جوارحي

بهم بگيد بايد چه كنم؟
اشتباه شما اين است در حالي به او دلبسته شدي كه از يك سو رضايت خانواده خود را جلب نكردي، و از سويي ديگر هنوز نمي دانيد: آيا خانواده آن طرف مقابل نيز راضي به ...

من يه پسري رو دوست دارم. اما خانوادم نمي دونن. و اصرار دارن با آقايي كه اونها مي گن و هيچ علاقه اي بهش ندارم ازدواج كنم.بهم بگيد بايد چه كنم؟ آيا اطاعت از دستور پدر و مادر واجبه؟

عزيز گرامي! آيا آن پسر مورد علاقه شما نيز به شما علاقه دارد؟ آيا شما گزينه خانواده او به عنوان عروس مورد علاقه شان هستيد؟ اگر اين گونه است به او بگوييد: هر چه زودتر با خانواده اش به خواستگاري شما بيايند. شايد خانواده تان  فرد مورد علاقه شما و خانواده اش را پذيرفتند ، و شايد بر گزينه خودشان ترجيح دادند. يا شما را در انتخاب يكي از آن دو صاحب اختيار دانستند، و گفتند: يكي از اين دو را انتخاب كن ، هر دو خوبند. آن موقع شما هم به خواسته خودت رسيدي وهم حمايت و پشتيباني خانواده را داريد. پدر و مادر كه علم غيب ندارند كه  شما به يك پسر ديگري علاقه داري، و به همين خاطر نسبت به سوژه مورد نظرشان اظهار تمايل نمي كني. بنا بر اين اشتباه شما  اين است در حالي به او دلبسته شدي كه از يك سو رضايت خانواده خود را جلب نكردي، و از سويي ديگر هنوز نمي دانيد: آيا خانواده آن طرف مقابل نيز راضي به اين وصلت مي شوند يانه ؟ 

 اگر پدر و مادرت اطلاعاتي از شخص مورد نظرتان ندارند، پس از خواستگاري رسمي  از خانواده خود بخواهيد كه در مورد آنان  تحقيق نمايند، تا هم اطلاعات شما كاملتر شود و هم در صورت مناسب بودن،رضايت آنها را جلب كرده و خود نيز به هدف رسيده باشيد. و  اگر پدر و مادر مخالف بودند، پس لازم است ببينيد دليل مخالفت شان چيست. با نگاهي تيزبين و به دور از هر گونه احساسات به حكمتهاي پيدا و پنهان  مخالفت هايشان بينديشيد. اگر براي مخالفت شان دليل موجه و مورد پسند عقلا دارند، بهتر است رابطه عاشقانه  خود را ترك كنيد، و به لطف و رحمت خداوند اميدوار باشيد، و از او ياري بجوييد تا در اين راه به شما كمك نمايد، و مورد بهتري را نصيبتان نمايد. و اگر دليل موجهي نداشتند ، سعي كنيد به گونه اي  با زبان عاطفه  و احساسات، منطق و يا استفاده از حيطه هاي ديگر   نگراني آن ها را بر طرف كنيد. اگر فايده اي نداشت براي قانع كردن پدر و مادر سعي كنيد  از افراد مورد قبول شان استفاده نماييد. قطعا اگر در ميان  اقوام و فاميل چنين كسي باشد بر ديگران تقدم دارد. اگر همه راه هاي پيشنهاد شده را به درستي و به دور از عجله رفتيد و نتوانستيد راضي شان كنيد،  از نظر فقهي مي توانيد عليرغم مخالفت خانواده  با فرد مورد نظرتان ازدواج كنيد ، زيرا اسلام  انتخاب همسر دلخواه را حق انسان قرار داده  است ، و ناراحتي خانواده  از اين جهت براي شما گناه محسوب نمي شود.

اما توصيه هاي اخلاقي اسلام و كارشناسان تربيتي اين است كه امر بسيار مهم و سرنوشت ساز ازدواج را بدون خوشحالي و رضايت  والدين دنبال نكنيد.

ما به عنوان مشاور ميتوانيم تنها ابعاد مختلف اين موضوع را برايتان روشن نماييم، تصميم نهايي با خودتان است.  اما به چند نكته  مهم توجه كنيد.

1-در انتخاب همسر دقيق و حساس باشيد، زيرا مي‏خواهيد دست به اقدامي بزنيد،  و كسي را گزينش كنيد،  كه يك عمر بايد در كنار او زندگي كنيد. قطعا او در سر نوشت ودر خوشي و ناخوشي  شما و بچه هايي كه مولود اين پيوند هستند،  مؤثر است. نه تنها او بلكه پدر و مادر و ساير اعضاي خانواده اش با همه فكر و فرهنگ و اخلاق و تربيت ديني و اجتماعي شان  در سرنوشت شما  هم چنين فرزندان تان تأثير  تعيين كننده اي دارند. پس چشم هايت را باز كن. ببين چه كار داريد مي كنيد.

2-تنها موجود بي نقص و عيب خدا است. بيترديد هر يك از دو طرف، نقصها و عيبهايي دارد.ولي وقتي عشق و علاقه آمد باعث ميشود عاشق، عيبها و كاستيها را در معشوق نبيند يا به آنها توجه نداشته باشد. اين كه گفته اند: «عشق انسان را كور و كر ميكند» معنايش همين است كه انسان به عيبها و كاستيهاي طرف مقابل توجه ندارد و هر چه ميبيند، خوبي و زيبايي است.

3-معمولا شناخت كامل از طرف مقابل در اين وضعيت و دوران وجود ندارد.  چون دو طرف به هم علاقه  دارند و سعي ميكنند همديگر را از دست ندهند و موجب رنجش طرف مقابل نشوند، رفتارها و سخنان و حرف هاي شان، ساختگي و ظاهرسازي ميشود يا سعي ميكنند  صفات بد نمايان نشود. تنها رفتارهاي عاشقانه و سخنان نيك و هديه دادن و محبت كردن از آنها سر ميزند، و حتي گاهي به هم دروغ ميگويند، كه همه اينها موجب ميشود شناخت كاملي از همديگر نداشته باشند.

4- به خاطر مخالفت نمي توان خانواده شما را مورد ملامت و سرزنش قرارداد، و نمي توان گفت: چرا در برابر خواست و اراده به حق و نياز واقعي تان مقاومت مي كنند. زيرا پدر و مادري كه بيش از  بيست سال براي فرزندش زحمت مي كشد، انتظارات و توقعاتي دارد كه  اگر با نگاه واقع بينانه نگريسته شود، غالبا توقعات درستي است. آيا آنان حق ندارند كه داماد و عروس شان مورد پسند و دلخواه شان باشد؟ شايد الان حرف هاي ما را متوجه نشويد . آن روزي را در ذهن تان مجسم كنيد كه ازدواج كرديد و خداوند به شما فرزنداني داد ، بيست و چند سال براي شان زحمت كشيديد ، براي عقد و عروسي آن ها و انتخاب عروس و داماد برنامه يا توقعاتي داشتيد، اما يكباره با مخالفت پسر يا دخترتان تان مواجه شديد ، چه حالي به شما دست مي دهد، چه قدر غبار غم و غصه و افسردگي و ناراحتي بر روان لطيف تان خواهد نشست؟

5-  بدانيد كه عشق و علاقه ابتدايي براي شروع و آغاز زندگي امري مقدس و لازم است، اما در ادامه زندگي،  مسايل ديگري بروز مي كند  كه مي تواند زندگي را مستحكم و شيرين نگه دارد يا آن را  سست و تلخ تر از زهر بسازد. يكي از آن مسايل موافقت و پشتيباني افراد خانواده دختر و پسر و به خصوص پدران خانواده  و يا مخالفت آنان است. اگر آنان موافق باشند در مشكلات متعدد مي توانند راهگشاي موثري گردند. اما اگر موافقت و پشتيباني وجود نداشته باشد، يا حتي با مخالفت آنان مواجه شود، آسيب هاي چنين وصلتي بسيار خواهد بود. از اين رو غالب كارشناسان مسايل تربيتي توصيه مي كنند يا رضايت و موافقت پدر و مادر را جلب كنيد و يا راه تغيير گزينه را بپيماييد.

عوامل موفق شدن در ازدواج چيست؟ چرا آمار طلاق زياد شده؟
ازدواج و انتخاب همسر مهم ترین فصل زندگي انسان را تشكیل مي دهد. ازدواج یك پیمان مقدس و خدایي است كه با روح و روان انسان ارتباط دارد . موفقیت یا شكست در آن ...

عوامل موفق شدن در ازدواج چيست؟ چرا آمار طلاق زياد شده؟

ازدواج و انتخاب همسر مهم ترین فصل زندگي انسان را تشكیل مي دهد. ازدواج یك پیمان مقدس و خدایي است كه با روح و روان انسان ارتباط دارد . موفقیت یا شكست در آن بر تمام زندگي انسان تأثیر گذار است. به همین جهت توجه به معیارهاي صحیح در انتخاب همسر بسیار مهم است. بنابراین برای داشتن یك ازدواج موفق باید معیارهای اساسی انتخاب را رعایت كنیم.ملاك هایي كه در انتخاب همسر باید در نظر گرفته شود، دو نوع است:

الف. آن هایي كه ركن و اساس اند و براي یك زندگي سعادتمندانه حتما لازم اند.

ب. آن هایي كه شرط كمال هستند و براي بهتر و كامل تر شدن زندگي اند و بیش تر به سلیقه و موقعیت افراد بستگي دارد.

ملاك هاي دسته اول عبارتند از:

1. تدین و دین دار بودن فرد:

2. اخلاق نیك داشتن:

3. شرافت و اصالت خانوادگي :

4. عقل:

معیارهای دسته دوم :

معیارهای بعدی اگر چه به عنوان ملاك دسته دوم شمرده می شود، ولی نباید از توجه به آن غفلت كرد و به سادگی از آن گذشت، زیرا چه بسیار اتفاق افتاده كه علت ناهنجاری ها در زندگی كه باعث طلاق و جدایی زن و شوهر شده، ناهماهنگی در معیارهای دسته دوم بوده است .

1. زیبایی :

2. تناسب همتایي و كفو همدیگر بودن . البته همتایي و تناسب از جنبه هاي مختلف باید لحاظ شود. برخی جنبه ها جزو دسته اول  قرار می گیرد و برخی دیگر مربوط به دسته دوم است :

ا) تدین و میزان پاي بندي به دستور شرع .

ب) همتایي و هماهنگي فرهنگي و فكري .

ج) همتایي اخلاقی و پاي بندي به آداب اخلاقی .

د) امروزه نزدیك بودن اندیشه های سیاسی و اجتماعی .

ه) تناسب در زیبایي .

و) تناسب سني .

ز) تناسب مالي و سطح اقتصادي .

 براي رسیدن به یك تصمیم صحیح و عاقلانه اي ،بهتر است دراین زمینه با افراد مورد اعتماد مثل والدین، یا اقوام نزدیك دلسوز و عاقل و داراي تجربه مشورت شود و با دقت كافي تصمیم مناسبي اتخاذ شود.

پرسیده اید : "چرا آمار طلاق زياد شده؟"

گر چه طلاق ، مسائلی ناراحت كننده و زیان بار هستند، و حتی یك موردش هم زیاد است، اما باید توجه داشت كه فراوانی این دو در كشور ما نسبت به كشورهای دیگر كمتر است.می توان گفت تا حدود زیادی كم بودن طلاق در كشور ما متاثر از فرهنگ غنی ایرانی و دین مبین اسلام است.

البته همانطور كه گفته شد، یك موردش هم زیاد است و باید به فكر ریشه كن كردن این موارد بود.

در مورد  طلاق، علت های زیادی را می توان برای آن برشمرد، اما سه علت عمده را می توان ذكر كرد كه بقیه از فروعات این سه هستند:

1. فقر اقتصادی؛

2. اعتیاد؛

3. عدم تفاهم و تناسب بین زوجین كه خود دارای زیرمجموعه هایی است. در این مورد می توان به موارد زیر اشاره كرد:

1. توقعات نامحدود زن یا مرد؛ 

2. حاكم شدن روح تجمل پرستي و اسراف بر خانواده ها عامل مهم ديگري است كه مخصوصا زنان را در يك حالت نارضايي دائم نگه مي دارد، و با انواع بهانه گيري ها راه طلاق و جدايي را صاف مي كند.

3. دخالت هاي بي جاي اقوام و بستگان و آشنايان در زندگي خصوصي دو همسر، و مخصوصا در اختلافات آن ها، عامل مهم ديگري محسوب مي شود.

4. بي اعتنايي زن و مرد به خواست يكديگر، مخصوصا آنچه به مسائل عاطفي برمي گردد.

5. عدم تناسب فرهنگ خانوادگي و روحيات زن و مرد با يكديگر نيز يكي از عوامل مهم طلاق است.

6. اختلاف سليقه بين زوجين .

7. به هم ريختگي و نابساماني روابط خانوادگي و عدم انسجام خانواده.

8. رواج دوستي هاي به اصطلاح خياباني (عدم شناخت كافي از جنس مخالف . زيرا دوستي ها سطحي است و دو طرف خيلي از مسائل را با هم مطرح نمي كنند).

9. عدم همساني در ازدواج ( كفو هم نبودن ).

10. بيماري رواني شديد يكي از زوجين یا هر دوی آن ها مثل وسواس، افسردگی، سوء ظن و ...

11. برطرف نشدن نياز جنسي زوجين (كه ممكن است منجر به روابط جنسی خارج از سيستم خانواده ، مشكلات جسمي و رواني زوجين  و در نهايت طلاق شود).

 

چنانچه در مورد مطالب بالا نیاز به توضیحات بیشتری دارید در مكاتبات بعدی بنویسید تا پاسخ دهیم.

موفق باشید.

آيا عاق والدين مي شود؟
از نظر اسلام هر یك از پدر و مادر و فرزندان حقوقي نسبت به یكدیگر دارند. اگر رعایت نكنند، شرعاً مسؤول هستند. حال اگر هر كدام از این‏ها وظیفه خود را انجام نداد ...

اگر در مسئله ازدواج مادر، درخواست هاي غير عقلائي از پسر داشته باشد و وي اجابت ننمايد؛ آيا عاق والدين مي شود؟

دوست عزیز ! سوالتان خیلی كلی است و مشخص نكرده اید كه این درخواست در چه زمینه ای است (انتخاب همسر، برگزاری مراسمات، زود دانستن ازدواج بر شما و مشكلات مالی...) البته مشكل شما یكی از مشكلات بسیار رایج در كشور میباشد.

شاید اگر از شما بپرسیم كه دوست دارید چه اتفاقی بیفتد، خواهید گفت: دوست دارم كه با این دختر ازدواج كنم و پدر و مادرم و همه فامیل به این ازدواج رضایت دهند و تمام كارها به خوبی و خوشی به انجام برسد، ولی متأسفانه حصول چنین امری بسیار مشكل و در برخی موارد غیر ممكن است.

در هر صورت توجه شما را به نكات ذیل جلب مینمایم:

1)از نظر اسلام هر یك از پدر و مادر و فرزندان حقوقي نسبت به یكدیگر دارند. اگر رعایت نكنند، شرعاً مسؤول هستند. حال اگر هر كدام از این‏ها وظیفه خود را انجام نداد، سبب نمي‏شود كه دیگري هم انجام وظیفه نكند.

براساس آموزه های دینی احترام و نیكی به پدر و مادر حتی اگر كافر و مشرك باشند، لازم است. بیاحترامی،  قهر كردن و بی محلی كردن  والدین هر چند غیر مسلمان  باشد، جایز نیست.

قرآن كریم  میفرماید: وَصاحِبهما فی الدنیا معروفاً؛(1) با آن ها در دنیا به طرز شایسته و آمیخته با احترام  و محبت رفتار كنید.

2)ممكن است به هر دلیلی دختری را برگزیدهاید كه برخی معیارهای به حق و صد در صد درست پدر و مادر شما را ندارد و شما با آنها نمیتوانید برخورد شعاری داشته باشید.

توجه به این نكته داشته باشید كه دیده نشده است؛ دختر و پسری به صرف عاشق شدن و بدون لحاظ برخی امور عرفی، شرعی (از جمله تناسبات فردی و اجتماعی، آداب و رسوم طرفین، رضایت والدین، مقبولیت خانوادگی، ارتباط با نامحرم و...) به سر منزل مقصود رسیده باشند.

3)گرچه در انتخاب همسر كسی از امام صادق (ع) سؤال كرد: من می‏خواهم با زنی ازدواج كنم. ولی پدر و مادرم مایلند با دیگری ازدواج كنم. امام(ع) فرمودند: با زنی كه خودت مایل هستی ازدواج كن، و زنی را كه پدر و مادرت [بدون رضایت تو] انتخاب كرده‏اند، رها كن! (2)

أما با وجود این روایت، اگر والدینتان سر سختانه بگویند راضی نیستیم؛ اگر چه بهتر است با فرد دیگری ازدواج كنید یا فلان كار را در ازدواجتان أنجام دهید، ولی شما قانونا می توانید با دختر مورد علاقه تان ازدواج كنید ویا گوش امور غیر عقلایی مادر ندهید و شرعا هم ازدواج تان صحیح است؛ ولی باید بدانید چون بحث یك عمر زندگی است و شما و همسرتان باید یك عمر با والدینتان هم زندگی كنید، باید به نحوی ایشان را راضی كنید؛ چراكه دلخوری آن ها ممكن است در زندگی آینده تان مشكلات زیادی به وجود بیاورد.

4)توصیه می كنیم برای ازدواج تان به نحوی ایشان را راضی كنید و برای این كار می توانید از واسطه های مختلفی بهره بگیرید كه والدین تان آن ها را قبول دارند؛ و با ناراحتی و نارضایتی والدین ازدواج نكنید!! چرا كه اگر آن ها سر سختانه راضی نباشند و دلیلی هم بر عدم رضایتشان داشته باشند، ممكن است عاق هم بشوید.

بنابر این نیكی و احترام به والدین و ناراحت نكردن و نرنجاندن آنان در همه حالات و شرایط  لازم است.

5)نكته ای كه نباید از آن غفلت بورزید این است كه: اگر پدر و مادرت  وظیفه‏ شان را - آن‏طور كه نوشته‏ و ادعا كرده اید - نسبت به شما انجام نمي‏دهند و  نسبت به شما قصور یا تقصیری از  آنان سر زده،  دلیل نمي‏شود كه نسبت به آنان بي‏احترامي كنید و در انجام وظایف خود كوتاهي نمایید.

 همه بركات و خیرات مقدر  دختر از مسیر محبت ظاهری و باطنی ایشان به والدین نازل می گردد. تا زمانی كه ایشان قلباً از پدر نگذرد، خداوند بركات بیكرانش را بر زندگی فردی وی فرو نخواهد ریخت.

پی نوشت ها:

1.لقمان(31)آیه 15.

2. تهذیب الاحكام، شیخ طوسی، ج 7، ص 392، دار الاضواء، بیروت .

چطور از به انحراف نرفتنش در طول زندگي مشتركمان خيالم راحت باشد؟
پرسشگر گرامي اصلا از اين گناه نبايد با احدي حتي همسر آينده تان صحبت كنيد، نه تنها شما بلكه هيچ كس حق ندارد از گذشته سياه خود و گناهان خود نزد احدي صحبت كند ...

اگر در گذشته خطايي داشتيم و دوست دختر داشتيم، در خواستگاري اگر دختر خانم ازمن سوال كرد كه آيا در گذشته دوست دختر داشته ام، چه بگويم؟

در ضمن من خود چطور از سلامت اخلاقي او درگذشته مطمئن بشوم وچطور از به انحراف نرفتنش در طول زندگي مشتركمان خيالم راحت باشد؟

پرسشگر گرامي اصلا از اين گناه نبايد با احدي حتي همسر آينده تان صحبت كنيد، نه تنها شما بلكه هيچ كس حق ندارد از گذشته سياه خود و گناهان خود نزد احدي صحبت كند و اعتراف كند حتي همسرش، چرا كه با اين كار انسان خود را خوار و كوچك مي كند و كسي حق ندارد خود را خوار و ذليل گرداند و فقط انسان بايد در برابر خدا اعتراف به گناهان كند امام صادق(ع) فرمود: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَوَّضَ إِلَى الْمُؤْمِنِ كُلَّ شَيْ‏ءٍ إِلَّا إِذْلَالَ نَفْسِهِ؛(1) خداوند همه چيز را به خود مومن واگذار كرده، مگر ذليل كردن خود را، يعني حق ندارد خودش را خوار و ذليل كند.

در ضمن با گفتن گناه ممكن است همسر آينده تان اين مسئله را دستاويزي براي تحقير شما قرار دهد و در مواقع بحث و كدورت آن را چماقي كرده و بر سرتان بكويد.

در ضمن كسي حق ندارد از گناهان ديگران بپرسد حتي همسر، پس شما هم به وظيفه تان عمل كنيد و چيزي در اين مورد نگوييد و اگر در خواستگاري پرسيدند دوست دختر داشته ايد يا نه؟ بگوييد من اهل دوستي با نا محرم نيستم (و منظورتان حالت فعلي تان باشد كه در حال حاضر اهل اين گناه نيستيد). و اگر نپرسيدند چيزي نگوييد، و اگر بعد از ازدواج متوجه شدند كه شما با كسي مدتي دوستي حرام داشته ايد و از شما پرسيدند چرا نگفتيد ،بگوييد  اولا من توبه كرده بودم و ثانيا از كارشناسان ديني پرسيدم و گفتند اعتراف به گناه نزد هيچ كسي حتي خواستگار و همسر آينده جايز نيست.

شما نيز وظيفه داريد از دوستان و آشنايان آن دختر درباره نحوه رفتار و اخلاقش تحقيقات كنيد و اگر در ظاهر وضعيت ايشان و تحقيقات تان هيچ نكته اي نبود، بايد با خوش بيني و توكل بر خداوند اقدام كنيد، و شما هم نبايد به هيچ دختري سوء ظن داشته باشيد و بدبين باشيد، و در خواستگاري و حتي بعد از زندگي حق نداريد از گناهان گذشته همسرتان بپرسيد و در اين موارد تجسس كنيد. چرا كه تجسس حرام است.

اصل در انسان ها و افراد مومن پاكي و خوبي است مگر اين كه خلافش ثابت شود.

پي نوشت ها:

1. شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة، مؤسسه آل البيت عليهم‏السلام قم، چاپ 1409، ج 16، ص 157.

صحیح است یا خیر؟
عقد موقت جهت شناخت و آشنایی دختر و پسر با یكدیگر پیش از عقد دائم از نظر اسلام جایز است. هیچ مانعی ندارد، بلكه گاهی فوایدی دارد كه بر كسی پوشیده نیست، اما ...

آیا صیغه یك ماهه قبل از عقد كامل برای شناسایی بیشتر در صورت اصرار زیاد خانواده ی پسر برای این امر صحیح است یا خیر؟

عقد موقت جهت شناخت و آشنایی دختر و پسر با یكدیگر پیش از عقد دائم از نظر اسلام جایز است. هیچ مانعی ندارد، بلكه گاهی فوایدی دارد كه بر كسی پوشیده نیست، اما باید این مسئله با آگاهی پدر و مادر و خانواده دو طرف و به خصوص آگاهی و اجازه پدر دختر باشد، تا در این میان حقوق دختران مراعات شده و آنان متضرر نشوند.

ممكن است دختر و پسر به خاطر فشار غیر قابل كنترل غریزة جنسی در موقعیتی قرار گیرند و به اقداماتی دست بزنند كه اگر عقد موقت، به دائم تبدیل نشود، مشكلاتی را برای دختر و خانوادهاش فراهم سازد . موقعیت ازدواج دائم مطلوب و ایدهآل را از دختر بگیرد. از این جهت بسیاری از مردم آن را یك كار پسندیده و قابل قبولی نمیدانند.

اگر بدون آگاهی خانواده، صورت گیرد،  مشكلات بسیار بیش تر خواهد بود.

برای اجرای یك قانون خوب، و انجام هر كار پسندیده، لازم است «فرهنگسازی» شود . ذهنیت مناسبی برای مردم به وجود آید تا در برابر آن واكنش منفی صورت نگیرد.

طبیعی است انجام یك كار خوب و پسندیده در زمان و مكان و جامعهای كه از لحاظ فرهنگی، گرایشها، سوابق ذهنی و موقعیتهای مدنی، فضای فكری و اجتماعی مناسبی ندارد، بار منفی داشته باشد و عمل نادرست تلقی میگردد، به ویژه دغلبازیها، فریبكاریها، عدم پایبندی به تعهدات و قول و قرارها، كه در این روزگار به خاطر ضعف ایمان و سستی بنیانهای اعتقادی و فاصله گرفتن از دین الهی، همچنین تأثیرپذیری از فرهنگهای بیگانگان، باید به مردم حق داد كه در مورد سرنوشت فرزندان خود دغدغة خاطر داشته باشند.

البته برای رفع دغدغه می توانند در عقد شرط كنند دختر و پسر با اجازه پدر دختر به جاهای مختلف بروند اما ارتباط زناشوئی صورت نگیرد.(1)

پی نوشت :

1. توضیح المسائل مراجع ، انتشارات دفتر نشر اسلامی ، ج2، ص 410، مسئله 2423 ( طبق رساله امام خمینی).

چه مقدار مهریه مناسب است برای دونفری كه می خواهند ازدواج كنند؟
این نكته نیازمند بحث گسترده‏ای است، ولی ذكر این مسئله لازم است، آن‏ها كه از مهریه‏های سنگین و خارج از حد تصور و بعضاً غیر قابل پرداخت دفاع می‏كنند ...

میزان متعارف مهریه چقدر میباشد؟ چه مقدار مهریه مناسب است برای دونفری كه می خواهند ازدواج كنند؟

مهریه در اصل هدیه و پیش‏كش است كه مرد هنگام ازدواج خود را به آن ملزم می‏كند و در واقع نوعی ادای احترام است. قرآن به این مسئله تصریح می‏كند: "و مهر زنان را (به طور كامل) به عنوان یك هدیه به آنان بپردازید".(1)

پس اصل مهریه یك التزام دینی و اخلاقی و مورد قبول همگانی است. اما مهریه زن چه مقدار باید باشد؟ این نكته نیازمند بحث گسترده‏ای است، ولی ذكر این مسئله لازم است، آن‏ها كه از مهریه‏های سنگین و خارج از حد تصور و بعضاً غیر قابل پرداخت دفاع می‏كنند ، زن را كالایی برای معامله دانسته و برای آن بهای مادی قائلند، حال آن كه واقعیت چنین نیست. ازدواج هایی كه با مهریه‏های پایین شكل می‏گیرد، پایدارتر از ازدواج هایی است كه پایه در تجملات و زرق و برق‏های دنیوی دارد؛ زیرا آنها اساس زندگی را بر امور دیگری چون عشق و محبت بنا نهاده‏اند، نه تجملات و امور مادی.

پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمود: "بهترین مهر كمترین آن است".(2)امام علی (ع) فرمود: "مهر زنان را گزاف قرار ندهید كه موجب دشمنی خواهد شد".(3)

 بهترین مهر، مهری است كه مطابق سنت باشد كه به چنین مهری "مهر السنة" می‏گویند . مهر السنه مهریه‏ای است كه می‏گویند پیامبر اكرم (ص) برای همسران و دختران خود انتخاب می‏كرد كه حدود پانصد درهم بود. اكنون با توجه به تورم اقتصادی برابر با چهارده سكه تمام بهار آزادی است. (4)

مبنا قراردادن چنین مهری كه ریشه در سنت پیامبر دارد، موجب بركات زیادی در زندگی مشترك خواهد شد. علاوه بر این مقدار مهریه‏ای كه در ازدواج حضرت زهرا (س) و امام علی (ع) به كار رفته با مهر السنه مطابق بوده است.(5)

 

پی‏نوشت‏ها:

1 .  نساء (4) آیه 4.

2 . كنزالعمال، ج 16، ص 320.

3 . بحارالانوار، چاپ بیروت، ج 100، ص 351، حدیث 22.

4 . مجله پیام زن، شماره 144، ص 38.

5 .  سید جعفر شهیدی، زندگانی فاطمه (ع)، ص 58.

فوايد غرايز جنسي چيست؟
غريزه جنسي از نيرومند ترين غرايز در وجود انسان است كه خداوند آن را در وجود وي قرار داده، اهداف و مصالح خاصي نيز بر آن مترتب است. در ذيل برخي از فوائد آن می آید:

فوايد غرايز جنسي چيست؟

غريزه جنسي از نيرومند ترين غرايز در وجود انسان است كه خداوند آن را در وجود وي قرار داده، اهداف و مصالح خاصي نيز بر آن مترتب است. در ذيل به برخي از فوائد اين غريزه اشاره مي شود:

1- حركت به سوي كمال بشري:

بر اساس فرهنگ اسلامي، انسان موجودي است كه براي رسيدن به كمال و معنويّت خلق گرديده است. اسلام با تنظيم و تعديل غرايز به ويژه غريزه جنسي و توجه به هر يك از آن‏ها در حدّ نياز طبيعي، سبب شكوفايي همه استعدادهاي انسان شده و او را به سوي كمال سوق داده است.

2- آرامش رواني:

غريزه جنسي اگر به طور صحيح ارضا شود، مهمترين اثري كه از خود به جا مي گذارد، تأمين آرامش و احساس امنيت و آسودگي است. اين نياز كه در سرشت آدمي ريشه دارد، چنان مهم است كه خداوند در بيان فلسفه ازدواج مي‏فرمايد: «از آيات و نشانه‏هاي خداوند اين است كه براي شما از جنس خودتان همسراني قرار داديم تا در كنار آنان آرامش يابيد.»(1)

3- بقاي نسل:

يكي از ثمرات بزرگ وجود غريزه جنسي، بقاي نسل آدمي به واسطه ارضاي صحيح آن يعني ازدواج است. توليد و تكثير نسل را نبايد كوچك و بي اهميت شمرد؛ زيرا هدف آفرينش جهان وجود انسان و پرورش و تكامل او است. توليد و پرورش انسان‏هاي خداپرست و نيكوكار و صالح، مطلوب خداي جهان آفرين است. از ديدگاه اسلام، وجود فرزند صالح براي پدر و مادر يك عمل صالح شمرده مي‏شود. در سعادت دنيا و آخرت آن‏ها مؤثر است،

         

پي نوشت :

1. روم (30) آيه 21.

آيا دليل مادي و منطقي نيز دارد؟
خواندن خطبه عقد چون باعث مي شود طرفين با هم محرم شوند و راحت تر باشند و نگاه با لذت داشته باشند و يا تماس هاي جسمي و جنسي لذت بخش داشته باشند و به هم ابراز ...

آيا خواندن خطبه عقد يا صيغه موقت ايجاد محبّت قلبي مي كند اگر جواب مثبت است آيا دليل مادي و منطقي نيز دارد ؟

خواندن خطبه عقد چون باعث مي شود طرفين با هم محرم شوند و راحت تر باشند و نگاه با لذت داشته باشند و يا تماس هاي جسمي و جنسي لذت بخش داشته باشند و به هم ابراز محبت كنند، طبيعتا علت و مقدمه براي ايجاد محبت قلبي است.  چون ابراز محبت و عاطفه و تماس جسمي و كثرت مراوده و رفت و آمد يكي از مهمترين دلائل  ايجاد محبت و وابستگي است. همان طور كه حديث داريم «قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَةِ إِنِّي أُحِبُّكِ لَا يَذْهَبُ مِنْ قَلْبِهَا أَبَداً.(1) اگر مردي به همسرش بگويد دوستت دارم اين جمله هيچ وقت از قلب زن خارج نمي شود.» يعني گفتگوي عاطفي و صميمي و همين طور تماس جسمي و جنسي كه براي زن و شوهر بسيار خوب و پسنديده است ايجاد محبت مي كند.و همه اين موارد بعد از خطبه عقد شرعا حاصل مي شود.

در ضمن خود  خطبه عقد نيز از آن جا كه دو نفر را به هم گره مي زند، موثر در محبت است. چرا كه خطبه عقد است كه باعث وصل شدن دو نفر مي شود.

پي نوشت:

1. ثقة الاسلام كلينى، الكافي، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 ه.ش، ج 5، ص 569

اما واقعا من اعتقادي بهش ندارم ...
قرآن كريم نويد مي دهد كه با ازدواج زوجين به آرامش دست مي يابند. اين آرامش هم يكي از نيازهاي انسان براي حركت در مسير تقرب به خداوند است ...

ازدواج كردن نصف ايمان را كامل مي كند. اما واقعا من اعتقادي بهش ندارم. چون بيشتر ازدواجها باعث شده نه تنها ايمان كامل نشه، بلكه ايمان طرف هم از بين مي رود من در اطرافم داشتم خانومهايي كه براي حفظ زندگيشون مجبور شدن هر طور شوهرشون ميگه بگردند با نامحرمها دست بدهند چون آبروي شوهرشون نرود آيا ازدواج نكردن حرام است من از ازدواج بدم مياد بايد چيكار كنم؟

در مقدمه گفتني است كه هدف كلي زندگي انسان قرب به خداوند است. كمال انسان هم در همين قرب و نزديكي است. هدف كلي ازدواج و تشكيل زندگي هم در همين راستا چيزي جز نزديك شدن به خداوند نيست. قرآن كريم نويد مي دهد كه با ازدواج زوجين به آرامش دست مي يابند. اين آرامش هم يكي از نيازهاي انسان براي حركت در مسير تقرب به خداوند است. معيار ازدواج و انتخاب همسر هم براي يك فرد مومن و كسي كه هدف اش همان هدف اصلي دين و زندگي است، ايمان است، يعني كسي باشد كه در مسير قرب الي الله باشد و با ازدواج به همسر خود در اين مسير آرامش بدهد و كمك نمايد.

اگر كسي با اين معيار همسر خود را انتخاب كند، ازدواج نه تنها مانع تكامل نيست، بلكه خود عاملي براي پيشرفت معنوي و حركت سريع تر در مسير حقيقي كمال و زندگي است، ولي اگر انسان خداي ناخواسته درست و با معيار انتخاب نكند و كسي را برگزيند كه با او در مسير كلي و اصلي زندگي تفاوت و اختلاف اساسي دارد، اين كار مي تواند مانعي براي راه خدا و كمال محسوب مي شود.

- در پاسخ به مطالبي توجه كنيد:

1. تعبير به حفظ شدن نصف دين با ازدواج به منظور تشويق به ازدواج و بيان آثار و بركات آن است.

2. دين انسان اگر شامل دو بخش ايمان و عمل باشد بخش عملي آن با ازدواج كامل مي شود. زيرا كسي كه مجرد است بيشتر در معرض گناه و نافرماني است و چون ازدواج مي كند به تقوا نزديك تر مي شود و امكان صلاح و انجام وظيفه در او تقويت مي گردد. ازدواج در سلامت ايماني و عملي و حتي رواني و بدني انسان تاثير به سزايي دارد.

3. در زمينه ازدواج دو ديدگاه وجود دارد:

الف- طبق ديدگاه اول، خود ازدواج كمال نيست، ولي زمينه كمال انسان را فراهم مي آورد. سخن پيامبر(ص) كه فرموده است: هر گاه كسي ازدواج كند، نصف دين را كامل كرده است و براي (حفظ) نصف ديگر بايد تقواي خدا پيشه كند.(1) بدين معنا نيست كه ازدواج تكويناً مساوي نصف دين است بلكه معنايش اين است كه با ازدواج، اسباب به دست آوردن نيمي از دين كه توسط اين نياز زيستي تهديد مي شد، فراهم شده است.

اگراين نياز به مسير اصلي خود هدايت شود، حقيقتاً شرايط براي بسياري گناهان فراهم نمي شود و شخص با برآورده شدن اين نياز به آرامش رواني مي رسد.

با ارضاي اين غريزه، برخي موانع عاطفي و رواني در مسير انسان برداشته شده و طي مسير هموار مي گردد و صد البته كه همه از اين شرايطِ مهيا، استفاده نبرند و در يك نقطه، درجا زده و يا پسرفت داشته باشند.

ب- ديدگاه دوم. اين است كه ازدواج به خودي خود، يك عمل مستحبي و عبادي است و نوعي كمال محسوب مي شود مانند نماز كه به خودي خود مقرّب انسان به خداست. طبق اين ديدگاه با ازدواج نيمي از دين بدست آورده مي شود. انسان در مسير كمال به لوازمي نياز دارد كه يكي از اثر گذارترين آنها «ازدواج» است.

البته گاهي مشاهده مي كنيم كه برخي افراد با ازدواج در مسير تقوا و قرب الهي قرار نمي گيرند كه هيچ دچار غفلت بيشتري نيز مي گردند و انحرافات تازه تري برايشان ايجاد مي شود.

- حاصل سخن اينكه:

1- كساني كه با ازدواج در پيشرفت معنوي آنان تغييري حاصل نمي شود، عيب متوجه خود آنان است نه ازدواج. اين افراد مانند شخصي هستند كه تمامي امكانات ورزشي براي او فراهم است اما ورزش نمي كند. ايراد به خود او برمي گردد. در مورد ازدواج هم اسباب و مقتضيات براي كامل كردن نيمي از دين آماده شده است.

بنا بر ديدگاه دوم نيز«ازدواج» وظيفه خود را انجام داده و درجه اي از كمال را در فرد ايجاد مي كند. اما آن فرد ممكن است با انجام بسياري كارهاي ديگر، نه تنها در نصف ديگر دين خود نكوشيده بلكه در صدد تخريب نيمه اي از دين كه دارد نيز بر آمده باشد.

اگر افرادي با ازدواج، به جاي پيشرفت، پسرفت داشته اند به خاطر اين است كه هدف درستي نداشته اند. ازدواج، دستور خداوند و گامي در جهت اوست. برخي گمان مي كنند وقتي ازدواج كردند ديگر در مسائل جنسي آزاد هستند و به راحتي مي توانند از فيلم هاي مبتذل و... استفاده كنند با اين تصور كه ما ديگر ازدواج كرده ايم.

بار ديگر تأكيد مي شود كه اگر اشكالي هست متوجه ازدواج نيست بلكه متوجه افرادي است كه از ازدواج، بهره درستي نگرفته و از آن در جهت صعود معنوي استفاده نمي كنند.

اسلام به ذات خود ندارد عيبي * هر عيب كه هست از مسلماني ماست

2- متأسفانه همانطور كه اشاره كرده ايد، بعضاً ازدواج از يك امر مقدس، ساده و سالم، تبديل به وسيله اي ديرياب، داراي حواشي غير مشروع و متعدد در آمده است. برگزاري جشن هايي كه همراه با اسراف، گناه و ... است با هزينه هايي كه معمولاً با قرض و وام هاي سنگين و ... برگزار مي شود، نه تنها موجبات آرامش را فراهم نمي آورد. بلكه فشار رواني نيز ايجاد مي كنند. يا بنابر گفتۀ شما با ازدواج تن به انجام خط قرمزهاي الهي مي دهند. اما اين دليل نمي شود كه از ادواج فراري باشيد، زيرا اگر نگاهي به زنان الگوي اسلام بيندازيد، خواهيد فهميد كه ازدواج مايۀ رشد و بزرگي انسان مي شود.

اگر انتخاب همسر و ساير برنامه ها با موازين اسلامي و با اعتدال صورت گيرد نه تنها موجب كمال و نصف دين است بلكه زمينه را براي بدست آوردن نيم ديگر دين نيز آماده تر مي كند. با ازدواج مي توان محيط معنوي مناسبي براي سير به سوي معبود حقيقي فراهم آورد.

پي نوشت:

1. منتخب ميزان الحكمة، محمد محمدي ري شهري، انتشارات دارالحديث، قم. ص 2776.

چرا بايد ازدواج كرد وقتي كه در زندگي مجردي راحت هستي و مشكلي نداري
فلسفه و هدف ازدواج از منظر اسلام را در سه امر مي توان جستجو كرد: كمال، آرامش و بقاء نسل گرچه فوائد زيادي بر آن مترتب است.

هدف از ازدواج چيست؟ چرا بايد ازدواج كرد وقتي كه در زندگي مجردي راحت هستي و مشكلي نداري در حاليكه بسياري از افرادي كه ازدواج مي كنند مدام با همسر خود مشكل دارند

پرسشگر گرامي!

فلسفه و هدف ازدواج از منظر اسلام را در سه امر مي توان جستجو كرد: كمال، آرامش و بقاء نسل گرچه فوائد زيادي بر آن مترتب است.

مسير كامل شدن: شخصيت انسان پس از ازدواج به يك شخصيت اجتماعي تبديل مي شود. زيرا در پرتو ازدواج و زندگي مشترك خود را به شدّت مسئول حفظ همسر و تامين نيازهاي زندگي و تربيت فرزندان آينده تلقي مي كند و تمام هوش و ابتكار و استعدادهاي خود را به كار مي گيرد. بنابراين مي توان ازدواج را ماية رشد و كمال انسان دانست. در واقع خداوند انسان را به گونه اي آفريده كه بدون جنس مخالف ناقص است و با جنس مخالف كامل مي شود. هر كدام از دو جنس از نظر روحي و جسمي به هم وابسته اند و با قرار گرفتن در كنار هم يكديگر را تكميل مي كنند.

آرامش: مهمترين نيازي كه بر اثر ازدواج تامين مي شود نياز به آرامش و احساس امنيت و آسودگي است. اين نياز كه در سرشت آدمي ريشه دارد چنان مهم است كه خداوند در بيان فلسفه ازدواج مي فرمايد «از آيات و نشانه هاي خداوند آن است كه براي شما از جنس خودتان همسراني قرار داديم تا در كنار آنان آرامش يابيد.» در اوايل جواني احساس تنهائي بيهودگي و نداشتن پناهگاه انسان را فرا مي گيرد ازدواج و قرار گرفتن در كنار همسري شايسته و دلسوز اين احساس را از بين مي برد و او را به آرامش روحي مي رساند. اين احساس آرامش به ثبات فكري و روحي، وقار، احساس ارزشمندي و لذّت مي انجامد.

بقاء نسل: يكي از ثمرات بزرگ ازدواج، وجود فرزند و بقاي نسل آدمي است. توليد و تكثير نسل را نبايد كوچك و بي اهميّت شمرد. زيرا هدف آفرينش جهان، وجود انسان و پرورش و تكامل اوست. «توليد و پرورش انسانهاي خداپرست، نيكوكار و صالح، مطلوب خداي جهان آفرين است.»(1)

حال اگر بنا به سوء برداشت ما يا عمل اشتباه عده اي از ما در مواردي، ازدواج ها با مشكلاتي مواجه مي شود، نبايد همه آنها را زير سوال برد. بلكه بايد اثرات مفيد آن را ديد و با توجه به آن قضاوت نمود.

پي نوشت ها:

1. مظاهري، علي اكبر، جوانان و انتخاب همسر، ناشر دفتر تبليغات اسلامي، چاپ سوّم، 1374، ص134-148.

صفحه‌ها