خاورمیانه

تنبیه سخت و غافلگیرانه رژیم صهیونیستی توسط نیروهای حماس هیمنه این رژیم را ویران کرده است و این، میزان اثرگذاری محور مقاومت که در رأس آن ایران است را نشان می دهد
تبعات عملیات طوفان الاقصی مهرماه 1402 برای ایران چیست؟

پرسش:
تبعات عملیات طوفان الاقصی مهرماه 1402 برای ایران چیست؟ رسانه‌ها مرتباً از تاوانی که مردم عادی ایران بابت ماجراجویی‌های جمهوری اسلامی ایران در این ماجرا خواهند داد، انسان را نگران می‌کنند.
 

پاسخ:
ایران به‌عنوان جدی‌ترین و قوی‌ترین حامی محور مقاومت و ایده نابودی اسرائیل، در ماجرای عملیات گسترده و غافلگیرانه طوفان الاقصی متهم اصلی پشتیبانی از این ماجرا توسط رژیم صهیونیستی است. مردم در این رابطه نگران‌اند که تبعات این واقعه، دامن مردم ایران را در تورم و گرانی و حتی جنگ بگیرد.

در رابطه با تبعات عملیات طوفان الاقصی و تبلیغات و تصوراتی که در این رابطه وجود دارد نکات زیر مهم است.
1. نخست اینکه کسانی با شدت و قاطعیت از تبعات احتمالی وقایع سرزمین‌های اشغالی در مهر 1402 مردم را نگران و از سیاست‌های مدافعانه نظام متنفر می‌کنند که خود از مدافعان و حامیان جدی تحریم‌های گسترده علیه ملت ایران بوده‌اند. همان‌هایی که از پیروزی دمکرات‌ها در انتخابات آمریکا نگران بودند که نکند توافقات احیا شود و فشارها بر مردم ایران کمی کاهش پیدا کند تا احتمال شورش‌های اجتماعی کم شود. مسیح علی نژاد (معصومه قمی‌کلایی) چهره مشهور برانداز در شبکه‌های فارسی و مجازی، بارها در دیار با مقامات آمریکایی
از آنان درخواست تحریم‌های بیشتر ایران را داشته است. شیرین عبادی نیز در پارلمان کانادا خواستار تحریم حداکثری ایران شد. رضا پهلوی، مریم رجوی و... نیز به همین شکل از آمریکا و تحریم‌های ظالمانه آن حمایت کرده و خواستار تشدید آن شدند.(1)  شبکه‌های فارسی‌زبان مانند من و تو و ایران اینترنشنال نیز در این دسته قرار دارند.

2. کسانی تصمیم گرفته‌اند مردم را تحت تأثیر تبلیغات خود قرار دهند که فراموش کرده‌اند که مکرر و مرتب، جمهوری اسلامی را به طبل توخالی و رجزخوانی بی‌خاصیت متهم کرده و قدرت نظام را مورد تمسخر و تحقیر قرار می‌دادند که اسرائیل مکرر و مرتب در حال ضربه زدن به شما است و شما توان هیچ تنبیهی ندارید؛ اما اکنون‌که اسرائیلی‌ها با تنبیه سخت و غافلگیرانه و بی‌سابقه نیروهای حماس قرارگرفته‌اند، نظام را متهم به ماجراجویی پرهزینه می‌کنند.

3. بخش بزرگی از قدرت داخلی و خارجی یک نظام سیاسی در میزان نقش و اثرگذاری او در معادلات منطقه‌ای مشخص می‌شود. ثبات و رفع تهدیدات مهم در درجه اول و منافع مقطعی مانند کاهش و افزایش قیمت ارز، در درجه دوم اهمیت است. یکی از دلایلی که جنگ با ایران، هزینه بسیار بالایی دارد، سازمان‌ها و گروه‌های قدرتمند نظامی وابسته به ایران در منطقه خاورمیانه است. وقتی سنگرهای مبارزه با دشمن متعدد است، هزینه دفاع، به‌شدت کاهش می‌یابد. ازاین‌روست که ابرقدرت‌ها و کشورهای هم‌پیمان آن در همه جای جهان هزینه‌های هنگفتی برای سرمایه‌گذاری نظامی و ایجاد پایگاه‌های فراوان برای حفظ و مدیریت منافع برون‌مرزی خودپرداخت می‌کنند.

4. برخی به نحوی از عبارت «سرمون در لاک خودمان باشد» استفاده می‌کنند که گویی در یک جهان و منطقه گل‌وبلبل به سر می‌بریم که نه خبر از قتل و غارت و جنگ است و نه خبری از دخالت‌های متجاوزانه ابرقدرت‌ها و نه خبری از طرح خاورمیانه جدید. ما با اسرائیلی مواجه هستیم که شعارش فتح سرزمین‌های نیل تا فرات و رویکردش کاملاً نازیانه(2)  و آپارتایدی(3)  است و اگر برخورد نظام جمهوری اسلامی ایران و همراهانش نبود، با فاجعه و تهدید عظیم‌تری مواجه بودیم. سیاست خارجی ما بر اساس سه اصل عزت، حکمت و مصلحت بناشده، اما اگر رفتار نظام جمهوری اسلامی منفعلانه و همراه با محافظه‌کاری‌های غیرعاقلانه باشد و ایران تبدیل به یک کشور ضعیف و غیر مؤثر شود که توان دفاع از خود را نیز از دست بدهد، ناظران، نظام اسلامی را مورد ملامت قرار نمی‌دهند و آن را متهم به ناتوانی نمی‌کنند؟

5. به دلیل وجود متغیرهای فراوان، نمی‌توان با اطمینان پیش‌بینی کرد، اما گسترش این جنگ بیش از آنکه برای ما تهدید باشد برای کشورهای محافظه‌کار غربی و منطقه‌ای هراس‌آور است. اسرائیل ثابت کرده است که حتی توان مقابله و پیروزی در مقابل حزب‌الله لبنان را ندارد و اگر در کنار حماس، حزب‌الله به ویران کردن سرزمین‌های اشغالی مبادرت بورزد، شرایط برای این رژیم، به‌مراتب هولناک‌تر می‌شود. کما اینکه حملات خمپاره‌ای لبنان در این ماجرا هنوز از سوی اسرائیل بی‌جواب مانده و اسرائیل، تصمیمی به گشودن جبهه‌های جدید را نداشته است. کشورهای منطقه نیز با گسترش جنگ، تصمیماتی اتخاذ خواهند کرد که به نفع اسرائیل نیست.

نتیجه:
میزان قدرت اصلی یک نظام سیاسی پیش از بهبود مقطعی شرایط داخلی، در پیشگیری و کنترل تهدیدات خارجی است. ایران بیش از هر چیز باید به منافع بلندمدت خود یعنی قدرت و تسلط منطقه‌ای و توان مقابله با تهدیدات بیندیشد.

پی نوشت:
1. ایرانی‌هایی که خواهان تحریم ایران هستند/ چند می‌گیری مزدور باشی؟+ فیلم، خبرگزاری فارس، 4 آبان 1399:  http://fna.ir/f05qon
2. نازیسم (Nazism) ایدئولوژی مبتنی بر نژادپرستی، ملی‌گرایی، وبرتری دولت بر فرد و مرام و هدف حزب نازی آلمان بود. حزب نازی آلمان، حزب کارگران ناسیونال سوسیالیست آلمان، از تغییر نام حزب کارگران آلمان (بنیاد در ۱۹۱۹) پدید آمد و هیتلر از ۱۹۲۱ تا ۱۹۴۵ رهبر آن بود. این تفکر، اجازه و مجوز هرگونه تجاوزی به غیر را هموار می‌کرد.
3. آپارتاید (Apartheid) یا جدانژادی که واژه‌ای به زبان هلندی است یکی از اشکال تبعیض نژادی را بیان می‌کند و در اصل عبارت است از سیاست تبعیضی که نژادپرستان کشور جمهوری آفریقای جنوبی علیه اکثریت سیاه‌پوست بومی و بومیان آن کشور اعمال می‌کردند. صهیونیست‌ها نیز به‌صورت افراطی‌تر در مورد خود و قوم یهود، چنین افکاری دارند.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام چرااكثرپيامبران درناحيه  بيت المقدس وعرب زبان ها مي باشندوماپيامبري براي سرخ پوستان نداشتيم لطفانگوييدكه داشتيم ولي نام انهاذكرنشده چون اگراينگونه بودحتمادرتاريخشان ذكرميشدياچراپيامبري براي مردم چين نداريم؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
اين گونه نيست که اگر پيامبري براي سرخ پوستان بود، حتما نام او ذکر ودر تاريخ ثبت مي شد، تعداد زيادي از پيامبران مبعوث شدند بودند، وحال اينکه معلوم نيست که در کدام سرزمين بودند وبراي کدام از مردم وقوم مبعوث شده اند. نمي توان گفت: اگر پيامبري براي سرخ پوستان وچين بودند، حتما نام آن ها درتاريخ بود. افزون برآن از آيات وروايات استفاده مي شود براي هر امتي پيامبر و يا هادي بوده. و همه امت‌ها از خود پيامبر داشته وظهور پيامبران اختصاص به منطقه خاصي ندارد:" و ان من امّة الا خلافيها نذير: (1 )؛ در هر امتي نذير و هشداردهنده اي وجود دارد: " لقد بعثنا في کلّ أمة رسولاً أنِ اعبدواالله و اجتنبوا الطاغوت"؛ (2) در هر امتي پيامبري فرستاديم (تا به مردم بگويند) که خدا را بپرستيد و از بت اجتناب کنيد .
اگر در قرآن مجيد، تنها نام عدّه معدودي از پيامبران بزرگ برده شده؛ بدين معنا نيست که تعداد ايشان منحصر به همين افراد است؛ در خود قرآن تصريح شده که بسياري از پيامبران بوده‏اند که نامي از ايشان در قرآن به ميان نيامده است:" ورسلاً لم نقصصهم عليک" (3)
بنابراين نمي‏توان گفت که همه پيامبران در يک منطقه خاص ظهور نموده ‏اندويا همه پيامبران عرب بودند، بلکه طبق احاديثي که در مورد تعداد آنان رسيده ؛يعني124 چهار هزار نفر، از اين تعداد چند پيامبر مشخص مربوط به آسيا و خاورميانه است، از بقيه خبري نيست.
اين احتمال نيز بعيد نيست که بسياري از مناطق جهان همانند هند، چين، آمريکا و... در گذشته‌هاي دور که امکان ارتباط وجود نداشته، بر حسب ضرورت پيامبراني مبعوث شدند. شواهد تاريخي بشر گواه اين معناست. مثلا" بودا گر چه نامش را به عنوان پيامبر نمي‌برند، ولي وقتي زندگي او بررسي مي‌شود ،بسياري از خصوصيات پيامبران را در زندگي او و شکل تماس وي با جهان غيب مشاهده مي‌کنيم.
از نظر عقلي نيز منطقه جغرافيايي پيامبر مهم نيست؛ بلکه آن چه مهم است، تسليم حقيقت شدن است، چنان که گروندگان به اسلام از نقاط مختلف دنيا بوده و هستند.البته ازاين نکته غافل نشويم که پيامبران بزرگ در منطقه خاور ميانه ظهور نموده اند. پيامبران اولوالعزم و صاحب شريعت و کتاب آسماني، از شرق ميانه برخاستند. نوح(ع) از عراق برخاست . مرکز دعوت ابراهيم(ع) عراق و شام بود، به مصر و حجاز نيز سفر کرد. موسي(ع) از مصر برخاست. چون که در زمان ظهور پيامبران، منطقه مسکوني عمده انسان‏ها مناطق آسيايي بود . خاور ميانه مهد تمدن قرار داشت.
مورخان بزرگ جهان تصريح مي‌کنند که مشرق زمين (مخصوصاً شرق ميانه) گهواره تمدن انساني است و منطقه اي که به نام هلال خصيب است.
تمدن مصر باستان که قديمي ترين تمدّن شناخته شده جهان است، تمدّن بابل در عراق، تمدن يمن در جنوب حجاز، همچنين تمدّن ايران و شامات، همه نمونة تمدن‌هاي معروف بشري هستند... قدمت تمدن انساني در اين مناطق به هفت هزار سال يا بيش تر باز مي‌گردد. از سوي ديگر، رابطة نزديکي ميان تمدن انساني و ظهور پيامبران بزرگ است، زيرا انسان‌هاي متمدن نياز بيش تري به آيين‌هاي الهي دارند، تا هم قوانين حقوقي و اجتماعي را تضمين کرده، جلو تعديات و مفاسد را بگيرد، هم فطرت الهي آن‌ها را شکوفا سازد. به همين دليل مي‌گوييم نياز بشر امروز مخصوصاً کشورهايي که از تمدن و صنعت سهم بيش تري دارند، به مذهب، از هر زمين بيش تر است.
با اين وجود برخي از مورخان باور دارند که پيامبران از مناطق معتدل ظهور نموده اند، زيرا در مناطق معتدل به دليل ظهور دانش‌ها و صنعت، بيش تر زمينة کمال انسان‌ها فراهم مي‌شود و بيش تر آمادة پذيرش پيامبران هستند. ابن خلدون از طرفداران اين نگرش است. وي مي‌نويسد: حتي بعثت پيامبران بيش تر در نواحي معتدل بوده و خبر بعثت پيامبري را در اقليم جنوبي و شمالي نيافته ايم، از آن جهت که پيامبران بايد از نظر خلقت، کامل ترين افراد باشند تا پيامي که از جانب خدا مي‌آورند، مورد قبول واقع شود.(4)
پي‌نوشت‌ها:
1. فاطر (35) آيه 24.
2. نحل (16) آيه 36.
3. نساء (4)آيه 124.
4. براي اطلاع بيش تر ر.ک: جعفر سبحاني، منشور جاويد ج10، ص100- 105وناصر مکارم، پيام قرآن ،ج7 ،ص396-398.

چرا بیشتر پیامبران در خاورمیانه بودند

يکي از مشکلات رخدادهاي تاريخي عدم شفافيت آن است. مکان ظهور پيامبران از مسايل تاريخي است که ابهام دارد و قضاوت درباره آن مشکل است. اما با توجه به رهنمودهاي وحياني مي‌گوييم:ظهور پيامبران اختصاص به منطقه خاصي ندارد . طبق آموزه‌هاي اسلامي همه امت‌ها از خود پيامبر داشته اند:
و ان من امّة الا خلافيها نذير، (1 ) در هر امتي نذير و هشدار دهنده اي وجود دارد.
لقد بعثنا في کلّ أمة رسولاً أنِ اعبدواالله و اجتنبوا الطاغوت؛ (2) در هر امتي پيامبري فرستاديم (تا به مردم بگويند) که خدا را بپرستيد و از بت اجتناب کنيد .
از اين آيات استفاده مي شود که هر کجا انسان هائي به صورت ( قوم ) يا ( امت ) بوده اند، از فيض نبوت بي بهره نبوده اند.
اگر در قرآن مجيد، تنها نام عدّه معدودي از پيامبران بزرگ برده شده؛ بدين معنا نيست که تعداد ايشان منحصر به همين افراد است؛ بلکه در قرآن تصريح شده است که بسياري از پيامبران بوده‏اند که نامي از ايشان در اين قرآن به ميان نيامده است: ورسلاً لم نقصصهم عليک، (3)
بنابراين نمي‏توان گفت که همه پيامبران در يک منطقه خاص ظهور نموده‏اند، بلکه طبق احاديثي که در مورد تعداد آنان رسيده ؛يعني124 چهار هزار نفر، از اين تعداد چند پيامبر مشخص مربوط به آسيا و خاورميانه است، از بقيه خبري نيست. (4 )
اين احتمال نيز بعيد نيست که بسياري از مناطق جهان همانند هند، چين، آمريکا و... نيز در گذشته‌هاي دور که امکان ارتباط وجود نداشته ، بر حسب ضرورت پيامبراني مبعوث شدند که ما از رندگي آنان اطلاعي نداريم .
از نظر عقلي نيز منطقه جغرافيايي پيامبر مهم نيست؛ بلکه آن چه مهم است، تسليم حقيقت شدن است، چنان که گروندگان به اسلام از نقاط مختلف دنيا بوده و هستند.
پيامبران بزرگ در منطقه خاور ميانه ظهور نموده اند . البته پيامبران اولوالعزم و صاحب شريعت و کتاب آسماني، از شرق ميانه برخاستند. نوح(ع) از عراق برخاست . مرکز دعوت ابراهيم(ع) عراق و شام بود، به مصر و حجاز نيز سفر کرد. موسي(ع) از مصر برخاست. چون که در زمان ظهور پيامبران، منطقه مسکوني عمده انسان‏ها مناطق آسيايي بود و خاور ميانه مهد تمدن قرار داشت.
مورخان بزرگ جهان تصريح مي‌کنند که مشرق زمين (مخصوصاً شرق ميانه) گهواره تمدن انساني است و منطقه اي که به نام هلال خصيب است.
تمدن مصر باستان که قديمي ترين تمدّن شناخته شده جهان است، تمدّن بابل در عراق، تمدن يمن در جنوب حجاز، همچنين تمدّن ايران و شامات، همه نمونه تمدن‌هاي معروف بشري هستند... قدمت تمدن انساني در اين مناطق به هفت هزار سال يا بيش تر باز مي‌گردد. (5 ) از سوي ديگر، رابطه نزديکي ميان تمدن انساني و ظهور پيامبران بزرگ است، زيرا انسان‌هاي متمدن نياز بيش تري به آيين‌هاي الهي دارند، تا هم قوانين حقوقي و اجتماعي را تضمين کرده، جلو تعديات و مفاسد را بگيرد، و هم فطرت الهي آن‌ها را شکوفا سازد. به همين دليل مي‌گوييم نياز بشر امروز مخصوصاً کشورهايي که از تمدن و صنعت سهم بيش تري دارند، به مذهب، از هر زمين بيش تر است.
بعيد نيست چنين ادعا شود که هبوط حضرت آدم(ع) و ثقل جمعيت بشري در منطقه خاوري بوده ، انسان‌ها از اين منطقه به ديگر مناطق کوچ کرده اند که اگر چنين باشد مي‌گوييم: بين ثقل جمعيت و تمدن و بعثت پيامبران ارتباط منطقي برقرار است.
پيامبران مهم از مناطق معتدل ظهور نموده اند، زيرا در مناطق معتدل به دليل ظهور دانش‌ها و صنعت، بيشتر زمينه کمال انسان‌ها فراهم مي‌شود و بيش تر آماده پذيرش پيامبران هستند.(6)
پي‌نوشت‌ها:
1. فاطر (35) آيه 24.
2. نحل (16) آيه 36.
3. نساء (4)آيه 124.
6 . منشور جاويد ج 10 ،ص100 ،جعفر سبحاني ، قم ، مؤسسه امام صادق (ع) ،1370 ،چاپ اول .
5 . پيام قرآن ، ج7 ، ص 368 ، ناصر مکارم شيرازي ، قم ،مدرسه الامام علي بن ابيطالب (ع) ،1375 ،چاپ سوم .
6. منشور جاويد ج10، ص100- 105؛پيام قرآن، ج7 ،ص368 -389 .

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.