اخلاق

اگر در بیماری‌های مسري و فراگير مانند کرونا جان پزشک درخطر باشد بازهم لازم است خدمت کنند؟

اگر در بیماری‌های مسري و فراگير مانند کرونا جان پزشک درخطر باشد بازهم لازم است خدمت کنند؟

پاسخ اجمالی: در زندگي همه انسان‌ها در بعضی‌اوقات، در انجام دو يا چند فعل، تضادي به وجود می‌آید و نمی‌تواند دو عمل را باهم انجام داد. (در علم اخلاق به آن تزاحم اخلاقی می‌گویند.) سؤال شما هم در این محور است. در اين شرايط، اخلاقاً و به‌حکم عقل و بر اساس اولويت‌بندي اگر جمع آن دو امکان دارد باید هر دو عمل را باهم انجام داد، مثلاً پزشک با حفظ جان (مراعات مسائل بهداشتی)، به وظیفه خود هم عمل کند و اگر جمع این دو امکان نداشت باید انتخاب اهمّ بر مهم پرداخت؛ به‌عبارت‌دیگر بر اساس ملاک و معيار، يکي را بر ديگري مقدم دارد. در این مورد مصلحت عام جامعه و یا تعهدی که پزشک به بیمارستان و یا جامعه داده بر مصلحت فردي اولويت پیدا می‌کند.

پاسخ تفصیلی:

مقدمه:

ازآنجاکه زندگي فردي و اجتماعي انسان، رو به گسترش و پيشرفت است و از سوي ديگر، قدرت و اختيار انسان نسبتاً محدود است، در انجام دو يا چند فعل و عمل، تضادی پیش می‌آید و نمی‌توان هر دو عمل را باهم انجام داد.

 بي‌ترديد انسان در این شرایط باید به‌حکم شرع و عقل، به‌گزینش و اولويت‌بندي و انتخاب اهمّ بر مهم بپردازد و بر اساس ملاک و معياري (شرعی، اخلاقی و عقلی)، يکي را بر ديگري مقدم دارد، اگر این‌گونه عمل نکند و ملاک و معیاری براي ترجيح يک عمل نداشته باشد، صدمات جبران‌ناپذيري به جامعه و یا حتی به فرد می‌رسد و درنهایت، شخص به وظیفه دینی و اخلاقي خود عمل‌نکرده است. يکي از آن تعارض‌ها که در سؤال شما هم مطرح‌شده، در انجام‌وظیفه پزشکي و يا پرستاري با احتمال خرجانی است؛ در اين موقعیت آيا پزشک و یا پرستار به خاطر احتمال ابتلا به يک بيماري مسري و واگیردار (وجوب حفظ جان)، بايد از وظيفه خود دست بکشد و بيماران را رها کند يا مثل يک سرباز دست از انجام‌وظیفه برندارد و تا آخر ایستادگی کند. برای رسیدن به پاسخ لازم است نکاتی را بیان کنیم:

معناي تزاحم:

در تعريف تزاحم آمده است: هرگاه دو حکم، چنان جعل‌شده باشند که ازنظر قانون‌گذار هر دو مطلوب باشند، ولي در عمل و در مقام امتثال و اجرا تصادفاً باهم جمع شوند، به‌نحوی‌که امتثال هردوی آن‌ها باهم در زمان واحد، براي مکلف امکان نداشته باشد و تنها بتواند يکي از آن‌ها را انجام دهد، تزاحم بين دو حکم رخ‌داده است. (1)

به‌عبارت‌دیگر، تنافي دو حکم که بايد اجرا شود، به سبب عدم توانايي مکلف براي انجام هر دو در زمان واحد.

در این شرایط اخلاقاً باید از قاعده «تقديم اهمّ بر مهم» استفاده کرد؛ یعنی آن چیزی که مصلحت آن نسبت به قسم دیگر مهم‌تر است انجامش در اولویت قرار می‌گیرد.

مصلحت و یا مصالح به دو قسم تقسیم می‌شود: الف. مصالح عام: شامل همه مردم، يا افراد بسياري مي‌شود.

 ب. مصالح خاص: شامل افراد کمي ‌مي‌گردد. در اینجا هرگاه تزاحم بين مصالح عام و خاص رخ دهد، مصالح عام بر خاص مقدم است. (2)

در خصوص پرسش شما هم طبق تعاريف و مواردي که ذکر شد، مصلحت عام و جامعه در اولويت قرار دارد. چون پزشکان، پرستاران، نظاميان، آتش‌نشانان و يا هرکسانی که به جامعه تعهد دارند که درهرحال در آن جایگاهی که هستند خدمت کنند، نمی‌توانند و نبايد به‌وقت شداید و مشکلات (حتی برای حفظ جان خود) ميدان را خالي کنند؛ و در تمام اوقات مصلحت عموم جامعه بر مصلحت فردي آن‌ها اولويت دارد.

دلیل دیگری که پایبندی این اقشار را تأیید می‌کند این است که مردم یا دولت، عمري به ارتشيان و نظاميان حقوق و امکانات می‌دهند تا اگر جنگي پديد آمد، در مقابل دشمن بايستند. عمري در زمان صلح، نان و امکانات دادن، براي دورانِ جنگ احتمالي ست و خالي نمودن عرصه در زمان جنگ، به هيچ رو پذيرفته نيست.

جان سرباز وطن عزيز و حفظ جان هم از واجبات است، ولي در اين مورد از جان عزيزتر، مسئوليتي است که سرباز به‌وقت صلح پذيرفته است و خود را نسبت به آن متعهد می‌داند.

به همين سان، مسئوليت پزشک، پرستار و... است. این‌که هميشه در آرامش، نسخه‌ی بپيچند و يا در محل کار حاضر شوند، گوشه‌ای از کار است ولي کار مهم‌تر، حضور در ميدان نبرد، در زمان مبارزه یا بیماری‌های سخت واگيردار و زمان بحراني کشور است. البته سربازان سلامت و پزشکان و پرستاران ایران‌زمین در اتفاقات اخیر (شیوع بیماری کرونا) به جهانیان نشان داده‌اند، چه در زمان جنگ نظامی- بیولوژی و چه در زمان صلح همیشه در کنار مردم هستند.

نتیجه:

همه عزیزانی که در استخدام دولت هستند (نظامي، پزشک، پرستار، آتش‌نشان، کارمندان دولت و...) و تعهد دادن که در همه شرایط انجام‌وظیفه کنند. مسئوليتشان نسبت به جامعه و مردم فقط در زمان‌های صلح و آرامش نیست، بلکه در زمان‌های جنگ و یا زمان بحراني کشور هم وظیفه‌دارند تا تمام تلاش خود را در رفع مشکل جامعه (به‌اندازه وسع خود) ايفا نمايند و نمی‌توانند به‌صرف احتمال خطر جاني از کار و وظيفه خود دست بکشند؛ و اگرچه جانشان هم درخطر باشد در اینجا مصلحت جامعه بر حفظ جان فردی اولویت دارد.

پی‌نوشت‌ها:

1. مظفر، محمدرضا، اصول فقه، ترجمه محسن غرويان و علي شيرواني، چ سوم، قم، دارالفکر، 1384، ص 373.

2. خادمي، نورالدين، المصلحه المرسله حقيقتها و ضوابطها، بيروت، دار ابن حزم، 1421 ق، ص 123.

 

کلمات کلیدی:

تزاحم اخلاقي، مصالح ضروري، اهمّ و مهم، الزام اخلاقي، پزشک، حفظ جان، خطر جاني، بيماري کرونا

حکم مصافحه، معانقه و روبوسي در شرايط بیماری‌های مسري ازنظر اخلاقي چگونه است؟

حکم مصافحه، معانقه و روبوسي در شرايط بیماری‌های مسري ازنظر اخلاقي چگونه است؟ آيا در اين شرايط هم بايد دعوت مؤمن را اجابت کرد؟ غذا خوردن در مهمانی‌ها چه حکمي دارد؟

پاسخ اجمالی:

عقل در شرایط بحرانی بهترین راهنمای انسان است و مي‌گويد که دفع ضرر محتمل قابل‌اعتنا، واجب است و قطعاً مصلحت حفظ سلامت مهم‌تر است؛ چراکه اصولاً حفظ جان و سلامت آن در رأس مصالح است لذا اين‌گونه کارها اگر به تشخيص کارشناسان باعث شيوع شود و خطر جاني در پي داشته باشد ممنوع است و بايد فعلاً کارهاي مستحبي را کنار گذاشت و به فکر سلامتي بود.

پاسخ تفصیلی:

اگرچه در آموزه‌اي ديني ما ارزش و اهميت بالايي براي مواردي که شما مکتوب کرديد وجود دارد، اما در تشخيص راه صحيح در اين شرايط توجه به چند نکته ضروري است تا انسان بتواند به نتيجه‌اي اخلاقي و عقلاني دست يابد:

اهمیت نمونه‌هایی از آموزه‌های اسلامی

در روايات بسياري، مسلمانان به مصافحه و دست دادن به يكديگر سفارش شده‌اند. به‌عنوان نمونه در حديثي از پيامبر (صلي‌الله عليه و آله) مي‌خوانيم: «تحيت كامل بين شما دست دادن به يكديگر است»(1) در حديث ديگري مي‌خوانيم: «چون يكديگر را ملاقات كرديد، با سلام و مصافحه يكديگر را ملاقات كنيد و چون از يكديگر جدا شديد، با طلب آمرزش براي يكديگر از هم جدا شويد».(2)

گفتني است كه در بعضي از روايات به روبوسي كردن در هنگام ديدار هم سفارش شده است اما در برخي ديگر، محدود به موارد خاص يا نهي شده است. (3) همچنين بين علما درباره جواز و محدوديت‌هاي روبوسي اختلافاتي وجود دارد، اما مي‌توان گفت در مورد مصافحه (دست دادن)، اختلاف چنداني به چشم نمي‌خورد كه اين خود بيانگر جايگاه و اهميت اين كار پسنديده است.

 از برخي روايات چنين استفاده مي‌شود كه دست دادن با برادران ديني آن‌قدر مهم است كه حتي در حال ناپاكي باطني نيز نبايد آن را ترك كرد. امام صادق (ع) فرمود:

روزي پيامبر اكرم (صلي‌الله عليه واله) حذيفه را ديد و دست مبارك خود را به‌سوي او گرفت، اما حذيفه دست خود را عقب مي‌کشيد. پيامبر فرمود: اي حنيفه! دست خود را به‌سوي تو آوردم، اما تو دست خود را دور كردي! حذيفه در پاسخ گفت: اي رسول خدا! همگان مشتاق دستان مبارك شما هستند، اما چون ناپاك بودم (و هنوز غسل نکرده‌ام)، نمي‌خواستم دستم در چنين حالتي دست مباركتان را لمس كند. پيامبر فرمود: «آيا نمي‌داني كه هرگاه دو مسلمان با يكديگر ديدار كنند و سپس دست بدهند، گناهانشان چون برگ‌هاي درختان مي‌ريزد؟!»((4)).

"ضرورت توجه به مصالح در اسلام"

با توجه به آنچه در مقدمه آمد باید مصلحت و صلاح عقلانی را در نظر گرفت، چراکه هم رد احسان مؤمن مانند دعوت در مهمانی‌ها سفارش شده است و هم حفظ سلامتي خود فرد و دیگر افراد داراي مصلحت است ازاين‌رو در مباحث علمی می‌گویند این دو مصلحت باهم تزاحم مي‌کنند که بايد مصلحت اهم را حفظ و مصلحت مهم را کنار گذاشت.

حال در خصوص اختلاف مستحب بودن مصافحه و انتقال بيماري مسري، روشن است روايات اسلامي اين‌گونه نيست كه به‌صورت دسته‌اي از روايات اين دو مسئله در کنار هم باشد تا به نتيجه واقعي از معصوم رسيد . يعني گرچه در برخي روايات مستحب بودن مصافحه را بيان‌ کردند، اما با توجه به ساير روايات و قواعد كلي اسلام كشف مي‌کنيم كه اين حكم شرايطي دارد و ازجمله آن‌ها اين است كه مصافحه باعث ضرر به خود فرد يا ديگري نباشد. زيرا ضرر رساندن به خود يا ديگري حرام است؛ ولي مصافحه مستحب در اين صورت عمل حرام بر مستحب که مصافحه است مقدم است .

نتیجه:

با توجه به اينکه قطعاً مصلحت حفظ سلامت مهم‌تر است و عقل مي‌گويد که دفع ضرر محتمل قابل‌اعتنا، واجب است بايد فعلاً کارهاي مستحبي را کنار گذاشت و به فکر سلامتي بود.

وضعيت مصافحه، معانقه و غيره هم ازآنچه عرض کرديم روشن مي‌شود. اين‌گونه کارها اگر به تشخيص کارشناسان باعث شيوع شود و خطر جاني در پي داشته باشد ممنوع است. اصولاً حفظ جان و سلامت آن در رأس مصالح است و تقریباً همه احکام ديگر تحت تأثير آن قرار مي‌گيرند. ازاين‌رو واجباتي مثل روزه، امربه‌معروف، حج و غيره هم براي حفظ سلامتي تعطيل می‌شوند.

پی‌نوشت‌ها:

1. شيخ طوسي، الأمالي، قم، دارالثقافه، 1414، ص 639.

2. كليني، محمد بن يعقوب، كافي، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1407 ه.ق، ج‏2، ص 181.

3. ر.ك: همان، ص 185. (باب التقبيل)

4. همان، ص 183. براي مطالعه تفصيلي ر.ك مروجي طبسي، محمدهادي، مقاله «مصافحه؛ چرا و چگونه؟»، فصلنامه فرهنگ كوثر، پاييز 1389 - شماره 83، از 112 تا 130.

 

کلمات کلیدی:

مصافحه، معانقه، اجابت دعوت مؤمن، بيماري‌ها مسري.

آيا با توجه به شرايط بحراني بايد در مراسم تشييع، تدفين و ختم شرکت کرد؟

آيا با توجه به شرايط بحراني بايد در مراسم تشييع، تدفين و ختم شرکت کرد؟ چگونه تسلي خاطر بازماندگان باشيم و تسليت بگوييم؟

پاسخ اجمالی:

 آنچه همه عاقلان بدان معتقدند عبارت است از «وجوب دفع ضرر محتمل»،و دفع ضرر محتمل هم بدین معناست که لازم است به‌طورجدی نسبت به رعايت توصيه‌هاي بهداشتي اهتمام شود، یعنی انسان عاقل به‌دوراز تعصبات و تشریفات پای دستورات اهل علم و فن بنشیند؛ لذا عدم رعايت توصيه و تجويز کارشناسان در شرایط موجود نافرماني از خدا و عقل به‌حساب می‌آید. اطاعت از تشخيص کارشناسان بهداشتي و صالح بی‌غرض، مانند فتواي فقيهان صاحب صلاحيت، لازم است. همان قانون عقلي و عقلايي که تقليد از مجتهد را به‌عنوان متخصص در احکام شرع واجب شرعي مي‌کند، التزام به نظر متخصصان و کارشناسان امور درماني و بهداشتي را واجب مي‌دارد.

پاسخ تفصیلی:

اهميت مراعات:

پرسشگر محترم رعايت بهداشت فردي و اجتماعي در اسلام مطلوب و بسيار موردتوجه است. قرآن کريم درزمینهٔ بهداشت در پوشش، تغذيه، بدن و ساير امور زندگي انسان به‌وضوح سخن گفته و آن را از مطالبات و در حد تکاليف شرعي مطرح کرده است. عدم رعايت مسائل بهداشتي به‌نوعی خودکشي است و به‌حکم فرمان قرآني: « لاتُلقُوا اَنفُسَکُم اِلي التَهلُکه»«خودتان را به هلاکت نيفکنيد(1)» لذا در تشخيص راه صحيح در اين شرايط توجه به چند نکته ضروري است تا انسان بتواند به نتيجه مطلوب دست يابد:

يکم: آنچه در اخبار کارشناسان در شرايط بحراني مشاهده می‌گردد این است که می‌گویند: شهروندان تنها بايد مراقبت‌هاي پزشکي و بهداشتي را جدي بگيرند، لذا ساير مواردي که در اين خصوص توصيه‌شده را کاملاً توجه کنند.

دوم: روايات اسلامي اين‌گونه نيست كه به‌صورت ترتيب موضوعي صادر و تدوين‌شده باشند تا همه قيود و شرايط يك حكم به‌صورت يکجا بيان‌شده باشد، بلكه غالباً اين‌گونه است كه روايات مربوط به يك موضوع به‌صورت پراكنده صادرشده است؛ لذا براي شناخت حكم واقعي يك مسئله نبايد به يك يا چند روايت اکتفا كرد بلكه بايد فحص و جستجوي كامل در تمام روايات داشته باشيم تا اگر احياناً اين حكمي كه از يك يا چند روايت استفاده‌شده داراي قيود و شرايطي باشند اين قيود و شرايط را كشف نمود.

ازجمله مواردي که در اسلام بسيار سفارش شده، شرکت در تشییع‌جنازه و سرسلامتی دادن به بازماندگان است چنانکه از حضرت رسول گرامي اسلام(ص) نقل‌شده که فرمود: «اولين هديه و تحفه‌ای که به مؤمن [پس از مرگ] داده می‌شود اين است که وي و هر که در تشییع‌جنازه او شرکت کرده، بخشوده مي­شود».(2)

"ضرورت توجه به مصالح در اسلام"

با توجه به آنچه در مقدمه آمد باید مصلحت و صلاح عقلانی را در نظر گرفت چراکه هم شرکت در مراسم تشییع مؤمنین سفارش مؤکد شده است و هم حفظ سلامتي خود فرد و دیگر افراد داراي مصلحت است، ازاين‌رو در مباحث علمی می‌گویند این دو مصلحت باهم تزاحم مي‌کنند که بايد مصلحت اهم را حفظ و مصلحت مهم را کنار گذاشت.

"توجه به بعد اخلاقی بحث"

آنچه در این ميان مهم به نظر می‌رسد و از بعد اخلاقي نيز اهميت پيدا می‌کند با توجه به عدم وجود مراسمات ختم در این‌گونه شرايط، شرکت داشتن در مراسم تشييع اموات خصوصاً اگر از اقوام و بستگان ما باشند با رعايت اصول بهداشتي بلامانع به نظر می‌رسد چراکه براي افراد بعد عبرت‌آموزی داشته و ثواب بسيار بالايي براي آن مترتب گشته است.

"راهکارهای جایگزین "

درصورت معذور بودن انسان می‌تواند از راه‌های خداپسندانه دیگری از باب وظیفه دینی خود عمل کند:

-به‌صورت مجازي، پیامکی و یا تلفني عرض تسليت خود را ابراز کنید

-بعد از فروکش شدن اين نوع بیماری‌ها به‌صورت حضوري عرض تسليت خود را به صاحبان عزا اعلام نمايد.

مطمئناً صاحبان عزا نيز در اين شرايط انتظارات خود ا نيز به حداقل رسانده و سلامتي ديگران را اهميت می‌دهند.

نتیجه:

با توجه به اينکه قطعاً مصلحت حفظ سلامت مهم‌تر است و عقل مي‌گويد که دفع ضرر محتمل قابل‌اعتنا، واجب است انسان شرایط موجود را اهم و مهم کند و با توجه به وضعیت فعلی اگر ضرر قابل‌توجهی او را تهدید می­کند، بايد فعلاً کارهاي مستحبي را کنار گذاشته و به فکر سلامتي خود باشد؛ چراکه اين‌گونه کارها اگر به تشخيص کارشناسان باعث شيوع شود و خطر جاني در پي داشته باشد، ممنوع است. ازآنجاکه حفظ جان و سلامت آن در رأس مصالح است، تقریباً همه احکام ديگر تحت تأثير آن قرار مي‌گيرند در غیر این صورت با در نظر گرفتن توصیه‌های بهداشتی و رعایت مقررات کارشناسان مربوطه در زمان مدیریت‌شده‌ای در مراسم شرکت کرده و تسلی‌دهنده بازماندگان این واقعه باشد.

پی‌نوشت‌ها:

  1.  بقره، آيه ۱۹۵

کلمات کلیدی:

تشییع‌جنازه/بيماري مسري/تکريم مؤمن

اگر باخبر شويم يک نفر اين کالاهاي موردنیاز مردم را احتکار کرده چه وظیفه‌ای داريم؟

در اين روزها که بيماري واگيردار شيوع پیداکرده و مردم نيازمند مواد و کالاي بهداشتي هستند؛ اگر باخبر شويم يک نفر اين کالاهاي موردنیاز مردم را احتکار کرده چه وظیفه‌ای داريم آيا بايد به‌مراتب قانوني اطلاع بدهيم؟ اگر کسي احتکار نکرده ولي از قيمت واقعي آن بيشتر می‌فروشد و گران‌فروشی می‌کند وظيفه ما چيست؟ اطلاع بدهيم؟ تذکر بدهيم يا ...

پاسخ اجمالی:

برخورد با احتکار و گران‌فروشی در سطح عموم جامعه نیازمند توجه به برخی آداب است؛اگر کسي در مورد برخي افراد اطلاع دارد که قصد دارند نظم جامعه را به هم بزنند يا سلامت جامعه را به خطر بيندازند، لازم است بااحساس وظيفه و تکليف، به مراکز مربوطه اطلاع دهند البته قبل از آن بايد از باب تذکر، گرچه تذکر غيرمستقيم، آن‌ها را نسبت به اين کار، آگاه کرد و اگر اثر نکرد، از طريق قانون اقدام کرد. در این مرحله نیز نسبت به میزانِ آنچه احتکار شده است می‌توان تشخیص داد که آیا این از مواردی است که برای مدیریت بازار انبارشده بوده یا از روی سودجویی است.

پاسخ تفصیلی:

اگر همه مردم نسبت به وظيفه‌اي که به عهده‌دارند، حساس باشند و در پي اين باشند که به آن عمل کنند، بسياري از مشکلات به وجود نمي‌آيد. در مورد حکم شرعي احتکار بايد در جاي خودش صحبت کرد اما درمجموع در اسلام از این کار نهی شده است و روایات فراوانی در این مورد و اقسام مختلف آن وجود دارد.

احتکار را اگرچه در منابع روایی و فقهی بیشتر در چند قلم از مواد غذایی به کار می‌رود.(1) اما برخی از فقها آن را در هر چه مورداحتیاج مردم باشد جاری می‌دانند،(2) یعنی وقتی‌که همه به آن کالا اگرچه مواد غذایی نباشد، احتیاج داشته باشند و پنهان کردن آن موجب اخلال در جامعه بشود، آن کار نیز حرام است.

احتکار از جنبه اجتماعي و اخلاقي نيز اين مسئله قابل‌بررسی است. در روايات، احتکار را مايه تعب و دردسر شمرده‌اند، (3) يا اينکه دستور رسول خدا( صلی‌الله علیه و آله) بر اين بوده که کالاي محتکران بايد در معرض ديد عموم مردم قرار گيرند.(4)

البته باید به این نکته نیز توجه کرد که گاهی نگه‌داری از یک کالا و انبار کردن آن، نه از باب احتکار، بلکه از باب این است که آن کالا را مدیریت کنند، تا به‌یک‌باره در بازار پخش نشود و در زمان­های دیگر که به آن احتیاج است، باقی باشد.

وظيفه کسي که از جنس احتکار شده، اطلاع دارد قطعاً اين است که مصالح و منافع مسلمين و جامعه را بر منافع يک شخص يا حتي يک گروه، ترجيح دهد و آنچه را به نفع جمع است، برگزیند؛ اگرچه همان‌طور که بیان شد، ابتدا باید انگیزه از این کار مشخص شود.

روايات، محبوب‌ترين افراد را در نزد خدا کسي مي‌داند که به حال مردم، نافع‌تر باشد و مشکلات بيشتري را از مردم رفع کند.(5) علاوه بر اينکه قرآن به کم‌فروشان هشدارهايي می‌دهد که گران‌فروشان نيز از همان دسته هستند. (6)

گران‌فروشی مسئله‌اي نيست که نيازي به بيان شرعي داشته باشد [اگرچه بيان شرعي نيز دارد و روايات متعددي در اين زمينه وجود دارد] بلکه هر عقل سالمي اين را متوجه مي‌شود که منافع افرادي که سودجويي مي‌کنند، با به خطر انداختن سلامت جامعه براي خودشان دنبال کسب درآمد هستند، هرگز بر منفعت جامعه برتري ندارد و بايد به مراجع ذیصلاح اطلاع داد، تا به نحو مقتضي با چنين مواردي برخورد شود. در اشعار فارسي به اين نکته که به‌صورت ضرب‌المثل نيز درآمدهاست، اشاره‌شده است که: «ترحّم بر پلنگ تيزدندان//ستمکاري بوَد بر گوسفندان»

بنابراین وظیفه ما به‌عنوان یک شهروند این است که در صورت یقین به چنین موضوعی و اینکه انگیزه افراد در این قضیه، بدون در نظر گرفتن منافع عمومی سودجویی باشد، اولاً تذکّر به آن‌ها است و ثانیاً اطلاع دادن به مراجع ذی‌صلاح است.

البته اگر از طرف مسئولين مربوطه نيز کوتاهي‌هايي صورت گرفته باشد که چنين مشکلاتي به وجود بيايد، آن‌ها نيز در اين زمينه مسئول‌اند و بايد پاسخگو باشند؛ اما اين کوتاهي، باعث نمي‌شود که ما نيز در انجام‌وظيفه کوتاهي کنيم؛ يعني اگر آن‌ها کاري کردند که مشکلي ايجاد شود، خودشان مسئول‌اند و ما بايد هرچه در توان داريم براي حل مشکل مسلمين به کار بگيريم، چراکه در روايات ما آمده است اگر کسي صداي مسلماني را که ياري مي‌طلبد بشنود و او را ياري نکند، مسلمان نيست. (7)

نکته ديگر اينکه در مورد اطلاع دادن از احتکار، نکاتي موردنظر است و يکي از آن‌ها است که به‌گونه‌اي انجام شود که خطر جاني يا مالي متوجه خبردهنده نشود. همان‌طور که در مورد امربه‌معروف و نهي از منکر این نکته گفته‌شده است. علاوه بر اینکه باید مسائلی مانند میزان اثرپذیری فرد موردنظر نیز در نظر گرفته شود. پس بايد با رعايت اين مسئله، به مسئولينِ مربوطه اطلاع دهید.

نتیجه:

بنابراین همان‌طور که شما در اين مورد دغدغه داريد، اگر کسي در مورد برخي افراد اطلاع دارد که قصد دارند نظم جامعه را به هم بزنند يا سلامت جامعه را به خطر بيندازند، لازم است بااحساس وظيفه و تکليف، به مراکز مربوطه اطلاع دهند البته قبل از آن بايد از باب تذکر، گرچه تذکر غيرمستقيم، آن‌ها را نسبت به اين کار، آگاه کرد و اگر اثر نکرد، از طريق قانون اقدام کرد. در این مرحله نیز نسبت به میزانِ آنچه احتکار شده است می‌توان تشخیص داد که آیا این از مواردی است که برای مدیریت بازار انبارشده است یا از روی سودجویی بوده است.

پی‌نوشت‌ها:

1 . خمينى، سيد روح اللّه موسوى، تحرير الوسيلة، 2 جلد، مؤسسه مطبوعات دار العلم، قم، ايران، اول، ه‍ ق، ج‌1، ص: 502.

2 . خمينى، شهيد، سيد مصطفى موسوى، مستند تحرير الوسيلة، 2 جلد، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى قدس سره، تهران - ايران، اول، ه‍ ق، ج‌1، ص: 476.

3. كلينى، محمد بن يعقوب، الروضة من الكافي، ترجمه رسولى محلاتى - تهران، چاپ: اول، 1364 ش، ج‏1، ص 27.

4. ابن‌بابويه، بن على، ترجمه من لا يحضره الفقيه - تهران، چاپ: اول، 1367 ش، ج‏4، ص 359.

5. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي (ط - الإسلامية) - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج‏2، ص 164.

6. جزء سي‌ام قرآن کريم، سوره مطففين.

7. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي (ط - الإسلامية) - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج ۲، ص ۱۶۴.

کلمات کلیدی:

احتکار، غيبت، گران‌فروشي، امربه‌معروف، نهي از منکر

در این روزها عیادت از بیمار چه حکمی دارد؟
در این روزها که بیماری واگیردار شیوع پیداکرده و جامعه در شرایط خاصی قرارگرفته عیادت از بیمار چه حکمی دارد؟
عیادت. شفا. دعا. حفظ جان. تزاحم.

در این روزها که بیماری واگیردار شیوع پیداکرده و جامعه در شرایط خاصی قرارگرفته عیادت از بیمار چه حکمی دارد؟

اجمالی:

در اسلام عیادت از بیمار و دیدار او از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، چنانکه در روایات ازجمله نیکوترین اعمال حسنه شمرده‌شده است و آثار دنیوی و اخروی متعددی مانند اجر و ثواب الهی، بهره بردن از دعای بیمار، ملاقات باخدا و... دارد. عیادت از بیمار در صورت مساعد بودن شرایط از وظایف اخلاقی مؤمنین است و در صورتی باید انجام شود که شرایط بیمار و یا عیادت کننده مهیا باشد؛ اما اگر شرایط عیادت کردن مهیا نباشد مثلاً بیمار نیاز به آرامش دارد و عیادت کردن باعث ایجاد مزاحمت و شدت حال او شود و یا اینکه بیماری مسری باشد (و احتمال بیمار شدن باشد) عیادت کردن از عهده عیادت کننده ساقط می‌شود؛ چون در اسلام حفظ جان و سلامتی از اوجب واجبات است. در عصر حاضر به خاطر وسایل ارتباطی متعدد، می‌توان به‌صورت غیرحضوری مانند تلفن، پیامک، ارتباط مجازی و...از حال بیمار باخبر شد همچنین می‌توان بعضی از آداب عیادت کنندگان که در روایات آمده است را انجام داد تا به ثواب عیادت کنندگان رسید.

پاسخ تفصیلی:

بیماری، یکی از مسائلی است که همه انسان‌ها با آن مواجه‌اند. بیماری در اسلام به‌عنوان زندان بدن و یکی از سخت‌ترین بلاها معرفی‌شده است؛ درعین‌حال در مـکـتب انسان‌ساز اسلام، عیادت مریض و دیدار او از اهمیت و ارزش ویژه‌ای برخوردار است؛ زیرا ایـن رفـتـار نـیـک، مشمول رضـایـت خـداوند است و نقش بسزایی در تحکیم روابط انسانی و صمیمیت و اخوت، ایفا می‌کند اما این هم شرایطی دارد که در ادامه بررسی می‌شود.

ثواب عیادت بیمار در اسلام:

رسـول خـدا (صلی‌الله علیه وآله) در تـفـسـیر آیه: «فَاِذا قُضِیتِ الصَّلوهُ فـَانـْتـَشـِرُوا فـِی الاْرْضِ»؛ (۱) عـیـادت مـریض را در کنار دیگر رفتارهای ارزشمند اخلاقی، ذکر کرده، می‌فرماید: «مـنـظـور آیه [از پراکنده شدن در زمین] طلبکارهای دنیوی نیست؛ بلکه منظور، عیادت مریض، تشییع‌جنازه و دیدار برادر دینی درراه خداست» (2) همچنین برای عیادت بیمار در روایات آثار دنیوی و اخروی نیز ذکرشده است مثل اجر و ثواب الهی (3) بهره بردن از دعای بیماران (4) ملاقات باخدا (5) و... آمده است اما نکته‌ای که دراین‌باره باید توجه شود؛ اینکه عیادت کردن از بیمار جزو مستحبات دین است و اگر شخص مریض یا عیادت کننده، شرایط عیادت را نداشته باشند، شرعاً و اخلاقاً عیادت ساقط می‌شود؛ مثلاً بیمار نیاز به آرامش داشته باشد و عیادت از او باعث شدت بیماری او شود یا اگر بیمار دچار مریضی مسری و واگیرداری باشد و با عیادت کردن از مریض احتمال مبتلا شدن به بیماری باشد، در اینجا شخص وظیفه‌ای (عیادت حضوری) در قبال بیمار ندارد، چون حفظ جان مؤمن از اوجب واجبات است و انسان حق ندارد، جز درراه خدا و جهاد، به بدن خود آسیبی برساند و باید در همه حال از این نعمت الهی حفاظت کند.

حفظ جان در اسلام:

در تعالیم دین، اسلام به‌گونه‌ای است که برای روح و جسم انسان ارزش فوق‌العاده‌ای قائل شده و انسان را از هرگونه واردکردن آسیب به جسم و جان خویش نهی می‌کند چنانکه پیامبر اسلام (ص) در این زمینه می‌فرمایند: «در روز قیامت از چهار چیز سؤال می‌شود: عمر خود را در چه راهی مصرف کردی، بدن خود را برای چه چیزی فرسودی ...»(6) از مجموع آیات و روایات استفاده می‌شود که وجود فیزیکی انسان یکی از نعمت‌های خدادادی است که انسان باید در جهت حفظ آن از آسیب و خطر کوشا باشد و حق واردکردن کوچک‌ترین آسیب به آن‌ها را ندارد (جز درراه خدا و جهاد) و در صورت آسیب رساندن نزد خداوند مسئول است و باید پاسخگو باشد لذا عیادت حضوری لازم نیست حتی گاهی باید ترک شود.

وظایف و آداب عبادت‌کنندگان:

1. اخلاص نیت: به این معنی که تلاش صورت گیرد تا ملاقات و یا عیادت (حضوری و غیرحضوری) باانگیزه‌ی صرفاً الهی باشد.

2. سپاس الهی به جهت عدم ابتلا به آن بیماری؛ همان‌طور که رسول گرامی خدا (صلی‌الله علی وآله و سلم) فرمودند: «هر کس هنگام دیدن بیماران، خدا را بر این‌که به آن بیماری مبتلا نشده شکر کند خدای متعال او را از آن بیماری تا همیشه حفظ می‌فرماید»(7) البته فرمودند: این دعا باید طوری باشد که به گوش بیمار نرسد تا مبادا سبب اندوه او شود.

2. دعا نمودن برای بیمار:

3. درخواست دعا از بیمار؛ امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «دعای بیمار چون دعای فرشتگان است و مستجاب است پس هرگاه آنان را عیادت کردید بخواهید برای شما دعا کنند» (8) در اینجا می‌توان از طریق ارتباط تلفنی، پیامکی و... از حال بیمار باخبر شد و از آن‌ها درخواست دعا کرد.

4. تلاش برای رفع نیازهای او: اگر عیادت کننده نیازهای بیمار را (مالی، دارویی و...) جویا شود و در حد وسع خود آن‌ها را رفع نماید، بسیار مطلوب است؛ زیرا پیامبر اکرم (صلی‌الله علی وآله و سلم) فرمودند: «هر کس حاجت آسیب‌دیده‌ای را بر عهده گیرد و آن را پیگیری کند تا برآورده نماید، خدای متعال برات دوری از جهنم و دوری از نفاق به او خواهد داد و هفتاد حاجت دنیوی او را برآورده فرموده و همواره در رحمت الهی غوطه خواهد خورد تا آن کار را تمام کند و هر کس در پی حاجت بیماری برود، چون روزی که از مادر متولدشده است از گناهانش پاک خواهد شد گر چه آن حاجت را نتواند برآورده کند و اگر آن بیمار از افراد خانواده‌اش باشد، اجر بیشتری دارد».(9)

5. هدیه بردن برای بیمار؛ امام صادق (علیه‌السلام) به اصحاب خود دستور دادند: « در عیادت بیماران میوه یا عطری خوش‌بو و خلاصه هدیه‌ای با خود ببرند که سبب شادی بیمار است». (10) درصورتی‌که امکان عیادت حضوری وجود ندارد اگر امکان آن مهیا است می‌توان از طریق واسطه (خانواده بیمار) برای بیمار، هدیه فرستاد.

نتیجه:

اگرچه در اسلام، عیادت مریض و دیدار او از اهمیت و ارزش ویژه‌ای برخوردار است، اما این در صورتی است که شرایط هم برای بیمار و هم برای عیادت کننده فراهم باشد. در صورت وجود مانع (مانند بیماری واگیردار و مسری) عیادت کردن ساقط می‌شود بلکه بالاتر از این، از باب حفظ سلامتی و جان (که از اوجب واجبات است) عیادت کردن حضوری در صورت احتمال بیمار شدن، دارای اشکال است. در این مواقع می‌توان غیرحضوری مثل تلفن، پیامک و ... از احوال بیمار جویا شد.

پی‌نوشت‌ها:

  1. سوره جمعه، آیه ۱۰: و هنگامی‌که نماز پایان گرفت (شما آزادید) در زمین پراکنده شوید
  2. مجمع‌البیان فى تفسیر القرآن‏، فضل بن حسن‏ طبرسى، تهران‏، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ ش، ج ۱۰، ص ۴۳۵
  3. کلینى، ابوجعفر محمد بن یعقوب؛ الکافی، چاپ چهارم، تهران، اسلامیه، 1407 ق، ج ۳، ص ۱۲۰
  4. شعیری، محمد بن محمد؛ جامع الأخبار، چ اول، نجف اشرف، انتشارات حیدریة، بی‌تا ص ۱۶۴
  5. طوسى، ابوجعفر محمد بن حسن؛ الأمالی، چ اول، قم، دار الثقافة، 1414 ق، ص ۶۲۹
  6. کوفی اهوازی، حسین بن سعید، الزهد، محقق، مصحح، عرفانیان یزدی، غلامرضا، النص، قم، المطبعة العلمیة، چاپ دوم، 1402 ق. ص 94
  7. راوندى، قطب‌الدین؛ الدعوات، انتشارات مدرسه امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف)، قم، 1407 ق، ص 220
  8. کلینى، ابوجعفر محمد بن یعقوب؛ پیشین، ج 3، ص 117
  9. صدوق، محمد بن على بن بابویه؛ الأمالی، انتشارات اعلمى، بیروت، چ پنجم، 1362 ش، 431 و 432
  10. کلینى، ابوجعفر محمد بن یعقوب؛ پیشین، ص 118

 

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

  1. مفاتیح الحیات، عبدالله جوادی آملی
  2. اخلاق معاشرت، جواد محدثی
  3. سراج الشیعه، عبدالله مامقانی

 

کلمات کلیدی:

عیادت. شفا. دعا. حفظ جان. تزاحم.

اگر به خاطر شیوع بیماری در خانواده اختلاف افتاد چه باید کرد؟
اگر به خاطر شیوع بیماری در خانواده اختلاف افتاد چه باید کرد؟
اخلاق سلامت و بهداشت، اختلافات خانوادگی، اخلاق در خانواده، شیوه مواجه با انسان لجوج

در این شرایط بحرانی که لازم است به توصیه های پزشکی عمل کنیم اگر دیگران (اعضای خانواده یا اقوام) با ما هم نظر نبودند و خواستند مراعات نکنند با آنان چگونه رفتار کنیم؟ اگر به خاطر شیوع بیماری در خانواده اختلاف افتاد چه باید کرد؟

پاسخ اجمالی:

دین مبین اسلام علاوه بر سفارش‌های مؤکد اخلاقی بر رعایت نکات بهداشتی، توصیه‌های جدی به حفظ احترام خانواده نیز دارد؛ ازاین‌رو در مواردی که با خانواده یا اطرافیان بر سر رعایت نکته یا نکات بهداشتی اختلاف ایجاد بشود، باید مسیری پیموده شود و برخوردی در پیش‌گرفته شود که به هر دو توصیه اخلاقی، عمل شده باشد. بهترین راه برخورد، ریشه‌یابی علت مخالفت خانواده با رعایت مسائل بهداشتی و توافق بر رعایت راهکارهای قطعی بهداشتی از مسئولان رسمی کشوراست. در این صورت اختلافات خانوادگی کم می‌شود و عمل به توصیه‌ها هم ممکن خواهد شد. در مرحله بعد، تذکرات محترمانه و متعدد از سوی واسطه‌های دلسوز و مورد اعتماد خانواده است که حتماً راهگشا خواهد بود. در صورت اصرار بر عدم رعایت بهداشت و لجبازی خانواده، وظیفه اخلاقی ما، رعایت انفرادی مسائل و دوری از بحث و کدورت با افراد خانواده است. در این مسیر از دعا و تأثیر شگرف آن نیز نباید غفلت شود.

پاسخ تفصیلی:

رعایت بهداشت فردی و اجتماعی در اسلام مطلوب و موردتوجه است. از طرفی عدم رعایت مسائل بهداشتی نوعی خودکشی است و به‌حکم قرآن: «لاتُلقُوا اَنفُسَکُم اِلی التَهلُکه»«خودتان را به هلاکت نیفکنید. (1)» و به دلیل قاعده‌ای که همه عاقلان بدان معتقدند که عبارت است از «وجوب دفع ضرر محتمل»، لازم است انسان به‌طورجدی نسبت به رعایت توصیه‌های بهداشتی اهتمام بورزد. اطاعت از تشخیص کارشناسان بهداشتی و صالح بی‌غرض، مانند اطلاعت از فتوای فقیهان صاحب صلاحیت، لازم و ضروری است. از طرف دیگر کانون خانواده و حفظ احترام و ارتباط خانوادگی و دوری از اختلاف و کدورت و درگیری نیز از امور لازم و سفارش شده در منابع دینی است. انسان نباید اجازه دهد اختلاف‌نظرها، باعث ایجاد کدورت، کینه و اختلاف در خانواده شود؛ بنابراین باید راهی توصیه شود که به هر دو هدف مهم رسید و به خاطر یکی، دیگری فدا نشود.

برای مواردی که بیماری فراگیری ایجادشده، رعایت نکات بهداشتی اولویت دارد، هرچند تفاوت سلیقه‌ها و نظرات بین نزدیکان و خانواده‌ها نیز وجود دارد.

برای جلوگیری از اختلافات خانوادگی لازم است مواردی رعایت شود که در ذیل به آن‌ها اشاره خواهیم کرد:

ریشه‌یابی اختلافات:

کمتر کسی است که جانش برایش عزیز نباشد یا دوست داشته باشد مریض شود. اگر در خانواده‌ای بر سر رعایت مسائل بهداشتی اختلاف‌نظر بود و نخواستند توصیه‌های بهداشتی را رعایت کنند، باید ابتدا یک ریشه‌یابی و بررسی در علت مخالفت‌ها بشود. چرا یک فرد یا برخی از اعضای یک خانواده نمی‌خواهند برخی مسائل را رعایت کنند؟ به عبارت ساده‌تر حرف حسابشان چیست و چه دلیلی دارند؟ شاید پاسخ این مخالفت‌ها در این نکته باشد: در ایام بحرانی که یک بیماری واگیردار در شهرها فراگیر می‌شود، از افراد مختلف، توصیه‌های بهداشتی مختلفی به انسان می‌رسد، هرکسی چیزی می‌گوید. به تعداد پزشکان و متخصصان، نظرات مختلف و توصیه‌های درمانی ارائه می‌شود، یکی داروی گیاهی و دیگری داروهای شیمایی را توصیه می‌کند. در این میان بازار شایعات داغ می‌شود و بسیاری از مردم متحیر و سرگردان می‌شوند برخی در این وادی به حساسیت زیاد و وسواس گونه می‌رسند و هر چه می‌شنوند، عمل می‌کنند و توقع دارند دیگران هم عمل کنند. برخی استرس، فشار روانی و ناامیدی به دیگران تزریق می‌کنند که این هم پسندیده نیست. درنتیجه یکی از دلایل این مخالفت‌ها به علت زیادی توصیه‌ها و مخلوط شدن توصیه‌های دقیق و غیردقیق است.

راه‌حل‌های عملی:

یکم: توصیه مهم ما این است که در این موارد با خانواده تفاهم کنید. باید به‌قدر یقینی و قطعی که عبارت است از توصیه‌های بهداشتی وزارت بهداشت، اکتفا کنیم. این تفاهم تکلیف همه را معلوم می‌کند. در بیماری‌های مسری اتفاق‌نظر روی مراقبت‌های پیشگیرانه است؛ مانند قرنطینه خانگی، عدم مسافرت، بهداشت دست و دهان، پرهیز از حضور غیرضروری در مکان‌های عمومی. اگر روی این موارد که کم است و رعایتش سخت نیست، تفاهم کنید می‌توانید اختلافات را کاهش دهید.

دوم: راه‌حل دیگر استفاده از عقل جمعی عقلای خانواده و آشنایان است. اگر علی‌رغم رعایت توصیه بالا، باز فردی یا افرادی از خانواده تخلف می‌کنند یا بی‌حوصلگی می‌کنند یا برخی توصیه‌های قطعی را رعایت نمی‌کنند، باید از راه‌های مختلف به آن‌ها تذکر محترمانه داد. ابتدا خودمان تذکر می‌دهیم و گفتگو می‌کنیم. اگر دیدیم به حرف ما گوش نمی‌کنند، از بزرگ‌ترهای خانواده و فامیل و ریش‌سفیدان و عقلای خانواده درخواست می‌کنیم که تماس بگیرند و با افراد متخلف صحبت کنند و نصیحت کنند. قرآن نیز توصیه به تذکر کرده و فرموده: «وَ ذَکرْ فَإِنَّ الذِّکرى‏ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنین‏‏» و پیوسته تذکر ده، زیرا تذکر مؤمنان را سود مى‏بخشد (2).

سوم: اگر اصرار بر عدم رعایت نکات قطعی و بدیهی بهداشتی داشتند و هیچ تذکر و واسطه‌ای هم کارگشا و مفید نیفتاد، آخرین مرحله از برخورد، رعایت انفرادی و دوری از کدورت، بحث‌وجدل و اختلاف است. اگر اصرار بر روش اشتباه خود داشتند، شما خودتان مشغول رعایت نکات بهداشتی باشید و از فرد یا افراد خاطی کناره‌گیری کنید و کار را به جدل و دعوا نکشید. بیش از این وظیفه‌ای ندارید.

توجه به دعای خیر:

در موارد شیوع بیماری‌های واگیردار توصیه اکید به دعا، توسل به خدا و اهل‌بیت (علیهم‌السلام) شده است. امام کاظم (علیه‌السلام) در این مورد فرمود: «به‌درستی دعا سپری نجات‌دهنده است و بلاهایی که به‌صورت قطعی در سرنوشت انسان ثبت‌شده را نیز برطرف می‌کند» (3).

نتیجه:

با توجه به سفارش‌های مؤکد دینی بر رعایت نکات بهداشتی و احترام خانواده، در مواردی که رعایت نکات بهداشتی ایجاد اختلاف خانوادگی می‌کند، بهترین راه برخورد، ریشه‌یابی علت مخالفت خانواده و تفاهم بر رعایت راهکارهای قطعی بهداشتی از مسئولان رسمی است. در مرحله بعد تذکرات محترمانه و متعدد از سوی واسطه‌های دلسوز راهگشا خواهد بود. در صورت اصرار و لجبازی، وظیفه اخلاقی، رعایت انفرادی مسائل و دوری از بحث و کدورت با افراد خانواده است. در این مسیر از دعا و تأثیر شگرف آن نیز نباید غفلت بشود.

پی‌نوشت‌ها:

  1. سوره بقره، آیه ۱۹۵
  2. سوره ذاریات، آیه ۵۵
  3. شیخ حر عاملى، وسائل الشیعة، مؤسسه آل البیت (علیهم‌السلام)، قم، چاپ: اول، 1409 ق، ج ۷، ص ۴۰

 

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

  1. مفاتیح الحیات، عبدالله جوادی آملی
  2. امربه‌معروف، محسن قرائتی
  3. اخلاق کاربردی، محمدتقی اسلامی

کلمات کلیدی:

اخلاق سلامت و بهداشت، اختلافات خانوادگی، اخلاق در خانواده، شیوه مواجه با انسان لجوج

آیا می توان دید و بازدید را موقت تعطیل کرد؟ اگر انجام شود نارواست؟
در این روزها که ویروسی خطرناک و مسری در جامعه شیوع پیداکرده تعامل با خویشاوندان و صله رحم چگونه باشد؟ آیا می توان دید و بازدید را موقت تعطیل کرد؟
صله ی رحم، بیماری ها، اضطرار، قطع رحم

در این روزها که ویروسی خطرناک و مسری در جامعه شیوع پیداکرده تعامل با خویشاوندان و صله رحم چگونه باشد؟ آیا می توان دید و بازدید را موقت تعطیل کرد؟ اگر انجام شود اخلاقاً نارواست؟ به چه دلیل؟ آیا گناه هم دارد یا نه؟ اگر باعث ناراحتی و کدورت شود چه باید کرد؟

پاسخ اجمالی:

صله‌ی رحم به معنی اتصال و پیوستگی با خویشان و قطع رحم به معنای قطع این اتصال و پیوستگی است. اگرچه در نگاه عرف صله‌ی رحم به معنای دیدوبازدید رواج یافته است، اما حقیقتاً این مسئله دارای مصادیق متعدد است. با توجه به اینکه سفارش اکید دین، بر این است که حتى با آنان که با شما قطع رابطه کرده‏اند، صله‌رحم و تجدید رابطه کنید. وجود بیماری‌ها و امراض و ... نمی‌تواند عاملی برای بسته شدن باب صله‌ی رحم باشد، اگرچه ممکن است انسان برای حفظ سلامت جسم و یا روح خود و خویشاوندان مجبور باشد برای مدتی رفت‌وآمدها را محدود و یا قطع نماید اما مجاز به ترک صله‌رحم به‌طور کامل نیست. باید با بهره بردن از سایر روش‌ها این محدودیت را جبران کند.

پاسخ تفصیلی:

صله‌رحم در اصطلاح عبارت است از کمک و نیکی کردن به خویشاوندان و هم دردی با آنان باجان و مال در حد توان و قطع رحم به اموری گفته می‌شود که مخالف این روش باشد.(1) با توجه به اینکه صله‌رحم برحسب اشخاص و موارد باهم فرق می‌کند بر انسان لازم است، احسان متعارف در هر مقام را در نظر گیرد.

اختصاص نداشتن به دیدار حضوری:

صله‌ی رحم دارای مصادیق متعدد است. کمک کردن به آن‌ها، رفع نیازهایشان، عیادت هنگام بیماری، انفاق و کمک‌های مالی، گشاده‌رویی و مصافحه، قهر نکردن و پیشى گرفتن در برقرارى دوستى دوباره هنگام قهر و کدورت، اصلاح مفاسد و دفع ستم از بستگان، برآوردن حاجتشان پیش از بیان کردن، شریک بودن در شادى و غمشان، دعا کردن، به نیکى یاد کردن و طلب مغفرت، حل نزاع‌های خانوادگی، کمک به ازدواج پسران و دختران؛ همه و همه جزء مصادیق صله‌ی رحم می‌باشند. گاهی صله‌ی رحم با سلام و احوالپرسی چه مستقیم و چه غیرمستقیم (از طریق نامه، پیام و ...) صورت می‌گیرد. در روایتی آمده است که امام علی (علیه‌السلام) می‌فرماید: با بستگان خود صله‌رحم کنید، گرچه با سلام کردن (به آنان) باشد (2) علاوه بر این‌یکی از مهم‌ترین مصادیقی که می‌توان برای صله‌ی رحم در نظر گرفت ترک آزار و اذیت خویشان است.

حکم اخلاقی صله‌ی رحم در شرایط اضطراری:

یکم: گاهی ممکن است در زندگی خود شخص یا خویشاوندان او شرایطی مهیا گردد که رفت‌وآمد مقدور یا به صلاح نبوده، مشکلاتی را برای او یا خویشاوندانش ایجاد نماید در این حالت، شخص مجاز به قطع کلی صله‌ی رحم نیست بلکه باید نوع و شیوه‌ی آن را تغییر دهد، تا این مشکل مرتفع شده و بساط دیدوبازدید مجدداً فراهم گردد؛ مثلاً زمانی که بیماری مسری وجود دارد یا رفت‌وآمد منجر به آسیب‌های جسمی و روحی شده، شرایط دیدار حضوری برقرار نیست باید از سایر روش‌های نوشته‌شده برای انجام صله بهره برد. اتفاقاً اگر دیدار حضوری سبب آسیب زدن شود، نرفتن، مصداق صله‌رحم خواهد بود چراکه ترک آزار و اذیت آن‌ها یکی از مصادیق صله ارحام بود که توضیح داده شد.

دوم: گاهی ممکن است برخی از نزدیکان نسبت به اهمیت مسئله ناآگاه باشند و همچنان برای رفت‌وآمد اصرار بورزند؛ در این شرایط نیز بر انسان لازم است تا کاملاً مؤدبانه دلایل عدم رفت‌وآمد را ذکر کرده و به‌طور منطقی با نزدیکان خویش صحبت نماید و آن‌ها را از اضطراری بودن شرایط آگاه سازد؛ برای جبران این امر از طریق سایر روش‌ها محبت خویش را از آن‌ها دریغ نورزد. گاهی ممکن است ترک رفت‌وآمد موقتی منجر به ناراحتی و رنجش خاطر والدین گردد که در رابطه با والدین باید دقت بیشتری به عمل آورد و تا جایی که رفت‌وآمد مضر نباشد می‌توان در دیدارهای کوتاه و چنددقیقه‌ای از آن‌ها دلجویی نمود به‌شرط آنکه مطمئن باشد بیماری ندارد یا با رفت‌وآمدش به منزل والدین یا فرزندان، سبب شیوع نمی‌شود و دو طرف مسائل بهداشتی را مراعات می‌کنند.

سوم: در شرایط شیوع بیماری درباره دیدار حضوری با اقوام دیگر در شرایط بحرانی ملاحظاتی وجود دارد: الف) اطمینان از عدم بیمار بودن مثلاً پزشک تأیید کرده باشد که بیماری وجود ندارد. ب) رعایت مسائل بهداشتی. ج) رفتن ضرورت داشته باشد. د) اقوام از ارتباط حضوری به جهت نگرانی، کراهت نداشته باشند.

اگر انسان بدون رعایت شرایط و در نظر گرفتن حالات اقوام، عمداً و بی‌پروا به دیدارشان برود و باعث آزار، ناراحتی یا انتقال بیماری شود علاوه بر توبه، لازم است دلجویی کند و چه‌بسا ضامن هزینه درمان و غیره هم باشد.

 نتیجه:

در شرایط اضطراری تا حدی که برای انسان مقدور است باید صله‌ی رحم انجام گیرد و اگر رفت‌وآمدها مضر باشد باید ارتباط حضوری ترک شود و به شکل غیرمستقیم دنبال شود و انجام این امر تکلیف را از انسان ساقط می‌نماید. رنجش خاطر اطرافیان و یا توجیه نبودن آن‌ها نمی‌تواند دلیلی برای برقراری ارتباط‌های حضوری در شرایط خاص و استثنایی باشد و ناراحت شدن آن‌ها وظیفه‌ای را بر عهده‌ی انسان نمی‌گذارد.

پی‌نوشت‌ها:

  1. رضا رجب‌زاده، راه نجات، ص 121، ترجمه منهاج النجاه، ملا محسن فیض کاشانی
  2. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، مص: غفاری، تهران، اسلامیه، 1407 ق ج 2، ص 155

 

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

  1. اخلاق معاشرت، جواد محدثی
  2. مرآه الکمال، عبدالله مامقانی
  3. سراج الشیعه، عبدالله مامقانی
  4. گناهان کبیره، محمدحسین دستغیب
  5. گناه شناسی، محسن قرائتی

 

کلمات کلیدی:

صله‌ی رحم، بیماری‌ها، اضطرار، قطع رحم

اگر بهداشت فردی رعایت نشود موجب حق النفس یا حق الناس است؟
مسئولین بهداشت دائماً توصیه به رعایت مسائل بهداشتی می کنند؛ اگر بهداشت فردی رعایت نشود موجب حق النفس یا حق الناس است؟ اگر حق الناس است حلالیت و جبرانش به چیست؟
حق، حقوق، حق الناس، حق الله، بهداشت فردی، رعایت بهداشت.

در این روزها که ویروسی خطرناک و مسری در جامعه شیوع پیداکرده و مسئولین بهداشت دائماً توصیه به رعایت مسائل بهداشتی می کنند؛ اگر بهداشت فردی رعایت نشود موجب حق النفس یا حق الناس است؟ اگر حق الناس است حلالیت و جبرانش به چیست؟ چگونه باید توبه نمود؟

پاسخ اجمالی:

حقوق در اسلام، به سه دسته تقسیم می‌شود و آن عبارت است از: حق‌الله، حق النفس و حق‌الناس. از میان حقوق ذکرشده، حق‌الناس در اولویت قرار دارد. مؤمنین نسبت به یکدیگر مسئول هستند؛ لذا هر چیزی که حقى از مردم در آن باشد، در حیطه حق‌الناس قرار می‌گیرد و اگر فردی مراعات بهداشت فردی را نکند و هم خود و هم دیگران را در معرض خطر بیماری قرار دهد، حق‌الناس بر عهده‌اش می‌آید. اگر شخصی بهداشت فردی را رعایت نکند اولین کسی که آسیب می‌بیند، خودش است و اگر دچار بیماری شود حق‌الله نیز بر عهده او خواهد بود؛ چون این عمل، مصداق آسیب زدن به جسم است که شرعاً و اخلاقاً از آن نهی شده است. ابتدا باید در برابر خداوند توبه نماید سپس از صاحبان حق رضایت گیرد. درصورتی‌که به‌هیچ‌وجه امکان جبران نداشته باشد، توبه واقعی نماید، از طرف صاحبان حق، صدقه داده، در کارهای خیر خود، آن‌ها را نیز شریک کند.

پاسخ تفصیلی:

حقوق در یک تقسیم‌بندی کلی به سه دسته‌ی حق‌الله، حق النفس و حق‌الناس تقسیم می‌شود. فطرت، دین و عرف ازجمله مبادی حق‌الناس یا منشأ ایجاد آن به شمار می‌آیند.

با مراجعه به احادیث و همچنین کلام عالمان دینی، به این نتیجه خواهیم رسید که حق‌الناس، وسعتی به گستره‌ی تمامی اعمال و رفتار بشری دارد. حق‌الناس یعنی حقی که مختص مردم بوده و جدای از حق‌الله است، رعایت این نوع حقوق در دین اسلام بسیار مورد تأکید قرارگرفته است، چون خداوند متعال اگر از حق خویش هم بگذرد از حق‌الناس و حقی که مربوط به مردم است نخواهد گذشت.

فلسفه حق‌الناس در اسلام:

انسان موجودی است که در مقایسه با دیگر موجودات هستی دارای کرامت ذاتی است. چنانکه در قرآن کریم ساختار وجودی انسان را بهترین ساختار وجودی دستگاه آفرینش می‌داند و می‌فرماید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْانسان فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ؛ که ما انسان را در بهترین صورت و نظام آفریدیم»(1) و از همین روی، در بین تمام آفریده‌های جهان، او را باکرامت خاص، مقام ویژه‌ای بخشیده است (2). همین امور، امتیاز یا حقوقی را برای او ایجاد می‌کند. از سوی دیگر انسان موجودی اجتماعی است یعنی بالطبع یا به‌ضرورت به‌صورت گروهی زندگی می‌کند. با توجه به تضاد و تزاحمی که معمولاً بین منافع انسان‌ها وجود دارد، برای جلوگیری از ستیز و نزاع و هرج‌ومرج در اجتماع، وجود قانون، امری ضروری و بدیهی است؛ ازاین‌رو انسان‌ها از جوانب مختلف دارای حقوقی هستند که از آن با عنوان حق‌الناس یاد می‌شود و دیگران مکلف‌اند آن را مراعات نمایند.

اهمیت حق‌الناس:

اسلام بر حقوق انسان‌ها و به‌ویژه افراد مسلمان نسبت به یکدیگر بسیار تأکید نموده است؛ درآیات و احادیث فراوانی اهمیت حقوق مردم اشاره‌شده است؛ حتی در مواردی، مقدم بودن این حقوق بر حق‌الله را نشان می‌دهد؛ تأکید اسلام بر رعایت حق‌الناس آن‌چنان مؤکد است که می‌گوید آنگاه‌که انسان از گناهان پیشین خود به درگاه الهى توبه می‌کند تا زمانى که حقوق ضایع کرده مردم را ادا نکند، توبه‌اش پذیرفته نخواهد بود (3) یعنى خدا حق خود را در کوتاهی‌ها در شرایطى که نشانه‌های ندامت واقعى در فرد مسلمان آشکار شود، می‌بخشد اما حق مردم را در هیچ شرایطى نخواهد بخشید.

عدم رعایت بهداشت عمومی از مصادیق حق‌الناس:

 با توجه به این نکات، همه مؤمنین نسبت به یکدیگر مسئول هستند و باید نسبت به مراعات حقوق همدیگر اهتمام بورزند؛ لذا هر چیزی که حقى از مردم در آن باشد، در حیطه حق‌الناس قرار می‌گیرد و اگر فردی با عدم مراعات آن مثلاً با مراعات نکردن بهداشت عمومی و فردی، هم خود و هم دیگران را در معرض خطر بیماری قرار دهد و باعث آسیب زدن به امنیت، آسایش و سلامتی مردم گردد، در این صورت حق‌الناس بر عهده‌اش قرار خواهد گرفت.

عدم رعایت بهداشت فردی از مصادیق حق‌الله:

اگر فردی، بهداشت را رعایت نکند خود او اولین کسی است که آسیب می‌بیند و با این رفتار، دچار آسیب جسمی خواهد شد، درنتیجه حق‌الله نیز به عهده‌اش می‌آید. چون تعالیم دین اسلام به‌گونه‌ای است که برای روح و جسم انسان ارزش فوق‌العاده‌ای قائل شده، انسان را از هرگونه واردکردن آسیب به جسم و جان خویش، نهی می‌کند: «وَ لا تُلْقُوا بِأَیدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَة»ِ؛(4) با دست خویش خود را به هلاکت نیفکنید.

روش توبه و جبران از حق‌الله و حق‌الناس:

اگر شخصی به خاطر عدم رعایت بهداشت فردی دچار بیماری شود در اینجا حق‌الله بر عهده‌اش قرارگرفته، برای توبه کردن و جبران گذشته فقط توبه لازم است، توبه و اظهار پشیمانی در پیشگاه الهی دستور خاصی ندارد. مهم عزم بر ترک گناه (که رعایت بهداشت فردی) و ندامت و پشیمانی درونی است اما اگر در ادامه، هم خود بیمار شود و هم مسبب عمدی انتقال بیماری به دیگران باشد، ( این هم به خاطر گوش ندادن عمدی به مسائل بهداشتی و توصیه‌های پزشکی باشد) برای جبران، در ابتدا باید در برابر خداوند توبه نماید چون هر حق‌الناسی، حق‌الله هم محسوب می‌شود. علتش هم این است که وقتی انسان (مثلاً) مال کسی را از بین ببرد یا به دیگران آسیب می‌رساند علاوه بر آن‌که آبروی دیگران را می‌ریزد، از دستور الهی هم سرپیچی کرده است و در ادامه باید به یکی از صورت‌های زیر عمل شود:

 الف- درصورتی‌که طرف و یا کسانی که به آن‌ها آسیب رسانده را می‏شناسد، رضایتشان را حاصل کند.

 ب- اگر صاحبانش را نمی‏شناسد از طرف آن‌ها به فقرا صدقه بدهد.

 ج- اگر صاحب یا صاحبان حق فوت کرده به ورثه او رجوع نماید و از آن‌ها رضایت بطلبد.

 د- اگر فعلاً قدرت رضایت گرفتن را ندارد، هر وقت قدرت جبران را پیدا کرد در اولین فرصت حق آن‌ها را بدهد و یا رضایت آن‌ها را کسب نماید.

 ه- اگر نتوانست، وصیت کند تا بعد از مرگش ورثه رضایت صاحب‌مال را جلب کنند.

 و- درصورتی‌که به‌هیچ‌وجه امکان جبران نداشته باشد یا آن افراد را نمی‌شناسد و یا ورثه‌ای نداشته باشد، توبه واقعی نماید و خیرات معنوی به صاحب حق هدیه کند ان‌شاءالله خداوند عالم او را ببخشد و صاحب حق را با لطف و کرم خود، راضی نماید.

اما اگر برای یک نفر به لحاظ شغل یا هر مسئله دیگر، رعایت تمام نکات بهداشتی بسیار سخت است و واقعاً نمی‌تواند، همیشه مراعات کند یا در نظر دیگران چنین به نظر می‌رسد که رعایت نمی‌کند، دیگر مرتکب گناه نشده است بنابراین نیازی به توبه و دیگر موضوعات نیست.

نتیجه:

 با توجه به این‌که همه افراد جامعه نسبت به یکدیگر مسئول هستند و باید نسبت به مراعات حقوق همدیگر حتی‌الامکان اهتمام بورزند، لذا هر چیزی که حقى از مردم در آن باشد، در حیطه حق‌الناس است و رعایت نکردن عمدی مسائل بهداشتی هم از مصادیق حق‌الله و حق‌الناس است، چون با مراعات نکردن عمدی مسائل بهداشتی باعث آسیب به جسم خود و دیگران می‌شود و برای جبران این عمل ابتدا در برابر حق‌تعالی توبه نماید و در ادامه باید از کسانی که او باعث بیماری آن‌ها شده رضایت بگیرد؛ اما اگر رضایت گرفتن امکان نداشته باشد، مثلاً صاحبان حق مشخص نباشد و ... باید توبه واقعی نماید و از طرف صاحبان حق صدقه داده و در کارهای خیر خود آن‌ها را شریک کند.

پی‌نوشت‌ها:

  1. سوره تین، آیه 4
  2. سوره اسراء، آیه 70
  3. شیخ رضی، نهج‌البلاغه، کلمات قصار؛417: أَنْ تُؤدّى الى المخلوقینَ حُقُوقهم حتّى‏ تَلقىَ اللَّهَ امْلس لیس علیک تَبَعَةٌ
  4. سوره بقره، آیه 195

 

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

  1. اخلاق معاشرت، جواد محدثی
  2. رساله حقوق امام سجاد (علیه‌السلام)
  3. مقالات درباره منشأ حقوق
  4. مفاتیح الحیات، عبدالله جوادی آملی
  5. گناهان کبیره، محمدحسین دستغیب
  6. مرآه الکمال، عبدالله مامقانی

 

کلمات کلیدی:

حق، حقوق، حق‌الناس، حق‌الله، بهداشت فردی، رعایت بهداشت.

برای رسیدن به آرامش در این شرایط چه کنیم؟
در شرایطی که مردم نگران از ابتلا به بیماری مسری هستند آیا توجه به معنویت و آرامش روحی در عملکرد جسم مؤثر است؟ برای رسیدن به آرامش در این شرایط چه کنیم؟
معنویت. آرامش. روح و جسم. پیشگیری. درمان

در شرایطی که مردم نگران از ابتلا به بیماری مسری هستند آیا توجه به معنویت و آرامش روحی در عملکرد جسم مؤثر است؟ برای رسیدن به آرامش در این شرایط چه کنیم؟

پاسخ اجمالی:

توجه به امور معنوی سبب آرامش روحی می‌شود. با توجه به اینکه روح با جسم ارتباط نزدیکی دارد حالات روحی مثبت، روی جسم اثر مثبتی می‌گذارد. هرچند مشخص کردن این طیف از آثار و برکات به عهده علوم تجربی است ولی شواهدی در آموزه‌های دینی وجود دارد که حکایت از این حقیقت دارد. یاد الهی، تقویت ایمان، یاد اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، کنار خانواده بودن، محبت به دیگران، تسلی دادن و رجوع به متخصصین می‌تواند از راه‌های ایجاد آرامش، در این شرایط باشد.

پاسخ تفصیلی:

در شرایط کنونی وجود مقداری نگرانی طبیعی است. آنچه مهم است تسلیم نشدن در برابر شرایط سخت است. برای این منظور لازم است تدبیرهایی اندیشیده شود. یکی از این کارها معنویت درمانی و درنتیجه رسیدن به آرامش روحی است که در بهبود عملکرد جسم، بسیار مؤثر است.

ارتباط روح و جسم:

در جای خود ثابت‌شده که آدمی دارای جسم و روح است (1) هنگامی‌که روح بخواهد کاری انجام دهد از طریق جسم کارهایش را سامان می‌دهد. برای همین اگر جسم مشکل داشته باشد، روح هم آزرده می‌شود همچنین مشکلات روحی، روی جسم اثر مخربی دارند. این ارتباط دوسویه است. در علوم مختلف از این ارتباط سخن به میان آمده است (2) منتهی در اینجا به‌صورت گذرا شواهدی از آموزه‌های دینی تقدیم می‌شود؛ قرآن کریم درباره رنگ گاو بنی‌اسرائیل می‌فرماید: چنان بود که هر فردی می‌دید باعث سرور و نشاطش می‌شد(3) رنگ یک موضوع مادی است که سبب پدید آمدن یک حالت روحی به نام نشاط می‌شود! برعکس آن‌هم وجود دارد که یک حالت روحی روی جسم اثراتی می‌گذارد مثلاً قرآن می‌فرماید: حزن درونی حضرت یعقوب (علیه‌السلام) سبب شد که چشم‌هایش نابینا شود!(4).

 آثار نام و یاد الهی:

در دعای کمیل چنین آمده است؛ ای که اسمت دوا و ذکرت شفاست (5) یعنی یاد خدای متعال و توجه به او، سبب شفا می‌شود! یاد خدا، سببی از اسباب شفا در این عالم است یا اینکه به روند شفا کمک می‌کند مثلاً ذکر الهی سبب می‌شود تشخیص بیماری درست صورت گیرد یا داروی درست، به کار گرفته شود و پزشک اشتباه نکند یا دارو، اثرش را به‌موقع بگذارد. به‌هرحال هر دو صورت ممکن و درست است؛ ازاین‌رو برخلاف سنن و قوانین این جهان که بر اساس اسباب و مسببات طراحی‌شده است، نخواهد بود. از طرفی خداست که سبب پیدایش آرامش چه موقت و چه پایدار می‌شود؛ چنانکه قرآن کریم می‌فرماید اوست که سکینه و آرامش نسبی را، پدید می‌آورد(6) همچنین با یاد اوست که دل‌ها به آرامش پایدار می‌رسند(7) و این آرامش روحی بنا به دلایلی که نوشته شد، جسم را نیز آرامش می‌بخشد؛ پس می‌توان چه در پیشگیری و چه در درمان، از نام و یاد الهی، بهره فراوان برد.

 اسباب آرامش:

برای رسیدن به آرامش در این شرایط می‌توان کارهای مختلفی از منظرهای گوناگون انجام داد ولی در اینجا با توجه به آموزه‌های دینی راهکارهایی را هرچند کلی برمی‌شماریم:

1. نام و یاد خدای متعال: همان‌طور که در بالا توضیح دادیم چنین چیزی می‌تواند برای آدمی «قرار» بیاورد چراکه او قدرت برتر و تکیه‌گاهی امن است.

2. تقویت ایمان: بر اساس روایات تفسیری یکی از مصادیق سکینه و آرامش، ایمان است (8) پس هر چه ایمان تقویت شود، آرامش بیشتر می‌گردد. برای دست‌یابی به راهکارهای تقویت ایمان می‌توان به کتاب اخلاق در قرآن استاد مصباح یزدی جلد اول یا کتاب‌های دیگر، مراجعه نمود.

3. یاد اهل‌بیت (علیهم‌السلام): یکی از عواملی که آرامش درونی را در این شرایط بر هم می‌زند افکار منفی و شیطانی است. اگر آدمی به یاد محبوبان الهی باشد، چنین وسوسه‌هایی رنگ می‌بازند (9) همچنین یاد آن عزیزان نوعی توجه به معنویت است که آرامش را به ارمغان می‌آورد.

 4. کنار خانواده بودن: قرآن کریم می‌فرماید: هدف از ازدواج و تشکیل خانواده سکونت و آرامش است (10) البته به شرطی که این ازدواج درست و صحیح انجام‌شده باشد تا نتیجه دلخواه پدید آید. ازاین‌رو اگر در این شرایط، با خانواده و در کنار آن‌ها باشیم، می‌توانیم از این آرامش نسبی برخوردار شویم.

5. محبت کردن: انسان تشنه محبت و نیکی است. اگر انسان از محبت، نیکی و احسانِ کسی بهره‌مند شود، احساس آرامش و امنیت او را در برمی‌گیرد. قرآن برای اینکه همه ما را به داشتن این روحیه تشویق کند، پاداش کسانی را که اهل محبت و احسان به دیگران هستند و اسباب آرامش دیگران را فراهم می‌کنند؛ رساندن به مقام امنیت و آرامش در دنیا و آخرت، می‌داند (11).

6. دلداری و تسلّی دادن: گاهی اتفاقات ناگوار و حوادث دردناک در زندگی رخ می‌دهد، آن‌قدر عرصه بر انسان تنگ می‌شود و روح و روان آدمی را می‌آزارد که از شدّت ناراحتی نمی‌داند چه بکند؟ در این لحظات اگر کسی کنار انسان باشد که اظهار هم دردی کند و او را دلداری دهد، آرامش پدید می‌آید. قرآن هم در چند جا به این موضوع اشاره‌کرده است. به‌عنوان نمونه، در جریان داستان حضرت لوط (علیه‌السلام) وقتی آن حضرت از نافرمانی و فسادی که امتش مرتکب شده بودند به ستوه آمد، سخت ناراحت شد، فرشتگان او را دلداری دادند و بدین‌وسیله، نگرانی را از دلش بیرون بردند و او را آرام کردند (12) پس دلداری دادن از جهت روحی و روانی، آثار بسیار مطلوبی دارد.

7. رجوع به کارشناسان مربوطه: یکی از موضوعاتی که در شرایط بحرانی آرامش جامعه را بر هم می‌ریزد وجود شایعاتی است که متأسفانه عده‌ای بدان دامن می‌زنند. قرآن کریم می‌فرماید: برای کنترل این موضوع اگر هر فردی به کارشناسان و متخصصین مربوطه اعتماد کند، مشکل حل می‌شود و شایعات رنگ می‌بازند(13) زیرا کارشناسان امور، به اوضاع اشراف دارند و صادقانه همه‌چیز را بررسی و به اطلاع مردم می‌رسانند.

نتیجه:

پس توجه به معنویت، آرامش می‌آورد و این آرامش در هر دو جهت پیشگیری و درمان مؤثر است. برای رسیدن به آرامش در این شرایط راه‌هایی وجود دارد که توضیح داده شد.

 

پی‌نوشت‌ها:

  1. برای اثبات این موضوع می‌توان به منابع کلامی و فلسفی معتبر خصوصاً بحث علم النفس مراجعه کرد.
  2. به‌عنوان‌مثال در علم طب می‌توان به کتاب خلاصه الحکمه مرحوم عقیلی خراسانی مراجعه کرد یا در علم اخلاق به کتاب احیاء علوم الدین غزالی که مفصل از ارتباط و تأثیر و تأثر این دو، مطلب نوشته است، مراجعه نمود.
  3.  سوره بقره، آیه 69
  4. سوره یوسف، آیه 84
  5. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، موسسه فقه شیعه، بیروت، 1411 ق، ج 2، ص 850
  6. سوره فتح، آیه 4
  7. سوره رعد، آیه 28
  8. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، مص: غفاری، تهران، اسلامیه، 1407 ق، ج 2، ص 15، بَابٌ فِی أَنَّ السَّکینَةَ هِی الْایمان
  9. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، موسسه آل البیت، قم، 1409 ق، ج 16، ص 348
  10. سوره روم، آیه 21
  11. سوره بقره، آیه 112
  12. سوره عنکبوت، آیه 33
  13. سوره نساء، آیه 89
     
    معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
  1. احیاءالعلوم، غزالی
  2.  الحقایق، فیض کاشانی
  3.  خلاصه الحکمه، عقیلی خراسانی
  4. مقالات مربوط به ایجاد آرامش
     
    کلمات کلیدی:
    معنویت. آرامش. روح و جسم. پیشگیری. درمان

افکار منفی و مثبت چه نقش هایی در شیوع و جلوگیری از بیماری مسری دارند؟
توجه به افکار منفی و ترس افراطی، علاوه بر اینکه نوعی فال بد زدن است و سبب جلب انرژی منفی و زمینه‌سازی برای اجرای واقعی آن موضوع می‌شود، می‌تواند ناآرامی روحی...
اخلاق حرفه ای. اختیار. ترس. توبه، جبران، اصلاح 

افکار منفی و مثبت چه نقش هایی در شیوع و جلوگیری از بیماری مسری و ویروسی خطرناک دارند؟ ترس چه آسیب هایی دارد؟

پاسخ اجمالی:

توجه به افکار منفی و ترس افراطی، علاوه بر اینکه نوعی فال بد زدن است و سبب جلب انرژی منفی و زمینه‌سازی برای اجرای واقعی آن موضوع می‌شود، می‌تواند ناآرامی روحی پدید آورد. نداشتن آرامش به خاطر ارتباط تنگاتنگ روح و جسم، روی بدن تأثیر منفی گذاشته و آن را ضعیف می‌کند. با ضعف بدن، بیماری بیشتر پیشرفت خواهد کرد و ویروس‌های خطرناک فرصت بیشتری برای جولان پیدا می‌کنند. برعکس، مثبت اندیشی و خوش‌بین بودن واقعی، نه افراطی و خیال‌بافی با ایجاد آرامش می‌تواند علاوه بر بهبود عملکرد بدن، به آن قوت بخشد. ازاین‌رو، نوعی مصونیت و واکسینه بودن پدید می‌آید.

پاسخ تفصیلی:

مغز آدمی که فرمانده بدن است نقطه تلاقی روح و جسم است؛ کیفیت این ارتباط در جای خودش موردبحث قرارگرفته است.(1) هرچند ذهن(2) مرتبه‌ای از جسم است ولی بسیار به روح نزدیک است، ازاین‌رو تأثیر و تأثرات فراوانی روی‌هم دارند. افکاری که در ذهن قرار می‌گیرند بسیار مهم هستند چراکه مغز از طرفی فرمانده بدن است و از طرفی نقطه اتصال به روح است. این موضوع در علوم مختلفی موردتحقیق و بررسی قرارگرفته است؛(3) ولی در اینجا به خاطر اهمیت و ضرورتی که دارد در نظر داریم تا با استفاده از آموزه‌های دینی، بدان بپردازیم.

شواهد اخلاقی و دینی:

هرچند چگونگی و نقش تأثیر امور غیرمادی، روی بدن به عهده علوم تجربی و آزمایشگاهی مانند روانشناسی، روان‌پزشکی و پزشکی است یعنی لازم است چنین چیزی با آزمایش‌های تجربی موردمطالعه قرار گیرد؛ اما برای این موضوع می‌توان شواهدی از میراث اخلاقی و دینی یافت. در کتاب‌های مهم اخلاقی مانند محجه البیضاء، جامع السعادات، معراج السعاده و الحقایق مرحوم فیض کاشانی مطالب جالب و مفیدی درباره خطورات نفسانی، چگونگی پدید آمدن آن و راه‌های مدیریت و درمانش وجود دارد .

تأثیر فکر بد:

فکر بد می‌تواند به رفتار بد و نادرست منجر شود (4) برعکس آن‌هم صادق است که فکر خوب سبب رفتار مطلوب می‌شود. اگر فردی مدام به خودش تلقین کند یا غیر اختیاری افکاری به سراغش آید که من مریض می‌شوم یا نکند مریض شوم؟ نکند بمیرم؟ نکند بیمار شدم و به دیگران منتقل کرده‌ام. نکند فلان کار را انجام دادم باعث انتقال بیماری شد؟ همه این‌ها نوعی انفعال نفسانی است که آدمی را در موضع ضعف، قرار می‌دهد. ضعف روحی منجر به ضعف جسمی می‌شود و بیشتر آدمی را به‌سوی آسیب، سوق خواهد داد. ترس هم یک حالت انفعال نفسانی است که البته اگر افراطی نباشد طبیعی و لازم است. انبیاء (علیهم‌السلام) هم در شرایط گوناگون به این مقدار ترس داشته‌اند(5) و این مسئله به عصمت ایشان ضرری وارد نمی کند بلکه آدمی را از اشتباه و خطا مصون می‌کند و وادار می‌کند تا تدبیرهای لازم به کار گرفته شود اما اگر ترس حالت افراطی به خودش گرفت، سبب فزونی ضعف و انفعال می‌شود.

انواع ترس:

ترس و احتیاط عقلایی مطلوب است یعنی اگر عقلای عالم در فلان موضوع نظری دارند، باید به آن پایبند بود ولی به احتمالات عقلی ضعیف، در جریانات واقعی، اعتنا نمی‌شود مثلاً وقتی عقلای پزشکی می‌گویند در شرایط شیوع بیماری مسری، فقط برای کارهای ضروری از منزل خارج شوید رعایت چنین موضوعی مطلوب است اما اگر فردی بترسد که اگر از خانه بیرون روم ممکن است تصادف کنم یا زلزله بیاید یا کسی مرا بکشد! هرچند این احتمالات وجود دارد ولی چون درصدش بسیار کم است، عقلای عالم بدان توجه نمی‌کنند. قرآن کریم هم فال بد زدن که نوعی بدبینی و پیشگویی بد درباره حوادث و آدم‌هاست را، مذمت کرده است (6).

نتیجه ترس مذموم:

اگر فردی دستورالعمل‌های متخصصین را به کاربرد، نیازی ندارد که ترس داشته باشد یا به افکار منفی توجه کند و وسواس گونه به موضوع نگاه نماید چراکه منجر به ضعف نفسانی و درنتیجه ضعف جسمی می‌شود. توجه به شایعات و افکار منفی، ناامیدی و یاس را در پی خواهد داشت. ترس افراطی و توجه به افکار منفی سبب بروز اختلال در عملکرد جسم می‌شود. این موضوع به‌خوبی در کتاب‌های معتبر طب قدیم، در بخش اعراض نفسانی، بحث شده است (7).

پیامدهای مثبت اندیشی:

توجه به افکار مثبت، مثبت اندیشی و شادی به‌صورت طبیعی و نه افراطی، نوعی قوت نفسانی است که سبب پدید آمدن آثار مثبت در جسم می‌شود (8) ازاین‌رو بسیار اهمیت دارد البته مثبت اندیشی غیر از خیال‌بافی‌های بیهوده است بلکه درواقع، تصور و تصدیق صحیح، از مبادی و ریشه‌های پدید آمدن اراده‌ها، برای رسیدن به مطلوب است (9) گاهی یک نفر بدون تلاش و در نظر گرفتن واقعیت‌ها و محدودیت‌ها مدام خیال‌بافی می‌کند چون به نتیجه نمی‌رسد ناامید می‌شود ولی اگر مثبت اندیشی، تصورات خوب و افکار مثبت توأم با تلاش، توکل، در نظر گرفتن محدودیت‌ها و واقعیت‌ها باشد، بسیار کارایی دارد.

نتیجه:

از توضیحات بالا معلوم شد در شرایط بحرانی و سخت، می‌توان بافکرهای مثبت و انتشار آن البته به‌صورت عقلایی و نه افراطی و خیال‌بافی مذموم، نوعی واکسینه و سپر دفاعی در برابر بلاها و بیماری‌ها ایجاد نمود همچنین با عدم توجه به افکار و حرف‌های منفی و جلوگیری از ترس افراطی، می‌توان در پیشگیری و بهبود درمان، قدم‌های مؤثری برداشت.

پی‌نوشت‌ها:

  1. دراین‌باره می‌توانید به کتاب خلاصه الحکمه مرحوم عقیلی خراسانی، جامع السعادات مرحوم نراقی، احیاءالعلوم غزالی و کتاب مروری بر کلیات طب سنتی ایرانی دکتر محسن ناصری و همکاران خصوصاً بخش روح نفسانی مراجعه فرمایید.
  2. در کتاب‌های مختلف تقسیم‌بندی‌هایی روی مغز انجام داده‌اند. ذهن مانند صندوقی جایگاه خاصی در مغز دارد. درواقع بخشی از مغز است.
  3. در روانشناسی، طب قدیم و میراث اخلاقی گذشته، دراین‌باره توضیحاتی گاه مفصل وجود دارد.
  4. سوره ص، آیه 623
  5. سوره قصص، آیه 21
  6. سوره اعراف، آیه 131
  7. دراین‌باره به کتاب اغراض الطبیه مرحوم جرجانی مراجعه شود.
  8. همان. همچنین در کتب دانشنامه احادیث پزشکی از آقای ری‌شهری گزارشاتی نقل‌شده که حالات روحی روی جسم اثر گذاشته است و اهل‌بیت (علیهم‌السلام) دراین‌باره دستوراتی صادر کرده‌اند.
  9. به کتاب اخلاق در قرآن استاد مصباح یزدی جلد اول مراجعه شود.

 

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

  1. احیاءالعلوم، محمد غزالی
  2.  محجه البیضا، فیض کاشانی
  3.  الحقایق، فیض کاشانی
  4. جامع السعادات، نراقی
  5.  معراج السعاده، نراقی
  6.  اخلاق در قرآن، مصباح یزدی
  7. خلاصه الحکمه، عقیلی خراسانی
  8.  نرم‌افزار طب، مرکز نور
  9.  مروری بر کلیات طب ایرانی، محسن ناصری

 

کلمات کلیدی:

افکار منفی، ترس، مثبت اندیشی، خطورات، ذهن

صفحه‌ها