علامه طباطبایی

كتاب سنن النبي اثر مرحوم علامه طباطبايي مربوط به عصر اخير است، هنوز آن طور كه بايد و شايد در بوته نقد و تحقيق قرار نگرفته و به جز در بعضي از موارد،كه مورد سوال قرار گرفته است، بر كليت اين اثر ارزشمند خدشه اي وارد نشده است. علاوه بر اين، از موارد امتياز اين كتاب، شخص نويسنده آن است كه به خاطر اشراف ايشان به بسياري از علوم، خود نقطه قوتي است براي تلقي صحيح از اين كتاب.

اين كتاب تنها كتابي است كه پيرامون آداب و سنن و روش رفتاري رسول خدا (ص) تدوين گرديده است و براي شيفتگان دين و طالبين معارف حقه، اين كتاب گنجينه اي بس عظيم از معارف مي باشد.

اما نظر مولف راجع به كتاب سنن النبي قابل توجه است، ايشان نوشته است:

اين كتاب از جمله عنايات، الطافي است كه خداوند سبحان امكان تاليف آن را به ما داد، بحثي از رواياتي كه راويان مسلمان حديث در كتاب هاي خود در مورد آداب و سنت هاي آقا و سرورمان حضرت رسول خدا (ص) آورده اند را تا آنجا كه زمان اندك و فرصت كوتاه ما اجازه داد انتخاب نموده ايم(1).

 آن طور كه معلوم است، ايشان اسانيد(سند هاي) روايات را حذف نموده و روايات مرسله و مسنده را از يك ديگر جدا نموده است و براي اين كه كار بر خوانندگان آسان شود، نام مؤلفين و كتاب هاي ايشان را ذكر كرده‏ اند تا ايشان بتوانند به اصل روايات منقوله مراجعه نمايند.

علامه اضافه نمودند:

كتابي كه از نظر خوانندگان محترم مي‏گذرد مجموعه‏ اي است از روايات سنن كه متضمن روش‏هاي عملي حضرت نبي اكرم(ص) بوده و آن اعمالي را كه آن حضرت در سير زندگي به آن‏ها مداومت فرموده و عنايت داشته است ضبط مي‏كند.

بخشي از معروف ‏ترين اين روايات را اين جانب در سال هزار و سيصد و پنجاه قمري در رساله‏ اي به نام سنن نبي گردآورده بودم اخيراً دانشمند معظم جناب آقاي آقا شيخ محمدهادي فقهي- دامت بركاته- با تتبعي وسيع و كوششي چند ساله بقاياي آن‏ها را كه در جوامع حديث و غير آن‏ها متفرق بودند به عنوان ملحقات جمع‏آوري نموده و به اصل ضمّ و به منظور تعميم فايده تمام كتاب را با حفظ اصل عربي روايات به فارسي ترجمه نموده و در دسترس مراجعه كنندگان قرار داده‏اند. جزاه‏اللَّه عن الاسلام و صادعه خيرالجزاء. (2)  

 با اين حال، همين مترجم در پاسخ به شبهاتي كه ممكن است در پي نقل بعضي از روايت هاي اين كتاب ايجاد شود در مقدمه نوشته است:

در مورد احاديث نقل شده در اين كتاب، بايد به طور كلي اشاره نمود كه استاد علامه، مانند علامه مجلسي در حلية المتقين اهتمام خاصي به غير ضعيف يا مستند بودن آن‏ها نداشته، بلكه احاديثي را كه از محتواي ارزشمندي درباره مسائل زندگي برخوردار بوده‏اند، نقل كرده است.

... با توجه به اين نكته، نخست قرار شد در اين كتاب رواياتي را كه از لحاظ سند ضعيف هستند حذف كنيم، ولي بعضي از دوستان صلاح ديدند كه اصالت متن كتاب استاد علامه محفوظ بماند و در مجموعه آثار ايشان، فقط متن تأليفي خود استاد، با ترجمه حضرت آقاي فقهي، آورده شود و از نقل «ملحقات» خودداري گردد و البته بعيد به نظر نمي‏رسد كه اگر خود مرحوم علامه طباطبائي امروز اين كتاب را تأليف مي‏نمودند، يا بعضي از اين احاديث را نقل نمي‏كردند و يا در حواشي آن‏ها، توضيحاتي هم اضافه مي‏نمودند ... همان كاري كه در مورد بحارالانوار آغاز كردند، ولي متأسفانه به علت مخالفت برخي، متوقف شد و ناتمام ماند! و جامعه ما و حوزه‏هاي علميه، از آن تعليقات ارزشمند و پربها، محروم ماندند.

 ... اشاره به يك نكته ديگر نيز در اين مقدمه ضروري است و آن اين‏كه، چندي پيش بعضي از دوستان! ناآگاه و غير متخصص، بخشي از مسائل مطرح شده در «تعليقات» و يا ملحقات كتاب سنن النبي را ترجمه نموده و به عنوان سؤالات امتحاني در مراكز آموزش و پرورش مطرح ساختند كه محتواي آن‏ها نه تنها زيبنده مقام نبوت نبود، بلكه موجب وهن هم بود و به همين دليل مورد اعتراض شديد علماي عظام و اهل فرهنگ قرار گرفت ....

متأسفانه انتخاب كننده آن سؤالات، كه بعضي از آن‏ها هرگز با ضرورت‏هاي زمانه، انطباق نداشت، در مقابل اعتراض‏ها، مدعي شد كه آن‏ها را از كتاب سنن النبي! استخراج و ترجمه كرده و اين نشان مي‏دهد كه نام برده در واقع به اصل و متن كتاب تأليفي استاد علامه و ملحقات و اضافات بعدي، توجهي نداشته است ...(3)                          

 نتيجه اين كه علامه طباطبايي تمام سعي خود را مبني بر گزارشي از آداب و رسوم سنت نبوي و كارهايي را كه پيامبر انجام مي دادند صرف كردند و به موضوع كارشناسي احاديث نقل شده از نظر سند و اعتبار توجهي نكردند، به همين جهت اگر براي خواننده اي مورد يا مواردي از اين كتاب محل تامل است، خود شخصا مي تواند تحقيق كند.

در پايان لازم است اشاره شود كه طبق اطلاع دقيق،قرار است اين كتاب پس از بازبيني مجدّد و ويرايش كامل و ثبت منابع و مصادر در پاورقي‏ها و تعيين فهرست اعلام و اماكن و ... تقديم علاقه‏مندان مي‏گردد.

پي نوشت ها:

1. ر،ك،فقهي محمد هادي، مقدمه ترجمه سنن النبي علامه طباطبايي، قم انتشارات بوستان كتاب، سال 1389ش، چاپ اول .

2. همان.

3.همان.

 

   اين كه در سوره مبارك مائده سخن از اكمال دين و اتمام نعمت به ميان آمده، علامه طباطبایی ره  در تبيين تفاوت مسئله گفته است: كلمه "اكمال" و كلمه "اتمام" معنايي نزديك به هم دارند. كمال هر چيزي، عبارت است از اين كه غرض از آن چيز حاصل بشود و در معناي كلمه "تمام" گفته شده كه تمام بودن هر چيز، منتهي شدن آن به حدي است كه ديگر احتياج به چيزي خارج از خود نباشد؛ به خلاف ناقص كه محتاج به چيزي خارج از ذات خودش است تا او را تمام كند.

و شما خواننده محترم مي‏توانيد از راهي ديگر معناي اين دو كلمه را تشخيص دهيد و آن اين است كه بدانيد كه آثار موجودات دو نوع است؛ يك نوع از موجودات وقتي اثر خود را مي‏بخشند كه همه اجزاي آن جمع باشد، مانند معجون و دارو كه اجزايي دارد و زماني اثربخش است كه همه آن اجزاء موجود باشد؛ زيرا اگر يكي از آن اجزاء نباشد، معجون و دارو اثر خود را نمي‏بخشد. و يا مانند روزه كه مركب است از اموري كه اگر يكي از آن ها نباشد، روزه محقق نمي‏شود؛ مثلاً اگر كسي در همه اجزاي روزه از خوردن و ساير محرمات امساك كند، ولي در وسط روز در يك ثانيه دست از امساك بر دارد و جرعه‏ اي آب فرو ببرد، روزه‏ اش روزه نيست. از جمع شدن اجزاء اين گونه امور به تماميت تعبير مي‏كنند و قرآن كريم مي‏فرمايد: «ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيامَ إِلَي اللَّيْلِ؛ (1) سپس روزه را تا به روز تمام كنيد. و يا مي‏فرمايد: «وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا؛ (2) كلمه پروردگارت در حالي كه صدق و عدل است، تمام گرديد».

و نوع ديگر، قسمتي از اشيا هستند كه اثر بخشيدن آن ها نيازمند به آن نيست كه همه اجزاي آن جمع باشد؛ بلكه اثر مجموع اجزاء، مانند مجموع آثار اجزاء است؛ هر جزئي كه موجود شود، اثرش هم مترتب مي‏شود؛ البته اثري به مقدار خود آن جزء. اگر همه اجزاء جمع شود. همه اثر مطلوب حاصل مي‏شود، مانند روزه كه اگر يك روز روزه بگيري، اثر يك روز را دارد، و اگر سي روز بگيري اثر سي روز را دارد، تماميت را در اين قسم "كمال" مي‏گويند و نتيجه بيان گذشته اين شد كه آيه: "الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي"، امروز دين را بر شما تكميل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم. اين آموزه قرآني مي‏فهماند كه مراد از دين، مجموع معارف و احكام تشريع شده است؛ ولي چيزي كه هست اين است كه امروز مطلبي بر آن معارف و احكام اضافه شده و دين كامل تر شده است، و مراد از "نعمت" هر چه باشد، امري معنوي و واحد است؛ و گويا آن نعمت ناقص بوده است؛ يعني اثري كه بايد داشته باشد، نداشته است. ولي امروز آن نعمت ناقص تمام شد و در نتيجه، پيام آيه اين است كه امروز آن معارف و احكام الهي اثر تامي كه بايد داشته باشند، دارا شده اند. (3)

 

پي نوشت ها:

1. بقره (2)، آيه 187.

2. انعام (6)، آيه 115.

3. علامه طباطبايي، الميزان، ج 5، ص 288، نشر انتشارات اسلامي، قم، بي تا.