از خروج ادرار کم باشد واجبات نماز را بخوانيد و مستحبات را نخوانيد.
اما اگر خروج ادرار به صورتي است که هميشه خارج مي شود در اين صورت بعد از ادرار و تطهير کردن محل ادرار، با پارچه و امثال آن از سرايت ادرار به لباس و بدن جلو گيري کنيد و بلا فاصله وضو بگيريد و بعد از وضو گرفتن بلافاصله مشغول نماز شويد و در اين فاصله اگر بول بدون اختيار خارج شود وضو و نمازشما صحيح مي باشد. و احتياط واجب آن است که پيش از هر نماز محل ادرار را آب بکشيد. .(1)
پي نوشت:
1. امام خميني، توضيح المسائل مسأله306- 331.( نظر رهبري در اين مسئله مطابق با نظر امام خميني مي باشد).

پي نوشت:
1. توضيح المسائل مراجع، ج1، مسئله309- 313.

با سلام و عرض خسته نباشید اضافه خرجی خانه متعلق به خودم میباشد و من این اضافه ها را پس انداز میکنم با توجه به اینکه همسرم خمس نمیدهد آیا این پس انداز ها خمس دارد یا خیر؟ با تشکر

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اگراضافه خرجي خانه را شوهر شما به شما بخشيده باشد،خمس ندارد، هرچند احتياط مستحب آن است که اگر چيزي اضافه بماند و سال برآن بگذرد خمس آن را بدهيد(1) . اگر شوهر شما به شما نبخشيده است و آن را بدون اجازه شوهر پس انداز مي کنيد ،متعلق به شوهر شما است و خمس آن را بايد شوهر شما پرداخت کند.
پي نوشت:
1. آيت الله خامنه اي، استفتائات، سؤال 850 و 851.

با سلام. می خواستم بدانم اگر چند نفر پول روی هم بگذارند و بخواهند کالایی را تحت عنوان جایزه ی قهرمان بخرند بدین صورت که با هم فوتبال کامپیوتری بازی کنند وپس از یک سری مسابقات به نفر اول آن کالا را به عنوان شخص قهرمان بدهند آیا این کار اشکال دارد یا خیر؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در فرض سؤال که چند نفر پول روي هم مي گذارند و شرط بندي مي کنند هر تيمي که برنده شد، پول جمع شده را به عنوان جايزه بردارد، نوعي قمار حساب مي شود، دادن پول براي افراد و گرفتن آن براي فرد برنده حرام است. (1)
پي نوشت :
1. آيت الله فاضل، جامع المسائل، ج 1، ص 247، سؤال 953 و 954.

1- در زمان قبل از پيامبر(ص) مردم مكه بت پرست پودند پس چرا نام پدر پيامبر(ص) عبدالله بود؟ 2- قرارداد شعب ابي طالب توسط كفار نوشته شده بود پس چرا مي گويند وقتي كه موريانه آن را خورده بود فقط نام الله باقي مانده بود؟ مگر كفار از نام الله استفاده مي كردند؟ 3- عبدالله نام پسر امام حسن (ع) بود پس چرا به امام حسين (ع) ابي عبدالله مي گويند؟

پرسش 1:
در زمان قبل از پيامبر(ص) مردم مكه بت پرست پودند ،پس چرا نام پدر پيامبر(ص) عبدالله بود؟

پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
بر اساس عقيده شيعه، پدر و مادر و اجداد پيامبر اسلام، همگي موحد و يکتاپرست بودند. نور مقدس حضرت در صلب و رحم مشرکي قرار نگرفته است.
اجداد حضرت از فرزندان اسماعيل و ابراهيم بودند که ابراهيم داراي دين حنيف و يکتاپرست بود . از هر گونه شرک پرهيز مي کرد .بر اين اساس چون عبدالله و پدرش عبدالمطلب، مانند ساير اجداد پيامبر(ص) موحد و يکتاپرست بودند، عبدالمطلب اسم فرزند خود را «عبدالله» يعني بندة خدا که از بهترين نام هاست، گذاشت.
كلمه الله براي مردم آن زمان شناخته شده بود.
از پيامبر(ص) نقل شده: در روز قيامت با نام‌هاي خود و پدرتان، فراخوانده مي شويد، پس اسم هاي نيکو براي خويش انتخاب نماييد.(1)
در روايت ديگر از حضرت نقل شده : بهترين اسامي نزد خدا عبدالله و عبدالرحمن مي باشد.(2)
از امام صادق(ع) آمده : خانه‌اي که در آن نام محمد، احمد... عبدالله و فاطمه باشد، فقر داخل آن نخواهد شد.(3)
بر اين اساس عبدالمطلب، بهترين اسم را براي فرزندش برگزيد . کسي که بناست بهترين انسان يعني محمدرا به وجود آورد، شايسته است که داراي بهترين اسم باشد . ممکن است انتخاب اين اسم براي پدر پيامبر از الهامات خداوند باشد.
پي‌نوشت ها‌:
1 و2. تربيه الاولاد في الاسلام، ص 77 ـ 78، ج 1، عبدالله ناصح علوان.
3. کافي، ج 6، ص 19.
پرسش 2:
قرارداد شعب ابي طالب توسط كفار نوشته شده بود ،پس چرا مي گويند وقتي كه موريانه آن را خورده بود ،فقط نام الله باقي مانده بود؟ مگر كفار از نام الله استفاده مي كردند؟

پاسخ:
مشرکان در پيماني که با مسلمانان (در شعب ابي طالب) منعقدکردند ،از کلمه" الله" به اين صورت( بسمک اللهم) استفاده کردند (1)
اينکه آنان ازکلمه"الله " استفاده کردند. جهت آن اين است که خدا را قبول داشتند ،منتهي براي خداوند شريک قايل بودند. در قرآن نيز از زبان مشرکان آمده است:آنان بدان جهت بت مي پرسند که اين امر آنان را به خدا نزديک مي کنند. در آيه 3 سوره زمر آمده است " بت پرستان كه غير خدا را اولياى خود قرار دادند، (دليل شان اين بود :) اين ها را نمى‏پرستيم مگر به خاطر اين كه ما را به خداوند(الله) نزديك كنند(2)
بنا بر اين مشرکان ، خداي آفريننده جهان را قبول داشتند، ولي بت را براي نزديک شدن به خدا وبر آورده شدن حاجات شان پرستش مي کردند .
پي نوشت ها :
1.فروغ ابديت،ص356 .
2. تفسير نمونه، ج‏19، ص: 383.

پرسش 3:
عبدالله نام پسر امام حسن (ع) بود، پس چرا به امام حسين (ع) ابي عبدالله مي گويند؟
پاسخ:
به نظر مي‌رسد که چون يکي از فرزندان امام حسين(ع) عبدالله (علي‌اصغر) بود، مکني به ابا عبدالله گرديد.
مرحوم شيخ مفيد، نقل مي‌کند که امام حسين فرزندي به نام«عبدالله» داشت.(1)
البته برخي اوقات انتخاب کنيه به جهت صفات و خصوصيات افراد بوده ، نه به جهت داشتن فرزند . ميان برخي از اعراب چنين رسم است که پيش از آن که داراي فرزندي شوند، براي خود کينه‌اي مانند، ابوعلي، ابوفاطمه و... انتخاب مي‌کنند.

پي‌نوشت:
1. ارشاد مفيد، ج 1، زندگي امام حسين(ع).

Salam, Man Ye dokhtar az Soed hastam shie hastam va mikhastam kheyli kholase beporsam age man bekham ba ye pesare Ahle sonat (sunni) aroosi konam aya in az nazare dini ya mazhabi haram ast kami tozih mikhastam az in bare kheyli tashakor?

پرسش: شرح : ngen rubrik)Salam, Man Ye dokhtar az Soed hastam shie hastam va mikhastam kheyli kholase beporsam ageسؤال: man bekham ba ye pesare Ahle sonat (sunni) aroosi konam aya in az nazare dini ya mazhabi haram ast kami tozih mikhastam az in bare kheyli tashakor?
دکتر شيعه از سوئد هستم و اگر بخواهم با يک پسر اهل سنت عروسي کنم ، از نظرديني يا مذهبي حرام است؟
پاسخ:
2@@پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
ازدواج دختر يا زن شيعه مذهب با مرد اهل سنت، در صورتي که خوف انحراف اعتقادي براي زن باشد، حرام است . اگر خوف انحراف اعتقادي نباشد، به نظر بعضي از مراجع کراهت دارد. (1) به نظر حضرت امام خميني (ره) خلاف احتياط است.تا آن جا كه ممكن باشد، اين احتياط ترك نشود.(2)
زن شيعى بهتر است با مرد سنى ازدواج نكند، چون غالبا زنان تابع شوهران هستند و زن خواه ناخواه تحت تأثير شوهر قرار مى‏گيرد يا اگر اختلافاتى پيش ‏آيد، ممکن است فرزندان به روش پدر بيش تر تمايل پيدا ‏كنند.
از نظر تربيتي و چون مبناي ازدواج بر ارتباط عميق و گسترده ميان زنان و مردان بنيان نهاده مي شود ، ازدواج دو شخص با دو عقيده مخالف با هم دشوار است .مشکلات رفتاري را نيز غالبا به دنبال دارد.
سعي کنيد با کسي که مذهب شيعه دارد از دواج کنيد .
پي‌نوشت ها‌:
1 .سؤال تلفني (7740611-0251) از دفتر آيت الله وحيد خراساني.
2. تحرير الوسيله، ج 2، ص 286، مسئله 8.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سمی

پرسش: ديني و پزشکي شرح سلام درمورد هم جنس بازي دومرد هم از نظر ديني وخم پزشکي اين دونفر هم رفيق باشند ولي نمي تونند از هم جداشن ولي گرفتار اين گناه مي شن واين کار اذيتشون مي کنه .شما چه راه حلي ميدين ؟

پاسخ:
1@@پرسشگر محترم با سلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز؛
لواط از گناهان كبيره و داراي كيفري بزرگ است. كسي كه اين عمل زشت را انجام داده، بايد از روي خلوص توبه كند . از خداوند آمرزش بخواهد و از كردار ناشايست خويش پشيمان شود . تصميم بگيرد كه براي هميشه آن را ترك كند. كسي كه اين كار را انجام داده است، لازم نيست نزد حاكم شرع برود و اعتراف كند ، چون در آن صورت (در صورت داشتن شرايط خاص) حد سنگين اعدام وجود دارد.
كسى كه عمل شنيع لواط را انجام داده است، بايد هر چه زودتر توبه كند . از خدا بخواهد تا از گناه وى درگذرد. همين كه در پيشگاه خداوند توبه كند، خداوند او را مي‏آمرزد. نياز به كفاره ندارد.
رسول اكرم(ص) فرمود: " هر مرضي دارويي دارد .داروي گناهان استغفار و طلب عفو از پيشگاه ذات پاك الهي است.
همجنس گرايي نوعي اختلال در روند طبيعي است كه عوامل متعدد جنسيتي ، رواني ، تربيتي و خانوادگي، فرهنگي و... در آن نقش دارد. اين نوع ارتباط نشان از نوعي بيماري است كه گاهي مربوط به اختلال جسمي و جنسيتي مي شود. در هر حال اين مشکل يکي از مشکلات پيچيده جوامع بشري مي‌باشد. درمان واسطه‌اي اين امور امکان ندارد . درمان اين مشکل مثل قريب به اتفاق مشکلات ديگر نيازمند حضور شخص بيمار نزد متخصص است .
خوشبختانه مراکز تخصصي و فوق تخصصي اين گونه اختلالات جنسي در شهرهاي بزرگ به ويژه در تهران وجود دارند .
توصيه مي‌شود با ارتباط با سايت انجمن حمايت از بيماران مبتلا به اختلال هويت جنسي ايران www.gid.org.ir(البته مشکل شما اختلال هويت جنسي نيست ، ولي درمانگران آن مرکز در درمان مشکل شما نيز تبحر دارند) نيز از شرايط مشاوره با آن انجمن اطلاع حاصل نماييد.
علاوه بر ارتباط با انجمن فوق الذکر مراجعه هر چه سريع تر به سکس تراپيست هايي(درمانگران جنسي) مانند فريدون محرابي، ماهيار آذر، محمدعلي بشارت، راحله اماني، علي اسلامي نسب، بهنام اوحدي ، محمد خداياري فردو دکتر روشن... (که از طريق جستجوي اينترنتي يا 118 در تهران قابل دسترسي مي‌باشند) قابل توصيه مي باشد.
در ادامه توجه شما را به مطلبي کلي در زمينه عشق و وابستگي عاطفي جلب مي‌نمايم، برخي نکات ذيل همسويي زيادي با مشکل کنوني شما دارد.
عشق از مفاهيم بسيار پيچيده است . از نظر روان‌شناسي چندان امر مثبتي قلمداد نمي‌شود. آنچه که به ترويج و تشديد اين مقوله هزار تو دامن مي‌زند، تعريف و تمجيدها بي‌حساب و کتابي است که از مفهوم عشق در سريال‌ها، فيلم‌ها، رمان‌ها، ترانه‌ها، شعرها، حکايت‌ هاي تاريخي و... مي شود­. اين مسئله باعث گشته ماهيت واقعي عشق در پس پرده خيال‌پردازي‌هاي رمانتيک مغفول بماند . بسياري از دختران و پسران اين مرز و بوم در وادي جانکاه آن گرفتار آيند.
قبل از ورود به بحث عشق اجازه مي‌خواهم نيم نگاهي به فرق بين دو مفهوم کليدي وابستگي و دلبستگي نماييم.
فرض کنيد به ميوه‌اي مانند آناناس علاقمند هستيد و به آن «دل بسته‌ايد» .حال اگر روزها، ماه‌ها و سال‌ها به هر دليلي از خوردن آن محروم بمانيد، آيا در زندگي عادي و روزمره شما اختلالي ايجاد خواهد شد ؟ آيا عملکرد روزانه شما رو به کاستي مي‌گذارد؟ مسلّماً نه. سال‌ها از موضوع «دل‌بستگي» خود محروم مي‌مانيد ، ولي همه امور زندگي شما بر وفق مراد است.
اين نوع علاقه و تعلق را «دلبستگي» مي‌گويند ،حال اگر به جاي دلبستگي به آناناس به آن «وابسته» بوديد ،يک روز بدون آناناس نمي‌توانستيد سر کنيد. آدم وابسته به آناناس مثل فرد معتادي است که هر از گاهي براي به حد طبيعي رساندن سطح عملکرد خود نيازمند مصرف مواد است، پس وابستگي رواني نوعي اعتياد است. وابستگي رواني به چيزي يا کسي باعث کاهش عملکرد در فرد مي‌گردد و به نوعي فرد را از زندگي روزانه ‌و عادي خود خارج مي‌سازد .فرد وابسته رواني مثل فرد معتاد، دلش به موضوع وابستگي (مثل مواد مخدر يا محبت معشوق) خوش است ،در حالي که اين وابستگي عقلاً و منطقاً امري به شدت نکوهيده‌اي است.
در اسلام به شدت از وابستگي به غير خدا پرهيز داده شده است . وابستگي رواني يا به تعبيري عشق را اين گونه تصوير کرده است که وقتي بنده‌اي از خدا فاصله مي‌گيرد، خداوند عشق غير خود را در اين فاصله قرار مي‌دهد.
اولياي خدا و ائمه معصومين به همسران و فرزندان خود دلبسته بودند، ولي سر سوزني به غير خدا وابسته نبودند.
آن چه که در زندگي هر مؤمن در درجه اول اولويت قرار مي‌گيرد، استقلال رواني ـ عاطفي است . استقلال رواني-عاطفي سر منشأ بسياري از تحولات مثبت است. استقلال رواني ـ عاطفي در همه حوزه‌هاي عاطفي از قبيل پدر و مادر ،همسر و فرزند و دوستان بايد جاري باشد. وابستگي به هر کسي چيزي جز فرسودگي رواني، اشتغالات ذهني بي‌مورد، کاهش عملکرد، افول معنوي، افت تحصيلي و شغلي، فرصت‌سوزي‌هاي مکرر و... ندارد.
دختر و پسري که به عشق افراطي مي گرايند ( و به کاهش شديد عملکرد دچار مي شوند)به نوعي از چند اختلال عمده روان‌شناسي يعني اضطراب وسواس و افسردگي بي‌بهره نيستند، به عنوان مثال با نگاهي به درونيات خود متوجه خواهيد شد که از اضطراب نسبتاً بالايي رنج مي‌بريد . اضطراب حتى به قبل عاشق شدنتان بر مي‌گردد . در گذشته نيز براي کاهش اضطراب خود به افراد پيراموني خود پناه مي‌برديد. پناه‌جويي به نوعي در شما نهادينه شده و به آن شرطي شده‌ايد، پس با هر اضطرابي ناخودآگاه به دنبال فرد آرامش‌گري مي‌گرديد که اين فرد معمولاً معشوق است .پس در مکانيزم عشق اضطراب بالا نقش به‌سزايي دارد . در درمان آن نيز کاهش اضطراب نقش کليدي دارد.
از سوي ديگر عشق به نوعي به نابودي عزت نفس فرد بازگشت مي‌کند. کسي که عزيز است ،هيچ‌گاه خود را در مقابل فردي از هم نوع خود حقير و کوچک نمي‌کند. اين پسر مثل ميليون‌ها پسر ديگر داراي نقاط ضعف و قوت عمده‌اي است . به هيچ وجه صلاحيت بت ،قبله يا خدا شدن براي شما ندارد. خضوع و خشوع فقط در مقابل عزيز مطلق يعني خداوند زيبنده است . هر نوع کوچک کردن بنده نزد بنده ديگر مطرود است. فردي که ارزشمندي‌اش دروني است، نه بيروني، هيچ گاه به مقوله عشق گرفتار نمي‌آيد. اگر از درون خود را ارزشمند بدانم ،چه نيازي دارم فرد بيروني به ارزش‌گذاري من اقدام نمايد؟ تحقير و تضعيف عاشق در برابر معشوق از نظر اسلام و روان‌شناسي محکوم است . با مقوله مهم عزت نفس و اعتماد به نفس منافات دارد.
افراد عاشق معمولاً از رگه‌هايي از افسردگي رنج مي‌برند . به تعبيري از بي‌معنايي و يکنواختي در زندگي به ستوه آمده‌اند. فرد افسرده مي‌کوشد معناي جديدي براي زندگي خود دست و پا کند . معناي جديد معمولاً از جنس مخالف و به ندرت از جنس موافق انتخاب مي‌شود. فرد افسرده پس از مدتي معشوقش به تنها معناي زندگي‌اش مبدل مي‌گردد . احساس مي‌کند که زندگي بدون معشوق فوق‌العاده بي‌معناست.
معناي زندگي به امور گذرا متغير و بي‌مبنا اطلاق نمي‌گردد، پس اگر به هر دليلي فرد عاشق در رفع افسردگي باليني يا غير باليني خود بکوشد و کانون ارزشمندي خود را از بيرون و افراد بيروني به درون خود منتقل نمايد ،به معناي واقعي زندگي دست مي‌يابد. مقوله عشق روز به روز جاي خود را به دلبستگي صرف مي‌سپارد . دلبستگي امري سالم و صد در صد خدايي است، ولي وابستگي رواني امري صد در صد مرضي و غير خدايي است .‌آنچه متأسفانه گرفتار شديد ، وابستگي است.
از نظر روان‌شناسي خصوصيات افراد عاشق هم‌پوشاني زيادي با خصوصيات افراد وسواسي دارد . همان گونه که فرد وسواسي براي حصول آرامش به ده بار شستن دست خود در روز عادت دارد ، فرد عاشق هم براي به دست آوردن آرامش خود نيازمند ملاقات نو به نو(عيني يا ذهني که شباهت زيادي به نشخوار ذهني و فکر وسواسي دارد) و تجديد ديدار با فرد معشوق است. به اين ترتيب عشق مرضي تحت عنوان رفتار وسواسي ـ اجباري طبقه‌بندي مي‌شود . وسواسي بودن جاي هيچ تعريف و تمجيدي براي فرد باقي نمي‌گذارد تا اين جا مشخص مي‌شود که سريال‌ها فيلم‌ها رمان‌ها ترانه‌ها و... امري را مي‌ستايند که به نوعي اختلال رواني محسوب مي‌گردد و باعث خارج شدن فرد عاشق از گردونه زندگي سالم مي‌گردد.
برادرم..
مشکل شما در درون شماست . اگر بتوانيد با کمک روان‌شناس مجرب و روان‌پزشک کارآزموده بر اين سه اختلال خود چيره آييد، شکي نيست معناي واقعي زندگي را که سراسر آرامش و طمأنينه است ،خواهيد چشيد بايد هر چه زودتر به ارزشمندي واقعي خود رسيده ، از افسردگي بيرون‌آمده ، با احترام و شخصيت دادن به خود و يافتن دوباره عزت نفس از دست رفته ، به دنياي آرامش بازگرديد.
در هر صورت توجه شما را به نکات ذيل جلب مي‌نمايم:
1ـ فرايند فراموشي عشق زمانبر است . عشق 1 ساله را نمي‌توان1 روزه فراموش کرد. اگر قبول کنيم اين فرايند زمانبر است ،پس نبايد زود از آن خسته شويم يا با هر تداعي خاطره از ميدان به در رويم.
2-روند تدريجي فراموشي او را با روند حذف علائم و نشانه هاي تداعي گر خاطرات او تا جايي كه امكان دارد همراه سازيد. از تنهايي در اتاق يا مكان هايي كه ياد آور خاطره گذشته است، پرهيز كنيد.
3ـ وابستگي رواني يا عشق افراطي به اين جهت نابهنجار است که موجب کاهش عملکرد در زندگي روزمره شما مي‌گردد، پس اگر موفق به حذف نشان ها هم نشده باشيد ، چنانچه به هر طريقي به عملکرد طبيعي خود بازگرديد، باقيمانده آثار و عوارض عشق هيچ مشکلي براي شما به وجود نخواهد آورد. مهم اين است که فکر ايشان باعث کاهش عملکرد (مثل اختلال خواب، اختلال خوراک و افت تحصيلي...) در شما نگردد، پس با تمايز ميان اين دو هر گونه پيشرفت در زمينه ارتقاي سطح عملکرد خود را ارج بنهيد.
4-جايگزين كردن اهداف عالي تر مادي يا معنوي در زندگي خود به شما فرصت جايگزين كردن هدف ها با يكديگر مي دهد. تاكنون هدف هاي زندگي خود را در كنار او بودن، تنظيم كرده ايد . بر همين اساس به رفتارها و عملكردهايي خود سمت و سوي خاص بخشيده ايد بنابراين بايد به فكر اهداف عالي تر زندگي باشيد
5- با برجسته كردن نقاط ضعف و كاستي هاي فرد مورد نظر ،درون خود را نيز براي فراموش كردن آماده سازيد. مطمئناً وقتي از روزنه نگاه عاشقانه نبينيد، ضعف هاي بسيار در او خواهيد ديد، چون هيچ انسان و هيچ موجودي جز خداوند پيراسته از عيب و نقص نيست.
6ـ وابستگي عاطفي ـ رواني مانند اعتياد، علاوه بر خوددرماني نيازمند کمک متخصصان روان‌شناسي و روانپزشکي مي‌باشد، پس به خوددرماني اکتفا نکنيد .در اسرع وقت براي دارودرماني يا روان درماني احتمالي به نزد يک متخصص برويد. همه عوارض که در نامه به آن اشاره داشته‌ايد، با درمان دارويي و غير دارويي قابل اصلاح مي‌باشد.
7ـ شک نکنيد که با هر گونه اقدام جانانه جهت درمان تخصصي زندگي (بدون عشق مرضي) رنگ و بوي تازه به خود خواهد گرفت، رنگ و بويي که به هيچ وجه در اين چند ماه نظير آن را نديده‌ايد.
8ـ در بازي زندگي خود را به هيچ وجه از پيش باخته و شکست خورده تلقي نکنيد. همه مي توانند و شما هم مسلماً يکي از همه هستيد.
9ـ ورزش سنگين، تنفس عميق و تفريحات سالم و توسعه روابط متعادل با دوستان را سر لوحه زندگي خود قرار دهيد.
موفق و مؤيد باشيد.

صفحه‌ها