اخلاق

با انجام دعا و صدقه دادن و توکل به خدا برخلاف استخاره عمل کنم؟
استخاره به معناي درخواست و طلب خير است و اين درخواست وقتي از خداوند متعال طلب شود، خود نوعي دعا و توجه به ذات اقدس خداوند است. در كتب حديثي شيعه و سني به حد ...

سلام، می دونم ازنظر شرعي اشکالي نداره که برخلاف استخاره عمل کنيم، راستش من چند بار استخاره کردم ولي نتيجه بد آمد خلاصه با انجام دعا و صدقه دادن و توکل به خدا اگر من برخلاف استخاره عمل کنم به نظر شما در رسيدن به هدفم مشکلي پيش نمياد؟

با سلام و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني و آرزوي توفيق روزافزون.

 

استخاره به معناي درخواست و طلب خير است و اين درخواست وقتي از خداوند متعال طلب شود، خود نوعي دعا و توجه به ذات اقدس خداوند است. در كتب حديثي شيعه و سني به حد تواتر از معصومين عليهم السّلام روايت‌شده كه استخاره نوعي دعا در موقع ترديد در امري كه داراي وجوه متعدد است و يا ترديد در انجام دادن و انجام ندادن امري وارد مي‌باشد كه در اين حال انسان طلب خير و صلاح از خدا مي‌کند. درواقع انسان از خداوند مي‌خواهد كه آنچه به خير و صلاح او است در دل او اندازد و تصميمش را بدان استوار دارد و آن را برايش ميسّر و ممكن سازد (1)

در تفكرات اسلامي، عقل به‌عنوان نعمت بزرگي كه خداوند متعال به بشر ارزاني داشته، مطرح است. انسان با چراغ عقل مي‌تواند خيلي از راه‌هاي تاريك زندگي را به سهولت طي كند. هر كس كه چراغ عقل را در خود فروزان نگه داشت دنيا و آخرت او روشن و پرفروغ است. در قرآن كريم سفارش زيادي به باروري عقل شده است، به‌طوري‌که بدترين موجودات، آن‌هايي معرفي‌شده‌اند كه انديشه‌گر نيستند: «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ»(2) بدترين جنبندگان كساني هستند كه تعقل و انديشه نمي‌كنند.

اساساً يكي از علل مهم بعثت پيامبران نيز همين بوده است كه عقل‌هاي آدميان را شكوفا سازند و دفينه‌هاي آن را استخراج كنند. چنان‌که امام علي ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايد: «و يثيرُوا لهُم دَفائنَ العُقول»(3) پيامبران آمدند تا گنج‌هاي پنهاني عقل‌ها را آشكار سازند. خلاصه اين‌که تاروپود فرهنگ و باورهاي ديني ما با تعقل و انديشه ورزي درهم‌تنيده شده است، به‌طوري‌که هيچ روزنه‌اي را براي ورود عوامل انديشه سوز، باقي نگذاشته است.

باز در اعتقادات اسلامي به عواملي كه در تصميم سازي خردمندانه دخيل‌اند و عقل را در حقيقت‌يابي و شفاف انديشي، مدد مي‌رسانند تأكيد فراوان شده است كه مهم‌ترين آن‌ها «مشورت» است. مشورت كه همان «انديشه جمعي» است بسياري از گره‌هاي كور را كه عقل فردي، قادر به گشودن آن‌ها نيست به‌راحتي مي‌گشايد و بر نقاط تاريك، نور مي‌تاباند. حضرت علي ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايد: «لا ظهيرَ كَالمُشاورة»(4) هيچ پشتيبان و عامل دلگرمي مانند مشاوره نيست.

مشورت ادراك و هوشياري دهد

عقل‌ها مر عقل را ياري دهد (5)

امّا بسيار اتفاق مي‌افتد كه پس از تفكر و مشورت، بازهم ترديد باقي مي‌ماند و توان تصميم قاطع را در خود نمي‌بينيم، در اين هنگام و در اين حالت شک و دودلي، عقل و شرع توصيه مي‌كنند كه به مشورتي ديگر دست بزنيم. ولي اين بار باعقل بي‌نهايت و آگاه مطلق و خداوندگار هستي. همو كه بر نيك و بد بندگان، آگاه است و خير همگان را مي‌خواهد و ما با اين كار طلب خير و صلاح از خدا مي‌كنيم و دست نياز به درگاه او برده و دعا مي‌كنيم و طالب صلاح و سعادت و خير خود هستيم و خداوند هم به‌مقتضاي حكمت و عظمت و بزرگي خود، دست ما را مي‌گيرد (6)

لذا در استخاره به چند مطلب بايد توجه داشت: اول اين‌که ما كار را واگذار به خدا كرده‌ايم و صلاح و خيركارها را از او طلب مي‌كنيم:‌ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَي اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ (7) تفويض مي‌كنم كارم را به خداوند تعالي همانا او بندگان خود را مي‌بيند.

نكته دوم اين‌که استخاره كننده نبايد نفع ظاهري و آشكار موضوع را در نظر گرفته باشد، بلكه به نفس استخاره و نتايج پنهان آن توجه كند، يعني درواقع طلب خير از خداي متعال نموده است نه محاسن ظاهري آن امر، بنابراين چه‌بسا ممكن است پاسخ استخاره در امري بد باشد، ولي نفع ظاهري داشته و استخاره كننده غافل از عاقبت و پايان كار باشد، لذا او نفع ظاهري را ديده و شايد در بدي پاسخ استخاره ترديد نمايد، درحالي‌که در حقيقت خير او در آن بوده است (8)

قرآن كريم مي‌فرمايد: چه‌بسا از كاري كراهت داريد كه خير و خوبي شما در آن است و چه‌بسا چيزي را دوست داريد كه شر و بدي شما در آن است به‌درستي كه خداوند مي‌داند و شما نمي‌دانيد (9)

بزرگان دين و علماي شيعه درباره استخاره مباحث متعدد و گسترده‌اي داشته‌اند و اصل استخاره را همه قبول دارند و مي‌فرمايند: استخاره همان طلب خير و سعادت از خدا كردن است.

مرحوم آيت‌الله دستغيب مي‌فرمايد: استخاره يعني طلب خير از خدا كردن. يعني پروردگارا من حيرانم و نمي‌دانم اين كار، مورد رضايت توست يا نه تو خود رضاي خويش را برايم پيش آور؛ و صلاح و مصلحت مرا جاري ساز و مرا از ترديد رهايم كن (10)

خلاصه اين‌که استخاره درجايي است كه انسان از طريق تعقل و مشورت به‌جايي نرسد و براي طلب خير و رفع ترديد با خداوند مشورت كرده و خير و صلاح خود را از او جويا مي‌شود و اين كار بسيار ممدوح و جزء سيره بزرگان دين بوده است؛ که البته براي آگاهي از چگونگي استخاره واردشده در شرع به کتاب‌هاي نگاشته شده در اين موضوع، ازجمله مفاتيح‌الجنان مراجعه كنيد.

بنابراين اگر بعد از استخاره با تفکر و مشورت به اين نتيجه رسيديد که کاري که مي‌خواهيد انجام دهيد، مناسب و معقول است، آن را با توکل بر خدا انجام دهيد و از خدا کمک بخواهيد و واهمه‌اي نداشته باشيد. چراکه قرآن در مورد کارها بر توکل بر خدا و تعقل و تفکر بسيار سفارش کرده است.

موفق باشيد.

پي‌نوشت‌ها:

1. حسيني دشتي. سيد مصطفي. معارف و معاريف. ج 2. ص 133. چاپ دانش. 1376.

2. انفال، آيه 22.

3. نهج البلاغه. خطبه اول. ترجمه شهيدي. سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي. 1368.

4. همان. كلمات قصار، ش 54.

5. مثنوي. ‌دفتر اول.

6. طريقه‌دار. ابوالفضل. استخاره و تفأل. ص 14 ـ 15. مركز انتشارات مركز تبليغات اسلامي حوزه علميه قم. 1377.

7. غافر، آيه 44.

8. مجلسي. محمد باقر. مفاتح الغيب. ص 31 ـ 33. انتشارات فوژان. 1374.

9. بقره، آيه 216.

10. به نقل از طريقه‌دار. ابوالفضل. استخاره و تفأل. ص 93. مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم. 1377.

چه راهکارهایی وجود داره؟
شما در وهله اول مي‌بايست به دنبال زندگي اخلاق مدارانه باشيد. زندگي اخلاقي، لزوماً با همراهي يک طلبه صورت نمي‌گيرد، بلکه افراد مذهبي و متدين واقعي مي‌تواند ...

سلام و ادب. خداقوت... بنده دانشجويي هستم که قصد دارم برم جامعة الزهرا و طلبه بشوم و قصدم تبليغه... ميخواستم از شما بزرگواران بپرسم چطوري مي­تونم با يه طلبه ازدواج کنم. بنده خواستگار غيرطلبه زياد داشتم ولي اون همفکري و هم مسيري رو نداشتن... ملاک بنده هم ايمانه و حتي با زندگي طلبگي هم کنار ميام... در فاميل ما اصلاً طلبه وجود نداره ک موقعيتش فراهم بشه... ميخواستم راهنمایی‌ام کنين... مثلاً آيا جامعه الزهرا برم احتمال داشتن خواستگار طلبه زیادتر ميشه يا چه راهکارهایی وجود داره.... با تشکر فراوان

با سلام و تشکر از ارتباط شما با مرکز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني و آرزوي توفيق روزافزون.

 

شما در وهله اول مي‌بايست به دنبال زندگي اخلاق مدارانه باشيد. زندگي اخلاقي، لزوماً با همراهي يک طلبه صورت نمي‌گيرد، بلکه افراد مذهبي و متدين واقعي مي‌تواند زندگي خوبي را ايجاد کنند. به دنبال زندگي با سيره اهل‌بيت باشيد. دنياي طلبگي دنياي خوبي است که شرايط مساعدي براي نزديک شدن به خدا و اهل‌بيت (علیهم‌السّلام) دارد. البته به شرطي که مسير اخلاقي و انساني در آن طي شود.

ضرورت‌هاي فردي، مذهبي و اجتماعي سبب مي‌شود تا يک مرد يا زني که اين ضرورت‌ها را حس کرده به فکر ازدواج بيفتد. اين ضرورت براي همه پسرها و دخترها قابل حس کردن است و طلبه‌ها به‌عنوان افراد جامعه که هم ضرورت‌هاي فردي دارند و هم در همين جامعه زندگي مي‌کنند و هم‌ريشه‌هاي مذهبي را حفظ کرده‌اند از اين قاعده استثنا نيستند. اگر شرايطش پيش آمد با طلبه ازدواج کنيد و در غير اين صورت با يک فرد متدين واقعي ازدواج کنيد که پايبند به ضوابط ديني و اخلاقي در حوزه مسئله خانوادگي باشد.

اگر توبه نکند گناهکار است؟
ما بايد خدا را شکر کنيم که با همه قصورها و تقصيرها راه بازگشت به پاکي را به روی انسان باز کرده است. امام سجاد عليه السلام در مناجات تائبين مي‌فرمايد: ...

سلام اگر با کسي گناه جنسي  مانند زنا کرده باشي و مقصر گناه باشي و طرف مقابل به آن کار اعتراض نکند او هم نياز به توبه دارد اگر توبه نکند گناهکار است مي شود فاعل براي او هم توبه کند تا او که مقصر نبوده خدا او را ببخشد؟

برادر گرامی! عذاب وجدان و ناراحتی بعد از گناه، گرچه تلخ و ناگوار و آزاردهنده است و چه‌بسا منجر به ناامیدی انسان شود؛ اما توجه به رحمت خدای مهربان، آرامش و نشاط را نوید می‌دهد.

ما بايد خدا را شکر کنيم که با همه قصورها و تقصيرها راه بازگشت به پاکي را به روی انسان باز کرده است. امام سجاد عليه السلام در مناجات تائبين مي‌فرمايد: إِلَهِي أَنْتَ الَّذِي فَتَحْتَ لِعِبَادِک بَابا إِلَى عَفْوِک سَمَّيتَهُ التَّوْبَةَ فَقُلْتَ:تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحا؛ خدايا تويى که به روى بندگانت درى به سوى بخششت گشودي و آن را توبه ناميدى، و خود فرمودى: «بازگرديد به جانب خدا، بازگشتى خالصانه(1) امام پس‌ازاین جمله، نهيبي به همه انسان‌ها در مناجات با خدا مي‌گويند: فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ الْبَابِ بَعْدَ فَتْحِهِ، پس عذر کسى که از ورود به اين در(باب توبه) پس از گشوده شدنش غفلت ورزد، چه مي‌تواند باشد! امام عارفين در ادامه، اشاره‌ای به حقيقت توبه نيز می‌نمایند: إِلَهِي إِنْ کانَ النَّدَمُ عَلَى الذَّنْبِ تَوْبَةً فَإِنِّي وَ عِزَّتِک مِنَ النَّادِمِينَ؛ الهي! اگر پشيماني دل از گناه، حقيقت توبه است، به عزتت سوگند من پشيمانم! بر اين اساس حقيقت توبه، پشيماني دل است؛ هر شخصي خودش بايد پشيمان از عملکرد خودش باشد و استغفار ديگران براي شخص زنده در حقيقت طلب رحمت الهي است که او نيز موفق به توبه و کسب درجات مغفرت شود. ازاین‌جهت براي وي خالصانه دعا و طلب استغفار کنيد. افزون بر اينکه علم به حالات دل نزد خداوند است و چه‌بسا اين شخص نيز در دل ناراحت است.

نکته تکميلي آنکه هر کس به‌اندازه خودش ممکن است در گناه شريک باشد و صرف اينکه من دعوت به گناه شدم، عذر موجهي در ارتکاب گناه نيست. تسليم نشدن با تمام توان و فرار از صحنه گناه جزء وظايف ماست. خيلي از برکات دنيوي و فتوحات معنوي خاص از همين فرار فرد از صحنه گناه و دعوت و حتي به‌نوعی اجبار شخص به گناه صورت گرفته است. از داستان حضرت يوسف گرفته تا اوليايي مثل شيخ رجبعلي خياط و برخي از شهداي دفاع مقدس. خواندن اين داستان‌ها به انسان روحيه مقاومت و صبر در برابر گناه را تقويت می‌کند.

 

پي نوشت:

قمي، شيخ عباس، مفاتيح الجنان، مناجات تائبين.

علت چيه؟
براي لذت بردن از عبادت بايد ابتدا جنبۀ معرفتي تقويت شود، يعني نسبت به اعمالي که انجام مي‌دهيد علم و آگاهي پيدا کنيد. در مرحله بعد اقدام به انجام آن به نحو ...

با سلام خدمت روحانيون و کارشناسان ديني محترم سالی که داشتم اينه که علت چيه وقتي نماز می‌خوانم از خواندن نماز و عبادت خداوند لذت نمی‌برم؟

از اينکه نماز در زندگي‌تان مهم است و در فکر لذت بردن از معنويات هستيد خوشحاليم. قطعاً بايد خدا را بر اين نعمت بزرگ شکرگزار باشيد.

براي لذت بردن از عبادت بايد ابتدا جنبۀ معرفتي تقويت شود، يعني نسبت به اعمالي که انجام مي‌دهيد علم و آگاهي پيدا کنيد. در مرحله بعد اقدام به انجام آن به نحو نيکو برآيد. هر عملي که همراه بامعرفت باشد، حتماً بانشاط هم خواهد بود.

 البته لذت بردن از عبادات نياز به مراقبت، توجه به خدا و انجام امور مقدماتي، از قبيل استراحت کافي يا تغذيه درست دارد. سعي کنيد قبل از عبادت لحظاتي را به تفکر و تأمل در جهان هستي و رابطه انسان باخدا و فلسفه عبادتي که مي‌خواهيد انجام دهيد، بپردازيد. اين تفکر براي شما نشاط در عبادت مي‌آورد. در دعاها و زيارت‌نامه‌ها نيز از خدا بخواهيد که اين توفيق را به شما عطا کند. همان‌گونه که در دعاي «عالية‌المضامين‌» مي‌خوانيد: «و تُحَبِّب الَي‌َّ عبادَتَک‌َ و المواظَبَة‌َ عليها و تُنَشِّطَنِي لَها و تُبَغِّض‌َ اِلَي‌َّ مَعاصِيَک و مَحارمک ...; پروردگارا عبادت و طاعتت را محبوبم گردان! به آن‌، با توجه و با شوق و نشاطم گردان! از هر چه معصيت و حرام توست، مبغوض و متنفرم ساز!». (1)

عواملي که مي‏تواند نماز را براي انسان لذت‌بخش کند:

أ) قبل از نماز خود را مستعد و مهياسازيد؛ يعني، قدري به خود تلقين کنيد: درصدد نيايش و نماز هستم. سعي کنيد افکار متفرق را از ذهن دور کنيد.

ب) حتي‌الامکان در بهترين وقت نماز بخوانيد؛ مثلاً، با کسالت - خستگي و خواب‌آلودگي - وارد نماز نشويد. «لا تقرب‌ها الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى». (2)

ج) در محيط پرسروصدا و آشوب به نماز نايستيد، بلکه محيط آرام و با فراغتي را انتخاب کنيد.

د) در حين نماز مصمّم بر مراقبت باشيد؛ اگر افکار ديگري به ذهنتان هجوم آورد، به آن توجه نکنيد تا از دام آن برهانيد.

ه) طلب صفاي دل از خدا. در اين زمينه بسيار به‌جا است که با امام سجاد عليه‌السلام هم‌نوا گشته و مناجات شاکين را بخوانيد (مفاتيح‌الجنان، مناجات خمسه عشر).

مطالعه کتاب «حکمت عبادت و اسرار عبادت» نوشته آيت‌الله جوادي آملي‌، مي‌تواند کمکتان کند.

 

پي‌نوشت:

  1. شيخ عباس قمي، مفاتيح‌الجنان، ص 583، دارالاسوه، قم.

بنظرتون خدا منو می بخشه؟!...
هرچند که گناه شما بزرگ بوده است؛ اما خدا توبه‌کنندگان را دوست دارد و در آيات قرآن به اين مطلب اشاره‌کرده است (1) در جايي از قرآن نيز فرموده که هرگز از رحمت ...

سلام ببخشيد بنده کمکي می‌خواستم ازتون. بنده در چند سال گذشته اشتباهي مرتکب شدم و با يکي از پسراي اقواممون ارتباط برقرار کردم... اما بعدش خيلي پشيمان شدم... و توبه کردم...حتي از خود اون پسر هم حلاليت طلبيدم اگر که دل شکستني در کار بوده یا هر چيز ديگه اي به خاطرش از اون پسر هم حلاليت گرفتم...بنظرتون خدا منو می بخشه؟!...بنظرتون اينا بعداً اتوي زندگي آدم تأثیر نداره؟! بنظرتون خدا از سر گناه گذشتم ميگذره؟! اگه اون پسر به خاطره اين کارم دلش شکسته باشه يا اينکه وابسته­ام شده باشه چطور؟! آقا يا خانم خواهش مکنم ازتون که حقيقتش رو بهم بگيد لطفاً... من چيکار کنم... هيچ صلاحي جز توبه ندارم... هيچ کاري جز توبه نمي­تونم انجام بدم...خيلي از اون قضيه ب بعد به هم ريختم... کوچک‌ترین اتفاقي ک برام ميفته به هم ميريزم...همش حس و حال گناه دارم... حس مي­کنم خدا منو نبخشيده... حس می­کنم خدا از سر تقصيراتم نمي­گذره... حس مي­کنم که قراره بدترين عواقب دامنمو بگيره...شما رو قسم ميدم ک بگيد آیا خدا منو می­بخشه يانه؟! با وابستگی و دلشکستگی اون پسر چکار کنم؟! من نميتونم کاري براش انجام بدم...

هرچند که گناه شما بزرگ بوده است؛ اما خدا توبه‌کنندگان را دوست دارد و در آيات قرآن به اين مطلب اشاره‌کرده است (1) در جايي از قرآن نيز فرموده که هرگز از رحمت خدا مأیوس نشويد (2) مأیوس بودن از بخشش خدا خود بزرگ‌ترین گناه است. (3)

اما در مورد آن فرد که گناهتان با او بوده بايد بگوييم اولاً لازم نبود از او حلاليت بگيريد چراکه يادآوري گناه بوده است و خودش گناه است. علاوه بر اينکه هرکسی مسئول اعمال خودش است (4) و او نيز مثل شما بايد توبه کند و از گناهش در درگاه خدا استغفار کند. ولي شما نبايد مستقيم به او اين مطلب را بگوييد.

انسان‌ها در معرض امتحاناتي هستند که شايد در برخي موفق نشوند. مهم اين است که خود را از دايره اطاعت خدا خارج ندانيم و اگر خدای‌ناکرده گناهي از ما سر زد دوباره به دامان رحمت الهي بازگرديم. خدا خود را «ارحم‌الراحمین» ناميده است به معني مهربان‌ترین مهربانان؛ (5) يا «ثواب» لقب داده است به معني بسيار توبه پذير (6)

هرگز در مورد گناهتان با کسي صحبت نکنيد و بين خودتان و خداي مهربان توبه کنيد. به آن شخص هم در مورد رابطه گناه‌آلود صحبت نکنيد و در صورت امکان با او برخورد نداشته باشيد يا به حداقل برسانيد و اگر هم ا را ديديد، مانند بقيه اقوامتان با او برخورد کنيد و خدای‌ناکرده چنين حرف‌هایی را با او پيش نکشيد. به افکار منفي هم که به سراغتان می‌آید توجهي نداشته باشيد چراکه شک پس از توبه وسوسه است.

موفق باشيد.

پی‌نوشت‌ها:

1.       سوره بقره، آيه 222.

2.       سوره زمر، آيه 53.

3.       مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى، روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (ط - القديمة) - قم، چاپ: دوم، 1406 ق، ج‏1، ص 460.

4.       سوره انعام، آيه 164.

5.       سوره يوسف، آيه 64.

6.       سوره نصر، آيه 4.

خجالت می‌کشم که مرتباً درحال حلاليت طلبيدن باشم چي کارکنم من؟
غيبت عبارت است از بدگويى (مثل بيان عیب‌ها و نقاط ضعف ديگران) و پرده‏درى نسبت به حيثيت و آبروى افراد مؤمن، پشت سر آن‌ها، به‌گونه‌ای كه وقتى به گوششان برسد ...

سلام وقتتون بخير. ممنون از تلاشي که براي هدايت شیعه‌های امام زمان (ع) می‌کنید. خدا اجرتون بده.

من هرروز مرتباً غيبت می‌شنوم. مثلاً یک‌دفعه کسي که حرمتش واجبه باهام درمورد ديگران حرف مي­زنه و من نمي­تونم وسط حرفش بپرم درنتیجه کلي ناراحت ميشم و ياد اين ميفتم نمازهایم قبول نيستن چون خيلي مقدم به نماز اول وقتم. نمی‌دو نم چه جوري جبران کنم. خوندم که بايد حلاليت بطلبيم اگه مفسده‌ای نداره ولي اگه این‌جوری باشه تقريبا من هرروز بايد چندين ساعت رو به حلاليت طلبيدن اختصاص بدم. اينجوري خجالت می‌کشم که مرتباً درحال حلاليت طلبيدن باشم چي کارکنم من؟

بر اساس آنچه از روايات به دست می‌آید غيبت عبارت است از بدگويى (مثل بيان عیب‌ها و نقاط ضعف ديگران) و پرده‏درى نسبت به حيثيت و آبروى افراد مؤمن، پشت سر آن‌ها، به‌گونه‌ای كه وقتى به گوششان برسد ناراحت شوند.

 

بنابراين هر حرفى كه راجع به ديگران گفته شود غيبت به‌حساب نمی‌آید، بلكه ريختن آبروى ديگران و بيان بدی‌های فرد به‌گونه‌ای كه وقتى به گوششان برسد و ناراحت شوند جزو غيبت محسوب می‌گردد. بنابراين زماني غيبت محقق می‌شود و جزء گناهان کبيره قرار می‌گیرد که ذكر معايب شخص انسان‌ها باشد.

همچنين شنيدن غيبت و ساير حرف‏هاى ناروا اگر عمدى نباشد و در كوچه و بازار اتفاقاً به گوش انسان برسد، حرام نيست و وظيفه ما در قبال آن‌ها امربه‌معروف و نهى از منكر است. البته اين كار داراى مراتب و شرايطى است كه آمر و ناهى حتماً بايد نسبت به آن امور اطلاع كافى داشته باشد که در ادامه بدان اشاره خواهيم کرد.

به‌صرف احتمال این‌که در مجلس غيبت يا بدگوئى می‌شود نمی‌توان مواردي چون صله‌رحم را ترك كرد، بنابراين نکته بسيار مهم‌تر این است که بايد ضمن این‌که صله‌رحم می‌کنید مواظب باشيد خود شما و يا خانواده‌تان غيبت و بدگويى ديگران را نكنيد و از بی‌حرمتی و بی‌احترامی و زخم‌زبان به ديگران اجتناب شود

 

"در همه حال به وظيفه خود عمل کنيد"

علاوه بر در نظر گرفتن جايگاه خود و ديگران و حفظ آن به وظيفه ديني و شرعي خود نيز عمل کنيد به‌عنوان نمونه اگر کلام خود را در قالب نهي از منکر با زبان نرم اثرپذیر ديديد که به وظيفه خود عمل نماييد و غير این صورت هم بايد عرض کنيم که شما با مديريت قوي می‌توانید مراقب خدشه‌دار نشدن رابطه خويشاوندي خود با آن‌ها شويد و طبق فتواي مراجع بزرگوار تقليد مواردي چون صله‌رحم، منحصر به رفت‌وآمد با خويشاوندان نيست، بلكه اين عمل با هديه دادن، ميهمانى كردن، پيغام فرستادن، تماس تلفنى، سلام كردن و... نيز تحقق مى‏يابد. پس همين اندازه كه قطع رحم نشود، كافى است. (1)

 

رابطه با دوستانتان نيز تا رفع اين مشکل بايد تقليل يابد چراکه در روايتي آمده است که مولاي متقيان علي (ع) ملاحظه كردند كه شخصى در حضور فرزند بزرگوارش حسن (ع) از كسى غيبت می‌کند، فرمود: فرزندم گوش خود را از چنين كسى دور دار زيرا او به پليد و نجس‌ترین چيزهايى كه در ظرف خود دارد نگريسته و آن‌ها را در ظرف توخالی كرده است. (2)

لذا ما وظیفه‌داریم به هر وسیله‌ی ممكن، شنونده غيبت نباشيم و آن‌ها رد كنيم.

البته اين امر نيز بايد با سلسله‌مراتب انجام پذيرد يعنى ابتدا با لحنى آرام از غيبت اجتناب شود و اگر لازم شد، با تغيير مکان و...در ضمن مراعات سن افراد و نسبتى كه با شما دارند نيز ضرورى است.

 

پی‌نوشت‌ها:

1. فاضل، جامع‏المسائل، ج 1، س 1772 تبريزى، استفتاءات، س 2185 و 2189 سيستانى، صله‏رحم و دفتر: همه مراجع.

2. محمد ري شهري، ميزان الحکمه، انتشارات دار الحديث، قم، ج 9، ص 4474.

نمي‌دانم چه‌کار کنم.
عوامل گوناگوني باعث می‌شود که آدميان دچار غفلت مي شوند يا در برابر اصلاح از خودشان سرسختي و مقاومت به خرج می‌دهند. به‌هرحال شخصيت افراد بسيار ...

سلام، بنده در يک اداره دولتي معاون هستم. رئيس بنده خانمي است که گاهي اوقات بسيار شکاک و گاهي اوقات بسيار سرسخت است. علی‌رغم اينکه بسيار پرکار است، اما رفتارهاي ايشان موجب تبديل اختلاف‌نظر به دعوا و کدورت با ساير همکاران می‌شود. در صورت اشتباه يک کارمند، آن‌چنان سر آن کارمند فرياد مي‌زنند (حتي ملاحظه سن و سال را هم نمي‌کنند) که گويي اين کارمند همان کارمندي نيست که هميشه از او تعريف مي‌کرده‌اند. اگر فردي رفتار غلط ايشان را به خودشان بگويد از خود سرسختي نشان مي‌دهند و در جمع‌هاي ديگر شروع به بد گفتن از آن فرد مي‌کند. حتي شروع به مقدمه‌سازي جهت انتقال يا استعفاي آن فرد از مسؤوليت خود مي‌شوند. هرچقدر سعي می‌کنم با صحبت ايشان را قانع کنم (صحبت بدون حضور فرد سوم) که فلان رفتارشان نه‌تنها به مصلحت اداره نيست و موجب مي‌شود که همکاران از ايشان متنفر شوند و نسبت به آينده اداره دلسرد شوند، با استدلال‌هاي بی‌پایه و اساس مقاومت مي‌کنند. در ابتداي کار برداشتم اين بود که ايشان بسيار پرجرئت هستند اما آلان برداشتم اين است که ايشان از درون شخص ضعيفي هستند و تلاش ايشان براي تخريب منتقدان خود يک مکانیم دفاعي جهت پوشش ضعف‌هاي خودشان است. نمي‌دانم چه‌کار کنم. متأسفانه به علت وضع اداره استعفا را صلاح نمي‌دانم وگرنه چند وقتي هست که مي‌خواهم به سراغ مافوق ايشان بروم و استعفايم را تحويل بدهم.

پرسشگر محترم! نيازي به استعفا نيست. متأسفانه فرهنگ‌سازی در اين زمينه يا وجود ندارد يا کم است که افراد فقط سعي می‌کنند وظايف قانوني خودشان را انجام دهند و از وظايف انساني و اخلاق حرفه‌ای يا آگاهي ندارند يا لزومي به آگاهي از آن نمی‌بینند!

البته این‌یکی از منشأهای چنين رفتارهايي است. به‌هرحال دلايل ديگري هم می‌تواند باشد که بعضی غير اختياري است. عوامل گوناگوني باعث می‌شود که آدميان دچار غفلت مي شوند يا در برابر اصلاح از خودشان سرسختي و مقاومت به خرج می‌دهند. به‌هرحال شخصيت افراد بسيار پيچيده است و به‌راحتی نمی‌توان درباره آن نظریه‌پردازی کرد يا نسخه درماني پيچيد.

همين مقدار که با ايشان گفتگو داشتيد کافي است. وقتي اثر ندارد، بيش از اين تکليفي هم نداريد. قرآن کريم می‌فرماید هر فردي به مقداري تکليف دارد که توان و شرايطش به او اجازه دهد (1). همین‌که راضي به اين کارها نيستيد و آن‌ها را تأیید نمی‌کنید کافي است. يادتان باشد قدم اول براي اصلاح اين است که طرف مقابل خودش بخواهد و اراده‌ای داشته باشد.

موفق باشيد.

 

پی‌نوشت:

  1. سوره بقره، آيه 285.

ميگن بخت طرف بسته‌شده ...
هر دختري طبیعتاً با رسيدن به سن ازدواج تمايل دارد شريک عاطفي مناسب و مطابق با معيارهايش را پيدا کند، زندگي مشترک تشکيل دهد و صاحب خانواده و فرزند شود؛ اما در...

سلام. خسته نباشيد. من?سالمه و دختران فامیلمان که هم سن من هستند ازدواج کردن و من هنوز نه! افسردگي گرفتم. نميگم خواستگار نداشتم...داشتم اتفاقاً خوب بودن ولي خو به دل آدم نميشينن...خيلي ناراحتم...خيلي و اينکه ميگن بخت طرف بسته‌شده ...اين راسته يا الکيه همش...يه دعاي خوب معرفي کنين تا منم ازدواج کنم. منم دلم می‌خواهد کسي تو زندگی‌ام باشه خسته شدم از مجردي.

هر دختري طبیعتاً با رسيدن به سن ازدواج تمايل دارد شريک عاطفي مناسب و مطابق با معيارهايش را پيدا کند، زندگي مشترک تشکيل دهد و صاحب خانواده و فرزند شود؛ اما در حال حاضر دغدغه برخي از دخترها اين است که چرا خواستگار ندارند يا تعداد خواستگارانشان کم است، دسته ديگري از دختران دم بخت هستند که خواستگارهايي براي ازدواج و پيشنهادهايي براي دوستي دارند، ولي مشکل و دغدغه اصلی‌شان اين است که چرا خواستگار خوب و مناسبي که با معيارهاي آن‌ها سازگار باشد به سراغشان نمي‌آيد.

لازم است قبل از هر چیز بدانيد تنها اين شما نيستيد که با چنين مسئله‌ای روبرو هستيد و الزاماً مشکل از جانب شما نيست. بلکه به‌طورکلی در حال حاضر ازدواج کردن سخت شده است، شرايط ازدواج به‌راحتی فراهم نمی‌شود و سن ازدواج بالاتر رفته است. بااین‌حال اگر باوجود داشتن شرايط و موقعيت خوب، خواستگار مناسبي نداريد، احتمالاً علت اصلي آن يک يا چند مورد از دلايل زير است:

** معيارهاي واقع‌بینانه نداريد.

تعريف شما از خواستگار مناسب يا مرد ايده­آل براي ازدواج چيست؟ ممکن است شما از آن دسته دخترهايي باشيد که چون خودشان شرايط نسبتاً خوبي ازنظر ظاهري، اجتماعي و خانوادگي دارد، به دنبال يک پسر ايده‌آل و همه‌چیزتمام هستند. شايد در جستجوي پسري هستيد که خوش‌قیافه، پولدار، باهوش، دست و دل­باز، تحصیل‌کرده، بامزه و غيره باشد. در اين صورت کمال‌گرایی بیش‌ازحد شما باعث می‌شود تعداد خواستگارانتان کمتر و محدودتر شود. اگر نگاه واقع‌بینانه‌ای براي انتخاب همسر نداشته باشيد تجربه آشنايي با پسران خوبي که شايد بدون نقص نباشند؛ اما مي‌توانند شما را عاشقانه دوست داشته باشند و قدرتان را بدانند، از دست خواهيد داد.

** خوش‌رو و خوش‌اخلاق نيستيد

اينکه زيبا هستيد و شرايط خانوادگي و اجتماعي خوبي داريد عالي است، اما اخلاقتان چطور است؟ برخلاف آنچه ممکن است تصور کنيد خوش‌رو بودن، نشاط و گشاده‌رویی شما، به‌اندازه زیبایی‌تان و شايد حتي بيشتر مي‌تواند براي داشتن خواستگار مناسب تأثیرگذار باشد. منظور از خوش‌رویی اين نيست که با پسرهاي مجرد گرم بگيريد! منظور اين است که به‌طورکلی در معاشرت‌ها خوش‌رو و خوش‌برخورد باشيد تا بااخلاق خوب در نظر ديگران شناخته شويد.

** زودرنج هستيد.

يکي از دلايل اينکه خواستگار مناسبي نداريد ممکن است اين باشد که هر وقت نمي‌توانيد به خواسته‌تان برسيد، زير گريه مي‌زنيد. همواره احساس می‌کنید که به شما توهين شده است. دائماً از دست ديگران ناراحت مي‌شويد و همواره منتظريد که بقيه از شما معذرت‌خواهي کنند. دختراني که زودرنج و اصطلاحاً کمي لوس هستند و فکر مي‌کنند شريک عاطفی‌شان هميشه بايد نازشان را بکشد، در نظر مردان براي ازدواج مناسب نمی‌آیند. زيرا زندگي مشترک سختي‌ها و پستي بلندي‌هاي زيادي دارد که نياز است در آن صبور و قدرتمند باشيد.

** مغرور و خودشيفته هستيد

دختران زيبا غالباً شخصيت مغرور و خودشيفته‌اي دارند، اين ويژگي‌ها ازجمله خصوصياتي است که مردان را فراري مي‌دهد. اين دختران مغرور اجازه نمي‌دهند که مرد زندگي‌شان سکان امور را به دست بگيرد و اين کار باعث مي‌شود که مرد احساس بي‌کفايتي و بي‌لياقتي بکند.

اگر مي‌خواهيد مرد زندگي‌تان زمين زير پايتان را بپرستد و دائماً درباره‌ي خودتان حرف مي‌زنيد و خودستايي می‌کنید، اين رفتارها و خواسته‌ها نشان مي‌دهد که شخصيت بخشنده‌اي نداريد و مي‌خواهيد در رابطه فقط گيرنده باشيد. شما هنوز به لحاظ عاطفي آماده نيستيد که ديگري را با بخشندگي دوست داشته باشيد و از او مراقبت کنيد. اگر احساسات ديگران برايتان مهم نيست و درباره وضعيت آن‌ها کنجکاو نيستيد، شايد اين شما هستيد که انتخاب بدي براي يک پسر خوب هستيد.

غرور و خودپسندي کمکي به پايداري رابطه نمي‌کند، چون دختران مغرور مي‌خواهند هر کاري که دوست دارند انجام دهند و در قبال هيچ فردي پاسخگو نباشند.

** خواهر گرام تأکید می‌کنیم بيشتر باورهاي رايج در جامعه در مورد سحر و جادو و بستن بخت واقعيت ندارد ولي اگر برفرض موردى پيدا شد که سحرى در کار بود، می‌توان از راه‌های زير براى بطلان آن استفاده نمود و نيازي به مراجعه به دعانويس و امثالهم نيست:

۱- استعاذه به خداوند و خواندن سوره‌های فلق و ناس. در روايت آمده که اين دو سوره را در نماز وتر بخواند و پيامبر اکرم صلی‌الله عليه و آله به امام علي علیه‌السلام سفارش نمود که این‌گونه بخواند.

۲- خواندن و نوشتن آيات ۷۵ تا ۸۲ سوره يونس.

۳- خواندن آيه ۱۰۲ سوره بقره «واتبعوا ما تتلوا الشياطين...» تا آخر آيه.

۴- خواندن آيه ۱۰۰ سوره نسا «و من يهاجر في سبيل الله...» تا آخر آيه.

۵- خواندن آيات ۵۴ تا ۵۶ سوره اعراف.

۶- دعا و تضرع به درگاه خداوند.

۷- درخواست دعا از اولياى واقعى خداوند و توسل به اهل‌بیت علیهم‌السلام.

۸- صدقه دادن. تداوم صدقه و خواندن سوره «يس» و آيه «و ان يکاد» و «چهار قل» مؤثراست.

** در یک‌کلام:

کمال‌گرایی، زودرنجي و تکبر ازجمله دلايلي هستند که ممکن است باعث شود دختران با ظاهر و شرايط خوب، خواستگار مناسب نداشته باند. همچنين ممکن است ناخودآگاه نسبت به جنس مخالف گارد منفي داشته باشند، بیش‌ازحد درگير کار و درس باشند و قدرت و استقلال آن‌ها مردان را فراري دهد. دليل ديگر نداشتن خواستگار مناسب اين است که دختر در مکان مناسب و توسط افراد ديده نمي‌شود.

براي راهکارهاي يافتن خواستگار مناسب،‌ لازم است واقع‌بين باشيد، از ديگران کمک بگيريد و درمکرد معيارهايتان با آن‌ها صحبت کنيد. همچنين لازم است ضمن حفظ اعتمادبه‌نفس، براي ملاقات با پسر شايسته برنامه‌ريزي کنيد.

اين قضيه به زندگيم داره لطمه ميزنه.
به عنوان يك مسلمان معتقديم آنچه خداوند از ما بندگان خواسته و بر ما تكليف نموده است، جز به سود ما و در جهت سعادت و كمال ما نيست. مصالح و منافع واقعي اجراي ...

همسر من به حجاب علاقه نداره. لباس جذب و بد جور نمي پوشه. فقط دوست داره موهاشو بيرون بذاره. من ملزم كردم اين كارو نكنه. البته زياد بيرو نميذاره. حالا هم دوست داره موهاشو رنگ كنه. اين قضيه به زندگيم داره لطمه ميزنه. ايا به حال خودش واگذار كنم . تا موهاشو بيرون بذاره. ازشم علتشو ميپرسم . ميگه دوست داره اين كارو. من هميشه راهنماييش ميكنم. شما بگيد چي كاركنم . اخه همش زور كنم ازم زده ميشه. اين همه مرد تو بيرون هستن با گشتن بد زناشون مشكل ندارن. راهنماييم كنيد.نمازش رو هم ميخونه . روزه هم ميگيره. كاراي ديني شو انجام ميده.

در ابتدا به دو نكته توجه كنيد:

1. به عنوان يك مسلمان معتقديم آنچه خداوند از ما بندگان خواسته و بر ما تكليف نموده است، جز به سود ما و در جهت سعادت و كمال ما نيست. مصالح و منافع  واقعي اجراي احكام و مقررات ديني متوجه خود ما مي شود؛ زيرا نه اعمال نيك ما به خداوند سودي مي رساند و نه اعمال بد، ضرري را متوجه او مي سازد. سود و ضرر همه متوجه خود ما است. خداوند نيز به جهت محبت و عشق به بندگانش و اينكه خواهان سعادت و خوشبختي و كمال آن ها است؛ احكامي را مقرر نموده است و از جمله اين احكام، وجوب رعايت حجاب است.

2. ضعف در خداشناسي و سستي در ايمان به خدا و پيامبر و اهل بيت، ضعف در شناخت حقايق امور و عدم شناخت پيامدهاي ناگوار دنيوي و اخروي ناديده انگاشتن دستورات الهي، ضعف در خودشناسي و نداشتن درك درست از خويشتن و غرق شدن در امور مادي و شهواني ... مجموعه عللي هستند كه موجب مي شوند انسان در انجام احكام الهي سستي كند يا برخي محرمات را مرتكب شود.

با توجه به اين نكته مي گوييم:

بيشتر افرادي كه احكام الهي را رعايت نمي كنند نه به خاطر دشمني با خدا و بلكه به خاطر عللي در ابتداي پاسخ به آن اشاره شد، دچار انحراف و كج روي شده اند. امام علي (ع)مي فرمايد: "الناس أعداء ما جهلوا؛ (1) انسان ها دشمن چيزي هستندكه به آن جهل دارند"

پرسشگر گرامي؛

آن چه در سوال بيان كرده ايد، حاكي از عدم آگاهي همسرتان درباره فوايد و فلسفه حجاب و احكام الهي است. از اين رو لازم است با استفاده از آيات و روايات، متون قوي ديني، اعتقادات ايشان تقويت و ايشان را به فلسفه حجاب آشنا سازيد. براي ترغيب و تشويق به ايشان به رعايت حجاب در آغاز زير بناهاي فكري همسرتان را مورد بررسي قرار داده و در اصلاح آن بكوشيد. ديدگاه فرد در مورد خداوند، جهان هستي، انسان، معاد و ... اموري است كه داراي نتيجه مستقيم بر عملكرد فرد است. پس بايد در تقويت و اصلاح اين مباني بكوشيد. يعني به جاي الزام ايشان سعي كنيد با بالابردن عنصر آگاهي در ايشان،به گونه اي برخوزد كنيد كه ايشان با علاقه واختيار خود حجاب و بلكه حجاب برتر را برگزيند. چنان چه ايشان از پشتوانه ايمان و اعتقاد ديني مستحكم برخوردار شوند و با فلسفه حجاب آشنا شوند و گوهر وجودي خويش را بشناسند چنين سخناني را بر زبان جاري نمي سازند. علاوه بر آن كه ايشان بايد توجيه شوند كه با بي توجهي خود به مقوله حجاب زمينه گناه را براي ديگران فراهم مي كنند. پس از اين جهت نيز مقصر و گناه كارند.

البته برخي موارد اشكالي ندارد. مثل رنگ كردن مو، در صورتي كه ايشان حجاب خود را رعايت كنند، از نظر شرعي مانعي ندارد كه ايشان موهاي خود را رنگ كنند و روشن است در حرمت در معرض ديد نامحرم قرار دادن،فرقي بين موي رنگ شده و غير آن نيست.

برادر گرامي؛

هر شخصي يك نقطه پذيرش و به قول معروف «رگ خوابي» دارد. براي اينكه بفهميم از چه راهي بايد همسرتان را با مسأله آشنا سازيد بايد سعي كنيد اين رگ خواب و نقطه پذيرش را در ايشان به دست آوريد. متناسب با آن، راهي موثر را انتخاب كرد. اما به طور كلي تذكر نبايد در ميان جمع باشد. بايد با زبان نرم و لطيف با او برخورد كنيد.(2) با زبان خوش و شيرين به او متذكر شويد.(3) سعي كنيد از توصيه اي كه نوعي نگاه از بالا به پايين ميباشد، كه باعث موضعگيري منفي وي شود، پرهيز كنيد، زيرا اثر معكوس خواهد داشت. فراموش نكنيد تذكرات شما براي تبديل به وضعيت بهتر و نيكوتر است. راهنمايي هاي تكميلي در اين زمينه را از همكاران بخش تلفني همين مركز به شماره (096400) جويا شويد.

براي آشنا كردن ايشان با فلسفه حجاب و بالا بردن آگاهي هاي ايشان،لازم است مطالعاتي داشته باشيد. لذا براي مطالعة بيش تر كتاب هايي را معرفي مي كنيم. البته مي توانيد از خود ايشان نيز بخواهيد آن كتاب ها را مطالعه كنند:

1- مسئلة حجاب، از استاد مطهري؛

2- نظام حقوق زن در اسلام، از استاد مطهري؛

3- حجاب زينت برتر، تأليف عطيه صادق كوهستاني

4- حجاب شناسي، از حسين مهدي زاده

5- حجاب از ديدگاه قرآن و سنت،  خانم فتحيه فتاحي زاده

پينوشت ها:

1. علامه مجلسي، بحارالانوار، مؤسسه الوفا، بيروت، 1404 ه ق، ج1، ص 219.

2. اسراء (17) آيه .

3. طه (16) آيه 43.

آیا از نظر شرعی و اخلاقی باید به درخواست مادرم عمل كنم.
یكی از مهمترین علل اختلاف بین همسران، دخالت دیگران و اعمال سلیقه شخصی در زندگی آنهاست. یعنی دخالت های فامیل مثل مادر یا مادر بزرگ پدر یا پدر بزرگ خواهران ...

مادر زنم (خاله من) با طعنه زدن به افرادی كه مهمان من میشوند باعث شده كسی رغبت نكند به خانه ما (در شهر دیگری ساكن و از خانواده هایمان دور هستیم) بیاید. همچنین ایشان ظاهراً قبول ندارند كه اختیار زن با شوهر است و با حرفهایش خانواده مرا تحریك میكند. با دیه ای كه به خاطر مصدومیت ناشی از تصادف خانمم از بیمه گرفتیم خانه ای خرید كردیم. خانواده ام نگرانند كه مادر زنم در آینده به دلیل اینكه چند دانگ خانه مال دخترش است مشكلاتی ایجاد كند. مثلاً دخترش را تحریك به گرفتن اجاره از من كند (در فامیلمان چنین موردی وجود داشته) و یا اینكه استقلال من در مدیریت خانواده را با تحریك دخترش كم كند و حرفهایی از این قبیل كه با توجه به اخلاق مادر زنم بعید نیست. حالا خانواده ام از من میخواهند كه از خانه را فروخته و پول همسرم را به او برگردانم. بطوریكه مادرم تهدید كرده در صورت انجام ندادن این كار هرگز به خانه من پا نم گذارد. این مسئله در حال تبدیل شدن به معضلی اساسی در زندگیم است كه ممكن است كار را به جای باریك بكشاند. خواهشمند است راهنمایی بفرمایید. با توجه به توضیحات مذكور آیا به صلاح هست در خانه ای زندگی كنیم كه تمام یا بخشی از آن به اسم همسرم است. و آیا از نظر شرعی و اخلاقی باید به درخواست مادرم عمل كنم.

یكی از مهمترین علل اختلاف بین همسران، دخالت دیگران و اعمال سلیقه شخصی در زندگی آنهاست. یعنی دخالت های فامیل مثل مادر یا مادر بزرگ پدر یا پدر بزرگ خواهران برادران و یا حتی بیگانگان سبب می شود كه آنها در اموری كه به حسب ظاهر با هم اختلافی نیز ندارند به مرور زمان اختلاف افتد.

از جمله دخالت های تهدید كنندهی سلامت روانی خانواده، عدم احترام به استقلال فرزندان پس از ازدواج است. یعنی گاهی والدین به استقلال فرزندانشان احترام نمی گذارند و به خود اجازه هرگونه مداخله را می دهند. دراینگونه موارد والدین به تمایز خود از فرزندان خویش نرسیده اند. البته در مواردی هم مشاهده می شود كه فرزندان به تمایز خود از دیگری نرسیده اند. یعنی برای هر كاری با والدین خود اجازه می گیرند. باید توجه داشت كه نباید مسائل زناشویی را و به قولی مسائل درون خانواده را با خانواده های اصلی در میان گذاشت. زمانی كه مامشكلاتمان را با افراد در میان می گذریم در واقع اجازه دخالت را به آنان می دهیم.

و اما چه باید كرد:

1-خانواده درمانگران سیستمی بر این اعتقادند كه وقتی دختر و پسری با هم ازدواج میكنند از سیستم قبلی خود كه خانواده های اصلی هستند جدا میشوند و بنای سیستم جدیدی را می ریزند، و بدینسان یك سیستم جدید شكل می گیرد. هر سیستم برای بقاء نیاز به رعایت قوانین خاصی دارد كه اگر رعایت نشود سیستم از هم می پاشد. یكی از قوانین سیستم اینست كه اعضاء نباید اجازه دخالت افراد خارج از سیستم را در سیستم خودشان بدهند، یعنی زن و شوهر باید بطور مودبانه و قاطع به خانواده های خود تفهیم كنند كه اگر دوستشان دارند از دخالت بپرهیزند، و در صورت نیاز به مشورت با آنها حتما اطلاع خواهند داد. در قرآن كریم حتی دادن مشورت به زوجین منوط به تقاضای آنها از دیگران شده است. یعنی هیچ كس نباید به خود حق دهد كه در زندگی دیگران دخالت كند و لو اینكه پدر و یا مادر زن و شوهر باشند. شعار معروف زوج درمانگران اینست كه وقتی دختر و پسری با هم ازدواج كردند به معنی اینست كه به همدیگر سلام می كنند و به پدر و مادر خود می گویند، خداحافظ البته خداحافظ به معنی این نیست كه دیگر آنها را نمی خواهند ببینند، بلكه به این معنی است كه حالت قبلی كه من دختر و یا پسر شما بودم و مطیع شما و هرچه شما می گفتید من باید گوش می كردم به پایان رسید. الان من خودم شوهر و یا زن یك خانه هستم و مستقل شده ام.

2- یكی دیگر از راه حل ها، فرستادن علایم و سیگنال ها از طرف زوجین به خانواده هایشان است. ابراز محبت و علاقه به یكدیگر در مقابل دیگران. مثلا صدا زدن یكدیگر با لغات و كلمات محبت آمیز. البته این، مستلزم خطاب كردن یكدیگر با لغات محبت آمیز در خانه است.

3- علاوه بر اینها نحوه تعامل با خانواده مهم است.افراد مسن دوست دارند به سخنانشان توجه شود. بهتراست به سخنان آنان خوب گوش دهید و حتی خلاصه سخنانشان را مجددا تكرار كنید تا آنها بفهمند كه شما گوش می دادید.قول دهید كه حتما به حرفهایشان فكرمی كنید.گفتن جملاتی مثل:"به حرفهای شما فكرمی كنم. ولی در مورد تصمیم گیری دوست دارم همسرم نیز نظر بدهد. چنانچه مورد توافق ما بود حتما اقدام خواهیم كرد" بسیار مناسب است.

با توجه به این نكات می گوییم:

متاسفانه برای ما ننوشته اید كه همسرتان تا چه اندازه از مادرشان تاثیرپذیرند؟ آیا ایشان چون ما و شما بر این عقیده اند كه مسائل درون خانواده را نباید با خانواده های اصلی در میان گذاشت یا نه ؟ آیا ایشان با ما در این كه، در میان گذاشتن مشكلات با افراد مساوی است اجازه دخالت را به آنان، هم نظرند یا نه؟ اگر ایشان دراین موارد و سایر مواردی كه گفتیم با ما و شما هم عقیده و هم نظر باشند، مشكلی نیست. زیرا در فرضی كه مادر ایشان نیز اقدام به تحریك نماید اما از آن جایی كه ایشان آگاه به مسئله هستند با درایتی خاص و نیزكمك شما می توانند از اعمال نظرو دخالت های مادر خود در زندگیتان جلوگیری كند و با گفتن جملاتی نظیر "به حرفهای شما فكرمی كنم. ولی در مورد تصمیم گیری دوست دارم همسرم نیز نظر بدهد. چنانچه مورد توافق ما بود حتما اقدام خواهیم كرد" به ایشان می فهماند كه نباید در زندگیتان دخالت كند.

سخن در مورد برخورد با مادرتان نیز همین است.

اما در صورتی كه همسرتان به تاثیر از مادر در مواردی كه گفتیم با ما و شما هم عقیده و هم نظر نیستند، لازم است ضمن تماس با گروه مشاوره بخش تلفنی به شماره (09640) راهكارهای اقناعی ایشان دراین زمینه و همفكری و همسویی ایشان با خودتان را جویا شوید.

نكته:

در این زمینه فراموش نكنید كه برخورد شما با همسرتان در تمام مراحل زندگی باید به گونه ای باشد كه به هیچ عنوان تحت تاثیر دیگران قرار نگیرد. تنها راه آن هم محبت به ایشان است. یعنی همسرتان را تحسين كنيد. همان گونه كه شما هم به عنوان یك شوهر، آرزو دارید كه ایشان شما را تحسين كند. اين نخستين نياز او در خانه است. او با شما ازدواج كرد ،چون میاندیشید بهترين همسر دنيا هستيد. او به حمايت و تمجید شما نياز دارد. براي آنكه هميشه با شور و نشاط باشد، و گرنه به زندگی اش بيرغبت میشود و به دنبال آن دخالت های دیگران سبب مشكلات بعدی می شود. از همين حالا تصميم بگيريد كه وجود شوهر را در منزل جدي بگيريد. هنگامي كه صحبت میكند، تحسيناش كنيد. به چيزي كه میگويد توجه كنيد. اجازه دهيد كه احساس كند خيلي به او اهميت میدهيد. همه مردها صفات قابل تحسيني دارند. همچنين میتوانيد از هوش و عقل و درايتش، از اخلاق خوبش، از وقتشناس بودنش و... تعريف و تمجيد كنيد. دراین صورت از مشكلات بعدی نیز جلوگیری كرده اید.

صفحه‌ها