پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.

سلام دوستان و خسته نباشید من خیلی وقت بود که استمنا میکردم و نمی دونستم که این کار از نظر شرعی حرامه و وقتی که این رو فهمیدم توبه کردم و خدا شاهده که از اون به بعدانجام ندادم و خواستم گذشته ام رو جبران کنم - خب اون موقعه هایی که من استمنا میکردم اصلا محتلم نمیشدم و از وقتی که توبه کردم در هفته 2-3 بار محتلم میشم و این موضوع من و اطرافیانم رو ناراحت کرده و دیگران به من یه جور دیگه نگاه میکنن (برادر-خواهر)و... خب حالا من چیکارکنم ؟.راستی اون موقع ها من افراط در این کار نداشتم شاید یکی دو بار در ماه . و راستی من به دوستم گفتم این کار حرامه گفت یه آیه تو قرآن بیار تا من انجام ندم اگه ایه ای هست راهنماییم کنید ممنون و التماس دعا

اگر كسي با دست يا وسايل مصنوعي به ارضاي جنسي اقدام كند، گناهكار است و اين كار را استمنا يا خود ارضائي مي گويند. حرمت چنين عملي از سوره مباركه مؤمنون از آيه پنج تا هفت به دست مي آيد : وَ الَّذينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ؛ ( 5 ) و آن ها كه دامان خود را از آلودگى به بى‏عفتى حفظ مى‏كنند .
إِلاَّ عَلى‏ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومينَ ؛(6) تنها آميزش جنسى با همسران و كنيزان شان دارند كه در بهره‏گيرى از آن ها ملامت نمى‏شوند.
فَمَنِ ابْتَغى‏ وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ ؛(7) و هر كس غير اين طريق را طلب كند. تجاوزگر است .
هنگامي كه از حضرت صادق (ع) در مورد استمنا مى پرسند، مى فرمايد: گناه بزرگى است كه خداوند در قرآن مجيد از آن نهى فرموده است . استمنا كننده مثل اين است كه با خودش نكاح (زنا)كرده . اگر كسى را كه چنين كارى مى كند بشناسم، با او هم خوراك نخواهم شد . (1)
كسي كه سابقا مرتكب چنين عملي شده، با توبه مي تواند آثار اين گناه را پاك نموده ، با خود و خدا عهد نمايد كه بار ديگر اين عمل را مرتكب نمي شود. از ديدگاه پزشكان استمنا آثار زيانباري بر جسم و روح و روان وارد مي سازد .
الف ) آسيب‏هاى جسمانى‏ استمنا يا خود ارضائي .
1 ) ضعف و تحليلِ قواىِ جسمانى‏
كاهش انرژى جسمانى بدن از مضرات مهم و جبران‏ناپذير خودارضايى است. احساس خستگى عارضه طبيعى انزال است، اگر خودارضايى در شبانه روز به دفعات تكرار شود ، احساس خستگى در ساعات مختلف همراه انسان است. در نتيجه به مرور زمان ضعف و بى حالى در فرد تثبيت شده ، طبيعت ثانوى براى او ايجاد مى‏كند. كاهش و تخليه مكرر قواى جسمانى به ضعف عمومى و دائمى بدن و بالاخره به پيرى زودرس مى‏انجامد.
... وقتى قلم به دست مى‏گيرم، زود خسته مى‏شوم و قدرت نوشتن ندارم، ناچار قلم را روى زمين مى‏گذارم تا وقتى كه دستم كمى قدرت پيدا كند و دوباره بنويسم. «نامه‏اى از يك جوان»
... آن چه امروز برايم باقى مانده است (از ناحيه اين عمل) جسمى نحيف و درهم شكسته است.«نامه‏اى از يك جوان».
... با اين كه ورزشكارم ،زانوهايم مرتب سست مى‏شود. «پسرى 18 ساله»
من كه دخترى پر جنب و جوش و داراى چهره‏اى روشن بودم، كم كم به دخترى بى حال، كم تحرك و رنگ پريده مبدل شدم.
«دخترى 15 ساله، كلاس اول تجربى»
لاغرى، لرزش بدن، پژمردگى،ضعف مفاصل، تشنج، زردى و تيرگى چهره، از نشانه‏ها و عوارض ضعف جسمانى است .
متأسفانه ضعف جسمانى به همين جا ختم نمى‏شود. بلكه كل بدن را ساقط مى‏كند. شخصى كه مبتلا به اين عمل شوم شود، رفته رفته ضعف شديد در خود احساس كرده، كمر درد او را آزار مي ‌دهد تا اين كه به فلج عمومى بدن مبتلا مي شود.
2 ) ضعف بينايى .
خود ارضاىي به تدريج در نور چشم و قدرت بينايى اثر مى‏گذارد و آن را كاهش مى‏دهد. درجات و شدت ضعف چشم بستگى به درجات و شدت خودارضايى دارد و اين به حدى است كه گاه به نابينايى منجر مى‏شود.
با اين كه اهل ورزش هستم ،چشمانم خسته مى‏شود و جلو چشمم تيره و تار مى‏شود به حدى كه سرگيجه مى‏گيرم. آيا اين از عوارض خودارضايى است ؟ «نامه‏اى از يك پسر 18 ساله»
جوانى كه هشت سال مبتلا به خودارضايى بود، وقتى مى‏خواست كتابى را بخواند ،چشم هايش سياهى مى‏رفت ، حدقه‏هاى چشم او بيش از حد معمول گشاد و باز شده بود . در قعر چشم‏هاى خود درد شديد احساس مى‏كرد . (به نقل از مشكلات جنسى نسل جوان) .
روزى در يكى از خيابان‏هاى يزد چشمم به جوانى حدوداً بيست و پنج ساله افتاد كه در اثر نابينايى به همراه برادرش حركت مى‏كرد، چون با برادرش آشنا بودم ، جلو رفتم و سؤال كردم: چرا چنين شده است؟ گفت: او مبتلا به انحراف جنسى (خودارضايى) بوده است و دست از اين كار برنداشته است تا به اين روز افتاد. (همان).
3 ) آسيب‏پذيرى در برابر بيمارى ها
تحليل رفتن قدرت بدن و قواى جسمانى، بستر پذيرش ساير بيمارى‏ها را فراهم مى‏آورد. جسمى كه با خود ارضايى ضعيف شده است نمى‏تواند در مقابل ميكروب ها و ويروس ها از خود دفاع كند. جوانى مبتلا به اين عمل شوم بود، در همين حين به يكى از بيمارى‏هاى همراه با تب دچار شد و در همان حال خودارضايى مى‏كرد، در روز ششم بيمارى كاملاً ضعيف شده بود و در نتيجه مرگ او را فراگرفت .
4 ) آسيب دستگاه تناسلى و ناتوانى‏هاى جنسى و توليد مثل‏ .
خودارضايى اثرات مهمى در دستگاه تناسلى از خود برجاى مى‏گذارد. دكتر «هوچنين سون» معتقد است كه عموم ناراحتى‏هاى مربوط به دستگاه تناسلى از آثار خودارضايى است. بعضى از اين اثرات عبارت اند از:
تورم غدد وذى‏
تورم كانال نطفه‏
تورم قسمت پايينى و عقب كانال ادرار
شل شدن عضلات تناسلى‏
خروج بى اختيار منى با كوچكترين حادثه‏
ايجاد قاعدگى نامنظم و خروج ترشحات چركى و احساس درد هنگام قاعدگى در دختران‏
از بين رفتن پرده بكارت‏
ارضاى ناكامل جنسى و از دست دادن لذت مقاربت بعد از ازدواج‏
ناتوانى و تأخير توليد مثل به خاطر ضعف مكرر دستگاه تناسلى و انزال زودهنگام‏
بيماري هاى مقاربتى‏
عقيم شدن‏
5 ) آسيب مراكز عصبى و غدد در مغز
در اثر خودارضايى و تحريك زياد، هيپوتالاموس آسيب مى‏بيند. مغز و مراكز حساس ديگر مكرراً دچار كاهش نسبى جريان خون مى‏شوند و از اين طريق آسيب‏هاى جبران‏ناپذير و بر آن ها وارد مى‏شود. تخليه‏هاى مكرر عصبى، موجب ضعف اعصاب مى‏شود. خودارضايى‏هاى مكرر، مركز عصبى را دچار حساسيت و ضعف و خستگى و اختلال مى‏سازد. به گفته يكى از دانشمندان، خود ارضايى موجب ضعف قواى شهوانى و بى رمق و بى جان شدن آن ها مى‏شود .
به طور كلى اختلال قواى بينايى، شنوايى (مثل صداى زنگ در گوش و وز وز كردن) و... از ضعف و اختلال اعصاب است .
... قسمت‏هاى عمده بدن من يعنى قلب و اعصابم به هم ريخته است. «نامه‏اى از يك جوان»
و تو اى جوان عزيز به خود آى . آسيب‏ها را جلوى چشم خويش تابلو كن . با تأمل در اين منظره نامطلوب و غيرقابل قبول، خود را از دام اين بلا نجات بده.
كم خونى .
كم اشتهايى و مشكلات گوارشى ؛
كم خوابى و اختلال در خواب ؛
تنگى نفس ؛
سر درد و سرگيجه ؛
پيدايش تغييرات در نخاع و ستون فقرات .
همگى از آسيب‏هاى جسمى خودارضايى هستند .
ب ) آسيب‏هاى روحى - روانى‏
1 ) ضعف حافظه، حواس پرتى و ناتوانى در تمركز فكرى‏
يكى از پى آمدهاى خودارضايى، ضعف و تحليل قواى جسمانى است. اين به نوبه خود ناشى از اختلال در عملكرد سيستم مغز و اعصاب است. اختلال در اين سيستم موجب مى‏شود كه بخش حافظه كارايى لازم را نداشته باشد. علاوه بر اين، شخصِ مبتلا به خودارضايى به خاطر تمركز در اين عمل و توجه نسبتاً مداوم به موضوعات جنسى، حواس پرت و ناتوان در تمركز فكرى است كه اين خود عامل ديگرى براى كاهش مستمر حافظه است.
از عوامل حفظ و تقويت حافظه آن است كه فرد به كارهاى علمى و فكرى مشغول باشد ،در حالى كه شخص خودارضا از كارهاى علمى و فكرى باز مى‏ماند . اين خود عامل ديگرى براى ضعف حافظه چنين اشخاصى است.
... استعداد كافى داشتم و تحصيل مى‏كردم اما اكنون استعدادم كم شده و مطالب را درست درك نمى‏كنم و با فشار و سختى به تحصيل ادامه مى‏دهم. «نامه‏اى از يك دانش‏آموز»
2 ) اضطراب .
دلهره و دلواپسى از ويژگى‏هايى است كه دائماً فرد خودارضا را رها نمى‏كند، او مرتب با خود درگير است و نمى‏تواند با خود كنار آيد. افكار آشفته، وسواس فكرى، بى ثباتى، درهم ريختگى فكرى دامن گير اوست: «نكند كسى بفهمد»، «كى و چگونه اين كار را تكرار كنم»، «كى مى‏شود نجات پيدا كنم» و... لحظه‏اى آرام و قرار ندارد، سرزنش و تحقير خود به علت ارتكاب گناه، شخصيت او را در هم مى‏كوبد. گاهى تأخير در ترك و اين كه بعد از ترك چه مى‏شود، امان او را مى‏گيرد.
... آيا با تركِ خودارضايى باز هم علائم آن باقى مى‏ماند. «امضا: همدم مرگ»
... آيا پس از ترك مى‏توانم ازدواج كنم و صاحب فرزند شوم؟ آيا بخشوده خواهم شد؟ «نامه‏اى از يك جوان»
آن چه امروز از اين عمل برايم باقى مانده است، روحى متزلزل و بغض و نفرتى متراكم است. «نوجوان 17 ساله تهرانى»
3 ) افسردگى‏ .
بى احساسى و بى تفاوتى، بى نشاطى و بى ذوقى، سستى و گوشه‏گيرى، غم و اندوه، عدم علاقه به امور هنرى، ورزشى، مسائل معنوى و... همگى از نشانه‏هاى بارز و حتمى افسردگى است.
4 ) پرخاش‏گرى و بداخلاقى‏ .
شخصِ خودارضا نسبت به كوچك‏ترين محرك محيطى حساس است، حوصله گفت و گو با ديگران را ندارد، زود رنج است و سريعاً از كوره در مى‏رود، به نور زياد، صدا، رفت و آمد و... حساسيت فوق‏العاده دارد.
5 ) يأس از زندگى‏ .
... در سنين 16 يا 17 سالگى دو مرتبه دست به خودكشى زدم ولى موفق نشدم، اكنون در ميان طوفان مرگبارى به اين سو و آن سو مى‏روم، شايد هم يك سويش نابودى باشد. «نامه‏اى از يك جوان»
... تصميم گرفته‏ام اگر راهى برايم نباشد خودكشى كنم.... «دختر 18 ساله تهرانى»
6 ) از بين رفتن خلاقيت‏ها، توانايى‏ها و سركوب شدن استعدادها .
7 ) عدم ميل به تحصيل، مطالعه، تحقيقات علمى و فعاليت‏هاى فكرى .
8 ) هوس باز و بى‏بند و بار شدن و اعتياد به ارضاى جنسى نامشروع .
9 )بى عاطفه، كم رو و خجل .
10 ) عدم اعتماد به نفس و احساس حقارت، ضعف اراده .
11 ) از بين رفتن صفاى دل و بى علاقه‏گى نسبت به امور معنوى، مجالس دعا، جماعات و... .
12 ) احساس گناه، عذاب وجدان .
ج ) آسيب‏هاى اجتماعى‏ .
خودارضايى يك حس گريز از اجتماع پديد مى‏آورد كه در اثر افراط و تكرار در او ريشه‏دارتر خواهد شد . فرد در گوشه‏اى خود را منزوى و به افكار دور و دراز مى‏پردازد. توجه به لذات شخصى، سبب سستى روابط اجتماعى مى‏گردد . حيات جمعى را دچار مخاطره مى‏سازد. فردِ خودارضا به غير از ميل به انزواجويى در عرصه اجتماعى نيز با مردم جوششى ندارد . از زندگى جمع احساس لذت نمى‏كند. اين جاست كه نه تنها شخصيت اجتماعى و انسانى چنين افرادى تدريجاً متزلزل شده بلكه جامعه نيز از وجود نيرو جوان و پرانرژى محروم گرديده است . در دراز مدت موجب اختلال در نظام اجتماعى مى‏شود .
اين دسته از آسيب‏ها عبارت اند از :
1 ) بى آبرويى ؛
2 ) مشكلات خانوادگى ؛
3 ) انزواى اجتماعى، طرد شدن از جامعه و مشكل دوست يابى ؛
4 ) مشكلاتى در ازدواج از قبيل :
عدم پذيرش در خواستگارى‏
اكنون خواستگاران فراوانى دارم كه هر يك از ديگرى بهتر هستند. به دليل همين مسئله (خودارضايى و از دست دادن بكارت) است كه مجبورم به خواستگارانم جواب رد بدهم. بدون اينكه پدر و مادرم علت نپذيرفتن من را بدانند.
«دخترى 18 ساله از تهران»
بر اثر خودارضايى دامنم لكه دار شده و حالا خواستگاران فراوانى دارم كه هر كدام از ديگرى بهتر است. به من بگوييد چه كار كنم.
«نامه‏اى از يك دختر جوان»
بى ميلى به ازدواج و تأخير در آن‏
بى ميلى به همسر
ناتوانى در مقاربت صحيح و ارضاى جنسى خود و همسر
ناسازگارى خانوادگى‏
سرد بودن كانون خانواده‏
ناتوانى در برابر مشكلات و سختى‏ها پس از ازدواج‏
طلاق و متزلزل شدن كانون خانواده‏
5 ) افت تحصيلى‏ .
اين كار روى تحصيلات من به شدت اثر گذاشت، من كه تا سال سوم راهنمايى جزء شاگردان خوب كلاس بودم، در سال سوم راهنمايى، ثلث اول يك تجديدى آوردم. «دختر 15 ساله»
6 ) بزهكارى‏ .
7 ) عدم علاقه نسبت به فداكارى و خدمتگزارى به همنوعان و...
8 ) لذت نبردن از دوستى‏ها و مهر و محبت‏ها در روابط با پدر و مادر، بستگان و دوستان و بالاخره بريدن از آنان .
9 ) از بين رفتن عزت، پاكدامنى، شرف و حيا .
10 ) انحطاط و انحراف فكرى و عملى خود و به انحراف كشيدن ديگران .
11 ) ايجاد خطرات اجتماعى براى خانواده خود و نواميس ديگران .
12 ) سوء استفاده جنسى و تجاوز به كودكان .
13 ) ترويج و اشاعه فحشا و منكرات .
14 ) شيوع بيمارى‏هاى مقاربتى در جامعه .
15 ) حسادت و بدبينى .
د ) آسيب‏هاى معنوى و اخروى‏ ‏:
همه آسيب‏هاى سه گانه كه سخن از آن ها به ميان رفت قابل اصلاح و جبران است اما آسيب معنوى به اين راحتى قابل جبران نيست. چون اولاً: آسيب به قلب و دل است كه هيچ کدام از ابعاد وجود آدمى به ارزش، كارايى، حساسيت و لطافت قلب و دل او نيست. به تعبير قرآن و روايات اسلامى، گناه به انسان سرازير مى‏شود و آن را فاسد و از كار مى‏اندازد.
دوّم: اين آسيب فقط دنيوى نيست.
قرآن كريم مى‏فرمايد: چنين نيست كه بعضى خيال مى‏كنند، بلكه اعمال خلاف شان چون زنگارى بر دل‏هاي شان نشسته، از درك حقيقت وامانده‏اند: «كلا بل ران على قلوبهم ما كانوا يكسبون».(2)
كلمه «ران» در آيه مذكور به معناى زنگار است. زنگ يا زنگار در امور مادى همان چيزى است كه روى فلزات و اشياى قيمتى مى‏نشيند، همان لايه قرمز رنگى كه بر اثر رطوبت هوا روى آهن و مانند آن ظاهر مى‏شود . معمولاً نشانه پوسيدن و از بين رفتن شفافيت و درخشندگى آن و در نهايت ضايع شدن و از بين رفتن آن است.(3)
آرى، بدترين اثر گناه، تاريك ساختن قلب و از ميان بردن نور علم و حس تشخيص است. «گناهان از اعضا و جوارح سرازير قلب مى‏شوند» . (4)
مرحوم علامه طباطبايى در تفسير الميزان ( 5 ) مى‏فرمايد: از آيه شريفه سه نكته استفاده مى‏شود :
1 ) اعمال زشت، نقش و صورتى به نفس و روح انسان مى‏دهند ؛
2 ) اين نقش و صورت خاص، مانع آن است كه نفس آدمى حق و حقيقت را درك كند ؛
3 ) نفس آدمى به حسب طبع اوليه‏اش صفا و جلايى دارد كه با داشتن آن، حق را آن طور كه هست درك مي كند. قلب از ديدگاه قرآن جايگاه مهمى دارد قرآن كريم اولاً: قلب را مهم‏ترين مركز شناخت در انسان معرفى مى‏كند.
دوم: بيمارى قلب را مهم‏ترين بيمارى به حساب مى‏آورد و از اين بيمارى به تعابير مختلف و عجيب ياد مى‏كند: قلب بيمار، قساوت قلب، انحراف قلب، زنگار قلب، كور شدن قلب، مهر شدن قلب، قفل شدن قلب و بالاخره از همه مهم تر مردن قلب. كه جمعاً بيش از هفتاد و دو مورد آمده است .
در اهميت گناه از ديدگاه اسلام همين بس كه اسلام اولاً: كيفر و اثر آن را منحصر به دنيا نكرده است.(6)
دوم: از انديشه و فكر گناه هم منع كرده است تا گناه را از سرچشمه خشك كند. على (ع) مى‏فرمايد: كسى كه در انجام گناه زياد فكر كند، بالاخره به گناه كشيده مى‏شود (7).
سوم: از گناه به عنوان درد و بيمارى ياد كرده است. (على (ع) براى دل‏ها بيماريى، دردناك‏تر از گناه نيست.(8)
چهارم از رفاقت و دوستى با گنهكار و شركت در مجالس گناه به شدت نهى كرده است. على (ع) فرمود: بر فرد مسلمان شايسته نيست كه با گنهكار طرح رفاقت و دوستى بريزد .
پنجم : ترك گناه را بهترين عبادت برشمرده است. على (ع) فرمود: برترين عبادت، دورى گزيدن از گناه است.
اين‏ها بخش بسيار اندك از هشدارهايى است كه اسلام براى دفع اثر زيانبار گناه به انسان‏ها داده است . ( 9 )
براى اين كه به تأثير گناه بر دل و قلب بيش تر پى ببريم، به عنوان نمونه به ذكر چند روايت اكتفا مى‏كنيم:
رسول اكرم (ص) مى‏فرمايد: وقتى انسان مؤمن گناهى را مرتكب مى‏شود، لكه سياهى در قلبش پيدا مى‏شود . اگر دل از آن بكند و توبه كرده و از خداوند آمرزش طلبد، دوباره قلبش شفاف مى‏شود . اگر گناه را ادامه دهد، سياهى تمام قلبش را فرا مى‏گيرد . (10 )
رسول گرامى اسلام(ص): وقتى حرام‏ها ناديده گرفته شود و كسى مرتكب آن‏ها شود، خداوند طورى بر دلش مهر مى‏زند كه بعد از آن، ديگر قدرت درك و فهم را نداشته باشد . ( 11 )
ظرف، وقتى وارونه شود هيچ چيز در آن قرار نمى‏گيرد، قلب هم در اثر گناه طورى وارونه مى‏شود كه ديگر علم و حقيقت در آن جاى نمى‏گيرد .
خودارضايى هم كه اسلام به شدت از آن نهى كرده است ،شايد از همين باب باشد كه اثر در قلب و دل آدمى مى‏گذارد . آثار روحى و روانى خودارضايى كه در بخش (ب) بيان گرديد، عمدتاً از همين بيمارى دل ناشى مى‏شود. در اين جا چند روايت در مورد اثر معنوى گناه خودارضايى بيان مى‏كنيم.: به اميد آن كه تو اى جوان عزيز و برومند، اى كه چشم اميد پدر ومادر و جامعه به توست، اى آينده ساز خود و جامعه اسلامى به خود آيى و تا دير نشده خود را از اين مهلكه و باتلاق نجات دهى، بدان كه مى‏توانى، حتماً مى‏توانى!
1 ) امام صادق(ع) فرمود: روز قيامت خداوند با شخص خودارضا گفتگو نمى‏كند و از چشم خدا مى‏افتد . (12)
2 ) رسول خدا(ص) فرمود: لعنت خدا و ملائكه خداوند و تمام بشر بر شخص خودارضا است.(13)
3 ) رسول خدا(ص) فرمود: كسى كه خودارضايى مى‏كند، ملعون است. (14)
4 ) امام صادق(ع) فرمود: خودارضايى گناه بزرگى است كه خداوند در قرآن از آن نهى فرموده است.(15)
5 ) امام صادق(ع) فرمود: براى كسى كه خودارضايى كند، در قيامت عذاب دردناكى در نظر گرفته شده است. (16)
در پايان توجه شما را به تحقيقى كه حاصل بررسى 400 نامه رسيده از نوجوانان كشور به برنامه آينده سازان صداى جمهورى اسلامى در دى ماه 1367 است جلب مى‏كنيم. طبق اين تحقيق افرادى كه مبتلا به خودارضايى مى‏باشند. به ناراحتى‏هاى زير مبتلا گشته‏اند:
1. ضعيف شدن چشم؛ 2. لاغر شدن صورت؛ 3. ضعف اعصاب؛ 4. تحليل رفتن بدن؛ 5. سردرد و سرگيجه؛ 6. سرماخوردگى زود به زود؛ 7. كم خونى؛ 8. سست شدن زانو؛ 9. سياه شدن دور چشم؛ 10. ضعف حافظه؛ 11. زرد شدن صورت؛ 12. ضعف و اختلالات شنوايى؛ 13. جوش صورت؛ 14. گوشه‏گيرى؛ 15. اختلال در خواب؛ 16. ايجاد حالت وسواس و ترديد؛ 17. افت تحصيلى .

پي‌نوشت‌ها :
1. وسائل الشيعه ، ج 18 ص 575 .
2 . مطففين(83) آيه 14.
3 . تفسير نمونه ، ذيل آيه 14 مطففين .
4 . همان .
5 . الميزان، ذيل آيه 14 سوره مطففين ؛ مائده(5) آيه 33 .
6 . غررالحكم .
7 . بحار الانوار ، ج 73 ، ص 342 .
8 . وسائل الشيعه ، ج‏2، ص 269 .
9 . تفسير الميزان ، ذيل آيه 14 مطففين .
10. محمد هويدى، التفسير المعين .
11. الميزان، ذيل آيه 14 سوره مطففين .
12. ميزان الحكمة، ح 18749.
13. همان، ح 18748.
14. همان، ح 18751.
15. همان، ح 18750.
16. همان، ح 18749.