اخلاق

با سلام و سپاس فراوان از پاسخگویی این مرکز من میدانم که همه ی نعمت و خوبی هایی که دارم بعد از خدا از وجود امام مهدی هست و همینطور وقتی کسی حرف از دوستی میزنه باید با عمل اثبات کنه البته من آنها رو دوست دارم و لی آدم خیلی خوب و کاملی نیستم و میدانم که شان خدا و امامش خیلی بالاست سوال اولم: آیا انجام ندادن برخی از گناهان با وجودی که آدم کامل یا خیلی خوبی نیستم میتونه تاثیر خوب بذاره برای من در رابطه و دوستی با خدا و امام مهدی با و جود این همه آدم خوبی که در اطراف آنها هستند؟ برخی از گناهان: من توی یه اقوام و نزدیکانی قرار گرفتم که همه الکل و مشروبات الکلی استفاده میکنند و حتی دوستام (البته از آنها دوری میکنم بخاطر این) و با وجودی که حتی چیزهای گران استفاده میکنند چند بار دوست داشتم امتحان کنم ولی فقط بخاطر خدا و امام مهدی و دوست داشن آنها نخوردم و نمی خورم هیچوقت و با وجودی که از کوچکی با حرام آشنا شدم ولی هیچ وقت زنا نکردم با وجودی که محیطش برام فراهم بوده و عکسهای حرام ترک کردم بخاطر اثبا ت دوستی آیا میتونه برام تاثیر داشته باشه در دوستی با آنها با وجودی که آنها رو دوست دارم و شان آنها هم خیلی بالاست البته اینو هم میدانم که لیاقت دوستی با امام مهدی رو ندارم و خیلی کوچکتر از اونم که بخوام اسم ایشان رو بیارم ولی خیلی به ایشان وابسته شدم البته نه برای بهشت یا دنیا و سوال آخرم:اگر من با اصلاح خودم برای محرمات و واجبات و با وجود دوستی ایشان آیا امکان داره ایشان منو هم دوست داشته باشه باوجودی که من توی حالت دوست داشتن چیزی به جز زحمت برایشان ندارم؟ و حتی در شان ایشان بالاتره که من خدمتگزارشان باشم به جان خودم خیلی وابستگی شدید دارم و حاضرم تمام زندگیمو بدم حتی بهشت رو فقط یه بار پای ایشان رو ببوسم از پاسخ شما بی نهایت ممنون و سپاسگذارم

پرسش گر گرامي تقيد و تقوا و خويشتن داري شما از گناه هايي كه ذكر كرديد بسيار ارزشمند است، مطمئن باشيد اگر شما بر اين شيوه دوري از گناهان استمرار داشته باشيد، حتما مي توانيد يكي از دوستان خداوند و اهل بيت عليهم السلام باشيد، كار شما در دوري از گناهان بسيار با ارزش است و در قرآن آمده كسي كه از گناهان كبيره صرف نظر مي كند، خداوند گناهان كوچكش را مي بخشد: « إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَريماً .» (1) اگر از گناهان بزرگى كه از آن نهى مى‏شويد پرهيز كنيد، گناهان كوچك شما را مى‏پوشانيم و شما را در جايگاه خوبى وارد مى‏سازيم. پس قدر اين حالت خود را بدانيد.
از طرفي خداوند شرط دوستي خود و اهل بيت را اطاعت و تبعيت از آن ها معرفي مي كند، يعني كسي مي تواند ادعاي دوستي اهل بيت را بكند كه صادقانه از اوامر و دستورات آن ها اطاعت كند خداوند در قرآن در مورد سزاوارترين مردم و نزديك ترين مردم به حضرت ابراهيم مي فرمايد:ِ «انَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهيمَ لَلَّذينَ اتَّبَعُوهُ »(2) سزاوارترين مردم به ابراهيم، آنها هستند كه از او پيروى كردند. و در جايي ديگر مي فرمايد شرط دوستي تبعيت است: «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني‏ يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ »(3) بگو: «اگر خدا را دوست مى‏داريد، از من پيروى كنيد! تا خدا (نيز) شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد و خدا آمرزنده مهربان است.»
حال دستور خدا و اهل بيت چيست؟ آيا غير از انجام واجبات و ترك گناهان است؟ مهم ترين دستور اهل بيت تقوا و خويشتن داري از گناهان است و كسي كه از اهل بيت تبعيت مي كند و مانند آن ها خود را از گناهان حفظ مي كند در حالي كه در معرض گناهان است، اين فرد قطعا محبوب خداو اهل بيت (ع) است.
وقتي شما از گناهان دوري مي كنيد مي توانيد از دوستان امام زمان باشيد. خود امامان معصوم نيز اين اطاعت و تقوا را به عنوان معيار دوستان شان بيان كرده اند. امام باقر عليه السلام مي فرمايد: «مَنْ كَانَ لِلَّهِ مُطِيعاً فَهُوَ لَنَا وَلِيٌّ وَ مَنْ كَانَ لِلَّهِ عَاصِياً فَهُوَ لَنَا عَدُو .(4) هركس مطيع خدا باشد دوست ماست و هر كس خدا را عصيان و نافرماني كند دشمن ماست.
پس شما مي توانيد با استمرار اين دوري از گناه و انجام واجبات دوست امام زمان(عج) باشيد و ايشان هم در اين صورت شما را دوست خود خواهند دانست. درست است كه مقام آن ها بسيار بالا است و شيعيان خاك پاي ايشان هم نمي شوند ولي خودشان اعلام كرده اند دوستاني دارند و مهم ترين ملاك دوستان شان را نيز تقوا و اطاعت بيان كرده اند.
توصيه مي كنيم به اين روش خود ادامه دهيد و با اعمال تان دل امام تان را شاد كنيد.

پي نوشت ها :
1. نساء(4) آيه 31 .
2. ال عمران (3) آيه 68.
3. همان، آيه 31.
4. ثقة الاسلام كلينى، الكافي، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 هجرى شمسى، ج 2، ص 74.
موفق باشید.

من میدانم بیرون انداختن موی سرگناه است اگریک شب موی خودرابیرون بیاندازم سبس توبه کنم گناه است؟

انجام گناه چه كم باشد چه زياد، نا فرماني خداوند متعال است و در هر صورت سبب خسران و زيان براي انسان به حساب مي آيد. كه بي حجابي نيز از همين گناهان است. خصوصا كه شما به واجب بودن آن آگاهيد. توبه براي افرادي است كه از روي غفلت، گناهي را انجام داده اند.
در مورد عاقبت بي حجابي به ذكر دو روايت بسنده مي كنيم.
در روايتي طولاني پيامبر اعظم راجع به بي حجابي و بد حجابي و اين كه زن، زينت هايش را براي غير شوهرش آشكار كند كه شامل آرايش كردن هم مي شود، به زنان مي فرمايد:
«لَا تُبْدِي زِينَتَكِ لِغَيْرِ زَوْجِكِ يَا حَوْلَاءُ لَا يَحِلُّ لِامْرَأَةٍ أَنْ تُظْهِرَ مِعْصَمَهَا وَ قَدَمَهَا لِرَجُلٍ غَيْرِ بَعْلِهَا وَ إِذَا فَعَلَتْ ذَلِكَ لَمْ تَزَلْ فِي لَعْنَةِ اللَّهِ وَ سَخَطِهِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهَا وَ لَعَنَتْهَا مَلَائِكَةُ اللَّهِ وَ أَعَدَّ لَهَا عَذَاباً أَلِيماً؛(1): زينتت را براي غير شوهرت آشكار نكن. براي زن حلال نيست كه مچ دست و پاهايش را براي مردي غير از همسرش ظاهر كند. پس اگر اين كار را كرد، هميشه در لعنت و غضب خدا خواهد بود. خدا بر او غضب مي كند. ملائكه او را لعنت مي كنند. خدا براي او عذابي دردناك آماده مي نمايد».
اما روايت دوم از رسول خدا(ص) اين است كه فرمود: در شب معراج زن هايي از امت خود را ديدم كه به شدت گرفتار عذاب بودند. از جمله آنان زناني را در جهنم ديدم كه به موي سرشان آويزان بودند، آن ها زنهايي بودند كه سرشان را از مرد نامحرم نمي پوشانيدند، و حجاب را رعايت نمي كردند. و زناني را در جهنم ديدم كه گوشت بدنشان را مي خوردند. اين ها زناني بودند كه خودشان را براي مردم زينت مي كردند. و هنگام بيرون رفتن از منزل با آرايش بيرون مي رفتند. و زناني را ديدم كه گوشت بدنشان را با قيچي هاي آتشين قيچي مي كردند، اين ها زناني بودند كه خودشان را براي مردهاي نامحرم عرضه مي نمودند. (2)
اين عقوبتها كه در روايات فراواني نيز وجود دارد آيا نبايد باعث شود كه اين گناه، ترك شود؟ آيا تا به حال به اين فكر كرده ايم كه خداوند و حضرت زهرا(س) ما را نظاره مي كنند؟ اگر ما را در اين حالت و در هنگامي كه در حال انجام گناه هستيم ببينند آيا مي توانيم خود را پيرو آنان بدانيم و در وقت درماندگي دست به دامان آنان شويم؟
آيا فكر كرده ايد كه اگر انسان در حال گناه از دنيا برود چه عاقبتي در انتظار اوست؟
پس حالا كه شما به مساله وجوب حجاب آگاهيد و گناه بودن بي حجابي را مي دانيد، حتما بايد از انجام آن اجتناب كنيد.
پي نوشت ها:
1. مستدرك الوسائل، المحدث النوري، مؤسسه آل البيت، قم، 1408 ه.ق، ج 14، ص 243.
2. بحار الانوار، محمد باقر مجلسي، نشر دار الاحيا التراث العربي، بيروت، 1403 ق، ج 18، ص351.
موفق باشید.

با دختری دوست بودم با هم از جلو نزدیکی داشتیم حالا میخواهم فراموشش کنم عذاب وجدان دارم  و ترس از خدا

خانواده خودم را هم خیلی دوست دارم که خانومم گفته اگه کسی را بیاوری داخل زندگیمان من طلاق میگیرم در ضمن دختره مدانسته من متاهل هستم و2فرزند هم دارم. پسرم بیماری خاص داردو نمیتوانم به این رابطه ادامه بدهم

برادر گرامي؛ متاسفانه بنظر مي رسد، با وجود آگاهي از غير شرعي بودن رابطه با نامحرم، همچنان از مواجه شدن با اين واقعيت طفره مي رويد. حتما بايد به اين حقيقت دست يافته باشيد كه رابطه دوستي با نامحرم، جز تكه تكه شدن روح و خستگي آن و اضطراب و نگراني و از دست رفتن ارزش هاي انساني نتيجه اي در بر نخواهد داشت. با اين وجود، يقينا خداوند بزرگ همان گونه كه نيكوكاران را دوست مي دارد، توبه كننده گان را نيز دوست دارد. خداوند نه تنها با دعوت به توبه و بازگشت، وعده فرموده است كه پس از اداي حق الناس احتمالي، توبه بندگان خويش را مي پذيرد، بلكه آنها را جزء محبان خود قرار داده و فرموده: ان الله يحب التوابين.
لطفا در ادامه به نكات ذيل توجه فرمائيد.
1. نيازهاي عاطفي و غرايز ديگر در ايام جواني، انسان را به سوي دوست داشتن و عشق ورزيدن سوق مي دهد. البته اين يك امر طبيعي و غريزي است و كمتر مي توان راهي براي گريز از آن پيدا كرد. آنچه اهميت دارد، كنترل عقلايي بر احساسات و پرهيز از مخاطراتي است كه ممكن است فرد را به گرفتارهاي مختلف روحي و جسمي دچار سازد.
2. اين تمايلات گرچه در ابتدا به صورت رفتارهاي عاطفي، انساني و معقول جلوه مي نمايد، ولي گاهي اوقات اندك اندك تمام ذهن و فضاي فكري فرد را به خود مشغول مي كند تا جائي كه در بعضي اوقات موجب ركود فعاليتهاي مثبت مي شود.
3. مشكل شما بر خلاف ظاهر ساده اش بسيار پيچيده است. به راحتي نميتوان به حل اين مساله همت گماشت. متأسفانه در سنين جواني بروز چنين علايقي رواج دارد. اصل علاقمندي، نه يك اصل ماورايي و رمانتيك، بلكه ناشي از يك اصل بسيار ساده روانشناختي است. اين اصل ساده، اصل مجاورت است. خواه ناخواه وقتي يك نفر براي مدتي در مجاورت فرد ديگري قرار مي گيرد، به تناسب و توافق ويژگيهاي شخصيتي طرفين و همچنين شرايط فيزيولوژيك آن دو، به او علاقه مند مي گرددد. البته از اين نكته نمي توان غفلت كرد كه، علاقمندي غير طبيعي به جنس مخالف به شدت تحت تأثير انگيزههاي ناهشيار يا هشيار جنسي است.
4. از سويي ديگر، بررسي اين مطلب كه چرا يك دختر مجرد به حدي وارد يك رابطه مي شود كه حاضر به نزديكي آنهم با فرد متاهلي مي شود، لازم و ضروري است. از اين رو دو طرف اين رابطه بايد به اين مطلب آگاه باشند كه ماهيت عشق بسيار پيچيده است. اگر باعث كاهش عملكرد قابل توجهي در فرد گردد، رنگ و بوي اختلال نيز به خود مي گيرد. در برخي علاقه هاي افراطي كه فرد براي مدت طولاني از روند زندگي روزمرهاش جدا مي گردد، رگه هايي از افسردگي، اضطراب بالا و همچنين رفتار يا افكار وسواسي و... مشاهده مي شود. چون فرد معناي خاصي در زندگياش احساس نميكند و به نوعي دلمردگي دچار گشته است، به معناي جديدي در زندگياش به نام معشوق روي ميآورد و يا براي رهايي از اضطراب بالا به دنبال پناهگاهي (كه در اكثر موارد در جنس مخالف جستجو مي كند) مي گردد يا مانند يك فرد وسواسي براي كاهش اضطراب خود مجبور است زود به زود به ديدار معشوقي كه به صورت كاذب و موقتي اضطرابش را پايين مي آورد بشتابد.
5. بنابراين به هر دو طرف توصيه مي شود با مراجعه به متخصصين روانشناس باليني به چكاب شخصيت و روح و روان خود بپردازند تا در صورت وجود يكي از اختلالات پيش گفته، به صورت اساسي به درمان بپردازند.
پس اداي حق الناس احتمالي و جدايي قطعي توصيه هاي ذيل براي فراموشي مناسب است:
1. با توجه به متاهل بودن و احتمال بروز مشكلات متعدد درصورت ازدواج مجدد، بايد گفت قطعا فراموشي ايشان به نفع شماست، ولي فراموشي زمانبر است. شايد ماه ها و سال ها به طول انجامد. نيازي به فراموشي سريع ايشان نيست، چرا كه صرف كم رنگ شدن خاطرات او حكم فراموشي وي را دارد.
2. همان گونه كه احتمالا مجاورت باعث شروع، تداوم و تشديد اين علاقه گشته است، عدم مجاورت براي جلوگيري از تشديد اين علاقه ضرورت دارد. پس بايد پذيرفت كه تشديد رابطه چيزي جز تشديد مشكلات احتمالي شما را در پي ندارد. اين آب شور نه تنها از عطش شما نمي كاهد، بلكه بر عطش شما خواهد افزود. شما مي توانيد با از بين بردن يادگاريها و كليه چيزهايي كه موجب به ياد آوردن ايشان مي شود را از بين ببريد.
3. يك رشته فعاليت هاي ذوقي، هنري، فكري و عملي در زندگي قرار دهيد تا بتواند فكرتان را از او منصرف نمايد. همچنين به فعاليت هاي ورزشي اهميّت دهيد، چون اين نوع فعاليت ها، دريچه اي براي خروج فشارهاي ناشي از تراكم انرژي انباشته شما محسوب مي شود. در مجموع اوقات فراغت را با كارهاي متنوع پر كنيد تا كم تر به او فكر كنيد.
4. به جاي بغرنج سازي و بزرگنمايي نياز به رابطه با اين خانم، به ساده سازي و پيش پا افتاده سازي آن بپردازد. با يك تمرين ذهني مستمر مي توان هر گونه نياز كاذب را به اموري پيش پا افتاده و غير قابل اعتنا مبدل كرد.
5. تكنيك سود و زيان يكي از تكنيك هاي مهم در درمان اينگونه علائق است. فرد مبتلا با كمك مشاور مي تواند به محاسبه سودهاي تداوم اين رابطه و ضررهاي آن بپردازد. قطعا ضرر اين رابطه بيش از سود آن است. فرد به مرور به زيان بخش بودن اين رابطه پي مي برد.
موفق باشید.

آیا کسی که تا کنون استمنا میکرده میتواند توبه کند و راههای پرهیز از آن چیست و چه چیزهای باعث تقویت منی ویا افزایش منی میشود

پاسخ:
امكان توبه براي همه كساني كه مرتكب اشتباهي مي شوند وجود دارد. كسي كه استمنا مي كرده است. اگر از كار خودش پشيمان شود و تصميم داشته باشد كه ديگر مرتكب اين كار نشود در حقيقت توبه كرده است، و خدا هم توبه او را قبول خواهد كرد. مهم اين است كه سعي داشته باشد كه ديگر اين كار را انجام ندهد.
لازم نيست كه كاري كنيد يا چيزي بخوريد كه مني شما تقويت شود، بلكه به احتمال زياد، ميزان مني شما طبيعي است و از اين جهت مشكلي نداريد، خود بدن، ميزان توليد مني را كنترل مي كند، لذا بيخودي به اين چيزها فكر نكنيد.
از نظر شرعي، خود ارضايي و استمناء حرام است و علاوه بر اينكه حرام است و عقوبت اخروي دارد، در اين دنيا نيز مخصوصا وقتي كه به صورت عادت درمي آيد آسيبهاي زيادي به انسان وارد مي كند، كه البته به نظر مي رسد كه آسيب هاي رواني آن جدي تر و مشكل سازتر است. پيگيري جدي شما براي ترك اين عادت، بيشتر از دانستن آسيب هاي آن به درد شما مي خورد. استمنا مخصوصا وقتي كه ميزان آن بالاتر باشد ضربه هاي زيادي به شخص وارد مي كند، كه همان طور كه گفته شد ضربه هاي رواني شديدي هم به دنبال دارد،كاهش اعتماد به نفس، احساس گناه شديد، اضطراب شديد و غيره، كه به همه اينها بايد عوارض بدني و جسمي احتمالي را هم اضافه كرد.
در مورد آثار استمناء بايد اين نكته را بدانيد كه با ترك استمناء، زمان زيادي نمي گذرد كه خيلي از عوارض سوء اين عادت از بين خواهد رفت و جاي آن را سلامتي و شادابي و احساس خوب پاك بودن خواهد گرفت، لذا شما نگران مدت زمان برگشت سلامتي اتان نباشيد و بيشتر به فكر ترك اين عادت باشيد.
استمناء مشكلي است كه خيلي از جوانها با آن روبرو هستند، يعني تحريك جنسي زياد به واسطه محركهاي جنسي اي كه در جامعه وجود دارند و در عين حال عدم امكان ارضاي صحيح آن. راه حل اساسي آن ازدواج به موقع است. اگر ازدواج به موقع صورت بگيرد ميزان فشارهاي جنسي كم خواهد شد و جوانان مي توانند از راه صحيح خود را ارضاء كنند. اما اگر امكان ازدواج براي شما وجود ندارد ( چون سن شما پايين است) بايد كاري كنيد كه ميزان تحريكات جنسي شما كم شود به عبارت ديگر بايد مراقب خودتان باشيد وگرنه مثل گذشته با اين مشكل روبرو خواهيد بود. ميزان ابتلاء شما به استمناء با ميزان تحريك پذيري شما رابطه مستقيم دارد. يكي از بهترين روش هاي كنترل خودارضايي و همچنين كاهش ميل جنسي، پرهيز از محرك هاي ديداري و ادراكي و دور شدن از موقعيتهاي مرتبط با احساس جنسي است، مثلا از ديدن مناظر و عكس ها و فيلم هاي جنسي خود داري كنيد، منظورم پرهيز از چشم چراني در همه ابعاد آن است، بدون آن هيچ يك از اقدامات درماني از تضمين كافي برخوردار نيست، چون وقتي كه تحريك جنسي صورت بگيرد، جلوگيري از آن، كار مشكلي است.
خود را دست كم نگيريد و عزت نفس داشته باشيد و خود را بزرگتر از آن بدانيد كه در مقابل اين عمل زشت ذليل شويد، لذا با قاطعيت به دنبال درمان باشيد.
مطلب مهمي كه بايد به آن توجه شود اين است كه براي ترك اين عادت هيچ وقت دير نيست. اين عمل با تمام آثار بدي كه دارد قابل درمان است و به گواه متخصصان، بيشتر آثار شومي كه بواسطه آن بوجود آمده است در مدت نسبتا كوتاهي پس از قطع آن بر طرف مي شود، زيرا كه نشاط و نيروي جواني مي تواند بيشتر ضايعات گذشته را جبران كند، پس جاي نگراني نيست. با ترك اين عمل، آثار منفي روانشناختي آن از بين خواهد رفت و جاي خود را به عزت نفس و اعتماد نفس و احساس خوب پاك شدن مي دهد.
مسئله ديگري كه بايد به آن دقت شود اين است كه هيچ وقت ياس و نااميدي را به خود نبايد راه داد. بنابر اين نخستين و لازم ترين موضوعي كه بايد به آن توجه داشت امكان ترك سريع اين عادت و نجات از عواقب آن است. بايد از گذشته خود پشيمان شده و توبه كنيد. بعد از توبه سعي در پاك كردن تمام خاطرات گذشته داشته باشيد، مثل اينكه اصلا تجاربي در اين زمينه نداشته ايد. از طرف ديگر با پرهيز از سرزنش كردن خود و احساس گناه و مبارزه با افكار نگران كننده، سعي كنيد وضع روحي خوبي را براي خودتان ايجاد كنيد.
همه متخصصان معتقدند براي ترك هر نوع عادت، قبل از هر چيز اراده و تصميم لازم است و اين موضوع را اصلا نبايد دست كم گرفت. البته ممكن است كه خيلي از جوانان اين گونه برداشت كنند كه ما قادر به تصميم نيستيم و اراده از ما سلب شده است و بارها شكست خورده ايم، ولي مسئله اينجاست كه شما همين مقدار اراده داريد كه درجائي كه شرايط آن نيست اين كار را انجام ندهيد و همين مقدار اراده كفايت مي كند. و اگر بارها تصميم گرفتيد و شكست خورديد بايد توجه داشته باشيد كه شكست مقدمه پيروزي است. به ما دستور داده شده است كه مدام تصميم قاطع بگيريم ولو اينكه نقض شود و تصميم خود را بشكنيم، دو مرتبه، سه مرتبه و ..... بايد سعي خود را بكنيم، بالاخره موفق مي شويم.
اگر موفق به ترك اين عمل (هر چند براي چند روز) شديد بايد مواظب باشيد كه دوباره به آن برنگرديد، اما اگر از دستتان در رفت و دوباره مرتكب شديد اين مطلب را از نظر دور نداريد كه بازگشت و ارتكاب ناخواسته عمل جزيي از فرايند ترك محسوب مي شود. پس با كوچكترين بازگشت همه چيز را از دست رفته ندانيد، بلكه با توبه دوباره از عمل، با تصميم قاطع خود را وارد مرحله ترك ديگري كنيد. در صورت ارتكاب دوباره به جاي ياس و نااميدي كه مطلوب شيطان است اين نكته را به خود گوشزد نماييد كه فرصت جبران آن وجود دارد و بار ديگر مصمم تر و جدي تر از گذشته به فرآيند ترك خود برگشت نماييد.
مسألة خود ارضايي هميشه به عنوان يك اختلال مرتبط با اضطراب، شناسايي و مطرح شده است. اين يكي از مسايلي است كه بايد در صدد كنترل آن باشيد. فرد با افزايش يافتن اضطراب به طور مكرر به اين عادت نابهنجار روي مي آورد. وجود اضطراب به عنوان يك عامل تقويت كننده و نگه دارنده عادت ناپسند خود ارضايي مطرح است. استفاده از روش هايي مانند تن آرميدگي (ريلكسيشن) و متوقف ساختن افكار اضطرابي مي تواند به شما كمك كند تا از ميزان خود ارضايي كاسته شود و به تدريج قطع گردد. اما ضرورت متوقف ساختن اضطراب به هر نحو ممكن ما را ملزم ميسازد كه اگر بيش از اندازه بود و نشانه هاي بدني مانند: لرزش دست و پا، يخ كردگي، داغ شدن ناگهاني بدن و احساس گر گرفتگي، افزايش ضربان قلب و احساس كوبيدن قلب و جز آن را نشان داد، بايد به روانپزشك مراجعه نمود و با دريافت دارو اين نشانه ها را متوقف سازيد.
اما براي برطرف نمودن اضطراب در صورتي كه داراي اين شاخصهها نباشد يا بسيار خفيف باشد، مي توانيد از روش مكمل درماني مانند «تن آرميدگي» ( ريلكسيشن) و «تنظيم صحيح تنفس» استفاده نماييد. ميتوانيد براي اجراي تن آرميدگي، بدنتان را به شانزده گروه عضلاني( نوك انگشت تا مچ دست؛ مچ تا انتهاي آرنج؛ بازو تا كتف؛ در هر دست؛ نوك انگشتان پا تا مچ پا، عضلات ساق پا، ران تا كشاله ران؛ عضلات پيشاني، به علاوه عضلات كاسه سر؛ عضلات صورت و فك؛ عضلات گردن و سينه؛ مجموعه عضلات شكم) تقسيم نموده و هر يك از آن ها را به طور جداگانه براي مدت 7 ثانيه با شمارش معكوس به طور نسبي منقبض نموده، سپس ظرف مدت 3 شماره آن را رها سازيد . بعد بر احساس خوشايند در نتيجه مقايسه بين حالت گرفتگي و انقباض و حالت رها شدگي متمركز شويد و به يك احساس خوشايند برسيد.
در اسرع وقت براي كاهش اضطراب و افكار وسواسگونه به يك روانپزشك مراجعه نماييد. دارو درماني در زمينة اختلالات اضطرابي بسيار مؤثر و ضروري است
احساس گناه افراطي (نه طبيعي) موجب فزوني سطح اضطراب در شما مي گردد و افزايش اضطراب ناخواسته تمايل شما به انجام اين عمل را تشديد مي نمايد. پس به جاي احساس گناه افراطي كه ثمره اي جز تشديد روحيات افسرده وار و تضعيف عزت نفس و اعتماد به نفس در شما ندارد به القاي روح اميد در خود بپردازيد. احساس گناه افراطي كه در آن، فرد خود را مأيوس از رحمت خدا ميداند به هيچ وجه مطلوب خدا و دين نيست، بلكه احساس گناه فزاينده در راستاي وسوسههاي شيطاني است. احساس گناه يكي از بزرگترين منابع اضطرابزا است . به خوبي ميتوان دريافت كه همين احساس گناه بيش از حد زمينهاي براي خود ارضايي بيشتر فراهم ميآورد، پس با بالا بردن سطح عزت نفس و اعتماد به نفس و اميد به لطف و بخشش بيكران الهي به تعديل احساس گناه بپردازيد. احساس گناه تا حدي خوب و مفيد است كه فرد را به سمت جبران خطاها از طريق انجام اعمال نيك و خداپسندانه رهنمون سازد، نه آن كه ناخواسته موجب اضطراب بيشتر شده و به گناه بيشتر سوق دهد.
از تلقين منفي به خود و توجيهات بي مبنا و هم چنين بزرگنمايي شكست هاي گذشته به شدت پرهيز نماييد. تلقين مثبت و خوشبيني سهم بسزايي در ترك تدريجي اين عمل دارد. به جاي تلقين هاي منفي به تلقين مثبت بپردازيد و مطمئن باشيد كه اگر تلاش كنيد مي توانيد اين عمل را ترك كنيد، همانطور كه افراد زيادي توانسته اند اين عمل را ترك كنند.
يكي از راههاي ترك خود ارضايي، استفاده از روش هاي تغيير فكر و توقف افكار مبتني بر تصاوير جنسي است كه ميتواند احساسي خوشايند در فرد ايجاد نمايد. هر چند با انجام روشهاي تن آرميدگي مي توان تا حدّ زيادي از ادامه اين روند كاست، اما در درمان، به آن نيز بسنده نمي شود. به فرد مبتلا ياد مي دهند كه چگونه با شمارش 1، 2، 3، به خودش با صداي بلند فرمان بس! داده و فكر خود را كه شامل تصاوير جنسي است متوقف سازد. اين روش ظاهراً ساده كاملاً اثر بخش بودن خود را اثبات نموده است و يكي از روش هاي جالب و كوتاه توقف فكر محسوب مي گردد. فرد پس از مدتي در نهايت قادر مي شود تا با يك صداي نجواي دروني به افكار نامتناسب خود پايان دهد.
پرهيز از تنهائي: اين گونه افراد بايد بدون هيچ قيد و شرطي از تنهائي بپرهيزند و بشدت از آن دوري كنند و هرگز تنها نباشند، شب در اتاق تنها نخوابند، تنها براي مطالعه و يا كار ديگري به نقاط خلوت نروند و به محض اين كه در محيطي احساس تنهائي كردند از اين محيط بيرون روند. و اگر نخستين تحريكي متوجه آنان شد بلافاصله خود را سرگرم كار ديگري كنند.
پرهيز كامل از معاشرت با افراد فاسد: از معاشرت با افراد منحرف و مبتلا به اين عادت در همه اوقات مخصوصا دوران مبارزه با استمناء بايد به طور مطلق دوري جست. نقش معاشران بد و فاسد در ابتلاي به اين انحراف و ادامه آن بسيار مهم است.
ورزش: ورزش مقدار زيادي از انرژي هاي زايد فكري و بدني را آزاد مي كند به همين دليل براي جلوگيري از تحريكات جنسي برنامه ورزشي بسيار مهم است . افراد معتاد به اين عمل معمولا آدمهاي كم تحركي هستند كه همين عوامل تحريك جنسي را در آنها تشديد مي كنند كه راه مبارزه با آن ورزش است.
از صحبت كردن در مورد مسايل شهوت انگيز دوري كنيد.
از پوشيدن لباس هاي تنگ و چسبان اجتناب كنيد.
از خيال پردازي دوري كنيد و سعي كنيد هميشه مشغول به كارهاي مفيد باشيد. (مطالعه كتابهاي غير محرك، ورزش سنگين و ...) و به ياد داشته باشيد بيكاري مسأله اي است كه اگر از آن دوري نكنيد، ممكن است شما را به هر چيزي وادارد. از به ياد آوردن لحظاتي كه استمنا مي كنيد و همچنين تصاوير شهوت انگيزي كه ديده ايد، خودداري كنيد.
در زمينه افكار، احساسات و رفتارهاي ايجاد كننده ميل به خود ارضايي، به ارزيابي بپردازيد و ببينيد كه در چه شرايطي افزايش مييابد. در طي مدت يك ماه مراحل آغاز تا پايان يك وهله خود ارضايي را در برگهاي يادداشت نماييد . اين كار را براي وهلههاي ديگري كه اتفاق ميافتد، تكرار كنيد. زمان و مكان و شرايط جسمي و روحي در قبل و بعد از خود ارضايي را ثبت نماييد، به تعبيري روشنتر در طي يك ماه ببينيد يك وهله خود ارضايي با چه فكري آغاز ميگردد، سپس اين فكر مزاحم چه احساس در شما برميانگيزد و اين احساس چگونه به رفتار خود ارضايي در شما ميانجامد، همچنين معمولاً در چه زمانيهايي و در چه مكانهايي و در چه شرايط جسمي ـ روحي ميل به خود ارضايي در شما تشديد ميگردد.
پس از پايش و رصد رواني يك ماهه، به تجزيه و تحليل و جمع بندي نتايج بپردازيد. از نتايج اين تحقيق ميتوانيد راهكارهاي كارآمد ترك خود ارضايي را استخراج نماييد، مثلاً وقتي كه اعصابتان خرد است، وقتي كه دوستان متأهل خود را ميبينيد، وقتي كه با مادرتان جر و بحث ميكنيد، وقتي كه اضطراب امتحان داريد، يا وقتي كه مثلا به شخص خاصي ميانديشيد. عيناً همين قضيه در زمينه مكانهاي تحريكزا تكرار ميگردد . وقتي در اتاق خواب هستم، وقتي تنها در خانه هستم، وقتي دستشويي ميروم و...
از سوي ديگر نگاهي موشكافانه به پرونده گذشته خود ارضايي خويش بيفكنيد، ببينيد در چه شرايطي توانسته بوديد كه براي يك مدّت آن را كنار بگذاريد. چنانچه به تنهايي نميتوانيد آن را بررسي نماييد از يك مشاور كمك بگيريد. در اين مرحله نيز تحقيق نيز به تجزيه و تحليل و جمعبندي نتايج بپردازيد.
به طور ويژه بر روي زمان ها و مكانهاي تحريك شدنتان تمركز كنيد و پس از شناسايي آنها، در آن زمانها و مكانها مراقب خودتان باشيد و سعي كنيد كه خودتان را از آن حالت خارج كنيد.
تلاش كنيد تا با مراجعه به يك مشاور از تكنيكهاي انزجار درماني و شرطي زدايي استفاده كنيد. لذت كاذب خود ارضايي را با يك امر منزجر كننده ذهني مانند تصور صحنه تهوع آور يا خوردن داروي تلخ پيوند بزنيد و با آن تداعي نماييد يا آن كه فرايند شرطي شده (اضطراب - خودارضايي) را به (اضطراب - ورزش يا تفريح سالم، تنفس عميق،) تبديل نماييد.
انجام واجبات ديني و حضور در جمع هاي مذهبي، تاثير زيادي در بهبود روحيه شما دارد و اراده و ايمان شما را قوي مي كند و به شما نيرو مي دهد. اگر بتوانيد نمازهايتان را در مسجد بخوانيد و در جمع هاي مذهبي حضور داشته باشيد تأثير بسيار زيادي را در خود احساس خواهيد كرد، اما اينها به تنهايي كافي نيستند و بايد توصيه هاي ديگر را هم عمل كنيد.
اميدوارم كه شما با به كار بردن اين توصيه ها موفق به ترك اين عمل شويد.
موفق باشید.

نقلی منصوب به آیت الله مصباح خواندم به این شرح: وطن چیزی قراردادی است که ارزش اهدای جان را ندارد، چقدر انسان باید تنزل پیدا کند که به جای خدا و ارزش‌های الهی، ملیت و ایرانیت را مطرح کند. در مکتب اسلام ارزش‌های دیگری مطرح است که این ارزش‌ها در برابر وطن دوستی همانند نور در برابر ظلمت است. حفظ وطن چیز کوچکی است که در بین حیوانات نیز مشاهده می‌شود، آنچه که مربوط به خداوند است ارزشی بی‌‌‌نهایت به شمار می‌رود در حالی که نثار جان در راه حفظ وطن مقیاس کوچکی است. آب و خاک ارزش آن را ندارد که انسان برای آن جان خود را از دست بدهد و طرح مباحث وطن دوستی نیز شعار دوران جاهلیت است. آیا به راستی میهن دوستی چیزی قرار دادی است و از منظر اسلام وطن تنها قطعه ای آب و خاک است و فارغ از ارزش فرهنگی و تاریخی. آیا افرادی که افزون بر هدف دینی ،به انگیزه ی حفظ وطن کشته شدند یا افرادی که به خاطر حفظ وطن کشته شدند مانند،آریوبرزن،جلال الدین خوارزمشاه و عباس میرزا بیهوده کشته شده اند و افرادی خوار به شما می آیند. درست است که میهن پرستی افراطی مذموم است اما پرسش من اینست که نظر دین راجع به میهن دوستی چیست؟

باز گشت پرسشتان به هويت ملي و رابطه آن با هوينت ديني است.
ابتدا چيستي هويت:
فرهنگ معين واژه هويت را چنين تعريف كرده است: آنچه كه موجب شناسايي شخص باشد. يعني آنچه كه باعث تمايز يك فرد از ديگري باشد.(1)
چيستي هويت ملي:
آن عناصري كه موجب تمايز يك فرد ايراني از فرد غير ايراني شود.وموجب مي شود همه يك ملت، تشخص واحد داشته باشند.
عناصرهويت ملي از اين قرار است. سرزمين مشترك، منافع دفاعي، امنيتي و اقتصادي مشترك، حقوق و دولت مشترك،فرهنگ مشترك و يك حس روانشناختي فردي و جمعي مشترك. اين عناصر سبب مي شوند يك ملت تحت يك عنوان واحد مثلا ملت ايراني تشخص و تمايز پيدا كنند.
به عبارتي«هويت ملي به معناي احساس تعلق و وفاداري به عناصر و نمادهاي مشترك در اجتماع ملي (جامعه كل) و در ميان مرز‌هاي تعريف شده سياسي است. مهمترين عناصر و نمادهاي ملي كه سبب شناسايي و تمايز مي‌شوند، عبارتند از: سرزمين، دين و آئين، آداب و مناسك، تاريخ، زبان و ادبيات، مردم و دولت». (2)
چيستي هويت ديني:
آنچه كه موجب شناسايي وتمايز پيروان يك دين از پيروان دين ديگر شوند.به عنوان مثال هويت ديني ملت مسلمان را قبله واحد، خداي واحد و پيامبر واحد آنها تمايز مي دهد. از اين رو امت اسلامى داراى يك هويت دينى مي باشند.
اگر نگاه ما به هويت ملي نگاه پان ايرانيسم باشد (اعتقاد به هويت باستاني و اسلام زدايي) همانطور كه در رژيم گذشته تحت عنوان گفتمان ناسيوناليسم پهلوي مطرح مي شد جاي اشكال است چون از لحاظ نژادي در مقابل اعراب و اسلام قرار مي گيرد. به همان ميزان اگر رويكرد هويتي منجر به حذف فرهنگ ايران و تاريخ آن باشد دوباره از آن سوي بام بر زمين مي خوريم. هويتي ايراني و اسلامي در كنار يكديگر موجبات تقويت هويت ملي و اتحاد ملي اند. اسلام با گرايشات ناسيونالسيتي مخالف است .ناسيونالسم در درون خود نژاد گرايي ،تقابل با اقوام و اقليت را دارد. شايد كساني كه در مقابل هويت ايراني جبهه مي گيرند نا خوداگاه برداشت پان ايرانيستي كه در رژيم شاه بود را قياس مي گيرند در صورتي كه چنين نيست.
رابطه هويت ملي وديني در ايران:
غالب پژوهشگراني كه در حوزه هويت به بحث و بررسي پرداخته‌اند، اعتقاد دارند مؤلفه‌هاي ملي و ديني هويت ايراني به دنبال حيات مشترك و طولاني تاريخي به ميزان زيادي با يكديگر سازگاري يافته‌اند.
بدين ترتيب اين دو هويت در مردم ايران در بستر تاريخ ،نه تنها مغاير نبوده اند، بلكه هم‌‌سنخي داشته اند.
امروزه نيزهويت ملي وديني در بيان اغلب علما يكي قلمداد شده وجاي خود را به هويت اسلامي داده اند.اين مفهوم در مواردي زيادي از بيانات مقام معظم رهبري مشاهده مي شود. از جمله« با احساس اين وحدت و جماعت است كه نيرنگ استعماري ديروز و امروز - يعني احياي احساسات افراط آميز ملي گرايي- اين فاصله ي وسيع و عميق ميان ملتهاي مسلمان را پديد نمي آورد و قوميت عربي و فارسي و تركي و آفريقايي و آسيايي، به جاي آن كه رقيب و معارض هويت واحده ي اسلامي آنها باشد، بخشي از آن و حاكي از سعه ي وجودي آن مي گردد؛ و به جاي آن كه هر قوميتي، وسيله و بهانه ي نفي و تحقير قوميتهاي ديگر شود، وسيله يي براي نقل و انتقال خصوصيات مثبت تاريخي و نژادي و جغرافيايي هر قوم به ساير اقوام اسلامي مي گردد.(3)
ملت ايران ملتي است مستقل، آزاد، هوشمند و به شدّت به هويّت ملي و اسلامي خود علاقه مند (4)
خلاصه آنكه هويت ملي ما ايرانيان كه عناصر اخلاقي همانند غيرت و مردانگي و شجاعت و ايثار از مولفه هاي اصلي آن به شمار مي روند با هويت ديني ما هيچ تغاير و تعارضي ندارند. چرا كه اين عناصر از آموزه هاي اصلي دين نيز به شمار مي روند.
منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. بررسي رابطه بين هويت ديني و ملي دانشجويان با هويت ديني و ملي والدينشان، حسن احدي، حسين كجباف-- تاريخ 1387/09/20 - روزنامه آفرينش، 3206(آنلاين)
2. يوسفي، علي روابط بين قومي و تاثير آن بر هويت ملي اقوام در ايران، فصلنامه مطالعات ملي، شماره 8، سال دوم، تابستان 80.
3. مقاله هويت ملي ايرانيان، سعيد زاهد، فصلنامه راهبرد ياس، ‌شماره 4.
پي نوشت ها :
1. فرهنگ معين ،واژه هويت
2. يوسفي، علي روابط بين قومي و تاثير آن بر هويت ملي اقوام در ايران، فصلنامه مطالعات ملي، شماره 8، سال دوم، تابستان 80.، ص ۱۷
3. پيام به حجاج بيت اللّه الحرام 26/03/1370
4. بيانات رهبر معظم در ديدار اقشارمختلف مردم قم 18/10/1382.
موفق باشید.

چندی پیش کامنتی روی facebook بود با این عنوان من زنم و به همان اندازه از هوا سهم می برم که ریه های تو!!درد آور است که من آزاد نباشم تا تو به گناه نیفتی, قوسهای بدنم بیشتر از افکارم به چشمهایت می آیند, تاسف بار است که باید لباسهایم را به میزان ایمان تو تنظیم کنم.... آیا ظالمانه نیست زن به خاطر هوس مرد باید حجاب را رعایت کند؟

هر چند بسيار بعيد مي دانيم كه نويسنده يا نويسندگان اين متن ها واقعا دغدغه درك حقيقت و رسيدن به واقعيت را داشته باشند، اما در عين حال در پاسخ به اين شبهه بايد گفت:
حقيقت و ماهيت حجاب به عنوان يك دستور ديني به هيچ وجه منحصر به جلوگيري از گناه ديگران نيست و محدود در اين نكته خاص نمي شود؛ ماهيت حجاب به عنوان يك دستور ديني امري است كه شامل حراست از جنبه هاي گوناگون امنيتي و اجتماعي و روحي و رواني است و در مجموع يك نوع ايجاد كننده زمينه و بستر مناسب حضور زن در عرصه هاي اجتماعي بدون ايجاد مشكلات و مفاسد احتمالي براي خود او و جامعه و بخصوص نهاد خانواده مي گردد.
حجاب در منظر اسلام از يك ضابطه كمي و كيفي مشخص برخوردار است كه در بسياري از موارد تنوع و تفاوت وضعيت مخاطبان تغييري در ماهيت اين دستور ايجاد نمي كند و بخصوص در جنبه كمي زن در هر حال موظف به حفظ آن حريم مشخص است، هرچند به سلامت نگاه و رفتار مخاطبان خود يقين داشته باشد، از نظر كيفي نيز كيفيت پوشش و نوع و مدل اين پوشش بر اساس يك ضابطه كلي تعريف شده كه ممكن است در محيط ها و فرهنگ هاي گوناگون دستخوش تغييراتي گردد.
اما مهم آن است كه بدانيم زن و مرد دو جنس متفاوت با شاخصه هاي گوناگون روحي و جسمي هستند و تساوي سهم هر يك از اكسيژن هوا و در بهره مندي از برخي نيازهاي جسماني هيچ ارتباطي با انواع تفاوت ها و اختلافات در ساختار فيزيولوژي اين دو جسم و تفاوت نوع نگرش هر جنس به ديگري نمي شود.
اصوالا ماهيت نيازمندي هر جنس به ديگري كه موجب شكل گيري نهاد خانواده شده و باعث احساس كامل شدن يك فرد از يك جنس در كنار فرد ديگري از جنس مقابل مي گردد، حقيقتي است كه مي طلبد تفاوت هاي بنيادين و مبنايي بين زن و مرد و نوع نگاه هريك به جنس مقابل وجود داشته باشد و به همين جهت همواره زن مطلوب و مقصود مرد بوده و ساختار خلقت او به گونه اي قرار گرفته كه جذابيت هاي او موجب جذب و كشش مردان به سمت ايشان و تحمل مشقت هاي رسيدن به آن ها شده است.
استاد مطهري زمينه وجوب پوشش زنان مي‌فرمايد:«اما علت اين كه در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان يافته، اين است كه ميل به خود نمايي و خودآرايي مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب‏ها و دل‏ها مرد شكار است و زن شكارچي، همچنان كه از نظر تصاحب جسم و تن، زن شكار است و مرد شكارچي. ميل زن به خود آرايي از حس شكارچي‏گري او ناشي مي‏شود...
اين زن است كه به حكم طبيعت خاص خود مي‏خواهد دلبري كند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسير سازد. بنابراين انحراف تبرّج و برهنگي، از انحراف‏هاي مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براي آنان مقرر گرديده است.»(1)
اگر اين تمايل و ميل و كشش در ساختار وجودي زن وجود نداشت چه بسا كمتر مردي خواهان تشكيل خانواده و رسيدن به يك زن براي توالد و تناسل مي بود و ساختار نظام اجتماعي به هم مي خورد چنان كه امروزه كه اين روابط در كشورهاي غربي نابسامان شده و دائره كشش هاي جنسي زن براي مردان از محدوده خانواده به همه عرصه هاي زندگي فردي و اجتماعي كشيده شده عملا ساختار تشكيل خانواده و توالد و تناسل به مشكلات و معضلات عميق گرفتار شده است.
به هر حال همان گونه كه وجود اين احساس و كشش و تمايل بين زن و مرد مهمترين بستر شكل گيري خانواده و نهادهاي اجتماعي و در نهايت يك جامعه سالم و پويا است، اگراين كشش و تمايل و قدرت جذب در فضاي نامانسب خود بروز يابد بيشترين صدمات را هم به خود زن و هم به مجموعه جامعه وارد مي كند و حجاب مهمترين ابزار كنترل و هدفمند كردن اين كشش طبيعي بين جنس زن و مرد است.
اين تمايل و كشش هم ارتباط دقيقي با ايمان افارد ندارد كه بگوييم" زن بايد لباسهايش را به ميزان ايمان مردان تنظيم كند." زيرا مردان اعم از مومن يا غير مومن در صورت برخورداري از سلامت جسمي و روحي داراي اين كشش و تمايل به جنس مخالف هستند و سطح ايمان افراد تنها مي تواند تنظيم كننده كم و كيف رفتارهاي بعدي آنان در قبال اين تمايل دروني باشد، يعني جذابيت هاي جسمي و جنسي يك زن به طور طبيعي مورد توجه مردان قرار مي گيرد، حال ممكن است يك مرد بي ايمان در نتيجه اين تحريك و توجه در مقام تعرض و ايجاد خطر براي زن برآيد و مردي ديگر به خاطر ايمان دروني اش خود را سركوب كرده و چنين نكند، اما در هر حال خطر عمومي در اين وضعيت متوجه زنان خواهد بود.
تحقيقات گسترده ميداني در جوامع اسلامي و غير اسلامي و تجربه چند دهه برهنگي و آزادي اجتماعي در غرب و حتى كشف حجاب در جوامع اسلامي اين حقيقت را آشكار مي‌كند كه جدي‌ترين و زيان‌ بارترين خطرات و تهديدهايي كه جامعه بانوان را در طول تاريخ تهديد كرده و مهلك‌ترين ضربات را بر تعالي و كمال آنها وارد ساخته و نگاه هاي ابزاري و استفاده هاي تبليغاتي و تنزل شخصيتي آنان را به همراه داشته، ناشي از سهل‌انگاري و بي‌تفاوتي در خصوص برخي امور ساده و مقدماتي در روابط اجتماعي و مواجهه با جنس مخالف و عرضه بدون محدوديت و استفاده جنسيتي از آنان است كه زمينه ‌ساز لطمات سخت بعدي خواهد بود و حجاب يكي از مهم‌ترين عواملي بازدارنده و جلوگيري كننده از اين مقدمات و بسترهاي ابتدايي شكل گيري آن آثار جبران ناپذيراست.
اين نوع نگاه امنيت زا حقيقتي غير قابل انكار بوده و مربوط به فرهنگ و دين خاصي نيست بلكه تجربه افرادي كه در كشورهاي غربي زندگي كرده‌اند، كاملاً اين تأثير و پيش گيري مثبت را نشان داده تا جايي كه ديده مي‌شود گرايش به حجاب حتى در بين زنان غربي به حد چشم‌گيري رو به افزايش است و يك فرد تازه مسلمان غربي حاضر مي‌شود همه پيامدهاي فرهنگي و اجتماعي اين امر را پذيرفته، حتى فشارهاي خاص رواني و قانوني اين تصميم را بپذيرد، اما براي حفظ امنيت جسمي و حيثيتي خود حجاب داشته باشد.
با وجود اين حريم قانوني و مشخص است كه جذابيت هاي جسمي زن بر ساير خصلت هاي او پيشي نمي گيرد و اتفاقا به خاطر پوشاندن همين قوس هاي بدن اوست كه افكار و خلاقيت هاي فكري او زمينه بروز و ظهور مي يابد و مانع استفاده ابزاري از زن در محيط هاي كاري و تحصيلي و اجتماعي مي گردد و به همين جهت است كه زن نه بخاطر هوس مردان كه بخاطر ايجاد فضاي امن اجتماعي براي خود حريم بين خود و ديگر مردان را رعايت مي كند و جذابيت هاي جسمي و جنسي خود را محدود در حريم خانواده خود مي نمايد كه در اين صورت توانايي هاي فركي و روحي و اجتماعي او به طور صحيح در فضاي جامعه بروز يافته و توانايي هاي جسمي و جنسي او نيز منحصر در شريك زندگي اش خواهد ماند.
پي نوشت:
1. مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، تهران ، 1374 ش، ج19، ص 436- 437.
موفق باشید.

سلام، آیا مسئولین مدارس می توانند دانش آموزان را مجبور به خواندن زیارت عاشورا کنند؟

پاسخ:
تكاليف سنگين، اجباري، زودهنگام و خارج از طاقت و توان، ممكن است صدمه‌اي جبران ناپذير بر اعتقادات ديني و مذهبي كودكان و نوجوانان وارد آورد.
در تعاليم اسلامي، توصيه‌هاي فراواني در زمينه آموزش تدريجي، اختياري بودن و آسانگيري مسائل ديني آمده است.
- شيوه‌هاي آموزش معارف ديني در دانش آموزان:
روش‌ها و شيوه‌هاي آموزش معارف ديني در كودكان و نوجوانان بر اصولي استوار است، كه يكي از آنها اختياري بودن مسائل ديني است.
انسان به اقتضاي فطرت الهي خود و به دليل آن كه موجودي است چند بعدي و به اعتبار كرامتي كه خداوند براي او مقرّر نموده، موجودي است مختار و كرامت خويش را مي تواند با اختيار خود كسب نمايد. در واقع، از ديدگاه اسلام، انسان موجودي است كه داراي ميل ها و جاذبه هاي معنوي است كه ساير موجودات فاقد آن مي باشند. انسان قادر است در برابر ميل هاي دروني خود ايستادگي كند و فرمان آن ها را اجرا نكند يا به بعضي از آن ها پاسخ گويد و بعضي ديگر را مهار نمايد يا از آن ها در جهتي خاص استفاده كند.
اين توانايي انسان به حكم نيرويي است كه آن را «اراده» مي نامند و تحت فرمان عقل عمل مي كند. اين توانايي بزرگ از مختصات انسان است و براساس اين توانايي است كه انسان يك موجود آزاد، انتخابگر، صاحب اختيار مي باشد.(1)
در قرآن و منابع تعليم و تربيت اسلامي، دلايل متعددي، دالّ بر آزادي و اختيار انسان وجود دارد. از جمله:
الف- «اِنّا هَديناهُ السَّبيلَ اِمّا شاكراً و اِمّا كفوراً»؛(2) ما راه راست را به او (انسان) نشان داديم؛ يا شكرگزار خواهد بود يا كفران خواهد ورزيد.
ب- «فَمن شاءَ فليُؤمِن و مَن شاءَ فَليكفر»؛(3) پس هركه مي خواهد ايمان بياورد و هر كه مي خواهد كفر بورزد.
با اين فرض در مسألۀ شما بايد گفت:
در دعوت كودكان و نوجوانان به دين، بايد به گونه اي عمل كرد كه آن ها احساس آزادي كنند و با توجه به اين موضوع كه انسان فطرتاً خداجوست، با تذكر روش هاي صحيح، اين فطرت را در وجود آنان بيدار نماييم و آن ها را به طرف پذيرش دين سوق دهيم.
پيامبر گرامي(ص) نيز با نرم خويي و با زبان ليّن افراد را به دين اسلام دعوت مي كردند. به تجربه نيز ثابت شده است كه با زور و اكراه نمي توان كسي را به راه راست هدايت كرد.
خداوند تعالي مي فرمايد: «اَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النّاسَ حَتّي يَكوُنوا مؤمنين»؛(4) اي رسول! تو كي تواني همه را با جبر و اكراه مؤمن گرداني؟
اگر به مفاد آيه «لا اكراهَ فيِ الدّين، قد تَبيّنَ الرُّشدُ مِن الغَيِّ»(5) توجه نماييم، خداوند مي فرمايد: اي پيامبر، وظيفه تو تبيين است. تبيين كردي، ديگر جاي اكراه وجود ندارد.
و يا مي فرمايد: «اِنَّما عليكَ الْبَلاغُ اِنَّما اَنْتَ مُنْذِرُ»؛(6) كار تو فقط ابلاغ است، تو فقط منذر هستي.
بنابراين، نبايد هيچ گاه كودكان و يا نوجوانان را مجبور به دين داري كنيم يا براي آن كه ديندار شوند، نبايد به آن ها مزاياي زيادي بدهيم. اگر بدون استفاده از اين دو حربه تهديد و تطميع، بتوانيم آن ها را به عقيده اي معتقد كنيم، آن اعتقاد دروني خواهد بود؛ يعني اعتقادي كه نه براي جلب منفعت است و نه به دليل ترس از قدرت.(7)
وقتي نوجوان مجبور به دين داري نشود (و در دوره كودكي، سالم و عاري از انحراف پرورش يافته باشد) و دين به نحو منطقي و در شرايط مناسب به او عرضه گردد، با توجه به اين كه به تفكر انتزاعي رسيده است اگر دلايل و اعتقادات ما محكم و قابل دفاع باشد، دين يا مذهب را خواهد پذيرفت و اين دين داري او وراثتي يا رياكارانه و همراه با ناخالصي نخواهد بود، بلكه «دين خالص» خواهد بود و در پي آن، به دستوراتش عمل خواهد كرد.
در دين اسلام، تأكيد فراوان بر اين مطلب مي شود كه اصول دين تقليدي نيست، بلكه فرد بايد با آگاهي و آزادي آن را بپذيرد. بنابراين، بايد تلاش كنيم كه كودك و نوجوان را به طريقي مثبت و ترغيب كننده، به دين دعوت نماييم و از افرادي كه داراي مبناهاي اعتقادي و فكري قوي هستند در اين زمينه، كمك بگيريم. بايد توجه داشته باشيم كه كودك و به ويژه نوجوان، در مقابل برخوردهاي آمرانه، مقاومت مي كند.(8)
- الگو برداري از حضرت امام(ره):
زهرا مصطفوي نقل مي كند: همسرم به دليل عادت خانوادگي، دخترم را از خواب صبحگاهي بيدار مي كرد و به نماز وا مي داشت. امام(ره) وقتي از اين ماجرا خبردار شدند، برايش پيغام فرستادند كه «چهره شيرين اسلام را به مذاق بچه تلخ نكن!» اين كلام آن چنان مؤثر افتاد و اثر عميقي بر روح و جان دخترم به جاي گذاشت كه بعد از آن خودش سفارش كرد كه براي نماز صبح به موقع بيدارش كنم.(9)
اگر والدين يا مسئولين مدرسه مي خواهند فرزندان يا دانش آموزان آن ها نمازخوان، دعا خوان و معتقد بار آيند، سعي كنند:
اولاً، خودشان عامل به دستورات و تعاليم ديني باشند و به دور از ريا و با خلوص خودشان بدان معتقد باشند.
ثانياً، توجه داشته باشند كه در دوران كودكي، فرزندانشان يا دانش آموزانشان را با نماز و مجالس و محافل مذهبي مأنوس سازند و سعي كنند كه خاطرات خوشي را در ذهن آنان ايجاد نمايند و از سخت گيري، اجبار و اكراه آن ها خودداري ورزند. پدري كه براي بيدار كردن دختر تازه بالغ خود براي اداي نماز صبح، دستي به گيسوان او مي كشد و با نوازش و محبت او را از خواب شيرين صبحگاهي بيدار مي كند، انجام اين تكليف ديني را با شيريني محبت پدرانه خويش مي آميزد و عبادت را در كام فرزندش شيرين مي سازد.

پي نوشت ها:
1. محمدرضا مطهري، راهنمايي و مشاوره از ديدگاه اسلام، ص ۴۲.
2. انسان(76) آيۀ ۳.
3. كهف(18) آيۀ ۲۹.
4. يونس(10) آيۀ ۹۹.
5. بقره(2) آيۀ ۲۵۶.
6. آل عمران(3) آيۀ ۲۰.
7. اليور ارونسون، روانشناسي اجتماعي، ترجمه حسين شكركن، ص ۳۴.
8. يحيي كاظمي، آموزش و پرورش از خردسالي تا جواني، ص ۸۷.
9. اميررضا ستوده، پا به پاي آفتاب، ج ۱، ص ۱۲۳.
موفق باشید.

با سلام و سپاس فراوان از پاسخگویی این مرکز منظورم در صورتی که سعی کنه به پیروی از آنها و عمل به واجبات و دوری از گناهان و دوستی خدا پیامبر و امامان را در قلب احساس کنه علاوه بر این که ولایت امامان را پذیرفته و راضی هست به چیزهای خوبی که در رابطه با آنهاست آیا امکان وجود داره با این شرایط کسی آنها را دوست داشته باشه و آنها هم اونو دوست داشته باشند?بعلاوه دوستی با دوستان و دشمنی با دشمنان آنها کسی که عاشق عبادته و راضی هست به نعمتها و فضائل آنها چنانچه کسی راضی هست به آنها برای خودش آیا امکان داره خدا ,پیامبر و اهلبیت اونو دوست نداشته باشن? از پاسخ شما بی نهایت ممنون و سپاسگذارم

پرسشگر گرامي! لازم است اين مطالب را براي بدست آوردن جواب خود بدانيد و از انها استفاده كنيد.
اعتقاد و ايمان حقيقي به ولايت اهل بيت عليهم السلام، ثمرات و نتايج و بركات مشخص و معين و غير قابل انكاري در رفتار و سكنات و هدايت انسان دارد كه قطعا فردي كه چنين باور و اعتقادي ندارد از آن محروم خواهد بود. البته بايد گفت كه به صرف ادعاي محبت نمي توان كسي را دوستدار، معرفي كرد.
فردي از اميرالمومنين درباره حداقل ايمان و كفر و گمراهي پرسيد، امام فرمود:«حداقل ايمان آن است كه خداي بزرگ، خود را به انسان بشناساند، پس انسان به اطاعت خدا اقرار كند، سپس خدا پيغمبرش را بشناساند و انسان به نبوت و دريافت تعاليم دين اقرار كند. (آن گاه خدا) حجت خود بر خلق و گواه بر خلق را به انسان معرفي نمايد و انسان به فرمانبرداري او اقرار نمايد... حد اقل گمراهي آن است كه انسان حجت خدا در زمين و گواه خدا بر خلق را كه خداوند به اطاعت اوامر نموده و ولايت او را واجب كرده است نشناسد.»(1) پس فرمان بري از حجت خدا و معصومين از لوازم ضروري اعتقاد است. و اعتقاد بدون عمل صحيح نيست. و عمل بدون اعتقاد نيز ثمر ندارد.
حتي بر اساس معارف ديني بسياري از اهل سنت نيز متناسب با تقيد و پايبندي آنها به همان ميزان از حقيقت كه شناخته اند اهل نجات و سعادت خواهند بود. البته اين بحث اختصاصي به اهل سنت هم ندارد. بلكه در مورد همه انسانهاي حق طلبي كه از شناخت حق محروم مانده اند مطرح مي باشد. (2)
ما را شيعه مي خوانند و شيعه به معناي پيرو است. مشخصه اصلي تشيع واقعي را در يك تابلوي كلي مي توان چنين بيان كرد. « تسليم و اطاعت محض خدا، و پرستش و ستايش او در هر وضعيت، با امامت قرآن و چهارده معصوم است.»
ولايت پذيري از آن مواردي است كه كسي كه خودش را محب و دوستدار اهلبيت معرفي مي كند بايد رعايت كند. امام صادق (ع) در مورد ميزان ولايت پذيري شيعيان فرمود: خدا رحمت كند شيعيان ما را كه از سرشت ما و زيادى گل ما بوجود آمده، و با آب محبّت ما خميرمايه ي وجودشان سرشته شده‏است، از اين رو در غم ما غمگين، و در شادى ما شاد مانند.(3)
دوستي و محبت نسبت به ائمه هدي در رفتارهاي اجتماعي انسان نيز اثر مي گذارد و عزت نفس او را تقويت مي كند. انسان به عزت نفس و تكريم شخصيت از همه چيز، حتي گاهي از آب و غذا بيشتر نياز دارد. زيرا رنج گرسنگي و تشنگي موقتي است، ولي تحقير شخصيت و آزردگي روح و روان به زودي و سادگي رفع نمي شود، بلكه ممكن است تا آخر عمر همراه انسان بماند. براين پايه است كه رئيس مذهب شيعه يعني حضرت امام صادق(ع) پيروان خود را از هر عملي و گفتاري، و قرار گرفتن در هر موقعيتي كه سبب ذلت نفس و تحقير شخصيت گردد، نهي نموده است. آن حضرت در اين مقام مي فرمايد: شِيعَتُنَا مَنْ لَا يَهِرُّ هَرِيرَ الْكَلْبِ يَطْمَعُ طَمَعَ الْغُرَابِ وَ لَا يَسْأَلُ عَدُوَّنَا وَ إِنْ مَاتَ جُوعا (4)، شيعيان ما [از فرط ذلت نفس، براي امورمادي و دنيايي] همانند سگ زوزه نمي كشند، و مانند كلاغ طمع نمي ورزند، اگر از گرسنگي هم بميرند دست نياز و ذلت به سوي دشمنان ما دراز نمي كنند.
رفتار فردي كسي كه محب اهلبيت است نيز بايد رنگ و بوي معنويت داشته باشد. قرآن كريم مكررا در مورد مجهز شدن به سلاح صبر و تقوا با بيان هاي مختلف از جمله «وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُور » (5) اگر [در جهاد مالي و جاني و در برابر تبليغات زهر آگين و آزار و اذيت هايي كه از يهودي ها و مسيحي ها و ساير كفار به شما مي رسد،]استقامت كنيد و تقوا و پرهيزگاري پيشه كنيد،[راه درستي را براي پيروزي و بي اثر كردن نقشه هاي دشمنان به كار گرفته ايد، زيرا] اين[صبر و تقوا] از كارهاي مهم و مطمئن است. بر اين اساس امام صادق (ع) يكي از مهم ترين ويژگي هاي شيعيان را تقوا و صبر در برابر سختي ها و حوادث گوناگون زندگي معرفي فرموده است. آن حضرت در گفتگويي با يكي از اصحاب خود فرمود: يَا ابْنَ جُنْدَبٍ لَوْ أَنَّ شِيعَتَنَا اسْتَقَامُوا لَصَافَحَتْهُمُ الْمَلَائِكَةُ وَ لَأَظَلَّهُمُ الْغَمَامُ وَ لَأَشْرَقُوا نَهَاراً وَ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ وَ لَمَا سَأَلُوا اللَّهَ شَيْئاً إِلَّا أَعْطَاهُمْ (6) اگر شيعيان ما استقامت بورزند ملائكه با آنها مصافحه خواهند نمود و ابر بر سرشان سايه مي افكند و روزهاى روشن و تابان دارند و از بالا و پائين نعمت بر آنها فرو مي ريزد و هر چه از خدا بخواهند بايشان مى‏بخشد.
پايبندي به نماز اول وقت نيز از شاخصه هاي محب اهل بيت است. امام جعفر صادق (ع) فرمود: شيعيان ما را در سه مورد آزمايش كنيد: هنگام فرا رسيدن اوقات نماز كه چگونه مراقب آن هستند، و در مورد اسرارى كه نزد آنان هست كه چگونه آن را از دشمنان ما حفظ مى‏كنند، و در زمينه اموالشان كه چگونه بوسيله آن به برادرانشان يارى مى‏دهند.(7)
و شاخص هاي ديگري همانند: بسيار تلاوت كردن قرآن و تدبر در آن ، زهد و ساده زيستي، تلاش براي اصلاح خود و جامعه، امانت داري و صداقت، رسيدگي به امور خانواده و محبت به آنان، رعايت ادب در معاشرت با ديگران ... پس اگر اين امور را رعايت مي كنيم مي توانيم در محضر ائمه سربلند باشيم و خود را رهرو و دوستدار آنها معرفي كنيم. در غير اين صورت محبت آنها چيزي جز ادعا براي ما نيست. هر كسي بايد دوستي و ارادت خود را به طريقي نشان بدهد و نحوه اظهار ارادت ما شيعيان نيز دوري از گناه و عمل به واجبات است. البته اگر غفلتي از ما صورت بگيرد و گناهي انجام دهيم و يا واجبي را ترك كنيم محبت اهل بيت به فريادمان خواهد رسيد و مارا از عذاب الهي نجات خواهد داد. در چنين مواردي است كه اهلبيت نيز دوستدار شخص خواهند بود و شفاعتشان را شامل حال ما خواهند كرد.
پي نوشت ها
1. كليني، كافي، دارالكتب الاسلاميه، 1374ش، ج 2، ص 415.
2. مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، نشر صدرا ،1375ش،ج 1، ص 320 به بعد.
3. الحكم الزاهره، عليرضا صابري يزدي، ترجمه محمد رضا انصاري، ص 468، ناشر سازمان تبليغات اسلامي - قم.
4. كليني، الكافي، دارالكتب، چاپ1365، ج2، ص238.
5. آل عمران (3)، آيه 186و در آيات 125 و 120همين سوره.
6. همان، ج 75، ص 280.
7. همان، ج 83، ص 22.
موفق باشید.

آیا خداوند توبه انسانی که زیاد استمناع کرده است را میبخشد

پاسخ:
بيش تر افرادي كه دچار خودارضايي شده اند، از دو جهت نگراني دارند: از گذشته و از عوارض جسمي و رواني. از اين رو احساس نا اميدي مي كنند، در حالي كه آنان نبايد تصوّر كنند بعد از چند بار توبه و شكستن آن، ديگر اميدي وجود ندارد. در توبه هميشه به روي بندگان گناهكار باز است و امكان بازگشت فراهم مي باشد.
توبه كننده، محبوب خداست قرآن كريم فرموده: «ان الله يحب التّوابين؛ (1) يقيناً خداوند توبه كنندگان را دوست دارد».
خود ارضايي، باعث دوري از خداي متعال بوده و جداي از ضررهاي روحي، معنوي اش، مشكلات جسمي زيادي به دنبال دارد كه نمي توان از آنها چشم پوشي كرد؛ ولي از اين نكته غافل نباشيد كه جلوي ضرر را از هر كجا كه بگيريد، سود و منفعت است. كسي كه مسير زندگي را بيراهه رفته و به جاي عروج و كمال، پيوسته رو به سقوط و تباهي گام برداشته و به جاي "فلاح"، در مسير"خسران"افتاده است، در حال باختن زندگي است و هر لحظه كه متوجه اين راه خطا و بن بست شود و به مسير نوراني و خدايي"فطرت" برگردد، مي تواند گذشته سياه و تباه راهم جبران كند.
مگر مي شود گنهكار، از صميم دل با نيت راستين و خالص به سوي خدا بر گردد و خداوند در به رويش ببندد و او را نپذيرد؟! آيا توبه بنده، زمينه ساز گشايش پنجره اي رو به رحمت الهي نيست؟!
گناه، هر چند زياد باشد، لطف و كرم خدا بيشتر است. رابطه با خدا را بايد بر اساس وسعت كرم و گستردگي رحمت او برقرار ساخت. وقتي همه درها به روي انسان بسته شود، آغوش رحمت الهي به روي عاصيان گشوده است.
- راهي آسان تر از توبه:
اين نكته حكيمانه كه"پيشگيري بهتر از درمان است"، در مسايل اخلاقي و تربييتي هم صحيح است. درست است كه خداي مهربان، گناهكاران را در بن بست قرار نداده و دري به نام توبه به رويشان باز كرده و آنان را به توبه فرا خوانده است، ولي آيا همه اهل معصيت، به اين آگاهي مي رسند كه بد كرده اند و بايد توبه كنند؟ اگر توفيق توبه نيايد چه؟ اگر اجل، مهلت توبه ندهد چه كند؟
پس اين است كه در مورد گناه نيز پيشگيري بهتر و راحت تر از مداواست، يعني از اول گناه نكردن. حضرت علي(ع)مي فرمايد:"ترك الذنوب اهون من طلب التوبه" (2) ترك گناه، آسان تر از درخواست توبه است.
- در مورد عذاب وجدان بايد عرض كنيم كه:
كسي كه در اثر يادآوري گناه خودش، اذيت مي شود، علامت اين است كه خدا دوستش دارد. خدا كسي را كه دوست ندارد، كاري مي كند كه گناه برايش مهم نباشد. عذاب وجدان خيلي انسان را رشد مي دهد. شخصيت انسان را معنوي تر خواهد كرد. انسان را از گناه فاصله خواهد داد. منتهي اين عذاب وجدان را بايد كنار خدا داشته باشيم. نه تنهايي كه موجب افسردگي بشود. بچه اي كه مادرش را گم كرده، اول مادرش را پيدا مي كند و بعد در بغل مادرش گريه مي كند.
انسان وقتي علم واقعي به ضرر و گناه امري نداشته باشد، به راحتي عمل گناه خود را ترك نخواهد كرد؛ اصلا اگر پشتوانۀ علمي به ضرر و زيان گناهي نداشته باشيم، انگيزه اي براي ترك آن گناه نخواهيم داشت. اگر كسي علم به گناه دارد. ولي عذاب وجدان ندارد، چگونه مي تواند توبه كند؟! شما حتما از ضررهاي گناه زجر كشيده و ناراحتيد كه تصميم به ترك گرفته ايد. همين كه وقتي پي به اشتباهتان مي بريد و از خدا طلب مغفرت مي كنيد، نشان از صفاي باطن شما دارد، زيرا تا كسي "پشيمان" نشود، تصميم بر "ترك گناه" نمي گيرد و تا حالت "ندامت" براي گناهكار حاصل نشود، تصميم جدي براي اصلاح خويش و جبران گذشته نخواهد داشت. پس ندامت شما، يك عنصر اساسي در تحقق توبه است، پوزش خواهي و استغفار، مرحله اي از آن است وجبران گذشته، مرحله اي ديگر. (3) از سياست شيطان و مكرش به دور باشيد.
اما براي آن كه در عمل به لوازم توبه تا آخر ثابت قدم و موفق باشيد، هر روز صبح بعد از نماز و هر شب هنگام خوابيدن، پس از خواندن دو ركعت نماز از خدا بخواهيد كه شما را در پيمان توبه موفق بدارد. از توسل به چهارده معصوم (ع) به خصوص توسل به امام زمان (ع) غافل نشويد و از خواندن دعاهاي رسيده از ائمه معصوم(ع) به خصوص دعاي توبه در صحيفه سجاديه و دعاي «مناجات التائبين» در مفاتيح الجنان كه از دعاهاي خمس عشر امام سجاد(ع) است، غفلت نورزيد و در بدست آوردن شاهراه نجات از گناه و دوري از شيطان در اين زمينه هرچه زود تر مقدمات ازدواج را فراهم كرده و به اين امر اقدام نماييد. براي توضيحات بيشتر با شماره(09640) تماس بگيريد.
پي نوشت ها:
1. بقره (2) آيه 222.
2. نهج البلاغه، حكمت17. (بر اساس نهج البلاغه محمدعبده).
3. جوادمحدثي، توبه، بازگشت به فطرت، (درسهايي از نهج البلاغه2)، ص16، بنياد پژوهش هاي اسلامي آستان قدس رضوي مشهد، چاپ نهم1387.
موفق باشید.

با سلام وخسته نباشید سئوالم در خصوص انتخاب چادر به عنوان حجاب کامل است من جدیدا حس میکنم باید چادر را به عنوان حجاب برتر انتخاب کنم (تا کنون هم حجابم را رعایت کردم ولی بدون چادر)در واقع بعد از آمدن سفر مکه که پنج ماهی مگذرد به این مساله فکر کردم ودر این زمینه تحقیق کردم ولی از اینکه در دید دیگران ،همکاران و دوستان چه بازتابی دارد کمی مرددم میکند دوست دارم در مورد تغییر پوششم توسط چادر از کارشناس شما یک جواب کاملا محکم و همراه با فلسفه ای غنی دریافت کنم. با سپاس از همکاری شما (لطفا جواب را خیلی سریع فقط به ایمیلم ارسال فرمایید)متشکرم

يكي از عوامل علاقه و ميل به چيزي، اين است كه از مزايا و فوائدي كه در قبال آن به انسان مي رسد، اطلاعات كسب كنيم. يكي از دلايل ديگر اين است كه الگو و قهرمان انسان، به آن ميل و علاقه داشته باشد.
1- آيا پوشيدن چادر فائده دارد و فلسفه اين نوع حجاب چيست؟
در قرآن كريم، در مورد حجاب و پوشش زنان آياتى آمده، در برخى از آن ها به كيفيت و شكل حجاب اشاره شده است. از جمله:
« به زنان با ايمان بگو ديدگان خود را از هر نامحرمى فرو بندند. پاكدامنى ورزند. زيورهاى خود را آشكار نگردانند; مگر آن چه به طور طبيعى از آن پيداست. بايد مقنعه خود را بر گردن خويش فرو اندازند، و زيورهاي شان را جز براى شوهران شان يا... آشكار نكنند... .»(1)
در آيه مذكور چند نكته قابل توجه است:
1 . زنان نبايد زينت هاى خود را ـ جز در مواردى ـ آشكار سازند، به اين ترتيب آشكار كردن هر نوع زينتى، حتى لباس هاى زينتى و مخصوص كه زير لباس عادى يا زير چادر مثل پيراهن، كت، دامن، شلوار و... مى پوشند، جايز نيست; زيرا قرآن كريم، از اين عمل نهى فرموده است.
2 . آن ها بايد «خمار»هاى خود را بر سينه هاى خود بيفكنند: «وليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ» (2) واژه «خُمُر» جمع «خمار» به معناى پوشش است; ولى معمولا به روسرى يا مقنعه گفته مى شود كه زنان سر خود را با آن مى پوشانند. كلمه «جيوب » نيز جمع «جيب » و به معناى يقه پيراهن است. از آن به گريبان تعبير مى شود. گاه به قسمت بالاى سينه به تناسب مجاورت با آن نيز اطلاق مى شود.(3)
بنابراين، چون چادر به عنوان يك حجاب برتر محسوب مى شود، اگر لباس هايى مثل، كت، شلوار گشاد يا تنگ و.. . زينت محسوب شوند، آشكار كردن آن ها جايز نيست. بهترين و كامل ترين پوشش براى زن كه زينت هاى او را بپوشاند، چادر است.
پس حجاب منحصر در چادر و حتي مانتو نيست، بلكه هر لباسي كه غير از وجه و كفين (دست‏ها تا مچ) را بپوشاند(پوشاندن حجم و برجستگي هاي بدن نيز لازم است) و موجب تحريك و جلب توجه نامحرم نگردد، كافي است. همان طور كه بقيه واجبات داراي مراتب مختلفي مي‏باشند، حجاب نيز داراي مراتب خوب، متوسط و خوب‏تر است. چادر حجاب برتر بانوان محسوب مي‏گردد. زيرا با چادر حجم بدن زن محفوظ مي ماند. طبيعي است در اين صورت اين حجاب برتر است. فلسفه چادر پوشيدن تنها مصونيت نيست، بلكه علاوه بر آن رعايت تقوا و اطمينان از انجام وظيفه است. با مانتو پوشيدن هر چند مناسب باشد،اين اطمينان را نداريد.
فلسفه حجاب چيست؟
حجاب دو فلسفه اساسي دارد كه با يكديگر ارتباط دارند:
1. محافظت زن در برابر طمع ‏ورزي‏هاي هوس‏بازان.
2. پيشگيري از تحريكات شهواني خارج از قوانين الهي و تأمين سلامت و بهداشت معنوي جامعه.
حجاب با چنين نقش مهم و اساسي پيامي قاطع و كوبنده با خود دارد، و آن اين است كه در برابر همه مردان اجنبي نوعي هشدار و اعلام «دور باش!» مي‏دهد، اكنون بايد ديد چه عواملي در رساندن اين پيام و اثرگذاري آن مؤثر است:
1. حدود و ميزان پوشش:
هر اندازه بدن زن پوشيده‏تر باشد، نقش نيرومندتري در دورسازي ديدگان نگاه كننده ايفا مي‏كند. از همين رو چادر را حجاب برتر شناخته‏اند، زيرا با وجود شرايط ديگر، بيش ترين پوشش و مطمئن‏ترين مصونيت را مي‏آورد.
2. كيفيت پوشش:
ميزان ضخامت و حتي كيفيت دوخت لباس بخش مهمي از حجاب را تشكيل مي‏دهد. لباس‏هاي نازك و تنگ و بدن‏نما كه جاذبه هاي جنسي زن را براي مردان به نمايش مي گذارد، موجب خيره شدن چشم‏هاي هرزه و آلوده جامعه است. در مقابل لباس‏هاي غير بدن‏نما، ديده‏ها را از خود دور مي‏سازد، و سلامت معنوي نفوس را تأمين مي‏كند.
3. رنگ‏ها:
برخي از رنگ‏ها ديده‏ها را خيره مي‏سازد، و پاره‏اي ديگر نگاه‏ها را از خود مي‏راند و دور مي‏سازد. كدام يك از اين دو براي تأمين حجاب واقعي و مصونيت معنوي جامعه و خيره نكردن چشم‏ها و برنيفروختن آتش شهوت مفيدتر است؟ مگر ما در جامعه‏اي زندگي نمي‏كنيم كه ميليون ها جوان در اوج غريزه جنسي به سر مي‏برند و در سخت‏ترين شرايط جواني از امكان ازدواج محرومند ؟ كافي است با اندك جرقه‏اي شعله‏هاي غريزه در وجودشان برافروخته شود و به انواع گناهان و ناراحتي‏ها مبتلا گردند. پس چرا به هر وسيله ممكن ـ حتي با گزينش رنگ مناسب لباس در جامعه ـ به سلامت ديني و روحي و رواني آنان كمك نكنيم و موجب جلب توجه آنان و قرارگرفتن‏شان در دام مفاسد نشويم؟ در عين حال علماي دين نسبت به خصوص رنگ‏ها تأكيد چنداني نكرده، ولي بر اين مسئله پاي مي‏فشارند كه لباس نبايد موجب جلب توجه و عواقب سوء ناشي از آن باشد. از اين‏رو در طول تاريخ زنان مسلمان به ميل خود لباس مشكي را براي حجاب برگزيدند . اين سنت حسنه مورد پذيرش پيامبر(ص) و امامان(ع) قرارگرفت، زيرا آنان به اين وسيله احساس امنيت و مصونيت بيش تري مي‏كردند.
4. شيوه‏هاي رفتاري:
طرز صحبت و چگونگي راه رفتن و ... نيز بخشي از حجاب به معناي وسيع كلمه است. حفظ وقار و متانت هم همان نقشي را دارد كه پوشش زن دارد. عدم رعايت آن نيز اثري چون برهنگي در پي دارد. از اين‏رو قرآن مجيد يكي از صفات خوب زنان مؤمن را كه در رفتار دختران شعيب بيان مي‏كند ، «حيا» و وقار است.
2- اما الگو و قهرمان ما و زنان مسلمانان حضرت زهرا سلام الله عليها است كه حجابش شبيه چادر بود حتي بلند تر از چادر، چرا كه به زمين كشيده مي شد. درباره پوشش حضرت فاطمه(س) هنگام خروج از منزل و رفتن به مسجد براي دفاع از فدك، همين پوشش نقل شده است.
حضرت فاطمه(س) مقنعه خويش را بر سر و جلباب بر تن كردند؛(4) يعني پوششي كه تمام تن را از سر تا قدم فرا مي‏گرفته است.
وقتي برترين زن عالم چادر را انتخاب كرده، سزاوار است ما نيز به چادر علاقه بورزيم و چادر را عاشقانه انتخاب كنيم؟!
البته شما توجه كنيد كه با پوشش چادر محبوب خدا و اهل بيت خواهيد شد و در ابتداي پوشش چادر حتما دوستان شما حرف و حديث ها حتي تمسخر خواهند داشت ولي فراموش نكنيد كه اين ها موقتي و گذراست و بعد از گذشت زماني، وقتي ديدند شما مصمم هستيد ديگر كاري با شما نخواهند داشت و دست از سخنان خود برمي دارند و بعد از آن براي شما هم عادي خواهد شد.
با توكل به خدا شروع كنيد و چادر را بر تن كنيد اگر مشكلي برايتان پيش آمد قبل از هر عكس العملي ما را در جريان قرار دهيد تا راهنمايي تان كنيم.
پي نوشت:
1. نور(24)آيه 31.
2. همان.
3. ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، دار الكتب الاسلاميه، 1362 ه.ش، ج 14، ص 438ـ450.
4. ابو منصور احمد بن على طبرسى، الإحتجاج، يك جلد، نشر مرتضى مشهد مقدس، 1403 ه.ق، ج 1، ص 98.
موفق باشید.

صفحه‌ها